|
|||||
|
|||||
مطلب وارده 03 خرداد ماه 1385 - 2006 May 23
حضور چاوز در سازمان ملل متحد
هوگو چاوز، 18 سپتامبر 2005 منبع: http://www.informationclearinghouse.info/article10315.htm برگردان: چشمانداز ايران
عاليجنابان و دوستان هدف واقعي اين نشست درمجموع تضعيف شده است. به ما فرمان داده شده است تا بهعنوان بحث اصلي خود، برخي مسائلي را كه به اشتباه نام ”اصلاحات“ بر آن نهاده شده مورد بررسي قرار دهيم. اين اصلاحات تمامي آنچه را كه مردم جهان عاجزانه تقاضاي اجراي سريع آن را دارند، بياهميت و پست برميشمارد. اين اصلاحات شامل اتخاذ اقداماتي است تا براساس آن با مشكلات واقعي مربوط به ممانعت از پيشرفت و توسعه كشورهاي ما، مقابله شود. پس از گذشت 5 سال از نشست هزاره، واقعيت آن است كه بخش اعظم اهداف جزيي اين نشست محقق نخواهد شد. ما ميخواستيم تا سال 2015 جمعيت گرسنگان جهان را از 842 ميليون نفر به نصف كاهش دهيم. در حال حاضر اين هدف تا سال 2215 هم محقق نخواهد شد. چه تعداد از ما در آن زمان زنده خواهيم بود تا دستيابي به چنين هدفي را جشن بگيريم؟ در هر صورت برگزاري چنين جشني به توانايي بشر به مقاومت و بقا در برابر تخريب محيطزيست تا آن زمان بستگي دارد. ما مدعي شده بوديم كه تا سال 2015، آرزوي ما در مورد ارائه تحصيلات ابتدايي در سطح جهاني جامه عمل خواهد پوشيد. در حال حاضر، اين هدف تنها پس از سال 2100 محقق خواهد گرديد. بياييد براي برپايي آن جشن نيز آماده باشيم.
دوستان من در جهان، اين وضعيت ما را به نتيجهاي غيرقابل انكار و تلخ منتهي ميسازد. سازمان ملل متحد الگوي خود را از دست داده است. اين مسئلهاي نيست كه بتوان به راحتي و با اصلاحات با آن كنار آمد. قرن 21 خواستار تغييرات عميقي است كه تنها راهحل آن از نوساختن اين سازمان است، زيرا سازمان كنوني كاري از پيش نميبرد؛ اين حقيقت محض است.
از نظر ونزوئلا، اين تغييرات بايد در دو مقطع زماني صورت گيرد: يك تغيير بلافاصله در همين زمان و يك تغيير هم هنگام تشكيل آرمانشهر موعود. تغيير نخست بايد براساس طرح قديمي سازمان صورت گيرد. ما سعي نكرديم تا از آن اجتناب كنيم. ما تنها ميتوانيم به منظور ايجاد تغييرات كوتاهمدت در الگوي آن، پيشنهادهايي ارائه دهيم. اما رؤياي تحقق صلح جهاني، رؤياي همگي ”ما“ است كه از رويارويي با اهداف مربوط به از ميان بردن گرسنگي، بيماري، بىسوادي و نيازهاي اساسي شرمسار نيستيم. راهحل اين مشكلات، علاوه بر كشف ريشههاي آنها، مستلزم داشتن بالهايي براي پرواز است. ما به بالهايي براي پرواز نيازمنديم.
ما ميدانيم كه مسئله تهديدكننده و نئوليبرال جهانيشدن مطرح است. اما آنچه ما بايد بهعنوان يك چالش و نه بهعنوان يك مشكل با آن روبهرو شويم اين است كه جهان به هم مرتبط گشته و مجموعهاي به هم پيوسته است.
براساس واقعيتهاي ملي ما، ما ميتوانيم دانش خود را با يكديگر مبادله كنيم. با هم هماهنگ شويم و بازارهايي را تشكيل دهيم. اما بايد اين مسئله را نيز درك كنيم كه برخي مشكلات راهحل ملي ندارند؛ مشكلاتي مانند تشكيل ابرراديواكتيو، قيمتهاي جهاني، بيماريهاي همهگير، افزايش دماي كرةزمين و سوراخشدن لاية ازن. درحاليكه ما به سمت الگوي جديدي براي سازمان ملل پيش ميرويم كه اين ”ما“ را تصويب نمايد و به رسميت شمارد. اكنون اصلاحاتي اساسي به اين مجمع پيشنهاد ميدهيم كه به نظر ما غيرقابل چشمپوشي است: نخست، گسترش شوراي امنيت در روسيه اعضاي دائمي و موقت آن، يعني بدينترتيب به كشورهاي پيشرفتة جديد و كشورهاي در حال توسعه نيز حق عضويت دائمي داده شود. دوم، لازم است بهمنظور افزايش و نه كاهش شفافيت، افزايش و نه كاهش احترام دوجانبه و افزايش گنجايش آن، روشهاي عملي سازمان ارتقا يابد. سوم، ما همانگونه كه شش سال در ونزوئلا گفتهايم، خواستار لغو سريع قانون وتو درشوراي امنيت هستيم. اين يادگار كه باقيمانده از دوراني است كه در آن عدهاي خاص شايستگي رفتاري ويژه را داشتند، مخالف اصول دموكراسي و مخالف عقيده برابري و دموكراسي است. و در وهله چهارم، ما پيشنهاد ميكنيم كه نقش دبيركل سازمان ملل افزايش يابد. نقش سياسي وي درچارچوب ديپلماسي بازدارنده بايد مستحكم گردد.
شدت مشكلات، ايجاد تغييرات عميق را لازم مىگرداند. اصلاحات جزيي براي احياي ايده ”ما“ كافي نيست. مردم جهان در انتظار چه چيزي هستند؟ ما مردم ونزوئلا، فراتر از اصلاحات، خواستار تأسيس مجدد سازمان ملل هستيم. همانگونه كه ما در ونزوئلا بهخوبي آگاه هستيم و طبق گفته رودريگز، كاراكاس رابينسون، يا سازمان جديدي تأسيس ميكنيم و يا به بيراهه ميرويم.
در ماه ژانويه همين سال، ما در ميزگرد وضعيت اجتماعي جهان در پورتو آلگره(Porto Alegre) حضور داشتيم. در آنجا، اشخاص چندي خواستار اين بودند كه در صورت ادامه نقض معيارهاي قانوني جهاني توسط دولت امريكا، كرسي اين كشور در سازمان ملل متحد بازگرفته شود. در حال حاضر ما ميدانيم كه هيچ سلاح كشتارجمعي در عراق وجود نداشت. مردم امريكا هميشه دقت زيادي به خرج ميدهند تا قانونگذارانشان نسبت به آنها صادق باشند. مردمان ديگر هم چنين تقاضايي داشتند. با وجود اينكه هيچ سلاحهاي كشتارجمعي در عراق وجود نداشت، با وجود مخالفت سازمان ملل، عراق بمباران شد، اشغال شد و اين اشغال همچنان ادامه دارد. به همين دليل ما به مجمع پيشنهاد ميدهيم كه سازمان ملل بايد كشوري را كه هيچ حرمتي براي قطعنامههاي خود مجمع قائل نميشود، اخراج نمايد.
برخي پيشنهادها مبني بر تبديل اورشليم به يك شهر جهاني وجود دارد. چنين عقيدهاي ميتواند پاسخي ارزشمند به درگيريهايي باشد كه فلسطين در ميان آن زندگي ميكند، اما عمليكردن چنين پيشنهادي دشوار است. به همين دليل ما پيشنهاد ديگري ارائه ميدهيم كه براساس يكي از نوشتههاي سيمون بوليوار باعنوان ”نامه جامائيكا“ كه در سال 1815، يعني 190 سال پيش در جامائيكا نوشته شده، استوار است. وي پيشنهاد داد كه تشكيل يك شهر جهاني، عقيده وحدت جهاني را ارائه ميدهد. بوليوار رؤياپردازي بود كه در رؤياي جهان امروز بهسر ميبرد. ما معتقديم كه اكنون زمان آن فرارسيده است تا يك شهر جهاني ايجاد كنيم كه تحت حاكميت هيچ كشور خاصي نباشد. چنين شهري بهمنظور اينكه نماينده تمامي مليتهاي جهان باشد، بايد از نيروي اخلاقي كافي برخوردار گردد. اما اين شهر جهاني بايد پنجسال بيعدالتي را جبران سازد. كرسي جديد سازمان ملل بايد در جنوب باشد. ماريو بندتي گفت، جنوب هم وجود دارد. چنين شهري شايد وجود داشته باشد، در غير اين صورت ما ميتوانيم آن را ايجاد كنيم. اين شهر ميتواند در جايي قرار گيرد كه چندين مرز ارضي در آنجا به هم ميرسند يا در سرزميني باشد كه نماد جهان است. همانگونه كه بوليوار در سال 1825 پيشنهاد داد، قاره ما آمادگي عرضه چنين خاكي را كه در آن ميتوان عدالت جهاني را برپا ساخت، دارد.
خانمها، آقايان: امروز ما با بحران بيسابقه انرژي جهان روبهرو هستيم. رشد بيرويه مصرف انرژي، با عدمتوانايي در افزايش ذخيره هيدروكربنها و كاهش ذخاير مشخص سوخت فسيلي، وضعيت خطرناكي را بهوجود آورده است. نفت خام تا سال 2020 بهتدريج تحليل ميرود و نابود ميشود و تا آن زمان مصرف روزانه نفتخام 120 ميليون بشكه خواهد بود. حتي بدون در نظر گرفتن افزايش مصرف در آينده، در عرض 20 سال ميزان نفتخام مصرف شده، با ميزان نفتي كه بشر تاكنون استفاده نموده است، برابر خواهد بود. اين وضعيت بهطور اجتنابناپذيري موجب كاهش روزافزون دياكسيدكربن خواهد شد كه همانطور كه مشخص است، موجب افزايش دماي كرةزمين ميگردد. توفان كاترينا نمونهاي دردناك از عواقب چشمپوشي از چنين حقايقي است. گرمشدن اقيانوسها عامل اساسي افزايش توفانهاي خطرناكي است كه ما در سالهاي اخير شاهد آن بودهايم. فرصت مناسبي فراهم گشته است تا بار ديگر احساس ناراحتي و همدردي خود را به مردم امريكا ابراز داريم. شهرهاي امريكا، شهرهاي ما و همچنين شهرهاي جهان هستند. از لحاظ عملي و اخلاقي قابل قبول نيست كه با درخواست ديوانهوار در مورد استفاده از يك الگوي اجتماعي ـ اقتصادي مخرب و بيثبات، حيات بشري را فدا كنيم. پافشاري در مورد گسترش اين الگو بهمنزله خودكشي است و اين كار موجب جبران مسلم زيانهايي ميگردد كه درواقع به موجب اعمال اين الگو، بهوجود آمده است.
اخيراً رئيسجمهور ايالاتمتحده در نشست سازمان ايالات امريكا در مورد افزايش سياستهاي بازاري و گشودن بازارها پيشنهاداتي ارائه كرد كه براي امريكاي لاتين و كشورهاي منطقه كارائيب بهعنوان نئوليبراليسم تلقي ميگردد. درواقع عامل اصلي بدبختيها و زيانهايي كه مردم متحمل شدهاند، همين سياستهاست. سرمايهگذاري نئوليبرال مورد توافق واشنگتن است. اين الگو، زيان، بيعدالتي و بدبختي بيشتري براي مردم اين قاره بهبار آورده است. آقاي رئيس، اكنون بيش از هر زمان ديگري ما به يك نظم جهاني جديد نيازمنديم. بياييد ششمين نشست فوقالعاده مجمع عمومي سازمان ملل متحد را كه در سال 1974 در برتون وودز جشن گرفته شد، به ياد بياوريم (برخي از افرادي كه امروز در اينجا حاضر هستند، در آن زمان هنوز متولد نشده بودند و يا بسيار كوچك بودند.) در سال 1974، يعني 31 سال پيش، مجمع اعلاميه سازمان ملل و برنامه اجراي يك دستور اقتصادي جهاني و جديد را تصويب نمود. در 14 دسامبر 1974، در كنار اين برنامه، مجمع عمومي لايحة حقوق و وظايف اقتصادي كشورها را كه دستور اقتصادي جديد مشخص كرده بود، از تصويب گذراند. اين لايحه با رأي اكثريت قريب به اتفاق اعضا، يعني با 120 رأي موافق، 6 رأي مخالف و 10 رأي ممتنع به تصويب رسيد. در آن روزها نمايندگان در سازمان ملل رأي ميدادند، اكنون ديگر نميتوان اين كار را كرد. اين روزها در اينجا مدرك تصويب ميشود كه من ازجانب دولت ونزوئلا اعلام ميكنم، اين كار بيهوده و غيرقانوني است. براساس اين مدارك تصويب گرديد كه ونزوئلا معيارهاي سازمان ملل متحد را نقض ميكند. اين مدارك بياعتبار است. اين مسئله بايد مورد بحث قرار گيرد. دولت ونزوئلا اين مسئله را در سراسر جهان تكرار خواهد كرد. وجود ديكتاتوري آزاد و بيشرمانه در سازمان ملل مورد پذيرش ما نيست. به همين دليل من همكارانم را، رؤساي كشورها و دولتها را با رعايت احترام خطاب ميكنم. اخيراً در ديداري كه با رئيسجمهور نستور كيرچنر(Kirchner) داشتم، اين مدارك را به ايشان نشان دادم. اين مدارك پنجدقيقه پيش از شروع اين بحث كلي عمومي و به زبان انگليسي به نمايندگان داده شد و با يك ضربه چكش آمرانه به تصويب رسيد كه من آن را غيرقانوني، پوچ و بيهوده و نامشروع قلمداد كردهام.
آقاي رئيس، خوب گوش فرا دهيد. در صورت پذيرفتن اين حكم ما بازنده محسوب ميشويم. چراغها را خاموش كنيد، درها و پنجرهها را ببنديد. پذيرفتن اين حكم ديكتاتورمآبانه در اينجا و در اين سالن براي ما بسيار وحشتناك است. لازم است مجدداً دريابيم كه مانند زمان تصويب دستور اقتصادي جهاني در سال 1974 در مجمع، زيان اصلي متوجه چه كسي شد؟ ما ميتوانيم ماده 2 متن آن قطعنامه را به ياد آوريم كه در آن حق كشورها براي مليكردن اموال و منابع طبيعي كه به چنگال سرمايهگذاران خارجي افتاده است تأييد ميشود. در اين طرح همچنين پيشنهاد ايجاد حق انحصاري براي توليدكنندگان موادخام ارائه گرديد. ما ميتوانيم قطعنامه 3201 مجمع در ماه مي سال 1974 را به ياد آوريم. در اين قطعنامه تصميم فوري مبني بر ايجاد يك دستور اقتصادي جهاني و جديد كه براساس انصاف، برابري حاكميت، ارتباط با يكديگر، منافع مشترك و برابري ميان تمام كشورها بدون مراجعه به سيستمهاي اقتصادي و اجتماعي آنها، استوار بود، بيان گرديد.
هدف دستور اقتصادي جديد، تغيير دستور پيشين بود. (من تصور ميكنم، رئيسجمهور امريكا ديروز 20 دقيقه صحبت كرد. عاليجناب، تقاضا دارم، فرصت دهيد تا من نيز سخنانم را به اتمام برسانم.) هدف دستور اقتصادي جديد، تغيير دستور پيشين بود كه در سال 1944 تصويب شده بود. اين دستور در سال 1971 و در طول سقوط سيستم مالي بينالمللي مورد استفاده قرار ميگرفت. انگيزههايي كه موجب تغيير اين دستور گرديد، تنها اهداف مناسبي بود: هيچ تمايلي براي ادامهدادن اين راه وجود نداشت. ما تصور ميكنيم آن راه، راه درست بود. در حال حاضر ما در ونزوئلا خواستار تشكيل يك دستور اقتصادي جديد و جهاني هستيم. اما آنچه ضروري است، داشتن يك دستور سياسي جهاني است. ما نميتوانيم اجازه دهيم كه مشتي از كشورها به شكلي لجامگسيخته اصول قوانين بينالمللي را دوباره تعبير كنند و به نظريههايي مانند جنگ بازدارنده مشروعيت بخشند و آنها همواره ما را با جنگ بازدارنده تهديد ميكنند. آنها اين كار را مسئوليت در برابر حمايت از ما مينامند، اما ما بايد بپرسيم كه چه كسي اين حمايت را به عمل خواهد آورد؟ چگونه آنها از ما حمايت خواهند كرد؟
من معتقدم اكنون امريكا كه از حادثة كاترينا بسيار زيان ديده است، نيازمند حمايت و پشتيباني است. درحاليكه ما در مورد حمايت از يكديگر صحبت ميكنيم، اين كشور دولتي ندارد كه از آن در برابر حوادث طبيعي قابل پيشبيني حمايت كند. اينها مفاهيم بسيار خطرناكي است كه امپرياليسم پيش ميكشد. آنها مكتب مداخلهگري را نمايان ميسازند و سعي دارند بيحرمتي نسبت به اقتدار مردم را قانوني كنند. آنها هيچ احترامي براي اصول قوانين بينالمللي و نامه سازمان ملل متحد قائل نيستند. آقاي رئيس، اين روش بايد اساس روابط بينالمللي در دنياي امروز و اساس دستور جديدي را كه ما حامي آن هستيم، تشكيل دهد.
اجازه دهيد در نتيجهگيري از سخنانم به اين نكته اشاره كنم كه چگونه سيمون بوليوار آزاديخواه ما در مورد وحدت جهان، مجلس جهان و كنگره اعضاي مجلس صحبت كرد. لازم است كه بار ديگر پيشنهاداتي نظير اين مطرح گردد. همانگونه كه پيش از اين ذكر كردم، بوليوار در سال 1815 در جامائيكا چنين گفت و من امروز آن را نقل ميكنم: ”چقدر براي ما زيبا بود اگر ارزش تنگة پاناما همانند ارزش كرنيت(Cornith) براي يونانيان بود. اميد آن است كه روزي كنگرهاي اصيل خواهيم داشت كه متشكل از نمايندگان جمهوري پادشاهي باشد. در آنجا ما ميتوانيم با يكديگر ملاقات كنيم و در مورد منافع متعالي صلح و جنگ ميان ملتهايي كه به سه گوشه ديگر جهان تعلق دارند، بحث كنيم." چنين وحدتي ميتواند يك رنسانس شاديبخش را به همراه داشته باشد. مطمئناً بايد به سرعت در پي يافتن راهي مؤثر در جهت مقابله با تروريسم جهاني بود، اما اين خطر نبايد بهانهاي بهدست دهد تا بهعنوان نظريهاي پس از حوادث 11 سپتامبر، خصومت نظامي غيرموجه و متجاوزكارانه اعمال كنيم. تنها همكاري نزديك و واقعي و پايانبخشيدن به سخنان دوگانه دربرابر موضوع تروريسم كه توسط برخي از كشورهاي شمالي ايراد ميگردد، ميتواند به اين فاجعة وحشتناك خاتمه دهد.
آقاي رئيس پس از گذشت تنها هفتسال از انقلاب بوليواري، مردم ونزوئلا، ميتوانند پيروزيهاي مهمي را در عرصه اجتماعي و اقتصادي نشان دهند. 1406000 نفر از مردم ونزوئلا در عرض يكسال و نيم خواندن و نوشتن را فراگرفتهند و اين درحالي است كه جمعيت ما تنها 25 ميليون نفر است. ظرف چند هفته، اين كشور ميتواند اعلام نمايد كه تمام اين سرزمين عاري از بيسوادي است. سه ميليون ونزوئلايي وارد مدارس ابتدايي، راهنمايي و دانشگاه شدهاند كه پيش از اين به علت فقر از آن مستثنا بودند. 17000000 ونزوئلايي، يعني تقريباً70% جمعيت اين كشور، براي نخستينبار در تاريخ مراقبتهاي رايگان پزشكي و ازجمله دارو، دريافت كردهاند و در عرض چند سال، تمامي جمعيت ونزوئلا به مراقبتهاي عالي پزشكي دسترسي خواهد يافت. بيش از 1700000 تن مواد غذايي به قيمت عادلانه در ميان 12000000 نفر توزيع گرديده است كه حدوداً نيمي از آنها ونزوئلايي بودهاند. 1000000 نفر از آنها موقتاً غذاي رايگان دريافت ميكنند. اين اقدامات ايمني تغذيهاي را براي بيشتر افراد نيازمند تا سطح بالايي افزايش داده است. آقاي رئيس، 700000 فرصت شغلي ايجاد شده است كه با اين كار، نرخ بيكاري تا 9درصد كاهش يافته است. تمامي اين وقايع در اثناي تهاجمات داخلي و خارجي رخ داده است كه كودتاي نظامي با حمايت واشنگتن و اعتصاب صنعت نفت كه آن نيز با حمايت واشنگتن صورت گرفت، ازجمله اين تهاجمات بهشمار ميآيد. با وجود اين توطئهها و دروغهايي كه از رسانهها منعكس ميگرديد و تهديدهاي دائمي امپراتور و متحدانش، ما به اين پيشرفتها دست يافتهايم. تحريك به ايجاد آشوب ازجمله اين تهديدات است. تنها كشوري كه در آن شخصي به دليل تقاضاي ترور رئيس يك كشور، به شكوه و عظمت ميرسد، امريكاست. اين اتفاق درست هنگامي رخ داد كه آقاي پت رابرتسون(Pat Rabertson) محترم،يكي از دوستان خوب كاخ سفيد به صورت علني درخواست قتل من را ابراز كرد و سپس آزادانه به كار خود ادامه داد. اين جنايت جهاني و تروريسم جهاني است.
ما براي ونزوئلا و براي وحدت امريكاي لاتين و جهان خواهيم جنگيد. ما بار ديگر در اينجا و در اين سازمان عقيده لايتناهي بشر را كه امروز تشنه صلح و عدل است مورد تأييد قرار ميدهيم و بهعنوان انسان به زندگي خود ادامه ميدهيم. سيمون بوليوار، پدر كشور ما و رهبر انقلاب ما، سوگند ياد كرد تا زماني كه امريكا آزاد است، دست از تلاش برنخواهد داشت و روحش در آرامش نخواهد بود. ما نيز تا زمانيكه سهمي در نجات بشريت داريم دست از تلاش برنخواهيم داشت و روحمان در آرامش نخواهد بود.
|
|||||
|