گزیده

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

اگر درست توجه كنيم خواهيم ديد اسلام ميان واقعيت موجود و حقيقت نخستين فاصله بسيار پيدا كرده است. براي اين وارونگي براي نمونه مي‌توانيم از تحريف در "اصل انتظار"، "انقلاب امام حسين(ع) و عزاداري‌هاي مربوط به آن"، "ربا و قرض‌الحسنه" و "تعريف تشيع" نام ببريم

 

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

 

به نظر مي‌رسد بزرگترين و فوري‌ترين كار در زمينه اعتقاد فكري، تدوين يك سيماي كامل از ايدئولوژي اسلامي است تا براي نسل جواني كه به اعتقاد و مذهب اسلامي وابسته است، تصوير كلي ايدئولوژي‌اش روشن باشد و بداند كه كجاست، جهتش و مسئوليتش چيست؟ رابطه‌اش با پديده‌ها و زمان خودش چه مي‌باشد؟

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

 

  مطلب وارده  

29 بهمن ماه 1384 - 2006 Feb 18

 

 

وارونگي در دين‌مداري

 

عبدالكريم شريعتي مزيناني

 

قال علي(ع) "و لبس الاسلام لبس الفرومقلوبا"(1) امام علي فرمود: جامه اسلام به‌مانند پوستين وارونه پوشيده شده است.

  اين جمله كوتاه و پربار و نجات‌بخش امام علي ما را متنبه مي‌سازد كه در احكام اسلام كه مورد عمل ماست دقت كنيم و جلوي زياني را كه از اين راه دامنگيرمان شده است بگيريم. حضرت درباره تغيير و دگرگوني احكام اسلام آن را به پوستيني تشبيه فرموده است كه وارونه بپوشند. پوستين رنگي جذاب و حاشيه‌هايي زيبا دارد كه "لونها تسترالناظرين"(بقره:69) رويه‌اش زيباست ولي آسترش از زشتي براي بزرگسالان تنفرانگيز و براي خردسالان وحشت‌آميز است. اگر درست توجه كنيم خواهيم ديد اسلام ميان واقعيت موجود و حقيقت نخستينش فاصله بسيار پيدا كرده است. براي اين وارونگي به‌عنوان نمونه مي‌توانيم بگوييم "اصل انتظار" درباره ولي‌عصر دو نوع است؛ مثبت و منفي. اين دو ضد يكديگرند؛ يكي بزرگترين عامل انحطاط است و ديگري بزرگترين عامل حركت و ارتقا، يكي تن‌دادن به ذلت و توجيه وضع موجود و ديگري پيش‌رونده و آينده‌گرا. انتظار مثبت اين است كه در آينده مصلحي خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و دشمنان دين را منكوب خواهد كرد. انتظار منفي اين است كه افراد شرور و خودخواه و جاه‌طلب سعي مي‌كنند مردم را قانع كنند كه نجات بشر و استقرار عدالت و دادخواهي فقط و فقط موكول به ظهور منجي غيبي است. تا او نيايد اصلاحي در كار نيست و استدلال مي‌كنند كه اگر جامعه را فساد گرفته، اين يك امر جبري و قطعي است؛ هر كوششي در راه عدالت و رفع تجاوزات بي‌معني خواهد بود. بلكه وضع موجود را بايد پذيرفت. اين انتظار بزرگترين عامل براي توجيه فساد است. بايد بپذيريم كه اين فساد تصاعدي بالا مي‌رود و هيچ‌كس قدرت نفي آن را ندارد و اين همان روي وارونه اين اعتقاد است كه دامنگير اكثريت ما شده است.

 

  اما در انقلاب بي‌مانند حضرت حسين(ع) كه براي هدايت ما و طلب اصلاح در دين جدش ‌آن فداكاري‌ها صورت گرفت، چنين انقلابي را ما به تيغ‌زدن و زنجيرزدن و سينه‌زدن تبديل كرده‌ايم، با اين‌كه اين تيغ و زنجير را بايد بر فرق دشمن بكوبيم. ديگر آن‌كه با رفتن به مجلس امام حسين(ع) همه گناهان بخشوده مي‌شود و با قطرات اشك بهشت در انتظار ماست. با اين‌كه پدرش امام علي(ع) فرمود: "لايخدع‌الله عن جنته..." خدا از بهشتش فريب نمي‌خورد و رضايت او را نمي‌توانيد جلب كنيد مگر به فرمانبرداري از او.

 

  اينها رويه وحشتناك و زيان‌بخش اين انقلاب است. امام حسين فرموده است "انا قتيل العِبره" ـ به كسر عين ـ يعني من كشته شده‌ام تا مردم از من پند بگيرند. اما در اين عبارت تحريفي به‌وجود آورده‌اند و خوانده‌اند "انا قتيل العُبره" ـ به فتح عين ـ يعني من كشته‌ شده‌ام تا بر من بگريند. مي‌بينيم از كسر عين به فتح عين چگونه اين انقلاب و اين فداكاري بي‌نظير به حضيض افتاده است، مخصوصاً حمل "جريده" آهن سنگيني كه جلوي دسته‌ها حمل مي‌كنند. دكتر شريعتي نوشته است در دوران صفويه مدير اداره روضه‌خواني به شهر "لورد" فرانسه مسافرت مي‌كند و مي‌بيند در روز شهادت عيسي عده‌اي دست به كمر يكديگر زده و در حركت‌اند، همين جريده هم كه به شكل صليب است در وسط قرار گرفته است. نمونه‌اي از آن مي‌گيرد و به تهران مي‌آيد و در تهران و شهرستان‌ها آن را به نمايش مي‌گذارند كه اكنون هم اين كار مرسوم و معمول است و نمي‌دانند كه اين همان صليب مسيحي است و اينها رويه نامطلوب و شگفت‌انگيز اين حادثه عظيم است كه بايد از اين فدايي راه خدا بياموزيم كه هر وقت بيگانگان قصد تجاوز به خاك وطن ما داشته باشند، بايد حسين‌وار دفاع كنيم.

 

  اما مسئله اقتصاد هم گرفتار همين تحريف است "ربا" رويه وحشتناك و خانمان‌سوز اقتصاد اسلامي است. اين‌كه يك نفر بدون رنج و زحمت ميليون‌ها به جيب مي‌زند و آن ديگري بدون خطا و اشتباهي به وضعي اسفبار دچار مي‌شود، وحشتناك نيست؟! با توجه به اين‌كه كلاه شرعي هم بر اين رفتار خود مي‌گذارند و ده‌ميليون به دوازده‌ميليون در مدت معيني براي آن دوميليون اضافه يك قوطي كبريت يا پنج سير نمك مي‌گذارند تا حلال شود. پنج آيه در قرآن درباره "ربا" هست كه به آن شدت درباره "زنا" نيامده است. با اين‌كه شيوه خداپسند و مأجور، قرض‌الحسنه است كه هم مشكل‌گشا است و هم زياني ايجاد نمي‌كند و وسيله صفا و محبت هم هست كه متأسفانه كمتر ديده مي‌شود.

 

 روايات جعلي هست كه سخت مورد عمل است و به سود پولداران و به زيان مستضعفان است؛ مثل روايت "الناس مسلطون علي اموالهم" مالداران بر اموالشان مسلط هستند. در برابراين همه آيات و حتي سوره‌هاي مستقل عليه سرمايه‌داران مثل "الهيكم التكاثر(2)..."، "ويل لكل همزه لمزه الذي جمع مالا و عدده(3)..." "الذين يكنزون الذهب والفضه ولاينفقونها في سبيل‌الله فبشرهم بعذاب اليم."(4) اين آيات در نفي سرمايه‌‌داري و زراندوزي و مال‌دوستي آمده است و تكرار شده. اين آيات را به صورت "امر ارشادي" يعني پند و اندرز درآورده‌اند و گفته‌اند جزء مطالب اخلاقي است و نگذاشته‌اند وارد فقه شوند. در برابر اين حكم ساختگي "الناس" حكم اساسي از پيغمبر است كه فرمود "الزرع للزارع و لو كان غاصباً" محصول از آنِ زارع است، هر چند زمين را غصب كرده باشد. دليل اين‌كه اين حكم "الناس" جعلي است اين است كه شخص در مالكيت بر مال اصالتاً عمل نمي‌كند وكالتاً و خلافتاً عمل مي‌كند. وقتي مالك، مالك اصلي نيست و عامل است، چگونه بر آن مسلط است؟ بنابراين آياتي كه نام برديم و روايت "الزرع" رويه زيبا و مفيد به حال نيازمندان و مستمندان است كه ديديم چه بلايي سر آنها آورده‌اند و اما "ربا" و "الناس مسلطون" و امثال اينها رويه وحشتناك و زيان‌بخش و تضييع حقوق نيازمندان است كه سخن امام علي "لبس الاسلام لبس الفرو مغلوباً" به آن اشاره دارد.

 

  در نماز رويه اصلي و مفيد و نجات‌بخش تأثير آن است، به‌طوري‌كه نماز، نماز گزار را از هر عمل فحشا و منكر و اعمال ناپسند كه با شئون اسلامي مخالف است بازدارد و نماز چنان انسان را بسازد كه از هر جهت وجودي قابل اطمينان و مفيد باشد كه اين رويه اصلي و حقيقي نماز است. اما رويه شگفت‌انگيز و زيان‌بخش آن اين است كه وقتي سلام نمازش را مي‌دهد، معتقد است كه وظيفه‌اش را انجام داده است و از تأثير نماز در عملش غافل است و اين بزرگترين زياني است كه دامن نمازگزاران را مي‌گيرد. نماز راه است، "مذهب" است، مذهب وسيله‌ است نه هدف، هدف "تنهي عن‌الفحشا والمنكر" است. همه احكام، نماز، روزه و حج راه و وسيله‌اند.

  در تشيع هم همين‌طور است؛ دو رويه دارد، يك رويه همان است كه شيعيان را در اين جهان سعادتمند مي‌نمايد و در سراي ديگر هم با او خواهيم بود و اين مرحله تشيع است؛ يعني قدم‌گذاشتن جاي قدم امام علي در حد توان بشري. اين رويه‌اي است نجات‌بخش كه گروندگانش خيلي كم هستند. اما رويه زيان‌بخش و انحرافي اين است كه ما به ظاهر دوست امام علي هستيم و او را دوست مي‌داريم و دوست‌داشتن يك مسئله احساسي است، درحالي‌كه "تشيع" عمل است. ما در مرحله محبت اين بزرگوار مانده‌ايم و بي‌بهره. دكترشريعتي چند مورد از مسائل انحرافي را نوشته است كه از مهم‌ترين عوامل انحطاط مسلمين است:

الف) تبديل نظام امامت به "خلافت" و "سلطنت" در صدر اسلام و در جهان تسنن

ب) تبديل تشيع معترض علوي به تشيع صفوي در جهان تشيع

ج) تجزيه بينش جامع اسلامي و نفوذ تفكر يوناني مآبي در مسلمين

د) ورود پندارها و خرافه‌ها و برداشت‌هاي نادرست به حوزه تفكر اسلامي و درنهايت مسخ و وارونگي اصول اعتقادي و ارزشي اسلام

هـ) انسداد باب اجتهاد در اهل سنت و ركود اجتهاد در اهل تشيع

 

  دكترشريعتي هم معتقد است از قرن سوم به بعد احكام اسلام دستخوش تحريف شده است. آيا بر دانشمندان و مفسران و فضلاي حوزه امام صادق(ع) لازم نيست در اين تبديل احكام اسلام به اصل اوليه‌شان همتي بفرمايند تا به آن احكام اوليه پرنفوذ و نجات‌بخش و سعادت‌آور اسلام برسيم، تا بتوانيم خودمان را به‌عنوان امت وسطي ـ كه قرآن ما را معرفي مي‌كند و بايد براي ديگران نمونه باشيم ـ معرفي كنيم؟ اسلام عزيز به دست بيگانگان مچاله و خرد و دگرگون شده است. همچون حسين(ع) كه با ضربه‌هاي دشمنان قابل شناخت براي خواهرش نبود، اسلام ما هم اينچنين قطعه‌قطعه و پاره‌پاره شده قلبش يك‌جا و سرش يك‌جا و دست و پايش يك‌جا افتاده است. به نظر مي‌رسد بزرگترين و فوري‌ترين كار در زمينه اعتقاد فكري، تدوين يك سيماي كامل از ايدئولوژي اسلامي است تا براي نسل جواني كه به اعتقاد و مذهب اسلامي وابسته است، تصوير كلي ايدئولوژي‌اش روشن باشد و بداند كه كجاست، جهتش و مسئوليتش چيست؟ رابطه‌اش با پديده‌ها و زمان خودش چه مي‌باشد؟

 

پي‌نوشت‌:

1ـ نهج‌البلاغه، فراز آخر خطبه 108

2ـ تكاثر:1.

 3ـ همزه:2ـ1.

4ـ توبه:34.

 

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده