|
|||||
گزیده ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ |
|||||
مطلب وارده 4 آبان ماه 1388 - 2009 Oct 25
رجزهاي توخالي عشوههاي بيخريدار
سرمقاله روزنامه آفتاب یزد دوشنبه,4 آبان,1388 - شماره : 2761 http://www.aftab-yazd.com/textdetalis.asp?dt=10/26/2009&aftab=8&TextID=108645
در هفتههاي اخير، عدهاي از سياستمداران به تكاپو افتادهاند تا كشور را از شرايطي كه آن را نامطلوب ميپندارند خارج سازند اما به نظر نميرسد تلاشهاي آنها با موفقيتي قرين باشد زيرا در ميان كوششهاي ايشان، هيچ نشانهاي از ريشهيابي وقايع و حوادث مشاهده نميگردد. در واقع، عدهاي بدون آنكه عامل نابسامانيها را بشناسند يا آنكه براي افشاي آن تمايلي داشته باشند به دنبال حل مشكل هستند. در چنين شرايطي، حتي اگر نتيجهاي حاصل شود اين نتيجهبخشي، كوتاهمدت خواهد بود. البته در مورد ريشه <بحرانزايي>هاي پس از انتخابات، هر كس ميتواند تحليل خاصي داشته باشد كه لازم است همه اين تحليلها مورد توجه قرار گيرد و يا حداقل امكان ارائه همه آنها به وجود بيايدتا صاحبان تدبير، به <بحران زدايي> بپردازند. نگارنده بر اين عقيده است كه علاوه بر عوامل بحران زاي قبل از انتخابات، در مرحله اعلام نتايج انتخابات و پس از آن ، حوادثي در كشور رخ داد كه خاصيت <بحرانزايي> آنها از برخي شائبههاي موجود در انتخابات بيشتر بود. اين بحرانزايي از نوعي <توهم> در جريان <خود پيروز بين> انتخابات، ناشي ميشد. همين توهم يك موضعگيري نسنجيده و خود خواهانه را موجب گشت كه نميتوان تأثير آن را بر حوادث بعدي ناديده گرفت. گروهي كه قبل از طي مراحل قانوني – حتي همان مراحلي كه معترضان نسبت به دقت كامل آن ابراز ترديد ميكردند – خود را پيروز ميدانست مردم را به يك تجمع دعوت كرد كه البته قائلان به مكتب <الحق لمن غلب> اين بار براي برگزاري تجمع، نيازي به اخذ مجوز نميديدند! احساس حق بودن به خاطر توهم غلبه، موجب گشت كه عدهاي از متوهمان، به عشوهگريهايي ناموزون روي بياورند. در اين ميان اين ادعا كه <نتيجه انتخابات، اعتراض زيادي را برنينگيخته و تعداد معترضان خياباني، حتي به اندازه كساني نيست كه در پاي يك صندوق راي حاضر شدند>! از بحرانزا ترين اظهار نظرها بود. اين سخن تنها عده حاضر در تجمع غيرقانوني ميدان ولي عصر (عج) را خوشحال كرد. چند رسانه شيفته دولت نيز تبليغ پيرامون همين ادعا را بـه مجموعه عشوهگريهاي خود افزودند تا با مجموعهاياز <رجزخواني و عشوهگري>، محيط را براي منتقدان ناامن كنند. اما كمتر از يك هفته وقت لازم بود تا بسياري از مسائل مشخص شود. تاكيد رئيس اصولگراي مجلس بر قابل توجه بودن تعداد معترضان و خودداري اغلب مراجع تقليد، علما، نمايندگان مجلس و فعالان سياسي – اعم از اصولگرا و اصلاح طلب – از تبريك و اظهار شعف نسبت به بعضي دستاوردهاي انتخابات، بهترين نشانه بود تا ثابت كند <رجزخواني>هاي نسنجيده د ر مورد بعضي از ابعاد انتخابات، كسي را مرعوب نساخته و <عشوهگري>هاي مصنوعي حتي در ميان اغلب اصولگرايان نيز خريداري ندارد. اما توهم، موضوعي نيست كه ناگهان به وجود آمده باشد تا يك شبه از بين برود. پس حضرات، هم به رجزخوانيها ادامه دادند و هم بر عشوهگريهايي بيخريدار افزودند. ابتدا خواستار تعيينتكليف رفسنجاني و خانواده او شدند و سپس، بر محاكمه كروبي، خاتمي و موسوي پافشاري كردند. آنها در اين عرصه آنقدر پيش رفتند كه عقلاي جناح خويش را نگران سـاختند. اما ظاهرا پيغامهاي محرمانه درون جناحي، سودي نبخشيد و پرگوييها، تهديدها و هتاكيهايي كه عدهاي به آن معتاد بودند هر روز بيش از گذشته رخ نمود . البته كساني كه هنري جز افزودن بر تهديدها و كاهش فرصتها ندارند هيچگاه از شرايطي كه پيش روي مردم و كشور قرار دادهاند احساس نگراني نداشتهاند. شايد هم براي آنان، چارهاي جز تداوم اين روشها وجود ندارد. زيرا ميدانند كه در صورت آرام شدن فضا، بيهنريهاي آنها كاملا آشكار ميشود و مردم از آنها خواهند پرسيد كه با اين همه ثروت و فرصت كشور چه كرديد؟ اما عقلاي جناح اصولگرا– كه بسياري از ايشان، دغدغه قيامت بزرگ و قيامتهاي دنيوي را دارند– به اين نتيجه رسيدند كه بايستي فكري براي بحران آفرينان كرد. بر همين اساس، كم كم ارائه طرحهايي براي برون رفت از بحران، آغاز شد. پيشنهاد دهنده همه اين طرحها نيز كساني بودند كه امروز يا در سالهاي گذشته، همراهي رسمي يا نيمه پنهان با محافظهكاران داشتهاند. اين طرحها مـبتني بر اين واقعيت بود كه <اصلاحطلبان، نيمهاي پرنفوذ و پرطرفدار از جامعه هستند كه محبوبيت آنها نيز نه مبتني بر توزيع امكانات انتخاباتي است و نه به خاطر برخورداري از رسانههاي پـرخـرج و ظـاهـرا پـرمـخـاطـب.> بـر همين اساس عدهاي از محافظهكاران، اين وظيفه را به عهده گرفتند كه به تدريج از غلظت حملات به سران جبهه اصلاحات بكاهند و آنها را به همراهي براي حل بحران، دعوت كنند. همزمان با اين پيشنهادها، گروهي از بحران ا~فرينان واقعي، بار ديگر عشوهگريهاي عذاب آور خود را آغاز كردند. آنها كه مانند بعضي از دختران و پسران جوان، تصور ميكنند همه چشمها به آنها دوخته شده و همه گوشها منتظر شنيدن صداي آنهاست، خود را وسط معركه انداختند كه <اين طرحها را قبول نداريم>، <قبل از هر اقدامي بايد موسوي، خاتمي و كروبي مـحـاكـمه شوند>، <طرحهاي وحدت ملي، براي نجات سران اغتشاشات است> و... اين در حالي بود كه هنوز هيچيك از سران جبهه اصلاحات نسبت به پذيرش طرحهاي مورد نظر، اظهارعلاقه نكردهاند، بسياري از اصولگرايان هم در ماههاي اخير، بياعتنايي خود نسبت به اين افراد متوهم را آشكار ساختهاند ولذا مشخص نيست رجزخوانيهاي چندشآور يا عشوههاي ناساز بعضي افراد و رسانهها، براي بردن دل چه كساني است يا مرعوب ساختن كدام گروهها و افراد را مد نظر دارد؟ الـبـته استقامت بعضي <عشوهگران بيمشتري> در راهي كه سالهاست آن را ميپيمايند در نوع خود قابل تامل است. آنها يك روز همه امكانات قانوني، شبه قانوني و غيرقانوني را به كار ميگيرند تا فضاي كشور را آماده براي محاكمه سران اصلاحات نشان دهند و يك روز، به هجو بزرگان جناح متبوع خويش ميپردازند تا خودي نشان دهند. اما آنگاه كه راهها را براي نقش ا ~فريني گسترده، بسته ميبينندبه طومارسازي عليه موسوي روي ميا~ورند و هنگامي كه اين عشوه آنان نيز خريداري پيدا نميكند، بي سر و صدا، اسباب عشوهگري را برميچينند تا روزي ديگر، فرصتي ديگر بيابند ودستمزد خود را با زخمي كردن سر مهدي كروبي در فرهنگيترين محيط كشور – نمايشگاه مطبوعات– حلال نمايند! البته اين رجزخوانيها و عشوهگريها، هر چه قدر هم كه بيحاصل باشد احتمالا برخي حاميان دولت را از پاسخگويي به بعضي سوالات آزاردهنده، خلاص خواهد كرد. مثلا كسي از آنها نخواهد پرسيد <چرا دولت محبوب شمـا، تا اين حد براي مذاكره با اوباما، اشتياق نشان ميدهد؟>، <چرا سكوت ميكنيد تا راهحل آمريكايي– روسي براي خروج محترمانه غنيسازي از ايران را پيروزي بزرگ بنامند؟>، <چرا عليرغم وجود تورم منفي در بسيـاري از كشورهاي جهــان، هنـوز مردم ايران از انـواع گـرانـيهــا رنج ميبرنــد؟>، <چرا يك مشـاور "جبهــه نديـده" به رزمندگان دوران دفاع مقدس اهانت ميكند و غيرت شما تحريك نميشود؟> و... ظاهرا كساني به همين دستاوردها راضياند و بـيمشتريبـودن عشوههـا و رجزخوانيهـا، ايشان را رنــج نـمـيدهــد. اما آيـا مردم همچنـان بايـد شاهــد فرصتهـا و ثروتهايي باشند كه در اين شرايط درحال سوختن است؟
|
|||||
|