|  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

   مطلب وارده  

12 تیر ماه 1385 - 2006 July 03

 

توصيه کيسينجر به دولت آمريکا


زمان مذاکره با ايران فرار سيده‌است

 

لطف الله ميثمی

 

http://www.hayateno.org/Detail.aspx?cid=57776&catid=499

 

 

گروه خبر-به دنبال افكار عمومي‌در آمريكا علا‌وه بر روزنامه پرتيراژ نيويورك تايمز، روزنامه واشنگتن پست هم به صف مدافعان جدي مذاكره آمريكا با ايران پيوسته است. ديويد ايگنيتيس در سرمقاله روز جمعه خود جورج بوش و كاخ سفيد را دعوت مي‌كند كه احتياط را كنار گذاشته، شجاعت به خرج داده، با ايران مذاكره كنند.

سرمقاله نويس واشنگتن پست براي نوشتن چنين مقاله‌اي با كيسينجر نيز به گفت و گو نشسته است. در سال 1972 نيكسون رييس جمهوروقت آمريكا از سوابق ضدكمونيستي خود براي شكستن تابو در رابطه و مذاكره با چين و كمونيست استفاده كرد و اكنون واشنگتن پست بر اين باور است كه آقاي بوش كه سوابق دشمني او با ايران مشخص و معروف است مي‌تواند تابوي مذاكره و رابطه با ايران را بشكند.بوش با يك تناقض بزرگ مواجه است و آن اينكه شرط مذاكره را تعليق غني‌سازي در نظر گرفته در حاليكه طي دو سالي كه ايران تعليق را پذيرفت نه تنها گامي‌در جهت مذاكره برنداشت بلكه به خصومت‌ها دامن زد.

 

زماني در چند ماه آينده، كاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريكا يا يك همكار ارشد احتمالا‌ در پشت ميز مذاكره با نمايندگان جمهوري اسلا‌مي‌ايران خواهد نشست. در حالي كه وي خود را براي اين نشست‌ها آماده مي‌كند، گمان مي‌كنم كه رايس در حال مرور معروف‌ترين مثال آمريكا در مذاكره با يك دشمن مي‌باشد: گفت و گوهاي محرمانه هنري كيسينجر و چين در اوايل دهه 1970.

اين امر پنجره جديدي براي ديپلماسي محرمانه كيسينجر با آرشيو امنيت ملي در جهت انتشار خلا‌صه‌اي از خاطرات افراد حاضر در نشست از حساس‌ترين گفت و گوهاي وي گشوده است. خواندن اين نوشته‌ها به ما يادآوري مي‌كند كه ديپلماسي كيسينجر استفاده از يك بيان مدرن خارج از چهارچوب بوده است.

به عنوان يك ديپلمات نماينده يا مامور، كيسينجر تقريبا به طور بي‌پروايي براي آمريكا متعهد، شايعه پراكن، اهل شوخي، فريب‌كار و چاپلوس بود. در نشست ماه ژوئن 1972 با چوئن‌لا‌ي، نخست‌وزير وقت چين، مايك مانسفيلد، رهبر دموكرات‌هاي سنا را به عنوان يك فرد راهب مانند، جورج مك گاورن، (كانديداي دموكرات رياست جمهوري) را به عنوان يك فرد پروفسورماب و ساختار سياست خارجي خود را به عنوان يك ساختار همسو با شوروي توصيف كرد. حرف‌هاي كيسينجر عامل ايجاد حس خوبي در روابط چين و آمريكا بدون هيچ پيش شرطي بود. در يك مقطع وي به چو(چوئن‌لا‌ي) گفت، « با گفت و گوهاي زياد ما مي‌توانيم از اين طريق به يك روابط محرمانه دست يابيم.»

بررسي مذاكرات كيسينجر همانند واقع بيني انديشه بنيادين سياست خارجي بود: ملل منطقي در جهت منافع خود عمل مي‌كنند. ديپلماسي آنها نه تنها از سوي اصل معنوي واحساسي يا مطلق يا تمرينات گذشته، بلكه از سوي منافع مشترك مستحكم به پيش مي‌رود. در گفت و گويش با چوئن‌لا‌ي، به طور مثال، كيسينجر درآغاز درباره اشتياق آمريكا در جهت استيلا‌ بر ويتنام صادق بود: «ما معتقديم در آينده روابط ما با پكن مسلما از اهميت بيشتري در قياس به آينده آسيا نسبت به آنچه كه در پنوم پن، در هانوي و يا در سايگون روي داد، برخوردار است».

من اين هفته از كيسينجر پرسيدم چه درس‌هايي را وي از ميان تجربيات ديپلماتيك‌خود براي پذيرندگي و ملا‌قات جديد آمريكا با ايران پيشنهاد مي‌كند. كيسينجر گفت كه قصد نداشت يك مشاوره همگاني به رايس ارايه دهد. ولي به عنوان يك طرح پيشنهادي آمريكا بايد به دنبال گرايشات امنيتي مشترك با ايران باشد. وي تاكيد كرد كه يك ايران مستحكم و آباد تا زماني كه ايرانيان از اقدامات بي‌پروا و بي‌ثبات سازي اجتناب مي‌ورزند، آمريكا را تهديد نمي‌كند.

كيسينجر در ادامه گفت: «ايران بهتر است تصميم بگيرد كه آيا مي‌خواهد به منافع ملي‌اش اهميت دهد يا آرمان‌هايش مهم است. اگر مي‌خواهد كه يك آرمان باشد، بايد تشخيص دهد كه منافع ملي‌اش با منافع ملي ما تداخل نكند. اگر نگراني ايرانيان امنيت و توسعه كشورشان مي‌باشد، اين امر با منافع آمريكاييان هم ساز است. اگر ايران با اقتصاد جهاني مرتبط گردد به زودي مي‌تواند به يك قدرت اقتصادي در منطقه قابل قياس با كره جنوبي تبديل شود».

كيسينجر اظهار كرد: « روابط خوب آمريكا در زماني كه وي در اوايل دهه 1970 وزير امور خارجه آمريكا بود، بيشتر بر منافع ملي آمريكا تاكيد داشت تا سيستم سياست داخلي در ايران و هيچ دليل عقلا‌ني بر اينكه آمريكا تهديدي عليه امنيت ملي ايران باشد وجود نداشت».

وي گفت: «منافع آمريكا حكم مي‌كند كه از يك كشور پايدار و آباد برخوردار باشيم. اگر ايران به مسير كره جنوبي برود، اين همسو با منافع ماست». اما كيسينجر هشدار داد: « اگر منافع ايرانيان در بي‌ثباتي منطقه باشد، آن وقت دستيابي به يك توافق مشكل خواهد بود».

وي در مورد موضوع هسته‌اي افزود: «براي كشورهايي كه هنوز به بمب هسته‌اي دست نيافته‌اند به نظر مي‌رسد منع استفاده صلح‌آميز انرژي هسته‌اي غيرمنصفانه باشد».

با فكر كردن درباره آغاز گفت و گوهاي كيسينجر با چين به نظر من يك درس واضح و روشن براي دولت بوش اين است كه نبايد در روابطش با ايران بيش از حد محتاط باشد. زمان گفت و گو فرا رسيده است و بايد تمام موضوعات به روي ميز ريخته شود. شما نمي‌توانيد گفت و گوهاي آغازيني را داشته باشيد كه منقبض و به هم فشرده هستند آنچه كه نياز است، گفت و گويي وسيع درباره اينكه آيا منافع امنيتي ايران و آمريكا و متحدانش مي‌تواند با يكديگر ربط پيدا كند يا خير.

تصور كنيد كيسينجر به ايران اميدواري مي‌دهد كه به يك قدرت عمده در منطقه تبديل خواهد شد و به آمريكا در جهت باثبات كردن عراق و به طور گسترده‌تر خاورميانه كمك خواهد كرد. من اميدوارم كه رايس در حال تدارك چنين برنامه و سخنراني مشابهي باشد. اگر اين امر هدفي ممكن به نظر مي‌رسد پس فكر كنيد كه تا چه حد چين از بدو گفت وگوها با كيسينجر از زمان چوئن‌لا‌ي پيشرفت كرده است.

 

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده