|
|||||
گزیده ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ |
|||||
مطلب وارده 24 آبان ماه 1385 - 2006 Nov 15
اويگدور ليبرمن كيست؟ ماجراي يك هيتلر يهودي
نويسنده : جاستين ريموندو ترجمه : لطف الله ميثمي به نقل از روزنامه اعتماد ملی 24 آبان 1385 با ورود اويگدور ليبرمن Avigdor Lieberman به عنوان جانشين وزير <تهديدات استراتژيك> به دولت - اساسا مسووليت آمادهسازي جنگ با ايران را برعهده دارد - اسرائيل گامي كيفي در راستاي تبديل شدن به رژيمي كه، در كليه جنبههاي بنيادين خود، به شكل فزايندهاي همانند دولتي خشن ميگردد، برميدارد و من ميتوانم بسيار خطرناك شدن را نيز به آن بيفزايم. 20 اكتبر 2006 ديدگاههاي ليبرمن شديدا نژادگرانه است و گفتههاي وي همواره خشن بوده است. وي درخواست اعدام اعضاي عرب اسرائيلي كنشت را كه با گروه حماس ديدار كرده و در جشن روز استقلال اسرائيل شركت نكرده بودند را اعلام نموده بود. حزب وي، موسوم به <اسرائيل خانه ماست> عربهاي اسرائيلي را به دليل نژادشان به داشتن <علايق دوگانه> متهم ميسازند و از جدايي كامل جمعيت اعراب و اسرائيل در فلسطين - در عمل، انتقال اجباري آنها - حمايت ميكنند. ليبرمن و حاميان وي به شدت مخالف روند صلح خاورميانه هستند، از جنبش شهرك نشينان مسلح حمايت ميكنند و از حاميان با افتخار پاك سازي نژادي هستند. ليبرمن در سال 2002، تاكيد ميورزيد كه از اعزام نيروي دفاعي اسرائيل () IDF ظرف 48 ساعت به كرانه باختري رود اردن در سرزمينهاي اشغالي به منظور انجام عملياتي جهت <نابود سازي كليه زير ساختهاي نظامي تشكيلات خودگردان فلسطين .... و به جاي نگذاشتن حتي يك سنگ عقبنشيني نخواهد كرد. اهداف غيرنظامي نيز شامل اين عمليات ميگرديد، در همان سال، وي اعلام كرد كه نيروي هوايي اسرائيل بايد كليه مراكز تجاري فلسطين، منجمله بانكها و پمپبنزينها را بمباران كند. اين سمت ليبرمن به عنوان وزير تهديدات استراتژيك موجب گرديد كه سردبيران روزنامه <هاآرتص> وي را به عنوان <تهديد استراتژيك> بخوانند! روي هم رفته، وي فردي است كه تهديد به بمباران تهران هم كرده است. ورود وي در دولت نخستوزير اولمرت، و با ائتلاف حزب كارگر و Kadima تغييري خطرناك در موضع دولت اسرائيل بهوجود خواهد آورد. طبق نوشته روزنامه <هاآرتص<:>انتخاب نامحدودترين و غيرمسوولترين فرد براي اين سمت به نوبه خود تهديدي استراتژيك بهوجود ميآورد. محدود نبودن ليبرمن و بيان لگام گسيختهوي، كه تنها با بيانات برخي مقامات در ايران قابل مقايسه است، در برگيرنده مفهومي است كه فاجعهاي را در كل منطقه در پي خواهد داشت.