گزیده

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

عباس نیازمند آن است که برای رويارويي با گروههای مخالف اصلاحات و گروههای قدرت درون فتح و همینطور دیگر گروههای اپوزیسیون، دستاوردهای ملموسی در عرصه مذاکرات با اسرائیل به افکار عمومی ارائه نماید

 

 ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

 

هرچند درگذشت عرفات، برگی از تاریخ مقاومت فلسطین را ورق زد، تحول اساس‌ای در زندگی فلاکتبار میلیونها فلسطینی در داخل و خارج از این سرزمین به وجود نخواهد آمد. در مقطع كنونی اغراق نیست اگر گفته شود که سخن از یک کشور مستقل و یکپارچه فلسطینی بیشتر به شوخی شباهت دارد تا حتی یک ژست سیاسی

 

 ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

 

عرفات با مرگ خود مشروعیت عمومی یک رهبر کاریزما را نیز به خاک سپرد. ابومازن و سایر مقامات فلسطینی بیش از هر چیز شخصیت سیاستمدارانی بوروکراتیک و عملگرا را نمایش میدهند

 

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

 

عرفات تا آخرین روز نشان داد که به سیاست تفنگ و زیتون وفادار است و حاضر نیست بر سر اصولش سازش نماید

 

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

 

اکنون مسئله اصلی و مبرم برای محمود عباس این نیست که آیا خواهد توانست بر سر میز مذاکره به طرف مقابل درباره موضوعات کلیدی جواب بله یا خیر دهد بلکه مسئله وی اینجا قرار دارد که آیا آمریکا و اسرائیل روزی از وی خواهند خواست که برای حل و فصل این موضوعات بر سر میز مذاکره نشیند؟

 

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

 

  مطلب وارده  

5 اسفند ماه 1384 - 2006 Feb 24

 

 

آينده سياسي ابومازن

 

محمد عطایی*

 

  آینده سیاسی ابومازن، جانشین عرفات، را بایستی در زمینه بحرانهای عمیق و استراتژیک فلسطین و اسرائیل و پیرامون مسائل مبرمی که بعد از درگذشت عرفات گریبانگیر رهبری جدید فلسطینی بوده است، نگریسته و بررسی کرد. در یک تقسیمبندی کلی، میتوان گفت که آینده سیاسی رهبری جدید فلسطینی، در دو سطح رقم خواهد خورد. ابتدا در اینجا به مسائل و محورهای هر یک از این دو سطوح اشاره خواهیم کرد و در انتها با درنظر گرفتن این سطوح و تأثیر متقابل آنها، به جمعبندی و نتیجهگیری خواهیم پرداخت.

 

  به نظر میرسد مسائلی که محمود عباس در سطح نخست با آن روبه‌رو است، یعنی موضوع میلیونها آواره فلسطینی، سرنوشت بیتالمقدس و سرانجام تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی در کرانه باختری و غزه، به دلایل مختلف کمتر مورد اشاره و علاقه رهبران سیاسی و برخی تحلیلگران قرار داشته است و این نکته کم و بیش در ارزیابیهای گروه بین المللی بحران نیز به چشم میخورد.(1)  این سطح از دلالتهای تاریخی و استراتژیک برخوردار است و ناظر به هرگونه توافق نهایی میان اسرائیلیها و فلسطینیهاست. بنابراین علیرغم اینکه عموماً ایالات متحده و طرف اسرائیلی (بر خلاف طرف فلسطینی) سعی دارند در این مقطع، از اشاره و پرداختن به آن خودداری ورزند؛ این مسائل بهطور کامل بر سرنوشت مذاکرات سایه افکنده است و طبعاً محمود عباس بدون دستاوردی در قبال آنها نخواهد توانست برنامههای خود را در عرصه داخلی و خارجی پیش برد.

 

  در این سطح، نگاهی به مسائل اصلی و کلیدی که دور نهایی مذاکرات را در کمپ دیوید دوم به بن‌بست کشاند و مواضعی که عرفات در آنجا اتخاذ کرد، نقطه عزیمت مناسبی برای ارزیابی موقعیت جانشین عرفات در مقابل جناحهای مختلف فلسطینی و نیروهای بینالمللی و منطقهای میتواند باشد. به این مطلب در انتهای مقاله بازگشته و خواهیم پرداخت؛ ولی همانطور که در گزارش گروه بینالمللی بحران به درستی اشاره شده است، چالش اصلی بحران اسرائیل و فلسطین، بر خلاف تأکید دولت آمریکا و اتحادیه اروپا، رفرم در تشکیلات خودگردان و دموکراسی نبوده و نیست. مسئله اصلی عبارت از این است که واقعیتهای موجود، سالهاست آنچه را که مبنا و اساس صلح خاورمیانه تعریف شده است (و اکنون بیشتر در قالب نقشه راه تبلور مییابد)؛ یعنی تشکیل دو کشور مستقل در کنار یکدیگر را عملاً بیربط و فاقد ظرفیتهای لازم برای عملیشدن ساخته است.

 

  با این حال به نظر می رسد علیرغم اینکه طرفهای درگیر به این نکته واقف هستند که تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی امکانناپذیر است، اما به دلایل خاص خود در این چارچوب به فعالیت و مذاکره ادامه میدهند؛ کما اینکه این گمان در مورد شخص عرفات نیز مطرح بود که با وجود اینکه میدانست توافقنامه اسلو به حل و فصل مسائل کلیدی به شکلی که حقوق فلسطینیها را محقق سازد نخواهد انجامید؛ اما با توجه به مسائل منطقهای و جهانی در آغاز دهه 90 میلادی، حاضر شد تن به مذاکره با اسرائیل دهد. در این سطح به نظر نمیرسد برای رهبری جدید فلسطینی بتوان کمترین چشم انداز امیدوارکنندهای ترسیم کرد و این در حالیست که برای ابومازن، عبور از موانعی که در سطح دوم با آنها روبه‌رو است، تا حد بسیار زیادی منوط به دستاوردهایی در زمینه مسائل کلیدی سطح نخست است.

 

  مسائل سطح دوم را میتوان عمدتاً حول بحرانهایی تعریف کرد که ابومازن، خصوصاً پس از درگذشت عرفات، با آنها در زمینه داخلی در حال دستوپنجه نرمکردن است. این بحرانها از رقابت قدرت در درون فتح و چگونگی رويارويي با حماس، جهاد اسلامی و دیگر نیروهای اپوزیسیون تا بازسازی و تسویه دستگاههای امنیتی را دربرمیگیرد. در عین حال همه این موضوعات، با بحث رفرم در تشکیلات خودگردان گره خورده است.

 

  عباس نیازمند آن است که برای رويارويي با گروههای مخالف اصلاحات و گروههای قدرت درون فتح و همینطور دیگر گروههای اپوزیسیون، دستاوردهای ملموسی در عرصه مذاکرات با اسرائیل به افکار عمومی ارائه نماید. خصوصاً این دستاوردها در زمینه مسائل کلیدی و استراتژیک (که در سطح نخست مورد اشاره قرار گرفتند)  حائز اهمیت بسیار است. با توجه به طرح یکجانبه شارون که به تأکید نخستوزیر اسرائیل، اولویت اصلی این رژیم در سالهای آينده خواهد بود و همینطور حمایتهای بی سابقه دولت آمریکا از طرحهای شارون، ابومازن تاکنون نتوانسته است در این زمینه (گرفتن امتیازات لازم از طرف اسرائیلی) دستاوردی داشته باشد. همچنین، جدا از سیاستهای شارون بهعنوان یک مانع بزرگ، این مسئله در رویکرد امنیتی آمریکا و اسرائیل به بحران کنونی،(2) ریشه دارد. در چارچوب این رویکرد، طرف فلسطینی همواره موظف شده است که گام نخست را با سرکوب نیروهای مقاومت برداشته و بهطور کامل مسائل امنیتی مدنظر اسرائیل را برآورده نماید. به تصریح طرف اسرائیلی و همینطور آمریکا، بعد از این مرحله است که اسرائیل آماده دادن امتیازاتی خواهد شد. همانطور که قصان خطیب، از مقامات تشکیلات خودگردان میگوید: «آتش بس کنونی تنها با مرتبط ساختن فرایند امنیتی به یک فرایند سیاسی تداوم خواهد یافت»(3) و بدون یک فرایند سیاسی، مسائل امنیتی مرتفع نخواهد شد.

 

  از این منظر گروههای مقاومت، آتش بسی را که در آن اسرائیل متعهد به اقداماتی از جمله جلوگیری از رشد و توسعه شهرکها نشده باشد، نخواهند پذیرفت. رهبری جدید فلسطینی نیز نمیتواند در خلأ سیاسی فعالیت کند و برای مصالحه با گروههای مقاومت و تداوم آتشبس شکننده فعلی، لازم است چراغ سبزهای لازم و برخی وعدهها را از جانب آمریکا و اسرائیل دریافت نماید. این در حالی است که آنچه فلسطینیها امیدوارند از جانب آمریکا دریافت کنند، به هیچ وجه امتیازاتی بر سر محورهای اساسی مناقشه با اسرائیل (یعنی مسئله آوارگان، بیت المقدس یا شهرکها) نیست. حنان عشراوی در اینباره میگوید: «آنچه عباس در این مقطع برایش در اولویت قرار دارد، نه دستیابی به یک توافق نهایی یا تاریخی برای برگزاری مذاکرات، بلکه چراغ سبزی از جانب آمریکا و اسرائیل برای تحقق آن است.»(4) این امر نشان دهنده عمق شکافها میان طرفین بر سر مسائل اصلی مورد مناقشه و بیمیلی دولتهای كنونی آمریکا و اسرائیل (دست‌كم تا پيش از اتمام طرح یکجانبه شارون) برای آغاز مرحلهای جدی از مذاکرات با فلسطینیهاست.

 

  درحالیکه در سطح نخست، بن‌بست ایجاد شده در اصلیترین مسائل به قوت خود باقی است، محمود عباس تا چه اندازه میتواند به آمریکا و اسرائیل برای دریافت امتیازاتی کوتاهمدت در زمینه شروع مذاکرات امیدوار باشد؟ اسرائیل به‌سرعت در حال احداث شهرکهای یهودینشین، خصوصاً در کرانه باختری است و در حالی به تکمیل دیوار حائل (میان مناطق موسوم به اسرائیل و سرزمین فلسطینیها) مشغول است که شارون صراحتاً اعلام کرده است اولویت او نه مذاکره که اتمام طرح یکجانبه است.(5) ازسوی دیگر، دولت آمریکا به شکلی بیسابقه، طرحهای شارون را تأیید کرده است. در آخرین مورد آن، بوش در حضور شارون عنوان کرد که خطوط متارکه جنگی 1967 و نه مرزهای 1949 محور مذاکرات آینده میان فلسطینیها و اسرائیل خواهد بود. به باور برخی تحلیلگران(6) این اظهار نظر تازه به این معنی است که دیوار حائل، خط آتش بس تازهای است که تا زمانی نامعلوم برسرجایش باقی خواهد ماند. به این ترتیب از بعد سیاسی، این دیوار در عرصه بینالمللی به عنوان یک خط موقت آتشبس بهرسمیت شناخته شده و اقدامات دادگاه بینالمللی و سایر مجامع جهانی مبنی بر غیرقانونی بودن این دیوار و برچیده شدن آن خنثی خواهد شد.

 

 مقامات آمریکایی بهطور خصوصی این مواضع را تأیید میکنند:

شارون گام به گام در حال حل و فصل مسائل اسرائیل و فلسطین در قالب مدنظر خویش است. دیوار حائل ترسیم کننده مرز اسرائیل با مناطق فلسطینی است. نامه بوش به شارون نیز مسئله آوارگان را روشن کرده است.(7) تنها موضوعی که باقی مانده، مسئله بیت المقدس است که در این زمینه هم شارون به شدت در حال فعالیت است.(8)

  در این چارچوب شارون در حال پیش بردن طرحهای یکجانبه خود و در عین حال از میان بردن چشماندازهای هرگونه روند سیاسی برای مذاکره است؛ دقیقاً به این خاطر که می داند هیچگاه برای آنچه به دنبالش هست، شریکی در میان فلسطینیها نخواهد یافت.

 

جمع بندی و نتیجه گیری

  با توجه به موضوعاتی که در دو سطح مورد اشاره قرار گرفت و بحرانهایی که در هر یک از این سطوح رهبری جدید فلسطین را به خود مشغول ساخته است، میتوان گفت در حال حاضر رهبری جدید فلسطین، ناتوان از طرح چشمانداز امیدوار کنندهای برای فلسطینیهاست. از این ديدگاه بایستی گفت هرچند درگذشت عرفات، برگی از تاریخ مقاومت فلسطین را ورق زد، تحول اساس‌ای در زندگی فلاکتبار میلیونها فلسطینی در داخل و خارج از این سرزمین به وجود نخواهد آمد. در مقطع كنونی اغراق نیست اگر گفته شود که سخن از یک کشور مستقل و یکپارچه فلسطینی بیشتر به شوخی شباهت دارد تا حتی یک ژست سیاسی.

 

  حداقل در میان مدت، نقشه راه، بالاترین و بهترین دستاوردی است که رهبری جدید فلسطینی میتواند به آن امیدوار باشد. این در حالی است که نقشه راه به دلیل ابهامات فراوان و فرار از مسائل کلیدی که مدنظر فلسطینیهاست، فاقد توانایی ترسیم راهبردی متفاوت از گذشته در مسیر مذاکرات صلح است.(9)

 

  با این وجود زمانی که سیاستهای یکجانبه دولت اسرائیل مدنظر قرار میگیرد، اساساً موضوعیت خود نقشه راه نیز زیر سؤال میرود. سیاست یکجانبه کنونی دولت اسرائیل که طرح یکجانبه خروج از غزه نمود مهمی از آن محسوب می شود، روند تازهای در تکوین و تولد روابطی بیسابقه با طرف فلسطینیست که درچارچوب این روند، مسائل کلیدی در عوض مذاکره با مقامات فلسطینی، با دولت آمریکا به مذاکره گذاشته میشود و با تأیید آمریکاییها، فلسطینیها چه بپذیرند و چه نپذیرند، ضمانت اجرا برای سالیان سال پیدا خواهند کرد. اما درصورتیکه اسرائیل به سر میز مذاکره با فلسطینیها بازگردد و گفت‌وگوها، آنگونه که فلسطینیها و خصوصاً عرفات اصرار داشتند، از همان نقطهای که در دور نهایی مذاکرات در کمپ دیوید قطع شده بود آغاز شود، محمود عباس در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت؟ به نظر میرسد در اینجا مسئله عباس در وهله اول پیرامون بحران مشروعیت یک رهبر جدید تعریف می‌‌شود.

  برای توضیح این مطلب بایستی کمی به عقب بازگردیم. درگذشت عرفات، خلأ بزرگی در دو سطح نهادی و عمومی بهوجود آورده است. او علیرغم تمام فرازها و فرودهایش، نماد وحدت ملی و تنها کسی بود که این قدرت را داشت تا تمام گروههای رقیب درون حاکمیت فلسطینی (معروف به حزب‌‌السلطه)، نیروهای اپوزیسیون و همینطور تمام فلسطیني‌ها را چه در داخل و چه در خارج از سرزمینشان به دور هم جمع کرده و میان آنها مصالحه برقرار سازد. همچنین او از این قابلیت برخوردار بود که شکاف میان دو نسل قدیمی و جوان را در درون فتح پر نماید. اکنون جانشینان عرفات با فقدان این نیروی تعادلبخش میان گروهها و جریانهای رقیب روبه‌رو هستند و هرگونه خطایی از جانب آنها، می تواند سرآغاز برخوردی داخلی باشد.

