گزیده

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

   مطلب وارده  

اردیبهشت ماه 1388 - 2009 April 26

 

 

غزه در آيينه مطبوعات جهان

 

تلخيص و روح‌يابي: چشم انداز ایران

 

اوباما و مناقشه فلسطين و اسراييل

«نوام چامسكي»، نظريه‌پرداز معروف امريكايي و استاد فلسفه، فعال منتقد سياسي، نويسنده و استاد دانشگاه «ام آي تي» در گفت‌وگويي با هفته‌نامه فرانسوي زبان «الاهرام» درباره راهبرد «باراك اوباما» رئيس‌جمهور امريكا براي حل و فصل مناقشه اسراييل و فلسطين نكاتي را اعلام كرد كه خلاصه آن در ادامه مي‌‌آيد:

 

امريكا و برنامه‌ريزي براي تهاجم به غزه

ما از طريق منابع اسراييلي مطلع شده‌ايم كه تهاجم اخير اسراييل به نوار غزه كاملاً سازماندهي شده و از پيش طرح‌ريزي شده بوده است و قرار بوده درست پيش از ورود رئيس‌جمهور جديد امريكا به كاخ‌سفيد و با واردكردن حداكثر آسيب به غزه به پايان برسد تا اين امكان براي اوباما به‌وجود آيد كه اين مسائل را كاملاً به‌دست فراموشي بسپارد.

در تمام طول جنگ، اوباما به اين بهانه كه «امريكا تنها يك رئيس‌جمهور دارد.» سكوت اختيار كرد، اما بايد بدانيم كه سركار بودن بوش مانع اظهارنظر اوباما درباره مسائل متعدد مربوط به سياست داخلي و بين‌آلمللي امريكا نبود. باراك اوباما پس از آغاز دوران رياست‌جمهوري‌اش در كاخ‌سفيد تنها از كشته‌شدن نظاميان و غيرنظاميان اسراييلي و فلسطيني در جريان جنگ غزه ابراز تأسف كرد و نخستين مداخله‌اش در سياست خارجي امريكا تنها چند روز پس از روي‌كارآمدنش درباره مناقشه اسراييل و فلسطين و انتصاب «جورج ميچل» به سمت فرستاده امريكا در خاورميانه رقم خورد.

در آن زمان اوباما بار ديگر دفاع از اسراييل را به‌عنوان يكي از اولويت‌هاي خود مطرح كرد و خواستار برقراري صلح ميان كشورهاي عربي و اتحاديه عرب با اسراييل شد. اوباما در ادامه به‌طور شفاهي اقدامات اسراييل در غزه را مورد انتقاد قرار داد، اما واقعيت اين است كه وي از اقدامات جنايتكارانه اسراييل در سرزمين‌هاي اشغالي حمايت مي‌كند. اين همان نتيجه‌گيري است كه ما مي‌توانيم با نگاهي به اقدامات اوباما پيش و پس از انتصابش به رياست‌جمهوري امريكا، به آن دست يابيم.

 

بوش، اوباما و مسئله غزه و اسراييل

مسلماً تفاوت‌هايي در شيوه برخورد آنها وجود دارد، اگرچه دولت بوش با عدم توجه به نظرات نزديكترين متحدان امريكا به «خودخواهي نامحدود» مشهور شد و مورد تحقير افكارعمومي بين‌المللي قرار گرفته، اما اوباما بي‌شك از سخنوري‌هاي قابل‌قبول‌تر و خوشايندتري استفاده خواهد كرد. اين درحالي است كه «كاندوليزارايس» وزيرخارجه سابق امريكا نيز پيشتر اعلام كرد كه نوع برخورد اوباما با مناقشه اسراييل و فلسطين همچون نوع خورد بوش در دوران دوم رياست‌جمهوري وي است.

 

امكان تعقيب قضايي مسئولان اسراييلي به جرم ارتكاب به جنايات جنگي در غزه

چنانچه درخواستي به شوراي امنيت ارجاع داده شود، امريكا مطمئناً از حق وتوي خود استفاده خواهد كرد، اما احتمال طرح چنين شكايتي از اسراييل در شوراي امنيت، بسيار بعيد است. چنانچه چنين شكايتي در شوراي امنيت مطرح شود، امريكا نيز بايد مورد تعقيب قرار گيرد، چرا كه جنگ غزه عملياتي مشترك ميان اسراييل و امريكا بوده است. جدا از حمايت‌هاي ديپلماتيك و سياسي واشنگتن از اسراييل، سلاح‌هاي به كار رفته در جنگ غزه، امريكايي بوده و در مغايرت با قوانين امريكا و حقوق بين‌المللي استفاده شده‌اند، اما امريكا همواره خود را از هرگونه محاكمه قضايي بين‌المللي در دادگاه كيفري بين‌المللي و دادگاه عدالت بين‌المللي دور نگه‌داشته است. قانون سرسخت بين‌المللي مي‌گويد كه قدرت‌ها هميشه به‌دنبال مجازات جرايم ديگران هستند و خود را دور از دسترس مي‌دانند.

 

تأثير جنگ غزه بر صحنه سياسي اسراييل

پاسخ كاملاً روشن است و آن نتيجه انتخابات پارلماني اسراييل است كه در آن اغلب مردم به‌سوي راستگرايان افراطي و نژادپرستان متمايل شدند.

 

تهاجم اسراييل و جلوگيري از وحدت ملي در فلسطين

از ماه ژوئن 2007 تاكنون ابتكارات زيادي براي ايجاد وحدت ملي در فلسطين وجود داشته و به احتمال زياد نقض آتش‌بس توسط اسراييل در نوامبر 2008 تلاش براي جلوگيري از تحقق تمايلاتي بوده كه احتمال داشته به ايجاد دولت وحدت ملي در فلسطين بينجامد. از سوي ديگر، امريكا بلافاصله در واكنش به نتايج اين انتخابات، اقدام به مجازات فلسطينيان به خاطر رأي به حماس در انتخابات 2006 كرد. من فكر مي‌كنم امريكا باز هم به همين شيوه به تشكيل دولت وحدت ملي در فلسطين واكنش نشان خواهد داد.

 

مذاكره با ايران و سوريه

احتمال مذاكره اوباما با سوريه زياد است، اما تمايل وي براي مذاكره با ايران از سخنوري پوچ وي نشأت مي‌گيرد. «جو بايدن» معاون اول باراك اوباما طي سخنانش در كنفرانس بين‌المللي امنيتي مونيخ موضع وي را آشكار كرد. بايدن طي اين سخنان مدعي شد كه ايران بايد از برنامه هسته‌اي‌اش صرف‌نظر كند. درواقع بايدن با اين اظهارات برنامه غني‌سازي اورانيوم ايران را كه كاملاً قانوني و مطابق اصول پيمان منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي است زير سؤال برد. زماني‌كه بايدن از حمايت از تروريسم سخن مي‌گويد به حزب‌الله و حماس اشاره مي‌كند، اما اين مسئله هيچ ربطي به امريكا ندارد، زيرا اين كشور حمايت عظيمي از تروريسم مي‌كند و خود نيز اقدامات تروريستي بسياري را انجام داده است. آنچه بايد موجب نگراني امريكا شودف اقدامات جنايتكارانه خود و متحدانشان است، اما به دور از اين موارد برنامه امريكا براي مذاكره تنها شامل برنامه هسته‌اي ايران و حمايت اين كشور از حزب‌الله و حماس است.

 

آيا اوباما به نفع دموكراسي و آزادي‌هاي بنيادين در جهان عرب اقدام خواهد كرد؟

هيچ‌چيز تاكنون تحقق چنين مسئله‌اي را بيان نكرده است. به نظر مي‌رسد اوباما همان خط‌مشي‌ سنتي امريكايي‌ها، يعني حمايت از رژيم‌هاي استبادادي و كساني‌كه مخالف دموكراسي هستند را در پيش بگيرد و تنها از انتخاباتي كه نتايج آن مورد نظر امريكاست حمايت كند كه انتخابات فلسطين تصويري غم‌انگيز از اين مدعاست.

منبع: زد نت به نقل از الاهرام

 

***

 

نشانه‌هاي جنگ‌سرد ميان سوريه و ايران در غزه

امروزه سياست خشونت و انزواي آشكار به نفع سوريه و ايران نيست، اما ارسال پيام‌هاي متقابل از طريق صحنه‌هاي منطقه‌اي قابل انفجار همانند لبنان، فلسطين و عراق ايرادي ندارد. اهرم‌هايي كه ايران و سوريه در اين صحنه‌ها به‌كار مي‌گيرند، شناخته شده‌اند و عمدتاً سازمان‌ها و احزابي مانند «حزب‌‌الله» در لبنان و حزب «مقتداصدر» در عراق و «حماس» در فلسطين هستند كه از حمايت‌هاي لازم برخوردارند.

رئيس‌جمهور سوري در يك كنفرانس مطبوعاتي با همتاي كرواتي خود «استپان ميسيچ» كه در پايان ديدار او با نيروهاي كروات وابسته به سازمان ملل متحد، مستقر در ارتفاعات جولان برگزار شده بود، آمادگي خود را براي شركت در مذاكرات غيرمستقيم اعلام كرده بود. رئيس‌جمهور سوريه، تصويري تشبيهي به رسانه‌ها ارائه كرد كه هدف از آن، تشريح انگيزه‌هاي موافقت خود با تبديل مذاكرات غيرمستقيم به مذاكرات مستقيم است. او گفت مذاكرات همانند ساخت‌وساز به دو مرحله متفاوت كاري ـ‌ اول پي‌ريزي و دوم ساخت و سازـ نياز دارد و در صورت پايان مرحله مذاكرات غيرمستقيم كه به‌منزله پايه‌ريزي براي ايجاد بناست، بايد به مرحله مذاكرات مستقيم، يعني مرحله ساخت‌وساز واقعي وارد شد.

... [او] خاطرنشان كرد اين تحول را جز با شرط عملي‌شدن تعهد اسراييل در مورد عقب‌نشيني از سرزمين‌هاي اشغال شده پس از جنگ 1967 ميلادي نخواهد پذيرفت.

نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد تلاش رئيس‌جمهور سوريه براي نزديكي به فرانسه است، به اين اميد كه خود و نظام حكومتي‌اش را از گزند تندبادهاي سركش ناشي از اقدام دادگاه بين‌المللي به رسيدگي در مورد پرونده ترور «رفيق حريري»، نخست‌وزير سابق لبنان در آغاز مارس آينده و نيز بازگشايي پرونده‌هاي پيچيده خاص آن، مانند حمايت و تشويق تروريسم و همين‌طور پرونده توليد اورانيوم غني‌شده مورد استفاده در ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي دور نگه‌دارد

ازسوي ديگر ايران در حال حاضر قصد از دست‌دادن برگ‌هاي «حماس» و «حزب‌الله» را در هيچ روند صلحي ندارد، زيرا اين برگ‌هايي هستند كه [ايران] مي‌تواند در زمان مناسب و در صورتي‌كه زمان معامله فرارسيد، توسط آنها دستاوردهايي را عايد خود سازد. به‌راستي اگر ايران بال‌هايش در لبنان و فلسطين قيچي شود،‌ در آينده بر سر چه چيزي مذاكره خواهد كرد؟

ديگر طرف‌هاي بهره‌مند از حوادث غزه، «حماس» و «حزب‌الله» و در پس آن دو، ايران هستند، زيرا در آينده خواهند توانست سوريه را ـ در پرتو جناياتي كه در غزه رخ مي‌دهد‌ـ‌ به عدول نهايي از كاري كه قصد انجام آن را داشت وادار كند. به اين ترتيب به شكل نهايي گليم را از زير پاي سوريه خارج مي‌سازد و آن كشور چاره‌اي جز بازگشت به خانه اول و يا اطاعت نخواهد داشت.

منبع: السياسه، 1 ژانويه 2009 (12 دي 1387)

نويسنده: مهي عون

 

***

اخوان‌‌المسلمين برادران ايران در جنگ و در مصر؟

درحالي‌كه جنگ حماس عليه اسراييل در نوار غزه شدت گرفته اين گروه در يك جبهه ديگر در مصر كه در آنجا گروه‌هاي اسلامي و دولت مصر با يكديگر رو در رو شده‌اند نيز درگير است. همه اين ماجرا از زماني شروع شد كه رهبر عالي اخوان‌المسلمين، «محمد مهدي عاكف» با اعلام اين‌كه مشكلي با موضوع گسترش اسلام شيعه در منطقه ندارد باعث خشم مسئولان مصري شد.

