|
|||||
|
|||||
ترجمه از سایرنشریه ها 11 خرداد ماه 1385 - 2006 Jun 01
طرحهايي براي ايران برگردان: چشمانداز ايران اشاره: سيمورهرش (Seymour M.Hersh)، روزنامهنگار معروف امريكايي در تاريخ 28 فروردين 1385 (17 آوريل 2006) مقالهاي باعنوان "طرحهايي براي ايران"(Iran Plans) را در نيويوركر(New Yorker) منتشر ساخت، خلاصه اين مقاله جنجالبرانگيز در مطبوعات داخلي به چاپ رسيد اما متن كامل آن در جايي درج نشد. پس از انتشار اين مقاله، برخي از تحليلگران سياسي ازجمله "گريسيك"(Gary Sick) به نقد آن پرداختند. چشمانداز ايران متن كامل مقاله سيمورهرش را به همراه نقد گريسيك و نيز مقاله "حمله عليه ايران: آيا ممكن است آنها جدي باشند؟" نوشته "ايمانوئل والترشتاين" در نشريه السفير به تاريخ 9 ارديبهشت 1385 (29آوريل 2006) به چاپ رسانده كه اميد است مورد توجه خوانندگان قرار گيرد.
آيا پرزيدنت بوش براي جلوگيري از دستيابي تهران به بمب اتمي با او به جنگ خواهد پرداخت؟ دولت بوش در حاليكه در ظاهر براي جلوگيري از دستيابي تهران به بمب اتمي از روش ديپلماسي حمايت ميكند، اما در عين حال به فعاليتهاي پنهاني خود در ايران افزوده و طرح حمله احتمالي به ايران را با دقت مورد مطالعه قرار داده است. مقامات نظامي و امنيتي سابق و كنوني امريكا معتقدند كه گروههاي برنامهريزي نيروي هوايي در حال تهيه فهرستي از هدفها، مكانهايي كه بايد بمباران شوند، هستند. در عين حال به گروههاي رزمنده امريكايي دستور داده شده كه بهطور پنهاني داخل ايران شوند تا اطلاعات لازم در مورد هدفهاي مزبور را جمعآوري كرده و با اقليتهاي قومي ضددولتي تماس بگيرند. مقامات رسمي ميگويند كه پرزيدنت بوش مصمم است هر طور شده مانع اين شود كه در اين بهار، ايران بتواند به غنيسازي اورانيوم بپردازد.
مقامات امنيتي اروپايي و امريكايي و آژانس بينالمللي اتمي همگي موافقاند كه ايران در نظر دارد هرطور شده به سلاح اتمي دست پيدا كند. اما در مورد اينكه دستيابي به سلاح اتمي چقدر طول ميكشد و آيا ديپلماسي، تحريمها يا اقدام نظامي بهترين راه جلوگيري از آن است اتفاق نظر وجود ندارد. ازسوي ديگر ايران معتقد است كه پژوهشهاي اتمي او فقط براي هدفهاي صلحآميز است و در راستاي پيمان منع تكثير سلاحهاي اتمي ميباشد از همينرو نه آن را متوقف ميسازد نه به تأخير مياندازد. مقامات نظامي امريكا و جامعه بينالمللي هر زمان بيشتر متقاعد ميشوند كه هدف نهايي بوش در مورد مقابله با برنامه هستهاي ايران تغيير يافته است. محمود احمدينژاد رئيسجمهور ايران منكر واقعه كشتار يهوديان شده و گفته كه اسراييل بايد از نقشه جهان محو شود. مقام ارشد سابق امنيتي گفت بوش و ديگر مقامات كاخسفيد، احمدينژاد را بهطور بالقوه يك هيتلر ميدانند و اين سوال را مطرح ميكنند كه آيا ايران بتواند به سلاحهاي راهبردي دست يافته و جهان را در معرض خطر جنگ جهاني ديگري قرار دهد؟
يك مشاوره دولتي كه ارتباط نزديكي با مقامات غيرنظامي پنتاگون دارد گفت بوش مطلقاً معتقد است كه اگر جلوي ايران گرفته نشود ايران به بمب اتمي دست خواهد يافت. اين مشاور اظهار داشت بوش مصمم است كه هر طور شده از اين كار جلوگيري كند زيرا اين كاري است كه از عهده هيچ رئيسجمهور دموكرات و جمهوريخواه در آينده ساخته نيست. آيا نجات ايران ميراث اوست؟ يك مقام دفاع سابق كه هنوز مشاور دولت بوش در مسائل حساس است به من گفت كه برنامه نظامي بر اين اساس است كه بمباران مستمر ايران موجب تحقير رهبري مذهبي شده و منجر به قيام عمومي براي براندازي دولت خواهد شد. او در ادامه سخنان خود گفت: من از شنيدن اين سخنان جا خوردم و از خودم پرسيدم، راستي چه فكرهايي ميكنند؟
توجيه براندازي رژيم در اوايل ماه مارس توسط يك كارشناس مسائل ايران كه مدير موسسه پژوهشي واشنگتن در امور خاور نزديك است بهنام پاتريك كلاوسون كه از حاميان بوش است صورت گرفت. او معتقد است مادامي كه جمهورياسلامي در ايران پابرجاست او برنامه سلاح هستهاي را حداقل به صورت پنهاني تعقيب خواهد كرد. اظهارات كلاوسون به كميته روابط خارجي سنا در دو مارس سال جاري بنابر اين مسئله كليدي است كه رژيم كنوني ايران تا چه موقع حكومت خواهد كرد؟
زمانيكه من با كلاوسون صحبت ميكردم او تأكيد داشت كه اين دولت تلاش زيادي در زمينه ديپلماسي ميكند، اما ايران مجبور است تسليم امريكا شود يا با حمله نظامي روبهرو خواهد شد. كلاوسون گفت كه ميترسد احمدينژاد ما را ترسو فرض كند و به اين نتيجه برسد كه ما بالاخره جا خواهيم زد. در اين صورت اگر بحران شدت پيدا كند ما مجبوريم با ايران مقابله كنيم. در اين مورد من خرابكاري را به فعاليتهاي مخفي ترجيح ميدهم. مثل خرابكاري در تأسيسات صنعتي و شرط عقل اين است كه مانند ايرانيان براي جنگ گستردهتري آماده شويم. اين مثل حمله به كبِك نيست. يك طراح نظامي به من گفت دشمني امريكا با ايران و تمايل زياد براي برنامهريزي و عمليات پنهاني منجر به يك جنگ فرسايشي عليه ايران ميشود. مسئول مربوطه گفت: شما بايد كار خودتان را انجام دهيد و بعد منتظر عكسالعمل آنها باشيد. به عبارت ديگر دست به تهديد جدي بزنيد تا احمدينژاد حساب كار خود را بكند. مردم فكر ميكنند كه از 11 سپتامبر به بعد تمام حواس بوش فقط به صدام بود. اما اگر از من ميپرسيد فقط يك كشور بود كه يك لحظه از فكرش دور نميشد و آن ايران بود. درمقابل اصرار براي توضيح بيشتر، مقام كاخ سفيد گفت توضيح بيشتري در مورد طرحهاي نظامي نخواهد داد. همانطور كه رئيسجمهور بارها اظهار داشتند ما راهحل ديپلماتيك را ترجيح ميدهيم. اما در عين حال گزينههاي ديگر را هم در نظر داريم، ولي سازمان سيا توضيحي درا ين مورد ندارد. يك ديپلمات بلندپايه در وين به من گفت كه اين خيلي از مسئله هستهاي مهمتر است. اصلاً اين فقط يك موضوع مورد بحث است و براي تحقق آن وقت لازم است. دولت معتقد است كه تا نتوانند قلب و ذهن ايران را تسخير كنند موفق نخواهند شد. مسئله اصلي اين است كه چه كسي قصد دارد در دهسال آينده خاورميانه و نفت آن را كنترل كند؟ يك مشاور ارشد پنتاگون كه متخصص تروريسم است گفت: كاخ سفيد معتقد است كه تنها راهحل، تغيير ساختار قدرت در ايران است و اين همه فقط با جنگ ميسر است. اين راهحل موجب تقويت اين فكر در ايران ميشود كه تنها راه حفظ كشور دارابودن سلاح اتمي است. در عين حال برخورد نظامي كه منطقه را متزلزل كند ميتواند خطر ترور را افزايش دهد. ازسوي ديگر به همين دليل است حزبالله كه يكي از موفقترين احزاب سياسي لبنان است و با ايران ارتباطهاي موثر دارد، به صحنه خواهد آمد و القاعده نيز كه در صحنه وجود دارد. در هفتههاي اخير رئيسجمهور به آرامي مذاكراتي را با چند سناتور كليدي و اعضاي كنگره كه حداقل يكي دموكرات است شروع كرده.
يك عضو ارشد كميته اختصاصي كه در جلسات حضور نداشته اما در مورد محتواي آن با همكارانش، بحث كرده به من گفت كه هيچ جلسه توجيهي رسمي در كار نبوده زيرا مايل نيستند كه اقليت را در جريان بگذارند. آنها با سناتورها آن هم بهطور انتخابي سروكار دارند، عضو اين كميته گفت در اين جلسات هيچكس اعتراضي به صحبت در مورد جنگ نداشت. مخاطب آنها همان افرادي هستند كه زمينه جنگ با عراق را فراهم كردند. شايد بزرگترين پرسش اين است كه چطور ميخواهيد تمام سايتها را در يك آن بزنيد يا چطور ميخواهيد تأسيساتي كه در عمق قرار دارند را بزنيد (ايران در حال ساختن تأسيسات زيرزميني است). عضو كميته گفت كه كنگره هم هيچ مخالفتي با طرح دخالت نظامي ندارد. تنها فشار سياسي از جانب كساني است كه ميخواهند دخالت نظامي انجام شود. وقتي صحبت از بوش پيش آمد عضو كميته گفت آنچه بيشتر از همه موجب نگراني است اين است كه اين شخص اعتقاد به ظهور يك منجي دارد. بعضي از عملياتي كه معمولاً هدفشان ترساندن ايران است مدتي است در دست تهيهاند. هواپيماهاي تاكتيكي نيروي دريايي امريكا كه از ناوهاي هواپيمابر در درياي عربستان برميخيزند مدتهاست مأموريتهاي استفاده از سلاحهاي اتمي را شبيهسازي ميكند اين مانورهايي كه هر روز به تعداد آن اضافه ميشود و بهعنوان بمباران از "بالاي شانه"(Cover the shoulder Bombin) نام گرفته، از تابستان گذشته در محدوده رادارهاي ساحلي ايران انجام گرفته. ماه گذشته در يك كنفرانس كه در مورد امنيت خاورميانه در برلين انجام شد سرهنگ سام گاردينر(Colonel sam Gardiner)، تحليلگر امور نظامي كه پيش از بازنشستگي در كالج جنگ ملي نيروي هوايي در سال 1987 تدريس ميكرد، در مورد آنچه كه براي نابودي برنامه هستهاي ايران لازم است برآوردهاي خود را ارائه نمود. اين برآوردها شامل عكسهاي ماهوارهاي از امكانات شناخته شده است. طبق برآورد او حداقل چهارصد هدف بايد نابود شوند.