 

  به علاوه، مسائل رهبری جدید، تنها به سطح نهادی و دستگاههای تشکیلات خودگردان محدود نمیشود. عرفات با مرگ خود مشروعیت عمومی یک رهبر کاریزما را نیز به خاک سپرد. ابومازن و سایر مقامات فلسطینی بیش از هر چیز شخصیت سیاستمدارانی بوروکراتیک و عملگرا را نمایش میدهند. رهبران جدید که ظاهراً هر چه زودتر به دنبال رسیدن به توافقی با اسرائیل هستند، فاقد جایگاهی هستند که عرفات از آن برخوردار بود. به عبارت دیگر، مشروعیت لازم برای امضای توافقنامهای با اسرائیل و ایستادگی در برابر چالشهای نیروهای مخالف از حماس تا گردانهای شهدای الاقصی را نداشته؛ مگر آنکه به سرکوب متوسل شوند. همچنین باید گفت که عرفات خط قرمزهایی را بخصوص در کمپ دیوید دوم، ترسیم کرده است که عبور از آنها برای جانشینانش به هیچ وجه آسان نیست.

 

  حتی شخص عرفات در برابر مسئله‌ای همچون بیت المقدس، حاضر به اقدامی خودسرانه نشد و علناً در کمپدیوید به کلینتون گفته بود که پذیرش مصالحهای بر سر بیتالمقدس در دست وی نیست.(10) به علاوه، علیرغم وعدههایی مبنی بر مصالحه بر سر موضوعات حساسی چون آوارگان و...، عرفات تضمینی کتبی بر سر این موارد از خود بر جای نگذاشت. این موضوعات، به دشواری راه طولانی مذاکره برای رهبری جدید فلسطینی می افزاید. البته این تنها یک روی سکه است. همانگونه که دیگر هیچ فردی نخواهد توانست جای عرفات را برای فلسطینیها پر نماید، هیچکس دیگری هم نمیتواند نقش او را برای اسرائیل و آمریکا ایفا نماید. دلیل این امر چندان پوشیده نیست؛ اسرائیل و آمریکا در طرف فلسطینی وزنهای را از دست دادند که امضایش بر پای توافق نهایی، میتوانست اعتبار داخلی و بینالمللی بالایی برای هرگونه توافق نهایی به همراه بیاورد. بنابراین در چنین شرایطی، سازش با اسرائیل برای رهبران جدید آسان نخواهد بود.

 

  چهار سال است که روند مذاکرات اسرائیلیها و فلسطینیها در بن بست قرار دارد. راهحل مطلوب آمریکا و اسرائیل برای خروج از این بنبست، حذف عرفات از عرصه بازی بود. عرفات تا آخرین روز نشان داد که به سیاست تفنگ و زیتون وفادار است و حاضر نیست بر سر اصولش سازش نماید. در دور آخر مذاکرات، کمپدیوید دوم، برای کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا و باراک نخستوزیر پیشین اسرائیل محرز گشت تا زمانی که عرفات رهبری و هدایت مذاکرات را بر عهده دارد، طرحها و نقشههای آنها برای تحمیل  صلحی با چارچوبهای مدنظرشان به فلسطینیها عملی نخواهد بود. از این زمان به بعد، زمزمه های لزوم تغییر در رهبری فلسطینی از همه جا شنیده می شد.

  مرگ عرفات این مسیر را هموار کرده است. ولی از زاویه مسائل داخلی، رهبران جدید فلسطینی برای حفظ وجهه داخلی و تثبیت خود در مقابل گروههای مخالف با روند مذاکرات، مجبور خواهند بود که بهآرامی حرکت کنند و امتیازاتی به آنها و دیگر جریان‌هاي مخالف اعطا نمایند. از این نگاه، رهبران عملگرای جدید نخواهند توانست با اسرائیلیها به مصالحهای ( زودهنگام) دست یابند.

 

  با این همه در حالیکه نگاه ایالاتمتحده در خاورمیانه بر اولویتهایی چون عراق، ایران و سوریه متمرکز و از سوی دیگر دولت اسرائیل در پیشبرد طرحهای یکجانبه چراغ سبز آمریکا را دریافت کرده است، اکنون مسئله اصلی و مبرم برای محمود عباس این نیست که آیا خواهد توانست بر سر میز مذاکره به طرف مقابل درباره موضوعات کلیدی جواب بله یا خیر دهد بلکه مسئله وی اینجا قرار دارد که آیا آمریکا و اسرائیل روزی از وی خواهند خواست که برای حل و فصل این موضوعات بر سر میز مذاکره نشیند؟

 

 

 پي‌نوشت‌ها:

* دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی، mo_ataie@yahoo.com

دلیل چنین رویکردی، به وجود شکافهای عمیق میان طرف اسرائیلی و فلسطینی بر سر این مسائل بازمیگردد. بنابراین طرحهای ارائه شده برای از سر گرفته شدن روند مذاکرات، مانند طرح نقشه راه، بیشتر تمایل به مبهم باقی گذاردن این مسائل دارند. البته چنین رویکردی، به قیمت عدم ارائه یک راهحل جامع برای حل و فصل مسائل کلیدی مورد مناقشه و بیاعتمادی فزاینده فلسطینیها به طرحهای صلح آمریکایی و اسرائیلی تمام شده است.

چنین نگاهی به وضوح در طرحهای صلح پیشنهای آمریکا از جمله طرح آنتونی زینی در زمان کلینتون، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده، نقشه راه و... منعکس بوده است.

 

[1] Khatib, Ghassan. "Political negotiations must follow". bitterlemons.org, 14 February 2005.

 

[1] Crisis Group. Hanan Ashrawi interview. independent Palestinian legislator and former PA minister, Ramallah, 29 January 2005.

[1] Crisis Group. "Mr Abbas Goes to Washington: Can He Still Succeed?".  Middle East Briefing N°17, Amman/Brussels, 24 May 2005. p. 9.

 

[1] See: Samih Al Abed interview. "A Palestinian View: A new armistice line". in: The 1949 lines or the 1967 lines. bitterlemons.org, June 6, 2005 Edition 19

 

بوش در نامهای به شارون، به عنوان بخشي از توافق نهايي، از چارچوبي« عادلانه، منصفانه و واقع بينانه براي حل مسئله پناهندگان فلسطيني» سخن مي گويد که بر اساس آن «کشوري فلسطيني تأسيس شده و پناهندگان به عوض اسکان در اسرائيل، در آنجا اسکان داده خواهند شد». بوش همچنین در نامهاش تاکيد مي کند که «با توجه به واقعيتهای موجود (realities on the ground )، خصوصاً شهرکها و مراکز پرجمعيت بزرگ اسرائيل[ واقع در کرانه باختری]، نبايستي توقع داشت که در مذاکرات نهايي، عقبنشيني کامل به خطوط متارکه جنگ 1967 [ از جانب اسرائيل] پذيرفته شود. دراینباره رک.

Ariel Sharon and George W. Bush's letters in full, Text of George W. Bush's letter to Ariel Sharon. Haaretz daily, Israel, April 17, 2004.

[1] Crisis Group interview, U.S. official, February 2005,cited from: Crisis Group. "Mr Abbas Goes to Washington: Can He Still Succeed?". op cit, p. 10.  

درباره مفاد طرح نقشه راه و ضعفهای ساختاری آن رک.

Crisis Group. Middle East Endgame I: Getting to a Comprehensive Arab-Israeli Peace Settlement. Middle East Report No. 2, 16 July 2002, Appendix A. & A Middle East RoadMap To Where? ICG Middle East Report No. 14, 2. May 2003. &  Elements of a performance-based road map to a permanent two-state solution to the Israeli-Palestinian conflict Draft, Haaretz Daily, Israel, December 2002. &  A Middle East RoadMap To Where? ICG Middle East Report No. 14, 2. May 2003. &  Hanieh, Adam& Cook, Catherine. Sharon’s road map for Palestine: not a chance., Global Beat Syndicate, June 23, 2003 © New York    University. &  Hanieh, Adam& Cook, Catherine. A Road Map to the Oslo Cul-de-Sac., Global Beat Syndicate, May 15th, 2003, MERIP Website, www.merip.org.

 

10ـ عرفات در پاسخ به کلینتون گفته بود که این مسئلهای است که به کل جهان اسلام مربوط میشود و چنانچه آمریکا و اسرائیل اصرار دارند، به کمیته قدس( در مراکش) رجوع نمایند و وی نمیتواند مسؤلیت مصالحهای بر سر بیتالمقدس و امکان مقدس آنجا را بپذیرد.

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده