|
|||||
|
|||||
ترجمه از سایرنشریه ها 05 خرداد ماه 1385 - 2006 May 25 آينده حضور نظامي آمريكا در منطقه
منبع: شبكه تلويزيوني الجزيره، اول فروردين 1385 برگردان: چشمانداز ايران
ميليتاريسم در امريكا حاكم است و اين واقعيتي انكارناپذير است. در چنين شرايطي ايالاتمتحده امريكا با اشغال عراق و افغانستان بيش از هر زمان ديگر در همسايگي ما و در منطقه خاورميانه حضور دارد و ما نيز بهعنوان كشوري در اين منطقه بيش از پيش به شناخت سياستها و ميليتاريسم موجود در امريكا نيازمنديم. گفتوگوي حاضر، به شناخت هرچه بيشتر ما از ويژگيهاي نظاميگري موجود در امريكا كمك ميكند. از همينرو بر آن شديم تا برگردان كامل آن را به خوانندگان عزيز چشمانداز ايران تقديم كنيم.
اكنون سهسال از حمله آمريكا به عراق و اشغال اين كشور ميگذرد و در اين مدت وضعيت عراق و منطقه هر چه بيشتر مهآلود و بحراني و آشفته شده است. در گفتوگوي زير تلاش شده است استراتژي و طرز نگرش آمريكا نسبت به آينده وضعيت عراق و منطقه از نظر نظامي مورد بحث و مطالعه قرار گيرد. اين گفتوگو را شبكه تلويزيوني الجزيره با ژنرال مارك كيميت مسئول استراتژي و برنامهريزي منطقهاي آمريكا و معاون امور استراتژي و برنامهريزي فرمانده منطقه نظامي آمريكاي مركزي انجام داده است. اين مركز تعيين استراتژي مسئول نظارت بر سير عمليات نظامي در عراق، افغانستان، آسياي مركزي، خاورميانه و شاخ آفريقاست و دويستهزار سرباز تحت فرماندهي دارد كه در 27 كشور مختلف حضور دارند. ژنرال مارك كيميت در منطقه فورت سيل در ايالات اوكلاهاما به دنيا آمد و در سال 1976 از دانشكدة نظامي آمريكا فارغالتحصيل شد و از دانشكدة ملي جنگ درجه فوق ليسانس گرفت . وي پيش از اين در پايگاه اصلي فرماندهي عالي نيروهاي اروپايي خدمت ميكرد كه تحت رهبري ناتو در بلژيك بود. او همچنين مدتي پست معاونت فرماندهي عمليات نظامي در عراق را برعهده داشت و از زمان سقوط نظام صدام حسين سخنگوي رسمي آن بود تا اينكه مسئوليت پست جديد خود را برعهده گرفت. گفتوگوي حاضر در اوايل فروردين 1385 صورت گرفته است.
¢پس از دو سال بار ديگر شما را ميبينم ولي نه در ميدان جنگ بلكه در استوديوي تلويزيون الجزيره. £ همچنين در وضعيتي بسيار آرامتر.
¢سه سال پس از حمله به عراق و اشغال اين كشور، استراتژي شما در مرحله بعدي چيست؟ £فكر ميكنم استراتژي ما از نظر نظامي همچنان تداوم تشكيل و سازماندهي نيروهاي امنيتي عراق خواهد بود تا بتوانند زمام امور دفاعي داخلي و خارجي اين كشور را برعهده گيرند. سفارتخانه ما نيز پيوسته در جهت كمك به دولت در روند سياسي عمل ميكند و سازمانهاي ديگر نيز به ساماندهي اقتصاد در داخل عراق ادامه ميدهند.
¢ولي بنا به گزارشها از ميان 96 گردان يا لشكر نظامي عراقي حتي يك لشكر هم نيست كه هنوز با گذشت سه سال بتواند مسئوليت به عهده گيرد؟ £نه اين درست نيست. هم اكنون بيش از 80 واحد نظامي وجود دارند كه با اندكي كمك قادرند به تنهايي عليه شورشيان بجنگند و اغلب اين واحدهايي كه در برابر تروريستها و شورشيان از عراق دفاع ميكنند تحت فرماندهي نيروهاي عراقي هستند.
¢نهايتاً اين استراتژي به كجا ميانجامد؟ £اين استراتژي ميتواند به يك عراق با ثبات منجر شود، به حكومتي كه به نام مردم سخن ميگويد نه تروريستها، به پليس و ارتشي كه از مردم دفاع ميكنند نه از تروريستها و شورشيان و نه شبه نظاميان غير قانوني.
¢ ولي واقعيت غير از اين است زيرا آشوب تمام نقاط عراق را فرا گرفته است. جك استراو وزير خارجه انگليس اعتراف كرد كه آشوب در عراق فراگير شده است. خود آقاي بوش هم در سخنرانياش به مناسبت سومين سال حمله به عراق از وجود آشوب در اين كشور سخن گفت. سفير آمريكا نيز از جاريشدن خون در عراق سخن به ميان آورد و همه گزارشها اشاره به اين دارند كه شما عراق را به بزرگترين ميدان آشوب و قتل و خرابي در جهان تبديل كردهايد؟ £نه اين درست نيست. البته روشن است كه هنوز كارهايي هست كه بايد به اتمام برسد و مسيري هست كه بايد طي شود تا بتوانيم عراق را مكاني با ثبات به شمار آوريم. فكر ميكنم مهم آن است كه بايد از پيشرفتهايي كه صورت گرفته سخن بگوييم، نيروهاي عراقي مشغول جنگ هستند...
¢كدام پيشرفت غير از قتل و خرابي و نابودي را سراغ داريد. در حال حاضر شهروندان غير نظامي عراقي هيچ كدام جرأت نميكنند از منزل خارج شوند، اين چه پيشرفتي است؟ £اولاً آنچه كه دوربينها نشان ميدهند بخش بسيار كوچكي از پيشرفتي است كه در عراق به دست آمده است. بله اعتراف ميكنيم كه تلويزيون ميخواهد قتل و نابودي را به نمايش بگذارد ولي در 14 استان از 18 استان كمترين ميزان آشوب وجود دارد. ثانياً مردم عراق براي اولين بار در تاريخ خود در سه انتخابات شركت نموده رهبران خود را انتخاب كردند يعني 11 ميليون نفر در برابر تروريستها مقاومت كردند. تروريستها گفتند كه اگر رأي بدهيد سرنوشتتان مرگ است ولي 11 ميليون عراقي گفتند اين كار را ميكنيم تا رهبرانمان را برگزينيم. اكثريت قريب به اتفاق مردم عراق به آينده بهتر اميدوارند و ميدانند كه اكنون در مرحله گذار بهسر ميبرند ولي در انتظار آمدن روزي هستند كه بتوانند جايگاه خود را بهعنوان يك همسايه صلح دوست براي همسايگان و بهعنوان يك نمونه دموكراسي در اين منطقه پيدا كنند...
¢پاسخ شما را از خودم نميدهم بلكه از قول مايكل اولهنان مسئول مطالعات خارجي در مركز بروكينز واشنگتن ميدهم. او در مقالهاي كه در 25 ماه مارس گذشته منتشر شد ميگويد، پيروزي ما در جنگ عراق غير معقول است و اين آرزو با آمار بدي كه از عراق ميآيد همخواني ندارد و با تحولات امور در تناقض است. ما اكنون در وضعيتي قرار گرفتهايم كه آن را ميتوان وضعيت بسيار سخت توصيف كرد. رابرت فيسك خبرنگار اينديپندنت كه شايد به خاطر گزارشهايش از او خوشتان نيايد ولي به عنوان بهترين خبرنگار معاصر نام گرفته، در باره آنچه كه شما در حال حاضر در عراق انجام ميدهيد ميگويد، همگان در خاورميانه تاريخ را از نو مينويسند ولي ديديم كه دولت آمريكا به عمد و فريب و بيرحمي، تراژدي را موفقيت ميخواند، شكست را پيروزي مينامد و مرگ را زندگي تلقي ميكند و اين همه به كمك نشريات همداستان آمريكايي صورت ميگيرد. بر اساس سخن فيسك و سخن اولهنان فكر نميكنيد كه در حال انجام بزرگترين عمل فريب در تاريخ هستيد؟ £اولاً من به نظرات مايكل اولهنان احترام ميگذارم و فكر ميكنم كه او ناظر آرام رويدادهاست. ما هم بههيچوجه نميگوييم كه وضعيت كنوني عراق مطلوب ما است. مردم عراق هم وضعيت فعلي عراق را دوست ندارند ولي روشن است كه بايد اين وضعيت گذار را پشت سر گذاشت، روشن است كه تروريستهايي مانند ابومصعب الزرقاوي در عراق هستند كه با القاعده ارتباط مستقيم دارند و كارهاي بسياري در عراق هست كه بايد به انجام برسند. بسياري از عراقيها براي دست يافتن به استقلال و آزادي زندگي خود را به خطر مياندازند تا از كرامت و حقوق بشر برخوردار شوند. بنابراين سخن من به اين معني نيست كه وضعيت نهايي شده است يا ما موفق شدهايم ولي پيشرفت اوضاع در عراق همچنان ادامه دارد به گونهاي كه حتي بيشتر ناظراني كه اين پيشرفتها را قبول ندارند ناگزير بايد به آن اعتراف كنند.
¢آقاي ژنرال اجازه بدهيد، بر اساس آخرين نظرسنجيها 72 درصد از سربازان آمريكايي موجود در عراق خواستار خروج از اين كشور هستند، بيش از يك سوم سربازان آمريكايي از تشويش و بيماريهاي رواني رنج ميبرند بخصوص كساني كه از عراق برگشتهاند و هم اكنون در حال مداوا هستند، درصد طلاق در خانوادههاي سربازان آمريكايي بالا رفته است، چگونه ميتوانيد با سربازاني كه به لحاظ رواني شكست خوردهاند پيروزي كسب كنيد؟ £اولاً معتقدم سربازان ما چنانكه ميگوييد از مشكلات رواني رنج نميبرند، نميدانم اين آمار و ارقام را از كجا آوردهايد ولي...
¢اين يك گزارش منتشر شده است... £بله بيشتر سربازان ما خواهان بازگشت هستند ولي بازگشت پس از پايان مأموريت. من هم وقتي در آنجا بودم ميخواستم برگردم ولي نه قبل از پايان مأموريت و به همين دليل آنها در آنجا باقي ماندهاند و كمال افتخار را از كارها و موفقيتهايشان دارند...
¢گزارشهايي كه در روزنامههاي آمريكايي از قبيل نيويورك تايمز، واشينگتن پست و نيوزويك چاپ و منتشر ميشود درباره وضعيت سربازان و ساير امور، غير از نظر شما را ميگويند ولي از ميان همين گزارشهايي كه خود ارتش آمريكا منتشر ميكند، 24 ژانويه گذشته ارتش آمريكا اعلام كرد كه در طول سال 2005 در عراق 34 هزار حمله و حادثه صورت گرفته است و با اين حال شما آمار تلفات را اعلام نميكنيد و فقط خبر كشته و زخمي شدن يك يا دو يا سه آمريكايي را اعلام ميكنيد گويي با كساني كه با شما ميجنگند قرارداد بستهايد كه بيش از اين تلفات وارد نكنند. چرا آمار واقعي كشتهها را پنهان ميكنيد و آماري را اعلام ميكنيد كه تناسبي با حملات انبوه عليه نيروهايتان ندارد؟ £اولاً معتقدم اين ادعا كه ما آمار تلفات وارده به نيروهاي همپيمان را درست اعلام نميكنيم با عقل و منطق منافات دارد. اين تلفات با وضوح تمام و پس از كسب اطمينان اعلام ميشود و ما آمادهايم به هر گونه پرسش و شبههاي در اين زمينه پاسخ بدهيم. اما بار ديگر به مسئلهاي كه در آغاز بحث مطرح كرديد بر ميگرديم، يعني آيا موفق شدن در عراق براي آمريكاييها اهميت دارد؟ قطعاً پاسخ مثبت است زيرا حضور آنها در عراق بدون آگاهي از فلسفه حضور خود غير ممكن است. در آنجا سرهاي برخي به دست تروريستها بريده مي شود، كودكان بيگناه به دست شورشيان و تروريستها كشته ميشوند، ثباتي كه با آمدن نيروهاي همپيمان غربي ايجاد شد هر چه بيشتر به نيروهاي عراقي كمك مي كند تا آنها خودشان زمام امور را به دست گيرند. اين امر چه بسا بزرگترين امكان را براي تحقق موفقيت در آينده در چهارچوب اين مأموريت تشكيل مي دهد و ما اطمينان كامل داريم كه وقتي پس از پنجسال به امور نگاه كنيم و دستاوردهاي نيروهاي همپيمان را در نيروهاي عراقي مشاهده كنيم متوجه خواهيم شد كه اين يك اقدام درست بوده است. تاريخ در مورد ما قضاوت خواهد كرد و من كاملاً متقاعد شدهام كه بهزودي تاريخ در مورد مأموريت مشترك عراقيها و نيروهاي همپيمان داوري كرده بر آن صحه خواهد گذاشت.
¢شما هر جا كه وارد شدهايد تاريخ در مورد آن داوري مثبت نكرده است، نه درلبنان، نه در سومالي و نه در ويتنام و نه هيچ جاي ديگر. بنابراين در عراق نيز تاريخ داوري مثبت در بارة شما نميكند. اين سخن من نيست بلكه سخن جيم ميسي افسر آمريكايي است كه 12 سال در نيروهاي دريايي خدمت كرده و در حمله به عراق هم شركت نموده است. وي در ماه نوامبر گذشته كتابي با عنوان «بكش... بكش... بكش» در پاريس منتشر كرد و در آن كتاب نوشت، من و بسياري از كساني كه با من بودند اگرچه ما را براي كشتن تروريستها فرستاده بودند ولي سرانجام پي برديم كه داريم غير نظاميان را ميكشيم. وي در كتاب خود گزارش اعترافات بسياري را منعكس كرده است كه ميتواند همگي شما نظاميان آمريكايي در عراق را محكوم كند؟ £من ميتوانم بر هر تعداد كتاب كه درباره اوضاع عراق نوشته ميشود دسترسي پيدا كنم. بگذاريد در مورد اوضاع كاملاً صريح باشيم. درست است كه در حال حاضر تا اندازهاي خشونتهاي طايفه اي افزايش يافته است ولي لب مسئله اين است كه از سوي القاعده و مرتبطين با آنها تهديدهايي وجود دارد، اين تهديدها نهتنها در عراق بلكه در تمام منطقه وجود دارد. بنابر اين جلوگيري از خطر تروريستي و جنگ با آن نهتنها در عراق بلكه در سراسر منطقه حائز اهميت است تا بدين ترتيب كودكان و نوادگان ما بتوانند در آينده بدون ترس و لرز زندگي كنند.
¢اين نظر شماست ولي من جيم ميسي را در اينجا رها ميكنم و به سراغ همكارتان ويكتوريا كلارك، معاون وزير دفاع در امور عمومي ميروم. وي در زماني كه شما در عراق مشغول دفاع از مأموريت ارتش آمريكا و سربازان عراقي بوديد، در واشنگتن حضور داشت ولي از مقام خود استعفا كرد و كتابي نوشت به نام (سرخي بر لبان خوك) كه چند روز قبل منتشر شد، خلاصه سخن او در اين كتاب آن است كه تمام آنچه كه او در اين مدت انجام ميداده، به مثابه آرايشكردن صورت خوك بوده است كه هر كار كني زيبا نميشود و اينكه كارهاي او بههيچوجه براي مردم متقاعد كننده نبوده است. چهبسا پس از گذشت زمان طولاني از بازنشسته شدنتان روزي ميآيد كه شما هم كتابي بنويسيد و در آن، همين دوره را كه اكنون با قدرت تمام از اقدامات آمريكاييها در عراق دفاع ميكنيد صرفاً يك سرخي بر لبان خوك بناميد. £مطمئناً معتقدم كه كتابي نخواهم نوشت، من بيانيهها و كنفرانسهاي خبري زيادي داشتهام كه ميتوانيد به آنها مراجعه كنيد و بنابر اين هيچ جايي براي نوشتن كتاب در آينده نميبينم. ولي يك بار ديگر مهم است آنچه را كه نيروهاي همپيمان در عراق انجام ميدهند درك و از آن دفاع كنيم. تنها كاري كه آنها ميكنند عملي كردن سياست خارجي ماست و همچنين آنها مسئول رها كردن يك سرزمين از دست يك ديكتاتور بيرحمي بودند كه تهديدي براي منطقه بهشمار ميآمد. اين سربازان حق انتخاب آزادانه امور را براي عراقيها تضمين كردند در حاليكه پيش از اين مجبور بودند تسليم هوا و هوس ديكتاتوري شوند كه عليه ملت خود سلاح كشتار جمعي به كار برد. اين مردم از اين پس ديگر نبايد دائماً در هراس باشند كه هر آن ممكن است كسي از نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي و غيره درِ منزلشان را بكوبد و آنها را با خود ببرد بدون اينكه بازگشتي در كار باشد. بله من از سربازان آمريكايي خودمان و همپيمانانمان دفاع ميكنم زيرا آنها كار شرافتمندانهاي انجام ميدهند و آنها با تمام افتخار خدمت ميكنند و تاكنون امور تحسينبرانگيزي را انجام دادهاند ولي هنوز كارهاي بسياري هست كه بايد انجام دهند و من مطمئن هستم كه اين سربازان تا پايان وظيفه خود در آنجا باقي ميمانند.
¢آقاي ژنرال! آيا حتي از جناياتي كه سربازانتان در عراق مرتكب شدهاند و نمونهاي از آن گزارش فيلم مستندي بود كه تلويزيون «راي» ايتاليا در بارة درگيري دوم فلوجه توليد و پخش كرد دفاع ميكنيد؟ در اين درگيريها از فسفر سفيد استفاده شد و طبق اعتراف سربازان آمريكايي شركت كننده در اين نبرد كه در 15 مارس صورت گرفت شما شهر را به زمين سوخته تبديل كرديد. چند روز قبل در تمامي رسانههاي جهاني تصاوير خانوادهاي پخش شد كه سربازان شما پس از نابودي كامل منزل، اعضاي خانواده يعني 11 كودك و يك زن و يك پيرمرد را در كنار هم قرار داده و به قتل رساندند و در ميان كشتهشدگان كودكان 2 ماهه تا 6 ساله حضور داشتند. با اين همه باز هم از اين كارها دفاع ميكنيد؟ £بخش اعظم نيروهاي ائتلاف بينالمللي به رغم رويارويي با شرايط دشوار و خاص عراق رفتار شرافتمندانه دارند در حال كه شورشيان و تروريستها ميكوشند آنها را به شرايطي بكشانند كه ناگزير ممكن است تلفاتي در ميان غير نظاميان وارد شود. مواردي كه سربازان ما خارج از دايره مسئوليت خود عمل كردهاند بسيار نادر است و من نيز هرگز از آن دفاع نخواهم كرد. به همين دليل در اين موارد تحقيق صورت ميگيرد و متهمان به دادگاه تحويل داده ميشوند و در صورت محكوميت مجازات ميشوند.
¢كسيكه ماجراي رسوايي زندان ابوغريب را فاش ساخت سيمور هرش نويسنده معروف آمريكايي بود كه در متوقفكردن جنگ ويتنام هم نقش داشت ولي شما از آن دفاع كرديد. اظهارات شما به تفصيل صفحات روزنامهها و گزارشها را پر كرده است. شما در اظهارات خود از جناياتي كه در زندان ابوغريب صورت گرفته بود دفاع كرديد و گفتيد هدف از افشاي اين مسئله خرابكردن وجهه ارتش آمريكا بود. مگر نه اينكه اين جنايات را سربازان شما مرتكب شدهاند؟ £اولاً شما به چند چيز اشاره كرديد كه درست نيستند. اولين مورد اين است كه در واقع اين نهاد نظامي ما بود كه دو ماه قبل از اظهارات سيمور هرش از آنچه كه در ابوغريب ميگذشت پرده برداشت. ثانياً هرگز يك مسئول نظامي از كارهاي غير قانوني و شكنجههايي كه سربازان مرتكب شده بودند دفاع نكرده است. آن گروه از سربازاني كه بيرون از چارچوب اوامر عمل كرده بودند مورد تحقيق و بازرسي قرار گرفتند و كساني كه محكوميتشان ثابت شد مجازات شدند. بله ممكن نيست از سربازاني دفاع كنيم كه بيرون از چارچوب فرامين و رفتار مطلوب عمل كردهاند و به همين دليل آنها محاكمه و مجازات شدند.
¢آقاي ژنرال! ميدانيد كه آنچه فاش ميشود كمتر از يك يا دو درصد از آن چيزي است كه در واقع ممكن است اتفاق بيفتد و دوربينها به بسياري از مكانها دسترسي ندارند. شما از طريق جلوگيري از ورود دوربينها و عكاسان و وسايل فيلمبرداري تلويزيونهاي مستقل به اماكني كه اقدام به تخريب آنها كرديد مانند القائم، فلوجه و اخيراً سامراء، مانع از رسيدن حقيقت به مردم ميشويد. فكر ميكنيد اين حقيقت پوشي را ميتوانيد تا ابد ادامه دهيد؟ تا امروز به كسي غير از ساكنان فلوجه اجازه ورود به اين شهر داده نشده است درحاليكه بيش از يكسالونيم از درگيري اخير در آن ميگذرد. تا چه موقع ميخواهيد حقيقت را از مردم و جهان پنهان كنيد؟ £يك بار ديگر بگويم كه نميدانم اين اظهارات شما بر چه مبنايي است زيرا اكنون در صحنه درگيريها و در داخل عراق بيش از آنچه كه در تاريخ جنگها سابقه دارد، دوربين فيلمبرداري هست و هر گفتهاي مبني بر اينكه تنها يك يا دو درصد حقيقت اعلام ميشود با آنچه ما در حين خدمت خود ميبينيم تناسب ندارد. نميتوان دروغ را تا ابد پنهان نگه داشت و اين حقيقت است كه در نهايت آشكار ميشود و ما هم بر اين پايه عمل ميكنيم. شايد كساني بكوشند حقيقت را بپوشانند ولي در نهايت هميشه حقيقت خود را نشان ميدهد. سربازان ما نيز اين را درك ميكنند كه حقيقت برندهترين سلاحي است كه در اختيار دارند نكتة ديگر اينكه ما به مردم اجازه ورود ميدهيم يعني به روزنامهنگاران مسئول اجازه داده ميشود كه به صحنه درگيري دسترسي داشته باشند.
¢آقاي بوش اعتراف كرد كه شمار كشتههاي غير نظاميان عراقي به سي هزار نفر رسيده است و اين تعداد هشت برابر شمار كساني است كه در طي سي سال در ايرلند شمالي كشته شدند و اين بر اساس گفته آقاي سر مينسيس كامپل مسئول روابط بينالمللي در حزب ليبرال انگليس است. اين تعدادي است كه بوش به آن اعتراف كرده وگرنه گزارشهاي ديگر حاكي است كه شمار كشتهها از صد هزار تن هم تجاوز ميكند. آيا شما به عنوان نيروهاي اشغالگر حاضر در عراق مسئول كشته شدن آنها نيستيد؟ £بگذاريد اين مسئله را بيشتر مورد بحث قرار بدهيم زيرا آنچه كه رييس جمهور گفته كشتههاي كل جنگ بوده است. ممكن است كه شمار غيرنظامياني كه كشته شدند به 25 هزار نفر برسد ولي بخش اعظم آنها چه بسا به دست شورشيان و تروريستها كشته شدهاند نه به دست نيروهاي نظامي در عمليات جنگي. تمام تلاش ما اين است كه ميزان تلفات در ميان غير نظاميان كاهش يابد و اين را درك ميكنيم كه يكي از بزرگترين وظايف ما اين است كه مردم را در كنار خود داشته باشيم. بنابراين تمام هم خود را به كار ميبريم تا همچون صداميها و تروريستها و شورشيان عمل نكنيم زيرا آنها در درون مناطق مسكوني باقي ميمانند و از شهروندان به عنوان سپر انساني استفاده ميكنند. من از كارنامه خودمان دفاع ميكنم، شمار غير نظاميان كشته شده در عراق هر قدر هم كه زياد باشد در مقايسه با هر جنگ ديگري كمتر بوده است. ما تمام تلاش خود را براي حمايت از شهروندان به كار ميبنديم در حاليكه تروريستها و شورشيان بر خلاف كاري كه ما ميكنيم ميكوشند مردم را بكشند.
¢آيا در عراق مرتكب اشتباهاتي نشدهايد؟ £معتقدم هر وقت كه جنگي بوده اشتباه هم بوده است و ما در داخل دستگاه نظامي خود سيستمي داريم كه بر اساس آن هر بار كه از عمليات بر ميگرديم ميكوشيم از آن عمليات نكات تازهاي ياد بگيريم تا بتوانيم عملكرد خود را بهبود بخشيم. اينكه بگوييم ما مرتكب اشتباه نشدهايم در ارتباط با آنچه كه در جنگهاي جديد اتفاق ميافتد مصداق ندارد... جنگهاي جديد در طول هزاران سال چنين بوده است.
¢در 18 مارس گذشته نشريه انگليسي اينديپندنت نوشت كه توني بن سياستمدار پير و دنياديده انگليسي طوماري را به امضاي يك هزار تن از شخصيتهاي سياسي و ديگر شخصيتهاي انگليسي ارسال كرده و در آن 28 مورد نقض توافقنامههاي بين المللي مربوط به جنايتهاي جنگي را كه نيروهاي شما و نيروهاي انگليسي در عراق مرتكب شدهاند ذكر كرده است. آيا از اين بيم نداريد كه روزي به اتهام ارتكاب جنايتهاي جنگي به خاطر اين تجاوزاتي كه مرتكب شدهايد محاكمه شويد؟ £ممكن است ما بهخاطر اين مسائل مورد پرسش قرار بگيريم ولي حقايق عيني بهزودي آشكار خواهد شد. احساس ميكنم ميكوشيد پرسشها را به گونهاي هدايت كنيد كه گويي اين تنها نيروهاي ائتلاف بينالمللي هستند كه چنين ميكنند درحاليكه ما ميكوشيم از وقوع تلفات در ميان غير نظاميان اجتناب كنيم. چرا از زرقاوي سخن نميگوييد؟ چرا از صداميها و از شورشياني نميگوييد كه براي رسيدن به اهداف تروريستي خود به عمد ميكوشند به غير نظاميان آسيب بزنند؟ آيا از آنها نيز با همين دقتي كه در مورد نيروهاي ائتلاف به كار ميبريد خواهيد خواست كه حقيقت را آشكار كنند؟ چرا به هزاران قرباني كه بهدست تروريستها صورت گرفته و به بريدن سرهاي غير نظاميان بيگناه اشاره نميكنيد. آيا مسئوليت شما اين نيست كه از آنها هم سخن به ميان آوريد؟
¢آقاي ژنرال! من با همه مهمانانم به يك شيوه صحبت ميكنم و اگر كسي كه اكنون پيش روي من نشسته يكي از آن افراد بود پرسشها را به همين شيوه مطرح ميكردم و اين روش برنامه من است. همه ميدانند كه اكنون با شما به عنوان يكي از مسئولان منطقه صحبت ميكنم، به عنوان كسي كه مسئول طرحهاي استراتژيك در اين منطقه است. شما پس از اشغال عراق چند سال در اين كشور باقي مانديد و كسي بوديد و هنوز هم هستيد كه در رسانههاي گروهي ظاهر ميشديد و از اقدامات آمريكاييان دفاع ميكرديد. من با شما در باره مسئوليتهايتان صحبت ميكنم، در باره مسئوليتهاي نيروهايتان، درباره آنچه در عراق انجام ميدهيد. اكنون عراق تحت مسئوليت شماست نه تحت مسئوليت كساني كه در طرف ديگر ميجنگند. شما اصليترين قدرت جهاني هستيد كه براي رهاسازي عراقيها از وضعي كه در آن زندگي ميكردند آمديد ولي مردم عراق و كل منطقه را در وضعيتي كه الان هست گرفتار كرديد. بنابر اين مسئوليت، مسئوليت شماست. وقتي كه با ديگران بنشينم با آنها نيز به همين شيوه صحبت ميكنم و اميدوارم نگران نباشيد. پس پرسشهاي من را در مورد آنچه كه به سربازانتان مربوط است پاسخ دهيد. بگذاريد بار ديگر به موضوع انكار آمار و ارقام واقعي تلفات جنگ باز گردم. در اواخر سال 2004 روزنامه انگليسي تايمز گزارشي را منتشر كرد مبني بر اينكه شمار حقيقي تلفات شما در عراق به پانزدههزار كشته و بيستوپنجهزار زخمي بالغ ميشود ولي تا به امروز شما تنها از شمار بسيار اندكي سخن گفتهايد كه از دوهزاروسيصد كشته و حدود هفده هزار زخمي تجاوز نميكند. آيا اين به آن معناست كه برخي از كشتهها را اعلام ميكنيد و برخي را اعلام نميكنيد؟ £واضح است كه اين ارقام درست نيست. نيروهاي ائتلاف به هر يك از قربانيان خود اهميت جدي ميدهد و برخورد اصولي با اين مسئله دارد زيرا ما در مورد اعلام اين تلفات در برابر خانوادههاي آنان مسئوليم و هرگونه اشارهاي از جانب هر نشريهاي مبني بر اينكه ما ارقام قربانيانمان را تحريف ميكنيم دروغ محض است.
¢عبارت خيلي مهمي به كار برديد و آن عبارت خانوادههاست و اين مسئله موجب شده كه بسياري از گزارشها ادعا كنند كه شما فقط نام كشتگاني را اعلام ميكنيد كه داراي خانواده هستند در حاليكه ارتش شما در عراق از نيروهاي دريايي و زميني و داوطلباني تشكيل ميشود كه داراي گذرنامه سبز(گرينكارت) آمريكايي هستند ولي هنوز مليت آمريكايي را به دست نياوردهاند، همچنين از كساني تشكيل ميشود كه تعهد امنيتي دارند. گفته ميشود شمار كساني كه داراي مليت آمريكايي نيستند يا تعهد امنيتي دارند يا شركت داوطلبانه دارند به حدود 60 هزار نفر ميرسد و شما در قراردادهايي كه با اين قبيل افراد ميبنديد نسبت به اعلام شمار كشتهها يا دفن اجساد يا انتقال آنها به هر جاي ديگر هيچگونه تعهدي نداريد؟ £من چنين فكر نميكنم. اين خلاف منطق است. هر گونه ادعا مبني بر اينكه ما قصد پنهان كردن شمار قربانيانمان را داريم صرف نظر از اين كه اين قربانيان چه كساني هستند، كذب محض است.
¢در اكتبر سال 2003 در پايگاه تسليحات هوايي (سلاح الجو) واقع در ايالت دلاوِر بزرگترين سردخانه اجساد در جهان را بازگشايي كرديد و گزارشهاي بسياري حاكي از آن است كه صدها جسد سربازان آمريكايي در اين سردخانه نگهداري ميشود و هنوز دفن نشدهاند و قرار است كه اين اجساد به مدت طولاني در اين مكان نگهداري شوند. شمار اين اجسادي كه هنوز دفن نشدهاند ولي در اين مركز هستند به چند تن ميرسد؟ £من نميدانم و نميتوانم باور كنم اجسادي در دلاوِر باشند كه ثبت و اعلام نشدهاند. اين وظيفه مقدس ارتش ماست كه اجساد سربازان خود را به خانوادههايشان بازگرداند تا آنها از سرنوشتشان با خبر شوند و آنان را به خاك بسپارند. اين وظيفهاي مقدس است و يك بار ديگر ميگويم هر گونه نشانهاي مبني بر اينكه رفتار ما صادقانه نيست موجب خواري ما خواهد شد.
¢در دوم دسامبر 2005 روزنامه نيويورك تايمز گزارشي منتشر كرد مبني بر اينكه نيروهاي آمريكايي يا نيروهاي عراقي كه با آنها كار ميكنند بههيچوجه توانايي پاكسازي مقاومت عراقي را ندارند زيرا اين نيروي مقاومت در ميان بيش از يكصد تشكيلات مستقل از يكديگر پخش شده است. در مورد مقاومت در عراق چه تصميمي اتخاذ كردهايد؟ £براي ما مهم است كه نيروهاي قانوني عراق بر مقاومت يا شورش يا تروريستها تسلط يابند زيرا آنها مثل وبا در اين سرزمين هستند و مانع از پيشرفت اين كشور به جلو ميشوند. در داخل عراق مقاومت مشروع وجود ندارد زيرا در اين كشور دولت قانوني هست كه 11 ميليون نفر به آن رأي دادهاند و هم اكنون در صدد تشكيل دولت هستند. آنها نماينده 25 يا 26 ميليون عراقي هستند نه گروههاي شورشي و نه تروريستها يا صداميهاي سابق كه قصد بازگرداندن حكومت بعثي را به عراق دارند. اين گروهها و دستهها بيرون از چارچوب قانون و غير مشروع هستند و لازم است كه توسط نيروهاي قانوني اين كشور رام شوند.
¢ولي نيويورك تايمز و نيز نشريات ديگر از جمله بسياري از نشريات عربي پيش از اين گزارشهايي را مبني بر انجام گفتوگو ميان شما و برخي از گروههاي مقاومت منتشر كردهاند. زلماي خليلزاد سفير شما در عراق در گفتوگويي كه ده روز قبل با روزنامه الحيات داشت گفت كه مقاومت به چند بخش تقسيم ميشود و بخشي از مقاومت از كساني تشكيل ميشود كه در حال جنگاند و در واقع آنها را هم نوعي از مقاومت ناميد. راستي از گفتوگوهايتان با مقاومت عراقي چه خبر؟ £اولاً ما با تروريستها گفتوگو نميكنيم. ما با شورشيان گفتوگو نميكنيم ولي گروههاي بسياري از عراقيها هستند كه احساس نميكنند كه ميتوانند بخشي از آينده عراق باشند و ما با اين دسته از عراقيها (گفتوگوها را ) ادامه ميدهيم نه با كساني كه دستشان به خون آلوده است و مسئول كشتن كودكان و بريدن سرها هستند. اما كساني كه فكر نميكنند آيندهاي در عراق خواهند داشت بسيار مهم است كه آنها را آگاه كنيم و بگوييم كه اگر دستتان به خون آلوده نيست بدون ترديد در اين كشور آينده خواهيد داشت. دولت عراق و نيروهاي ائتلاف ميكوشند با اين افراد تماس حاصل كنند تا بتوانند آنان را وارد روند سياسي و اجماع ملي براي آينده عراق كنند.
¢آقاي ژنرال! آنچه را كه شما آلوده بودن دستها به خون ميناميد به يك معنا در عراق دست همه به خون آلوده است و اولين نفر شخص شما هستيد. شما آمريكاييان يعني بسياري از افسرانتان و نيروهاي ديگر، كشور آنها را اشغال كرديد و آنها حق دارند كه از آن دفاع كنند. در تمامي قوانين، مقاومت يك حق مشروع به شمار ميرود و آنها خودشان را مقاومت ميشمارند چرا شما آنان را تروريست ميناميد؟ آنها كه به كشور شما نيامدهاند، اين شما هستيد كه به كشور آنها آمدهايد؟ £بگذاريد در مورد مبناي اين مقاومت مشروع صحبت كنيم. در عراق دولتي هست كه با رأي 85% مردم داراي حق رأي انتخاب شده است. مردم تروريستها را به مبارزه طلبيدند و رأي دادند. گروههايي در اين كشور هستند كه ميگويند رأي دادن كفر و بدعت در دين است. آنها ميخواهند به گذشته برگردند يعني يا به دوران صدام برگردند يا به عقبتر از آن تا در اين كشور نظامي همچون نظام طالبان ايجاد كنند. اين مقاومت مشروع نيست بلكه صرفاً شورش و تروريسم است. هم اكنون در داخل عراق دولت قانوني وجود دارد پس چگونه ميتواند عليه دولت مشروع مقاومت مشروع وجود داشته باشد؟ سازمان ملل دولت عراق را دولتي آزاد و متكثر و داراي حاكميت و فدراليسم متحد اعلام كرده است. اين مشروعيت در داخل كشور است نه كساني كه در صدد بريدن سرها و كشتن كودكان و زنان هستند، اين مقاومت مشروع نيست.
¢آقاي ژنرال! وقتي كه در ويتنام بوديد همين حرف را زديد و در آنجا هم يك دولت منتخب تحت اشغال شما به وجود آمد ولي بين سالهاي 73 تا 75 با جنگجويان مذاكره كرديد و سپس همين دولتي كه منتخب بود كنار رفت. برخي از تحليلگران انگليسي و آمريكايي از احتمال خروج نيروهاي آمريكايي از عراق در صورت پيروزي دموكراتها و به اكثريت رسيدن آنها در كنگره در ماه نوامبر آينده سخن ميگويند. ممكن است آنها مانع از حمايت مالي شوند و مجبور شويد با كساني كه از آن سوي اقيانوس آوردهايد تا در عراق حكومت كنند از عراق خارج شويد به همان روشي كه از ويتنام خارج شديد، چه ميگوييد؟ £فكر نميكنم مسئله اينگونه باشد. البته ما روزي عراق را ترك ميكنيم ولي روزي اين كار را ميكنيم كه نيروهاي امنيتي عراق قادر باشند بر خطر شورش فائق آيند و دولت عراق به صورت كامل تشكيل و مشغول به كار شده باشد و ديگر نيازي به وجود نيروهاي ائتلاف نباشد. استراتژي هميشگي ما همين بوده است تا روزي كه مسئوليت امنيت و اقتصاد را به دولت عراق بسپاريم. اين وعدهاي است كه هنگام ورود به اين كشور داديم و بر اين وعده وفاداريم تا زماني كه مسئوليت را به آنها تسليم كنيم.
¢جفري كمپ مدير برنامههاي استراتژي منطقهاي در مركز نيكسون در ايالات متحده در 13 مارس 2006 مقالهاي نوشت و در آن چنين ابراز عقيده كرد، شرايطي كه موجب شد دولت آمريكا پس از كشته شدن 240 سرباز نيروي دريايي آمريكا در سال 1982 در لبنان نيروهايش را به صورت ناگهاني از اين كشور خارج كند با شرايط استراتژيك كنوني در عراق شباهت دارد و بنابر اين او تصميم ناگهاني آمريكا به بيرون بردن نيروهايش از عراق را بعيد نميداند. ديروز كاندوليزا رايس گفت كه نيروهاي آمريكايي از عراق خارج خواهند شد، شما چيزهايي ميگوييد، ژنرال ابوزيد مطالب ديگري گفته، رامسفلد گفته است كه اين كار تا سال 2009 اتفاق ميافتد، رييس جمهور آمريكا گفت، رييس جمهور بعدي يا كسانيكه پس از من ميآيند اين تصميم را خواهند گرفت، اين ضد و نقيض گويي و ابهامگويي در مورد تصميمگيري در خصوص نيروها بازتابدهنده نوعي از انواع شكست زودهنگام نيروهايتان در عراق نيست؟ £فكر نميكنم اين مسئله بيانگر چيزي جز اين حقيقت است كه ما نميخواهيم با تعيين زمانبندي هزينه پرداخت كنيم زيرا بدترين كار ممكن تعيين جدول زماني براي تسليم امور به نيروهاي عراقي است. ما نخست بايد مطمئن باشيم كه نيروهاي عراقي توانايي به دست گرفتن زمام امور خودشان را به طور كامل دارند. بنابر اين به تدريج امور را به آنها ميسپاريم و هر قدر كه نياز كمتري به حضور ما باشد ما نيز چنين خواهيم كرد. تعيين جدول زماني فشار غير لازم بر ما ميآورد. سخن واضح رييس جمهور اين بود كه شما وقت كافي خواهيد داشت تا اطمينان حاصل كنيدكه وقتي نيروهاي عراقي زمام امور را به دست گرفتند وضعيت بهتر شده و آنها به بهترين نحو قادر به انجام وظايف خود هستند. اين يك احساس خوب براي نظاميان است كه بدانند به آنها وقت كافي براي انجام مأموريتشان داده ميشود.
¢در حال حاضر نيروهايتان در عراق به چند تن ميرسد؟ £فكر ميكنم حدود 130 هزار نيروي آمريكايي و 20هزار نيروي همپيمانان آمريكا در عراق حضور دارند و اين رقم نسبت به سال قبل بسيار پايينتر است.
¢در دسامبر سال گذشته شمار نيروهايتان 160 هزار بود آيا بيرون بردن 30هزار نيرو در طي اين مدت كم به معني آغاز خارج شدن واقعي از عراق نيست؟ £نه اين به معني خروج واقعي نيست. بلكه ژنرال كيسي به اين نتيجه رسيده بود كه نيازي به اين تعداد نيرو نيست و او اين كار را هر دو ماه يكبار انجام ميدهد و بعد اعلام ميكند كه به خاطر پيشرفتهايي كه نيروهاي عراقي كسب كردهاند ديگر نيازي مثلاً به اين تعداد نيروي ائتلاف در عراق نيست. بنابراين مثلاً ميگويد كه در ششماه آتي به 130 هزار نيرو نياز خواهد بود. مهم آن است كه بدانيم ژنرال كيسي از اين اختيارات برخوردار است كه در صورت نياز شمار نيروها را افزايش دهد و اين كاري بود كه دو هفته قبل انجام داد. ژنرال كيسي بهترين كسي است كه ميتواند در مورد اين مسائل قضاوت كند و تصميم بگيرد كه چه ميزان نيرو در صحنه عمل نياز است و او پيوسته اين تصميمات را هر دو ماه يكبار يا در فاصله زماني مشابه انجام ميدهد.
¢ويليام كانت عضو سابق شوراي امنيت ملي آمريكا در دوم ژانويه در مقالهاي نوشت كه نيروهاي شما تا پايان سال از صدهزار نفر تجاوز نخواهد كرد ولي سيمور هرش ميگويد از هشتاد هزار تجاوز نخواهد كرد و اظهارات اخير رايس مبني بر بيرون بردن شمار زيادي از نيروها نيز ممكن است در همين راستا باشد؟ £اين اظهارات به اين معني است كه افراد مختلف نظرات متفاوتي درباره شمار نيروها دارند ولي اين شرايط واقعي است كه در پايان سال مشخص خواهد كرد كه سرنوشت خشونتهاي طايفهاي چه ميشود؟ چگونه كاهش مييابد؟ شورشها چگونه به حداقل ميرسد؟ دولت تا چه موقع ميتواند بر اوضاع مسلط شود؟ حجم نيروهاي عراقي چه خواهد بود؟ آقاي ژنرال كيسي وقتي ميخواهد در مورد شمار نيروهاي مورد نياز تصميم بگيرد همه اين مسائل را مورد بررسي قرار ميدهد. ما 220 هزار نيروي عراقي داريم ميتوان انتظار داشت كه هر قدر توان اين نيروها افزايش پيدا كند و رشد بيشتري حاصل شود به همين ميزان نياز كمتري به نيروهاي آمريكايي و همپيمانان آمريكا خواهد بود.
¢ليزلي چلپ رييس افتخاري شوراي روابط خارجي آمريكا در مقالهاي در لس آنجلس تايمز كه در 14 نوامبر گذشته چاپ شد نوشت كه جنگ آمريكا در عراق آخرين مورد از سلسله مخاطراتي خواهد بود كه آمريكاييها پس از جنگ دوم جهاني به آن دست زدند. شما به عنوان يكي از مسئولان برنامهريزي و تعيين استراتژي در منطقه با اين رأي موافقيد كه اين آخرين مخاطره شماست؟ £معتقدم ما كاري را خواهيم كرد كه ملتمان از ما ميخواهد آن را انجام دهيم. فكر نميكنم كه پايبند به رويدادهاي تاريخي باشيم يا اوضاع فعلي بتواند ما را محدود كند. بيترديد ما تواناييهاي زيادي داريم كه ميتوانيم در هر كجاي جهان كه بخواهيم وارد عمل شويم. در صورتي كه رييسجمهور يا مردم ما بخواهد به جايي برويم اين كار را خواهيم كرد.
¢به عنوان مسئول برنامهريزي و تعيين استراتژي در منطقه، طرح استراتژيك شما در قبال ايران چيست؟ £طرح فعلي ما حمايت از كانال ديپلماتيك است و در اين زمينه پيشرفت زيادي حاصل شده است. تحقيقات سازمان بينالمللي انرژي اتمي در اين خصوص انجام شد و نظر ما اين بود كه پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع شود ولي ديديم كه شماري از اعضاي دائمي شورا و برخي از اعضاي غير دائمي در مورد (نحوه برخورد با) برنامه اتمي ايران ابراز نگراني ميكنند بنابر اين ما هنوز فكر ميكنيم كه ديپلماسي بهترين راهحل براي اين مسئله است.
¢معناي آن اين است كه شما از رويارويي نظامي كه آژير آن براي مدتي به صدا در آمده بود صرف نظر كرديد؟ £در صورتي كه ديپلماتها بتوانند اين وظيفه را به انجام برسانند اقدام نظامي را ضروري نميبينيم ولي به هر حال ما نه تنها در ايالات متحده بلكه در كشورهاي ديگر هم قدرت انجام هر كاري را كه لازم باشد داريم. ¢فكر ميكنيد عملاً توانايي واردشدن در گرداب نظامي بزرگتر از گردابي كه در عراق وارد شدهايد را داريد خصوصاً اينكه با يك دولت قوي نظامي مثل ايران طرف هستيد؟ £معتقدم ما توانايي انجام هر آنچه را كه ملتمان از ما بخواهد داريم.
¢اين از غرور قدرت امپراتوري ناشي ميشود؟ يا واقعاً نيروهايتان در حاليكه به شدت در گرداب عراق فرو رفتهاند توان انجام اين كار را دارند؟ £نه... فكر نميكنم اين از نوع آرزوهاي امپرياليستي يا امپراتوري باشد بلكه خلاف آن درست است. از نظر من روش ديپلماتيك بهترين راه رسيدن به راهحل براي اين مسئله است، راهحلي كه همه را خشنود كند. ما اقدام نظامي را آخرين راه چاره و آخرين اقدام ميدانيم. هيچكس جنگ نميخواهد و هيچكس نميخواهد فرزندان دختر و پسر خود را به خطر بيندازد يا بهايي را كه با جنگ همراه است بپردازد و به خونريزي دست بزند. اما گاهي وقتي كه تمام گزينههاي ديگر شكست خورد و مورد استفاده قرار گرفت در اين صورت ناگزير بايد دست به چنين كاري بزنيد. ولي اكنون وضع به اين نقطه نرسيده است و هنوز راههايي در پيش روي ماست و من انتظار دارم كه راه حل ديپلماتيك به انعطاف پذيري درست خواهد انجاميد و من هنوز متقاعدم كه ايران را وادار خواهيم كرد سياستي را در پيش گيرد كه تمايل كمتري به داشتن سلاح اتمي داشته باشد.
¢آيا پذيرش مذاكره محدود با ايران در خصوص عراق را ميتوان يك شكست يا آغاز يك شكست در برابر پافشاري ايران بر رويارويي با شما و امكان ايجاد مشكلات دور از انتظار براي شما قلمداد كرد؟ £نه...نه. در واقع من ميدانم كه آقاي خليلزاد سفير آمريكا در عراق به زودي با ايران در باره عراق مذاكره خواهد كرد و اين كار ضروري است زيرا يكي از پيامهاي اصلي اين خواهد بود كه عراق بيثبات به نفع هيچكس نيست و در واقع ورود اسلحه از طريق ايران به عراق و به هم خوردن ثبات عراق توسط ايران به مصالح هيچكس خدمت نميكند. ما در انتظار مذاكرات خليلزاد با ايران در خصوص ثبات عراق هستيم و اميدواريم ايران اين را درك كند كه ميتواند به بسط ثبات در عراق كمك كند.
¢آقاي ژنرال! آيا همچنان بر تغيير نظام حكومتي سوريه پافشاري ميكنيد؟ £فكر نميكنم كه هيچ دليلي براي نگراني از نظام سوريه وجود داشته باشد بلكه مشكل ما با مشي و رفتار نظام است. روشن است كه سوريه پناهگاه جنگجويان خارجي و مركز عبور تروريستها شده است. سوريه تبديل به منطقهاي شده است كه در آن سازمانهاي تروريستي با آزادي عمل ميكنند در حاليكه اين كشور هم بايد به عامل كمك كنندهاي براي استقلال عراق باشد ولي متأسفانه وضعيت كنوني سوريه به گونهاي است كه باعث ميشود آنها در اين زمينه كمك نكنند. آنها هم بايد اين را درك كنند كه عراق بيثبات نه تنها خطري براي عراق بلكه خطري براي كل منطقه است و در نهايت بايد آنها در جهت تقويت ثبات عمل كنند نه در بيثبات كردن.
¢با توجه به اين وضعيت مملو از مه آلودگي و ناآرامي و قتل و تخريب در عراق به طور خلاصه استراتژي شما در دوره آتي چه خواهد بود؟ £يك بار ديگر ميگويم كه استراتژي ما بر بسط ثبات استوار است و بر اينكه اجازه دهيم دولت در داخل عراق شكل بگيرد، به تشكيل دولت كمك كنيم، به تشكيل نيروهاي عراقي كمك كنيم و آنچه كه از اين هم مهمتر است اينكه از خطر حقيقي كه منطقه و بلكه به صراحت بگويم نه تنها اين منطقه بلكه فراتر از آن را تهديد ميكند يعني از خطر القاعده جلوگيري كنيم. بايد القاعده و سازمانهاي مرتبط با آن را مورد هجوم قرار داده آنها را به شكست بكشانيم زيرا براي ما كاملاً آشكار است كه القاعده خطري براي اين منطقه و منافع اين منطقه بهشمار ميآيد. القاعده و حتي نهتنها القاعده بلكه گروههاي سلفي اسلامي و ساير گروهها درصددند تا اين منطقه را به زمان خلافت قرن چهاردهم (ميلادي) برگردانند و براي انجام اين كار به هر راهي كه پيش رويشان است متوسل ميشوند حتي اگر اين راه دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي و سلاحهاي اتمي و استفاده از آنها باشد. بنابر اين عراق و افغانستان و شكستدادن القاعده و سازمانهاي مرتبط با آن در داخل اين دو كشور اولويت اول ما است و اين جنگي است كه اكنون ابتكار آن در دست ماست و اميدواريم در آن موفق شويم.
|
|||||
|