|
|||||
گزیده ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ |
|||||
مطلب وارده 27 مهر ماه 1388 - 2009 Oct 19
آمريكا دوباره <بد <ميشود؟!
به نقل از روزنامه آفتاب یزد دوشنبه,27 مهر,1388 - شماره : 2755 http://www.aftab-yazd.com/textdetalis.asp?dt=10/19/2009&aftab=8&TextID=107818
روزنامه كيهان كه دسترسي مدير مسئول آن بـه اخـبـار افشا نشده و اختيار او براي علنيكردن آنها بيش از ساير روزنامه هاست، روز گذشته براي دومين بار به تحليل ماجراي <ديدار برنز و جليلي در ژنو> پرداخت. نخستين خبررساني كـيـهـان در ايـن خصوص، روز چهاردهم مهرانـجـام شـد و اجزاء همين خبر كيهان در اين خصوص، روز جمعه توسط احمد جنتي مورد بهرهبرداري قرار گرفت تا اقتدار <مذاكرهكننده ايراني> در برابر طرف آمريكايي به اطلاع حاضران در نماز جمعه تهران برسد. يك روز پس از درج اين تحليل در كيهان، احمدينژاد در برابر دوربينهاي متعدد اعلام كرد كه: <طبيعي است كه وقتي نماينده آمريكا خواستار مذاكره شده آقاي جليلي نيز استقبال كرده و اتفاقا مذاكراتشان هم مذاكرات خوبي بود( >ايسنا 15 مهر 88.) از آن روز تا ديروز كه دومين تحليل كيهان در اين مورد منتشر شد، يازده روز گذشت اما اين روزنامه در اين مدت احمدي نژاد را مورد اعتراض قرار نداد كه <چرا از انجام مذاكره ميان نمايندگان ايران و آمريكا، استقبال كرده است؟> البته دومين تحليل اين روزنامه كه ديروز مـنتشر شد به دنبال اثبات اقتدار نماينده ايران در مواجهه با درخواست ملتمسانه معاون وزير خارجه آمريكا نبود بلكه هدف اصلي آن، انتقاد بسيار مودبانه و كنترلشده از احمدينژاد بود كه چرا روز چهارشنبه گذشته (12روز قبل) درپايان جلسه هيئت دولت اعلام كرده است: <جليلي از درخواست طرف آمريكايي براي مذاكره، استقبال كرده و اتفاقا مذاكراتشان هم مذاكرات خوبي بوده است.> مدير مسئول كيهان به اين حرف احمدينژاد اعتراض كرد، زيرا بنا بر اطلاعاتي كه در اختيار حسين شريعتمداري است <سعيد جليلي از گفتگو با طرف آمريكايي امتناع كرده و حتي دست به حركتي زده كه بايد آن را ضد مذاكره ناميد.> مـجـمـوعه اخباري كه توسط كيهان منتشر شده و مقايسه آن با اظهارات روز چهارشنبه احمدينژاد، سه فرض را به ذهن متبادر ميكند: 1- نخستين فرض آن است كه سعيد جليلي پس از بازگشت از ژنو، دو گزارش تهيه كرده كه يكي از آنها مورد استفاده روزنامه كيهان و خطيب نماز جمعه تهران قرار گرفته و ديگري تقديم احمدينژاد گرديده است. اگر تحليل كيهان، دقيق و صادقانه باشد به اين معناست كه گزارش تسليمي به احمدينژاد، او را قانع كرده كه مـذاكره در ژنو اگرچه به درخواست طرف آمريكايي بوده اما با استقبال جليلي هم مواجه شده و نهايتا مذاكرات خوبي از آب درآمده است. اما نسخه دوم گزارش كه حسين شريعتمداري و احمد جنتي آن را رويت كردهاند آنها را بسيار مشعوف ساخته كه طرف آمريكايي بارها تلاش كرده خود را از در يا پنجره به جليلي برساند و چند كلام با او صحبت كند اما نهايتا چيزي عايد آمريكاييها نشده است. 2- فرض دوم آن است كه جليلي گزارش ماوقع ژنو را به صورت دقيق نوشته، اما كساني كه وظيفه انتقال آن به احمدينژاد را داشتهاند، امانتداري را به صورت كامل رعايت نكردهاند و اطلاعاتي در اختيار رئيس خود گذاشتهاند كه او را دچار يك تلقي اشتباه كرده است. پذيرش اين فرض، به اين معني است كه تقديمكنندگان گزارش به احمدينژاد تا آنجا دچار خبط شدهاند كه يك <ضد مذاكره > را در نظر او <مذاكرهاي خوب> جلوه دادهاند؛ مذاكرهاي كه طرف آمريكايي درخواست كرده و جليلي هم از آن استقبال نموده است. اين فرض، بهترين فرض ممكن در اين موضوع براي كساني است كه ميخواهند نقش احمدينژاد در اقدامات ضد اصولگرايانه را كمرنگ جلوه دهند. (چندي قبل يك سايت نزديك به رئيس دولت، گزارشي تهيه كرده بود كه نشان ميداد نامه نگاري احمدي نژاد با رئيس مجلس كه حاوي حملاتي به باهنر بود ناشي از تقديميـك گـزارش غلـط بـه رئيس دولت بوده است) اما از سوي ديگر، پذيرش اين فرض موجب نگراني فراوان خواهد بود زيرا علاوه برسلب اعتماد داخلي، بهانه كافي به دست طرفهاي خارجي خواهد دادتا ادعاهاي خويش درخصوص عدم شفافيت يا عدم صداقت مسئولان ايراني در مذاكرات هستهاي را مستند جلوه دهند. 3- فرض سومي نيز وجود دارد كه هم جليلي را از اتهام ارائه گزارش دوگانه مبرا ميكند و هم نگرانيها درخصوص تصميمگيري و اظــهـارنظر احمدينژاد براساس گزارشهاي غلط را مرتفع ميسازد. اين فرض آن است كه برخي رسانهها و سياستمداران حامي دولت، در روزهاي نخست پس از مذاكرات ژنو، دچار ذوق زدگي مفرط شدهاند. آنها گمان كردهاند شكستن تابوي مذاكره با آمريكا و انتساب حل اين مشكل به دولت احمدي نژاد، امتياز بزرگي است كه بر استحكام مواضع دولت در داخل و اقتدار آن در خارج ميافزايد. به همين جهت به بزرگ نمايي مذاكره ژنو پرداختهاند. اما پس از فرونشستن احساسات اوليه، قدري به اطراف خود و كمي به آن طرف مرزها نگاه كردهاند و متوجه شدهاند كه ذوقزدگيها، بيدليل بوده و آمريكاييها همان هستند كه بودند. البته ذوقزدگي برخي حاميان دولت، از ابتدا غيرموجه بوده و شايد تظاهركنندگان به ذوقزدگي هم ميدانستند كه دليلي براي مشعوفشدن وجود ندارد اما در اين موضوع نيز همانند بسياري از اقدامات چند سال اخير، تنها به دنبال رجزخواني در مقابل اصلاحطلبان بودهاند. رفتار اوليه برخي اصولگرايان در اين موضوع را ميتوان ترجمان عملي مقالهاي دانست كه يكي از اصليترين روزنامههاي وابسته به اصولگرايان در سال 82 و در آستانه انتخابات مجلس هفتم نوشت تا نشان دهد <اصلاحطلبان توان حل مشكلات با آمريكا را ندارند اما تسلط اصولگرايانبر مجلس و دولت، راه را براي حل اين مشكلات هموار ميكند.> به بخشي از آن مقاله توجه كنيد: <افراطيون دوم خردادي سعي ميكنند خود را به عنوان مدافع رابطه با آمريكا معرفي نمايند تا چهره حاكميت را به عنوان مخالف ارتباط نشان دهند و جناح اصولگرا را نيز در فـشـار سـيـاسي و تبليغاتي قرار دهند ... اگر اين افراد – اصلاحطلبان– امكان عملي براي تحقق منويات خود داشتند، طي چهار سال مجلس ششم و پالسهاي دولت كلينتون و خانم آلبرايت موفق به اين ارتباط ميشدند.> نگارنده مايل نيست همه اصولگرايان را به <بيصداقتي> و <بهرهبرداري ابزاري و هزينهساز از موضوع مذاكره با آمريكا> متهم كند. لذا اين فرض را نيز درنظر ميگيرد كه شايد عدهاي از حـاميـان دولت، باور كرده بودنـد كه نيازمنـديهـاي مختلـف آمريكا، سران آن كشور را به مذاكره بدون قيد و شرط با ايران وادار كرده است. تلقي فوق موجب نوعي ذوقزدگي در ميان اين طيف از اصولگرايان شده بود اما حداقل دو حادثه، آنها را هوشيار كرد كه طرف آمريكايي حتي در صورت نيازمندي هم، نياز خود را مـيفـروشـد و بـابـت آن، امتيـاز طلب مـيكنـد. نخستيـن حادثه،اظهارات باراك اوباما هنگام اعلام نام او به عنوان برنده جايزه صلح نوبل بود. اوباما در سخنراني خود، به صورت تلويحي موضوع مرگ تاثرانگيز خانم ندا آقاسلطان را مورد اشاره قرار داد و به عنوان برنده جايزه صلح نوبل تلاش كرد كه اين قتل را ناشي از يك جريان و نه يك اتفاق معرفي كند. به اين جمله اوباما دقت كنيد: <اين پاداش بايد با همه كساني كه براي دستيابي به عدالت و شأن انساني تلاش ميكنند از جمله زن جواني كه با وجود خطر كتك خوردن يا كشته شدن، با آرامش براي دستيابي به حق خود راهپيمايي ميكند، تقسيم شود.> اوباما با اين جمله به دنبال القاي اين نكتـه بود كـه هركس در ايران بخواهد در اعتراضات خياباني شركت كند بايد به استقبال سركوب برود. دومين اقدام، راي كمنظير و نزديك به اجماعي نمايندگان مجلسين آمريكا به تحريم برخي شركتهـاي خارجـي بود كه با ايران معامله نفتي انجام مي دهند. ممكن است مسئولان ايراني اين تحريم را بي تاثير و يا حتي مفيد بدانند اما پيام نهفته در اين مصوبه، چيزي نيست جز اينكه آمريكاييها به دنيا اعلام كنند <اگر مذاكره اي انجام شده يا ميشود ناشي از تغيير آمريكاييها نيست پس لابد مواضع دولت ايران تغيير كرده است.> آن سخن و اين مصوبه، قاعدتا بايد پايانبخش ادعاهاي مكرري باشد كه توسط سران دولت ايران مطرح ميشود و مفاد آن، ارسـال پـيـامهـاي مـحرمانه از سوي دولتهاي غربي درخـصوص تغيير رفتار آنها دربرابر ايران است. اين نكته بهخصوص بايستي مورد توجه آقاي احمدينژاد قرار گيرد كه مرتبا بر ديپلماسي عمومي تاكيد ميكند و حضور خود در اجلاسهاي جهاني را با هدف ارسال پيام به همه جهانيان ميداند. آيا در ديپلماسي عمومي، ميتوان دريافت پيامي محرمانه– اگر منبع آن مانند منبع برخي گزارشهاي ديگر نباشد!– را جايگزين پيامهاي عمومي دانست كه دو نمونه آن در اظهارات اوباما و مصوبه مجلسين آمريكا مشاهده شد و خبر آن به سراسر جهان مخابره گرديد؟ اكنون طبق اعلام خطيب پرنفوذ نماز جمعه تهران و براساس مقاله مدير مسئول <پر خبر> كيهان، مشخص شده است كه نه تنها در ژنو مذاكرهاي در كار نبوده بلكه اصولا عدم مذاكره با آمريكا، تصميم قطعي و لايتغير نظام جمهوري اسلامي است. مدير مسئول كيهان اين نكته را نيز به احمدينژاد يادآوري نموده كه تصميمگيـري در اين خصـوص، خارج از حوزه اختيـارات رئيس دولت است. پس براي رفع هر نوع شائبه، انجام اقدامات زير ضروري به نظر ميرسد : 1- دبير شوراي عالي امنيت ملي راسا نسبت به شفافسازي روند مذاكرات ژنو و ديدار 40 دقيقهاي با <ويليام برنز> اقدام كند. 2- آقـاي احـمـدينـژاد مـشـخص كنــد اطلاع غيردقيق درخصوص استقبال جليلي از مذاكره با معاون وزير خارجه آمريكا و مثبت بودن مذاكرات، توسط چه اشخاصي در اختيار او قرار گرفته و با عوامل اين گزارشدهي غيردقيق – با توجه به اظهارنظر مدير مسئول كيهان – چه برخوردي صورت خواهد گرفت؟ 3- دولت با صدور اطلاعيهاي رسمي، پايبندي خود به موضع اساسي نظام درخصوص عدم مذاكره با آمريكا را اعلام كند سپس تـوضـيـح دهــد بـا تـوجـه بـه سيـاست كلـي نظام كـه حسين شريعتمداري آن را تبيين كرده است احمدينژاد با كدام مجوز به دنبال ارتقاي مذاكرات تا سطح روساي جمهور گروه 1+5 (شامل رئيسجمهور آمريكا) بوده است؟ اما اگر ادعاهاي مطرح شده توسط كيهان، غير واقعي است دولت به دفاع رسمي از خود بپردازد.در آن صورت يك مرجع رسمي بايستي تكليف مردم را بـا اطـلاعرسـانيهاي غيردقيق روزنامهاي كه به عاليترين نهادهاي كشور وابسته است روشن نمايد. 4- آخرين اقدام ضروري پاسخگويي كيهان به اين پرسش است چرا در تاريخ 30 شهريور 88 به نقل از يك خبرگزاري خارجي– بدون آنكه آن خبرگزاري را به دروغ پراكني متهم كند– از موافقت 63 درصد مردم ايران با از سرگيري روابط ايران با آمريكا خبر داده است؟
|
|||||
|