گزیده

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

   مطلب وارده  

اردیبهشت ماه 1388 - 2009 April 26

 

 

جمع اين دو

 

لطف الله ميثمي

http://www.etemaad.ir/Released/88-01-19/166.htm

 

 روزنامه اعتماد - چهارشنبه، 19 فروردين 1388 - شماره 1920


در اين دوره، متناسب با خواست هاي مردم مي توان بازگشتي داشت به انقلاب و دهه اول آن ايام تا بررسي شود تا چه ميزان امروز به آن اهداف نزديک هستيم و چه بايد کنيم تا به آرمان ها برسيم. مهم ترين اهداف مردم در زمان انقلاب در شعارهايشان نمود دارد. لذا شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي را مي توان در عين حال جزء مهم ترين خواسته هاي مردم در نظر گرفت. اين اهداف از اهداف متعالي همه افراد جامعه در تمامي سطوح بود از توده و مردم عادي گرفته تا نخبگان جامعه. البته هر کس برداشت خاص خود را از اين مطالبات داشت اما در مجموع اين مطالبات در تاريخ ملت ايران ريشه داشت و همواره مردم ما خواهان آن بودند شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي در واقع شعار جنبش تنباکو، انقلاب مشروطيت و نهضت ملي نيز بود اما در انقلاب اين شعار صريح تر و عمومي تر بيان شد. شايد با اين تفاوت که جمهوري اسلامي نيز براي اولين بار در ادبيات سياسي و اجتماعي کشور رايج شد. هرچند محتواي اين مطلوب نيز در ذهن و باور مردم ما در طول تاريخ وجود داشت.

در بين اين اهداف جمهوريت، هدفي ارزشمند محسوب مي شد که انگيزه پي گيري آن 2500 سال نظام سلطنتي و استبداد شاهي بود. در کنار اين آرمان اسلامي بودن نيز جاذبه يي ديگر داشت. از اين رو مرحوم امام خميني تاکيد فراواني به ترکيب و جمع اين دو هدف داشتند و فراوان از جمهوري اسلامي مي گفتند. هرچند در اين ترکيب نظرات ديگري نيز مطرح بود، مثلاً من خاطرم هست در سخنراني مرحوم بهشتي در روز دهم بهمن در بهشت زهرا که قرار بود امام به ايران بيايند که البته در آن روز اين امکان ميسر نشد، آقاي بهشتي از جمهوري دموکراتيک اسلامي صحبت کردند يا مرحوم بازرگان هم نظرشان جمهوري دموکراتيک اسلامي بود. در مقابل بعضي شخصيت هاي انقلابي همچون مرحوم مطهري معتقد بودند چون در ذات اسلام آزادي و جمهوريت وجود دارد نيازي به ترکيب جمهوري اسلامي نيست و حکومت اسلامي خود به معناي جمهوري اسلامي است. اما بايد به اين نکته مهم اشاره کرد که همه اين بزرگان در محتوا خواهان حکومتي آزاد و در عين حال اسلامي بودند هرچند که در الفاظ اختلاف نظر داشتند. مثلاً کتاب «حکومت اسلامي» امام خميني نيز همين محتوا را تئوريزه مي کرد. البته اين کتاب عنوان ديگري داشت. کتاب حکومت اسلامي همان درس گفتارهاي امام در نجف در سال 48 بود که نخست کتاب ولايت فقيه بود اما بعدها وقتي اين کتاب در ايران به همت امير نجف آبادي منتشر شد عنوان کتاب به حکومت اسلامي تغيير کرد. در واقع حکومت اسلامي مورد نظر اين بزرگان همان جمهوري اسلامي بود که مردم در شعارهايشان مطرح مي کردند.

پس از گذشت 30 سال از انقلاب مي توان داوري جامع تري نسبت به تحقق اهداف انقلاب داشت. از اين رو من معتقدم به يک نسبت همه اهداف انقلاب محقق شده است. مثلاً جمهوريت در قانون اساسي به رکني غيرقابل انکار تبديل شد يا احکام اسلامي در جامعه نمود بيشتري يافت و آزادي و استقلال نيز در اين سه دهه مجالي يافتند تا خود را در کشور تعميق سازند. طبيعي است اين آرمان ها حد و مرزي ندارد و مي تواند و مي بايد همچنان گسترش يابد و عمق پيدا کند و نسبت هرکدام با يکديگر نيز بيش از پيش مشخص شود. مثلاً در قانون اساسي هم آمده است؛ نبايد به بهانه استقلال و تماميت ارضي، آزادي هاي مشروع و قانوني را پايمال کرد و از سويي ديگر روا نيست به بهانه آزادي، استقلال کشور مخدوش شود. جمهوريت و اسلاميت نيز به همين ترتيب. هرچه مي گذرد و جلوتر مي رويم درک مان از اين مفاهيم بيشتر مي شود و متعاقباً بايد در راستاي تحقق آن درک جديد و کارآمدتر، جدي تر قدم برداريم. مثلاً برداشتي که امروز از اسلام داريم قطعاً متفاوت از برداشتي است که 30 سال پيش از اسلام داشتيم. ضمن آنکه گروه ها و تفکرات مختلف نيز برداشت ها و تفاسير مختلفي از اسلام ارائه مي کنند. به عنوان مثال برخي تاکيد بر احکام فردي تر آن و اسلام دارند و در مقابل عده يي مانند مرحوم امام خميني(ره) بر احکام اجتماعي تاکيد مي کنند.

لذا بايد تا سرحد امکان در راه تعميق شعارهاي استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي تلاش کنيم تا در همه زمينه ها دستاوردهاي جديدي داشته باشيم. مثلاً اگر از استقلال گفتيم و مي گوييم، بايد بتوانيم در تمامي ابعاد آن موفق عمق کنيم. اگر با انقلاب به استقلال سياسي رسيديم بايد تلاش کرد استقلال اقتصادي هم به تبع آن بيايد. از سويي ديگر استقلال سياسي و استقلال اقتصادي بدون استقلال مکتبي براي يک انقلاب نقص به حساب مي آيد يعني همان طور که در راستاي تقويت اقتصاد کشور در جهت استقلال اقتصادي حرکت مي کنيم بايد بتوانيم با تقويت مراکز فکري و علمي به استقلال مکتبي نيز نائل شويم تا از التقاط انديشه هاي يوناني و خرافه هاي اسرائيلي محفوظ بمانيم. در ساير اهداف نيز به همين ترتيب. بايد با تمام وجود به فکر تعميق جمهوريت و اسلاميت نظام باشيم، خصوصاً آنکه بدخواهاني وجود دارند که سعي در جدايي اين دو دارند و مي خواهند يکي را به نفع ديگري قرباني کنند در حالي که اين دو با هم نظام و انقلاب را به سمت تعالي پيش مي برند و بدون يکديگر لنگ مي مانند.

 

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  بایگانی مطالب وارده