عاكف در يك گفت‌وگو با روزنامه كويتي «النهار» پرسيد: «مشكل چيست؟ به هر حال 56 كشور سني و تنها يك كشور شيعه به‌نام ايران وجود دارد.»

عاكف همچنين مشكلي با توسعه فناوري هسته‌اي ايران ندارد و گفته است: «ايران مانند هند، پاكستان، اسراييل و امريكا، حق داشتن بمب اتمي را دارد.»

اظهارات عاكف نمي‌تواند جدا از نبرد اسراييل و فلسطين و تعامل مصر با حماس باشد. به هر حال مهمتر از اين نزاع داخلي مشكلي است كه موضع عاكف براي دولت مصر به‌وجود مي‌آورد. حمايت سني‌ها از ايران شيعه يك پديده كاملاً جديد است،‌ اما براي دولت مصر، اين يك نگراني واقعي است.

در مجموع، اخوان‌المسلمين مي‌تواند از دين به‌عنوان ابزاري ديپلماتيك و نه ابزاري صرفاً سياسي استفاده كرده و به ايران در منطقه جاي پايي را اعطا كند كه تاكنون از آن محروم بوده است.

منبع: هاآرتص، 31 دسامبر2008 (11 دي 1387)

نويسنده: زوي بارل (Zvibarel)

 

***

اعراب ميانه‌رو، بازنده‌اند

تهاجم اسراييل به نوارغزه نمايانگر تلاشي براي آن است كه وزنه‌هاي سياسي در منطقه با ابزار نظامي، جابه‌جا شوند، درست مانند آنچه در تابستان سال 2006 ميلادي رخ داد، هنگامي‌كه قرار بود حزب‌الله در جنگ لبنان از نقشه سياسي خاورميانه حذف شود.

جهان عرب در حال حاضر به دو جناح سياسي تقسيم شده است: جناحي كه مي‌كوشد از راه مذاكره به يك همزيستي صلح‌آميز با اسراييل برسد. متحدان ايالات‌متحده امريكا و همچنين «محمود عباس»، رئيس‌جمهور فلسطينيان و گروه فتح او، «حسني مبارك»،‌ رئيس‌جمهور مصر و دولت‌هاي عربستان‌سعودي و اردن، و قطب مخالف سياسي آنان، گروهي هستند كه واژه «مقاومت» را بر پرچم‌هاي خود درج كرده‌اند: حماس فلسطيني، حزب‌الله لبنان و حاميانش، دولت‌هاي سوريه و ايران. اينها مقاومت نظامي خود را به اين ترتيب توجيه مي‌كنند كه مي‌گويند تاكنون با مذاكرات، نتيجه‌اي حاصل نشده است.

دوراني كه اعراب دست‌كم در موضع خود نسبت به اسراييل با هم متحد بودند، سپري شده است، اما اسراييل نمي‌تواند خود را طرف سومي بپندارد كه به دو طرف ديگر پوزخند مي‌زند، زيرا جنبه طنزآميز جريان در اينجاست كه هر مداخله اسراييل كه بايد در اصل باعث تقويت «مذاكره‌كنندگان» باشد، جناح «مقاومت‌طلبان» را تقويت مي‌كند.

براي پايان‌‌گرفتن جنگ غزه دو سناريو وجود دارد. در هر دو سناريو جناح ميانه‌روي عرب در زمره بازندگان بزرگ درخواهند آمد. اگر ارتش اسراييل به‌راستي موفق شود، حماس را چنان تضعيف كند كه عباس، رئيس‌جمهور فلسطينيان و جناح فتح او بار ديگر به نوار غزه نقل مكان كنند، چه رخ خواهد داد؟ با كمك قواي جنگي اسراييل و به هزينه صدها كشته و شالوده‌اي ويران در غزه، اين به‌هيچ‌وجه يك ورود ظفرمندانه نخواهد بود و عكس آن صادق است: عباس از اعتبار ساقط خواهد شد.

در هر حال محتمل‌تر مي‌نمايد كه ارتش اسراييل موفق نشود از جنبه نظامي بر حماس پيروز شود در اين صورت امكان دارد جناح «مقاومت‌طلبان» يك «پيروزي» جديد را به‌‌نام خود ثبت كنند. در اصل بايد فرض را بر آن بگذاريم كه اسراييل از جنگ خود عليه حزب‌الله درس عبرت گرفته است؛ فرقي نمي‌كند كه ارتش اسراييل تا چه حد قدرتمند و بمب‌هاي او تا چه اندازه سنگين هستند، اين‌گونه عمليات نظامي از نظر سياسي همواره دقيقاً كساني را تقويت مي‌كنند كه اسراييل خواسته است از شر آنان خلاص شود.

منبع: تاگس سايتونگ، 30 دسامبر 2008 (10 دي 1387)

نويسنده: كريم الجوهري

 

***

ارتش اسراييل بر سه خط مقدم

از ميان درگيري‌هايي كه، ارتش خود را آماده مقابله با آنها مي‌كند، تهديد ناشي از حماس از چند هفته پيش نزد مسئولان نظامي «اولويت» اقدام را مي‌طلبد. اين برداشت به علت شيوه درك اسراييل از محيط جغرافيايي خود و تقويت هويت ملي‌اش پرمعناست. اسراييل خود را در محاصره دشمناني مي‌پندارد كه بايد با آنها همچنان بي‌وقفه جنگيد.

تهديد ديگر ازسوي حزب‌الله ناشي مي‌شود. پس از شكست نسبي ارتش اسراييل در ماه اوت 2006 ميلادي در جنوب لبنان، آنها مي‌دانند كه درگيري جديد با «حزب خداوند» اجتناب‌ناپذيرست.

افزون بر تجديد قواي نظامي حزب‌الله به ياري ايران و سوريه، شهرت شكست‌ناپذيري تساهال (ارتش اسراييل) ـ و در نتيجه قابليت بازدارندگي آن ـ بايد دوباره بازسازي شود. مهمترين تهديد، امكانات بالقوه زرادخانه هسته‌اي ايران است كه رهبران آن به‌طور رسمي موضوع موجوديت اسراييل را زير سؤال مي‌برند. اين امكان وجود دارد كه فراسوي ماجراجويي‌هاي جنگ‌طلبانه در تهران، آن‌قدر افراد عاقل وجود داشته باشند كه تصميم به استفاده از يك سلاح هسته‌اي گرفته نشود. اين امكان نيز وجود دارد تا در صورتي‌كه ايران اين قدم را بردارد، تنها به وضعيت يك قدرت اتمي اكتفا كرده و اقدام به استفاده از سلاح اتمي نكند.

در تل‌آويو، برخي كارشناسان حتي احتمال برقراري نوعي تعادل وحشت و ارعاب اسراييلي ـ ايراني (اسراييل بمب اتمي ساخته است، ولي به آن به‌طور آشكار اذعان نمي‌كند) را در نظر مي‌گيرند، همچون تعادلي كه در طول جنگ‌سرد ميان امريكا و شوروي سابق برقرار بود، اما اين احتمال‌ها بي‌خطر هم نيست. رهبران اسراييلي به اين دليل تصميم گرفته‌اند يك‌بار براي هميشه با چنين خطري روبه‌رو نشوند كه از ديدگاه آنها پاي بقاي كشور در ميان است.

ممكن است درباره به‌جابودن چنين اصلي ترديد كرد و ابزاري‌شدن جامعه بين‌المللي را در آن ديد، اما واقعيت چنين است. به همين علت است كه چنانچه سياست تحريم‌هاي شديدتر، رهبران ايران را وادار به تسليم نكند و چنانچه اينها پيشنهاد از سرگيري گفت‌وگو را كه به نظر مي‌رسد «باراك اوباما» به آنها ارائه دهد رد كنند. اسراييل طي سال 2009 ميلادي تصميم به حمله نظامي و انهدام بخشي از مراكز هسته‌اي ايران خواهد گرفت، خواه با ياري و يا بدون كمك ايالات‌‌متحده، حتي اگر امريكا در اين جنگ كه مطمئناً به منطقه سرايت مي‌كند درگير شود.

حماس و حزب‌الله به‌عنوان تهديدهاي «نامتقارن» از گستردگي راهبردي كمتري برخوردارند، ولي قدرت به آتش‌كشيدن منطقه ازسوي آنها نيز زياد است. ارتش اسراييل معتقد است كه با تخليه غزه در اوت 2005 ميلادي مرتكب اشتباه شده است. نهضت مقاومت اسلامي درحقيقت خود را از آن جهت تقويت كرده است كه اسراييل سرزمين را تحت محاصره سخت قرار داده بود.

حماس از كنترل نه‌چندان سختگيرانه اعمال شده توسط 2000 سرباز مصري مستقر در مرز براي ايجاد تونل‌هاي متعدد استفاده كرده است و با شكستن نسبي محاصره اسراييل توانسته مهمات و غذا به دست آورد. علاقه اندك مصر به مشاركت در محاصره غزه را مي‌توان درك كرد، چرا كه رژيم تضعيف‌شده «حسني مبارك» كه با تبليغات اخوان‌المسلمين نيز روبه‌روست، نمي‌خواهد روابط خود را با حماس بدتر كند.

ازسوي ديگر قاچاق به غزه در جهت منافع قبايل چادرنشين صحراي سينا نيز صورت مي‌گيرد، قبايلي كه حكومت قاهره بايد ملاحظه آنها را بكند. كارشناسان اسراييلي معتقدند حماس امروزه از 15000 مبارز بالقوه و زرادخانه‌اي متشكل از 20 هزار راكت برخوردارست. هرچند كه افزايش شليك راكت‌ها از غزه، ارتش اسراييل را وادار به واكنش كرد، اما آرامش در مرز شمال فرصتي را به تساهال (ارتش اسراييل) مي‌دهد.

با گذشت زمان، نظاميان اسراييلي مي‌دانند كه ناچارند به تهديد حزب‌‌الله نيز بپردازند، حزب‌اللهي كه گفته مي‌شود 40 هزار راكت و موشك انباشته است. گويا بخش بزرگي از اين زرادخانه‌ را سوريه تحويل داده، ولي ايران هزينه آن را پرداخت كرده است. برخي از اين راكت‌ها داراي برد 115 كيلومتري است،‌ يعني اگر از شمال رود ليتاني شليك شود به شهر حيفا اصابت خواهد كرد. نظاميان اسراييل از اين وضعيت درس‌هاي فراواني را كسب كرده‌اند: حزب‌الله از اين پس قادر است نيروي سازمان ملل در لبنان مستقر در جنوب ليتاني را ناديده بگيرد و حمله‌اي عليه اسراييل انجام دهد، نتيجه تعامل روزافزون شبه‌نظاميان شيعه و دولت بيروت اجباراً ارتش لبنان را درگير جنگ آينده خواهد كرد. سوريه كه وسايل بازسازي امكانات نظامي حزب‌الله را فراهم آورده است، نمي‌تواند اين‌بار درگير چنين جنگي نشود.

 

از دست رفتن اعتبار

به تمامي اين دلايل، اسراييل عجله‌اي در آغاز جنگ سومي با لبنان ندارد، اما وقايع ممكن است به سرعت رخ دهد. ارتش اسراييل با درس‌گرفتن از تجربيات جنگ 2006 ميلادي، دست به بازسازي عميق خود زد. همه اطلاعات، دانش‌ها و شيوه‌هاي نبرد به‌گونه‌اي روشمند در واحدهاي زرهي و همچنين بريگاد جولاني‌ها، گروه 5000 نفري سربازان نخبه تساهال (ارتش اسراييل) مورد بازبيني قرار گرفت و اصلاح شد.

واحدهاي تانك «مركاوا»، تانكي كه شهرت به قدرتمندترين بودن را در جهان دارد و در سال 2006 ميلادي متحمل خسارات بسيار شد، قرار است در آينده به سامانه «زره فعال» مجهز شود كه انهدام يك موشك را پيش از اصابت به تانك امكان‌پذير مي‌سازد. به همان موازات ارتش اسراييل به تقويت واحدهاي هواپيماهاي بدون خلبان شناسايي (و مسلح) خود براي نظارت و مراقبت غزه و جنوب لبنان پرداخته است. شمار ساعت‌هاي پرواز از 4176 در سال 2006 ميلادي به 25 هزار ساعت پرواز در سال 2008 ميلادي رسيده است.

فرماندهان نظامي اسراييل معتقدند تساهال (ارتش اسراييل) هرگز در گذشته اين چنين آماه جنگ با دشمنان نبوده است. شايد در مورد سربازان زير پرچم اين امر صدق كند، اما مسئله ارتش و سربازان آن متفاوت است. 20درصد از جوانان اسراييلي از خدمت سربازي اجباري سه ساله (دو سال براي دختران) فرار مي‌كنند.

اين تحول تنها به‌ علت فروپاشي وجهه تساهال (ارتش اسراييل) پس از سال 2006 ميلادي نيست، بلكه فردگرايي و مادي‌گرايي به سرعت در ميان جوانان اسراييلي در حال پيشروي است، زيرا آنها از طرفه سياسي خود به‌دليل رسوايي‌هاي پي‌درپي مأيوس شده‌اند.

كسي چه مي‌داند، شايد در كشوري در حال جنگ مداوم نگران‌كننده‌ترين تهديدها از داخل ناشي شود.

منبع: لوموند، 20 دسامبر 2008 (9 دي 1387)

نويسنده: لوران زكيني (Laurent Zecchini)

 

***

حسنين هيكل: محو حماس، هدف اسراييل

و ضرورت تشكيل محور جديد قدرت با ايران و تركيه (19 دي 1387)

هيكل در گفت‌وگوي اختصاصي با شبكه تلويزيوني الجزيره تحولات اخير منطقه را چنين ارزيابي كرد: رويدادهاي غزه در مرحله انتقال قدرت در امريكا و بحران مالي و تعطيلات سال نو ميلادي در تقريباً نيمي از كشورهاي جهان صورت مي‌گيرد. اين مرحله براي امريكا بسيار مهم است، چرا كه در اين مرحله اگر از دولت بوش خواسته شود به جنگ در نوارغزه پايان دهد خواهد گفت: «اين مسئله از دست ما خارج است و ما نمي‌توانيم كاري انجام دهيم» و به همين سبب اسراييل فرصت مي‌يابد هر كاري كه دلش بخواهد انجام دهد.

بدون ترديد با توجه به تأثير امريكا بر بحران غزه، و بر اسراييل و نظام جهاني، كليد توقف اين جنگ نزد اين كشور است، ولي براي نمونه اگر از كاندوليزا رايس، وزير خارجه امريكا بخواهيم به اين بحران پايان دهد خواهد گفت: «ما اكنون مقدمات فعاليت دولت آينده را فراهم مي‌كنيم و نمي‌توانيم به‌‌جاي دولت آينده تصميم بگيريم و كاري انجام دهيم.»

به نظر من اوباما و هيلاري كلينتون بسيار علاقه‌مندند در مرحله انتقال قدرت در امريكا عمليات اسراييل پايان يابد و دولت جديد نيز بگويد اين مسئله به ما مربوط نبوده و مسئوليت رويدادهاي غزه را همچنان به گردن جورج بوش بيندازد، فرصت بسيار زيادي به اسراييل بدهد و امريكا هيچ‌گونه ممانعتي در برابر اين اقدامات اسراييل ايجاد نكند و كشورهاي ديگر نيز در اين مرحله وقت‌كشي كنند.

هيكل افزود: كشورهاي عربي در نخستين اقدام خود براي توقف حمله‌هاي اسراييل به غزه برگزاري اجلاس سران عرب را خواستار شدند، من نمي‌دانم اين اجلاس چه مي‌توانست بكند، ولي اميدوار بودم كاري انجام دهد. نشست وزيران خارجه كشورهاي عربي هم همين‌طور؛ نشست شوراي امنيت نيز با وتوي امريكا روبه‌رو شد و دوباره ما (كشورهاي عربي) با كميته چهارجانبه كه توني‌بلر نيز در آن عضويت دارد گفت‌وگو كرديم. درحالي‌كه توني‌بلر در گفت‌وگوي با يك روزنامه اسراييلي درباره عمليات اسراييل در غزه گفته است: «ما منتظر دريافت خبرهاي بهتري در خصوص اين عمليات در آينده هستيم.»

ساركوزي نيز به منطقه آمد و به تحركاتي دست زد، اما همه اين تلاش‌ها در مرحله انتقال قدرت در امريكا و دادن فرصت بيشتر به اسراييل صورت مي‌گيرد، اسراييل بايد مأموريت خود را كامل انجام دهد، حمله‌هاي شديد اسراييل به نوارغزه نشان‌دهنده تصميم به اجراي اين مأموريت است.

هيكل گفت: اشكنازي رئيس‌ كنوني ستاد مشترك ارتش اسراييل نيز گفته است «اسراييل نمي‌تواند شكست ديگري مانند شكست در لبنان را تحمل كند.»

اين سياستمدار و نويسنده معروف مصري افزود: تصاويري كه من از بمباران شديد غزه مي‌بينم واقعاً وحشتناك است و به نظر من، مردم و كودكان غزه اكنون بهاي تسويه‌حساب‌هاي گذشته ارتش اسراييل را مي‌پردازند و ارتش اسراييل مي‌خواهد از همه درس‌هايي كه در لبنان آموخته عبرت بگيرد و حيثيت از دست‌رفته خود را بازيابد. امريكايي‌ها اسراييل را آزاد گذشته‌اند تا هر كاري را كه بخواهد در نوار غزه انجام دهد و حتي از هرگونه تلاشي براي توقف حمله‌ها جلوگيري مي‌كنند.

هيكل تأكيد كرد: باز هم تكرار مي‌كنم هدف اسراييل در جنگ كنوني غزه از بين‌بردن حماس است،‌ زيار محاصره نوار غزه نيز از اين هدف اسراييل حكايت داشت. براي محاصره نوار غزه از نخستين لحظه‌هاي به قدرت رسيدن حماس در فلسطين تصميم گرفته شده بود.

 

حسنين هيكل: با ناديده‌گرفتن ايران و تركيه به منافع راهبردي‌مان بي‌اعتنايي كرده‌ايم

محمد حسنين هيكل در ادامه گفت‌وگوي اختصاصي با شبكه تلويزيوني الجزيره در خصوص موضع مصر در برابر حمله‌هاي اسراييل به نوار غزه گفت: من خودم از درك اين موضع مصر عاجز ماندم و حتي فكر كردم دچار جنون شده‌ام. من تصور مي‌كنم مصر، حماس را جنبشي در راستاي جنبش اخوان‌المسلمين مي‌داند و با ديدگاهي كاملاً تنگ به آن مي‌نگرد و امنيت نظام خود و درگيري‌هاي داخلي و منافع امريكا و اسراييل را در نظر مي‌گيرد يا اين‌كه به اين جنبش از ديدگاه سياست عالي مصر نگاه مي‌كند.

مصر معتقد است در سياست راهبردي اين كشور مسئله‌اي مهمتر از مسئله فلسطين وجود دارد، به اعتقاد مصر اگر اين كشور بخواهد به خاطر ملت فلسطين با اسراييل درگير شود بايد جانفشاني كند، ولي اكنون تنها به خاطر دفاع از مردم مصر نيست كه وارد اين كشمكش نشده است. ما فرض كنيم در همسايگي اسراييل كه 200 بمب اتمي دارد قرار داريم، ولي ما هيچ بمبي در اختيار نداريم. اين مسئله وضع بسيار خطرناكي براي ما ايجاد مي‌كند و ما يا بايد براي مقابله با هرگونه بحراني همه توان خود را به كار گيريم يا از امريكا تقاضاي كمك كنيم و يا گزينه سوم كه بسيار دشوار است انتخاب كنيم و با اسراييل به مسابقه تسليحاتي بپردازيم.

اكنون زمان مسابقه تسليحاتي مصر با اسراييل سپري شده است و اگر اكنون مصر بخواهد به اين مسابقه تسليحاتي دست بزند هزينه زيادي در برخواهد داشت و پيمان منع گسترش سلاح‌ هسته‌اي كه مصر آن را امضا كرده نيز اين اجازه را به اين كشور نمي‌دهد.

من در اينجا مي‌خواهم بگويم هيچ كشوري حتي ايتاليا، پاكستان، هند، آلمان و ديگر كشورهاي اروپايي كه قدرت هسته‌اي دارند، اما مي‌گويند نداريم اگر عليه اسراييل موضع بگيرند در معرض تهديدات اسراييل قرار خواهند گرفت.

در هر صورت اگر كشوري داراي توان هسته‌اي در كنار كشوري غير هسته‌اي قرار گيرد كشور هسته‌اي همواره حرف اول را خواهد زد و براي نمونه اگر دبير سوم سفارت اسراييل نزد وزيرخارجه امريكا برود و خواسته‌هاي اسراييل را به وي اعلام كند اين درخواست معتبر خواهد بود.

در اينجا موازنه قدرت مورد توجه است. وجود اشكال در موازنه قدرت تهديد و خطر را به همراه خواهد داشت. من مي‌پذيرم مصر كه با چنين تهديداتي روبه‌روست نمي‌تواند مواضعي در برابر بحران غزه اتخاذ كند كه به تضعيف قدرت مصر بينجامد.

البته من با سياست‌هاي مبارك در اين خصوص مخالفم، ولي در عين حال اين پرسش مهم را در اينجا مطرح مي‌كنم كه آيا در سايه تهديد مي‌توان زندگي كرد؟ من در پاسخ به اين پرسش مي‌گويم امنيت ملي مصر ممكن است در هر لحظه به خطر بيفتد و حتي از آن هراس دارم كه روزي سفارت اسراييل در مصر با مصري‌ها درخصوص صحراي سينا معامله كند.

هيكل درباره روابط ايران، مصر و مواضع متفاوت دو كشور درباره بحران غزه گفت: معيار كشورهاي داراي سياست‌هاي نرم اين نيست كه هرچه بخواهند بگويند. معيار آنها تأثيرگذاري آنان در خارج از مرزهايشان است مصر هم بايد بتواند در خارج از مرزهايش وجود داشته باشد.

من خارج از همه اين حرف‌ها هيچ‌گونه سودي در كشمكش مصر با ايران نمي‌بينم. من از افراد زيادي در نظام مصر پرسيدم ما چه مشكلي با ايران داريم؟ آنها به من مي‌گويند يكي از اين مشكلات صدور انقلاب است، اين درست نيست. يك كشور مي‌خواهد سياستي را اجرا كند اين سياست ممكن است در خارج از اين كشور بازتاب داشته باشد، ولي به نظر من اين مسئله به معناي صدور انقلاب نيست، مي‌گويند ما (مسئولان يا مردم مصر) روزي با حادثه‌اي روبه‌رو شديم و به خياباني (در ايران) كه نمي‌دانند نامش چيست اشاره مي‌كنند.

ميان هم كشورها منافعي راهبردي وجود دارد. اكنون در منطقه دو كشور وجود دارد كه نمي‌توان آنها را ناديده گرفت. من اكنون نمي‌توانم ايران يا تركيه را ناديده بگيرم. اگر ناديده بگيرم يعني در اين منافع راهبردي و مهم ايجاد اشكال كرده‌ام و به‌تنهايي توانايي مقابله با خطرها را ندارم. تو (مصر) مي‌تواني در اين لحظات هر كاري را كه بخواهي بكني، اما درخصوص مسئله غزه بايد نگاهت فراتر از اين مسئله و فر اتر از اختلاف‌هايت با جنبش اخوان‌المسلمين باشد.

من مي‌خواهم بدانم منافع راهبردي مصر چيست؟ مصر چگونه مي‌تواند اين منافع را حفظ كند؟ مصر بايد بتواند از سياست نرم خود در سراسر جهان عرب استفاده كند، اما در عين اين‌كه مسئله صدور گاز مسئله مهمي است همه مسئله مصر نيست. گفته مي‌شود غزه منطقه‌اي اشغال‌شده است. اين سخنان اشتباه مشاور رئيس‌جمهوري مصر براساس گزارش‌هايي است كه در اختيار او قرار داده شده‌اند. اگر غزه سرزميني اشغالي است پس نيازي به اين همه ناو، جنگنده و بمباران نيست.

بهتر است بگوييم غزه منطقه‌اي محاصره شده است. ميان منطقه اشغال شده و محاصره‌شده تفاوت وجود دارد. بيشتر سياستمداران جهان اكنون مطالب خطرناكي از مبارك نقل مي‌كنند. آخرين آنها ساركوزي است كه مي‌گويد به اولمرت به نقل از مبارك گفته حماس نبايد در اين جنگ پيروز شود. اين مطلب واقعاً مرا نگران مي‌كند.

هيكل در پاسخ به پرسشي مبني بر اين‌كه آيا تلاش تركيه براي توقف جنگ در نوار غزه با هدف كنارگذاشتن ايران از اين بحران نيست؟ گفت:‌ خير چنين نيست. شما ببينيد تركيه تاكنون نتوانسته به عضويت اتحاديه اروپايي درآيد، چرا؟ چون يك كشور اسلامي است. اروپايي‌ها همچنان اين ديدگاه صليبي را دارند. ترك‌ها با وجود اين كه مي‌‌دانند ورود آنها به اتحاديه اروپايي امكان‌پذير نيست با اين حال به جلو حركت مي‌كنند و به دوردست‌ها مي‌نگرند.

به نظر من تركيه عليه ايران به اين‌گونه اقدامات دست نمي‌زند. اكنون چهار كشور تأثيرگذار در منطقه وجود دارد كه ايران و تركيه در شمال و مصر و اسراييل در جنوب هستند. قدرت اسراييل كاملاً محدود است. اسراييل با قدرت نيروهاي مسلح خود توانايي كشت و كشتار و ويراني در منطقه دارد، ولي در قلب‌ها رسوخ نخواهد كرد.

هيكل افزود: در جنگ غزه هم مصر هم اسراييل و كل جهان عرب بازنده‌اند، زيرا اكنون مردم كشورهاي عربي شعله‌ور شده‌اند و برخي دولت‌هاي عربي حيران مانده‌اند و نمي‌دانند چه‌كار كنند. ممكن است برخي كشورها تصور كنند آتش‌بس در غزه دستاوردي براي آنان است. به نظر من اسراييل تصور مي‌كند در اين جنگ برنده است، اما چنين نيست. مصر فكر مي‌كند برنده است، ولي كسب حمايت‌هاي اسراييل و امريكا سخن عاقلانه و دستاوردي براي آن نيست.

***

مسئول سابق سیا: حزب‌الله و حماس مفاهیم جنگ را تغییر دادند

(9 بهمن 1387)

رابرت بایر یکی از مسئولان سابق سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا (سیا) در گفت‌وگو با خبرگزاری اینتر پرایز سرویس گفت: «وتوی آمریکایی در مورد حمله به ایران وجود دارد و دلیل آن نیز ساده است، زیرا ایران مانند حماس نمی‌جنگد، بلکه دامنه واکنش این کشور در سطح منطقه و شاید بین‌المللی است. این موضوع در قدرت بازدارندگی ایران نهفته است و در ارتباط با ایران باید به درس‌های فراوانی توجه کرد.»

این مسئول امنیتی سابق آمریکا افزود: «اگر به سایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نگاه کنید می‌بینید درس‌هایی که از جنگ ایران و عراق آموختند در آنجا موجود است. این جنگ‌ها، جنگ‌های فرسایشی هستند و تا ابد می‌تواند ادامه یابد؛ اما نمی‌توان از آن علیه آمریکا استفاده کرد. ایرانی‌ها قدرت رزمی خود را برای جنگ‌های غیر متقارن با این جنگ‌ها توسعه داده‌اند.»

بایر افزود: «می‌توان همه پایگاه‌های نظامی ایران را طی دو هفته بمباران کرد، اما ایران همچنان وجود خواهد داشت و قدرت تحرک خواهد داشت و شاید با قدرت بیشتری از معرکه خارج شود، زیرا ایران یک قدرت اقتصادی است.»

وی افزود: «اوباما قادر به آوردن افراد جدید در صحنه سیاسی نیست. اگر اوباما سیاست درهای باز را در برابر ایران اختیار کند، با همدستی با اسراییل خواهد بود و شاید همدستی همراه با سکوت اسراييل باشد، زیرا در آمریکا امکان ندارد که چیزی را بدون موافقت تل‌آویو انجام داد و این امر محال است.»

این مسئول سابق آمریکایی افزود: «به نیویورک نگاه کنید و به روزنامه‌های بزرگ آن بنگرید. همه آنها دستور کار اسراییلی را دنبال می‌کنند. من یهودی نیستم و نمی‌خواهم به اسراییل وزنی بدهم و یهودی‌ستیز هم نیستم، اما این واقعیت موجود است. به ناشر کتاب‌هایم، کتابی درباره اسراییل پیشنهاد کردم. وی به من گفت فراموش کن، زیرا نمی‌توان درباره واقعیت اسراییل سخن گفت و محال است که در آمریکا کسی گوشش شنیدار آن باشد. نیویورک‌تایمز را ببینید، همه آن ستایش از اسراییل است و نمی‌بینید که کسی در آن بنویسد که غزه تبدیل به یک زندان بزرگ شده است.»

بایر افزود: «حمله اسراییل به غزه تأثیری بر حماس نداشت؛ زیرا حماس یک ایده و فکر و نه یک سازمان است. حتی اگر اسراییل برود و غزه را اشغال کرده و مردم آنجا را به مصر کوچ دهد نمی‌تواند غزه را شکست دهد. اسراییلی‌ها می‌توانند رهبران حماس را به قتل برسانند و هزاران نفر از حماس را زندانی کنند ولی در نهایت حماس قوی‌تر از صحنه خارج خواهد شد و بازنده اصلی فتح خواهد بود.»

این مسئول سابق سیا گفت: «حماس و حزب‌الله مفاهیم جغرافیایی جنگ را تغییر دادند و از تکنولوژی فیبرهای نوری در تماس‌های خود استفاده کردند و این نشان می‌دهد که آنان چقدر توانستند روش جنگیدن را تغییر دهند. حزب‌الله از وسایلی در جنگ استفاده می‌کند که اندک ارتشی در جهان از آن استفاده می‌کند. ببینید سید حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله را که چگونه مفاهیم سیاست اسلامی را تغییر داده است و با مسیحیان در لبنان وارد ائتلاف شده است، درحالی‌که بن‌لادن می‌خواهد مسیحیان را به قتل برساند، اما نصرالله به آنها به عنوان متحد خود نگاه می‌کند.»

***

مارتین اندیک: تل‌آویو ترجیح می‌دهد حزب‌الله در انتخابات پیروز شود

مارتين اندیک سفیر سابق آمریکا در اسراییل گفت: «اسراییل ترجیح می‌دهد که ائتلاف مورد حمایت حزب‌الله در انتخابات آتی مجلس لبنان و روند تشکیل کابینه جدید در این کشور پیروز شود.»

به گزارش پرس.تی.وی، اندیک در پاسخ به پرسشی در مورد اهمیت لبنان در روند صلح و وجود دولت جدید در تل‌آیو و واشنگتن و روند مورد انتظار صلح بین اسراییل و سوریه افزود: «لبنان نقش مهمی در محاسبات اسراییل و دولت جدید آمریکا به ریاست اوباما ندارد، مگر آن که حزب‌الله در لبنان به قدرت برسد.»

وی در مورد پیروزی حزب‌الله در انتخابات آینده و این که آیا این پیروزی برای اسراییل ناگوار خواهد بود افزود: «اگر حزب‌الله و ائتلاف مورد حمایت آن به قدرت برسد به‌عنوان یک گروه سیاسی می‌توان این حزب را بهتر مهار کرد تا این که یک گروه مسلح باشد.»

اندیک گفت: «بین اسراییل و لبنان مشکل و اختلافی به جز در مورد کشتزارهای شبعا و پروازهای شناسایی هواپیماهای اسراییلی بر فراز خاک لبنان وجود ندارد و پیمان آتش‌بس بین دو طرف موجود است، اما باید برای توافق صلح اسراییلی و لبنانی کوشید، زیرا استقلال لبنان برای اسراییل و آمریکا مهم است و اسراییل و سوریه با توافق صلح خود لبنان را قربانی نخواهند کرد.»

منبع: www.free.syria.com، 21 فوريه 2009 (3 اسفند 1387)

***

سازمان اطلاعات اسراییل صلح با سوریه را به نتانیاهو توصیه کرد

روزنامه انگلیسی ساندی‌تایمز به نقل از منابع آگاه اسراییلی نوشت: «سازمان اطلاعات اسراییل بر این باور است که در صورت برقراری صلح میان سوریه و اسراییل، ارتباط دمشق با تهران کم می‌شود.»

این روزنامه اشاره کرده که نخستین امتحان و آزمایش سختی که نتانیاهو چند هفته پس از در اختیار گرفتن حکومت باید با آن روبه‌رو شود، گرفتن تصمیم برگشت و انصراف از شعارهای انتخاباتی‌اش است که در آن به عدم خروج از بلندی‌های جولان اشاره کرده بود و همچنین پاسخ دادن به توصیه‌های مسئولان نظامی اسراييل برای غنیمت شمردن فرصت رسیدن به صلح با سوریه نیز از جمله این امتحان‌ها خواهد بود.

برمبنای نوشته‌های روزنامه ساندی‌تایمز، مسئولین موساد و مسئولین شاخه حفاظت اطلاعات نظامی اسرايیل، گزارشی را به نتانیاهو خواهند داد که در آن به تشویق او برای باز کردن باب گفتگوها با بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه خواهند پرداخت.

در همین چارچوب ساندی تایمز به نقل از منابع آگاه و مرتبط نوشته که مئیر دگان رئیس موساد و آموس یدلین رئیس سازمان حفاظت اطلاعات نظامی اسراييل اعتقاد دارند که رسیدن به صلح با سوریه ضرورتاً به معنای پایان احتمال جنگ با این کشور نیست، ولی قطعاً باعث دوری این کشور از ایران خواهد شد.

این گزارش یادآور شده که منابع اسراييلی از امن‌نبودن و ناکارآمدی مقابله با هر گونه حمله سوریه به‌خاطر حجم تجهیزات سوریه سخن به میان آورده و گفته‌اند که عکس‌های گرفته شده توسط ماهواره‌های جاسوسی اسراییل از شروع به کار سوریه در مقری نظامی برای توسعه سلاح‌های خود خبر می‌دهد.

با توجه به پیش‌بینی‌های مسئولین اطلاعاتی اسراييلی، اسراییل هرگز ایران هسته‌ای را نمی‌پذیرد و در صورت وقوع جنگ آنها خواستار بی‌طرفی دمشق خواهند بود.

این روزنامه اضافه کرده که دستیاران نتانیاهو رسیدن به صلح با سوریه را باوجود مخالفت شدید نتانیاهو برای هرگونه تفاهم صلح جدید در خاورمیانه راه بهتری برای تفاهم سیاسی با حکومت جدید در آمریکا دانسته‌اند.

این افراد بر این باورند که در صورت پیشرفت حقیقی نتانیاهو برای رسیدن به صلح پایدار با سوریه، پیش‌بینی می‌شود که حکومت جدید در آمریکا دست تل‌آویو را برای هرگونه برخورد با فلسطینیان باز گذارد.

منبع: ساندي تايمز، 22 فوريه 2009 (5 اسفند 1387)

***

مأموريت لاريجاني و جليلي از سفر به لبنان فشار به حماس براي پذيرش طرح آتش‌بس مصر بود

برخي از منابع اسراييلي مدعي شدند كه ايران براي پذيرش آتس‌بس در غزه به مذاكره‌كنندگان در قاهره فشار وارد مي‌كند. يك مقام موثق در دولت مصر اعلام كرد كه پس از آن‌كه مذاكرات آتش‌بس در قاهره شكل گرفت،‌ ايران وارد يك مأموريت فوري شد كه طي آن علي لاريجاني، رئيس مجلس ايران و سعيد جليلي، دبير شوراي امنيت ملي ايران وارد دمشق شدند و در مورد رد اين آتش‌بس هشدار دادند. اين مقام مصري همچنان مدعي شد كه ايران به حماس هشدار داده در صورت رد اين آتش‌بس ارسال كمك‌هاي خود به حماس را متوقف خواهد كرد.

منبع:‌ ebtekarnews(28 دي 1387)

 

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  بایگانی مطالب وارده