|
|||||
گزیده ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ |
|||||
مطلب وارده 10 خرداد ماه 1387 - 2008 May 29
سرانـجام، آمريکا حمله خواهد کرد نويسنده: يوسی ملمان Melman Yossiمنبع: روزنامه هاآرتص چشمانداز ايران: گفتوگوي يوسي ملمان از روزنامه هاآرتص (اسراييل) با آقاي تانتر ـ كه معتقد است حتي بوش هم محافظهكار نيست ـ در 31 شهريور 1386 انجام شده، ولي به لحاظ آشنايي مردم ايران با راهبردهاي مختلف بر آن شديم تا آن را در سايت www.meisami.com درج نماييم. گويا بناست مجاهدين خلق به رهبري مسعود رجوي براي چندمينبار به دامي بيفتند كه طراحان پشت پرده آن، موساد و سيا بوده، ولي در ظاهر بهنام مردم و دموكراسي است.
«اسراييل برای حمله به تمام تأسيسات هستهای ايران توان نظامی کافی ندارد. تنها ايالاتمتحده آمريکا میتواند چنين کند.» «ولی نه ايالاتمتحده و نه اسراييل نبايد چنين کنند.» «برخورد نظامی مشکل را حل نخواهد کرد.» «با وجود اين، من پيشبينی میکنم که ايالاتمتحده در دوره حاکميت دولت جمهوریخواه بوش يا جانشينش، با اين گزينش که به ايران حمله کند يا نه روبهرو نخواهد بود.، بلکه با اين گزينش روبهرو خواهد شد که چه زماني حمله کند »
«يک رئيسجمهور از حزب دموکرات هم با همين گزينش روبهرو خواهد بود، ولی
حمله نخواهد کرد.»
تانتر و اعضای کميته معتقدند تنها راه جلوگيری از دستيافتن ايران به سلاح
اتمی اين است که بهجای رژيم مذهبی کنونی، رژيمی دموکراتيک جايگزين شود. به
نظر آنها تنها مجاهدين میتوانند چنين کنند. تانتر که ۶۷ سال دارد، در روابط بينالمللی بسيار برجسته است. وی در ۲۵ سالگی دکترای خود را در دانشگاه ايندياناي امريكا به پايان برد. او متعلق به مکتبی است که استفاده از مدلهای رياضی و مطالعات کمّی را در تحقيقات بينالمللی وارد کرد. وي در دانشگاههای درجه اول آمريکا تدريس کرده و در سال ۱۹۷۴ به مدت يکسال در مؤسسه روابط بينالمللی وابسته به دانشگاه عبری [در اسرائيل] کار کرده است (من خود در آن زمان شاگرد او بودم). در فاصله بين اين يا آن پست دانشگاهی، تانتر پستهای متعددی در کاخسفيد و پنتاگون، بويژه در دوره رونالد ريگان دارا بوده است. دوسال از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۲ عضو شورای امنيتملی بوده و مسئوليت پرونده ليبی و لبنان را داشته است. (از مأموريتهای ديگر تانتر پيگيری سياست اسراييل بوده که به هجوم و تصرف لبنان در آن زمان انجاميد.) وی عضو حزب جمهوریخواه و افکارش عمدتاً محافظهکارانه است. به عقيده او دولت جورج بوش به حد کافی محافظه کار نيست. اينک خلاصهء نظرات او: «اسراييل برای حمله به تمام تأسيسات هستهای ايران توان نظامی کافی ندارد، زيرا برای اين کار نياز به چنان نيروی هوايی است که بتواند حملات مداوم و طولانی عليه تأسيساتی که تاکنون ناشناخته است انجام دهد و نيروی هوايی اسراييل چنين توانايی ندارد. تنها ايالاتمتحده آمريکا میتواند چنين کند. در تحليل نهايی، ايالاتمتحده حمله خواهد کرد به شرط اينکه يک رئيسجمهوری از حزب دموکرات در کاخسفيد نباشد. اگر رژيم سياسی در ايران تغيير نکند، يک دولت برخاسته از حزب جمهوریخواه احتمال بيشتری دارد که به ايران حمله کند چه موقعيت نظامی مناسب باشد چه نباشد.» «اما حمله، راهحل اصلی مسئله را به دست نمیدهد. حمله برنامه اتمی ايران را از بين نخواهد برد، بلکه آن را تنها به تعويق خواهد انداخت. برای آنکه برنامه اتمی بهکلی متوقف شود ضروری است که رژيم تغيير کند. چنين تغييری ممکن است و بايد طی مدت کوتاهی رخ دهد. به محض اينکه نام مجاهدين خلق از فهرست سازمانهای تروريستی که وزارتخارجه آمريکا تهيه کرده حذف شود، آنها میتوانند پيش از آن که رژيم ايران به بمب اتمی دست يابد رژيم را عوض کنند.» يوسي ملمان: اين چقدر وقت لازم دارد؟ «من ارزيابی سازمانهای اطلاعاتی اسراييل را که میگويند ايران طی يک تا سهسال آينده به بمب اتمی دست خواهد يافت بيش از نظر سيا قبول دارم.» يوسي ملمان: آيا طی مدتی چنين کوتاه شما خواهيد توانست کنترل ايران را به مجاهدين خلق بسپاريد؟ چگونه؟ با حمايت موساد و سيا؟
«نه. پای سازمانهای اطلاعاتی موساد و سيا در هيچ شرايطی نبايد به ميان
کشيده شود وگرنه حوادث ۱۹۵۳ [۲۸ مرداد ۱۳۳۲] و قضيه مصدق تکرار خواهد شد.
