|
|||||
گزیده ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ |
|||||
مطلب وارده 25 مهر ماه 1390 - 2011 Oct 17
معیارهای دوگانه غرب در خاورمیانه عمرتاشپینار*(Ömer Taspinar) منبع : بخش دیدگاههای شبکه خبری سی. ان. ان.(28مارس2011) برگردان : فرزاد محمدزاده ابراهیمی از زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، غرب همواره نگران وقوع ناآرامیهای مشابهی در کشورهای عربی بوده است، اما در عمل طی 30 سال گذشته تغییر مهمی در جهان عرب رخ نداده است. با این حال، از آغاز سال 2011 سرعت وقوع حوادث در خاورمیانه شتاب فزایندهای به خود گرفته است و رژیمهای تونس و مصر توسط تظاهرات مردمی سرنگون شدهاند، تشدید بحران در لیبی جامعه بینالمللی را وادار کرده تا علیه معمر قذافی به اقدام نظامی متوسل شود، یمن شاهد درگیریهای خونین است، ناآرامیهایی در سوریه دیده میشود و عربستانسعودی با مداخله نظامی در بحرین درصدد سرکوب مخالفان برآمده است. خاورمیانه شاهد تغییرات سریع و گستردهای است. تاکنون هیچیک از جنبشهای مردمی علیه غرب سازماندهی نشدهاند. این جنبشها «امپریالیسم غربی» راهدف نگرفته، بلکه ترکیبی از سرکوب سیاسی داخلی، بیکاری جوانان، انتظارات فزاینده و محرومیتهای اقتصادی ـ اجتماعی است که تودههای مردمی را در کشورهای عربی به حرکت درآورده است. متأسفانه این پویایی مثبت ممکن است به زودی به پایان راه برسد. به باور بسیاری از اعراب منطقه، غرب در حال اعمال استانداردهای دوگانه است. بسیاری از مردم منطقه این پرسش ساده را مطرح میکنند که چرا غرب مایل به مداخله نظامی در لیبی است، درحالیکه درباره سرکوب بیرحمانه ناراضیان در بحرین سکوت اختیار کرده است؟ به نظر میرسد غرب در حمایت از «بهار اعراب» (جنبشهای دموکراتیک جهان عرب) کاملاً گزینشی عمل میکند. همانگونه که رامی خوری تحلیلگر مسائل خاورمیانه هشدار میدهد: «این تصور برای بسیاری تداعی میشود که غرب دو معیار متفاوت را در برخورد با حقوق شهروندان عرب مورد استفاده قرار میدهد. در کشورهایی نظیر لیبی، مصر و تونس از تغییرات اساسی که مردم این کشورها خواهان آن هستند حمایت میکند. در دیگر کشورهای عربی مانند بحرین، حقوق شهروندان در مقایسه با موضوعات امنیتی و نیاز به انرژی در درجه ثانویه قرار میگیرد.» اعزام نیروهای نظامی عربستانسعودی و امارات متحده عربی به بحرین نشان میدهد که این دولتهای محافظهکار تولیدکننده انرژی عمیقاً نگران گسترش موج ناآرامیها به کشورهای خود هستند. ازسوی دیگر این دولتها از افزایش تأثیرگذاری ایران در منطقه نیز در هراسند. ایران میتواند از طریق گروههای شیعه، نیروهای مخالف را در بحرین و یمن مورد حمایت قرار دهد. بحرین دارای اکثریت شیعه است و یمن هم اقلیت شیعه قابلتوجهی را در خود جای داده است، بنابراین وراي اقدام عربستانسعودی و امارات متحده عربی مسئله تنش شیعه ـ سنی را نیز نمیتوان از نظر دور داشت. حضور القاعده در یمن از دیگر عواملی است که میتواند در صورت سرنگونی کامل دولت این کشور، اوضاع را بیش از پیش پیچیدهتر کند. شاید مهمترین پرسش این باشد که اگر ناآرامیهای مشابهی در عربستانسعودی روی دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در هر حال این قبیل نگرانیهای امنیتی غرب پرسشی را که میلیونها جوان عرب مطرح میکنند تغییر نمیدهد: چرا اصل «مسئولیت محافظت» (از جان غیر نظامیان) که توسط سازمان ملل به مرحله اجرا درمیآید تنها برای کشورهایی مانند لیبی اعمال میشود و درباره بحرین و یمن صدق نمیکند؟ مطمئناً تمام رژیمهای منطقه به یک اندازه بیرحم نیستند. ممکن است رژیمهای بحرین، عربستانسعودی و یمن در ظاهر مشروعیت بیشتری نسبت به رژیم قذافی داشته باشند، با این حال حکومتهای بحرین و یمن در هفتههای اخیر هیچ رحم و شفقتی علیه مخالفان خود نشان ندادهاند. معیارهای دوگانه در رفتار دولتمردان سعودی نیز کاملاً به چشم میخورد.عربستانسعودی از مداخله نظامی در لیبی برای کمک به مخالفان قذافی حمایت میکند، ولی در عین حال نیروهای نظامی خود را برای کمک به سرکوب قیام مردمی بحرین به این کشور اعزام میکند. بسیاری از مردم بحرین ـ در واقع اکثریت این کشور، با توجه به اینکه بیشتر جمعیت بحرین شیعه هستند ـ این اقدام دولت سعودی را «اشغال نظامی» کشورشان ازسوی نیروهای خارجی قلمداد میکنند. غرب تاکنون درباره عدمحضور اسلامگرایان در (رهبری) اعتراضات مردمی برای دموکراسی و حقوقبشر در منطقه خوش اقبال بوده است. در صورتی که اروپا و ایالات متحده رویه یکسانی را در حمایت از دموکراسی در منطقه سرلوحه کار خود قرار ندهند، طولی نخواهد کشید که اسلامگرایان تندرو و دشمنان غرب دست بالا را در تظاهرات مردمی در اختیار خواهند گرفت. * استاد کالج ملی جنگ ایالاتمتحده ـ تحلیلگر خاورمیانه، جهان اسلام، سیاست خارجی امریکا و کارشناس ارشد مسائل ترکیه در مؤسسه بروکینگز
|
|||||
|