من فكر نميكنم كه طراحان عمليات نظامي آنجا متوقف شوند. ايران به احتمال زياد دو كارخانه توليد مواد شيميايي دارد كه ما آنها را بزنيم. ما بايد موشكهاي بالستيك با برد متوسط را كه اخيراً به عراق نزديكتر شدهاند را هم خواهيم زد. در خليجفارس 14 فرودگاه با آشيانههاي مخصوص هواپيما وجود دارد كه بايد از دست آنها خلاص شويم. بايد آنچه كشتيراني در خليجفارس را به خطر مياندازد نابود كنيم. اين يعني نابودي سايتهاي موشكهاي كروز و زيردرياييهاي ايران. نابودي بعضي از هدفها حتي با سلاحهاي نفوذي خيلي مشكل است. امريكا بايد از واحدهاي عمليات مخصوص براي نابودي هدفها استفاده كند. يكي از طرحهاي اوليه نظامي كه پنتاگون در زمستان امسال در اختيار كاخسفيد قرار داد سلاحهاي هستهاي تاكتيكي بوستر ـ بانكر(Bunker-Buster) مانندB61-11 بود كه از آن عليه سايتهاي زيرزميني هستهاي استفاده ميشود. يك هدف، كارخانه سانتريفوژ اصلي در نطنز است كه در دويست مايلي جنوب تهران قرار دارد. نطنز كه ديگر در پوشش پيمان بينالمللي تسليحات اتمي نيست، طبق گزارش داراي يك فضاي زيرزميني است كه ميتواند از 50 هزار سانتريفوژ، آزمايشگاهها و كارگاههايي كه تقريباً 75 پا در زير زمين قرار دارد، اين تعداد از سانتريفوژ ميتوانند سالانه براي حدود 20 كلاهك اتمي اورانيوم غنيشده لازم را تهيه كنند. (ايران اعتراف نموده كه برنامه غنيسازي خود را از بازرسان سازمان اتمي پنهان نموده، اما معتقد است كه هيچكدام از برنامههاي كنوني آن مغاير پيمان منع تكثير سلاحهاي اتمي نيست.) نابودي نطنز براي جاهطلبيهاي اتمي ايران شكست بزرگي است، اما سلاحهاي معمولي امريكايي نميتواند نابودي تأسيسات اتمي زيرزميني ايران را كه 75 پا در زير زمين قرار دارند، خصوصاً اگر با بتون محكم شده باشند تضمين كنند. براي اينكه بتوان پناهگاههاي زيرزميني حاوي سلاحهاي اتمي را هدف قرار داد، پيش از آن به يك جنگسرد نياز داريم.
در اوايل سالهاي 1980 سازمان اطلاعاتي امريكا متوجه شد كه دولت شوروي شروع به ساختن يك مجتمع عظيم زيرزميني در خارج از مسكو نموده. تحليلگران نتيجه گرفتند كه اين مجتمع زيرزميني براي حفظ دولت يا به زبان دقيقتر براي حفظ رهبران سياسي نظامي و تسهيلات هستهاي ايجاد شده بود. (همين تسهيلات در ايالت ويرجينيا و پنسيلوانيا براي حفظ رهبران امريكايي ايجاد شده.) اين مجتمع عظيم زيرزميني هنوز وجود دارد و آنچه امريكا در مورد باقيمانده آنها ميداند هنوز بهصورت طبقهبندي است. يك مقام امنيتي سابق به من گفت كه فقط ميلههاي دستگاههاي تهويه هوا است كه به چشم ميخورد و بعضي از آنها هم استتار شدهاند. او افزود ما به اين نتيجه رسيديم كه فقط بمب اتم است كه ميتواند تأسيسات زيرزميني را نابود كند تحليلگران اطلاعاتي امريكا معتقدند كه روسها براي ايجاد تأسيسات زيرزميني اتمي به ايرانيان كمك كردند، زيرا تشابهات طراحي را خصوصاً در ميلههاي تهويه ميبينيم. ما حتي با بمباران محدود ميتوانيم آنقدر به آنها صدمه بزنيم كه فعاليتهاي هستهايشان كُند شود. ايرانيان دوستي در دنيا ندارند و ما ميتوانيم به آنها پيشنهاد دهيم كه در ساختن زيربناي اتمي به آنها كمك كنيم. امريكا بايد طوري رفتار كند كه نشان دهد آماده كمك و دوستي با ايران است. در عين حال بايد بگويم كه لازم نيست كه تمام نيروي هوايي ايرانيان را نابود كنيم. بمبافكنهاي پنهاني و موشكهاي آماده ما ميتوانند وظايف خود را بهدرستي انجام دهند. ما ميتوانيم كارهاي زميني را انجام بدهيم، اما مسئله خطرناك اين است كه بخواهيم با استفاده از ابزار نامناسب، سيستمهاي تهويه هوا را از كار بيندازيم. كسانيكه با تأسيسات زيرزميني نوع شوروي آشنايي دارند بايد اطلاعات كافي داشته باشند كه كدام سيستم تهويه يا مولد برق براي استفاده افراد است و كدام مصنوعي است. اگر اطلاعاتي موثق نداشته باشيم به فرض اينكه بتوانيم تمام سايتهاي مورد نظر را نابود كنيم، ديگر امكانات زيادي براي استفاده از سلاحهاي تاكتيكي هستهاي نخواهيم داشت. براي نيروي هوايي مسئله كليدي استفاده از سلاح هستهاي است. تصميم سختي است اما ما در ژاپن استفاده كرديم.
او در ادامه سخنان خود گفت: طراحان استفاده از سلاحهاي اتمي، آموزشهاي زيادي ميبينند تا در مورد جزييات فني خسارات و نظرات مخالف مطالبي بياموزند. سالهاست كه ما مشغول بحث در مورد ابر اتمي، تشعشعات، كشتار انبوه و آلودگيها بحث ميكنيم. آخر اين يك آزمايش هستهاي زيرزميني نيست كه شما فقط ميبينيد زمين كمي بالا آمده است. اين سياستمداران كه از چيزي خبر ندارند، فقط هر وقت هركس با اين نظر مخالفت كرد، سرشان داد ميزنند راه اتمي را كنار بگذاريد. توجه به راهحل اتمي موجب شده كه شك و ترديدهايي در ستاد مشترك پيدا شود بهطوريكه بعضي از افسران صحبت از استعفا ميكنند. اواخر زمستان 2006 ستاد مشترك تصميم گرفت بدون هيچ موفقيتي از جنگ اتمي عليه ايران صرفنظر كند. كاخ سفيد به آنها گفت چرا آنقدر مبارزه ميكنيد، اين راهحل را كه خودتان پيشنهاد نموديد. مشاور پنتاگون در مورد جنگ با تروريسم تأييد نمود كه بعضي در دولت توجه شديدي به اين راهحل دارند كه اين ناشي از علاقه مجدد به استفاده از سلاحهاي اتمي در ميان محافل پنتاگون است. وي اين را بلايي ميداند كه بايد از آن حذر نمود. در عين حال بعضي از افسران ارشد و مقامات رسمي هم به اين موضوع علاقهمند شدهاند. درون ارتش عدهاي شديداً مخالف تهديد كشورهاي ديگر با سلاحهاي هستهاي هستند و اين مخالفت در سطوح بالا هم مطرح شده و كار بهزودي به بحران كشيده خواهد شد زيرا ستاد مشترك قصد دارد رسماً به بوش بگويد كه آنها بهشدت مخالف استفاده از سلاح هستهاي در مورد ايران هستند. اين بحث در هفتههاي اخير شدت يافته و چنانچه افسران ارشد پنتاگون نيز مخالف باشند، براي هميشه كنار گذاشته ميشود. ليكن موافقان اين طرح، هيئت علمي وزارت دفاع هستند كه اعضاي آن را وزير دفاع، دونالد رامسفلد انتخاب نموده. آنها به پنتاگون ميگويند كه ما ميتوانيم سلاحهاي اتميB61 را با قدرت تخريبي بيشتر و تشعشع كمتر بسازيم. ويليام اشنايدر كه معاون وزير امورخارجه در دولت ريگان بود رياست هيئت علمي وزارت دفاع را برعهده دارد، در ژانويه 2001 كه بوش آماده رفتن به كاخسفيد ميشد مشاور موقت مسائل هستهاي بود كه تحت سرپرستي موسسه ملي سياستهاي ملي قرار داشت. اينها گروه مشاوران محافظهكار بودند. از نظر اين هيئت، سلاحهاي هستهاي تاكتيكي از سلاحهاي مهم امريكا بوده و زمانيكه از سلاحهاي متداول براي نابودي سريع هدفهاي مورد نظر كاري ساخته نيست بسيار مفيد هستند. بعضي طرفداران اين نظر اكنون از اعضاي مهم دولت بوش ميباشند كه از آن جمله ميتوان به استفن هدلي، مشاور امنيتي استفن كامبون معاون وزير دفاع در امور امنيتي و روبرت ژوزف معاون وزير امورخارجه در امور كنترل سلاح و امنيت بينالمللي اشاره كرد.
مشاور پنتاگون ارزش حملات هوايي را زير سوال برد. ايرانيها فعاليتهاي هستهاي خود را بسيار زيركانه پراكندهاند و ما نميدانيم كه قسمتهاي اصلي آن كجا هستند. شايد هم خارج از كشور باشد. خطر اينجاست كه بمباران ايران ميتواند موجب واكنش چين و حمله به تأسيسات امريكا در سراسر جهان شود. اصلاً فكر كنيد كه واكنش 2/1 بيليون مسلمانان سراسر جهان در صورت بمباران ايران چه خواهد بود؟ چه از سلاح اتمي استفاده كنيم چه نكنيم فهرست هدفهاي ما مرتب افزايش خواهد يافت. يك مقام ارشد دولت بوش كه اخيراً بازنشسته شده و كارشناس برنامهريزي جنگي است گفت كه بهشدت با حمله هوايي به ايران مخالف است، زيرا مسئله ايران خيلي مشكلتر از عراق است. اما اگر قصد داريد با بمباران جلوي بمب اتمي را بگيرند بايد بيشتر دروغ بگويند. ممكن است چند اردوگاه آموزشي را بزنيد و دردسرهاي زيادي ايجاد نماييد. اين مشاور پنتاگون گفت در صورت حمله نيروي هوايي صدها هدف را در ايران خواهد زد كه 95درصد آنها ربطي به تكثير سلاحهاي هستهاي ندارند. البته افرادي هم معتقدند كه تنها راه رسيدن دولت به هدفهاي خود بمباران ايران است و اين افراد از مخالفان محافظهكاران هستند. اگر فرمان حمله صادر شود، نيروهاي مبارز امريكايي كه در ايران فعال هستند ميتوانند هدفهاي مورد نظر را با اشعه ليزر مشخص كنند تا هم دقت بمباران افزايش پيدا كند و هم تلفات مردم عادي به حداقل برسد. در اوايل زمستان يك مشاور دولت كه ارتباط نزديكي با غيرنظاميهاي پنتاگون داشت به من گفت كه واحدها در حال فعاليت بين اقليتها در ايران هستند. ميتوان از آذريها در شمال، بلوچها در جنوبشرقي، كردها در شمال غربي نام برد. مطالعه زمين، پخش پول بين گروههاي قومي و استخدام افراد محلي ازجمله اين اقدامات است. بسياري از كارشناسان معتقدند كه آيتالله خامنهاي رهبر مذهبي رژيم موقعيت بهتري از احمدينژاد دارد. يك ديپلمات اروپايي به من گفت احمدينژاد كنترل نميشود. قدرت در ايران پراكنده است و سپاه پاسداران از طرفداران اصلي برنامه هستهاي است، اما اصلاً فكر نميكنم كه آنها مسئول انجام اين طرح باشند. رهبر مذهبي رأي سرنوشتسازي در مورد برنامه هستهاي دارد و سپاه پاسداران بدون اجازه او كاري نميكند. مشاور پنتاگون در مورد مبارزه با تروريسم گفت، هيچ دستوري براي اجازه به ايران درخصوص دستيابي به سلاح هستهاي وجود ندارد. بحث و جنجال ما اين است كه از چه راهي ميتوان مانع اين كار شد؟ البته ممكن است ايران نسبت به امريكا پيشدستي كرده و دست از اين كار بردارد، بدينترتيب خداوند به ما لطف كرده، اما من فكر نميكنم كه اينطور شود. در تحليل نهايي ايران نميتواند يك دولت هستهاي شود اما مشكل اينجاست كه ايرانيها فكر ميكنند كه فقط با دستيابي به سلاح هستهاي ميتوانند از خود درمقابل امريكا دفاع كنند. حوادث بدي در پيش است. درحاليكه هيچكس در مورد جاهطلبيهاي هستهاي ايران ترديدي ندارد، اما بحث اصلي اين است كه چه موقع به آن دست خواهد يافت و براي جلوگيري از آن چه بايد كرد؟ رابرت گالوسي كه پيشتر كارشناس دولت در مورد منع تكثير سلاحهاي هستهاي بود، اكنون رئيس مدرسه خدمات خارجي در جرجتاون است به من گفت آنچه كه من ميدانم اين است كه ايران 8 تا 10 سال ديگر به سلاح هستهاي دست پيدا خواهد كرد اما اگر برنامه هستهاي پنهاني دارند و بتوانيم اين را ثابت كنيم نميتوانيم با مذاكره، ديپلماسي تهديد به تحريم جلوي آنها را بگيريم، من طرفدار مقابله با آنها نيستم. اما اگر شما بدون اينكه بتوانيد ثابت كنيد كه يك برنامه مخفي در كار است، ايران را بمباران نماييد، بعد به دردسر خواهيد افتاد. ميرداگان(Meir Dagan) رئيس سازمان اطلاعات امريكا به مجلس اسراييل گفت ايران يك يا دو سال مانده تا اورانيوم را غني كند و بعد ساخت سلاح اتمي فقط يك مسئله فني است، در اين ميان فقط دوگانگي رفتار ايران مطرح است يعني يك برنامه زير نظر سازمان بينالمللي انرژي اتمي در جريان است و برنامه ديگري هم وجود دارد كه زير نظر مقامات نظامي و سپاه پاسداران انجام ميشود. مقامات اسراييلي مرتب اين بحث را پيش ميكشند اما آن را علني نكرده تا از پشتيباني همگاني برخوردار شود. ريچارد آرميتاژ، قائممقام وزير امورخارجه در دوره اول رياستجمهوري بوش به من گفت: فكر ميكنم ايران داراي يك برنامه هستهاي مخفي است، به اين امر باور دارم، اما از چند و چون آن اطلاعي ندارم. در ماههاي اخير دولت پاكستان امكان ملاقات با القديرخان پدر بمب هستهاي پاكستان را فراهم كرده. وي اكنون در بازداشت خانگي در اسلامآباد است، او متهم است كه يك بازار سياه اتمي تشكيل داده و در اواخر 1980 حداقل يكبار به ايران آمده است. عبدالقديرخان در بيشتر بازجوييهاي خود در مورد نقشههاي ايران براي دستيابي به سلاح هستهاي اطلاعاتي به مأموران داده است. مقام ارشد امنيتي سابق گفت: آنچه به نظر ميرسد اين است كه خطر گنگي ايران را تهديد ميكند. (مشاور پنتاگون گفت كه خان خيلي سر حال بود و كبكش خروس ميخواند.) موضوع اين است كه پاي حيثيت خان در ميان است. او نفوذپذير است و به محافظهكاران جديد آنچه را كه دوست دارند ميگويند و به رئيسجمهور پاكستان پرويز مشرف هم كه از جانب امريكا براي جنگ با تروريسم تحت فشار است همان حرفها را ميزند.
همان مقام امنيتي سابق گفت: من فكر ميكنم كه عبدالقديرخان ما را به بازي گرفته وقتي كسي ميگويد بفرماييد اسباب دردسر همين آدم است من نميدانم باور كنم يا نه؟ اما چراغها به ما چشمك ميزند كه حواسمان را جمع كنيم. او اطلاعات حسابشدهاي را به ما ميدهد يعني اطلاعاتي كه از ما گرفته به خودمان ميدهد. سازمان سيا كه در مورد سلاحهاي كشتارجمعي عراق رو دست خورده، قصد دارد به دفتر پنتاگون و معاون رئيسجمهوري برود و درباره ايران بگويد كه ايران هم بساط جديدي است و افرادي در دولت هم ميگويند كافي است. زمانيكه ما دشمني امريكا را با ايران در نظر ميگيريم ياد دروغ وجود سلاحهاي كشتارجمعي در عراق ميافتيم. درسالهاي اخير ژوزف سيرين سيونه كه مسئول منع تكثير سلاحهاي جمعي و صلح جهاني در موسسه كارنگي اندومنت(Carnegie Endowment) است در وبسايت سياست خارجي باعنوان: "دوباره فريبم بده" مينويسد: "به نظر ميرسد كه راهبرد آشكار امريكا [در مورد ايران.م] تكرار همان موفقيت ما در عراق باشد(1)!! معاون رئيسجمهور امريكا سخنراني مهمي در مورد تهديدي كه در خاورميانه ازجانب يك كشور ثروتمند نفتخيز متوجه ماست ميكند سپس وزير امورخارجه به كنگره ميگويد كه همان دولت دردسر زيادي در سراسر جهان براي ما فراهم كرده است. از سوي ديگر وزير دفاع هم آن ملت را حامي مهم تروريسم در جهان مينامد." سيرين سيونه معتقد است كه اتهامات دولت عليه ايران مبهم و بدون شاهد و دليل است. وقتي من از او علت آن را پرسيدم گفت: ما از كجا ميدانيم و اصلاً كدام خطر ما را تهديد ميكند و چقدر مهم است؟ پاسخ اين سوالات را مأموران اطلاعات سازمان بينالمللي اتمي ميدهند (در ماه آگوست روزنامه واشنگتن پست گزارش داد كه طبق آخرين اطلاعاتي كه ما داريم ده سال طول ميكشد تا ايران به سلاح اتمي دست پيدا كند.)
سال گذشته دولت بوش مقامات سازمان بينالمللي اتمي را در مورد برنامه سلاحهاي هستهاي ايران گذاشت و مدعي شد كه اين اطلاعات هشداردهنده را از رايانه يك ايراني بهدست آورده است. اين اطلاعات حاوي هزاران طرح تسليحاتي بود. روزنامه واشنگتن پست در گزارش خود نوشت: در عين حال حاوي اطلاعاتي در مورد غنيسازي اورانيوم نيز ميباشد. نشر اطلاعاتي كه از رايانه آن ايراني بهدست آمده بود، موضوع بحث روزنامه تايمز و ديگر روزنامهها شد. اما در عين حال روزنامهها متوجه بودند كه نكند اين اطلاعات ساختگي باشد و براي همين بود كه نظر يكي از مقامات ارشد كه به نظر صحيح ميرسيد را هم چاپ كرد كه: دولت امريكا ميخواهد براساس اطلاعاتي كه از رايانه بهدست آورده ثابت كند كه ايران درصدد دستيابي به سلاحهاي اتمي است.
مقامات امنيتي اروپايي و امريكايي به من گفتند اطلاعات بهدست آمده از اين رايانه آنقدرها هم كه ادعا ميكنند قابل اعتماد نيست. صاحب ايراني اين رايانه ابتدا براي گروهي از مقامات امنيتي امريكايي و آلماني كار ميكرده. امريكاييها بهتدريج به او بيعلاقه شدند اما آلمانيها با او ادامه دادند ولي او بعدها گرفتار نيروهاي ضدجاسوسي ايران شد. امروز كسي نميداند كه او كجاست. بعضي از افراد خانواده او با رايانه لبتاپ وي از ايران خارج شده و آن را به سفارت امريكا در يك كشور اروپايي تسليم كردند. اما درحقيقت اين تقلب ديگر قديمي شده است. يك مقام امنيتي اروپايي گفت: ما كمي در مورد صحت ادعاي اين ايراني ترديد داشتيم و هنوز هم قانع نشدهايم. طرحها آنطور كه روزنامهها ادعا ميكردند دقيق نبودند بلكه طرحگونه بودند. تهديد نظامي امريكا موجب دلسردي سازمان بينالمللي اتمي در وين گرديد. مقامات آژانس بينالمللي هم قبول دارند كه ايران ميخواهد سلاح اتمي بسازد. اما هيچكس تا امروز نتوانسته ثابت كند كه يك برنامه موازي هم در اين مورد وجود دارد. آژانس بينالمللي اتمي درنهايت معتقد است كه پنجسال طول ميكشد تا ايران بمب اتمي بسازد اما اگر امريكا اقدامات نظامي انجام دهد موجب ميشود كه ايران به غرور ملي مردم متوسل شود. تمام مسئله بستگي به ارزيابي امريكا از هدفهاي آينده ايران دارد. مسئله اينجاست كه آنها به رژيم ايران اعتماد نميكنند. بههرحال ايران خطري براي منافع امريكاست.
در وين به من گفته شد كه بين محمد البرادعي رئيس سازمان بينالمللي انرژي اتمي و برنده جايزه صلح نوبل در سال گذشته و "ربرت ژوزف"(Robert Joseph) معاون وزارت امور خارجه در كنترل تسليحات برخورد تندي صورت گرفت. يك ديپلمات گفت كه پيام ژوزف خيلي تند و صريح بود: ما اجازه نميدهيم حتي يك سانتريفوژ در ايران كار كند، زيرا ايران تهديدي مستقيم براي امنيت امريكا و متحدان او به حساب ميآيد و براي ما غيرقابل تحمل است. ما ميخواهيم مطمئن شويم كه شما در انظار مطلبي نميگوييد تا ما را كوچك كند. ديپلمات مذكور گفت: لازم نبود كه ژوزف تا اين حد خشن باشد، زيرا سازمان بينالمللي اتمي از پيش تصميم گرفته بود تا موضع سختي عليه ايران بگيرد، زيرا تمام بازرسها از اينكه ايرانيها آنها را گمراه كرده بودند، عصباني بودند و عدهاي هم فكر ميكردند رهبران ايران ديوانه شدهاند و صددرصد به سيم آخر زدهاند. ديپلمات در ادامه سخنان خود گفت: بيشتر نگراني البرادعي به خاطر اين است كه رهبران ايران مانند محافظهكاران جديد مستقر در واشنگتن طرفدار جنگ هستند. بالاخره روزي ميرسد كه امريكا حاضر به مذاكره با ايران ميشود و قال قضيه كنده ميشود.
مسئله اصلي اين است كه آيا ايران تا به حال به غنيكردن اورانيوم دست يافته و از طرف ديگر بايد توجه داشت كه روسيه و چين هم مخالف هرگونه تحريم عليه ايران هستند. يك مقام سابق سازمان بينالمللي اتمي مارس گذشته نااميدانه به من گفت: در اين مرحله، هيچكار مثبتي از ايرانيها ساخته نيست، زيرا ديپلماسي امريكا چنين اجازهاي به آنها نميدهد. كار بهجايي رسيده، حتي اگر آنها را اعدام كنند، كه دست از غنيسازي كشيدهاند، كسي باور نميكند و اين يك بنبست است.
يك ديپلمات ديگر در وين از من پرسيد: "چرا غرب تن به اين خطر ميدهد كه ميخواهد بدون بررسيهاي لازم سازمان بينالمللي اتمي دست به جنگ بزند. ما كمخرج هستيم و ميتوانيم نقشهاي پياده كنيم تا ايران دست خود را رو كند. يك سفيركبير غربي در وين همين نگراني را داشت و ميگفت: اگر شما معتقديد كه سازمان بينالمللي اتمي نميتواند بازرسيهاي لازم را انجام دهد، بايد دست به بمباران بزنيد.
ديپلمات اروپايي به من گفت، دولت بوش و متحدان اروپايي آن، اعتماد زيادي به سازمان ندارند و ما هم از مديركل آژانس كاملاً نااميد هستيم، زيرا او بهطوركلي فكر ميكند كه اين مسئله اختلافي مساوي بين آن دوطرف است. ما افراد خوبي هستيم، اما البرادعي اصرار دارد كه به ايران اجاز بدهد به مقدار كوچكي غنيسازي هستهاي دست پيدا كند كه اين ديگر خيلي مسخره است. آخر او حق ندارد عقيدهاي را القا كند كه منجر به خطر جدي تكثير سلاحهاي اتمي شود. اروپاييها هر چقدر متوجه ميشوند كه پرزيدنت بوش و معاون او ديكچني بيشتر تمايل به بمباران ايران و تغيير رژيم دارند عصبانيتر ميشوند. يك ديپلمات اروپايي گفت: همه با بمباران مخالف هستند، اما امريكا معتقد است كه رژيم ايران بايد عوض شود. وي در ادامه سخنان خود گفت: اروپاييها تا زمانيكه نميخواهند تسليم امريكا و روسيه و چين شوند، نقش خاص خود را ايفا خواهند كرد. سياست آنها اين است كه امريكا را طوري سرگرم كنند تا آنها كار خودشان را بكنند. انگليسها فكر ميكنند كه اين عقيده خيلي بدي است و شدني نيست. فلينت لورت(Flynt Leverett) عضو سابق شوراي امنيت ملي كه اكنون عضو ارشد شوراي موسسه بروكينگ است به من گفت: اما آنها واقعاً نگران هستند كه نكند ما دست به اين كار بزنيم. ديپلمات اروپايي تصديق كرد كه وزارت امورخارجه انگلستان از قصد واشنگتن در مورد جنگ با ايران مطلع بود، اما ميدانست كه به علت نداشتن امكانات لازم، اروپا نميتواند عليه ايران موضعگيري كند. او گفت كه انگليسيها از اينكه امريكاييها ميخواهند بدون مشورت با آنها اقدامات شديدي عليه ايران انجام دهند ناراحت هستند. ديپلمات اروپايي گفت كه شك دارد ايرانيها به اين زودي دست خود را رو كنند. اما آخرين اطلاعات ما حاكي از اين است كه ايرانيها به اين زوديها نميتوانند به غنيكردن اورانيوم برسند. اين ديپلمات در ادامه سخنان خود گفت: يك دليل استفاده از ديپلماسي، عملگرايي اصولي ايرانيان است كه دقيقاً برحسب منافع خود عمل ميكنند. رهبر ايران سرسختي زيادي در مورد مسئله اتمي نشان ميدهد و ميخواهند ثابت كنند كه امريكا بلوف ميزند و معتقدند كه هر چه سرسختتر باشند، غرب بيشتر خم خواهد شد.
بهطوركلي تا آنجا كه ما ديدهايم ايرانيان تا زمانيكه شكست نخورند همچنان پرغرور و فوقالعاده متكي به نفس خواهند بود. ديپلمات در ادامه سخنان خود گفت: شما هرگز در مقابل بدي، خوبي نخواهيد كرد و اينجا ديگر جاي امتيازدادن نيست. ما بايد هرطور كه شده رژيم ايران را سر عقل بياوريم. اگر مخالفان در مورد تحريمها متحد شوند آنها ممكن است تسليم شوند. به نظر من حالا خيلي زود است كه راهحل سازمان ملل را كنار بگذاريم. اگر ديپلماسي مفيد نباشد راهحل نظامي هم بيفايده خواه بود. راهحل نظامي ممكن است گزينه مطلوب باشد، اما شايد فاجعهآميز باشد. تونيبلر نخستوزير انگليس، مطمئنترين متحد جورجبوش در حمله به عراق بود. اما جنجالي و رسواييهاي مالي او و حزبش را از پا درآورده و محبوبيت او هم تنزل كرده، سال گذشته جكاستراو وزيرامورخارجه [اسبق] انگليس گفت كه اقدام نظامي عليه ايران، پيشتر غيرقابل تصور بود. توني بلر كه صريحتر بود گفت: هرگز نبايد غير از ديپلماسي راه ديگري انتخاب كرد.
مقامات رسمي ديگر اروپايي به همين طريق نسبت به اقدام نظامي عليه ايران مشكوك بودند. يك مقام امنيتي اروپايي به من گفت: اقتصاد ايران وضع خوبي ندارد و احمدينژاد هم از نظر سياسي در وضع مطلوبي نيست، اما از حمله نظامي استفاده سياسي خواهد كرد. شما ميتوانيد دست به عمليات نظامي بزنيد، اما كار بدتر خواهد شد و سرانجام تمام ايرانيها حتي آنها كه طرفدار امريكا هستند، مخالف آن خواهند شد. ايران كه در عصر حجر زندگي نميكند و اكنون ميليونها ايراني به كتابها، سينما و محصولات فرهنگي امريكا دسترسي دارند و از آنها لذت ميبرند، بنابراين تهاجم حسابشده عليه ايران در درازمدت، رژيم را به دردسر خواهند انداخت. يك مقام رسمي اروپايي به من گفت: ميدانم خيلي در امريكا طرفدار اقدام نظامي هستند و از قبل هم هوادار اين اقدام بودند و ميگفتند ديپلماسي محكوم به شكست است و جدول زماني هم كوتاه است.
در اين ميان اسراييل متحد كليدي بوده و هميشه هشدار ميداده كه اگر غنيسازي در ايران شروع شود كسي نميتواند مانع آن شود. اما من نيز مطلع شدم كه امريكا ميداند در صورت حمله اسراييل به يك ملت مسلمان، تمام منطقه واكنش نشان خواهد داد و به همين دليل است كه خودش به فكر اقدام نظامي افتاده است. پرزيدنت بوش در سخنراني 20 مارس خود در "كلولند" گفت كه دشمني احمدينژاد با اسراييل يك تهديد جدي است كه صلح جهاني را به خطر مياندازد و همانطور كه بارها تكرار كردهام در صورت حمله به اسراييل ما نيز از متحد خود با نيروي نظامي دفاع خواهيم كرد. "ريچارد آرميتاژ" به من گفت در صورت حمله به ايران مسائل زير را هم بايد در نظر بگيريم: بازتاب آن در كشورهاي مسلمان ديگر چهطور خواهد بود؟ قدرت ايران در ضربهزدن به ما در سطح جهاني چگونه خواهد بود؟ آيا سوريه و لبنان اسراييل را تحت فشار قرار خواهند داد؟ اين حمله به موضع جهاني ما كه پيشتر ضعيف شده چه آسيبي خواهد رساند؟ و بالاخره واكنش روسيه، چين و شوراي امنيت سازمان ملل چه خواهد بود؟
ايران كه اكنون چهارميليون بشكه در روز نفت توليد ميكند نبايد توليد خود را طوري قطع كند كه بازار جهاني نفت را مختل كند. ميتواند تنگه هرمز كه چهار مايل عرض دارد و از آنجا نفت خاورميانه به اقيانوس هند ميرسد را بسته يا مينگذاري كند. ليكن يكي از مقامات وزارت دفاع كه اخيراً بازنشسته شده نتايج راهبردي قضيه را چندان مهم نميداند و معتقد است كه نيروي درياي امريكا ميتواند با انجام عمليات نجات و با ارسال كشتيهاي مين جمع كن تنگه را باز كند و بدينترتيب ملاحظه ميشود كه بستن تنگه غيرممكن است. يك مشاور دولت كه ارتباطهايي هم با پنتاگون دارد، گفت: مسئله نفت آنقدرها هم كه فكر ميكنند مهم نيست زيرا ذخيره نفت راهبردي امريكا به حدي است كه نفت 60 روز آن را تأمين ميكند. ليكن كارشناسان نفتي زياد خوشبين نيستند و كارشناسي تخمين زد كه در صورت جنگ بهاي هر بشكه نفت هم بلافاصله بالا خواهد رفت و از بشكهاي 90 دلار به صددلار و بالاتر هم خواهد رسيد و اين بستگي به طول جنگ دارد.
ميشل ساماه يك سياستمدار مسيحي لبناني قديمي و وزير كابينه قبلي در بيروت به من گفت عمليات تلافيجويانه ايران ممكن است عليه ميدانهاي نفت و گاز عربستان سعودي، قطر، كويت و امارات متحده عربي باشد. اين تأسيسات در معرض خطر قرار دارند و ايران نيز اين جنگ را جهاد عليه غرب اعلام خواهد كرد. بدينترتيب جهان به آشوب كشيده خواهد شد. در عين حال ايران ميتواند با كمك حزبالله در عراق و نقاط ديگر دست به حملات تروريستي بزند. در دوم آوريل سالجاري، روزنامه معتبر واشنگتن پست از قول مقامات امنيتي امريكا گزارش داد كه مبارزه با چنين حملاتي بسيار وقتگير است. بهترين شبكه ترور در چند سال گذشته در جنگ تروريستي بيطرف مانده. اما در صورت جنگ مجهز ميشوند و عليه كسانيكه اسراييل را از جنوب لبنان بيرون كردند به مبارزه خواهد برخاست. به عبارت دقيقتر اگر ما اقداماتي عليه ايران انجام دهيم حزبالله ساكت نخواهد نشست تا اسراييل آنها را بيرون كند و به مبارزه با ما برخواهند خاست. (زمانيكه من از احتمال اين حادثه پرسيدم، مشاور دولت به من گفت كه اگر حزبالله شمال اسراييل را با راكت بزند، اسراييل و دولت جديد لبنان آنها را سركوب خواهند كرد.) مشاور در ادامه سخنان خود گفت: نكته اصلي اين است كه اگر ما برويم، نيمي از عراق در آتش هرجومرج خواهد سوخت و بعد نيروهاي امريكا، انگليس و ائتلاف در معرض خطر بيشتر نيروهاي ايراني و ميليشياي شيعهاي كه از ايران دستور ميگيرند خواهند بود. (ايران شيعه ارتباط نزديكي با احزاب مهم شيعه در عراق دارد.) يك ژنرال چهارستاره بازنشسته به من گفت با وجود حضور هشتهزار نيروي انگليسي در منطقه، ايران ميتواند [...] بهراحتي بصره را بگيرد.
يك ديپلمات بلندپايه در وين به من گفت كه احمدينژاد صدام حسين جديدي اما با اعتبار و قدرت بيشتري در جهان عرب خواهد شد. بالاخره چارهاي نداريد جز اينكه دندان روي جگر گذاشته و با ايرانيها كنار بياييد. موضوع اينجاست كه در واشنگتن كساني هستند كه اگر ما راهحلي براي مشكل ايران پيدا كنيم، ناراحت خواهند شد. آنها فقط در مورد منزويكردن و تغيير رژيم فكر ميكنند و اين هم خوشخيالي است.
|
|||||
|