طرح ۱۰ مادهای ما خطمشی کاملاً روشنی دارد: يوسي ملمان: اما رژيم ايران و رئيسجمهور احمدینژاد در انتخابات دموکراتيک به قدرت رسيدهاند. «انتخابات فقط به لحاظ قانونی دموکراتيک بوده است. شوراینگهبان حكومت ايران صدها کانديدا را نپذيرفت و تنها به کانديداهای خودش اجازه داد که در انتخابات شرکت کنند. چنين بود که احمدینژاد بهدليل نبود کانديدايی ديگر جز رفسنجانی، انتخاب شد. بيشتر واجدين شرايط رأيدادن در انتخابات شرکت نکردند. ما معتقديم از زمانی که سازمان بتواند از عراق عمليات کند، نظر موافق مردم ايران را جلب خواهد کرد. مردم برای تظاهرات به خيابانها خواهند ريخت. اين امر پيش از اين در ۱۹۸۱ (خرداد ۱۳۶۰) زمانی که نيمميليون از هواداران مجاهدين خلق به تظاهرات پرداختند رخ داد. رژيم دستور خواهد داد که با اعمال قهرآميز تظاهرکنندگان را پراکنده و سرکوب کنند. کسانی که بايد اين دستورات را اجرا کنند بسيجیهای مسلح و پاسداران هستند.. آنها بهسوی تظاهرکنندگان شليک خواهند کرد و جنگ داخلی درخواهد گرفت. آنگاه در گير و دار و اوج حوادث، ارتش مداخله خواهد کرد تا جلوی خونريزی را بگيرد و تغيير رژيم صورت ميگيرد.»
يوسي ملمان: اما در چنان حالی هم هيچ تضمينی وجود ندارد که ايران برای دست
يافتن به سلاح اتمی نکوشد. ما می دانيم که اين آرزوی ملی ايرانيان است صرف
نظر از هر ايدئولوژی و جهان بينی. £ سازمان مجاهدين خلق را در دهه ۱۹۶۰ جمعی از دانشجويان که بينش مارکسيستی داشتند (۱) تأسيس کردند. آنها با رژيم شاه که سياستی جانبدار غرب داشت مخالف بودند. آنها در جريان انقلاب اسلامی به آيتالله خمينی پيوستند. اما ترکيب انديشههای مارکسيستی با اصول اسلام با طرحهای وی جور در نمیآمد و گروه در سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) از پايههای خود در ايران طرد شد. اعضای گروه مورد حمايت صدام حسين قرار گرفتند و او به آنها پايگاه و سلاح داد و آنها را قادر ساخت که در جريان جنگ ايران و عراق از خاک عراق دست به عمليات بزنند. اين امر از ديد غالب ايرانيان، حتی مخالفان رژيم، خيانت شمرده میشود. پس از پايان جنگ، اعضای مجاهدين خلق مراکزی در پاريس برپا کردند و از آن زمان، هزاران فعال سياسی و جنگجويان مخفی را از آنجا وارد کارزار کردهاند. در کارنامه آنها هم فعاليتهای چريکی و هم تروريستی وجود دارد، مانند تصفيه فيزيکی افسران ارشد از جمله رئيس ستاد ارتش ايران و حمله به کاخ رياست جمهوری در تهران (در سال ۲۰۰۰ زمانی که خاتمی بر سر کار بود). افزون بر اين، اعضای مجاهدين بودند که دو مرکز مخفی غنیسازی اورانيوم را که ايران اعلام نکرده بود و به همين دليل تحت نظارت بينالمللی قرار نداشت آشكار کردند. وقتی ارتش آمريکا به عراق حمله کرد و آن را تصرف نمود سازمان را خلع سلاح و ممنوع کرد که آنها از آنجا عمليات کنند. دليل اينکه سازمان مجاهدين را تروريستی معرفی کردهاند مبتنی بر وقايع چندی است. گمان میرود که فعالان اين گروه مظنون، چند شهروند آمريکايی را در ايران، در زمان شاه به قتل رساندهاند. پروفسور تانتر و همکارانش ادعا میکنند کسانی چنين کاری کردهاند فعالان مائوئيستی بودهاند که از رهبری سازمان تبعيت نمیکردهاند.[!] دليل ديگر، حمايت سازمان از اشغال سفارت آمريکا در تهران به دست دانشجويان و به گروگان گرفتن ۵۲ تن از کارمندان آن است. تانتر معتقد است که اسراييل میتواند در به رسميت شناختن و مشروعيتدادن مجاهدين کمک کند: «من از موساد نمیخواهم که به آنان بپيوندد و با آنها همکاری کند. پای موساد نبايد به ميان کشيده شود و اسراييل بايد کاملاً خارج از صحنه بماند. مجاهدين خلق خواهان چنين رابطهای با اسراييل نيستند. اما اسراييل در ايالاتمتحده نفوذ دارد و میتواند از پشتيبانان و گروه فشار خود بخواهد کاری کنند که نام مجاهدين از فهرست سازمانهای تروريستی حذف شود. درعوض، اسراييل دارد موضعی بیطرف میگيرد و چه حيف. اگر ما بخواهيم رژيم ايران را تغيير دهيم مجاهدين تنها بازيگرند. اگر بخواهم از گفته چرچيل استفاده کنم بايد بگويم مجاهدين بدترين گزينشاند، بهاستثنای همه بديلهای ديگر.» يوسي ملمان: حمايت شما از مجاهدين خلق به آن میماند که همه تخممرغهايتان را در يک سبد گذاشته باشيد. «نه. من تخممرغهايم را در سبد مردم ايران میگذارم نه در سبد تنها يک گروه.» پينوشت: 1ـ اين تعبير نويسنده دقيق نيست ـ مترجم.
|
|||||
|