> تا اين لحظه، موضع دولت همواره در چارچوب طرح آمريكا براي ايجاد يك دولت فلسطيني، موسوم به نقشه راه بوده است كه توقف شهركسازي و بازگرداندن برخي زمينهاي غصب شده از سوي شهركنشينان به مردم فلسطين را شامل ميگردد. نه بيشتر. با ورود ليبرمن در هيات حاكم - و در چنين سمت مهمي - اسرائيليها اين پيام را منتشر ميكنند كه تاكنون به اندازه كافي تحت فرمان آمريكاييها بودهاند. ولي اين انتصاب نشان دهنده تغييري اساسي در سياستهاي اسرائيل است. ايدههايي كه در مجموع در اين روند مورد بررسي قرار نميگرفتند - و تا زماني كه به صورت واقعي به كار گرفته ميشدند نيز مورد بررسي قرار نميگرفتند- در حال حاضر مورد توجه و بررسي قرار دارند. با وجود اين، درك مسيري كه ليبرمن، اين يهودي هم تراز با ديويد داك )David Duke( از <مسير اصلي> اسرائيل جدا نموده، براي مدتي بسيار دشوار خواهد بود. طبق گفته آرتور نسلن كه اخيرا در روزنامه گاردين منتشر گرديده است: <نگرانكنندهترين مطلب در مورد پسر من اين نيست كه عقايد وي خارج از پيوستار سياسي اسرائيل قرار دارد. بلكه اين است كه اين عقايد از جهات بسيار به مركز مرگ اين پيوستار نزديك است. پيشنهاد انتقال <مثلث> منطقهاي در نزديكيام الفهم كه در حال حاضر 250 هزار فلسطيني در آن ساكن هستند، براي نخستين بار در اواخر سال 2000 در معتبرترين جلسه سالانه سياستگذاري اسرائيل، كنفرانس هرزليا () Herz Liyal مطرح گرديد و توجه مطبوعات را به خود جلب كرد. <آريل شارون نخستوزير وقت اين طرح را بار ديگر به صورت علني در فوريه 2004 مطرح ساخت. مخالفت واشنگتن با نقض موجود قوانين بينالمللي اين طرح را از صدر برنامهها خارج كرد، اما در گزارشهاي تفسيري باقي ماند. در دسامبر 2005 اوزي اراد () vazi Arad رئيس سابق سازمان موساد و مشاور دولت در زمينه سياست خارجي و رئيس فعلي موسسه سياست و استراتژي كه مسووليت سازماندهي كنفرانس هرزليا را بر عهده دارد، اين عقيده را بار ديگر در مقالهاي براي حزب جمهوريخواه جديد، مطرح ساخت. من نفوذ روزافزون افراطگرايي اسرائيل را سالها مخفي نگه داشتم و از بروز آن چيزي كه در نگاه نخست تضادي نااميدكنده به نظر ميرسد، يعني فاشيسم يهودي، نگران بودم. اين ايدئولوژي كه وجود آن را براي مردم يهود بسيار زيانآور- و در واقع كشنده- بوده است و بايد جايگاهي در دولت يهود بيابد. به نظر ميرسد حتي در جهان پس از حوادث 11 سپتامبر كه روز به روز به جهان غيرواقعي شبيهتر ميشود، نيز عجيب بنمايد. با وجود اين ما در اينجا با كابوس اويگدور ليبرمن، هيتلر آينده، دومين سياست مدار محبوب براي تصدي پست نخستوزيري پس از بنيامين نتانياهو، مواجه هستيم. روزنامه اورشليم پست گزارش ميدهد كه ليبرمن در ابتدا براي پست امنيت ملي برگزيده شده بود اما دادستان كل اسرائيل با اين پيشنهاد مخالفت كرد و به اولمرت اظهار داشت كه ليبرمن بايد به طور كلي از حوزه اجراي قانون كنار گذاشته شود. فرد مهاجر روسي كه پيش از اين در كافهاي مسوول مراقبت از اوضاع و جلوگيري از زد و خورد بود، به دليل ارتباط با شخصيتهاي تراز پايين روسي در بازپرسي به سر ميبرد. مبالغي كه از خارج براي انجام فعاليتهاي سياسي وي ارسال ميگرديد، از قرار معلوم به وسيله منابع كاملا مشكوكي صورت ميگرفته است. اينكه تبهكاري مانند ليبرمن در حال حاضر رقيب جدي پست نخستوزيري است و حزب فاشيست وي محبوبيت بيشتري به دست ميآورد، اقداماتي است كه نشان ميدهد چگونه مستعمره اسرائيل كه در آغاز تنها در امتداد مرزهاي صهيونيستها و كشور اتيوپي قرار داشت، اكنون به اسپارتاي ناسيونال- سوسياليست مبدل گشته است. هنگامي كه در مورد آينده <روابط ويژه> طولانيمدت ميان آمريكا و اسرائيل تعمق ميكنيم، درمييابيم كه موقعيت برجسته ليبرمن در دولت اسرائيل ملاحظات جديد- و يا حداقل يك احتمال بسيار آزاردهنده- را به وجود ميآورد. در وهله نخست در صورتي كه ديدگاههاي ليبرمن در حال حاضر انعكاسي از ديدگاههاي دولتش باشد، حداقل در مواردي كه به سمت وي مربوط ميگردد، پس به نظر ميرسد كه تلآويو به جنگ با ايران تمايل دارد. مقامات اروپايي با بيميلي در مورد نحوه برخورد با وي واكنش نشان ميدادهاند. خاوير سولانا، مقام مذاكرهكننده اتحاديه اروپايي پيش از ديدار با وي، اعلام نمود كه در <هر زمينهاي> با ليبرمن مخالف است. گمان ميرود وزارت امور خارجه آمريكا نيز نظرات مشابهي داشته باشد، اما عدهاي در دولت بوش ممكن است، نظرات وي را بيشتر تحمل كنند و يا حتي با وي احساس همدردي نمايند. در هر صورت <حزب جنگ آمريكا> احتمالا وجود وي را بسيار مفيد قلمداد ميكند: بيانات وحشتآميز ليبرمن مطمئنا جرقههايي در بيثباتترين منطقه جهان برپا ميكند، جرقههايي كه تنها بايد در انتظار انفجار آنها بود. دوم اينكه پيشرويهاي ليبرمن چه چيزي در مورد آينده لبنان و چشمانداز حمله ديگر اسرائيل به ما ميگويد؟ عملكرد وزير تهديدات استراتژيك تنها به بيان تهديدات محدود نخواهد شد. بلكه حداقل تا حدي نيز از قدرتاعمال اين تهديدات برخوردار خواهد بود. اگر من ساكن شهر بيروت بودم، چمدانهايم را ميبستم. در نهايت اينكه بايد به ياد آورد كه اسرائيل يكي از اعضاي باشگاه هستهاي است كه حداقل 400 بمب هستهاي دارد و احتمالا بيشتر از اين تعداد در اختيار دارد. پرسش وحشتناك اين است: آيا ما واقعا ميخواهيم كه ببينيم بمبهاي هستهاي دارد و احتمالا بيشتر از اين تعداد در اختيار دارد. پرسش وحشتناك اين است: آيا ما واقعا ميخواهيم كه ببينيم بمبهاي هستهاي اسرائيل به دست فرد ديوانهاي همچون ليبرمن افتاده است؟ تصور روحانيون ايراني كه يك شمشير هستهاي را در دست ميچرخانند نيز موجب ترس مقامات غربي و در نتيجه حمايت آنها از اقدام نظامي بر ضد ايران گرديده است و عليرغم آن كه حزب جنگ ما را متقاعد نساخته است، اين ترس داراي مشروعيت است. در نهايت، ايران هنوز داراي بمب هستهاي نشده است، در حالي كه اسرائيل داراي اين بمبهاست و آنچه كه ما بايد نگران آن باشيم، نحوه استفاده نخست وزير ليبرمن از اين بمبها خواهد بود. من پيشبيني نميكنم كه ليبرمن اين سمت را دريافت خواهد كرد - اگرچه اين را رد نيز نميكنم - نكتهاي كه مطرح ميسازم، اين است كه اسرائيل در مسيري جديد و بسيار نگرانكننده وارد شده است، مسيري كه ما را بر آن ميدارد تا نگاهي تازه به روابط آمريكا - اسرائيل بيندازيم و سطح حمايتهاي مالي و سياسي خود را مورد ارزيابي مجدد قرار دهيم. در صورتي كه دولت اسرائيل به سوي افراطگرايي پيش رود، تاثيرات اخلاقي و استراتژيك كمكهاي مستمر ما بسيار مهم خواهد شد: آيا ما در <منتقلكردن، صدها هزار عرب كه بسياري از آنها شهروند اسرائيلي هستند، با آنها شريك جرم خواهيم بود؟ در حالي كه نظريهپردازان سرسخت، به تلاش براي جنگ به منظور تشكيل <اسرائيل بزرگتر> اقدام ميكنند، آيا دلارهاي آمريكا همچنان سوخت ماشين جنگ اسرائيل را تامين خواهد كرد؟ آمريكا هيچ نظري در مورد ارتقاي مقام ليبرمن ابراز نداشته است. تا چه مدت ما ميتوانيم سكوت نگرانكننده خود را كه نشاندهنده قدرت نفوذ اسرائيل است، ادامه دهيم. اين قدرت كه زماني مورد سپاس جدي قرار نداشت، در حال از ميان رفتن است. در حالي كه بررسيهاي كنوني توسط جاسوسيهاي به عمل آمده از سوي اسرائيل در ميزان شگفت انگيز نفوذ <متحد>ها به بخشهاي امنيتي و بررسيكردن مخفيانهترين قسمتها پردهبرداري ميكند، نفوذ اسرائيل با بحراني جدي روبرو ميشود. اين مساله نهتنها اسرائيليها را با چالشي قانوني مواجه ميكند، بلكه مطالعه پروفسور جان.ج. مرشيمر )John J.Mearsheimer( و استفان والت )Stephen Walt( به ترتيب اساتيد دانشگاههاي شيكاگو وهاروارد، با عنوان لابي اسرائيل و سياست خارجي آمريكا نيز چالشي فكري پيش روي آنها قرار داده كه برخورد با آن به مراتب دشوارتر است. با وجود اين، آنچه در واقع موجب تضعيف <نفوذي> ميگردد كه طبق گفته سرشيمر و والت پيش از اين شكستناپذير بود، بروز ناگهاني صداقت و زير بار نرفتن جمع كثيري از انديشمندان براي پذيرفتن و تعظيمكردن در برابر تهديدات و شايعات است. اين مساله موجب از ميان رفتن نفوذ شده است و در حال حاضر آنها با شخصيت شديدا نامطلوبي چون ليبرمن مواجه شدهاند روابط سياسي دچار چه دردسري شده است! اما نگران نباشيد، آنها به چيزهايي فكر خواهند كرد. شما نميتوانيد به فردي نظير ليبرمن جلوهاي زيبا ببخشيد، بنابراين استراتژي لازم به كمرنگكردن اهميت وي خواهد بود. با وجود اين، ورود وي به دولت، داراي اهميت بسيار زيادي، براي اسرائيل و جهان است، زيرا با ورود وي دوران شيرين روابط اسرائيل با غرب، بويژه آمريكا پايان مييابد. اسرائيل و گوش راست غربي آن همواره تاكيد ميورزيدند كه دولت يهود، بخشي از غرب است، با وجود اين، ورود ليبرمن چيزي كاملا متفاوت به ما ميگويد.
درخواست ليبرمن متوجه جمعيت
عظيم روسهاي مهاجر است: اين افراد فقير هستند، از وضعيت
اجتماعي پست خود رنج ميبرند و سهم آنها از
اقتدارگرايان كه سرزمين مادري آنها را مسموم كردند
نيز اين است. رشد سريع كاميابيهاي سياسي ليبرمن بدين مفهوم است كه
اسرائيل در حال رويگرداندن از غرب و بازگشت به هويت
آسيايي خود است. اين ديگر يك دموكراسي غربي نيست و
بيشتر شبيه تركيه يا لبنان است و اگر ليبرمن تمامي
راهها براي صعود را بگشايد، اين دموكراسي به صورت قابل توجهي كمرنگ
ميشود.
|
|||||
|