گزیده

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

   مطلب وارده  

15 مهر ماه 1388 - 2009 Oct 07

 

مذاكره با آمريكا خوب است اگر...

به نقل از سر مقاله روزنامه آفتاب یزد یکشنبه,12 مهر,1388 - شماره : 2743

http://www.aftab-yazd.com/textdetalis.asp?dt=10/4/2009&aftab=8&TextID=106018

روابـط ايران با آمريكا و مذاكره مقامات دو كشور، موضوعي نيست كه بتوان آن را كم‌اهميت دانست. بهترين نشانه اين اهميت، سخناني است كه در سي سال گذشته توسط مقامات هر يـك از كـشورها در خصوص طرف مقابل گفته شده است. اين اظهارنظر‌ها، گاه در قالب مخالفت جدي با مذاكره و رابطه بوده و گاهي به صورت ذوق زدگي‌هاي ناشيانه و هزينه‌ساز مقاماتي در دو كشور. مهم اين است كه اين پرونده هيچ گاه از روي ميز تصميم‌گيران دو كشور برداشته نشده و به بايگاني نرفته است. البته اين پرونده، از چند فصل كاملاً مجزا برخوردار است. در نيمه‌هايدهـه شـصت، بعضي از سياستمداران نزديك به جناح محافظه‌كار، علائمي از خود بروز دادند كه علاقه‌مندي آنها را به حل و فصل مشكلات موجود بين دو كشور نشان مي‌داد. آن اظهارات، واكنش تند تعداد محدودي از وابستگان به جناح چپ - اصلاح طلبان فعلي - را به دنبال داشت. اين گروه از مخالفان، معتقد بودند كه ابراز علاقه سياستمدار ايراني، از موضع ضعف بوده و غرور ايراني در آن لحاظ نشده است. در اواخر دهه شصت كه مقارن با آغاز رياست جمهوري هــاشمي رفسنجاني بود، عطاءالله مهاجراني پيشنهاد »مذاكره مستقيم« بين ايران و آمريكا را مطرح كرد كه واكنش شديد داخلي را به دنبال داشت.

تقريبا ده سال بعد از مقاله »مذاكره مستقيم«، تعداد بيشتري از همفكران مهاجراني در اركان حكومت مستقر شدند و تركيب حاكميت را به نفع اصلاح‌طلبان تغيير دادند. همزمان با اين تـغـيـيرات، رئيس جمهور وقت - سيد محمد خاتمي- به چهره‌اي نامي و محبوب در جهان تبديل شد به طوري كه مسابقه‌اي براي دعوت از او براي حضور در كشورها و سخنراني در مجامع بين‌المللي به راه افتاد. آن روزها، آمريكاييان احساس كردند در اين مسابقه، نبايد از ساير شركا يا رقباي جهاني خود عقب بيفتند. لذا براي بازكردن راه، وزير خارجه خود را ملزم كردند تا بدون توجه به مباني اختلافات‌اخير، به چهل و چند سال قبل بازگردد و بابت حمايت كشورش از كودتاي 28 مرداد، از ملت ايران دلجويي نمايد. پس از آن هم فرصت‌هايي به وجود آمد تا ضمن حفظ ماهيت انقلابي ايران، موضوعات في‌مابين دو كشور در مسير حل قرار گيرد. اما مخالفت جناح مقابل با تلاش‌هاي تدريجي اصلاح‌طلبان، كار را به جايي رساند كه مطبوعات در خصوص نوشتن هرگونه خبري در اين مورد، اخطار گرفتند. حتي ملاقات كوتاه مهدي كروبي با دو سناتور آمـريـكـايـي واكـنـش اهانت آميز برخي محافظه‌كاران را بـه دنـبـال داشــت زيــرا بــه نـظـر آنـهـا حركت كروبي، يك»لوس‌بازي ديپلماتيك« تلقي مي‌شد!

شايد آن روزها بعضي افراد تصور مي‌كردند كه اغلب مخالفت‌ها با رفتار اصلاح طلبان، ناشي از روحيه استكبار ستيزي مدعيان اصولگرايي است. اما كمتر از يك دهه وقت لازم بود تا مشخص شود عده‌اي دچار توهم شده‌اند و برقراري رابطه با آمريكا را تجارت پرسودي مي‌دانند كه نفع آن بـايستي تنها به جيب يك جناح برود. البته از آن مخالفت‌ها تا برخي ذوق‌زدگي‌هاي ناشيانه فعلي، تغييراتي در عرصه ديـپلـمـاتـيـك ايـران ايـجـاد شـد. امـروز تـقـريـباً همهبه اين حقيقت اعتراف دارند كه نمي‌توان نقش آمريكا را در تحولات مرتبط با ايران ناديده گرفت.

اين حقيقتي است كه اصلاح‌طلبان به آن پي‌برده بودند و تلاش مي‌كردند در شرايطي كه ايران، دست بالاتر در تحولات بين المللي دارد به حل و فصل مسائل بين دو كشور بپردازند. آنها همچنين درك صحيحي از ردپاي آمريكا در همه چالش‌هاي بين‌المللي كه ايران با آن مواجه است پيدا كرده بودند.پي بردن به اين حقيقت و نيز آگاهي از تلاش دولت پرمشكل »جرج بوش« براي خروج آبرومندانه از عراق و افغانستان، اصلاح طلبان را تشويق مي‌كرد كه از پـالـس‌هـاي ارسالي آمريكا براي كاهش بي‌اعتمادي‌ها استقبال كنند. اما مخالفت تريبون‌ها و مراكز پرنفوذ داخلي، هر گونه تحرك در ايـن زمينه را بي‌خاصيت و مسببان آن را با اتهامات و مشكلاتي مواجه مي‌ساخت.

اكنون اصلاح‌طلبان مي‌توانند با نگاهي به رفتار دو دهه اخير محافظه‌كاران، تنها به »تسويه حساب« جناحي انديشيده و سكوت ناگهاني و حتي ذوق‌زدگي بعضي محافظه‌كاران را به رخ آنها بكشند. مي‌توان به آنها يادآوري كرد كه »مگر شما نبوديد كه از حـمله به اتوبوس توريست‌هاي آمريكايي در برابر هتل استقلال، حمايت مي‌كرديد« و در توجيه اين كار مي‌گفتيد »هر كس از آمريكا وارد جمهوري اسلامي ايران مي‌شود، بايد با سوءظن با وي برخورد شود«؟ حالا چه اتفاقي افتاده كه رئيس دولت را به خاطر شكستن »تابو«ي مذاكره با آمريكا، تحسين مي‌كنيد؟ چه شده است كه خبر تاييد نشده ملاقات وزير خارجه ايران با دو نماينده كنگره آمريكا، تا اين حد عده‌اي را دستپاچه مي‌كند؟ چرا علاقه به نشستن بر سر ميز مذاكره با آمريكا، عده‌اي را به نشنيدن تهديدهاي اوباما و كلينتون تشويق كرده است؟ چه شده است كه كسي نظرسنجي فاكس‌نيوز در خصوص موافقت بيش از 60 درصد آمريكايي‌ها براي حمله به ايران را نمي‌بيند اما ادعاي يك موسسه نه چندان معتبر آمريكايي در خصوص علاقه 68 درصـد مـردم ايـرانبـه مـذاكره با آمريكا، چند رسانه استكبارستيز را به وجد مي‌آورد؟! با چند دقيقه انديشه، مي‌توان سوالات ديگري را نيز مطرح كرد كه ‌تنها دستاورد آن، افشاي بيش از پيش چهره مدعيان اصولگرايي است. اما آيا واگذاشتن موضوع اصلي- حل مشكلات ايران و آمـريـكا- و تلاش براي افشاي چهره عده‌اي از مدعيان، دستاوردي براي مردم دارد؟

پاسخ نگارنده به اين سوال منفي است. زيرا اولاً به نظر مي‌رسد عدم پايبندي بعضي از مدعيان اصولگرايي به اصول، آشكارتر از آن است كه اصلاح‌طلبان را براي اطلاع‌رساني دراين مورد، به زحمت بيندازد. ثانيا واقعيتي به نام قدرت آمريكا براي مشكل‌آفريني دربرابر ايران نيز آنقدر واضح است كه نبايد هيچ فرصتي را براي رفع اين مزاحمت از دست داد. البته اين سخن، نبايد به معناي تاييد روند فعلي مذاكره ايران و آمريكا تلقي شود. زيرا متاسفانه مكانيزم تصميم‌سازي و تصميم‌گيري دولت فعلي در عرصه‌هاي داخلي و خارجي و نحوه تعيين اولويت‌ها، براي بسياري از صاحب‌نظران، نمايندگان مجلس و رسانه‌ها مخفي است و همين امر، آحاد مردم را نيز از كسب اطلاع در اين خصوص محروم ساخته است. همچنين به نظر مـي‌رسد در اين دولـــت، اســتـــانـــداردهـــاي جـــديـــدي در تــشـــريـــح»اقتدار«، »غرور ملي« و »تنظيم عزتمندانه روابط با ساير كشورها« تعريف شده كه براساس آن مي‌توان آزادي 15 ملوان انگليسي تنها چند ساعت بعد از تهديد علني نخست‌وزير انگليس را يك موفقيت ديپلماتيك ارزيابي كرد. براساس استانداردهاي جديد، بيش از آنكه خروج بسياري از هيئت‌ها از سالن سخنراني رئيس دولت ايران اهميت داشته باشد سكوت چند هيئت باقيمانده، اهميت دارد. همين استانداردها مي‌گويد گزافه‌گويي دولت‌هاي عـربي درخصوص جزاير سه‌گانه ايراني، اهميتي ندارد زيرا به عنوان يك‌بند »روتين« در سخنراني‌ها و بيانيه‌هاي سران آن كشورها در آمده است. طبق اين استانداردها، راي مثبت هند به قطعنامه‌هاي ضد ايراني، بلامانع است زيرا در راستاي منافع ملي هندي‌ها بوده و اصرار پوتين بر امضاي تحريم‌هاي اضافي عليه ايران درآخرين ساعات قبل از ترك دفتر رياست جمهوري،خللــي در دوسـتـي يـكطرفه سياستمداران ايراني با دولت سوء‌‌استفاده‌گر روسيه ايجاد نمي‌كند زيرا به گفته مقام ايراني »نتيجه طبيعي تحريم‌هاي شوراي امنيت« مي‌باشد.

‌نمونه‌هاي فوق و دهها نمونه قابل عرضه ديگر، اين نگراني را ايجاد مي‌كند كه در غياب نظارت رسانه‌ها و بدون استفاده از مشاوره كارشناسان غيردولتي - اعم از اصولگرا و اصلاح طلب - توافقاتي حاصل شود كه هزينه آن براي امروز و فرداي ملت ايران، بيش از دستاوردهاي احتمالي آن باشد. متاسفانه برخي رسانه‌هاي همراه با دولت نيز به جاي ايفاي نقش تاريخي و ملي خود، تنها به دنبال اثبات اين نكته هستند كه »دولت فعلي، دست به هر كاري مي‌زند قرين موفقيت است«. البته موفقيت دولت در تحقق خواسته‌هاي ملي، آرزوي هر ايراني است چه‌موافق دولت چه منتقد آن. اما تلاش غيرواقعي براي موفق نشان دادن دولت، نه تنها موفقيت واقعي به دنبال نخواهد داشت بلكه ممكن است موجب غفلت از واقعيات موجود شده و پيامدهايي حـاصـل كـند كه حتي با ادعاهاي غيردقيق -مانند ادعاي عذرخواهي كتبي بلر بابت تجاوز ملوانان انگليسي- قابل جبران نخواهد بود. اينكه يك روزنامه بدون توجه به مجموعه اخبار موجود، ادعا كند كه مذاكرات ژنو بر مبناي بسته پيشنهادي جــديد ايران بود ممكن است براي بعضي مصارف داخليبه كار آيد اما آيا طرف‌هاي خارجي را به اين نتيجه نخواهد رساند كه »براي برخي حاميان دولت ايران، رجزخواني در برابر رقباي داخلـي بيش از اطمينان از موفقيت واقعي دولت در برابر طرف‌هاي خارجي، اهميت دارد«؟ قطعاً چنين توهمي، هرگونه امتيازگيري ايران در مذاكرات بعدي را، مشكل و حتي غيرممكن خواهد ساخت. اين مسئله به خصوص در مورد آمريكا، از حساسيت زيادي برخوردار است. زيرا بخواهيم يا نخواهيم وجهه »اوباما« در دنيا تفاوت‌هاي زيادي با بوش دارد؛ اگر چه اثبات تفاوت انگيزه‌هاي آنها، كار آساني نيست اما تفاوت جهاني وجهه دو رئيس جمهور آمريكا، شرايط را براي ايران، پيچيده‌تر كرده است. اگر اين مقاله عده‌اي را بي‌تاب نكرد در آينده باز هم در اين مورد خواهيم نوشت.

 

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  بایگانی مطالب وارده