|  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

 

 ترجمه در سایرنشریه ها

04 خرداد ماه 1385 - 2006 May 24

 

مقاله اى از برژينسكى، مشاور امنيت ملى كارتر

 

حمله به ايران يادآور جنگ هولناك عراق

 

ترجمه: چشم انداز ايران به نقل از لس آنجلس تايمز

منتشر شده در روزنامه ی شرق

http://www.sharghnewspaper.ir/850301/html/diplom.htm

 

اظهارات ايران در مورد اينكه توانسته كمى اورانيوم را غنى كند موجب مى شود به تحريك همان منابعى كه موجب جنگ عراق و آمريكا شدند، اين بار نيز آمريكا به حمله پيشگيرانه هوايى عليه ايران دست بزند. اگر يك حمله تروريستى ديگرى در آمريكا صورت بگيرد مطمئن باشيد كه آن را بلافاصله به گردن ايران خواهند انداخت تا افكار عمومى را براى حمله به ايران تحريك  كنند اما چهار دليل محكم، عليه حمله پيشگيرانه هوايى به تاسيسات اتمى ايران به ترتيب زير وجود دارد:
۱ _ چون حداقل چند سال طول مى كشد تا ايران به سلاح اتمى دست پيدا كند، پس خطر حمله نزديك وجود ندارد و در صورت حمله، يك جنگ يك جانبه تلقى مى شود. از طرف ديگر چنانچه بدون تصويب رسمى كنگره هم صورت گيرد، غيرقانونى بوده و رئيس جمهور هم بايد توبيخ شود در صورتى هم كه حمله بدون تحريم هاى شوراى امنيت سازمان ملل انجام شود، حال چه تنها باشد يا با كمك اسرائيل صورت گيرد، زيرپا گذاشتن قوانين بين المللى محسوب مى شود.
۲ _ در اين صورت، حزب الله در لبنان و احتمالاً چند نقطه ديگر دست به عمليات هاى جديدى خواهد زد و   آمريكا براى حداقل يك دهه يا بيشتر به غير از عراق و افغانستان درگير دردسرهاى تازه اى در منطقه خواهد شد. نكته مهم اين است كه ايران ۷۰ ميليون جمعيت دارد و جنگ با او بسيار خطرناك تر از عراق است.
۳ _ چنانچه ايرانيان توليد نفت خود را كاهش بدهند و ارسال نفت از ميدان هاى نفتى نزديك عربستان را هم مختل كنند، بهاى نفت به طور غيرمنطقى بالا رفته و آنچنان تاثير شديدى بر اقتصاد جهانى مى گذارد كه همه آمريكا را سرزنش خواهند كرد. علت اينكه بهاى نفت به بشكه اى بيشتر از هفتاد دلار رسيده تا حدى به خاطر ترس از جنگ ايران و آمريكا است.
۴ _ سرانجام، اگر آمريكا به ايران حمله كند، به احتمال زياد هدف قرار خواهد گرفت. بدين ترتيب آمريكا منزوى تر و صدمه پذيرتر شده و احتمال هرگونه صلحى بين اسرائيل و همسايگان او ضعيف تر خواهد شد. سپس آمريكا به طور روزافزونى هدف حملات گسترده قرار گرفته و تفوق او هم زودتر از موعد مقرر تمام خواهد شد. هر چند كه  آمريكا، از يك تفوق جهانى برخوردار است، اما تجربه ويتنام و عراق نشان  داده كه در عين حال نمى تواند در مقابل مقاومت هاى پرهزينه و طولانى دوام بياورد. حتى اگر آمريكا قصد حمله نظامى به ايران را هم نداشته باشد، اما اصرار سخنگويان رسمى بر اينكه گزينه نظامى روى ميز است، مانع انجام مذاكراتى براى غيرضرورى كردن آن مى شود.

 

چنين تهديدهايى احتمالاً عامل اتحاد ملى گرايان و محافظه كاران خواهد شد، زيرا بيشتر ايرانيان به برنامه هسته اى خود افتخار مى كنند.

 

تهديدات نظامى آمريكا، در عين حال موجب مى شود كه مردم دنيا فكر كنند، همين تهديدات است كه باعث سرسختى ايران مى شود و اسباب تاسف اينجا است كه هنوز عده اى نمى توانند درك كنند، اين تمام مسئله نيست. بدين ترتيب معلوم است كه آمريكا از مذاكره مستقيم با ايران خوددارى كرده و به مذاكره غيرمستقيم بپردازد و اين برخلاف روش مذاكره همزمان با كره شمالى است. طبق گزارش هاى دريافتى، آمريكا مدتى است كه مبالغى براى متزلزل ساختن ايران اختصاص داده و گروه هايى از نيروهاى مخصوص خود را به ايران فرستاده تا اقليت هاى قومى را به بهانه دموكراسى عليه دولت تحريك كنند. واضح است در دولت آمريكا كسانى هستند كه مخالف راه حل مذاكره هستند و تحت تاثير كسانى كه همچنان بر طبل جنگ مى كوبند، پيوسته از تهديد ايران صحبت مى كنند. مسئله اينجا است كه از يك طرف لحن احمدى نژاد در مورد پيشرفت هاى ايران در دستيابى به سلاح هسته اى تهديدات غرب را موجه مى سازد و از طرف ديگر سماجت او، موجب جلب حمايت بيشتر مردم مى شود. بدين ترتيب آمريكا بايد از نظر راهبردى كاملاً آگاه بوده و بيشتر در پى منافع ملى خود باشد. به عبارت ديگر، زمان آن رسيده كه آمريكا دست از شعارهاى تند و احساساتى و ادعاى داشتن ماموريت و رهبرى مذهبى برداشته و به خاطر داشته باشد كه اين روش در روابط او با شوروى و چين و رابطه هند و پاكستان چقدر مضر بوده است. از اين گذشته، كسانى كه طرفدار دخالت نظامى هستند، اين شايعه را دامن مى زنند كه اگر ايران به سلاح اتمى دست پيدا كند، آن را به تروريست ها خواهد داد. اما آنها فراموش مى كنند كه اين كار براى ايران پذيرفته نيست، زيرا مسئله مجاز بودن انرژى هسته اى را هم دشوار مى كند. به هر حال اين حقيقت دارد كه دستيابى ايران به سلاح اتمى موجب تشديد تنش در منطقه شده و بعد كشورهاى عربستان و مصر هم به فكر داشتن آن خواهند افتاد و سرانجام اسرائيل هم به رغم داشتن سلاح هاى عظيم هسته اى، احساس ناامنى بيشترى خواهد كرد.


ايران براى پيشرفت در آموزش و پرورش، نقش اجتماعى زنان و آرزوهاى اجتماعى (خصوصاً براى جوانان) پيش شرط هاى عينى دارد و مى خواهد در آينده قابل پيش بينى از تركيه جلو بزند و بعد ديگر به نفع ما هم نيست كه اين جريان را معكوس كنيم. مشخص است كه مذاكرات جدى نه تنها به صبر و بردبارى، بلكه به جو سازنده هم احتياج دارد. تعيين ضرب الاجل و تهديدات مصنوعى غالباً توسط كسانى مطرح مى شود كه دوست ندارند آمريكا به طور جدى با ايران مذاكره كند و اين ويران ساز است. اكنون متوجه مى شويم كه از اين و آن اسم بردن، تهديد و ارعاب و بى توجهى به مسائل امنيتى ديگران فقط هدف كسانى است كه مخالف مذاكره هستند.

 

 آمريكا بايد در كنار انگليس، فرانسه و  آلمان، شايد هم روسيه و چين كه از حق راى در سازمان ملل برخوردارند، مستقيماً با ايران و به طور همزمان با كره شمالى مذاكره كند. بدين ترتيب، در صورت حل رضايت آميز مسئله اتمى ايران و امنيتى منطقه، آمريكا بايد همه جا طرفدار مذاكرات مسالمت آميز باشد. چنانچه اعراب و اسرائيل بتوانند به صلحى قابل قبول براى تمام دولت هاى عرب منطقه دست پيدا كنند، پس اين صلح مى تواند منجر به موافقت نامه هايى در مورد مناطق عارى از سلاح هاى هسته  اى در خاورميانه شود، ليكن در حال حاضر طرح چنين مسائل پيچيده اى با ايران خيلى زود است. در تحليل نهايى ما دو راه در پيش داريم، يا بايد دست به ماجراجويى بزنيم كه سرانجام با منافع ما مغايرت دارد يا از فرصت مذاكره با ايران استفاده كنيم. هدف ما بايد انجام مذاكرات واقعى باشد نه ژست و وقت كشى.

 

 آمريكا نبايد سياستى را تعقيب كند كه به فاجعه عراق منجر شود.
 

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده