گزیده

▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  |  بایگانی مطالب وارده |      

 

 

   مطلب وارده  

18 آذر ماه 1389 - 2010 Dec 09

 

 به نام مهربان‌ترين مهربانان

 آيت‌الله منتظري؛ راه مجاهد و چشم‌اندازايران 

 

 آيت‌الله منتظري پس از قيام ملي 15 خرداد 1342 تلاش زيادي براي نجات مرحوم امام خميني از زندان ستمشاهي داشت و در زمان تبعيد مرحوم امام، طلاب را در خط‌مشي ايشان پرورش مي‌داد.آيت‌الله منتظري پس از دستگيري، در زندان شكنجه شد و سرانجام در روز 8 آبان 1357 از زندان ستمشاهي آزاد شد. مراسم استقبال خودجوش و مردمي از ايشان به حدي گسترده بود كه چندين بار موتور ماشين حامل ايشان به علت كمبود هوا خاموش شد.

آيت‌الله منتظري طي پيروزي انقلاب و پس از آن، يك لحظه آرام نبود.گاهي به عنوان رئيس‌مجلس خبرگان قانون‌اساسي، گاهي امام جمعه تهران، گاهي فقيه عاليقدر و گاهي اميد امت و امام و زماني در جايگاه قائم‌مقام رهبري در صحنه بود. اين مرجع عاليقدر در 29 آذر سال 1388 همزمان با سوم محرم 1400 به ديار دوست شتافت. نشريه راه‌مجاهد از بدو تولدش در آبان 1360 تا اسفند 1368 گزيده‌اي از بيانات ايشان را منتشر مي‌كرد و اينك در آستانه اولين سالگرد وفات ايشان افتخار دارد كه مجموعه آنها را به انضمام چند گفت‌وگوي ايشان با نشريه چشم‌اندازايران به مردم ايران تقديم كند.

لطف‌الله ميثمي

 

 سال اول- شماره یك 18/ آبان / 60

دوشنبه: 20/7/60، كيهان

پیام آیت‌الله منتظری به مردم مصر

حرکت اسلامی با نابودی فرعون مصر و مهره بزرگ قرارداد ننگین و اسارت‌بار کمپ‌دیوید اول وارد مرحله تازه‌ای شد و دنیا را متوجه نهضت اصیل شما ساخت.

اگر در این مرحله مرعوب شده و تسلیم خفقان حاکم گشتید سال‌ها پیروزی انقلاب اسلامی خود را به تأخیر می‌اندازید و نیروها و فرصت‌های ارزنده‌ای را به نفع دشمنان اسلام و مسلمین از دست خواهید داد.

توده‌های مسلمان مصر با استفاده هرچه بهتر و بیشتر از مساجد و نمازهای جمعه و جماعت این سنگرهای بزرگ عبادت و کسب شرافت و برپانمودن سنت تکبیر بر پشت بام‌ها همچون خواهران و برادران ایرانی روحیه دشمن را ضعیف و صدای توحید را هرچه رساتر به گوش جهانیان برسانند.

 

سال اول، شماره 2، چهارشنبه 18/9/1360

پیام آیت‌الله منتظری برای قدردانی از:

راهپیمایی ضدصهیونیستی

به نام خدای شهیدان

قم – فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری طی پیام مهمی، ضمن تقدیر از شرکت امت قهرمان و انقلابی ایران در راهپیمایی که به مناسبت محکوم نمودن طرح امریکایی فهد انجام شد، نسبت به خطر گروه‌گرایی در احزاب و سازمان‌های اسلامی و در خط امام به شدت هشدار داد و از آنان خواست با حاکمیت تقوا و لیاقت، پایه‌های وحدت امت شهیدپرور و همیشه در صحنه را بیش از پیش مستحکم سازند.

بسم الله الرحمن الرحیم. برادران و خواهران مسلمان ایدکم الله تعالی راهپیمایی عظیم و باشکوه روز گذشته شما که به دنبال موضعگیری قاطع مقام معظم رهبری انقلاب انجام شد نشانگر رشد و آگاهی عمومی و حساسیت شما نسبت به جریانات مرموز و توطئه دشمنان اسلام در منطقه بود از این گونه احساسات مقدس مذهبی و قبول این دعوت و تأیید آن با ارسال تلگرام و شرکت در راهپیمایی توسط اقشار مختلف مردم و احزاب، سازمان‌ها انجمن‌های اسلامی و گروه‌های مسلمان و متعهد داخل و خارج کشور به ویژه حضرات آیات علمای اعلام ائمه جمعه معظم و سایر روحانیون عظام بلاد دامت برکاتهم متذکر می‌شوم:

همان‌گونه که حضرت امام مد ظله در رهنمود مهم اخیرشان خاطرنشان ساختند شواهد نشان می‌دهد که جریانی مرموز و فریبنده در کار است تا وحدت و انسجام داخلی را به هم زده و گروه‌های مسلمان و مؤمن به انقلاب اسلامی و دارای حسن نیت و سابقه را که همه با هم چه قبل و چه بعد از انقلاب در خط امام بوده و در پیروزی انقلاب نقش داشته، از یکدیگر دور کرده و احیاناً آنان را نسبت به یکدیگر حساس سازد. برادران و خواهرانی که در خط اسلام و رهبری معظم انقلاب می‌باشند، توجه دارند خطر گروه‌زدگی آفتی است که معمولاً انقلاب‌ها را از درون منفجر و نابود می‌سازد. این حالت ممکن است در مراحل کنونی انقلاب اسلامی ما ضعیف و ناچیز باشد ولی تعلیمات مکتب و سیره پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام و نیز تجربه نشان می‌دهد بی‌توجهی به این خصلت، موجب رشد آن و برگشت به دوره جاهلیت قبل از اسلام خواهد شد. نیروهای مؤثر  در پیروزی انقلاب اگر خود را با فرهنگ اصیل انقلاب و ویژگی‌های زیربنای آن تطبیق نکنند، به زودی معیارها و موازین اصیل و الهی جای خود را به خصوصیات و اخلاق گروهی داده و به جای حاکمیت تقوا و خط رهبری انقلاب، ضوابط محدود گروهی حاکم می‌شود و تدریجاً شیوه انحرافی و خطرناک وسیله هدف را توجیه می‌کنند، با شکل‌های نامرئی دیگری در گروه‌های مسلمان و متعهد رسوخ خواهد کرد و طبیعی است که در این مرحله زمینه رشد نفاق و تظاهر در افراد به وجود ‌آید و هر عنصر بیگانه با اعمال نفاق و تسلیم در برابر گروه‌ها و تظاهر به ضوابطشان بتواند خود را فردی مکتبی و وابسته به آنها جلوه دهد. در نتیجه آنچه قربانی می‌شود شخصیت افراد و روح مکتب و ارزش‌های والای آن است که برای تحقق آنها تاکنون خون‌های پاک و مقدسی ریخته شده و خسارت‌های زیادی بر این ملت قهرمان وارد گردیده و سرانجام خود گروه‌ها نیز با جدایی تدریجی از خط امت و امام، در انزوا قرار خواهند گرفت، و در نهایت لقمه‌ای برای دشمنان اصلی اسلام و انقلاب قرار می‌گیرند.

به نظر اینجانب اگر تمام نیروهای در خط اسلام خالص و امام ملاک و معیار مسئولیت‌ها را قبل از هر چیز بر تقوا و لیاقت افراد قرار دهند، زمینه رشد خط گروه‌گرایی و تجزیه قدرت یکپارچه امت ما برای همیشه از بین خواهد رفت و در آن هنگام این ارزش‌های اسلامی و استعدادهای خداداده افراد است که می‌تواند مشکلات پیچیده جامعه پس از انقلاب را حل کرده و این گهر گرانبها را از بحران‌هایی که هر روز به شکلی با آن مواجه می‌شود، نجات دهد رهنمود اخیر و به موقع امام مدظله زنگ خطری است که باید تمام افراد و نیروهای مسلمان که در اداره انقلاب و کشور به نحوی دخالت دارند کاملاً به آن توجه نموده و تا فرصت کافی در اختیار دارند با تشریک مساعی و گذشت و فداکاری که اخلاق همیشگی آنان است، از تندروی‌ها و جهالت‌هایی که سرانجام آب به آسیاب دشمن می‌ریزد تدبیر و شرح صدر جلوگیری نمایند و پایه‌های وحدت این امت شهیدپرور و همیشه در صحنه را بیش از پیش مستحکم و قوی سازند. از خداوند متعال نصرت و عظمت اسلام و شکوفایی حرکت‌های اسلامی در جهان محرومین و مستضعفین و پیروزی رزمندگان اسلام و نجات دو ملت مسلمان عراق و ایران را مسئلت دارد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته – 30/8/60 – قم حسینعلی منتظری

 

سال اول، شماره 3، شنبه- 19/10/1360

21/9/60 جمهوری اسلامی:

پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت پیروزی در بستان:... رزمندگان شجاع و عزیزان اسلام امروز پرچم خونین حسینی در کربلای ایران به دست شما سلحشوران سپرده شده تهاجم و مقاومت دلیرانه شما در بستان و دیگر جبهه‌هاست که طریق‌القدس را از کربلای حسینی می‌گشاید.

«رشد انقلاب»

7/9/60 جمهوری اسلامی:

فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله منتظری دیشب طی پیامی خطاب به وزیر ارشاد اسلامی خواستند که روزهای دوازده الی هفد ربیع‌الاول به مناسبت تولد حضرت محمد(ص) پیامبر بزرگ اسلام به نام هفته وحدت بین مسلمین جهان نامگذاری شود...

7/9/60 جمهوری اسلامی:

پیام آیت‌الله منتظری درباره شکست کنفرانس فاس: در قسمتی از آن امده است، شکست کنفرانس فاس که به منظور اجرای طرح خائنانه فهد برخلاف مصالح اسلام و ملت عرب تشکیل شده بود در حقیقت یک پیروزی برای اسلام و نشان‌دهنده رشد حرکت اسلامی در منطقه و عجز امریکا و حکام مرتجع و وابسته به آن در توطئه‌ای که برای هدم اسلام در منطقه و رسمیت دادن به اسرائیل این مولود نامشروع سیاست سازش غرب و شرق پی ریزی نموده بودند می‌باشد... مهمترین عاملی که زمینه شکست این کنفرانس فرمایشی را فراهم ساخت درایت و آگاهی مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی مد ظله العالی و رشد سیاست ملت قهرمان و مسلمان ما، در ایران و پیروی آنان از مقام رهبری بود.

30/9/60 جمهوری اسلامی:

پیام آیت‌الله منتظری در مورد تجاوزات اخیر اسرائیل: این مرحله که پس از قرارداد نظامی استراتژیک اسرائیل با امریکا می‌باشد گویای هدف‌های دیرینه امریکا و اسرائیل در کشورهای اسلامی خواهد بود... بسیاری از دولت‌های عربی منطقه که از دیرزمان معمولاً عامل سیاست‌های کفر جهانی بوده‌اند به جای تنبیه و بیداری و نزدیک شدن با اسلام و ملت مسلمان خود و تشکیل یک جبهه قوی مبارزه با صهیونیسم و کفر و استکبار جهانی به جان ملت‌های خود افتاده و همزمان اعلام جنگ غیررسمی اسرائیل و تجاوز به کشور اسلامی سوریه حکومت پلیسی و خفقان خود را گسترده نموده و زندان‌ها را مملو از طبقات مسلمان تحصیلکرده و آگاه می‌نماید... تا کی ثروت‌های خداداد را که مال مشروع مردم است بر سبیل حراج به جیب سرمایه‌داران امریکایی و اسرائیل سرازیر می‌کنند و ملت‌های خود را که زبان به اعتراض باز می‌کنند با وحشیانه‌ترین شکل سرکوب و از هستی ساقط می‌سازند.

 

سال اول، شماره 4، یكشنبه 18/11/1360

به مناسبت سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی

ویژگی‌های انقلاب اسلامی

متن زیر قسمتی از یک سخنرانی است که توسط برادر لطف‌الله میثمی در روزهای آغاز تجاوز کمپ دیویدی بعث عراق به میهن اسلامیمان انجام شده است که ما اینک به مناسبت یوم‌الله 22 بهمن سالگرد انقلاب اسلامی با مختصر توضیحی آن را چاپ می‌نماییم.

به نام خداوند پرورش‌دهنده شهیدان

از نظر ما خدای واحد مبنای فلسفه ماست، مبنا و معیار تحلیل‌مان این است که چقدر ما به حق تعالی و به راه کمال و رشد و صراط مستقیم نزدیک‌تریم و خدا محکم ماست که نمی‌توانیم در او شک بکنیم و نمی‌توانیم آن را انکار یا اثبات کنیم (برای شرح بیشتر به کتاب مبنا(وجود) مراجعه شود) و مسائل را بایستی به او و صفاتش ارجاع دهیم. حالا بببنیم که انقلاب ایران چقدر در راه خداست.

1- این است شعار ملی، خدا قرآن خمینی

اول مردم و شهدای ما می‌گفتند «این است شعار ملی، خدا قرآن خمینی» و این شعار و منطقی است که 80000 شهید و شهدای زنده آن را فریاد زدند و با خونشان امضا کردند و بعدا شهدای دیگر به خاطر این منطق شهید شدند و هنوز هم این شعار زنده و پابرجاست.

یعنی مردم می‌خواهند از خدا به قرآن و از قرآن به رهبرشان برسند. یعنی از خدا و توحید می‌خواهند شروع کنند با قرآن که نبوت و سنت رسول اکرم(ص) می‌باشد مجموعاً می‌خواهند به چه چیز برسند؟ به امامت به رهبری یعنی ملاکشان معیارهای خشک ابزاری طبقاتی نیست که از منافع فردی و یا منافع طبقاتی و از موضع «زیغی» به مرجعیت و رهبری برسند و آنگاه آیات قرآن را برای خودشان تفسیر کنند و یا به خدای مخلوق ذهن و مستکبرپرور مؤمن شوند. بلکه همچون شهدای صدیق می‌گویند که از خدا باید به قرآن برسیم و آیات قرآن را با ملاک‌های توحیدی تحلیل کنیم و با توجه به اینها به رهبری برسیم. این همان است که قرآن می‌گوید: «اتبعوا من لایسئلکم اجراً و هم مهتدون» دنبال مرجع و رهبری بروید که اجری از شما نخواهد و اجرش با خدا باشد و هدایت یافته هم باشد. ملاک‌های هدایت هم در قرآن است و با این معیارهاست که مرجع را می‌پذیرند چرا مردم دیگران را نپذیرفتند و امام را پذیرفتند؟ یک سری معیار و ملاک دارند و وقتی که شعار ملت ما این باشد اگرچه نارسایی‌هایی در درک توحید و قرآن دارند و در نتیجه در انتخاب مرجع هم اشتباهاتی بکنند ولی در نهایت جهت، جهت صحیحی است و این شعار دقیقاً یک شعار «امه واحده» است و ما گفتیم که جریان امه واحده در مثلث هدایت در قاعده این مثلث قرار گرفته و محکمات قرآن را تشکیل می‌دهد، منطق شهدا این بود: این است شعار ملی خدا قرآن خمینی که دقیقاً منطق با اصول قرآن و سنت و نهج‌البلاغه و سیره ائمه اطهار است و شعاری است بسیار اساسی

2- استقلال، آزادی، حکومت اسلامی

برای اینکه جوهر انقلاب مقدس ایران را بفهمیم شهدا شعار دیگری می‌دادند که همان «استقلال آزادی، حکومت اسلامی» است که هدف از استقلال استقلال سیاسی، اقتصادی، نظامی، مکتبی، و تمامیت ارضی و استقلال کامل است. این شعار هم وحدت و ثبات ملی ما را حفظ می‌کند و هم مبارزه حق و باطل را در درون تشدید می‌کند و در سایه این دو ترتیب توسعه اقتصادی ما را می‌دهد. و یک شعار کامل است. به خصوص وقتی که به آزادی و حکومت اسلامی مسلح باشد. منظور از آزادی بی‌بند و باری و بی‌قید و لاابالیگری نیست. آزادی یعنی آزادگی و رهایی و آزادگی هم یعنی تسلیم به خدا و امه واحده و گسترش امه واحده در طول تاریخ. این است مفهوم آزادی. پس آزادی دموکراسی غربی نیست، بلکه آزادی هم در کادر اصول اسلام مطرح است. و چیزی جز تسلیم به جریان رشدیابنده نیست.

حکومت اسلامی هم که تکلیفش معلوم است. آنچه تا به حال در انقلاب و بعد از انقلاب دیدیم و شنیدیم این است که این حکومت اسلامی نه با عربستان، نه با پاکستان ضیاءالحق و نه با قذافی و نه با هیچکدام از کشورهای اسلامی دیگر قابل قیاس نیست و معیارهایش با آنها کاملاً فرق می‌کند و تلاش بر این است که با اصول قران و نهج‌البلاغه منطبق باشد. جوهرش این است، اگر چه اعراض ارتجاعی هم خودشان را به حکومت اسلامی تحمیل می‌کنند و می‌خواهند معیارهای غربی را در آن وارد کنند. ولی صحبت ما از جوهر انقلاب است و من سخن را در اینجا کوتاه می‌کنم و اگر به جزوه «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» مراجعه کنید آنجا که تمام مطالب گفته شده است.

3- «بسیج اصولی توده‌ها»

یکی دیگر از محکمات این انقلاب برای ارجاع متشابهات به آن،مسأله بسیج اصولی توده‌هاست و این یکی از ویژگی‌های اسلامی انقلاب ایران است که از طریق آن توانستیم به همه پیروزی‌ها برسیم. از طریق بسیج اصولي توده، انقلاب موفق شد رژیم شاهنشاهی را ساقط کند. از طریق بسیج توده‌ها با همین اسلحه‌های سنتی نظیر کوکتل و سه راهی، مردم توانستند در روزهای 20 تا 22 بهمن تانک‌های چیفتن، ام 47 و ام 60 دشمن را از بین برده و فلج کنند از طریق بسیج توده بود که علی‌رغم محاصره اقتصادی و عوارض انقلاب توانستیم تولیدات کشاورزی را به مقدار زیادی بالا برده و در جهت خودکفایی گام برداریم. از طریق همین بسیج توده بود که برادران جهاد توانستند این قدر راه بسازند. با همین شیوه‌های ابزار سنتی و ابزاری که در مملکت موجود بود بدون استفاده مقاطعه‌كاران درجه يك و درجه دو بين‌المللي بيش از راه‌های موجود سابق، راه روستایی ساخته شد.

خیلی‌ها می‌گویند باید توده‌ها را بسیج کنیم ولی آنچه در انقلاب ایران مطرح است بسیج اصولی توده است، ممکن است هیتلر هم توده را بسیج کند و یا همان‌طوری که دیدیم عده‌ای با ملاک‌های فاشیستی در ایران مردم را علیه بهائیت بسیج کردند، در شرایطی که پیمان بغداد در حال امضا شدن بود. روی همین اصل است که امروز برادرمان این آیه را خواندند: «یا قومُ مَن یَنصرنی مِنَ الله اِن طَرَد تهم اَفلا تَذکَرون» اگر من (نوح علیه‌السلام) این توده‌ها را طرد کنم یاری خدا از کجا به من می‌رسد، آیا شما نمی‌خواهید پند بگیرید و مسأله بسیج اصولی توده‌ها یعنی یاری خدا یعنی وقتی می‌گوییم «خدا، قرآن، خمینی» پشتش هم بسیج توده است و امام و امت را نمی‌شود از هم جدا کرد و تا به حال هم دیدیم که از طریق بسیج توده‌ها، به پیروزی‌های زیادی نایل شدیم و اخیراً هم دیدیم که در خرمشهر و قصرشیرین مردم به کمک اسلحه‌های سبک توانستند تانک‌های تجاوزگر را یا از بین ببرند و یا آنها را تصرف کنند. بسیج توده‌ها دقیقاً تحقق همان آیه بالاست تحقق اینکه «دست قدرت خدا برون شود ز آستین توده‌ها» و بنابراین بسیج اسلامی توده‌ها از محکمات این انقلاب است. و هرجا که از طریق بسیج توده‌ها عمل نکردیم بدانیم که در خط مشی‌مان انحرافی هست و تداوم انقلاب نیست. انقلاب ما انقلابی نیست که به این جناح یا آن جناح امپریالیسم تکیه کند، نه اینکه مثل بعضی دولتمردان به دموکرات‌ها تکیه می‌کند تا با حزب جمهوری‌خواه مبارزه کند و یا به انگلیس تکیه کند تا با امریکا مبارزه کند. یا به امریکا تکیه کند تا با شوروی مبارزه کند یا بالعکس. اینها ویژگی انقلاب ما را تشکیل نمی‌دهد، مسأله تکیه به توده‌هاست و آن هم تکیه اصولی به توده‌ها که به آن «بسیج اصولی توده‌ها» می‌گوییم.

مسأله دیگر «اقراء بسم ربک الذی خلق» است. امام در یکی از سخنرانی‌هایشان برای مدرسین قم گفتند شما «اِقرَا بِسمِ ربِکَ الذی خَلَق» بگویید دیگر نگرانی نداشته و باکتان نباشد. یعنی چه؟ این آیه‌ای است که در غار حرا به محمد(ص) نازل شد و می‌گوید: اقرا، بخوان، چه را بخواند؟ مگر پیامبر با معرفت ما سواد داشت که چیزی را بخواند، یا مگر نوشته‌ای در آنجا در غار حرا وجود داشت که بخواند؟ نه، می‌فرماید: «اقرا بسم ربک الذی خلق» «بخوان به نام پروردگارت که خلق کرد» و این در حال وحی به پیامبر نازل می‌شود و نقطه عطفش در همین است که تا به حال به پدیده‌ها نگاه کرده و آنها را قرائت می‌کرد ولی کاملاً با ملاک‌های خدای واحد نبود. ولی این بار می‌گوید کاملاً پدیده‌ها را قرائت کند، توده‌ها را قرائت کن، منتهی با صفت پروردگارت که خلق کرد و اینجا پروردگار و خالق را می‌شناسد و رابطه خدا و پدیده‌ها را، رابطه خالقیت و مخلوقیت را می‌داند. رابطه فاطر و مفطور را می‌داند. یعنی اینجا خداوند به حضرت محمد(ص) امر می‌کند که با منطق وجود و توحید به پدیده‌ها، به توده‌ها، به اجتماع، به روابط انسان نگاه کن و جوهر قرآن همین است. رهبران و روشنفکران زیادی هستند که مردم را بسیج می‌کنند. منتهی اینجا می‌گوید که با ملاک پروردگار و صفات او، پروردگاری که خالق است. خالق طبیعت و انسان‌هاست. و امام هم در آن سخنرانی‌شان دقیقاً به این مسأله اشاره کردند. در رابطه با بسیج توده‌ها سه جریان وجود دارد:

الف) جریانی که به اصول تکیه می‌کند. یک مشت اصول یاد گرفته، چهار پنج اصل یاد گرفته و ورد زبانش است و دائماً اصول، اصول می‌کند. و کاری به شرایط توده‌ها، درجه رشد توده‌ها، درجه ذهنیت توده‌ها ندارد. این جریان غلطی است. اصلاً به توده‌ها توجه نمی‌کند. در مجردات اصول خودش آنچنان غرق است که اصلاً با نیاز اصیل توده‌ها نمی‌خواهد پیوند بخورد.

ب) یک جریان هم تابع توده‌هاست. یعنی اینکه توده هر جهتی که می‌رود بگوید مردمند و به دنبالشان برود و به اصطلاح دنباله‌روی از توده است. این را در ایران دیدیم که عوارض زیادی به بار آورده است. مثلاً در کردستان، خوب توده به تحریک «شاه» اولی الامری‌ها» راه می‌افتند، تو هم باید به دنبالشان بروی؟ یا مثلاً در فارس عشایر راه می‌افتند. بعد ما هم حرکت توده‌های عشایر را تأیید کنیم و توجه نکنیم که همین توده‌های عشایر را ممکن است که خانی تحریک کرده باشد و یا اینکه ممکن است آنها را آخوندهای درباری که شاه را اولی الامر می‌دانند تحریک کرده باشند.

ج) جریان سوم که جریان امت واحده و امه وسط باشد. همین جریان «اقرا بسم ربک‌الذی خلق» است. یعنی با توده‌ها باش منتهی به شکل خودبخودی دنبال توده‌ها نرو، با نیازشان برخورد کن منتهی با ملاک‌های پروردگار، با ملاک‌های توحیدی، این نیازها را ارتقا بده و در یک تحلیل منسجم و برتر به توده‌ها ارائه بدهد. «مِن الناس، اِلیَ الناس» یعنی از مردم بگیریم و به مردم بدهیم منتهی بین «مِن الناس و الی الناس»، «اِقرا بِسم رَبِک الذی خَلَق» بایستی انجام دهیم.

4- جبهه مستضعفین علیه مستکبرین

محور دیگری که برای شناخت جوهر انقلاب اسلامی لازم است «بسیج جبهه مستضعفین علیه جبهه مستکبرین» است. تکرار می‌کنم، یکی دیگر از ویژگی‌های انقلاب اسلامی که به اسلامی بودنش باید افتخار کرد و در جریان امه واحده قرار می‌گيرد و از محکمات انقلاب و محکمات قرآن است، «بسیج مستضعفین علیه مستکبرین» می‌باشد. مثلاً قبلاً می‌گفتیم ایرانی، در این کلام ایرانی، رضاشاه خائن بود، حزبی‌های خائن بودند، وثوق‌الدوله بود، مظفر فیروز بود، محمدرضای خائن بود، دکتر امينی بود، دکتر فاطمی، مدرس، مصدق، دکتر شریعتی، امام خمینی، حنیف‌‌نژادها و... اینها هم بودند. اینجاست که امام می‌گوید: ایران را به‌صورت یک ملیت نبینید که ایران، خود یک جبهه مستضعفین دارد و یک جبهه مستکبرین.

ایران جبهه سعادت و استقلال دارد. و در برابرش هم جبهه رفاه و وابستگی. در ایران هم باید به حق و باطلش نگاه کرد. صرف اینکه رادیو اسرائیل گفته حاضرم به ایران کمک کنم نباید ما را فریب دهد. باید بدانیم به جریان حقش می‌خواهد کمک کند یا به جبهه و جریان باطل آن؟ و اگر جرج بال می‌گوید یک عده در امریکا هستند که می‌خواهند به ایران اسلحه و قطعات یدکی بدهند، ما باید ببینیم ایرانی که او می‌گوید منظورش کیست؟ ایران منظورش جریان غربگرا، غربزده و یا سرسپرده‌هاست. یا اینکه منظورش جریان امام است.

برای اینکه ارزش انقلابمان را بفهمیم و بدانیم که چرا این همه دشمن دارد این «جبهه مستضعفین علیه مستکبرین» را کمی می‌شکافیم. نظریه‌ای هست به نام «نظریه سه جهان» که نظریه مائوتسه تنگ بود و خیلی از مائوئیست‌ها آن را قبول دارند و اصلاً نظریه سه جهان با منطق دو جهان امام نمی‌خواند امام می‌گویند که ما دو جبهه داریم «یک جبهه مستضعفین، یک جبهه مستکبرین» و از نظر ما اینکه بیاییم آن را سه جهان کنیم یا جبهه، جبهه‌اش کنیم این خود مخدوش کردن حق و باطل است و عده زیادی را به اشتباه می‌اندازد. اینکه بگوییم اروپا مستقل از ابرقدرت‌هاست این خودش مستضعفین را به اشتباه می‌اندازد. و دیدیم که همین اروپا و ژاپن که می‌گفتند جزء جهان دوم‌اند و باید به آنها تکیه کرد چطور دقیقاً در خط مستکبرین بودند. این جبهه مستضعفین علیه مستکبرین نظریه شوروی را هم باطل می‌کند. آنها می‌گویند جهان دو جبهه است یکی جبهه کار (اردوگاه سوسیالیسم) و یکی جبهه سرمایه (اردوگاه امپریالیسم). و تمام مسائل عالم را در کادر این دو جبهه بررسی می‌کنند. می‌گویند یا با ما هستند یا با امپریالیسم. بین این دو چیزی وجود ندارد. البته از این نظر که جهان را دو جبهه کردند نفس مسأله به حق و باطل در قرآن نزدیک است. که در آن متسضعف و مستکبر داریم، اینجا هم دو جبهه‌اند ولی باید دید ملاک این جبهه‌بندی کار و سرمایه چیست؟

آنها ملاک را تکامل ابزار تولید قرار می‌دهند، اگر ملاک تکامل ابزار تولید باشد، جبهه کار جبهه‌ای است که مالکیت اشتراکی ابزار را دارد و در جبهه سرمایه مالکیت انحصاری ابزار دست سرمایه‌دارها می‌باشد. ما در مکتب و شرح مکتب راهنمای عمل مفصلاً گفتیم که ملاک ابزار تولید ما را به اشتباه می‌اندازد و همین الان هم ما نمی‌توانیم با این ملاک یک خط مشی صحیح و اصیل داشته باشیم. اردوگاه سوسیالیسم که شوروی باشد با اردوگاه امپریالیزم در موارد زیادی یکسان عمل کردند.

مثلاً‌ می‌بینیم که 15 خرداد را هم امریکا و هم شوروی ارتجاعی قلمداد کردند. پس یک سنخیت‌هایی با هم دارند. یا رژیم محمدرضا پهلوی و اصلاحات ارضی او را هر دو تأیید کردند. و می‌بینیم که اسرائیل را هم امریکا به رسمیت می‌شناسد و هم شوروی، و در شناسایی موجودیت اسرائیل اینها هر دو مشترکند. و یا اینکه امریکا از بعث نفتی حمایت می‌کند و شوروی هم به او اسلحه می‌دهد.

می‌بینیم که با ملاک فوق مرز بین حق و باطل مخدوش شده و موجب سرگردانی پویندگان راه حق می‌گردد. و در یک بررسی دقیق مشاهده می‌شود که این دو اردوگاه ضمن داشتن اختلاف با یکدیگر، با هم تضاد بنیادی ندارند. و با هم تفاهم کرده‌اند،که جنگ اتمی و کلاً با یکدیگر جنگ نکنند. اگر حق و باطل کارش به آنجا کشیده شود که اینقدر با هم سازش و تفاهم داشته باشند نشان می‌دهد آن معیاری که برای تشخیص حق و باطل دارند نارسا و غلط است.

اگر ملاک تکامل ابزار و اقتصاد باشد، امریکا که ابزارش خیلی پیچیده‌تر است و بهتر می‌تواند اقتصاد را رشد بدهد حتی بیشتر از شوروی و اگر ابزار ملاک باشد، امریکا اسلحه‌های خیلی پیچیده‌تری نسبت به شوروی دارد. و به همین دلیل است که با معیارهای اصالت ابزاری حالا باطل از حق جلو افتاده و ابزارش جلوتر از حقی است که به زعمشان شوروی است. می‌بینیم که این هم نارسایی‌اش مشخص شده و در سطح جهانی هم تمام اردوگاه‌های سوسیالیستی با امپریالیست‌ها سازش‌هایی دارند. شوروی که ایدئولوژی رویزیونیستی‌اش با رفرمیسم گام به گام امریکایی یکسان است. چین هم که با امریکا اتحاد استراتژیک دارد و اصلاً معیارهای سرمایه‌داری را قبول کرده است. احزاب کمونیست و سوسیالیست اروپایی که عضویت در ناتو را قبول کرده‌اند و قس علیهذا. پس می‌بینیم که جبهه مستضعفین علیه مستکبرین با ملاک قرآنی و اصالت انسان مطرح است، و اینکه این انسان‌های مستضعف در جهت امه واحده و در جهت جامعه توحیدی بدون طبقات استثمارگر باشند. این واقعاً می‌تواند برای توده‌های جهان رهنمود باشد و اینکه نه تنها ما را از سرگردانی نجات می‌دهد بلکه می‌توانیم همین الساعه بگوییم «جنگ ایران و عراق» «جنگ مستضعفین با مستکبرین» است و حالا که هم مستضعفین ایران و عراق را و هم مستکبرین ایران و عراق را تشخیص دادیم در این کادر تحلیل‌هایمان را انجام داده و نگوییم ایران سرزمین شاهان، سرزمینی که 6000 سال سابقه دارد و عراق سرزمینی که کمتر سابقه دارد و اعراب سوسمارخوار آنجا هستند. باید این معیارها را دور بیندازیم، و بگوییم دو جبهه مستضعفین و مستکبرین با هم جنگ دارند و لذا باید مستضعف و مستکبر آن را پیدا کرد. اکنون ماهیت انقلاب ایران را فهمیدیم و دیدیم که چگونه تبیین «جبهه مستضعفین علیه مستکبرین» با تمام تئوری‌های موجود در سطح جهان برخورد کرده و ناخالصی‌های آنها را شسته و کنار می‌گذارد.

5- اصل خدامالکی و کالا امانتی

محور دیگری که می‌تواند محکمات انقلاب ما را نشان دهد و با آیات محکم قرآن تطبیق دارد. «اصل خدامالکی و کالاامانتی» است که در قرآن هم هست. من نمونه‌ای ذکر می‌کنم:

با یکی از پاسداران مصاحبه رادیویی می‌کردند، او دو دست و دو چشم خود را در جریان آموزش انفجار از دست داده بود از او پرسیدند که تو ناراحت نیستی از اینکه چشم نداری، دست نداری؟ او در جواب گفت ما در مذهبمان معتقدیم که مالک اصلی خداست و این دست و چشم من امانتی هستند که خدا نزد ما سپرده است و ما بایستی شکرش را به جا بیاوریم و بهترین استفاده را از این امانت‌ها در راه خدا بکنیم و حالا که رفته من چیزی را از دست نداده ام. قبلاً امانت بود و من هیچ ناراحتی ندارم.

وقتی که دست و چشمش امانت است. اموال دیگر حتماً امانتند، صحبت این پاسدار دقیقاً ویژگی انقلاب ایران را می‌رساند، خوب معلوم است که مستکبرین با این جوهر مخالفند چون عده‌ای مالکیت فردی را اصالت می‌دهند و عده‌ای به مالکیت اشتراکی اصالت می‌دهند و این دو به هر حال با یکدیگر سنخیت دارند ولی این پاسدار اصلاً اندیشه مالکیت را نفی کرده و به آن اصالت نمی‌دهد. مالکیت از آن خداست و ما امانتداریم و امانتدار بدنمان هستیم و باید بهترین استفاده را از این امانت‌ها بکنیم و اگر نکنیم آنها را از ما می‌گیرند، مصادره می‌کنند. این اصلی است که در توده‌های شرکت‌کننده در انقلاب جا افتاده است. حتی به‌صورت تئوریک هم نیست، که بگویید بار تئوریک دارد، بلکه توده در حال پیاده کردن اصلی است که عمیقاً در او جا افتاده این جوهر انقلاب ماست، بنابراين دشمني‌ها با اين انقلاب طبيعي است، چرا که جوهر انقلاب تمام استثمارچی‌ها، تمام ظالمین و شکم‌گنده‌ها و تمام ملأ و مترفین را ناراحت می‌کند، آنها نمی‌خواهند چنین جریانی گسترش پیدا کند. این پاسدار دقیقاً خودش را به صفت خدا ارجاع داده و می‌گوید: خدا مالک و قاهر و قادر بر همه چیز است.

این خود یک آیه محکم است. قرآن که فقط کتاب و نوشته نیست، قرآن تمام آیاتش مابه‌ازای خارجی دارد و پاسدار مذکور به نظر من یک آیه محکم قرآن است و هیچ فرقی هم ندارد البته مالکیت محدود به عنوان یک آیه متشابه مورد قبول است و ملاک محدودیت آن همان خط امامت اسلامی جامعه است. همان‌طور که انقلاب هم مالکیت محدود را به عنوان یک آیه متشابه قبول دارد، فردی که می‌گوید: «خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم» کسی که خونش را می‌دهد، خانه و بچه‌اش را هم می‌دهد. به هر حال در این بسیج اصولی دیگر برایش مسأله مالیکت غربی و شرقی اصالت ندارد. در ادامه بحث برای شناخت جوهر انقلاب ایران برای اینکه با این شناخت کاری به رادیوهای تبلیغات دشمن، و کاری هم به مواضع خارجی‌مان نداشته باشیم به ذکر نمونه دیگری در ایثارها می‌پردازیم:

در شبی که مردم برای رفتن به جبهه برای دفع تجاوز بسیج شدند و در مسجد ثبت نام می‌کردند. دو فرد در آنجا بودند، یکی زن و بچه داشت و دیگری نه. دومی که زن و بچه نداشت می‌گفت اسم مرا بنویس او نباید به جنگ برود و بهتر است بچه‌هایش را اداره کند. و دیگری که زن و بچه داشت می‌گفت: ما که زندگی‌مان را کرده‌ایم و زن و بچه هم داریم، ما برویم جنگ ولی آن برادری که زن و بچه ندارد، نرود، به هر حال هر دو ثبت نام کردند و این درست مصداق همان آیه قرآن است که می‌گوید:

«والذین هم بآیات ربهم یومنون... اولئک یسارعون فی الخیرات و هم لها سابقون» (آیات 61-60-59-58 سوره مؤمنون) که دقیقاً همین مفهوم را دارد که: مؤمنین کسانی هستند که در خیرات از هم سبقت می‌گیرند، پیشی می‌گیرند، و مسابقه می‌دهند. این همان «فالسابقات سبقا» ایی است که در سوره النازعات به آن اشاره شده است. نمونه‌های ایثار در این انقلاب به حدی وسیع است که نیاز به توضیح آن در اینجا نیست.

6- ضد سلطنت، ضد امپریالیست، ضد صهیونیست بودن انقلاب

در این ویژگی و محکم، خواهران و برادران شکی ندارند چراکه این انقلاب سلطنت را واژگون کرده و شاه را فراری داده است و حتی استرداد شاه برای خلق ما آنقدر انگیزه‌ای به همراه داشت که مبارزات ضدسلطنتی ما را به فاز مبارزات ضدامپریالیستی آشکار ارتقا داد. ما نمی‌توانیم مثل مکاتب دیگر بگوییم که امام ضدامپریالیست است و از موضع ضدامپریالیستی رهبری امام را قبول کنیم. نه، بلکه از موضع عشق امام به خدا و توده‌ها، و اینکه امام در جریان امت واحده قرار دارد، و در جریان رشد و «سبیل الله» است، ما به امام عشق می‌ورزیم. امام در اولین مصاحبه خود با لوموند گفتند: «امپریالیزم راه رشد توده‌ها را کند می‌کند» یعنی در واقع امام گفتند: آنچه که اصالت دارد راه رشد توده است. راه رشد توده‌ها یعنی همان امت واحده و گسترش آن در تاریخ یعنی همان چیزی که در قاعده مثلث هدایت قرار دادیم (به کتاب قرآن راهنمای عمل: مکانیزم هدایت، بحث محکم و متشابه رجوع شود). و از محکمات نیزهست، یعنی ما می‌خواهیم در صراط مستقیم و راه رشد و کمال قرار بگیریم. عشق به خدا و عشق به حکومت جهانی واحد داریم. این نیاز اصیل ماست و امپریالیزم سد راه ما می‌شود. جلوی این راه می‌ایستد. «صدوا عن سبیل الله» می‌کند. بنابراین در برابر آن هم موضع می‌گیریم. ولی ما به معنای فلسفی ضدامپریالیست نیستیم که به امپریالیزم اصالت بدهیم و بعد بگوییم ضد آن هستیم. نه، امپریالیزم باطل است و باطل همیشه تابع حق بوده و این حق است که اصالت دارد.

بنابراین ما در هر تحلیل سیاسی باید اول جریان حق را پیدا کنیم. مبنا و جوهر رشدیابنده را پیدا کنیم تا ته دلمان سرگردان نشویم اگر در جبهه جنگ رفتیم، جنگی که یکی دو روز نیست، بلکه یک جنگ درازمدت مردمی خواهد بود چراکه کمپ دیوید و اسرائیل و... پشت سر صدام تکریتی هستند، تحلیل‌هایمان را هر روز عوض نکنیم و این طور نباشیم که امروز حق را به عراق بدهیم و فردا به ایران. انشاءالله قاطعانه جلو می‌رویم.

بعضی می‌گویند ما از این نظر رهبری امام را قبول داریم که امام حرکتش ضدامپریالیستی است.

از نظر ما ضدامپریالیست بودن نتیجه حرکت امام است. اصلش همان قرب به خدا و عشق به خدا و ایمان به امت واحده و ایمان به حکومت جهانی واحد است. ما باید مبنایی در خودمان داشته باشیم. امپریالیزم باطل و افول‌یابنده است. درست است که ما ضد امپریالیست هستیم، منها مسلمانان انقلابي‌اي هستيم كه ضد امپرياليست هستيم، یعنی اول اسلام و نیازمان به امت واحده مطرح است و باطل چون جلوی تحقق این نیاز را می‌گیرد، ضد آن هم خواهیم شد. اگر بگوییم ضدامپریالیست هستیم و بُعد فلسفی به امپریالیست بودن بدهیم. یعنی غیرمستقیم و تلویحاً امپریالیزم اصالت دارد و ما ضد آنیم یعنی فلسفه وجودی‌مان را از ضدیت با جریان باطل امپریالیزم درآورده‌ایم. یعنی اگر امپریالیزم در تبلیغاتش امام را کوبید، بگوییم امام حق است و اگر امپریالیزم روزی از روی کلک و حیله امام را در رادیوهایش تأیید کرد، بگوییم عجب! امام هم که سازش کرد و امریکا از او حمایت می‌کند. ما چون ضدامپریالیست هستیم ضد این حرف امریکا را می‌زنیم و امام را سازشکار می‌دانیم.

برای جلوگیری از این اشتباهات است که ما از امپریالیزم به خلق نمی‌رسیم، بلکه از خلق است که به امپریالیزم می‌رسیم. از راه رشد خلق مسلم به سدکننده راه رشد که امپریالیزم باشد می‌رسیم. بنا به همان آیه‌ای که در قرآن می‌گوید: «صدوا عن سبیل الله» راه خدا را سد می‌کنند و بازمی‌دارند. باطل تابع حق است امپریالیزم هم با تمام عظمت ظاهری و طول و عرضش تابع حرکت خلق ماست. هر سازی که ما بزنیم او باید به آن ساز برقصد. اگر روزی فرارسید که ما به ساز او رقصیدیم باید بدانیم که در راه خدا قرار نداریم، فی سبیل‌الله و در جریان امت واحده نیستیم، حتماً ایده‌آلیسم وحشتناکی بر ملاک‌های ما حاکم است.

واژه «ضد امپریالیست» یک متشابه است و هرکس این واژه را به کار برد و گفت: من ضد امپریالیست هستم باید به محکمش ارجاعش بدهیم. باید میزان حرکت و رشد او را در جهت الله و میزان سنخیت آن فرد را با امپریالیزم ببینیم. ببینیم آیا واقعاً ضدامپریالیست است یا نه؟ مثلاً شوروی هم می‌گوید که من ضدامپریالیست هستم ما باید برررسی کنیم و ببینیم که اگر یکی ادعا کرد واقعاً ضدامپریالیست هست. با ملاک اصالت ابزار نمی‌شود ضد امپریالیست بود. شوروی ابزار را رشد می‌دهد، امریکا در رشد دادن ابزار حتی جلوتر از شوروی‌ها هم عمل می‌کند. اگر به تعداد و اکثریت آرا اهمیت بدهیم امریکا شعار دموکراسی غربی را می‌دهد و شوروی می‌گوید: دیکتاتوری پرولتاریا و هر دو در نهایت به اکثریت اصالت می‌دهند. و چون هر دو با هم سنخیت دارند نمی‌توانند با هم تضاد بنیادی داشته باشند. امریکا مالکیت فردی را قبول دارد، شوروی مالکیت جمعی را، هر دو در قبول نفس مالکیت اشتراک دارند پس شوروی نمی‌تواند بنیادی ضدامپریالیست باشد. و بالاخره در جایی به سازش می‌رسد. یعنی از روی ادعای ضدامپریالیست بودن هیچ وقت به جایی نمی‌رسیم، بلکه باید ببینیم با چه ملاکی به ضدامپریالیست بودن رسیده است؟ امام می‌گوید: امپریالیزم راه رشد توده‌ها را کند می‌کند. این همان مفهومی است که مرحوم حنیف‌نژاد یاد من می‌داد. وقتی که او سوره محمد را برای ما تفسیر می‌کرد در مورد «صدوا عن سبیل الله» می‌گفت که امپریالیزم سدکننده راه کمال و رشد است. مفهومی که حنیف‌نژاد از کافر ارائه می‌داد این بود که کافر پوشاننده راه حق است و امپریالیزم در این شرایط راه حق یعنی راه مستضعفین را آگاهانه پوشانده و بنابراین کافر است و کافر حربی هم است شهید حنیف‌نژاد به این نحو از قرآن به امپریالیزم می‌رسید.

پس روشن شد که ما نباید ملاک‌هایمان را از دشمن بگیریم و هر کاری دشمن کرد ما ضدش را انجام بدهیم بلکه ما خودمان ملاک داریم. ما خود راه رشد و راهنمای عمل اسلامی برای رسیدن به امت واحده داریم و در این راه عده‌ای جلوی حرکت ما را می‌گیرند. ما تازه در برخورد با آنها هم، با شیوه‌های حق برخورد می‌کنیم. چون با همان شیوه‌های دشمن نباید با دشمن برخورد کرد، زیرا خداوند در قرآن می‌گوید: «ان کیدی متین» کیدی که ما در مورد دشمن به کار می‌بریم، متین و استوار و ریشه‌دار است. (برای توضیح بیشتر به شرح مکتب راهنمای عمل ماده (12) رجوع شود). در ایران خیلی از نیروها ادعا کردند که ما ضدامپریالیست هستیم. حزب کمونیست ایران در زمان مدرس،حزب توده ایران در زمان مصدق، در جریانات 15 خرداد و دوره اصلاحات ارضی شاه نیز گروه‌هایی ادعای ضدامپریالیست بودن را داشتند و بعداً نیز نیروهای دیگر.

حالا نیز جنبش ملی مجاهدین می‌گوید ضدامپریالیست هستیم و باید نیروهای ضدامپریالیست با یکدیگر وحدت پیدا کنند اما مسأله‌ای که مطرح است این است که تو (جنبش ملی مجاهدین) با چه شیوه‌ای و با چه مکتبی می‌خواهی ضدامپریالیست باشی؟ تو که می‌گویی بورژوازی وابسته از امام خمینی مترقی‌تر است چطور می‌توانی ضدامپریالیست باشی؟ تو که با تمام پایگاه‌های امپریالیزم (بقایای طاغوتی ارتش، سرمایه‌داری وابسته بوروکرات‌ها، لیبرال‌ها و...) سازش می‌کنی، تو کجا می‌توانی ضدامپریالیست باشی؟ و اینکه بالاخره عصر ما عصر پیچیده‌ای است، ما در این عصر فقط با ملاک‌های مکتبی می‌توانیم مبارزه ضدامپریالیستی بکنیم آن هم با ملاک‌های مکتب اسلام، چون می‌بینیم که تمام مکاتب دیگر بالاخره به نحوی در اینجا با امپریالیزم سازش می‌کند. حالا شرق و غرب می‌خواهند مذاکره کنند. انقلاب ما با شعار «نه شرقی، نه غربی، حکومت اسلامی» در شرایطی که شرق و غرب بر سراسر دنیا به تفاهم می‌رسند. نشان می‌دهد که ضدتفاهم است یعنی نمی‌خواهد دنبال تفاهم شرق و غرب برود. بنابراین شرق و غرب هر دو با تفاوت‌هایی و با مراتبی از این انقلاب ناراحتند.

*آیت‌الله منتظری... نظام اقتصاد اسلامی نه سیستم کاپیتالیسم (سرمایه‌داری خصوصی است) و نه سیستم سوسیالیسم (سرمایه‌داری دولتی) و نه مخلوطی از این دوتاست اقتصاد اسلامی نظامی مستقل است بر اساس اصل مالکیت مطلقه خدا بر همه چیز، بر موازین قسط و رعایت حقوق همه افراد استوار شده است.

* اساس مالکیت در اسلام خدامالکی است، مالکیت مطلق از آن خداست و مالکیت‌های دیگر امانتی است که خداوند به امام و امت سپرده است تا در مسیر قسط و تأمین نیازهای همگان به کار برند.

ما اول روی محکمات انقلابمان بحث کردیم که توده‌هایمان عشق به خدا دارند و این توده‌ها از آنجا که راه کمال را می‌پیمایند و پیشتاز این راه هستند، دشمن (امپریالیزم) را هم بهتر می‌شناسند. چراکه امپریالیزم به علت ذات و جوهرش مجبور است که با راه رشد درگیر بشود. و چون با ما درگیر شود ماهیت او را بهتر می‌شناسیم. اصلاً انقلابیون ایران امریکا و شوروی و چین و انگلیس و اروپا را بهتر می‌شناسند و انقلاب‌های دیگر سال‌ها از ما عقب‌اند. یعنی ما دقیقاً به این رسیدیم که دموکراسی غربی اروپا و شرکت‌های فراملیتی را نفی کنیم. ما به استقلال ابعاد سیاسی و اقتصادی و نظامی و مکتبی و ابعاد عمیق دیگر داده‌ایم. و خیلی زمان می‌خواهد تا انقلاب‌های دیگر به این درجه از رشد برسند. ببینید الان تمام کشورها خواهان مذاکره هستند، هم امریکا و هم شوروی و کوبا و عرفات برای مذاکره فشار می‌آورند و این به این دلیل است که ماهیت امپریالیزم را دقیقاً نمی‌شناسند.

شما اگر رادیو عراق را گوش کنید می‌بینید دائماً تبلیغات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی می‌کند به‌طوری که هر کس این رادیو را گوش کند فکر می‌کند که کشور مترقی‌تر از عراق وجود ندارد.

این تبلیغات نمی‌تواند ملاک باشد و باید ملاکی داشته باشیم تا بفهمیم که این چپ‌نمایی است یا نه؟ آيا چنين تبليغاتي از ذات و جوهر عراق بر مي‌آيد يا نه؟ امام با ملاک قرآنی می‌گویند: من راه رشدم. امریکا به این راه رشد تجاوز کرده. امریکا سد سبیل‌الله و سد سبیل رشد شده است پس چون سد راه کمال شده آگاهانه، کافر است. دشمن شماره یک بشر است. امام می‌گوید: امریکا شیطان بزرگ، ام‌الفساد قرن، طبل توخالی شیر برفی، دشمن شماره یک مستضعفین اعم از مسلمان و غیرمسلمان است. این شعارها دقیقاً از ایدئولوژی امام برمی‌آید، که امریکا دشمن اصلی است، ولی فرض کنیم که گروه‌هایی که به تکامل ابزار اصالت می‌دهند چطور می‌توانند با امریکا مبارزه کنند اگر مبنا تکامل ابزار باشد امریکا خیلی جلوتر هم هست. اگر مبنا شیوه تولید متمرکز بورژوازی باشد امریکا خیلی تولیدش متمرکزتر است. این گروه‌هایی که شیوه تولید ملی و خودکفا و سنتی را ارتجاعی می‌دانند باید امریکا را با این شیوه تولید مدرن خیلی مترقی بدانند. بنابراین از بافت ایدئولوژیک این گروه‌ها برنمی‌آید که به این اصل برسند که امریکا دشمن اصلی است دلیش هم روشن است. شعار ضدامپریالیست بودن که شوخی نیست. ما باید ببنیم که آیا طرف با چه مکتب و چه راهنمای عملی می‌خواهد با امپریالیزم بجنگد آیا از ذاتش برمی‌آید؟ چپ‌نمایی می‌کند؟ یا رئالیسم و واقع‌نمایی؟

به عنوان مثال جريانی که در ابتدا شعار انحلال ارتش می‌دهد و در کردستان شعار «ارتش برادر ماست پاسدار دشمن ماست» را می‌دهد می‌تواند ضدامپریالیست باشد؟

در مورد امپریالیزم، عده‌ای فکر می‌کنند که امپریالیزم یک پدیده جدا از خود ماست. یعنی مراتب برای امپریالیزم قائل نیستند و به‌صورت این یا آن حساب می‌کنند. صرفاً می‌گویند این کافر است و آن یکی مؤمن. مرتبه هر فرد و هر پدیده را به حساب نمی‌آورند. در صورتی که در وجود خود ما هم امپریالیزم هست. منتهی در مرتبه خیلی پایین‌تری، مثلاً وقتی امپریالیزم یکی از ویژگی‌هایش فزون‌طلبی و جهانخواری است و منافع مادی او را حرکت می‌دهد. ما اگر در زندگی منافع مادیمان حرکتمان بدهد درواقع صاحب یکی از خصلت‌های امپریالیستی هستیم. وقتی که هدفمان همان لقاءالله و متصف شدن به صفات خداست، یعنی از شروع زندگیمان نیز می‌خواهیم با خصلت‌های جهانخواری مبارزه کنیم. حال در امپریالیزم این صفات و خصلت‌ها رشد کرده و توسعه پیدا نموده. اما در خود ما در یک مرتبه پایینی ممکن است باشد و اگر توجهی به همین خصلت‌هایمان نکنیم و با آنها مبارزه نکنیم در یک مرتبه بالاتری در باطل قرار می‌گیریم.

بعضی از افراد وقتی مبارزه با امریکا مطرح می‌شود فکر می‌کنند که امریکا یک پدیده مجرد است که اسلحه بکشند و با او بجنگند. در صورتی که پیامبر(ص) وقتی از جنگ احد برگشت فرمود که ما جنگ بزرگتری در پیش داریم که آن هم جهاد با نفس است. یعنی جنگ با همین شیطانی که در نفس‌هایمان لانه دارد و اگر ما با آن مبارزه نکنیم حتی به لب مرز رفتن نیز نمی‌تواند برای ما به منزله جنگ با امپریالیزم باشد چون در اینجا شکست خوردیم و در آنجا در مرتبه بالاتری حتماً شکست می‌خوریم.

در مورد ضدیت با صهیونیسم، باید این را عمیقاً باور کنیم که همان‌طور که سرخی را نمی‌توانیم از لاله‌های سرخ‌فام جدا کنیم و جزو لاینفک آن است، آزادی قدس و ضدیت با صهیونیسم و نفی موجودیت اسرائیل را نمی‌توانیم از جوهر انقلاب اسلامی جدا کنیم به عنوان مثال در روز بیست و دوم بهمن مردم خروشان و غران مستقل از ذهن جریانات و گروه‌ها، همان‌طوری که مجسمه‌های شاه معدوم را به زیر می‌کشیدند و به کاخ‌های ستم‌شاهی و شهر ساواک و... حمله می‌کردند، سفارت اسرائیل غاصب رانیز تصاحب کرده و به دست فلسطینی‌ها دادند. در سال‌های پس از کودتا وقتی شاه می‌خواست موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و سفارت اسرائیل در ایران تأسیس شود، آیت‌الله بروجردی هشدار دادند که اگر چنین شود، از ایران مهاجرت می‌کنم. آیت‌الله طالقانی نیز خطر صهیونیسم را برای جوانان پرشور می‌شکافتند و حتی به بازجوهای ساواک گفته بودند: این صهیونیسم است که مرا بازجویی می‌کند. و امام خمینی به دنبال نهضت روحانیت مسأله اسرائیل و صهیونیسم را بارها در داخل و خارج از ایران مطرح کردند و مجاهدین در پایگاه‌های فلسطین دوره‌دیده و در بیدادگاه‌های شاه جلاد از آرمان فلسطین دفاع کردند.

ممکن است عده‌ای بگویند ما چکار داریم به مسأله فلسطین؟ مشکلات خودمان زیاد است. در جواب باید گفت که آزادی قدس جزو لاینفک انقلاب است و دیدیم که در تظاهرات روز قدس قریب به 80٪ جمعیت فعال کشور شرکت کردند.

7- صدور انقلاب

مسأله صدور انقلاب مسأله‌ای است که در انقلابات دیگر نیز از آن صحبت به میان رفته ولی تحقق پیدا نکرده است. بعد از انقلاب اکتبر شوروی سیاست استالین بر این امر تحقق گرفت که اگر ما کمونیسم و پرولتاریا را در یک کشور تحکیم کنیم، بعد از آنکه یک کشور قوی و نیرومند ساختیم، می‌توانیم به انقلابات دیگر کمک کنیم. ولی صدور انقلاب را متوقف کردند و حتی از ملاقات میرزاکوچک که به شوروی رفته بود، با لنین جلوگیری کردند و علاوه بر اینکه او را تأیید نکردند، جریانات وابسته به شوروی در ایران علیه او اقداماتی انجام دادند. و یا در چین مائو بعد از انقلاب تا مدتی درها را بست و سپس صدور انقلاب را شروع کرد و از سال 1971 بعد از ارائه «نظریه سه جهان» جهت عوض شد و حالا هم که با امریکا اتحاد استراتژیک دارد.

همچنین الجزایر تا سه سال بعد از انقلاب همه سفرایش را از خارج خواست و جریانات درونی خودش را تحکیم بخشید.

پس می‌بینیم که ایران اولین کشوری است که بلافاصله بعد از انقلاب مسأله صدور انقلاب را مطرح کرده، حتی قبل از آنکه انقلاب در داخل تحکیم یابد، مسأله صدور انقلاب و بسیج مستضعفین در سطح جهان را مطرح می‌کند. ارتجاع مسلماً از این جریان آزادی قدس که مردم ایران فعالانه آن را تأیید کردند، وحشت خواهد کرد، البته ما با این شکل از تبلیغاتی که برای صدور انقلاب می‌کنند و جنبه مکانیکی پیدا کرده و منعکس شده و اول بار توسط وزیر خارجه شورای انقلاب مطرح شد، مخالفیم. ما با این مطلب که مطرح شده ما می‌خواهیم لشگرکشی کنیم و انقلاب را به این صورت صادر کنیم مخالفیم. باید توجه کرد که ما هر چه انقلاب مان را در داخل عمق بدهیم. این خود یک وسیله صدور انقلاب خواهد بود. البته تعبیری که ما از استقلال داریم این نیست که وجه منفی قضیه را بگیریم و مبارزه منفی بکنیم. بلکه برداشتی که امام و انقلاب ایران از استقلال دارند این است که: اگر ما موضع دفاع از مستضعفین منطقه نداشته باشیم و با آنان پیوند نخوریم، ارتجاع ما را خفه خواهد کرد. یعنی اگر ما به حال خودمان حرکت کنیم اسرائیل و کمپ دیوید و مصر و عراق و عربستان و تمام کشورهای مرتجع منطقه ما را خفه خواهند کرد، چرا که آنها در با ضرباتی که خورده‌اند، همچنین با شناختی که از مواضع 18ساله انقلاب دارند بهتر از بعضی گروه‌های داخل جوهر انقلاب را احساس کرده‌اند. حتی اگر سکوت هم بکنیم خواهند گفت مقدمه تهاجم است. پس چه بهتر که ما با مستضعفین منطقه پیوند بخوریم تا اگر مرتجعین خواستند به ما حمله کنند مستضعفین کشورشان بر علیه خودشان قیام کنند. یعنی اگر عربستان بخواهد به ایران حمله کند، خود خلق عربستان فرصت خوبی به دست خواهند آورد که در داخل به رژیم سلطنت موروثی آل سعود ضربه بزنند و یا می‌بینیم که در تجاوزی که عراق به خاک ما می‌کند، خلق آنجا و سازمان‌های سیاسی فرصتی پیدا کردند که به حکومت بعثی عراق حمله کنند.

در این صورت است که در این کشورهای مرتجع میلیتاریسم حاکم گشته و یا قراردادهای نظامی با امپریالیست‌ها می‌بندند تا ثبات داخلی‌شان حفظ شود و یا مثل عراق برای امنیت داخلیش از سربازان اردنی کمک می‌گیرند. و پیوندشان با مرتجعان منظقه آشکارتر می‌شود. و یا مثل عربستان که برای حفظ آل سعود از پاکستان یک لشگر نیرو وارد کرده و یا آواکس وارد نموده و یا پایگاه نظامی در اختیار امپریالیزم می‌گذارد که همه اینها به نفع مستضعفین منطقه است. مستضعفین منطقه خواهند فهمید که با چه رژیم‌های مزدور و وابسته‌ای سروکار دارند. و این را تاریخ نشان داده که استعمار مستقیم و آشکار میلیتاریسم قیام توده‌ها را تسریع خواهد کرد. تعجب اینجاست که وقتی امپریالیزم و صهیونیزم و کشورهای مرتجع منطقه در موضع باطلشان متحدند و جهانی عمل می‌کنند، چرا بعضی از مسئولین امر از جبهه جهانی مستضعفین وحشت دارند. در صورتی که تنها راه حفظ استقلال و تمامیت ارضی ما نیز می‌باشد.

پس این صدور انقلاب به این مفهوم در کادر استقلال ما می‌گنجد و کاملاً یک مفهوم جدیدی از استقلال کامل است، که توسط امام ارائه می‌شود.

مصدق و مدرس می‌گفتند موازنه عدمی یا موازنه منفی، باز آن هم یک شعار سلبی است. ولی صدور انقلاب و بسیج مستضعفین یک مفهوم جدید از استقلال است، که تا ما با مستضعفین منطقه پیوند نخوریم نمی‌توانیم هم انقلابی باشیم و هم نهضت اسلامی را تداوم دهیم. و هم استقلال و تمامیت ارضی خودمان را حفظ کنیم و این کاملاً درست است ولی ما در شکل صدور انقلاب حرف داریم.

در مملکت بعضی‌ها هستند که فکر می‌کنند «تنها راه صدور انقلاب از طریق خبرنگاران خارجی است.» و معتقدند اعدام‌هایی که از مهره‌های امپریالیزم شده، چهره انقلاب ایران را کریه جلوه داده است. به‌طوری که علی‌رغم تجاوز عراق به ما دولت‌ها از ما دفاع نکردند.»

ما معتقدیم که خبرنگارهای خارجی یک طبقه جهانی وابسته به صهیونیزم و امپریالیزم هستند و بهترین آنها که خبرنگار لوموند می‌باشد هیچ گاه از خط امام دفاع نکرده و از خط دیگری که تاکنون در خط انقلاب و امام نبوده‌اند دفاع کرده است و جریانات به ظاهر مترقی اروپا همچون سوسیالیست‌ها و سوسیال دموکرات‌ها که حامی این جریانات داخلی هستند، اسرائیل غاصب و خط خیانت کمپ دیوید را به رسمیت شناخته و از آن حمایت فعال می‌کنند.

این خبرنگاران خارجی، انقلاب ما را به شکل غلط تبلیغ می‌کنند و می‌خواهند در غرب هم تبلیغ بکنند. نه، با همین اعدام‌های انقلابی، با همین تقسیم زمین، با همین قطع صدور نفت به کارتل‌ها و با مواضع ضدصهیونیستی و ضدامپریالیستی، با همین اشغال لانه، با مبارزه سازش‌ناپذیر علیه سلطنت‌طلبان و پایگاه‌های امپریالیزم به بهترین وجهی انقلابمان صادر می‌شود. و توده‌های منطقه با ما پیوند می‌خورند. برای ما بسیج مستضعفین منطقه اصل است نه افکار عمومی غرب و نه در حد اعلای آن کارگران یقه‌سفید اروپا که اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند.

این توده‌های بسیج شده منطقه‌اند که می‌توانند خواب راحت را بر نفتی‌های فراملیتی امریکایی اروپایی حرام کنند.

با یک اعدام انقلابی توده‌های عربستان به ما پیوند می‌خورند. از اینکه فئودال‌ها و خان‌ها را می‌گیریم و محدود می‌کنیم، توده‌های عربستان که زیر فشار فئودال‌ها و شیخ‌های آنجا هستند با ما پیوند می‌خورند. یک نماینده صهیونیزم را اینجا اعدام می‌کنیم. مزدوران ساواک را نیز اعدام می‌کنیم. این عمل تبلیغ سرخود است و خبر آنها به گوش توده‌های منطقه می‌رسد. علاوه بر آن، روزی 16 ساعت رادیو به زبان عربی داریم و تمام اخبار انقلاب ما به توده‌های مستضعف منطقه می‌رسد و این خودش شکلی از صدور انقلاب است اگر ما بخواهیم برای صدور انقلاب لشگرکشی کنیم در حقیقت این خودش محو انقلاب است یعنی انقلاب ما حالت مکانیکی و اشغال صهیونیستی پیدا می‌کند و آن چیزی که ما می‌خواهیم نیست. ما می‌خواهیم توده‌های منطقه متأثر از جوهر انقلاب ما بیدارتر گشته حرکت خودجوش انقلابی خودشان را شروع کنند. در این صورت است که کارد به استخوان امپریالیزم رسیده و اجباراً به جوهر انقلاب از خارج و داخل حمله خواهد کرد. که دفع این تجاوز به شیوه مکتبی متضمن رشد خلق و برکات و صدور انقلاب و متلاشی شدن متجاوز می‌باشد.

«ما کان الله ینمو»

«آنچه برای خدا باشد رشد و نمو خواهد کرد.»

والسلام

پاورقی(1) ـ یاللعجب که عده‌ای خود را امام زمانی می‌دانند و همان قدر که مار از پونه بدش می‌آید اینها از شعار آزادی قدس و فتح مکه بدشان می‌آید. در جبهه‌ها یافت نمی‌شوند و درد امت را احساس نمی‌کنند. امام زمان(عج) را در زندگی مرفه و مبارزه با دشمن فرعی می‌بینند با حامی بهائیت که اسرائیل غاصب باشد، کاری ندارند و با معلول‌ها مبارزه می‌کنند تا علت قوی‌تر گردد. ما به اینها سفارش می‌کنیم که قدم رنجه نموده و بروند ازمشتاقان واقعی امام زمان(عج) رهنمود بگیرند

(2) ـ این همان تحقق منطق اسلامی، قرآنی و منطقی امام است که «اناللله و انا الیه راجعون»یعنی که ما مال خداییم و به سوی او رجعت‌کنندگانیم یاللعجب که اگر این روزها کسی صحبت از «خدامالکی» کند، او را تکفیر می‌نمیاند. حال آنکه خط تکفیر «خدامالکی» همان خط نجنگ در شهرهاست.

(3) ـ به صحبت‌های امام در تفسیر آیه «اقرا باسم ربک الذی خلق» و همچنین مقاله «قرائت توده‌ها» که بعداً در این نشریه خواهد آمد مراجعه شود.

 

پیام فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری به مناسبت دهه فجر

بسم الله الرحمن الرحیم

«واعتصموا بحبل الله جمعیا ولاتفرقوا واذکروا نعمت‌الله علیکم اذ کنتم اعداعاً فالف بین قلوبکم فاصحبتم بنعمته اخوانا»

امت مسلمان و قهرمان ایران، برادران و خواهران مسلمان – ایدکم الله تعالی ـ اکنون که به فضل الهی در آستانه چهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران قرارگرفته‌ایم از آنجا که این لحظات مصادف با روز تاریخی بازگشت رهبر بزرگ انقلاب به این سرزمین و نیز شروع دهه فجر می‌باشد، طبیعی است که حوادث تاریخی و سرنوشت‌ساز و خاطرات شیرین و تلخ آن روزهای بزرگ را با خود تداعی می‌کند.

اینک فرصت را مغتنم شمرده ضمن تجلیل شایسته از دستاوردهای عظیم مادی و معنوی انقلاب نکاتی را یادآور می‌شوم:

1- در طول سه سال پس از پیروزی انقلاب، ملت و انقلاب ما شاهد توطئه‌ها و کارشکنی‌های گوناگون ابرقدرت‌ها و عمال خارجی و داخلی آنان بود. این توطئه‌ها که پس از گذر از مراحل اقدام به کودتا و طرح حمله نظامی و فشار اقتصادی و هجوم تبلیغات و تحریم همه‌جانبه همزمان با تشدید تروریسم و تقویت گروه‌های منحرف با جنگ تحمیلی رژیم وابسته صدام اوج گرفت ملت ما را مقاوم‌تر و انقلاب را پایدارتر نمود تا جایی که رشد و مقاومت و ایمان ملت ما دنیا را متوجه به خود و دشمنان اسلام را مأیوس ساخت. آنها تمام آمال و اهداف شیطانی خود را در شروع و ادامه این جنگ استعماری برآورده می‌دیدند ولی اراده و ایمان ملت ما همچون گذشته خلاف آن را ثابت کرد. امروز جنگ و فداکاری در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها برای ملت قهرمان ما یک امر عادی گشته است.

2- رژیم صدام با کمک‌های نامحدودی كه از بلوک غرب و شرق و مزدورانی همچون شاه حسین قاتل انقلابیون فلسطین و دشمن اسلام و عرب به او می‌شود در برابر ملت مصمم ما احساس حقارت می‌کند و شکست خود را بالعیان می‌بیند. ارزش‌هایی که این ملت مؤمن و متعهد در این سه سال آفرید با تمام گرفتاری‌ها و مشکلاتی که بر سر راه حفظ دستاوردهای انقلاب خود داشت دنیا را متحیر و پوچی معیارها و معادلات مادی دشمنان اسلام را آشکار ساخت و مغزهای شیطانی متفکرین استعمار را به تحلیل ابعاد ناشناخته انقلاب اسلامی و به قول آنان آنچه در ایران می‌گذرد واداشت. عظمت و بزرگواری ملت ما تمام مشکلات و سختی‌ها را کوچک و قابل تحمل کرده است. ملت ما مسئولیت‌های خود را تاکنون به بهترین وجه در تمام شئون انجام داده و در برابر خدا روسفید و سرافراز خواهد بود.

3- از آنجا که اساس و زیربنای انقلاب ما اسلام به عنوان یک مکتب کامل و جامع می‌باشد و شروع و تداوم آن تا پیروزی بر همین اساس بوده باید اسلام خالص را به عنوان فرهنگ عالی و اصلی انقلاب در تمام مراحل اداره انقلاب و کشور مراعات نمود ولی این بدان معنا نیست که هرکس با تظاهر و فریب و فرصت‌طلبانه خود را مکتبی و انقلابی جا بزند. در اداره کشور در شرایط کنونی مهمترین ویژگی که باید منظور داشت تعهد افراد عملاً نسبت به اسلام و لیاقت آنان برای انجام مسئولیت‌های محوله می‌باشد. اگر کسی مسئولیتي را بدون داشتن کفایت و لیاقت به کسی داد و یا خود قبول کرد نمی‌توان او را متعهد نسبت به اصل مکتب دانست.

در حقیقت، مسئولیت‌های اجتماعی که به سرنوشت یک انقلاب و ملتی مربوط است امانت‌های الهی هستند که به نص قرآن باید به دست اهلش سپرده شود: «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها» بدون شک ایادی مرموز دشمن که به‌صورت جریانی خطرناک و احیاناً به‌صورت انقلابی ممکن است در فضای کشور خودنمایی کند با شیوه‌های پیچیده‌ای سعی می‌کنند انقلاب را از درون به حالت پوچی و انفجار بکشانند.

برای دشمن روشن شده که این انقلاب یا توطئه‌های نظامی و تروریستی از پای درنمی‌آید پس باید کاری کند که ملت به حالت یأس و زدگی و ناباوری نسبت به آینده انقلاب برسد. در این رابطه نباید از نقش عوامل نفوذی دشمن که منافقانه و فرصت‌طلبانه خود را مکتبی و در خط امام جا زده‌اند غافل ماند. اینان قهراً می‌کوشند جو سوءظن و بدبینی را بین نیروهای مؤمن و اصیل انقلاب تشدید کنند و مهره‌های خود را پس از خالی نمودن پست‌های حساس از افراد مؤمن و متعهد، به کارها بگمارند تا بتوانند به شکل پیچیده‌ای فرصت‌ها را از بین ببرند و نارضایتی تدریجی و عمومی را به ارمغان بیاورند.

ضمناً روش‌ها و اعمال تند و بی‌رویه دوستان انقلاب چه بسا ضربه‌های غیرقابل جبرانی به پرستیژ انقلاب اسلامی خواهد زد که جز خوراک تبلیغاتی برای دشمن نخواهد بود. به نظر می‌رسد انقلاب ما چنین مرحله‌ای را می‌گذراند و اگر مسئولین معظم پست‌های کلیدی، به این عارضه توجه نکنند، باید احساس خطر نمود. تنها راه حفظ انقلاب و گذر از این مرحله، تعبد نسبت به ضوابط شرعی و به کار بردن حالت تقوی و تسلیم در برابر رهنمودها و نصایح پدرانه مقام معظم رهبری انقلاب است. ما اگر در برخورد با افراد و مسئولیت‌ها تقوی و متانت را منظور داریم هرگز حاضر نیستیم از کلام یا عمل ما به انقلاب و افراد متعهد و در خط اسلام، ضربه‌ای برسد و راضی نمی‌شویم پرستیژ و چهره جمهوری اسلامی که تاکنون هزاران شهید و مجروح برایش داده شده در دنیا مشوه و خراب گردد. ما باید نه با زبان بلکه در عمل مقید و متعبد به اسلام و ضوابط آن باشیم. شعار بیش از اندازه، زدگی می‌آورد و از خاصیت آن در درازمدت کاسته می‌شود. اگر خدای ناکرده این امیدی که اکنون به پیروزی این انقلاب در جهان محرومین و مستضعفین به وجود آمده در اثر سوء تدبیر و یا خودخواهی و گروه‌گرایی و بی‌تقوایی ما به یأس مبدل شد در پیشگاه عدل الهی جوابی نخواهیم داشت رفتار ما باید برای افراد بی‌ایمان و احیاناً گول‌خورده و منحرف جاذبه داشته باشد. دشمن اصلی اسلام درصدد است از کوچکترین ضعف و اشتباه ما کوهی بسازد و بر ما و بر انقلاب بتازد. ما نباید به دست خود و با عمل خود دشمن را مجهز و مسلح نماییم و کاری کنیم که افراد سست ‌ایمان و بی‌تفاوت و کم‌تجربه جذب جناح دشمن بشوند. چه بسا جوانانی مخلص که در اثر برخوردهای غلط ما با داشتن زمینه‌های روحی مساعد و سابقه خوب، دشمن آنان را از ما گرفت.

من بسیار متأسفم که سردمداران گروهک‌های وابسته و منحرف با شیطنت از نقاط ضعف این جوانان عزیز سوءاستفاده نموده و به جای اینکه ما آنها را کشف و علاج و جذب نماییم آنان در مسیر اهداف شیطانی و استعماری خود از ضعف‌ها و کمبودهای نوجوانان استفاده بردند و آنان را از اسلام و ملت گرفتند. این موضوع را باید جدی گرفت و برایش فکری نمود و زمینه‌ها و ریشه‌های آن را بررسی و علاج کرد. امروز دشمن برای گرفتن این قشر پرارزش از ما – که سازندگان آینده هستند – سرمایه‌گذاری کرده و می‌کند. کسانی که آگاهانه یا ناخودآگاه با جوسازی و بدنام نمودن افراد متدین به این جریان خطرناک کمک می‌نمایند بدانند که عملاً آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و به خدا پناه ببرند.

از سوی دیگر باید همچنان جاذبه انقلاب را حفظ نمود و این حقیقت هرگز با تعهد و تعبد نسبت به ضوابط شرعی منافات ندارد زیرا اسلام دین عقل و منطق است و هرگز با انقلاب واقع‌بینانه تضاد ندارد. برای دستیابی به این هدف بهترین راه همان به کار بستن عملی خط امام به تمام معنای کلمه می‌باشد. ما اگر بیانات صریح و قاطع امام – مدظله – را در تمام شئون به‌صورت یک جریان عظیم اسلامی تحلیل نماییم و الگو قرار دهیم هرگز دچار انحراف به چپ و راست نخواهیم شد و قوی‌ترین عامل بقا و گسترش انقلاب در آینده و حال، همین است و به همین دلیل ابرقدرت‌ها و به خصوص امریکا این جریان و افراد مربوط به آن را هدف اصلی توطئه‌های خود قرار داده‌اند.

4- از آنجا که انقلاب اسلامی ما بر محور کسب استقلال کامل با شعار نه شرقی و نه غربی شروع و پیروز شد طبیعی است که برای تأمین نیازها و رفع مشکلات آن نمی‌توان از الگوهای وارداتی شرقی و غربی استفاده نمود بلکه باید ملت مسلمان ما با ابتکار و خلاقیت و رشد فکری خود پاسخگوی آنها باشد و مهمترین منبعی که باید نیروهای لایق و متعهد به فرهنگ انقلاب را تربیت کند حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌های کشور می‌باشد. مسئولین حوزه‌ها و دانشگاه‌ها باید با تشریک مساعی و همفکری نزدیک و ایجاد زمینه‌های تبادل فکری و فرهنگی بین دو قشر عظیم روحانی و دانشجو قدم اول را بردارند. آنها باید ترتیبی دهند که این دو نیروی خلاق و سازنده بتوانند مکمل یکدیگر باشند و از تجربیات و آموزش‌های مثبت یکدیگر بهره‌مند شوند و این مهم با تشکیل جلسات شعارگونه و بدون محتوی و برنامه به دست نخواهد آمد در حالی که بسیار شنیده می‌شود برای مسئولیت‌های تبلیغی و قضائی و فرهنگی کشور و انقلاب نیروی لایق و متدین به حد کافی نداریم حقیقت امر خلاف آن است. در حوزه‌های علمیه قم و شهرستان‌ها افراد و نیروهای فراوانی وجود دارد که باید اولاً عامل‌زدگی آنان را کشف و رفع نمود و ثانیاً ترتیبی داد تا از کانال صحیح مورد نظر طلاب و فضلا حوزه آن نیروها را کشف و جذب نمود و متأسفانه شورای عالی مدیریت حوزه برای انجام این مسئولیت مهم کاملاً موفق نبوده. جریان دانشگاه‌ها نیز به همین منوال می‌باشد. دانشجویان مسلمانی که به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی معتقد باشند کم نیستند. مسأله مهم، شناخت نیازهای روحی و بحران‌های فکری نوجوانان است که معمولاً در سن جوانی با آنها مواجه می‌شوند و باید با تدبیر و روش صحیح با آن برخورد کرد و آنان را به اسلام جذب نمود.

5- انقلاب اسلامی ما علی‌رغم کارشکنی‌ها و پیمان‌های جهانی ابرقدرت‌ها و به راه انداختن شبکه وسیع تبلیغات صهیونیستی علیه آن راه خود را در جهان باز نموده و با سرعت در حال گسترش و نفوذ در دل‌های محرومین می‌باشد. ارزش‌ها و دستاوردهای معنوی و مادی انقلاب ما تمام ارزش‌های دنیای معاصر را که کلاً در اختیار ابرقدرت‌ها و ابزار دست آنهاست زیر سؤال قرار داده و پیشرفت‌های علمی و صنعتی و اجتماعی جوامع به اصطلاح پیشرفته وسیله‌ای جز برای تحمیل زورمندان و غارتگران بین‌المللی بر جهان سوم نخواهد بود. سازمان ملل با آن بودجه کلان و ظاهر فریبنده خود به‌صورت عامل مشروعیت مظالم پنج قدرت قوی جهان درآمده. جای تأسف است که ملل زیر ستم و مسلمانان جهان که بیشترین ثروت جهان در دست آنهاست هنوز چشم امید به این مرکز جهانی تزویر ابرقدرت دوخته‌اند. مگر نمی‌دانند که رژیم‌های غاصب و نژادپرستی همچون اسرائیل و آفریقای جنوبی در دامن همین مرکز به اصطلاح بین الملل مشروعیت و پرورش یافته و اگر احیاناً از گوشه‌ای صدایی بلند شود فوراً با چماق وتو که بفرموده امام – مدظله- بدتر از قانون جنگ است در نطفه خفه می‌گردد. آیا وقت آن نرسیده است که مسلمانان جهان به ندای آسمانی قرآن لبیک گفته همگی بر محور قرآن و سنت پیامبر اعظم(ص) و ائمه بزرگ اسلام(ع) از وابستگی‌ها و سرسپردگی‌هاي طاغوت‌های جهان آزاد گردند و در سایه توحید کلمه و کلمه توحید یک قدرت الهی در جهت اجرای احکام و قوانین وحی تشکیل داده و بشریت مظلوم و محروم را از چنگ استکبار جهانی نجات دهند؟ آیا دولت‌های عرب منطقه نمی‌خواهند از سرنوشت سپاه صدام مزدور و کافر عبرت گیرند و با آتش‌ بازی نکنند؟ چرا خود را ملعبه امریکا و اسرائیل و به‌صورت عامل اجرای مقاصد استعماری آنها درآورده‌اند؟ چرا از قدرت اسلام و یک میلیارد مسلمان و ذخایر خدادادی که در اختیار دارند غافلند؟ تا کی بی‌اعتنایی به اسلام و امت مسلمان و خودفروشی به مستکبران شرق و غرب را شیوه خود قرار می‌دهند؟ مسلمانان جهان بیایید همه با هم دست اتحاد و برادری به هم دهیم و از غول‌های استکبار جهانی و امپریالیست‌های جهانخوار نترسیم به اسلام چنگ زنیم و به برکت اسلام مستضعفین جهان را نجات دهیم. ولاتخافوا ولاتحزنوا و انتم الاعلوا ان کنتم مؤمنین» از خداوند بزرگ نصرت و عظمت اسلام و مسلمانان و رشد و شکوفایی حرکت‌های اسلامی در جهان محرومین و قطع ایادی کفر و استکبار جهانی و پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و نجات دو ملت مسلمان ایران و عراق را مسألت دارم.

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

11/11/60

حسینعلی منتظری

 

پیام آیت‌الله منتظری خطاب به مسئولین دولتی و قضائی و سپاه

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عموم برادران و خواهران مسلمان و متعهد ایدکم الله تعالی اکنون که در آستانه هفته وحدت و شروع مراسم باشکوه آن قرار گرفته‌ایم لازم است برحسب وظیفه پس از تقدیر و تشکر از استقبال و حمایت شخصیت‌های بزرگ دینی و سیاسی و ارگان‌های انقلاب اسلامی و انجمن‌های اسلامی داخل و خارج و بسیاری از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و ائمه جمعه و جامعه مدرسین و جوامع روحانیت تشیع و تسنن و تعدادی از مؤسسات دولتی و خصوص که پیرو تأیید قاطع مقام معظم رهبری از پیشنهاد هفته وحدت به عمل آمده، نکاتی را تذکر دهم:

1- دشمنان شرقی و غربی اسلام چه بخواهند و چه نخواهند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران افق جدید و راه‌ تازه‌اي برای بشریت استعمار شده جهان سوم به وجود آمده و هر روز در گوشه و کنار کشورهای زیر سلطه غرب یا شرق حرکت‌هایی بر مبنای دین و با الهام از انقلاب اسلامی ایران در حال شکوفایی است در این رابطه، جهان اسلام که از دیر زمان گرفتار رژیم‌های وابسته به کفر جهانی می‌باشد، از اهمیت خاصی برخوردار است. ابرقدرت‌ها و به خصوص امریکا نتوانستند وحشتشان را از گسترش این حرکت الهی که از سرزمین مقدس ایران به رهبری یکی از بندگان صالح و خالص خدا حضرت امام خمینی مد ظله شروع شد، مخفی کنند و با تمام قدرت و توان می‌کوشند به دست عمال و مزدوران خود مسلمانان را در محرومیت، اسارت، تفرقه و خصومت نگاه دارند و در حالی که اسرائیل این مولود نامشروع امریکا، هر روز به فکر توسعه‌طلبی و اشغال سرزمین‌های بیشتری از مسلمانان می‌باشد، رژیم‌های وابسته، در کشورهای اسلامی به فکر شناسایی آن و تقویت جبهه امپریالیستی و سرکوبی نهضت‌های اسلامی و مردمی خود می‌باشند. اگر کمک‌های نظامی و اقتصادی که تاکنون از طرف این رژیم‌ها به حکومت متجاوز و رو به زوال صدام شده است، صرف کشورهای مترقی در حال جنگ با اسرائیل می‌شد به‌طور قطع، تاکنون اثری از فتنه جهانی اسرائیل بر جای نمانده بود و ملت آواره فلسطینی به خانه و کاشانه خود بازگشته بودند. حکومت‌های منطقه راهی جز سقوط و یا برگشت به اسلام و پیوند با مردم خود ندارند. آنها خوب است از سرگذشت رژیم شاه معدوم آموخته باشند که فشار و خفقان و سرکوبی مردم ما با وجود حمایت و تلاش ابرقدرت‌ها، پایانی جز هلاکت و سقوط ندارد آنها اکنون که صدام کافر رو به سقوط و اسرائیل در صدد تجاوزات جدیدی است، با چه منطقی با امریکا همصدا شده و به جای تشکیل جبهه متحد اسلامی و تقویت جبهه پایداری و بسیج نیروهای اسلام و جنگ با کفر و اسرائیل، خود را پیمان‌های استعماری امریکایی گرفتار کرده و منطقه را بیش از پیش متشنج می‌سازند و مع‌الأسف هنوز هم دم از طرح مرده فهد و امثال آن می‌زنند.

2- به برادران مسئول در اداره کشور و انقلاب اسلامی تذکر می‌دهم هم اکنون که ما در حال سازندگی کشور خود می‌باشیم، بیش از شعار به عمل و کار مخلصانه نیاز داریم و نباید بیشتر از این، نیروی خود را در مصاحبه‌ها و وعده‌ها و عیدها صرف کنیم. مردم ما از مصاحبه‌های مکرر خاطره خوش ندارند چه لزومی دارد کارهایی که هنوز به انجام نرسیده و فقط مقدماتی از آنها ترتیب داده شده در شعارها و مصاحبه‌ها مطرح کنیم؟ بجاست بیش از هر چیز، عمل نشان دهیم و ملت را با عمل دلگرم‌تر کنیم.

3- در برخورد با مسائل جاری، باید فقط ضوابط شرعی و انقلابی را منظور داشت و در این مورد، بسیار شنیده می‌شود برادرانی که در صداقت و حسن نیتشان شکی نیست، ناخودآگاه تحت تأثیر جو کاذب و القائات مرموزی واقع می‌شوند که نتیجه‌ای جز تشدید جو سوءظن و بی‌اعتمادی عمومی و منزوی نمودن افراد متدین اعم از روحانی و غیره که سال‌ها در خط امام بوده و لحظه‌ای در انجام وظایف انقلابي چه قبل و چه بعد از پيروزي انقلاب کوتاهی ننموده‌اند، نخواهند داشت. اين‌گونه برخوردها، صحنه کار و فعالیت را از افراد مؤمن به انقلاب اسلامی و فداکار خالی می‌کند و در نتیجه به جای آنان، افرادی فرصت‌طلب، متملق و غیرمتعهد به مکتب و انقلاب، منافق‌گونه جایگزین می‌شوند و در نهایت، انقلاب از درون به پوچی و انفجار کشیده خواهد شد و نسل جوان مسلمان و متعهد به جای گرایش به اسلام خالص اداره انقلاب و کشور، جذب گروه‌های منحرف و وابسته می‌شود و این امر چیزی جز خواست دشمنان اسلام را دربر نخواهد داشت در همین رابطه، مسئولیت افراد مؤمن مسلماً بیشتر از دیگران خواهد بود. آنان باید با در نظر گرفتن مصالح و آینده انقلاب و به‌کارگیری قاطعیت و پرهیز از محافظه‌کاری در برابر جریانات و جوهای مسموم و تندروهای جاهلانه، مقاومت کنند ما در انقلاب خود هدفی جز تحقق عدالت اسلامی و عمل به دستورات مقدس این مکتب‌ الهی نداشته و نخواهیم داشت مشی پیامبر بزرگ اسلام و ائمه‌اطهار علیهم‌السلام و رهنمودهای بجا و صریح مقام معظم رهبری انقلاب زمینه هر نوع ابهام و شبهه‌ای را از بین خواهد برد. افراد یک بعدی و تندرو خیال نکنند به اسلام خدمت می‌کنند، آنان ناخواسته و چه بسا با حسن نیت زمینه را برای انحراف و سقوط اصل انقلاب فراهم می‌نمایند و با اعمال جاهلانه و خارج از قانون خود، پرستیژ جمهوری اسلامی را در دنیا مشوش می‌سازند و این امر گناهی بس بزرگ است امروز جامعه ما، فوق‌العاده نیاز به احساس امنیت جانی و مالی دارد و همان‌گونه که امام مدظله کراراً فرموده‌اند اگر کسی گناهکار و مستحق مجازات تشخیص داده شد مسئولین مربوطه به هیچ وجه نباید متعرض بستگان و منسوبین وی شوند و یا تحت تأثیر روحیه انتقامجويي و عصبانیت خارج از حد و مرز شرعی عملی انجام دهند. مقامات عالی قضائی و سپاه موظفند تنها افراد توجیه شده و مقید به دستورات اسلام را به چنین مأموریت‌هایی که به جان و مال مردم مربوط است بگمارند و نظارت‌های مستمر و همیشگی را بر جریانات داخلی بدور از چشم آنان داشته باشند. دادگاه‌ها نباید به شکلی عمل کنند که سوژه تبلیغاتی به دست ضد انقلاب داده و در برخورد با متخلف امنیت عمومی را خدشه‌دار سازند.

شایان توجه است عمل و رفتار ما بهترین الگو و عامل صدور انقلاب خواهد بود زیان ناشی از عملکرد اینگونه افراد تک‌بعدی و تندخوی، کمتر از زیان دشمنان اسلام نخواهد بود و اینان با پاکی فطرت و حسن نیت خود عملاً به ادامه و گسترش انقلاب ضربه می‌زنند و در حقیقت دوست نادان خطرناک‌تر از دشمن دانا خواهد بود.

باز هم تکرار می‌کنم که بر همه ما لازم است ناخودآگاه تحت تأثیر سوابق و جریانات شخصی، جوها و عصبانیت‌ها قرار نگیریم و از میل و خواست درونی خویش به خاطر اسلام و انقلاب بگذریم.

در خاتمه توفیق همگان را در راه خدمت با سلام عزیز و تعظیم شعائر بزرگ اسلام و پیروزی رزمندگان شجاع در جبهه‌ها و علو درجات شهدای راه اسلام و انقلاب و تنبه و بیداری فریب خوردگان و دفع شر ابرقدرت‌های استعمارگر را از خدای منان مسئلت می‌نمایم.

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

شانزدهم دیماه شصت. قم – حسینعلی منتظری

«داخلی»

جمهوری اسلامی 7/10/60

آیت‌الله منتظری در دیدار با دانشجویان مسلمان افریقایی در مورد صدور انقلاب گفتند: ما اسلام را می‌خواهیم و قصد خاک دیگران را نداریم. ما می‌خواهیم مسلمین در هر کشوری که هستند قدرت در دست خودشان باشد و امریکا و اسرائیل نتوانند منابع و ذخایر آنها را غارت کنند ما نمی‌خواهیم مسلمانان با آن همه نفت و معادن هنوز دست گدایی به سوی چپاولگران دراز کنند.

کیهان 22/10/60

مصاحبه آیت‌الله منتظری با خبرنگار هندی:

سؤال: مسلمانان هند از انقلاب پشتیبانی کرده‌اند و می‌کنند اما از کشتاری که در ایران به وجود آمده ناراحتی‌هایی دارند...

جواب:... جمعیتی که می‌ریزند در خیابان‌های تهران و اتوبوس آتش می‌زنند پاسداران می‌کشند و بیش از 72 تن از شخصیت‌های این مملکت... را می‌کشند اینها را چه بکنند. آیا جلوی فساد را باید گرفت یا نه جزای کسانی که با خدا و پیغمبر خدا جنگ می‌کنند و سعی در ایجاد فساد دارند جز کشتن چیست؟ معذالک تا آن اندازه که بشود اینها را نمی‌کشند تنها کسانی که دست‌بردار نیستند و می‌گویند ما تا آخر هم می‌کشیم و ترور می‌کنیم اینها را اعدام می‌کنند... سخن حضرت علی(ع) راجع به جنگ جمل: اگر چنانچه این ارتش جمل که به سرداری طلحه و زبیر فقط یک نفر از مسلمان‌ها را می‌کشتند برای من کشتن همه این ارتش حلال بود.

اطلاعات 22/10/60

آیت‌الله منتظری طی پیامی خواستار تعیین فوری ارگانی برای تأمین امنیت عمومی شدند و گفتند:... انتظار عمومی از مجلس شورای اسلامی آن است که به زودی و با توجه به تمام ابعاد و جوانب به مسأله تأمین امنیت عمومی که از چند وقت پیش در مجلس مطرح بوده یا تعیین ارگان معینی زیر نظر افراد متعهد خیر ولایق، رسیدگی و تصمیم قاطع اتخاذ نمایید.

اطلاعات 26/10/60

آیت‌الله محمدی گیلانی و معادیخواه با آیت‌الله منتظری دیدار و گفتگو کردند که این گفتگوها پیرامون وضع زندانیان زندان اوین و همچنین مسائل تبلیغاتی و ارشادی در داخل و خارج کشور بود.

 

سال اول، شماره 5، یكشنبه 1/فروردین/1361

اطلاعات   14/11/60

از سوی آقای منتظری حجت‌الاسلام حسین کرمانی مسئول تبلیغ و ارشاد در جبهه‌ها شد قسمتی از متن نامه آقای منتظری به حسین کرمانی بدین شرح است: چون لازم است در جبهه‌های جنوب و غرب کشور دائماً روحانیون متعهد جهت تبلیغ و ارشاد رزمندگان عزیز و تشویق و دلگرم کردن آنان و بیان مسائل و احکام، وجود داشته باشند و در این زمینه تقاضاهایی هم شده است، لذا به جنابعالی توصیه می‌شود که به منظور فوق و نیز بالابردن روحیه جهاد و مقاومت در ارتشیان عزیز و پاسداران شجاع و نیروهای بسیج و مردمی فداکار، ضمن شناسایی افراد لایق و متعهد و اعزام آنان به جبهه‌ها، متناوباً به جبهه‌ها رفت و آمد و بر جریان صحیح مسئولیت فوق‌الذکر نظارت بفرمایید.

کیهان 19/11/60

تیمسار ظهیرنژاد با رؤسای ستاد مشترک ارتش در قم با آیت‌الله منتظری ملاقات کردند و گزارش جبهه‌ها را تقدیم کردند.

آیت‌الله منتظری گفتند: برادران عزیز سپاه فرزندان شما هستند و باید به این چشم به آنان نگاه کنید و تجربیات و آموزش‌های نظامی خود را کاملاً در اختیار آنان قرار دهید و آنها متقابلاً از آموزش‌های اسلامی و مکتبی شما را غنی خواهند ساخت بايد از تندروی‌های بی‌رویه جلوگیری گردد.

اطلاعات  24/11/60

آیت‌الله منتظری در دیدار با پرسنل نیروی هوایی گفت: وجود ارتش متعهد و منسجم نیروی کارآمد یک ملت را در راه رسیدن به استقلال و خودکفایی برای افزایش می‌دهد وی افزود: اگر در این راه که نوعی عبادت محسوب می‌شود سختی‌هایی وجود دارد و یا به خاطر شرایط انقلابی کشور احتمالاً تشویقی انجام نمی‌گیرد از ادامه تلاش خود برای بازسازی و خودکفایی تسلیحاتی کشور کوتاهی نکنند... اکنون اگر همت کنید و خودتان یک هواپیمای یک موتوره بسازید از فانتوم و میگ ابرقدرت‌ها بسیار باارزش‌تر است.

اطلاعات  25/11/60

آیت‌الله منتظری:... رژیم صدام رو به شکست می‌رود، امریکا مهره دیگر خود شاه خائن اردن را وارد عمل کرده... نیروهای به اصطلاح داوطلب اردنی کوچک‌ترین تأثیری در جبهه‌ها ندارند و از آنها تنها می‌توان در تقویت جناح‌های غربی که پس از سقوط صدام ممکن است روی کار آیند بهره برد...

اطلاعات  25/11/60

عده‌ای از طلاب حوزه علمیه قم طی راهپیمایی ساکتی به حضور آقای منتظری رفتند: آقای عبائی سخنرانی کردند سپس آنها طبق دستور 9 ماده‌ای امام به مناسبت 22 بهمن خواستار تعویض مدیریت حوزه شدند.

آیت‌الله منتظری گفتند:... در گذشته موانعی برای ایجاد نظم بود. ولی حالا آن موانع برطرف شده است. شما نمایندگانی به حضور امام و سایر مراجع بفرستید. همان‌طور که در دانشگاه انقلاب شده است باید در حوزه‌ها هم انقلاب شود... سازمان‌های جاسوسی با فرستادن جاسوس می‌خواهند حوزه را از بین ببرند.

راه مجاهد:

وقتی امام علم را وسیله‌ای برای عمل و عمل را وسیله‌ای برای بیداری نفس می‌دانند وقتی شیوه فهمیده‌ای جنگ را تأیید می‌کند، به نظر می‌رسد که حوزه‌های علمیه هم باید به حوزه‌های علمیه عملیه تبدیل شود تا مبلغین ما قادر باشند نیازهای توده‌های شهادت‌طلب را درک کنند. ما موفقیت آیت‌الله منتظری را در این امر از خداوند متعال خواهانیم.

اطلاعات  19/11/60

حجت‌الاسلام یزدی:... (خطاب به آقای منتظری): مردم مقلد شما نیستند مردم مقلد امام و سایر مراجع هستند... گفته شما نمی‌تواند به اندازه گفته امام جا بیفتد و آن وقت شما خرد می‌شوید و ما نمی‌خواهیم شما خرد شوید برای اینکه هم‌ردیف‌های شما مثل شما مجتهد هستند و همان‌طور که شما نظر دارید آنها هم نظر دارند... اینکه ولایت فقیه از امام به آقای منتظری و یا آقای مشکینی منتقل شود یا منتقل نشود خود از مسائل مورد بحث است که در میان فقهای ماست که بسیاری قبول ندارند و قابل انتقال نمی‌دانند و اکثر فقها از جمله خود بنده معتقدم که قابل انتقال نیست و بسیاری هم جایز می‌دانند و بعضی آقایان هم هیچ یک را.

اطلاعات  25/11/60

حجت‌الاسلام کروبی:... حضرت آیت‌الله منتظری با این سوابق علمی به تعبیر شهید آیت‌الله مطهري که تلگرافی را در سال 45 تنظیم کرده بودیم و به دنبال آن می‌رفتیم به زندان قزل قلعه برای ایشان نوشته بودیم حضرت آیت‌الله منتظری و خیلی از چهره‌ها هم امضا کرده بودند شهید مطهری فرمود که مسلماً باید آیت‌الله بنویسید از بسیاری از آنها که آیت‌الله هستند و در سطح مرجعیت هستند از خیلی از آنها از نظر علمی ایشان قوی‌تر هستند.

... ایشان این مسائل را هم می‌داند و می‌داند که مرحوم آیت‌الله بروجردی نسبت به آیت‌الله منتظری چقدر عنایت داشته است

... مقامات امنیتی مثل مقدم صریحاً گفته بودند که دیگر نمی‌گذاریم مرجع جدیدی درست بشود... در آن دوره‌ای که آیت‌الله منتظری زیر ضربات ساواک بود و دست‌های مرموزی هم تلاش می‌کردند به وسیله افراد صالح (اما ناآگاه) ایشان را بکوبند و مرعوب کنند یکی از افرادی که شدیداً در این جریان قرار گرفته بود و آیت‌الله منتظری را می‌کوبید خود آقای یزدی بود، حتی یک مقدار پولی که آیت‌الله منتظری به طلاب اصفهان به عنوان شهریه می‌داد، ایشان تحریم و حرام کرده بود. این را عرض می‌کنم که ایشان می‌گویند نظریات من هم معیار است، ملت بداند به نظر ایشان هم زمانی که آیت‌الله منتظری از طرف ساواک کوبیده می‌شود و رژیم به آن امان نمی‌دهد اگر پول به طلاب می‌داد، حرام بود.

18/11/60

نقل از پیام انقلاب:

«تحلیلی بر پیام تاریخی فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری»

... با شکست مجدد دشمن بر روی نیروهای سیاسی امریکایی و در خط امریکا در محور رهبری بنی‌صدر برنامه‌ریزی کرده و به اصطلاح دست به یک کودتای خزنده سیاسی و بدون خون‌ریزی می‌زند. البته برای موفقیت این حرکت، دشمن دست به توطئه‌ای دیگری می‌زند و عملاً جنگ ناخواسته‌ای را بر ما تحمیل می‌کند. با افشای این حرکت نظامی، سیاسی دشمن توسط امام و حضور مداوم امت حزب‌الله در صحنه سیاست کشور، این توطئه نیز خنثی می‌شود. بعد از مأیوس شدن از رشد این جریان انحرافی در شرایط حساس جنگ دشمن امیدهای بازگشت و تجدید منافع خود را در تشدید مسأله جنگ می‌دید و در عین حال با تشدید تروریسم و تقویت گروه‌های منحرف سعی در ترور مدیران و برنامه‌ریزان نیروهای خط امام کرده تا حاکمیت کامل این نیروها نتواند تثبیت شود. البته این توطئه با فشارهای شدید تبلیغاتی و برچسب‌های ناچسب «نزدیکی ایران با مظهر نجاست منطقه یعنی اسرائیل» و همچنین محاصره شدید اقتصادی همراه با فشارها و تجاوزات خارجی و داخلی توأم بوده است. اما با عادی شدن جنگ برای مردم و کمک‌های بی‌دریغ مالی – انسانی مداوم آنها و تحمل فشارهای اقتصادی و مهم‌تر از همه حضور گسترده و مداوم‌شان در صحنه سیاسی کشور و همچنین برخورد فعال جهت سرکوبی ضد انقلاب در شکل‌های مختلف تا کنون توانسته‌اند حضور و پایداری و ثبات اصل سیاسی انقلاب اسلامی را در منطقه حساس خاورمیانه ثابت کنند.

 

سال اول، شماره 6، 1/2/61

آیت‌الله منتظری امید امت و امام

اطلاعات   2/12/60

اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله منتظری دیدار و گفتگو کردند... آیت‌الله منتظری طی سخنانی ضمن تأکید مجدد به لزوم پیگیری رهنمودهای اخیر امام پیشنهاد کرد از هر شهر و استانی نمایندگان متعهد و مدبر انتخاب شوند و پس از مشورت کامل با مدرسین حوزه علمیه و مراجع عظام طرح‌های جامع و معقول ارائه شده را به نظر نهایی امام برسانند.

راه مجاهد:

امید موفقیت ایشان را در پیشبرد امر انقلاب فرهنگی در حوزه و ایجاد حوزه‌های علمیه عملیه داریم.

اطلاعات   2/12/60

پیرو رهنمودهای رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ایجاد تحول و دگرگونی در حوزه‌های علمیه مشهد و قم و نیز تربیت قضات و مبلغین اسلامی در حوزه‌های علمیه دیروز همچنین گروهی از علما و مدرسین حوزه علمیه مشهد با آیت‌الله العظمی شیرازی دیدار و گفتگو کردند... در این دیدار آیت‌الله العظمی شیرازی طی سخنانی گفت: ایجاد یک تحول اساسی و دگرگونی بنیادی در حوزه‌های علمیه قم و مشهد که رهبر محترم انقلاب حضرت آیت‌الله آقای خمینی به آن تأکید کرده‌اند امری ضروری است به ویژه اینکه شرایط بحمدالله مساعد است و تحول در حوزه‌های علمیه مشهد مقدس هم که یک حوزه کهنسال است لازم و حتمی است.

اطلاعات  2/12/60

سمینار سراسری حزب جمهوری اسلامی به کار خود پایان داد. در این سمینار رهنمودهای آیت‌الله منتظری و آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله مرعشی نجفی گفته شد. آیت‌الله منتظری گفتند:... گاهی اوقات ممکن است افرادی متدین علاقه‌مند به جمهوری اسلامی حسن نیت دارد، ولی کارهای تندی بکنند که عاقلانه نباشد و این لطمه به اصل حزب و به اصل جمهوری اسلامی می‌زند شما برای اینکه مسئول هستید در هر جا سعی کنید جاذبه‌تان بیش از دافعه‌تان باشد. نمی‌خواهم بگویم اگر یک افرادی کمتر به آنها اعتماد است پست حسابی بدهید، نه پست‌ها و مقام‌ها باید به افرادی داده شود که که صددرصد مورد اطمینان باشند... در کار سوءظن نباشد، اگر فرضاً من منتظری هم نمی‌آمده ام تو حزب جمهوری اسم بنویسم مثلاً من جز حزب نیستم، تشخیص دادید که من در آن پست یا این مقامی که هستم به اسلام و انقلاب خدمت می‌کنم ولو اینکه جزء حزب نباشم اگر تشخیص دادند من خدمت می‌کنم بایستی مرا تأیید کنید و با ما همراه باشید نگویید نه این چون جزء حزب ما نیست، این بایستی برود کنار یکی دیگر بیاید جایش، این نباید باشد... به قول امروزی‌ها سعی کنید انحصارطلبی نباشد که حالا ما چون حزب هستیم هرچه غیرحزبی است باید بکوبیم...

ما سه سال از انقلاب می‌گذرد شعار، سمینار نمی‌دانیم کنفرانس، جلسه، انجمن ماشاءالله زیاد داشته‌ایم بایستی از این به بعد سعی بکنیم کارهای عملی زیاد باشد... چه بهتر که شما یک قدری از پول‌هایی که مثلاً ممکن است خرج پوستر و تبلیغات بکنید این جوری پول‌ها گیرتان آمد خرج آن کارهایی که خلاصه پیشرفت عملی کارها، تکنیک و صنعت و اینجور چیزهاست بکنید... شما هر کاری می‌توانید رنگ عبادت بهش بزنید، سعی کنید برای خدا باشد تا آن وقت بشوید حزب‌الله اگر حزب‌الله شدید انشاء الله غالب خواهید شد.

اطلاعات    5/12/60

آقای بهزاد نبوی در قم با فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری دیدار و گفتگو کرد. در این دیدار آقای نبوی گزارشی از فعالیت‌های ستاد بسیج اقتصادی را ارائه کرد و سپس آیت‌الله منتظری در مورد لزوم دادن اهمیت بیشتر به مسائل کشاورزی و زارعین و حمایت از ابتکارات و صنایع غیروابسته تولیدی برای شکوفایی اقتصادی کشور، دستیابی به خودکفایی در این زمینه‌ها رهنمودهایی ارائه کرد.

اطلاعات   8/12/60

آیت‌الله منتظری در دیدار با سفیر فلسطین: پس از مذاکره پیرامون انقلاب فلسطین و موضع‌گیری‌هایی که باید سازمان آزادیبخش فلسطین در موارد گوناگون اتخاذ کند، آیت‌الله منتظری پس از اعلام این مطلب که ما مسأله قدس و مسأله فلسطین را مسأله خودمان می‌دانیم افزود: ما با تمام وجود برای آزادی قدس از دست رژیم نژادپرست اسراییل تلاش کرده و ملت ما آرزو می‌کند به زودی جنگ تحمیلی رژیم وابسته عراق با پیروزی پایان پذیرد تا نیروی جمهوري اسلامی بتوانند جهت آزادسازی قبله اول مسلمین و بازگرداندن برادران و خواهران آواره فلسطینی به خانه و کاشانه‌شان به سوی مرزهای اسرائیل عزیمت کنند.

کیهان  8/12/60

فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری در مورد بسیج همگانی برای فراگیری علم و معرفت در برنامه درس فقه صدای جمهوری اسلامی: بر هر مسلمانی طلب علم واجب است، از نظر زمان محدود نيست. اطلب العلم من المهد الی اللحد. از نظر مکانی و جایی که انسان می‌خواهد درس بخواند، در هر جایی علم سراغ دارید باید به سراغش بروید... اگر مردم می‌دانستند که طلب علم چقدر فضیلت دارد و چقدر ثمره دارد ولو اینکه خون‌ها ریخته بشود و در دریاها فرو برود یعنی جایشان در معرض مخاطره قرار بگیرد. پس ما از منطق اسلام می‌فهمیم هر مسلمانی پیش هر کس که علم دارد برود به شرط اینکه مواظب باشد آلوده نشود... بنابراین بر همه مردم لازم است که به علم به‌طور کامل اقبال کنیم. همه علم‌هایی که مورد نیاز بشر است، چه برای دنیا و چه برای آخرت... جوری که ما خودکفا بشویم و از دنياي غرب بي‌نياز بشويم... بالاخره سفارش من به همه این شد که باید بسیج همگانی بین جامعه ما پیدا بشود که چه در علوم اسلامی و چه در علوم دانشگاهی، همه به علم و دانش و مطالعه بپردازند.

اطلاعات  22/12/60

- دیدار 90 تن از اعضای سپاه پاسداران سراسر کشور که یک دوره سه ماهه آموزشی مربی عقیدتی را در قم گذرانده‌اند با فقیه عالیقدر آیت‌الله العظمی منتظری: در این دیدار آیت‌الله العظمی منتظری خطاب به آنها گفتند: اگر خدای نکرده یک عضو سپاه، انحراف اخلاقی و عملی داشته باشد، این را به حساب هم می‌گذارند. توقع مردم از برادران سپاهی که از متن انقلاب جوشیده‌اند، خیلی زیاد است. مردم انتظار دارند که افراد سپاه را نمونه مجسم تربیت و اخلاق اسلامی ببینند... در رفتار با مردم، کاملاً مطابق با موازین شرعی و بر اساس رعایت جوانب اخلاق اسلامی عمل کنند و از تندروی و دست زدن به اعمال انتقام‌جویانه پرهیز نمایند... برای اینکه انقلاب رشد یابد و به تمام نقاط دنیا صادر شود لازم است که همپای بسیج نظامی نسبت به یک بسیج علمی و عملی مبادرت شود. آنهایی که فقط به زمین و آب و خاک نظر می‌کنند بدانند که ما با سرزمین‌ها کار نداریم. ما با انسان‌ها کار داریم و می‌خواهیم تعالیم اسلام را در بین انسان‌ها نشر دهیم که اگر چنین شود، دیگر ریگان و برژنف، قدرت تعیین سرنوشت کشورهای دیگر را نخواهد داشت. ما می‌خواهیم ملت عراق ما بتوانند آزادانه برنامه زندگی خودش را بر اساس تعلیمات اسلام، طرح‌ریزی کند نه بر طبق دستورات ميشل عفلق مسیحی.

اطلاعات  22/12/60

-... آقای دکتر ولایتی به اتفاق دوتن سفرای جدید وزارت امور خارجه در کشورهای لیبی و یمن جنوی و همچنین معاوین و قائم مقام این وزارتخانه سی و سه نفر از کارداران، کنسولان سیاسی که قرار است جدیداً به محل مأموریتشان در کشورهای مختلف اسلامی عزیمت کنند در قم با فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی منتظری ملاقات کردند. ایشان در این دیدار گفتند:... عمل شما باید نشان‌دهنده تعهد شما به اسلام باشد به مسائل شرعی کمال اهمیت را بدهید... بر خلاف تبلیغات دشمنان اسلام برای ما آب و خاک و زمین مطرح نیست. برای ما دین و فرهنگ اسلام مطرح است هدف ما معرفی فرهنگ اسلامی اصیل به دنیاست به اسلام امریکایی. اسلامی که دین و سیاست را یکی می‌داند. اسلام که پیغمبرش در عین پیغمبری فرمانده مسلمین هم هست، نه اسلام ملک خالدی که دین را از سیاست تفکیک می‌کند...

ما این طور می‌خواهیم انقلابمان صادر شود و این مهم به وسیله نیروهای محلی بهتر می‌تواند عملی شود. لازم به تذکر است که در این زمینه شناسایی نیروها و افراد متعهد به اسلام و علاقه‌مندان به انقلاب برای رساندن پیام انقلاب اسلامی خیلی ضروری است.

 

سال اول- شماره 7، 1/3/61

آیت‌الله منتظری امید امت و امام

به نام خدای شهیدان

کیهان   21/1/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با فرمانده نیروی زمینی، آیت‌الله کنی، روحانیت مبارز

وجود تفکر التقاطی در گروه‌ها که باعث رودرویی جوانان بعد از انقلاب شد.

گسترش تلاش فرهنگی و آگاه نمودن نسل جوان و فریب‌خورده

تفکر التقاط به عنوان یک جریان است.

راه مجاهد: متأسفانه التقاط به‌صورت یک چماق تکفیر و حربه‌ای برای تصفیه درآمده و خود این تکفیرکنندگان هنوز معنای التقاط را نمی‌دانند امیدواریم که توصیه آیت‌الله منتظری کارگر افتد.

کیهان  24/1/61

برداشتی از پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت قیام فلسطینی‌ها

حرکت جدید فلسطین را مرحله‌ای تازه از انقلاب فلسطین دانستند.

شروع حرکت از مسجد مشابه انقلاب اسلامی ایران بود.

می خواهیم از علما و روحانیون مردم را حول محور اسلام بسیج کنند.

مردم فلسطین از شیوه‌های انقلاب اسلامی ایران الهام بگیرند.

ملت و دولت آمادگی دارند که به مردم فلسطین کمک کنند.

از کشورهای منطقه خواسته‌اند از این فرصت الهی استفاده و از فلسطین حمایت نمایند.

کوشش در جهت تشکیل و تقویت جبهه اسلامی برای نجات فلسطین نه از راه مذاکره سیاسی

ترس ابرقدرت‌ها از تکرار تجربه انقلاب ایران است.

اطلاعات  9/2/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با مسئولین آموزش سیاسی، ایدئولوژیک سپاه...

... تأکید نمودند هرگز وظیفه سپاه دخالت در مسائل جزئی و اختلافاتی که مربوط به دادگستری است نمی‌باشد بلکه رسالت آن، حفظ انقلاب از توطئه‌های جهانی دشمنان اسلام و ابرقدرت‌ها در داخل و خارج کشور می‌باشد...

... آنچه مورد نظر من است این است که نباید قداست ارگان‌های انقلاب اسلامی را از بین برد و آنها را گرفتار تشریفات و کاغذبازی اداری معمول کنیم این ارگان‌ها همچون جهاد سازندگی و سپاه پاسداران و دادگاه‌های انقلاب اسلامی، باید از این قیود دست و پاگیر آزاد بمانند تا بتوانند به انقلاب اسلامی و کشور خدمت نمایند.

اطلاعات   9/2/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با مسئولین سیاسی ایدئولوژیک نیروی دریایی:

... با توجه به مسأله گذشت در مکتب اسلامی سعی‌تان بر آن باشد که آنهایی را که انعطاف‌پذیر هستند جذبشان کنید و از آنها در مسیر انقلاب استفاده نمایید البته باید حساب ضدانقلاب را از این گروه‌ها جدا کرد... البته این مسأله باعث آن نباشد که به رده‌های پایین توجه نشود به کلیه کسانی که حتی به عشق وطن و حب وطن کار می‌کنند توجه داشته باشند و اگر می‌بینید در مسیر ضدانقلاب نیستند آنها را تأیید کنید چون روح اسلام در انقلاب آنها را منقلب خواهد کرد.

اطلاعات   11/2/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با مردم:... بکوشید با اتکای خداوند قادر و توکل به امداد نیروهای غیبی آخرین ضربه را بر باقی‌مانده نیروهای کفر صدامی وارد سازيد و راه کربلای حسینی و قدس عزیز را باز نمایید.

اطلاعات   14/2/61

آیت‌الله منتظری در ملاقات با حجت‌الاسلام حکیم: لازم است که روحانیون متعهد عراق بیش از پیش در این امر مهم فکری نموده و سعی کنند رهبری انقلاب اسلامی را در عراق به دست گیرند تا مبادا ابرقدرت‌ها پس از سقوط صدام مهره‌های وابسته‌ای را روی کار بیاورند و خون‌های پاک مبارزین و مجاهدین عراقی به هدر برود.

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای شورای هماهنگی تبلیغات... : ... از آنجا که انقلاب اسلامی یکی از اهدافش نجات مستضعفین جهان می‌باشد مناسب است روز بزرگ 15 شعبان را که سالگرد میلاد با عظمت حضرت امام مهدی(عج) است «روز جهانی مستضعفین» نامگذاری شود.

کیهان   16/2/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با وزیر دفاع و کارکنان وزارت دفاع و مدیریت سیاسی ایدئولوژیک... شما فرماندهان نظامی در هر جا که هستید سربازان و زیردستان خود را مانند فرزندانتان حساب کنید و با آنها با زور عمل نکنید... به آنان علاقه نشان دهید و حتی با همان‌ها در امور مختلف مشورت کنید شما باید به آنها شخصیت بدهید و دلگرمشان نمایید چراکه گاهی یک سرباز یا درجه‌دار می‌تواند با تجربه‌ای که دارد راهنمای شما باشد... مهیا کردن افراد برای دفاع از اسلام بالاترین عبادت‌هاست شما نباید منتظر تقدیر این و آن باشید بلکه اجر زحمات خود را از خدا بخواهید... شما نباید زیاد هم منتظر رسیدن قطعات یدکی از امریکا باشید زیرا آنها را به شما نخواهند داد.

اطلاعات   24/2/61

آیت‌الله منتظری به مناسبت حرکت فلسطین:... ملت و دولت ما آماده است پس از پایان جنگ تحمیلی صدام مزدور با تمام قدرت و امکانات خود همدوش با دولت‌های مترقی عرب به نجات قدست عزیز و ملت مظلوم فلسطین بشتابد.

کیهان   2/1/61

آیت‌الله العظمی منتظری: بکوشید هرچه زودتر راه کربلای حسینی را باز کنید ‌ای دلاوران مسلمان شما سربازان امام زمان هستید. اکنون ملائکه الله و جنود الهی با شما همگام و همصدا هستند.

در روزنامه کیهان 8/1/61 مقاله‌ای از حجت‌الاسلام مصطفی پاینده تحت عنوان تحلیلی از پیام‌ها و رهنمودهای اخیر امام و فقیه عالیقدر آیت‌الله العظمی منتظری به چاپ رسیده است. این مقاله دارای چهار محور می‌باشد که محور اول آن مربوط به اصلاح و ایجاد نظم در حوزه‌های علمیه، در زیر قسمت‌هایی از آن را می‌آوریم:

الف – اگرچنانچه تصفیه و پاکسازی حوزه‌ها که امام فرمودند عملی نگردد، خط و خاطره‌های طلبه‌نمایان منحرف و جاسوسی چون گودرزی (رهبر گروه فرقان) و سیدضیاء و تقی‌زاده (دو طلبه نجف که پس از ضربه خودرن انگلیس در نهضت تنباکو به آنجا می‌روند) تجدید می‌شود. ب – اگر حوزه اصلاح و تزکیه نشود تهی‌مغزان و کوته‌فکران ظاهرنگر در حوزه‌ها رشد می‌کنند و اینگونه طرز تفکرها را رواج می‌دهند که مثلاً در زمان غیبت ولی عصر(عج) حکومت و عدل پا نمی‌گیرد و باید رژیمی بیاید که هرچه بیشتر ظلم و جور کند تا حضرت زودتر ظهور نماید و اصلاً دین از سیاست جداست. ج – اگر حوزه‌های علمیه اصلاح نشود و توسعه نیابد چگونه باید نیازهای فکری نسل جوان و فقر فرهنگی ناشی از رژیم گذشته را در ارتش و سپاه و اداره و کارخانه و مزرعه، دبستان و دادگستری و روستا و شهر پاسخ داد؟ پاسخ نیازهای فکری دانشگاه‌ها و مدارس عالی را پس از بازگشایی چه کسانی باید بدهند؟ مسئول انحراف فکری نسل جوان به دست گروه‌های وابسته در گذشته و آینده چه کسانی بوده‌اند و می‌باشند؟ د – اگر حوزه‌های علمیه اصلاح و گسترش نیابند چگونه باید روی‌آوری شدید محرومان افریقا، هندوستان و دیگر کشورها را به سوی اسلام جواب داد؟... به هرحال به نظر نمی‌رسد که كسي در دگرگون‌سازی و ایجاد نظم حوزه‌ها جز اقلیت ظاهرنگر تردید داشته باشد، بخواهد وضع حوزه را در شرایط کنونی با زمان گذشته مقایسه کند بنابراین باید به فرمایش امام الف – این کار، به ویژه از قم شروع شود. ب – آغاز و تداوم آن به فرموده آیت‌الله منتظری جز با کمک طلاب جوان و کلیه فضلا امکان‌پذیر نیست. ج – تنها نباید به اصلاح و نظم حوزه‌های موجود بسنده کرد بلکه بایست مدارس علمیه در شهرها و قم گسترش یابند. د – باید کتاب‌های درسی ملقح گردد.

ه ـ  از نیروهای مستعد و جدید حداکثر بهره برده شود. و – گسترش حوزه‌های تعلیمی بسیار راحت‌تر از اصلاح حوزه‌های موجود است.

چون از اول طلاب واجد شرایط با کمیت و کیفیت خوب رشد می‌کنند و به تدریج نیروهای ناباب منزوی می‌شوند.

كيهان 16/2/61

- آیت‌الله منتظری: اقتصاد اسلامی نظامی مستقل است بر اساس اصل مالکیت مطلقه خدا بر همه چیز که بر موازین قسط و رعایت حقوق همه افراد استوار شده است.(کتاب هیئت واگذاری زمین)

اطلاعات   7/1/61

آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه: یکی از چیزهایی که قطعی است این است که تمام جهان و عمل انسان ملک خداست و مالکیت واقعی هم اینجاست... مالکیت انسان و خدا در عرض هم واقع نشده، هرچه را فکر کنید قبل از انسان خدا مالک است. پس مالکیت خدا واقعیت دارد اما انسان این جور نیست. مالکیت انسان قراردادی است. اگر کسی مرتد شد این قرارداد به هم می‌خورد.

کیهان   4/2/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با مقامات قضائی – سیاسی اقتصادی کشور:

... ضمن اظهار تأسف از حمله وحشیانه اسرائیل به جنوب لبنان که با تحریک و تصویب امریکا عملی شد مجدداً بر لزوم تشکیل یک جبهه قوی نظامی – سیاسی بر علیه صهیونیسم تأکید کرد.

... همچنین نسبت به اهمیت مسأله که جذب بیکاران از طریق ایجاد زمینه‌های مساعد همانند زراعت و توجه بیشتر به گسترش کشاورزی در داخل کشور که موجبات رونق اقتصادی کشور را فراهم می‌کند تأکید کرد.

 

پیام مهم آیت‌الله العظمی منتظری به رزمندگان اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

رزمندگان قهرمان، مجاهدان راه خدا، سالکین سبیل حسینی سلام علیکم بما صبرتم.

درود و سلام و رحمت خداوند بر شما و شهدای عظیم‌الشأن شما باد. پیروزی‌ها و فتوحات چشمگیر و برق‌آسای شما عزیزان قلب مبارک امام عصر ارواحنا فداء و نایب بزرگوارش را شاد نمود و دعاهای آن حضرت را در حق شما سلحشوران فداکار به شرف اجابت رساند. شما بندگان محبوب خداوند در این آزمایش افتخارآمیز نشان دادید که به حق سرباز اسلام و از جان نثاران امام زمان(عج) می‌باشید و در راه پیروزی اسلام و کفر از هیچگونه فداکاری دریغ نخواهید نمود هنی ان لکم. شیرین و گوارا باد. برادران پاسدار و ارتش و بسیج و نیروهای عشایر مردمی شما با ایمان و قبول اهدی الحسنین تمام وعده‌های قرآن را در حق خود و ملت شرافتمند خود بالعیان محقق دیدید. خداوند این پیروزیمان و شهادت‌ها را بر همگی مبارک فرماید.

شما رزمندگان آگاه توجه دارید ملت مظلوم و مسلمان عراق در انتظار یاری شماست. فرار و یا عقب‌نشینی توطئه‌آمیز مزدوران فریب‌خورده صدام، پیشروی شما مدافعان اسلام را متوقف نسازد. نباید به آنها مهلت تدارک و تجدید قوا داد. باید شخص صدام جانی شماره یک این جنایات عظیم می‌باشد و سایر سران خائن و وطن‌فروش بعث عراق را تعقیب نمایید و به دست عدالت بسیارید و نگذارید آنان از دست عدالت و مجازات که توسط ملت مسلمان عراق و به حکم اسلام اجرا شود فرار کنند. در این امر مهم بشتابید و فرصت فکر کردن و تجدید قوا را از دشمن متجاوز بگیرید. لازم است باقی ماندگان ارتش فریب‌خورده عراق از آخرین فرصت استفاده نموده و با سلاح‌های خود تسلیم و به صف ملت اسلام برگردند و دولت‌های عرب منطقه که با فریب و فشار امریکا خود را در این فتنه گرفتار نموده و به جای جنگ با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین چنگ و دندان به برادران مسلمان خود نشان می‌دهد تا دیر نشده به خود آیند و از روزهای آخر صدام کافر عبرت گیرند و کاری نکنند که جنگ بیش از این به‌طول انجامد و بدانند تا این رژیم سفاک و دیوانه سرنوشت یک ملت مظلوم را در دست داشته باشد این منطقه مهم آرامش را به خود نخواهد دید. ملت مسلمان عراق پس از محاکمه و مجازات صدام و سایر مزدوران آماده است تا حکومت مورد قبول خود را با الهام از مکتب آزادیبخش اسلام انتخاب نماید و به هیچ قدرت خارجی حق دخالت در آن را نخواهد داد.

از خداوند متعال نصرت و عظمت اسلام و پیروزی نهایی رزمندگان مسلمان در تمام جبهه‌ها را از خدای بزرگ مسئلت دارم والسلام علیکم و رحمت‌الله.

 19/2/61 قم – حسینعلی منتظری

اطلاعات   24/2/61

آیت‌الله منتظری به مناسبت حرکت فلسطین:... ملت و دولت ما آماده است پس از پایان جنگ تحمیلی صدام مزدور با تمام قدرت و امکانات خود همدوش با دولت‌های مترقی عرب به نجات قدس عزیز و ملت مظلوم فلسطین بشتابد.

 

سال اول، شماره 8، سه شنبه 1/تیر/1361

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

به نام خدای شهیدان

کیهان   28/2/61

قسمتی از توضیحات و نظرات آیت‌الله العظمی منتظری درباره ولایت فقیه:

... مسأله انتخاب عمومی به هیچ وجه جای «حق» را نمی‌گیرد و وجدان هیچکس را ملزم نمی‌کند که از کسی که با رأی اکثریت انتخاب شده اطاعت و پیروی کند زیرا منتخب به منزله وکیل مردم است و موکل به هیچ وجه ملزم نیست که از وکیل خود پیروی کند و بلکه حق دارد هر وقت بخواهد او را عزل کند. تازه این مسأله مربوط به اکثریت است که وکیل را انتخاب کرده‌اند اما راجع به اقلیت، مطلب واضح‌تر است زیرا به حکم وجدان، بر هیچ کس واحب نیست که از وکیل دیگری اطاعت کند و بنابراین نظام اجتماع مختل می‌گردد. پس برای تنظیم اجتماع سیاستمداری لازم است که اطاعت از او و نفوذ حکم او ولو به ضرر محکوم هم تمام شود برحسب وجدان، لازم و واجب باشد. و تنها کسی که می‌تواند چنین باشد، شخصی است که حکومت و ولایت او با تعیین خدا بوده حکومت و سلطنتش از شئون سلطنت مطلقه الهی باشد گیرم در این بین، واسطه به خورد مثل فقیه عادلی که از طرف ائمه که خودشان از طرف پیغمبر معین شده‌اند و پیغمبر را نیز خدا نسبت به مؤمنین، از خودشان اولی‌تر قرار داده است منصوب شده باشد.

راه مجاهد:

امیدواریم همین مطالب «حکومت خدا بر مردم» به‌صورت متمم در اصل پنج قانون اساسی گنجانده شود. تا امامت و اصل ولایت فقیه مشروط به پذیرش عامه نگردد. تا بنی‌صدری پیدا نشود و با تکیه بر این اصل رفراندمی برگزار نموده و رأی اکثریت کاذب و ناراضی را به دست آورد. حرف ما در مورد اصل پنج، ولایت فقیه، همین بود که مورد تکفیر واقع شدیم.

رهنمودهای آیت‌الله العظمی منتظری به واحد نهضت‌های آزادیبخش سپاه:

قانون اساسی وظیفه مبارزه با توطئه‌های داخلی و خارجی ضدانقلاب را به عهده سپاه پاسداران محول ساخته و باید قدرت و اختیار این ارگان به حدی باشد که بتواند مسئولیت محوله را ایفا کند.

صدور انقلاب از ویژگی‌های اولیه انقلاب اسلامی است و چنانچه نسبت به صدور پیام فکری و فرهنگی انقلاب به جهان تلاشی نکنیم پویایی و حرکت آن در داخل از بین می‌رود و انقلاب به خطر تهديد مي‌گردد و لذا می‌بایست واحد نهضت‌های آزادیبخش اسلامی تحت نظر مقام رهبری و ولایت فقیه با قدرت بیشتر و دور از ضوابط دست و پاگیر دولتی انجام وظیفه نماید...

رهنمود آیت‌الله العظمی منتظری به سرپرست و اعضای دفتر مرکزی بنیاد شهید:

... چه خوب بود که خانواده‌های شهدای کشورهایی نظیر عراق، افغانستان و لبنان نیز زیر پوشش این بنیاد قرار می‌گرفتند و یا امکان تأسیس چنین بنیادی برای آنها بود.

سخنان آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با مردم... خطاب به ملت مصر:

از دولت مزدور و وابسته شما تعجب نیست عجیب از سکوت شماست که چگونه تحمل می‌کنید در حالی که اسرائیل شما را از نعمتی ساقط نموده و ضمن اشغال قدس و سرزمین‌های اسلامی هر روز به کشتار برادران فلسطینی و بمباران جنوب لبنان ادامه می‌دهد. دولت بی‌غیرت شما به جای مبارزه و جنگ با صهیونیست اشغالگر سربازان کشور شما را می‌خواهد به منطقه خلیج فارس روانه کند. سرانجام قدرت نظامی ارتش مصر را در جنگ با جمهوری اسلامی ایران به سود امریکا و اسرائیل تضعیف و نابود سازد.

... ایشان خطاب به سران خائن منطقه فرمودند: شما که مدعی عربیت و مسلمانی هستید تاکنون برای جنگ با اسرائیل دشمن اسلام و عرب جز شعار دروغ چه کرده‌اید شما عملاً در اختیار امریکا و اسرائیل قرار گرفته‌اید چرا از خشم خدای بزرگ و بیداری ملت بزرگ اسلام نمی‌ترسید تا وقت نگذشته است به اسلام و صف مسملین برگردید و در کنار برادران و خواهران مسلمان ایرانی خود در ایران یک جبهه قوی سیاسی نظامی علیه دشمنان اسلام و صهیونیسم تشکیل دهید و بدانید صدام رفتنی است و بیش از این منابع مادی و آبروی خود را خرج او نکنید.

... از مردم آگاه و مسلمان ایران خواستند همزمان با شعار مرگ بر امریکا سعی کنند اجناس امریکایی را کمتر مصرف نموده و تأکید نمودند ما باید اصولاً یک ملت قانع و زاهد باشیم تا ابرقدرت‌ها نتوانند خود را به ما تحمیل نمایند.

... از کشاورزان خواستند با تولید بیشتر کشور را خودکفا سازند تا انشاءالله هرچه زودتر صادرکننده مواد کشاورزی باشیم.

پیام آیت‌الله العظمی منتظری به رزمندگان اسلام:

... شما رزمندگان آگاه توجه دارید ملت مظلوم و مسلمان عراق در انتظار یاری شماست فرار و یا عقب‌نشینی توطئه‌آمیز مزدوران فریب‌خورده صدام، پیشروی شما مدافعان اسلام را متوقف نسازد نباید به آنها مهلت تدارک و تجدید قوا داد. باید شخص صدام که جانی شماره یک این جنایت عظیم می‌باشد و سایر سران خائن و وطن‌فروش بعث عراق را تعقیب نمایید و به دست عدالت بسپارید و نگذارید آنان از دست عدالت و مجازات که توسط ملت مسلمان عراق و به حکم اسلام اجرا شود فرار کنند در این امر مهم بشتابید و فرصت فکر کردن و تجدیدقوا از دشمن متجاوز را بگیرید.

اطلاعات   21/2/61

سخنان آیت‌الله العظمی منتظری با مسئولان دفاتر تبلیغات اسلامی:

... اگر می‌خواهیم تبلیغات در افراد مؤثر باشد باید ابتدا از خودمان شروع کنیم و با عمل مردم را دعوت به اسلام کنیم.

کیهان   28/2/61

سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با ستاد برگزاری روز پاسدار:

... از اینکه جهان محرومین و مستضعفین به ویژه ملت فلسطین به انقلاب اسلامی ایران روی آورده‌اند بر همه ما لازم است که از جمیع جهات به خصوص جهت فکری و عقیدتی آنان را یاری کنیم...

... قدس عزیز برای ما مسأله مهمی است، به همین دلیل و برای عملی نودم شعار «امروز ایران فردا فلسطین» و تحکیم پیوند عمیق بین انقلاب اسلامی ایران و انقلاب فلسطین بجاست که سپاه پاسداران جهت غنی کردن پایه‌های عقیدتی و وسعت بخشیدن به شناخت مکتبی انقلابیون مسلمان فلسطینی در داخل و خارج کشور برنامه‌هایی را به مورد اجرا بگذارد.

پیام آیت‌الله منتظری به انجمن اسلامی دانشجویانان کانادا و امریکا:

... اکنون سیاست‌بازهای شرق و غرب در مقال این همه عظمت و ایثار و صبر و شهادت‌طلبی روزافزون ملت ما به حالت انفعالی و عکس‌العملی درآمده‌اند و در حقیقت ابتکار عمل به دست ملت بزرگ ما قرار گرفته است...

راه مجاهد:

حق جوهر و باطل دنباله‌رو و عرض حق است توده‌های بسیج شده در جهت خدا وجه حق و رشدیابنده بوده و امپریالیزم با تمام طول و عرض و تشکیلاتش دنباله‌رو و تابع حرکات آنها می‌باشد.

بقیه پیام:

... ملت‌های مؤمن و مظلوم جهان دریافته‌اند که دوران استعمار و استثمار آنها بسر آمده است آنان می‌توانند مستقل و آزاد زندگی کنند و رژیم‌های مزدور و وابسته نمی‌توانند برای مدت زیادی سلطه خود را بر ملت‌های آزاده و فداکار تحمیل نمایند...

... مسائل فرعی و احیاناً گروهی شما را از تعقیب خط اصلی که همان خط اسلام اصیل و مقام معظم رهبري انقلاب است بازندارد در عین توجه کامل به خط انحراف و نفوذ افکار و افراد التقاطی و احیاناً وابسته به ضد انقلاب از بدنام نمودن افراد و هتک حیثیت مذهبی آنان بدون مجوز شرعی خودداری نمایند.

راه مجاهد:

در ائتلافی از سه جریان یکی با ترور نیروهای خط امام دیگری با تکفیر و سومی با مارک و تهمت قصد تضعیف و منزوی کردن جوهر اصیل انقلاب اسلامی را دارد.

بقیه پیام:

... از مسأله قدس عزیز و اشغال آن توسط نژادپرستان غاصب اسرائیلی غفلت نکنید و آن را همچون گذشته در رأس مسائل خود قرار دهید.

      6/3/61

سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با سپاه پاسداران قم:

... شما پاسداران در هر جای ایران که هستید ضابطین امر به معروف و نهی از منکر خواهید شد. و به همت شما انقلاب در کشور جاافتاده و به خارج و ممالک اسلامی و همه نقاط مستضعف جهان صادر خواهد شد و این نه بدان معنی است که کشورگشایی کنیم بلکه باید انقلاب همه جا معرفی شود. پس مواظب باشید عملتان اسلامی باشد.

 

سال اول، شماره 9، شنبه   2/مرداد  1361

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

به نام خدای شهیدان

جمهوری اسلامی   19/3/61

قسمت‌هایی از پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت نیمه شعبان و روز جهانی مستضعفین:

... امروز هرگونه حرکتی از هر مقامی و فردی که موجب بدبینی به انقلاب گردد اگر از روی عمد و توجه باشد خیانت به اسلام و در حکم محاربه با امام زمان می‌باشد.

... تجربه سه سال پس از پیروزی انقلاب نشان می‌دهد با حفظ همبستگی و وحدت کلمه و ایثار عمومی حمله‌های نظامی و تحریم‌های سیاسی و اقتصادی دشمن خارجی هیچ گونه خطری برای انقلاب نخواهد داشت بلکه احتمال خطر از ناحیه دوستان جاهل و افراد فرصت‌طلب و غیرمؤمن به اصل انقلاب اسلامی می‌باشد از جهات و خصلت‌های آنان است که دشمنان اصلی اسلام و جمهوری اسلامی نوپا بهره برداری خواهند نمود.

... در جمهوری اسلامی باید روی کار و عملکرد اشخاص و درجه و شخصیت و خلوص و تقوای آنان حساب شود نه روی میزان تظاهر افراد فرصت‌طلب و چسباندن و نزدیک نمودن خودشان را به این شخصیت و یا آن مقام والا، با رشد این خصلت در عرصه سیاسی کشور خطر انزوا و خروج از صحنه برای نیروهای لایق و متدین مخلص کاملاً محسوس می‌باشد و آثار اجتماعی آن به زودی دامنگیر اصل انقلاب و سرنوشت ملت مظلوم ما خواهد شد.

کیهان   19/3/61

قسمت‌هایی از پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت حمله صهیونیست‌ها به جنوب لبنان:

... مصیبت بزرگ اینجاست که اکثر سران کشورهای اسلامی مهره‌های بی‌اراده امریکا و همدستانش می‌باشند و هیچ گونه امیدی به آنان نیست.

... آیا اینان هنوز چشم امید به مجامع به اصطلاح حقوق بین‌المللی و سازمان‌های دفاع از حقوق بشر امریکایی و یا وعده و وعید بلوک شرق دوخته‌اند؟ اگر چنین است باید برای جهالت و ساده‌لوحی آنان گریست.

اطلاعات   20/3/61

سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با نمایندگان نهضت‌های آزادیبخش:

... در صورتی که اگر همین عربستان شیر نفت خود را به سوی امریکا ببندد در عرض یک ماه امریکا به زانو درمی‌آید. با سیاست‌بازی‌ها نمی‌شود قدس عزیز را از دست جنایتکاران نجات داد.

جمهوری اسلام  24/3/61

سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با فرماندهان نیروی زمینی و فرماندهان لشکرهای عملیاتی:

... نجات قدس عزیز از آرمان‌های قدیمی ما و مسلمین جهان بوده و می‌باشد. امیدوارم با شروع این حرکت الهی از ایران اسلامی و عبور از راه کربلا دیگر مسلمانان خود را برای پیوستن به این قافله عظیم آماده سازند.

... جمهوري اسلامي ايران به يك وجب از خاك عراق چشمداشتي ندارد، بلكه طبق يك وظيفه ديني و الهي كه بر تمام ملاحظات مقدم است از كشور عراق كه نزديكترين راه جهت رفتن به جبهه‌هاي قدس است استفاده خواهد كرد. يقين دارم امت مسلمان و مظلوم عراق از رزمندگان اسلام استقبال مي‌كنند.

اطلاعات   30/3/61

سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با خانواده‌های شهدای هفتم تیر و اعضای ستاد برگزاری مراسم و همچنین مجروحین این فاجعه بزرگ:

... امروز رزمندگان ما بیرون راندن متجاوزین صدامی از سرزمین‌های خوزستان، متوجه آزادسازی قدس عزیز شدند و برای این کار باید از عراق گذشت و برای ما خرمشهر و قدس و لبنان فرق ندارد ما حمایت از محرومین جهان را وظیفه شرعی خود می‌دانیم.

... در رابطه با توطئه اخیر رجویست‌ها که گفته‌اند ما حاضریم در جبهه‌های لبنان بجنگیم فرمودند:

شما یکبار امتحان خود را در جبهه‌های جنگ تحمیلی عراق داده‌اید اگر صداقت داشتید آب به آسیاب آنها نمی‌ریختید. حداقل امریکا را محکوم می‌نمودید. این اندازه با امریکا و اسرائیل و استعمار غرب همصدا و همکار نمی‌شدید.

اطلاعات   2/4/61

سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با نخست وزیر:

... به جاست همزمان با پیروزی‌های خود در جبهه‌ها جنایت صهیونیزم را در دنیا برای مسلمین و علمای اسلام افشا نماییم و آنان را برای یک راهپیمایی 20 میلیونی از مسلمانان تمام کشورهای اسلامی به سمت مسجدالاقصی آماده سازیم. به نظر می‌رسد شروع این مسافرت‌ها در ماه مبارک رمضان و در آستانه «روز قدس» که یک روز جهانی برای مسلمین است، بهترین وقت خواهد بود.

 

سال اول، شماره  10،   دو شنبه 1/شهریور  1361

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

کیهان 23/4/61

آیت‌الله منتظری: در شرایطی که دشمنان اسلام هر روز به شکلی در صدد توطئه‌ای برای نابودی اسلام و تضعیف مسلمین هستند وظیفه الهی تمام علما و روحانیون متعهد کشورهای اسلامی است که با افزایش تماس و ارتباط خود با ملت‌های مسلم آنها را برای مقابله با دشمنان اسلام به ویژه امریکای جهانخوار و اسرائیل جنایتکار بیش از گذشته آگاه و مهیا سازند.

آیت‌الله منتظری در رابطه با حضور نیروهای جمهوری اسلامی در جبهه‌های لبنان و فلسطین گفتند: باید به جهانیان فهماند که ملت مظلوم ایران برای راهیابی به جبهه قدس جنگ با صهیونیسم غاصب این دشمن اسلام و خلق عرب، راهی جز عبور از خاک عراق ندارد و باید این حقیقت را که خطر رژیم بعثی عراق برای اسلام و مسلمین کمتر از خطر صهیونیسم نیست برای مسلمین افشا کرد.

کیهان   24/4/61

آیت‌الله منتظری ضمن دعا برای رزمندگان شجاع و قهرمان اسلام و تقدیر کامل از آنان اظهار داشت امیدوارم به زودی راه کربلای حسین به عنوان نزدیک‌ترین و طبیعی‌ترین راه رسیدن به جبهه‌های نبرد با اسرائیل به دست جوانان فداکار و عزیز اسلام باز شود و سپس با بسیج عمومی توده‌های میلیونی مسلمانان جهان یک جبهه قوی نظامی سیاسی برای مقابله با اسرائیل گشوده شود.

نشریه نگهبان   31/4/61

شهید صدوقی:... (عده‌ای) انتقاد به مقام فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری گشودند و حرف زشت گوشه و کنار زدند. من می‌خواهم کلامی را بگویم، این مرد به تمام معنا شایسته است چهل سال من با این شخصیت محترم (آشنا هستم) به فقاهتش به علوم دیگرش به زهدش، به تقوایش، به ایمان راسخش، به بی‌هواییش من صددرصد ایمان دارم، فردی اس از هر جهت شایسته و لایق و باید شما مردم اگر یک کسی در گوشه و کنار درباره این شخصیت محترم توهینی می‌کند و زبان به انتقاد می‌گشاید تودهنی محکمی به او بزنید هرچه بخواهم درباره این دوست عزیز بگویم و صحبت کنم با این خستگی نمی‌توانم ولی به‌طور کلی باید بدانیم که شایستگی‌اش به تمام معنا مورد تأیید روحانیت مبارز هست و هر کسی هم که درباره او انتقاد بکند ما او را دشمن روحانیت دشمن به انقلاب چیز دیگری نمی‌توانیم درباره او حرف بزنیم و خواهیم گفت این آقا دشمن روحانیت است، دشمن اسلام است، دشمن انقلاب است. من می‌خواستم برای اینکه خدای ناکرده اگر کسی گوشه و کنار انتقادی بکند به شما برادرها بگویم که سخت جلویش را بگیرید و یک نکته دیگر هم بگویم: با مشت محکم می‌زند این ملت بر دهن دشمن روحانیت، بر دهن دشمن روحانیت بزنید و بر دهن دشمن آیت‌الله منتظری هم بالاخص بزنید.

 

سال اول، شماره 11،    پنجشنبه 1/مهر  1361

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

به نام خدای شهیدان

اطلاعات   28/5/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با رایزن‌ها و وابستگان فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی:

... یکی از وظایف رایزن‌های فرهنگی ما، شناسایی نیروهای اصیل و معتقد به انقلاب اسلامی در خارج از کشور است. اگر این نیروها، شناخته شده و با آنان در محدوده مقررات قانونی کشورها، ارتباط برقرار شود، خود آنان بهترین مبلغ اسلام و جمهوری اسلامی خواهند بود.

اطلاعات   30/5/61

در دیدار با غرائب سفیر الجزایر در ایران آیت‌الله منتظری خطاب به اعضای جنبش غیرمتعهدها خاطرنشان کردند که نباید تنها به شعار اکتفا کرد کشورهایی که خود را عضو این جنبش می‌دانند باید حقیقتاً و در عمل تمام وابستگی‌های سیاسی، فرهنگی و نظامی خود را با ابرقدرت‌های استعمارگر غرب و شرق قطع نموده و تنها به خود متکی باشند...

کیهان   2/6/61

پیام آیت‌الله منتظری به مسلمانان جهان درباره اخراج فلسطینی‌ها از لبنان:

... این توطئه بزرگ که با طراحی امریکا و سازش با شوروی به دست نژادپرستان صهیونیست انجام شد لکه ننگی است بر دامان سران کشورهای مرتجع و سازشکار عرب و غیرعرب... اگر کشورهای اسلامی در همان روزهای اول تجاوز و لشگرکشی اسرائیل به لبنان همچون جمهوری اسلامی جوان ایران با اینکه خود گرفتار تجاوز و جنگ تحمیلی است با شهامت و صداقت نیروهای مسلح خود را وارد صحنه نموده بودند و مسلمانان لبنان را تنها نمی‌گذاشتند، اسرائیل هرگز به خود اجازه چنین ظلمی بزرگ و جنايت به اسلام و مسلمين را نمی‌داد و اگر سران جنبش فلسطین بیش از حد خود را به دولت‌های مرتجع و فريبكار به وعده وعيد بلوک شرق وابسته نمی‌کردند و به جای آن با ملت‌های مسلمان پیوند مکتبی و دینی برقرار می‌نمودند امروز قربانی توطئه همین دولت‌های خائن و دشمنان دوست‌نما نمی‌شدند... باید در خطبه‌های نماز جمعه‌های بلاد اسلامی و مراسم عظیم حج و سایر مواقف اسلامی این جنایات و مسببین اصلی آن که ابرقدرت‌ها به خصوص امریکا می‌باشند افشا شوند و مسلمانان با هر وسیله ممکن  تنفر و انزجار خود را از آنچه که در جهان اسلام به خصوص در لبنان مظلوم و افغانستان مقاوم جریان دارد نشان دهند...

کیهان   3/6/61

حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها نماينده امام در سازمان حج در قم با حضرت آیت‌الله منتظری دیدار و گفتگو کرد. ایشان در همین رابطه یادآور شدند که باید مظلومیت ملت قهرمان ایران در جنگی که از سوی امریکا و مزدور کافرش صدام تحمیل شده است به گوش مسلمانان جهان رسانده شود و همین فاجعه تجاوز صهیونیسم و شوروی در لبنان و افغانستان و ابعاد گسترده آن و خطراتی که برای اسلام و صلح جهانی به همراه دارد برای مسلمین تشریح گردد.

کیهان   4/6/61

آیت‌الله منتظری:

در این شرایط حساس که کشور ما در مسیر رسیدن به خودکفایی حرکت می‌کند توجه به توسعه دامداری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است... لازم است مسئولین مربوط و مردم مسلمان که پیوسته در پشت جبهه‌ها مایحتاج جبهه‌ها را تأمین می‌کنند در زمینه همکاری با ایشان و فرستادن علوفه مورد نیاز برای حفظ دام‌ها همت کنند و در حد توان خود در این امر مهم کمک نمایند.

کیهان 7/6/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با دادستان کل کشور:

... مسئولین قضائی و سایر ارگان‌های مربوطه باید با همفکری و هماهنگی کامل و بهره‌گیری از نیروهای انقلابی و جوان که متعهد به انقلاب و آشنا به مسائل حقوقی و قضائی اسلام باشند به زودی سیستم دادگستری را متحول کنند و نظر حضرت امام مدظله العالی را که نباید در جمهوری اسلامی قانونی غیر از احکام الهی حاکم باشد را تأمین نمایند.

کیهان   10/6/61

حجت‌الاسلام فاضل هرندی با حکمی از طرف فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله منتظری مأموریت یافت تا تصویب نهایی قانون واگذاری زمین و اراضی مصادره شده و موات قابل کشت، با همکاری فضلای آگاه و متعهد جهت نظارت بر جریان کار هیأت‌های واگذاری زمین نسبت به واگذاری این اراضی طبق ضوابط شرعی بین کشاورزان واجد صلاحیت اقدام نماید.

کیهان   11/6/61

آیت‌الله منتظری گفتندکه در امر بازسازی و نوسازی حتی‌الامکان از سیستم بوروکراسی دست وپاگیر دوری جسته و با نظم اسلامی و هماهنگی کامل کارها با سرعت انجام گیرد. همچنین ایشان ضمن تأکید بر شرکت روحانیت در این امر مقدس، شرکت مستقیم مردم در امر بازسازی و نوسازی را لازم دانستند.

 

سال اول، شماره 12، آبانماه 1361

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

کیهان 14/6/61

آیت‌الله منتظری به آقای هرندی که اخیراً طی حکمی از سوی ایشان به عنوان ناظر بر تقسیم اراضی[ معرفي شده گفتند] سریع‌تر نسبت به تقسیم اراضی موات[اقدام شود]، انشاءالله کشاورزی ایران هرچه زودتر رونق یافته و کشور در این زمینه خودکفا گردد.

کیهان 15/6/61

با آغاز فعالیت‌های حوزه علمیه و شروع سال تحصیلی جدید، درس خارج فقه حضرت آیت‌الله العظمی منتظری «کتاب الزکات» شروع شد:

کیهان 15/6/61

آیت‌الله منتظری با آغاز فعالیت‌های حوزه علمیه و شروع سال تحصیلی جدید گفتند: ما در شرایط کنونی با دو امر حیاتی و مهم مواجهیم. از یک سو تحصیل دانش و تأمین نیروهای درس خوانده و متعهد به اسلام و انقلاب و از جانب دیگر نیازی که ارگان‌ها و مؤسسات جمهوری اسلامی به وجود طالب و فضلای مسلمان و دلسوز دارد. بنابراین توصیه می‌کنم آقایانی که آمادگی بیشتری برای درس خواندن دارند در تحصیلشان جدیت کنند و در تعطیلات و اوقات فراغت به جبهه‌ها یا نقاط مورد نیاز بروند و کسانی که بیشتر توانایی انجام کارهای تبلیغاتی و امور اجرایی دارند وظیفه‌شان این است که اقلاً به دادگاه‌ها، جبهه‌ها و دیگر جاهایی که به حضور روحانیت و اهل علم نیاز است بروند.

اینکه در شرایط فعلی ما نه درس بخوانیم و نه به کارهای اجرایی دست بزنیم و کنار بنشینیم گناه بزرگی است چرا که الان دادگاه‌ها به قاضی نیاز دارند و در جبهه‌ها و جاهای دیگر احتیاج زیادی به روحانیون وجود دارد.

کیهان   17/6/61

در دیدار با رهبر مذهبی سیاسی مسلمانان بنگلادش گفتند: شرایط ما برای خاتمه دادن به جنگ و برقراری صلح همان شرایطی است که از قبل گفته‌ایم و این چیزی است غیرقابل تغییر و این شرایط عبارتند از:

خروج کامل نیروهای متجاوز و اشغالگر صدام از کشور اسلامی ایران محاکمه و مجازات متجاوز و پرداخت همه خسارات. البته چنانچه رژیمی اسلامی و مردمی که منتخب ملت مسلمان عراق باشد بر سر کار آید آن وقت ما خودمان مسائل را حل خواهیم نمود و دیگر مسأله‌ای نخواهیم داشت.

کیهان   20/6/61

در دیدار با نماینده امام در جهاد سازندگی گفتند: یکی از دلایل کارآیی و موفقیت جهاد سازندگی... دوری این ارگان انقلابی از بروکراسی و کاغذبازی است که متأسفانه هنوز آثار آن از زمان طاغوت کم  و بیش در بعضی از مؤسسات و ادارات دولتی به چشم می‌خورد... ایشان اظهار امیدواری نمودند که جهاد سازندگی با کمک مسئولین کشور و همیاری مردم و روحانیت متعهد و کوشا بتواند با دست باز و قدرت و توان زیاد بیشترین نیروهای خود را در مناطق محروم و دورافتاده به کار گیرد و در رابطه با جنگ و بازسازی مناطق جنگی که در مسأله حیاتی است در حد توان از کمک‌های لازم دریغ نورزد.

کیهان  21/6/61

در دیدار با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی گفتند: در عین حال که باید دانشگاه‌ها بر اساس موازین اسلامی باشد ولی بازگشایی سریع آن هم امری ضروری و لازم است و چون اصلاح صددرصد را نمی‌شود یک مرتبه انجام داد، بجاست که اصلاحات اساسی انجام و دانشگاه‌ها هرچه زودتر باز شود.

کیهان   24/6/61

در دیدار با وزیر صنایع: برای رفع مایحتاج ضروری و تأمین مواد غذایی مورد نیاز جامعه بجاست بخش‌های خصوصی برای سرمایه گذاری تشویق شوند و دولت نیز در این زمینه کمک‌های لازم را به بخش خصوصی بنماید... صاحبان بخش‌های خصوصی نیز باید سعی کنند سرمایه‌های خود را در کارهایی به کار گیرند که نیاز جامعه را برطرف می‌سازد که این خود خدمت و عبادتی است بزرگ به محرومین و مستضعفین.

کیهان   24/6/61

در دیدار با نماینده امام و اعضای شورای مرکزی نهضت سوادآموزی: بر همگان لازم است که در یک بسیج عمومی در فراگیری علم و دانش بکوشند.

کیهان 24/6/61

در دیدار با روحانیون تبریز: آنچه که فعلاً بیش از هر چیز مورد نیاز است آشنایی به قوانین اسلام و توسعه فرهنگ اسلامی است و این وظیفه علما و روحانیون است که در گسترش حوزه‌های علمیه و تشکیل جلسات درس و تدریس بکوشند و سعی کنند از این وظیفه مهم غفلت نورزیده تا انشاءالله به زودی نیازهای ما در زمینه کمبود مبلغ و روحانیون مسئول و متعهد برطرف گردد.

کیهان 28/6/61

در دیدار فقیه عالیقدر آیت‌الله العظمی منتظری با برادر محمد غرضی وزیر نفت رهنمودهایی بر لزوم توسعه و تأمین مواد سوختی به خصوص سوخت مورد نیاز کشاورزان جهت رونق بخشیدن به کشاورزی توصیه و تأکید نمودند.

... آیت‌الله منتظری: تا زمانی که صدام جنایتکار بر جای خود ننشیند و شرایط اولیه ما را در مورد اخراج نیروهای متجاوز و پرداخت خسارات و محاکمه متجاوز تحقق نیابد ما باید به جنگ ادامه دهیم.

اطلاعات   31/6/61

قسمتی از پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت فرارسیدن حج:... تلاش دشمنان فریبکار اسلام به خصوص امریکا بر آن است که ملت قهرمان و آزاده ایران را در سطح بین‌المللی منزوی و فراموش‌شده سازد. شما ملت‌ها و اقشار مختلف می‌توانید با برقراری تماس و ایجاد ارتباط چه از طریق مکاتبه و یا رسانه‌های گروهی یا مصادر رسمی انقلاب، این توطئه خائنانه را خنثی و بی‌اثر سازید...

جنایات اخیر لبنان که یکی از اهداف شوم کمپ دیوید بود زنگ خطر و عبرتی برای جهان اسلام است. دولت‌هایی که با سکوت و یا تأیید ضمنی خود این کشتار عمومی فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها و تسلیم یک کشور اسلامی و عربی به دست صهیونیسم را امضا نمودند بزرگترین خیانت را به اسلام و مسلمین و میراث رسول اعظم نمودند.

جمهوری اسلامی  5/7/61

قسمت‌هایی از صحبت‌های فقیه عالیقدر به آیت‌الله منتظری در دیدار با حجت‌الاسلام شیخ محمدعلی صدوقی:... ایشان (شهید صدوقی) تنها وابسته به یزد و مردم آن استان نبود بلکه به همه ملت این کشور تعلق داشته است و ما به دنبال این شهادت‌ها مسئولیتمان سنگین‌تر می‌شود و احتیاجمان نسبت به افراد عاقل و کاردان و متعهد زیادتر می‌گردد. و تا آنجا که بتوانیم باید افرادی اینگونه بسازیم...

کیهان 7/6/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با حجت‌الاسلام محقق داماد: بجاست که در بهره‌گیری از نیروهای انسانی شاغل و داوطلب از همکاری افراد متعهدی که به انقلاب اسلامی ایمان داشته و قصد تخریب و کارشکنی ندارند استفاده شود و در این مورد بهتر است از اشتباهات جزئی که احتمالاً از در گذشته از اینگونه اشخاص سر زده است صرف نظر شود. اگرچه بازرسی در امر گزینش نیروی انسانی و رسیدگی به وضع شاغلین در ارگان‌های جمهوری اسلامی باید به‌طور دقیق و کامل انجام پذیرد اما باید از تندروی‌هایی که احیاناً به آبرو و حیثیت افراد لطمه می‌زند پرهیز کرد تا مبادا این عمل خدای ناکرده موجبات دلسردی این افراد را از انقلاب اسلامی و گرایش آنان به جناح ضدانقلاب را فراهم آورد...

 

پیام آیت‌الله منتظری و مستضعفین دهقان

به نام خدای مستضعفین

چندی پیش حضرت آیت‌الله منتظری طی فرمانی به آقای حجت‌الاسلام فاضل هرندی ایشان را موظف کردند که آن قسمت از زمین‌های مصادره شده شامل بند الف و ب اصلاحات ارضی مصوب شورای انقلاب را بین مستضعفین و در راه راه‌اندازی کشت و کار به کار گیرند. در پی این فرمان مهندس موسوی نخست وزیر نیز طی بخشنامه‌ای به ارگان‌ها و ادارات آنها را موظف به همکاری بیشتر با هیأت‌های هفت نفره تقسیم زمین کردند. این دستورات مایه امیدواری بیشتر مستضعفین و دهقانان می‌شود و زمینه‌ای می‌تواند باشد برای نیل به اجرای کامل اصلاحات ارضی و بند ج و د و سایر اقدامات انقلابی که با پیروزی‌های جنگ اسلام و کفر ضرورت این مسأله کاملاً مشخص شده است، اکنون یک سال از فرمان امام مبنی بر تفویض اعمال ولایت در مورد احکام ثانویه به مجلس شورای اسلامی در جهت تصویب لوایح و طرح‌های انقلابی و فوری در جهت حاکمیت مستضعفین و مبارزه با استثمار و ظلم و روابط اقتصادی غیراسلامی می‌گذرد، از آن پس حجت‌الاسلام رفسنجانی مستمراً در خطبه‌های نماز جمعه روی این مسأله و خصوصاً مسأله مالکیت و خدامالکی صحبت کردند و همان موقع هم اعلام کردند که بدون اعمال ولایت استمرار حکومت اسلامی ممکن نیست. ولی متأسفانه پس از یک سال هنوز این مسأله به‌طور بنیادی حل نشده و لوایح در مجلس یا طرح نشده و یا اینکه نیمه‌کاره و تصویب‌نشده در مجلس مانده است. به نظر می‌رسد برای حل این مسأله و برخورد با مخالفین روی مواضع ایدئولوژیک امام خمینی و آیت‌الله منتظری و خطبه‌های جمعه آقای رفسنجانی و در سطح وسیع‌تری کار گذاشته شود تا آن عده که مخالفتشان بینشی است امر برایشان روشن شود و در مقابل مخالفین دیگر نیز امام و خط امام اعمال ولایت کنند.

قبول لوایحی چون اصلاحات ارضی، تجارت ملی، اصل 49 و... و کلاً قبول خدامالکی بسته به دو امر است اول برخورداری از آنچنان بینش عمیق مکتبی از رابطه خدا و مالکیت است و یکی دیگر عشق به مستضعفین و محرومین و مظلومین، آنهایی که تا هم اکنون به درازای تاریخ در استضعاف و استثمار بوده‌اند، که البته هر دو وجه درواقع یکی هستند که اسلام مکتب و سلاح مستضعفین است...

 

نحوه مقابله با دست‌های مرموز

الف - «برای دشمن روشن شده که این انقلاب با توطئه‌های نظامی و تروریستی ازپای درنمی‌آید پس باید کاری کند که ملت به حالت یأس و زدگی و ناباوری نسبت به آینده انقلاب برسد. در این رابطه نباید از نقش عوامل نفوذی دشمن که منافقانه و فرصت‌طلبانه خود را مکتبی و در خط امام جا زده‌اند غافل ماند. اینان قهراً می‌کوشند جو سوءظن و بدبینی را بین نیروهای مؤمن و اصیل انقلاب تشدید کنند و مهره‌های خود را پس از خالی نمودن پست‌های حساس از افراد مؤمن و متعهد به کارها بگمارند تا بتوانند به شکل پیچیده‌ای فرصت‌ها را از بین ببرند و نارضایتی تدریجی و عمومی را به ارمغان بیاورند.»

قسمتی از پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت دهه فجر

 

سال دوم، شماره 13(شماره ویژه)، آذرماه 1361

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

جمهوری اسلامی   12/7/61

آیت‌الله منتظری قبل از شروع درس فقه در پی واقعه ضدانسانی انفجار بمب در خیابان ناصرخسرو:... هر زمان که رزمندگان و جوانان سلحشور ما در جبهه‌های جنگ پیروزی می‌آفرینند و موجبات شادی ملت شهیدپرور را فراهم می‌آورند، این جانیان پست‌فطرت و آدمکشان دیوسیرت برای اینکه اثر شادی‌بخش این پیروزی‌ها را خنثی کرده و آن را تحت‌الشعاع قرار بدهند به چنین فجایعی دست می‌زنند.

جمهوری اسلامی   17/7/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با چند تن از روحانیون و مسئولین استان زنجان:... در رابطه با انتقادات و اظهار نظرات باید حیثیت افراد و ارگان‌ها به خصوص روحانیت متعهد و عالیقدر را مراعات کرد تا مبادا خدای ناکرده شخصیت افراد متعهد و خدمتگزار تضعیف گردد.

کیهان   18/7/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با رفیق‌دوست عضو شورای عالی فرماندهی سپاه و معاونان نخست وزیر:... در شرایط فعلی که ضدانقلاب و دشمنان خارجی اسلام درصدد یافتن بهانه برای تضعیف انقلاب هستند استخدام و گماشتن افرادی که توان انجام کارها را به‌صورت انقلابی و منطبق بر موازین شرعی ندارند برای پست‌های مهم، خدمت ناخودآگاه به دشمن است.

اطلاعات   19/7/61

پیشنهاد آیت‌الله منتظری برای سلب حاکمیت رژیم سعودی از حرمین مکه و مدینه:...  باید دولت‌های مترقی عربی و غیرعربی بیش از این به چنین ظلمی که به تاریخ و مقدساتشان شده است تن درندهند و هیئتی از نمایندگان دولت‌های کشورهاي اسلامی را برای اداره حرمین شریفین تعیین نمایند.

اطلاعات  24/7/61

پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت شهادت امام جمعه باختران در سنگر محراب آیت‌الله اشرفی اصفهانی:... صاحبان اصلی انقلاب که همین مردم شریف و مستضعف می‌باشند، پیوسته در صحنه و مراقب آن بوده و هستند. از طرفی جبهه‌ها را تأمین کرده و از سوی دیگر با اینکه بار اصلی کمبودها، فشارهای ابرقدرت‌ها و تحریم اقتصادی آنها را بر دوش خود احساس می‌کنند روز به روز قوی‌تر و آگاه‌تر از پیش می‌شوند. البته باید ضعف‌های موجود در ارگان‌ها را شناخت و علاج کرد و هرگز مسامحه و فرصت‌طلبی را، این مردم دلیر نخواهند بخشید. باید مسئولیت‌های کلیدی و سنگین به افراد متدین لایق و باکفایت سپرده شود و اگر در تقسیم مسئولیت‌ها خدای ناکرده جهات دیگر منظور نشود، خیانت به اسلام و دستاوردهای انقلاب و خون پاک شهدای عزیز و اسلام خواهد بود.

اطلاعات 1/8/61

آیت‌الله منتظری خطاب به مسئولین و قضات دادسراها:... شما مسئولین و قضات دادسراها باید توجه داشته باشید در مورد رسیدگی به اتهام افراد حیثیت آنان را کاملاً مراعات نمایید و همچنین در مواردی که سیره پیامبر و ائمه اطهار(ع) بر عدم تجسس و افشاء آن بوده، نباید دادگاه‌های مربوطه بر افشای آن امور اصرار ورزند آنگاه آیت‌الله العظمی منتظری در مورد اجرای حدود و تعزیرات اظهار داشتند: البته پس از ثبوت جرمی از طریق شرعی، باید حدود الهی کاملاً اجرا شود و اجرای حدود، غیر از شکنجه است که برای اثبات جرم در دنیای امروز معمول است.

اطلاعات    8/8/61

آیت‌الله منتظری در ملاقات با سرپرست سازمان برنامه و بودجه:... در شرایط فعلی آنچه برای دولت مهم است، شناخت متخصص‌ها و افراد لایق و متعهد است، تا کارها به نحو احسن انجام پذیرفته و دولت نیز کنترل و نظارت کامل بر جریانات داشته باشد تا بدین وسیله افراد سودجو و پول‌پرست نتوانند از بحران‌ها سوءاستفاده کنند.

 

سال دوم، شماره 14، دیماه 1361

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

خبرگان

اطلاعات    16/9/61

شرکت طبقات و اقشار گوناگون در این انتخابات مهم، حضور خود در صحنه و آمادگی کامل برای تصمیم‌گیری در مراحل آینده انقلاب را نشان می‌دهند و عملاً ثبات سیاسی کشور و قدرت مردم را در تصمیم‌گیری اثبات می‌نمایند...

بدیهی است انتخابات افراد عالم باتقوا و بصیر و متعهد در خط امام به عنوان خبرگان می‌تواند انقلاب را از حوادث احتمالی در آینده مصون و محفوظ ساخته و تداوم خط رهبری را تضمین نماید و بالنتیجه توطئه‌های شیطان بزرگ و همدستانش را از هم اکنون در نطفه خفه و نقش برآب سازد.

تشکل ائمه جمعه

آیت‌الله منتظری در شورای مرکزی ائمه جماعات اهمیت تشکل روحانیون و ائمه جماعات را به عنوان بزرگترین قدرت معنوی کشور را مورد تأکید قرار دارد... و لزوم تشکیل هرچه زودتر دبیرخانه شورای مرکزی ائمه جمعه که طبق قطعنامه مصوبه سمینار اخیر ائمه جمعه مراکز استان‌ها باید از پنج تن از فضلا و طلاب فعال و آگاه به مسائل اجتماع کار خود را آغاز نماید.

نهضت‌های آزادیبخش

کیهان   25/8/61

حجت‌الاسلام هاشمی مسئول نهضت‌های آزادیبخش سپاه پاسداران از آیت‌الله منتظری برای استمرار و یا عدم استمرار فعالیت این نهاد که هنوز سرنوشت قانونی آن توسط مجلس شورای اسلامی مشخص نشده تعیین تکلیف شرعی کرده‌اند.

متن تلگراف آیت‌الله منتظری به حجت‌السلام هاشمی:

با توجه به اهمیت موضوع صدور انقلاب اسلامی و لزوم تقویت و کمک‌های اسلامی با توجه به شناخت شما از آنها و تجربیاتی که در طول این مدت به دست آورده‌اید لازم است شرعاً تا تعیین تکلیف قطعی از طرف مجلس شورای اسلامی جنابعالی با حفظ هماهنگی کامل با نهادهای مربوطه به کار خود ادامه دهید.

انشاءالله سپاه و وزارت امور خارجه نیز برحسب وظیفه اسلامی، همفکری و همکاری‌های لازم را خواهند نمود امید است مجلس شورای اسلامی با توجه به ابعاد گوناگون حمایت از جنبش‌های اسلامی و اهمیت آنها و در نظر گرفتن مشکلات بین‌المللی دولت، نهادهای مستقل و هماهنگ با ارگان‌های دولتی و انقلابی با نظارت روحانیت متعهد را جهت تقویت و حمایت معنوی و مادی حرکت‌های اسلامی تصویب نماید.

جنگ

کیهان   7/9/61

در دیدار آیت‌الله منتظری با وزیر سپاه و فرمانده نیروی زمینی گفتگویی مبنی بر ایجاد پایگاه‌های نظامی و تبلیغی در مرزهای ایران و عراق برای تشکل و استقرار معاودین عراقی و پناهندگان عراقی که در حال مبارزه با رژیم صدام می‌باشند انجام گرفت.

سپاه

کیهان   1/9/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با حجت‌الاسلام فاکر و محلاتی نمایندگان امام در سپاه پاسداران تأکید کردند: که باید کاملاً جریانات داخلی سپاه زیر نظر گرفته شود تا خدای نکرده عملی خلاف اسلام انجام نگیرد. از جمله مسائل مهمی که باید در سپاه مورد نظر قرار گیرد مراعات ضوابط دقیق اسلام و بها دادن به لیاقت و کاردانی افراد به جای ملاحظه روابط شخصی و گروهی است و لذا نباید به هیچ وجه در تقسیم مسئولیت‌ها در سپاه رابطه به جای ضابطه حاکم باشد... باید جنبه‌های تقوا و حسن لیاقت و کفایت افراد منظور شود... در صورتی که مسئولین انتخاب شده پس از تحقیق کافی برای انجام وظیفه‌ای برگزیده شده‌اند نباید آنها را به بهانه‌های واهی از مسئولین کنار زد و اگر احیاناً بنا باشد فردی از مسئولان کنار برود باید حیثیت اجتماعی وی کاملاً محفوظ بماند. تا فرد یادشده بتواند در پست‌های دیگر به انقلاب خدمت نماید.

کیهان   6/9/61

در ملاقات محسن رضایی فرمانده کل سپاه و وزیر سپاه و حجت‌الاسلام هاشمی سرپرست واحد نهضت‌های سپاه پاسداران با آیت‌الله منتظری ایشان ضمن تقدیر از فعالیت آنان اظهار داشت:... احساس شد که باید برای شناسایی و حمایت فکری و مادی از آنان نهادی به وجود‌ آيد که تاکنون متأسفانه به علت گرفتاری‌های زیاد مسئولین انقلاب این خواسته عملی نشد و در عمل سپاه پاسداران در محدوده توانایی خود کارهای زیادی انجام داد که قابل تقدیر است و از طرفی با توجه به مشکلات و گرفتاری‌ها دولت و محدودیت ضوابط اداری انجام این مسئولیت بزرگ از توان دولت خارج است. لذا باید تصمیم‌گیری نسبت به امور نهضت‌ها توسط نهادی مستقل با اشراف و نظارت روحانیت متعهد و همکاری سپاه و هماهنگی با وزارت امور خارجه انجام گیرد... با همفکری نمایندگان وزارت امور خارجه و سپاه طرح و اساسنامه‌ای تصویب و به اینجانب اطلاع دهند.

کیهان   13/9/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با حجت‌الاسلام قمی دادستان کل دادگاه انقلاب اسلامی سپاه سراسر کشور اظهار کرد: از آنجایی که سپاه مولود ارزشمند انقلاب اسلامی است لذا قداست خاصی داشته و مسئولین مربوطه باید توجه کنند از پیدایش افکار و اخلاق غیراسلامی در سپاه جلوگیری نمایید.

همچنین ضمن توصیه رعایت ضوابط شرعی در برخورد با مردم تأکید کردند پاسداران انقلاب حق ندارند در مواردی که جرم حتمی ثابت نشده با متهم تندی کرده و یا با خشونت رفتار کنند و حتی پس از اثبات جرم هم اجرای بیش از آنچه به عنوان حکم از جانب حاکم شرع معین شده است جایز نیست.

... خطری که همواره سپاه را تهدید می‌کند کاهش معنویات و اخلاق و اعمال شخصی در داخل این ارگان انقلابی است... مبنی بر قطع روابط گروهی و خبری پرسنل سپاه افزود: اگر احزاب و گروه‌های مشخصی ولو با عناوین اسلامی بخواهند در سپاه عضویت داشته باشند قهراً این ارگان مهم که از متن انقلاب اسلامی جوشیده در مقاطع خاصی به سمت گروه و تشکیلات مختلف کشیده می‌شود. در حالی که این حرکت برخلاف نظر امام و امت است.

اجرای قوانین اسلامی

اطلاعات  27/9/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با رئیس دیوان عدالت اداری اظهار داشت: از اجرای قوانینی که با شرع مقدس و قانون اساسی مخالفت دارد و موجبات نارضایتی مردم را فراهم می‌کند شدیداً جلوگیری شود.

اطلاعات  16/9/61

در دیدار آیت‌الله منتظری با رئیس شعبه 4 دیوان عالی اظهار داشت: باید هرچه زودتر تشکیلات دادگستری متحول شده و به‌طور دقیق با ضوابط و احکام اسلامی منطبق گردد.

اطلاعات   17/9/61

در دیدار آیت‌الله منتظری با گروهی از نمایندگان مجلس تأکید کرد: برادران نماینده در لوایح پیشنهادی مطالعه و دقت لازم را بنمایند و از روی بصیرت و شناخت کافی بتوانند اظهار نظر کرده و آن را تصویب و یا رد نمایند.

کیهان   4/9/61

در دیدار با وزرای آموزش و پرورش، کار و پست و تلگراف اظهار داشت: اگر مسئولیت‌ها بر اساس لیاقت و کاردانی و دیانت اشخاصی تقسیم گردد بسیاری از این نارسایی‌های اجتماعی برطرف می‌گردد. در ادامه تأکید کردند ما نباید در انتخاب سیستم‌های مبارزه با مشکلات به سمت شرق و یا غرب گرایش پیدا کنیم، بلکه با اتکا به استعداد و نیروی خلاق و منکر ملت خودمان بر اساس ضوابط دقیق دینی و هدایت‌های ناشي از متون اسلامی... برای رفع کمبودها و نابسامانی‌ها و ساختن جامعه کشف کرده و به کارگیریم.

کیهان   15/8/61

آیت‌الله منتظری در دیدار با مدیر جانشین دوایر سیاسی، ایدئولوژیک نیروی دریایی اظهار داشتند: سیاست شما در دایره سیاسی – ایدئولوژیک باید‌ این باشد که به نظامیان بینش لازم را بدهید تا خود آنها به مرحله خودکفایی رسیده و بتوانند دیگر نظامیان را آموزش دهند.

 

تحلیلی بر تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق با توجه به رهنمودهای آیت‌الله العظمی منتظری

به نام خدای شهیدان

از آنجاکه انذار دارای سه مرحله (آگاهی دادن، آزاد شدن نیرو، و سازماندهی متناسب با نیروهای آزاد شده) می‌باشد، شاهد بودیم که امام خمینی این خط را در رابطه با انقلاب اسلامی ایران متحقق ساخته و پس از پیروزی انقلاب به شیوه انبیا و اسوه‌های حسنه همین کار را در رابطه با مستضعفین منطقه انجام دادند، که اصطلاحاً به آن صدور انقلاب یا صدور شیوه‌های تحقق قرآن و چگونگی مبارزه اسلامی با ائمه الکفر و الحاد و نفاق و شرک می‌گوییم.

در این مرحله از رشد انقلاب و پس از سپری شدن مراحل اولیه انذار (تبیین مکتبی آزادی قدس، نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی، استقلال آزادی جمهوری اسلامی، امروز ایران فردا فلسطین و... همراه با رشد و گسترش نیروهای آزادشده و نیازمند عراقی در طول جنگ اسلام و کفر) حال شاهد مرحله جدیدی از صدور انقلاب که همانا سازماندهی مستضعفین است، می‌باشیم، که تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق می‌تواند در جهت پاسخگویی به این نیاز اصیل باشد.

حال برانیم تا با بررسی ویژگی‌های این حرکت هرچه بیشتر در جهت باروری اهداف انقلاب اسلامی عراق کوشا باشیم.

 

برکات تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق

1 ـ قبول رهبری امام خمینی

پذیرش رهبری امام به منزله پذیرش خط مشی سازش‌ناپذیر ایشان یعنی همان آزادی قدس، مبارزه درازمدت خودکفا با دشمنان اسلام و انسانیت و... می‌باشد.

پذیرش این اصل بار دیگر امامت امام خمینی بر مستضعفین جهان را نشان می‌دهد.

2 ـ رهبری واحد

یک مبارزه اصیل و مکتبی در جهت تحقق اهداف خویش نیاز به وحدت کلمه و رهبری دارد. که این رهبری، توده‌ها و جریانات مختلف را حول استراتژی انقلاب بسیج نموده و از حرکت‌های خودبه‌خودی و بدون سازماندهی که موجب اتلاف نیروها می‌باشد جلوگیری می‌کند.

تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بعد از شهادت آیت‌الله صدر می‌تواند در این خط باشد.

3 ـ حل مسأله شیعه و سنی

یکی از مسائل و مشکلات ملل عرب همان اختلاف بین شیعه و سنی است که شاهدیم چقدر به سود ابرقدرت‌ها تمام شده و این مسأله نیز از مشکلات بزرگ ما در ورود به خاک عراق می‌باشد بدین صورت که با ورود ما به خاک عراق این جو را که شیعیان آمده‌اند تا بر سنی‌ها حاکم شوند تشدید می‌کنند. پیوند پیروان این دو مذهب در مجلس اعلا ضربه‌ای بر این جو کاذب می‌باشد.

4 ـ وجه اثباتی مرگ بر صدام

یکی از مسائل مردم عراق این بود که بعد از صدام چه کسی می‌خواهد سرکار بیاید، وجود این مجلس به خصوص با پذیرش رهنمودهای آیت‌الله منتظری جوابی به این سؤال و تشدیدکننده مبارزات ضد صدامی حول این محور می‌باشد.

5 ـ رشد و گسترش سازماندهی‌های مردمی با خط مشی قهرآمیز در عراق

 وجود این مجلس انگیزه‌ای است برای تشدید حرکت نیروهای خودجوش و مبارز عراقی در جهت پیوند و یاری مجلس اعلا.

6 ـ تشدید تضاد در درون حکومت بعثی صهیونیستی صدام

رشد مستضعفین عراق و تشکیل جریاني که بتواند جانشین رژیم صدام شود در بین نیروهای بینابینی عراق نسبت به حمایت از حکومت صدام تزلزل ایجاد می‌نماید.

بعد از اعلام تشکیل این مجلس، شاهد ارائه رهنمودها، خط مشی، و استراتژی انقلاب اسلامی عراق از طرف امید امام و امت آیت‌الله منتظری بودیم. ایشان در تعيين نقش انقلاب اسلامی ایران در قیام ملت مستضعف عراق فرمودند که سپاه پاسداران در نواحی مرزی برای رزمندگان عراق پایگاه نظامی تشکیل دهند و نیز مجاهدین عراقی به این پایگاه‌ها بپیوندند و با آموزش و سازماندهی مبارزه علیه رژیم بعثی صهیونیستی عراق، این جنبش را تشدید کرده تا به امید خدا هرچه زودتر راه کربلا باز شده و مستضعفین منطقه راه قدس را درپیش گیرند.

ما برآنیم تا با بررسی برکات این رهنمود آن را در اختیار نیروهای نیازمند انقلاب اسلامی عراق قرار داده و نیز بتوانیم خود را هرچه بیشتر با خط مکتبی صدور انقلاب تطبیق دهیم.

1 ـ تبیین عملی صدور انقلاب در رابطه با جنگ اسلام و کفر

در رابطه با انقلاب اسلامی عراق و نقش انقلاب اسلامی ایران نظرات مختلفی به چشم می‌خورد.

الف) یک جریان می‌گوید حرکت ما به طرف قدس اصل است و برای پیمودن این راه از کربلا کاری به نیاز و زمینه‌های درونی ملت عراق و درجه رشد آنها نداریم.

تحقق عملی این نظر سقوط کاخ صدام توسط رزمندگان اسلام بدون توجه به بیداری و پیوستن ملت عراق به نیروهای اسلام می‌باشد، که این شیوه حرکتی است شبیه به حرکت شیوه اشغالگری و از اثرات آن مخدوش شدن خط اصولی صدور انقلاب امام خمینی و تشدید ناسیونالیسم عرب در برابر ما می‌باشد.

ب) جریان دیگری معتقد است حال که ما خاکمان را از صدام پس گر فته‌ایم و هم اکنون که مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق تشکیل شده، ما باید به سراغ حل مسائل درونی‌مان برویم و بار انقلاب عراق را بر دوش خود مبارزین عراقی گذاشته و تنها از لحاظ فرهنگی و برخی امکانات محدود یاریشان نماییم.

اشکال این نظر در این است که صدام را دشمن اسلام نمی‌بیند تا برای از بین بردن آن همه مسلمین بسیج شوند، نه فقط ملت عراق.

دیگر اینکه امام را رهبر مستضعفین جهان نمی‌بیند تا ما ملزم به همراهی با ملت عراق در جهت تحقق خط امام یعنی آزادی قدس از طریق کربلا باشیم.

ج) حرکت اصولی صدور انقلاب همان نیروگذاشتن و سازماندهی کردن مجاهدین عراقی و رشد پیوندهایمان در مبارزه علیه صدام به میزان رشد و درجه نیازمندیشان است.

2 ـ رفع مارک تجاوزگر از انقلاب اسلامی ایران

مجاهدین عراق با هماهنگی رزمندگان ما در آزادی کربلا که همان قیام ملت عراق است، توطئه مارک اشغالگرزدن به ایران و تفسیر سوء صدور انقلاب (تجاوزگری به شیوه شوروی در افغانستان) ضربه مهلکی می‌خورد.

 3 ـ ضربه به خطوط رفورمیست و سیاسی‌کار

با قبول خط مشی آیت‌الله منتظری از طرف مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، دیگر سقوط صدام آن هم با قیام مسلحانه مردم تثبیت می‌شود و توطئه برکناری صدام به شیوه سیاسی‌کاری و روی کارآمدن بختیارها، ضربه می‌خورد.

4 ـ تثبیت عملی ایران به عنوان پایگاه نهضت‌های آزادیبخش جهان در فاز مکتبی- سیاسی- نظامی

5 ـ کادرسازی و مرزبندی

نیروهایی که می‌خواهند آینده عراق را در دست بگیرند، در عین صالح مبارزه با کفر بعثی- صهیونیستی به امامت روح خدا.

6 ـ تثبیت بخش نهضت‌های آزادیبخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی                                                                                            

به عنوان یکی از نهادهای رسمی جمهوری اسلامی در عمل صالح آموزش مکتبی- سیاسی – نظامی مجاهدین عراقی.

با توجه به ویژگی‌های تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و برکات پذیرفتن خط مشی آیت‌الله منتظری ضروری است که با گسترش و تحقق شیوه‌های ذیل قدمی در جهت پاسخ به نیاز ملت عراق در مبارزه علیه کفر بعثی صهیونیستی صدام برداریم:

1 ـ انفجارات و جنگ و گریزهای داخلی و اعدام انقلابی صدامیان به منظور شکستن ثبات پوشالی رژیم بعثی نظیر انفجارات خبرگزاری صهیونیستی و وزارت کشور عراق به شیوه ایثاری.

2 ـ گسترش برنامه رادیو مجاهدین عراقی در زمینه‌های آموزش دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران

3 ـ پخش اعلامیه‌های پیام‌های امام و آیت‌الله منتظری.

4 ـ نفوذ در شهرها و روستاهای مرزی به منظور آموزش و سازماندهی و مسلح کردن مستضعفین آن نواحی علیه صدام مانند عملیات نفوذی در شهر مندلی و نیز ایجاد رابطه و پیوند با دیگر نیروهای خودجوش در خاک عراق.

5 ـ ایجاد منطقه آزادشده درون خاک عراق و انتقال پایگاه‌های نظامی مجاهدین عراقی به این مناطق.

6 ـ تبلیغ بیشتر برای پیوستن معاودین و اسرای عراقی به این پایگاه‌ها.

سیر اصولی یک تشکیلات اسلامی- انقلابی که خواهان کسب صلاحیت رهبری توده‌های مستضعف می‌باشد (اللهم اجعل للمتقین اماما) این است که حرکت و شعارش فریاد دل مستضعفین بوده که خود نیز در تحقق اهداف انقلاب فعال‌ترین نیرو باشد و در صحنه عمل به حل تضادهای آن شرکت مستقیم داشته باشد تنها در این شیوه است که این تشکیلات با تزکیه و تصفیه خویش صلاحیت رهبری انقلاب را پیدا می‌کند و نیروهای فرصت‌طلب و رفرمیست را از درون انقلاب پاکسازی می‌کند.

چنین شیوه‌ای را در سیر حرکت امام خمینی و تزکیه و تصفیه نظام انقلاب شاهد بودیم. از یک طرف رشد سازماندهی امامت در نهادهایی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهاد سازندگی، دولت و... و از طرفی تصفیه افراد و جریاناتی نظیر بازرگان، بنی صدر، رجوی، شریعتمداری و... در طول حرکت خونبار انقلاب اسلامی ایران.

با توجه به مطالب فوق، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق با پذیرش خط مشی آیت‌الله منتظری (در امر تشکیل پایگاه‌های نظامی مبارزین عراقی)، در نواحی آزادشده باید فعال گشته و در پیوند با جریانات مبارز و خودجوش عراق و حل تضادهای آنان بر علیه رژیم کافر بعثی صهیونیستی صدام در پی کسب صلاحیت هرچه بیشتر در جهت پیشبرد انقلاب اسلامی عراق باشد.

به امید تحقق آمال شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ایران و عراق در فتح کربلای حسینی و حاکمیت مستضعفین عراق.

والسلام.

 

سیری در نقطه نظرهای امید امت و امام

صدور انقلاب

به نام خدای پرورش‌دهنده شهدا و صدیقین

همزمان با طرح مجلس خبرگان و مسأله انتخاب رهبری، ندای یکپارچه «منتظری امید امت و امام» امت حزب الله بر سرتاسر جبهه‌های جنگ، نماز جمعه‌ها، مسجدها، دعای کمیل‌ها طنین افکند.

پس از گذشت قریب چهار سال از بسیج همگانی «مرگ بر شاه» و اتحاد یکپارچه ملت ایران در پذیرش امامت و رهبری امام خمینی بار دیگر آیت‌الله العظمی منتظری، فریادگر پیام رهبر، آرامش‌بخش قلب‌های تپنده‌ای گشت که جز به انقلاب و تداوم خط امام و تعهد خون شهدا به چیز دیگری نمی‌اندیشند.

در این میان آنچه غیرقابل تردید می‌نماید اینکه این پذیرش‌ها و انتخاب‌ها یک انتخاب شکلی و مکانیکی نیست، بلکه انتخابی است که ریشه در عمق فطرت انسان‌های حق‌طلب و خداجو دارد و به این علت است که انواع توطئه‌های داخلی و خارجی، انواع سرکوب‌ها و نفوذها و فشارها و... نتوانست کوچکترین خللی در ادامه این انتخاب وارد کند چون بنا به گفته امام خمینی «فطرت‌ها را نمی‌توان بازی داد».

امروزه مردم جان برکف ایران را می‌بینیم که با گفتن «منتظری امید امت ماست، پیام او پیام رهبر ماست»، چه شایسته ادامه دادن راه شهدای 17 شهریورها، 22بهمن‌ها و... گشته‌اند که می‌گفتند: «خمینی، تو نوری از خدایی، فریادی از دل‌هایی، رهبر مایی».

بدون شک امت حزب الله، این انتخاب را نه با ملاک کبر سن، یا اصالت تجربه، یا مراتب اطلاعات و آگاهی و یا چیز دیگری انجام دادند، بلکه همچون انتخاب امام تنها با ملاک فطری «فریاد دل مستضعفین» است که ایشان را شایسته چنین مقامی می‌دانند و بدیهی است که تداوم این راه و شناخت فریادگران واقعی مستضعفین هم جز از راه شناخت عمیق و بنیادی تفکرات، خط مشی‌ها و شیوه‌های آنها امکانپذیر نیست.

برآنیم تا با طرح و بررسی این حرکت‌ها، شیوه‌ها و پیام‌ها هرچه بیشتر خط اصیل و واقعی اسلام و امام و تداوم‌دهندگان واقعی راه ایشان را شناخته و سعی نماییم تا با پیروی و تطبیق دادن هرچه بیشتر حرکت‌هایمان در این جهت، با صالح‌ترین عمل انقلاب پیوند خورده و بدین صورت تداوم‌بخش راه شهدایی همچون مهدی آرزومند ارشادی گردیم که خطاب به مادرش می‌گوید:

«مادر سعی کن همیشه در خط اسلام و امام باشی و مواظب باش بعد از امام آیت‌الله منتظری هستند».

صدور انقلاب، مسئله صدور انقلاب و گسترش دستاوردهاي انقلاب در بين مستضعفين‌

جهان و تحکیم بخشیدن به وحدت تمامی مسلمین در جهت آزادی قدس از جمله مسائلی است که از همان اوایل انقلاب مورد تأکید فراوان آیت‌الله العظمی منتظری بوده است.

ایشان در دیداری که در تاریخ 28/2/61 داشتند فرمودند:

«از اینکه جهان محرومین و مستضعفین به ویژه ملت فلسطین به انقلاب اسلامی ایران روی آورده‌اند بر همه ما لازم است که از جمعی جهات به خصوص جهت فکری و عقیدتی آنان را یاری کنیم.»...

«آزادنمودن قدس عزیز برای ما مسأله مهمی است به همین دلیل و برای عملی نمودن شعار «امروز ایران، فردا فلسطین» و تحکیم پیوند عمیق بین انقلاب اسلامی ایران و انقلاب فلسطین بجاست که سپاه پاسداران جهت غنی کردن پایه‌های عقیدتی و وسعت بخشیدن به شناخت مکتبی انقلابیون مسلمان فلسطین در داخل و خارج کشور برنامه‌هایی را به مورد اجرا بگذارند» چه ایشان صدور عملی انقلاب را همان انعکاس شیوه‌های اسلامی و خودکفای نه شرقی، نه غربی در بین ملل مستضعف و دربند جهان دانسته و از این رو آن را ضامن حفظ و تداوم انقلاب اسلامی می‌دانند و همیشه همراه با مبارزه مستمر و رودرروی با تمامی عوامل و پایگاه‌های کفر شیطان بزرگ در داخل، بر تشکل جبهه متحد مستضعفین نیز تأکید فراوانی داشته‌اند زیرا که:

اولاً حفظ و تداوم انقلاب در چارچوب صدور انقلاب میسر است:

برخلاف نظریه عده‌ای که می‌گویند اول باید انقلاب را در داخل درست کنیم و بعد آن را صادر نماییم (که از این طریق عملاً هیچ وقت صادر نمی‌کنند)

این دو جدای از هم قابل تحقق نمی‌باشند، زیرا که مستکبرین به علت وابستگی عمیقی که به یکدیگر دارند، به‌صورت یک طبقه جهانی و متحد عمل می‌کنند. جوهر جریان کفر، شیطان بزرگ امریکاست که شیطان‌‌های بزرگ و کوچک دیگر هم، گرد او جمع شده و در امر سرکوب انقلاب‌ها و قیام‌های مردمی به کمک یکدیگر می‌شتابند و اگر ما از طریق صدور انقلاب و تشکیل جبهه مستضعفین با ملل محروم این کشورهای مستضعف پیوند نخوریم، دولت‌های وابسته امپریالیسم، انقلاب اسلامی ایران را از بیرون سرکوب و خفه خواهند کرد.

ثانیاً حل مسائل درونی انقلاب در سایه صدور آن امکانپذیر است:

به علت جوهر مکتبی و استقلال‌طلبانه انقلابمان و الگوبودنش در بین استقلال‌طلبان مستضعف جهان، استکبار جهانی با درگیری مستقیم و به کارگیری پیچیده‌ترین توطئه‌ها، سعی در سرکوبی انقلاب در تمامی ابعادش داشته و خواهد د اشت.

در نتیجه، صدور و گسترش هرچه بیشتر ویژگی‌های این انقلاب، باعث عمق بخشیدن و تحقق بسیجی اصولی علیه جوهر کفر و شیطان بزرگ خواهد شد.

 از آنجایی که در هنگام بسیج نیروهای آزادشده مردم، چندین برابر توان عادی بوده و مردم انگیزه تحمل شداید و نارسایی‌های معمول پس از انقلاب را خواهند داشت، تمامی مشکلات داخلی را می‌توان در ضمن این بسیج عمومی علیه دشمن اصلی حل کرد.

به یاد داریم که وحدت و یکپارچگی مردم پس از حرکت انقلابی و مکتبی فتح لانه جاسوسی امریکا به حدی بالا رفته بود که در سایه آن بسیاری از مسائل معرفتی و ذهنیت‌ها حل شده و در سایه این بسیج عمومی توانستیم تا حدی با لیبرالیسم سیاسی، فئودالیسم و زمینداری بزرگ، سرمایه‌داری وابسته و... بجنگیم و در عین حال پابرجایی و ثبات خود را حفظ نماییم. حل مسائل داخلی نظیر اقتصاد، امنیت، اختلافات قومی و... جدای از بسیج اصولی توده‌ها از طریق فروش نفت و صرف را مد حاصل از آن امکانپذیر نیست که در صورت تکیه به چنین شیوه‌هایی جهنم بهشت گونه‌ای وابسته به شیطان بزرگ خواهد بود.

ثالثاً رشد و تعمیق امت واحده (انقلاب اسلامی ایران) لاینفک از صدور آن است:

پیوند با مستضعفین یک نیاز فطری و ذاتی در جهت گسترش امت واحده است. امت واحده بهترین روابط و امکانی است که راه رشد و تعالی انسان را به سوی حق تعالی هموار می‌سازد و در حرکت تکاملی ما شتاب می‌بخشد.

اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه (بارپروردگارا ما در دولتی کریمه به سوی تو رغبت کردیم) بعد از تحقق نسبی امت واحده در ایران اسلامی، حرکت طبیعی و مکتبی آن به سوی تعمیق و گسترش این امت واحده فراسوی مرزهای مجاور می‌رود.

رابعاً صدور انقلاب ضامن تحقق شعار آزادی قدس و نابودی صهیونیسم غاصب است:

مهمترین مانع گسترش انقلاب اسلامی و بزرگترین برهم زننده این امت واحده در منطقه اسرائیل غاصب و حامی‌اش امریکاست که با خریدن و وابسته کردن حکام نفتی عرب سرنوشت اکثر کشورهای عربی را در دست خود گرفته است و سال‌ها به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر ملت مستضعف ما هم حکومت می‌کرد.

بنابراین اولین قدم‌ها برای بیداری ملت‌ها و نابودی اسرائیل غاصب این جوهر شیوخ نفتی عرب، صدور و گسترش انقلاب اسلامي در بين ملل مستضعف منطقه و تشکل و ایجاد جبهه مستضعفین حول شعار آزادی قدس می‌باشد.

حرکت در این مسیر الزاماً ما را با انواع توطئه‌ها، فشارها و سرکوب‌های امریکا و متحدان جنایتکارش روبرو خواهد ساخت که حمله سرکوبگرانه صدام نفتی به انقلاب اسلامی ایران از آن جمله است و بدیهی است که این آخرین توطئه هم نمی‌باشد.

حال باید دید در چارچوب تحقق استراتژی آزادی قدس و صدور انقلاب، شیوه مکتبی برخورد با این توطئه‌ها و تداوم خط خونبار شهدایمان در این رابطه چیست؟

شیوه‌های مختلف برخورد با صدور انقلاب در چارچوب جنگ اسلام و کفر:

1- جریانی معتقد است صدور انقلاب و گسترش دستاوردهای مکتبی آن باید از طریق تبلیغات فرهنگی و دادن آگاهی به توده‌های عراق عملی شود و به صدور شیوه‌های عملی آن همراه با کمک نظامی اعتقادی ندارد.

2- جریانی که شعار صدور انقلاب را به خاطر سرنگونی صدام می‌دهد و معتقد است که او مانع شروع مرحله سازندگی انقلاب است و کانون اغتشاشی است که باعث برهم زدن ثبات نفتی منطقه می‌باشد ولذا سرنگونی صدام می‌تواند باعث برگرداندن آرامش نفتی منطقه و جریان صدور نفت گردد. از این رو جهت تحقق این هدف یعنی سرنگونی صدام به هر طریق، به شیوه‌های وابسته و غیراسلامی مختلفی متوسل می‌شود از آن جمله است:

الف – دخالت نظامی همراه با شیوه‌های کلاسیک متکی به سلاح‌های سنگین که نه تنها ما را به ابرقدرت‌ها وابسته خواهد کرد بلکه شیوه‌ای جدای از نیاز و مرتبه توده‌های عراق می‌باشد و از طرفی امکان رودررویی ملت عراق با ما نیز وجود دارد.

ب – شیوه‌ای که در آن جدای از درگیری مستمر با دشمن اصلی می‌خواهد از طریق الگوسازی به امر گسترش انقلاب پرداخته و علیرغم شعار صدور انقلاب جنگ را مانعی برای تحقق این امر می‌داند و عمیقاً معتقد به اتمام جنگ به هر شیوه‌ای می‌باشد.

ج – شیوه‌ای که در آن معتقدند باید از طریق تداوم حالت فرسایشی «نه جنگ، نه صلح»، باعث تشدید نارضایتی‌ها در درون عراق شده و در این راه سعی در ضربه زدن به تأسیسات نفتی و اقتصادی عراق نموده و آن را عاملی جهت تشدید این نارضایتی‌ها و ایجاد فشار بیشتر مردم بر روی رژیم بعث می‌دانند.

حال به نحوه برخورد آیت‌الله العظمی منتظری با نحوه صدور انقلاب و ادامه جنگ می‌پردازیم:

ایشان در دیداری که در تاریخ 4/9/61 با فرماندهان سپاه و نیروی زمینی داشتند ضمن تأکید بر ایجاد پایگاه‌های نظامی و تبلیغی در مرزهای ایران و عراق جهت تشکل و استقرار مجاهدین و پناهندگان و معاودین عراقی، از تمام اقشار و طبقات محروم و مظلوم عراقی دعوت کردند تا با هر وسیله ممکن خود را به این پایگاه‌های برادران هموطنشان در مرزهای ایران اسلامی معرفی کرده تا هرچه زودتر همراه با دیگر برادران سپاهی و ارتشی ایرانی بتوانند آخرین ضربات را بر رژیم صهیونیستی صدام وارد آورند نکات مهمی که در این رابطه مورد تأکید ایشان بوده است عبارتند از:

الف – ایجاد پایگاه‌های نظامی، تبلیغاتی در مرزهای ایران.

ب – تشکل و استقرار مجاهدین، پناهندگان و معاودین عراقی که در حال مبارزه با رژیم صدام می‌باشند در این پایگاه‌ها.

ج – دعوت از توده‌های مسلمان عراقی جهت پیوستن به این برادران

د – کمک نیروهای ایرانی مبنی بر کمک‌های مالی، نظامی، آموزشی و... به این برادران.

الف – ایجاد پایگاه‌های نظامی، تبلیغاتی:

خط مشی آیت‌الله العظمی منتظر در این رابطه رشد و گسترش انقلاب اسلامی با شیوه مسلحانه می‌باشد و ایجاد پایگاه‌های نظامی برای ضربه به رژیم کافر بعث همراه با کار توضیحی به رشد توده‌های مسلمان عراقی در پیوند بیشتر با خط اصیل امام خمینی کمک زیادی می‌کند.

آیت‌الله العظمی منتظری در این شیوه نه به تبلیغات فرهنگی صرف بدون درگیری نظامی تکیه می‌کند، و نه به شیوه اشغال نظامی(بدون در نظر گرفتن رشد و پروسه انقلاب اسلامی عراق) متوسل می‌شوند، بلکه ایشان در تداوم خط خونبار شهدای انقلابمان که شعار «تزکیه، تشکل، جنگ مسلحانه» می‌دادند، با شیوه مکتبی جنگ چریکی که اولین مرحله آن پایگاه ایجادکردن و جنگ و گریز می‌باشد سعی دارند که امر تبلیغ و شناساندن انقلابمان به مسلمانان عراقی را در طی حرکت و کمک نظامی به آنها انجام دهند.

ب – استقرار و تشکل مجاهدین و معاودین و پناهندگان عراقی در پایگاه‌های نظامی:

امر بسیج و تشکل رزمندگان عراقی زمینه را برای ایجاد ارتش خلقی در عراق آماده کره و این همانند خطی بود که امام در آغاز انقلاب در رابطه با تشکیل سپاه و کمیته‌ها داشتند و مقدمه‌ای بود برای رشد نیروهای خودجوش در متن انقلاب. توسل به این شیوه به تسریع رشد انقلاب اسلامی در عراق کمک زیادی می‌کند.

ج – دعوت از توده‌های مسلمان عراقی جهت پیوستن به برادران رزمنده مستقر در مرزها:

از آنجا که جوهر صدور انقلاب بیداری ملت‌ها می‌باشد بنابراین هر شیوه‌ای که جدای از رشد توده‌ها منجر به سقوط صدام گردد، شیوه‌ای رفورمیستی بوده و نمی‌تواند ضامن تداوم آن و راهگشای بسیجی عمومی علیه اسرائیل غاصب گردد. ایشان معتقدند سقوط صدام و یا هر حرکت انقلابی دیگر در عراق باید به دست نیروهای مسلمان عراقی و در جهت رشد و تعالی آنها در مسیر کادرسازی برای آزادی قدس صورت گیرد. در این صورت است که می‌توان به پیدایش زمینه‌های راهپیمایی بیست میلیونی جهت آزادی قدس امیدوار بود.

د – کمک‌های نیروهای ایرانی:

از نکات دیگری که آیت‌الله العظمی منتظری در این دستورالعمل‌ها تأکید کرده‌اند کمک‌های مالی، آموزش نظامی از طرف نیروهای رزمنده ایرانی به این برادران است و عمیقاً معتقدند که انقلاب در عراق همان تداوم انقلاب در ایران است که در جهت تشکل جبهه مستضعفین برای نجات بیت‌المقدس و نابودی اسرائیل غاصب صورت گیرد. بنابراین در راه برطرف کردن نیازهای این جبهه از هر امکانی که در اختیار داریم چه مالی، تبلیغی، نظامی و... باید مایه گذاشت.

والسلام

 

سال دوم، شماره 15،   بهمن و اسفندماه  1361

پیام فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری به مناسبت دهه فجر

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت مسلمان و مقاوم ایران ایدکم الله تعالی

انقلاب عظیم اسلامی که خون‌بهای هزاران شهید و معلول شماست در آستانه پنجمین سالگرد خود می‌باشد با توجه به شرایط و ویژگی‌های خاصی که این انقلاب دارد بجاست مسائلی را مورد ارزیابی قرار دهیم از ویژگی‌های مهم انقلاب ما داشتن ایدئولوژی و مکتبی همچون اسلام است و همین ویژگی است که انقلاب عظیم ما را در تمام ابعاد از دیگر انقلاب‌های گذشته و معاصر ممتاز جدا ساخته و مسئولیت‌های مهمی را متوجه دست‌اندرکاران و مسئولان می‌سازد بهترین مبین صداقت افراد در انقلابی بودن و داشتن مکتب برخوردهای اجتماعی و اهمیت دادن آنان به ضوابط مکتب در عمل است ممکن است افرادی در مقام شعار بهترین شعارها و کلمات مکتبی و انقلابی را به زبان و قلم بیاورند. ولی در عمل خلاف آن را نشان دهند این حالت همان نفاقی است که در اسلام با نفرت از آن یاد شده. بودن چنین افرادی خدای ناکرده در مسئولیت‌های مختلف انقلاب را از داخل تهی ساخته و دیگران را به آن بدبین می‌سازد و سرانجام دشمن از آن بهره مند می‌شود. به نظر می‌رسد یکی از عوامل مهم انحراف انقلاب‌ها در طول تاریخ نفوذ اشخاص فرصت‌طلب و غیرمتعهد به انقلاب در پست‌های حساس آن می‌باشد.

ثبات اوج‌گیری انقلاب ما بیش از هر چیز نیاز به صداقت و تقوی و داشتن اخلاق مکتبی و اسلامی دارد تبلور اخلاق اسلامی در افراد نشان‌دهنده اصالت انقلاب و اتکای آن به ارزش‌های الهی است جامعه انقلابی ما امروز نیاز به عمل خالص و تلاش پیگیر برای رضای خدا دارد امروز به ملت بزرگ ما با اینکه گرفتار توطئه‌های خارجی و داخلی و جنگ تحمیلی شیطان بزرگ می‌باشد با تمام وجود از خود ایثار و گذشت در جبهه‌ها نشان می‌دهد و هرگز با بودن کمبودها و تلخی‌های جنگ و فتنه گروهک‌های منحرف و وابسته خم به ابروی خود وارد نمی‌سازد ولی همین ملت خودخواهي‌ها گروه بازی‌ها و اعمال تزویر و نفاق را تحمل نخواهند کرد ملت ایران با رشد و آگاهی سیاسی که نصیبش شده است خط مستقیم امام خود را به خوبی می‌شناسد و با تمام وجود حاکمیت همین خط را در تمام مراحل و ابعاد از مسئولین می‌خواهد خدا نکند در حالی که جوانان مخلص و عزیز ما در جبهه‌های جنگ تحمیلی آنچنان از خود ایمان گذشت و فداکاری برای رضای خدا و پیروزی اسلام عزیز کفر نشان می‌دهند ما گرفتار بعضی صفات و اخلاق مذموم شده باشیم و نتوانیم آنچنان که باید مخلصانه به وظایف خود عمل نماییم به یقین اگر ما تحولی داخلی در خود و روش خود به وجود نمی‌آوریم دستاوردهای انقلاب و خون پاک شهدای عالیقدر اسلام را به خطر انداخته‌ایم چرا باید هرچند بار رهبر معظم انقلاب اینچنین فریاد زنند و کجی‌ها و ناخالصی‌ها ایشان را نگران سازد در این رابطه ستاد پیگیری فرمان معظم له باید توجه نماید افرادی را مسئول تعقیب و ساده نمودن پیام اخیر ایشان قرار دهند که علاوه بر ایمان به انقلاب و اخلاص در عمل هیچ گونه گرایش شخصی و گروهی نداشته باشند و بتوانند جریانات فاسد در بعضی ارگان‌ها را تشخیص داده و قاطعانه با آن مبارزه اساسی و ریشه‌ای بنمایند اگر خدای ناکرده از این فرصت الهی استفاده نشود و به افراد سرخورده و مأیوس پاسخ مثبت ندهیم و حاکمیت خط روشن امام در ارگان‌های دولتی و انقلابی عملی نشود جوابی در پیشگاه باریتعالی نخواهیم داشت. امروز جمهوری اسلامی ایران برای محرومین و مستضعفین جهان به‌صورت الگویی حرکت‌آفرین درآمده است عمل ما نباید موجب یأس و بدبینی آنان به انقلاب اسلامی گردد.

امروز ملت رشید ما با گذشت چهار سال از انقلاب اسلامی خود بهترین تجربه‌های معنوی و فکری را می‌تواند در اختیار مظلومین جهان قرار دهد آگاهی و مقاومت ملت ما تمام معادلات سیاسی ابرقدرت‌ها و عمال آنان را برهم زده و آنان را برای جلوگیری از رشد روزافزون این حرکت الهی و حصار نمودن آن متحد ساخته این ملت است که انقلاب را از خطر حفظ می‌کند.

قدر این ملت بزرگ را باید دانست و با تمام توان به آن خدمت نمود. ملت ما با این همه فداکاری و صبر و بردباری در حوادث و مشکلات حجت را بر همگان تمام کردند کوچکترین تقصیر در خدمت به اسلام و این ملت مظلوم در پیشگاه الهی بخشیده نخواهد شد آنهایی که در هدایت جریانات انقلاب نقش دارند باید توجه کنند تعادل جامعه حفظ شود و از گرایشات چپ و راست جلوگیری به عمل آورند هدف آنان رضای خدای بزرگ و رفاه و آسایش اقشار محروم جامعه که همیشه سنگینی انقلاب به دوش آنان است باشد ما نباید در تصمیم‌گیری‌ها دچار حالت انفعال و عکس‌العمل نشان دادن باشیم باید صلاح جامعه اسلامی و آینده انقلاب را منظور نماییم حمایت و تقویت بیش از پیش دولت و مجلس شورای اسلامی می‌تواند در حل مشکلات پیچیده جامعه انقلابی ما مؤثر باشد نباید با جوسازی نامشروع مانع خدمت ارگان‌ها و افراد خدمتگزار شویم نباید درصدد خردکردن نیروها و بیرون راندن آنها از صحنه باشیم در جمهوری اسلامی باید به لیاقت‌ها و ارزش‌های افراد متعهد و باکفایت ارج نهاد و از بی‌مهری‌ها و تندخویی‌ها پرهیز نمود و احترام و حیثیت افراد را رعایت کرد امید است با حفظ وحدت کلمه و توکل به خدای متعال و استمداد از توجهات خاص حضرت ولی عصر ارواحنا له‌الفدا این دهه فجر مطلعی باشد برای شکوفایی انقلاب اسلامی در همه جهات و ابعاد و آزادی قدس عزیز به دست مسلمانان و نیز بتوانیم گوشه‌ای از دستاوردها و پیشرفت‌های انقلاب را به برادرانی که از نقاط مختلف جهان در مراسم باشکوه سالگرد پیروزی انقلاب شرکت کرده‌اند نشان دهیم.

والسلام علی جمیع اخواننا المسلمین و رحمه الله و برکاته

آيت‌الله العظمي منتظري

 

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

پیام امام

اطلاعات   28/9/61

ـ پیام مهم و تاریخی اخیر امام را همه شنیدیم و باید برای فهم روح و زمینه تحقق آن کوشا باشیم معظم له در این پیام لزوم مراعات و اجرای عدالت را منحصر به دستگاه قضائی ندانسته بلکه تمام ارگان‌ها را متوجه وظیفه سنگین خود ساختند در هر ارگانی از هر مسئولی اگر عمل خلاف عدالت و اصول انقلاب اسلامی سرزد باید دیگر مسئولان آن را گوشزد و به مقامات بالا جهت اقدام قانونی گزارش دهند... و زمان دیگر که می‌خواهند به ابعاد مکتب و عقیدتی افراد توجه نمایند آنچنان افراط می‌شود که احیاناً عده‌ای فرصت‌طلب با تظاهر به مکتبی بودن و قبول ولایت فقیه و اسلام فقاهتی یا نداشتن لیاقت و کاردانی کافی پست‌های کلیدی را قبضه می‌نمایند و در عمل صحنه را از افراد لایق و متدین و دلسوز و بدون تظاهر و ادعا خالی می‌سازند و کوچکترین لغزش را از چنین افرادی نمی‌بخشند... خداوند غفار پس از توبه از گناهان بندگان می‌گذرد ولی متأسفانه برخی از برادران بی‌جهت گرفتار سخت‌گیری و تنگ‌نظری می‌باشند و احیاناً خدای ناکرده به صرف یک اتهام واهی و یا اختلاف ناچیز آبرو و حیثیت افراد خدمتگزار در معرض خطر قرار می‌گیرد. عامل مهم دیگری که در ارگان‌ها زمینه خروج از مرز عدالت می‌شود تمایلات شخصی و گروهی است

... معیار انتخاب افراد برای مسئولیت‌ها را داشتن تقوی و لیاقت و تخصص و بودن در خط رهبری دانست و هیچگونه ملاحظات شخصی و یا گروهی دیگر را ملاک قرار نداد.

 ـ ریاست محترم دیوان عالی کشور و جناب آقای نخست وزیر... سعی کنند هیأت‌هایی از افراد بی‌طرف و خبیر با تفاهم کامل با ائمه محترم جمعه و نمایندگان معظم له در شهرستان‌ها تعیین نمایند و ترتیبی دهند که محتوای پیام ایشان با حسن وجه پیاده شود.

انقلاب فرهنگی

همان‌گونه که امام متذکر شدند این است که یک انقلاب اساسی و کامل در تمام شئون و رشته‌های فرهنگی ما شاید سال‌ها به طول انجامد و به صرف طرح‌ها و برنامه‌های ذهنی و به دور از جریان عمل نمی‌توان به هدف اصلی رسید بلکه باید در عمل و در برخورد عینی و به دور از ذهن‌گرایی دست یافت از این رو نباید فکر کنیم که حرکت انقلاب فرهنگی به پایان رسیده باید با شروع کار دانشگاه‌ها و به کارگیری استعدادهای اساتید و دانشجویان مؤمن به انقلاب اسلامی و دادن امکانات لازم به آنان انقلاب فرهنگی را بارور ساخت... اگر ما می‌خواستیم در چارچوب نظام اداری که مع‌الأسف هنوز بقایای بوروکراسی آن به چشم می‌خورد، انقلاب فرهنگی را شروع نماییم به یقین هنوز اندر خم یک کوچه بودیم... باید با ایجاد ارتباط و تماس دائم بین حوزه و دانشگاه و تبادل دستاوردهای فکری و مکتبی بین این دو مرکز قوی فاصله‌ها و بدبینی‌های حاصل از تبلیغات عمال رژیم گذشته را از بین برد.

اطلاعات 11/10/61

در دیدار با مسئولین پست و تلگراف: اکنون که فرصت خدمت به اسلام و مردم به دست آمده سعی کنید کارها برای رضای خدا انجام شود زیرا با این حقوق ناچیز و کار زیاد و مسئولیت سنگین اگر انسان برای خدا کار نکند مغبون شده است...

تمام نیروها را به کار گیرید و به آنهایی که قصد خدمت دارند مجال خدمت دهید و برخورد شما با آنها طوری نباشد که از انقلاب زده شوند و به سمت دشمن گرایش پیدا کنند البته افراد فاسد و توطئه‌گر حسابشان جداست...

همان‌گونه که رهبر انقلاب تأکید فرمودند نباید در اسرار شخصی مردم تجسس و تفتیش شود.

اطلاعات   11/10/61

در دیدار با گروهی از طلاب اهل تسنن: ضمن تأکید بر فراگیری علم خطاب به طلاب گفتند: به جای پرداختن به مستحبات تحصیل علم کنید و هرچه وقت دارید صرف علم کنید زیرا جامعه ما به علم و فرهنگ اسلام احتیاج زیادی دارد و اگر مردم باتقوا باشند همه چیز درست می‌شود شما نباید زندگی‌تان را با کاخ‌نشینان مقایسه کنید.

سال دوم، شماره  16،  اردیبهشت ماه 1362

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

جمهوری اسلامی 18/12/61

دقت کنند (قضات) ذره‌ای از ضوابط و دستورات شرع مقدس تخطی ننمایند و آقایان از تأثیرات مثبت اخلاق اسلامی و روحیه متهمین غافل نباشند... رفتار شما در تمام مراحل بازجویی دادگاه رفتار اسلامی و انسانی باشد آنها اگر در بیرون به کارهای وحشیانه و به ریختن خون‌های مقدس دست زده و می‌زنند شما با نشان دادن چهره‌های واقعی اسلام اغفال شدگان آنها را ارشاد نمایید البته نمی‌گوییم گرفتار ساده‌لوحی و ساده‌اندیشی شوید باید تمام تاکتیک‌ها و شیوه‌های گوناگون آنها را به خوبی بدانید، آنچه منظور اصلی من است همان است که در پیام‌ها و دستورات حضرت امام مدظله العالی آمده که این جوانان اغفال شده فرزندان همین کشورند... در نظر شارع مقدس اسلام اگر فرضاً گناهکاری از چنگال عدالت فرار کند بهتر است تا بیگناهی به دام افتد.

اطلاعات   24/12/61

در رابطه با واگذاری اراضی موات به کشاورزان و روستاییان، آیت‌الله العظمی منتظری به سؤال حجت‌الاسلام فاضل هرندی پاسخ دادند و استفتائیه آن به شرح زیر است:

متن سؤال: همان‌گونه که مستحضر می‌باشید تکلیف نهایی اراضی زراعی موات و مصادره شده در مجلس شورای اسلامی هنوز معین نشده و از طرفی طبق قانون اساسی اراضی موات از جمله انفال است که اختیارش به دست دولت اسلامی می‌باشد بنابراین تکلیف ستاد مرکزی واگذاری و احیای اراضی در رابطه با ادامه کار خود، در مورد این گونه اراضی چیست؟

پاسخ: چون احیاء اراضی موات و کشت اراضی مصادره شده توسط دادگاه‌های اسلامی برای خودکفایی کشور ضروری و حیاتی است و هرج و مرج نیز در چنین موضوع مهمی مرضی شارع مقدس نیست، بنابراین تا زمان تعیین تکلیف نهایی از طرف مجلس شورای اسلامی لازم است ستاد مرکزی احیاء واگذاری اراضی موات و مصادره شده، فقط همچون گذشته زیر نظر دولت و نظارت دقیق جنابعالی به کار خود ادامه دهد و با نظارت کامل بر هیئت‌های هفت نفره متشکل از افراد صالح مراقب باشید از ضوابط فرعي تخلف نشود. امید است دولت هم به اندازه توان و قدرت خود در این امر حیاتی کمک‌های لازم را انجام دهد تا انشاءالله تعالی کشاورزان بتوانند با اعتماد کامل کشور را از نظر محصولات کشاورزی به خودکفایی برسانند و اوصیکم جميع المسئولین برعایت الاحتیاط و المراقبه فی جمیع المراحل

 والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

حسینعلقی منتظری 23/12/61

کیهان 15/1/62

توجه داشته باشیم این مهم با شعار فقط به دست تنها دولت عملی نیست باید همه اقشار و طبقات همچون گذشته دست برادری و صمیمیت و اخلاص به یکدیگر داده و از دستاوردهای انقلاب که با خون جوانان عزیز در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها برای ما باقی مانده حمایت نماییم باید به مجلس شورای اسلامی و دولت مجال خدمت به محرومین را بدهیم دولت و مجلس هم باید بیش از شعار و وعده به عمل و رفع محرومیت‌ها و کمبودها بپردازند. ملت بزرگوار و فداکار ما هم با توجه به توطئه جهانی ابرقدرت‌ها علیه جمهوری اسلامی از مسئولین انتظار اعجاز ندارد و با پیشه کردن زهد اسلامی که همان سیره اولیاء اسلام است از سقوط در دام شیطانی، مصرفی شدن و رفاه‌طلبی و تجمل‌پرستی که میراث شوم طاغوت بود خود را حفظ خواهد نمود. انقلاب ما در این مرحله به ایثار اخلاص و وسعت نظر و عفو و اغماض نیاز دارد. در جمهوری اسلامی باید به ارزش‌های انسانی و لیاقت‌ها و استعدادهای خداداده افراد ارج نهاد و از آنها در راه خدمت به انقلاب و مردم استفاده نمود باید شیوه برخورد ما به شکلی باشد که به جای دفع افراد به سمت دشمنان اسلام آنان را خلع سلاح نماییم و افراد ساده‌لوح و خدمتگذار و احیاناً گول‌خورده را به دامن اسلام برگردانیم اگر برخورد ما موجب یأس و زدگی فردی و گرایش او به جبهه ضدانقلاب شد در تمام سیئات و گناهان او شریک خواهیم بود و باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشیم. همگي بکوشيم حالات معنوی و خلوص را در خود تقویت نماییم...

 

سال دوم، شماره هفدهم،  خردادماه 1362

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

کیهان   15/1/62

این وظیفه علما و روحانیون لبنانی است که با آگاه کردن ملت و پیشقدم شدن در مبارزه به دور از اختلافات سلیقه‌ای و جزئی صفوف خود را متحد و فشرده سازند و با استفاده از تجربیات انقلاب اسلامی ایران مردم مسلمان لبنان را در مبارزه با کفر هدایت و رهبری نمایند تا به زودی انشاءالله تعالی از شر اسرائیل و دولت مزدور آن نجات یابند.

برادران روحانی لبنان با وقوف به موقعیت معنوی خود در جامعه و با انتشار اطلاعیه، تشکیل جلسات مخفی، شناسایی نیروهای مبارز و دادن امکانات به آنان در جهت رشد حرکت اسلامی بکوشند.

باید ملت مسلمان لبنان از توطئه‌های تفرقه‌امیز صهیونیستی که می‌کوشند شیعه و سنی را به یکدیگر بدبین سازند غافل نباشد. امروز باید تمام مسلمین نیروهای خود را در برابر کفر شرق و غرب متحد نمایند و من مطمئنم اگر علمای محترم لبنان، وحدت کلمه را در جمع خود به وجود آورده و ارتباط خود را با ملت مسلمان لبنان عمیق‌تر سازند انشاءالله تعالی مبارزات ایشان به نتیجه خواهد رسید و به زودی لبنان عزیز از شر صهیونیست‌ها آزاد خواهد شد.

کیهان   21/1/62

در دیدار با وزیر امور خارجه آیت‌الله منتظری گفتند: دولت ضمن بررسی مسأله کمبود آب در این کشورها کیفیت امداد و رساندن آب از جمهوری اسلامی به آنان را مورد توجه قرار دهد و در صورت مقتضی اقدام لازم را فوری به عمل آورد.

راه مجاهد: صدور انقلاب کشورگشایی نیست بلکه صدور شیوه‌های انسانی، اسلامی است که ارائه این شیوه‌ها خود بهترین تبلیغ برای شناساندن جوهر انقلاب به محرومان منطقه و جهان است.

اطلاعات   23/2/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با هیأت‌های اعزامی به خارج جهت نیروهای متعهد گفتند: که واقعاً دلشان می‌خواهد خدمت کنند و اشکالات و حرف‌های منطقی دارند باید شنید و حل کرد نه اینکه بر مشکلات افزود و ضدانقلاب درست کرد.

خیلی‌ها خیال نمی‌کردند شاه برود و لذا مبارزات ما را یک نوع دیوانگی می‌خواندند اما اکنون که این انقلاب باورشان شده و می‌خواهند خدمت کنند باید به آنها خوشامد گفت.

کیهان   4/2/62

تلگرام آیت‌الله منتظری خطاب به امام جمعه دزفول:... من نمی‌دانم محافل بین‌المللی به اصطلاح مدافع حقوق بشر چگونه در برابر این همه جنایات و مظالم یک رژیم فاسد، وجدان خود را از دست داده‌اند و کلمه‌ای بر لب نمی‌آورند.

آیا وقت آن نرسیده است که هواداران گروهک‌های منحرف و بیگانه از مردم در صداقت سران خودفروخته خود شک نمایند و وابستگی و ارتباط مستقیم آنان با این رژیم سفاک و خونخوار برای هواداران ساده و اغفال شده آنها علامت سؤال به وجود آورد. آنها چگونه از گروهکی طرفداری می‌نمایند که سران بی‌اراده آن در دامان چنین رژیم ضداسلامی رشد و تقویت می‌شود.

کیهان   11/2/62

آیت‌الله العظمی منتظری خطاب به مسئولین مجله پیام انقلاب اظهار داشتند: «مسئولیت شما سنگین است زیرا از طرفی باید سعی کنید مجله شما که با ارگان مهم سپاه پاسداران مربوط است و این از نظر علمی پرمحتوی و غنی باشد و از این رو باید از درج مطالب تکراری و شعارگونه و کم‌محتوی خودداری نمایید.

کاری کنید که انتظارات فکری و نیازهای عقیدتی جوانان مخلص و فداکار را تأمین کنید و از طرف دیگر بکوشید تفکر فکری و حالات باندبازی و گروه‌گرایی را در سپاه از بین ببرید. نباید در سپاه پاسداران که مردم ما به آن عشق می‌ورزند و از متن انقلاب جوشیده است این گونه مسائل وجود داشته باشد سعی کنید فرهنگ عالی انقلاب را رشد داده و آن را در نوجوانان عزیز ما شکوفا و تقویت نمایید. از جمله وظایف شما دادن شخصیت به افراد است.

اطلاعات  11/2/62

آیت‌الله منتظری در جمع شوراهاي استان و ائمه جمعه سراسر کشور گفتند: من و شما که می‌خواهیم به مردم توصیه کنیم تارک دنیا باشند و از مال و جان بگذرند باید اول خودمان تارک مال و منال دنیا باشیم نوع ماها در خانواده‌های فقیر کشاورز و کارگر به دنیا آمده‌ایم سعی کنیم زندگی پدران و اجداد خود را مد نظر قرار بدهیم و انتظار نداشته باشیم چون به مقامی رسیده‌ایم، دارای منزل کذایی و فرش‌های آنچنانی باشیم.

عزل و نصب افراد باید طبق مصلحت صورت گیرد و نه بر اساس خطوط شما اگر به گروه و دسته‌ای علاقه دارید معنایش این نیست که بقیه افراد هیچ، باید موازین اسلامی را رعایت نکنید و گروه‌بازی و باندبازی نضج بگیرد بدانید چیزی جز سقوط را نخواهد داشت شما عضو هر گروه و حزبی که هستید هر چند هم که محترم باشد ولی اسلام و کشور اهمیتش بیشتر است.

 

سال دوم، شماره هیجدهم،  مردادماه 1362

سیری در مواضع امید امت و امام

ایجاد روحیه قناعت، گامی در جهت خودکفایی

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت‌الله العظمی منتظری در زمینه لزوم خودکفایی اقتصادی و عدم وابستگی به شرق و غرب چنین گفته‌اند: «تا مادامی که وابستگی اقتصادی است ما نمی‌توانیم بگوییم استقلال سیاسی داریم. راه اینکه ما استقلال سیاسی داشته باشیم این است که استقلال اقتصادیمان را حفظ کنیم.» (7/4/59)، «ما الان در حال جنگیم و موضعی که ما در قبال امریکا گرفته‌ایم وضعی خصمانه و در حال جنگ است. جنگ تنها این نیست که توپ و تفنگ وسط باشد و بمب روی سرمان بریزند. این هم نوعی جنگیدن است، جنگیدن برای اینکه مستقل باشیم و دیگر اجازه ندهیم که امریکا یا قدرت دیگری برایمان تصمیم بگیرد و برای اینکه گرسنه نمانیم برایمان گندم و برنج و چیزهای دیگر بفرستند.» (3/9/58)

تاکنون نیز انقلاب اسلامی در جهت کسب استقلال قدم‌های مؤثری برداشته است که از همه مهمتر کسب استقلال مکتبی و عدم وابستگی فکری و فرهنگی به شرق و غرب بوده است لذا برای حفظ استقلال سیاسی و فرهنگی لازم است که در وجه اقتصادی نیز به شیوه خودکفا، برخاسته از متن مکتب اسلام است دست بیابیم، تا قادر به حفظ و تداوم انقلاب در مقابل توطئه‌ها و فشارهای اقتصادی امپریالیسم باشیم. شیوه‌ها و رهنمودهای آیت‌الله العظمی منتظری در این زمینه می‌تواند راهگشا بوده و ما را به اقتصادی مستقل رهنمون باشد.

توسعه کشاورزی، زیربنای فعالیت‌های اقتصادی

امید امت و امام در تأکید بر کشاورزی چنین می‌گویند: «بالاترین فعالیت اقتصادی که زیربنای همه فعالیت‌هاست، کشاورزی می‌باشد و شما برادران کشاورز از مالک و زارع هر زمینی را که دارید کشت کنید تا کشور ما از نظر اقتصادی وابسته نباشد و اگر قرار باشد از کشورهای دیگر چیزی بخواهیم، همیشه فقیر هستیم. حال که در جنگ با ابرقدرت‌ها هستیم و آنها ما را در تحریم اقتصادی قرار داده‌اند، باید بیش از همه به کشاورزی و دامداری و فعالیت در کارخانه‌ها بپردازیم و بدانید که درآمد این کار در کشور خودتان خرج می‌شود و من از دولت می‌خواهم تا آنجا که مقدور است به کشاورزان کمک کرده و سوخت‌های ماشین‌های کشاورزی را بر سوخت‌های دیگر ماشین‌آلات مقدم بدارد و کارهایی که بشر انجام می‌دهد هیچ کدام به اندازه کشاورزی نزد خداوند محبوب نیست.» (26/7/59)

ایشان اصلی‌ترین فعالیت اقتصادی را توسعه کشاورزی می‌دانند چراکه ضروری‌ترین نیازهای جامعه و مایحتاج عمومی مردم از طریق کشاورزی تأمین می‌شود و استکبار جهانی نیز همیشه برای ادامه سلطه خود بر کشورهای جهان سوم، در درجه اول سعی در از بین بردن کشاورزی می‌کند. تا با انهدام کامل آن، مستضعفين دنيا به نان شب نيز محتاج بیگانه باشند. اینجاست که حرکت‌های آزادیخواهانه از جانب مردم مستضعف را با حربه محاصره اقتصادی به سازش می‌کشاند از طرفی برای پیشبرد صنایع نیز احتیاج به تقویت کشاورزی داریم چرا که مواد اولیه مورد استفاده در بعضی از صنایع از طریق محصولات کشاورزی تأمین می‌گردد. البته توسعه صنایع به عنوان عاملی برای خودکفایی امری است قابل توجه لکن از آنجایی که کشاورزی از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است می‌بایست به صنایعی که تولیداتشان در جهت کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد، توجه بیشتری معطوف داریم.

آیت‌الله العظمی منتظری با توجه به این جوهره وابستگی اقتصادی همواره سعی در ارائه شیوه‌های عملی در توسعه کشاورزی داشته‌اند، که تشویق کشاورزان به زراعت از اهم موضوعات بیانات ایشان است و ما در اینجا به ذکر پاره‌ای از آنها می‌پردازیم:

«اگر انسان کار و کوشش بکند برای رضای خدا، گندم بکارد، زمین را احیا بکند برای رضای خدا این عبادت است.» (21/10/59)

کشاورزان محترم و عزیز بی‌جهت سر زمین‌ها جنگ نکنید، به جاي جنگ کردن به آبادکردن زمین‌ها بپردازید. هرکس زمینی را احیا می‌کند دیگری حق ندارد مزاحمش بشود و درصدد اعتراض برآید. زمین خدا بیابان را که فرد مسلمانی احیا کرده تو حق نداری تصرف بکنی. اگر زمینی بایر افتاده و کسی احیایش نکرده تو برو احیا کن، هیچ کس حق ندارد اعتراض بکند. اگر کسی موقع احیاء زمین توسط شخص دیگری معترض بشود و بگوید که اینجا را بابام ثبت داده، تو حق نداری آن را احیا کنی. بابات غلط کرده است که ثبت داده تو احیاء کن و هیچ کس حق تصرف و گرفتن حتی یک وجب از آن را ندارد. زمین هرچه کشت کردی، حلالت زمین آباد نشده را در اختیار دیگران بگذارید تا آباد کنند.»

ایشان در زمینه لزوم خودکفایی رهنمودهایی به دولت و مسئولین داشته‌اند:

«این را اجمالاً من می‌دانم که من کشاورززاده‌ام و خودم در کشاورزی با پدرم شرکت می‌کرده ام. می‌فهمم که چقدر صدمه می‌خورند تحت چه فشاری زندگی می‌کنند. این کشاورزان، کارگران، نیاز کشور را اینها باید برطرف بکنند. این کشاورزان، این کارگران باید گندم تولید کنند برنج تولید کنند، نياز کشور را اينها بايد برطرف کنند. به جای اینکه وزارت کشور برود پول به آنها قرض بدهد، گندمش را گران‌تر بخرد چرا که وقتی پول به آنها قرض دادید آدم‌های خوب با این پول می‌روند مشهد و آدم‌های بد هم می‌روند مطرب می‌آورند برای عروسی پسر یا دخترشان. این گندمی که تولید کرده، اگر کیلویی 18 ریال از او بخری برایش صرف ندارد. وقتی صرف نداشت دیگر نمی‌کارد. وقتی نکاشت می‌آید به شهر برای عملگی. آن وقت بدبخت می‌شود شهرها هم بزرگ می‌شود و دهات خالی.

باید گندم تولیدی کشاورزان را به قیمتی که برایش صرف بکند، از او خرید و مایحتاج آن کشاورز را مطابق آنچه که به شهر داده می‌شود، به تهرانی داده می‌شود، به او داد. بدین صورت که آقای کشاورز، گندم تو را کیلویی 25 ریال مي‌خريم و چون به تهراني کيلويي 15 ريال می‌فروشیم تو هم شناسنامه زن و بچه‌ات را بیاور و مطابق مصرف گندم کیلویی 15 ریال بخر تا این کار را نکنیم دامداری و کشاورزی فلج است من توی کشاورزها هستم. وقتی که صرف ندارد نمی‌کارد. اگر می‌خواهید کشاورزي روی پای خود بایستد و خودکفا بشود، باید محصول کشاورزان را به قیمت خوب خرید و به آنها کمک کرد. ابزار تولید برایشان فراهم کنیم چاه برایشان بزنیم. کمباین برایشان تهیه کنیم. پول به آنها دادن فایده ندارد محصولش را خوب بخرید.

خرج سالش را هم کمکش کنید. نه اینکه تهران نان کیلویی 15 ریال توی ده کیلویی 50 ریال یا 40 ریال. تهران گوشت کیلویی 15 تومان، در ده کیلویی 70 تومان، خوب معلوم است که هر دهاتی ده را ترک می‌کند می‌آید و در شهر، و کشور آباد نمی‌شود.» (نماز جمعه قم – 16/3/59)

«... این زمین خدا، این آب و این بیابان‌ها چقدر مستعد برای دامداری است شرط اینکه دولت هم مقداری کمک کند. این روستایی که می‌خواهد بره کوچولوی دوماهه‌اش را بکشد. برای این است که بدبخت است. واقعاً انسان ناراحت می‌شود، گوشتش را خودش نمی‌خورد برای اینکه بچه‌اش را به پزشک ببرد می‌فروشد...» (23/3/59)

«... به کشاورزی ده عدد دام در اول سال بدهید و در آخر سال همین ده عدد را از او بگیرید که در نتیجه آن کشاورز آنها را پرورش می‌دهد و تولید دامداری کشور گسترش می‌یابد.» (25/3/59)

«... بیشتر توجه دولت به روستاها باشد اگر پول داری توجه کن اگر پول نداری حقوق‌ها را کم کن و پاداش نده و توجه بیشتری به روستاها و وضع راه‌ها و وضع کشت و کار آنان بکن.» (2/12/59)

«... کی گفته که مالیات بگیریم از ملت مستضعف روستاها یا شهرهای کوچک و آن وقت از این مالیات‌ها «سوبسید» شهرهای بزرگ را که فقط مصرف‌کننده هستند تأمین کنیم؟ اگر نفت نداریم بفروشیم یا نمی‌خرند از ما یا مصلحتمان هم همین است که نفتمان را کمتر بفروشیم. روستاها خالی می‌شود. باید یک کاری کنیم تا شهروندان متوجه روستاها بشوند.» (7/1/61)

«حالا که ما در مبارزه با امریکا و کشورهای ضدخدا هستیم و می‌خواهیم در مقابل ابرقدرت‌ها قد علم کنیم، باید بدانیم که هنر این نیست که جنس‌های امریکایی را چون امریکا تحریم کرده از کشورهای دیگر وارد کنیم و یک مقدار هم گران‌تر بخریم. به خصوص از کشورهایي که وابسته به امریکا وارد و مصرف می‌کنیم. این شد مبارزه با امریکا؟ با این کار پدر خودمان را درآورده‌ایم. اینکه به ضرر خودمان است.

مبارزه با امریکا و ابرقدرت‌های دیگر این است که وقتی او می‌خواهد ایران را تحریم اقتصادی بکند: ایران پیشقدم شود و در درجه اول کلیه اجناس امریکایی را تحریم بکند و محصولات آنها را مصرف نکند.

کلام علی(ع) را همیشه به یاد داشته باشید احسان و تفضل به هر کس بکنی تو نسبت به او اسیر هستی به هر کس نیاز و احتیاج داشته باشی اگر به امریکا شوروی و رومانی و اینگونه کشورها تکیه کنی به آنها احتیاج داشته باشی و مصرف‌کننده مواد آنها باشی، تو اسیر آنها هستی. پس اگر می‌خواهی اسیر امریکا و شوروی نباشی، تو باید اول تحریم اقتصادی بکنی. هر کس می‌خواهد باشد. امریکا باشد شوروی باشد من به هیچ یک احتیاج ندارم. نان خالی خودم را می‌خورم و تملق نمی‌گویم.» (13/4/59)

در ایجاد یک اقتصاد خودکفا هرچند که به برنامه‌ها و طرح‌های کوتاه‌مدت و درازمدت اقتصادی نیاز داریم اما آنچه که ضامن رسیدن به این هدف مقدس است، تکیه به توده‌ها و ایجاد روحیه قناعت و کم‌مصرفی در آنهاست چراکه مکتب اسلام با اصالت دادن به رشد و تعالی انسان‌ها و تقویت ارزش‌های الهی در آنها در حل و پیشبرد مسائل اقتصادی نیز به توده‌ها تکیه می‌کند. در دل یک بسیج اصولی (عمل صالح زمان) مردم به دنبال پاسخگویی به نیازهای اصیل و متعالی خود بوده و از هر چیز آنقدر بهره می‌گیرند که آنها را در جهت رسیدن به اهدافشان یاری کند. و در نتیجه از اسراف و زیاده‌روی در مصرف خودداری می‌کنند (رجوع شود به مقاله اقتصاد قدس،راه مجاهد شماره 11)

آیت‌الله العظمی منتظری در بیاناتشان تأکید زیادی بر ایجاد چنین روحیه‌ای داشته‌اند که در اینجا به ذکر سخنان ایشان می‌پردازیم:

«حضرت موسی(ع) وقتی بنی‌اسرائیل را از زیر یوغ فرعون و فرعونیان نجات داد، قوم بنی اسرائیل بلافاصله شروع به نق زدن نمود. و چیزهایی از موسی و هارون طلب کردند که بسیار ابتدایی و سطح پایین بود. آنها پس از رهایی از بند فرعون به موسی گفتند که ما سیر و پیاز و از این قبیل چیزها می‌خواهیم. آنها هرگونه نعمت آزادی را که به دست آورده بودند، توجه نداشتند و بعد از آن هم حاضر نبودند برای به دست آوردن سایر خواست‌هایشان به مبارزه ادامه دهند برخی از شما مردم هم کار بنی اسرائیل را می‌کنید و دائم از کمبودها گله می‌کنید. می‌گویید گوشت نیست، پودر لباسشویی نیست و... کمبودهایی هست و شاید هم تقصیرهایی شده ولی این دیگر این همه نق زدن نمی‌خواهد. از این نعمت آزادی که به دست آورده‌اید استفاده کنید.

... باید مشی پیامبر اکرم و اصحابش را پیشه کنید. مانند او که یک رهبر و یک حاکم بود زندگی کنید پیامبر همه کارهایش را خودش انجام می‌داد. روی زمین کنار بقیه اصحاب و یارانش می‌نشست و غذا می‌خورد. لباس‌هایش را خودش وصله می‌کرد. آنچنان با مردمان و اطرافیانش یکی می‌شد که اکثراً وقتی کسی به خانه‌اش وارد می‌شد، حضرت را از اطرافیانش تشخیص نمی‌داد. باید مشی حضرت محمد(ص) را پیشه کنیم و چون او رفتار نماییم.» (5/8/58)

«بیایید مانند هندوستان که برای کسب استقلال و رهایی از زیر یوغ استعمار انگلستان تمام کالاهای انگلیسی را تحریم کرد و روی پای خودش ایستاد شما هم قدری از خودگذشتگی نشان دهید از چیزهایی که مصرفش بیهوده است و خاصیتی ندارد، خودداری نمایید.» (30/9/58)

«این روزها مسأله تحریم اقتصادی ایران مطرح است. ملت مبارز ایران، خود داده است ملت ایران حاضر است روزه بگیرد کم مصرف کند کمتر بخرد. همت کنید و به آقای کارتر بفهمانید که ما همان تولیدات گندم و برنج کشورمان را مصرف می‌کنیم و زیر بار منت نمی‌رویم بیایید واقعاً تصمیم بگیریم که افراط و تفریط نکنید. غذاها را دور نریزید. اگر کم مصرف کنیم احتیاج به کشورهای خارج نداریم.» (22/10/58)

«شما ملت سعی کنید در مصرف هر اندازه می‌توانید قناعت کنید، زیاده‌روی نکنید مخصوصاً شمال شهری‌ها اینقدر تفریط نکنند گوشت و برنج و نان را در سطل آشغال نریزند در دهات یک وقتی می‌بینید به یک لقمه نان احتیاج دارد. شما دارید نان‌های دیشب را در سطل آشغال می‌ریزيد برای اینکه نان تازه می‌خواهی بخور نکنید این طور اگر چنانچه قرار است آذوقه و مواد خوراکی ما از خارج بیاید این جنایت است که من و شما اینگونه زیاده‌روی کنیم در چیزهایی که مورد ضرورت نیست سعی کنید حتی‌المقدور مصرف را پایین بیاورید مخصوصاً در مورد چیزهایی که می‌خواهیم از خارج بیاوریم. کوچکترین چیز حتی یک سوزن که ار خارج بیاورید، به اندازه یک سوزن کشور شما وابستگی پیدا می‌کند. اگر می‌خواهیم کشورمان خودکفا بشود بایستی در لوازم زندگی صرفه‌جویی کنیم بلکه حتی‌المقدور مصرف نکنید.

.... اگر علاقه‌مند به کشور هستید و می‌دانم همه به کشور علاقه دارید همه می‌خواهید انشاءالله کشورتان خودکفا بشود اگر ما نان خالی بخوریم لباس کرباس بپوشيم و چراغ نفتی داشته باشیم بهتر از این است که اسیر دیگران باشیم. «لاتکن عبد غیرک و قدجعلنی حرا»ً ما با تمدن پیشرفت صنعت با تکنیک مخالف نیستیم با وابستگی به شرق و غرب مخالفیم که اگر وابسته شدی به تدریج اقتصادی و سیاست و فرهنگ و همه چیزت می‌شود اسیر دست خارجی» (7/1/61)

در شرایط فعلی با توجه فشارهایی که از جانب استکبار جهانی به ملت مستضعف ما وارد شده است. مسلماً ملت با سختی‌ها و کمبودهايي از قبيل ارزاق عمومي، دارويي و... روبروست. در مقابله با این کمبودها دو شیوه برخورد وجود دارد.

الف: یک جریان در مقابل اظهار نارضایتی‌های مردم و برای رفع کمبودها به نیازهای رفاهی اصالت می‌دهد و برای پاسخ به آن معتقد است تا موقعی که قادر به تأمین این مایحتاج در داخل نشده‌ایم می‌بایست این اجناس را از خارج وارد کنیم و در این امر مرزبندی بین نیازهای اساسی و نیازهای رفاهی مردم قائل نیست و برای اینکه جو نارضایتی تشدید نشود حتی در کنار گوشت، دارو، بذر و... اقدام به وارد کردن تلویزیون رنگی و یخچال فریز و اسباب بازی و... می‌نماید. تا جو نارضایتی تشدید نشده و مردم از انقلاب نارضی باشند، در حالی که اگر روحیه رفاه‌طلبی را در مردم تقویت کنیم، هیچ وقت قادر به جلب رضایت آنها نیستیم چرا که همیشه وسایل رفاهی جدیدتری را طلب می‌کنند.

ب: جریان دیگر با در نظر گرفتن اهداف مقدس اسلام و پاسداری از خون شهدا روحیه رزمندگی و قناعت را در مردم تقویت می‌کند، این جریان در ضمن اینکه پاسخ به نیازهای ضروری و مایحتاج عمومی مردم را لازم می‌داند و چه بسا در مقطع اقدام به واردکردن اجناس ضروری کند لیکن تکیه اساسی‌اش بر برنامه‌های کوتاه‌مدت و درازمدت اقتصادی در جهت تأمین نیازها است. یا به عبارت دیگر در ضمن اینکه رفع کمبودهای روزمره و اساسی مردم را در برنامه کار خود قرار مي‌دهد. به قول امام سعی در زدودن خصلت کاخ‌نشینی و ایجاد روحیه کوخ‌نشینی در مردم دارد.

در این مرحله از جنگ اسلام و کفر که به دنبال تحقق آزادی کربلا و نجات مستضعفان عراق هستیم هر قدمی که در جهت تحقق این آرمان برداريم فشارهای امپریالیسم و صهیونیسم بر انقلاب اسلامی ما بیشتر خواهد شد. لذا باید از هم اکنون سعی‌مان بر این باشد که فرهنگ کربلایی را در جامعه پیاده کنیم و روحیه‌ای به دست آوریم که در مقابل سختی‌ها و مصائب بیشتر آینده مقاوم باشیم، چراکه بدیهی است در این سیر مبارزه با استکبار با صدمه دیدن منابع نفتی بودجه‌اي برای تأمین نیازها نداشته و اگر در پی پاسخ به نیازهای رفاهی مردم باشیم در نهایت برای واردکردن اجناس مورد نیاز می‌بایست دست از اهداف خودمان برداشته و از شرایطمان صرف نظر کنیم. در صورتی که روحیه کربلایی نیازمند به انسانی است که به قول امام در مقابل محاصره اقتصادی به سلاح رمضان و در مقابل محاصره نظامی به سلاح محرم مجهز است.

در خاتمه به یکی از بیانات فقیه عالیقدر در این رابطه اشاره می‌کنیم:

«ملت ما به خوبی از این امتحان به در آمده و سعی کند ضمن حفظ آرامش و متانت خود در مورد کمبودها و سختی‌های ناشي از جنگ نق نزدند چرا که هزاران کشته و معلول که ما برای پیروزی انقلاب داده‌ایم نه به خاطر رفاه در زندگی و توجه به امور مادی و دنیوی است بلکه در جهت تحقق اهداف عالیه اسلام و اجرای قوانین الهی بوده است. همان‌طور که در جنگ تبوک مسلمان چنان در مضیقه قرار گرفتند که به هر دو نفر از آنان فقط یک دانه خرما می‌رسید.» (8/10/59)

والسلام

 

رهنمودهای آیت‌الله العظمی منتظری

روحانیون همچون گذشته بین مردم باشند و تسلیم شرایطی که آنها ار از مردم جدا می‌کند، نشوند

رهنمود به ائمه جمعه

کیهان   3/3/62

ائمه محترم جمعه که فعلاً مسئولیت تدوین خط انقلاب به عهده آنان محول شده این آگاهی را همچنان حفظ نمایند به خصوص با توجه به القائات افکار انحرافی شرق و غرب که امروز نسل جوان ما در معرض آن است باید آقایان معظم ائمه جمعه خود را با سلاح علمی مجهز کنند و کاملاً به متون علمی و تفسیری و تاریخی اسلام مسلط باشند تا بتوانند با ایراد خطبه‌های پربار غنی نسل جوان را در برابر القائات شیاطین چپ و راست یاری تقویت نمایند. در ادامه سخنان خود فرمودند: از جمله مسائلی که باید همه ما روحانیون به آن توجه کنیم مسأله زندگی کردن و پرهیز از تشریفات و تجملات غیرضروری است.

زندگی برادران و بستگان دیگر مردم را در نظر بگیریم و زندگی خود را با آنها که از مستضعفین جامعه هستند بسنجیم.

رهنمود به مسئولین کشور

با اشاره به کلام حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه در مورد مسئولیت‌های اجتماعی ـ  سیاسی که «ان عملک ليس لک بطعمه و لکند فی عفک».

تمام این مسئولیت‌ها و پست‌ها در نظر مبارک امام علی(ع) امانت‌های الهی هستند که افراد مسئول را به تکلیف خاصی مکلف می‌دارند. با این بینش امام هر کس پستی را قبول می‌کند اولاً خود را باید لایق آن بداند تا بتواند چنین امانتی را قبول نماید.

حتی‌المقدور بکوشند که به خلق محروم و مستضعف خدا خدمت نمایند. در بسیاری از روایات وارد شده که خلق محروم عیال خداوند می‌باشند و خدمت به عیال خدا از بهترین عبادات محسوب می‌شود.

سعی کنید در هر منطقه‌ای که هستید ضمن اخلاص در عمل و توجه به خدای متعال و پرهیز از انگیزه‌های غیرالهی با روحانیون و علمای متعهد و ائمه جمعه آن منطقه که در حقیقت خط‌دهندگان به مردم هستند ارتباط دائم و تماس مستقیم داشته باشید.

سعی شود هر مسئولی خودش به مناطق دوردست و محروم‌نشین سر بزند تا از نزدیک با مردم و مشکلات و خواسته‌های آنان آشنا شود. این عمل از طرفی باعث دلگرمی مردم و دادن شخصیت به آنان است و از طرف دیگر موجب می‌شود تا مسئولین به سمت حالت پشت میزنشینی و بروکراسی و ذهن‌گرایی گرایش پیدا نکنند واقعیات جامعه، مسائل مردم و نیاز واقعی آنان را بهتر لمس نمایند تا بهتر بتوانند به دور از تشریفات اداری و کاغذبازی‌های معمول رژیم گذشته به مردم خدمت نمایند.

حراست و امنیت کشور

از نظر اسلام به عنوان احکام اولیه تجسس در امور دیگران و اطلاع از آنها حرام است و کسی حق ندارد در احوال و امر شخصی دیگران تحقیق و تجسس نماید ولی هرگاه پای حکومت اسلامی و حفظ اجتماع مسلمین و دفع خطر توطئه دشمنان اسلام در میان باشد به عنوان حکم ثانوی نه فقط تجسس در این گونه امور جایز است بلکه اگر کیان نظام اسلامی و حیثیت آن در خطر باشد تجسس و اطلاع از توطئه و آگاهی بر آنها به منظور اقدام عملی و جلوگیری از این خطر از اهم واجبات خواهد بود و در این راه باید دولت اسلامی افراد لایق و باکفایت و متعهد نسبت به ضوابط شرع را مسئول این امر مهم بنامید و کوچکترین مسامحه و ضعف در اینگونه امور حرام است.

برادرانی که فعلاً مسئول این امر مهم می‌باشند باید اولاً سعی کنند کارهایشان خالص و برای رضای خدا انجام شود و از دخالت دادن انگیزه‌های غیرخدای و احیاناً شخصی و گروهی کاملاً پرهیز کنند و ثانیاً توجه کنند که کارشان بسیار حساس و ظریف است و در بسیاری از موارد تجسس در امور دیگران بین وجوب و حرمت دوران دارد یعنی اگر امور ذکر شده مربوط به توطئه علیه کیان نظام اسلامی باشد تفتیش در آنها واجب خواهد بود دقت شود تا مبادا موضوعات با یکدیگر مخلوط و اشتباه گردد و کار واجب حرام و کار حرام اشتباهاً واجب تلقی شود بر اساس این گزارش حجج اسلام آقایان سیدمجتبی موسوی تبریزی و حاج شیخ محمدحسن احمدی نمایندگان حضرت آیت‌الله العظمی منتظری در دانشگاه شهیدبهشتی و پلی‌تکنیک با ایشان دیدار کردند.

آیت‌الله منتظری در ملاقات با اعضای روابط عمومی مجلس شورای اسلامی گفت سعی کنید آنچه هست بدون مبالغه و اغراق حقایق مجلس و ارزش‌های آن را به مردم نشان دهید. در همین رابطه آیت‌الله العظمی تأکید کردند از تضعیف نیروهای دیگر پرهیز گردد.

باید جایگاه هر قوه‌ای در جمهوری اسلامی کاملاً تقویت گردد.

آیت‌الله منتظری در سمینار نمایندگان انقلاب فرهنگی

کیهان   9/2/62

اگر می‌شد انقلاب فرهنگی بدون بسته شدن دانشگاه‌ها صورت گیرد به یقین بهتر و مفیدتر بود زیرا برنامه‌ها در عمل ـ  تجربه و آزمایش می‌شد و طبعاً عینی‌تر و واقع‌بینانه‌تر می‌بود ولی همه به یاد داریم که گروهک‌ها چگونه دانشگاه‌ها را مسخ کرده و سنگر تبلیغات اهداف پلید خود قرار داده بودند.

در انتخاب اساتید برای رشته‌های تخصصی و علمی همین که استاد اهل توطئه نباشد و به جمهوری اسلامی و کشور و ملت خود پایبند و علاقه‌مند باشد کافی است و نباید بیش از این دقت نمود ولی در رشته‌های علوم انسانی و به خصوص معارف اسلامی باید دقت بیشتری به عمل‌اید و اصولاً در کارهای کلیدی دانشگاه‌ها نظیر ریاست و معاونت هر چه بیشتر دقت شود بهتر است و انتظار می‌رود وزارت فرهنگ و آموزش عالی نیز در انتخاب افراد برای ریاست‌ها و معاونت‌ها همین دقت را بنماید.

آنچه از یک روحانی فاضل و متعهد انتظار می‌رود دخالت مستقیم در کارهای اجرایی در دانشگاه‌ها نیست بلکه این گونه کارها را باید مشخصاً مسئولین مربوطه انجام دهند و کسی غیر از آنها نباید دخالت کند و اگر این روحانی و عالم که به عنوان ناظر در جریان فکری و عقیدتی دانشگاه تعیین شده دید جریان برخلاف موازین شرعی در حال وقوع است و مثلاً فلان رئیس و معاون و یا فلان استاد و دانشجو در صدد انحراف افکار برآیند و تبلیغات غیراسلامی در کلاس‌ها انجام می‌دهند باید قاطعانه از طریق قانونی جلوی آن را بگیرد و سعی کند آسان‌ترین راه‌ها را به منظور رسیدن به هدف اسلامی فوق پیش گیرد و نباید خودش در عزل و نصب‌ها تصمیم بگیرد بلکه مراتب را قاطعانه به مقامات مربوطه تذکر دهد و پیگیری نماید.

مجلس

بحث‌های طلبگی نو سازنده که بسیار هم مفید است را نباید به شکلی انجام بدهیم که دشمنان اسلام خیال کنند در داخل اختلاف بزرگی وجود دارد.

در برخورد با نظریات و طرز تفکرهای گوناگون باید مجلس متانت و حیثیت خود را در دنیا خراب نکند اصول اخلاق اسلامی را مراعات کند و نباید با این گونه تفکرات برخورد غیرمنطقی و غیراصولی بنماییم. اگر این چنین افراد هم حرف باطلی دارند باید به آنان مجال گفتن و استدلال داده شود و سپس با دلیل منطق بدون توهین به آنان به حرف کج آنها جواب داده شود.

در مجلس نباید متوسل به شیوه جوسازی بشویم زیرا ممکن است افراد افراطی از این گونه حرکات خوششان بیاید ولی حفظ وجهه مجلس و آزادی بیان که از آن انتظار می‌رود باید مراعات شود.

مسأله مهم دیگر دور نگه داشتن مجلس از جریانات و نوسانات خارج از مجلس است این طبیعی است که بعد از انقلاب اسلامی خط و خطوط و تفکرات مختلفی به وجود آمده که نباید مجلس تحت‌تأثیر اینها قرار گیرد باید مجلس راه مستقل خود را که همان راه اسلام و صلاح انقلاب‌اسلامي را قاطعانه طي کند.

انشاالله و تعالي با عادي شدن شرايط ما بايد تمام امور زائد و دست و پاگير را از برنامه‌هاي زندگي خود حذف نماييم. هر روزي از مقدار وقت خود را براي مطالعه و درس و بحث اختصاص دهند و در تصويب لوايح بسيار مهم بهتر است قبلاً با علما و فقها و صاحب‌نظران و در رأس امور حضرت امام احتمالاً مشورت شود.

وزارت ارشاد

 این وظیفه کمیسیون و وزارت ارشاد است که اجازه ندهد این قبیل کتاب‌ها و مجلات که متضمن بعضي مطالب و احياناً مستهجن است به عنوان معرفی چهره اسلام و انقلاب اسلامی در سطح وسیع منتشر گردد و موجب بد معرفی شدن چهره اسلام و مقدسات دینی بشود و بالنتیجه دشمنان اسلام سوژه‌ای برای کوبیدن مکتب و انقلاب به دست آورند.

اصولاً چه لزومی دارد هر ارگانی برای خود یک مجله مستقل کم‌محتوا داشته باشد چه خوب بود تمام صاحبان قلم و فکر که در خط اسلام و انقلاب اسلامی هستند توان خود در نشر یک یا چند مجله محدود وزین علمی و پرمحتوا به کار می‌بردند تا اثر آن در نسل جوان بیشتر باشد.

کشاورزی

کشاورزان عزیز توجه دارند که باید حتی‌المقدور دولت را در زمینه تأمین گندم مورد نیاز مردم یاری نمایند تا دولت کمتر مجبور شود گندم مورد نیاز را از خارج تأمین کند البته انتظار می‌رود متقابلاً دولت هم با قیمت خوب مناسب گندم را از کشاورزان بخرد تا آنها هم انگیزه بیشتری برای فروش به دولت داشته باشد.

کیهان   26/2/62

در دیدار با امام جمعه مشهد آیت‌الله منتظری بر لزوم تقویت هیئت‌های هفت نفره واگذاری زمین و نظارت دقیق قضات شرع این هیئت‌ها بر کار آنها تأکید کرد.

کیهان   8/3/62

آنچه که باید درباره جهاد بیشتر باید توجه شود حفظ حالت انقلابی و مردمی بودن این ارگان مهم که اگر بنا باشد به شکل وزارت خانه نیز درآیند باید کاری کنید این کاغذبازی و پیچ و خم اداری در آن به وجود نیاید.

باید برخورد مسئولین مربوطه با روستاییان به ماندن در روستاها[باشد] و بالابردن سطح تولید کشاورزی را افزایش دهد در این رابطه باید هیئت‌های هفت نفره در بسیاری جاها زمین‌ها را که به کشاورزان جهت احیا و کشت واگذار نموده‌اند تقویت شود می‌خواهند با اعمال نفوذ این زمین‌ها را از کشاورزان پس بگیرند ولی دادگاه‌ها نباید اجازه بدهند این گونه برخوردهای دلسردکننده‌ای با روستائیان و کشاورزان عزیز انجام گیرد و دولت اسلامی آنها که امروز تمام تلاش خود را در جهت خودکفا نمودن کشور مبذول می‌دارد باید به مسأله روستاییان و کشاورزی در تعیین بودجه توجه نماید.

کیهان   14/3/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای داستانی شهید قدوسی... در حال حکم دادن و قضاوت نمودن باید تمام جهات شخصی و رفاقت‌ها و روابط خاص را از نظر دور کنید گاهی می‌شود دو پرونده از تمام جهات مشابه یکدیگر است ولی قاضی یا بازپرس با صاحب یکی از پرونده‌ها رفیق و مربوط و با دیگری وضع مغایری داشته باشد آنجاست که باید خود را کنترل کنید که مبادا تحت تأثیر شرایط خاص و جوهای موجود در جامعه قرار بگیرید و در حدیث است که اگر گناهکاری از مجازات فرار کند بهتر است تا بینگاهی مجازات شود.

... در مقام اجرای حدود اگر کوچکترین شبهه‌ای در اطراف موضوع باشد نمی‌شود حد الهی را جاری کرد...

آیت‌الله منتظری با اشاره به معطل نکردن بی‌مورد افراد در زندان‌ها فرمودند: سعی کنید افراد را بدون دلیل معطل نکرده و در زندان نگاه ندارید تا می‌شود با گرفتن کفالت و ضمانت و یا وثیقه افراد متهمی را که خطری در آزادی آنها دیده نمی‌شود از زندان آزاد کنید.

کیهان  14/3/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای شورای سرپرستی صداوسیما:

... مسئولین اداره این دستگاه مهم و همچنین دیگر رسانه‌های گروهی مانند مطبوعات باید در برخورد با مسائل و اخبار کاملاً بی‌طرفی خود را حفظ نمایند و هیچ گاه حب و بغض‌های شخصی و گروهی را خدای نکرده در آن دخالت ندهند. در آن صورت است که اعتماد مردم را نسبت به خود می‌توانید حفظ کنید و مردم به اخبار و دیگر مطالب این دستگاه مهم اعتماد می‌کنند.

... ملاک باید موازین اسلامی و خط امام باشد.

کیهان 16/3/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با استانداران و فرمانداران آذربایجان غربی و گیلان:

... سعی کنید کارها ضربتی و انقلابی بدون اتلاف وقت و نیروی مردم انجام شود.

... تا می‌توانید بودجه را هزینه کنید و حتی اضافه‌تر آن هم خرج کنید دولت قطعاً راضی است که شما سطح عمران و تولید را در روستا بالا ببرید و حتی از خزانه دولت نیز قرض کنید.

کیهان  17/3/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با خواهران طلبه مکتب‌های مختلف:

... در این آیه شریفه صریحاً مردها و زن‌های مؤمن را نسبت به کل جامعه اسلامی ولی یعنی صاحب ولایت و اختیار قرار داده در حقیقت تمام زنان مؤمن و تمام مردان مؤمن یک نوع اختیار و ولایت نسبت به کل جامعه اسلامی دارند.

کیهان 17/3/62

شما ملاحظه کنید در جامعه کسی با دیگری روی مسائل شخصی و غیره عناد دارد و دروغی برای او می‌سازد و یا فرضاً یک گناه کوچک و یا اشتباهی از فلان کسی سر می‌زند و شما این دروغ یا این گناه را که در یک محدوده کوچک هم بوده برای اینها نقل می‌کنید و بر سر زبان‌ها می‌اندازید و کم کم یک جو غلط و مسموم درست می‌شود و به دست دشمن می‌رسد و او هم با کم و زیاد کردن این مطلب شایعات دیگری می‌سازد آن وقت می‌بینید آنچه در این بین از دست رفته آبرو و حیثیت یک مؤمن یک عالم و روحانی و یا یک استاندار و فرماندار است که هرکدام نیرویی در جامعه هستند و می‌توانند به انقلاب خدمت کنند ولی این شایعه‌پراکني‌‌ها و جوسازی‌ها کاری می‌کند که یک عالم و روحانی متعهد که حرفش و کلامش در یک منطقه یا یک شهر و روستا نفوذ دارد با این گونه جوسازی‌های نامشروع دیگر نمی‌تواند خدمت کند و این بزرگترین گناه از نظر اسلام است.

علت اینکه در روایات آمده که غیبت اشد من الزنا است دلیلش همین است نه اینکه خیال کنید زنا گناه کوچکی است بلکه هتک حیثیت و ترور شخصیت یک مسلمان خدمتگزار چه برسد به یک عالم و روحانی مفید و ارزنده که سال‌ها در انقلاب نقش داشته و موجب می‌شود تمام زحمات و خدمات آن شخص از بین برود و در نتیجه شخصیت اجتماعی او برای همیشه ترور شود این گناه است که از زنا به مراتب بزرگتر است در آیه شریفه که می‌فرماید: ان الذین یحبون ان تشفع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم.

خداوند متعال به کسانی که شایعه‌پراکنی و اشاعه فحشا می‌کنند و آبرو و حیثیت افراد مؤمن را خرد می‌کنند وعده قطعی عذاب داده است و در آیه دیگر خداوند می‌فرماید «اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم» بسیاری از سوءظن‌ها و گمان‌ها نسبت به افراد گناه است و ممکن است یک توهم و یا یک گمان و یا یک نقل قول از کسی که به سر زبان‌ها می‌افتد کم کم با تلفن و سایر وسایل در جامعه ایجاد موج کند و طبعاً یک جو مسمومی به وجود آورد و شخصیت اسلامی یک اعلم و روحانی در یک شهر و یا یک روستا را از بین می‌برد.

من احساس خطر می‌کنم که نکند خدای ناکرده این شایعات و سوءظن‌ها که در هر کجا و به هر شکلی به وجود آمده از طرف عناصر ضدانقلاب بر سر زبان‌های افراد ساده‌لوح و بی‌غرض افتاده باشد و در هر کجا عده‌ای را به دیگران بدبین سازد و به انقلاب اسلامی که تاکنون با این همه خون‌های پاک پیروزمندانه به اینجا رسیده و فراز و نشیب‌هایی را پشت سر گذاشته است ضربه بزند.

ترور شخصیت کمتر از ترور اشخاص نیست و وقتی دشمنان انقلاب از ترور مستقیم اشخاص مفید و ارزنده و چهره‌های دینی و سیاسی خدمتگزار مأیوس می‌شوند متوسل به شیوه ترور شخصیت می‌شوند و سعی می‌کنند با القائات و جوسازی‌ها و تحریف و کم و زیاد کردن مطالب شخصیت آنان را خرد کنند تا دیگر آنان نتوانند خدمت نمایند و طبعاً منزوی شوند باید به خدا پناه برد و همه متوجه خطر زبان و گفتار و اعمال خود باشیم و واقعاً تقوا را در گفتار و عمل مراعات کنیم و کاری نکنیم که تمام کارهای خوب خود را تباه سازیم.

کیهان   21/3/62

با تندی و خشونت با افراد و گروه‌های غیراسلامی عمل نکنیم و سعی کنیم با اخلاق حسنه آنها را جذب نماییم.

ضدانقلاب که سابقاً به تحریک اربابان خارجی کوشید چهره‌های ارزنده‌ای را با ترور از ما بگیرد امروز می‌کوشد با ترور شخصیت چهره‌های ارزنده و انقلابی و ساختن دروغ‌های بزرگ و انداختن آن به سر زبان‌های مردم یک جنگ روانی را به وجود آورد و بسیاری از چهره‌های روحانی و متعهد را خراب سازد و من مطمئنم که در پشت این شایعه‌پراکنی‌ها و دروغ‌سازی‌ها که اخیراً در بسیاری از شهرها رایج شده است بیگانه و ضدانقلاب می‌خواهند با تهمت زدن و بدنام کردن و ترور شخصیت افراد ارزنده به خصوص آن عده از افراد عالیقدر را که سال‌ها در انقلاب نقش داشتند منزوی سازند و از صحنه کنار ببرند مردم شایعات و جوسازی‌های حرام ندهند.

زندگی ما باید همچون ائمه اطهار(ع) و حضرت علی(ع) بسیار ساده و بدون تجملات باشد نکند خدای ناکرده امروز که آقایان دارای موقعیت اجتماعی شده‌اند آن سادگی‌ها و بی‌آلایشی‌های دوران طلبگی خود را فراموش کنند.

کیهان   21/3/62

در صورت مشاهده کجی و انحراف نباید آقایان روحانیون مستقیماً دخالت نمایند. بلکه مراتب از طریق قانونی پیگیری شود و مسئولین مربوطه به تذکرات آنان توجه نمایند.

با این گونه افراد که احساسات پاک و تندی دارند صلاح نیست مسئولین در بیفتند اینها بچه‌های خودمان هستند انسان با فرزند خود هرگز درنمی‌افتد بلکه باید با این گونه افراد با اخلاق و شرح صدر و عطوفت عمل نمود و آنها را قانع ساخت.

کیهان   22/3/62

خطری که احیاناً ممکن است انسجام و وحدت کلمه ما را تهدید کند خصلت خودبینی‌ها و خودمحوری‌ها است اما اگر برای خداکاری را انحام دهیم دیگران این حرف‌ها معنی ندارد که فلان کار به اسم من باشد یا دیگری.

ما نباید حتی‌المقدور ارتباط و تماس مستقیم خود را با مردم کم کنیم باید همچون سابق از نزدیک در بین مردم باشیم و لازم نیست شرایطی که ما را از مردم جدا می‌نماید قبول کنیم.

کیهان   24/3/62

آیت‌الله سیدجلال الدین طاهری امام جمعه اصفهان با آیت‌الله العظمی منتظری دیدار و پیرامون کیفیت بالابردن سطح تبلیغات دینی در ماه مبارک رمضان و توطئه جدید ضدانقلاب در جهت شایعه‌پراکنی‌ها و ترور شخصیت افراد خدمت‌گذار با ایشان گفتگو کرد.

سال دوم، شماره  19، آبانماه 1362

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

1- آفت انقلاب تهمت و تفرقه

كیهان 6/4/62

آیت‌الله منتظری: آنچه امروز نیاز واقعی انقلاب است حفظ وحدت كلمه و خلوص نیت همه نیروهای مؤمن و لایق است نیروهایی كه می‌توانند با اخلاص و به دور از هر انگیزه‌ای غیر از رضای خدا به انقلاب و اسلام خدمت نمایند. امروز خطر تشتت نیروها و دلسردی و احساس تنهایی و به انزواكشیده شدن افراد و نیروهای باكفایت و متعهد در اثر جوسازی‌ها و شایعه‌پراكنی‌ها و تهمت‌زدن‌ها و اعمال غرض‌ها و ترتیب اثر دادن بر «می‌گویندها» كاملاً احساس می‌شود.

... رمز اصلی پیروزی انقلاب و مقاومت آن در برابر همه توطئه‌ها در همین وحدت كلمه و یكپارچگی نیروها بوده است و بقا آن هم در گرو همین نیرو است و قهراً آفت بزرگ انقلاب خصلت خودخواهی و تعصبات گروهی و خودمحوری‌ها و خودبینی‌ها خواهد بود و بالنتیجه از تذكرات بجا و انتقادات سازنده ناراحت می‌شویم و خدای ناكرده باعث ترویج فرهنگ تملق و چاپلوسی خواهیم شد.

... برادر عزیز اگر هدف من و شما خدا است چرا از اینكه برادر ما در سنگر و یا پستی قرار گرفته و كار را به خوبی انجام می‌دهد و قهراً او محور شده و كار به نام او تمام می‌شود ناراحت می‌شویم مرد خدا به خدمتگزاران اسلام و مسلمین دعا می‌كند و به اندازه توان از آنها حمایت و پشتیبانی می‌نماید و در روند كار آنها كارشكنی نمی‌كند.

2- برخورد با منحرفین

به جوانان عزیز كه هنوز در دام اعمال گروهك منحرف قرار دارند گوشزد می‌كنم كه شما جوانان كه عملكرد این گروهك‌ها را در طول چهار سال بعد از انقلاب مشاهده نمودید و دیدید كه چگونه آب به آسیاب دشمنان اسلام و انقلاب می‌ریزند و خواسته‌های آنان را تأمین می‌كنند پس چرا به خود نمی‌آیید و از گذشته خود عبرت نمی‌گیرید. در ضرر از هر كجا كه برگردید به نفع است. شما كه فرزندان همین كشور هستید اگر به اسلام و انقلاب ایمان دارید یا برای خدمت به كشور خود، راهی جز راه امت و امام سراغ دارید؟ جای تأسف است شما جوانان عزیز هیچ به استقلال سیاسی و شخصیت اسلامی مردم فكر نمی‌كنید و هنوز در این خیال هستید كه برای اداره كردن كشور حتماً باید به اردوگاه غرب و یا شرق ملحق شد. چرا از تاریخ انقلاب‌های معاصر بسیاری از كشورهای دور و نزدیك درس‌ها نمی‌آموزید كه پس از آن همه تلفات و خسارت‌ها بالاخره از بلوك غرب یا شرق سر درآورند و اكنون در مدار ابرقدرت‌ها می‌چرخند و روز به روز استقلال خود را در ابعاد مختلف از دست می‌دهند. در خاتمه توفیق همه برادران و خواهران را برای خودسازی و خدمت به اسلام و مسلمین و طول عمر رهبر انقلاب و پیروزی رزمندگان مسلمان را در جبهه‌ها... از خدای بزرگ مسئلت می‌نمایم.

پیام به مناسبت روز قدس

آیت‌الله منتظری: منطق اسرائیل زور و قلدری است. جواب اسلحه را باید با اسلحه داد و قدس را با ایمان به خدا فتح كرد.

... آری روز قدس روز یادآوری كشتارهای بی رحمانه «دیر یاسین» و «تل زعتر» و اردوگاه‌های صبرا و شتیلا است. گفته‌اند انسان از ماده نسیان گرفته شده، آری ما انسان‌ها چه زود فراموش می‌كنیم این همه كشتارها و جنایات را در صورتی كه نباید گذاشت خون این مظلومان كه قربانی جنایات و سازش‌های سیاسی شرق و غرب شده‌اند پایمال شود باید حماسه آنها را زنده نگه داشت.

در حالی كه اسرائیل این سگ زنجیری امریكا یك طبل توخالی بیش نیست و اگر سران كشورهای نفت منطقه غیرت داشتند و یك ماه نفت خود را از امریكا و غرب قطع می‌كردند و یا اقلاً دلارهای خود را از بانك‌های امریكا بیرون می‌كشیدند به یقین پشت امریكا را می‌شكستند و آن را مجبور به تجدیدنظر در حمایت‌های خود از اسرائیل می‌نمودند ولی افسوس كه نه دین است و نه غیرت

... از پیامبر اكرم(ص) روایت شده كه هر كس بشنود فریاد مظلومی را كه از مسلمین استمداد كند و او را اجابت نكند مسلمان نیست.

... اسلحه را با اسلحه باید جواب داد به برادران فلسطینی بارها تذكر داده شده است كه با سیاست‌بازی و مذاكرات دیپلماسی با دولت‌ها، فلسطین آزاد نمی‌شود و كلید فتح فلسطین نه در فارس است و نه در دست ریگان فقط و فقط از راه ایمان به خدا و فداكاری و استقامت و جهاد فی سبیل‌الله است كه می‌شود فلسطین را فتح نمود و قدس عزیز را آزاد كرد.

... فراموش نكنیم كه جنگ با عراق مسأله اساسی ماست و حركت به جبهه به مقدار كفایت بر همه واجب است و رزمندگان ما در جبهه‌ها بدانند كه راه قدس برای ما از كربلا می‌گذرد.

كیهان  1/5/62

پیام به ائمه جمعه و جماعات جهان اسلام در مورد عواقب كارشكنی‌های حكام سعودی:

... اگر حكومت سعودی در گفتار و شعارهای خود صادق است و از اشغال مسجدالاقصی توسط اسرائیل ناراحت است چرا با ندای مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی مد ظله العالی و دولت اسلامی ایران همصدا نمی‌شود و نیروهای مادی خود را به جای تقویت جبهه كفر و تجاوز صدام كافر به جبهه‌های مبارزه با اسرائیل دشمن خدا و خلق بسیج نمی‌كند.

رهنمود به دادگاه‌ها

كیهان 4/5/62

... آنچه مهم است توجه آقایان به این نكته كه آنها مواظب باشند از تندروی‌هایی كه احیاناً ممكن است شرایطی آن را ایجاب كند پرهیز نمایند منظور از تشكیل دادگاه‌ها انتقام‌جویی از مجرمین نیست مقصود اصلی جلوگیری از ظلم در جامعه و ایجاد فتنه و توطئه می‌باشد. بنابراین به همین مقدار باید اكتفا شود و متقابلاً به اشخاص فاسد و اغفال شده باید مجال فكر كردن داده شود چه بسا ممكن است تحول فكری در نفوس این گونه افراد پیدا شود. و آنان در آینده بتوانند به كشورشان خدمت كنند.

... البته نباید در مورد افراد فاسد و خطرناك كه هنوز متنبه نشده‌اند ساده‌اندیشی كرد و آنها را از زندان آزاد كرد. این هم برخلاف اسلام و مصلحت است آنچه وظیفه است اینكه به آنان مجال مطالعه كردن و فكر نمودن در گذشته و آینده خود و راهی را كه انتخاب نموده‌اند و توجه به عواقب و خیر آن و صحبت با افراد مطلع و اسلام‌شناس داده شود.

غرور و خودمحوری

كیهان 9/5/62

... 1- اصالت دادن به امكانات و تشكیلات زمینه غرور و خودمحوری

امروز خطر غرور و سقوط در دام خودبینی و خودمحوری هم روحانیت و هم ارتش و سپاه ما را تهدید می‌كند نكند خدای ناكرده روحانیون متعهدی كه در ارگان‌های مختلف مشغول خدمت هستند، گرفتار غرور شوند و خیال كنند كه باید خود را از اجتماع جدا ببینند اگر این شرایط خاص كه امیدواریم به زودی عوض شود، ما را به سوی زندگی اشرافیت و تجملات و تشریفات زاید بكشاند بدانیم كه آغاز سقوطمان خواهد بود.

آیت‌الله منتظری:

2- هدایت اصل است نه كینه‌توزی

... سپاه پاسداران اگر بخواهد واقعاً خواستار اسلام و انقلاب باشد، باید خود را متخلق به اخلاق اسلامی و الهی بكند و از انتقامجویی و كینه‌ورزی نسبت به اشخاص حتی دشمنان و مخالفین پرهیز نمایند و این طور نباشد كه اگر شما با كسی در گذشته یا حال حساب شخصی و خورده‌حسابی دارید بخواهید اكنون كه به قدرت رسیده‌اید از عنوان سپاه پاسداران و موقعیت انقلابی آن در مردم سوءاستفاده نمایید و انتقام بگیرید سپاه باید در عین قاطعیت رأفت و رحمت داشته باشد و با اخلاق خوب و برخوردهای اسلامی دیگران را به انقلاب دعوت كند و نباید به محض یك اشتباه و خطا به سادگی نیروهای خوب را منزوی كنیم و آنها را از دست بدهیم، ما نیروی خوب و لایق كم داریم.

كیهان  11/5/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه:

دولت باید سیاستی اتخاذ كند كه تولیدكننده داخلی احساس نماید كه تولید برایش صرف می‌كند. در غیر این صورت نیروی خود را صرف چیزهایی می‌كند كه فقط استفاده داشته باشد و حساب نیاز كشور و مردم را اصلاً نمی‌كند.

... تا وقتی كالاهای ضروری در شهرهای بزرگ به خاطر سوبسید دولت ارزان‌تر از روستاها به دست مردم می‌رسد انگیزه‌ای برای ماندن در روستا و افزایش تولید دام و مواد غذایی ضروری مثل گندم و غیره به وجود نمی‌آید باید به هر نحو شده این سیاست غلط عوض شود و كاری كنیم كه تولیدكننده روستایی احساس كند ماندن در روستا و تولید نمودن به صرفه او خواهد بود.

پیشرفت كشاورزی عامل خودكفایی

اطلاعات   15/5/62

... تا وقتی مسائل روستاییان به دور از شعار، در عمل حل نشود بسیاری از مشكلات كشور قابل حل نخواهد بود.

اطلاعات   16/5/62

اسناد مالكیت مراتع طبیعی كه به شیوه خان‌بازی به دست آمده شرعاً اعتباری ندارد

... اكنون كه انقلاب پیروز شده انتظار می‌رود دولت در برنامه‌های خود كاملاً به اهمیت این موضوع توجه داشته باشد كه علاوه بر مسائل آموزش و پرورش و بالا بردن رشد فكری آنان ایجاد تعاونی‌های سیار برای عشایر مهم است چه بسا دیده شده افراد سودجویی محصولات كشاورزی و دامی عشایر را با قیمت‌های ناچیز خریداری كرده و در مقابل اجناس و كالاهای مورد نیاز آنان را با قیمت‌های سنگین به آنان می‌فروشند ولی اگر دولت تعاونی‌های سیار متشكل از افراد برای عشایر تشكیل دهد و متقابلاً آنان را به تولید تشویق نماید، منافع زیادی از این راه عاید عشایر و روستا و شهرهای كشور خواهد شد.

... اینگونه سند مالكیت‌ها كه با این شكل به دست آمده شرعاً اعتباری ندارد و همچنین پروانه‌هایی كه معمولاً خان‌ها و یا افراد متمكن دیگر به عشایر برای چراندن گوسفندهایشان می‌دادند و در مقابل پول سنگین می‌گرفتند، مشروعیت ندارد زیرا این گونه مراتع عمومی كه متعلق به روستای خاصی نیست، مربوط به دولت اسلامی است و بر دولت است كه آنها را از ضررهای طبیعی و غیرطبیعی حفظ كند و در اختیار عشایر و افراد محروم قرار دهد.

كیهان  17/5/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با انجمن اسلامی دانشجویان در امریكا و اروپا:

... اگر كسی روزی اشتباهی و یا فرضاً انحرافی داشت و شما مطمئن شدید كه فعلاً متوجه و بیدار شده نباید او را طرد كنید.

كیهان  25/5/62

آيت‌الله منتظري در دیدار با فرماندهان نیروی زمینی:

از جمله چیزهایی كه در نیروهای مسلح باید به آن توجه شود تشویق نیروها و مغزهای لایق و استفاده از آنها مشورت با آنان است چه بسا یك سرباز و درجه‌دار ویا یك پاسدار بسیجی ساده طرح و یا فكری دارد كه اگر دقت شود و به مورد عمل گذاشته شود بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.

نباید برخورد با چنین نیروهای لایق و باكفایت دلسرد كننده باشد البته این به معنای مراعات نكردن سلسله مراتب نظامی نیست بلكه در مقام مشورت یك فرمانده باید از فكر و نظرات افراد زیردست خود به نحو احسن استفاده كنند و به آنان مجال اظهار وجود و اعلام طرح خودشان بدهند ولیكن پس از مشورت كامل و تصمیم‌گیری فرماندهی باید دیگران اطاعت كنند مراتب نظامی باید دقیقاً مراعات شود.

كیهان 7/6/62

در دیدار با شورای فرماندهی وزیر و نمایندگان امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:

مسئولین سپاه باید توجه داشته باشند كه ارگان انقلابی را گرفتار تشكیلات زائد و چیزهایی كه ضرورت ندارد نكنند و سعی كنند با همان سادگی و مردمی بودن نیروها را جذب و آماده نبرد در جبهه‌ها بنمایند باید به مسأله آموزش نظامی در سپاه بیش از پیش توجه و دقت شود نباید در اثر سهل‌انگاری در این امر مهم خسارت به نیروهای انسانی و مادی سپاه وارد شود كسانی كه مسئولیت آموزش سپاه را می‌پذیرند باید افراد لایق و باكفایت دارای تجربه كافی باشند تا بتوانند آموزش سپاه را بالا ببرند.

كیهان   15/6/62

آیت‌الله موسوی اردبیلی و اعضای شورای عالی قضائی:

تقاضای من همیشه این بوده كه حتی‌المقدور در رسیدگی به پرونده و نسبت به رفاه زندانی‌ها بیشترین تلاش به عمل آيدكه فرزندان اغفال شده كشور در سایه تعلیمات اسلامی تربیت شوند و سرانجام خدمتگزار اسلام و كشور اسلامی‌شان باشند.

كیهان  15/6/62

در دیدار با گروهی از روحانیون اهل تسنن كردستان و آذربایجان:

اگر منظور ما از انقلاب اسلامی اشاعه اسلام محصور در مساجد و فاقد تحرك و جنبش بود و كاری به سیاست و اقتصاد و سرنوشت ملل و كشورهای اسلامی نداشتیم و انقلاب ما به‌گونه‌ای بود كه ضرر به منافع امریكا و شوروی و قدرت‌های بزرگ وارد نمی‌آورد. البته مشكلاتی پیش نمی‌آورد ولی چون مقصدشان از انقلاب ترویج اسلام راستین و حركت‌زا و مغایر با منافع شرق و غرب است قهراً ابرقدرت‌ها با تحمیل جنگ و تحریم اقتصادی و ایجاد مشكلات سعی در ضربه زدن و مواجه ساختن آن با شكست می‌نماید.

 

سال سوم، شماره 20، دیماه 1362

آیت‌الله العظمی منتظری امید امت و امام

كیهان  8/8/62

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با رؤسای دانشگاه‌ها:

[رؤساي دانشگاه] سعی نمایند امكانات مورد نیاز ایشان را در دانشگاه و محیط كار و محیط زندگی فراهم نمایند. آيت الله منتظري در ادامه سخنان خود با تأكید بر لزوم جذب نیروهایی که در گذشته مرتکب اشتباهاتي شده و اكنون توبه كرده و در دامن انقلاب قرار گرفته و هدفشان خدمت است فرمود ما نباید هر كسی را با انگ و برچسب از محیط دانشگاه دور سازیم به قول یكی از علمای بزرگ دشمن یك نفرش هم زیاد است و اگر ما امروز افرادی را كه روزی گناهی داشته و حتی زندان رفته و فعلاً توبه كرده و از سوابق و افكار و اعمال گذشته خود نادمند و راست می‌گویند جذب نكنیم آنها منزوی می‌شوند و خدای ناكرده بار دیگر جذب دشمن و افكار انحرافی می‌شوند و ما در پیشگاه خدا مسئول خواهیم بود.

كیهان 14/7/62

رهنمودهای آیت‌الله العظمی به طلاب و روحانیون:

امروز باید طلاب و فضلا خود را به سلاح علمی روز مجهز نمایند و مسائل اقتصادی و سیاسی و حتی ماركسیستی را به خوبی بدانند تا در برابر القائات دشمنان اسلام بتوانند بایستند و جوانان ما را از دام شیاطین نجات دهند.

كیهان  16/7/62

در دیدار با روحانیون و ائمه جمعه اهل سنت منطقه خراسان:

با هم بودن شیعه و سنی به این معنی نیست كه از اعتقادات و فقه خود دست بردارند بلكه باید در مسائل اصولی و مبارزه با كفر  جهانی متحد شوند.

راه مجاهد:

جریانات مرموزی كه از وحدت شیعه و سنی در مبارزات امپریالیزم با صهیونیزم وحشت دارند سعی دارند تلاش آیت‌الله منتظری را در این جهت مخدوش كرده به ایشان اتهامات ناروا بزنند. در حالی كه موضع ایشان در مجلس خبرگان اول و در كلام فوق بیانگر این مدعا است كه همان‌طور كه خودشان تأكید كرده‌اند نباید شیعه و سنی از مسأله اعتقادات و فقه خود دست بردارند بلكه باید در مبارزه با هم متحد باشد.

اطلاعات  26/7/62

در دیدار با جمعی از پرسنل گشت ثارالله:

كار شما بسیار دقیق و حساس است زیرا بعضی مواردش حرام و بعض دیگر واجب است و مثل سر زدن به داخل منازل مردم و تفتیش از اوضاع شخصی افراد قطعاً حرام خواهد بود ولی موارد كشف توطئه ضد انقلاب تحقیق و تفتیش لازم و واجب می‌باشد و باید دقت كنید كه موارد واجب و حرام با یكدیگر اشتباه نشود.

همچنین در مورد برخورد با افراد متهم كه بازداشت می‌شوند، تأكید كردند باید برخورد شما كاملاً اسلامی و انسانی باشد و مبادا كارها و شیوه‌هایی كه در رژیم سابق در مورد متهمین اعمال می‌شد به دست شما انجام شود. و اگر فرضاً متهمی به شما فحش و ناسزا گفت شما نباید با او تندی و بدرفتاری كنید و باید فقط حكم اسلام بدون دخالت عصبانیت و حساسیت‌های دیگر در مورد افراد متهم و یا محكوم اجرا بشود.

كیهان 30/7/62

در دیدار با اعضای شورای سیاست‌گذاری تبلیغات خارجی:

تبلیغات خارجی ما نباید به كارهای سطحی و شعاری بپردازد باید عمق اهداف جمهوری اسلامی را به دنیا معرفی كند.

كیهان 3/8/62

در دیدار با رئیس جمهور:

باید ترتیبی اتخاذ شود تا افراد متعهد و لایق كه در انقلاب نقش فعالی داشته‌اند بیشتر به كار گرفته شوند و به آنها امكان و مجال خدمت به اسلام و مردم داده شود مبادا چنین افراد متعهدی كه طبعاً در انسان روحیه تملق و چاپلوسی وجود ندارد و معمولاً افراد عزیز و محترمی هستند از صحنه انقلاب خدمت كنار بروند و به جای آنها افراد ضعیف و غیرمؤمن به انقلاب و ولی دارای زبان تملق و تظاهر پست‌ها و مسئولیت‌های مهم را اشغال كنند كه در این صورت علاوه بر منزوی شدن نیروهای ارزنده و لایق كارها هم به نحو احسن انجام نخواهد شد.

كیهان  4/8/62

در دیدار ائمه جمعه مراكز استان‌ها گرچ امیدواریم این شرایط به زودی عوض شود و آقایان اهل علم و روحانیون معظم بتوانند مثل سابق با همان سادگی طلبگی در بین مردم زندگی كنند ولی باید توجه شود كه به حداقل ضرورت اكتفا شود و همگی سعی كنیم تشریفات زائد را هم حتی‌المقدور حذف نماییم و در زندگی و مسائل مورد نیاز همچون گذشته مثل سایر اقشار مردم محروم زندگی نماییم.

 ملاك تأیید و تقویت‌ها و دادن مسئولیت‌ها فقط خدا و لیاقت افراد باشد و هر فرد متدین و باكفایتی به هر كسی علاقه‌مند باشد باید تأیید گردد و به كار گرفته شود.

باید به مسئولین شخصیت داده شود و در مقابل از آنها كار خواست نباید توقع عصمت از آنها داشته باشیم اگر فرضاً با یك استاندار و یا فرمانداری مسأله‌ای داشته باشیم نباید موضوع در خطبه‌ها مطرح شود و نباید با برخوردهای غیرمنطقی و غیراسلامی با آنها برخورد كرد بلكه باید كاملاً با متانت و بزرگواری و با توجه به اینكه ممكن است طرفین اشتباهاتی داشته باشند مسأله از طریق قانونی و یا جلسات هفتگی كه اینجانب همیشه اصرار بر آن داشته ام اقدام شود.

برادران عزیز من، توجه داشته باشند كه كشور نیاز به نیروهای متخصص و ماهر دارد بسیاری از ناهماهنگی‌ها و نارسایی‌ها به خاطر به كار نگرفتن افراد باكفایت و متخصص است.

نباید زیاد سخت‌گیری كرد و افراد متخصص را به جرم سابقه كذایی كه مثلاً در رژیم گذشته عكسی داشته و یا فلان كار را انجام داده طرد نمود باید ترتیبی داده شود كه افراد متعهد و عاقل دارای رشد سیاسی كه بتوانند مسائل سیاسی و انقلابی را تحلیل كنند به مجلس بروند.

آقایان توجه داشته باشند كه صرف مكاسب و كفایه دانستن در اوضاع فعلی برای نماینده مجلس شورای اسلامی كافی نیست ولی آنچه مهم است رشد سیاسی آنها و داشتن قدرت تفكر در امور اجتماعی می‌باشد.

چون نماینده حضرت امام هستيد باید همچون خود امام لطفتان عام و شامل همه افراد باشد اگر دیدید چند نفر افراد خوب و تقریباً در یك حد می‌باشند و كاندیدا شده‌اند نباید شما یكی را تأیید و یكی را طرد كنید و نفی دیگران به هیچ وجه درست نیست و با موقعیت و مقام معنوی شما سازگار نخواهد بود.

ولی اگر افرادی كه كاندید شده‌اند همگی را می‌شناسید و افراد متعهد و با كفایت و دارای عقل و رشد سیاسی هستند شما همه آنان را تأیید نمایید. می‌خواهد وابسته به حزب و یا گروه خاصی باشد و یا نباشد. همچون حضرت امام شرح صدر و سعه وجود داشته باشید. آنچه خیلی مهم است در كاندیداهای آینده تقوی و علم به هر قسمت مورد نیاز می‌باشد. وابستگی‌ها و داشتن روابط با این دسته و آن دسته ملاك نیست و در قرآن می‌بینید ملاك انتخاب را خداوند برای اداره و حكومت داشتن قدرت در علم و جسم یعنی دارا بودن توان مادی و علمی و روحی تعیین كرده است.

كیهان  18/8/62

در دیدار با نخست وزیر  و وزیر بازرگانی:

روستاییان از امكانات و خدمات شهری نیز بهره‌مند شوند و اگر دولت خریدار محصولات آنهاست محصولات آنان را به قیمتی بخرد كه برای آنان صرف داشته باشد در غیر این صورت كشاورزان وقتی دیدند مثلاً در شهرها اجناس و مایحتاج ارزان‌تر و راحت‌تر به دستشان می‌رسد قهراً به شهرها هجوم می‌آورند و سطح تولید پایین می‌آید.

تجربه نشان داده كه دولت بدون اتكا به بخش خصوصی و تقویت آن قادر به تأمین مایحتاج مادی و اقتصادی مردم نخواهد بود زیرا انگیزه و عشق به كار و تجربه بخش خصوصی در بالابردن سطح كار و كیفیت مطلوب آن تأثیر فوق‌العاده دارد.

ایشان در همین رابطه متقابلاً از اصناف و طبقات بخش خصوصی نیز خواستند به مشكلات دولت هم توجه داشته باشند و از هر كمكی به دولت در بخش‌های مختلف دریغ نكند.

كیهان  1/8/62

در دیدار با مسئولان اطلاعات و اخبار واحد مركزی خبر

شما می‌دانید كه امروز جعل اخبار دروغ و انتشار آن كار روزانه رسانه‌های گروهی دنیاست ولی وظیفه شماست كه صداقت اسلامی خود را حفظ كرده و اگرچه آنها با دروغ می‌خواهند مسائلی را به مردم تلقین كنند شما نباید به این شیوه متوسل شوید.

با اینكه من خودم شخصاً به تحزب و تشكل اعتقاد دارم ولی من می‌خواهم با صراحت و بی پرده عرض كنم كه نباید در موقع انتخابات رسانه‌های گروهی و به خصوص صداوسیما در جهت حزب و یا گروهی خاص باشد.

... یكی از چیزهایی كه به وحدت و انسجام ملت ما ضربه می‌زند همین چیزی است كه رهبر انقلاب اخیراً اشاره كرده‌اند كه گفته می‌شود كه فلانی در خط چی و یا مثلاً در فلان كس خط فلان است و یا فلان كس در خط بازار است آقایان توجه داشته باشند كه نتیجه این حرف‌ها و برخوردها ایجاد تشدید اختلافات و یا منزوی كردن نیروهای لایق و متعهد به انقلاب خواهد بود.

در شرایطی كه ما به نیروی خوب بسیار نیازمندیم نباید به افراد متدین و لایقی كه وابسته به این جمعیت و یا آن گروه خاص نیستند برچسب زد و آنان را منزوی نمود. البته شما عضو هر حزب و تشكیلات اسلامی هستید باشید و مورد احترام می‌باشید و كسی حق توهین به شما و یا حزب و گروه خاص شما را ندارد و حتی در مواردی باید تأیید هم گردد ولی این به آن معنی نیست كه دیگر آدم خوب و انقلابی و در خط مردم غیر از شما وجود ندارد و باید دیگران از صحنه انقلاب بیرون بروند. این به معنای خودمحوری است كه درست نیست و به ضرر اسلام و انقلاب خواهد بود.

گاهی شنیده می‌شود كه بعضی از جوانان ما حالت ضدبازاری به خود گرفته‌اند و مرتباً می‌گویند فلانی در خط بازار است مگر همین بازار نبود كه چندین ماه قبل از پیروزی انقلاب كه ادارات به حالت اعتصاب و تعطیل بود مخارج انقلاب و بسیاری از اقشار مردم را تحمل كرد و حتی پس از انقلاب هم تاكنون آن عده‌ای كه توانایی دارند در كارهای خیر و ساختمان مساجد و حسینیه‌ها و مدارس نقش فعالی داشته‌اند؟ البته آن عده افراد فاسد و سودجو و كلاهبردار كه خود را به اسم بازاری جا زده‌اند حسابشان از بازار جداست و این عده فقط در بازار نیستند.

اگر دولت بخواهد خودش مستقیماً توزیع را به دست گیرد علاوه بر اینكه مجبور می‌شود پرسنل زیادی را استخدام بكند و حقوق بدهد توزیع هم با علاقه و شوق و انگیزه لازم انجام نمی‌شود و تخصص‌های مربوط هم كمتر به كار گرفته می‌شود. البته نظارت و كنترل دقیق دولت بر جریان تولید و توزیع به خصوص در مواقع حساس لازم است.

سال سوم، شماره 21،   اسفندماه 1362

خط امام در كلام آیت‌الله منتظری

جنگ

ك 30/9/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با رئیس و معاونین و رؤسای دفاتر ستاد مشترك ارتش: ما باید حتی روزی را پیش‌بینی كنیم و خود را برای آن آماده كنیم كه امریكا حماقت كند و تفنگداران و چتربازان خود را در كشور اسلامی ما برای مقابله و جنگ با اسلام پیاده كند و آن روز دیگر وظیفه همه اقشار و طبقات دفاع از اسلام و كشور عزیز می‌باشد و در آن روز شما باید به جای تهران به جبهه‌ها بروید و من هم باید بیایم جبهه برایتان غذا و مایحتاج جنگی را فراهم كنم.

ك  3/10/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با فرمانده نیروی زمینی: در فكر این نباشید كه پیروزی در جنگ به نام چه كسی تمام می‌شود هدف ما رضایت خدا و اخلاص در اعمال است.

انزوای نیروها

اطلاعات 9/9/62

آیت‌الله منتظری در دیدار با سرپرست شورای مركزی گزینش: احساس می‌شود نیروهای متدین و لایق در بازار و آموزش و پرورش و سپاه پاسداران و دانشگاه، از روی جهالت و نادانی و یا شیطنت به تدریج با برچسب‌های مختلف حذف و منزوی می‌شوند و موجبات نارضایتی به وجود می‌آید.

كیهان   23/9/62

آیت‌الله منتظری در سمینار شوراهای استانی ائمه جمعه: در دنیا مثل معروفی شایع است كه انقلاب فرزندان خود را می‌خورد و من امروز احساس می‌كنم در جامعه ما همین جریان به وجود آمده و می‌توان گفت به قول امروزی‌ها یك كودتای خزنده و تدریجی برای از بین بردن فرزندان اصیل انقلاب و منزوی نمودن آن به وجود آمده و وضعی پیش آمده كه به تدریج افراد مستقل و آزاد كه هم تعهد به اسلام دارند و هم سابقه انقلابی و فداكاری داشته‌اند و از طرفی هم عاقل و باكفایت می‌باشند در معرض خطر حذف و انزوا قرار گرفته‌اند و به نظر من این یك خطر بزرگی است متوجه انقلاب و كشور باید آقایان محترم ائمه جمعه اگر این معنی را احساس می‌كنند بنشینند و برای آن فكری كنند.

امروز كلمه خط سه بسیار رایج شده و ما می‌شنویم. از گوشه و كنار شنیده می‌شود كه افرادی متدین و مبارز را می‌گویند خط سه، به نظر من این گونه برخوردها كه منجر به منزوی شدن افراد خوب و باكفایت می‌شود گناه بزرگی است. باید به هر نحو شده جلویش گرفته شود.

ك 4/10/62

در دیدار با شركت كنندگان در كنفرانس بررسی جنایات صدام:

سرنوشت عراق را پس از سقوط صدام و حزب كافر بعث عراق باید اقشار مردم عراق اعم از شیعه و سنی كرد و عرب و... تعیین نمایند. و ارتش عراق هم بداند كه مجاهدان عراقی با ارتش عراق هرگز مخالف نیستند آنها با سلطه كفر صدامی مخالفند وگرنه خود ارتش باید با قدرت تمام باشد و بازوی اجرایی حكومت اسلامی آینده عراق خواهد بود.

شیوه اسلامی در برخورد با زندانیان

كیهان 8/10/62

در دیدار با آیت‌الله صانعی و وزیر دادگستری: باید ترتیبی داده شود تا محكومینی كه آثار بازگشت ندامت و صداقت در آنها دیده می‌شود مشمول عفو قرار گیرند.

رهنمود به ارتش

كیهان   20/9/62

باید در مقام مشورت از هر كسی كه دارای فكر و نظریه خوبی در همان رشته مربوطه است استفاده نمود ولی در مقام تصمیم‌گیری نظم فرماندهی باید حتماً رعایت شود.

من كراراً گفته ام این جوانان تند گرچه سوءنیتی ندارند و می‌خواهند به انقلاب خدمت كنند ولی نتیجه این برخوردهای تند كه منجر به حذف افراد متخصص در ارتش و یا در امر پزشكی می‌شود به ضرر انقلاب است.

رهنمود در مورد مشكلات اقتصادی

كیهان   5/8/62

در دیدار با وزیر و معاونین بازرگانی:... اگر سنگینی بار توزیع به دست اصناف متعهد و باسابقه كه به انقلاب و دولت علاقه‌مندند بیشتر محول شود علاوه بر اینكه دولت از مشكلات پرسنل و حقوق‌بگیرهای زیاد و عوارض آن راحت می‌شود جریان توزیع با انگیزه بیشتر و علاقه لازم و به كارگرفتن تخصص‌های مورد نیاز انجام می‌شود.

اگر به جای تمركز این كالا در بنادر و انتقال آن به تهران، ترتیبی داده شود تا در استان‌هایی مانند تبریز و اصفهان و بعضی از بنادر كه آهن زیاد موجود است استاندارها بتوانند آهن مورد نیار منطقه را خودشان بدون انتقال به تهران تأمین كنند در این صورت علاوه بر اینكه بسیاری از مشكلات دولت حل می‌شود نیاز مردم هم با دقت و هزینه كمتر برطرف خواهد شد.

برخورد با زندانیان

اطلاعات   28/10/62

در دیدار با قضات شرع: دادستان‌ها سعی كنند با متانت و عقل و درایت و پرهیز از احساسات و تندروی‌های نامشروع با مسائل برخورد نمایند در اموری كه روش پیامبر اسلام و ائمه اطهار بر گذشت و مسامحه و چشم‌پوشی بوده اصرار بر اعتراف به گناه نكنند با آبروی افراد بازی ننمایند و به غیر افراد فاسد و حرفه‌ای كه احیاناً گران‌فروشی یا احتكار یا قاچاق‌فروشی می‌شود حتی‌المقدور با نصیحت كردن افراد و توجه دادن آنها به اوضاع جنگ و فداكاری جوانان ما در جبهه‌ها و با گرفتن وثیقه و تعهد آنها را آزاد نمایند و در مقام این نباشند كه زندان‌ها پر شود و برای قضات شرع زمینه تشكیل دادگاه و محكوم نمودن افراد فراهم شود. دادگاه باید جاهایی باشد كه چاره‌ای دیگر وجود نداشته باشد.

مسائل دانشجویان خارج از كشور

اطلاعات   28/10/62                                       

گاهی شنیده می‌شود مثلاً ارز چند دانشجو كه برای انقلاب به زندان رفته‌اند و چند روزی از درس خود عقب افتاده‌اند قطع شده است و یا برای ثبت نام مجدد و به كارگیری آن عده از دانشجویانی كه به خاطر فعالیت‌های انقلابی از كشوری اخراج شده‌اند اشكال‌تراشی می‌شود و آنها یا از ادامه تحصیل محروم می‌مانند یا مواجه با مشكلاتی می‌شوند، در حالی كه قاعده این است كه ما برای چنین افراد تسهیلات بیشتری فراهم نماییم.

شیوه‌های اسلامی در سپاه و انجمن‌های اسلامی

كیهان 10/10/62

نباید برادران در مسائل و زندگی شخصی افراد در خانه‌های خودشان دخالت و تجسس نمایند حتی اگر مسأله مربوط به امور اخلاقی هم باشد نباید پیگیری و دقت شود در این گونه امور كه مربوط به توطئه ضدانقلاب و مثلاً خانه‌های تیمی آنها نیست مراقبت و تعقیب و وادار نمودن افراد به اعتراف و اقرار به گناه شرعاً مطلوب نيست. نبايد در مورد افراد با برخوردهای نامشروع آبرو و حیثیت آنان را خراب نمود بر فرض اگر كسی متهم به چیزی باشد باید برادران مسئول طبق ضوابط شرعی بدون عجله و شتاب گزارشات را جمع كنند و از طریق قضائی و قانونی اقدام نمایند و حق ندارند قبل از رسیدگی و تحقیق مقام قضائی آبروی كسی را ببرند.

حتی اگر كسی هم در دادگاه اسلامی مثلاً محكوم به اعدام شد مأمور اجرای حكم و یا حتی خود قاضی و دادستان نمی‌توانند غیر از اجرای حكم اسلامی كتكی به او بزنند و یا فحاشی و توهین به فرد محكوم بكنند تمام اینها شرعاً جرم و گناه است.

این شیوه كه رایج شده اگر كسی در زمان گذشته كار خلافی كرده و مثلاً عكس با كسی داشته دیگر تا ابد نمی‌شود از او استفاده كرد سخت اشتباه و به ضرر انقلاب و كشور است. كسی كه در گذشته چیزی داشته و حالا نادم و شرمنده است و می‌خواهد علاوه بر جبران گذشته خود به كشور خدمت كند باید از تجربه و تخصص و فكر او برای كشور استفاده كرد.

اطلاعات  1/11/62                                                                                

باید ترتیبی داده شود كه حالات و خصلت‌های اشرافی‌گری و گرایش به تجملات و پرداختن به ظاهر كه در گذشته در نیروهای مسلح وجود داشت در سپاه و سایر نیروهای مسلح به وجود نیاید تا جوانان مخلص و فداكار با همان سادگی انقلابی گرفتار این گونه تشریفات نشوند و بتوانند در میدان مبارزه و جنگ مخلصانه وظایف اسلامی خود را انجام دهند.

كیهان  8/9/62

در دیدار با مسئولان دانشگاه گیلان: برخورد شما با افرادی كه روزی در اثر جو خاص و ضعف تبلیغات یا فریب‌خورده بودند و مثلاً یك كتاب یا جزوه‌ای را خوانده بودند باید سازنده باشد كاری نكنید كه این گونه افراد را به دامن ضد انقلاب بیندازید هیچ كس بالفطره فاسد و خبیث نیست این محیط و جو تربیتی است كه افراد را احیاناً فاسد می‌كند بعضی سختگیری‌ها ممكن است افراد را از اصل اسلام و انقلاب زده كند و آنان به كلی جذب ضد انقلاب شوند.

اختلاف نظر

كیهان   10/9/62

نباید اختلاف نظرها منجر به برخوردهای غیرمنطقی گردد البته نمی‌شود جلو اختلاف فكر و نظر را گرفت قرآن شریف هم از اصل با اختلاف نظر مخالفت نكرده بلكه فرموده «ولاتنازعوا فتفشلوا» اختلاف نظر كه در اشخاص و طبقات مختلف طبیعی و قهری است نباید به كشمكش و درگیری و تنازع منجر شود كه نتیجه‌ای جز ضعیف شدن طرفین یا اطراف قضیه ندارد.

تحول انقلابی در امور اداری

ما تا حدودی هنوز گرفتار همان امور گذشته می‌باشیم و بسیاری از آثار طاغوت از قبیل كاغذبازی و تشریفات زائد و مخارج بیهوده و حتی بعضی قوانین غیراسلامی در بانك‌ها، جاهای دیگر با آن همه تأكید مقام معظم رهبری انقلاب هنوز باقی است.

انتظار می‌رود كه مجلس در این امر مهم پیشقدم باشد و انتظار مردم از مجلس این است كه نظارت دقیق با قاطعیت بر این گونه مسائل و سیستم اداری كشور داشته باشد و به خود جرأت بدهد و تحولی در امور اداری كشور به وجود آورد.

حضرت امیر(ع) در آن دوران چند ساله حكومت خود چگونه در همان محل معروف به دكه القضا كه در گوشه مسجد بود به تمام امور قضائی اختلافات و دعاوی مردم رسیدگی می‌كرد و از تشریفات و پرسنل آنچنانی هیچ خبری نبود و كار كسی هم معطل نمی‌ماند. ولی متأسفانه امروز گرفتار همان رسوم و عادات غربی‌ها شده‌ایم تا آنجا كه حتی دیده می‌شود مسافرت‌های ما هم به جای ساده بودن و دوری از تشریفات كه در گذشته معمول بوده احیاناً با وضعی كه با سادگی انقلاب اسلامی سازگار نیست انجام می‌شود... تا وقتی كه گوشت و نان ارزان و سایر خدمات عمومی در شهرها باشد و كالاهای كشاورزی را به قیمت‌هایی كه برای آنان صرف كند نخرند وضع این چنین است كه هر روز روستاها بیشتر خالی شده و شهرها بیشتر پر می‌شود و انگیزه‌ای برای ماندن در روستاها و تولید مواد غذایی نیست.

من خوف آن را دارم كه آن ارگان انقلابی كه تاكنون از این تشریفات و كاغذبازی‌های اداری دور بوده و به همین علت توانسته بود آن همه خدمات انجام دهد نیز گرفتار همان مسائل سایر وزارتخانه‌ها شود.

چرا باید پول‌های زیادی صرف مثلاً پوسترهای غیرلازم بشود به جای این همه مسئولین تبلیغات و وزارت ارشاد كتاب‌ها و جزوات مفید را با زبان‌های مختلف دنیا چاپ كنند.

نباید بنشینیم تا انگلیسی‌ها و دیگران برای ما دائره المعارف اسلامی بنویسند و آن وقت مسلمان‌ها آنها را به عربی ترجمه كنند چرا خودمان با این همه استعداد و دانشمندانی كه داریم دست به چنین كار بزرگی نزنیم.

اطلاعات  5/11/62

دولت باید با یك محاسبه دقیق بنشیند و بررسی كند و با یك تصمیم انقلابی تحولی در سیستم اداری و استخدامی كشور به وجود آورد و این بار سنگین كه در بودجه هر سال منعكس است از دوش مردم بردارد و كارها و شغل‌های زیادی و كاذب كه در گذشته به دلایل مختلف بر این ملت تحمیل شده است را حذف كند و یا در یكدیگر ادغام كند.

در این گونه جاها دولت باید پرسنل زائد در بعضی سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها را به جاهایی كه نیاز به آنها هست منتقل كند تا علاوه بر كم كردن پیچ و خم اداری در بسیاری از سازمان‌ها و ادارات مجبور نشود پرسنل جدیدی برای سازمان‌هایی كه نیاز به افراد دارد استخدام نماید و سعی كند تفاوت حقوق را هم بكاهد آنها را به هم نزدیك سازد تا انتقال افراد از یك سازمان و وزارتخانه‌ای به جاهای مورد نیاز به آسانی انجام گیرد.

كیهان  16/11/62

دشمن به خاطر اینكه متكی به خدا نیست و تقوا ندارد این چنین مذبوحانه به شهرها و افراد پیرمرد و پیرزن و اطفال ما حمله می‌نماید و آنها را بمباران می‌نماید در صورتی كه ما هم اگر دین نداشتیم و برای خدا جنگ نمی‌كردیم می‌توانستیم بغداد و بصره را بمباران كنیم. ولی جنگ ما فی سبیل الله است و برای رضای خدا است و خداوند هرگز اجازه چنین كاری را بما نداده است.

مسائل و امور كارگران

كیهان   6/9/62

طرح و برنامه‌ريزي کارگري نبايد دور از واقعيات زندگي و در پشت ميزها تدوين شود، بلکه سعي کنند در محافل و کجامع آنها خود وزير و افراد مسئول حاضر شوند تا نيازها و حوايج و مشکلات آنان را از نزديک لمس کنند.

مهاجرت روستاييان

کيهان 15/9/62

به نظر من اگر دولت به جای دادن سوبسید به شهرنشینان اجناس و كالاهای روستاییان را به نحوی بخرد كه برایشان صرف كند و ارزی كه از این بابت از كشور خارج می‌شود و یا مخارج بندری كشور و یا كرایه زائد كشتی‌ها به جیب خود روستاییان برود این هجوم به شهرها متوقف می‌شود و روزبروز انگیزه برای ماندن در روستاها و تولید مواد غذایی به وجود می‌آید.

در مورد انتخابات اظهار داشتند باید انتخابات طوری برگزار شود كه مردم احساس نكنند افرادی به آنها تحمیل می‌شود بلكه خودشان هستند كه افراد صالح برای مجلس را بدون هیچ گونه تحمیل و فشاری انتخاب می‌نمایند نباید هیچ دسته و گروهی افراد مورد نظرشان را به مردم تحمیل نمایند.

حتی روحانیون آنها هم كسی را نباید تحمیل بكنند آنچه وظیفه آنهاست فقط معرفی افراد صالح و شایسته به نظرشان می‌باشد.

امروز برای رفتن به مجلس حرف حزب‌اللهی بودن و نماز شب خواندن و یا كفایه و مكاسب دانستن و یا دكتر و پرفسور و مهندس در رشته‌ای بودن كافی نیست.

اینها همه‌اش خوب و لازم است ولی برای یك نماینده مجلس در شرایط فعلی انقلاب باید علاوه بر داشتن اینها عقل سیاسی و اطلاع از اوضاع سیاسی دنیا و امانت و قدرت تفكر هم باشد.

كیهان 12/10/62

در ملاقات با شیخ راغب حرب:

مقاومت و فداكاری ملت مسلمان لبنان در برابر دخالت‌های صهیونیست‌ها و قدرت‌های بیگانه مایه امیدواری است.

 

سال سوم، شماره 22،   اردیبهشت ماه 1363

خط امام در کلام آیت‌الله منتظری

کیهان   23/11/62

رهنمودهای آیت‌الله منتظری به هیأت منصوب از طرف امام و امت برای رسیدگی به امور زندانیان.

«آنچه هدف اصلی از تشکیل این هیأت بود تأمین نظر مبارک رهبر انقلاب است که افرادی که واقعاً از گذشته خود برگشته‌اند و ماندنشان در زندان ضرورتی ندارد آزاد شوند.

بنابراین اعضای محترم هیأت باید کاملاً دقت کنند و افرادی را که تشخیص دادند آزادیشان ضرر و مفسده‌ای برای انقلاب و مردم ندارد لیست آنها را تهیه و برای عفو خدمت امام تقدیم کنند.» ایشان در همین رابطه تأکید کردند: «با سران گروهک‌هایی که می‌خواهند از زندانی شدن هواداران خود خوراک تبلیغی علیه جمهوری اسلامی به دست آورند و همچون سال گذشته در این ایام دست به کارهای خشن و احیاناً ترورهای ناجوانمردانه‌ای بزنند. در سال گذشته قرار بود تعداد زیادی از این افراد آزاد شوند، ولی سران آنها با ایجاد صحنه‌هایی خشن این تصمیم را خنثی نمودند.

آنها می‌خواهند با ایجاد صحنه‌های ترور و خشونت ملت و مسئولین کشور را گرفتار حالت عصبانیت و عکس‌العمل نشان دادن بکنند.

سران فراری گروه‌ها همیشه در فکر پرکردن زندان‌ها می‌باشند تا به نظر خودشان هم سوژه تبلیغی علیه انقلاب داشته باشند و هم آن تعداد از هواداران ساده‌لوح را در زندان رویشان کار فکری بکنند و از بیکاری آنان در زندان سوءاستفاده بنمایند و به اصطلاح آنان را عضو تشکیلات بکنند.

آنها می‌دانند اگر این گونه افراد که هنوز شستشوی مغزی نشده‌اند و طینت پاک خود را از دست نداده‌اند از زندان آزاد شوند، در جامعه انقلابی ما جذب انقلاب خواهند شد.

کیهان   24/11/62

در دیدار با هیأت رسیدگی به وضع زندانیان نادم و رؤسا و مسئولین دانشگاه:

آیت‌الله منتظری در رابطه با انجمن‌هاي اسلامی و هیئت گزینش فرمودند: «شما اگر به جای افشاگری برای اینکه افراد و اعلام اسامی آنها به در و دیوار به آنها شخصیت دهید و برادرانه با آنها برخورد کنید و با زبان سازنده صحبت نمایید به یقین در انجام وظیفه خود موفق‌تر خواهید بود.»

ایشان در تندروی‌هایی که هنوز در بعضی گزینش‌ها وجود دارد تأکید کردند: «از قرار اطلاع در بعضی جاها گزینش آموزش و پرورش از کسی که از عهده جواب سؤالات برآمده و می‌خواسته برای معلم شدن استخدام شود سؤال شده که آیا زیارت عاشورا را می‌توانی از حفظ بخوانی یا نه؟ و چون نتوانسته است بخواند، مردود شده است. ایشان گفتند: زیارت عاشورا اگرچه ثواب دارد ولی از حفظ کردنش دلیل لیاقت برای استخدام افراد نمی‌شود. بسیاری از مردم و حتی اهل علم هم این زیارت مهم را از حفظ ندارند پس باید همه آنها را رد کرد؟ چرا با افراد این چنین برخورد شود آنها را دلسرد و مأیوس و بدبین به اصل اسلام و انقلاب نماییم؟

اینکه من گفته ام بعضی از این تندروی‌ها ضررش کمتر از ضدانقلاب نیست. مقصودم همین‌ها است که با طرح بعضی سؤالات در گزینش‌ها و پیش کشیدن بعضی مسائل پیچیده و بغرنج و غیرضروری و همچنین با برخورد غیرمنطقی موجب ناراضی و دلسرد شدن افراد از خدمت می‌شود.

کیهان   29/11/62

آیت‌الله منتظری: «کار جنگ باید به زودی یک‌سره و شر صدام از سر اسلام و ملت‌های مظلوم ایران و عراق برطرف شود.»

ایشان در دیدار با برادران پاسدار و بسیج که عازم جبهه‌های جنگ بودند فرمودند: بنا بر تصریح قرآن ملت‌ها و اقشار مردم هر کدام به چیزی آزمایش می‌شوند. عده‌ای با خوف و هراس از دشمن و عده‌ای با دادن جان و مال خود در راه خدا عده‌ای دیگر با مواجه شدن با محرومیت‌ها و تنگدستی‌ها امتحان می‌شوند.

بنابراین امروز همه ما هر کدام به شکلی در جریان این آزمایش بزرگ الهی قرار گرفته‌ایم، پس توجه کنیم که از این آزمایش به خوبی از کار دربیاییم و هر کسی آن مسئولیتی را که به عهده‌اش محول شده است در این موقعیت حساس که برای اسلام و انقلاب پیش آمده به خوبی از عهده آن برآید، مثلاً امروز که مسأله اصلی جنگ است باید همگی همت کنیم و جبهه‌ها را گرم و بانشاط سازیم و ترتیبی بدهیم که انشاءالله به زودی کار جنگ یک سره شود و شر صدام از سر اسلام و ملت‌های مظلوم ایران و عراق برطرف شود.

کیهان  7/12/62

«فرماندهان نظامی به پیروزی‌های اخیر اکتفا نکنند و مجال را از دشمن بگیرند.»

آیت‌الله منتظری در دیدار با خانواده‌های شهدای شهرستان‌ها فرمودند: چرا باید بر یک ملت مسلمان یک مشت افراد ضد دین و مزدور بیگانه حکومت بکنند سرنوشت کشور و ملت عراق را باید خود ملت مسلمان عراق با اتکا به اسلام تعیین کند. کسی نباید در سرنوشت آنان کوچکترین دخالتی بکند.

نیروهای مسلح ما هم هدفشان دفع تجاوز صدام و دفاع از اسلام و ملت مظلوم عراق است نه طمعی دارند و نه نیازی و اصولاً برای نیروهای مسلح اسلام آب و خاک مطرح نیست آنچه مطرح است اسلام است و حق.

کیهان   14/12/62                                      

آیت‌الله منتظری در دیدار با دادستان کل کشور و عضو شورای عالی قضائی:

«همان‌گونه که حضرت امام مد ظله در پیام اخیرشان تأکید فرمودند شورای عالی قضائی باید با جدیت مسأله زندانیان مستحق عفو را تعقیب کنند تا دستور ایشان کاملاً اجرا شود از این رو بجاست با اعزام افراد بصیر و آگاه وضع این گونه زندانیان بررسی شود و آنهایی که تشخیص داده شد ماندنشان در زندان ضرورتی ندارد و از آزادی آنها مفسده‌ای متوجه انقلاب و کشور نمی‌شود و لیست آنها تهیه و برای عفو خدمت امام تقدیم شود. ایشان در همین رابطه تأیید کردند: سستی در این موضوع نه مرضی اسلام است و نه به صلاح انقلاب و شرعاً هم نباید افرادی که استحقاق آزادی را دارند در زندان بمانند.»

کیهان 16/12/62

طی حکمی حجت‌الاسلام سیدهادی خامنه‌ای از سوی آیت‌الله منتظری به مسئولیت سرپرستی انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان برگزیده شد.

راه مجاهد:

با توجه به شرکت وسیع دانش‌آموزان در جنگ اسلام و کفر و شهدای بسیاری که در جنگ داده‌اند، اقدام بجایی است.

کیهان  20/12/62

استانداران باید جلوی تبعیض در امر توزیع و محروم شدن طبقه محروم را با قاطعیت بگیرند

آیت‌الله منتظری در دیدار با وزیر کشور و استانداران سراسر کشور فرمودند: در رابطه با وظیفه استانداران در برگزاری انتخابات صحیح و سالم گفتند: من کراراً گفته‌ام آنچه برای ما در انتخابات اصل مهمی باید باشد حفظ آزادي مردم است و انتخابات بايد به شکلی انجام شود که مردم واقعاً احساس آزادی کامل بکنند و احساس نکنند کسی برای انتخاب شدن از ناحیه جناح یا گروهی به آنها تحمیل می‌شود. بنابراین اگر فرضاً یک استاندار یا فرمانداری عضو گروه خاصي و یا مثلاً حزب جمهوری باشد نباید کاری بکنند که مردم بگویند فلانی به نفع گروه و حزب خودش در انتخاب کاري کرده است و زمينه را براي انتخاب افرادی که مثلاً وابسته به دسته و گروه خودش می‌باشد درست کرده است.

اگر چنین وضعی پیش بیاید قطعاً به آزادی انتخابات ضربه می‌خورد و مردم را ناراضی و سرخورده می‌گرداند.

ممکن است گفته شود اگر زمینه‌سازی برای انتخاب افراد خاص نشود ممکن است افراد ضدانقلاب به مجلس راه پیدا کنند ولی من می‌گویم با این رشد و آگاهی که ملت ما در مسأله اسلام و انقلاب دارد مطمئناً ملت ما یک اکثریت قاطع را از افراد متدین و متعهد انتخاب می‌کنند. اگر فرضاً چند نفری که مخالفند به مجلس آمدند اولاً این دلیل به آزادی انتخابات است و ثانیاً چند نفر مخالف در برابريک اکثریت قاطع کاری از دستشان برنمی‌آید.

کیهان  26/11/62

دیدار با اعضای دبیرخانه‌های ائمه جمعه مراکز استان‌ها:                                                                               

آیت‌الله العظمی منتظری در رابطه با انتخابات گفتند: نباید نهاد نماز جمعه در اختیار گروهی خاص قرار گیرد، اگر بنا باشد یکی از کاندیداها در شهری مثلاً قبل از نماز جمعه صحبت کند قاعده‌اش این است که سایر کاندیداهای دیگر آن شهر هم صحبت کنند و يا اصلاً هيچ کدام صحبت نکنند در غير این صورت نماز جمعه در کانال خاصی می‌افتد که از آن هدف اصلی که حضور تمام اقشار در صحنه باشد خارج می‌گردد و ممکن است پس از تمام شدن انتخابات عوارض آن تا آخر متوجه امام جمعه باشد و قداست او از بین برود و دیگر نتواند خدمتی انجام دهد.

کیهان  27/12/62

در دیدار با قضات دادگستری شهرستان قم:

 این طور نباشد که دادگاه‌ها افراد مستضعف را به محکمه بکشند و کسانی که دستشان به جایی بند است و یا مثلاً ثروتمند هستند هیچ وقت کارشان به دادگاه نیفتد گاهی شنیده می‌شود که مثلاً در بعضی دادگاه‌ها افراد ضعیفی را به جرم گرانفروشی جزئی و مختصر به‌محکمه کشیده‌اند، درحالی‌که آن عده که صدمیلیون و یا بیشتر گرانفروشی کره‌اند به دلیل آشنایی و ارتباط با این و آن هیچ وقت کارشان به دادگاه نیفتاده است.

این برخورد هرگز درست نیست، باید قانون و عدل برای همه افراد و طبقات یکسان باشد. از این رو دفتر تبلیغات باید علاوه بر آموزش زبان‌های گوناگون دنیا فلسفه اسلام و فلسفه‌های شرق و غرب را نیز آموزش دهد زیرا مغزهای جوانان ما امروز به تمام فلسفه‌ها و تبلیغات شرق و غرب آلوده شده است. اگر بخواهیم اسلام را به‌طور کامل و جامع به دنیا معرفی کنیم، باید تا حدودی با فلسفه‌های شرق و غرب آشنا باشیم تا قادر باشیم خود را به سلاح مخالف آن که همان فلسفه متعالی اسلام است مجهز سازیم.

کیهان  5/1/63

در دیدار با مهاجرین جنگ تحمیلی؛ صبر بر مصائب و مشکلات:

همه ما و شما شیفته آن امام بزرگوار هستیم که وقتی تمام زندگی و زن و بچه و اصحاب و یارانش در راه خدا فدا شد با استواری و ایمان محکم فرمود خدایا راضی هستم به رضای تو هرچه در راه تو به من می‌رسد صبر خواهم کرد. ما هم که افتخار پیروی از آن حضرت را داریم باید در مشکلات و آزمایشات الهی صبور باشیم.

راه مجاهد- بهترین شیوه برخورد با نارضایتی‌ها رجوع دادن زندگانی مردم به اسوه‌های اسلام و ائمه هدی است که در سخت‌ترین شرایط ناراضی نشده و رضا به رضای خدا بودند، نه رضا به تثبیت حاکمیت جباران و ستمکاران.

... این طور نباشد که اگر یک مهاجر جنگی احیاناً کار خلافی کرد مردم به حساب همه برادران و خواهران عزیز مهاجر جنگی بگذارند. در هر قشر و جماعتی خوب و بد وجود دارد.

راه مجاهد: امید است که در برخورد با همه جریانات و اقشار این شیوه برخورد فقیه عالیقدر عمل شود و از برخورد صنفی پرهیز شده و حق و باطل را در هر جریان ببینیم.

5/1/63

در دیدار با وزیر سپاه پاسداران:

ستادی متشکل از نمایندگان ارتش سپاه و جهاد برای توزیع کمک‌های مردم به جبهه‌ها تشکیل شود و ترتیبی داده شود تا تمام کمک‌های مردم از شهرها و منطقه‌های مختلف کشور به این ستاد فرستاده شود و این ستاد دقیقاً نیازهای جبهه‌های مختلف را بررسی نماید و بدون تبعیض و یا مسائل دیگر نیاز موجود را برطرف سازد.

21/12/62

اینکه بعضی از جوانان عزیز و قهرمان ما می‌گویند ما می‌رویم به جبهه برای شهادت و می‌خواهیم به هر نحو شده شهید شویم منطق درستی نیست. آن عزیزان بروند در جبهه‌ها برای کسب پیروزی اسلام بر کفر منتهی اگر ضمن پیروزی عظمی شهید شدند آن موقع به فوز عظیم و سعادت ابدی نیز نائل شده‌اند.

آیت‌الله منتظری در آستانه تحویل سال 63 صحبت‌هایی بیان داشته من‌جمله به تحولی که در انسان‌های انقلابی ایجاد شده تبریک گفتند و گفتند ضمن تحولی که در طبیعت شده تحولی هم در انسان‌ها به وجود آمده که داوطلبانه به سوی جبهه‌ها رفته و از وابستگی‌های خود می‌کنند.

راه مجاهد: چنین تحولی مسلماً تبریک دارد که خود ماهیتاً یک انقلاب است ایشان برخورد تعالی‌بخش و مکتبی با عید نوروز کردند چرا که عید مبنای یک تحول در طبیعت است و ایشان تحول در انسان‌های مسلمان انقلابی را نیز نشان دادند.

 

سال سوم، شماره 23،  خردادماه 1363

خط امام در کلام آیت‌الله منتظری

«برخورد با زندانیان»

کیهان 18/1/63

در دیدار با دادستان انقلاب تهران

 سیاست گروه‌ها در این شرایط همین است که کاری بکنند که دستگاه قضائی ما را مجبور سازند که افراد زیادی از آنان را زندانی کند تا آنها بتوانند در دنیا به اصطلاح از آنها قهرمان بسازند و علیه انقلاب و جمهوری اسلامی تبلیغات سوء کنند. آنها با این توطئه می‌خواهند اولاً با زیاد داشتن زندانی یک سوژه بزرگ تبلیغی علیه ما همیشه داشته باشند و با دروغ‌ها و تهمت‌ها که جعل می‌کنند همیشه جمهوری اسلامی را در دنیا زیر سؤال نگه دارند و ثانیاً ضمن اینکه روی خود هواداران زندانی کار فکری می‌کنند خانواده‌های آنها را که اکثراً افراد محترم و متدین و معمولاً از بازاریان و کسبه‌های متعهدی هستند که در انقلاب نقش زیادی داشته و دارند به جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری انقلاب بدبین نمایند یکی از شواهد این معنا این است که هر موقع رهبر انقلاب در مورد آزادی افراد نادم و اغفال شده دستوری می‌دهند همچون سال گذشته و مقدمات آزادی این گونه افراد فراهم می‌گردد یک دفعه می‌بینیم چند ترور بی‌هدف و کارهای خشن از طرف گروهک‌ها در گوشه و کنار انجام می‌شود به نظر من این گونه ترورها هدفی جز کشاندن کشور به سمت خشونت و بی‌اعتنایی به دستور رهبر انقلاب و نگه داشتن هواداران گروهک‌ها در زندان جهت تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ندارند.

آنچه من معتقدم و حضرت امام مد ظله گفته‌اند و ایشان هم همین طور فکر می‌کنند این است که ما نباید افراد هواداری که از روی احساسات چیزی گفته و یا نشریه‌ای خوانده و یا منتشر کرده در زندان اثری جز نارضایتی خانواده‌های آنها و انحراف بیشتر خودشان در داخل زندان خاطره فراغت و بیکاری محیط زندان و تماس دائم افراد خطرناک و رده بالا روی آنان ندارد، در زندان نگه داریم. من می‌دانم بسیاری از این توبه‌ها و اظهار علاقه‌ها که در زندان می‌شود دروغ است و ما نباید فریب بخوریم.

راه مجاهد: اگر ممکن است مسئولین و افراد بالای جمهوری اسلامی همچون بازدید از جبهه‌ها از آنجا نیز بازدید کنند.

کیهان  19/1/63

در دیدار با شرکت‌کنندگان مسابقات حفظ و قرائت قرآن: روایات اسلامی برای اهل قرآن و کسانی که برای حفظ قرآن و عمل به آن تلاش می‌کنند به خصوص نسل جوان اهمیت و ارزش زیادی قائل شده است در نهج‌البلاغه می‌فرماید: اهل قرآن را استضعاف نکنید یعنی آنها ار مورد بی‌احترامی و ظلم در جامعه قرار ندهید. در جای دیگر نهج‌البلاغه می‌فرماید: قرآن حق است که اهلش هیچ گاه مورد ظلم واقع نمی‌شوند و وسیله عزتی است که انصارش خوار و ذلیل نخواهند شد.

جای این سؤال است که چرا حدود یک میلیارد مسلمان که ظاهراً همگی اهل قرآن هستند امروز در دنیا مورد ظلم و ستم ابرقدرت‌های شرق و غرب قرار گرفته‌اند و از طرف دیگر یک مشت صهیونیست غارتگر قبله اول آنان و سرزمین انبیاء الهی را اشغال کرده‌اند پس معلوم می‌شود به صرف اینکه ما قرآن را در دست داشته باشیم و خیلی خوب آن را حفظ و یا قرائت کنیم اهل قرآن و انصار آن نمی‌شویم.

قرآن حدود 300 آیه درباره جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام دارد ولی در جامعه اسلامی ما دست‌های مرموز استعماری کاری کرده بود که اصلاً به این آیات توجه نمی‌شد.

پس ما به این نتیجه می‌رسیم که معنای اهل قرآن و انصار قرآن بودن این است که واقعاً این نسخه الهی که برای هدایت و رستگاری بشریت توسط پیامبر اکرم(ص) بر مردم نازل شده است عملاً مورد توجه قرار گیرد.

اطلاعات  2/2/63

در دیدار با اعضای شرکت‌کننده در کنگره جهانی نهج‌البلاغه:

یکی از مسائل مهم اسلام که متأسفانه بعد از نهضت پیامبر اکرم مورد غفلت قرار گرفت مسأله امتداد خط فکری و علمی پیامبر بود که توسط عترت آن حضرت می‌بایست در تاریخ حفظ می‌شد که متأسفانه دست‌های سیاست افکار و اذهان مسلمانان را منحرف کرد و از این منبع عظیم الهی علم و معرفت آن طور که شایسته بود استفاده نشد البته مسأله مهمتر از آن مسأله خلافت و ریاست عامه مسلمین بود ولی گذشته از آن این حقیقت که عترت پیامبر اکرم(ص) علم قرآن و حدیث و تمامی اصول و فروع اسلام را از شخص پیامبر(ص) گرفته است و در نزدیکترین افراد به پیامبر اسلام عترت آن، حضرت می‌باشد.

بنابراین اگر ما بخواهیم مطمئن شویم که سنت شریف پیامبر به حقایق اسلام و اصول و فروع آن را از طریق صحیح و کامل فراگرفته‌ایم، راهی جز عترت پیامبر وجود ندارد.

کامل‌ترین و مطمئن‌ترین وسیله برای نیل به قرآن و سنت، عترت پیامبر اکرم(ص) است یکی از محورهایی که حضرت امیر(ع) در کتاب نهج‌البلاغه با تأکید و نگرانی از آن یاد می‌کند همین انحراف علمی است که در صدر اسلام پس از رحلت حضرت رسول(ص) در بین مسلمین به وجود آمد و شرایطی پیش آورده شد که گذشته از خط سیاسی پیامبر، خط علمی و فکری آن حضرت آن طوری که باید و مورد نظر شخص پیامبر بود، در تاریخ امتداد پیدا نکند.

راه مجاهد: بعضی کوته‌نظران تلاش دارند برای منزوی کردن آیت‌الله منتظری ایشان را از هل سنت قلمداد نمایند. اینان در خط کسینجر گام برمی‌ دارند که گفته بود اصلی‌ترین کار ما تقویت اختلاف شیعه و سنی است.

مسلماً در راه ایمان و عمل صالح بایستی مارک‌ها و اتهام‌ها را تحمل نموده و از ادامه راه غافل نشد.

انقلاب اسلامی در منطقه

کیهان 21/1/63

دیدار با حجت‌الاسلام محتشمی سفیر ایران در سوریه: تحولی که در ملت مظلوم و مسلمان لبنان دیده می‌شود و از هر نظر قابل تقدیر است و همین تحول مسئولیت روحانیون و علمای متعهد آن منطقه را سنگین‌تر می‌سازد و انتظاری که امروز آن ملت مقاوم و فداکار از علمای خود دارد، پیمان هدایت حرکت اسلامی آنهاست. اگر علمای متعهد لبنان حرکت مردم خود را تقویت و رهبری کنند به یقین انقلاب اسلامی ملت مسلمان لبنان به زودی پیروز خواهد شد.

انتخابات:

کیهان 22/1/63

پیام آیت‌الله العظمی منتظری به مناسبت انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی:

آزادی کامل مردم در انتخابات نمایندگان برای ما اصلی است اساسی هرگونه تحمیل و جوسازی که از افراد سلب اختیار کند از نظر شرع و قانون محکوم است.

با توجه به نقش حساس مجلس در شئون انقلاب و سرنوشت کشور یک نماینده علاوه بر مراتب تدین و تعهد او نسبت به اسلام و انقلاب باید دارای شعور و فهم سیاسی و تدبیر و تفکر و قدرت طرح و برنامه‌ریزی و عالم به حوادث روز و مشکلات سیاسی زمان خود باشد اگر فقط به جنبه‌های دینی و روحانی بودن او توجه شود و از سایر جهات غفلت گردد ممکن است مجلس از نظر تسلط بر مسائل و نیازهای پیچیده انقلاب و کشور ضعیف گردد و نتواند نقش اساسی خود را در این مقطع حساس ایفا نماید.

بجاست در جاهایی که بین کاندیداهای مختلف تردید هست در مرحله اول خود کاندیداها بدون ملاحظات شخصی و خودمحوری برای رضای خدا و مصلحت کشور بنشینند و بین خودشان فرد اصلح و جامع را تشخیص دهند و او را بر خود مقدم دارند.

مردم باید شناخت لازم را پیش از دادن رأی نسبت به افراد کسب کنند و اگر توانستند خود از سوابق فکری و انقلابی افراد و مواضع آنان قبل از پیروزی انقلاب و بعد از آن و مقدار تعهد و فداکاری و عقل و تدبیر و قاطعیت آنان تحقیق نمایند و اگر چنین تحقیقی امکان نداشت از نظر شرعی رأی دادن به صرف تأییدهای بی‌اساس جایز نیست.

در چنین جاهایی که چندین لیست از طرف احزاب و گروه و ارگان‌ها معرفی می‌شود لازم است رأی‌دهنده روی هر فرد جداگانه تحقیق نماید. حق نداریم ملاحظات شخصی و گروهی و روابط را ملاک قرار دهیم و کورکورانه به کسانی که شناخت نسبت به آنان نداریم رأی دهیم.

معرفی افراد نباید توأم با اهانت و تحقیر دیگران باشد.

تمام مسئولیت‌های سیاسی امانت‌های الهی هستند که باید به دست افراد قوی و امین سپرده شوند در فکر این نباشیم که چه کسی فرمانبردارتر و تسلیم‌تر است که عاقبت آن جز منزوی شدن اقویا و روی کار آمدن ضعفا و متملقان و بالنتیجه انحطاط کشور چیز دیگری نیست.

کیهان  25/1/63

در دیدار با اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان همدان و گروهی از رزمندگان:

یکی از راه‌های تحقیق برای مردم افراد و شخصیت‌های مورد اعتماد مردم می‌باشند اگر انسان از افرادی که روی حساب حرف می‌زنند تحقیق کرد اعم از اینکه عالم محل و یا امام جمعه شهر و یا هر کس دیگری باشد و از گفته او اطمینان خاطر پیدا کرد می‌تواند به همین اطمینان اعتماد کند... شنیده شده است در بعضی جاها از گفته من، که ائمه جمعه از تریبون نماز جمعه به نفع کاندیداها استفاده نکنند و خود را در کانال خاصی نیندازند چنین وانمود شده است که ائمه جمعه حتی نمی‌توانند اگر کسی از آنان نظرشان را در مورد بعضی کاندیداها سؤال کرد آنان جواب دهند و نظرشان را بگویند در صورتی که مقصود من این معنا نبود ائمه جمعه هم مثل سایر شخصیت‌ها و افراد مورد اعتماد مردم اگر در نماز جمعه کسی نظرشان را پرسید آنان می‌توانند به عنوان یک شخصیت مورد اعتماد و قبول مردم نظرشان را صریحاً اعلام کنند و اشکالی هم ندارد.

اقتصاد اسلامی

کیهان  27/1/63

توصیه آیت‌الله العظمی منتظری به نمایندگان منتخب دومین دوره:

بعد از جنگ مسأله مهم ما مهاجرت بی‌رویه روستاییان به شهرها است و اگر این جور باشد کشور ما به کشور صددرصد مصرفی تبدیل می‌شود مجلس باید کاری کند که حتی آنهایی که به شهرها آمده‌اند به روستاها بازگردند تا سطح تولید بالا برود و کشور از وارد کردن مواد اولیه غذایی بی‌نیاز شود.

«جنگ»

اطلاعات 5/2/63

در دیدار با ستاد هماهنگی کمک‌های مردم به جبهه‌ها: ستاد خود را گرفتار تشریفات اداری و کاغذبازی نکند و به شکل ضربتی و انقلابی با استفاده از جوانان قوی و کارکرده خود را شروع کند و انشاءالله تعالی یک هماهنگی کامل برای تأمین نیازهای مختلف جبهه‌های جنوب و غرب کشور به وجود آورد.

 

سال سوم، شماره 24،  تیرماه 1363

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

اطلاعات  15/2/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها و...

من به نقش انجمن‌های اسلامی در انقلاب توجه دارم و از آنها تقدیر می‌کنم ولی به آنان تذکر می‌دهیم که نباید مرجع و پناهگاه افرادی بی‌تفاوت و احیاناً آلوده باشند نباید روی گذشته افراد که مثلاً چه بوده و کجا رفته و یا مثلاً فلان جزوه یا کتاب فلان کس را خوانده موشکافی و یا خدای ناکرده افشاگری و آبروریزی کنند اسلام برای حیثیت و موقعیت افراد اگرچه در گذشته لغزشی هم داشته بودند ارزش قائل است کسی که تشخیص داده شد امروز می‌خواهد به کشور و انقلاب خدمت کند و یا مثلاً درس بخواند و از گذشته خود واقعاً شرمنده و نادم است باید به او مجال و زمینه خدمت داده شود.

انتخابات

ما حق داریم در مورد مزایای کاندیداهای خود تا آنجا که دروغ و غلو نباشد تعریف و تمجید نماییم ولی هرگز این حق را شرعاً و قانوناً نداریم که برای اثبات حرف خود کاندیداهای دیگر را رسوا و بی‌آبرو سازیم.

... همان‌گونه که رهبر انقلاب اخیراً اشاره کردند احساس می‌شود توطئه‌ای در حال جریان است که افراد به اسم انتخابات به جان هم بیفتند و با شایعه‌پراکنی و تهمت زدن به یکدیگر و پرونده‌سازی افرادی که می‌توانند در جاهای دیگر خدمت کنند از هستی ساقط شوند و دیگر نتوانند در انقلاب نقشی داشته باشند و لذا مشاهده می‌شود یک دفعه در یک شهر یا منطقه‌ای یک شایعه برای یک کاندیدا که صلاحیت آن تأیید شده است درست می‌شود و فوراً مسأله روز یک شهر می‌شود، قطعاً دست مرموزی پشت این جریان هست که می‌خواهد اولاً جو انتخابات را متشنج و آلوده کند و ثانیاً افراد و نیروهایی را برای همیشه از صحنه خارج سازد و به علاوه زمینه یک کینه و دشمنی و درگیری را برای سال‌ها به وجود آورد.

در مورد ائمه جمعه تأکید می‌شود حتی‌المقدور شمول خود را حفظ کنند و خود را درگیر رقابت‌های انتخاباتی نکنند و اگر هم صلاح دیدند در غیر تریبون نماز جمعه در مورد افراد خاص که آنها را اصلح می‌دانند اظهارنظری بکنند. به شکلی نباشد که دیگران را نفی کنند و خود را طرف اختلاف قرار دهند.

اطلاعات  16/2/63

پیام آیت‌الله العظمی منتظری به کنگره جهانی ائمه جمعه:

دشمنان اسلام پس از مقاومت ملت بیدار ما و شکست در آخرین توطئه خود درصدد تحمیل صلح استعماری برآمده‌اند، و می‌کوشند تا ملت مقاوم ما را مجبور به قبول صلح تحمیلی نمایند مهمترین هدف دشمنان اسلام از این توطئه‌ها خفه کردن انقلاب اسلامی در داخل کشور بود و پس از یأس از شکست انقلاب در داخل درصدد جلوگیری از جهانی شدن آن برآمدند.

لذا می‌کوشند اولاً چهره انقلاب اسلامی را در دنیا مشوه کنند و حقایق و دستاوردهای آن را تحریف شده به جهانیان عرضه کنند و ثانیاً توسط عوامل شیطانی خود و روحانی نماهای وابسته مردم را از آگاهی سیاسی و توجه به مسائل اساسی اسلام و شناخت دشمن رویاروی اسلام و قرآن منع نمایند، آنها از وحدت کلمه بین مسلمین هراسانانند و در کشورهای اسلامی هر روز یک سری مسائل اختلافی را که منجر به درگیری بین طوایف مسلمین و خونریزی و غفلت از دشمن اصلی اسلام و مسلمین می‌شود مطرح و دامن می‌زنند.

اطلاعات   22/2/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با شرکت‌کنندگان کنگره جهانی ائمه جمعه:

اگر ما از وحدت سخن می‌گوییم منظورمان این نیست که کسی از فقه خودش دست بردارد و به فقه دیگری عمل کند بلکه ما می‌گوییم همه مسلمانیم و تابع یک قرآن و پیامبر هستیم و باید در عمل و مقابله با کفر با هم متحد شویم و حتی بحث علمی هم داشته باشیم و کتاب هم بنویسیم و حقانیت فقه خود را نیز ثابت کنیم ولی اگر فقه نوشتیم فقه دیگری را رد نکنیم و مسائل تفرقه‌انگیز را به میان نکشیم و از زمانی که ما به مسائل کوچک پرداختیم و مساجد روح واقعی خود را از دست دادند و علما به رسالت خود عمل نکردند جوانان ما هم به دامن مارکسیسم و الحاد افتادند و ما گناهکاریم اگر به واسطه مکتب انقلابی اسلام جوانان را آگاه نکنیم.

برای رضای خدا جنگ عرب و فارس و ترک و کرد را کنار بگذاریم و به جهات مشترکی توجه کنیم و همگی به‌صورت یک مشت آهنین درآییم و در مقابل دشمن مشترک تفاهم داشته باشیم... باید همه بدانند تا رژیم بعث ساقط نشود و مسلمین محروم عراق به حقوق خودشان دست پیدا نکنند از پای نخواهیم نشست.

کشاورزی

اطلاعات  23/2/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با وزیر کشاوری و...

مسأله کشاورزی در رأس همه کارهاست حتی صنایع و کارخانه‌ها اگر بخواهند روی پایشان بایستند به مواد اولیه‌اي احتیاج دارند که از کشاورزی تولید می‌شود. این فکر توی مغز بعضی‌ها هست که ایران کشور کشاورزی نیست و باید صنایع را تقویت کنیم.

این فکر نشأت گرفته از مستشاران امریکایی است و مال آنهایی که می‌خواستند در کشور صنایع مونتاژ ایجاد کنند آنها هدفشان از این کار دو چیز بود، اول اینکه کشاورزی را نابود کنند تا ما وابسته به واردات و مواد غذایی شویم و دیگر صنایعی که در کشور ما ایجاد کردند با کارگر ارزان کار می‌کرد و سود آن باز به جیب سرمایه‌داران امریکایی و کارتل‌ها می‌رفت.

نکته دیگر آنکه دولت به جای آنکه به کشاورزان وام بدهد تا کشاورز پول آن را صرف خرید زمین در شهر کند به جای آن این پول را دولت به‌صورت امکانات کشاورزی در اختیار آنان قرار دهد.

دولت نرخ خرید محصولات کشاورزی را، جوری تعیین کند که برای کشاورزان باصرفه باشد. فرض کنیم، ما گندم را از خارج کیلویی ده ریال خریداری کنیم و از کشاورزان کیلویی پنجاه ریال، باز خرید از کشاورزان خودمان باصرفه‌تر است. کشاورزان خارجی گندم را با دلار به ما می‌فروشند و ما دلار را 8 تومان حساب می‌کنیم حال آنکه در بازار آزاد قیمت آن خیلی بالاتر است. این ارز مملکت است که برای خرید گندم مصرف می‌شود حال بماند از اینکه کشتی‌ها در بنادر معطل می‌شوند و دولت از این بابت متضرر می‌شود.

دولت باید طوری برنامه‌ریزی کند که کشت گندم و چغندر قند برای کشاورزان صرف کند کشاورزان هم سعی کنند که مثل گندم، چغندرقند، سیب زمینی و علوفه بیشتر کشت کنند و زمین‌ها را کمتر خربزه و خیار بکارند.

مسأله دیگر تضاد بین اداره جنگلبانی و کشاورزی است، بعضی مناطق مستعد کشاورزی است و جنگلبانی نمی‌گذارد و یا برای دامداری خوب است، این تضاد باید از بین برود و باید اجازه داد که از جنگل‌ها برای دامداری استفاده شود.

راه مجاهد: در شرایطی که شیطان بزرگ و اذنابش برای زدن منابع نفتی و بستن تنگه تهدید می‌کنند واجب است کشاورزی مبنای اقتصاد اسلامی قرار گیرد و دولت به شیوه‌های فقیه عالیقدر جنبه عملی ببخشد.

معنای انتظار

اطلاعات  29/2/63

پیام آیت‌الله العظمی منتظری به مناسبت نیمه شعبان:

صحیح انتظار این است که مثلاً کسی که منتظر آمدن شخصیتی بزرگ به خانه خود می‌باشد خودش را از هر جهت آماده پذیرایی از آن شخص می‌نماید، و اگر رفت و در گوشه‌ای نشست و به ظاهر گفت من منتظر فلانی هستم قطعاً به او نمی‌گویند منتظر آمدن چنین کسی می‌باشد.

به وجود آمدن چنین آمادگی برای ظهور آن حضرت احتیاج به گذشت و وحدت کلمه و پرهیز از خودمحوری و خودپسندی دارد اگر ما گرفتار اخلاق خودخواهی و خومحوری باشیم و مشی‌مان این باشد که هر کس مثلاً با من است جذب شود ولی دیگران هرچند افراد فهمیده و به دردبخور باشند، چون با من نیستند پس باید منزوی و از صحنه دور شوند اگر چنین اخلاقی و وضعیتی در بین ما به وجود آمد باید بدانیم که شکست ما و انقلاب قطعی خواهد بود. زیرا سنت الهی قابل تغییر و تبدیل نیست، همین است که اگر ملتی وحدت کلمه را در تمام مراحل حفظ کرد و از همه نیروهای مؤمن و متعهد استفاده نمود قطعاً پیروز است و اگر دچار تفرقه و تشتت کلمه و خودمحوری و طرد نیروهای لایق و متعهد شد قطعاً شکست می‌خورد.

اگر کسی بخواهد واقعاً منتظر ظهور ولی عصر(عج) باشد باید از این فرصت موجود برای تقویت اسلام و انقلاب و گسترش آن در دنیا حداکثر استفاده را بنماید تا به تدریج یک بسیج علمی و فرهنگی و حتی نظامی در دنیا درست شود و زمینه ظهور آن حضرت، به وجود ‌‌آید.

آنهایی که می‌گویند باید دنیا پر از فساد و ظلم شود تا حضرت تشریف بیاورند، بدانند که به اندازه لازم فساد و طغیان و ظلم در دنیا هست، دیگر نیازی نیست که شیعیان هم خودشان را از جریان نهضت حق علیه باطل کنار بکشند و به گسترش فساد کمک نمایند.

جمهوری اسلامی  خردادماه 1363

توصیه‌های آیت‌الله منتظری به فرماندهان ارتش و سپاه:

آنچه امروز از نیروهای مسلح اعم از ارتش و سپاه پاسداران و سایر نیروهای نظامی ـ انتظامي، انتظار می‌رود همین است که مسئولین سعی کنند روش و اخلاق اسلامی و ضوابط دینی را در نیروها پیاده نمایند، در نصب و عزل‌ها و تقسیم مسئولیت‌ها آنچه باید منظور باشد عقل و فکر و لیاقت و تعهد افراد است ملاحظات شخصی و رفیق بودن با این و آن و دیگر مسائل و یا مثلاً خدای ناکرده خودخواهی‌ها و خودمحوری‌ها که از صفات زشت انسانیست هیچ گاه نباید مطرح باشد.

اساس کار و فعالیت‌ها و برخوردها در سپاه و ارتش و دیگر نیروها باید خالص و برای رضای خدا باشد، اگر هدفمان خدا باشد چه فرقی می‌کند که پیروزی در جبهه به اسم ارتش باشد یا سپاه.

ما باید بنشینیم و اگر نواقص در کار بوده بررسی و مرتفع نماییم، و سعی کنیم آموزش‌های نظامی و فنی را در حد نیاز بالا ببریم، هیچ گاه گرفتار غرور و توجه به غیر خدا نشویم، انسان همیشه در معرض خطا و لغزش می‌باشد، خطا و لغزش‌ها باید انسان را آبدیده و مجرب سازد که دیگر گرفتار آنها نشود، به فکر و نظریات افراد زیردست احترام بگذاریم، از فکر و مغز آنها استفاده کنیم ممکن است یک سرباز یا درجه‌دار یا پاسدار یا بسیجی به خاطر ماندن در جبهه‌ها و دیدن صحنه‌های زیاد طرحی مفید به نظرش برسد، نباید آنها خدای نکرده تحقیر شوند، حتی‌المقدور در تنظیم طرح‌ها و رفع مشکلات با آنان مشورت کنیم و در حدی که شرایط امنیتی و نظامی اجازه می‌دهد از فکر و نظراتشان برای طرح‌های جنگی استفاده کنیم.

اطلاعات  6/3/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با گروهی از اعضای بسیج سپاه

دخالت امریکا در خلیج فارس

امریکا باید بداند اگر خواست در این کشور دخالت کند باید از روی جنازه 40 میلیون مسلمان مقاوم عبور کند امریکا یکبار در ویتنام از ملت مبارز آنجا سیلی خورد و در جریان پیشروی انقلاب اسلامی در ایران و اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان فداکار و مسلمان ما شاخص شکست و آبرویش در دنیا رفت و و گمان نمی‌کنم این تجربه تلخ را دومرتبه تکرار کند ولی اگر دیوانگی کرد و خودش را در این گرداب خطرناک انداخت ملت ما درسی به او می‌دهند که دیگر فراموش نکند...

شرایط ما با رژیم متجاوز صدام همان است که تاکنون مسئولین کشور گفته‌اند ولی اگر رژیم بعث عراق شرش از سر ملت عراق برطرف شد و مقدرات کشور اسلامی عراق به دست ملتش افتاد و ترتیبی دادند که همه اقشار و طبقات این ملت چه روحانی و غیرروحانی چه شیعه و یا سنی و کرد همه با هم برای اداره کشور یکصدا شدند در این صورت ما نه تنها غرامتی نمی‌خواهیم بلکه در احیای کشور جنگزده عراق به ملتش کمک هم خواهیم نمود...

اطلاعات   7/3/63  در دیدار با جمعی از روحانیون

برخورد با مردم

همانگونه که در روایات ما از ائمه معصومین وارد شده است فرموده‌اند «ولاتکونوا علماء جبارین» اهل علم و روحانیون نباید با تحمیل و خشونت با مردم برخورد کنند و خدای ناکرده غرور علمی، آنان را بگیرد و با تکبر و خودبزرگ‌بینی با مردم برخورد کنند.

یکی از چیزهایی که باید روی آن دقت شود هم‌سطح بودن زندگی ما روحانیون با مردم محروم و مستضعف می‌باشد.

انتخابات

در هر انتخاباتی که می‌شود طبیعی است که یک مقدار سلیقه‌ها و نظریات افراد و اقشار مختلف با هم برخورد می‌کنند و سرانجام عده‌ای انتخاب می‌شوند و عده‌ای نمی‌شوند و این معنا بین طرفدران آنها یک سری مسائلی را به وجود می‌آورد ولی آنچه امروز مهم است و باید برادران به خصوص گویندگان و نویسندگان و اهل منبر به آن توجه کنند این است که ما باید به انتخابات و نماینده شدن از طرف مردم برای مجلس شورای اسلامی با دید وظیفه و مسئولیت شرعی نگاه کنیم همانگونه که حضرت امیر(ع) می‌فرمایند «ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه» یعنی پست‌ها و مسئولیت‌ها طعمه‌ای نیستند برای افراد بلکه امانت‌های الهی هستند که خداوند به افراد می‌دهد.

... در چنین شرایطی که ما از هر وقت دیگری به اتحاد و وحدت کلمه و تفاهم نیروها با یکدیگر بیشتر نیازمندیم طرح مسائل اختلافی و تعقیب آنها روی منابر و در جلسات به شکلی که به وحدت کلمه ملت ما ضربه بزند، حرام است و در حقیقت خواسته امریکا و عوامل داخلی آن هم همین است که توجه مردم به یک سری موضوعات و مسائل اختلافی که در هر انتخاباتی تبعاً پیش می‌آید، جلب شود و یک مسأله طبیعی به یک صحنه جدال و خصومت که خواسته دشمنان اسلام و انقلاب است مبدل گردد...

به نظر من اگر بخواهید کارهایمان برای رضای خدا و در جهت حفظ انقلاب و خدمت به مردم باشد، باید به جای کارهای تخریبی علیه یکدیگر و القاء شبهه در ذهن افراد و خردکردن نیروهای مؤمن و متعهد به انقلاب آنهایی که انتخاب شده‌اند به کسانی که انتخاب نشده‌اند تبریک بگویند و آمادگی خود را برای همکاری و همفکری با آنان در پیشبرد انقلاب و پیاده نمودن دستورات الهی اعلام دارند. نباید این معنی به حیثیت معنوی و قداست ائمه جمعه و پایگاه قوی نماز جمعه لطمه‌ای وارد سازد البته ما توقع عصمت از آنها نداریم به نظر من باید هر چه زودتر این مسائل و عوارض انتخاباتی که در بعضی جاها دیده می‌شود به زودی فراموش شود و نمازهای جمعه همچون گذشته باشکوه و عظمت خاص خود برگزار شود و تمام نیروها و فکرها متحداً به سمت مسائل کشور و انقلاب که امروز جنگ تحمیلی در رأس آن است متوجه شود...

اطلاعات   8/3/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی:

دست‌های ناپاک ایادی استعمار اسلام را در دنیا توجیه کننده مظالم حکومت‌های خود و یا سرمایه‌دارانی بزرگ و فئودال معرفی نموده بود و روی همین اصل مارکسیسم چندروزی جاذبه کاذبی به خود گرفت و در بعضی جاها هم پیروزی‌های موقتی به دست آورد. در صورتی که اسلام اصیل بزرگترین تحول و انقلاب را علیه ظلم و سرمایه‌داری به دست پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار در تاریخ به وجود آورد،‌چهره واقعی اسلام همان است که حضرت امیر(ع) می‌فرماید خداوند از علما و دانشمندان تعهد و پیمان گرفته که هیج گاه بر گرسنگی مظلومین و شکم‌پرستی ظلمه صبر نکنند و آن نظامی را که در آن ظلم وجود دارد و عده‌ای گرسنه و عده‌ای دیگر ظالم و غاصبند تحمل ننمایند.

... آقایان در دانشگاه‌ها سعی کنند در کانال گروه خاصی چه حزب و چه غیرحزب قرار نگیرند.

 

سال سوم، شماره 25،  شهریورماه 1363

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

اطلاعات   16/3/63

پیام آیت‌الله العظمی منتظری به مناسبت 15 خرداد:... رهبری نهضت با این حرکت تاریخ‌ساز خود دو کار اساسی و اهم را که تا آن هنگام غیرممکن تلقی می‌شد عملی نمود یکی نشان دادن نقش واقعی مذهب و روحانیت در بیداری ملت هاو مبارزه با ظلم و ظالم و دیگری کشاندن اقشار مردم در صحنه و توجه دادن آنان به سرنوشت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود بود...

بزرگترین امتیاز که انقلاب ما از روز نخست داشت دارابودن دو خصوصیت مذهبی و مردمی بودن آن بود... بسیاری از بوق‌های دنیا و جریانات به ظاهر مترقی و انقلابی‌نما قیام 15 خرداد را ارتجاعی و یک قیام کور می‌خواندند برای آنها حضور تمام اقشار مردم در صحنه و نه عامل بیدارکننده مذهب تا آن روز مفهومی نداشت. ولی مت راه خود را تا پیروزی 22 بهمن پیمود و پس از آن هم بدون اتکا به تجربه‌های انقلاب دنیا که سرانجام به یکی از دو ابرقدرت گرایش پیدا نمودند با الهام از اسلام و رهبری‌های امام امت و با اعتماد به خلاقیت و استعداد نیروهای لایق خود زمام سرنوشت خود را به دست گرفت.

رمز استمرار انقلاب

آنچه دشمنان اسلام روی آن حساب می‌کنند و باید مورد توجه همگی قرار گیرد توجه به رمز بقای انقلاب و مقاومت ملت با تمام ناملایمات و سختی‌ها است.

دست‌های مرموز

یکی از چیزهایی که دشمنان انقلاب روی آن کار می‌کنند ایجاد بدبینی و سوءظن بین نیروهای در خط امام و انقلاب است. دست‌های مرموز و یا نادانی در کار است تا حساسیت‌های کاذبی بین آنان به وجود آورد و هرچند نفر را به گروه و دسته و یا خطی منشعب کرده و نسبت دهند اگر این شیوه خطرناک برای تجزیه نیروهای اصیل و معتقد به انقلاب ادامه یابد و ملت ما با هوشیاری و آگاهی سیاسی جلویش نایستد به یقین روزی خواهد رسید که مسأله اصلی همگی لعن و طرد یکدیگر از صحنه و انصراف از دشمن اصلی اسلام و غفلت از مسائل اصولی کشور و انقلاب خواهد شد و این امر آغاز سقوط یک انقلاب و یک ملت عظیم العیاذ بالله خواهد بود.

راه حل مشکلات فعلی انقلاب

ما اگر به جای این گونه حساسیت‌های غلط و برخوردهای حذفی و متهم نمودن هر قشر و دسته‌ای یکدیگر را به راستگرایی و چپ‌گرایی همگی بر محور قانون اساسی و رهنمودهای حکیمانه رهبر انقلاب که هر دو از محکمات انقلاب هستند جمع شویم و گروه بازی و تفرقه‌گرایی و اعمال سلیقه‌های شخصی که قهراً منتهی به انحصار قدرت، در قشر و گروه خاصی می‌گردد را کنار بگذاریم و به جای اینکه هر شخصی یا هر گروه فرد طرفدار و هوادار خود را حذف کند افراد باکفایت و بالیاقت و به قول قرآن کریم «قوی امین» را به خصوص برای کارهای کلیدی و مهم به کار گیریم و هیچ گاه موجبات نگرانی امام بزرگوار و ناراحتی و تکدر خاطر ایشان را فراهم نمی‌کنیم و یقیناً بر مشکلات پیروز، می‌شویم.

کیهان   11/4/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با سفرا و کارداران کشورهای اسلامی:...

چرا شما تحت تأثیر القائات و تحریکات امریکا و دیگر شیاطین قرار گرفته‌اید و به جای اینکه نیروهای خود را برای حمایت از اسلام و مسلمانان و نجات آنها از دست کفار شرق و غرب و آزادی بیت‌المقدس و مسجدالاقصی بسیج کنید به صدام این جرثومه فساد و خیانت کمک می‌کنید و به جای اسرائیل جمهوری اسلامی ایران را دشمن خود پنداشته‌اید، این معنا نقشه امریکاست و همانگونه که قرآن کریم می‌فرماید شیطان عده‌ای را فریب می‌دهد و هنگامی که آنها در دام شیطان افتادند و هلاک شدند به آنها می‌گوید: «انی ابری منکم» من از شما بیزارم... من به عنوان یک طلبه به شما پیام می‌دهم که تا دیر نشده بیدار شوید و به آینده خود فکر کنید و مطمئن باشید که رژیم صدام با این وضع که به خود گرفته ماندنی نخواهد بود و به زودی سقوط خواهد کرد و ما نمی‌خواهیم شما بعد از صدام در بین مسلمانان بدنام شده باشید چرا امریکا باید از پول و ثروت شما در کشورهای شما برای منافعش پایگاه ایجاد نماید و شما را تحریک کند برای مقابله با انقلاب اسلامی کنفرانس تشکیل دهید.

نفت سلاح آزادی قدس

جمهوری اسلامی   11/4/63

آیت‌الله العظمی منتظری: اگر چنانچه این کشورها همین ذخایر نفت و گازشان را به روی امریکا و غرب قطع کنند چرخ اقتصادی آنان فلج خواهد شد.

راهپیمایی میلیونی به سمت قدس

امیدواریم که این تظاهرات و راهپیمایی‌ها که در روز قدس در جهان اسلام برگزار شد مقدمه‌ای باشد برای بیداری ملت‌های اسلام و تشکیل یک راهپیمایی عظیم چهل پنجاه میلیونی به سمت قدس و باید توجه داشته باشیم اگر مسلمانان به خدا توکل و اتکا نمودند و از غیر او منقطع شدند اختلافات خود را کنار گذاشتند و وحدت کلمه را در بین خود به وجود آوردند هرگز سلاح‌های مدرن امریکا و اسرائیل نمی‌تواند مانع آزادی قدس و راهپیمایی به سمت آن باشد.

جمهوری اسلامی   16/4/63

«مفهوم واقعی انتظار»

آیت‌الله العظمی منتظری: همین جنگ تحمیلی که توسط استکبار جهانی به ما تحمیل شد با اینکه بسیاری از جوانان ما به شهادت رسیدند و شهرهای ما ویران شد اما از برکتش مردم ما آبدیده شدند تا آنجا که اگر حتی امریکا به سراغش بیاید به زانو درخواهد آمد و حضرت ولی عصر هم چنین سربازان مقاومی نیاز دارد و معنای انتظار هم همین است...

در عین حالی که شهادت این عزیزان برای ما بسیار تأسف‌آور است ولی برای ما دین اسلام، انقلاب اسلامی و تشیع از همه چیز مهمتر است.

وحدت و یکپارچگی مسلمین

من از تمام مسلمانان کشورهای اسلامی تقاضا می‌کنم برای آزادی قدس عزیز و به هر وسیله‌ای که می‌توانند به نهضت‌ها و تشکل‌های اسلامی بپیوندند خیال نکنید برخوردهای دیپلماسی و کنفرانس‌های سران کشورها می‌تواند فلسطین را آزاد کند... زمینه شکست اسرائیل و آزادی قدس کمک به نهضت‌های اسلامی آزادیبخش است.

شیوه برخورد اسلامی با محتکرین

اطلاعات   23/4/63

آیت‌الله العظمی منتظری:... باید کاری کرد روستاییان احساس کنند ماندن در روستا و تولید مواد غذایی برایشان صرف می‌کند و این امر وقتی عملی است که دولت کالاهای اساسی تولیدی روستاییان را گران بخرد و سطح خدمات رفاهی و امکانات کشت را بالا ببرد به نحوی که با مخارج سنگین و خدمات گران تولید محصول برای کشاورزان باصرفه باشد...

اینکه می‌گویند اگر کالاهای روستاییان را گران بخریم تورم بیشتری به وجود می‌آید حرف درستی نیست جرا باید طبقه مرفه شهر‌نشین بتواند آنچه می‌خواهد ارزان و آسان به دست آورد ولی وقتی نوبت خرید به روستاییان می‌رسد گفته می‌شود نباید قدرت خرید آنها بالا رود چون کالا این اندازه موجود نیست. ایشان سپس با اشاره به مسأله توزیع کالاهای غیرضروری توسط دولت گفتند: صلاح نیست دولت خودش را گرفتار مسأله توزیع این گونه کالاها بکند باید کار مردم را به دست خود مردم واگذار نمود و دولت هدایت کننده و ناظر و مراقب جریان تولید و توزیع باشد زیرا آن انگیزه و علاقه خاص و به کار گرفتن تخصص‌های لازم که در افراد برای پرداختن به تولید و توزیع وجود دارد در صورت دولتی شدن آنها وجود نخواهد داشت به علاوه دولت مجبور می‌شود پرسنل و حقوق‌بگیرهای زیادی را برای این امر استخدام کند...

ایشان با اشاره به مسأله عرضه و تقاضا گفتند: در زمان پیامبر اکرم مدتی قحطی شد و پیامبر دستور دادند تمام انبارهایی را که در آنها جنس احتکار شده بود مأمورین باز کنند و در اختیار مردم قرار دهند و حضرت در جواب اینکه بعضی گفتند: یا رسول الله قیمت اجناس را شما تعیین نمایید فرمودند قیمتش را خدا تعیین کرده و مراد حضرت همان عرضه و تقاضا بود یعنی وقتی جنس زیاد در معرض فروش قرار گرفت خود به خود قیمت آن ارزان می‌شود بنابراین ما اگر به جای تعیین قیمت برای کالاهای غیرضروری ترتیبی دهیم تا آن کالاها بدون مانع و محدودیتی در معرض دید مردم و خرید مردم قرار گیرد قطعاً قیمت‌ها پایین می‌آید.

اطلاعات   24/4/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با جلسه عالی قضائی و هیأت منتخب امام برای رسیدگی به وضع زندانیان:... آنچه برای ما اصل است رعایت موازین شرعی و حفظ آبروی اسلام و جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری انقلاب است بنابراین اگر چیزی را تشخیص دادند که به مصلحت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است باید همانگونه که رهبر انقلاب با قاطعیت دستور داده‌اند انجام شود و هیچ ملاحظه‌ای یا خدای نکرده سهل‌انگاری و یا مسامحه نباید در بین باشد.

ایشان تأکید کردند هیچ کس و هیچ مقامی نباید و نمی‌تواند در برابر تصمیمات شورای عالی قضائی و هیأت منتخب امام مسامحه و کارشکنی و اخلال کنند و شورا باید قاطعانه فرمان امام مدظله را در هر موردی به خصوص زندانیان و رسیدگی به پرونده‌های آنان و وضع داخلی زندان‌ها و تشخیص افراد مستحق عفو و آزادی و اقدام برای عفو به اجرا درآورد و اگر احساس کردند کسی می‌خواهد در مقابل دستور امام و تصمیمات شورا تخلف و يا کارشکنی کند برابر قانون با آن عمل کنند.

لازمه کمک به فقرا چشیدن درد فقر است

جمهوری اسلامی   28/4/63

آیت‌الله العظمی منتظری: برادران مسئول در این کمیته امداد سعی کنند در تهران و شهرستان‌ها افرادی را در رأس کمیته‌ها قرار دهند که علاوه بر دارا بودن جنبه‌های دیانت و امانت و مردمی بودن طعم فقر و محرومیت را هم چشیده باشند تا بتوانند درد دل طبقه فقیر و مستمند را لمس کنند و به فکر چاره و کمک به آنها بیفتند...

مردمی نه بوروکراسی

... آقایان سفارش کنند تا می‌شود تشریفات دست و پاگیر اداری و کاغذبازی که متأسفانه اکثر ادارات ما هنوز گرفتارش هست را کم کنند و همان حالت سادگی و مردمی بودن در این نهاد انقلابی حفظ گردد.

سال سوم، شماره 26،  آبانماه 1363

آیت‌الله منتظری و رهنمودهایی در مورد جنگ اسلام و کفر

کیهان  30/9/63

ما باید سختی روزی را پیش‌بینی کنیم و خود را برای آن آماده کنیم که امریکا حماقت کند و تفنگداران و چتربازان خود را در کشور اسلامی ما برای مقابله و جنگ با اسلام پیاده کند و آن روز دیگر وظیفه همه اقشار و طبقات دفاع از اسلام و کشور اسلام و کشور عزیز می‌باشد و در آن روز شما باید به جای تهران به جبهه‌ها بروید و من هم باید بیایم جبهه برایتان غذا و مایحتاج جنگی را فراهم کنم.

کیهان   11/10/62

انتظار می‌رود مسئولان جبهه‌ها از نیروهای باسابقه و لایق که در جبهه‌ها تجربه و در اموری تخصص و شناخت بیشتر دارند استفاده نمایند و اگر فرضاً از کسی هم نگرانی داشته باشند در این مقطع حساس به حساب نیاورند و از استعداد و لیاقت‌های این چنین افرادی برای پیشبرد کار جنگ بهره‌برداری نمایند.

کیهان   16/11/63

دشمن به خاطر اینکه متکی به خدا نیست و تقوا ندارد، این چنین مذبوحانه به شهرها و افراد پیرمرد و پیرزن و اطفال و ما حمله می‌نماید و آنها را بمباران می‌کند. در صورتی که ما هم اگر دین نداشتیم و برای خدا جنگ نمی‌کردیم می‌توانستیم بغداد و بصره را بمباران کنیم ولی جنگ ما فی سبیل الله است و برای رضای خداوند است و خداوند هرگز اجازه چنین کاری را به ما نداده است.

کیهان   1/3/63

به فکر و نظریات افراد زیردست احترام بگذاریم. از فکر و مغز آنها استفاده کنیم، مانند يك سرباز يا درجه‌دار يا پاسدار.

 

سال چهارم، شماره 27،  آذرماه 1363

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

اطلاعات   8/5/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با هیأت اجرایی جامعه روحانیت مبارز:

کار اصلی روحانیت همان مسأله تبلیغ ارشاد معرفی اسلام به مردم است و نباید این مسئولیت‌های فعلی که هر کس بعد از انقلاب قهراً آن را قبول کرده از کارهای اصلی ما را باز دارد و در غیر این صورت اگر روحانیت که متخصص و کارشناس مسائل اسلامی است در کار خود کوتاهی و سستی بنماید به تدریج تفکر غلط و استعماری اسلام منهای روحانیت نضج می‌گیرد و مجدداً زمینه انحراف عقیدتی و التقاط فکری در جامعه به وجود می‌آید. بنابراین علما و دانشمندانی که کارشناسان اصلی مسائل دینی هستند باید در هر فرصتی مطابق شرایط و نیاز زمان وظیفه سنگین خود را انجام دهند. ایشان تأکید کردند: البته علم دین و تحقیق و تبلیغ در انحصار روحانیون نیست. هرکس رفت و زحمت کشید و توانست مسائل دینی و اسلامی را با دقت و تحقیق از روی منابع اصلی بفهمد ممکن است روزی تخصص در مسائل اسلامی پیدا کند.

آن معنی که اخیراً مساجد در تهران و بعضی جاهای دیگر محل توزیع کالا و مایحتاج مردم شده کار درستی نبوده مگر مساجد مغازه و فروشگاه است... خود روحانیون علما مراقب امور داخلی و صنفی خودشان باشند و اگر احیاناً خلافی یا سوءرفتاری از کسی مشاهده شد نباید دیگران به شکل هرج و مرج و خارج از ضوابط قانون دخالت نمایند. بلکه باید قاطعانه و بدون گذشت و اغماض از مسیر خود روحانیت و علمای معظم در بلاد و شهرستان‌ها و یا مراجع قضائی و قانونی رسیدگی گردد.

اطلاعات   10/5/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با روحانیون و مدیران کاروان‌های حج:

در اسلام هم عبادات یک‌بعدی نیست بلکه معمولاً عبادات اسلامی معجونی از امور معنوی و بندگی خداوند و امور اجتماعی و سیاسی یا جزایی و حقوقی افراد است.

در قرآن شریف خداوند بیت‌الله الحرام را قیام للناس یعنی مرکزی که موجب قوام رویارویی ایستادن مردم است دانسته و این معنا نمی‌شود جز به اینکه مراسم حج یک‌بعدی و منحصر در امور فقط معنوی نباشد و بلکه آنچه مسلمان‌ها نیاز به آن دارند و موجب قوام و عزت اسلام و شوکت و وحدت مسلمین است در این مراسم و در زیارت این مرکز توحید مورد توجه قرار گرفته باشد.

صدور انقلاب اسلامی

در مراسم حج است که باید حجاج ایرانی ملت‌های مظلوم را از رمز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آگاه سازند اینکه می‌بینیم که مقامات سعودی معمولاً ترتیبی می‌دهند تا حجاج ایرانی نتوانند با برادران و خواهران مسلمان سایر کشورها تماس بگیرند به خاطر ترس از همین معناست و صدور انقلاب هم که ما می‌گوییم همین است که ما تجربیات و دستاوردهای انقلاب خود را در اختیار مظلومان و محرومان جهان قرار دهیم وگرنه برای ما آب و خاک اصلاً مطرح نیست.

اطلاعات   27/5/63

آیت‌الله منتظری: باید زندگی رهبران عدالت و پیشوایان مذهبی مردم در حد زندگی فقیرترین مردم باشد... شما ملاحظه کنید زندگی رهبر انقلاب چقدر طلبگی و ساده است البته یک سری محدودیت‌هایی پس از جریان منافقین قهراً به وجود آمد که با از بین رفتن خطر ترور باید این محدودیت‌ها به تدریج برداشته شود.

انتظار می‌رود آقای نخست وزیر که مجدداً رأی اعتماد قاطعی از مجلس شورای اسلامی گرفتند و کابینه ایشان هم از ناحیه مجلس تأیید شد با قاطعیت با مسائل کشور و انقلاب برخورد نمایند و سعی کنند افراد قوی و کاردان و لایق را برای کارهای مهم به خصوص در وزارتخانه‌ها و امور اجرایی تعیین کنند. به فکر این نباشند که چه کسی مطیع‌تر و حرف‌شنوتر است.

اطلاعات   30/4/63

ممکن است بعضی چیزها و کارها برای مردم و دیگران مباح و بی‌اشکال باشد ولی برای روحانیت غیرصحیح و غیرقابل تحمل است زندگی داخلی و روزمره روحانیون باید همسطح اقشار و طبقات فقیر مردم باشد. ما نباید هیچ گاه طلبگی و سادگی قدیمی خودمان را از دست بدهیم... اگر به خاطر شرایط خاصی که گروهک‌ها به وجود آوردند ما را گرفتار بعضی قیود و موانع ساختند باید مواظب باشیم به اندازه ضرورت خود را گرفتار آن قیود کرده و به تدریج آنها را کم کنیم.

اطلاعات   4/6/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با وزیر جدید فرهنگ و آموزش عالی و...

طبیعتاً برای ریاست هر دانشگاه و یا بیمارستان سعی شود افرادی منصوب شوند که از نظر علمی و تعهد مورد قبول تمام یا اکثریت اساتید دانشگاه‌ها و پزشکان بیمارستان باشند تا دیگران از آنان شنوایی لازم را داشته باشند در حوزه‌های علمیه هم اگر بنا باشد یک جوان فاضل و انقلابی برای ریاست حوزه مثلاً منصوب شود در عمل دیگران از او شنوایی ندارند و کارها معطل می‌ماند. البته باید از فکر و تجربه و روحیه‌های انقلابی جوانان دانشجو و طلبه برای تدبیر امور دانشگاه‌ها و حوزه‌ها حداکثر استفاده بشود.

به جوانان عزیز دانشجو تذکر دهند کاری کنند که افراد حتی‌المقدور به انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین نشوند و سوژه‌های تبلیغاتی به دست بدخواهان و ضدانقلاب داده نشود و همان‌گونه که حضرت امام تصریح کردند میزان پذیرش و خدمت افراد را حال فعلی آنان قرار دهند...

به نظر من اگر به پزشکان پس از گذشت دوران چند ساله تعهد خدمت آنان برای دولت این اندازه آزادی داده شود که پس از گذشت این دوره هرجا خواستند بتوانند خدمت کنند بیشتر انگیزه برای آنها جهت رفع نیاز مردم و استقبال از رشته پزشکی و خدمت به کشور به وجود می‌آید وگرنه با اجبار اعزام پزشکان به جاهایی که دولت می‌خواهد، معمولاً افراد با اشکال مختلف یا اعزام نمی‌شوند و یا اگر اعزام بشوند آن هدفی که هست به درستی تأمین نخواهد شد. به جای این اجبار باید دولت کاری کند که برای پزشکان انگیزه رفتن به جاهای دور به وجود آيد.

اطلاعات    7/6/63

شکی نیست که دولت بدون اتکا به مردم از عهده هیچ کاری برنمی‌آید. شما ملاحظه می‌کنید که اگر کمک‌های مردم نباشد، نه جبهه‌های جنگ و نه پشت جبهه‌ها و نه بازسازی‌های فراوان که تاکنون شده اداره نمی‌شد... اگر در دوره قبل در بعضی طرح‌ها و کارها اشتباهی بوده و یا در عمل با مشکلاتی برخورد کرده انتظار می‌رود روی آن اشتباه اصرار نشود.

توصیه‌های آیت‌الله منتظری به دولت خدمتگزار

انقلاب اداری

1- یکی از وزرا به من گفت دولت در طرح برنج موفق نبوده و باید تجدیدنظر کند. یکی از عواملی که معمولاً به نارضایتی مردم از ادارات منجر می‌شود بودن بعضی افراد غیرمتعهد و ناسالم در بعضی پست‌های اداری است.

یکی از اموری که مطرح است و به نارضایتی مردم منجر می‌شود بودن قوانین دست و پاگیر اداری و کاغذبازی مبتذلی است که متأسفانه از رژیم گذشته به ارث مانده و هنوز مشمول انقلاب نشده است. به نظر من دولت می‌تواند با یک تصمیم انقلابی ادارات زائد و تکراری را حذف و در یکدیگر ادغام نماید و برای تصویب قوانین جدید انقلابی به مجلس فشار بیاورد.

در بعضی جاها به خاطر ضعف مدیریت یک مسئولی که توان و لیاقت کار محول به خود را ندارد و نمی‌تواند از عهده آن به خوبی برآید مردم ناراضی می‌شوند و در بعضی جاها به خاطر مراعات نکردن ضوابط و اعمال نفوذ و یا خدای ناکرده رشوه و امثال ذالک، مردم تمام اینها را به حساب فلان اداره یا فلان مسئول نمی‌گذارند بلکه هم به حساب دولت و هم اسلام و روحانیت و حتی رهبر انقلاب و من طلبه قم خواهند گذاشت.

توزیع کالاهای جزئی و غیراصولی

دولت حتی‌المقدور نباید در کاری که از عهده‌اش خارج است مانند توزیع کالاهای جز و غیراصولی دخالت مستقیم نماید. در این گونه امور خود کسبه و بازاریان هم انگیزه بیشتر برای تجارت و کسب و رساندن کالاها به دست نیازمند واقعی ولو دورترین نقاط کشور دارند و هم تخصص و تجربه لازم برای این کار.

در روایات ما وارد شده است که دع الناس یرزق الله بعضهم ببعض یعنی مردم را به حال خود بگذارید تا خداوند بعضی اقشار را به وسیله بعضی دیگر رزق و روزی دهد.

تجارت خارجی و توزیع

اطلاعات 10/6/63

آنچه منظور حضرت امام در بیانات اخیرشان بود و من هم سابقاً روی آن اصرار داشتم این معناست که دولت حتی‌المقدور در امر تجارت خارجی و داخلی و توزیع کالاها از نیروهای متدین و متخصص بخش خصوصی و بازاریان و کسبه که سال‌ها شناخت و سابقه از مسأله تجارت و خصوصیات فنی و ریزه‌کاری‌های آن دارند بهتر استفاده کند و خود را گرفتار اموری که در شأن او نیست و شناختی هم ندارد و در نتیجه مجبور است از پرسنل مستقل با مخارج سنگین دیگری استفاده کند، نسازد، بلکه دولت به نیروهای متخصص و متعهد امکانات تجارت با وظایف و چارچوبی که به نفع کشور و انقلاب است ارائه دهد و از اینکه ممکن است عده‌ای هم در این میان استفاده بکنند، ناراحت نشود و حساسیت نشان ندهد زیرا همین عده متمکن هستند که دولت از آنان ماليات مي‌گيرد و خود آنان که افراد متديني هستند، معمولاً به اشکال گوناگون به اقشار محروم جامعه کمک مي‌کنند و حتي بسياري از خدمات رفاهي و عمراني که دولت باید بکند در خیلی از جاها این قشر متعهد و متمکن برای رضای خدای متعال و به نفع اقشار محروم و مستضعف انجام می‌دهند.

اطلاعات   10/6/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با نخست وزیر:

امروز بر اثر اینکه دولت از هر نظر متکی به اسلام و روحانیت و مورد تأیید آنها می‌باشد اگر از مسئولی در دورترین نقاط کشور تخلفی و یا مسامحه‌ای در انجام وظایف محوله دیده شود که موجب نارضایتی اقشار مردم گردد مردم آن را به حساب فلان مأمور یا فلان اداره نمی‌گذارند بلکه به حساب دولت و اسلام و روحانیت و حتی مقام رهبری می‌گذارند.

انتقاد سازنده

هیچ کس مخالف انتقاد سازنده که همراه با ارائه راه حل باشد نیست و اصولاً باید راه انتقاد صحیح و منطقی باز باشد ولی نباید کسی از این معنی سوء استفاده کند موجب تضعیف دولت و دستگاه‌های اجرایی و یا سایر نهادهای کشور گردد.

راه مجاهد:

محورهای مهم این پیام:

1- دولت را مورد حمایت روحانیت دانسته‌اند برعکس بعضی که دولت را غیرشرعی و ضد روحانیت می‌دانند.

که منظورشان روحانیت در خط خودشان است نه روحانیت مبارز و امید امت و امام.

2- تصویب قوانین انقلابی مقدمه‌ای است برای انقلاب اداری.

3- حساب انتقاد سازنده از برخوردهای کوبنده و تضعیف‌کننده جداست.

اطلاعات   11/6/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با وزیر اطلاعات:

مسأله اطلاعات در امور مربوط به توطئه‌های ضدانقلاب واجب و در امور شخصی مردم حرام است.

 

از شیخ حسنیعلی تا جانشینی امام خمینی

تثبیت آیت‌الله منتظری به عنوان جانشنی امام یکی از موارد رشد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی همچنین از برکات دومین مجلس شورای اسلامی تلقی شد. گرچه خلوص و صفای آیت‌الله منتظری بر امت انقلابی حزب الله پوشیده نیست ولی عده‌ای بودند که ایشان را فقط به عنوان آشیخ حسینعلی می‌شناختند و فقاهت و عنوان‌های دیگر ایشان نظیر فقیه عالیقدر و امید امت و امام و جانشینی امام را قبول نداشتند.

دیدیم اعتبارنامه نماینده‌ای که تلاش می‌کرده فقاهت آیت‌الله منتظری را رد نمایند رأی کافی نیاورد و رد شد.

آیت‌الله منتظری و مواضعشان به‌صورت ملاک و معیار مطرح است و در همین مجلس دوم از طرف روحانیت مورد اعتماد مراجع و شورای نگهبان رهبری ایشان و یا جانشینی ایشان بعد از عمر طولانی امام پذیرفته و تصویب گردید. ما امیدواریم در مرحله بعد به مواضع و رهنمودهای آیت‌الله منتظری به‌صورت قوانین انقلابی در مجلس تصویب شده و جنبه قانونی پیدا نماید.

اطلاعات   13/6/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با قائم مقام وزارت خارجه: مسأله مهمی است که باید آن را به دور از شعار تنها تعقیب کنیم و جا دارد روی آن کار جدی و پیگیر هماهنگ با سایر کشورهای دوست انجام دهیم و انتظار می‌رود که کشورهای اسلامی هم در این پیشنهاد انقلابی جمهوری اسلامی ایران ما را یاری کنند...

قدم مهم و عمل دیگر این است که روابط خود را با ملت مسلمان و مظلوم فلسطین بیشتر و محکم‌تر کنیم.

ترتیبی دهیم تا جوانان مسلمان فلسطیني بتوانند از امکانات جمهوری اسلامی ایران برای آشنایی بیشتر با معارف اسلامی و دستاوردهای انقلاب استفاده کنند... مسئولان کشور و انقلاب ترتیبی دهند تا آن عده از جوانان فلسطینی که علاقه و ایمان به بالاترین سطح فرهنگ اسلامی خود دارند با دادن بورس تحصیلی و دیگر امکانات از طرف دولت شرایط جذب آنها را در دانشگاه‌ها و حوزه علمیه قم فراهم کنند.

شیوه‌های قضائی

آیت‌الله منتظری در دیدار با دادستان کل کشور: مهم این است که ما تحت تأثیر شرایط و جوهای موجود و احساسات قرار نگیریم و بر آنها حاکم باشیم و اصل را همان‌گونه که از اول بنای انقلاب و مقام رهبری بوده، در اجرای مقررات و ضوابط شرعی و مراعات رضای خدا و رعایت حال مردم فداکار خود قرار دهیم.

یک قاضی شرع و یا دادستان و یا دادیار و یا ضابط اجرایی ممکن است در یک منطقه‌ای حرفی بزند و یا کاری انجام بدهد که قطعاً حسن نیت داشته و به نظر خود می‌خواسته به اسلام و انقلاب و یا قشر مستضعف خدمت کند ولی در اثر بی‌توجهی به عوارض و ابعاد سیاسی و اجتماعی آن موجب شود یک بدبینی خاصی و زدگی و یا حالت عدم اعتماد در بین مردم به وجود آورد.

در دادگاه‌ها حتی‌المقدور سعی کنند اتهامات جزئی و غیرمهم را با همان شیوه کدخدامنشی و اصلاح ذات البین حل و فصل کنند و کار را به زندانی کردن و محاکمه کردن افراد نکشانند. زیرا این امر علاوه بر اینکه خواه ناخواه موجب نارضایتی عده‌ای و پرشدن زندان‌ها و احتیاج به پرسنل زیاد می‌شود ابهت دادگاه و قضات هم سست خواهد شد.

فروش ارز و مشارکت مردم در تجارت خارجی

یکی از راه‌های پیاده شدن منظور امام در مسأله شرکت دولت و مردم در تجارت خارجی که هم مراعات حال مردم شده باشد و هم به مالکیت شرعی دولت نسبت به ارز توجه شود این است که دولت ارزی را که در اختیار دارد و مربوط به بیت‌المال مردم است گرانتر بفروشد.

تجار می‌توانند برای تجارت خارجی از دولت ارز بگیرند و کالاهای وارداتی را با قیمتی که مناسب با وضع کشور و مردم باشد به فروش برسانند و دولت هم بر مراعات قیمت‌ها و حسن جریان آن نظارت داشته باشد.

تماس و همدردی مسئولین با مردم

اطلاعات   22/6/63

انتظار می‌رود مسئولین محترم کشور در هر پست و مقامی که هستند تماس و ارتباط خود را با مردم و مراجعان خود بیشتر کنند آنها تا می‌توانند در بین مردم بروند و از نزدیک با حوائج و خواست‌های آنان آشنا شوند. و به صرف گزارش قناعت نکنند اگر مسئولین در بین مردم باشند بر فرض هم نتوانستند خواسته‌های بعضی را عملی کنند معذالک مردم ما چه بسا به همین راضی باشند که یک وزیر یا مدیرکل يا مسئول دیگری از درد دل آنان باخبر شود و با آنها همدردی کند.

شیوه‌های متناسب با اصول

اطلاعات   24/6/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با سرپرستی زندان‌های کشور و مسئولین جدید زندان‌های تهران:

آنچه برای رهبر انقلاب و ملت مسلمان ما و همه مسئولین هدف اصلی بوده و خواهد بود پیاده کردن احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و تحقق ارزش‌های عالی اسلامی است. اگر بعضی خدای ناکرده فکر کنند که باید حکومت را به هر نحو که شده حفظ کرد گرچه با پشت پا زدن به احکام و ارزش‌های اسلامی باشد باید بدانند که این همان شیوه رژیم گذشته بود که هدفشان حفظ حکومت بود... بنابراین روش حکومتی که اکنون در پناه اسلام و با خون پاک شهدای عزیز ملت فداکار ما برقرار شده است کاملاً با روش حکومت رژیم شاه تفاوت اصولی و اساسی دارد در نظام جمهوری اسلامی اصل و هدف فقط تحقق عدالت اسلامی و ارزش‌های الهی در پرتو عمل به دستورات شرع مقدس خواهد بود... چه بسا اگر حضرت مسلم اقدام به ترور ابن زیاد می‌کرد حکومت کوفه به دست ایشان می‌رسید و بر اوضاع مسلط می‌شدند و به دنبال آن به احتمال قوی جریان کربلا و شهادت حضرت امام حسین(ع) هم پیش نمی‌آمد ولی آنچه برای حضرت مسلم اصل و هدف بود ارزش‌های اسلامی بود نه رسیدن به حکومت به هر نحو که باشد ولذا در جواب معترضین فرمودند الاسلام قید الفتک یعنی اسلام مانع این گونه حرکت‌ها و برخوردهاست.

برادران در برخوردها با متهمین نباید انتقامجویی و عکس‌العملی نشان دهند زندانی چه از قبیل گروهک‌ها و یا سایر مجرمین باشد به منزله یک فرد بیمار و مریض است که به دست زندانبان‌ها داده شده است باید به شکلی با او برخورد شود که حتی‌المقدور سلامت خود را به دست آورد و به جامعه و کشورش برگردد و خدمت کند نباید این حساب را بکنند که چون زندانی دست به جرایم و گناه‌های بزرگی زده باید فعلاً که در دست ماست از او انتقام کارهایش گرفته شود این منطق هرگز با اسلام و وجدان انسانی موافق نیست.

امروز گروهک‌ها به خصوص منافقین هیچ گونه پایگاه مردمی در داخل کشور ندارند تنها چیزی که سران فاسد و خودفروخته آنها دل به آن بسته‌اند همین است که از زندانیان خود در دنیا یک سوژه تبلیغاتی علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی درست کنند و با تحریف مسائل و بزرگ جلوه دادن آمار زندانیان افکار مردم دنیا را علیه ما تحریک کنند. ولذا هر وقت امام تأکید کرده‌اند که آن عده از زندانیانی که بودنشان در زندان ضرورتی ندارد آزاد شود و مسئولین قضائی مشغول آزاد کردن آنها شده‌اند گروهک‌ها دست به یک سری ترور کور و یا انفجارهایی می‌زنند تا بدین وسیله حالت خشم و غضب را در مردم ما و مسئولین کشور به وجود آورند و زندانیان آنها آزاد نشوند.

به نظر من دادستان خوب کسی نیست که برای کوچکترین اتهامی زندان را از افراد پر سازد بلکه دادستان خوب و انقلابی کسی است که کمترین زندانی را همیشه داشته باشد.

المؤمن مرات المؤمن

اطلاعات   27/6/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با شورای فرماندهی سپاه منطقه یک:

نباید زبان افرادی که در هر ارگان یا حوزه علمیه مثلاً صادقانه و دوستانه معایب را می‌گویند و انتقاد می‌کنند قطع نمود بلکه باید به آنها اجازه انتقاد صحیح و سازنده کردن داد. گرچه از یک مقام بالاتر و یا یک استاد و مدرس باشد این طور نباشد که هر کسی خواست یک کلمه از کاری که شده یا فرمانده سپاه یا مسئول هر ارگانی یا استادی انتقاد کند او را اخراج یا از خدمت ممنوع و محروم کنیم.

اگر این حالت در کشور و نظام به وجود آمد و اجازه انتقاد کردن داده نشد نتیجه طبیعی آن روی کار آمدن افراد متملق و چاپلوس و ضعیف و منزوی شدن افراد قوی و فهمیده و باشعور خواهد بود. و به زودی انقلاب از داخل می‌پوسد و منفجر می‌شود.

این تعبیر مرآت یعنی آیینه که در روایات ما در مورد انتقاد از یکدیگر قرار داده شده است بسیار لطیف و گویا می‌باشد. بر اساس این تعبیر همان‌گونه که آینه تمام جهات زیبایی و زشتی و واقعیت افراد را بدون کم و زیاد نشان می‌دهد، یک فرد مؤمن هم نسبت به جامعه و افراد مؤمن دیگر که هر کدام طبعاً در جامعه اسلامی مسئولیتی دارند باید همچون آینه واقعیت‌ها را بازگو کنند.

گزینش و جذب افراد

اطلاعات  4/7/63

ما اگر تشخیص دادیم این گونه افراد تصمیم به درس خواندن و خدمت کردن دارند و قصد توطئه و تبلیغ مسائل ضد اسلامی و ضدانقلابی در دانشگاه‌ها و جاهای دیگر ندارند باید به آنها مجال دهیم و دادستان‌ها و مسئولین پذیرش هم باید به این معنا توجه کنند و عواقب سوء این سختگیری‌ها را حساب کنند کسانی که به هر دلیل زندان بوده و فعلاً مشمول عفو شده و آزاد شده‌اند نباید از درس خواندن و یا خدمت کردن در پست‌های دیگر محروم شوند البته پست‌های حساس و کلیدی را نباید فعلاً به اینگونه افراد که مشمول عفو شده‌اند داد ولی اگر کسی دکتر یا مهندس یا دانشجو یا غیر آن بوده است و نیز می‌خواهد به‌طور عادی خدمت یا تدریس کند یا درس بخواند باید مسئولین محترم کشور به اینگونه افراد امکانات و مجال آن را بدهند وگرنه اینها در جامعه به‌صورت عضوی فلج درخواهند آمد و مشکل دیگر بر مشکلات دیگر افزوده خواهد شد.

دانشکده قدس

اطلاعات    21/7/63

... مناسب است همزمان با تعقیب طرح اخراج اسرائیل از سازمان ملل برای برادران فلسطینی هم فکری بشود و ترتیبی اتخاذ گردد تا برای آشنایی بیشتر جوانان علاقه‌مند فلسطینی با معارف دینی و حقایق اسلام به جای مکتب‌های مادی و الحادی شرق و غرب دانشکده‌ای به نام قدس تأسیس شود و با همکاری همه‌جانبه دولت و مسئولین محترم جامعه الام صادق این اقدام مهم عملی گردد.

جنگ

اطلاعات  22/7/63

آیت‌الله منتظری همچنین از برادران بسیج و سپاه و ارتش خواستند در جبهه‌ها از هر فرصتی که دارند بهره‌برداری بکنند طوری نباشد که تمام وقت خود صرف شعار دادن یا انجام مراسم غیرضروری بکنند.

البته خواندن دعاها و زیارت‌های وارده برای حفظ ارتباط با خداوند متعال لازم است ولی در کنار آنها باید به امور نظامی و آموزشی و اطلاعات رزمی و بالا بردن آگهی‌‌های سیاسی افراد هم افزوده شود تا رزمنده‌های ما از تمام جهات هم مادی و نظامی و معنوی قوی و نیرومند شوند.

لغو سهمیه نهادها در حج و کنکور

کیهان   26/7/63

آیت‌الله منتظری: به نظر من این کار هم کار درستی نیست که نهادها مثلاً افرادی برخلاف نوبت و قاعده برای رفتن به حج به سازمان حج تحمیل کنند چه فرقی بین مردم و نهادها وجود دارد. این گونه تبعیض هرگز به مصلحت انقلاب نیست البته حساب خانواده‌های شهدا و معلولین جداست مثلاً گفته می‌شود دانشگاه‌ها و نهادها سهمیه می‌دهند و افرادی از این طریق به دانشگاه راه پیدا می‌کنند این معنا درست نیست یا باید همه افراد را پذیرفت و یا اگر امکان ندارد ملاک را باید استعداد و صلاحیت و خوب بودن درس افراد قرار داد.

رفع تبعیض در مرخصی کارگر و کارمند

اطلاعات  30/7/63

آیت‌الله منتظری: چرا باید مثلاً برای کارگران 12 روز مرخصی در سال داده شود ولی برای کارمندان یک ماه؟ چه فرقی بین این دو قشر می‌کند هر دو شریفند و زحمتکش به نظر من این گونه تبعیض‌ها و یا مثلاً تبعیض بین روستایی و شهری در بعضی چیزها و خدمات عمومی از آثار رژیم گذشته است.

راه مجاهد: کارگران اصفهانی از آقای توکلی علت این تبعیض را پرسیدند ایشان گفتند کارمندان کار مغزی می‌کنند و کارگران کار یدی ایشان با این قول خود افسانه مرده یونان را در ایران زنده کردند. ما همراه چندین میلیون کارگر و خانواده‌شان دعاگوی امام و آیت‌الله منتظری هستیم.

امیدواریم برادر سرحدی زاده در این مورد رفع تبعیض نماید.

 

سال چهارم، شماره 28،  دی و بهمن 1363

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

انقلاب احکام را زنده می‌کند

اطلاعات   9/8/63

آیت‌الله العظمی منتظری:

«با اینکه پیامبر اسلام در زمان زندگی خود بیش از هفتاد جنگ کوچک و بزرگ کرده‌اند و اکثر عمر شریف خود را به درگیری‌های نظامی و جهاد فی سبیل الله سپری ساختند ولي معذالک در مجامع و محافل علمی و دینی ما کتاب الجهاد و مسائل گوناگون مربوط به آن رو به فراموشی رفته بود و این انقلاب بود که از نو مسائل اصلی اسلامی را مطرح ساخت و امید و نشاط جدیدی به مسلمانان و ملت‌های مظلوم دنیا داد...»

ایشان همچنین از سفر او کارداران خواستند «به هر نحو ترتیبی بدهند تا افرادی که به دلایل به خارج رفته‌اند و ضد انقلاب هم نیستند و علاقه‌مند به بازگشت ایران و خدمت به کشور و ملتشان هستند ولی گرفتار توهم و ترس بیجا شده‌اند آنها را شناسایی کنند و اسامی و وضعیت فعلی آنان را توسط دانشجویان مسلمان ایرانی دقیقاً شناسایی کنند و برای مسئولین بفرستند و یک نسخه از آن را هم برای من بفرستند تا انشاءالله تعالی در جهت تحقق دستور مؤکد حضرت امام مدظله که فرمودند ترتیبی داده شود تا اینگونه افراد بتوانند به کشورشان برگردند و خدمت کنند فکری اساسی و اقدامی عملی بشود.»

اطلاعات    13/8/63

آیت‌الله العظمی منتظری:

تفاهم شرق و غرب

«انقلاب موجب شد که حتی امریکا صریحاً اعتراف کند که امروز منافعش در دنیا از طرف اسلام در خطر است و کمونیزم هیچ گونه خطری برای وی ندارد ولذا مشاهده می‌شود که قدرت‌های استعماری غرب و شرق علیرغم تضادهای اصولی خودشان برای جلوگیری از پیشرفت اسلام در دنیا با یکدیگر متحد شده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که باید صدام را که به جان انقلاب ما انداخته تقویت کنند و سران کشورهای خلیج فارس را هر روز به شکلی مجبور سازند با پول و امکانات ملتشان، صدام را از سقوط نجات دهند.»

باند بین‌الملل صهیونیزم و ملت امریکا

«البته مقصود ما از امریکا ملت امریکا نیست ملت امریکا هم در چنگال یک اقلیت حاکم و ظالم است که آلت دست سرمایه‌داران صهیونیست هستند گرفتار است، در امریکا قدرت واقعی در دست ملت نیست بلکه در دست دولتی است که اعضای آن اکثراً یا صهیونیستند با طرفدار صهیونیسم و اینها هستند که ملت امریکا و به خصوص طبقه مستضعف سیاه‌پوست را در امریکا سالیان متمادی زیر سلطه مظالم خود کشیده‌اند.

انجمن‌های اسلامی که نعمت‌های الهی هستند در هر مؤسسه و دانشگاهی باید باشند و تقویت شوند و به کار خود که همان کمک معنوی و ارشاد افراد بی‌تفاوت و جذب نیروهای مختلف و تبلیغ اسلام و پیاده کردن ارزش‌های الهی است ادامه دهند. و سعی کنند همیشه ملجاء و پناهگاه افراد باشند.»

نقش دانشگاه در انقلاب

«در این انقلابی که شده است همه اقشار و  طبقات و به خصوص دانشگاه نقش زیاد داشته است، این طور نیست که فکر شود در انقلاب عده‌ای که مسئول ادارات هستند مسئولند و دیگران هیچ مسئولیتی ندارند و راحت به کار خود مشغول باشند.»

اطلاعات  20/8/63

آیت‌الله العظمی منتظری و حمایت از خانواده‌های زندانیان و معدومین:

«ایشان در دیدار با انجمن حمایت از زندانیان اظهار داشتند: به نظر من نباید کار حمایت این انجمن منحصر به خانواده‌های زندانیان باشد بلکه خانواده‌های افرادی که به هر دلیلی اعدام شده‌اند و مستحق حمایت و کمک هستند و هیچ ملجاء و پناهی ندارند آنها هم باید زیر پوشش کمک‌های مادی و معنوی این انجمن قرار گیرند.»

اطلاعات   26/8/63

فطرت خداجوی زندانی را تقویت کنیم

«در مورد برخورد با زندانیان و نگهداری از آنان دو نظر وجود دارد یکی همان نظر معمولی در دنیا و کشورهای استعماری الحادی و مادی است که زندانیان را در حد یک حیوان تنزل می‌دهند و معتقدند زندانیان از هر نوع باشند همچون حیوانی زنده هستند که در دست انسان‌ها اسیرند و برای نیل به مقاصدی از آنها نگهداری می‌شود و یکی هم نظر اسلام است که برخلاف نظر و ديد اول زنداني را انساني مي‌داند مريض، براساس نظر اسلام زندانیان هرچند مجرم و گناهکار باشند ولی فطرت خداجویی و حقیقت‌خواهی اولیه خود را جز افرادی معدود از دست نداده‌اند. بر اساس این نظر باید در زندان محیط و شرایطی برای مجرمین و گناهکاران به وجود آورد که بتوانند به فطرت اولیه خود برگردند و خود را اصلاح کنند.

روی این اصل باید با زندانی هر کس که باشد برخوردی کاملاً انسانی و اسلامی کرد و جرایم و گناهان یک زندانی را یک مرض اجتماعی دانست که با روش‌های دقیق روانی و تربیتی و حقوقی معالجه می‌شود. اسلام هیچ گاه اجازه انتقام‌گیری و کارهای خشن و برخوردهای غیرانسانی را با زندانیان نمی‌دهد، اسلام اجازه ضرب و شتم و یا توهین و امثال آن را نداده و فقط باید حکم محکمه در مورد آنها بدون کم و زیاد اجرا شود و اگر کسی علاوه بر حکم دادگاه عملی انجام داد باید شرعاً قصاص شود و اگر فحاشی و توهین به عمل‌ آید گناه و معصیت شده است.

جمهوری اسلامی   27/8/63

وظیفه اصلی مجلس اعلا پیوند با ملت عراق است

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق: «وظیفه مجلس اعلاست که به دور از ملاحظات و مسائل گروهی و حزبی و اینکه این آقا وابسته به چه گروه و حزبی است تمام نیروهای مسلمان و معتقد به مبارزه با طاغوت را بر حول محور اسلام و نهضت جمع کند تا انشاءالله به زودی نهضت اسلامی عراق به پیروزی برسد.

یکی از نکاتی که مجلس اعلا باید به آن توجه کند این است که تمام نیروی خود را صرف شعار پوستر و عکس و سمینار در تهران نکند. البته به مقدار لازم باید این چيزها باشد ولی آنچه مهم است ایجاد کانال ارتباطی دقیق با ملت مسلمان و مظلوم عراق و نیروهای مبارز و وفادار به نهضت اسلامی و شناسایی و تقویت مادی و معنوی آنان می‌باشد... علما و فضلای مبارز سعی کنند با تمرکز بیشتر در جبهه‌ها رزمندگان عراقی را تقویت و هدایت نمایند.

مجلس اعلا و علمای مجاهد عراقی هم ترتیبی بدهند تا صفوف رزمی خود را به شکلی سازماندهی و تنظیم کنند تا تمام نیروهای مسلمان در خط اسلام و آزادی کشور عراق بسیج شوند و از اراضی آزاد شده در عراق یا مرزهای کشور به عنوان نقطه حرکت و مرکز عملیات برای هدایت نیروهای جنگی خود، به هر نحو شده استفاده نمایند.

من از مجلس اعلا می‌خواهم که پیام مرا به ملت مظلوم عراق برسانند و بگویند کشور عراق کشور امام حسین(ع) و مرکز قیام و شهادت آن حضرت و اولاد و اصحاب باوفای آن بزرگوار بود آیا صدام با یزید و عبیدالله بن زیاد تفاوتی دارد؟ یزید و ابن زیاد هم تظاهر به اسلام و خدا و قرآن می‌کردند ولی برای چند روز حکومت خود به هر جنایتی دست زدند.»

ارزش‌های اسلامی

اطلاعات   10/9/63

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با نمایندگان مجلس: ما روی پیاده کردن ارزش‌های اسلامی و عمل به دستورات الهی در طرح‌ها و برنامه‌های مجلس و اداره کشور اصرار و پافشاری نمودیم بر فرض اگر در حکومت هم شکست خوردیم مانند حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ولی دنیا و تاریخ و وجدان انسان‌ها نسبت به ما خوب قضاوت می‌کند و برعکس اگر برای حفظ حکومت و یا قدرت و پست خود به قوانین و ارزش‌های اصلی اسلام و انقلابی بی‌اعتنایی کردیم و دست به هر کاری زدیم تا قدرتمان و پستمان مثلاً حفظ شود، در این صورت چه تفاوتی با رژیم گذشته خواهیم داشت؟ و مردم نسبت به ما چه قضاوتي خواهند داشت؟

ما اگر بخواهیم مجلس پربار و فعال گردد و قادر به حل مشکلات شود و طبق قانون اساسی در همه امور کشور و مشکلات دخالت قاطع بنماید، راهی جز استفاده از مغزهای مختلف و مشورت با آنان نداریم. به خصوص در مسأله جنگ و امور اقتصادی باید از تمام مغزهای اقتصادی و نظامی کشور استفاده شود. در سایر مسائل هم به همین شکل نگوییم که فلانی حزبی است یا ضدحزب است و آن دیگری نهضت آزادی است و وابسته به گروه و خط دیگری است این خط‌بازی‌ها را دور بریزید و یکدیگر را برای خدا و خدمت به انقلاب تحمل کنید. من مطمئن هستم اگر این خط‌کشی‌ها را ادامه دهید همگی سقوط خواهید کرد.

اخبار اقتصادی

اقتصاد اسلامی شماره 10

مقاله انسان و اقتصاد از دیدگاه دو مكتب به قلم مرحوم آیت‌الله عبدالرحیم ربانی شیرازی:

كار این بینش به جایی كشیده است كه افرادی كه عمری با «فقه اسلامی، مكاسب، مضارعه، مساقات، مضاربه، اجاره، وصیت، ارث» عمری و سنی سروكار داشته امروز همه آنان را فراموش كرده‌اند و مالكیت مسلمانان و ضروری اسلامی را به اسم «مالكیت خدا» ندیده گرفته‌اند و از یاد برده‌اند «مالكیت خدا» مالكیت حقیقی، و «مالكیت مخلوق» اعتباری است. مالكیت خدا در طول مالكیت دیگران است و نه در «عرض»، من و املاك و داراییم همه ملك خداییم و این دو مالكیت با هم منافاتی ندارد.

راه مجاهد: به نظر ما مسأله این نیست كه بعضی از روحانیون مبارز احكام را فراموش كرده باشند بلكه می‌خواهند مشیت الهی را در احكام ببینند و به عبارتی رابطه خدای حی قیوم را در احكام مشاهده نمایند تا احكام زنده و پويا و قیامگر داشته باشیم، و اینكه مبادا احكام آنچنان خشك و بی روح شود كه نتوانیم تحقق خدا و صفات خدا را در آن ببینیم.

 

پاسدار اسلام آبان ماه 63

گفتگو با آیت‌الله آذری قمی:

سؤال: مسأله مرزبندی‌ها و اختلافات و راه و شیوه برخورد منطقی و اسلامی با این مسأله چیست؟

ج: اگر مقصودتان از اختلاف، اختلاف نظر باشد طبعاً چنین چیزی وجود دارد. ولی گمان نمی‌کنم اختلاف نظری اساسی و ریشه‌ای باشد برای اینکه طرفین معتقد به ولایت فقیه هستند و افرادی که به اصطلاح طرفدار اقتصاد بسته هستند حتماً قبول دارند که در فقه سنتی که مورد نظر و تأیید امام هست آزادی در تجارت، صنعت تولید و امثال اینها وجود دارد و تکیه آنها روی این است که ضرورت و مصلحت اقتضا می‌کند که نرخ‌ها تثبیت شود و محدودیت‌هایی ایجاد گردد. البته ما هم به این معنا اعتقاد داریم که ولایت فقیه می‌تواند محدودیت‌هایی را در تمام ابعاد سیاسی اقتصادی و اجتماعی اعمال کند و از نظر فقهی هیچ مشکلی وجود ندارد و اشکالی اگر باشد روی شبهه مصداقیه است یعنی در مصداق ممکن است عده‌ای معتقد باشند که الان آن مصلحت و ضرورت وجود ندارد بنابراین جای اعمال ولایت نیست.

ولایت فقیه امری است بدیهی و فطری تمام فقهای شیعه ولایت فقیه را پذیرفته‌اند و هیچ اختلافی در اصل قبول ولایت فقیه وجود ندارد و اینکه گفته می‌شود فلان فقیه ولایت فقیه را قبول ندارد معنایش این است که یک ضرورت فقهی را قبول ندارد...

پس احیاناً اگر برخی فقهای ما بحث می‌کنند که بعضی از علمای متأخر از قبیل شیخ انصاری منکر ولایت فقیه هستند این اشتباه است زیرا شیخ انصاری هیچ گاه ولایت فقیه را در امور صغار رد و انکار نمی‌کند بلکه می‌پذیرد که حاکم شرع و فقیه از طرف اسلام حق دخالت در امور صغیر را دارند. و پرواضح است که مسائل مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه اسلامی کمتر از مسأله یک صغیر نیست.

نظر امام درباره آقای منتظری

دو سه مورد شنیده ام که امام مدظله العالی به خصوص مسائلی را با آقای منتظری ارجاع کرده‌اند در یکی دو سال قبل، از شورای سرپرستی صداوسیما شنیدم که از امام درخواست کرده بودند که حد و حدود موسیقی و غنا را برای ما مشخص بفرمایید که مورد عمل قرار گیرد ایشان ارجاع فرموده بود به آقای منتظری، یکی هم ظاهراً در مورد تعزیرات بود که آیا تعزیرات شامل تعزیرات مالی هم می‌شود و جریمه‌های مالی از مسائل تعزیرات است یا نه؟ این هم آن طور که نظرم هست از برخی از اعضای شورای عالی قضائی در یکی دو مورد شنیدم که یک مورد را یقین دارم که امام فرموده بودند من خودم حتی نظرم مخالف با این مطلب است ولی به آقای منتظری مراجعه کنید اگر ایشان نظر داد درست است و شما به آن عمل کنید. این ملاک و نشانه‌ای است که بین سلف از علما و مراجع معمول بوده و خود ملاکی است که امام ایشان را به عنوان فالاعلم می‌شناسند.

راه مجاهد: امام علاوه بر این دو مورد، تعیین صلاحیت اعضای شورای عالی قضائی و همچنین مشروعیت بند ج و هیأت‌های تقسیم زمین را به ایشان واگذار کرده‌اند.

 

سال چهارم، شماره 29،  فروردین ماه 1364

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

سخنان امید امت و امام آیت‌الله منتظری

کیفیت تبلیغات

کیهان  16/10/63

در دیدار با مسئولان ستاد تبلیغات و میهمانان داخلی و خارجی دهه فجر: سعی کنیم اساس تبلیغات ما بر تحریک احساسات زودگذر مردم و طرح فقط شعار نباشد. بلکه کاری کنیم که تبلیغات ما فکر و آگاهی مردم را با منطق و استدلال تقویت و قانع سازد... تبلیغات باید علاوه بر بیان نقطه قوت‌ها و پیشرفت‌ها اشکالات و ضعف‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد به شکلی عاقلانه منطقی و سازنده بیان شود تا مردم بیشتر در جریان امور قرار بگیرند و خود را برای رفع اشکالات و مقابله با آنها آماده سازند... متأسفانه بسیار دیده می‌شود در بعضی جاها کارهای تکراری و مشابه از چند ارگان با بودجه‌های زیادی انجام می‌شود از قبیل انتشار مجله‌ها پوسترها و یا عکس‌های تکراری با هزینه‌های زیاد در صورتی که اگر کارمان خالص و برای رضای خدا باشد که قطعاً هم چنین است بهتر این است که در چنین شرایطی که ما داریم صرفه‌جویی کنیم و خرج‌های زائد و تکراری را حذف نماییم... در قرآن مجید خدا هدف از خلقت انسان را آزمایش افراد نسبت به چگونگی و کیفیت عمل انسان‌ها و نه کمیت آن ذکر کرده است.

عکس من طلبه یا شعارهای تکراری برای من به چه دردی می‌خورد و چه مشکلی از مشکلات مردم ما را حل می‌کند. البته عکس رهبر انقلاب در حد نیاز حسابش جداست.

خط‌بازی‌ها به ضرر اسلام و انقلاب

خط‌بازی‌ها که یکی را به خط یک و دیگری را به خط 3 و یا خط این و آن منسوب می‌کنند احساس خطر می‌کنم این خط‌کشی‌ها به ضرر اسلام و انقلاب است و باید دور ریخته شود و ملاک انتخاب افراد برای مسئولیت را تعهد دینی و توان و لیاقت افراد برای هر کاری که مطرح است باید قرار داد. حالا به هر خطی که منسوب باشد.

کیهان  23/10/63

در دیدار با اعضای کمیسیون بودجه مجلس: اصولاً اگر ما در تمام مسائل اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی کشور علاوه بر ارگان‌های مسئول و تصمیم‌گیرنده کمیته‌هایی از افراد صاحب نظر و متعهد نسبت به کشور و انقلاب تشکیل می‌دادیم و تمام مشکلات مربوطه را بدون سر و صدای تبلیغاتی در چنین کمیته‌هایی به تبادل نظر و شور می‌گذاشتیم قطعاً در حل مشکلات موفق‌تر بودیم.

اگر سیاست دولت در جهت میدان دادن بیشتر به بخش خصوصی در توزیع فعال‌تر شود و توزیع کالاهای غیرضروری و غیراساسی را همان‌طوری که در قضیه برنج عملی کرد محول به بخش خصوصی کند.... بخش خصوصی هم با انگیزه بیشتر به تجارت می‌پردازد و چون تخصص لازم و علاقه کامل به این کار از خود نشان می‌دهد طبعاً کالاهای مورد نیاز مردم به اقصی نقاط کشور هم می‌رسد.

باید یک سیاست صرفه‌جویی و قناعت در تمام امور و یک روش ضد مصرف‌زدگی هم در مردم ترویج و تبلیغ شود قطعاً ملت ما هم راضی نیستند که دولت بیش از اندازه لازم و ضروری برای بعضی چیزهای غیرضروری و تشریفاتی مانند تلویزیون رنگی و امثال آن سوبسید بدهد و هنگامی که عواقب مصرف‌زدگی و زیاده‌روی و تبذیر در بعضی امور را به مردم گوشزد کنیم به یقین خود مردم در مبارزه با اسراف و مصرف‌زدگی و پیاده کردن خلق اسلامی قناعت پیشقدم خواهند شد.

... نهادهایي مانند بنیاد مستضعفان که با پرسنل و مخارج زیاد و بازدهی بسیار کم مشکلی برای دولت شده است. همچنین برخی نهادهای تکراری و مشابه که در چنین شرایطی ضرورت بودن آنها خیلی احساس نمی‌شود...

آنچه مهم است حمایت از تولیدکننده روستایی است نه وام دادن به آنها زیرا عملاً تجربه شده است این گونه وام‌ها خرج امور دیگری غیر از تولید می‌شود باید امکانات تأمین مایحتاج تولید و کشت در روستاها مانند تسطیح زمین و دادن بذر و امثال آن و خوب خریدن کالاهای کشاورزی و اینگونه چیزها را بالا برد.

کیهان   3/11/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با رؤسای شعب دادگاه عالی انقلاب:

شرایط کنونی جمهوری اسلامی مانند زمان فتح مکه

پیامبر اسلام گرچه هنگام تأسیس حکومت اسلامی در مدینه و مواجه شدن با کارشکنی‌های افراد فاسد یهود بنی قریضه و دیگر دشمنان اسلام شدت عمل از خود نشان دادند و بسیاری از افراد فاسد و مفسد را اعدام کردند ولی پس از استقرار حکومت اسلام و فتح مکه که دیگر خطر و ضرری از ناحیه این افراد برای اسلام و حکومت اسلامی نبود می‌بینیم پیامبر اسلام با نشان دادن چهره رحمت اسلام دستور عفو عمومی و یا بسیاری از افراد فاسد مانند ابوسفیان و وحشی قاتل عموی خود را دادند چون احساس خطر از آزادی آنان نمی‌کردند... شرایط سیاسی ما تقریباً مشابه زمان پیامبر اسلام و فتح مکه خواهد بود.

اطلاعات  4/12/63

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای کمیسیون آموزش و پرورش مجلس: بعضی از این کتاب‌های معارف اسلامی دبیرستان‌ها به شکلی است که حتی برای طلاب و اهل علم هم فهم آنها مشکل است چه رسد به جوانان دبیرستانی از این رو باید ترتیبی داده شود تا مطالب فلسفی و علمی که در کتاب‌های دینی مطرح است با زبان‌ها و قلم‌های ساده و قابل فهم آموزش و تدریس شود تا در روحیه و افکار جوانان تأثیر بکند و آنها از خواندن کتاب‌های معارف دینی واقعاً لذت ببرند. در غیر این صورت صرف حفظ کردن یک سری اصطلاحات و عبارات سطحی بدون درک حقایق آنها فایده‌ای برای جوانان ما نخواهد داشت.

صبح آزادگان    30/1/63

آیت‌الله العظمی منتظری:

جهاد دفاعی حکم عقل و وجدان است و حتی در فطرت و سازمان وجودی انسان و حیوان نیز نهفته است... در جهاد ابتدایی که به جهت تبلیغ و پیاده شدن اسلام در یک منطقه کفر اعلام جهاد می‌شود گرچه عده‌ای از علما و فقهای ما اجازه امام معصوم(ع) را شرط کرده‌اند ولی بدون شک و اختلاف در جهاد دفاعی که مقدسات دینی و ملی و یا اقتصادی و سیاسی مسلمانان در معرض هجوم خطر دشمن قرار می‌گیرد دفاع از آنها یک وظیفه وجدانی و همگانی است و هیچ کس اجازه امام معصوم(ع) را شرط نمی‌داند.

حضرت امیر در نهج‌البلاغه خطاب به اصحاب خود می‌فرماید: وای به حال شما که کارتان به جایی رسیده که دشمن جرأت حمله به شما را کرد و شما را هدف خود قرار داد او به شما حمله می‌کند ولی شما هجوم نمی‌آورید شما مورد تجاوز او قرار می‌گیرید ولی هیچ گاه او را مورد هجوم قرار نمی‌دهید.

کیهان   22/9/63

سیره پیغمبر را الگوی خود کنیم

در فقه ما که حدود هفتاد کتاب فقهی است تقریباً غیر از چند جلد آنها که مربوط به امور عبادی و ارتباط با خداوند است، بقیه کتاب‌های فقهی ما مربوط به امور اجتماعی، سیاسی، حقوقی و قضائی افراد و جامعه است. و این معنا نشاندهنده توجه عمیق اسلام به تمام جهات مادی و معنوی و نیازهای مختلف جامعه انسانی می‌باشد. به سیره پیامبر اکرم(ص) که ملاحظه می‌کنیم می‌بینیم به شکلی بوده که آن حضرت تقریباً در هر 2 ماه یک برخورد نظامی با دشمنان اسلام به‌صورت «غزوه» با «سریه» داشته‌اند و این معنا اهمیت جهاد با دشمنان در اسلام را نشان می‌دهد.

اطلاعات   13/10/63

برادران عزیز در جبهه‌ها تمام وقت خود را صرف شعار و امثال آن نکنند سعی کنند به افرادی که طرح و نظریه جنگی دارند میدان دهند و زمینه رشد و مطالعه و اظهار نظر و ارائه طرح را برای مغزهای مختلف آماده سازند و بدانند که عبادت خدا فقط به نماز و دعا خواندن نیست بلکه همین که برادران ارتشی و سپاهی و بسیجی و ژاندارمری هم بنشینند و روی مسائل جنگ و جبهه‌ها با یکدیگر فکر کنند و طرح‌های جدیدی را ابتکار کنند و یا مثلاً سطح آموزش نظامی و رزمی را در دیگران بالا ببرند همین کار بهترین عبادت و عمل صالح پیش خدا خواهد بود.

اطلاعات   11/9/63

امروز ایران، فردا فلسطین

ما در هر کجا مبارزه‌ای با ظلم و ستم باشد در کنار مبارزین خواهیم بود در همین رابطه امیدواریم به زودی شعار امروز ایران فردا فلسطین که از اول می‌گفتیم عملی شود و قدس عزیز آزاد گردد و تنها راه آن همان ترتیب دادن مقدمات یک بسیج عمومی از ملت فلسطین و سایر ملت‌های اسلامی به سمت قدس خواهد بود و مأیوس نیستیم.

 

توشه‌گیری از نهج‌البلاغه خطبه 11 پیرامون جنگ جمل

با استفاده از سلسله درس‌های آیت‌الله منتظری

(وَ مِن کَلامٍ لَهُ عَلَیهِ السَلامُ)

لِابْنِهِ مُحَمَدِابْنِ الْحَنَفیَّهِ لَمّا أعْطاهُ الرّایَهَ یَوْمَ الْجَمَلِ:

تَزُولُ الْجِبالُ وَلاتَزُولْ، عَضَّ عَلی ناجِذِکَ، اَعِرِاللهَ جُمجُمَتَکَ، تِدْفیِ الأَرضِ قَدَمَکَ، إِرْمِ بِبَصَرِکَ أقْصَی الْقَوْمِ، وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَاعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِندِاللهِ سُبْحانَهُ.

بسم الله الرحمن الرحیم

در این برداشت‌ها از سلسله درس‌های آیت‌الله منتظری استفاده شده است.

در این شماره برآنیم تا از خطبه‌11 توشه‌گیری کنیم. این خطبه توصیه‌های امام علی(ع) به فرزند خود محمدبن حنفیه هنگام دادن پرچم جنگ جمل به اوست. باشد که گامی در جهت اسلامی‌تر کردن شیوه‌های جنگی‌مان در جنگ اسلام و کفر برداشته باشیم و راهنمای عملی برای فرماندهان جبهه‌ها شود.

محمدبن حنفیه فرزند علی(ع) و خوله زوجه دیگر بعد از فوت حضرت زهرا(س) بوده است. عایشه و طلحه و زبیر سردمداران جنگ جمل علیه علی(ع) بودند. این جنگ در اطراف بصره به وقوع پیوسته است.

معمولاً لشگرهایی که در سابق بوده‌اند 5 قسمت می‌شده‌اند: «میمنه»، «میسره»، «قلب»، «جناح»، «کمین» و یکی هم «پرچمدار». شخصيتی را پرچمدار قرار می‌دادند که شخص بسیار محکمی باشد و زود از میدان در نرود. چون شخص پرچمدار مسئولیت بسیار مهمی داشت و همیشه تمام لشگر چشمشان به آن پرچم بود. اگر یک وقت پرچم سقوط می‌کرد این علامت شکست بود و همه فرار می‌کردند. بنابراین قاعده آن بود که کسی پرچمدار شود که بسیار قوی و شجاع است. حضرت علی(ع) ویژگی‌های شخص رزمنده و مجاهد را در 6 جمله مختصر در این خطبه می‌فرمایند:

تَزُولُ الْجِبالُ وَلاتَزُولْ

«کوه‌ها از جا کنده شوند تو از جای حرکت مکن». می‌خواهد بفرماید که اگر این قدر تزلزل پیدا شد و اینقدر حادثه پیدا شد که فرضاً بر فرض محال کوه‌ها از جا حرکت کنند تو مبادا تزلزل پیدا کنی و از جایت تکان بخوری. مخصوصاً شخص پرچمدار که جلودار و محور ارتش است، باید به هر قیمتی شده پرچم را حفظ کند.

رمز استقامت در حرکت

رمز استقامت و پایداری در هر حرکتی داشتن ایمان سرشار و تبیین سیاسی ایدئولوژیک محکم است. چراکه در مسیر تحقق هر حرکت حقی با مشکلات و شرایط سختی مواجه می‌شویم که هر کدام آنها خود ابتلا و موجب رشد انسان است و تنها کسی می‌تواند سختی این ابتلا را بر خود هموار کند که در سیر حرکتش به تبیین بالاتری مسلح شود. جنگ اسلام و کفر مثال روشنی در این باب است. اگر به سیر جنگ در این 4 ساله توجه کنیم می‌بینیم که در روزهای اول جنگ تا بعد از عملیات بیت‌المقدس یعنی اتمام مرحله دفع تجاوز، جو بسیج و روحیه شهادت‌طلبی و ایثارگری در مردم به اوج خود رسیده بود ولی بعد از مرحله دفع تجاوز و با ورود به مرحله کربلایی جنگ و کشیده شدن جنگ به داخل خاک عراق، کم کم جو بسیج کمی نسبت به قبل از آن افت کرد. به نظر می‌رسد که افت بسیج دو دلیل عمده دارد: اولاً مخدوش کردن مرز حق و باطل در جامعه به وسیله اعمال شیوه‌های غیراسلامی توسط جریان‌های مرموز در انقلاب. ثانیاً: نداشتن تبیین درست از رابطه شهر و جبهه و حل مسائل شهر از طریق جبهه. در این رابطه جریانی مطرح می‌کند که با وجود مشکلات فعلی انقلاب، ماندن در شهرها و حفظ کادرهای انقلاب در شهرها مهمتر از رفتن به جبهه و ادامه جنگ تا آزادی کربلا و قدس است، چرا که در شهرها دست‌های مرموز فعالیت دارند و شیوه‌های غیراسلامی اعمال می‌کنند. وجود شیوه‌های مارک‌زنی، تهمت و تصفیه نیروهای صادق به انقلاب و امام، بدی اوضاع اقتصادی کشور، لاینحل ماندن مسأله زمین و کشاورزی، وجود تورم و گرانی برگرداندن سرمایه‌ها به سرمایه‌داران و هزاران مشکل دیگر. در نهایت این جریان به جمع‌بندی خاتمه سریع‌تر جنگ می‌رسد. حال آنکه در شرایط فعلی با وجود تمام مشکلات گفته شده، کسانی می‌توانند در جنگ استقامت و پایداری از خود نشان دهند که خط مشی انقلاب یعنی آزادی قدس از طریق کربلا را باور عمیق داشته و جنگ اسلام و کفر کمپ دیویدی را نیز در این رابطه اصلی‌ترین مسأله بداند و تمام مسائل و مشکلات را با ارجاع به جنگ اسلام و کفر حل نماید.

اگر در حین جنگ جمل تنها مقاومت نظامی و شجاعت نظامی محمدبن حنفیه مطرح بود، در شرایط فعلی جنگ اسلام و کفر، فرماندهان ما بایستی در تمام وجوه صبر و مقاومت داشته باشند نظیر صبر در برابر دست‌های مرموز و شیوه‌های غیراسلامی و همچنین صبر و پایداری در ایجاد بسیج عمیق‌تر و وسیع‌تر.

فرار از جنگ، گناه کبیره

مسأله دیگری که در این قسمت از خطبه مطرح می‌شود این است که فرماندهان همیشه باید مردمان محکمی باشند تا سربازها و آنهایی که زیر نظر فرماندهی هستند در صحنه بمانند. اگر فرمانده فرار کرد در دیگران نیز تزلزل ایجاد می‌شود. کسی که برای خدا «جنگ» می‌کند و تشخیص داده است که جبهه‌ای که آمده است برای خداست، این به هیچ نحو نبایستی درش تزلزل پیدا شود و خدای ناکرده فرار کند. یکی از گناهان کبیره فرار از «جنگ» است. یعنی از گناهانی که خداوند در قرآن وعده آتش برایش قرار داده است فرار از جنگ یعنی فرار کردن از «وسط ارتش». چون یک نفر که فرار کند دیگران نیز تزلزل درشان به وجود می‌آید. غیر از این که یک نفر کم شده تزلزل در دیگران نیز ایجاد کرده و انسجام ارتش را به هم می‌ریزد.

قابل توجه آنکه فرار از جنگ تنها در جبهه نظامی نیست بلکه در جبهه‌های سیاسی و اقتصادی نیز هست و اگر در آن جبهه‌ها تزلزل داشته باشیم و درست عمل نکنیم نیز فرار محسوب می‌شود.

عَضَّ عَلی ناجِذِکَ

«دندان روی دندان بنه». «حضرت می‌فرماید وقتی که مشغول جنگ هستی و با دشمن مواجه شدی فشار بیاور به دندان‌های خودت.» این حالت به انسان قدرت و استحکام می‌دهد در عین اینکه سمبل غضب و خشم نیز هست. تجربه نیز ثابت کرده است که وقتی انسان به دندان‌هایش فشار بیاورد سبب می‌شود که اعصاب سر و رگ‌های آن ستبر و محکم شوند و اگر شمشیر، اسلحه یا چوبی به سر اصابت کند، اثرش کمتر می‌شود یعنی کمتر فرو می‌رود. (حضرت در خطبه 66 و 124 نیز این مسأله را ذکر کرده‌اند.)

اَعِرِاللهَ جُمجُمَتَکَ

«کاسه سرت را به خدا عاریه بده». «اعار» و «یعیر» معنی عاریه را می‌دهد یعنی یک چیزی را به کسی بدهی. حضرت مي‌فرمايند که مغز سرت را به خدا عاریه بده. خدا به شما برمی‌گرداند.یعنی در حین جنگ از این وحشت نکن که مغزت از بین برود، مغزت را به خدا بده. چیزی که به خدا بدهی، خدا پس می‌دهد. در اینجا بعضی گفته‌اند که حضرت در ضمن می‌خواسته به محمدبن حنفیه بفهماند که در این جنگ شهید نمی‌شود. والا اگر قرار بود محمدبن حنفیه در این جنگ شهید شود حضرت می‌فرمود مغزت را بفروش به خدا، می‌بینیم در قرآن نیز خداوند در مورد کسانی که در راه خدا شهید می‌شوند می‌فرماید: اِنَّ اللهَ اشْتَرِی(ص) المُؤمِنینَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّه. خداوند خریده است از مؤمنین خودشان را و مالشان را که در مقابل بهشت بهشان بدهد (س 9، آیه 111)، اگر بنا شود انسان شهید بشود درواقع انسان خودش را به خدا فروخته است و خدا به انسان بهشت می‌دهد.

تِدْفیِ الأَرضِ قَدَمَکَ

«قدم و پای خودت را در زمین میخکوب کن». یعنی هرچه قدر ارتش دشمن فشار بیاورد، ولی تو هیچ از جای خود حرکت نکن. این قسمت از خطبه درواقع مصداق آیه شریفه قرآن است که می‌فرماید: رَبَّنا اَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ اَقْدامَنا وَانْصُرنا عَلَی الْقَومِ الکافِرین. (س2، آیه 250) خدایا صبر را بر ما فرو ریز و قدم‌های ما را ثابت گردان و ما را بر قوم کافران پیروز گردان. این دعا، زبان دل مجاهدان راه حق است که از خدا طلب صبر و استواری در خط‌مشی و استراتژی خود می‌نمایند. «ثبت اقدامنا» یعنی قدم‌های ما را در استراتژی و خط‌مشی محکم بدار به‌طوری که با وجود کثرت دشمنان و قلت یاران بتوانیم ایستادگی کرده و هیچ گونه تزلزل و نوسانی نداشته باشیم. «ثبت اقدامنا» یعنی اینکه آنچنان باور عینی و محکمی در خط مشی به ما عطا کن که به هر قدمی که در راه تحقق آن برمی‌داریم یقین داشته باشیم و هرچه بر سرمان بکوبند استوارتر و خود را برای تداوم بخشیدن به راهمان آماده سازیم آنچنان یقینی در استراتژی به ما عطا کن که در پی تحقق خط مشی آزادی قدس، در این مرحله از جنگ که به عنوان خط مشی مرحله‌ای بخشی از از خاک عراق را آزاد ساخته‌ایم، بتوانیم حرکتمان را تداوم بخشیده و بصره و کربلا و دیگر مناطق عراق را نیز آزاد سازیم.

إِرْمِ بِبَصَرِکَ أقْصَی الْقَوْمِ و غُض بصرکَ.

«چشم بینداز تا انتهای لگشر را ببینی و چشم خود را بشکن». این قسمت گرچه دو جمله است ولی حکم یک جمله را دارد. انسان در حال جنگ نباید سرش پایین باشد. باید همه اطراف را مواظب باشد. چون ممکن است دشمن از هر طرف یورش بیاورد. باید تمام میدان جنگ را زیر نظر داشته باشد. و در عین حال وقتی که متوجه شد که دشمن او را هدف گرفته و ممکن است بزند، نباید به دشمن خیره نگاه کند، چون ممکن است سبب ترس و وحشت او شود. اگر آن وضع مسلسل و برق شمشیر دشمن را خوب بخواهد برانداز کند ممکن است تزلزل پیدا کند. هم باید همه جوانب را ببیند و هم خودکم‌بین نشود. «ارم ببصرک اقصی القوم» یعنی بینداز چشم خودت را تا منتهی الیه دشمن یعنی فقط جلویت را نبین، آخر ارتش را هم ببین.

شهید حنیف‌نژاد در توشه‌گیری از این فراز می‌گفت دشمن را باید در استراتژی کم بها داد و در تاکتیک پربها داد. اين که در استراتژي دشمن را کم بها بدهيم، بدین خاطر که باطل ضربه‌پذیر و از بین رفتنی است و نباید در ذهنمان اصالت پیدا کند و اینکه در تاکتیک دشمن را پربها بدهیم نیز بدین خاطر است که باطل هر روز در شیوه‌ها پیچیده‌تر می‌شود و لازم است برای مبارزه، او را خوب شناخته و از امکانات و تاکتیک‌های آنها ارزیابی دقیق داشته باشیم و ساده‌اندیش نشویم. در شرایط فعلی نیز شناسایی همه‌جانبه و توده‌ای در جبهه‌های جنگ اسلام و کفر یکی از مهمترین عواملی است که در پیروزی رسیدن عملیات نقش عمده دارد.

غُضَّ (غُضَّ بَصَرَکَ) لغتاً به معنای شکستن آمده است نظیر شاخه درختی که شکسته است ولی شکست کامل نباشد. یک وقت انسان خیره به چیزی نگاه می‌کند و تمام توجهش را به آن قرار می‌دهد و یک وقت است که چشم در عین حال که می‌بیند ولی نگاهش را می‌شکند. اینجا می‌خواهد بفرماید در عین حالی که دیدت بای نسبت به دشمن وسیع باشد ولی به جای خیره شدن به دشمن به اسلحه و دست خودت خیره بشو و کار خودت را انجام بده.

عده‌ای در حین مبارزه با اطلاعاتی که از دشمن کسب می‌کنند آنقدر امپرياليزم برايشان بزرگ مي‌شود که قدرت هرگونه حرکت را از آنان می‌گیرد. مطرح می‌کنند که دشمن از امکانات سیاسی و نظامی محکمی برخوردار است. قدرت و تجربه نظامی دارد. نفوذ سیاسی در درون دول منطقه دارد. هزاران میلیارد دلار سرمایه سرگردان آنها می‌تواند اقتصاد ما را فلج کند. دستگاه‌های جاسوسی آنها ریزترین حرکت‌های منطقه را زیر نظر دارد و... که در انتها به این می‌رسند که ما در مقابل آنها ضعیف هستیم و توانایی مقابله با آنها را نداریم.

شهید حنیف‌نژاد می‌گفت اگر در مبارزه از ویژگی‌های امپریالیزم شروع کنی آنچنان ظاهر منسجم و منظمي دارد که ممکن است جذب طول و عرض آن شده و در مقابل آن فلج گردیم و برای اینکه جذب آن نشویم باید دشمن را خوب بشناسیم، منتهی در عین این شناخت نگاهمان را بشکنیم. نگاهمان را بشکنیم تا خدا و فرمان حق را به یاد آریم. نگاهمان را بشکنیم تا عاقبت کار اقوام باطل چون فرعون و نمرود و ثمود را به یاد اریم نگاهمان را بشکنیم تا سیر حرکت حق را به یاد آریم و در مبارزه با باطل از خدا و صفات خدا شروع کنیم تا این مبارزه را برای خود یک وظیفه الهی و انسانی بدانیم.

وَاعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِندِاللهِ سُبْحانَهُ

«بدان فتح و پیروزی از جانب خداوند سبحان است». تا اینجا حضرت 6 دستور راجع به کسی که می‌خواهد جنگ کند داده‌اند. در اینجا می‌فرمایند فکر نکن تمام پیروزی به واسطه فعالیت توست. بدان که پیروزی از ناحیه خداست. چنانکه در قرآن خداوند به پیغمبر اکرم خطاب می‌دهد: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَلکِنَّ اللهَ رَمی (س 8، آیه 17) می‌خواهد بگوید ‌ای ارتش مسلمان در عین حالی که تو تیر انداختی ولی بدان که پیروزی از ناحیه خداست. اگر تو دلت هم محکم باشد، اگر تو استقامت داری، اگر چنانچه نیروی ایمان داری همین را هم خدا داده و شرایط پیروزی را خدا فراهم کرده و از خدا غفلت نکن. اینجا در حقیقت درسی است به رزمندگان اسلام که رزمندگان در عین حالی که باید تکیه به نفس داشته باشند و محکم ایستاده باشند اما اعتمادشان به خدا هم باید محفوظ باشد.

«نصر» هم به معنای پیروزی و هم یاری آمده است که همانا پیروزی ناشی از یاری خداست اگر در مبارزه به این رسیده باشیم که حرکتمان صالح‌ترین حرکت است بنابراین کثرت دشمن چه از لحاظ امکانات و چه از لحاظ تعداد برایمان اصالت پیدا نمی‌کند. بلکه آنچه اصالت دارد وجود انسان‌های حق‌طلب و عدالت‌خواهی است که د راه خدا از خودگذشتگی و فداکاری می‌کنند و یاری خدا نیز به این گونه افراد می‌رسد. در عین حال پیروزی را باید از ناحیه خدا بدانیم. چراکه هر حرکت حقی نشأت گرفته از خدا و تحقق صفات الهی است. این بینش موجب می‌شود تا در اوج پیروزی دچار غرور نشویم چنانکه امام خمینی نیز در اکثر پیام‌هایشان خطاب به رزمندگان اسلام، بعد از هر عملیات آفت پیروزی را غرور می‌دانند.

نکته دیگر در این جمله از خطبه این است که صفت سبحان را آورده است سبحان یعنی منزه و پاک از هر گونه نقص و آلودگی. یاری خداوند سبحان نیز به کسانی است که حرکتشان از موضع عشق و نزدیکي به خدا است و در این راه نفس خود را تزکیه می‌کنند. از آنجا که هر حرکت حقی تحقق صفت الهی است بنابراین هرچه حرکتمان حق‌تر باشد و شیوه‌هایمان الهی‌تر باشد منزه‌تر می‌شویم و نصر خدا نیز در همین است. اگر در این سیر نفس خود را از شیوه‌های غیرالهی و منطق‌های غیرالهی منزه نکنیم ممکن است اعراض دشمن ما را جذب خود نموده و کثرت دشمن خود کم‌بین‌مان سازد. ولی وقتی نصر خدا را در تزکیه هرچه بیشتر خود ببینیم هیچ گاه کثرت دشمن تعیین‌کننده حرکتمان نیست.

«والسلام»

 

سال چهارم، شماره 30،  خرداد  1364

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

کیهان  13/12/63

آیت‌الله منتظری... ترتیبی داده شود تا خود کشورهای اسلامی در حد توان و قدرت خود کالاهای تولیدی خود را به یکدیگر بفروشند.

کیهان  25/1/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای ستاد برگزاری سمینار اسلام و مستضعفین:... البته اینگونه سمینارها به منظور معرفی موضع اسلام نسبت به مستضعفین خوب است ولی وظیفه اصلی و مهم ما این است که برای محرومین و مستضعفین یک کار جدی و اساسی انجام دهیم و آنان را از استضعاف و محرومیت نجات دهیم.

کیهان   25/1/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با حجت‌الاسلام فردوسی نماینده ایشان در مدرسه تربیت مدرس:... ما باید به جای اعزام جوانان خود به بعضی از کشورهایی که موجب انحراف فکری آنها می‌شود ترتیبی بدهیم تا بنیه علمی اساتید دانشگاه‌ها را در داخل کشور بالا بریم و اگر در این رابطه نیازی باشد اساتیدی را از خارج دعوت نماییم تا حتی‌المقدور مجبور نشویم جوانان دختر و پسر کشور را به محیط‌های فاسد و منحرف بعضی جاها بفرستیم.

اطلاعات   1/2/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با سرپرست و گروهی از مسئولین و اعضای طرح اسامه بسیج:

«آگاهی به فنون و رموز جنگ»                                                   

... پیامبر بزرگ اسلام روی مسأله آموزش مردم و آشنایی آنان با مسائل دفاع و فنون جنگی و دفاع از کشور، به خصوص در مواقع جنگ و حمله از ناحیه دشمنان اصرار داشتند. تا آنجایی که در جنگ‌هایی در زمان خود حضرت پیش می‌آمد، آن بزرگوار دقیقاً اصول نظامی و رموز جنگی را کاملاً رعایت می‌کردند و به دیگران هم سفارش اکید می‌فرمودند که اصول رزمی و جنگی را کاملاً رعایت کنند و هیچ گاه گرفتار ساده‌اندیشی و کوچک شمردن دشمن و حیله‌های گوناگون او نشوند.

«لزوم شناسایی دقیق از جبهه دشمن»

... اگرچه ملت ما از روحیه فداکاری و ایثار و آمادگی برای شهادت شما عزیزان آگاهند و باید واقعاً از آن تقدیر کرد، ولی در عین حال این روحیه بزرگ نباید موجب شود که به اصل جنگ و خصوصیات جبهه دشمن کم‌توجهی شود.

«توکل به خدا توأم با آموزش»

شما مشاهده می‌کنید، پیامبر اکرم با آن ارتباط و پیوند عمیقی که با خداوند متعال داشتند هیچ گاه در جنگ‌ها به صرف‌توکل و دعا اکتفا نکردند، بلکه در مرحله اول امور نظامی و رزمی و آموزش‌های لازم را توصیه می‌فرمودند و سپس از خداوند متعال برای لشگر اسلام طلب پیروزی و نصرت می‌فرمودند.

راه مجاهد:

این شیوه‌ها به منظور کاهش تعداد شهدا در حملات است، ولی بعضی جریان‌ها به جای اینکه درصدد تعالی دادن شیوه‌های جنگ باشند از مشاهده تعداد زیاد شهدا در حملات به این می‌رسند که باید زودتر جنگ را تمام کنیم تا کمتر شهید بدهیم.

 

آیت‌الله منتظری و توطئه رادیوهای بیگانه

اخیراً از رادیوهای بیگانه خبرهای جهت‌داری در مورد آیت‌الله منتظری پخش می‌کنند، مثلاً گفته‌اند:

1- آیت‌الله منتظری در مورد مسائل زندان‌ها و وضع قضائی و... نظرات خوبی دارد و از آخوندهای لیبرال و مرجع شکایات مردم است.

2- عده‌ای از روحانیون معتقدند اگر امر را به دست آیت‌الله منتظری بدهند و امام خمینی فقط نظارت داشته باشد وضع سروسامان پیدا می‌کند، بالاخره این هم یکی از تاکتيک‌‌های آخوندهاست برای جلوگیری از سقوط روحانیت.

3- آیت‌الله منتظری می‌خواهد جنگ را مانند قضیه گروگان‌ها به مجلس واگذار کند.

راه مجاهد:

باید توجه داشت که اولاً آیت‌الله منتظری از اما خمینی جدا نیستند. ثانیاً مواضعی که ایشان در مورد زندان‌ها گرفته‌اند به خاطر مسئولیتی بوده که امام به ایشان واگذار کرده‌اند. ثالثاً بین لیبرالیسم غربی و حریت و آزاداندیشی اسلامی فرق بسیاری است. رابعاً در صورت واگذار شدن جنگ به مجلس مثل لایحه مالیات که با سه‌چهارم آرا به تصویب رسید تداوم جنگ هم به تصویب می‌رسد چرا که نیاز رزمندگان و ملت انقلابی است.

 

سال چهارم، شماره 31،  تیر و مرداد  1364

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

پیام آیت‌الله العظمی منتظری برای سمینار اسلام و مستضعفین:

اطلاعات  17/2/63

«انتظار فرج و تکلیف مستضعفین»

... متأسفانه در اثر برداشت‌های غلط جاهلانه و یا مغرضانه، امت اسلامی نتوانسته است حقیقت انتظار فرج را در جامعه خود متبلور سازد و خود را با آن توجیه نماید و چه خسارت‌ها و ضایعات فکری و معنوی زیادی که تاکنون متحمل شده است. اگر مسلمانان گرفتار چنین ظلمی نشده بودند و توانسته بودند انتظار فرج و قیام صاحب‌الامر را درست درک کنند و شرایط فکری و سیاسی لازم را در جامعه خود به وجود آورند، به یقین اوضاع عمومی جهان اسلام و ملت‌های مستضعف شکل دیگری داشت، زیرا این مردمند که باید خودشان با بیداری و همبستگی شرایط تحقق حکومت جهانی آن حضرت را بر اساس عدالت و حق فراهم آورند. (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم) ولی استعمارگران و دشمنان اسلام که احساس کردند اسلام بزرگترین و قوی‌ترین عامل حرکت و قیام محرومین در برابر ظلمه و چپاولگران طول تاریخ ما می‌باشند. کاری کردند که این پشتوانه معنوی و محور الهی سعادت و هدایت و نجات ملت‌ها به شکل دیگری و به دور از واقعیت حقیقت اصلی خود تفسیر و مطرح شود تا هیچ گونه مزاحمت و تضادی با مظالم و جنایت آنان نداشته باشد و احیاناً توجیه‌کننده آنان هم باشد و کار را به آنجا رساندند که امروز ما باید به زحمت ثابت کنیم که اسلام طرفدار محرومین و مظلومین است.

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت عید سعید فطر:

کیهان   2/4/64

... این راهپیمایی (روز قدس) که در حقیقت تأیید مجدد نهضت، نظام، انقلاب و مقام رهبری بود که مشت محکمی به دهان دشمنان اسلام زد و این توطئه بزرگ ابرقدرت‌ها و مزدورانشان از جمله صدام را شکست داد. در همین رابطه ایشان تأکید کردند: بنابراین مسئولین محترم کشور باید قدر و منزلت این مردم فداکار و همیشه در صحنه را بدانند و خود را مجهز برای خدمت به آنان و رفع نیازهایشان بنمایند و اگر ضعفی یا کم‌کاری یا سوء مدیریت و خطایی در جایی هست این راهپیمایی عظیم را سرپوشی روی زخم‌ها و خطاهای خود نگذاریم و خیال نکنیم ملت این زخم‌ها و خطاها را متوجه نمی‌شود.

راه مجاهد: آیت‌الله العظمی منتظری در این سخنان به بینش انحرافی توده ابزاری اشاره می‌کنند که نمود آن در جاهای مختلف از جبهه‌ها گرفته تا دانشگاه‌ها و مدارس دیده می‌شود. (رجوع شود به سرمقاله «فقر بینشی» در راه مجاهد شماره 30)

صحبت‌های آیت‌الله منتظری در رابطه با درگیری‌های لبنان:

طایفه یهود... توطئه خود را با فرستادن افراد مرموزی در بین دو طایفه اوس و خزرج و یادآوری خصومت گذشته آنان شروع کردند و چیزی نمانده بود که جنگ داخلی و خونریزی بین مسلمانان شروع شود.

(اسرائیل و امریکا) افرادی را که اهداف سیاسی خاصی دارند تحریک کرده‌اند که به بهانه‌های جزئی زیر پوشش شیعه و گروه خاصی جنگ داخلی را بین مسلمان فلسطین و گروهی از شیعیان مبارز لبنان درست کنند و حوادثی را در لبنان که هنوز گرفتار اسرائیل و متحدین او می‌باشد به وجود آورند که ننگ اسلام و تشیع خواهد بود.

من یقین دارم که دست مرموز امریکا و اسرائیل در این تحریکات وجود دارد.

آن افرادی که به خاطر اهداف سیاسی خود از ساده‌لوحی و اخلاص عده‌ای از برادران و خواهران شیعه ما در لبنان سوءاستفاده کرده و آنها را تحریک کردند و جنگ و خونریزی را بین مسلمانان آواره فلسطینی و شیعیان مبارز لبنان به وجود آوردند، باید هرچه زودتر متوجه خطای بزرگ خود بشوند و بدانند اگر به روش غیراسلامی خود که موجب خشم رسول الله(ص) شده است ادامه دهند ممکن است شرایطی پیش بیاید که ما حساب آن عده معدود را از شیعیان جدا کنیم.

اینکه خلع سلاح فلسطینی‌ها را بهانه کرده‌اند توطئه‌ای است از طرف اسرائیل و امریکا که می‌خواهند در لبنان نیروی مسلح و قدرتی جز صهیونیست‌ها و فالانژها نباشد.

اگر امروز می‌گویند نباید فلسطینی‌ها در لبنان مسلح باشند، فردا می‌گویند «شیعیان لبنان و تمام نیروهای مسلمان و مبارز و یا سنی‌ها هم نباید مسلح باشند» متأسفانه این توطئه به دست افرادی که متوجه نیستند در حال اجراست در جنوب لبنان باید تمام کسانی که می‌خواهند با اسرائیل مبارزه کنند مسلح باشند.

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با امام جماعت مسجدالاقصی:

اطلاعات   28/3/64

... اسرائیل و کسانی که در خط او حرکت می‌کنند می‌خواهند علاوه بر بدنام کردن تشیع در منطقه، یک روحیه انتقامجویی و کینه و خصومت همیشگی بین شیعیان لبنان و اهل سنت به وجود آورند تا سال‌های متمادی اسرائیل مرزهای امن داشته باشد و نیروهای مسلمان به جان هم افتاده باشند.

«ایجاد یک جریان قوی دینی و روحانی در ملت مسلمان فلسطین ضروری است»

... روحانیون و دانشمندان متعهد فلسطینی باید تلاش کنند و یک جریان قوی دینی و روحانی را در ملت مسلمان فلسطین به وجود آورند. تجربه انقلاب اسلامی در ایران و همچنین پیروزی مسلمانان در جنوب لبنان بر اسرائیل، این حقیقت را به خوبی ثابت می‌کند که اگر علما و روحانیون و دانشمندان ملتی جلو بیفتند، مردم به دنبال آن قوی شده و وارد صحنه مبارزه می‌شوند. بنابراین وظیفه روحانیون متنفذی چون امام جمعه مسجدالاقصی و دیگران است که با همفکری دیگر روحانیون منطقه ترتیبی بدهند تا از بین جوانان متدین و با استعداد فلسطینی تعداد قابل توجهی را به منظور تحصیل علوم دینی و کسب معارف اسلامی آماده سازند تا در همان مناطق خودشان یا در حوزه‌های علمی ایران افراد زیادی روحانی و مبلغ اسلام و مطلع نسبت به مسائل دینی و فرهنگ اسلامی تربیت شوند. و بتوانند نیاز فکری و عقیدتی ملت فلسطین و به خصوص جوانان فلسطین را که هر روز به کشورهای مختلف اعزام می‌شوند برطرف کنند.

آیت‌الله العظمی منتظری خطاب به روحانیون حوزه‌ها:

اطلاعات 26/2/64

... باید ما اهل علم از بسیاری مباهات و اموری که برای مردم حلال است هم اجتناب کنیم. مثلاً تهیه خانه و زندگی در سطح بالا اگرچه از پول شخصی و ارث مثلاً و یا بخشش هم که باشد در شأن اهل علم نیست، و نباید زندگی ما از طبقه محروم جامعه بهتر و بالاتر باشد. حضرت امیر(ع) می‌فرمایند: «خداوند بر پیشوایان و رهبران حق و عدالت فرض و لازم کرده است که زندگی خود را با طبقات ضعیف و محروم مردم هم‌سطح و یکسان نمایند.»

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اعضای انجمن‌های اسلامی کارخانجات:

اطلاعات  6/4/64

... انجمن‌های اسلامی باید به موقعیت مهم و حساس خودشان کاملاً توجه داشته باشند که مصداق این آیه شریفه «ولتکن منکم امت یدعون الی الخیر» هستند این طور نباشد اگر افرادی در یک مؤسسه و یا کارخانه و یا جاهای دیگر در خط آنها نیستند، فکر کنند باید حذف شوند و کنار گذاشته شوند. در حدیثی حمرات از خواص اصحاب امام صادق(ع) از آن حضرت در مورد برخورد با اقشار مختلف سؤال می‌کند و می‌گوید آن را با مطمار یعنی شاقول می‌سنجیم و هرکسی با شاقول ما موافق نشد او را طرد می‌کنیم: حضرت جواب دادند پس سایر افراد و طبقات که مثلاً در خط شما نیستند و می‌خواهند کار خوب انجام دهند و امید به نجات و فلاح خود دارند چه کنند و کجا بروند، هرگز این کار روش صحیحی نیست.

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اعضای هیأت پزشکی حج:                                                                                                                                             

جمهوری اسلامی 22/2/64

... بعد از علوم الهی و معارف دینی که موضوع آنها خدای متعال و موجودات عینی و ماوراء الطبیعتند علم طب از سایر علوم با شرافت‌تر مي‌باشد، زيرا پزشکی برخلاف سایر علوم طبیعی دیگر انسان است که در نظام هستی اشرف مخلوقات می‌باشد.

«وظیفه اصلی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در شرایط فعلی»

توصیه آیت‌الله العظمی منتظری به مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق:

اطلاعات  29/2/64

وظیفه علمای مهاجر عراقی در مجلس اعلای عراق است که تا می‌توانند ارتباط خود را با مجاهدین و مبارزین داخل عراق بیشتر و محکم‌تر کنند و از هر راهی که می‌شود امکانات معنوی و مادی را برای ادامه نهضت اسلامی تا پیروزی نهایی در اختیار آنان قرار دهند و بدانند بهترین راه نجات ملت مسلمان و مظلوم عراق شناسایی و سازماندهی نیروهای مجاهد عراقی و بالابردن مقاومت اسلامی و تقویت نهضت در داخل عراق است.

وظیفه مسئولین جمهوری اسلامی در رابطه با نهضت اسلامی عراق

ایشان همچنین از مسئولین مربوطه جمهوری اسلامی خواستند تا اگر در راه رسیدن برادران مجاهد و مبارز عراقی به اهدافشان موانعی وجود دارد در رفع آن همه گونه همکاری را به عمل آورند و این را وظیفه خود بدانند.

راه مجاهد: مرحله کربلایی جنگ همکاری کامل و ارتباط با مجاهدین عراقی است نه موشک جواب موشک.

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت عید سعید فطر:

کیهان   2/4/64

... حضرت امیر در نامه معروف به مالک اشتر می‌فرماید:‌ای مالک مردم دو دسته‌اند: مردم یا مسلمانند و برادر دینی تو و یا انسانی از انسان‌ها و در هر حال باید برخورد با آنها اسلامی و انسانی باشد حضرت می‌فرمایند: «هیچ گاه از عفو و گذشت ناراحت مباش و از انتقام و عقوبت کردن خوشحال نشو.»

رهنمودهای آیت‌الله العظمی منتظری به روحانیون وعلمای مبارز افغانی:

اطلاعات   1/3/64

... بر فرض اگر در مورد گروه خاصی که مسلمان و واقعاً مبارز است، و وابسته به جایی هم نیست نتوانستید به دلایلی به وحدت برسید، و یا مثلاً آن را تأیید نمایید حداقل سعی کنید تضعیفش نکنید بگذارید مبارزه‌اش را با جبهه کفر بکند.

«نقش جوانان در انقلاب»

... علمای محترم افغانی به این حقیقت توجه داشته باشند که ممکن است جوانان اهل علم و یا غیر اهل علم که مبارزه می‌کنند به بعضی مسائل مهم سیاسی و انقلابی توجه بیشتری داشته باشند، گرچه از نظر علمی و دانستن فقه و اصول ممکن است در رتبه بسیار پایین‌تری باشند، ولی علمای اعلام افغانی توجه دارند که بسیاری از کارهای انقلابی را همین جوانان انجام می‌دهند و از غیر انها عملی نیست، و باید از آنها تقدیر شود.

 

پیرامون درگیری‌های اخیر لبنان

آیت‌الله العظمی منتظری  9/3/64

من یقین دارم که دست مرموز امریکا و اسرائیل در این تحریکات وجود دارد و می‌خواهد آبروی اسلام و تشیع را در جهان اسلام ببرد و یک خصومت همیشگی بین شیعیان لبنانی و مسلمانان فلسطینی که اکنون آواره از وطن اشغالی و مهمان ملت مسلمان لبنان هستند درست کنند...

آیت‌الله العظمی منتظری 9/3/64

امروز هم که در اثر وحدت کلمه مسلمانان لبنانی و نیروهای مبارز مسلمان منطقه صهیونیست‌ها و سایر قدرت‌های اشغالگر در برابر مقاومت مسلمانان لبنانی شکست خورده‌اند و پا به فرار گذاشته‌اند اسرائیل و امریکا توطئه خود را متوجه این وحدت کلمه مسلمانان لبنانی کرده‌اند.

آیت‌الله العظمی منتظری 9/3/64

اینکه خلع سلاح فلسطینی‌ها را بهانه کرده‌اند توطئه‌ای است از طرف اسرائیل و امریکا که می‌خواهند در لبنان نیروهای مسلح و قدرتی جز صهیونیست‌ها و فالانژها نباشند و هر ظلم و جنایتی خواستند بکنند بدون اینکه کسی در برابر آنها مقاومت کند.

 

سال چهارم، شماره 32،    شهریور، مهر، آبان  1364

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

اطلاعات   18/4/64

«اصل تحقق ارزش‌های اسلامی است.»

اصل برای ما باید آبرو و حیثیت اسلام و تحقق ارزش‌های اسلامی و انقلاب باشد روی این معنا باید تمام برخوردهایمان در هر موردی بر همین اساس باشد.

«حکومت کردن هدف نیست»

نباید حکومت کردن و یا حفظ قدرت برای ما هدف باشد. هدف اصلی باید حفظ ارزش‌های اسلامی و الهی باشد بنابراین برادران دقت کنند در کارشان مبادا انگیزه‌های الهی ضعیف بشود و گرفتار حالت انتقام‌جویی و عصبانیت شوند.

«رحمت اسلامی»

نظر اسلام بر این است که در موارد وجود احتمال خلافی حتی‌المقدور حد و تعزیری اجرا نشود.

کیهان 27/5/64

پیغمبر اسلام و ساده‌زیستی

پیغمبر اکرم(ص) بعد از هجرت به مدینه منوره و استقبال بی‌نظیر مسلمانان از ایشان سرانجام در یک منظل دواطاقی که متعلق به ابوایوب انصاری بود اقامت کردند که یک اطاقش مربوط به خودش و مادرش و اطاق دیگر مختص به پیامبر و خانواده ایشان شد.

«نه شرقی، نه غربی»

آیت‌الله العظمی منتظری خطاب به علما و گروه‌های مبارز افغانی تأکید کردند، آقایان علما و مسئولین گروه‌ها توجه دارند که نباید خدای نکرده برای رهایی از ظلم ابرقدرت شرق به سمت مظالم امریکا و سایر قدرت‌های استعماری روی آورند.

«خودمحوری گروهی و حزبی»

خط‌بازی‌ها و گروه‌گرایی‌هایی است که متأسفانه بعد از انقلاب به وجود آمده و هر کس حق را در حزب خود و خط و گروه خود می‌بیند و درصدد نفی دیگران از صحنه سیاست و خدمت به انقلاب و مردم است.

اطلاعات   30/4/64

«قناعت در استفاده از نعمت‌ها امری ضروری است»

بر فرض اگر ما در حال جنگ تحمیلی هم نبودیم این گونه اسراف‌کاری‌ها و زیاده‌روی‌ها و ریخت و پاش‌ها که در بعضی جاها وجود دارد شرعاً هم درست نبود. چه رسد به وضع فعلی ما که در حال جنگیم و باید همه اقشار و طبقات مرفه و غیرمرفه و در همه ارگان‌ها بیشتر به این موضوع مهم توجه شود و ترتیبی داده شود تا نعمت‌های خدایی از بین نروند.

اطلاعات   2/5/64

در مناسک حج که ما ظاهراً رمی جمرات می‌کنیم، این عمل عبادی ما باید نشانه آن باشد که واقعاً شیاطین و دشمنان اسلام را عملاً در صحنه سیاست رمی می‌کنیم.

اطلاعات   7/5/64

حضرت امام محمد باقر(ع) در جواب کسی که می‌گفت ما با شاقول خود گروه‌ها و اقشار مردم را می‌سنجیم و هر گروهی از خط گروه ما خارج بود طردش می‌کنیم. حضرت فرمودند چنین کاری مورد رضایت خدای متعال نیست پس سایر گروه‌ها که امید به رحمت پروردگار را دارند و یا مستضعف هستند و می‌خواهند خدمتی بنمایند چه کنند و کجا بروند.

همین که تمام گروه‌های مسلمان یک هدف اسلامی را تعقیب می‌کنند و می‌خواهند در برابر جبهه کفر مبارزه کنند کافی است و نباید اختلاف سلیقه‌ها و نظریات مختلف به وحدت کلمه آنها ضربه بزند.

اطلاعات 16/5/64

اینکه گفته می‌شود نباید ارگانی تضعیف شود مطلب صحیح و درستی است ولی باید توجه داشت تقویت دولت و یا هر ارگانی به این نیست که نقاط ضعف آنها در مجلس که یک ارگان مهم کشور است و باید قانوناً ناظر به تمام جریانات و کارهای کشور و نحوه اجرای قانون مصوبه مجلس باشد اگر نقاط ضعف و راه علاج آنها بررسی نشود ممکن است یک ارگانی بر اثر تخلفات و ضعف‌های موجود در آن به کلی فاسد و نابود و اعتماد مردم از آن سلب شود.

امتیاز بزرگ مدرس به این بود که حرف خود را در آن شرایط خفقان و دیکتاتوری می‌زد. امروزه که بحمدالله مملکت متعلق به مردم است و فشار و خفقانی در کار نیست باید نمایندگان مردم آنچه را که احساس کردند به مصلحت کشور و انقلاب و نظام است همان‌گونه که در قانون اساسی تصریح شده است بگویند و تعقیب جدی بکنند.

اطلاعات   20/5/64

تقاضای من از مسئولین محترم جهاد سازندگی در شهرها و روستاها این است که همان حالت انقلابی و سادگی را در این نهاد که امید است الگویی باشد برای سایر نهادها و وزارتخانه‌ها حفظ کنند و نگذارند عوارض سوء کاغذبازی و شیوه پاس دادن مردم به این نیرو و آن نیرو، این اداره و آن اداره در این ارگان انقلابی رسوخ کند.

اطلاعات  16/4/64

«جوانان مبارزی که از دست ما گرفته شدند»

همان اندازه که از شهادت جوانان عزیزمان در جبهه‌ها و یا شخصیت‌های بزرگی که در حادثه هفت تیر که یکی از آنها فرزند خودم بود ناراحت شدم، از اعدام و زندانی شدن این جوانان اغفال شده که هر کدام نیرویی بودند و اکثراً در مبارزه و انقلاب سهیم و شریک بودند و از دست ما گرفته شدند و گرفتار دام شیاطین گردیدند، ناراحت و متأثر می‌شوم.

«چرا فکر نمی‌کنند»

چرا فکر نمی‌کنید که آیا جمهوری اسلامی ایران در خط امپریالیسم غرب و شرق است یا در حال مبارزه و درگیری با آن؟

«ملاک حق بودن یک جریان»

اگر ملاک حق بودن یک جریان مبارزه با امپریالیسم است، آیا این جمهوری اسلامی ایران است که یا سازمان به اصطلاح انقلابی شما که در همه جا و همه موضع‌گیری‌ها با امپریالیسم غرب و شرق همسو و یک‌صدا و یک مسیر شده است.

«طرفداری از خلق و بسیجی‌کشی»

آیا سازمانی که دستور می‌دهد افراد بسیجی و کارگر را در کوچه و بازار به شهادت برسانند می‌تواند مدعی در خط اسلام و انقلاب و طرفداری از خلق محروم بودن باشد.

کیهان   26/5/64

صحبت‌های آیت‌الله منتظری در روز انتخابات: امیرالمؤمنین(ع)... از قول پیامبر نقل می‌کنند در میان امت و ملتی که حق ضعیف از قوی بدون دردسر گرفته نشود این امت امت مقدسی نخواهد بود یعنی اینکه جریان اوضاع کشور باید جوری باشد که ضعیف بدون ترس و واهمه بتواند حقش را از قوی بگیرد.

اطلاعات  26/4/64

آیت‌الله منتظری با مسئولین شهربانی در مسأله برخورد مسئولین ما با انحرافات عملی و فکری بعضی افراد که ریشه تمام خلاف‌ها و گناهان است باید به این حقیقت توجه شود که انگیزه مهم بعثت انبیا فرستادن کتاب و شریعت و زحمات و فداکاری‌های ائمه اطهار و علما و روحانیت متعهد و یا فعلاً قوه قضائیه و پلیس و زندان و دادستانی معالجه امراض روحی و فکری افراد جامعه است.

حضرت امیر در نهج‌البلاغه در مورد پیامبر اسلام می‌فرماید:«طبیب دوار بطبیبه قد احکم مراهمه» یعنی پیامبر اکرم یک پزشک سیار بود که خودش به سراغ افراد مریض برای معالجه می‌رود و روش معالجه آن حضرت بسیار مؤثر بود. این طور نبود که آن حضرت منتظر آمدن افراد برای معالجه باشد. شفای امراض روحی و معالجه آنان را پیامبر اکرم یک مسئولیت بزرگ می‌دانستند به همین خاطر خودشان به طرف آنها می‌رفتند.

... صرف به دست گرفتن قدرت بدون مسأله اسلام و ارزش‌های الهی برای ما هیچ ارزشی ندارد و اگر روزی خدای ناکرده به اینجا رسیدیم که فقط بر سر کار باشیم، خواه اسلام پیاده بشود یا نه، خواه به ارزش‌های ظریف الهی توجه شود یا نه، در این صورت تفاوتی با رژیم گذشته نخواهیم داشت. بنابراین تمام مسئولیت‌ها و کارها و از جمله زندان‌ها و برخورد دادگاه‌ها، پلیس و پاسدار با متهم، هرکسي که باشد، باید بر اساس هدایت و احیای او باشد. اگر در اثر برخورد غلط با متهم علاقه او به اسلام و دین کمتر شود و یا به کلی از بین برود، در حقیقت او کشته شده است و به قول قرآن کریم مثل این است که تمام مردم کشته شده باشند و همین طور برعکس...

 

پیرامون انتخابات ریاست جمهوری

انتظارات ما از ریاست جمهوری

1 ـ وفاداری به امام

در انقلاب مردم می‌گفتند: «خدا، قرآن، خمینی این است شعار ملی» مردم از خدا به قرآن می‌رسیدند و امام را بهترین تحقق‌دهنده آیات قرآن می‌دانستند. در رابطه با این اصل بسیار طبیعی است که رئیس جمهور با تمام وجود وفادار به امام باشد. وفاداری کار مشکلی بوده و لفظی خشک و خالی نیست، بلکه لازم است به‌طور مداوم پیوندهای مکتبی و استراتژیک خود با امام را مستحکم‌تر سازد، و مواضع امام و آیت‌الله منتظری را به‌صورت لوایحی تقدیم مجلس سازد و کوشش کند تا به‌صورت قانون درآمده و آن را اجرا نماید به خصوص که امام در سخنرانی‌ها و پیام‌هایشان مستمراً بینش و خط مشی خود را آموزش می‌دهند.

2 ـ  قبول آیت‌الله منتظری به عنوان صالح‌ترین فرد برای جانشینی پس از امام خمینی

آیت‌الله منتظری با موضع‌گیری‌ها و عملکردهای مختلف خود پیوند عمیقشان را با امام نشان داده‌اند، مردم هم بر این امر واقفند و امام هم بارها تأکید کرده‌اند ایشان صالح‌ترین و نزدیک‌ترین فرد به امام هستند و به نظر ما امام هم ایشان را به عنوان جانشینی خود می‌شناسند. حال با توجه به مقام و موقعیتی که رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی دارد، فعالیت در جهت تثبیت هرچه عمیق‌تر این حقیقت را از ایشان انتظار داریم.

این امر بسیار حیاتی و جدی است.

3 ـ قبول آزادی قدس به عنوان يک خط مشی سیاسی – نظامی به جای تبلیغاتی

آزادی قدس هدف استراتژیک انقلاب، و از جمله اصول انقلاب است. در رابطه با این مسأله برخوردهای متفاوتی وجود دارد، عده‌ای تحقق این خط مشی را صرفاً در کادر امور تبلیغی و سمینارها و کنفرانس‌های بین‌المللی و... می‌دانند.

انتظاری که از رئیس جمهور است، این است که آزادی قدس را به عنوان یک خط مشی سیاسی- نظامی و با تکیه بر بسیج توده‌ها و شیوه «فهمیده‌ای» جنگ دنبال نماید، تا زمینه برای حاکمیت خطوط میانه و جریانات سازشکار فراهم نگردد.

4 ـ پیشبرد امر جنگ و ارائه خط مشی سیاسی-نظامی برای آزادی کربلا

با توجه به اهمیت نقش رئیس جمهور در رابطه با جنگ و اینکه رئیس جمهور ریاست شورای عالی دفاع را هم به عهده دارد، آنچه که از ایشان انتظار می‌رود:

اولاً در ادامه جنگ با کمپ دیوید تا رفع فتنه کوشا بوده و ثانیاً یک خط مشی مرحله‌ای و سیاسی، نظامی برای آزادی کربلا ارائه دهد تا بتوانند از این طریق انقلاب و جنگ را در مسیر خود شتاب بیشتری داده و همچنین با شیوه‌های انحرافی نظامی‌گری صرف و یا دیپلماسی صرف مقابله نمایند.

5 ـ  برخورد مسئولانه با وضعیت قضائی و شیوه‌های دادرسی

مردم در زمان انقلاب در شعارهایشان فریاد می‌زدند «جمهوری اسلامی مظهر عدل و داد است رژیم شاهنشاهی سرچشمه فساد است» و حکومت «عدل علی» را می‌خواستند. یکی از اساسی‌ترین ارکان انقلاب وضعیت قضائی آن است.

اصلاح وضعیت قضائی، به کارگیری نیروهای صادق و صالح، جلوگیری از تصفیه و دفع سیستماتیک آنها و مبارزه با نفوذ عناصر فرصت‌طلب ما را به برقراری حکومت «عدل علی» نزدیک می‌سازد.

شیوه برخورد با جریانات فکری جامعه و سالم نگه داشتن وضعیت سیاسی مملکت از مهمترین مسائل کشور است. همچنین شیوه برخورد با مخالفین و متهمین و... در این مسیر، تا به حال امام و آیت‌الله منتظری، حیاتی‌ترین نقش را ایفا نموده‌اند.

از رئیس جمهور انتظار می‌رود که با رهنمود گرفتن از امام و آیت‌الله منتظری بدون ترس از جریانات مرموز و با خوف از خدا و اتکا بر یاری خداوند و با رهنمود گرفتن از امام و آیت‌الله منتظری در این مسیر گام بردارد و برای برکناری کسانی که فتوای «شکنجه به منظور اعتراف» را داده‌اند از نظام کشور اقدام نماید. و مطمئن باشد که در این راه از یاری مردم هم برخوردار خواهند بود.

متأسفانه آنچه که از عدالت قضائی برداشت می‌شود عمدتاً محدود به رفع تبعیضات اقتصادی است و از آنجا که دست‌های مرموز با تکیه بر فقر بینشی موجود، ریشه تمام نابسامانی‌ها هستند، در رابطه با تبعیضات اقتصادی هم موفقیت چندانی حاصل نشده است.

 6 ـ بسیج مردم در یوم‌الله قدس را راهنما و اصل محکم خودش قرار دهد

آنچه که در روز قدس خود را نمود، جلوه‌ای از جوهر اصیل این نهضت اسلامی به رهبری امام بود. در روز قدس عشق مردم به خدا، امام، قدس، کربلا و تداوم جنگ دفاعی به عالی‌ترین وجهی، خود را نمود و توده‌های فطری بسیج شده نشان دادند که در این راه از بذل مال و جان و خانواده و فرزند دریغ ندارند.

روز قدس از ایام الله و از محکمات انقلاب است، همچون 22 بهمن، 30 تیر و... بسیج مردم در روز قدس، جان برکفی، ایثارگری و عشقشان به قدس و کربلای عزیز آن چیزهایی است که باید رئیس جمهور در خدمت آن کار کند و آن را راهنمای عمل خود قرار دهد.

روز قدس از محکمات انقلاب است، همچون استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، خدا، قرآن، خمینی و نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی و باید ذره ذره ابعاد روز قدس را شکافت، ویژگی‌هایش را کشف کرد و آن را راهنمای عمل خودمان در وجوه مختلف انقلاب اعم از نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قرار بدهیم. این کار از مبرم‌ترین وظایف رئیس جمهور است، که هم در مقام ریاست شورای عالی دفاع است و هم در مقام هماهنگ کننده سه قوه زیرا که هم در برنامه‌ریزی مسائل جنگی نیاز به یک ملاک محکم داریم و هم در هماهنگ کردن سه قوه.

7 ـ مبارزه با دست‌های مرموز و کودتای خزنده که از طرف آیت‌الله منتظری مطرح شده است

هر انقلابی برای تصفیه و افشای عناصر وابسته، نیاز به یک مبارزه درازمدت دارد تصفیه عناصر نفوذی و ناصالح از جمله وظایف بسیار مهم هر نهضتی است. با پیروزی 22 بهمن و سرنگونی نظام وابسته شاهنشاهی بسیاری از عناصر نفوذی به رژیم امریکا شاه که در اثر درازمدت نبودن انقلاب هنوز افشا نشده بودند، به‌صورت منافقینی در تمام ابعاد انقلاب اعم از نهادها، ادارات و گروه‌ها نفوذ کردند و هر کدام متناسب با موقعیت خود در جهت ضربه زدن به اصول انقلاب از درون فعال شدند.

یکی از وظایف انقلابی این است که در تداوم خود این عناصر را در صورت تسلیم نشدن به سیر انقلاب اسلامی افشا و طرد نماید.

امام در بدو ورود خود به ایران گفتند: «ما در ابتدای کار هستیم و تازه کار شروع شده است»، آیت‌الله منتظری از 4 تا 5 سال قبل به‌طور مداوم در سخنرانی‌های خود به خطر دست‌های مرموز و خطر کودتای خزنده اشاره می‌کنند.

دست‌های مرموز توطئه می‌کنند، شایعه پخش می‌کنند، مارک و تهمت می‌زنند، تکفیر می‌کنند و در شکل و شمایل انقلابی مخالفین را به سوی مبارزه مسلحانه سوق می‌دهند و با نفوذ در جریان‌ها، آنها را به سوی مبارزه مسلحانه می‌کشانند.

دست به جوسازی‌های غیراصیل می‌زنند و از این راه‌ها بسیاری از نیروهای فعال و خلاق و علاقه‌مند به انقلاب را یا به دام رجوی انداخته‌اند، یا به دام انفعال، یا به دام فساد و یا از دور خارج کرده‌اند.

لذا انتظاری که از رئیس جمهور است این است که با نزدیکی و ارتباط با جریانات انقلابی و توده‌های فطری و توده‌های جان برکف «مبارزه با این دست‌های مرموز را به عنوان یکی از مهم‌ترین وظایف خود پیگیری کند.»

8 ـ مبارزه با تحریف تاریخ

از آنجا که دیده شده است رئیس جمهور در رابطه با دکتر مصدق مطالبی گفته‌اند و «خادم» بودن، «ملی» بودن، «مرحوم» بودن ایشان را تأیید کرده‌اند، انتظار داریم که انصاف بیشتری به خرج دهند و در خطبه‌های نماز جمعه این مسأله را که مرحوم آیت‌الله کاشانی خودشان رهبری تشکیلاتی مرحوم مصدق را قبول داشتند را تذکر داده و آن را تبیین نمایند تا زمینه دوقطبی‌های کاذب و بی‌انصافی‌ها از بین برود.

همچنین امیدواریم نیست به ظلمی که به بنیانگذاران مجاهدین شده، توجه کافی بنمایند. چرا که ایشان از نزدیک با آنها در تماس بودند و در صداقت و اخلاص آنها شکی ندارند، اما کار به جایی رسیده است که در بهشت زهرا، سنگ قبرهایشان را خرد کرده‌اند که وسیله‌ای برای عضوگیری و تقویت رجوی و تشدید دوقطبی کاذب فراهم شده است.

9 ـ حرکت در جهت اقتصاد خودکفا و بدون اتکا به درآمد نفت

«آزادی قدس» شیوه متناسب با خود را می‌طلبد و مسلم است که ما در راه «کربلا به قدس» محتاج به شیوه‌های «کربلایی و قدسی» در تمامی زمینه‌ها اعم از سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی هستیم. در غیر این صورت به هدف مورد نظر خودمان نخواهیم رسید.

در زمینه اقتصادی با توجه به توطئه‌های گوناگون ابرقدرت‌ها در رابطه با نفت، ضروری است که ما مبنا را بر آنچنان اقتصادی بگذاریم که بدون اتکا به درآمد نفت و حتی بدون صدور نفت هم قادر به تداوم راه خونبار خود باشیم.

این کاری است که رئیس جمهور باید در جهت برنامه‌ریزی آن و کشف و ارائه شیوه‌های آن فعال باشد. مرحوم دکتر مصدق توانست دو سال و چهار ماه مملکت را بدون نفت و با وجود دشمنان داخلی و خارجی زیاد اداره نماید.

ما مطمئن هستیم با وجود امام، آیت‌الله منتظری و روحانیت مبارز و امت همیشه در صحنه ما توان بیشتری در این راه داریم.

آقای رئیس جمهور می‌دانند که مردم ما مردمی مقاومند و حاضرند هرگونه سختی را تحمل کنند اما به شرط آنکه به آنها دروغ گفته نشده و مسائل رک و راست با آنها مطرح شود.

دروغ گفتن باعث بی‌اعتمادی مردم نسبت به نظام می‌شود.

 

مسأله تعزیر

تفاوت تعزیر اسلامی با شکنجه

در آبان ماه سال گذشته آیت‌الله منتظری گفتند شکنجه به منظور اعتراف با تعزیر اسلامی کاملاً متفاوت است و این مطلب ایشان را رادیوی سرتاسری پخش کرد.

البته شما نیک می‌دانید که تعزیر و حدود اسلامی بعد از اثبات جرم است و هرگونه فشار روانی و جسمی برای اعتراف و اقرار و کسب اطلاعات شکنجه محسوب می‌شود.

البته ممکن است با این شیوه پیروزی‌های تاکتیکی به دست آورد، ولی نمی‌توان در درون ضدانقلاب و منافقین «حرآفرینی» کرد، در حالی که می‌دانید اساس جنگ‌های مکتبی «حرآفرینی» است. «حرآفرینی» امکان ندارد مگر با اعمال شیوه‌های اسلامی به‌طور روزمره بدون وقفه.

 

نظر آیت‌الله منتظری در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر

سیدجعفر عباس‌زادگان

23/3/64

بیست و سوم رمضان المبارک 1405

بسمه تعالی

حضرت آیت‌الله العظمی حاج آقا حسینعلی منتظری مدظله

سلام علیکم

احتراماً

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در باب مسائل امر به معروف و نهی از منکر این مسأله آمده بود که (اگر توقف داشته باشید جلوگیری از معصیت و منکر بر کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت‌کار و در مضیقه قراردادن او جایز است کتک زدن). اکنون با توجه به حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در ایران و وجود قوانین و مقررات و دادسراها و دادگاه‌ها آیا حکم مسأله مذکور به لحاظ فقهی و شرعی همچنان به قوت خود باقی است؟ و می‌توان به خاطر جلوگیری از معصیت و منکر کسی را کتک زد یا نه؟

بسمه تعالی

اگر معصیت یا خلاف در ارتباط با جامعه و علنی است مجازات و تعقیب آن با محاکم قضائی و مقامات امنیتی است و اگر در ارتباط با فرد و مسئولیت‌های شخصی است به ترتیب درجات نهی از منکر اگر به ضرب رسید مانعی ندارد.

حسینعلی منتظری

نظر دادستان عمومی تهران در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر

اطلاعات 2/6/64

... این دادستانی ناگزیر است طبق بند سه ماده 31 قانون مجازات اسلامی وظیفه شرعی خود را اعلام، که در این صورت امت حزب‌الله با خشم توفنده خود بر اساس قانون وارد عمل شده و به ریشه‌کنی این مفاسد خواهد گمارد.

*  به موجب بند 3 ماده 31 مجازات اسلامی در صورتی که ارتکاب عمل به عنوان امر به معروف و نهی از منکر باشد جرم محسوب نمی‌شود.

راه مجاهد:

توجه دقیق به نظر آیت‌الله منتظری برای سلامت جامعه اسلامی بسیار ضروری است.

 

سال چهارم، شماره 33،  آذر و دیماه  1364

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

حمایت از مستضعفین در صحنه

اطلاعات  16/6/64

به هر حال نمی‌توان شکایات و خواسته‌های این مردمی را که در انتخابات شرکت می‌کنند و یا مثلاً آن راهپیمایی عظیم روز قدس را به راه می‌اندازند نادیده گرفت اشکال در مردم ما نیست آنها به نظام و انقلاب و رهبری عشق می‌ورزند آنها با اینکه در صحنه بوده و خواهند بود ولی از مسئولین کشور از رئیس جمهور و دولت شورای عالی قضائی و دیگران انتظارات و خواست‌های بجایی هم دارند که باید به آنها توجه شود.

حوزه‌ها

اطلاعات  19/6/64

دنیای امروز دنیای دیگری است و لازم است علما مسائل سیاسی را درک کنند و فقه خشک و محصورشدن در احکام حیض و نفاس ثمربخش نمی‌باشد و من به این حرکت ایمان دارم و این موضوع امری ضروری و لازم برای حوزه‌ها و انقلاب می‌باشد و آشنایی ما با مکاتب سیاسی و اوضاع جهانی و جنبش‌های آزادیبخش برای روحانیون و جوانان امری لازم است.

کیهان  22/7/64

اگر چنانچه کمیسیون دفاع دو نفر نماینده بفرستند توی جبهه و از افرادی که در متن جنگ بودند و گزارش مستندی از مسائل جنگ تهیه بکند همین‌هایی که آنقدر بیچاره‌ها برای من می‌نویسند اگر کمیسیون دفاع برود آنجا آنها از خدا دلشان می‌خواهد و گزارش به آنها می‌دهند بعد بیایید بنشینید روی گزارش‌ها افرادی را بگذارید بررسی کنید.

اگر چنانچه در دولت ناهماهنگی باشد که خلاصه فقط کار همدیگر را خنثی کنند این می‌شود تقریباً فتنه.

در اثر این انقلاب افغانستان هم مردمش شجاع شدند مردم جنوب لبنان این جور در مقابل اسرائیل قیام کردند توی فیلیپین قیام کردند.

کیهان   22/7/64

این رشد و آگاهی که در ملت ایران پیدا شده که حتی کشاورزش و کارگرش هم مسائل سیاسی را تجزیه و تحلیل می‌کند و قضاوت می‌کند.

شما خیال نکنید که مثلاً اینهایی که در روز قدس این همه تظاهر کردند داخل اینها ناراحتی نبود. چرا، افرادی بودند واقعاً ناراضی از وضعیت مثلاً ادارات. چه بسا از من طلبه نگرانی داشتند، از امثال من اشکالاتی داشتند اشکالات بجا هم بسا داشتند اما وقتی که می‌بیند مصلحت اسلام است در مقابل اسرائیل و در مقابل صهیونیست‌ها حرکت کنند می‌بینیم که مصلحت کشور و اسلام را رعایت می‌کنند.

حدیثی در کافی است: کسی که آگاه باشد به اوضاع زمانشان، مشکلات بر او هجوم نمی‌آورد و در مقاطع حساس مصلحت را تشخیص می‌دهد.

نشر افکار با ملاک اصول اسلام

کیهان   23/6/64

اما باید روزنامه منعکس‌کننده افکار اکثریت و افکار اقلیت بر اساس اصول اولیه‌ای که اسلام در نظر گرفته است باشند.

 روزنامه‌ها بايد مطالب رئيس‌جمهور و دولت را داشته باشند و سخن مردمي که اعتراض دارند و اشکال دارند نيز باشند. اگر کسی چیز خوبی می‌نویسد که به درد مردم می‌خورد ولو اینکه دولت هم با این مخالف است سپاه هم با این مخالف است اطلاعات هم با این مخالف است اما همین اندازه ما می‌دانیم که این معتقد به جمهوری اسلامی است مقاله‌اش هم مفید است و به درد هم می‌خورد یا علمی است یا تاریخی است یا جغرافیایی است این جور مقالات باید آزاد باشد و چاپ بکنید.

اما بایستی روزنامه‌نگار منعکس کننده افکار مردم، افکار اقشار مختلف باشد و این تبادل افکار سبب می‌شود که مردم ساخته بشوند سطح فرهنگیشان بالا برود، این سبب می‌شود که دولتی‌ها هم حساب کارشان را بکنند وقتی که ببینند روزنامه‌ها بالای سرشانند و انتقاد می‌کنند و تعقیب می‌کنند.

کیهان  1/8/64

در سمینار شوراهای استانی ائمه جمعه:

آیت‌الله منتظری در سمینار شوراهای استانی ائمه جمعه تذکرات مشروحی نسبت به ساده زیستن ائمه جمعه، تشکیل جلسه هفتگی با مسئولین منطقه و محل برای حل مشکلات مردم، حفظ متانت در کلام و داشتن شرح صدر در برخورد با مسئولین و مردم، مطالعه و دقت در خطبه‌های نماز جمعه تعقیب مطالعات حوزه‌ای و حتی‌المقدور تدریس علوم دینی تماس مداوم با ائمه جماعات و سایر علمای شهر و محل خود احترام کامل و محول نمودن بعضی امور تبلیغی به جوانان، عدم دخالت در کارهای اجرایی و عزل و نصب‌ها با توصیه‌های بیجا و غیرضروری، اجتناب از اموری که موجب اتهام و یا وهن موقعیت معنوی آنان می‌باشد، همچنین اختصاص ساعاتی از روز برای دیدار با مردم و مراجعه افراد گرفتار به آنان ایراد فرمودند.

 از ائمه جمعه هم نباید انتظار عصمت داشت، معصومین ما فقط چهارده روح مقدس بودند و غیر از آنان همه ما خطا و لغزش داریم.

کیهان  14/8/64

در دیدار با وزیر امور خارجه و سفرا:

اگر ما نخواهیم در شرایط فعلی که ابرقدرت‌ها برای ما این همه مشکلات در داخل و خارج درست کرده‌اند، نداي اسلام و انقلاب را به تمام دنیا برسانیم، باید همان‌گونه که مسلمانان صدر اسلام ایمان و استقامت داشتند و مشکلات را تحمل نمودند، تا آنجا که در جنگ تبوک می‌گویند روزانه هر مسلمان مبارزه یک خرما بیشتر سهم نداشت ما هم باید به کار خود و انقلابی که کرده‌ایم ایمان داشته باشیم و در برابر ناملایمات و سختی‌ها و مشکلات که قابل مقایسه با مشکلات صدر اسلام نیست مقاومت کنیم... یک سفیر، کار خودش را در داخل سفارتخانه‌ها تنها منحصر به همان کاری که برایش معین کرده‌اند نکند، بلکه اگر مثلاً به اموری که مربوط به اقتصاد یا کشاورزی یا بازرگانی کشور یا سایر جهات هم هست اطلاعي به دست آورد سعی کند اطلاعات مفید خود را در اختیار وزارتخانه یا ارگان مربوطه بگذارد و نگوید این کار به عهده من نیست. بالاخره کاری است به نفع کشور و مربوط به مردم.

نقل از نوارهای ولایت فقیه آیت‌الله منتظری:

این اواخر در ذهن ما کرده بودند مخصوصاً در ذهن شیعه‌ها که دین مقدس اسلامی دینی است که آمده است برای اینکه مردم را راهنمایی کند که چگونه با خدا ارتباط داشته باشند با خدا راز و نیاز کند و نماز بخوانند و دعای کمیل بخوانند و مثلاً فرض بکنید حاجاتشان را از خدا بخواهند، به امور سیاسی، امور اجتماعی و حکومت و این جور چیزها اسلام اصلاً کار ندارد این یک شناخت از اسلام که تقریباً در اذهان نوع ماها این طور بود.

... اینکه هرکس کار خودش را بکند مثل نماز فرادا می‌ماند، نماز فرادا که نماز اضطراری است. اگر پیرزن و پیرمرد و مریضی و شخص مسنی است خود فرادا بخواند اما نماز اصلش به جماعت است.

در حج هم آنچه مهم است و قدرت اسلام و مسلمین مجسم می‌کند آن تشکل و اجتماع و با هم بودن آن است و قهراً هر تجمعی یک راهنما و یک رهبر و یک محور تجمعی لازم دارد و آن امام است، آن در نماز جماعت امام جماعت است و در حج هم امیر حاج است. پس بنابراین بوده که هماهنگی باشد نه اینکه هر کس برای خودش کاری بکند.

توشه‌گیری از نهج‌البلاغه

با استفاده از سلسله درس‌های آیت‌الله العظمی منتظری

جهاد

مطالب داخل گیومه نظریات فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری می‌باشد.

(وِمِنْ خُطْبَهٍ لَهُ عَلَیهِ السَّلامُ:)

اَمّا بَعْدُ فَاِنَّ الْجَهادَ بابٌ مِنْ اَبوابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللهِ لِخاصَّهِ اَوْلیائِهِ، وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوی، وَدِرْعُ اللهِ الْحَصُینَهُ، وَجُنَّتُهُ اَلوَثیقَه

بسم الله الرحمن الرحیم

در این برداشت‌ها از سلسله درس‌های آیت‌الله منتظری استفاده شده است.

در این شماره برآنیم تا از فراز اول خطبه 27 توشه‌گیری کنیم. این خطبه در رابطه با جهاد می‌باشد.

«موقعیت خطبه»

«معاویه برای فلج کردن حکومت امام علی(ع) و تصرف کوفه که مرکز حکومت مسلمین بود تصمیم گرفت با تجاوز و غارت شهرهای تحت حکومت امام، مردم آن شهرها را از حکومت امام علی روگردان ساخته و زمانی که مردم از اطراف امام پراکنده شدند و علی ماند و حوضش با یک یورش به کوفه، حکومت را ساقط کند. از این رو بثربن ابی ارتات را با 3هزار نیرو به طرف شهرهای شام، یمن، مکه، مدینه، طائف، و بخران فرستاد و بیش از سی هزار نفر از مسلمین را از لبه تیغ گذرانده، سپس سفیان بن عوف قامدی را با 6هزار نیرو به طرف شهرهای اطراف فرات چون مدائن، لیت و انبار فرستاد و به نظر او حمله به این شهرها به منزله حمله به کوفه بود. در عین حال که ظاهراً حمله به کوفه انجام نشده بود.

سفیان بن عوف قامدی پس از رسیدن به شهر انبار حسان بن حسان بکری را که نماینده امام در انبار بود به شهادت رسانده و جان و مال مردم را مورد تجاوز قرار داد و حتی به زنان مسلمان و غیرمسلمان رحم نکرد و گوشواره‌هایشان در حالی که آنان از بی‌پناهی التماس می‌کردند از گوش‌هایشان می‌کشید. این اخبار به گوش امام رسید و دل ایشان را به درد آورد. سپس امام در حالی که از مردم و بهانه‌های آنان نسبت به امر جهاد اظهار نگرانی می‌کردند این خطبه را بیان فرمودند.نقل شده است که خطبه در اواخر عمر ايشان گفته شده است.»

«اَمّا بَعْدُ فَاِنَّ الْجَهادَ بابٌ مِنْ اَبوابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللهِ لِخاصَّهِ اَوْلیائِهِ»،جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آن را روی خواص و دوستان خود گشوده است.

«تعریف واژه جهاد»

جهاد از جهد می‌آید به معنای سعی و کوشش یعنی وادار کردن خود بر مشقت یا تلاش توأم با رنج، لازم به تذکر است که هر تلاش توأم با رنجی جهاد گفته نمی‌شود بلکه جهاد تلاش فی سبیل الله و در جهت رضای خدا می‌باشد. جهاد جنگ است در راه خدا، جنگی که در آن شوق و نیاز به شرکت در عمل صالح جای اجبار و تحمیل را می‌گیرد.

«اقسام جهاد»

1- جهاد ابتدایی  2- جهاد دفاعی

جهاد ابتدایی که به نظر بعضی از علما نیاز به اذن امام معصوم دارد. جهاد دفاعی بر همه مسلمین واجب است چرا که دفاع امری غریزی، فطری و عقلی است. در شرایط فعلی که رژیم بعثی صهیونیستی صدام برای سرکوبی انقلاب اسلامی جنگ را تحمل کرده، دفاع از خاک ایران که به مثابه دفاع از اسلام است بر همه مسلمین واجب است و هیچ کس نمی‌تواند توجیه و بهانه‌ای برای عدم شرکت در امر دفاع بیابد.

جنگ‌های اسلام همه دفاع از مسلمین است

«از آنجایی که جنگ‌های اسلام همه حالت دفاعی دارد، چه جنگی که برای بسط توحید باشد و چه جنگی که برای بسط عدالت و مستضعفین باشد، هر دو از حقوق مستضعفین دفاع می‌کند و لذا جوهره دو قسم جهاد، یعنی جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی، دفاع از مستضعفین است. مستضعفین معنایش ضعفا نیست بلکه مستضعفین مردمانی هستند که از لحاظ عقل و عاطفه قوی‌اند اما مستکبرین اینها را به استضعاف کشیده‌اند. استضعاف باب استفعال است. یعنی مستکبرین طلب ضعف اینها را کرده‌اند. عقل و منطق می‌گوید باید در مقابل زورگویان که حق و عدالت را می‌خواهند پایمال کنند باید ایستادگی داشت. خداوند هم موجودات را در عالم به جهاد دفاعی مجهز کرده از پیغمبر اکرم(ص) روایت شده است که «من سمع رجل ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم»، «اگر بشنود مردی را که مسلمان‌ها را صدا می‌زند و استمداد می‌طلبد از مسلمان‌ها و جواب آن را ندهید مسلمان نیستید.» اگر برادران مسلمان ما در فلسطین، افغانستان و لبنان و هر کجای دیگر گرفتار باشند و از مسلمین جهان استمداد کنند و ما ساکت بنشینیم، مسلمان نیستیم.

«زندگی اخروی تحقق جنت در دنیا»

در این فراز آمده است که جهاد دری از درهای بهشت است که بر روی بندگان خاص و مخلصین درگاه باز شده است برخی وعده رسیدن به بهشت را تنها در پایان تاریخ می‌دهند. اما بهشت علاوه بر حق بودن، عینی و ملموس است و در هر زمانی به‌طور مراتبی امکان‌پذیر و قابل تحقق است. جنت در هر لحظه، در هر مرحله، در هر تغییر تدریجی و در هر گامی وجود دارد. تحقق مراتبی جنت همان زندگی اخروی است که در هر مکان و زمانی عینیت دارد.

امام حسین(ع)  در روز عاشورا عالی‌ترین شکل زندگی اخروی را تحقق داد.

امام صادق(ع) می‌گوید: «کل ارضٍ کربلا و کل یومٍ عاشورا». حال نیز رزمندگان جان برکف و کربلایی ما این اولیاء خاص خدا در جبهه‌های جنگ در راه عشق به لقاءالله از جان و مال خود دریغ ندارند و خانواده‌های آنان در زیر بمباران‌های مناطق مسکونی توسط صدام بعثی مقاومت می‌کنند، و با تدارک نیازهای جبهه، زندگی اخروی را در لحظه لحظه زندگی‌شان عینیت می‌دهند. و نه تنها سختی آنها را از راه به در نمی‌کند بلکه چون هدف سختی و مقاومتشان، انجام تکلیف الهی است، آرامش پویا و نشاط و آبدیدگی هم پیدا می‌کنند. اینان در این دنیا هم در جنت به سر می‌برند.

وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوی

«جهاد لباس تقوا است»

تقوا از ماده وقایه (وقی) آمده است، یعنی نگه داشتن و اینکه انسان خود را از معصیت‌ها و چیزهایی که خلاف نظر خداست حفظ نماید. جهاد لباسی است که آن لباس عبارت است از تقوی، لباس تقوی معنایش این است که انسان اگر تقوی داشته باشد، تقوی بهترین لباس است که انسان را از معصیت حفظ می‌کند. آن وقت بالاترین مرحله تقوا جهاد است برای اینکه آدمی که از جان و مالش بگذرد این دیگر پیداست که در مقابل باطل چقدر ایستادگی دارد و در عین حال جهاد لباسی است بر تقوا و لباسی است برای حفظ اهل تقوا، جهاد عامل وحدت و گرد هم آورنده متقین است و به میزان سستی و عدم بسیج در جهاد نیروهای حق از یکدیگر جدا شده و متشتت می‌گردند. می‌بینیم که هرچقدر جو بسیج و جهاد در شهر و جبهه بالاتر رود به میزان وحدت درونی مردم بسیج از شهر به جبهه افزوده می‌گردد و بالعکس.

تقوا و تقیه در عمل صالح

در رابطه با تقوی یا به عبارت دیگر تقیه دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول تقیه را مقاومت و استتار و مخفی کاری با شیوه‌های اسلامی می‌داند مرحوم طیبی شبستری تقیه را مبارزه مخفی دانسته و شهیدبهشتی تقیه را حفظ نیرو می‌داند و می‌گوید: تقیه عمل آن مجاهدی است که در زیر شکنجه چیزی را لو ندهد و امام(1) تقیه را حفظ ایمان می‌داند. تقوا و تقیه در عمل صالح است که معنا پیدا می‌کند. حفظ ایمان تنها در جهاد و در نگه داشتن حرمت خدا انجام‌پذیر است. شهید کاظم ذوالانوار برای اینکه از تقوای خود حفاظت کند و ضربه به رژیم بزند، به‌طوری با رژیم برخورد کرده بود که او را ساده‌اندیش کرد و نه تنها به مراتب سازمانی او پی نبرده بودند، بلکه او مهره‌های ساواک را شناسایی کرده و به بیرون فرستاد و یا بهلول که یکی از نزدیکترین اصحاب امام جعفر صادق(ع) بود با شناختی که از رژیم و نقطه ضعف‌های آن داشت بدون حساس کردن رژیم نسبت به خودش به گسترش نهضت امام مشغول بود در حالی که دشمن کور او را دیوانه می‌پنداشت.

تحقق تقیه در جبهه‌های جنگ بدان گونه است که رزمندگان ما با شناختی که از موقعیت خود و دشمن دارند مخفی کاری کرده و با به کارگیری شيوه‌های ظریف دشمن را نسبت موقعیت نیروهای خودی، امکانات، نقل و انتقالات، فراهم کردن شرایط حمله و زمان آن و... ساده‌اندیش می‌کنند.

تحقق دیگر تقیه در جبهه‌های جنگ آن است که عملیات‌های ما تا بدانجا بی‌امان و سرتاسری باشد، که دشمن توان جمع‌بندی اطلاعات را نداشته باشد و هر اطلاعی که از ما به او برسد کهنه و سوخته باشد. این شکل عملیات بهترین شکل استتار و حفظ برای نیروهای ما در سرتاسر جبهه‌هاست. به قول شهید محمدآقا حنیف‌نژاد بهترین راه حفظ مسائل امنیتی شتاب در تکامل است.

تقوا و تقیه در فرهنگ عافیت‌طلبانه

جمعی تقوا داشتن را در تقیه کردن می‌دانند و تقیه را حفظ نیرو از موضع عافیت‌طلبانه برای دور نگه داشتن خود از جهاد و جنگ و جبهه می‌دانند.

از این رو با دایر کردن کلاس درس و خواندن نماز شب و انجام ظاهری تکالیف مذهبی خود را محدود می‌کنند و کاری به تضاد اصلی جامعه و مبارزه ندارند و با کسب علم و دانش و بدور از عمل صالح درصدد تصرف پست‌های کلیدی برمی‌آیند. (چون انجمن حجتیه) و یا درصدد فراهم کردن زندگی بی‌دغدغه و آرامی که حفظ خودشان را هم به دنبال دارد می‌شوند. در حالی که امام علی(ع) می‌گویند حفظ تقوا و دوری از معصیت تنها در جهاد است. و با شرکت و کمک به جنگ اسلام و کفر است که انسان از معصیت پاک می‌شود. و ارزش‌های انسانی‌اش بارور می‌گردد.

امام خمینی می‌فرمایند: جمهوری اسلامی را جهاد جوانان است که نگه داشته و حفظ می‌کند. بنابراین متقی‌ترین انسان‌ها همین رزمندگان هستند که با مال و جان خود در جبهه جهاد می‌کنند.

در روز قدس که مردم همه شهرها زیر بمباران هوایی صدام شهرها را نه تنها خالی نکردند بلکه شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» سر دادند. این مقاومت همان حفظ تقوا در جهاد است.

وَدِرْعُ اللهِ الْحَصُینَهُ

جهاد زره محکم خداست

«زره را می‌پوشند برای اینکه محفوظ باشند اگر می‌خواهیم ملت محفوظی باشیم باید اهل جهاد باشیم تا استقلال کشورمان محفوظ باشد. آن زره محکمی که حافظ ما باشد جهاد است.

در روز قدس دیدیم که مردم ما بدون داشتن زره فولادین و سلاح‌های پیچیده به خیابان‌ها آمدند چرا که حافظ‌شان خدا بود و آنها با آمدنشان زره الهی پوشیدند. هم خودشان را حفظ کردند و هم آینده انقلاب را بیمه کردند.

دیدیم که صدام با دیدن این جمعیت بمباران مناطق مسکونی را قطع کرد چرا که دید هرچه بیشتر فشار بیاورد مردم آبدیده‌تر و مقاوم‌تر می‌شوند.

همچنین در مورد حفظ ثبات و امنیت انقلاب دو نظریه وجود دارد.

یک نظریه معتقد است ما دیگر نباید حرکتی بکنیم که منطقه و امپریالیسم به روی ما حساس شوند و در درون خودمان مشغول کار اقتصادی و فرهنگی باشیم و حمایت از فلسطین و مسلمین را کنار بگذاریم و بر این باورند که باید همیشه در مقابل ابرقدرت‌ها محتاط و محافظه‌کار باشیم. جریان دیگر امنیت انقلاب را زمانی می‌داند که انقلاب زرهی الهی (درع الله الحصینه) به تن کرده باشد یعنی زمانی که انقلاب زره شیوه‌های اسلامی، زرده آزادی قدس، زره صدور انقلاب را به تن کرده باشد. ثبات الهی انقلاب در حفظ فرهنگ شیعه است. فرهنگی که می‌گوید خون بر شمشیر پیروز است. اقلیت حق بر اکثریت باطل پیروز است.

در فرهنگ شیعه، با الله اکبر و سلاح خودکفا و بسیج توده که همان زره الهی هستند، به جنگ سلاح‌های پیچیده دشمن می‌رویم فرهنگ شیعه به دنبالش ایثار، شهادت، جان‌برکفی، شجاعت و استقلال را دارد و غرب سعی دارد این فرهنگ را خفه کند و به جایش فرهنگ وابستگی و تکیه به سلاح‌های پیچیده و نفت را جایگزین کند که اینها زرهی شیطانی هستند و وابستگی مستضعفین به غرب را به دنبال دارد.

بنابراین باید سعی کنیم در شیوه‌های جنگی‌مان فرهنگ شیعه را تحقق دهیم.

 وَجُنَّتُهُ اَلوَثیقَه

و سپر محکم خداست

«سپر را می‌گرفتند برای اینکه مقابل اسلحه دشمن محفوظ باشند. جنت یعنی آن سپر محکمی که خدا قرار داده است برای شما در مقابل آن دشمن حالت جهادی دارد. اگر جهادی کردی.

آنجا که جمهوری اسلامی را حفظ می‌کند خون پاک جوان‌هایی است که در جبهه جنگ می‌کنند و جهاد می‌کنند پس سپر محکم تقوا و اهل تقوا و اسلام و جمهوری اسلامی جهاد مجاهدین است.»

سال پنجم، شماره 34،  بهمن  1364

خط امام در کلام آیت‌الله العظمی منتظری

وحدت مسلمین و هماهنگی علیه صهیونیسم

کیهان   4/9/64

آیت‌الله منتظری به مناسبت هفته وحدت:... در شرایطی که کفر جهانی و سردمداران سرمایه‌داری و کمونیسم با آن همه اختلاف و تضادی که دارند برای منافع خود و استثمار بیشتر ملت‌های مظلوم در نشست مهم خود در بیشتر مسائل مهم جهانی به توافق و وحدت نظر می‌رسند، چرا نباید مسلمانان با اینکه در بسیاری از مسائل مشترکند اختلافات خود را به حداقل برسانند و در برابر جبهه کفر و شرق و غرب و صهیونیسم جهانی جبهه واحد تشکیل دهند و به جای طعن و لعن به یکدیگر و تشدید اختلافات نژادی و مذهبی و طرح مسائلی نظیر پان ایرانیسم و پان عربیسم و پان ترکیسم در برابر اسلام که خواسته قدیمی دشمنان اسلام و قرآن و درست شده به دست آنها می‌باشد بنشینند و با هم با تفاهم و هماهنگی کامل برای صهیونیسم و کفر  جهانی فکری بکنند.

کیهان   11/9/64

آیت‌الله منتظری به مناسبت میلاد رسول اکرم(ص):... تعظیم میلاد پیامبر اسلام و احیای تاریخ آن بزرگوار ریشه قرآنی دارد و حتی احیای تاریخ گذشتگان به منظور آموزش‌های فکری و امور تربیتی ریشه عقلی و فطری در تاریخ بشر دارد... امروز متأسفانه این فرقه وابسته (وهابیت) و منحرف با پول نفتی که در اختیار دارند و باید صرف پیشرفت اسلام و بیداری مسلمانان شود تمام هدفشان ایجاد شکاف و اختلاف در دنیای اسلام و بدبین کردن مسلمانان به انقلاب اسلامی است. هدف اینها همان چیزی است که در کنفرانس طائف با اصرار کیسینجر صهیونیست تصویب شد و سردمداران شرق و غرب بر روی آن توافق کرده‌اند که باید مسلمانان را به جان یکدیگر انداخت و حتی سعی شود خونی از آنها ریخته شود و به دنبال آن نیروها را به خود مشغول ساخت تا امریکا و شوروی توسط اقمارشان بتوانند به راحتی و سادگی به مقاصد استعماری خود برسند و در شرایطی که دو قطب سرمایه‌داری و کمونیسم روی مسائل مربوط به استعمار ملت‌ها به توافق می‌رسند و حتی نیکسون در جایی می‌گوید: امریکا و شوروی یک هدف مشترک دارند و آن بقا است و بقای خود را به نابودی و ایجاد اختلاف بین ملت‌های مظلوم و مسلمان می‌دانند و از طرفی امریکا و شوروی را متوجه خطر انقلاب اسلامی در دنیا و رقابت آن با شوروی می‌سازد، در چنین شرایطی مشاهده می‌شود که افرادی جاهل و یا مرموز به چاپ و انتشار نوراها و کتاب‌های مسموم و حاوی بدگویی به تشیع و عقاید حقه آن اقدام می‌کند که به نظر من ریشه آن مربوط به اهل سنت نیست بلکه مربوط به همین فرقه گمراه وهابیت می‌باشد و در اینجاست که برادران شیعه و سنی باید کاملاً آگاه باشند و به عمق این توطئه استعماری آگاه شوند و جلوی آن را بگیرند...

امروز ملت آگاه ما کاملاً خود را با تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان امام مد ظله برای مقابله با تمام خطرات و پیشامدها از تمام جهات نظامی و رزمی آماده ساخته است... من اطمینان دارم که اگر این روحیه و آمادگی در ملت مسلمان ما حفظ شود به زودی کربلا و بعد از آن انشاءالله تعالی قدس عزیز آزاد خواهد شد.

دانشجویان، طلاب و مسائل سیاسی

کیهان 11/9/64

... امروز با شرایط فعلی دنیا دانشجویان و طلاب حوزه‌ها علاوه بر رشته‌های درسی و تحصیلی خود که با جدیت تمام می‌خوانند باید در علوم سیاسی و مسائل روز دنیا هم آگاهی کافی داشته باشند تا بتوانند در موضع‌گیری‌های خود درست مسائل را بفهمند و کلاه سرشان نرود.

ضرورت بالابردن توان رزمی

کیهان  10/9/64

... شما عزیزان بسیجی با بالابردن آموزش‌های نظامی و علمی و شناسایی کامل مناطق نظامی و در نظر گرفتن توان رزمی دشمن به پیش بروید و دشمنان اسلام را از بین ببرید و سعی کنید فقط به شعار اکتفا نکنید.

قانون اساسی و تدوین متمم

کیهان   25/9/64

آیت‌الله منتظری (مقدمه کتاب صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی):

... امروز بعد از گذشت بیش از 6 سال از پیروزی انقلاب و تثبیت نظام جمهوری اسلامی و گذر از حوادث تلخ و فتنه‌ها و توطئه‌های گوناگون از خارج و داخل به اصالت و محتوای عمیق قانون اساسی که ثمره خون شهدای عظیم‌الشأن انقلاب است پی می‌بریم. البته این بدین معنی نیست که در قانون اساسی ما که خبرگان آن هیچ تجربه‌ای از قانون‌نویسی برای یک انقلاب نوین نداشتند هیچ نقطه ضعفی وجود ندارد، وجود نواقص لازمه طبیعی ساخته‌های انسان‌های غیرمعصوم است و امیدواریم که شرایطی پیش آید که نواقص آن به عنوان متمم برطرف گردد... داشتن یک قانون اساسی اصیل و عمیق و مدون و تقدیس از آن در شعارها کافی نیست و دردی را دوا نمی‌کند آنچه مهم است توجه عملی در تمام شئون اداره کشور و قوای سه‌گانه آن به ارزش‌ها و محتوای آن می‌باشد... از همه مسئولین کشور در قسمت‌های مختلف تقاضا می‌کنم به منظور حفظ ثبات کشور و آرامش خاطرها و تأمین حقوق همه طبقات، حرمت قانون اساسی و سایر قوانین مصوبه کشور را در همه شئون و نسبت به همه اقشار ملت حفظ کنند و مبادا چنین باشد که ضعفا و محرومین را به قانون محول کنیم و نسبت به طبقات بالا روابط و ملاحظات دیگر را حاکم نماییم.

راه مجاهد:

علاوه بر نیروهای صادق انقلاب که خواهان تکمیل و تدوین قانون اساسی هستند عده‌ای دیگر در این شرایط معتقدند که این قانون اساسی چون در شرایط حاد انقلابی مدون گردید تمایلاتی به چپ در آن دیده می‌شود. بنابراین لازم است که بعد از امام آیت‌الله منتظری که بیشترین صلاحیت را در تعیین متمم در قانون اساسی دارند در این مورد مرزبندی لازم را بنمایند.

کیهان   27/9/64

آیت‌الله منتظری:

... من صریحاً نظرم را طی نامه‌ای مشروح از تصمیم اخیر خود، به مجلس خبرگان نوشته و یادآور شدم: آرزوی قلبی همه ما طول عمر رهبر بزرگ انقلاب تا ظهور حضرت ولی عصر روحی له الفدا می‌باشد و تأکید نمودم با وجود مراجع معظم دامت برکاتهم به هیچ نحو مایل نیستم اسم من مظرح شود ولی اکنون که به خلاف میل قلبی خود در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته ام تقاضای من از تمام برادران و خواهران متعهد ایدهم الله تعالی اعم از روحانی و دانشجو و دیگر اقشار محترم این است که از مسأله راهپیمایی اعلام شده به منظور حمایت از این موضوع منصرف شوند.

کیهان   8/10/64

آیت‌الله منتظری:

... نیروهای مسلح باید به شکلی باشند که به فرموده حضرت امیر(ع) زینت حکومت و موجب عزت دین و آرامش و امنیت کشور و مردم باشند. این معنی عملی نمی‌شود مگر با تصویب و بالابردن کیفیت آموزش‌های فکری و اخلاقی و مذهبی و رزمی در نیروهای مسلح.

مواظب معامله استعمارگران روی لبنان باشید

کیهان   3/10/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای گروه حزب‌الله و امل لبنان:

... برادران و خواهران مبارز لبنانی از هر گروه و جمعیتی که هستند توجه داشته باشند لبنان دروازه خاورمیانه است و مواظب و آگاه باشند قدرت‌های استعمارگر روی لبنان معامله سیاسی نکنند. مهمترین چیزی که به نفع اسرائیل و قدرت‌های شرق و غرب متأسفانه جریان دارد و خدای ناکرده ممکن است منجر به معامله سیاسی روی انقلاب و ملت مسلمان لبنان بشود همین اختلاف جزئی و مذهبی و فرقه‌ای است که مثلاً شیعه و سنی لبنانی و املی با فلسطینی و یا سنی با سنی و امثال آن گاه گاهی به تحریک دشمنان اسلام در لبنان دیده می‌شود.

راه مجاهد:

محور اساسی هر معامله سیاسی که قدرت‌های استعماری در رابطه با لبنان طرح‌ریزی ‌کنند حول مسأله خلع سلاح دور خواهد زد زیرا که اصلی‌ترین تضاد قدرت‌های استعماری در منطقه و لبنان وجود گروه‌های چریکی جان برکفی است که اصلی‌ترین دشمن امپریالیسم و صهیونیسم است. هر توافق‌نامه و قراردادی که پیرامون لبنان بسته شود را باید با ملاک فوق محک زد.

لزوم اعتماد به نفس و عمل به وظایف اسلامی

کیهان  8/10/64

آیت‌الله منتظری در پیام به سمینار انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا:

... اگر ما و شما خود را بیابیم و با اتکا به شخصیت اسلامی خود اعتماد به نفس داشته و به وظایف اسلامی و انقلابی‌مان منطبق با شرایط موجود دنیا عمل نماییم و نیز برای رضای خدا با کمبودها بسازیم و صابر باشیم به یقین اسلام عزیز با این عده و عده کم بر تمام نظامات شیطانی و عنکبوتی کفر جهانی پیروز خواهد شد.

مترو و مهاجرت روستاییان به شهر

کیهان   14/10/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با فرماندهان و روحانیون مسئول در کمیته‌ها:

وظیفه مسئولین و اعضای این ارگان‌ها سنگین است ممکن است بر اثر بعضی از کارهای تند و بدون حساب و بعضی برخوردهای خشن و غیراسلامی با افراد به تدریج در مردم نارضایتی به وجود ‌آید و در نهایت کل انقلاب و یا ارگان‌های انقلابی در نظر مردم زیر سؤال برود و دید مردم نسبت به آنها مانند پلیس رژیم گذشته شود و اگر خدای ناکرده چنین قضاوتی به وجود ‌آید انقلاب شکست خواهد خورد.

در بعضی مواقع هم ممکن است افراد ضدانقلاب در یک ارگان انقلابی و مقدس نفوذ کرده باشند و مأموریت‌شان بدبین کردن مردم به انقلاب باشد و این توطئه‌ای است که یکی از مطلعین می‌گفت در بعضی از روزنامه‌های خارجی به آن اشاره شده که انقلاب اسلامی در ایران از راه ضربه‌های نظامی و اقتصادی و غیره شکست نمی‌خورد و بلکه باید با فرستادن افراد ظاهرالصلاح و به ظاهر انقلابی به ارگان‌ها در بین مردم نارضایتی و بدبینی به وجود آورد تا انقلاب از داخل بپوسد... تا وقتی امکانات رفاهی و خدمات عمومی در شرهای بزرگ مثل تهران ارزان‌تر از روستاها باشد امکان ندارد مردم برای تولید از شهرها به روستاها برگردند مثل همین زمزمه ساختن مترو در تهران را ملاحظه کنید به نظر من همین مسأله مترو اگر شورع شود بسیاری از روستاییان را برای کارگری به تهران می‌کشاند زیرا آنهایی که فعلاً در تهران ساکن هستند حاضر نیستند بیل و کلنگ به دست بگیرند ولذا باید کارگر از روستاها بیاید و در این صورت مشکل تهران بیشتر خواهد شد. اگر به جای متروسازی در تهران به روستاییان امکانات کشت و تولید بیشتر داده شود و مشکل آب و برق و فروش به موقع محصولات آنها در بازارها با قیمت مناسبت حل شود بسیاری از فراد به رفتن در روستاها و کشت علاقه پیدا می‌کنند.

راه مجاهد:

آیت‌الله العظمی منتظری به کرات در مورد شیوه‌های جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها مطرح کرده‌اند برای امت حزب‌الله جای سؤال است که چرا مسئولین به این توصیه‌های مکرر ایشان توجه کافی ننموده و پیشنهادات ایشان را عمل نمی‌کنند.

کیهان   30/9/64

امام فرمود در میان سپاه و ارتش، حزب‌گرایی و گره‌گرایی نباشد. اگر رفت آنجا خراب می‌شود من معتقدم در میان حوزه علمیه و طلاب محترم حزب‌بازی نباید باشد این همه حزب‌الله‌اند با همین فکر و رویه درس بخوانید و بیایید بالا آن وقت می‌بینید که انسان‌هایی نافع برای جهان بشریت شده‌اید.

 

 

سال پنجم، شماره 35،  فروردین و اردیبهشت  1365

توشه‌گیری از نهج‌البلاغه

با استفاده از سلسله درس‌های آیت‌الله العظمی منتظری

جهاد

(وَمِنْ خُطْبَهٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ:)

فَمَن تَرَکَهُ رَغْبَهُ ألْبَسَهُ اللهُ ثَوْبَ الذَُلِّ وَشَمْلَهَ الْبَلاءِ، وَدُیُّثَ بِالصَّغارِ وَالْقَماءَهِ، وَضُرِبَ عَلی قَلْبِهِ بِالْإسْهابِ، وَأُدِیلَ الْحَقُْ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهادِ وَسِیمَ الْخَسْفُ وَمُنِعَ النِّصْفُ

بسم الله الرحمن الرحیم

در این برداشت‌ها از سلسله درس‌های آیت‌الله منتظری استفاده شده است. در این شماره برآنیم تا از فراز دوم خطبه (27) توشه‌گیری کنیم. این خطبه در رابطه با جهاد است.

در توشه‌گیری قسمت اول خطبه جهاد (راه 33) فراز اول، موقعیت خطبه. تعریفی از واژه جهاد و اقسام آن و تأثیر آن در زندگی، و بحثی بر روی تقوا و تقیه در عمل صالح و در فرهنگ عافیت‌طلبانه آمد. و اما دنبال آن از فراز دوم خطبه (27) می‌باشد.

فَمَن تَرَکَهُ رَغْبَهُ ألْبَسَهُ اللهُ ثَوْبَ الذَُلِّ وَشَمْلَهَ الْبَلاءِ، وَدُیُّثَ بِالصَّغارِ وَالْقَماءَهِ

بنابراین کسی که از جهاد دوری جوید و ترک آن بگوید، خدا به او لباس خواری و جامه بلا و گرفتاری می‌پوشاند و از حقارت و پستی آن خوار و زبون می‌گردد.

«کسی که اعراض می‌کند از جهاد، خدا می‌پوشاند جامه مذلت و خواری این آدم ذلیل می‌شود. آدم وقتی که جهاد نکند می‌آیند تو سرش می‌زنند دینش را می‌برند، اقتصادش را می‌برند، نفتش را می‌برند همه چیز کشورش را می‌برند آخ نمی‌گوید این آدم یک آدم ذلیل است دیگر  وَدُیُّثَ بِالصَّغارِ وَالْقَماءَهِ یعنی ذلیل و خوار می‌شود دشمن نفت را می‌برد تو سرت هم می‌زند و خوارت هم می‌کند»

شیطان بزرگ همزمان با القای فرهنگ مصرف و تجمل‌گرایی و پاکسازی روحیه ضد ظلم و شهادت‌طلب و جان برکف دست به گسترش شهرها و کارخانجات مونتاژ زده و با انقلاب به اصطلاح سفید مردم را از روستاها و امر کشاورزی به شهرها کشانده و در کارخانجات مونتاژ و وابسته اسیر کرد تا به مرور زمان اقتصاد که متکی به مردم کشاورز بود برچیده و متکی به درآمد بادآورده چون نفت کرد؛ نفتی که بازارش در دست خودش بود.

خلاصه ما را حتی برای نان شب هم به خودش محتاج کرد.

با انقلاب و سرنگونی شاه رشته‌های امریکا به وسیله بسیج مردم پنبه شد. اما تا زمانی که ما اقتصادمان اقتصاد تک‌پایه است این پنجه شیطان و جای پای او در درون نمایان است و با توجه به جنگ تحمیلی و تأثیری که صدور انقلاب و جنگ در منطقه دارد هر لحظه ما باید خود را آماده برای کندن از نفت بنماییم. با توجه به پایگاهی که شیطان در اوپک و صدام و منطقه دارد.

 بجاست با تکیه به این بسیج میلیونی توده‌های جان برکف که در امر جنگ و کشاورزی آماده جهاد هستند خود را از نظر اقتصادی از یوغ وابستگی نجات دهیم و جهاد ما در امر خودکفایی در کنار جنگ رو آوردن به بسیج مردم در گسترش کشاورزی و دامداری، شیلات، و کمک‌های داوطلبانه مردم در اداره امور کشور می‌باشد.

وَضُرِبَ عَلی قَلْبِهِ بِالْإسْهابِ

و بی‌خردی بر دلش چیره می‌شود.

«یک همچی آدمی سدهای زیادی در قلبش زده و اصلاً این آدمی که توسری خور است، و اصلاً فرهنگش را هم ازش می‌گیرند این غرب وقتی می‌خواهد کشورش را اشغال کند، می‌خواهند نفتش را ببرند، اقتصادش را قبضه کنند، اول می‌آیند فرهنگ کشور را می‌گیرند و روحیه مردم را ضعیف می‌کنند. اصلاً نحوه درک مردم را از بین می‌برند مردم مثل این است که اصلاً دیگر نمی‌فهمند که دارند توسری می‌خورند. اصلاً به خیالشان اینها خلق شدند برای اینکه توسری بخورند. نوکر باشند و آنها آقا.

اصلاً مثل اینکه فهمشان این است. اصلاً تشخیص اینکه ما می‌توانیم آقا باشیم سرنوشت کشورمان دست خودمان باشد. این آدم‌هایی که جهاد را ترک می‌کنند زده می‌شود به قلبشان پرده‌هایی. سد پیدا می‌شود و دیگر درک هم ندارند.»

انسان برای اینکه ابهت و مسائل کاذب دنیایی ذهنش را کور نکند و خود را در برابر شیطان نبازد، همیشه باید درصدد برپایی حق باشد و با جهاد در همه زمینه‌ها خود را از وابستگی به غیر نجات دهد و کسی که دوری کند از جهاد این آدم اسیر قدرت ظاهری دشمن می‌شود.

امپریالیسم برای اینکه بتواند منابع کشورهای مستضعف را ببلعد و آنها را زیر سلطه خود بگیرد در اولین قدم سعی در از بین بردن فرهنگ رزمنده‌پرور آنان کرده و با جایگزین ساختن فرهنگ عافیت‌طلبانه و تبلیغ روی تمدن پوشالین غرب سعی می‌کند خود را از قیام و جهاد مردمی مصون بدارد.

در قرن‌های اول و دوم بعد از ظهور اسلام نظام استکباری بنی‌عباس کتاب‌های مختلف ارسطو را به ایران آورد. و در مدارس و مکاتب فرهنگی نشر داده‌ و اندک اندک منطق یونانی غربی ارسطو وسیله‌ای برای درک و فهم و شناخت همه امور مذهبی و سیاسی و اقتصادی قرار گرفت و از آنجا که این منطق خود را تنها روش تفکر صحیح معرفی کرده است به تدریج کلید فهم قرآن نیز شد در حالی که امام عزیزمان گفتند: وقتی که کتاب ارسطو و امثال او را نگاه می‌کنیم بویی از آنچه که در قرآن کریم است در آنها نیست.(1)

از آنجا که نظام غرب بر منطق صوری استوار است لذا تمدن غرب همواره پیشتاز ما بوده و ما اندک اندک باور می‌کنیم که غرب آقا و سید دنیاست. پذیرش سیادت امریکا باعث مي‌شود که همان‌طور که او خود را مالک  و سرور همه مردم می‌داند ما نیز او را از نظر اقتصادی و علوم نظامی... الگوی خود بدانیم و غبطه کسب آن علوم و برپایی آن نظام را بخوریم.

مفتون تمدن و فرهنگ غرب شدن، گام اول تن ددن به حاکمیت سلطه‌گران است. چرا که با پذیرش فرهنگ و تمدن غربی به عنوان یک الگو و ایده‌آل، رهبری و سیادت غرب را پذیرا شده‌ایم.

اساسی‌ترین گام برای رها شدن از بند وابستگی و تمدن ظاهری غرب، پاکسازی فرهنگ و ایدئولوژی غربی از درون فرهنگ خود می‌باشد. چراکه استکبار جهانی در طول سالیان متمادی حاکمیت خود، فلسفه و معیارهای ارزشی خود را درون فرهنگ ملی و مذهبی ما رسوخ داده است.

(وَأُدِیلَ الْحَقُْ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهادِ وَسِیمَ الْخَسْفُ وَمُنِعَ النِّصْفُ)

و به خاطر بی‌اعتنایی به امر جهاد از راه حق منحرف و به بدبختی و بیچارگی دچار، و از عدل و انصاف محروم می‌گردد.

«و حق از این شخص گرفته می‌شود و «تَضْیِیعِ الْجِهادِ» برای اینکه جهاد را تَضْیِیع کرده، دولت حق از این گرفته می‌شود، به دیگران داده می‌شود. «وَسِیمَ الْخَسْفُ» یعنی مکلف می‌شود به ذلت یعنی وادار می‌شود به توسری خوردن «خَسْفُ» یعنی توسری خوردن و منع‌النصف این آدم منع می‌شود از انصاف اقتصادش را می‌برند همه چیزش را می‌برند. هرچی هم بگی، حق را بهش نمی‌دهد.

اینها چیزهایی طبیعی است کسی که جهاد را ترک کند. ذلیل می‌شود نحوه درکش اصلاً فرق می‌کند. عقلش هم مثل اینکه از دست می‌دهد. خودیت خودش را هم از دست می‌دهد.»

والسلام

(1) صحبت‌های امام به مناسبت روز تولد رسول اکرم در سال 1362

(2) مطالب داخل پرانتز نظریات فقیه عالیقدر آیت‌الله العظمی منتظری می‌باشد.

 

سال پنجم، شماره 36،  خرداد و تیر  1365

توشه‌گیری از نهج‌البلاغه

با استفاده از سلسله درس‌های آیت‌الله العظمی منتظری

جهاد

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مشکلات انقلاب اسلامی از ابتدای جنگ تاکنون افراد و جریاناتی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه به تضعیف روحیه مردم در این دفاع مقدس مشغول بوده‌اند. این جریانات در این اواخر حتی به توجیهات ایدئولوژیک هم متوسل شده‌اند تا این دفاع مقدس را امری بیهوده نشان دهند. امام در سخنرانی 13 رجب به این مسأله اشاره فرمودند.

در سومین قسمت از خطبه 27 نهج‌البلاغه که در ذیل می‌آید حضرت امیر(ع) شرح مفصلی در مورد اینگونه افراد و عاقبت آنها داده‌اند.

برای توضیح و تفسیر این خطبه تفسیری را بهتر از صحبت آیت‌الله منتظري نیافتیم. توصیه ما به نهادها و ارگان‌های مملکتی آن است که در امور آموزش خود هرچه بیشتر از تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه امام خمینی و آیت‌الله منتظری استفاده نمایند.

در این برداشت‌ها از سلسله درس‌های آیت‌الله منتظری استفاده شده است.

در توشه‌گیری قسمت دوم جهاد (راه 35) فراز دوم، تأثیر جهاد کردن در زندگی و عاقبت کسی که جهاد را ترک کند به تفصیل آمده. و در دنباله آن، به آخرین قسمت خطبه می‌پردازیم.

قابل توجه است که مطالب داخل پرانتز نظریات آیت‌الله العظمی منتظری می‌باشد.

(وَمِنْ خُطْبَهٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ)

اَلا وَ اِنِّى قَدْ دَعَوْتُكُمْ اِلى قِتالِ هؤُلاءِ الْقَوْمِ لَيْلاً وَ نَهاراً وَ سِراًّ وَ اِعْلاناً، وَ قُلْتُ لَكُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ اَنْ يَغْزُوكُمْ،(4) فَوَاللّهِ ما غُزِىَ قَوْمٌ قَطُّ فى عُقْرِ دارِهِمْ اِلاّ ذَلُّوا، فَتَواكَلْتُمْ وَ تَخاذَلْتُمْ حَتّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغاراتُ، وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الاَْوْطانُ،(5) وَ هذا اَخُو غامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الانبار، وَ قَدْ قَتَلَ حَسّانَ بْنَ حَسّانَ الْبَكْرِىَّ، وَ اَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها(6). وَ لَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَه الْمُسْلِمَهِ وَ الاُْخْرَى الْمُعاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَها وَ قُلْبَها وَ قَلائِدَها وَ رِعاثَها، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاِْسْتِرْحامِ(7)، ثُمَّ انْصَرَفُوا وافِرينَ، ما نالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ، وَلااُريقَ لَهُمْ دَمٌ(8). فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما كانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كانَ بِهِ عِنْدى جَديراً(9). فَيا عَجَباً عَجَباً!! وَاللّهِ يُميتُ الْقَلْبَ، وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ اجْتِماعُ هؤُلاءِ الْقَوْمِ عَلى باطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقُكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ، فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً حينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمى: يُغارُ عَلَيْكُمْ وَ لاتُغيرُونَ، وَ تُغْزَوْنَ وَلا تَغْزُونَ، وَ يُعْصَى اللّهُ وَ تَرْضَوْنَ(10). فَاِذا اَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ اِلَيْهِمْ فى اَيّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ هذِهِ حَمارَّةُ الْقَيْظِ اَمْهِلْنا يُسَبخْ عَنَّا الْحَرُّ، وَ اِذا اَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ اِلَيْهِم فِى الشِّتاءِ قُلْتُمْ هذِهِ صَبارَّه الْقُرِّ اَمْهِلْنا يَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ،كُلُّ هذا فِراراً مِنَ الْحَرِّ وَالْقُرِّ، فَاِذا كُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ فَاَنْتُمْ وَاللّهِ مِنَ السَّيْفِ اَفَرّ(11)ُ. يا اَشْباهَ الرِّجالِ وَلا رِجالَ، حُلُومُ الاَْطْفالِ، وَ عُقُولُ رَبّاتِ الْحِجالِ، لَوَدِدْتُ اَنِّى لَمْ اَرَكُمْ وَلَمْ اَعْرِفْكُمْ، مَعْرِفَةٌ وَاللّهِ جَرَّتْ نَدَماً، وَ اَعْقَبَتْ سَدَماً(12) قاتَلَكُمُ اللّهُ، لَقَدْ مَلاَْتُمْ قَلْبى قَيْحاً، وَ شَحَنْتُمْ صَدْرى غَيْظاً، وَ جَرَّعْتُمُونى نُغَبَ التَّهْمامِ اَنْفاساً(13)، وَ اَفَسَدْتُمْ عَلَىَّ رَأْيى بِالْعِصْيانِ وَالْخِذْلانِ، حَتّى قالَتْ قُرَيْشٌ: اِنَّ ابْنَ اَبى طالِب رَجُلٌ شُجاعٌ وَلكِنْ لاعِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ، لِلّهِ اَبُوهُمْ! وَ هَلْ اَحَدٌ مِنْهُمْ اَشَدُّ لَها مِراساً وَ اَقْدَمُ فيها مَقاماً مِنِّى؟(14) لَقَدْ نَهَضْتُ فيها وَ ما بَلَغْتُ الْعِشْرينَ، وَها اَنَا ذا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّينَ، وَلكِنْ لا رَأْىَ لِمَنْ لايُطاعُ.

***

«اَلا وَ اِنِّى قَدْ دَعَوْتُكُمْ اِلى قِتالِ هؤُلاءِ الْقَوْمِ»

(به درستی که من شما را دعوت کردم به جنگ کردن با این قوم «لیلاً و نهاراً» «شب شما را دعوت کردم، روز شما را دعوت کردم» «و سراً و اعْلاناً» سری شما را دعوت کردم «اِعلاناً» «علنی دعوت کردم همه جا من شما را دعوت کردم به جنگ کردن»، « قُلْتُ لَكُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ اَنْ يَغْزُوكُمْ»، «جنگ کنید قبل از اینکه آنها به شما جنگ کنند و چون معاویه اطاعت نکرده و تمرد کرده پس وظیفه مسلمان‌ها بوده که با معاویه جنگ بکنند برای اینکه هرکسی در مقابل حکومت حق قیام کند این را به اصطلاح فقهی می‌گویند «بغات»، بغات جمع باغی است کسی که بر امام مسلمین طغیان بکنند وظیفه مسلمان‌ها قیام در مقابل اینها است. پس از آنکه با شما جنگ بکنند.» «فَوَاللّهِ ما غُزِىَ قَوْمٌ قَطُّ فى عُقْرِ دارِهِمْ اِلاّ ذَلُّوا» به خدا قسم هیچ ملتی در وسط خانه خودش مورد جنگ واقع نشد مگر اینکه ذلیل بشود.» یعنی اگر صبر کردی، دشمن به تو یورش آورد جنگ آمد در خانه، شما باید در مرز جلوی دشمن را بگیرید، نگذارید وارد کشور تو بشود اگر جنگ آمد در خانه تو، شکست خورده‌ای این از نظر روانی یک واقعیت است. دیگر آن ارتش مهاجم احساس می‌کند که پس معلوم می‌شود ما قوی هستیم و اینها که مقابل ما هستند ضعیف‌اند. در اثر این احساس آنها روحیه پیدا می‌کنند. از این طرف این ملتی که بر آن هجوم واقع شده وقتی که دید دشمن آمد در خانه می‌گوید پس معلوم می‌شود که آنها خیلی اعتماد به نفس دارند خیلی قوی هستند. آن وقت قهراً آنها ترس می‌گیردشان روحیه‌شان را می‌بازند واهمه انسان خیلی کار می‌کند تخیل و واهمه اگر چنانچه کار دستش دادی و رهایش کردی این اثر روانی زیادی بر انسان می‌گذارد.)

وقتی انسان خوف از قدرت‌ها را به خودش راه داد و به خود تلقین کرد که در مقابل حوادث و قدرت‌ها ناتوان و ضعیف است کارآیی و ارزش‌ها و امکانات خودش را در مقابل آن قدرت فراموش کرده و به اسارت درمی‌آید مانند آن پرنده‌ای که از بالای درخت، دهان بازشده  مار را دیده و خوف هیبت مار او را گرفته و با از یاد بردن پروازش طعمه مار می‌گردد.

امپریالیسم برای اینکه از حرکت و قیام ملت‌ها جلوگیری کند از شیوه ایجاد خوف و واهمه و تلقین استفاده می‌کند و خود را سید و آقای دنیا معرفی می‌کند و با استفاده از تلقینات کاذب و خوف و واهمه، در تمام وجوه سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی و... ملت‌ها دخالت کرده و به نفع خود از آنها بهره‌کشی می‌کنند.

تا جایی که ملت‌ها را برای کوچک‌ترین نیازشان به سجده در مقابل خویش بکشاند از همین روست که می‌بینیم استکبار جهانی با انقلاب اسلامی تضاد بنیادی دارد چراکه ملت ما خوف امپریالیسم را در دل‌هايش شكسته و با او در تمام وجود در جنگ است ما خوف از قدرت نظامي و سياسي امپرياليسم جریان لانه جاسوسی و محاصره اقتصادی و کودتای طبس درهم ریختیم. از آنجا امپریالیسم عمق وابستگی ما را به نفت می‌داند و از خوف و واهمه ما در مورد تغییرات وضع نفت در جهان باخبر است.

امیدوار است تا شاید با دست گذاشتن بر روی نفت، اقتصاد تک‌پایه ما را فلج کرده و از این طریق بر روی مواضع و سیاست جنگی ما اثر بگذارد و می‌گوید یا درآمد نفت را بخواهید و یا صدور انقلاب و قدس را. وظیفه ماست که با بسیج توده‌های میلیونی و در میان گذاشتن مشکلات واقعیت‌های جامعه خوف نبودن درآمد نفت را در فکر بشکنیم و آن را در شیوه‌های زندگیمان تحقق بدهیم.

وقتی خوفمان از نبودن درآمد نفت ریخت می‌بینیم که بدون نفت هم می‌شود زندگی کرد و الگوی اقتصاد غیرمتکی به نفت را برای ملت‌های فقیر بنا کنیم در همین حین که ما خودمان را برای دوره سخت مستقل شدن آماده می‌کنیم و اقتصاد پایدارتری را جایگزین نفت می‌کنیم از نفت هم در جهت رفع نیازهای جنگ و آزادی قدس و کمک به نهضت‌های آزادیبخش استفاده می‌کنیم. ما قدس را می‌خواهیم آزاد کنیم و نفت را در این مسیر به کار می‌گیریم و هرگونه واهمه، خوف تهدید و فشاری را با ذکر «الله اکبر» «الله اکبر» «الله اکبر» از دل خود بیرون می‌کنیم چراکه خدا حاکم بر هر قدرت و خوفی است و از هر تکیه‌گاهی محکمتر و پایدارتر است.

(«و فَتَواكَلْتُمْ وَ تَخاذَلْتُمْ» تواکل معنایش این است از ماده وکالت می‌گوییم، یک کسی را می‌گوییم که وکیل کردیم اصلاً وکالت معنایش واگذاری است. من به امید شما نشستم و شما به امید من، نه شما کاری انجام می‌دهید بالنتیجه نه من. «حَتّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغاراتُ»، یعنی هر روزی یک گوشه‌ای غارت انجام شده چنانچه دیدیم بثربن ارتات چندی قبلش به دستور معاویه هجوم آورد به طرف مدینه، مکه، طائف، و رفت تا یمن حالا هم اين سفیان ابن عوف غامدی در این خط دیگری یورش آورده  «وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الاَْوْطانُ» یعنی شهرهای شما را دشمن از دست شما گرفته «وَ هذا اَخُو غامِد»، اين غامد كه از طايفه غامه است وَ «قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الاَْنْبارَ» وارد شده است سواره نظام اخو عامد به شهر انبار یک شهری بوده بر لب فرات منتهی با اصطلاح در شرق فرات بوده خلاصه دشمن این قدر جرأت پیدا کرده که از شط فرات هم گذر کرده آمده این طرف، حسان بن حسان بکری فرمانده شهر انبار بود از طرف حضرت علی(ع) و این شخص آمد به طرف دشمن فقط 30 هزار نفر با او همکاری کردند و بالاخره خودش شهید شده، همین فرماندار « وَ اَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها» مرزدارانی بودند آنها این مرزداران را هم شکست داده و «ازال» و برطرف کرده این سواره نظام شما را «عن مسالحها» از محل سلاحهایشان خوب آنها زیاد بودند یورش آوردند اینها را غافلگیر کردند اینها شکست خوردند.

اینها مطالبی است که واقع شده و حضرت دارد می‌فرماید برای اینکه احساسات مردم را تحریک کند «ولقد بَلَغنِی» به من خبر رسیده « اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ» یک مرد از این مهاجم «كانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَةِ الْمُسْلِمَهِ» داخل می‌شود در خانه بر زن مسلمان « وَ الاُْخْرَى الْمُعاهَدَه» وزن دیگری که هم پیمان با حکومت اسلام است «فَيَنْتَزِعُ» یعنی این مرد بی‌حیا می‌کشید از پای او «حِجْلَها» می‌کشیده است خلخالش را «وَ قُلْبَها» یعنی دستبند آن زن را «وَ قَلائِدَها» گردنبند آن زن‌ها را «وَ رِعاثَها» گوشواره‌های آن زن‌ها را از گوششان می‌کشیدند «ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاِْسْتِرْحامِ» یک مرد باغیرتی که از این زن بدبخت دفاع کند وجود نداشته این زن به تنهایی خودش با گریه و زاری و قسم دادن طرف می‌خواست او را از خودش منع کند «ثُمَّ انْصَرَفُوا وافِرينَ» بعد پیروزی‌مندانه برگشتند در حالتی که پر بودند تمام، کامل بودند نه خودشان طوری شدند از آن طرف دست و جیبشان هم پر شده طلا و نقره و هرچی چیز حسابی بود برداشتند بردند «مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ» و نرسیده است به هیچ مردی از آنها هیچ جراحتی «وَلااُريقَ لَهُمْ دَمٌ» هیچ خونی از آنها ریخته نشد «فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا» اگر یک مرد مسلماني بمیرد بعد از اینکه بشنود که آمدند مهاجمین و حتی نسبت به زن‌ها، زن‌هایی که مسلمان نبودند، در پناه حکومت اسلام بودند به آنها یورش آوردند و هیچ مردی از آنها دفاع نکرد. اگر مرد مسلمان بمیرد از روی تأسف که چرا بایستی وضع مسلمان‌ها این جور بشود که دشمن این جور هجوم بیاورد «اَسَفاً ما كانَ بِهِ مَلُوماً» نباید ملامتش کرد که تو از چی مردی، «بَلْ كانَ بِهِ عِنْدى جَديراً» بلکه این شخص با این مردنش نزد من جریر است یعنی سزاوار است. حالا کار مسلمان‌ها به جایی رسیده که در لبنان و فلسطین با مسلمان‌ها، حتی نسبت به نوامیس مسلمان‌ها چه کردند در آن اردوگاه صبرا و شتیلا حدود سه هزار مرد و زن و بچه و پیرمرد و مریض همه را قتل عام کردند. در همین ایران خودمان این عراقی‌ها هجوم آوردند چه نکردند در این روستاهای خوزستان و غرب کشور. لذا حضرت دارد تأسف می‌خورد که چرا مردم این طور ساکتند.‌ای کاش این جوان‌های سپاه و بسیجی که ما داریم الان در جبهه‌ها، با چه خلوص و نیت پاکی دارند فداکاری می‌کنند.‌ای کاش یک عده‌ای از اینها در زمان حضرت علی بودند و جواب ندای حضرت علی(ع) را می‌دادند. «فَيا عَجَباً عَجَباً»‌ای عجب جای تعجب است «وَاللّهِ يُميتُ الْقَلْبَ» به خدا قسم می‌میراند دل انسان را «يَجْلِبُ الْهَمَّ» و غم و غصه برای انسان جلب می‌کند، انسان متأثر می‌شود. «اجْتِماعُ هؤُلاءِ الْقَوْمِ عَلى باطِلِهِمْ» این قوم با اینکه باطلند در باطل خودشان اجتماع کرده‌اند و شما با اینکه امام حقی دارید فرمان امام حق را نمی‌برید. اتحاد سبب پیروز است باطل هم اگر متحد باشند. پیش می‌برند. «تَفَرُّقُكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ» شما از حقتان متفرقید با اینکه حضرت علی(ع) امام حق شماست معذالک شما هماهنگ نیستید. «فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً» زشتی بر شما باد، غم و غصه الهی همیشه نصیب‌تان بشود «حينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمى، يُغارُ عَلَيْكُمْ» شما شده‌اید نشانه تیرهای دشمن در هر طرف شما را نشان کرده‌اند. « يُغارُ عَلَيْكُمْ لاتُغيرُونَ، وَ تُغْزَوْنَ وَلا تَغْزُونَ، وَ يُعْصَى اللّهُ وَ تَرْضَوْنَ» آنها بر شما هجوم می‌آورند. شما تکان نمی‌خورید، شما یورش نمی‌آورید بر آنها، شما مورد هجوم جنگ واقع می‌شوید، آنها یورش می‌آورند ولی شما جنگ و دفاع نمی‌کنید، خدا معصیت می‌شود، معصیتی بالاتر از اینکه هجوم بیاورند بر شهرهای اسلامی، مردان مسلمان را شهید کنند. اموال مسلمان‌ها را غارت کنند، حتی نسبت به زن‌های مسلمان هتک و حرمتشان را بکنند. خدا مورد عصیان واقع می‌شود و این ارتش مهاجم این همه نافرمانبرداری خدا می‌کند «تَرضَونَ» شما راضی هستید این سکوتتان علامت رضایت است اگر راضی نبودید یک حرکتی داشتید در مقابل آنها و شما با این سکوتتان صحه می‌گذارید. «فَاِذا اَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ اِلَيْهِمْ فى اَيّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ: هذِهِ حَمارَّةُ الْقَيْظِ، اَمْهِلْنا يُسَبَّخْ عَنَّا الْحَرُّ» وقتی که شما را در ایام تابستان امر کردم که به جنگ ایشان بروید گفتید اکنون هوا گرم است ما را مهلت ده سورت گرما شکسته شود.  «وَ اِذا اَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ اِلَيْهِم فِى الشِّتاءِ قُلْتُمْ: هذِهِ صَبارَّةُ الْقُرِّ، اَمْهِلْنا يَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ» و چون در ایام زمستان شما را به جنگ با آنها امر کردم گفتید در این روزها هوا بسیار سرد است به ما مهلت ده چندانکه سرما برطرف گردد.

«كُلُّ هذا فِراراً مِنَ الْحَرِّ وَالْقُرِّ» شما که این همه عذر و بهانه از جهت فرار از گرما و سرما می‌آورید «فَاِذا كُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ فَاَنْتُمْ وَاللّهِ مِنَ السَّيْفِ اَفَرُّ» پس به خدا سوگند (در میدان جنگ) از شمشیر زودتر فرار خواهید نمود.

«يا اَشْباهَ الرِّجالِ وَلا رِجالَ»‌ای نامردهایی که آثار مردانگی در شما نیست. «حُلُومُ الاَْطْفالِ، وَ عُقُولُ رَبّاتِ الْحِجالِ!» و ‌ای کسانی که عقل شما مانند عقل بچه‌ها و زن‌های به حجله رفته است. «لَوَدِدْتُ اَنِّى لَمْ اَرَكُمْ وَلَمْ اَعْرِفْكُمْ. مَعْرِفَةٌ وَاللّهِ جَرَّتْ نَدَماً، وَ اَعْقَبَتْ سَدَماً»‌ای کاش من شما را نمی‌دیدم و نمی‌شناختم که سوگند به خدا نتیجه شناختن شما پشیمانی و غم و اندوه می‌باشد. «قاتَلَكُمُ اللّهُ، لَقَدْ مَلاَْتُمْ قَلْبى قَيْحاً، وَ شَحَنْتُمْ صَدْرى غَيْظاً» خدا شما را بکشد که دل مرا بسیار چرکین کرده سینه ام را از خشم آکندید، و در هر نفس پی در پی غم و اندوه به من خوراندید.

«وَ جَرَّعْتُمُونى نُغَبَ التَّهْمامِ اَنْفاساً، وَ اَفَسَدْتُمْ عَلَىَّ رَأْيى بِالْعِصْيانِ وَالْخِذْلانِ، حَتّى لَقَدْ قالَتْ قُرَيْشٌ: اِنَّ ابْنَ اَبى طالِب رَجُلٌ شُجاعٌ وَلكِنْ لاعِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ.» و سبب نافرمانی و بی‌اعتنایی به من رأی و تدبیرم را فاسد و تباه ساختند تا اینکه قریش گفتند پسر ابیطالب مرد دلیری است، ولیکن علم جنگ کردن ندارد.

«لِلّهِ اَبُوهُمْ! وَ هَلْ اَحَدٌ مِنْهُمْ اَشَدُّ لَها مِراساً، وَ اَقْدَمُ فيها مَقاماً مِنِّى؟»  خدا پدرانشان را بیامرزد! آیا هیچ یک از آنان ممارست و جدیت مرا در جنگ داشته و پیشقدمی و ایستادگی او بیشتر از من بوده؟

«لَقَدْ نَهَضْتُ فيها وَ ما بَلَغْتُ الْعِشْرينَ، وَها اَنَا ذا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّينَ، وَلكِنْ لا رَأْىَ لِمَنْ لايُطاعُ.» هنوز به سن بیست سالگی نرسیده بودم که آماده جنگ گردیدم و اکنون زیاده از شصت سال از عمرم می‌گذرد ولیکن رأی و تدبیر ندارند کسی که فرمانش را نمی‌برند و پیروی از احکامش نمی‌نمایند.

«والسلام»

مواضع آقای سیدصادق روحانی درباره جانشینی آیت‌الله منتظری

اعلام مصوبه مجلس خبرگان در حمایت از حضرت آیت‌الله العظمی منتظری به عنوان رهبر آینده انقلاب اسلامی باعث شد تا موضع‌گیری‌هایی در جامعه نسبت به این موضع صورت گیرد یکی از این موضع‌گیری‌ها توسط آیت‌الله سیدصادق روحانی در جلسه درس روزانه‌اش در قم در تاریخ 5 آذر 64 صورت گرفت ایشان ضمن مخالفت صریح با این حرکت مجلس خبرگان، جمهوری اسلامی را «منحرف از مسیر اصلی حکومت اسلامی» مورد نظرش قلمداد کرد.

از آنجا که ایشان دارای روابط و مواضع سؤال‌برانگیزی در گذشته بوده است این مواضع قابل تأمل می‌باشد. برای اینکه بتوانیم با دید بازتری به مواضع ایشان نگاه کنیم به معرفی ایشان می‌پردازیم.

لازم به تذکر است که در این مقاله عمدتاً از اسناد لانه جاسوسی کمک گرفته‌ایم. قبل از رجوع به اسناد اشاره‌ای به سخنان ایشان در رابطه با مصوبه مجلس خبرگان می‌نماییم.

سخنرانی آیت‌الله سیدصادق روحانی در جلسه درس روزانه خود در قم در تاریخ 5 آذر ماده 64:

«من وظیفه شرعی‌ام را همان‌طور که خود مولای متقیان علی(ع) در مواقعی که اصل اسلام به خطر می‌افتاد صریحاً با همان جمله‌ای که فرموده بود مخالفت می‌کرد همان‌گونه که الان وظیفه‌مان هست من اسلام را در خطر جدی می‌بینم من عالم تشیع را در خطر می‌بینم وظیفه من است که بگویم و این گفتن هم نه از باب این است که طمع به ملک دارم به خدای احد و واحد قسم هیچ گونه نظری ندارم و طالب مُلک و رهبری نیستم من اسلام را در خطر می‌بینم من روحانیت را در خطر می‌بینم من مرجعیت را تشیع را در خطر می‌بینم.»

سیدصادق روحانی پس از آن ضمن ابراز اینکه در اول حکومت اسلامی در اصل رهبری هیچ گونه مخالفتی نکرده و بلکه از آنجا که رهبری امام از سوی امام زمان(عج) تعیین شوده بود در حالی که دیگران جرات نام بردن از امام خمینی را نداشته‌اند او به منبر رفته و گفته است «آقای خمینی باید بیایند و رهبر مسلمین شوند» و به مصاحبه شب قبل آقای هاشمی رفسنجانی (بدون ذکر نام) اشاره کرده و می‌گوید:

«بنابراین ما با رهبری دیگران مخالف نیستیم ما ادعایی که داریم این است كه می‌گوییم این مصاحبه‌ای که دیشب شده است و رهبری را این آقایان در اتاقی در بسته نشسته‌اند با یکدیگر در آنجا اولاً شهادت می‌دهند این شهادت زور و دروغ است. به اینکه اکثریت ملت بعد از آقای خمینی زید را به مرجعیت برگزیدند اولاً مرجعیت شیعه مگردست یک مشت رجاله و عوام‌الناس است تا اینکه آنها تعیین مرجعیت بکنند؟

رهبری که دست آن جمعیت آن جوری نیست، این حکومت اسلامی را به نابودی می‌کشد این حکومتی است غیر از اسلامي به نام اسلام این بدتر از آن حکومت‌های غیراسلامی است که اسم اسلام را روی آن نگذاشته‌اند.

من اینجا اعلام می‌کنم به اینکه با این طرح انتخاب مخالفم این طرز انتخاب مخالف است با اصل دستورات اسلام با اصل حکومت اسلامی مغایر است. من باز اعلام می‌کنم من کاندید رهبری نیستم من به رهبری خیال ندارم ولی با این طرز انتخاب رهبر مخالفم این اساس اسلام را به خطر می‌اندازد اساس ولايت را در خطر می‌اندازد نه از اسلام چیزی باقی می‌ماند اگر باقی گذاشتند تا آن روز و نه از اسلام خبری باقی می‌ماند نه از روحانیت چیزی باقی است و این سبب نابودی همه اینها خواهد شد این ضررش از حکومت‌های غیراسلامی که ادعا نمی‌کنند حتی از حکومت کمونیستی به نظر من این بدتر است بنابراین من به این قسم انتخاب مخالفم و با این طرز حکومت و اینجا هم اعلام مخالفت می‌کنم و به مصادر امر هم نامه خواهم نوشت و اقدامات به هر گونه که در وسعم باشد خواهم کرد و از مسلمان‌ها هم می‌خواهم به این مردمی که این مقدار کشته دادند این مقدار فعالیت کردند این قدر ضررهای جانی و مالی متحمل شدند که نظر آنها این بود که حکومت اسلامی و حکومت الهی برقرار شود به آنها اعلام می‌کنم این حکومت از مسیر اصلی منحرف شده است و دیگر حکومت اسلامی نیست و این حکومتی است برخلاف تمام دستورات اسلام.»

ضمناً سیدصادق روحانی بعد از سخنان فوق‌الذکر در همین زمینه مطالب دیگری نیز عنوان کرده است.

«الان برنامه خوب است قوانین خوب است من الان حکومت اسلامی را قبول دارم و عقیده من این است که تنها حکومتی که می‌تواند سعادت ملت نه ایران بلکه تمام دنیا را سعادت دنیا و آخرتشان را تضمین کند فقط حکومت اسلامی است... باید همان جوری که اسلام گفته است همان جور رهبر انتخاب شود و این طریقی که این آقایان کردند برخلاف دستور اسلام و برخلاف اصول دموکراسی و برخلاف همه اینهاست یک شهادت دروغ مبینی دادند و گفتند مردم ایران اکثراً مقلد زیدند و رهبری آن را قبول دارند...»

وی در پایان گفت: «این گونه تصمیمات در آینده کشور اثر منفی دارد.»

 1 ـ تماس سازمان سیا با آیت‌الله سیدصادق روحانی

سیدمهدی روحانی برادر آیت‌الله روحانی می‌باشد و قبل از انقلاب در کشورهای غربی به عنوان رهبر شیعیان اروپا معروف بوده است وی توسط محسن سلیم (عامل سيا در لبنان) به سازمان سیا معرفی شده و به عضویت این سازمان درآمده است و سازمان سیا از وی به عنوان رابطی برای تماس گرفتن با برادرش (آیت‌الله روحانی) و جلب همکاری او و بعضی از روحانیون قم استفاده می‌کند.

نام رمز مهدی روحانی به‌صورت (اس.دی التیمت/1) و نام رمز محسن سلیم به‌صورت (اس دی. اسلیپری/1) در اسناد لانه جاسوسی آمده است در زیر برای مشخص‌تر شدن رابطه سازمان سیا با آقای سیدصادق روحانی از طریق برادرش به سراغ اسناد لانه جاسوسی می‌رویم.

اسناد لانه جاسوسی جلد 38 – سند 41 صفحه 89:

«... به مأمور مربوطه هم اجازه داده شده بود که مباحثاتش را با اس.دی. اسلیپری (محسن سلیم- م) ادامه دهد با دیدگاهی كه معین كند در حیطه سیاست ما مبنی بر اجتناب از هرگونه دخالت در سیاست داخلی دیگر كشورها و تضییقات شدید بودجه، آیا ممكن خواهد بود كه آنتن‌هایی در مناطق حساس قم، نجف (به جای تهران كه اشتباهاً در تلگرام مرجع آمده) و بیروت برپا كنیم تا ما را در جریان اطلاعات سیاسی مهم مربوط به تحولات ایران و عراق و مناطق همجواری كه شیعیان در آنها دسترسی و نفوذ سیاسی دارند قرار دهد و همچنین اس.دی اسلیپری/1 گفت كه امكان دارد ما با تقبل مخارج سفراس.دی.اسلیپری/1 به ایران برای ارزیابی و كسب اطلاعات از برادر اس‌دی‌التیمت/1 در قم (سید صادق روحانی- م)... برنامه را شروع كنیم. اس.دی.اسلیپری/1... پرسید آیا مأمور مربوطه می‌تواند به اس.دی.التیمت/1 مقداری كمك مالی بنماید زیرا نامبرده احتمالاً كلید جلب همكاری برادرش است و به عنوان یك هدف‌یاب و خبرگیر و منبعی برای معرفی ما به ایرانیان مطلعی كه مقیم پاریس هستند و یا از پاریس می‌گذرند مفید خواهد بود...»

2 ـ موضع آیت‌الله سیدصادق روحانی نسبت به اس.دی.التیمت/1 (سیدمهدی روحانی)

«... (صادق) روحانی از قرار معلوم دولت (موقت) را متهم به اهمال در حمایت از موضع برادر كوچكتر خود (اس.دی.التیمت/1) می‌كند كه در پایس به عنوان ملای برجسته جماعت شیعه در اروپا اقامت دارد.»

ج 38- س 32- ص 72

اكنون اشاره‌ای به موضع سیدمهدی روحانی نسبت به امام می‌كنیم:

در گزارش ساواك نامه 718 مورخ 24/6/49 آمده است: سیدمهدی روحانی در ساعت 17 روز 24/6/49 تلفنی اطلاع داد كه تلگراف زیر را در همین روز به (امام) خمینی مخابره كرده است.

با این موضعی كه آقای سید مهدی روحانی نسبت به امام خمینی داشته و از طرف دیگر رابطه‌ای كه با سازمان سیا دارند جای سؤال است كه چرا آیت‌الله سیدصادق روحانی از ایشان حمایت می‌كنند آیا خط مشی آقای سیدمهدی روحانی را كه به سازمان سیا وابسته هستند را تأیید می‌كنند یا تأیید ایشان به خاطر روابط خویشاوندی است. برای روشن شدن این سؤال نگاهی به مواضع آقای مهدی روحانی در رابطه با جانشینی آیت‌الله منتظری می‌افكنیم.

در رادیو امریكا در تاریخ 4 آذر 61 پس از اخبار ساعت 7 متن بیانیه ایشان پخش شد كه خلاصه این بیانیه را در زیر می‌آوریم:

آقای رفسنجانی در مطبوعات ملاحظه شد كه جنابعالی ضمن بیاناتی احتمال انتصاب آقای منتظری را به جانشینی آیت‌الله خمینی مطرح كرده‌اید لازم دانستم برحسب تكلیف شرعی نكاتی را یادآور شوم:

اول- این ابداع در روش تعیین جانشین فقیه از لحاظ سیاسی مباین با روح انقلاب و مغایر با نص قانون اساسی است.

دوم-... آقای منتظری در مقدمه كتاب شهید جاوید صفحه اول با خط خودش علم به حق حسین بن علی سومین امام شیعیان را انكار كرده است و در حقیقت از صف مؤمنین به آیین تشیع جدا شده است.

آیت‌الله سید صادق روحانی نیز دلایلی كه در ردصلاحیت آیت‌الله منتظری برای جانشینی رهبری آورده‌اند متكی بر استدلال آقای سیدمهدی روحانی می‌باشد چنانكه به دو دلیل با مصوبه مجلس خبرگان مخالفت كرده‌اند.

 ـ مغایر بودن با نص قانون اساسی

ـ انتقاد به شیوه انتخاب آیت‌الله منتظری

3 ـ تحلیل آیت‌الله سیدصادق روحانی از امام خمینی

آقای سیدصادق روحانی در موضعی كه علیه تصمیم مجلس خبرگان گرفت در مورد رابطه‌اش با امام خمینی ادعا كرده كه از اول حكومت اسلامی در اصل رهبری هیچ گونه مخالفتی نكرده و بلكه از آنجا كه رهبری امام خمینی از سوی امام زمان عج تعیین شده بود در حالی كه دیگران جرأت نام بردن از امام خمینی را نداشتند او به منبر رفته و گفته «آقای خمینی باید بیایند و رهبر مسلمین شوند» سپس در ادامه صحبت‌هايش می‌گوید «من باز اعلام می‌كنیم من كاندید رهبری نیستم من به رهبری خیال ندارم ولی با این طرز انتخاب رهبر مخالفم.»

 

اخبار داخلی

تأیید آیت‌الله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری

كیهان    19/11/64

طلاب و اساتید حوزه علمیه قم با انتشار اعلامیه‌ای مرجعیت و رهبریت حضرت آیت‌الله منتظری را تأیید كردند. طوماری هم تهیه شده كه خدمت امام برده‌اند، و امام فرمودند: «من تشكر می‌كنم. بسیار كار خوبی است.»

یكی از طلاب: حق تك تك آقایان است كه وقتی تشخیص می‌دهند و یقین پیدا می‌كنند كه فرضاً حضرت آیت‌الله منتظری مرجع تقلید هستند، این حق طبیعی و شرعی‌شان است كه اعلام كنند.

نظر آیت‌الله منتظری در مورد شكنجه

آیت‌الله العظمی منتظری: «تعزیر اسلامی با شكنجه به منظور اعتراف تفاوت بنیادی دارد.»

«باید در زندان‌ها محیط و شرایطی برای مجرمین و گنهكاران به وجود آورد كه بتواند به فطرت اولیه خود برگردد.»

«اگر ما تحولی داخلی در خود و روش خود به وجود نیاوریم دستاوردهای انقلاب و خون پاك شهدای عالیقدر اسلام را به خطر انداخته‌ایم.»

«شیوه رژیم گذشته بود كه هدفشان حفظ حكومت بود به هر نحو ممكن.»

 

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

بسیج میلیونی شیوه آزادی قدس

كیهان   17/10/64

آیت‌الله منتظری: من كراراً گفته ام كه تنها راه آزادی قدس عزیز از دست اشغالگران صهیونیست تدارك یك بسیج عمومی و راهپیمایی همگانی و صدمیلیونی به سمت قدس خواهد بود و در شرایط فعلی یك چنین جنگ بزرگی از طرف امریكا توسط مزدوری همچون صدام به ما تحمیل شده است و این رژیم مانع بزرگی برای بسیج نیروها به سوی قدس است و به فرموده رهبر بزرگ انقلاب راه قدس از كربلا می‌گذرد و برای نجات دو ملت ایران و عراق راهی جز سقو صدام و آزادی كشور عراق وجود ندارد و در این صورت است كه بسیج عمومی برای آزادی قدس امكانپذیر است.

راه مجاهد:  1 ـ عده‌ای معتقدند حل مشكل اقتصادی بعد از اتمام جنگ ایران و عراق میسر است در صورتی كه بعد از آزادی كربلا باید راهی آزادی قدس گردیم و در نتیجه باید مشكلات اقتصادی را در راه آزادی كربلا و قدس حل كنیم. این همان كلام است كه فرمودند جنگ جنگ تا رفع فتنه كه فتنه اصلی صهیونیسم می‌باشد و جنگ ما تا نابودی صهیونیسم و آزادی قدس ادامه دارد.

2- عده‌ای پیروزی بر حزب بعث و صهیونیسم را در خرید سلاح و فروش نفت و برخوردهای سیاسی می‌بینند در حالی كه امام و آیت‌الله منتظری معتقدند تنها راه آزادی قدس بسیج میلیونی به سوی قدس می‌باشد.

صدور حكم با ضوابط اسلامی

كیهان   19/10/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با قضات دادگاه عالی انقلاب:... آقایان قضات دادگاه عالی كه از فضلای متعهد حوزه علمیه می‌باشند سعی كنند با دقت كامل و به دور از حالت عصبانیت و احساسات تنها رضایت خداوند متعال و احكام شرع مقدس و ضوابط اسلامی را در تأیید و با رد نظریات دادگاه‌ها مد نظر داشته باشند و فقط از یك شعبه به این مسأله نگاه نكنند بلكه تمام جهات شرعی و ابعاد سیاسی و اجتماعی موضوع را بررسی كنند... دقت در صدور حكم شرعی همیشه مرضی شارع مقدس می‌باشد و اگر فرضاً دقت در صدور حكم شرعی و اجرای آن شد و در بعضی جاها احیاناً باعث شد كه گناهكاری مجازات نشود به فرموده پیامبر اكرم(ص) بهتر است از اینكه بیگناهی مجازات شود روی این اصل آقایان محترم در مسأله اعدام‌ها و مصادره‌ها كاملاً دقت كنند مبادا در مواردی برخلاف موازین شرع مصلحت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی حكم خلافی صادر شود.

راه مجاهد:

به علت خلأ قانونی عده‌ای از قضات به عنوان نبودن قانون حكم استرداد اموال مصادره شده طاغوتیان صادر می‌كنند در صورتی كه اگر قانون برای همه موارد نتوانستیم تدوین كنیم ولی قوانین شرعی كه داریم و احكام شرع همه جا حامی مستضعفین بود و هست.

رهنمود به مبارزین عراقی

كیهان    22/10/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق:

اگر آقایان محترم بخواهند این مجلس در حركت و نهضت اسلامی مردم مسلمان عراق نقش مؤثر و كافی داشته باشد باید در مرحله اول از شعارهای تبلیغی كم كنند و به جای آن به كارهای مبارزاتی و تربیت افراد مبارز و ایجاد ارتباط با آنها در داخل و خارج عراق بپردازند.

اگر ملاحظات حزبی و گروهی و این جناح و آن جناح در مبارزات به میان آمد مطمئن باشید كار به جایی نمی‌رسد.

... برادران محترم معطل ساخته شدن مثلاً پادگان و امثال آن در مرزها نباشید، با برپایی چادر و امثال آن هم می‌شود نیروها را در جبهه‌ها و مرزها آموزش داد و مستقر نمود در جنگ‌های صدر اسلام مسلمانان با آن امكانات كم چه كارها و پیروزی‌های زیادی به دست آوردند.

راه مجاهد: بعضی از نهضت‌های آزادیبخش منتظرند تا تمام شرایط مبارزه و امكانات آماده شود تا بتوانند مبارزه كنند در صورتی كه همان تهیه امكانات و ایجاد زمینه مبارزه هم جزو مبارزه محسوب می‌شود.

ملاك ارزش كثرت و كمیت نیست

كیهان  28/10/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با پرستاران نمونه:

ملاقات تقرب افراد و ارزش اعمال نزد خداوند كثرت و كمیت كار آنان نیست بلكه ملاك كیفیت و چگونگی و میزان تأثیر آن در افراد جامعه است.

برخورد هدایتی در دانشگاه‌ها

كیهان  19/11/64

آیت‌الله منتظری در دیدار با نمایندگان خود در دانشگاه‌ها:

آقایان نمایندگان یك حالت تعدیل و تعادل به وجود آورند و سعی كنند در كانال قشر خاصی نیفتند كه در نهایت جنبه معنوی و احساساتشان را از دست می‌دهند. باید در مقابل دادن شخصیت و ارج معنوی به یك استاد در دانشگاه از او كار و مسئولیت خواست و از طرف دیگر می‌دانیم كه اگر فقط به بعد علمی و تخصصی در دانشگاه‌ها نگاه كنیم ممكن است در آینده به تیغ دادن به دست زنگی مست منتهی شود. در شرح الوظایف نمایندگان محترم مسئولیت نظارت بر جریانات فكری و فرهنگی دانشگاه‌ها به آنان محول شده است مقصود تنها نظاره كردن و تماشا نمودن جریانات بدون هیچ گونه عكس‌العملی منطقی و اسلامی نیست بلكه مقصود جلوگیری قانونی از انحرافات و لغزش‌ها و جریانات باطل و فاسد است البته این كار بسیار حساس و ظریفی است كه باید برادران نماینده مواظب باشند به مجرد اینكه مخترص اختلافی با افراد یا جریاناتی پیدا كردند آن را با عنوان انحراف و التقاط و تكفیر نكوبند.

راه مجاهد: یك شیوه برخورد با دانشجویان و اساتید این است كه هر كس نظری مستقل و یا انتقادی نسبت به موضوعی دارد با مارك منافق، چپ، روشنفكر، منحرف منزوی كنند و در نتیجه باعث شده جریان دیگری كه نسبت به هر موضعی بی‌تفاوت و یا ساده‌اندیش تا جایی كه به جریان یا افرادی در خطر غرب فكر می‌كنند و عمل می‌كنند غیرحساس بوده و برخورد متناسب نمی‌كنند حالت تعدیل (عادلانه) نسبت به این دو شیوه برخورد، برخورد تعالی‌بخش و هدایتی با افراد و جریانات و برخورد قاطع با جریانات وابسته است.

فلسطین با زور آزاد می‌شود

كیهان   21/11/64

آیت‌الله منتظری در دیدار یا میهمان خارجی دهه فجر:

امروز انتظار ما از این برادران ایثارگر این است كه همچنان رسالت خطیر خود را در دفاع از جمهوری اسلامی و مبارزه بی‌امان با دشمن قسم‌خورده بعثی ادامه دهند.

رهبران سازمان آزادیبخش فلسطین به خصوص یاسر عرفات در اشتباهند كه می‌توان با همدستی صدام جنایتكار و حسین اردنی كه قاتل فلسطینی‌های مظلوم و آواره است چگونه برای ملت فلسطین دلسوزی می‌كند چیزی كه به زور گرفته شود اگر مسلمان‌ها غیرت داشته باشند و با هم هماهنگ عمل كنند با یك حركت میلیون اسرائیل را از صفحه تاریخ محو خواهند كرد.

استقلال سیاسی و اقتصادی قضات

كیهان   22/12/64

حضرت امیر در نامه معروفشان به مالك اشتر روی مسأله سیاسی و اقتصادی قضات سفارش زیادی نمودند و می‌فرمایند: قاضی باید ابهت و موقعیتش به حدی باشد كه تحت تأثیر افراد بالا و رؤسا حتی شخص حاكم و رئیس كشور و یا افراد متنفذ و متمكن از نظر مالی و یا مثلاً خان‌ها قرار نگیرد.

تضعیف یا انتقاد از دستگاه قضائی

نباید در رسانه‌های گروهی و روزنامه‌ها طوری برخورد شود كه كل دستگاه قضائی تضعیف شود البته انتقاد كلی و سازنده به شكلی كه به شخص یا مقامی توهین نشود حسابش جداست و مسئولین قضائی هم باید اگر نقطه ضعف و مورد فاسدی احیاناً در جایی دیدند فوراً با جدیت اقدام كنند تا به جاهای دیگر سرایت نكند.

همه در مقابل ظلم مسئولند

به كسی ظلمی شد همه افراد حتی آنهایی كه كنار نشسته‌اند و نق می‌زنند هم پیش خداوند مسئولند كه چرا با اینكه از شما مكرراً دعوت شد و امكان قضاوت شرعی هم بود دخالت نكردید و فقط تماشگر خلاف‌ها بودید.

سركشی زندان‌ها بدون اطلاع قبلی

رؤسا و مسئولان دادگستری‌ها در زندان‌های شهرهایی كه هستند مرتباً بدون اطلاع قبلی سركشی كنند و اگر خلاف‌هایی هست به آنها رسیدگی نمایند صاحبان حاجت و مراجعین را بدون دردسر بپذیرند و آنان را سرگردان نكنند.

راه مجاهد: تفكری در جامعه ما وجود دارد كه می‌گوید ضعف‌ها و خطاها و انحرافاتی كه وجود دارد به مسئولین نظام مربوط می‌شود و آنها وظیفه دارند و توانایی دارند این ضعف‌ها از بین ببرند و ما نه اطلاع دقیق داریم و نه قدرت داریم كسی را از جایی برداریم و یا مسأله‌ای را در جایی حل كنیم تفكر دیگری هم هست كه می‌گوید همه در قبال ضعف‌ها مسئولند و باید تلاش كنند اطلاع دقیق به دست آورده و با تحلیل دادن و راهنمایی كردن مسئولین و مردم ضعف را از بین ببرند.

كیهان 3/12/64

تلگرام تسلیت آیت‌الله منتظری به امام به مناست شهادت جمعی از شخصیت‌های كشورمان:

(جواب جنایت صدام (زدن هواپیمای مسافربری) در جبهه‌ها)

من مطمئنم كه رزمندگان شجاع اسلام همچنان با قدرت ایمان و اراده و عشق به كربلای حسینی و آزادی قدس جواب این جنایت وحشتناك صدام را در جبهه‌ها به زودی خواهند داد و فتوحات جدیدی را نصیب اسلام خواهند نمود.

رسالت  4/12/64

پیام آیت‌الله منتظری در مورد مسائل شیراز

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الدذین آمنوا ادخلوا فی السلم كافه ولاتتبعوا خطواه الشیطان انه لكم عدو مبین.

واعتصموا بحبل الله جمعیاً ولاتفرقوا.

ولا تنازعوا فتفشلو و تذهب ریحكم.

اهالی محترم شیراز دامت توفیقاتكم

برادران و خواهران پس از سلام به عرض می‌رساند این روزها اخبار نگران‌كننده‌ای از شیراز می‌رسد، توجه داشته باشید در این شرایط حساس كه دشمنان اسلام و انقلاب در خارج و داخل مشغول توطئه و تضعیف اسلام و نظام ما هستند دامن زدن به اختلافات جزئی و محلی از ناحیه هر كس و هر گروهی باشد برخلاف مصالح اسلام و مسلمین و نظر حضرت ولی عصر عج‌الله فرجه و امام امت مدّ ظله، می‌باشد.

در شرایطی كه عزیزان شما در جبهه‌های جنگ تحمیلی جان عزیز خود را فدای اسلام و انقلاب می‌كنند، چرا ما نباید به شرح صدر، برای رضای خدا و مصالح اسلام یكدیگر را تحمل كنیم و وحدت كلمه و حرمت یكدیگر را حفظ نماییم؟

همه باید مواظب حركات و كلمات خود باشیم و هیچ یك از ما برای دیگری خود را جهنمی و مبغوض خدا نكند. از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمودند: و هل یكب الناس علی المناخرهم فی النار الاحصائد السنتهم، آیا چیزی جز دروشده زبان‌ها، مردم را در آتش خواهد انداخت؟ اینجانب شخصاً به هیچ وجه راضی نیستم به عنوان اظهار علاقه یا حمایت از من به یك فرد مؤمن یا شخص عالم و روحانی یا مقامی دیگر اهانت شود، خدا هم راضی نیست. سعی كنید همه با هم برخوردتان برادرانه و عاقلانه باشد ما همه باید از خدا بخواهیم دل‌های ما را به یكدیگر مهربان كند و به همه ما توفیق دهد عیوب خود را برطرف كنیم، هیچ یك از ما بی‌عیب نیستیم و به گفته شاعر عرب در بزرگواری مرد همین بس كه بتوانیم عیب‌های او را شماره كنیم.

«كفی المرء نبلا ان تعد معایبه»

اینجانب نظر خود را نسبت به مسائل شیراز به عرض امام امت مدظله رسانده‌ام تصمیم نهایی با معظم له می‌باشد.

والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته

دهم جمادی (2) 1406

راه مجاهد:

همان‌طور كه آیت‌الله منتظری فرمودند ما در اینگونه مسائل باید با شرح صدر و صبر انقلابی تحمل برخوردهای همدیگر را داشته باشیم و در ضمن در مقابل خط‌های غلط جامعه هم بی‌تفاوت نباشیم و امت همیشه در صحنه در قبال جریان‌های منحرف قضاوت خواهند كرد.

كیهان 24/12/64

ظواهر كلاس‌ها و اساتید متعهد

مسأله كتاب و ظواهر كلاس‌ها را و خود دانشگاه را اسلامی كردن گرچه مهم و لازم است ولی از نظر رتبه متأخر است اگر استاد واقعاً از هر نظر خوب و متعهد باشد می‌تواند كتاب‌ها و برنامه‌ها را در حین تدریس و تعلیم برطرف كند.

انتظار ما از شورای عالی انقلاب فرهنگی این است كه به جای توجه به امور سطحی و جزئی، امور اساسی و كلیدی و از جمله مسأله تربیت مدرس و اساتید و تأمین حوایج و نیازهای آنان را مورد نظر جدی قرار دهد.

انبیا نعمت خدا هستند

كیهان  20/1/65

نعمت‌های معنوی خداوند همچون نعمت الهی و ارسال رسل كه انسان‌ها را می‌سازد و به آنان رشد و كمال و انسانیت می‌دهد.

اسلام و سه مرحله رشد انسان

اصول دین اسلام مربوط به مرحله تعقل و جهان‌بینی انسان است و دستورات اخلاقی اسلام مربوط به مرحله غرایز و احساسات انسان و قوانین احكام پنجگانه شریعت مربوط به مرحله اعضا و جوارح می‌باشد.

با مذاكره حتی یك وجب از خاك فلسطین آزاد نمی‌شود

اینكه بعضی سران خیال می‌كنند با مذاكره و معاملات سیاسی و افتادن به دامن ملك حسن و ملك حسین و امثال آنها می‌توانند برای مردم فلسطین كاری بكنند سخت در اشتباهند، من مطمئنم با این‌گونه حركت‌ها حتی یك وجب از اراضی فلسطین اشغالی از چنگ اسرائیل آزاد نمی‌شود باید اسرائیل را با یك مبارزه طولانی بر اساس تعالیم اسلام و نیروهای اسلامی و مردم منطقه از فلسطین و لبنان اخراج نمود همان‌گونه كه در جنوب لبنان تجربه شد، البته این معنی كار آسانی نیست و زحمت و فداكاری نیاز دارد.

كیهان 16/1/65

به جاست جزواتی مختصر مشتمل بر چندین آیه و منتخبی از كلمات قصار نهج‌البلاغه كه مربوط به معارف دینی و امور اخلاقی و اجتماعی باشد به شكل جالبی چاپ شود و در اختیار جوانان قرار گیرد و تأكید كردند مناسب است در سال آخر دبیرستان‌ها چنین جزواتی به دانش‌آموزان تدریس شود و جزو برنامه‌های درسی و امتحانی آنان قرار گیرد.

تمام این مصیبت‌ها به خاطر آن است كه بسیاری از مسلمانان و زمامداران كشورهای اسلامی اكثراً انصار و یاوران واقعی قرآن نیستند و گرنه ممكن نیست ملتی كه یاور و ناصر قرآن باشد در دنیا ذلیل و مخذول گردد اگر سران كشورهای اسلامی به دستورات این كتاب الهی در مورد برخورد با كفار ظالمین و متجاوزین عمل می‌كردند این قدر خود را در برابر ریگان و قدرت‌های فاسد دنیا كوچك و ذلیل نمی‌كردند.

 

اخبار ولایت فقیه و ایدئولوژیك

حكومت اسلامی، اساس فروع دین و احكام اسلامی است

قسمت‌هایی از درس «ولایت فقیه» آیت‌الله العظمی منتظری (جلسه پنجم)

در تاریخ 12/10/63

در این بحث ایشان اثبات می‌كنند كه اجرای احكام و دستورات اسلامی لازمه‌اش وجود حكومت اسلامی است. لازم به تذكر است كه چنانكه این تفكر در حوزه‌ها پذیرفته شود و در سیستم آموزشی راهنمای عمل قرار گیرد، تحولی جدی در سیستم فقهی و روش فقهای ما به وجود خواهد آمد. ایشان چنین می‌گویند:

زكات:

«... در باب زكات كه مورد بحث ماست اولاً همین سهم «عاملین مؤلفه قلوبهم» مربوط به حكومت است. طبع اولیه زكات این نبوده است كه هركس برای خودش یك قوم و خویش و همسایه‌ای دارد، یك چندر غاز هم بدهد به او. اینكه دیگر عاملین نمی‌خواهد. عاملین معلوم می‌شود كه یك حكومت مركزی است و زكات مالیاتی مربوط به این حكومت است و بایستی رسماً تشكیلات دارایی و یا وزارت دارایی داشته باشد. اینها جمع‌آوری شود و بعد به حكومت مركزی رسانده شود و بر اساس نیازهایی كه در این منطقه است مصرف شود كه خلاصه نتیجه می‌شود كه بر اساس یك اجتماع و حكومت زكات تشریع شد. لذا در زمان پیامبر(ص) و در زمان خلفا و زمان حضرت امیر(ع) از طرف حكومت مي‌فرستادند و می‌گرفتند، و بر اساس ضوابطی تقسیم می‌كردند، آن وقت قاعدتاً باید معلوم و منظم باشد. این طور نباشد كه در یك شهر وجوهاتشان را به یك عده‌ای بدهند و اینها فوق نیاز داشته باشند و یك گوشه‌ای از مردم محروم باشد و هیچی گیرشان نیاید. بنابراین و اصلاً تشریع زكات بر اساس یك حكومت مركزی است و لذا عامل برایش معین كردند و عامل باید جمع‌آوری كند. اگر بنا بود هركس زكات را به قوم و خویشش بدهد، دیگر عاملین نمی‌خواهد و در قرآن «عاملین مؤلفه قلوبهم» قرار داده معلوم می‌شود تشریع زكات بر اساس تشكیل حكومت و تشكیلات می‌شود پس نقش اینكه «عاملین» مؤلفه قرار داده معلوم می‌شود. تشریع زكات بر اساس تشكیل حكومت بوده و در زمان پیغمبر و ائمه حق نداشتند خودشان بدهند، منتهی ائمه ما دیدند حكومت‌ها از حق منحرف شده‌اند وجوهات بیت‌المال صرف عیاشی‌های خلفای جور می‌شد و بنی عباس و بنی امیه با آن وضعیتی كه داشتند و شب‌نشینی‌های بغداد، شیعیان در فقر و محرومیتند. قاعدتاً بر این اساس است كه اگر در اقلیتند سفارش خودشان را می‌كنند نتیجه اینكه ائمه فرمودند شما اجمالاً زكاتتان را بدهید به افراد خودتان و الا این طوری نبود كه اصلاً تشریع زكات بر این باشد كه هركس خودش بدهد.

خمس:

اولاً كه اصلاً تمام خمس حق الولایت است و حق الحكومت است. این خمس مال امام است به «كانه الامام» نه اینكه ملك شخصي امام است جنس متعلق به شخص جعفربن محمد(ع) نیست، خمس یا سهم امام مال حضرت ولی عصر مال ملك شخصی ایشان نیست، مال مقام امامت و حكومت مسلمين است. لذا منتقل به امام بعدی می‌شود. لذا می‌گوید مال دولت است. مال منصب امامت است نه شخص معصوم. این منصب امامت حیثیت تعدیله نیست كه بگویم حالا كه حضرت جعفربن محمد صلوات الله عليه شده است چون امام وقت است امامتش سبب شده كه یك پنجم بلكه مال‌های مردم و همه انفال و مال‌های بی‌صاحب همه آنها مال جعفربن محمد است. منتهی چون امام شده امامت سبب شده كه ملك شخصی او باشد، نه خیر ملك شخصی ایشان نیست هر جا در روایت دارد اعمال الامامت یعنی مال امام شود یعنی مال حكومت است، مال حاكم است نه مال ملك شخصی. این روایت از ابن بصیر كه مگوید: بر امام زكات است؟

حضرت می‌فرماید: یا ابابصیر گرفتی كه امام زكات نداشته باشد. اصلاً همه زمین مال امام است. الارض مافیها مثلاً مال امام است.

حضرت جعفربن محمد(ع) زكات به ایشان تعلق می‌گیرد، مسلمان بوده خودش ملك شخصی داشته باشد، گندمش به حد نصاب برسد، زكات بر او واجب است كه بدهد. اینكه می‌فرماید به امام زكات نیست، این طور نیست كه اگر حضرت گندمش به حد نصاب برسد، زكاتی در كار نیست. زكات به او واجب است مراد این است یعنی مالی كه مال حكومت است حكومت كه دیگر مالیات ندارد. شما مردم طلاهایتان اگر به حد نصاب برسد، باید زكاتش را به حكومت اسلام بدهید. اما حكومت كه این طلاها و زكات‌ها را در بانك مركزی نگه می‌دارد برای اینكه پشتوانه كشور باشد برای اینكه در وقت نیاز به مصرف برساند. اینكه بخواهد زكات بدهند زكات دیگر ندارد.

زكات را به خودش بدهد؟ اینكه حضرت می‌فرماید بر امام زكات نیست یعنی مالی كه از آن امام است، از جهت امامتش یعنی «مال حكومتش» یعنی مالیات مالیات ندارد. مالیاتی كه در وزارت دارایی است دیگر مالیاتی به آن نمی‌بندند.

انفال:

... اموالی كه شخص خاصی رویش زحمت نكشیده، تولید نكرده، چیزی را كه شخص خاصی درست نكرده، زمین خدا، كوه‌ها مال خداست، دریاها مال خداست. خدا قرار داده برای همه برای اینكه همه از آن استفاده كنند. اینكه شما زحمت كشیدی رویش كار كردی شما آن كارت را مالكی، شما آن كارت را مالكی. شما روی زمین كار كردی احیا كردی، احیا را مالكی نه زمین را. اما اینهایی كه رویش كار نكردند مال خداست. بایستی در مورد همه استفاده شود. حالا كه نبایست مورد استفاده قرار بگیرد، همه جمعیت متبلور می‌شود در امام و حاكم بحق. حاكم به حق این اموال عمومی را در اختیار می‌گیرد و برحسب نیازهای ملت به مصرف ملت می‌رساند. اینكه انفال را خدا می‌فرماید یسئلونك عن النفال من الانفال لله و للرسول. یعنی انفال مال اشخاص نیست مال خداست و مال رسول كه حاكم است از طرف خدا و از رسول هم به امام منتقل می‌شود. این همه روایات داریم انفال از آن امام است، غنیمتی كه گرفته می‌شود، مال امام است. زمین مال امام است. تمام چیزهایی كه ملك شخصی نیست مال امام است. یعنی بما انّه الامام، بما انّه حاكم المسلمین پس اصلاً در اختیار حكومت است و بایستی یك حكومت باشد كه اینها را برحسب نیاز توزیع كند كه این طور نباشد یك آدم قلدری از این كوه تا آن كوه و زمین‌هایش را متر تا متر بفروشد و یك عده را بیچاره كند نه این طور نباید باشد. در اختیار حاكم بحق باید باشد برحسب نیاز مردم به مصرف برساند. آن وقت آیه قرآن این طور دارد:

یسئلونك عن الانفال، قل الانفال لله و للرسول و لذی القربی و الیتامی والمساكین و ابن السبیل.

می‌بینی مازندران كه فلانی جنگل كجا تا كجا را وقف كرده غلط كرده، مال خداست. مال خدا را كسی حق ندارد وقف كند. خان بوده زور داشته جنگل را گرفته، مثل موقوفات پهلوی. محمدرضا همه را به اسم بنیاد پهلوی درآورده بود و وقف كرده بود. اینطور وقف‌ها باطل است. از این كوه تا آن كوه را وقف امام حسین كرده تو به چه حقی وقف كردی؟

پس انفال مال امام است یعنی مال حكومت است. مال حكومت مركزی است.

حج:

حج جنبه‌های سیاسی و حكومتی آن خیلی قوی‌تر از جنبه‌های عبادی‌اش است مثل همین نماز جمعه است. خداوند نماز جماعت را وسیله اجتماع هر روزی قرار داده، نماز جمعه را وسیله اجتماع مردم در یك شهر از فرسخ تا فرسخ در یك روز. نماز عید هم باز وسیله اجتماع همگانی است. و حج وسیله اجتماع متمكنین جهان اسلام است كه جمع شوند و تفاهم كنند به نفع اسلام. آیه شریفه قرآن دارد: جعل الله الكعبه بیت الحرام قیاماً للناس- قیام مردم است. یعنی بدون كعبه مردم مسلمان نمی‌توانند روی پای خود بایستند. اگر بنا باشد حج یك چیز بی‌محتوایی باشد، و بروی و كاری به چیزی نداشته باشی، یك احرامی بپوشی یك دوری هم بزنی و اصلاً ندانی در دنیا چه می‌گذرد، این حجاجی كه آمدند از كجا آمدند یا اصلاً در كشورشان چه می‌گذرد، اصلاً بر این اساس باشد كه قیام للناس نیست. پس نعوذ بالله قرآن بی‌خود گفته قیاماً للناس كعبه را خدا قیام مردم قرار داده است. روایت است عن ابی عبدالله(ع) روایت 18 باب 1 وفی خبر هشام

«و امرهم بما یكون من امر طاعته فی الدین و مصلحتهم من امر دنیا و جعل فیه الاجتماع من الشرق و الغرب لیتعارفوا» این امر از همه مهمتر است «لیتعارفوا» تا همدیگر را بشناسند و بفهمند مسلمان‌ها در اندونزی در چه حالی هستند. مسلمان‌های اوگاندا در چه فشاریند؟ كه یك دفعه حكومت می‌ریزند در مسجد امام جماعت و همه را یكدفعه به شهادت می‌رسانند. همدیگر را بشناسند و از حالت همدیگر اطلاع پیدا كنند «لیتعارفوا» آن وقت الان حجاجی كه به این مسائل توجه ندارند و به همدیگر توجهی ندارند این طور نكات حج را رعایت نمی‌كنند اصلاً كاری ندارد آنجا افریقایی است و چی هست. همین طور سرش را پایین می‌اندازد و طواف خانه كعبه می‌كند و می‌رود در مسافرخانه و مثلاً مشغول خوردن پرتقال می‌شود این حجی كه اسلام تشریح كرده نیست...»

 

سال پنجم شماره37 – مرداد و شهریور 1365

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

قاطعیت در مقابل ناراضی‌تراشان

كیهان  2/2/65

آیت‌الله منتظری:

آقایان (استانداران) در هر منطقه هستند سعی كنند به ارگان‌ها و ادارات آنجا به خصوص ارگان‌هایی كه مردم بیشتر با آن سر و كار دارند، محرمانه بازرسین متعهد و صادق بفرستند و از برخورد آنها با مردم مطلع شوند. اگر تخلف و چیزی كه موجب نارضایتی مردم باشد با قاطعیت عمل كنند.

در جهت قطع وابستگی از نفت، احیای كشاورزی را جدی بگیریم.

با این مشكلات و بحران‌هایی كه هر روز در دنیا از طرف ابرقدرت‌ها به شكلی برای ما درست می‌كنند ما باید با جدیت و بدون شعار و حرف به سمت جدایی از وابستگی به نفت و تك‌محصولی برویم و واقعاً به مسأله كشاورزی و احیای صنایع داخلی توجه كنیم. برای احیای كشاورزی استانداران سعی كنند هرگونه امكاناتی كه می‌توانند از دولت بگیرند و در اختیار كشاورزان قرار دهند. از قبیل تأمین آب و كود و بذر و تسطیح زمین و ساختن سد خاكی و غیره و یا خرید به موقع محصولات كشاورزان و رفع موانع اداری كه معمولاً وجود دارد و با دادن سوبسید به جای شهرها به كشاورزان انگیزه ماندن در روستاها و افزایش تولید را فراهم كنند.

استانداران می‌توانند با نشان دادن كفایت و لیاقت حتی‌المقدور مشكلات و كارها را بدون احاله به مركز حل نمایند و تا می‌شود كارهای مردم به شكل انقلابی و ضربتی در خود استان‌ها انجام شود.

ارتباط با خدا، كمال موجودات

كیهان   4/2/65

آیت‌الله منتظری:

 حقیقت و واقعیت نظام هستی این است كه خداوند موجودی كامل و همه موجودات ناقص و در پرتو وجود حق است و كمال انس و جن به این است كه با خدا ارتباط پیدا كنند و او را پرستش و عبادت كنند.

برتری‌طلبی، خصلت شیطانی

شیطان خواست از نظر نژاد خود را برتر از انسان‌ها قرار دهد و بدعت برتری انسان بر انسان دیگری مال شیطان است و یكی از هدف‌های اساسی انبیا همین جلوگیری از استكبار یك دسته بر دسته دیگری است.

راه انبیا، شخصیت دادن به مستضعفین

مستعمرین دنیا وقتی كه خواستند بر بشر مسلط شوند اولین كاری كه كردند مردم را كوچك و شخصیت‌های آنان را از خودشان سلب نمودند و در مغز آنان این تصور را به وجود آوردند كه علم و قدرت فقط مختص به امریكا و اروپاست لذا بایستی كاری كرد كه انبیا كردند و به مستضعفین فهماند كه طواغیت بی‌خودی به شما مسلط شده‌اند و خودتان شخصیتی هستید.

این فداكاری ملت عزیز ما و اینكه تبلیغات سوء در آنها اثر نمی‌كند مقدمه ظهور حضرت مهدی (عج) خواهد بود.

كیهان 9/2/65

آیت‌الله منتظری خطاب به طلاب عازم جبهه:

این حركت (رفتن به جبهه) آقایان بسیار لازم و قابل تقدیر است ولی ترتیبی بدهید كه همیشه جبهه‌ها به اندازه نیاز روحانی و اهل علم داشته باشد. این طور نباشد كه همگی یك دفعه به جبهه‌ها هجوم بیاورند و بعداً جبهه‌ها خالی شود و این معنی نیاز به سازماندهی و تنظیم دارد.

آموزش نهج‌البلاغه در جبهه‌ها

آقایان سعی كنند در جبهه‌ها مسائل شرعی لازم كه رزمندگان نیاز دارند گفته شود و چه بهتر از رساله گفته شود، یعنی سعی شود متن احادیث پیامبر و ائمه علیهم‌السلام از روی كتاب‌های معتبر و یا متن نهج‌البلاغه در اختیار رزمندگان قرار گیرد.

راه مجاهد:

مطالعه و آموزش نهج‌البلاغه تحول بزرگی در جبهه‌ها به وجود می‌آورد چراكه خطبه‌های نهج‌البلاغه در تمام زمینه‌ها از قبیل نظامی- سیاسی- روانی و... شیوه اسلامی را ارائه داده است.

روحانیت و ساده‌زیستی و منزل شخصی

آقایان علما و ائمه جمعه و جماعات كه در حقیقت رهبران فكری و دینی مردم هستند توجه به اهمیت و حساسیت وظایفشان و انتظاراتی از آنان وجود دارد داشته باشند. باید با بسیاری از مباهات و یا تشریفات و داشتن مثلاً منزل و ساختمان كلاً هرچند از پول شخصی هم باشد پرهیز كنند.

راه مجاهد:

برای رسیدن به خودكفایی و مقابله با فشارهای امپریالیسم نوع زندگی نقش تعیین‌كننده دارد. امیدواریم رهنمودهای آیت‌الله منتظری به‌طور كامل تحقق یابد و روحانیون كه در این مورد ابهام دارند از ایشان استفتا نمایند.

آموزش همه‌جانبه در جبهه‌ها

در جبهه‌ها كه تشریف بردید سلام مرا به رزمندگان عزیز برسانید و بگویید وقت خود را صرف شعار تنها نكنند. البته شعار باید باشد ولی بیشتر وقت خود را صرف سازماندهی و تقویت آموزش‌های رزمی و نظامی لازم و فكر كردن برای طرح‌های مفید جهت پیروزی در جنگ بكنید.

طلاب باید نهضت‌های آزادیبخش را كاملاً بشناسند.

كیهان  14/2/65

آیت‌الله منتظری:

برادران اهل علم و طلاب حوزه به نهضت‌های رهایی‌بخش اسلامی هم توجه كنند. باید نهضت‌های آزادیبخش را كاملاً شناخته و در حد توان و قدرت به آنان كمك فكری كرد این طور نباشد كه نسبت به آنان بی‌اطلاع باشیم امروز باید طلاب حوزه‌ها، آنچه را در دنیا می‌گذرد و سیاست‌های شرق و غرب و نهضت‌های اسلامی كه با استعمارگران مبارزه می‌كنند اطلاعات كافی داشته باشند تا بتوانند به آنان كمك كنند.

راه مجاهد:

تشكیل كتابخانه سیاسی در حوزه‌های علمیه از موارد تحقق این رهنمود است.

درگیری امل- فلسطینی‌ها به نفع اسرائیل و امریكاست

آیت‌الله منتظری:

اینجانب مجدداً خاطر شریف علما اعلام لبنان و تمام جمعیت‌ها و گروه‌های مسلمان و مبارز لبنانی و فلسطینی را با توجه به حساسیت شرایط كنونی لبنان و توطئه‌هایی كه برای سركوبی حركت‌های اسلامی در آن كشور و انحراف مسیر انقلاب فلسطین در جریان است جلب می‌كنم و متواضعانه از تمام آنها می‌خواهم به عواقب این درگیری‌های خونین كه جز در مسیر منافع اسرائیل و امریكا و دیگران نیست كاملاً توجه نمایند.

راه مجاهد:

دست‌های مرموزی كه از عوامل سیا و موساد می‌باشند در جهت ایجاد درگیری بین نیروهای مبارز و ساف فعالند كه از جمله دست‌های مرموز «محسن سلیم» از عوامل سازمان سیا می‌باشد كه گفته بود باید محور ساف- خمینی و ساف- سوریه از بین برود. شرح كارهای «محسن سلیم» در نشریه راه مجاهد شماره 36 و كتاب اسناد لانه جاسوسی شماره 38 آمده است.

سعه صدر در برخورد با گروه‌ها و جناح‌ها

كیهان 26/3/65

از آنجا كه ائمه جمعه نمایندگان رهبری انقلاب هستند و دارای مقام شامخ روحانیت می‌باشند باید شمول و شرح صدر خود را نسبت به تمام افراد و گروه‌ها و جناح‌ها حفظ كنند و اگر فرضاً به جناح و حزب خاصی علاقه‌ دارند سعی كنند در كانال خاص آن گروه و حزب قرار نگیرند و تحت تأثیر مسائل خط‌بازی و این حزب و آن جناح و گروه قرار نگیرند.

راه بیان حاجات بدون ترس و با وقت كافی برای مردم

برای مراجعه مردم و افراد حاجتمند وقت خاصی را در نظر بگیرند تا این افراد بتوانند بدون ترس و ملاحظه خواست‌های خود را با ائمه جمعه كه محورهای معنوی و روحانی در شهرستان هستند مطرح سازند. حضرت امیر(ع) روی همین موضوع در نامه‌شان به مالك اشتر تأكید می‌فرمایند كه باید افراد حاجتمند و صاحب درد بدون ترس از محافظین و اعوان، درد خود را بتوانند با یك شخصیت معنوی و روحانی مسئول در یك منطقه مطرح كنند.

مبارزه منفی به شیوه گاندی برای خودكفایی

همان‌گونه كه گاندی در هندوستان در مقابل فشار انگلستان با مبارزه منفی و مصرف نكردن بسیاری از اجناس خارجی موفق و پیروز شد ما هم باید در بسیاری از چیزها كه از خارج وارد می‌شود و ضروری زندگی هم نیست یك حركت و مبارزه منفی را شروع كنیم تا انشاءالله بتوانیم مشكلات را پشت سر بگذاریم و به استقلال و خودكفایی كامل برسیم و انتظار مردم این است كه روحانیون و ائمه جمعه در این حركت پیشقدم باشند.

راه مجاهد:

عده‌ای از مسئولین معتقدند باید مصرف متوسط را گرفت و آن عبارت است از میانگین حد اعلای مصرف و حداقل مصرف در صورتی كه ملاك قناعت و كم‌مصرفی باید خط مشی آزادی قدس باشد.

باید اجناسی را مصرف كنیم كه خود تولید كرده باشیم و اجناسی را تولید كنیم كه در خدمت آزادی قدس و كربلا باشد.

آزادی نوشتن در روزنامه‌ها برای معتقدین به انقلاب و اسلام

اگر فرضاً جناحی فكر من و شما را قبول ندارد ولی به اسلام و انقلاب اعتقاد دارند بگذارید حرفش را بگویند و در روزنامه‌ها بنویسند، مزاحمت برایشان درست نكنید اگر اشتباه می‌گویند شما حرف آنها را عمل نكنید و اگر فرضاً مطالب خلاف انقلاب و كشور گفتند بگذارید قوه قضائیه و مقامات مربوطه از طریق قانونی اقدام كنند. اینكه عده‌ای بریزند و افراد را بزنند كار درستی نیست و ممكن است به هرج و مرج كشیده شود.»

راه مجاهد:

آیت‌الله العظمی منتظری برای چندمین بار این رهنمود را به روزنامه‌ها فرموده‌اند قابل سؤال است كه چرا روزنامه‌ها این تكلیف را انجام نداده‌اند.

برای اداره مملكت تنگ‌نظری را كنار بگذاریم

ائمه محترم جمعه در خطبه‌ها كارهای تندی كه در گوشه و كنار از بعضی افراد سر می‌زند، جلوگیری كنند و به افراد توصیه نمایند با این تنگ‌نظری‌ها نمی‌شود كشور را حفظ كرد.

آیت‌الله منتظری آموزش قرآن و نهج‌البلاغه و متون اسلامی را به اهل منبر توصیه می‌نماید.

در خطبه 239 از سلسله درس‌هایی از نهج‌البلاغه خرداد 65

من به همه توصیه می‌كنم به خصوص طلاب و فضلا كه قرآن و نهج‌البلاغه را بخوانند و تماس داشته باشید همه درس كلمات یافتنی نیست اهل منبر به جای اینكه چیزهایی را ببافید كتاب كافی و قرآن و نهج‌البلاغه را به مردم بگویید.

كلمات نهج‌البلاغه خیلی بیشتر تأثیر دارد تا كلمات ما كه به هم می‌بافیم از رو بخوانید، بگذارید بگویند بی‌سواد است حتی رساله را هم از رو بخوانید شاید اشتباه كنید.

راه مجاهد:

 1 ـ رهنمود آیت‌الله منتظری به جامعه وعاظ و اهل منبر، تحول بزرگی در جهت زنده كردن فقه 14 معصوم(ع) و متون اصلی اسلام است.

2 ـ این رهنمود موجب می‌شود كه پامنبری، نسبت به اهل منبر خود كم‌بین نشود فعلاً پامنبری با خود چنین می‌گوید ما كجا در توانمان هست كه آن همه روایت و مسأله و... را از حفظ كنیم ولی اگر شیوه از رو خواندن باب شود، در توان همه مردم خواهد بود و الحمدالله قرآن و نهج‌البلاغه و اصول كافی و رساله به حد وفور با ترجمه‌های فارسی در دسترس مردم قرار دارد.

3 ـ با رهنمود خود اهل منبر هم رشد بیشتری می‌كنند و وقت خاصی برای آماده‌سازی خود و حفظ قرآن و روایت و مسأله نمی‌گذارند و بدین ترتیب وقت بیشتری می‌توانند در جهت خدمت به انقلاب و اجتهاد انقلابی و تحقق مذهب آزاد كنند.

توصیه آیت‌الله منتظری به مطبوعات در سال گذشته

اوایل زمستان سال گذشته آیت‌الله منتظری مسئولین روزنامه‌های كیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی، و... را به نزد خود خواندند و ضمن صحبت با آقایان شدیداً از وضع مطبوعات انتقاد كردند. ایشان گفته بودند وضعیت مطبوعات به‌گونه‌ای است كه هر كس به آنها نگاه كند قضاوتش این است كه آزادی نیست.

ایشان به مسئولین مطبوعات گفته بودند كه بروید با افراد و جریانات مختلف مصاحبه كنید و نظراتشان را بنویسید و از جمله از آقایان مهندس سحابی، دكتر پیمان و جداشده‌های از مجاهدین نام برده بودند.(1)

ایشان ادامه داده بودند كه نظرات مخالفین نظیر مهندس بازرگان را هم منعكس كنید. این سخنان ایشان برای مسئولین جراید ابهاماتی پدید آورد بدین صورت كه آیا بیان نظرات نهضت آزادی در رابطه با مسائل مختلف نظیر جنگ و... باعث به هم خوردن اوضاع و ایجاد شبهه در میان توده مردم نمی‌شود.

آیت‌الله منتظری پاسخ دادند كه هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و وحشت مسئولین مطبوعات دلیلی ندارد و ادامه داده بودند كه این افراد نظراتشان در جامعه پخش می‌شود ولی شما با منعكس نكردن آن موجب می‌شوید كه دیگران فكر كنند در مملكت دیكتاتوری است. ایشان گفته بودند بروید و حتی نظرات كسانی را كه به امام و انقلاب و جمهوری اسلامی هم انتقاد دارند بنویسید مگر آنكه بر علیه اسلام باشد و جنبه الحادی داشته باشد.

(1)- در پی سؤال از دفتر ایشان مشخص شد كه منظور ایشان از جداشده‌های از مجاهدین، مهندس میثمی می‌باشد.

 

سال پنجم،  شماره 38،   مهر و آبانماه 1365

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

كیهان   4/4/65

باید جوهای كاذب را بشكنید و از جوسازی نهراسید

جوهای كاذبی كه درجامعه گاهی اوقات به واسطه یك جهتی پیدا می‌شود مثلاً فرض كنید هیجان درست می‌كنند در مردم، تحت‌تأثیر این جور چیزها قرار نگیرند، بلكه جوها را بشكنید و واقعیت‌هایی كه در جامعه است درك كنید و همان واقعیت‌ها را منعكس كنید.

راه مجاهد:

به نظر می‌رسد یكی از جوهای كاذبی كه به وجود آمده همان دوقطبی كاذب بین بخش خصوصی و بخش دولتی است. در حالی كه شعار واقعی باید حول محور قناعت و خودكفایی باشد، مملكت اعم از بخش خصوصی یا دولتی تاكنون به درآمد نفت وابسته بوده كه در این مرحله از انقلاب خودكفایی رهایی از نفت مهم است. در این راه دشمن به هیچ كدام از دو بخش رحم نمی‌كند.

خط دهنده باشید ولی بر اساس «خدا، قرآن، خمینی»

خط صحیحی كه مطابق اسلام و گفتار خدا و پیغمبر است و امام هم الان رهبر انقلاب است و ایشان الگو و نمونه بر این معناست، صحیح اسلامی را همیشه به ملت و دولت و به مسئولین القا بكنید، خط‌دهنده باشید.

 مردم ما دیگر عوام نیستند و رشد فكری- سیاسی كرده‌اند.

خلاصه بدون رودربایستی نگویید مردم عوام هستند و نمی‌فهمند شكر خدا مردم ما واقعاً یك رشد فكری و رشد سیاسی پیدا كردند این همه از تبلیغات سوئی است كه در خارج علیه انقلاب ما می‌شود اگر مردم 50 سال پیش از این بود انقلاب شكست می‌خورد.

راه مجاهد:

با توجه به این شناخت آیت‌الله منتظری از مردم ایران، از دولت می‌خواهیم كه با صراحت مسائل و مشكلات خود را با مردم جانباز درمیان بگذارد و از مردم راه حل بخواهد.

آبروی كسی را نریزید كه گناهش از زنا و ربا بیشتر است

در یك حدیث دارد یك درهم ربا بدتر از 70 زنا است نه اینكه زنا كوچك است، ربا خیلی مهم است آن وقت می‌فرماید از ربا بدتر بردن آبروی برادر دینی است. برای اینكه ربا مال برادر دینی را از بین برده در این جور چیزها آبرو و شخصیت طرف را از بین برده‌ای.

در برابر اندیشه‌های مختلف وسعت نظر داشته باشید

روزنامه‌ها وسعت نظر پیدا كنند. اجازه دهند افكار و اندیشه‌های مختلفی پخش شود. البته یك وقتی است یك كسی اصلاً با انقلاب، اسلام با اینها مخالف است می‌خواهد افكار ماركسیستی منتشر كند. این را اجازه نمی‌دهیم اما یك وقتی یك كسی به انقلاب و به رهبر انقلاب عقیده دارد. در یكی از مسائل اجتماعی، اقتصادی فرض كنید سیاسی حرف دارد. اجازه دهید این حرف او پخش شود و تنگ‌نظر نباشید.

راه مجاهد:

بارها آیت‌الله منتظری در مورد آزادی دادن به افراد برای پخش افكارشان رهنمود داده‌اند كه كمتر عملی شده است.

برای بهتر اجرا شدن آن به نظر می‌آید سه پیشنهاد  زیر مفید باشد.

الف: تقویت حریت در بین افراد و مطبوعات تا از غیرخدا بیمی به دل نداشته باشند.

ب: بیشتر شدن ارتباط افراد صادق اعم از گروه‌ها و نظام.

ج: ریشه‌یابی اینكه چرا بهار آزادی بعد از انقلاب با آن همه عظمت از بین رفت.

مبارزه منفی به شیوه گاندی برای خودكفایی

در شرایط فعلی كشور، هم گرفتار جنگ هستیم و هم نفت را توی سرش زدند و مواجه با اشكالات هستیم. این مبارزه منفی را من انتظار دارم... همان كاری را كه گاندی در هندوستان كرد و طرفدارانش با انگلستان مبارزه كردند. گفت لباس فاستونی انگلیسی نپوشید، تولیدات خودمان را توسعته بدهیم و از آن استفاده كنیم و از این چیزهای لوكس و خرج‌های زیادی و ریخت و پاش‌های زیادی در ادارات و جاهای دیگر صرف نظر كنیم... برای ما ننگ است كه گوشت آرژانتینی و زلاندنو و معلوم نیست كه چه كوفتی است اینها را به ملت بدهند. باید مصرف را كم كرد. از آن طرف هم بایستی لبنيات و دامداری خودمان را توسعه بدهیم به همان چیزی كه داریم خودكفا بشویم.

با نظارت دولت مردم را واقعاً در امور شركت دهید

در اقتصاد، نه سرمایه‌داری افراطی غرب، نه اقتصاد دولتی شرق و آن عقیده‌ای كه من همیشه داشته ام توزیع، واقعاً نه اسماً فقط به مردم محول شود. منتها با نظارت. دخالت مستقیم دولت چند اشكال دارد یكی اینكه موجب تنفر و بغض‌های ملت می‌شود و دیگر اینكه استعدادها ركود پیدا می‌كند.

بچه‌های خوب كه به دام سران گروه‌های منحرف افتاده‌اند لج‌بازی را كنار بگذارند.

سران گروه‌ها را ما از اول می‌دانستیم آدم‌های منحرفی هستند ولی بسیاری بچه‌های خوب و مخلص به دام اینها افتادند حالا خطاب من به این بچه‌ها این است كه هنوز تردید دارید در اینكه راهی كه می‌رفتید اشتباه است؟ بعد از اینكه این همه ترور به دست گروهك‌ها شده حالا كه به دامن صدام جنایتكار رفته‌اند از آن طرف همكاری با امپریالیسم شرق و غرب و اینها. اما هنوز شما بچه‌ها گرفتارید، لج نكنید و آدم نباید لج بكند.

كیهان  11/4/65

در ارتباط با خدا مشكلات قابل تحمل می‌شود

آیت‌الله منتظری در دیدار با خانواده‌های شهدای هفتم تیر و خانواده شهدا:

انسان اگر به حال خودش باشد عاجز است از تحمل بسیاری مصیبت‌ها و مشكلات، اما اگر ارتباط خود را با خدا محكم كند خداوند انسان را كمك می‌كند. از خداوند كمك بخواهید. صبر را پیشه خود قرار دهید، بردبار باشید و با خدا ارتباط پیدا كنید و نماز وسیله ارتباط با خداست.

در رهایی از صدام- رجوی در مقابل خدا توبه كنید

به این جوانانی كه در دام سران گروهك‌ها افتاده‌اند نصیحت می‌كنم آیا هنوز تردید دارید؟ آیا روشن نشده است كه سران شما خودفروخته ابرقدرت‌ها و استعمارگران هستند؟ وقتی سران شما با صدام خائن با این همه جنایت همكاری دارند، هنوز هم شك دارید؟ حیفتان بیاید از خودتان. لج نكنید. به دامن اسلام و كشورتان برگردید توبه كنید و گذشته‌تان را جبران نمایید.

استقلال و خودكفایی راه الگوشدن جمهوری اسلامی

دولت و ملت و روحانیت و ارگان‌ها دست به دست هم داده كاری كنید كه جمهوری اسلامی قرار بگیرد و الگو و نمونه باشد برای كشورهای اسلامی اگر توانستید استقلال كشور را حفظ كنید و خودكفا گردید، نمونه می‌شوید. راهش هم همین است.

با اخلاق اسلامی مردم را جذب كنید

برادران پاسدار كمیته، مسئولین انتظامی هم كه قدرت و اسلحه در دستشان است سعی كنند در عین حال كه بایستی نظم را حفظ كنند باید به ملت فراغت بدهند همه مردم این طور نیست كه صددرصد حزب‌الله باشند با اخلاق باید آنها را جذب كنند. همه سعی كنید مردم در كشور احساس امنیت مالی و جانی كنند و دلگرم بشوند.

اقتصاد منهای نفت را طرح‌ریزی كنید

شرایط كشور را درك كنید از اسراف و تبذیر و خرج‌های بیهوده پرهیز كنید. یك وقت شرایط یك كشور طوری شد كه باید همه روزه بگیریم... بایستی به ضرورت قناعت كرد هركس قانع باشد، این عزیز است دیگر زیر بار آمریكا و شوروی نمی‌رود. اقتصاد بدون نفت را باید برای خودمان طرح‌ریزی كنیم مگر كشورهایی كه نفت ندارند چه می‌كنند.

افشاگری و پخش نقاط ضعف حرام است

كیهان   4/5/65

آیت‌الله منتظری در دیدار با مسئولین آموزش وزارت اطلاعات:

افرادی ممكن است در گذشته و حال، گناهی یا لغزشی داشته باشند ما شرعاً حق نداریم اسرار افراد را به دیگران بگوییم و بر سر زبان‌ها بیندازیم و یا مثلاً افشاگری بكنیم.

این گونه افشاگری‌ها و پخش نقاط ضعف افراد به هر نحو باشد حرام و خلاف شرع است و باید سِرّ مردم محفوظ بماند همان‌گونه كه خداوند سِرّ احدی را فاش نمی‌كند. انسان مؤمن هم باید این نسبت خدایی را در خودش پیاده كند و حافظ اسرار افراد باشد.

راه مجاهد:

به نظر می‌رسد با توجه به رهنمودهای دیگر آیت‌الله منتظری تحلیل مواضع و افشاگری دست‌های مرموزی كه در انحرافشان و لغزششان اصرار می‌ورزند و تلاش دارند به درون انقلاب خزیده و آن را از داخل پوك نمایند با غیبت به منظور رسوا نمودن و تحقیر افراد تفاوت دارد.

با مردم برخورد دلسوزانه داشته باشید

باید با مردم مدارا نمود اگر خلاف و گناهی از كسی دیده شد در برخورد با آن باید كاملاً اخلاق اسلامی و انسانی مراعات شود و به قول امام رضا(ع) باید با مردم مدارا شود. بعضی از این كارهای تندی كه از بعضی مسئولین سر می‌زند اگرچه با حسن نیت هم باشد اثر معكوس در بین مردم دارد و مردم را به اسلام و انقلاب و مقام رهبری بدبین می‌سازد.

با زور و ریختن و زدن افراد كار اصلاح نمی‌شود

باید فرهنگ اسلام و انقلاب را در جامعه تحكیم و تقویت نمود تا جو عمومی جامعه به سمت خیر و صلاح پیش برود. با زور و ریختن و زدن افراد كار اصلاح نمی‌شود. با این كارها نه منكرات از بین می‌رود و نه نظام تقویت می‌شود فقط جامعه را به سمت هرج و مرج شدن و تضعیف نظام می‌كشد.

راه مجاهد:

بعضی از مسئولین معتقدند كه تنها توسط مأمورین دولت مسائلی مانند تفكرات غلط و بی‌حجابی حل نمی‌شود و باید با دخالت مردم و شیوه‌های همچون توبیخ كردن و كتك زدن این مسائل را حل كرد. آیا با توجه به نصایح آیت‌الله منتظری، شیوه زور و زدن افراد این مسائل را تشدید و نظام را تضعیف نمی‌كند؟

امر به معروف در زبان وظیفه عمومی است و در عمل بدان از طریق قانون

از قطعیت فقه ماست كه امر به معروف و نهی از منكر اگر نوبت از زبان و قلب كه وظیفه عمومی است نوبت به دست و برخورد عملی با منكر رسید بدون اجازه حاكم شرع یعنی حكومت اسلامی جایز نیست كسی خودسرانه اقدامی كند.

كیهان  27/5/65

هدف رفاه نیست، بلكه امتحان شدن برای كمالات است.

اصولاً قرآن هدف خلقت انسان‌ها را خوشگذرانی و تنعم و در رفاه بودن ذكر نكرده بلكه هدف را امتحان شدن و تحمل شدائد برای رسیدن به كمالات معنوی ذكر كرده است.

انفجار و ترور برای جلوگیری از اصلاح زندان‌ها و عفو زندانیان

من تجربه كرده ام هر وقت مسئولین خواستند تصمیمی در مورد اصلاح زندان‌ها و یا عفو زندانیان نادم بگیرند و كاری بكنند یك چنین انفجارها و ترورهایی انجام می‌شود تا جو جامعه را به سمت خشونت بكشند و نگذارند مسئولین كاری كنند.

 

اخبار ایدئولوژیك و ولایت فقیه

آیت‌الله منتظری و هیئت مشورتی از انقلابیون دلسوز

مجله نور علم شماره مسلسل 14 در تاریخ اسفند 64 در بخش اول سرمقاله خود نظرات آیت‌الله منتظری را در مورد مسائل داخلی كشور آورده است. كه ایشان طی ملاقاتی با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مطالب فوق را اظهار داشته‌اند.

در اینجا قسمت توصیه آیت‌الله منتظری را خطاب به دولت با توجه به اهمیت آن یادآور می‌شویم.

باید مسأله جنگ و حل آن را در رأس مسائل قرار داد و برای فرماندهی واحد و قوی طرح اساسی و امكانات آن فكر اساسی كرد.

بجاست هیئتی از افراد بی‌طرف و مردم انقلابی و دلسوز و غیرشاغل كه در رشته‌های مختلف تخصص دارند برای تنظیم خطوط سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی كشور بدون نام و نشان و تبلیغات تشكیل شود و نظریات نهایی آنها به هیئت دولت گزارش شود.

باید به صنایع نظامی اهمیت بیشتری داده شود و از مخترعین در این قسمت استفاده شود تا هرچه زودتر از این جهت خودكفا شویم.

لازم است كمك‌ها و امكانات رفاهی و بهداشتی و عمرانی و فرهنگی به طرف روستاها و مراكز تولید و كار متوجه شود و از امكانات شهرها خصوصاً سوبسید در امور غیرضروری امثال آهن و تلویزیون و اتومبیل نحو اینها كاسته شود، بلكه به تدریج حذف گردد، به نحوی كه ماندن در روستاها و مراكز تولید و دست زدن به كارهای تولیدی مقرون به صرفه و هجرت به شهرها كم شود.

لازم است مردم در تجارت و زراعت و صنایع و ایجاد تأسیسات و كارخانجات عام‌المنفعه و سایر شغل‌ها آزاد باشند موارد ضرورت، نه اینكه بر منع و محدودیت باشد مگر با اجازه دولت، چون دولت، دولت است نه بازرگان یا كشاورز یا كارخانه‌دار.

نظرات رجوی در مورد آیت‌الله منتظری و آقایان:

مهندس بازرگان، دكتر پیمان، دكتر رئیسی، مهندس میثمی

پیام رادیویی كه از رادیو «صدام- رجوی» پخش شد مطالبی بدین مضمون بیان كرد:

او ضمن هتاكی و حمله شدید به آیت‌الله منتظری گفت كه ایشان برای جذب مخالفین و جلوگیری از پیوند آنها با سازمان رجوی سخنان مردم‌فریبی را بیان می‌كند.

رجوی در دنباله صحبت خود ضمن نام بردن از چند شخصیت سیاسی گفت جریاناتی هستند كه مستقیماً مانند پاسداران در نظام نیستند ولی از آنها بدتر و خطشان تثبیت نظام است. او در ادامه گفت این جریانات به منتظری دل خوش كرده‌اند و می‌گویند او با لاجوردی فرق دارد و به حرف دیگران گوش می‌دهد.

این عده به دنبال تثبیت آیت‌الله منتظری بعد از امام هستند. رجوی از آقای بازرگان، پیمان، رئیسی و میثمی نام برد. رجوی از آقای  بازرگان به نام خائن و از نهضت آزادی به نام دارالتجاره نام برد، او گفته بود جریانی هستند از جمله رضا رئیسی مزدور و دیگران. رجوی ضمن مزدور خواندن آقای میثمی، روزنامه كیهان را به خاطر درج آگهی نشریه راه مجاهد مطرح كرده بود.

در هفته‌های آخر مرداد و اوایل شهریور طی تحلیل‌های مكرری رجوی اعلام كرد كه افراد كتابخانه سیاسی قم: میثمی، محمد مهدی جعفری، مهندس سحابی، و دكتر سامی به ما شكنجه سیاسی می‌دهند و رژیم جسم ما را شكنجه می‌دهد.

رجوی گفته بود كه وقتی به نشریه اینها مراجعه می‌كنیم می‌بینیم كه در آن نوشته‌اند در جمهوری اسلامی تعذیر هست ولی شكنجه نیست.

راه مجاهد:

این مطلب واقعیت ندارد.

رجوی در ادامه صحبت گفته است اینها برای ادامه دادن به حیات ننگین خود به این كارها تن داده‌اند و سوپور خط امام شده‌اند و از روزنامه صبح آزادگان و ابرار هم خط امامی‌تر شده‌اند.

به دنبال این حركت بار دیگر رجوی در یك پیام رادیویی قبل از رفتن به عراق از پرویز یعقوبی، محمدی و میثمی نام برده بود. او گفته بود این محمدی و میثمی به منتظری دلخوش شده‌اند. رجوی گفته بود همان اوایل هم ما، یعقوبی را نگاه داشتیم و الا همان موقع به دام میثمی و ارتجاع افتاده بود.

بار سوم مسعود رجوی هنگام انتقال به عراق، جمهوری اسلامی را در حال اضمحلال دانسته و گفته است رژیم دارودسته بازرگان را به‌پا كرده و عاملشان یزدی را برای تبلیغ به خارج فرستاده است. رجوی ادامه داد نظام جمهوری اسلامی گروه‌های قلابی مجاهدین به نام نهضت و... درست كرده است تا مردم را به جمهوری اسلامی خوشبین سازند.

راه مجاهد:

خطوطی كه رجوی در این پیام‌های آخر خود مطرح ساخته مسائل جدیدی است. به نظر می‌رسد رجوی تحلیلی از سیر رشد انقلاب دارد و با این سخنرانی‌ها به نیروهای خود كه در ایران فعالیت می‌كنند و به نفوذی‌های خود خط داده است. بدین جهت به نیروها و ارگان‌های خط امام هشدار می‌دهیم كه به شدت مراقب القائات عناصر مرموز و نفوذی باشند.

تحلیل صحبت‌های رجوی و دقت روی مواردی كه او بر آن تأكید دارد، روش خوبی برای كشف عناصر نفوذی رجوی است و از طرف دیگر ما را از تابعیت ناخودآگاه خط رجوی نجات می‌دهد.

متأسفانه از چندی قبل حركت‌ها و اقداماتی در رابطه با افراد فوق‌الذكر به عمل آمده كه نشان‌دهنده آن است كه عناصر نفوذی رجوی موفق به فریب پاره‌ای از افراد صادق نهادها و ارگان‌های انقلاب نیز شده‌اند. نكته دیگری كه تذكر آن ضروری است آن است كه رجوی تا به حال از مطرح كردن «نهضت مجاهدین» به‌طور مشخص گریز داشت و اكنون آن را مزدور می‌نامد و می‌دانیم كه وقتی سازمان رجوی كسی را مزدور بنامد در واقع خونش را مباح دانسته.

 

سال پنجم، شماره 39،  آذر و دی 1365

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

اطلاعات   30/6/65

آیت‌الله منتظری طی سخنانی به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید حوزه علمیه قم:

صحبت امام نباید وسیله‌ای برای اهانت و كوبیدن باشد.

حضرت امام مدظله به مناسبت‌های مختلفی به عنوان تقویت دولت و یا غیر آن رهنمودها و تذكرات لازم و بسیار مفیدی را ارائه می‌دهند كه كاملاً مغتنم و به موقع می‌باشد، ولی متأسفانه بعضی‌ها به علت نپختگی خود فرمایشات ایشان را وسیله كوبیدن و اهانت به افراد و یا جناح‌های روحانی قرار می‌دهند و اختلافات دیگری را به وجود می‌آورند.

صحبت امام برای جلوگیری از كوبیدن در اختلاف نظرهاست.

هدف امام هم این بوده كه نباید اختلاف نظرها به تنازع و كشمكش و كوبیدن یكدیگر منجر شود، بنابراین افراد توجه داشته باشند كه از فرمایشات بجا و به مقع حضرت امام سوءاستفاده نشود.

اطلاعات    4/8/65

آیت‌الله منتظری در دیدار با هیئت عفو امام:

آزادی افرادی كه برای انقلاب و نظام ضرری ندارد مشمول عفو امام قرار گیرند.

هیئت عفو كمافی‌السابق با همان تشكل و روش گذشته به كار خود با همان دقت نظر و ضوابطی كه حضرت امام تأكید فرموده‌اند، ادامه دهند و سعی كنند همان‌گونه كه نظر مبارك امام است افرادی كه آزادی آنان ضرری برای انقلاب و نظام ندارد، مشمول عفو معظم‌له قرار گیرند.

اخبار ایدئولوژیك و ولایت فقیه

اقتصاد آزاد و دموكراسی آیا خط امریكا این است؟

چندی پیش «بوش» معاون رئیس جمهور امریكا اظهار داشت كه به دو شرط ممكن است سیاست نیكاراگوئه عوض شود و ما فشارهای نظامی و سیاسی خود را از روی این كشور برداریم:

اول اینكه به اقتصاد آزاد پایبند باشند یعنی دست بخش خصوصی را باز بگذارند.

دوم اینكه دموكراسی را رعایت كنند. بعنی ساندینیست‌ها به مخالفین اجازه فعالیت و اظهار نظر بدهند.

عده‌ای از برادران به این جمله بوش استناد كرده و می‌گویند با این قدرتی كه سرمایه‌داری در ایران پیدا كرده كه به‌طور طبیعی فضای باز سیاسی از نوع خودش را هم به دنبال خواهد داشت، امریكا نیازی به دخالت نظامی و درگیر شدن با ایران نمی‌بیند. آنها منتظر فوت امام هستند تا مملكت به‌طور كامل در اختیارشان قرار گیرد.

راه مجاهد:

1 ـ در دوره حكومت مرحوم مصدق هم دست بازار و بخش خصوصی باز بود و بازاریان در نهضت ملی شركت داشتند و هم دموكراسی در اعلا درجه از سوی مصدق رعایت می‌شد. به‌صورتی كه در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران مخالفین یك حكومت، آن همه آزادی عمل نداشته‌اند. روزنامه‌های وابسته به دربار و انگلیس هر چه می‌خواستند علیه دولت ملی می‌نوشتند، نمایندگان مخالف هرچه می‌خواستند می‌گفتند و كسی هم متعرفشان نبود و تنها دوره‌ای بود كه از شكنجه خبری نبود، ولی باز هم امریكا و انگلیس علیه او كودتا كردند و به سركوب نهضت ملی پرداختند.

2 ـ به نظر می‌رسد دو شرط فوق نشان‌دهنده خط مشی و سیاست خارجی امپریالیسم نیست. آنها قبل از هر چیز به جهت سرمایه‌گذاری‌ها و خط مشی حاكم بر یك كشور توجه می‌كنند.

یكی از استادان اقتصاد می‌گوید: «مهم جهت سرمایه‌گذاری است یعنی اینكه سودش كجا خرج شود.»

برای آنها مهم این است كه جهت سرمایه‌گذاری‌ها به سوی داخل باشد یا خارج. در زمان مرحوم مصدق در ایران و مرحوم ناصر در مصر سرمایه‌گذاری‌ها در جهت داخل و رشد اقتصاد ملی بود. ولی بعد از كودتای 28 مرداد در ایران و حاكمیت انورسادات در مصر این جهت‌گیری عوض شد. از جمله بعد از كودتای 28 مرداد بانك مركزی تصویب كرد كه سود سرمایه‌های خارجی را به‌صورت دلار به آنها بدهد تا از كشور خارج كنند.

پس از پیروزی انقلاب یكی از برادران خدمتگزار طرحی داده بود كه سود سرمایه‌گذاری‌هایی در كشور تضمین و مشروع شمرده شود كه 80 درصد مواد اولیه آنها از داخل تأمین گردد.

به نظر ما نباید از مارك سرمایه‌داری خوردن ترسید و بایستی با شجاعت به سوی خودكفایی و جهت دادن اقتصاد كشور به سوی داخل و تولید ملی تلاش كرد كه این یك حركت ضدامپریالیستی است.

امپریالیسم به این موضوع اهمیت چندانی نمی‌دهد كه ابزار و قدرت تولید در خدمت كدام طبقه باشد، بلكه آنها به این فكر می‌كنند كه جهت تولید به كدام سمت است. به سمت رفع وابستگی و بی‌نیازی از شرق و غرب و یا در جهت وابستگی.

هر ملتی كه بخواهد در مقابل توطئه‌های سیاسی و اقتصادی امپریالیسم بایستد و جرأت این ايستادن را داشته باشد و به استقلال سیاسی و اقتصادی بیندیشد از نظر امپریالیسم نهضت‌آفرین و خطرناك بوده مستوجب انزوا و سركوب است.

حفظ نظام در صدور ارزش‌های انقلاب است

چندی پیش امام گفتند «حفظ نظام از اهم واجبات است» به دنبال آن، برداشت‌هایی مطرح گردیده از جمله:

مطرح می‌شود كه دیگر نیازی به صدور انقلاب نداریم چرا كه انقلاب با فكر و فرهنگ خود صادر شده است و حال باید به حفظ نظام پرداخت. قبلاً نیز مطرح می‌شد كه هرگاه بین صدور انقلاب و رفع نیازهای جمهوری اسلامی تضاد ایجاد شود به دلیل اینكه جمهوری اسلامی نقش ام‌القرا را دارد رفع نیازهای جمهوری در اولویت است حتی اگر به قیمت فداكردن رابطه با نهضت‌های آزادیبخش باشد.

راه مجاهد:

به نظر می‌رسد اولاً انتقادی كه از طر ف برخی مسئولین نیست به شیوه‌های دیپلماتیك اخیر عرفات وجود دارد این می‌باشد كه وی بین حفظ نظام ساف و پیوند با نهضت‌ها از جمله انقلاب اسلامی ایران، وجه اول را اصل قرار داده، حتی اگر به قیمت از دست رفتن انقلاب ایران باشد. در صورت انتقاد به شیوه‌های عرفات می‌بایست ریشه انحراف وی را در درون خودمان هم از بین ببریم.

ثانیاً امام در صدد حفظ نظامی هستند كه جوهره آن بیداری ملت‌ها و پیوند با مستضعفین است كه لازمه‌اش اجرای شیوه‌های اسلامی در ابعاد داخلی و خارجی است. لازم به ذكر است كه یكی از شیوه‌های اسلامی كه از سنت‌های اولیه انقلاب اسلامی است پیوند با نهضت‌های آزادیبخش جهان است و با حفظ این گونه شیوه‌هاست كه می‌توان گفت انقلاب خودبه‌خود صادر می‌شود. به عبارت دیگر حفظ شیوه‌های اسلامی است كه متضمن صدور انقلاب است.

اخبار درون عراق

آیت‌الله منتظری و انقلاب عراق

آیت‌الله منتظری در ملاقاتی كه با تیپ بدر از مجاهدین عراقی بعد از كربلای 2 داشتند، مطالبی گفتند كه به لحاظ اهمیت موضوع برانیم كه تحت سه عنوان:

الف: كادرسازی در حین انقلاب

ب: رهایی‌بخش كردن جنگ

ج: حفظ اتحاد و مبارزه با خط و خط‌كشی موضوع‌بندی كرده و توضیح بیشتری بدهیم.

الف- كادرسازی در حین انقلاب

ایشان در سخنان گذشته‌شان خطاب به مبارزین عراقی گفته بودند كه از محافظه‌كاری به منظور ذخیره كردن كادرهای سیاسی پرهیز كنید. شاید این سؤال پیش آید كه تناسب آن صحبت‌ها با رهنمودهای اخیر كه بر كادرسازی مبادرت ورزيد؟ و آيا اصولاً كادرسازي قبل انقلاب تأكید كرده‌اند چیست؟ چگونه می‌توان هم در جبهه‌ها جنگید و هم به امر كادرسازی به معنای ذخیره كردن افراد در پشت جبهه و خارج از صحنه عمل می‌باشد؟

خطاب آیت‌الله منتظری به رزمندگان تیپ بدر مشخص می‌كند كه ایشان به كسانی مسأله كادرسازی را یادآوری می‌كنند كه خود در صحنه رزم فعال هستند. ایشان مطرح كردند كه نیاز انقلاب عراق صرفاً كار نظامی نمی‌باشد.

نیروها باید به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیك كار كنند كه بتوانند تضادهای درونی عراق را درك كرده تا در هر شرایطی قادر شوند راه حل اصولی ارائه دهند،چراكه الان به خوبی مشاهده می‌كنیم كه بعد از سقوط شاه چه مسائلی بر سر راه انقلاب پیش آمده خط فونیكس كه عبارت است از رهبركشی، سعی دارد كه با كشتن كادرها، انقلاب را فلج نماید. لذا بایستی به آنچنان كادرسازیی پرداخت كه این توطئه دشمن نیز نتواند كارگر شود.

ب- رهایی‌بخش كردن جنگ

آیت‌الله منتظری معتقدند جنگ باید به یك جنگ رهایی‌بخش تبدیل گردد، جنگی بین ملت عراق و رژیم بعثی آن، نه جنگی بین دو ملت ایران و عراق یا دو دولت. بنابراین جنگ زمانی شكل جوهری‌تر به خود خواهد گرفت كه ملت عراق علیه رژیم بعثی قیام نمایند.

اعتقاد آیت‌الله منتظری به مطالب فوق را می‌توان در رهنمودهایشان دید. هربار كه دیداری با مجاهدین مسلمان عراقی باشد، ایشان چند مورد از شیوه‌های رشد مردم و قیام علیه رژیم بعثی صدام را بیان می‌كند. به‌طور مثال این بار، تبدیل مراسم هفت و چهلم شهدا به تظاهرات علیه صدام و بعث را ذكر كردند.

انشاءالله با عمل به رهنمودهای دلسوزانه آیت‌الله منتظری، به تدریج نطفه‌های قیام خفیف در درون عراق شكل خواهد گرفت.

ج- حفظ اتحاد و مبارزه با خط و خط‌كشی

از نقاط روشن و مشخص رهنمودهای امید امت و امام، سعه صدر در برخورد با جریانات و گروه‌های مختلف می‌باشد. چنانكه ایشان همیشه به مسئولین جمهوری اسلامی نیز متذكر شده‌اند كه از نظرات نیروهای مختلف در مسائل مملكتی، استفاده كنید.

ایشان عظمت انقلاب اسلامی كه، چتر هدایتی برای همه دارد، را عمیقاً درك می‌كنند و از طرفی توطئه‌های پیچیده دشمن را. لذا سعی دارند برای ادامه راه انقلاب همه نیروها را به میدان بكشند.

این دید وسیع و سعه صدر ایشان نسبت به مسائل عراق نیز كاملاً مشاهده می‌شود.

ایشان معتقدند تنگ‌نظری در مبارزه را باید كنار گذاشت و هر گروهی كه در مبارزه علیه صدام فعال است به كار گرفته شود.

 

سال پنجم، شماره 40،  بهمن و اسفند 1365

رهنمودهای آیت‌الله منتظری در رابطه با قیام خودجوش مسلحانه مردم عراق

مقدمه:

در دیماه 1365 اعضای كنفرانس همیاری انقلاب اسلامی عراق در قم به حضور حضرت آیت‌الله منتظری رسیدند و ایشان رهنمودهایی در نحوه شكل‌گیری قیام مردم عراق دادند كه به لحاظ اهمیت موضوع و تحقق اصل حركت جوهری و جنگِ رهایی‌بخش عیناً همه آن را می‌آوریم.

توضیح: به علت اینكه مطلب فوق از نوار پیاده شده است لذا در قسمت‌هایی نامفهوم... گذاشته شده است.

***

فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیاه الدنیا بالاخره و من یقاتل....

الذین آمنوا یقاتلون... كان ضعیفا.

ضمن خیرمقدم به همه برادران، عراقی و سایر برادران، لبنانی و جاهای دیگر كه به كشور خودشان جمهوری اسلامی ایران و به شهر خون و قیام، شهر قم تشریف آورده‌اند و ضمن تسلیت به همه شما به مناسبت شهدای جبهه‌ها چه در ایران، عراق، لبنان و افغانستان، به مناسبت شهادت دلباختگان حق و حقیقت.

در این كنفرانس كه آقایان داشتند خوب مطالب آنچه لازم بوده است بزرگان بیان كرده‌اند. چه بسا مطلبی كه لازم باشد من بخواهم زیاد وقت شما را بگیرم باقی نمانده باشد ولی خوب برای اینكه من هم در این كنفرانس سهمی داشته باشم یك گوشه‌ای را در نظر می‌گیرم و چند دقیقه‌ای وقت شما را می‌گیرم.

من سه سفر به عراق مشرف شده ام كه دو سفرش هم قاچاق بوده، در زمان رژیم سابق بوده، و مشاهداتی در عراق داشته ام، یادم است در زندان به من می‌گفت  كه چرا رفتی قاچاق، گفتم گذرنامه نمی‌دادید شما، گفت خوب شما خواستید و ندادند گفتم خوب حالا می‌خواهم بدهید تا برم حالا منظورم این است كه آن وقت سختگیری می‌كردند، مشاهداتی من در عراق داشته ام این از باب اینكه می‌خواهم مثلاً فرض بگیرید چیزهایی راكه داریم درد دل كنیم به اصطلاح، درددل كردن، این نبایستی كسی بهش بربخورد.

من در نجف و كربلا اربعین كه یك دفعه‌اش مشرف بودم خوب مجالس زیاد تشكیل می‌شد و مجالس مقتل زیاد بود و خطبای عراق اینها واقعه كربلا، تاریخ كربلا را برای مردم عراق تشریح می‌كردند، خوب انصافاً خوب هم بیان می‌كردند و مهیج بود و من هم از باب علاقه‌ای كه به حضرت سیدالشهدا داشتم گاهی اوقات می‌نشستم گریه هم می‌كردم، اصلاً اسم امام حسین(ع) جاذبه دارد برای همه شیعه‌ها، برای همه مسلمین، برای همه كسانی كه طالب حقند، ولی در عین حالی كه مجالس از این جهت پربار بود واقعه كربلا را خوب تشریح می‌كرد، قیام امام حسین(ع) و اصحاب او را... از فداكاریش را، به نظر من یك كمبودی داشت، و آن كمبود این است، نمی‌خواهم بگویم آنجا بود، در ایران هم آنجور بود، در جاهای دیگر هم هست، در پاكستان، در جاهای دیگر هم هست وآن كمبود این است كه ما خیال می‌كنیم كه این همه ترغیب و تحریك شده است برای تشكیل مجالس برای امام حسین، زیارت امام حسین، روایات ما، زیاد بوده در روایات شیعه، زیارت امام حسین در عصرهای مختلف در زمان‌های مختلف چه بوده، چقدر اجر و ثواب دارد و هر قدمی برای آن زائر چقدر حسنه نوشته می‌شود، این زیارت امام حسین است، مجالسی كه برای امام حسین تشكیل می‌شده این همه پول‌ها خرج می‌شده وقت‌ها صرف می‌شده، و اینها، این جهت كانّه مورد غفلت واقع شده كه برای چی آیا هدف همین است كه اشخاص بنشینند تاریخی را، تاریخ واقعه‌ای را بشنوند و اشكی هم بریزند و بعد بروند سراغ كار و زندگی‌اشان، آیا این است، یا نه اینكه مثلاً در روایاتی دارد «من تباكی او ابكی...» واقعاً چنین است... اینجور باشد كه طاغوت‌ها و جبارین و صدام حسین هم برای اینكه... میره به زیارت امام حسین و یك زیارت هم می‌خواند حتی در زمان رژیم سابق اینجا سه روز روضه می‌گرفتند و خودش هم شركت می‌كرد گاهی اوقات در تلویزیون نشان می‌داد یك دستمالی هم دم چشمش می‌گرفت و خوب روضه‌خوان اگر صدایش هم خیلی خوب بود قهراً اثر می‌كرد یك خورده هم گریه می‌كرد بله آن وقت این دیگه وجب له الجنّه آیا این جور است هدف این بوده كه بیایند و واقعه كربلا را تشریح كنند یا نه.

«اقامه عزای امام حسین»

اینكه ائمه ما سلام‌الله علیهم این قدر تحریك كرده‌اند برای «اقامه عزای امام حسین» شعر گفتن در مرثیه امام حسین، زیارت رفتن امام حسین برای اینكه این هدف حضرت سیدالشهدا را در ضمن این مجالس ضمن این اشعار، گفته‌ها، برای مردم تشریح كند و همان روح فداكاری و شجاعت كه در اصحاب امام حسین بود و ملت مسلمان در شیعیان پیدا بشود تا اینكه با این روح فداكاری و شجاعت از اسلام و مظاهر اسلام، از استقلال اسلام و مسلمین، و از مصالح مسلمین و از كیان مسلمین دفاع كنند همان‌طور كه امام حسین از اسلام و حقوق مسلمین و عدالت دفاع كرد، شیعیان امام حسین هم این روحیه درشان باشد، و این بود، زیارت امام حسین است كه آن وقت بسا از حج هم ثوابش زیادتر است، البته حج واجب را انسان باید برود بجا بیاورد، اما از حج واجب كه بگذرد از بسیاری از روایات استفاده می‌شود زیارت امام حسین اجرش بیشتره، چرا، برای اینكه اگر زیارت امام حسین آنجوری كه هدف ائمه اطهار بوده هدف اسلام بوده انجام بشود آن زیارت حافظ حج  نماز و روزه و سایر احكام است، آنكه بیمه می‌كند اسلام و شئون اسلام را همان روح شجاعت و فداكاری و ازخودگذشتگی است كه در مسلمان‌ها باشد كه در تمام مقاطع حساس كه خطر برای اسلام و مسلمین پیش می‌آید مردم قیام كنند، روی اصول صحیح و از اسلام و مسلمین و از مظاهر اسلام دفاع كنند در زیارت حضرت سیدالشهدا انشاءالله خدا نصیب كند و شما عراقی‌ها به كشورتان برگردید و ما هم آنجا چند روزی مهمان شما باشیم انشاءالله، در زیارت حضرت می‌خوانیم اشهد انك قداقمت الصلوه... یعنی نماز را خواندی یا نه نماز را به پا داشتی «اقامه نماز» غیر از این است كه نماز خودش را خواند، حضرت سیدالشهدا در دو خطبه‌ای كه منصوب به حضرت است مورخین و محدثین نقل كرده‌اند هدف خودشان را از این سفر كربلا ذكر كرده‌اند. در یكی از خطبه‌ها وقتی كه به اصحاب حُرّ حضرت برخورد و نماز جماعت هم به امامت حضرت اقامه شد، اصحاب حر هم اقتدا كردند به حضرت آنجا. حضرت سیدالشهدا خطبه‌ای را خواندند از پیغمبر اكرم فرمایشی را نقل می‌كنند، فرمودند قال رسؤالله(ص): من راعی سلطاناً جائراً... ان هولا... باز خطبه دیگری از حضرت سیدالشهدا نقل شده، حسن ابن علی ابن شعبه در تحفه‌العقول دارد كه، مورخین دیگر هم نقل كرده‌اند، این عبارتش این است حضرت می‌فرمایند لااترون ان... بعضی وقت‌ها می‌فرماید ان الناس عبیدالدینا اقامه حق یا قیام برای دین هدف امام حسین است.

خوب پس هدف امام حسین اقامه حق بود وقتی كه حضرت سیدالشهدا ندای هل من ناصرشان بلند شد حضرت برای شخص خودش كمك نمی‌خواست برای اسلام كمك می‌خواست این ریزه‌كاری‌ها و حقایقی كه در فرمایشات حضرت و اصحابشان است وقتی كه انسان دقت كند، برادر رشید حضرت سیدالشهدا، قمر بنی هاشم، وقتی كه دست راستش را از بدن جدا می‌كنند شعری كه نسبت می‌دهد به حضرت فرمود: عن دینی و عن الامام الصادق الیقینی یعنی قیام من، قیام قوم و خویشی و به اصطلاح ناسیونالیستی نبوده انی احامی ابداً عن دینی مسأله دین مطرحه مسأله امام و رهبر اگر یك رهبری قیام كرد برای حفظ اسلام و مظاهر اسلام، قمر بنی هاشم هم باید فدا شود، تا طفل شیرخوار هم باید فدا شود، اسلام از همه چیز عزیزتر است حضرت ابوالفضل العباس در همین شعر می‌فرمانند اهمیت رهبری حق را، اهمیت دین را كه اگر ندای یك رهبر حقی به گوش شما رسید همه باید قیام كنند اگر دین در معرض خطر شد همه باید قیام كنند خوب حالا خودمان در این شرایط، ایا شرایطی در عراق، در حكومت عراق می‌گویم نه در در ملت عراق، حكومت بعث عراق از حكومت یزیدبن معاویه بهتر است، یزیدبن معاویه تظاهر به اسلام كه داشت به مسجد كه می‌رفت، نماز جمعه هم می‌خواند، نماز جماعت هم می‌خواند، اما منكری بود ظاهری بود حكومت بعث عراق این رژیم حاكم بر عراق و بسیاری از رژیم‌های دیگری كه بر كشورهای اسلامی به اسم اسلام حكومت می‌كنند اینها آیا ما در مقابلش وظیفه نداریم متأسفانه در اثر اینكه گویندگان بعضی‌شان البته، بعضی از گویندگان به ما مردم رشد فكری نداده‌اند ما را متنبه نكرده‌اند به واقعیت اسلام، استعمارگران شرق و غرب هم اینها هم القا كرده‌اند، تلقین كردند ولو به وسایل كه دین یعنی همین كه شما به گوشه مسجد بخزید و یك نمازی بخوانید یواشكی چهارتا آیه قرآن هم بخوانید و حكومت مال دیگران است، ثروت مسلمین در اختیار امریكا و نمی‌دانم عمالشان و كفار و ذخایر مسلمین در اختیار آنها، شما كار به این كارها نداشته باشید، اینجوری به ما وانمود كردند، كه اسلام را بد معرفی كردند. اینكه مسلمان‌ها همان‌طور كه وظیفه دارند نماز بخوانند عبادات را انجام بدهند، وظیفه دارند در مقابل ظلم و فساد بی‌تفاوت نباشند، امام صادق وقتی كه صدیر صیرفی به حضرت اعتراض می‌كند روایت در اصول كافی است در جلد دوم به صدیر می‌فرمایند: وال.... لوكان لی شیعه... كسی را نداشته امام صادق ولی وقتی كه مردم می‌گویند ما مسلمانیم و علاقه‌مندیم به تشیع نمی‌شود به یك نماز و یك زیارت ظاهری امام حسین قناعت كنیم این واقعاً نمی‌شود هم زیارت امام حسین بخوانیم، الان هم هست خوب واقعاً یك عده‌ای، نمی‌خواهم بگویم این، بسا رشد آگاهی خیلی‌ها بهشان داده نشده، در ذهنشان است زیارت امام حسین می‌خوانیم در بهشت می‌رویم، بعد هم فرض كنید در جشن‌های صدام هم شركت بكنیم چه اشكالی دارد همه با هم جمع می‌شویم، جمع بین ضدین، هم در جشن صدام شركت می‌كنیم هم زیارت امام حسین می‌رویم و این برای این است كه من و شما بی‌رودربایستی، من و شما آن رشد آگاهی كه نسبت به اسلام و وظایف اسلامی باید به مردم بدهیم نداده‌ایم.

شما برادران كه نخبه‌های ملت عراق هستید و بسیاری از شما از علما و فضلا و از دیگران هم از نویسندگان از افراد مطلع از افراد خبیر هر كدام شما در ارتش عراق در ملت عراق قوم و خویشی، رفیقی كسی دارید ملت عراق شما را می‌شناسند به هر وسیله‌ای بایستی آن ندای خودتان را برسانید به آنها به داخل عراق و به ملت عراقی كه در ایران در اروپا در خلیج، شاید دویست سیصد هزار عراقی آواره باشند، پنجاه، شصت هزار عراقي در اسارت ایران است كه بسیاری از اینها مردم مخلصی هستند بایستی كه این ندا را به همه آنها رساند هماهنگشان كرد، احساس وظیفه بكنند حتی ارتشی‌ها بسیاری از آنهایی كه می‌آیند به جنگ ایران، از ارتشی‌ها شاید توجه ندارند، بسا این جنبه‌های ناسیونالیستی آن عربیت كه خدا ذلیل كند آنهایی را كه این ایسم‌ها را آوردند.

عربیسم و پان عربیسم، پان تركیسم و پان ایرانیسم و پان، این پان‌ها را آوردند و ملت اسلام را متشتت كردند، خدا ذلیلشان كند، اینها بسا یك همچنین افكاری در مغزشان است، من طلبه قم  اگر بهشان بگویم شما وظیفه‌تان است در مقابل كفر صدام و حكومت بعث قیام كنید شاید از من نشوند بسا در ذهنشان باشد كه خوب ایران به كشورما حمله كرده، چرا، ولی وقتی كه شما تذكر بدهید و مسئولین ایران ما هم باید تذكر بدهند، این را باید زیاد تكرار كرد یك وجب از خاك عراق را ما طمع نداریم و نه از هیچ كشور دیگری اصلاً خاك برای ما مطرح نیست اسلام برای ما مطرح است، جنگ به همت شما به همت عراقی‌هایی كه در خلیج[فارس‌] و در ایران و در اروپا و در داخل عراق و در اینها همه جنگ به‌صورت قیام مسلحانه ملت عراق علیه حكومت بعث، این معنا بایستی جا بیفتد ترغیب بشود تشویق بشود، از صفر شروع كنید، در داخل عراق ملت‌هایی كه، هستند افرادی كه واقعاً مخلصند عراقی‌ها مردم سلحشوری بودند وقتی كه انگلیسی‌ها آمدند عراق را خواستند بگیرند همین عراق بودند قیام كردند به رهبری علمای نجف، رهبری میرزای شیرازی ولی خوب متأسفانه من بارها عرض كرده‌ام از بس كه ما را از صحنه سیاست دور كرده بودند مرحوم میرزای شیرازی و علمای نجف خیال می‌كردند كه خوب حالا ما آمدیم جنگ كردیم انگلیس‌ها را بیرون كردیم وقتی كه آن فرمانده انگلیسی می‌فرستد كه خوب حالا شما چی می‌خواهید بكنید بیایید راجع به آینده عراق، سرنوشت عراق بنشینیم تصمیم بگیریم بسیاری از علما گفتند نه ما می‌رویم مدرسه و مشغول درس و مباحثه می‌شویم و انگلیسی‌ها هم رفتند آن خانواده شریف حسین، فیصل قاضی و ماضی و اینها را آوردند عراق را تحویل آنها دادند و این واقعش این است كه اشتباهی بوده است علما باید پیش‌قدم باشند، نگویند ما مسائل سیاسی را وارد نیستیم، وارد نبودن هم گناه است، اصلاً وظیفه علما است كه رهبری كنند مسلمین را پیغمبر اكرم همان‌طور كه نبی مسلمین بود رهبر مسلمین بود، رهبر سیاسی مسلمین بود. اسّس حكومه‌الاسلامیه و بعد از پیامبر اكرم همه مسلمین اتفاق كلمه داشتند در اینكه باید یك رهبر سیاسی، برای مسلمین معین بشود، این شیعه و سنی ندارد. منتها شیعیان مدعی بودند پیامبر اكرم امیرالمؤمنین را به عنوان رهبر معین كردند، اهل سنت گفتند نه ما می‌آییم ابوبكر را انتخاب می‌كنیم اما همه مسلمین من الشیعه و السنه متفق بودند كه بله باید یك رهبر یك خلیفه بعد از پیغمبر باشد، نگفتند كه خوب برویم نمازمان را بخوانیم، چه كار داریم سیاست چیه آخر ما را به سیاست چه، دین از سیاست جداست كار داور را به داور بسپار و كار قیصر را به قیصر، نه این جور نیست در اسلام لاینفك‌الدین عن السیاسه و سیاست جزو دین است، فقه اسلام هفتاد- هشتاد كتاب دارد كه چهارپنج تای آن عبادات است باقی‌اش امور معاملات و سیاسات و جزائیات حدود و قصاص و دیات و همه چیز در آن هست و همه مسلمین وظیفه دارند برای اینكه سعی كنند یك حكومت حق عادلی روی كار بیاید، به خصوص علما و بزرگان... امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید: اخذال... علی العلماء ان لایقارو... و باز امیرالمؤمنین می‌فرمایند از پیامبر اكرم در... نقل شده: لم تقدس امه... یعنی باید یك حكومت عادل‌كه حقوق همه ضعفا درش ملحوظ باشد حفظ بشود نه اینكه یك عده‌ای با قلدری كودتا كردند و به رهبری این عفلقی‌ها بیاند بر تمام شئون ملت مسلمان عراق تسلط پیدا كنند این بی‌تفاوتی بزرگترین گناه است. همین طور كه حضرت فرمود كه: ولم یغیر بقول و لافعل... ضمن تشكر از شما برادران و بزرگان كه از منطقه‌های مختلف برای تشكیل این كنفرانس تشریف آورده‌اید، انتظار می‌رود كه هماهنگ بشوید، به كنفرانس تنها قناعت نكنید به حرف تنها قناعت نكنید و تصمیم بگیرید در هر جا می‌روید در اروپا می‌روید در خلیج[فارس] می‌روید در هر جایی، این وعی سیاسی در ملت عراق پیدا بشود امكانات بهشان رسانده بشود، و برادرانی كه در داخل عراق هستند واقعاً توجه كنند به این نكته چقدر صدام تا حالا از ملت عراق كشته یا به شهادت رسانده حالا بزرگان و علما مثل مرحوم آیت‌الله صدر و بسیاری از علما و بزرگان را در زندان‌ها به شهادت رسانده از اساتید دانشگاهیان نمی‌دانم افسران و از همه طبقات علاوه بر اینها چقدر ملت عراق را در مرزها آورده اینها همه مسلمان‌های عراقند فرض كنیم دویست هزار قطعاً بیشتر، حالا دویست هزار در جبهه‌ها اینها فدای حكومت صدام شده‌اند، یك دیوانه،اگر چنانچه یك قیام همگانی مقدماتش درست بشود و یك قیام همگانی در همه شهرهای عراق یك راهپیمایی مثل همان راهپیمایی كه برادران شما در ایران داشتند راهپیمایی دوسه میلیونی در تهران بوده تبریز بود، اصفهان بود، در قم بود جاهای دیگر هم بود حكومت صدام هم حمله كند بزند، بكشد فرض كن بیست هزار كشته می‌شود؟ (حالا حدود  دویست هزار اینها شاید اینها بیچاره‌ها خونشان حرام شده، در راه حكومت كفر) اگر چنانچه ملت عراق من الشعیه و السنه، كرد و عرب همه در همه شهرها اینها یك دفعه قیام كنند بریزند در خیابان‌ها فرض كن حمله هم بكنند- بعثیین، بزنند لت و پار كنند و بگیرند بیست هزار كشته بشوند، اما پیروز می‌شوند و اگر خوشنان در خیابان‌های بغداد و نمی‌دونم در شهرهای بزرگ ریخته بشود این خون خودش تحریك‌كننده است و دنبالش قیام هست و به پیروزی می‌رسد اما این جور تقیه می‌كنند اشخاص او هم داره به زور، داره میاره توی جبهه‌ها،  همه بيچاره‌ها خونشان پامال مي‌شه، من همین طور كه برای شهدای ایران... غصه می‌خورم برای این بچه‌های عراقی كه از توی نانوایی كربلا می‌گیردش به زور یا از دبیرستان می‌گیره به زور می‌آوره به جبهه‌ها به آنجا حرام می‌شود خونش برای صدام، برای آنها هم غصه می‌خورم، واقعاً غصه دارد، این ارتش عراق باید توجه كنند، ارتشی‌های عراق بدانند برای چی دارند خودشان را به كشتن می‌دهند برای كی دارند فداكاری می‌كنند از ارتششان سربازان و نمی‌دانم كاسب و دانشگاهی همه و روحانی و علما هم بیفتند جلو الان در همین ایران در جبهه هزار طلبه شهید شدند بیشتر، در صحرای كربلا خود امام حسین هم شهید شد وقتی كه همه هماهنگ بشوند البته جنگ برنامه هم می‌خواهد روی اصول صحیح و برنامه، این با شماست كه با هر قیمتی كه هست هماهنگ شوید و ملت عراق را وادار كنید دویست سیصد هزار عراقی بروند به جبهه‌ها و از جبهه‌ها تصمیم بگیرند بروند پیش، ملت عراق را هم با خودشان هماهنگ كنند دیگر این سوژه هم از كشورهای عربی هم گرفته می‌شود كه حسین اردنی و نمی‌دانم حسنی مبارك بگویم بله عربیت مورد هجمه شده، نخیر آقاجان خود ملت عرب، ملت عراق علیه حكومت ظالم بعث قیام كرده، جنگ اگر به این صورت دربیاید امكانات هم كم باشد پیروزی است ملت ایران هیچ امكانات نداشت اما هماهنگ بودند، در صدر اسلام مسلمانان چیزی نداشتند اما ایمان داشتند هماهنگی داشتند رهبری قاطع داشتند، رهبری شما علما و روشنفكران و كسانی كه حرفتان در ملت ولو در یك قسمت منشاء اثر باشد همه هماهنگ رهبری كنید مردم قیام كنند آن وقت دیگر این سوژه ناسیونالیستی از ارتش عراق گرفته می‌شود آنها هم بسا با شما هماهنگ می‌شوند، به وسیله رادیو و به وسیله تلویزیون و هر جوری هست، اخطار كنید، ابلاغ كنید بهشان در جبهه‌ها همه جمع شوند، اسرا را هم برای چی در اینجا نگه داشتید اسرا آنهایی را هم كه بعثی هستند بگذارند كنار باقی‌اشان را هماهنگ كنند و بیاورند در جبهه بروند انشاءالله همگانی انشاءالله عراق فتح می‌شود، این در صورتی است كه هماهنگی این سه نیرو كه در ایران وسیله پیروزی بود، ایمان مردم و هماهنگی همه افراد و رهبری قاطع روحانیت به خصوص رهبر بزرگ انقلاب، این سه عامل به هم دست داد و انقلاب ایران را با همه مشكلاتی كه داشت با اینكه ارتش ایران ارتش مهمی بود از نظر امكانات خیلی قوي بود، ملت با دست خالی پیروز شد، این علل ثلاث هر جا باشد این اثر را دارد انشاءالله... همین كنفرانس شما به حرف تنها قناعت نكرده باشید و دنبالش را بیاورید این هماهنگی و ارتباطتان را با هم حفظ كنید و ملت عراق هم نمی‌توانند این عذر را بیاورند كه بله حالا تقیه است، ناچاریم بیاییم جبهه‌ها، تقیه را بد معنی كرده‌اند و چون بد معنی كردند، آن وقت به ما طعن می‌زدند، احادیث تقیه را نگاه كنند آقایان در وسایل الشیعه می‌فرمایند: حضرت التقیه تُرسُ المؤمن، التقیه جنّه المؤمن. تُرس یعنی سپر، جُنّه یعنی سپر، سپر در صندوق خانه‌اتان كه انسان خوابیده كه سپر نمی‌خواهد، در میدان مبارزه و جنگ انسان سپر می‌خواهد در صورتی كه در مقابل حكومت‌های اموی و عباسی آن روز قرار می‌گرفتند اگر می‌خواستند عقایدشان را اظهار كنند می‌كشتندشان مجبور بودند مبارزه بكنند، در راه حق دفاع بكنند و ظاهر را هم حفظ بكنند كه لو نرود مثل همین كارهایی كه جنگ‌های چریكی می‌شود افراد مبارز، اینها ظاهر را حفظ می‌كنند كه لو نبرود و باطناً هم كارشان را می‌كنند كسی كه در میدان مبارزه هست تاكتیك مبارزه بسا به این جوره كه انسان خودش را حفظ كند كه لو نرود برای اینكه هدف بزرگتری را انجام بدهند. نه معنی تقیه این می‌باشد كه مردم زیارت امام حسین بروند: یالیتنی كنت معكم... بگویند بعد هم بگویند چاره نداریم بیاییم اینجا مثلاً ایرانی‌ها را بكشیم بگویند چاره‌ای نیست ما را آورده‌اند به جبهه‌ها این عذری نیست و این بسته است به اینكه علما و بزرگان رشد بدهند به افراد، بچه‌های خوبی هم هستند بیچاره‌ها، لیكن رشد ندارند این وعی سیاسی و رشد و آگاهی و اینكه بصیرت پیدا كنند و بدانند كه وظیفه‌شان چیه بی‌تفاوت نباشند نسبت به ظلم‌ها و تعدیات این خیلی مهم است و این وظیفه در درجه اول و ظیفه علما، روشنفكران و نویسندگان، و كسانی كه حرفشان نفوذ دارد بر ملت، ملت را آگاهی بدهند پس انشاءالله امیدواریم این كنفرانس كه علی ما سمع كنفرانس پرباری بوده از تلویزین هم بعضی برنامه‌هایش را گوش می‌كردم انصافاً خوب بوده و آقایان نظراتی داشته‌اند سمینارهایی داشته‌اند انشاءالله تعقیب بشود همین اجتماع ملت عراق در جبهه‌ها از داخل و خارج كه جنگ به‌صورت جنگ ملت عراق و حكومت بعث، ما ایرانی‌ها در كنار، دست مریزاد بهتان بگوییم یا مثلاً بعضی امكاناتی هم داریم در اختیارتان بگذاریم، هیچ هم طمع نداریم به عراق ملت عراق بیایند عراق را بگیرند خودشان هم بر اصول اسلام در عراق حكومت كنند آن وقت قهراً كادرسازي هم مي‌خواهد، تهیّا هم می‌خواهد. از همین الان به كمك سپاه ایران ارتش ایران مسئولین ایران خودتان سعی كنید كادرهای سیاسی، كادرهای نظامی كادرهای قضائی افرادی كه بتوانند انشاءالله آینده عراق را اداره كنند تربیت كنید. به ارتش عراق هم تذكر بدهید كه ما اگر انشاءالله آمدیم به عراق، عراق بی‌ارتش نمی‌شه ما شما را می‌خواهیم، مگر آنهایتان كه معاند باشید و همین اسرا ازشان استفاده بشود، همه همه‌ای باشد و عرض كردم مأیوس هم نباشید همه امور از صفر شروع می‌شود قیام ایران هم از صفر شروع شد و به نتیجه رسید انشاءالله امیدواریم كه شما با هماهنگی با اتحاد همه اقشار، این جهات اینكه این حزب‌الدعوه هست و او حزب العمل اینها را بریزید دور، هدف هدف بزرگی است ذوب بشود، همه ذوب بشوند در یك مجتمع واحد انشاءالله... همه ذوب بشوید جمعیت واحده‌ای بشوید قطعاً بدانید پیروزی با شماست كم هم باشید: كم فئه قلیله...، ان تنصروا... به شرط اینكه كردها نگویند ما، كردها بخواهند غالب بشوند، عرب‌ها نگویند ما، عرب‌ها بخواهند غالب بشوند، نمی‌دانم سنی‌ها بگویند نه باید سنی‌ها چی، شیعه و سنی و كرد و عرب و فارس حتی مستضعفین مسیحی هم، یهودی‌های عراق هم آنهایی كه مستضعفند و در سرشان می‌خورد، همه مستضعفین قیام كنند، انشاءالله پیروزی از آن شما خواهد بود.

خدایا به حق محمد و آل محمد به من و همه برادران توفیق خدمت به اسلام و مسلمین عنایت فرما، خدایا وحدت كلمه بین همه مسلمین حكمفرما بفرما، خدایا دل‌های ما را به یكدیگر مهربان فرما، شر كفار و اجانب را و اسرائیل و عمال شرق و غرب را از سر كشورهای اسلامی برطرف بفرما، رزمندگان مسلمان در ایران لبنان، فلسطین، افغانستان هرجا مسلمین به خاطر اسلام و عدالت اسلامی فعالیت می‌كنند و دفاع می‌كنند خدایا پیروزی نصیب آنها بفرما، شهدای از مسلمین با شهدای صدر اسلام با شهدای كربلا محشور بفرما، به همه بازماندگان صبر و اجر عنایت بفرما، به رهبر انقلاب ایران طول عمر عنایت بفرما، زحمات و فداكاری برادران را آنهایی كه فداكاری زباناً مالاً قدماً به هر نحوی فداكاری می‌كنند خدایا به همه‌شان اجر عنایت بفرما.

والسلام علیكم جمیعاً و رحمه‌الله و بركاته

 

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

مقدمه

آیت‌الله منتظری به مناسبت هفته وحدت سخنانی ایراد فرمودند كه به لحاظ ایدئولوژیك استراتژیك از اهمیت فوق‌العاده بالایی برخوردار است.

قسمت‌هایی از آن به شرح زیر است:

صهیونیسم جوهر امپریالیسم

امریكا یك موی اسرائيل را به همه كشورهای عربی نمی‌دهد. این را قبول ندارید هنوز؟ باور ندارید؟ امریكا كه من عرض می‌كنم، امریكا نه یعنی، 300 میلیون جمعیت امریكا، آنها هم اغلبشان مستضعفند، مثل جهان سوم، قدرت امریكا، قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی، رسانه‌های گروهی امریكا، حكومت كاخ سفید در اختیار صهیونیست‌هاست. چند میلیون صهیونیست بیشتر نیستند اما 300 میلیون جمعیت امریكا را ملعبه قرار دادند. اسرائیل یعنی ایالت پنجاه و دوم امریكا. از قدرت اقتصادی كشورهای اسلامی، امریكا استفاده می‌كند و اسرائیل را مثل غده سرطان در بین كشورهای عربی و اسلامی نگاه داشته است، برای كوبیدن اسلام و مسلمین.

راه مجاهد:

عده‌ای به شعار اسلامی كردن قضیه فلسطین معتقد بودند به نظر ما اسلامی شدن فلسطین این است كه امریكا را واقعاً ام‌الفساد و شیطان بزرگ و ام‌المنافقین و ام‌الكافرین بدانیم. آن عده‌ای كه این شعار را می‌دادند حالا سعی دارند كه از تضاد امریكا و اسرائیل استفاده كرده و صرفاً نسبت به اسرائیل حساسیت داشته باشند. اینها به جای اسلامی كردن خط مشی قضیه اعراب برعكس دارند به خط مشی اعراب نزدیك می‌شوند.

اعراب معتقدند با تكیه به امریكا بایستی با اسرائیل مبارزه كرد كه در نهایت به قبول قطعنامه 242 و كنفرانس فاس می‌رسند.

آیت‌الله منتظری در سخنان گهربارشان گفتند صهیونیسم جوهر امپریالیسم امریكاست و كاخ سفید را اسرائیلی‌ها می‌گردانند.

ایشان توصیه كردند مسلمین با تكیه به نیروی ایمان و بسیج و ذخایر نفتی‌اشان و در سایه اتحاد و همبستگی مذاهب می‌توانند اسرائیل را نابود كنند.

امیدواریم كه این عده در خط مشی خود تجدیدنظر كنند.

ملت‌ها اصالت دارند نه دولت‌ها

امریكا شیطان بزرگ، واقعاً شیطان بزرگ است. گورباچفش هم همین طور است اگر آنها با هم می‌سازند، علیه اسلام و مسلمین می‌سازند شما چه چیزی تا حالا از امریكا دیده‌اید كه حالا بهش امیدوار باشید. من تعجب می‌كنم از سران كشورهای اسلامی كه اقتصاد اسلام و مسلمین را در اختیار دارند، نفتی كه شریان حیات اروپا و امریكاست در اختیار دارند. یك میلیارد مسلمان، این همه ذخایر و امكانات مادی و آن امكانات معنوی قرآن و سنت در اختیار دارند و خودشان هم حامی دین و اسلام و حرم‌های خدا می‌دانند. شما كم نیستید، مسلمان‌ها یك میلیاردند ول كن این سران خائن كشورهای اسلامی كه همه‌شان یا اكثرشان خودفروخته هستند.

ملت مصر با شماست، ملت اردن با شماست، ملت‌های عرب با شما هستند. ملت‌ها تابع اسلام هستند و پیرو اسلامند و من و شما باید روابطمان را با مسلمان‌های كشورهای اسلامی و محكم و مستحكم كنیم.

وحدت مذاهب اسلامی

متأسفانه در اثر تحریكاتی كه به وسیله ایادی امریكا و پول‌های نفت كشورهای اسلامی می‌شود من و شما را به جان هم می‌اندازند من شیعی مذهب، پیرو امام جعفر صادق به وظیفه فقهی‌ام، هم عمل می‌كنم. من هیچ وقت فقه ابوحنیفه را عمل نمی‌كنم. شما هم كه سنی مذهب یا حنفی یا شافعی، شما مسلمان، به فقه خودت عمل كن. هیچ كس نگفته بیا به فقه شیعه عمل كن. اما هر دو نماز می‌خوانیم، هر دو یك پیامبر، یك قرآن قبول داریم، یك خدا قبول داریم، اعمالمان مشترك است، همه مسلمانیم. پنج مذهب اسلام مثل پنج انگشت اگر به‌صورت مشت واحد در بیاید نه امریكا، نه شوروی، نه اسرائیل، هیچ غلطی نمی‌توانند بكنند.

پیامبر خدا به حضرت امیرالمؤمنین می‌فرماید «اربعه الاجنبه اربعه» چهار تا چیز است كه چهار تا چیز دنبالش می‌آورد و نباید بیاورد.

 1ـ من ملك استأثر: طبیعی است این طوری هست هر كسی یك قدرتی پیدا كرد یك پستی پیدا كرد كدخدای جمكران هم كه شده دیگه حق ندارند بگویند، جناب كدخدا تو اینجا اشتباه كردی فوری بهش برمی‌خوره، كاسه كوزه را می‌خواهد بشكند... «من ملك استأثره» هر كسی یك قدرت پیدا كرد میشه دیكتاتور، تمام این طور است. اين هواي نفس است، اين خودپسندي است، این مقام‌پرستی است و این اخلاق زشت است.

2 ـ «و من لم یستشریندم» هر كس هم مشورت نكند، مخصوصاً آدمی كه كارهای گنده گنده می‌خواهد بكند، انجام بدهد. بعد كشف خلاف پشیمان می‌شود خوب می‌خواستی از اول مشورت كنی می‌گوید ‌ای كاش به دیگران هم گفته بودم مشورت كرده بودم.

3 ـ «كما تدین تدان» همان‌طور كه به برادر و خواهرت جزا می‌دهد براش افشاگری می‌كنی آبروریزی می‌كنی می‌خوای شكستش بدی براش داری سوژه درست می‌كنی یك روز هم برای تو سوژه درست می‌شود. هم این طبیعی است جزا تو این دنیا دارد هم در آخرت...

4 ـ «والفقر الموت الاكبر»: فقر مرگ بزرگ است. فقیله له به پیامبر اكرم عرض كردند: «الفقر فی الدنیا و درهم؟» این فقری كه مرگ بزرگ است فقر از درهم و دینار؟ «فقال الفقر فی الدین» درست فقر درهم و دینار هم خوب نیست، اما فقر دین بدتر است. دین كه نداشته باشد آدم، آن وقت دست به هر كاری می‌زند بنابراین ما نعمت رسول‌ خدا را اگر می‌خواهیم براش ارزش قائل باشیم فقط به این نیست كه بیاییم هفته وحدت را انجمن بگیریم و جلسه بگیریم و تبریك بگوییم. اینها باید باشد اما اینها باید مقدمه باشد، برای یادگرفتن فرمایشات پیغمبر خدا و به كار بستن آنها.

مسئولین باید در متن جامعه باشند

تا كسی در متن جامعه نباشد گرفتاری‌های جامعه را نمی‌داند و لذا ما همیشه به مسئولین سفارش می‌كنیم كه بیایید در جامعه، خدا ذلیل كند آنهایی را كه این شرایط را درست كردند هی ماشین ضدگلوله و این چیزها و مسئولین را از مردم جدا كردند. فرماندار خوب آن است كه بیاید توی مردم گرفتاری‌های مردم را ببیند، نه اینكه آقای فرماندار در فرمانداری باشد بنزین و مواد غذایی و هرچه هست براش می‌برند او دیگر از صف خبر ندارد، نمی‌داند كه مردم در صف چه می‌كنند باید بیاید صف‌ها را ببیند. مسئولین بالا باید بیایند ببینند و فكری برای جامعه بكنند اقلاً تبعیضات را برطرف بكنند. اگر تبعیضی یك جا هست وقتی می‌بینند فرماندار، وزیر، فلان استاندار می‌آید در جامعه اگر كسی تخلف كرده به اشد مجازات گرفتار می‌شود.

حفظ ارزش‌های اسلامی

اصل است ولو شكست بخوریم

شعاری كه اول انقلاب جوان‌های ما به خاطر آن شعار در خون خود غلطیدند «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی» استقلال داشته باشیم، در دامن شرق و غرب نیتفیم، خودیت خود را حفظ كنیم، حرفمان را بتوانیم بزنیم، منتهی منطقی نه هو و جنجال، نه اینكه همدیگر را بخوانیم خرد كنیم. صریح، قاطعانه به مسئولین حرفمان را بزنیم، نه برای تضعیف. اگر آن شعارها و ارزش‌های انقلاب و اسلام حفظ كردیم ولو شكست هم بخوریم، شكست هم نخوردیم. امام حسین ارزش‌های اسلام را حفظ كرد و تا پاي جان و حتي شهادت فرزند شيرخواه خودش ايستاد و ارزش‌هاي اسلام و شعارهای جد بزرگوارش را حفظ كرد. اما اگر بنا شود ارزش‌های اسلام و خون‌های پاك جوانان و خون‌های شهدا را اینها همه را صرف آقایی خودم بكنم من، خیانت به اسلام و به انقلاب است. دنیا و عقل و آینده و تاریخ همه ما را محكوم می‌كنند.

اطلاعات  4/8/65

آیت‌الله منتظری در دیدار با اعضای هیئت عفو امام امت:

كار در مورد عفو زندانیان با سرعت و بدون اتلاف وقت انجام گیرد

كار آقایان مشكل و حساس است ولی چون حضرت اما مد ظله اصرار دارند كه آقایان محترم همچون گذشته به كار خود ادامه دهند از این رو لازم است كه امر امام مد ظله اطاعت شود و هیئت عفو كما فی‌السابق با همان شكل و روش گذشته به كار خود با همان دقت نظر و ضوابطی كه حضرت امام تأكید فرموده‌اند ادامه دهند.

... ارگان‌های مربوطه و اطلاعات كه باید در مورد افراد مستحق عفو نظر بدهند ترتیبی بدهند كه كار با سرعت و بدون اتلاف وقت انجام شود.

... آقایان روحانیون هم كه به داخل زندان سر می‌زنند همچون گذشته به زندان‌ها بروند و با هماهنگی سرپرستی زندان‌ها و مسئولین قضائی، به اوضاع فكری و اخلاقی زندانیان توجه و رسیدگی نمایند و برنامه ارشادی خود را به نحو احسن انجام دهند.

جمهوری اسلامی   3/10/65

قسمتی از متن حكم امام به هیئت عفو، من به قوه قضائیه توصیه می‌كنم كه با روی گشاده شما را در سراسر كشور یاری دهند و شما نیز همچون گذشته با احتیاط و دقت به كارتان ادامه دهید و بدانید كه شما مورد تأیید اینجانب هستید.

كیهان  15/8/65

آیت‌الله منتظری در دیدار با دانش‌آموزان، دانشجویان و روحانیون و اقشار مختلف به مناسبت 13 آبان:

سه عامل پیروزی انقلاب، ایمان، وحدت و رهبری بود

رمز پیروزی انقلاب ایران سه عامل ود یكی ایمان مذهبی و آگاهی سیاسی مردم و دیگر وحدت كلمه و هماهنگی كامل تمام اقشار و از همه مهمتر رهبری قاطع و قوی حضرت امام خمینی مد ظله می‌باشد.

... ملت ما با همان روحیه و ایمان و آگاهی، كاری كردند كه در اثر صبر و استقامت، امروز اسلام، در دنیا برای ملت‌ها، جدی مطرح شده و در حال پیشرفت است و در داخل هم با آن همه مشكلات جنگ و كمبودها مشاهده می‌كنیم كه شعار ملت ما جنگ جنگ تا پیروزی و امروز ایران فردا فلسطین می‌باشد.

بدبینی‌هایی كه منجر به حذف نیروهای متعهد می‌شود از بین ببرید

متأسفانه آن وحدت كلمه و صمیمیت كه در اول انقلاب بین ما بود امروز آن وحدت و هماهنگی ضعیف شده است و برای من این مصیبت است كه می‌بینم برادرانی كه تا دیروز در یك سنگر برای اسلام و انقلاب فعالیت می‌كردند. امروز مقداری سوءتفاهم  و بدبینی‌هایی به وجود آمده كه به نفع دشمن می‌باشد و من به سهم خودم از همه برادران تقاضا می‌كنم برای رضای خدا بیایید و گذشته‌ها را هرچه بوده است فراموش كنید و با هم باشید و به جای خودبینی‌ها و هوای نفس، خدا و اسلام و انقلاب را مد نظر داشته باشید و مثل گذشته همیشه ما و هدف مطرح باشد، نه من. و انشاءالله این بدبینی‌ها كه منجر به حذف نیروهای متعهد و لایق می‌شود از بین برود و خدای ناكرده به اسلام و انقلاب آسیبی وارد نشود و دشمنان اینقدر سوءاستفاده نكنند.

مهمترین عامل پیروزی و حفظ انقلاب درایت و قاطعیت امام است

بزرگترین و مهمترین عامل پیروزی و حفظ انقلاب مقام رهبری است. اگر درایت و قاطعیت حضرت امام مدظله نبود به یقین انقلاب به پیروزی نمی‌رسید... این همه بركات و آثار كه در دنیا از انقلاب به وجود آمده به خاطر موقعیت معنوی و عظمت امام امت است ایشان ایران را در دنیا آبرومند ساختند و افتخار و آبروی همه ما در دنیا به وجود چنین شخصیت عظیمی می‌باشد.

درگیری بین فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها به نفع اسرائیل و امریكاست

چرا از تجربه موفق ایران (خطاب به لبنانی‌ها) عبرت نمی‌گیرید و وحدت كلمه را بین خود تحكیم نفی نمي‌كنید تمام این درگیری‌ها به ضرر اسلام و كشورمان و به نفع اسرائیل و امریكا می‌باشد به هر حال بنشینید و با هم مسائل و اختلافات خود را حل كنید و نیروهای اسلام را اعم از شیعه و سنی، لبنانی و فلسطینی را در مقابل امریكا و اسرائیل متحد سازید.

مرگ بر امریكا یعنی مرگ بر استعمار و ظلم

معنی مرگ بر امریكا یعنی مرگ بر استعمار و ظلم و در این جهت دیگر فرقی بین امریكا و شوروی نمی‌كند. شوروی هم در جاهای زیادی و از جمله افغانستان جنایت و ظلم می‌كند.

راه مجاهد:

آیت‌الله منتظری امپریالیسم را جغرافیایی ندیده، بلكه ویژگی استعمار و توسعه‌طلبی و جهانخوارگی آن توجه می‌كنند.

سرنگهداری و حفظ آبروی مردم

مؤمن هنگامی واقعاً مؤمن است كه سه خصلت در او پیدا شود. یكی سنت از طرف خدا و آن سر و آبروی مردم است. خداوند با آنكه تمام ما گناه داریم هیچگاه گناهان كه اسرار ما می‌باشد را برای دیگران افشا نمی‌كند. مؤمن هم باید اگر از دیگری لغزش و یا سرّی می‌بیند آن را حفظ كند و آبرو و حیثیت او را بین مردم خراب نكند.

مردمداری و مدارا با مردم

دیگری سنت از پیامبر خداست و آن برخورد درست با مردم و مدارا نمودن با طبقات مختلف است. ایمان و اعتقاد همه افراد قوی نیست. باید كاری كنیم كه افراد ضعیف و یا اغفال شده را به جای طرد آنها برای همیشه جذب اسلام كنیم.

صبر و استقامت در برخورد با مشكلات

سنت سوم كه امام رضا فرمودند سنت از ولی خداست كه همان صبر و استقامت در مشكلات و ناراحتی است. مطمئن باشید اگر ما در برابر این مشكلاتی كه ابرقدرت‌ها با تحمیل جنگ توسط صدام كه عامل و دست‌نشانده آنهاست، به وجود آوردند صبر كنیم و وظایف را به نحو احسن انجام دهیم. به زودی انشاءالله تعالی فرجي خواهد رسید.

كیهان  24/9/65

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی:

ما باید كاری كنیم كه به جای اعزام دانشجو به خارج از كشور با آن محیط‌های فاسد و اساتید كذایی، كه می‌دانیم ترتیبی بدهیم تا علم و تكنیك را به كشورمان وارد كنیم و سعی نماییم از اساتید دانشگاه‌های دنیا برای تدریس در دانشگاه‌ها دعوت نماییم تا علاوه بر اینكه ارز كمتری از كشور خارج می‌شود می‌توان با این ارز مسائل پیچیده مورد نیاز دانشگاه‌ها را خریداری نمود.

راه مجاهد:

شهید مدرس هم چنین اعتقادی داشت.

برای خودكفایی باید در علم خودكفا شویم

این همه شعار نه شرقی نه غربی می‌دهیم اگر می‌خواهید این شعار محتوا داشته باشد باید كاری كنید كه در علم و دانش خودكفا شویم وقتی در علم خودكفا شدیم قهراً در همه شئون خودكفا خواهیم شد.

راه مجاهد:

برای خودكفایی در علوم باید در متدولوژی علمی و روش تحقیقات خودكفا بشویم وگرنه راهی جز پیشتازی آنها را در علم نخواهیم داشت.

كیهان 1/10/65

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اقشار مختلف به مناسبت سالروز تولد پیامبر اسلام(ص):

ما باید به ملت‌هایی كه زیر ظلم هستند كمك نماییم

امروز ملت‌های مصر و اردن، لبنان، فلسطین، افغانستان، خلیج فارس و جاهای دیگر كه زیر ظلم امریكا و اسرائیل و شوروی هستند از ما انتظار كمك دارند و ما باید به اندازه قدرت به آنان در راهی كه برای نجات خود پیش گرفته‌اند كمك نماییم.

در حقیقت ایستادن در مقابل امریكا و اسرائیل و شوروی در فرهنگ آنان تروریسم است ولی آنها و سازمان سیا و صهیونیست‌ها هر جنایت و هر غلطی در دنیا می‌خواهند می‌كنند و همه جا را به آتش می‌كشند هیچ مسأله‌ای هم نیست و اشكال ندارد.

ما از امریكا و شوروی هیچ خيری ندیده‌ایم و نباید آزادی را فراموش كنیم

به هر حال ما از امریكا و شوروی هیچ خبری ندیده‌ایم و نباید ارزش‌های اسلامی و انقلاب و همان آزادی و استقلال خود را فراموش كنیم. وضع ما از مسلمانان صدر اسلام بدتر نیست آنها با وضع بسیار بدتری در برابر مشكلات و سختی‌ها و كمبودها مقاومت كردند تا بالاخره اسلام در دنیا مستقر شد. و رو به پیشرفت گذاشت. در جنگ تبوك مسلمانان هر دو نفرشان با یك خرما در روز زندگی می‌كردند. معذلك تحمل كردند.

... هدف ما باید حفظ شعارها و ارزش‌های اصلی اسلام و انقلاب كه برای آن جوانان عزیز ما خون پاكشان را دادند، باشد نه حفظ مقام و موقعیت خودم.

 

سال ششم، شماره 41، فروردین و اردیبهشت 1366

توشه‌گیری از نهج‌البلاغه

خطبه چهار با استفاده از سلسله بحث‌های آیت‌الله منتظری

بسم‌الله الرحمن الرحیم

رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الخَفَقَانُ،

«محكم باد دلی كه همیشه از ترس خدا مضطرب است، بندگان خدا این جورند كه چون عظمت خدا برایشان مجسم است و به فكر حساب و قیامت هستند همیشه دلشان مضطرب است اینها خوف از مكر خدا دارند»

منظور حضرت در اینجا كسانی است كه فقط برای رضای خدا كار می‌كنند و در اعمال و شیوه‌هایشان خدا را در نظر دارند و ترس و بیم آن دارند كه مبادا كارهایشان برای رضای كسی غیر از خدا باشد. ترس از خدا باعث می‌شود كه ما هیچ گاه به هیچ نیرویی غیر از خدا دل نبسته و در اتخاذ شیوه، شیوه‌ای را انتخاب كنیم كه در آن خشنودی و رضای او باشد. در این صورت است كه در هر مرحله به شیوه‌های جدید و الهی‌تری می‌رسیم. و در مقابل او هیچ چیز را بت نكرده و سر تسلیم فرود نیاوریم.

این گونه رابطه با خدا باعث می‌شود كه انسان در مقابل دشمن و حركت‌های باطل حركت مستقل خود را انجام داده و تابع شیوه‌های باطل نگردد. این «اضطراب الهی» كه عامل حركت مستقل در مقابل دشمن است خود باعث آرامش پویا و شیوه‌های الهی می‌گردد.

در مقابل این جریان عده‌ای هستند. كه چون نمی‌توانند نیازهای حق را درك كنند، حركتی مستقل هم نخواهند داشت و لذا دائماً در اضطراب می‌باشند. به‌طور مثال گاه دیده می‌شود كه مثلاً نفت به جای اینكه در جهت جلب رضای خدا، و نیازهای اصیل انقلاب و جنگ اسلام و كفر باشد، «حفظ ثباتش» هدف می‌گردد. نفتی كه دائماً وضعیتش در تغییر و تحول است و دشمن می‌تواند به شكل‌های مختلف بر روی آن فشار بیاورد. در این حالت همه چیز در خدمت نفت قرار می‌گیرد. به علت اینكه نفت دائماً وضعیتش به وسیله توپ و موشك‌های دشمن و اوپك در نوسان است. دائماً انسان مضطرب است و چه بسا برای «حفظ ثبات» نفت نرمش‌هایی در سیاست جنگی، دیپلماسی، صورت بگیرد و نتوان حركت مستقلی را انجام داده و دائم تابع حركت‌های باطل می‌گردد. رضای خدا ایجاد می‌كند كه هوشیار باشیم و مبنای اقتصادمان را روی چیزی بگذاریم كه ثباتش مستقل از حركت‌های دشمن حفظ گردد. مثلاً كشاورزی به وسیله توده‌های بسیج شده تقریباً بهترین اقتصاد خودكفا و مستقل است.

این مثال برای تقریت به ذهن است وگرنه كشاورزی هم این طور نیست كه اضطراب نداشته باشد ولی درجه خودكفایی آن در برابر امپریالیسم بیشتر است.

سَتَرَني عَنْكُمْ جَلْبَابُ الدِّينِ، وَبَصَرَنِيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ،

«حضرت در اینجا می‌فرماید آنچه مرا از شما پوشانده بود آن پوشش دین بود و دین برای من حجابی آورده بود كه همه كار نمی‌توانستم انجام دهم ولی شما چون دین ندارید به واسطه بی‌دینی هر كاری را می‌كنید.»

انسان مؤمن به واسطه دینی كه دارد هر كاری را انجام نمی‌دهد یعنی برای حفظ دین هر كاری كه انجام می‌دهد با شیوه‌های انسانی و اسلامی است انسانی كه دین ندارد هر كاری را انجام می‌دهد از دروغ گرفته جنایت به جان و مال مردم چرا كه هیچ پوشش و مانعی در مقابل خود ندارد.

صدام به واسطه اینكه دین ندارد و كافر است هر كاری را انجام می‌دهد. از حمله به شهرها تا استفاده از بمباران شیمیایی عده‌ای معتقدند علت اینكه ما در این شیوه‌ها مقابله به مثل نمی‌كنیم از عدم توانایی ماست در صورتی كه چون ما مقید به ارزش‌های انسانی و اسلامی هستیم از دست زدن به چنین شیوه‌هایی خودداری می‌كنیم. انسانی كه مقید به چنین ارزش‌هایی است در سخت‌ترین شرایط نیز تسلیم شیوه‌های نارسا و باطل نمی‌گردد.

به‌طور مثال در رابطه با نظام جمهوری اسلامی دو دیدگاه وجود دارد:

عده‌ای معتقدند كه دستورات الهی ما را مقدی می‌كند. در صورتی كه نظام حفظ گشته و تعمیق می‌یابد كه در آن از شیوه‌های انسانی و اسلامی استفاده گردد.

در مقابل این جریان عده‌ای معتقدند كه حفظ نظام جمهوری اسلامی یك اصل است و در این جهت می‌توان از هر شیوه‌ای استفاده نمود اینجا چیزی كه مدنظر است حفظ نظام و نظم موجوده، نه حفظ ارزش‌ها، در این حالت است كه به مرور دست نفوذی‌ها و افراد وابسته در رخنه كردن در نظام باز شده و این بار با حفظ ظاهر اسلامی و انقلابی نظام را از ارزش‌ها تهی و استبدادی با ظاهری انقلابی را بر مردم تحمیل می‌كنند. همچنین در مورد پیام آقای منتظری در رابطه با آزادی زندانیان سیاسی، عده‌ای می‌گویند كه ایشان بیش از حد عاطفی بوده و یا خدای نكرده ایشان بینش سیاسی ندارند و معتقدند كه زندانیان در زندان بیشتر هدایت می‌شوند و آزادی آنها برای نظام خطرناك است.

در حالی كه آقای منتظری چون مقید به دین و ارزش‌های انسانی هستند و معتقدند كه شیوه‌های درست و انسانی «ثبات پایدار» را به همراه دارد و همچنین نسبت به شرایط موجود و انگیزه‌های زندانیان شناخت و آگاهی لازم را دارا می‌باشند بر این باورند كه آزادی زندانیانی كه قتل انجام نداده‌اند و توبه كرده‌اند و یا ممكن است از نظر عقیده با ما اختلاف داشته باشند باعث می‌شود كه آنها در برخورد با روحیه و ایثار و از خودگذشتگی مردم و رزمندگان و درك ارزش‌های آنان به دلیل فطرت خداجو و عدل‌طلبی كه دارند انگیزه ضدیت خود را از دست داده و به جای دلمردگی و یأس و منزوی شدن از جامعه و غیرسیاسی شدن، شكوفا شده و عنصری مفید برای خود و جامعه بشوند در اینجا سؤالی مطرح می‌شود. كه اگر آزادی یك گناهكار توبه كرده، جرم است و اشتباه، چرا خداوند به شیطان مهلت داد؟ آیا برای این نبود كه خداوند می‌دانست جوهره عدل‌طلبی كه در انسان قرار دارد به شیطان اجازه نخواهد داد كه قسم خود را دائر بر گمراه كردن عامه مردم عملی كند.

سال ششم، شماره 42، خرداد و تیر 1366

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

دشمن شكست خورده و مرعوب شده را باید تعقیب كرد.

جمهوری اسلامی  24/10/65

آیت‌الله منتظری:

ما امیدواریم كه نیروهای تازه‌نفس از ارتش، سپاه و بسیج و ژاندارمری و عشایر و دیگران به جبهه بروند و برادران و فرماندهانی كه متصدی امر جنگ هستند از تجربه‌های گذشته پس از فتح خرمشهر و مانند آنها درس بگیرند و نیروهای رزمنده را به سرعت تجهیز و دشمن را تعقیب كنند. زیرا دشمن وقتی شكست خورده و مرعوب شد باید او را تعقیب كرد و تا ابرقدرت‌ها او را مجهز نكرده‌اند امر جنگ را به جایی رساند و كار را یكسره كرد.

راه مجاهد:

در استراتژی عملیات بی‌امان فرصتی به شرق و غرب داده نمی‌شود كه صدام را حمایت كنند و اگر از جانب آنها هم حمایتی بشود، صدام سازماندهی جذب این حمایت‌ها را نخواهد داشت. در مقابل نظریه دیگری هم وجود دارد كه اساس خود را بر «لغو حمایت شرق و غرب از صدام» گذاشته‌اند. در این خط مشی فرصت‌هایی به دشمن داده می‌شود كه به سرعقل بیاید ولی این ابرقدرت‌ها بالعكس از اين فرصت‌ها استفاده مي‌كنند تا صدام را مجهز نمایند. تنها راه لغو حمایت غرب از صدام عملیات بی‌امان است.

كنفرانس به اصطلاح اسلامی ارزش و فایده‌ای ندارد.

شما خیال نكنید كه كنفرانس به اصطلاح اسلامی در كویت تشكیل دهید و یا چهار نفر مثل صدام و ملك حسین بنشینید یا قطعنامه صادر كرده و ایران را محكوم كنید ارزش و فایده‌ای دارد. شما چندین بار از این كارها را كردید. چه كسی برای شما و قطعنامه‌های شما ارزش قائل است كه حالا شما آنجا نشستید و قطعنامه صادر كنید.

امیدواریم نیروهای آزموده و تجربه‌دار هر چه زودتر به كمك رزمندگان عزیز بروند و فرماندهان محترم نظامی سعی كنند با آموزش دقیق نیروها و آمادگی كامل و پرهیز از شعار به دشمن صهیونیستی هجوم آورند.

همه مسلمان‌ها یك امت هستند و باید به مسائل یكدیگر برسند.

كیهان  9/11/65

آیت‌الله منتظری در دیدار با علمای لبنان:

در حالی كه جوانان عزیز و مسلمان در جبهه‌ها مشغول نبرد بوده و ایران اسلامی گرفتار جنگ تحملیلی است ولی در عین حال از آنجا كه مسلمان‌ها همه امت واحده هستند و اسلام نیز مربوط به ایران و كشور خاصی نمی‌باشد، لذا برای ما مسائل مربوط به لبنان نیز مسائل خودمان محسوب می‌شود.

پنج مذهب (انگشت) اسلامی ما باید مشتی علیه اسرائیل و ابرقدرت‌ها شوند.

مردم و خصوصاً علمای لبنان باید به این وظیفه الهی توجه داشته باشند كه اختلافات جزئی را كنار گذاشته و باید پنج مذهب همچون پنج انگشت به‌صورت مشتی در مقابل اسرائیل و كفار شرق و غرب درآیند.

پناه دادن و مسلح كردن آوارگان فلسطین علیه اسرائیل وظیفه اسلامی است.

اكنون كه فلسطینیان آواره و از وطن رانده شده‌اند و مسكنی و منزلی ندارند به آنها پناه داده و در برابر اسرائیل مجهزشان كنیم تا همگی علیه اسرائیل به مبارزه ادامه دهند و این وظیفه اسلامی است.

جنگ گروه‌ها با هم در اردوگاه‌ها و مناطق مسكونی حرام است.

اگر بر فرض گروه با گروه دیگر جنگ دارد، این حرام است كه در داخل اردوگاه‌ها و یا در مناطق مسكونی با یكدیگر جنگ كنند و راه را ناامن سازند یا با محاصره مردمی را از مواد غذایی و دارو و یا آب و برق محروم سازند و موجب خونریزی و از بین رفتن افراد بی‌گناه شوند.

مسلمان‌ها هركجا هستند به مسأله لبنان اهمیت دهند.

مسلمان‌ها در هر كجا هستند باید به مسأله لبنان اهمیت دهند. الان غرب و شرق هم روی لبنان نظر دارند و با اینكه امریكا در لبنان تلفاتی داده و ضایعات فراوانی متحمل شده ولی باز آنجا را رها نمی‌كند. زیرا می‌داند كه اگر لبنان از دست برود اسرائیل هم شكست می‌خورد.

گوشه‌هایی از سخنرانی آیت‌الله منتظری در سمینار اسلام و مسلمین

مستضعفین ایران كاخ می‌خواهند چه كنند؟   

... من بارها این اعتراض را داشتم باز هم تكرار می‌كنم. مستضعفین ایران هتل هیلتون و شرایتون (نمی‌دانم داریم یا نه) می‌خواهند چه كنند این كاخ‌هایی كه خودشان می‌گویند خرجش بیش از درآمدش است و بایستی مثلاً اگر یك كشاورزی، درآمدی جاهایی هست اینها را باید خرج كنیم تا این هتل‌ها و ساختمان‌ها سرپا بماند. خوب می‌خوام صد سال نماند. بماند اینها كه به اسم اینكه مستضعفین این همه ثروت را دارد اما بنیاد مستضعفین روی هم رفته درآمدی نداشته باشد یا اگر دارد خیلی كم داشته باشد با این همه سرمایه‌ها چه داعی داریم كه این چنین كاری را بكنیم...

كاری بكنیم كه تولید داشته باشد.

... خانه‌های زیادی بسازید و مستضعفین كه خانه ندارند به آنها خانه بدهید و این هم حتی‌المقدور من از اینكه پول‌ها در شهرهای بزرگ خرج شود مخالفم برای اینكه جاذبه شهرهای بزرگ را هر چه زیادتر بكنیم به ضرر كشور است همه می‌شوند مصرف كننده. بیاییم یك جاهایی مثل شهرهای كوچك مثل دهات جاهایی كه زمینه دارد برای تولیدات برای صنایع كوچك كارخانه‌هایی اینها را برویم در جاهایی كه مثلاً روستاست یا فرض بگیریم شهر كوچك است آنجا را وسایل كشاورزی فراهم بكنیم و خانه‌هایی فرض بگیرید برای كشاورزان تهیه كنیم بعد بگوییم آقای كشاورز تو كه آمدی شهر تهران داری پرتقال می‌فروشی یا مثلاً قوطی كبریت می‌فروشی بیا تو روستا این خانه این هم گاو این هم گوسفند و این ایمنی مشغول تولید بشو. یا مثلاً گاوداری تولید بكنیم گوسفندداری تولید بكنیم جاهایی گوسفندداری مثلاً كشاورزی‌های مدرن روی اصول علمی این جور كارها بكنیم كه تولید داشته باشد.

رسیدگی به حقوق مستضعفین

... باغی مثلاً بوده برای بنیاد مستضعفین باغ مفصلی برای حفظ این باغ چند تا كشاورز و حقوق‌بگیر و بعد یك تلفن و تشكیلات بعداً هم فرض بگیرید شخصیت‌ها را گاهی می‌آیند اینجا دعوت كنیم یك سوری برایش بدهیم یكی از آقایون می‌گفت ما را یك وقتی ما را در باغ مستضعفین دعوت كردند یك سفره مفصلی خوب چرا اینكه ان وقت می‌شود استكبار بعد از استكبار...

... واقعاً اصل 90 مجلس را به كار بیندازید كه مردم شكایت می‌كنند، آنجا رسیدگی شود.

پیام 8 ماده‌ای امام مد ظله كه برای این بود كه به شكایات رسیدگی شود كه هی شعار دادیم روی هم بعد هم ماند تعطیل شد رفت.

... واقعاً بایستی اگر ضعیفی حقش از بین رفته بتواند حقش را دریابد نه اینكه هرجا می‌رود محولش كنند پاسش كنند به جای دیگر آخرش هم بفرستند منزل ما هم بگوییم ما نه قاضی هستیم نه... كاغذی بگذاریم روی كاغذش بعد هم برود آنجا راهش ندهند انشاءالله این سمینار اسلام و مستضعفین روی این جهات هم بسیار كار كنند.

... واقعاً اگر نتواند به حقش برسد، این امت و این تشكیلات امت مقدسی نیست اگر جامعه ما در سیری باشد كه نتوانند مستضعفین حقوقشان را دریابند اشكال به ما وارد است و این امت منزه نیست از نظر خداوند و پیغمبر...

... امیرالمؤمنین توی مسجد می‌نشست مسأله واقعه‌ای را با شاهدی حل می‌كرد حالا یك وقت می‌بینی یك پرونده مدت‌ها طول می‌كشد آخرش هم معلوم نيست به كجا برسد كشاورز بدبخت برای یك امضای تو معطل می‌شود می‌گویی برو فردا بیا این تمام زندگیش به هم می‌خورد تا بخواهد اینجا بماند تو یك امضا بكنی...

عیب‌ها را اصلح كنیم

... امیدوارم از عرایض من نرنجید متأسفانه از اول زندگیم عادت نداشتم با وضع دیپلماسی و... صحبت كنم عقیده ام بوده است كه عیب‌ها را بگوییم بلكه انشاءالله عیب‌ها را اصلاح كنیم امیدواریم آقایان نرنجند من شخصی را مورد نظر ندارم كلی عرض می‌كنم عیب‌ها را گفت ولو به ضرر آدم خودی تمام شود نمی‌خواهم بگویم آدمی هستم كه اشكال به من وارد نیست اشكال به همه وارد است.

 

سال ششم، شماره 43، مرداد و شهریور 1366

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

قرآن راهنمای عمل و درمان دردهای جامعه

كیهان   27/1/66

«ما سال‌ها آیات قرآن را در رابطه با جهاد می‌خواندیم و می‌گذشتیم و خیال می‌كردیم كه اسلام فقط نماز خواندن و زكات دادن است و به دفاع و جهاد مجهزشدن در مقابل كفار به انواع سلاح‌های روز، دمیده شدن روح شجاعت در جامعه توجه نمی‌كردیم اما امروز متوجه شدیم كه هر چه بخواهیم در قرآن كریم و روایت اهل بیت هست و دردهای جامعه ما به وسیله قرآن و عترت درمان می‌شود.»

معنای انتظار فرج

«امروزه وقتی رزمنده‌ای به جبهه رفته و به شهادت می‌رسد پدر و مادر و بستگان او به جای تسلیت به یكدیگر تبریك می‌گویند و این امر بسیار مهمی است و چنین كسانی هستند كه در زمان غیبت با اخلاص و ایمان از اسلام حمایت كرده و مهیای پیاده كردن حق هستند... معنای انتظار فرج نیز همین است نه در جایی خفتن و بی‌تفاوت ماندن.»

ویژگی نظام اسلامی احقاق حق ضعفاست

«علی علیه السلام در نهج‌البلاغه از قول پیامبر اكرم نقل می‌كنند كه بارها فرمود امت و ملتی كه ساختار تشكیلاتی‌اش به‌گونه‌ای نباشد كه حقوق ضعیف از اقویا و قدرتمندان گرفته بشود در پیشگاه خداوند مقدس نیست.»

خط مشی جذب زندانیان به جای دفع آنان

«بسیاری از افرادی كه به زندان می‌افتند فكر و عاطفه دارند و در نتیجه قلب و فكرشان قابل جذب و هم قابل دفع است. هم می‌توان به‌گونه‌ای رفتار كرد كه او را به اسلام و انقلاب جذب كرد و یا آنكه او را بدبین ساخت و این بستگی دارد به برخورد برادران محترم بازجو، دادستان، زندانبانان، و سایر خدمتگزاران.

زندانی‌ها مریض‌های فكری و روحی هستند. برای مداوای یك مریض ابتدا باید مرض او را تشخیص داد و سپس او را درمان كرد. چه بسا با عاطفه و اخلاق حسنه برخورد كردن موجب می‌شود افرامنحرف به اسلام و انقلاب علاقه‌مند شده و جذب شوند. اگر بتوانید در قلب زندانی نفوذ كرده و او را جذب كنید قرآن می‌فرماید احیاء یك انسان مانند احیاء كردن همه مردم است. مسئولین زندان‌ها افراد خوش‌زبان، خوش‌اخلاق، خوش‌برخورد، و روانشناس را در امور مختلف مربوط به زندان‌ها بگمارند تا عمل و گفتار و كردارشان زندانی‌ها را جذب كند...

سران این گروهك‌ها غیرقابل اصلاح بوده و امروز در اختیار استكبار جهانی قرار گرفته و حامی صدام شده‌اند و جانی‌اند اما بسیاری از هوادارانشان كه فریب شعارهای فریبنده را خورده‌اند را می‌توان با برخوردهای صحیح و با تغذیه فكری و معرفی معارف اسلامی به سوی اسلام و انقلاب جذب كرد و متصدیان امور در داخل و خارج از كشور لازم است همواره روششان در برخورد با افراد و افكار مختلف از روش مولایشان حضرت امیر تبعیت نمایند.»

جاذبه شهرها كمكی است به مهاجرت روستاییان

كیهان   29/1/66

«اگرچه كارتان زیاد است (خطاب به وزیر كشور و استانداران) ولی به این قانع نباشید كه در استانداری بنشینید تا مردم به شما مراجعه كنند. گاهی خودتان به شهرهای كوچك و روستاها بروید و در حد قدرت و توانتان در حل مشكلات مردم اقدام كنید و سعی شود امكانات فرهنگی بهداشتی و رفاهی حتی‌المقدور متوجه روستاها و مراكز تولید بشود تا جاذبه شهرنشینی از بین رفته و به مصرف‌كنندگان كشور افزوده نشود.»

با همت كشاورزان از واردات بكاهیم

«واردات محصولات كشاورزی برای ایران اسلام كه خود زمانی صادركننده این محصولات بود عار و ننگ است و باید با همت كشاورزان از واردات آن بكاهیم.»

چون جنگ در رأس مسائل است نیروهای ورزیده را به جبهه اعزام كنید

«مسأله جنگ در شرایط فعلی در رأس مسائل قرار گیرد و بیش از شعار به نیرو و امكانات توجه شود افراد را در مناطق مختلف كشور آموزش داده و پس از رده‌بندی و آزمایش نیروهای ورزیده را به جبهه اعزام كنید.»

مسأله انتخابات

«آقایان استانداران و فرمانداران در انتخابات آینده باید دقت كرده و بی‌طرفی خود را حفظ كنند شما فرضاً اگر طرز فكر خاصی هم داشته باشید ولی مردم را باید در انتخابات آزاد بگذارید و فكرتان را در انتخابات دخالت ندهید. سرمایه شما و اسلام مردم هستند سعی كنید رضایت آنها را حتی‌المقدور تحصیل كنید.»

اراضی موات در اختیار حاكم مسلمین است

كیهان  31/1/66

«آنچه از اخبار اهل بیت استفاده می‌شود آن است كه اراضی موات در اختیار حاكم مسلمین است و فرد احیاكننده مالك رقبه آن نمی‌شود فقط مالك احیا و عمران است و مادامی كه احیا و عمران باقی است زمین در اختیار اوست و حق انتقال به غیر نیز دارد و كسی حق مزاحمت او را ندارد و طبعاً اگر دوباره زمین موات شد و یا مالك رفع ید كرد در اختیار حاكم مسلمین قرار می‌گیرد.»

نحوه هدایت نسل جوان

كیهان   1/2/66

« در جامعه امروز ما آنها كه در سنین بالا هستند معمولاً مشكلی ندارند نسل جوان است كه مورد طمع شیاطین می‌باشند و در معرض افكار مادی و اندیشه‌ها باطل موجود دنیا قرار می‌گیرند و از آنجا كه در جوان‌ها یك حالت عصیان و طغیان وجود دارد و متأسفانه ما هم نتوانستیم به خاطر گرفتاری‌های موجود بیشتر به آنها برسیم و گروه‌های فاسد و منحرف زمینه را خالی دیده و بعضی از آنها را فریب داده و به دام انداختند لذا باید بیشتر رسیدگی و تلاش نمود و نسل جوان خصوصاً روشنفكران و افراد تحصیلكرده و آنها كه در دانشگاه‌ها هستند را دریافت و افرادی كه بتوانند پاسخگوی نیاز آنها باشند شناسایی كرده و از آنها استفاده نمود و طبیعی است كه برخورد شعاری با اینگونه افراد خیلی سودمند نیست.»

دستورات الهی عموماً بر اساس رحم و عطوفت است

9/2/66

«قرآن و دستورات الهی عموماً بر اساس رحمت و عطوفت است حتی آن فرد مجرم و جنایتكاری كه گناهی را مرتكب شده و حد شرعی بر او جاری می‌شود این اجرای حد نیز بر اساس عطوفت است زیرا خد اوند نسبت به مردم مهربان بوده و نمی‌خواهد به خاطر فساد یك شخص دیگر افراد جامعه نیز فاسد شوند.. شما آقایان سعی كنید در خانه، در محیط اجتماع در دانشگاه و در هر جا با عطوفت و مهربانی رفتار كنید و تصمیماتتان بر اساس عطوفت و رحمت باشد.»

مسئولان گزینش همیشه وضع فعلی افراد را ملاك قرار دهند

«برادرانی كه در قسمت گزینش مشغول خدمت هستند ضمن اینكه دقت‌های لازم را در گزینش افراد به عمل می‌آورند سعی كنند همیشه وضع فعلی اشخاص را ملاك قرار دهند مگر اینكه این اشخاص از كارهای خلاف دست برنداشته باشند و اگر می‌توانید در محیط دانشگاه و محیط‌های دیگر كاری كنید كه افرادی كه خلافی را مرتكب شده و هم اكنون پشیمانند به آغوش اسلام و انقلاب جذب بشوند كه طرد این گونه افراد موجب می‌شود بیشتر به سوی گناه سوق یافته و افراد فاسد و منحرف آنها را در دام خود گرفتار كنند.»

پیروزی‌ها مدیون اخلاص رزمندگان است

«برادرانی كه در بخش فرهنگی سیاسی سپاه هستند باید تلاش كنند آن جاذبه و معنویتی كه از ابتدا در سپاه وجود داشت را حفظ كنند و بدانند پیروزی‌های رزمندگان ما در جبهه‌ها مرهون فداكاری‌های آن جوانان است كه با خلوص و اعتقاد در جنگ شركت می‌كنند عشق به انقلاب و اسلام در افراد بسیج و سپاه و كمیته و ارتش و سایر مراكز موجب شده تا این عزیزان این گونه ایثار و ازخودگذشتگی نشان دهند و تا مرز شهادت از اسلام و كیان اسلامی دفاع كنند.»

كیهان  26/2/66

ضابطه باید ملاك باشد نه رابطه در حسابرسی‌ها ضعیف‌كش نباشیم.

«پیامبر اكرم(ص)كه خود نیز طبق آیه شریفه «فاحكم بینهم بما انزل الله و بما تتبع اهوائهم» محكوم به متابعت از قانون بود. همچنین در داستان زن مخزومیه‌ای كه دزدی كرده بود و عصامه پیش رسول الله برای وی شفاعت كرد، ایشان در جواب با لحن اعتراض‌آمیز فرمودند: آیا برای ترك حدی از حدود خدا شفاعت می‌كنی و سپس مردم را مخاطب قرار داده و فرمودند: طوایفی قبل از شما به هلاكت رسیدند به خاطر آنكه وقتی فردی از اشراف و قدرتمندان دزدی می‌كرد وی را رها می‌كردند ولی وقتی فرد ضعیف و درمانده‌ای دزدی می‌كرد حد بر وی جاری می‌نمودند، سوگند به خدا اگر فاطمه دختر محمد نیز دزدی كند من دستش را قطع می‌كنم. همه اینها مشعر بر این معناست كه همه افراد چه قوی و چه ضعیف در مقابل قانون و حدود الهی باید یكسان باشند و مقام و شخصیت و روابط حسب و نسب افراد نباید مانع از اجرای قصاص و حدود الهی درباره آنان باشد.

آبرو و حیثی و حقوق حقه یك اعدامی هم باید حفظ شود.

مربیان و مسئولین زندان‌ها باید در برخوردشان با محكومین و زندانیان قانون و شرع را ملاك عمل قرار دهند، مجازات‌ها باید بدون كم و زیاد طبق قوانین اسلام و قانون اساسی اعمال و اجرا شود، فرضاً اگر شخصی محكوم به اعدام است باید اعدام شود بدون آنكه آبرو و حیثیت او مورد خدشه و حقوق حقه او تضعیف و یا مورد ضرب و جرح قرار گیرد.

اطلاعات   10/3/66

انقلاب اسلامی ریشه مشكلات سایر رژیم‌های ضدمردمی شده است.

سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با طلاب و فضلای هندی و پاكستانی

در رابطه با كشتار مسلمانان در هندوستان تعجب بیشتر از سران كشورهای اسلامی و آنهایی است كه خود را متولی اسلام می‌دانند چگونه سكوت كرده ودر مقابل این همه كشتارها و اهانت به مقدسات اسلامی دم فرو بسته‌اند و به نظرشان تمام مشكلات همان اسلام، انقلاب اسلامی ایران است كه همه نیروها را ضد آن بسیج كرده‌اند و می‌خواهند با سازش با صهیونیست‌ها و آوردن قدرت‌های بزرگ غارتگر به خلیج فارس به خیال خام خودشان انقلاب اسلامی را مهار كنند و آن را منزوی سازند.

اطلاعات   11/3/66

در اظهار نظرها حیثیت افراد باید حفظ شود

همان‌طور كه من بارها قبلاً عرض كرده م كه اگر چنانچه مثلاً فرض بگیرید كسی راجع به مطلبی می‌خواهد اظهارنظر كند همیشه متانت آقایان را حفظ كنند و به حیثیت افراد احترام بگذارند.

نمایندگان باید روی مسائل اساسی و كلیدی كشور تلاش و فعالیت كنند.

در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی

نمایندگی معنایش این نیست كه فرض كنید نماینده قم مثلاً صحبت كند، در حالی كه این یك مسأله فرعی است. هریك از نمایندگان نماینده اسلام هستند و در حقیقت نماینده تمام كشور هستند. مردمی كه نماینده می‌فرستند نظرشان این است كه در مسائل اساسی كشور و كارهای كلیدی ملت تلاش و فعالیت نمایند، ممكن است یك وقت ایجاب نكند كه مثلاً فرض كنید راجع به جنگ در مجلس علنی صحبت كنید، اما چنین نباشد كه بی‌اطلاع باشند، واقعاً مطلع باشید.

نمایندگان باید قاطعیت و استقلال داشته باشند.

مسأله قاطعیت و استقلال فكری نمایندگان خیلی مهم است اگر یك مسأله را واقعاً تشخیص دادید و به مصلحت كشور هم هست، مرعوب نشوید و سعی كنید نظرتان را قاطعانه بیان نمایید.

نمایندگان نباید مرعوب جوسازی‌ها شوند.

نماینده هیچ وقت نباید در جوسازی‌ها مرعوب شوند.

این جو پدر ما را درآورده است. اگر بنا شود قاضی، حاكم، نماینده و تصمیم‌گیرنده مرعوب جو و اینكه ببیند مردم چه می‌گویند، بشود آن وقت در حقیقت می‌شود حكومت تابع مردم این غلط است.

مجلس یك خطی بی‌خاصیت است در تقارب افكار مطلب پخته می‌شود.

اگر كسانی به فكر باشند كه مجلس را می‌خواهیم یك خطی بكنیم كه تمام نمایندگان توی یك خط باشند، این در دنیا عملی نشده است و این مجلس هم بی‌رودربایستی مجلس بی‌خاصیتی خواهد بود. انسان در تقارب و برخورد افكار چیزی می‌فهمد، مطلب پخته می‌شود.

در مقابل افكار و خطوط مختلف باید سعه صدر و ظرفیت داشت.

برای حكومت و ریاست باید آنقدر وسعت صدر داشته باشید كه افكار مختلف، خطوط گوناگون را بشنوید و از میدان هم به در نروید و در عین حال قهر هم نكنید. پیامبر اسلام هیچ وقت از امتش قهر نكرد... بنابراین اگر می‌خواهیم همه را اداره كنیم و نگه داریم باید سعه صدر و ظرفیت داشته باشیم و اگر یك كسی می‌خواهد ایران را اداره كند، به اندازه همه فكرهای ایران و همه مردم بایستی ظرفیت داشته باشد.

كانالیزه كردن انتخابات خیانت است.

هیچ مقامی حق محدود كردن انتخابات و هدایت آن در یك كانال خاص را ندارد اگر این كار بشود، در حقیقت خیانت كرده‌ایم.

كیهان 16/3/66

به نهاد شورای نگهبان احترام بگذارید

اهتمام به شورای نگهبان یك امر ضروری است و نباید بگذاریم خدای نكرد ه به سرنوشت علمای طراز اول در متمم قانون مشروطه مبتلا شود. شورای نگهبان فیلتر است برای محكم‌كاری مواد قانونی و مصوبات مجلس و مسأله افراد از حساب نهادها جداست. بر همه لازم است به اصل نهاد احترام بگذارند اگرچه نسبت به فرد یا افراد اعتراض داشته باشند.

شورای نگهبان باید دلایل رد یا تصویب قوانین را اعلام كند.

ارتباط شورای نگهبان با حوزه علمیه و مجامع علمی و حقوقی ضروری است و آقایان مناسب است اگر قانونی را رد می‌كنند یا تأیید می‌كنند با شخصیت‌های علمی و حقوقی در تماس باشند و ادله خودشان را بنویسند و به مجامع علمی و قانونی بفرستند تا حوزه علمیه، بزرگان، علما و قانوندانان در روند تصویب قوانین باشند و به نحوی نباشد كه وقتی قانونی رد شود همه تعجب كنند و ندانند بر چه اساسی بوده و مخالفت آن با اسلام یا قانون اساسی در كجا بوده است.

راه مجاهد: آیت‌الله خزعلی گفته بودند: 6 نفر فقیه شورای نگهبان می‌توانند جلوی یك ملتی بایستند و طرحی را به لحاظ شرعی و قانونی رد بكنند. حال اگر پای استدلال در كار باشد این امكان به یك طلبه و دانشجو هم داده می‌شود كه اگر استدلالش قوی‌تر باشد بتواند در برابر 6 فقیه به استدلال بنشیند. این رهنمود آیت‌الله منتظری موجب یك انقلاب آموزشی وسیع می‌گردد كه كادرهای زیادی از این طریق ساخته می‌شوند.

رسالت   30/3/66

مردمداری و خودكفایی مقدمه صدور انقلاب است

باید جهاد بكوشد كشاورزان را نسبت به فراگیری روش‌ها و امكانات مدرسه كشاورزی یاری دهد تا حداكثر بهره‌برداری از زمین‌های كشاورزی به عمل‌ آید و در امور مربوط به آب و زمین كوشش شما این باشد كه كمال استفاده را برده باشید. دولت نیز در سرمایه‌گذاری خود توجه خاص را به روستا مبذول نماید تا جاذبه شهرنشینی و مهاجرت از روستا به شهرها از وضعیت كنونی بیرون بیاید تا مردم به كشاورزی و دامداری و صنایع روستایی بپردازند كه این امر می‌تواند به خودكفایی كمك خوبی نماید. اگر ما مردم را داشته باشیم و به خودكفایی هم برسانیم اسلام و انقلاب صادر خواهد شد.

كیهان  2/4/66

در دیدار با علمای پاكستان

نفوذ تدریجی فرهنگ غرب

امریكا به صوت ظاهر ادعای مخالفت با اسلام نمی‌كند اما پس از نفوذ كشورهای اسلامی وابستگی و اخلاق و فرهنگ منحط غربی را بر ملت ما تحمیل می‌كند.

رسالت 2/3/66

لزوم تمركز فعالیت‌ها در روستاها و مناطق تولید

یك جهت اینكه هرچه می‌توانید فعالیت‌هایتان را بیشتر به طرف مناطق تولید ببرید و تولید هم نوعاً در روستاها و مناطق محروم است. در شهرها غیر از اینكه كارشان مصرف است و توقعات و اینها هم امكانات برایش تهیه كردند چیز دیگری نیست. هر كشوری كه سطح شهرهایش مرتب بالا برود و مراكز تولیدش خالی بشود این دلیل سقوط آن كشور است ممكن است به حسب ظاهر زرق و برق كشور زیاد شود اما آن كشور وابسته می‌شود. ما اگر بخواهیم كشورمان روی پای خودش بایستد، در درجه اول بایستی از نظر نیازهای ضروری مثل مواد غذایی، كشاورزی و دامداری خودكفا باشیم و اینها مراكزش همان روستاها و دهات است و لذا قاعده‌اش این هست كه اقایان هرچه می‌توانند خدمتشان را بیشتر متوجه همین مراكز تولید بكنند و دولت و وزارتخانه‌ها هم با شما هماهنگی بكنند. این را من بارها عرض كرده‌ام. اصلاً بایستی همه توجه داشته باشیم كه همه وزارتخانه‌هاي ما و همه ارگان‌ها مال يك كشور است، وقتی كه دیدند جهاد سازندگی مثلاً در یك جا فعالیت داشته و كمبودی دارد، وزارتخانه‌های دیگر هرچه امكانات دارند بایستی در اختیار بگذارند. چنین نباشد كه یك وزارتخانه بگوید نخیر ما كار به كار او نداریم، تمام وزارتخانه‌ها بایستی هماهنگ بشوند و مصالح كشور و ملت را در نظر بگیرند و به یكدیگر خدمات بدهند، امكاناتشان را به همدیگر بدهند. اگر چنانچه بخواهیم انشاءالله مردم در روستاها بمانند و مراكز تولید ما آباد بشود این یك امر ضروری است و شما هم سعی بكنید حتی‌المقدور با وزارتخانه‌های دیگر تماس داشته باشید و دولت هم امكانات در اختیار شما بگذارد كه الان دیده می‌شود از اول هم بوده است كه امكانات را بیشتر متوجه شهرها می‌كنند، سوبسید بیشتر به شهر داده می‌شود. فرض كنیم حالا دولت می‌خواهد بعد از یك مدتی برنج بدهد، آخرش می‌گوید به شهری یك كیلوونیم برنج و به روستایی نیم‌كیلو می‌دهیم. این هم تازه تأخیر می‌افتد. اينها به نظر من برنامه‌هاي غلطي است وقتي كه با آقايان صحبت مي‌كنيم مي‌گويند شهري برنج‌خور است و روستايي نه! اینهایی كه الان شما خیال می‌كنید شهری هستند، اینها كه شهری نیستند، تهران كه هشت میلیون جمعیت نداشته، اینها خیلی‌شان روستایی بودند بعد دیدند كه شما به شهر امكانات می‌دهید روستا را رها كرده، آمده اینجا، شما خیال می‌كنید این شهری است. نه این همان روستایی سال گذشته است، امكانات شهر، مدرسه شهر، بهداشت شهر و سوبسید شهر برایش جاذبه داشته رها كرده و آمده، اگر چنانچه ما امكانات را متوجه روستاها بكنیم اینها برمی‌گردند و می‌روند و لذا دولت بایستی امكانات بهداشتی، سوبسید، رفاه، آموزش و پرورش و این جور چیزها را هرچه می‌تواند بیشتر متوجه مراكز تولید بكند تا شهرها خالی بشود.

آب و زمین داریم ولی هشتاد درصد آبها هدر می‌رود. دوسوم زمین‌های قابل كشت هنوز استفاده نمی‌شود، اینها راهش این است كه امكانات رفاهی، بهداشتی، آموزشی، سوبسید و هرچه می‌خواهند به شهر بدهند، بیشتر به روستاها بدهند. به عقیده من دولت اگر چنانچه بخواهد به غیر از كارمندانش سوبسید بدهد غلط است یك وقتی رفتیم پاریس، آنجا آن وقت نان كیلویی بیست و پنج تومان می‌شد ولی در روستاها نان ارزان بود. یعنی هر كس می‌خواهد از امكانات شهری استفاده كند نان گران هم بخورد. حالا ما می‌آییم نان و برنج و گوشت ارزان به شهرها می‌دهیم و روستایی باید گوشت كیلویی 250 تومان بخورد، نان گران بخورد، خوب برایش صرف نمی‌كند و به شهر می‌آید. بنابراین بایستی دولت و مسئولین با شما همكاری بكنند و هرچه می‌شود امكانات و وسایل در اختیارتان بگذارند تا شما بتوانید مراكز تولید را فعال بكنید، روستاها را فعال بكنید، یا به فرض جاهایی كارگاه‌هایی نظیر قالی‌بافی و صنایع دیگر هست آنها را فعال بكنید. بنابراین دولت و وزارتخانه‌ها حساب بكنند كه همه مال یك كشور هستیم و وقتی یك ارگانی تا آخرین روستاهای دورافتاده كشور می‌رود امكانات به آن بدهند و سخت‌گیری نكنند.

استفاده از كمك‌های مردمی و امكانات صندوق‌های قرض‌الحسنه

نكته دیگر اینكه حالا دولت مشكلات دارد، پولش كم است، شما همه تكیه‌تان روی پول دولت و سرمایه دولت نباشد، بلكه جهاد سازندگی باید وضعش را طوری قرار بدهد و از سرمایه‌های مردمی و امكانات مردمی به نفع روستاها و مراكز تولید استفاده كنند. فرض كنید كه صندوق‌های قرض‌الحسنه یك امكاناتی دارند یا آدم‌های خیّری هستندد می‌گویند ما می‌خواهیم برای كشاورزی پول بدهیم، برای تولید كمك بكنیم، اینها اگر بخواهند خودشان یك افرادی را استخدام بكنند و به روستاها بفرستند این دوباره‌كاری می‌شود افرادش را كه جهاد سازندگی دارد. سرمایه‌های آنها را هم جذب كند و آب و امكانات دیگر برای كشاورزان فراهم بكند. از صندوق‌های قرض‌الحسنه و افراد خیّر می‌شود كمك گرفت. مثلاً یك آدمی است كه دلش می‌خواهد توی یك ده یك مدرسه بسازد ولی وسایلش را ندارد از آن طرف شما یك وسایلی را دارید، ابزارش را دارید، ماشینش را دارید ولی پولش را ندارید. آن وقت اگر شما تشكیلات را طوری قرار بدهید و اعلام كنید كه مثلاً فلان ده مدرسه می‌خواهد و ما می‌توانیم با سیصد هزار تومان یك مدرسه برایش بسازیم افرادی پیدا می‌شوند كه این طور كمك‌ها را در اختیار شما بگذارند. شما آن وسایلش را، خدمات انسانی‌اش را در اختیار بگذارید و سرمایه‌اش را دیگری. خلاصه سعی كنید حتی‌المقدور روی پول‌هایی كه صندوق‌های قرض‌الحسنه و افراد خیّر می‌خواهند كمك بكنند، جذب كنید.

یا مثلاً فرض بگیرید یك منطقه‌ای سیل قنات‌های یك منطقه‌ای را برده حالا یك كسانی حاضرند به سیل‌زده‌ها كمك بكنند خوب شما سعی كنید این كمك‌ها را جذب كنید و از طریق جهاد سازندگی قنات‌ها اصلاح بشود یا سدسازی بشود، یا مثلاً فرض بگیرید یك جاهایی لازم است برای حفظ شهر یك سیل‌بند درست بشود، این طور چیزها از طریق كمك‌های مردمی و جهاد امكان‌پذیر است. همه‌اش تكیه‌تان روی پول دولت و بودجه دولت نباشد از كمك‌های مردمی و صندوق‌های قرض‌الحسنه هم استفاده كنید. حتی كمك‌هایی كه وزارت كشاورزی یا بانك كشاورزی می‌خواهد به اینها بكند باید به‌صورت خدمات باشد و این غلط است كه پول نقد به كشاورز بدهند باید بررسی كنند اینجا آب می‌خواهد، آب برایش تهیه كنند. یا مثلاً راه می‌خواهد راه درست كنند و پول نقد ندهند. من از اول با خدمات پولی مخالف بودم بایستی آن پول را به‌صورت خدمات و ماشین و كمباین و هرچه احتیاج دارند تهیه بشود، زه‌كشی بشود و یا قنات احیا شود. كمك‌های بانك كشاورزی اصلاً باید از طریق جهاد و افرادی كه می‌خواهند كار بكنند باشد خلاصه تكیه‌تان روی پول و سرمایه دولت نباشد، روی كمك‌های مردمی باشد.

توجه به تولید بیشتر در روستاها

نكته دیگری كه ایشان گفتند اینكه ما همه‌اش به فكر توسعه افقی نباشیم به قول ایشان كشاورزی و تولیدات را عمودی بالا ببریم. یك وقتی می‌بینی ما از یك هكتار زمین از باب اینكه كشاورزان ما وارد نیستند یك تن گندم برمی‌دارند، با اینكه روی اصول علمی می‌شود 5 تن یا 6 تن گندم برداشت كرد. بارها عرض كرده ام فرانسه زمین‌هایش خیلی از ایران كمتر است و دو برابر ایران جمعیت دارد و در كشاورزی صادرات هم دارد. برا ی این است كه كشاورزی‌شان روی اصول علمی است دامداری‌شان روی اصول علمی است. بنابراین شما سعی بكنید افراد متخصص را به روستاها ببرید تا راهنمایی كنند و یاد بدهند كه آن كشاورز از زمین و آب بیشتر استفاده كند.

مسأله دامداری را هم ازش غفلت نكنید مردم را از گوشت آرژانتین و این طور چیزها انشاءالله نجات بدهید. اصلاً به جای آوردن گوشت سعی بكنید حیوانات زنده را از تركیه یا از جای دیگر بیاورید مثلاً گاو وارد كنید و خیلی جاها و بعضی جنگل‌ها هستند كه خیلی برای دامداری مستعد است چون علف زیرش هدر می‌رود، علفش را دام‌ها بخورند. یك كسی می‌گفت این گوشت گاو كه ما از ایرلند می‌آوریم آنجا همه گاوها را توی جنگل تربیت می‌كنند. درخت را كه گاو نمی‌خورد از آن علف و آبش استفاده می‌كند. بروید اینها را بررسی كنید كه دیگر گوشت گوساله از ایرلند برایمان نیاورند. آخر یك چنین كشوری به این وسعت آن وقت ما بخواهیم گوشت گاو را از كجا بیاوریم و گوشت گوسفند مانده را از كجا بیاوریم. كسانی كه این گوشت آرژانتینی را می‌آوردند، می‌گفتند اگر آدم وضع آنجا را ببیند، اصلاً نمی‌خواهد این گوشت‌ها را بخورد. بنابراین سعی بكنید كه در این رشته‌ها فعالیت كنید یكی از مشكلاتی كه هست این سخت‌گیری‌هایی است كه گاهی اوقات جنگل‌بانی می‌كند. گاهی هماهنگی نیست. اینكه من می‌گویم گاهی اوقات یك اشكال‌تراشی‌هایی می‌كنند این بایستی روی اصول صحیح رفع شود و البته جنگل‌ها را نباید تخریب كرد. اما یك سخت‌گیری‌هایی هم كه بعضی‌ها می‌كنند سخت‌گیری‌های بیجایی است بایستی جنگل‌بانی همكاری بكند و جاهایی را كه می‌شود زمین‌هایی را در اختیار دامدارها بگذارند جنگل‌ها را در اختیارشان بگذارند. شما هم سعی كنید كه در این جهت كمك كنید و آنها هم هماهنگی بكنند. این را عرض كردم و بایستی در مغزمان باشد كه همه ارگان‌ها، همه وزارتخانه‌ها مال این كشور هست و مال این ملت است و اگر چنانچه ما این ملت را حفظ كردیم اسلام و انقلاب انشاءالله صادر هم می‌شود و امریكا و شوروی هم واقعاً هیچ كاری نمی‌توانند بكنند. اگر چنانچه ملت را از دست بدهیم انقلاب و اسلام را از دست داده‌ایم. سرمایه این انقلاب ملت بوده است بایستی یك كاری كرد كه این ملت را حفظ كرد و ملت ما الحمدالله ملت رشید و آگاهی هم هست، قانع هم هستند اگر چنانچه ملت ببینند واقعاً افرادی می‌خواهند خدمت بكنند، بسا اگر دیدند كمبودهایی هم هست خودشان می‌آیند و مخلصانه كمبودها را برطرف می‌كنند. شما یادتان هست بعد از انقلاب مردم از پول خودشان خرج می‌كردند برای اینكه انقلاب حفظ بشود. بنابراین اگر چنانچه رضایت ملت را به دست بیاورید هم سرمایه خدماتی هستند و هم پشتیبان هستند و پول در اختیار می‌گذارند. و لذا این جهت را خیلی باید توجه كرد. انشاءالله امیدوارم همه مسئولین، همه وزارتخانه‌ها و ارگان‌ها با همدیگر كمك بكنند و در راه رضایت ملت قدم بردارند و از بعضی اشكال‌تراشی‌ها و به قول خودشان بوروكراسی‌ها بایستی صرف نظر كرد و حتی‌المقدور كارها را آسان كرد.

بنا را بر صحت بگذارید نه بر فساد

مسلمان باید در عمل اصاله الصحه باشد. اصل را باید بر صحت بگذارید نه بر فساد. همه‌اش اصاله الفسادی نباشیم. مثلاً فرض بگیرید در یك اداره‌ای یا در گمركات چون بنا بر فساد گذاشته می‌شود این قدر برای افراد اشكال‌تراشی می‌كنندكه آنها از همه چیز سر بخورند. حدیث خوبی پیامبر(ص) هست كه می‌گوید اگر گناهكاری از دست شما در برود بهتر از این است كه بی‌گناهی گرفتار بشود. این را در همه جا تعمیمش بدهیم. یعنی شما وسعت قائل باش و كار را آسان كن تا مردم به زحمت نیفتند، حالا یكی هم سوءاستفاده كرد اشكال ندارد. اما وقتی بنا شود در گمرك سخت بگیریم آن قالتاق‌ها آخر كار خودشان را می‌كنند. بنابراین عمل بایستی بر اصاله الصحه باشد و بر اصاله البرائه باشد، مگر یك جایی كشف خلاف بشود. خلاصه سخت‌گیری‌ها و قانون‌ها و مقررات دست‌گیر مشكل ایجاد می‌كند. برای یك كار جزئی هی بایستی كاغذ بنویسیم و ده دفعه این و آن برود تهران و بیاید و وقتش هم می‌گذرد و كاری انجام نمی‌شود. این جهاد سازندگی خوبی‌اش به این بود كه از آن اول گرفتار این بوروكراسی‌ها و این مقررات دست‌وپاگیر نبود و خوب هم كار می‌كرد. آن وقتی كه یك وزارتخانه شد من وحشت كردم و گفتم حالا نكند این هم گرفتار همین تار عنكبوت مقررات بشود. خلاصه تا می‌توانید یك كاری كنید اصلاً مقررات و این جور چیزها كم شود و كارها هم بیشتر استانی باشد. فرض كنید مثلاً در یك استانی وقتی كه تصمیم گرفتند یك چیزی به مصلحت است عمل بكنند. اگر می‌خواهند یك مدرسه در یك روستا بسازند لازم نباشد با آقای وزیر تماس بگیرند و گزارش و كمیسیون و طرح و پروژه و برو و بیا و ده برابر پول مدرسه را خرج این چیزها بكنند. اگر اینها باشد كار پیش نمی‌رود. خداوند انشاءالله به من و همه شما توفیق بدهد تا بتوانیم با همه مشكلات بسازیم و صابر باشیم و به این ملت خدمت بكنیم. برای حسن ختام حدیث دیگری از پیامبر اكرم(ص) می‌خوانم. در اصول كافی نقل می‌شود از ایشان پرسیدند: «من احب الناس الی الله، قال رسول الله(ص): انفع الناس للناس» یعنی محبوب‌ترین مردم نزد خدا كیست؟ فرمود: آنكه نفعش به مردم بیشتر برسد. شما قصدتان را خالص بكنید كه به مردم نفع برسانید، بگذار كسی قدردانی نكند، بگذار دیگری پُز آن را بدهد، شما كارت را بكن تو برای خدا در آن روستاها كار كن، بگذار وزیر پُزش را بدهد. خدا كه می‌داند شما برای او كار كرده‌اید، روز قیامت به شما اجر می‌دهد. خداوند انشاءالله به همه ما توفیق بدهد تا بتوانیم بیشتر خدمت كنیم. خدایا به خدمتگزاران این كشور اجر جزیل عنایت بفرما، رزمندگان مسلمان در همه جا پیروز فرما. شهدای انقلاب شهدای جبهه‌ها شهدای جهاد سازندگی كه واقعاً جهاد سازندگی در جبهه‌های خیلی نقش اساسی دارد اگر چنانچه آن پیش‌قدمی‌هایی كه می‌روند و راهسازی می‌كنند و خاكریز می‌زنند و همین طور روی بلدورز شهید می‌شوند، اگر اینها نبودند رزمندگان ما اصلاً نمی‌توانستند توفیق داشته باشند و جهاد واقعاً در جبهه‌ها نقش فعالی داشته و شهید زیاد داده است، خدایا به همه شهدای جهاد و سایر شهدا اجر جزیل عنایت بفرما و با شهدای كربلا محشورشان بفرما. به بازماندگانش هم صبر جمیل و اجر جزیل عنایت بفرما و به رهبر انقلاب طول عمر عنایت بفرما.

«والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته»

 

سال ششم، شماره 44، مهر و آبان 1366

بحث‌های مجلس خبرگان درباره:

شكنجه به منظور اعتراف

مقدمه:

با وجود اینكه در قانون اساسی جمهوری اسلامی هرگونه اعمال زور یا شكنجه به منظور اعتراف اكیداً منع شده ولی طی این چند سال مشاهده كرده‌ایم كه برخی علما در مواردی فتوای عمل به آن را داده‌اند.

اینها معترفند، گرچه در قانون اساسی شكنجه ممنوع است ولی علیرغم آن نمی‌توان نظام جمهوری اسلامی را بدون شكنجه حفظ كرد.

بر اساس «اگر ز باغ رعیت ملك خورد سیبی/ برآورند غلامان در درخت از بیخ» فتاوی این دسته علما موجب سیستم شدن شیوه‌های غیراسلامی در زندان‌ها می‌گردد كه به نظر ما عواقب زیر را دربر داشته است:

1 ـ سقوط خزنده جمهوری اسلامی یا به قول امام و آیت‌الله منتظری پوك شدن انقلاب از درون. این دو بزرگوار بارها تاكیدكرده‌اند كه حمله نظامی جمهوری اسلامی را از پای درنمی‌آورد.

2 ـ گسترش انفعال و نارضایتی 22 بهمن سازان یا نیروهای انقلاب. چرا كه یكی از اصلی‌ترین انگیزه‌های مردم برای سقوط رژیم سلطنتی به خاطر اعمال شكنجه در زندان‌ها بود.

3 ـ مخدوش شدن چهره بین‌المللی جمهوری اسلامی در بین ملت‌ها و دولت‌های مترقی.

4 ـ ایجاد خوراك تبلیغاتی برای رسانه‌های گروهی دشمن.

5 ـ از بین رفتن مرز تعزیر با شكنجه به منظور اعتراف علیرغم تفاوت بنیادی آنها با هم كه این مسأله كلیه احكام اسلامی را زیر سؤال برده است.

ما برآن شدیم تا جهت احیای قانون اساسی و دستیابی به روح قانون مذاكرات مجلس خبرگان را در مورد ماده 38 قانون اساسی درج نماییم. تیتربندی از راه مجاهد است و در تنظیم مقاله از كتاب «صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» جلد اول- چاپ مجلس شورای اسلامی ـ  استفاده شده است.

اصل 38- هرگونه شكنجه برای گرفتن اقرار و یا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار قانونی است.

متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.

شكنجه به منظور اعتراف مغایر با قرآن و سنت است

آیت‌الله مكارم:

در تمام دنیا شكنجه ممنوع است در اسلام هم جایی در تاریخ ندیده‌ایم كه كسی را برای اقرار گرفتن شكنجه كنند پس هم از نظر اسلامی و هم از نظرات دیگر این كار ممنوع است. سابقاً كه خود ما محكوم بودیم شكنجه را منع می‌كردیم ولی حالا كه حكومت به دست ما افتاده چرا شكنجه را منع نكنیم اگر این كار را نكنیم خیلی اثر سوء می‌گذارد.

آیت‌الله طاهری:

... نمی‌گویم شكنجه حلال است همان‌طور كه فرمودند یك كار غیرانسانی است و بنده هم می‌گویم نكنند.

آیا شكنجه به منظور اعتراف در شرایط اضطرار جایز است؟

آیت‌الله مشكینی:

شكنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار یا كسب اطلاع ممنوع است ما معتقدیم كه این یك امر غیراسلامی غیرانسانی است و رأی هم به این می‌دهیم ولی بعضی از مسائل باید مورد توجه قرار گیرد مثل اینكه احتمالاً چند نفر از شخصیت‌های برجسته را ربوده‌اند و دو سه نفر هستند كه می‌دانیم اینها از ربایندگان اطلاع دارند و اگر چند سیلی به آنها بزنند ممكن است كشف شود آیا در چنین مواردی شكنجه ممنوع است؟

رئیس (آیت‌الله منتظری):

كسب اطلاع راه‌هایی دارد كه بدون آن (شكنجه) هم می‌توانند آن اطلاعات را به دست آورند.

آیت‌الله مشكینی:

اگر چند شكنجه این طوری به او بدهند مطلب را می‌گوید مثلاً در واقعه استاد مطهری یك فردی را می‌شناسد كه احتمالاً ضارب چه كسی است اگر به او بگویند تو گفتی می‌گوید نه.

رئیس (آیت‌الله منتظری):

ضرر این كار بیش از نفعش است.

آیت‌الله مشكینی:

مسأله دفع افسد به فاسد آیا در این مورد صدق ندارد با توجه به اینكه در گذشته هم وجود داشته است؟

شهید بهشتی:

آقای مشكینی توجه بفرمایید كه مسأله راه چیزی باز شدن است به محض اینكه این راه باز شد و خواستند كسی را كه متهم به بزرگترین جرم‌ها باشد یك سیلی به او بزنند مطمئن باشید به داغ كردن همه افراد منتهی می‌شود. پس این راه را باید بست یعنی اگر حتی ده نفر از افراد سرشناس ربوده شوند و این راه باز نشود جامعه سالم‌تر است.

رئیس (آیت‌الله منتظری):

اگر گناهكاری آزاد شود بهتر از این است كه بیگناهی گرفتار شود.

آیت‌الله طاهری اصفهانی:

... فردا شاید یك باندی درست شدند و یك كارهایی كردند و گفتند در قانون اساسی شكنجه ممنوع شده است و دست به انواع كثافتكاری بزنند.

از مباحث فوق به نتایج زیر رسیدیم:

 1 ـ اگر مبنا و اصل و هدفمان صرفاً كسب اطلاعات باشد شكنجه به منظور اعتراف قطعاً توجیه خواهد شد زیرا صبر حدی دارد و اگر موفق به گرفتن اطلاعات تاكتیكی نشويم به ناچار صبرمان لبريز شده و دست به شكنجه خواهیم زد، در حالی كه اگر مبنا و هدفمان هدایت و حرّسازی باشد هم به صلاح جامعه است و هم به اطلاعات استراتژیك خواهیم رسید. به عنوان نمونه امام علی(ع) به امام حسن(ع) توصیه نمودند كه در صورت شهادتشان از شكنجه ابن ملجم ممانعت شود علیرغم اینكه با شكنجه وی می‌توانستند به روابطش با اشعث ابن قیس رسیده و از این طریق یكی از قطب‌های سیاسی مخالف را منزوی كنند. سالم ماندن اشعث موجب شد تا در سپاه امام حسن(ع) ایجاد تفرقه نموده و عده‌ای را به قصد ترور امام تهییج كند به خاطر اعمال همین شیوه‌های اسلامی است كه در تاریخ جریان ائمه(ع) باقی مانده و منشأ قیام‌ها شده است.

2 ـ به قول آیت‌الله منتظری برای كسب اطلاع شیوه‌های دیگری غیر از شكنجه وجود دارد، یكی از این شیوه‌ها كه از فقه امام حسین(ع) به دست آمده است حرّسازی می‌باشد اگر اصل را بر حرّسازی و هدایت دشمن قرار داده و با شیوه اسلامی با دشمن مبارزه كنیم عناصر صادق آن را جذب می‌كنیم كه حاضرند به‌طور داوطلبانه اطلاعات استراتژیك دهند. مثلاً یكی از افسران ارتش كه به جرم كود تا علیه حكومت مردمی دكتر مصدق بازداشت شده بود به دلیل رفتار انسانی با وی در زندان، جذب نهضت ملی گردید و در سال‌های بعد وكیل مدافع یكی از مبارزین ضداستبداد شد.

در شرایط كنونی نیز عدم اعمال شكنجه موجب جذب عناصر صادق جنبش ملی شده و به ثبات تشكیلاتی تروریسم ضربه خواهد زد. توجه داشته باشیم كه ارتزاق رجوی، از این شیوه‌های غیراسلامی موجود در زندان‌ها است و الا دكانش به سرعت تعطیل خواهد شد.

برای نمونه یكی از نفوذی‌های رجوی به نام عباس زریباف در رایج كردن شكنجه در زندان‌های جمهوری اسلامی نقش فعالی داشت و اكنون فراری شده است.

3 ـ وجود تشكیلات بی‌در و پیكر موجب نفوذ عناصر ضدانقلاب و انفجارها و مغزكشی‌هایی چون 7تیر و... می‌گردد سپس جوّ برای پذیرش شكنجه در این اضطرار آماده می‌شود حال اینكه اگر از تشكیلات محكم و منسجمی برخوردار باشیم ضربه‌ها محدود شده و شرایط اضطراری پیش نخواهد آمد. در این رابطه استفاده از تجارب تشكیلاتی 15 ساله مبارزات مسلحانه علیه سلطنت از جمله «سازماندهی و مكتب» و... ضروری است سازمان‌های جاسوسی شرق و غرب نمی‌توانند الگوی تشكیلاتی مناسبی برای ما باشند. امیدواریم با استفاده از تجارب تشكیلاتی نیروهای داخلی، خود را در اضطرار نیندازیم و بعد بگوییم مجبور به اعمال شكنجه هستیم.

4 ـ تا زمانی كه حق و باطلی وجود دارد شرایط اضطراری هم مطرح است به خصوص كه توطئه‌های باطل به تبع رشد حق پیچیده‌تر هم می‌شود.

اگر شكنجه به منظور اعتراف در شرایط اضطرار جایز شمرده شود چه تضمینی وجود دارد كه این شیوه‌ها به سیستم تبدیل نشود؟ و به قول شهید بهشتی به داغ كردن همه افراد منتهی نشود؟

اجبار به شهادت گرفتن مغایر اسلام و فقه است

شهید بهشتی:

... هیچ كس را اجبار نمی‌شود كرد بلكه فقط می‌شود به آن شخص گفت كه در دادگاه حاضر شود و اگر شهادتی دارد بگوید.

سبحانی:

اگر شاهد بوده تحمل الشهاده یعنی شهادت را متحمل بوده است حاكم نمی‌تواند او را مجبور كند؟

شهید بهشتی:

خیر در فقه هم چنین چیزی نیست.

تذكر:

به نظر ما اطلاعات گرفتن از طریق زور نوعی شهادت اجباری است به‌طوری كه شخص را مجبور می‌كنیم تا در مورد وقایعی كه شاهدش بوده است به ما اطلاعات بدهد كه برای اجبار به شهادت نیز شكنجه لازم مشروع می‌شود.

از متفكرین اسلامی و نمایندگان مجلس تقاضا داریم تا به منظور حفظ حرمت قانون اساسی و شرع مقدس اسلام برخوردی با این شیوه‌های غیراسلامی داشته باشند.

والسلام

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

امامت و سیاست جزء بافت اسلام است

كیهان 18/4/66

ائمه اطهار(ع) ادامه‌دهنده سیره پیامبر اكرم(ص) بودند... چنانكه موظفیم در شناخت اسلام از اقوال و گفتار آنان استفاده كنیم وظیفه داریم از سیره و رفتار و برخوردهای اجتماعی و سیاسی آنان نیز بهره بگیریم... متأسفانه زندگی سیاسی آن بزرگواران با اهمیت خاصی كه دارد آن طور كه شایسته است مورد توجه واقع نشده است. در صورتی همه می‌دانیم كه دین از سیاست جدا نیست و امامت و سیاست جزء بافت اسلام است.

رهنمود جهت كار روی زندگی سیاسی ائمه

كیهان  18/4/66

اینكه با توجه به اینكه ائمه اطهار(ع) مقام امامت و رهبری امت را حق مشروع خود می‌دانستند و از هر جهت واجد شرایط كامل رهبری بودند چند سؤال مطرح است.

1 ـ آیا ائمه ما در برابر غصب این مقام چه عكس‌العملی نشان دادند؟

2 ـ آیا یكسره از آن چشم‌پوشی و اعراض كردند و نسبت به مسأله اجتماعی و سیاسی اسلام و جامعه بی‌تفاوت بودند یا اینكه به قدر وسع و امكانات خود در راه بیداری ملت و ایجاد بینش سیاسی و استقرار حكومت عدل اسلامی كوشش و تلاش می‌كردند.

3 ـ آیا صددرصد ساكت بلكه تسلیم حكومت‌های طاغوتی زمان خود بودند یا اینكه اعتراض خود را نسبت به سیاست‌های غلط و ظلم و تعدی‌ها به هر نحوی كه بود ابراز می‌كردند.

4 ـ آیا همه آنان برنامه و سیاست واحدی را تعقیب می‌كردند و یا هر كدام از آنان برنامه خاصی داشت؟

 اينها و امثال اينها مسائلي است كه لازم است علما و بزرگان و اهل قلم مورد توجه قرار دهند و حقایق را از لابلای گفته‌ها و نوشته‌ها استخراج نمایند...

 زیرا امروز بیش از همه وقت ملت ما و جوانان ما تشنه درك مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اسلام می‌باشند.

راه مجاهد:

امام نیز در پیام حج امسال به واجبات سیاسی اشاره كردند لازم است همان‌گونه كه احكام عبادی از اقوال و زندگی ائمه درمی‌آید واجبات سیاسی هم از زندگی سیاسی و اقوال و گفتار آنان استخراج می‌شود.

سه خصلت از خدا رسول اولیاء

سرّ نگهداری مدارا با مردم و صبر و بردباری

كیهان 20/4/66

آیت‌الله منتظری با بیان حدیثی از امام هشتم علیه السلام چنین گفتند:

مؤمن نیست انسان مگر اینكه سه خصلت داشته باشد یكی از خدا یكی از رسول خدا و یكی از اولیای خدا

1 ـ سنتی كه از خدا باید در انسان باشد این است كه اسرار دیگران را نگهداری كند... اگر در جامعه افراد اسرار همدیگر را حفظ نكنند و سوءظن حاكم باشد طبعاً همه به همدیگر بدبین می‌شوند و كم‌كم بنیه اجتماعی جامعه درهم می‌ریزد و به نابودی كشیده می‌شود.

2 ـ خصلتی كه باید از رسول خدا داشته باشیم مدارا با مردم است...

3 ـ سنتی كه باید از اولیای خدا و ائمه در انسان باشد صبر و بردباری در سختی‌ها و مشكلات است.

زندگی انسان همیشه به یك منوال نبوده است. جنگ كمبود و ناملایمات همیشه بوده و انسان باید مثل ائمه علیهم‌السلام در مقابل همه آنها بردبار باشد.

كشور عراق را باید ملت عراق آزاد سازد

كیهان  21/4/66

«... رسالت شما خیلی سنگین است. كشور عراق را ملت عراق باید آزاد سازد و مسئولیت عمده به دوش علما است كه بر اساس اسلام عراق را آزاد كنند... البته باید در ملت عراق یك تغییرات اساسی ایجاد شود و ملت عراق حقیقتاً تحرك یابد تا در ملت عراق حركت ایجاد نشود از اوضاع نكبت‌بار نجات پیدا نمی‌كنند...»

با حذف سوبسید امكانات تولید را به روستاها ببرید

كیهان  25/4/66

پرداخت سوبسید در شهرها باعث می‌شود كه روستاها و مراكز تولید خالی شود و حاشیه‌نشینی در شهرها افزایش یابد باید با حذف سوبسید در شهرها و مصرف آن در زمینه تهیه وسایل و امكانات تولید در روستاها افرادی كه به شهرها آمده‌اند جذب كارهای تولیدی در روستاها شوند...

برنامه‌ریزی اقتصادی باید در جهت مستضعفین باشد

كیهان 25/4/66

«... برنامه‌ریزی‌های اقتصادی در كشور و وضع مالیات‌ها و بیمه گرفتن و همه كارها باید به‌گونه‌ای باشد كه مستضعف‌ها بیایند بالا و راحت‌تر و زیادتر بتوانند از امكانات استفاده كنند و مستكبرین هم دائم رشدشان زیادتر نشود.»

وهابیت یك مسلك انحرافی بوده و اكثر فرق مسلمین از شیعه و سنی با آنها مخالفند

كیهان 2/4/66

در دیدار با علمای پاكستان

«... از شما برادران انتظار داریم از برادرانتان در ایران بیشتر حمایت كرده و با جنگ‌های داخلی كه در كشورتان توسط دشمنان اسلام ایجاد شده و سرمایه اجانب و بیگانگان است به شدت مبارزه كنید.

«اختلاف بینداز و حكومت كن» تز استعماری انگلیس است و امروزه نیز همین تز را امریكایی‌ها عمل می‌كنند. با پول كشور سعودی در پاكستان و ایادی منحرف و وابسته به وهابیت كتاب‌هایی با تیراژ وسیع علیه شیعه چاپ كرده و در آن تهمت‌های زیادی به شیعه می‌زنند...

وهابیت به اسم حمایت از توحید می‌خواست در مكه و مدینه كه مركز وحی است تتمه مظاهر اسلام و اماكن مقدسه اسلامی را از بین ببرد و متأسفانه بسیاری از آنها را نیز تخریب كرده و حتی قبر رسول اكرم(ص) را هم می‌خواستند تخریب كنند. منتهی جرأت نكردند وهابیت یك مسلك انحرافی بوده و مخالف با اسلام است. و اكثر فرق مسلمین از شیعه و سنی با آن مخالفند.

معرف حق و باطل بودن یك نظام قوانین و سیستم قضائی آن نظام است

كیهان  10/4/66

«... دستگاه قضائی در هر نظام به اندازه‌ای اهمیت دارد كه گفته‌اند معرف حق و باطل بودن یك نظام قوانین و سیستم قضائی آن نظام است. به این كه اگر حقوق افراد به واسطه دستگاه قضائی كشور تأمین شود آن نظام برحق خواهد بود.»

تضعیف افراد مجرم حتی اگر دارای پست و مقامی باشند موجب تقویت نظام است

كیهان 10/4/66

«... پیامبر اكرم(ص) وقتی دستور اجرای حدّ برای زنی كه سرقت كرده و وابسته به قبیله مهمی بود صادر فرمودند یك عده به حركت درآمده و اسامه را واسطه قرار دادند آن حضرت ناراحت شدند و ضمن رد پیشنهاد آنان طی صحبتی برای آنان فرمودند «آنچه موجب هلاكت ملت‌هاي سابق شد اين بود كه افراد قوی كه مرتكب خلافی می‌شدند را مجازات ننموده ولی برای افراد ضعیف حد جاری می‌كردند» بعد آن حضرت فرمودند «به خدا قسم اگر دخترم نیز این كار را كرده بود دستش را قطع می‌كردم». بنابراین آقایان توجه داشته باشند كه تعقیب افراد مجرم تقویت نظام است نه تضعیف نظام زیرا نظام اسلامی به مردم متكی است و اگر فرد متخلفی كنار برود دیگری مسئولیت را انجام خواهد داد.

لازمه صدور انقلاب برقراری عدالت است

كیهان  10/4/66

«... دستگاه قضائی باید به‌گونه‌ای عمل كن كه تمامی افراد و خصوصاً محرومان و مستضعفان بتوانند بدون ترس و وحشت حرفشان را زده و بعد هم به كارشان رسیدگی شود.

قائم مقام رهبری فرمودند اگر بتوانیم كشور خودمان را از نظر قضا و حقوق و اقتصاد الگو و نمونه برای دیگران قرار دهیم یقیناً انقلابمان به دیگر كشورها صادر و آنها همگی از ما پیروی خواهند كرد.

راه مجاهد

گروه‌های مبارز در دیگر كشورها چشم به اجرای عدالت در انقلاب ما دارند. همان چیزی كه خودشان هم برای آن قیام كرده‌اند و مبارزه می‌كنند و روی برخورد نظام جمهوری اسلامی با تك تك افراد جامعه و جریانات سیاسی و اجتماعی و... در جامعه اسلامی حساس می‌باشند.

به عنوان نمونه اگر می‌خواهیم انقلابمان به عراق صادر شود و آنها قیام كنند ملت عراق باید تحقق عدالت را در جمهوری اسلامی ببینند تا آن را الگو قرار دهند. و برای تحقق یك چنین نظامی در كشور خود انگیزه‌مند شوند.

عده‌ای در ضدیت با صدور انقلاب می‌گویند ما یك الگوی عمرانی و اقتصادی درست كنیم و به مردم رفاه بدهیم كه این خود صدور انقلاب است. ولی آیت‌الله منتظری الگوی عدالت و امنیت قضائی را مطرح می‌كند كه موجب صدور انقلاب می‌گردد.

اگر گناهكاران از دست شما بگریزند بهتر از این است كه بیگناهی مورد اذیت قرار گیرد

كیهان  16/4/66

در دیدار با مسئولین حفاظت و حراست فرودگاه‌ها و ترمینال‌ها:

«... ایشان فرمودند به آبرو و حیثیت مردم و حیثیت اسلام و انقلاب عمیقاً توجه نموده در اموری كه چندان اهمیت ندارد خیلی سختگيري نكنيد و هنگام ورود و خروج مسافرين از كشور از برخوردهاي ناصحيح و سختگیری‌های بی‌جا خودداری نموده و در چنین مواردی همیشه بنا را بر برائت و صحت بگذارید. مگر اینكه خلاف آن ثابت شود. زیرا حیثیت و آبروی مردم در اسلام خیلی اهمیت دارد. بر اساس حدیثی كه از پیامبر اسلام رسیده است.» اگر گناهكاران از دست شما بگریزند بهتر از این است كه بی‌گناهی مورد اذیت قرار گیرد.»

اشتباه است كه می‌خواهند از دانشگاه‌ها و حوزه‌ها سیاست‌زدایی كنند

كیهان 8/5/66

«... شما دانشجویان عزیز در داخل و خارج در عین اینكه باید فعالیت‌های سیاسی خود را داشته باشید باید خوب هم درس بخوانید و این اشتباه است كه می‌خواهند از دانشگاه‌ها و حوزه‌ها سیاست‌زدایی كنند.»

نظرها باید ارائه شود تا مردم مطابق تشخیص خود عمل كنند

كیهان 8/5/66

«... شما دانشجویان عزیز سیاست مال همه مردم است چون كشور از همه مردم است. همه باید در مسائل سیاسی اهل نظر باشند لذا نظرات خود را به هر طریقی بیان كنید و در روزنامه‌ها بنویسید و اظهارنظر نمایید اما معنی اظهار نظر در مسائل سیاسی این نیست وقتی كه كسی اظهارنظر می‌كند همه موظف به اطاعت از آن باشند بلكه وقتی نظرها ارائه شد و مردم رشد سیاسی پیدا كردند مطابق تشخیص خود عمل كنند.

راه مجاهد:

برخی معتقدندكه اظهارنظر سیاسی برای غیرفقها از مشروب خوردن و فساد خطرناك‌تر است. ولی آیت‌الله منتظری معتقدند اگر همه اظهارنظر كنند مردم به دلیل فطرت حق‌طلب و عدل‌طلبشان قدرت تشخیص دارند و نباید تصور كرد اظهارنظر كردن یعنی خط دادن و دعوت مردم به پیروی از آن.

صرفاً هم سیاسی نباشید كه درس‌ها را افراد كج‌اندیش و ضدانقلاب و... بخوانند

كيهان 8/5/66

«... البته بدین صورت نباشد كه صرفاً فعالیت‌ها سیاسی داشته باشید و درس‌ها را افراد كج‌اندیش و ضدانقلاب و یا ضددین بخوانند و متخصص شوند... بنابراین در علومی كه نیاز كشور است متخصص شوید ولی شرطش این است كه اعتماد به نفس داشته باشید و خودكم‌بین نباشید قطعاً استعداد ایرانی‌ها از امریكایی‌ها و اروپایی‌ها كمتر نیست بلكه بیشتر است...»

اگر علما متعهد بودند حكام اینگونه خودسرانه عمل نمی‌كردند

كیهان  11/5/66

«یك میلیارد مسلمان جمعیت بزرگی است وجود ذخایر و منابع فراوانی كه در سرزمین‌های اسلامی دارد قدرت بزرگی را تشكیل می‌دهند اما وقتی كه حكام سرسپرده و خودفروخته و آخوندهای درباری در كشورهای اسلامی هستند. امریكا عادت به جهانخواری كرده است با جسارت ادعا می‌كند كه ما در خلیج فارس منافع داریم و همه جا را با خود مربوط می‌دانند اگر علما متعهد بودند و جلوی جنایات حكام را می‌گرفتند حكام اینگونه خودسرانه كار نمی‌كردند...

امیدواریم به بركت این شهادت‌ها علما به فكر بیفتند

«... تذكر می‌دهم كه همه مسلمین و مخصوصاً علما و شخصیت‌های اسلامی فكری برای حرمین شریفین بكنند. این وهابی‌های حاكم بر عربستان بسیاری از اعتاب مقدسه و قبور علما و صلحا و مساجد و پایگاه‌های اسلامی را از بین بردند و اكنون مركز وحی در دست اینها افتاد... این حادثه اگر چه مصیبت‌بار است ولی امید است كه به بركت این شهادت‌ها علما و مسلمین به فكر بیفتند و حرمین شریفین را از دست این جنایتكاران آل سعود آزاد كنند.

اگر یك وقت با مردم تندی شود و در ایران حتی یك فرد به اسلام و انقلاب و رهبری انقلاب بدبین گردد گناهش به دوش ماست.

كیهان  25/5/66

«... همه مسئولین و نیروهای نظامی و انتظامی توجه داشته باشند كه پایه و اساس انقلاب ملت است و قدرت و موقعیت آنها از مردم است لذا باید به این ملت خدمت و احترام كنند و قدردان آنها باشند... بر همه مسئولین لازم است كه نامه امیرالمؤمنین به مالك اشتر را بارها مطالعه و در آن دقت كنند... اگر یك وقت با مردم تندی شود و در اثر آن حتی یك فرد به اسلام و انقلاب و رهبری انقلاب بدبین گردد گناهش به دوش ماست.

 

محضر مبارك امام خمینی

رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارك امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پیرامون دادگاه سیدمهدی هاشمی

سلام علیكم بما صبرتم

در اطلاعیه آبانماه سال گذشته كه در جواب وزیر اطلاعات مرقوم داشتید، تصریح نموده بودید كه موازین عدل الهی در مورد متهمین رعایت شود. در این رابطه مطالبی چند به نظر رسید كه به لحاظ انفعالی كه در بین جوانان ایجاد می‌شود لازم دیدم یادآور شوم:

اینجانب چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب هیچ گونه رابطه‌ای با سیدمهدی هاشمی نداشته و مواضعم نسبت به اعمال ایشان روشن بوده است. پس از مصاحبه سیدمهدی نامه‌ای به وی نوشتم كه از طریق وزارت اطلاعات برای او فرستادم كه در راه مجاهد شماره 40 منعكس شده است. اما از طرف دیگر ملاحظه می‌كنم كه برخوردهایی با او و دیگر متهمان می‌شود كه در شأن انقلاب بین‌المللی اسلامی و پیام برائت سال 66 جنابعالی نبوده و ابهاماتی را به وجود آورده است.

امیدوارم یا جنابعالی یا دیگر مسئولین توضیحاتی در این مورد بدهند كه جلوی تعمیم انفعال و بی‌تفاوتی و بی‌اعتمادی نسبت به روال قضائی جمهوری اسلامی گرفته شود. برخی از این موارد عبارتند از:

1 ـ نسبت به دستگیری سیدمهدی هاشمی تحلیل‌هایی در جامعه شده است كه این شبهه را تقویت می‌كند كه این دستگیری‌ها یك تصفیه حساب خطی و سیاسی بوده است، به عنوان نمونه می‌بینیم آیت‌الله مهدوی كنی از گروه سیدمهدی به عنوان «خاكریز اول» نام برده كه اكنون تصرف شده و بعد اسمی هم از «خاكریز دوم» می‌برند كه امام باید آن را تصرف كنند.

در تفسیر بیانات آیت‌الله مهدوی كنی، حجه‌الاسلام شجونی در روز 8 تیرماه 66 در مراسم سالگرد شهیدكچویی در مسجد امام مطالبی بدین مضمون گفتند كه «یك عده دانشجو آمده‌اند و به آیت‌الله مهدوی كنی توهین می‌كنند اسم خود را هم گذاشته‌اند «دفتر تحكیم وحدت». در حالی كه دفتر تحكیم تفرقه هستند. اینها چه كار كرده‌اند برای این مملكت، فقط دست دو تا امریكایی را بسته‌اید، كاری نكرده‌اید. تازه با همین كارتان این همه ضرر مالی به این مملكت زدید اینها خاكریز دوم هستند.» ملاحظه می‌كنیم اولاً «انقلاب دومی» را كه شما در پیام حج امسال آن را نقطه عطفی در سیاست داخل و خارجی دانستید، یك نقطه ضعف و عامل ضرر مالی تلقی می‌شود و انقلابیون آن به «خاكریز دوم» تبدیل شده‌اند كه خود جای صحبت دیگری دارد. اما نكته دوم اینكه گروه سیدمهدی به عنوان خاكریز اول در ردیف گروه تحكیم وحدت (خاكریز دوم) قرار گرفته است. به‌طور طبیعی در جامعه چنین برداشت می‌شود كه خاكریز اول هم یك جریان سياسي ـ ايدئولوژيك بوده و برخوردهایی كه با آن می‌شود ناشی از یك اختلاف در خط مشی و ایدئولوژی است و جنبه تصفیه حساب دارد. در تفسیر صحبت‌های آیت‌الله مهدوی كنی- آقای فخرالدین حجازی در مراسم چهلمین روز درگذشت استاد شریعتی در مسجد ارك سخنانی گفتند كه در كیهان 7/3/66 نیز درج شده، قسمتی از سخنان ایشان چنین است: «كسانی كه می‌گویند باید خاكریز بعدی را امام تصرف كند، اگر منظورشان دانشجویان و انجمن‌های اسلامی دانشگاه است سخت در اشتباهند. مگر همین‌ها نیستند كه بازوان انقلاب و بازوان روحانیت می‌باشند؟ مگر همین انجمن‌های اسلامی دانشجویان نیستند كه در جبهه‌ها حضور دارند و شهید هم می‌شوند؟ پس چرا می‌گویید باید این خاكریز را فتح كرد؟

با توجه به بیانات فوق مسلماً كسانی كه این مطالب را شنیده یا خوانده‌اند و مختصری شم سیاسی هم دارند، به این نتیجه می‌رسند كه برخوردهای این جریاناتی كه كلامشان در مسئولین اطلاعاتی ما نفوذ دارد، با گروه سیدمهدی یك برخورد سیاسی و خطی می‌باشد.

با توجه به اینكه زمزمه انحلال سپاه نیز از طرف این جریان به گوش می‌رسد شاید آن را هم «خاكریز سوم» به حساب آورند.

از طرف دیگر در همین رابطه آیت‌الله خزعلی در یك سخنرانی كه در حسینیه‌ای واقع در خیابان مسجد سیداصفهان در خردادماه سال 66 داشتند مطلب مهمی را گفتند كه مضمون آن چنین است: «بر در و دیوارهای اصفهان شعاری نوشته‌اند كه سیدمهدی هاشمی اعدام باید گردد، این شعار كار افراد همین باند است. آنها می‌خواهند با اعدام سیدمهدی قال قضیه كنده شود. او نباید اعدام شود. بلكه او باید بماند و تمام كسانی كه به او خط داده‌اند دستگیر شوند»(1)

یعنی تمام كسانی كه احیاناً با سیدمهدی مراوده‌ای داشته و برخورد فكری و سیاسی داشته‌اند هرچند جرم و جنحه‌ای انجام نداده‌اند بازداشت شوند. ملاحظه می‌كنیم كه از دیدگاه آیت‌الله خزعلی قضیه كاملاً جنبه سیاسی دارد و به نظر می‌رسد تصفیه حساب خطی باشد ولی اصل قضیه یعنی سیاسی و خطی بودن آن پرونده در جامعه منعكس نشده است.

این برخوردهای تفریطی كه با موازین عدل الهی نمی‌خواند موجب می‌شود بین نقطه قوت‌های گروه سیدمهدی و نقطه ضعف‌های آن مرزبندی نشود. طبیعی است كه به دلیل نقطه قوت‌هایش ایجاد مظلومیت نماید و نتیجتاً حركت‌های عكس‌العملی را هم در آینده به دنبال داشته باشد.

2 ـ مطلب دوم اینكه در مصاحبه رادیو تلویزیونی وزیر اطلاعات حجت‌الاسلام ری‌شهری كه مدتی پس از پخش گفته شد كه مصاحبه سیدمهدی هاشمی بود، اصلی‌ترین جرم گروه سیدمهدی هاشمی «تسری دادن افكار انحرافی و التقاطی به حوزه‌های علمیه بوده است». در جای دیگر این مصاحبه گفتند «مهمترین اتهام آنها توطئه برای منحرف نمودن انقلاب از مسیر اصلی و قراردادن آن در مسیری است كه خود می‌خواهند».

وزیر اطلاعات در جای دیگر مصاحبه گفتند: «البته در آن نامه‌ای كه خدمت حضرت امام بنده نوشته بودم این مسأله را مطرح نكرده بودم. و به همین جهت نوشته بودم «بخشی از اتهامات». اگر آقایان توجه داشته باشند نوشته بودم «بخشی از اتهامات این گروه این است.»

ملاحظه می‌كنیم حجت‌الاسلام ری‌شهری اصلی‌ترین اتهام این گروه را «التقاطی‌گری» معرفی كرده‌اند. ولی از طرف دیگر این اصلی‌ترین جرم و مهمترین اتهام را در نامه كسب تكلیف به جنابعالی ننوشته بودند.

می بینیم كه در مجموع موازین عدل الهی رعایت نشده است. به جای اینكه اتهام گروه فوق سیاسی ایدئولوژیك و به فرض و نهایتاً برای كسب قدرت در نظام جمهوری اسلامی عنوان شود، صرفاً به عنوان یك گروه جنایتكار، جاسوس، آدم‌ربا و قاتل معرفی شدند.

در وضعیت فعلی انقلاب و صدور انقلاب و بیانیه حج جنابعالی، دنیا به روش برخورد نظام جمهوری اسلامی با یك متهم می‌اندیشد، گرچه عملكرد متهم به ضرر جامعه بوده باشد. آیا اصلی كردن فرعی‌ها و فرعی كردن اصلی‌ها كه در نامه كسب تكلیف وزیر اطلاعات عملاً انجام شده، اشتباه كوچكی بود؟ و جوسازی نامناسبی در جامعه به وجود نیاورد؟ آیا این جوسازی قدرت برخورد منطقی را از همه نگرفت؟ و در كیفرخواست تأثیری نگذاشت؟ و در رأس دادگاه تأثیر نخواهد گذاشت؟

حال كه معلوم شده اصلی‌ترین جرم آنها سیاسی ایدئولوژیك بوده و التقاطی‌گری است متأسفانه می‌بینیم از جانب مسئولین درجه اول مملكت و وزارت اطلاعات و وزارت ارشاد اسلامی برخورد هدایت‌آمیزی با این التقاطی‌گری نشده است اگر التقاطی‌گری از درون حوزه‌های علمیه هم بجوشد مسأله كوچكی نیست و به نظر می‌رسد می‌بایستی تمام دلسوزان انقلاب و صاحبنظران و متفكرین در این رابطه بسیج شوند، تا تضمینی به وجود‌ آيد كه زمینه‌های معرفتی پاكسازی شده و گروه دیگری به اتهام التقاطی‌گری محاكمه نشود.

مقالاتی هم كه در روزنامه‌ها نوشته شده تعریف مشخصی از التقاط ندادند و مرزبندی مشخصی ننمودند.

نكته دیگر اینكه اگر اصلی‌ترین اتهام آنها التقاطی‌گری باشد، بایستی ابتدا با آن، در حوزه ایدئولوژیك برخورد می‌شد.

3 ـ ابهام دیگر اینكه اگر اتهام اصلی آنها «التقاط» یعنی انحراف سیاسی ایدئولوژیك بوده است و جرم‌های دیگر به دنبال این اعتقاد و ناشی از آن بوده است (به‌طوری كه وزیر اطلاعات گفتند و سیدمهدی نیز در مصاحبه تلویزیونی عنوان نمود) طبق قانون اساسی كه مورد تأیید شماست مجرمین سیاسی و مطبوعاتی بایستی علنی و در حضور هیأت منصفه محاكمه شوند.

و از آنجا كه این اتهام ربطی به روحانی و غیرروحانی ندارد چه نیازی به دادگاه ویژه روحانیت است؟ به ویژه كه مقامات آن اكثراً از وزارتخانه یا ارگانی هستند كه تشكیل پرونده یا بازجویی متهمین را به عهده داشته است.

4 ـ نكته دیگر توجه به سیر به وجود آمدن و علل این جریان است. آیت‌الله امینی در پیش خطبه نماز جمعه تهران در تاریخ 11/2/66 تحلیلی در مورد ریشه‌های به وجود آمدن گروه‌های روشنفكری و سیاسی و التقاطی نمودند كه در راه مجاهد شماره 43 آمده است. ایشان عنوان نمودند كه گروه‌های مبارزاتی و سیاسی مسلمان وقتی پیدا شدند كه در حوزه‌های علمیه بخش حركت آذین و جهاد و دفاع اسلام متروك و مورد غفلت واقع شده بود و همین امر موجب دور شدن جوان‌ها از اسلام می‌شد. لذا گروه‌هایی از طرف روشنفكران علاقه‌مند به اسلام تشكیل شد كه عكس‌العمل وضع حوزه‌ها بود كه دین را منحصر به معنویات و عبادات می‌كردند.

شما در پیام حج امسال گفتید جهاد در رأس احكام است. در آن سال‌ها جوانان عدل‌طلب و ضدظلم چه روحانی و چه غیرروحانی با همین انگیزه می‌خواستند با سلطنت و حامیان آن مبارزه كنند ولی در نظام رساله‌ها تولی و تبری و جهاد و اسلام راهنمای عمل را نمی‌یافتند. لذا به سراغ تجربیات انقلابات جهانی نظیر ویتنام و چین و شوروی و الجزایر و... می‌رفتند. حتی رادیو روحانیت مبارز كه گردانندگان آن روحانی بودند، روحانیونی كه آنها را می‌شناسید از انقلاب چه‌گوارا، كوبا و ویتنام دفاع می‌كردند. طبعاً وقتی حوزه‌های علمیه و فقهای ما «اسلام راهنمای عمل» را ارائه ندهند، طلاب و جوانان پرشور بدون ملاك مكتبی به سوی مطالعه تجربیات انقلابی جهان می‌روند و در این رهگذر از آنجا كه هر تجربه انقلابی یك بار فلسفی و تئوریك هم دارد زمینه به دام التقاط افتادن فراهم می‌شد.

بایستی به این قضیه مهم در نحوه تشكیل گروه‌های اسلامی و شرایط آنها توجه داشت و نقطه قوت‌ها و ضعف‌ها را با هم دید. عدم توجه به این مسائل موجب تبرئه گروه‌های عافیت‌طلب می‌گردد كه اصولاً با هر گونه حركتی و مبارزه‌ای مخالف بودند و به قول شما اسلامشان امریكایی است.

به نظر می‌رسد دادگاه‌های ما بایستی به این مسیر و این عوامل توجه داشته باشند وگرنه موازین عدل الهی رعایت نشده و بسیاری دلسوزان و مسئولین انقلاب زیر سؤال رفته و موجب تبرئه و خوشحالی عافیت‌طلبان و مقدس‌مآب‌ها و جاهلین متنسك و عالمان متهتك می‌گردد.

5 ـ مطلب دیگر اینكه گرچه قتل آیت‌الله شمس‌آبادی كار اشتباهی بود و ضربه بزرگی به جنبش اسلامی و مسلحانه زد و عواقب نامطلوبی به بار آورد و ساواك از این طریق تقویت شده و كسب حیثیت كرد و خود را مدافع و خونخواه علمای اسلام دانست، ولی نبایست عوامل زمینه‌ساز را از نظر دور داشت و به آن توجهی ننمود همان‌طور كه می‌دانید هر روحانی یا دانشمندی كه به وحدت بین شیعه و سنی معتقد بود مارك وهابیت می‌خورد. خود جنابعالی، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله منتظری، آیت‌الله مطهری، مهندس بازرگان، دكتر شریعتی، آیت‌الله بهشتی و نویسنده شهید جاوید همه مارك وهابیت خوردند، چرا كه:

اولاً- همه این روحانیون و شخصیت‌ها، بازگشت به قرآن را در اولویت قرار داده‌اند.

ثانیاً- به وحدت شیعه و سنی در برابر امپریالیسم معتقد بوده‌اند.

همان‌طور كه نیك می‌دانید در اصفهان اختلافی دیرینه بین روحانیون وجود داشت، جریانی را كه در رأس آن آیت‌الله حاج آقا رحیم ارباب بودند به سنی‌گری و وهابی‌گری متهم می‌كردند. جریان مقابل، كه در رأسش آیت‌الله حاج میرسیدعلی ابطحی بود خود را مدافع ولایت و اهل بیت می‌دانستند.(2)

همان‌طور كه می‌دانید در اصفهان نماز جمعه‌ای در بیرون شهر برگزار می‌شد كه همه جوانان مؤمن و پرشور با دوچرخه به این نمازجمعه می‌رفتند و خاری در چشم ساواك بود. اما یك دسته از روحانیون این كار را هم از شیوه‌های وهابیت قلمداد می‌كردند. آیت‌الله غروی را نیز كه در آن روزها مورد تأیید مرحوم حاج آقا رحیم ارباب، بوده و در مسجد آن مرحوم منبر می‌رفتند جزء وهابیون می‌دانستند.

بر اساس اسناد موجود، آیت‌الله شمس‌آبادی به این دلیل توسط قنبرعلی صفرزاده، به قهد ریجان دعوت می‌شدند(3) تا تبلیغات به اصطلاح وهابیت و حركت نماز جمعه و طرفداری از تز حكومت اسلامی و كتاب شهید جاوید را خنثی نماید. همان‌طور كه برای فهم یك روایت بایستی به زمینه‌های اجتماعی و تاریخی آن توجه داشت، به نظر می‌رسد كه در مورد جریانات موجود نیز توجه به این زمینه‌ها قضاوت را عادلانه‌تر می‌نماید.

در آن زمان یك دسته از روحانیون خود را اهل ولایت دانسته، با مارك وهابیت به دسته مقابل تهاجم می‌كردند، و دسته مقابل به جای برخورد مكتبی و كریمانه و متانت سیاسی، به قول خودش با «برداشت‌های شتاب‌زده از اسلام» فتوای قتل می‌دادند.

نه آن مارك وهابیت درست بود و نه این مقابله به مثل و فتوای قتل.

البته این تضاد می‌بایستی به شكل سیاسی ایدئولوژیك و با صبر و حوصله حل می‌شد چنانكه جنابعالی سه روز پس از جمعه خونین مكه در جواب نامه حجت‌الاسلام كروبی این كار را انجام دادید، آن هم پس از مدت‌ها صبر، و همه را متوجه جنایات آل سعود و انحرافات وهابيت نموديد. اين امر موجب شد اختلافات داخلي به خوبي حل شود و ديگر جناح‌هاي داخل به يكديگر برچسب وهابيت و ايادي آل سعودي نزنند این مطلب در سرمقاله راه مجاهد شماره 44 به نام «دفاع خودجوش مكه» با تفصیل نوشته شده است.

برای یادآوری شرایط تاریخی و نحوه تشكیل گروه‌ها در آن زمان، بین سال‌های 46 تا 55 و پس از انتشار كتاب ولایت فقیه كه بعداً به اسم حكومت اسلامی تجدید چاپ شد، گروه‌های خودجوش بسیاری تشكیل شدند و به رهنمودهای جنابعالی در آن كتاب می‌كردند. گاهی اسلحه هم به دست آورده و خودسازی می‌نمودند.

برخی از رهنمودها در آن كتاب این بود كه مثلاً «آخوندهای درباری را رسوا كنید» «عمامه‌شان را بردارید»، «كتك بزنید ولی نكشید». من خودم طی مدتی كه در زندان‌های آریامهری و یا بیرون از زندان بودم با گروه‌هایی برخورد داشتم كه با الهام از كتاب ولایت فقیه، آن هم بدون مرزبندی (درباری نفسانی و یا معرفتی) دست به چنین عملیاتی زده بودند كه متوجه برخی از روحانیون بود،كه این روحانیون یا طرفدار سرمایه‌دار بودند یا با گروه ضد بهائیت همكاری داشتند و یا مخالف هر گونه حركت و بالاخص مخالف تز حكومت اسلامی (قبل از ظهور امام زمان عج) جنابعالی بودند كه البته ساواك هم بدون اطلاع این دسته از روحانیون، از آنها حمایت می‌كرد. برخی از آنها هم با ساواك همكاری آشكار داشتند و از حفاظت ساواك برخوردار بودند و كمتر كسی را یارای دسترسی به آنها بود.

گروه بهائیت و گروه ضد بهائیت هر دو به عنوان دو جناح وابسته به دربار تلقی می‌شدند و این دو گروه بر سر اینكه معلم ولیعهد از چه گروهی باشد و یا بر سرگرفتن پست‌های ادارات با هم رقابت‌هایی داشتند.(4)

جنابعالی هم در موقع توقف كار حجتیه گفتید اسلام اینها امریكایی است. اسلامی كه می‌خواهد سیاست را از دین جدا كند خواست امریكاست. در آن سال‌ها گروه حجتیه و وابستگان به آن به لحاظ تحلیلی یك جناح از دربار قلمداد می‌شدند.

اینها مطالبی بود كه باید در قضاوت به آن توجه شود. در سال 52 و 53 اعلامیه و جزوه‌های زیادی توسط طلاب حوزه علمیه منتشر می‌شد، كه روحیات ضدسرمایه داری و ضد آخوند در آنها به چشم می‌خورد و تحلیل ما این بود كه این جزوه‌ها لبه تیز حمله‌شان متوجه سرمایه‌داری بود نه امپریالیسم و دربار و ساواك. به همین دلیل پیش‌بینی می‌كردیم كه این بینش به یك خط مشی انحرافی تبدیل و ساواك از آن بهره‌برداری می‌كند. از آنجا كه حركت انقلاب اسلامی به رهبری جنابعالی متوجه دربار شاه و ساواك و ایادی آنها بود، برخی از این خط مشی‌های انحرافی را اصلاح كرد و متوجه شدند مبارزه با سرمایه‌داری بدون درگیری با امپریالیسم كاری است انحرافی.

اما هنوز این بینش‌ها پاكسازی نشده و زمینه‌هایش موجود است. به عنوان یادآوری در اسفندماه 65 در مراسم چهلم شهادت حجت‌الاسلام شیخ عبدالله میثمی همشیرزاده اینجانب در مسجد حكیم اصفهان، آیت‌الله خزعلی بالای منبر گفتند: «... شما یك روحانی هوادار سرمایه‌دار به من نشان بدهید تا او را در سر چهارراه رسوا كنم.»(5)

البته روحانیت حوزه علمیه اصفهان و بازاری‌ها كه این جمله ایشان را شنیدند خیلی ناراخت شدند. به نظر من این رهنمود آیت‌الله خزعلی با اعتقادات سیدمهدی هاشمی، هیچ فرقی ندارد چرا كه صرف اعتقاد داشتن به سرمایه‌داری مستحق رسوایی و یا ضرب و شتم و نتیجتاً قتل نمی‌باشد.

این گروه نیز آیت‌الله شمس‌آبادی را در رابطه با مؤسسه خیریه ابابصیر و آن مؤسسه را هم درست یا نادرست در رابطه با گروه ضدبهائیت قلمداد كرده و ایشان را مدافع سرمایه‌داری و بازار فرض می‌كردند و به نقل از یكی از مدرسین حوزه علمیه اصفهان، مدت یك سال سیدمهدی هاشمی با آیت‌الله شمس‌آبادی جرّ و بحث می‌كردند و حتی یك بار در مدخل مدرسه صدر اصفهان جدالشان بالا گرفته و كار به اهانت كشید و بعد هم به رسوا كردن و... بالاخره به قتل.

به نظر می‌رسد اگر با ریشه‌های معرفتی این شیوه‌ها برخورد نشود و تا با مسائل سیاسی و بینشی، به جای برخورد مكتبی برخورد حذفی و مسلحانه گردد، قضيه در اشكال جدید تكرار می‌گردد.

در خاتمه همان‌طور كه فرمودید، همه در پیشگاه عدل اسلامی مساوی‌اند و با توجه به اینكه گروه سیدمهدی به دلیل برخوردهای غلطش محاكمه می‌شود، موارد مشابهی نیز موجود است كه انتظار می‌رود نادیده گرفته نشود، به عنوان مثال یادآور می‌شوم:

آیت‌الله خزعلی در سخنرانی در سبزوار شعار مرگ بر میثمی را به تكبیرها اضافه كردند و مردم را در تكرار این شعار تشویق نمودند. آیا من به صرف دارا بودن اعتقاداتی، مستحق مرگ هستم؟ كدام عمل خلاف انقلاب یا جمهوری اسلامی، انجام داده‌ام؟ كدام جرمی را مرتكب شده‌ام؟

یا نمونه دیگر اینكه، آقای حجت‌الاسلام فاكر در نماز جمعه اصفهان مرا مرتد خواندند و به دنبال آن عده‌ای بدون دارا بودن حكم قانونی و شرعی به منزل و مغازه ما حمله كردند و آقای اكبریان كه حالا معاون وزارت اطلاعات هستند در آن روز دادستان دادگاه‌های انقلاب اصفهان بودند و به من گفتند این كارها غیرقانونی و غیرشرعی بوده و مورد تأیید ایشان نبود، آیا صرف داشتن یك اعتقادی كه احیاناً مورد تأیید ایشان نیست، مستحق مرگ و ارتداد و ضرب و شتم است؟

این شیوه‌های تكفیر و تفسیق و به دنبال آن ضرب و شتم و كشتن، حتی پس از شكل‌گیری نهادهای انقلابی و قانونی به‌طور خودسر اعمال می‌شد. علیرغم پیگیری اینجانب هیچ دادرسی وجود نداشت.

امیدواریم در محضر عدل اسلامی به همه این نمونه‌ها با پیگیری شما رسیدگی شود تا جمهوری اسلامی در اذهان، «ضعیف‌كش» تلقی نگردد.

نمونه بارز و آشكار دیگری كه وجود دارد اینكه آیت‌الله خزعلی در مراسم چهلم شهادت شیخ عبدالله میثمی همشیره‌زاده اینجانب، در مسجد حكیم اصفهان و در مقابل تمامی مدعوین از اقوام و آشنایان و مسئولین و شخصیت‌های اصفهان اینجانب را تفسیق و به نقل قول دروغ از شهید میثمی گفتند: «... آن منحرف كور بی‌دست دایی من نیست». آیا وقتی یك آیت‌الله، یك فقیه و یك عضو جامعه مدرسین، و یك عضو بنیانگزار بنیاد رسالت و یك عضو شورای نگهبان چنین كند چه توقعی از طلاب و جوانان پرشور می‌توان داشت؟ آیا در جمهوری اسلامی كوری و بی‌دستی نیز جرم تلقی می‌شود؟ آیا بایستی رابطه نسبی هم انكار شود؟ و آیا بایستی به جای تسلی خانواده شهید آنها را عمیقاً دردمند و ناراحت سازند.

امیدوارم و در محضر عدل الهی این حكم تفسیق و اتهامات ایشان بررسی شده و از اینجاب دادرسی شود.

در پایان استدعای دلسوزانه اینجانب از محضر مبارك امام عزیز این است كه از آنجا كه دادگاه ویژه روحانیت مستقیماً زیر نظر شما بوده و به نام شما تمام می‌شود، لذا در تمامی مراحل دستگیری و بازجویی و وضعیت زندان و بازپرسی و كیفرخواست و رأی دادگاه نظارت مستقیم و مستمر داشته باشید. تا مبادا موازین عدل الهی به تصفیه حساب‌های گروهی آلوده گردد تا از این طریق دست‌های مرموز، نتوانند چهره انقلاب اصیل اسلامی و صادر شده ما را مخدوش كنند.

 

سال ششم، شماره 45،  آذر و دی 1366

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

دیدار ائمه جمعه 5/7/66

آیت‌الله منتظری در جلسه افتتاحیه سمینار ائمه جمعه سخنان مبسوطی پیرامون فاجعه مكه داشتند. ایشان ضمن درخواست از كلیه مسلمانان جهان برای مقابله با حكام سعودی، از ائمه جمعه خواستند در طی این سمینار طرح مشتركی را جهت اداره حرمین شریفین تهیه و آن را در معرض دید و مشورت جهان اسلام قرار دهند.

آیت‌الله منتظری در ادامه بیاناتشان رهنمودهایی عملی در باب وظایف ائمه جمعه و شیوه برخوردهایشان ارائه فرمودند كه ذكر قسمت‌هایی از آن می‌پردازیم.

پست و مقام وظیفه و مسئولیت است نه وسیله امتیاز

آیت‌الله منتظری: «یكی از مسائلی كه خیلی مهم است، اینكه این پست و مقام‌ها از آن بالایش گرفته تا ریاست جمهوری و نخست وزیری وزارت و امامت جمعه و غیره را در اسلام نباید به عنوان پست و مقام نگاه كرد. بلكه مسئولیت و بار سنگینی است كه به دوش انسان افتاده و ناچار باید تحمل كند.

مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه پنجم نهج‌البلاغه به «اشعث ابن قیس» كه استاندار آذربایجان بود می‌فرماید: «و ان عملك لیس لك بطعمه، ولكنه فی عنقك امامه» (عمل تو رزق و خوراك تو نیست ولی آن عمل امانت و سپرده‌ای در گردن تو است.)

امیرالمؤمنین علیه السلام به هنگام رفتن جنگ با مردم بصره، به «ذی قار» كه رسیده بودند كفشش پاره شده بود نشسته بود آن را وصله می‌كرد- ابن عباس آمد گفت حالا وقت وصله كردن كفش است؟ شما امیر مسلمین هستید، امیر این جمعیت هستید. حضرت فرمود: «ما قیمه هذه النعل؟» این كفش ما چقدر ارزش دارد؟ ابن عباس می‌گوید لاقیمه لها این كفش پاره ارزشی ندارد.

... حضرت می‌فرمایند: «والله لهی احب الی من امرتكم الا ان اقیم حقا اوادفع باطلا» این كفش در نظر من از امارت و خلافت شما محبوب‌تر است. سرّش هم معلوم است برای اینكه كفشش رفع حاجتش را می‌كند اما امارت و خلافت وظیفه و مسئولیت است. بنابراین كفش محبوب‌تر می‌شود. «الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا» مگر اینكه بتوان در پرتو و سایه این حكومت حقی را به پا بدارم و باطلی را برطرف كنم.

پس بنابراین هیچ یك از بزرگان نباید این مقام را یك ارزش و وسیله امتیاز قرار دهند...»

در خطبه‌ها صرفاً به شعار و سیاست روز اكتفا نكرده و بحث‌های عمیق‌تر و پرمحتواتر هم بنمایید

«آقایان سعی كنند خطبه‌های جمعه را پرمحتوی كنند كه جاذبه داشته باشد، روی آن مطالعه داشته باشند. یك نماز جمعه كه روز جمعه می‌خوانید و طبقات مختلف مردم شركت می‌كنند همه كه مثلاً مشتی حسن كشاورز نیستند چه بسا اساتید دانشگاه، دانشجویان و فضلا می‌آیند. باید طبقات مختلف بتوانند از خطبه جمعه شما استفاده كند. روی آن مطالعه كنید، قسمت‌های مختلف داشته باشد فقط به شعار و سیاست روز اكتفا نكنید هرچند كه سیاست روز هم لازم است.

... مثلاً یك خطبه را بحث تفسیری یا اعتقادی بگویید... در ضمن دعوت به تقوی داشته باشید. تحكیم عقاید مردم، آشنا كردن مردم به كتاب و سنت، آیاتی از قرآن و احادیث خوب را برای مردم بخوانید...»

اخلاص در ساده زیستی و پرهیز از تشریفات میسر می‌شود

«نكته دیگر اینكه در كارهایتان خلوص نیت داشته باشید كه عمل صالح نزد خدا خیلی اجر دارد. در زندگی همان‌طور كه سیره رسول الله(ص) و ائمه اطهار بوده ساده زندگی كنید. من بارها عرض كردم كه آقاین علما می‌بایست از خیلی مباهات كه خدا حلال كرده است به واسطه جو صرف‌نظر كنید. زندگی ساده‌ای داشته باشید كه مورد اشكال و سوژه برای دشمنان نباشد كه بگویند حكومت دست آخوندها افتاده ببینید چكار می‌كنند؟... امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند: «ان الله فرض علی ائمه العدل ان یقدروا انفسهم به ضعفه الناس كیلا یتبیغ بالفقیر فقره»، رهبران عدالت بایستی كه خودشان را هم‌سطح ضعیف‌ترین مردم كنند تا اینكه موجب تهییج مردم و ضعفا نشوند. حالا مثلاً شرایط طوری شده كه از نظر اهمیت آقایان ناچارند محافظ و ماشین داشته باشند، همین‌ها را هم می‌شود كم كرد. تا اندازه ضرورت قناعت كنید.»

راه مجاهد:

اخلاص حرف زیبایی است كه در اوج توحید میسر می‌شود ولی وقتی به شیوه‌های ریز و عملی تبدیل می‌گردد، عمل به آن مشكل می‌شود. عده از مقدسین اخلاص را در انداختن عبا بر روی چشم و ندیدن پدیده‌ها و عبائت فردی و مستمر می‌دانند كه تحقق آن خط مشی پستونشینی می‌گردد. ولی امام خمینی در پیام حج 66 گفتند خلوص موحدین جز در سایه برائت از مشركین میسر نمی‌گردد.

به عبارت دیگر در مبارزه با مشركین است كه ناخالصی‌ها رو شده و با پاكسازي اين ناخالصي‌هاست كه به مرحله اخلاص می‌رسیم.

این سخن امام در كلام آیت‌الله منتظری به شیوه‌ای ریزتر و تفصیلی‌تر بیان شده ایشان بارها تذكر  داده‌اند كه اگر بخواهیم با مشركین مبارزه كنیم بایستی نوع زندگیمان ساده بوده و با آنها تفاوت داشته باشد.

ایشان به وجه دیگر اخلاص نیز توجه داشتند و آن اخلاص در ساده‌زیستی و برائت از رفاه و اشرافیگری مشركین است. وقتی تحقق خلوص در شیوه‌های ریز از طرف امام و آیت‌الله منتظری معرفی می‌گردد دیگر راه توجیه برای خیلی‌ها بسته می‌شود. دیگر نمی‌توانند بگویند از آنجا كه پیامبر بهترین اسب را داشت ما باید بهترین و آخرین مدل بنز را داشته باشیم و برای اینكه سروصدای بچه‌ها نمازمان را به هم نزند بهترین و پراتاق‌ترین خانه را داشته باشیم.

امروز كه جنگ ما در مراحل سخت قرار گرفته ملاحظه می‌كنیم عمده رزمندگان را دهقانان و دانش‌آموزان تشكیل می‌دهند كه از نوع زندگی ساده‌ای برخوردار هستند. نوع زندگی در مقاطعی تأثیر تعیین كننده روی خط مشی می‌گذارد.»

در پیروی از پیامبر(ص) باید وسعت نظر داشته باشید، همه كه هم‌سطح و هم‌خط شما نیستند

«نكته دیگر اینكه آقایان علما و مسئولین بایستی با مردم برخورد خوبی داشته باشند ولو ارباب رجوع تند هم هست، عصبانی هم هست، شما نباید تند باشید.

... عالمی كه بخواهد با قلدرمآبی و اعمال جبر و قدرت، علمش را به خورد مردم بدهد این اخلاق تندش علم او را هم از بین می‌برد. «ولاتكونوا علما جبارین و یذهب باطلكم به حقكم» آن روش باطل عمل حقتان را هم از بین می‌برد. آقایان وسعت نظر داشته باشید مردم همه یك‌سطح نیستند، همه هم خط شما نيستند، همه هم‌سطح شما نیستند.

آیت‌الله منتظری در ادامه ضمن بحث در روایتی از قول امام صادق علیه السلام در جلد 2 اصول كافی صفحه 382 افزودند: اگر می‌خواهید قدرت اسلام برقرار باشد. اگر می‌خواهید انقلاب پابرجا باشد. اگر می‌خواهید با كفر جهانی جنگ كنید. نیرو احتیاج دارید اگر به همه مردم مسلمان بها بدهید همه نیروهای شما هستند و به وسیله آنها می‌توانید با كفر جهانی مقابله كنید. اما اگر بخواهید همه را انگ بزنید، افشاگری كنید، هو كنید و مرعوب كنید و كنار بزنید كسی برایتان نمی‌ماند از پیامبر یاد بگیرید. پیغمبر اكرم(ص) از زمان نبوت تا آخر كدامیك از صحابه را طرد كرد؟ صحابه پیامبر هم خطوط مختلف داشتند. تا دم آخر پیغمبر همه‌شان را داشت. به همه آنها بها می‌داد و به هر كدام به اندازه وسعشان مسئولیت می‌داد.»

ائمه جمعه با بالابردن سطح علمی خود، نیازهای سیاسی، اقتصادی و... مردم را به‌طور منطقی جوابگو باشند

«نكته دیگر اینكه آقایان سعی كنند در منطقه خودشان اشتغالات علمی هم داشته باشند. حوزه‌ها را گرم كنید و به اندازه قدرت خودتان درس و مباحثه داشته باشید. اگر بخواهید همه كارهایی كه در منطقه هست خودتان انجام دهید البته كه وقت كم می‌آورید. از دانشمندان هر منطقه‌ای استفاده كنید. تواضح هم بكنید، از شما پیرمردتر هست شما برو خانه او، لازم نیست که او بیاید دست‌بوس شما حالا اگر امام جمعه هستید این یك امر اعتباری است. نماینده امام هستید، خوب محترمی. اما او یك پیرمردی است شما به خانه او بروید... همین كه شما به او بها بدهید او عرش را سیر می‌كند و مطیع شما هم هست و با شما هم هماهنگ می‌شود.

... امروز مردمی كه پای منبر شما می‌آیند فقط مسئله طهارت و صلاه نمی‌خواهند. بسا اشكالاتی در امور اقتصادی، سیاسی، آیات و احادیث دارند. دانشجو است، استاد است. امروز دنیا به هم مربوط می‌باشد فلسفه‌های شرق و غرب فلسفه‌های التقاطی در مغز جوان‌های ما ریخته شده است. اگر به او بگویید برو اینها چی است كه تو می‌گویی، درد كه دوا نمی‌شود. شما روی مسائل مختلف مطالعه كنید و با منطق جواب بدهید.»

اگر انتقادپذیر نباشید، اهل تشخیص از شما دور و چاپلوسان دور شما را می‌گیرند

«از جمله مسائل دیگر اینكه تحمل انتقاد را داشته باشید. بارها عرض كردم من از كسانی هستم كه نامه زیاد به من می‌نویسند نامه فحش هم می‌نویسند- انتقاد هم می‌كنند، بسیاری از آنها امضا هم می‌كنند. والله كه بدم نمی‌آید بلكه خوشحال می‌شوم كه من یك نقطه ضعف دارم، تذكر می‌دهند... شما ائمه جمعه، مسئولین، بزرگان نباید از انتقاد ناراحت شوید اگر ما این روحیه را داشته باشیم كه از انتقاد ناراحت شویم، افرادی كه اهل تشخیص هستند كنار می‌روند و یك عده آدم متملق و ثناگو و دعاگو اطراف شما را می‌گیرند. آن وقت چشم باز می‌كنید می‌بینید افراد حسابی از كنار شما رفته‌اند.»

خیلی كارها را می‌شود به دست متخصصین داد

«همه كارهای اجرایی را لازم نیست به علما و یا طلاب بدهید. حالا یك كاری را ممكن است یك دكتر، یك مهندس بهتر انجام دهد كی گفته همه كارها را آخوند باید بكند. معنای حكومت اسلامی این نیست كه همه كارها دست آخوند باشد. این جهت را توجه كنید خیلی كارها را دست متخصصین بدهید.»

حداقل یك ساعت از روز، با مردم ارتباط مستقیم داشته باشید

«... حد‌المقدور با مردم ارتباط داشته باشید. همه وقتتان را نمی‌توانید در اختیار مردم قرار دهید حداقل ساعات معینی از روز را مثلاً 12-11 یا... را به این كار اختصاص دهید تا مردم بیایند و حاجاتشان را بگویند. حرف مردم را گوش دهید حالا اگر هم نتوانید كه انجام دهید، بعد با مسئولین در میان بگذارید.

... با مسئولین هم جلسه هفتگی یا ماهانه داشته باشید و به آنها شخصیت بدهید.»

مردم ما رشد سیاسی فكری دارند، قیًم آنها نشده و آنها را در انتخاب نماینده خود آزاد بگذارید

«... در مورد انتخابات امام جمعه نباید بگوید نخیر من قطعاً می‌گویم حسن باید به مجلس برود، این معنایش این است كه امام جمعه قیم مردم است و مردم خودشان نمی‌فهمند، الحمدالله مردم رشد فكری دارند و خودشان اهل تشخیص هستند لیكن كلیات را ائمه جمعه باید بگویند... باید كسانی بروند مجلس كه از سیاست روز سردر بیاورند از مسائل اقتصادی سردر بیاورند. آدم‌های متدین و قاطعی باشند نه ضعیف. مرحوم مدرس در زمان رضاخان كشور و مجلس را قبضه كرده بود، آدم‌های قاطع، حرف بزن و متدین و عاقل این كلیات را به مردم بگوید. نه اینكه امام جمعه دهنش را ببندد، این غلط است كلیات را بگویید اما آن تریبون نماز جمعه را در اختیار یك كاندیدای خاص قرار ندهید.»

رهنمودهای مهم قائم مقام معظم رهبری، پیرامون مسائل دانشگاه‌ها

آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با نمایندگان خود در دانشگاه‌ها سخنان مبسوطی ایراد فرمودند كه قسمت‌هایی از آن به نظر خوانندگان می‌رسد.

لازم به ذكر است كه متن این سخنرانی در روزنامه كیهان در تاریخ 21/7/66 به چاپ رسید.

در مقابل استاد و دانشجو تواضع داشته باشید و نخواهید علم‌تان را تحمیل كنید

آیت‌الله منتظری: «... حدیثی از اصول كافی برای آقایان می‌خوانم، امام صادق علیه السلام فرمودند: «الطلب العلم و تزین معه به العلم و الوقار و تواضع لمن تعلمونه العلم و تواضع لمن طلبهم من علم ولا تكونوا علما من الجبارین فیذهب باطلكم و به حقكم»

اول تواضع در مقابل شاگردان را ذكر كرده «تواضع لمن طلبهم من علم» یعنی شاگر را تحقیر نكنید بلكه به او شخصیت بدهید. احترام برایش قائل شوید كه او برای علم شما ارزش قائل باشد. به استاد هم بها بدهید «ولا تكونوا علما من الجبارین» نخواهید با آیت‌اللهی و دستور دادن علمتان را تحمیل كنید بلكه با صداقت و با محبت و عاطفه و  «ولاتكونوا علما من الجبارین» سر كلاس فخرفروشی و قدرت‌نمایی نباشد. «فیذهب باطلكم به حقكم» اگر بنا باشد بخواهید با جبروت و قدرت‌نمایی برخورد كنید، این اخلاقتان ارزش علمتان را هم از بین می‌برد.»

به مشكلات استاد و دانشجو بها دهیم

«نكته دیگر بهادادن به استاد و دانشجو و مسئولین دانشگاه و رعایت مشكلات آنان است بسا ما یك توقعاتی از آنها داشته باشیم كه نتوانند انجام دهند. آنها هم مشكلاتی دارند هم اكنون مشكلات اقتصادی داریم، كمبود داریم، گرفتاری داریم با همه مشكلات و امكانات ما بایستی از آنها چیزی بخواهیم و خواسته‌ای داشته باشیم كه با مشكلات آنها برخورد كنیم.

اصلاً این استاد دانشگاه كه چند سال در دانشگاه درس خوانده با این حقوق كم، با این تورم، حالا دارد درس می‌دهد. او هم برای خودش شخصیتی قائل است. اگر ما بخواهیم با تحكم با او برخورد كنیم این نتیجه‌ای ندارد.»

از احتناق، محدودیت، خودمحوری و تحمیل عقیده شخصی جلوگیری كنید

«... نكته دیگر این است كه از اختناق و محدودیت و خودمحوری و تحمیل عقیده شخصی جلوگیری كنید و با ایجاد محیط درسی و در عین حال آزاد، اجازه ابراز عقاید و اشكالات و نظریات مختلف را بدهید. طوری نباشد كه دانشجویان ااحساس كنند ما می‌خواهیم به آنها مسائل عقیدتی، سیاسی را دیكته كنیم. استاد و دانشجو در حقیقت فكر آزاد هستند، به یك سطحی رسیده‌اند.

مخصوصاً این جوان‌ها كه پایشان به دانشگاه رسیده است. دانشجویان آزاد فكر می‌كنند و نمی‌شود چیزی را به آنها تحمیل كرد. اگر چنانچه با منطق و استدلال و با رفاقت و صداقت و دلجویی با آنها برخورد كنیم ما موفقیم و می‌توانیم كار كنیم.

... یكی از دانشجویان می‌گفت: ما تا یك مطلبی به ذهنمان می‌آید، حالا اشكال است به ذهنمان آمده، كتابی خوانده‌ایم می‌خواهیم اشكالمان را بگوییم و واقعاً می‌خواهیم بفهمیم. تا می‌گوییم، می‌گویند از منافقین است، تو داری خط منافقین را می‌روی، حرف‌های آنها را می‌زنی. این نوع برخورد معنایش این است كه هیچی نگو. اگر چنانچه اشكالی داری، سؤالی داری، مسأله‌ای در ذهنت هست خفه شو، هیچی نگو، طوطی‌وار حفظ كند، این ساختن دانشجو نیست. امروز كه دنیا به هم مربوط است، فلسفه‌های شرق و غرب پخش شده است، كتاب‌های مختلف می‌خوانند حتی در روزنامه‌ها، رادیوها مطالبی هست. بالاخره دانشجویان چیزهایی شنیده‌اند، ما هم می‌خواهیم اینان را بسازیم، واقعاً بسازیم كه زیربنای فكرشان، زیربنای محكمی باشد كه تشكیك در آن راه پیدا نكند. این امر با گفتن اینكه خفه شو یا منافق یا نمی‌دانم چه، درست نمی‌شود،بلكه بیشتر عقده پیدا می‌كند نسبت به ما هم بدبین می‌شود و نتیجه‌ای نگرفته‌ایم.

ممكن است ما در دانشگاه جوی درست كنیم كه بترسند، جرأت نكنند حرفشان را بزنند اما همیشه این جور نمی‌ماند. بالاخره یك روزگاری بزرگ می‌شود یك دكتر، یك پروفسور می‌شود و بعد همین عقده‌ها در او می‌ماند. به روحانیت، به انقلاب و به اسلام با همان حال بدبینی نگاه می‌كند.»

در انتخاب استاد معارف دقت كنید، ساختن دانشجو یك متد می‌خواهد شعار تنها دانشجو را قانع نمی‌كند

«آقایان در انتخاب استاد معارف بیشتر دقت كنند. كسانی كه برخوردشان خوب باشد، غنای علمی داشته باشند، با منطق بتوانند به شاگرد درس دهند، انتخاب شوند. غرض ما این نبوده است كه كلاس‌های معارف دینی را با شعار و گاهی اوقات با سینه زدن و با این جور چیزها تمامش كنیم. البته ما مخالف نیستیم یك وقت یك جایی هم وقت سینه‌زنی هم هست، اما شعار تنها دانشجو را قانع نمی‌كند. ساختن دانشجو یك «متد» می‌خواهد یك روش می‌خواهد.»

اگر بخواهیم با شعار و تكفیر نظرات دیگران را رد كنیم ساختن دانشجو و دانشگاه نیست

«دانشجویان عقاید مختلفی دارند. مثلاً بسیاری از دانشجویان با فكر و آثار مرحوم دكتر شریعتی موافقند. اینان در فكر و ذهنشان است، صرف اینكه بگوییم نه، نه، نه، اسم دكتر شریعتی را نیاور و... اینها قانع نمی‌شوند. فوقش این است كه می‌گویند جو دانشگاه اختناق است ما نمی‌خواهیم بگوییم دكتر شریعتی همه حرف‌هایی را كه زده است درست است ولی این جهت كه دكتر شریعتی بسیاری از بچه‌هایی كه در وادی كمونیست می‌افتادند نجات داد، نمی‌شود منكر شد. بالاخره یك انسان مسلمان بود و از اسلام و پیغمبر دفاع می‌كرد. خوب اشتباهاتی هم داشته است. اگر چنانكه اشتباهات (اعتراض یكی از حضار) اجازه بفرمایید، اشتباهاتی هم داشته، اگر ما می‌خواهیم با افكار غلط دكتر شریعتی مبارزه كنیم باید یك افكار بالاتری كه واقعاً از نظر منطق برتر از افكار او باشد ارائه دهیم. چه بسا اقایان اساتیدی را انتخاب كرده‌اید كه شاید حرف‌های دكتر شریعتی را بلد نیست، فقط بلد است علیه او شعار بدهد آن وقت دانشجو چطور می‌شود، در یك محیطی قرار می‌گرد كه محكم می‌شود حق با دكترشريعتي  است و اینها اصلاً بلد نیستند. این یك مسأله‌ای است. اگر چنانچه ما می‌خواهیم با حرف‌های غلط او مبارزه كنیم بایستی یك افكار محكم‌تری كه روی افكار او را بگیرد بتوانیم ارائه بدهیم یك افرادی كه اهل منطق باشند معین كنیم برای این جهت. اینكه ما همین طور با شعار و تكفیر و این جور چیزها بخواهیم آن را رد كنیم ساختن دانشگاه نیست و ساختن دانشجو نیست. بلكه ما از روحانیت و اسلام و انقلاب دورش كرده‌ایم. بی‌رودربايستی این ضررش بیش از نفعش است. بنابراین بایستی كه در این جهت دقت كرد. كه اولاً اگر حرفی دارد، می‌گوید دكتر شریعتی این طور گفته شما نگویید دكتر شریعتی این طور بوده، نه حرفش را خوب گوش بدهید، بگو بسیار خوب ممنون اگر جوابش را بلدی، اگر حرفش صحیح است بگو، حرف شما صحیح است. اگر به نظرتان غلط است همان وقت می‌توانی منطق بیاوری جواب بدهید. نمی‌توانی بگو من فردا می‌آیم بحث می‌كنیم، این محتایج یك بحث مفصل است به یكی دو دقیقه نمی‌توانم خدمت شما عرض كنم. فردا می‌آیم راجع به این موضوع بحث می‌كنیم، بعد به زودی مطالعه كنید و فردا بیایید بگویید به این دلیل، به این دلیل مرحوم دكتر اینجا اشتباه كرده است. لعن هم نكنیم، نفرین هم نكنیم، توهین هم نكنیم، محترمانه اسم بیاوریم.

امام صادق در مسجدالحرام یا در مسجد پیغمبر بوده است «ابن ابوالاوجاد» ملحد می‌آید می‌نشیند با امام صادق صحبت می‌كند و بعد قانع شده پا می‌شود و بعد می‌گوید علم اگر می‌خواهید نزد این شخص است.. امام صادق(ع) این اندازه به او بها می‌دهد كه حرفش را بزند. بگذارید حرفش را بزند ولو حرف باطل باشد... حضرت امیرالمؤمنین با اینكه خوارج برخوردهای تند داشتند، ولی چطور برخورد می‌كرد حتی شهریه‌شان را از بیت‌المال قطع نكرد...»

یك دانشجو، اگر متنبه شده، به صرف رفتن زندان نباید مجموعه حقوقش قطع شود

« یك نفر یك یا دو یا سه ماه رفته است زندان، اصلاً در دانشگاه برایش راه نیست. مجموعه حقوقش قطع می‌شود. البته یك وقتی واقعاً می‌خواهد فتنه‌انگیزی كند آن مسأله دیگری است اما اگر نه، واقعاً متنبه شده، خوب با تعهد یا هر جوری هست بپذیریدش بعد هم بگذاریم او در كلاس‌ها شركت كند. او را از علم محروم نكنیم وقتی یك نفر را محروم كردیم این برای خودش عقده می‌شود، برای 100 یا 200 نفر از خویشان او هم عقده می‌شود و بعداً همه اینها نسبت به اسلام و انقلاب بدبین می‌شوند.»

افراد از نظر عقاید و اعتقاد به اسلام مراتبشان مختلف است، اگر بخواهیم همه هم‌خط خودمان باشند و بقیه مطرود، این خلاف اسلام است

این مسأله خیلی مهم است، افراد از نظر عقاید و از نظر اعتقاد به اسلام مراتبشان مختلف است. ما اگر بخواهیم همه هم‌خط خودمان باشند. همان خطی كه ما می‌گوییم و باقی دیگر همه مطرود، قلم سرخ رویشان بكشیم این خلاف اسلام است...

در اصول كافی جلد 2 باب اصناف الناس صفحه 382، زُراره می‌گوید من و برادرم وارد شدیم بر امام باقر علیه السلام و گفتم ما شاقول می‌كشیم هر كس هم‌خط خودمان بود چه علوی و چه غیرعلوی با او روابط برقرار می‌كنیم و به باقی می‌گوییم خداحافظ. حضرت می‌فرمایند: «یا زراره قول الله اصدق من قولك» جنابعالی این كار را می‌كنید بی‌خود می‌كنید. خدا بهتر از تو می‌گوید. دستور خدا بالاتر از دستور تو است. «الا المستضعفین من الرجال و النساء والولدان لایسطیعون حیله ولایهتدون سبیلا» بعضی‌ها مستضعفند حالا یا مستضعف مالی‌اند یا مستضعف فكری، مستضعف اعم است سپس امام می‌فرمایند اینها كه در قرآن هستند اینها را باید به حساب آورد.

«وزاد حماد فی الحدیث قال: فارتفع صوت ابی جعفر علیه السلام و صوتی حتی كان یسمعه من علی باب الدار» زراره می‌گوید صدای امام باقر با صدای من در بحث همچنین بالا رفت تا حدی كه هر كه در خانه بود می‌شنید.

امام باقر علیه السلام به زراره این جور بها می‌دهد كه اجازه می‌دهد او داد می‌زند. با هم مباحثه می‌كنند آن طور كه صدا بیرون می‌رود نمی‌گوید برو گمشو. زراره عقیده‌ای داشته و عقیده خودش را گفت، حضرت هم فرموده اینكه تو یك دسته خاص را كه صددرصد هم‌خط تو باشند فقط همین‌ها را بپذیری و باقی را رد كنی این غلط است باید باقی اینها به حساب بیایند.

الان آقایان در دانشگاه‌ها با همین وضع مواجه هستند یعنی بسا یك عده دانشجوها حزب‌الله هستند، هم‌سطح و هم‌فكر شما هستند هم‌خط شما هستند اما خیلی‌ها «المؤلفه قلوبهم» هستند خیلی‌ها «خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا» هستند خیلی‌ها بی‌تفاوتند خیلی‌ها از بی‌تفاوت هم یك درجه پایین‌تر هستند. اما باز قابل جذبند. با اخلاق خوب، برخورد خوب قابل جذبند و هنر این است كه ما اینها را جذب كنیم، نه فقط آنها را كه هم‌خط خودمان و هم‌فكر خودمان هستند فقط آنها را برایشان شعار بدهیم و نگه داریم. این كاری ندارد هنر این است كه آن دسته را بتوانیم جذب كنیم.»

سران منافقین افراد خبیثی بودند، اما بعضی از بچه‌هایی كه به دام آنها افتادند، مخلص بودند، اگر با آنها خوب برخورد می‌كردیم، بسیاری از آنها جذب می‌شدند

آیت‌الله منتظری ضمن اشاره به برخوردها حضرت علی علیه السلام با خوارج چنین ادامه دادند كه: «اگر بنا باشد ما از یك نفر كه به قول ما افكار انحرافی یا التقاطی دارد اول به او بگوییم برو منافق، خوب از همان اول پرده عصمت بین ما و او دریده می‌شد. او جبهه‌گیری می‌كند ما هم جبهه‌گیری می‌كنیم. او دیگر محال است به طرف اسلام و انقلاب بیاید. و ما اشتباه خیلی كرده‌ایم. سران منافقین آدم‌های خبیثی بودند. اما این بچه‌هایی كه به دام آنها افتادند اینها بعضی‌شان بچه‌های مخلص بودند راه را اشتباه طی كردند. اگر ما با اینها این جور برخورد می‌كردیم به جای اینكه بگوییم منافق خبیث، منحرف، نمی‌دانم چه اگر می‌گفتیم عزیزم جانم در قبل از انقلاب ما با هم همسنگر بودیم، هم‌صف بودیم برای پیروزی انقلاب با هم هماهنگ بودیم. شما خدمت كردید به انقلاب، ما خدمت كردیم الان این روشی كه شما دارید دشمنان اسلام استفاده می‌كنند آب به آسیاب دشمن ریختن است، شرق و غرب استفاده می‌كنند. عزیزم جانم بیایید، می‌گویید اشكال هست، ما ادعای عصمت نمی‌كنیم ما هم اشتباه كردیم حالا بیاییم با هم كشور خودتان را اسلام را بر اساس حق اداره كنیم. لجبازی نكنید. اگر این طور با اینها برخورد می‌كردیم بسیاری از اینها قابل جذب بودند.»

انجمن‌های اسلامی باید راهنمای دلسوز باشند

«متأسفانه اكثریت دانشجویان حالت بی‌تفاوتی پیدا كرده‌اند. و از دیكته كردن و از تحمیل خطوط و سلیقه شخصی می‌نالند. گاهی گفته می‌شود الان اختناق از رژیم سابق بیشتر است، چون در رژیم سابق فقط گرفتار زندان می‌شدیم ولی الان گرفتار چماق و برچسب می‌گردیم. همان خوبان به من گفتند، نگویید منافقین، منافقین با من ارتباط ندارند. متأسفانه این هم مربوط به انجمن‌های اسلامی است. متأسفانه اكثر دانشجویان به انجمن اسلامی به چشم جاسوس نگاه می‌كنند نه به عنوان راهنما و دلسوز و قهراً امروز رفتار خود را از آنها مخفی می‌كنند. این را بارها عرض كرده‌ام انجمن‌های اسلامی باید جوری باشند كه پناهگاه بچه‌ها باشند. می‌خواهد انجمن اسلامی دانشگاه باشد یا در كارخانه باشد، یا در وزارتخانه باشد. طوری باشد كه افراد پناهگاه خودشان بدانند اگر یك آدمی فرض كنید آن وقت كه در اروپا بود یك غلطی كرده یك خرابكاری كرده، یك استادی یك اشتباهي داشته حالا واقعاً متوجه شده كه اشتباه كرده مثلاً می‌خواهد ببیند توبه‌اش پذیرفته هست یا نه. این باید واقعاً برود به انجمن اسلامی به آن روحانی به آن استاد معارف به نماینده‌ها با جرأت برود بلند بگوید آقا یك وقتی بالاخره بچه‌ها ما را گول زدند یك كارهایی كردیم او هم بگوید نه آقا طوری نیست توبه، انشاءالله قبول است نه اینكه بگوید الان اگر رفتن و گفتم برایم پرونده درست می‌كنند فردا یك اعلامیه در دانشگاه می‌چسبانند برعلیه من و جرأت نكند حرفش را بزند.

باید این جور باشد كه انجمن‌های اسلامی، آقایان علما، روحانیون پناهگاه افرادی باشند كه در زندگیشان سابقه تاریكی، اشتباهی، عقده‌ای چنانچه دارند اینان بیایند دردشان را بگویند و بعد راهنمایی بشوند و شما را راهنمای خودشان بدانند، نه اینكه در ذهنشان باشد اینها الان می‌روند به رئیس دانشگاه یا به رئیس دانشكده یا به روحانی یا به گزینش برای من گزارش می‌دهند و فردا از دانشگاه بیرونم می‌كنند. اصلاً این فرد مطمئن می‌شود  اگر بگوید كارش زار است. این جور نباشد این معنا متأسفانه هست نمی‌خواهم بگویم كه همه جا هست اما خیلی جاها هست.»

باید زبان استاد و دانشجو را فهمید

«بنابراین هدف اصلی چون اصلاح دانشگاه‌ها و اصلاح دانشجو است زبان استاد و دانشجو غیر از زبان مشتی حسن است كه در دهات پای منبر با او برخورد می‌كنیم. زبان اینها جور دیگری است درك اینها یك جور دیگر است اینها در محیط‌های (به ظاهر) آزاد زندگی كرده‌اند، مخصوصاً استادهایی كه یك مدت در اروپا بوده‌اند در محیط‌های آزاد بوده‌اند. اینجا اگر ما بخواهیم یك محیط‌هایی درست كنیم كه جرأت نكند حرفش را بزند، منحصر به دانشگاه نیست اصلاً باید در سطح كشور اینجور باشد.»

مردم باید احساس امنیت اعتقادی كنند

«اگر كسانی نظام را قبول دارند، جمهوری را قبول دارند، اسلام را قبول دارند، اما بر اساس اعتقاد به نظام مثلاً به روش اقتصادی اشكال دارد، این باید بتواند حرفش را بزند در روزنامه‌ها هم باید بنویسد. اگر این طور بشود همه احساس می‌كنند كشور مال خودشان است و احساس امنیت اعتقادی می‌كنند. مثلاً فرض بفرمایید اگر بنا باشد هیچ كس جرأت نكند حرفش را بزند یكی دو تا سه تا را فرض كنیم با تهدید و اینها نگه داریم آخرش اگر این به هم خورد دیگر هیچی برای ما نمی‌ماند پایه انقلاب ملت است اگر ما ملت را از دست دادیم دیگر هیچ چیز نداریم.»

سرمایه‌های علمی كشور دانشگاه‌ها هستند. اگر ما بخواهیم اختناق درست كنیم همه فرار می‌كنند

«سرمایه علمی كشور دانشگاه‌ها هستند و دانشگاه‌ها سازنده آینده كشورند. اگر ما بخواهیم اختناق درست كنیم خیلی‌ها فرار می‌كنند می‌روند و دیگر ته‌اش چیزی برایمان باقی نمی‌ماند. من این را بارها عرض كرده ام بالاخره در رشته‌های مختلف استاد و متخصص می‌خواهیم دانشگاه اگر از هر علمی غنی و خودكفا شود ناچاریم كه بسیاری از استادها را تا جایی كه درسش را خوب می‌دهد، حالا یك سابقه اشتباهی هم داشته حفظ كنیم...»

«استادهای خوب هم داریم یكی می‌گفت من رفتم امریكا كمتر بیمارستانی رفتم كه رئیس بخش‌هایش ایرانی بودند نه ایرانی‌های بد ایرانیانی كه می‌دانم با قرآن و با ایمان سروكار دارند بالاخره یك محدودیت‌هایی كه ما می‌خواستیم برایش ایجاد كنیم آنها زیر بار نمی‌روند نتوانسته‌ایم قانعش كنیم بسا اگر با منطق با او برخورد می‌كردیم می‌توانستیم قانعش كنیم اینها رفتند خارج مثلاً تعداد زیادی دكتر ایرانی فقط در لس آنجلس امریكا هستند اینها همه‌شان كه منافق نیستند، كمونیست نیستند، بی‌دین نیستند خیلی‌هایشان واقعاً متدین هستند اما به قول شما حزب‌اللهی نیستند...»

كم كم دارد نمایندگی ما در دانشگاه‌ها اسمی می‌شود. دفتر مركزی فعال شود و بازرس‌هایی را به دانشگاه‌ها بفرستند

«كم كم دارد نمایندگی ما در دانشگاه‌ها مخصوصاً در بعضی جاها فقط اسمی می‌شود... این دفتر مركزی فعال شود و بازرس‌هایی به عنوان دانشگاه‌ها بفرستند، ببینند روند دینی دانشگاه‌ها چگونه است خدمت آقایان چطور بوده است. این محتاج این است كه به شهرهای مختلفی كه دانشگاه‌ها هست گاه گاهی بازرس فرستاده شود... حتی آقایان به شكایات هم رسیدگی كنند.

... اگر فقط وجود اسمی و وجود كذبی باشد این بسا ضررش هم بیشتر از نفعش باشد بنابراین سعی كنید انشاءالله واقعاً معارف و اخلاق اسلامی در دانشگاه‌ها تدریس شود و محیط دانشگاه محیط دینی شود.»

ساختن دانشجو خیلی مهم‌تر است از اینكه انسان برود منبر و ده هزار نفر برای او شعار بدهند

«... كوچك نشمرند كار را، در كنار كارهای دیگر قرار ندهید بلكه بدانید كاری اساسی است و ساختن دانشجویان خیلی مهمتر است از اینكه انسان برود یك منبر در یك شهر مثلاً (ده هزار جمعیت هم بیایند برای انسان شعار هم بدهند.) اما اگر بتوانید واقعاً ده نفر را در دانشگاه تربیت كنید خیلی مهم است. ما متأسفانه به این جور چیزهای شعاری بیشتر وقت صرف می‌كنیم.»

كاری كنیم دل‌ها را نگه داریم و حفظ كنیم

می دانید كه در اروپا قبل از انقلاب و اوایل انقلاب و تا یكی دو سال بعد از انقلاب بچه‌های دانشجو همسنگر ما بودند مدافع انقلاب بودند ولی حالا اكثریت آنها یا رفتند به دام مجاهدین خلق افتادند یا به دام كمونیست‌ها افتادند یا بی‌تفاوت شدند. وقتی كه مثلاً فرض بگیرید بچه‌های مذهبی می‌خواهند كاری بكنند یك عده خاص هستند یك قشر خاصی هستند آنها را از دست داده‌ایم.

«در دانشگاه‌های خودمان هم ولو از باب نمره ولو از باب اینكه نمره می‌خواهد می‌آید در كلاس شما شركت می‌كند اما خیلی‌هایشان اشكالاتی دارند و این امر متأسفانه بر خیلی از مسئولین هم مشتبه می‌شود. وقتی می‌بینند مردم در روز قدس یا برای فاجعه مكه راهپیمایی می‌كنند می‌گویند پس معلوم می‌شود كه تمام مردم موافقند و هیچ اعتراض و اشكالی هم ندارند. این اشتباه است روی علائق دینی كه دارند روی علاقه‌ای كه به مكه دارند واقعاً به انقلاب علاقه‌مند است راهپیمایی می‌كند اما بسا دلش از من آخوند خون است به من اشكال دارد اعتراض دارد همچنین نیست كه اینها هیچ اشكال نداشته باشند و همه مرید صددرصد ما باشند. منتها بعضی‌هایشان می‌ترسند حرفشان را بزنند این امر بر ما مشتبه می‌شود خیال می‌كنیم آقایی كه بالای منبر است آن وقت پای منبر برایش می‌گویند صل علی محمد یار امام خوش آمد صددرصد مرید من هستند، این اشتباه است همین‌ها پای حرفشان بنشینید صد تا اشكال دارند اما برای مصلحت اسلام و انقلاب آن شعار را داده‌اند یك كاری كنیم دل‌ها را نگاه داریم و حفظ كنیم...»

 

سال هفتم، شماره 46،  بهمن و اسفند 1366

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری

راه نجات اسلام تقویت جنبش‌های آزادیبخش است

كیهان 7/9/66

 دیدار با مهمانان شركت كننده كنفرانس قداست و امنیت حرم:

باید در تمام كشورهای اسلامی هسته‌های مقاومت و جنبش‌های اسلامی را بشناسیم و در حد توان به آنها كمك كنیم. تا انشاءالله آنها به تدریج رشد كنند و ملت‌ها بیدار شوند و قدس عزیز را از چنگال صهیونیسم غاصب نجات دهند.

راه نجات اسلام شناخت دشمن اصلی آنها و تقویت جنبش‌های آزادیبخش و اصیل در كشورهای مسلمان است.

دشمنان اسلام توانستند چنین القا كنند كه دین از سیاست جداست و استعمارگران با چنین كاری توانستند سران فاسد و مزدوری را بر كشورهای اسلامی مسلط سازند و چند میلیون صهیونیسم بر مسجدالاقصی و آل سعود بر حرمین شریفین حاكم نماید.

با به كارگیری تمام نیروها و عدم توجه به اختلافات نژادی و مذهبی ملت‌های مسلمان بیدار و آماده قیام و نهضت می‌شوند و به زودی با یك راهپیمایی صدمیلیونی از همه مسلمانان جهان قدس عزیز را آزاد نمود.

صدور انقلاب، تخلق به اخلاق الهی مبارزه با ظلم

كیهان 7/9/66

 دیدار با فرمانده بسیج و جمعی از مردم:

صدور انقلاب همین است كه ما خودمان را به اخلاق الهی متخلق نماییم تا دیگران از ما سرمشق گیرند.

جهت تحقق بسیج اقتصادی همگانی باید هر كس كه می‌خواهد فعالیت كند و كشور را به خودكفایی برساند بتواند.

كیهان 12/8/66

 پایان درس خارج و صدور انقلاب یعنی مبارز با ظلم و تعدی و معنایش كشورگشایی نیست.

كیهان 12/8/66

دیدار با وزیر كشور:

هركس باید بتواند طبق مقررات و ضوابط نظام، حزب و جمعیت تشكیل دهد و حرفش را بزند.

كیهان 20/8/66

دیدار با میهمانان شركت كننده در كنفرانس وحدت اسلامی:

 اگر مسلمانان قرآن را سرمشق زندگی خود قرار می‌دادند وضعشان این چنین نبود.

اگر واقعاً مسلمانان یاور و انصار قرآن بودند و به دستورات و راهنمایی‌های قرآن عمل می‌كردند و قرآن را سرمشق زندگی خود قرار می‌دادند وضعشان اینچنین نبود كه امروز فرهنگ و سیاست و اقتصاد و همه چیزشان به دست اجانب و كفر جهانی و عوامل آن باشد و یك عده سران خائن و خودفروخته نظیر صدام و ملك حسن و ملك حسین و امثال آنها بر مسلمان‌ها مسلط باشند... و از طرف دیگر یك عده آخوند درباری هم توجیه‌كننده این همه مظالم و جنایات این سران فاسد و عیاش باشند.

كیهان 16/9/66

دیدار با قضات و مسئولین دیوان عدالت اداری:

اگر بناست عده‌ای خاص جذب شوند، دیگران چه بكنند و كجا بروند؟

كیهان 18/9/66

دیدار با وزیر فرهنگ و آموزش عالی و معاونین:

سختگیری‌های بی‌مورد باعث می‌شود افراد مخالف و فاسد خودشان را با به رنگ انقلاب درآورند و افراد صریح‌الهجه منزوی شوند.

كیهان 19/9/66

دیدار با وزیر بودجه و معاونین و مدیران:

اینكه می‌گویند فلان استاد حزب‌اللهی نیست مگر آن استاد خارجی كه در كشور اروپا و امریكا هست حزب‌اللهی است.

ما باید ترتیبی بدهیم تا نیاز علمی و فرهنگی برادران اهل سنت در داخل تأمین شود و نیازی نباشد كه آنها به كشورهای دیگر بروند و عوارض منفی فكری و سیاسی به وجود بیاورد و روی همین اصل بود كه قرار شد در كردستان یك مركز فرهنگی و آموزشی با نظارت نماینده امام در منطقه به وجود‌ آيد كه متأسفانه هنوز كاری جدی نشده.

راه مجاهد:

 با اینكه حضرت آیت‌الله منتظری یك مرجع شیعه هستند ولی سخنان فوق عمق علاقه ایشان به دیگر مذاهب اسلامی برای نیفتادن در دام مراكز فرهنگی سعودی و مصر و... نشان می‌دهد.

فلسطینی‌های مسلح از سراسر دنیا باید رهسپار سرزمین‌های اشغالی شوند

كیهان 28/9/66

دیدار با سفیر فلسطین در تهران

راهپیمایی صدمیلیون مسلمان مسلح به سوی قدس

كیهان 7/10/66

 دیدار با شیخ ابراهیم عنیم از روحانیون مبارز فلسطینی:

امیدواریم این راهپیمایی كه به منظور تقویت و حمایت از مبارزات مردم مسلمان فلسطین انجام می‌شود به زودی مبدل به یك راهپیمایی عظیم صدمیلیونی و مسلحانه از مسلمانان كشورهای اسلامی به سمت قدس شریف و مسجدالاقصی گردد.

جوانان فلسطینی بر اثر آوارگی از وطن و القائات جریانات چپ و غیر اسلامی از فرهنگ اصیل اسلام و قرآن دور مانده‌اند و در فكر آنها چنین وانمود كردند كه برای مبارزه با امریكا و اسرائیل راهی جز جریانات چپ و كمونیستی وجود ندارد، در صورتی كه حقیقت غیر از این است و تجربه انقلاب اسلامی در ایران خلاف آن را ثابت كرد و به دنیا فهماند كه راه دیگری به نام اسلام وجود دارد كه ملت‌ها را از اسارت آزاد كند. امروز این وظیفه خطیر به عهده علما و روحانیون فلسطین است كه جوانان مبارز فلسطینی را با مكتب و تعالیم اسلام و قرآن آشنا سازند.

در مجلس كه درس كفایه و مكاسب نمی‌خواهیم داده شود:

كیهان 15/10/66 دیدار با استانداران:

لازم نیست در مجلس روحانیون زیادی باشند در مجلس كه درس كفایه و مكاسب نمی‌خواهیم داده شود باید در حد ضرورت فضلا و فقها در مجلس حضور یابند.

از افراد غیرروحانی كه دیانت آنها مورد تأیید است و دارای تخصص ودرك سیاسی هستند انتخاب شوند تا كمیسیون‌های مجلس پربار و دارای افراد صاحب‌نظر و قوی باشند.

شورای نگهبان با مجلس مجلسات مشترك ترتیب دهند

كیهان 19/10/66

 دیدار با هیأت‌های نظارت بر انتخابات به همراه حجت‌الاسلام امامی كاشانی:

آرای مردم امانت‌های الهی هستند.

اگر در رأی مردم خدای نكرده افراد و یا هر ارگان دیگری دخالت كرده و به شكلی اعمال نفوذ كرد، این خیانت به امانت الهی است.

شورای نگهبان با مجلس جلسات مشترك ترتیب دهند و نظرهای خود را گوشزد نماید.

از خودگذشتگی ملت فلسطین حجت را نزد خدا بر همه مسلمین و علما تمام كرد

كیهان 25/9/66

در پیامی به علما و روحانیون مبارز فلسطین و لبنان:

این همه فداكاری و از خودگذشتگی كه امروز جوانان مسلمان و غیور فلسطین اعم از روحانیون و دانشگاهیان و سایر اقشار مبارز و متعهد در برابر صهیونیست‌های اشغالگر از خود نشان می‌دهند، حجت را نزد خداوند متعال بر همه مسلمین و علمای اعلام تمام كرد.

امروز ملت به پا خاسته فلسطين و لبنان اعم از روحانیون و دانشگاهیان و سایر اقشار مبارز و متعهد در برابر صهیونیست‌های اشغالگر از خود نشان می‌دهند، حجت را نزد خداوند متعال بر همه مسلمین و علمای اعلام تمام كرد.

امروز ملت به پا خاسته فلسطین و لبنان از علما و روحانیون مبارز خود انتظاری جز رهبری و هدایت این حركت اسلامی و حفظ وحدت كله و انسجام بیش از پیش تمام نیروها و امكانات را در جهت مبارزه با اسرائیل غاصب ندارد.

سعی كنند در تمام سرزمین‌های اشغالی هسته‌های مقاومت و عملیات ایثار و شهادت را تقویت نموده و فرصت تدارك را از دشمن وحشتزده سلب نمایند.

راه مجاهد:

در انقلاب فلسطین با روحانیت كه عمق تاریخی و مكتبی هم دارا می‌باشد می‌شود به چند روش برخورد كرد، یكی تأیید مطلق آن و تقلید صرف و دیگری طرد آن و بها ندادن و به حساب نیاوردن آن شیوه صحیحی هم كه مطرح شده است فعال كردن آن در عمل صالح ضدصهیونیستی و نقش دادن به آن در تشكیل هسته‌های مبارزاتی است كه در این میدان رشد روحانیت مكتبی از غیرمكتبی مشخص خواهند شد.

 

 

سال هفتم شماره 49- مهر و آبان 1367

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری                             

بندگان خدا مأمورند خود را به صفات الهی بیارایند

كیهان 15/12/66

دیدار با اقشار عمومی:

 علی(ع) به كمیل فرمود ‌ای كمیل خداوند دارای صفات «كرم»، «گذشت»، «عطوفت» و «حفظ اسرار مردم» است. و بندگان خود را مأمور فرموده كه همه خود را به این خصال و صفت پسندیده بیارایند.

راه مجاهد:

شیوه‌ای كه ایشان از حضرت علی ذكر كرده‌اند كه از خود خدا و صفاتش به اخلاق و شیوه رفتاری برسیم، می‌تواند مشكل جامعه ما را حل كند. امیدواریم متفكران و دلسوزان اسلامی بر روی این سیستم اخلاقی كار كرده و آن را به‌صورت مدون ارائه دهند.

اگر صدام جان بگیرد به هیچ یك از كشورهای اسلامی رحم نخواهد كرد

كیهان 11/12/66

دیدار با نخست وزیر تركیه:

چند تذكر:

 ـ اگر صدام جان بگیرد و تقویت شود به هیچ كدام از كشورهای اسلامی و حتی تركیه رحم نخواهد كرد.

ـ انتظار ما آن است كه دولت تركیه از مبارزات بحق ملت مسلمان فلسطین حمایت كرده و مظالم اسرائیل و اشغال سرزمین‌های فلسطین را محكوم كنند.

ـ كسانی كه از ما صلح می‌خواهند اول متجاوز را اعلام و او را محكوم كنند تا مشكل اول صلح حل شود چرا كه دنیا می‌داند با متجاوز چه باید كرد.

ـ از مسلمانان ترك زبان در اروپای غربی و شرقی نیز كاملاً حمایت شود.

 ـ شما كه فرد مسلمانی هستید بدانید این پست‌ها و مقام‌ها بی ارزش است مگر به قول حضرت علی(ع) در پناه آن حقی بپا و یا باطلی برطرف گردد. ترتیبی دهید تا فرهنگ و زبان و خط اسلام همچون گذشته در آن كشور رسمی و قوی و نیرومند گردد، شرق و غرب كاری كردند تا فرهنگ اسلامی در آن كشور تضعیف گردد.

راه مجاهد:

در رابطه با دولت‌ها سه شیوه برخورد وجود دارد:

اول آنكه به رابطه با دولت‌ها و جذب آنها اصالت می‌دهد و از هر مسأله‌ای كه موجب تیرگی روابط و ناخشنودی دولت مقابل شود پرهیز می‌كند در این تفكر نیاز ملت‌ها فراموش و نادیده گرفته شده و با دولت مقابل هم برخورد تعالی‌بخش نمی‌شود. با توجه به اینكه اغلب دولت‌ها یا وابسته‌اند یا مرتجع، ملاحظه‌كاری آنها ما را سرانجام به تعدیل و دوری از ملت‌ها می‌كشاند.

شیوه دوم، بها دادن به نهضت‌ها و انقلابات و نفی رابطه با دولت‌هاست، و هر گونه تماس و برخورد با آن دولت‌ها را سازش و عدول از اصول انقلاب قلمداد می‌كند. این برخوردها ناشی از نادیده گرفتن حد و توان و نیازهای جمهوری اسلامی است.

روش سوم را در آیت‌الله منتظری می‌توان دید كه از یك طرف با تقویت و تحكیم رابطه با نهضت‌ها و كمك به آنها تأكید داشته و دارند و از طرف دیگر حتی خودشان با دولت‌ها و منجمله نورگوت اوزال آمریكایی ملاقات می‌كنند اما در همین ملاقات مسائلی را مطرح می‌كنند كه ایشان یا باید به آنها عمل كند و ضد اسرائیل و ضد امریكا و حامی انقلاب اسلامی منطقه شود و یا اسلاميتشان زیر سؤال رفته و پست و مقامشان از طرف ایشان بی‌ارزش قلمداد می‌شود.

اینچنین به نظر می‌رسد كه آقا قصد هدایت تورگوت اوزال را هم دارند كه انسان را به یاد برخورد موسی(ع) با فرعون می‌اندازد.

كیهان 20/11/66

پیام به خواهران و برادران فلسطینی

 ـ علما و دانشمندان و دانشگاهیان و روشنفكران رهبری كنند حركت را.

ـ با هم هماهنگ باشند.

 ـ قصدشان اسلام و خدا و دین باشد.

ـ گرفتار بازی‌های سیاسی نشوند.

 ـ با دشمن مسلح مبارزه كنند و كاری كنند كه مستضعفین یهود هم با آنها هماهنگ شوند.

 ـ اربعین‌ها و مجالس عزا را ادامه دهند.

كیهان 24/11/66

دیدار عمومی:

سه عامل مهم در این پیروزی نقش اساسی داشت:

1 ـ توكل و اتكای مردم به خدای متعال و دوری از هواهای نفسانی و شیطانی.

2 ـ وحدت كلمه همه اقشار مردم و تبدیل من‌ها به ماها

3 ـ نقش رهبری قاطع امام امت.

4 ـ بر اساس اراده خداوند تا این سه عامل پیروزی باقی هست پیروزی هست.

برای مقابله با این همه خطر و توطئه شرق و غرب راهی به جز بازگشت به همان معنویت و اخلاص و ازخودگذشتگی اول انقلاب نداریم.

اگر ارزش‌های جمهوری اسلامی را حفظ نكنیم فرق ما با حكومت محمدرضا چیست؟

كیهان 15/3/67

دیدار با مردم:

این انقلاب از اول بر اساس یك سری ارزش‌های الهی و معنوی بود، نه براساس تغییر یك حكومت به حكومت دیگر، حكومت كردن هدف ما نبود.

اگر ارزش‌های جمهوری اسلامی را حفظ نكنیم فرق ما با حكومت محمدرضا چیست. اگر ارزش‌ها حفظ شود انقلاب هم حفظ می‌شود بر فرض من و شما هم از بین برویم ولی باید ارزش‌ها حفظ شود همان‌گونه كه حضرت سیدالشهدا، اگر چه بر حسب ظاهر رفتند ولی اهداف ایشان و ارزش‌های الهی قیام آن حضرت برای همیشه باقی ماند.

راه مجاهد:

در رابطه با حفظ نظام دو شیوه و روش موجود است، یكی حفظ نظام و انقلاب را به هر شیوه‌ای مجاز دانسته و اصلی‌ترین كار خود را حفظ ظاهری نظام می‌شمارد این تفكر گرچه در یك نظام ضدامپریالیستی انقلابی است، ولی چون در سیر خود ارزش‌ها را فدای موقعیت‌ها و حفظ وضع موجود می‌كند موجب تضعیف واقعی نظام و انقلاب و بدبینی و انفعال مردم از شیوه‌های غیراصولی و ضربه‌پذیری می‌شود.

به نظر می‌رسد نظر آیت‌الله منتظری این است كه با اصالت دادن و تقویت ارزش‌ها محتوای نظام و انقلاب را تحكیم كنیم و شیوه‌های غیراصولی را بازی كنیم تا از این طریق نظام و انقلاب تقویت، تصحیح و به‌طور درازمدت حفظ شود.

گفتن موجب تضعیف نیست موجب تقویت است

مضمون و چكیده سخنان آیت‌الله منتظری كه به مناسبت سالگرد هفتم تیر ایراد و از روی نوار استخراج شده است:

گفتن موجب تضعیف نیست موجب تقویت است عرض چند مطلب در مورد خطراتی كه موجب است باعث شكست انقلاب شود:

1 ـ برخوردهای تند با مردم چه اطلاعات، كمیته، شهربانی، سپاه، دادستانی و بازجویی‌ها و همه اگر واقعاً به انقلاب علاقه دارند در بعضی كارهایشان تجدیدنظر كنند برای اصلاح جامعه نباید مردم را به لج انداخت بایست ارگان‌ها تحت آموزش قرار بگیرند و برخوردهای تند نداشته باشند.

یكی می‌گوید اشتباه كردم، غلط كردم، خوب كار بهش بده، در دانشگاه راهش بده، در كارخانه راهش بده، سرمایه بده برود كار كند به جاي اينكه آبرویش را بریزیم، افشاگری بكنیم، كتكش بزنیم و از همه چیز ردش كنیم.

2 ـ خودمحوری‌ها و بی اعتنایی به دیگران و عدم مشورت در كارها به خصوص كارهای اساسی:

پیامبر اكرم با اینكه عقل كل است مورد دستور خدا قرار می‌گیرد كه با مردم مشورت كند، در قرآن می‌فرماید خاصیت مؤمنین این است كه كارهایش را با مشورت حل و فصل می‌كنند.

اگر اشتباهی شده بگوییم تا مردم بیایند اشتباه را تصحیح كنند

3 ـ شعار خورد مردم دادن و واقعیات را مخفی داشتن.

روزگاری اگر ما نمی‌گفتیم مردم نمی‌فهمیدند ولی امروز اگر ما نگوییم، بی‌بی‌سی می‌گوید اسرائیل می‌گوید، همان كشاورزی كه به نظر شما چیزی نمی‌فهمد، مسائل را تجزیه تحلیل می‌كند این به نفع است وگرنه با این همه شهادت‌ها و شكست‌ها مردم همه ضدانقلاب شده بودند اینكه مردم در صحنه هستند چون می‌فهمند.

اشتباهات را بگوییم و نه غلطمان را با چند شعار صحیح جلوه دهیم، اگر شكست و اشتباه می‌شد بگوییم تا مردم بیایند و اشتباه را تصحیح كنند.

4 ـ سپردن كارها به افراد غیرمتخصص یا غير متعهد.

نگو من می‌خواهم حزب‌اللهی را سر كار بیاورم حزب‌الله نور چشم من ولی شاید نتواند ارگان یا اداره را اداره كند.

از دختر حضرت شعیب یاد بگیرید، قرآن بخوانید، از قرآن یاد بگیرید دختر به پدرش می‌گوید این موسی را بیاور و گوسفندان را دستش بده او هم قوی است و هم امین، هم در كارش قادر است، و هم صادق، گوسفندان را می‌خواهی به دست چوپان بدهی باید قوی و امین باشد ولی جامعه، وزارتخانه، یك پست مهم، پست نظامی را به دست یك آدم غیرمتخصص مي‌دهیم كه اصلاً نمی‌فهمد جنگ چیست و با خودش بنشيند و یك چیزهایی دربیاورد.

علی(ع) می‌فرماید آنكه پست دستش است، وكیل، فرمانده جنگ، امام جمعه، اگر ضعیف باشد و قدرت اداره نداشته باشد ضررش از شاه ظالم بیشتر است، ظالم بالاخره به فكر حفظ حكومت است و كارهایی انجام می‌دهد ناوارد ولو باایمان بلد نیست و دولتش به هم مي‌ريزد.

از تاریخ درس بگیرید در نهج‌البلاغه علت شكست ساسانیان را این دانست كه كارهای بزرگ را به بچه‌ها و كارهای كوچك را به بزرگان دادند، آن فرد نتوانست كار بزرگ را اداره كند و زمین ماند، بزرگ هم كسر شأنش شد و كار را زمین گذاشت حكومت از هم پاشید.

5 ـ اختلاف كلمه و انگ زدن به یكدیگر و منزوی كردن افراد.

6 ـ تبعیض‌ها و بی عدالتی‌ها

مردم از كمبود گله ندارند ولی اینكه این چهارتا  تيرآهنی كه هست با پارتی‌بازی به یكی بدهیم و به دیگری ندهیم از این ناراحتند.

در حالت جنگ مردم كمبود را می‌پذیرند ولی بی عدالتی و پارتی‌بازی و رفیق‌بازی را نمی‌پذیرند سه سال پیش تعدادی از فرماندهان سپاه آمدند و گفتند ما در جلسه به این رسیده‌ایم كه سپاه هم مثل ارتش احتیاج به پادگان‌هایی دارد دولت پول آن را ندارد و شما به مردم و ائمه جمعه بگویید این هشتاد میلیارد را بدهند، من با این طرح مخالفم و شما می‌خواهید از ارتش عقب نمانید هر كس امكانات دارد به میدان بیاورد و بچه‌هاي سپاه در هوای گرم و باران می‌جنگند و  احتياجی هم به پادگان و میز ندارند.

اول انقلاب 9 لشگر داشت و در شروع 12 لشگر و هم اكنون 60 لشگر و مقادیر زیادي نيروهاي مستقل دارد ارتش را بازسازی كرده چرا؟ جنگ است. حوادث دنیا معلول علت آنی جنگ‌اند، عراق با یك سوم جمعیت ما گرچه به او پول  و امكانات می‌دهند ولی بعد از از دست دادن فاو و آزادكردن آن بود و ماكت‌ها و تمریناتی داشته تا حال كه به نتیجه رسیده، كسی كه به حرف امام كه جنگ در رأس امور است خوب عمل كرد صدام بود.

الان باید نیروها یكی شود، دو نیرو در یك كشور نمی‌گنجد، بر طبق قانون اساسی اصل 43 كار ارتش حفظ تمامیت ارضی ایران و نظام جمهوری اسلامی است و كار سپاه بر طبق قانون حفظ انقلاب است، سپاه تاكنون میهمان ارتش بوده چون اول انقلاب ارتش از هم پاشید و ما عرضه صدام را هم نداشتیم كه آن را بازسازی كنیم فقط با شعار ردش كردیم.

فرض كنید صدام هم سقوط كرد مگر شرق و غرب از سر ما دست بر می‌دارند

فرض كنید فردا صدام هم سقوط كرد، حكومت بعث هم از بین رفت، مگر شرق و غرب از سر ما دست برمی‌دارند.

وظیفه آقای هاشمی است كه به هر قیمتی كه شده ارتش را بازسازی كند، نوسازی كند، صنایع نظامی‌اش را قوی كنند، و صنایع نظامی سپاه و ارتش هم یكی شود، دانشگاه‌ها هم باید یكی شود به تدریج یك نیروی زمینی، یك نیروی هوایی، یك نیروی دریایی، و هم امكاناتش را داریم و هم فكر بچه‌های ایران از فكر یانكی‌ها و آمریكاییان بهتر كار می‌كند. فرمانده سپاه می‌گفت از كره شمالی آمده بودند صنایع نظامی ما را دیده بودند گفتند اگر ما اینها را داشتیم همان موقع كره جنوبی را گرفته بودیم. ضرر را از هر جا برگردیم به نفع است.

آقای هاشمی باید با افسران جنگ كه دانشگاه رفته و متعهدند مشورت كند.

اگر به ارتش و ستاد مشترك ایراد دارید باید درست كرد، باید بازسازی كرد. گرچه در ارتش افراد بد هم هستند ولی باید ارتشی‌ها كار كنند، هر كس ارتش را تضعیف كرده گناه كرده.

جمهوری اسلامی- 14/5/67

در پیام به امام:

مواجهه با معلول‌ها و غفلت از علت‌العلل با هیچ منطقی قابل توجیه نیست

با یك نگاه دقیق به جنایات و مظالم عوامل امریكا در منطقه روشن می‌گردد كه ریشه اصلی تجاوز صدام به كشور ایران و اسرائیل غاصب به سرزمین‌های عربی و قتل عام ملت مظلوم فلسطین در اراضی اشغالی و كشتار بی رحمانه حجاج خانه خدا در حرم امن الهی توسط آل سعود و دیگر مظالم و جنایات در منطقه همانا دولت امریكا و مطامع استعماری آن است.

روی این اصل و با توجه به فرموده حضرت امیر(ع) و رهنمودهای حضرتعالی كه خطر جدی امریكا و دشمنی‌اش با اسلام و قرآن و مظلومین جهان را در مقاطع گوناگون گوشزد فرموده‌اید، بجاست اكنون كه دشمن اصلی اسلام و مسلمین علاوه بر عمالش در منطقه خود علناً به میدان آمده، دستور فرمایند ضمن دفاع مقدس از مرزهای كشور، برنامه‌های دقیق در جهت مبارزه اصولی با دشمن اصلی یعنی امریكا در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی تدوین و به مورد اجرا و عمل گذاشته شود زیرا مواجهه با معلول‌ها و غفلت از علت‌العلل با هیچ منطقی قابل توجیه نست ما اگر بخواهیم در یك مبارزه اصولی با ریشه اصلی و علت‌العلل مظالم و طغیان‌ها و فسادها مبارزه كنیم راهی جز شناخت و شناساندن انواع سلطه‌های امریكا و امپریالیسم و جبهه‌هایی كه امریكا از آن جبهه‌ها به اسلام و امت بزرگ اسلام و مظلومین جهان حمله می‌كند نداریم و یقیناً چنین وظیفه مهمی را باید در بحث‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی دشمن برای ملت مقاوم خود و سایر امت‌های مظلوم تشریح و تبیین نماییم و برای مبارزه همه‌جانبه  و اساسی با آن برنامه‌ریزی دقیق بكنیم.

من اطمینان دارم، اگر مقام معظم رهبری انقلاب دستور بدهند نیروهای انقلاب و هسته‌های مقاومت در داخل و خارج از كشور با تنظیم برنامه‌های مناسب و حساب شده منافع مادی، سیاسی، اقتصادی و نظامی امریكا را هدف مبارزات خود قرار دهند و ملت‌های مظلوم و حركت‌های اسلامی و آزادی‌بخش برای این مبارزه اصولی و ریشه‌ای برنامه‌ریزی نمایند به یقین جهان اسلام یكپارچه به‌پا خاسته و آتشی می‌شود كه امریكا و عوامل آن و همه استعمارگران شرق و غرب جهان را با قهر و غضب ملت‌های مظلوم كه نمونه‌ای است از قهر الهی در خود می‌سوزاند.

راه مجاهد:

مسئولین جمهوری اسلامی یكی از دلایل اساسی پذیرش قطعنامه را پیام آیت‌الله منتظری به امام مطرح كردند. با توجه به اینكه در این پیام صراحت قاطع دایر بر این تصمیم به چشم نمی‌خورد، خوب است در موقع مناسب توضیحات لازم در این مورد داداه شود تا جای شبهه و ابهامی باقی نماند.

توجه دلسوزان را به این نكته جلب می‌كنیم كه آنچه در این پیام صراحت و تأكید دارد مبارزه بنیادی و همه‌جانبه با علت‌العلل و ام‌الفساد قرن امریكايي است كه امیدواریم در این زمینه مسئولین كشور برنامه‌های كوتاه مدت و درازمدت خود را ارائه دهند.

جمهوری اسلامی  19/4/67

 دیدار با وزیر امور اقتصاد و دارایی.

در امر مالیات گیری‌ها باید از افراد متعهد و متدین و خبره استفاده كرد تا بتوانند موارد لازم را از غیرلازم تشخیص دهند.

باید مالیات از افراد ثروتمندی كه دارای درآمدهای كلان هستند، گرفت افرادی كه ظاهراً كسبی ندارند ولی در معاملات بزرگ و نامرئی استفاده‌های زیادی می‌كنند نه كسبه جزء كه مخارج خود و عائله خود را به سختی تهیه می‌كنند و معمولاً با كمبود و قرض زندگی خود را می‌گذرانند.

راه مجاهد:

اگر این شیوه در مورد اخذ مالیات قاطعانه به اجرا درآید ضمن تعدیل طبقات، كسبه جزء را كه قشر وسیعی را هم شامل می‌شوند برآن می‌دارد تا ضمن ارائه اطلاعات و مدارك در مورد درآمدهای نامرئی پایگاه خوبی را برای دولت و انقلاب در میان بخش خصوصی و بازار تشكیل دهند.

چگونه ممكن است مثلاً رئیس یك ده برای بعد خودش فكری نكند

جمهوری اسلامی 13/5/67

در پیام به مناسبت تشكر از راهپیمایی بیعت با امام:

باید قدر این ملت را بیش از این بدانیم و به آنان خدمت كنیم و با رحمت و عطوفت با مردم برخورد نماییم به خصوص اقشار كم‌درآمد و مستضعف.

 ـ یكی از عوامل مهم اختلاف قیمت در بازار، همین شیوه غلط بعضی ارگان‌ها است كه مثلاً اجناس زیادی را كه مورد احتیاج مردم است با قیمت دولتی و ارزان از دولت می‌خرند و به قیمت گزاف به بهانه تأمین مخارج فلان نهاد یا كمك به جبهه به مردم محروم می‌فروشند كه چنین عملی خلاف و ظلم به مردم است.

 ـ حضرت امیر(ع) حاضر نشد قبل از جنایت ابن ملجم اقدامی انجام دهد و یا حضرت مسلم كه قرار بود ابن زیاد را ترور كند و نكرد، در صورتی كه اگر حضرت امیر یا حضرت مسلم در مورد ابن ملجم و ابن زیاد اقدام كرده بودند، قطعاً مسیر تاریخ اسلام عوض شده بود و شاید حوادث كربلا هم پیش نمی‌آمد. ولی برای حضرت امیر و مسلم ارزش‌های اسلامی و اصولی مطرح بود نه ماندن و حكومت كردن بدون توجه به ارزش‌های اسلامی.

 ـ من از دوران زندان به نیات پلید (سران منافقین) و خواب و خیالی كه سران آنها داشتند واقع و مطلع هستم. و روی همین اصل به جوان‌های ساده‌لوح و اغفال شده برای چندمین مرتبه نصیحت می‌كنم گول تبلیغات اینها را نخورید.

راه مجاهد:

با توجه به اینكه جریان رجوی یك جریان سابقه‌دار و ایدئولوژیك است اگرچه خیانت‌های آشكار داشته ولی آنچه مشخص است عدم برخورد نقادانه با ایدئولوژی آنها در سطح انقلاب است و هم اكنون یا آموزش مدون و منسجم برای افرادی كه از آنها جدا می‌شوند وجود ندارد و یا نظرات شخصی و مملو از اختلاف نظر فلاسفه و دانشمندان است كه جوان‌ها را دچار گیجی و سردرگمی می‌كند، همچنین برخوردهای غیراسلامی در سطح انقلاب و جدایی شعارها از عمل‌ها به تبلیغات آنها برای جذب جوان‌ها كمك می‌كند.

 ـ چگونه ممكن است مثلاً رئیس یك ده برای بعد خودش فكری نكند. شما ملاحظه كنید ابوبكر برای بعد از خودش كسی را به خلافت تعیین كرد و فرزند عمر به پدرش می‌گوید برای بعد از خودت غافل مشو و كسی را معین بكن و عایشه هم همین را پیغام می‌دهد. آیا پیغمبر اسلام از یك فرد عادی و رئیس یك ده و از ابوبكر هم العیاذ بالله كمتر بودند كه فكر نكنند و كسی را به خلافت تعیین ننمایند.

 ـ امروز باید تمام مسلمانان و مذاهب پنجگانه اسلامی در برابر جبهه كفر شرق و غرب و الحاد جهانی مشت محكمی باشند و اجازه ندهند مسلمین و حیثیت اسلام و قرآن ملعبه كفر شرق و غرب گردد.

راه مجاهد:

آیت‌الله منتظری از یك طر ف شعار هفته وحدت و وحدت شیعه و سنی در مقابل توطئه‌های امپریالیزم را می‌دهند و از طرف دیگر در بعد داخلی این جبهه به بخروردهای فكری و استدلالی با آنان می‌پردازند و این در حالی است كه برخی از علمای سنی صرفاً به تضاد تاریخی شیعه و سنی پرداخته و از وحدت و انگیزه ضدشرق و غرب برادران اهل سنت غافلند.

این شیوه برخورد آیت‌الله منتظری در شرایط فعلی انقلاب كه دشمنان درصدد بازكردن جبهه‌های مختلف قوی و مذهبی در داخل كشور هستند، بسیار رهگشا به نظر می‌رسد.

جمهوری اسلامی  24/5/67

دیدار با وزیر خارجه عمان:

اگر مسلمانان به شخصیت اسلامی خود بازگردند، دیگر كاخ‌های سفید و كرملین نمی‌توانند در امور آنها دخالت كنند.

بر اساس شهادت تاریخی مردم عمان و بحرین در منطقه این افتخار را دارند كه قبل از دیگران به اسلام ایمان آوردند و حتی پیامبر اكرم(ص) برای آنها نماینده اعزام كردند و این حتی قابل تقدیر می‌باشد و باید مسئولین كشورهای اسلامی در فكر این معنی باشند كه سطح فرهنگ اسلامی را رشد دهند و تقویت نمایند تا انشاءالله اسلام حاكم گردد و مسلمانان از بند صهیونیسم و استعمار غرب و شرق نجات پیدا كنند.

این معنا منحصر به عمامه بسرها نیست، هر كسی به اسرار خلقت پی برد دانشمند است

جمهوری اسلامی  29/5/67

در جمع دانشجویان خارج از كشور:

مقصود از علم و دانش كه در روایات اسلامی این همه سفارش شده، فقط علوم دینی و معارف الهي نیست، البته این علوم در رأس همه علوم است، ولی اسلام به تمامی علومی كه بشر برای تكامل خود به آنها نیاز داشته توجه كرده است.

 ـ در سوره فاطر خداوند به اكثر علوم غیردینی از قبیل انسان‌شناسی، دین‌شناسی، زمین‌شناسی، گیاه‌شناسی و حیوان‌شناسی اشاره كرده و بعد می‌فرماید این دانشمندان هستند كه از خدا می‌ترسند. این معنا منحصر به عمامه به سرها نیست هر كس به اسرار خلقت پی برد دانشمند و عالم است و مصداق آیه شریفه انما یخش الله من عباده العلما.

 ـ مبادا خدای نكرده گرفتار حالت خودكم‌بینی بشوید و فكر كنید اروپایی‌ها و امریكایی‌ها از شما قوی‌تر بوده‌اند، ایرانی‌ها موقعی كه در اوایل اسلام ساعت را اختراع كردند، و برای شارلمانی پادشاه فرانسه هدیه می‌فرستند، فرانسوی‌ها گفتند مسلمان‌ها شیطان را در این جبعه زندانی كرده‌اند و آن را شكستند، استعمارگران همیشه از طریق فرهنگی و علمی سعی می‌كنند كشورها را عقب نگه دارند و ما باید برای مبارزه با استعمار از همان راهی كه آنها وارد شده‌اند وارد شویم تا به موفقیت دست پیدا كنیم.

برفرض، حرف شما مؤثر واقع نشد، تكلیف را انجام داده‌اید، و هیچ گاه مأیوس نشوید

جمهوری اسلامی  2/6/67

دیدار با علمای لبنانی:

به فرموده حضرت علی(ع) در مسیر حق و هدایت از كمی افراد و قلت انصار وحشت نباید كرد. آقایان به اندازه قدرت برای دفاع از حق حرفتان را بزنید و از حق دفاع كنید. بر فرض هم مؤثر واقع نشد، تكلیف خود را انجام داده‌اید و هیچ گاه مأیوس نشوید.

ـ جای تأسف است كه مسلمان‌ها نوعاً گرفتار خودكم‌بینی و تحقیر از طرف دشمنان اسلام شده‌اند و به شخصیت و كرامت انسانی و اسلامی خود توجه ندارند و تا این حالت در بین ما مسلمانان وجود دارد، سه میلیون صهیونیست بر مسلمان‌ها مسلط‌اند.

فرانسوی‌ها برای خودشان گفته‌اند در لبنان اكثریت قاطع ملتش مسلمان هستند، باید سرنوشت كشور اسلامی لبنان به دست مسلمانان اداره شود.

شما از خواندن و تحصیل علوم اسلامی و احیای آثار و آرمان‌های تشیع در لبنان به بویژه كه روزگاری منطقه جبل‌العامل در لبنان مهد قوی تشیع بوده است غفلت نكنند.

راه مجاهد:

اسلام دین برخوردهای رشدیابنده و تعالی‌بخش است، این شیوه برخورد آیت‌الله منتظری با وزیر خارجه عمان، نخست‌وزیر تركیه، طلاب لبنان كه روی یك مقطع بالنده آنها دست گذاشته و با تشویق آنان را به سوی حركت بهتر بعدی رهنمون می‌سازد. این شیوه برخورد براي همه مسئولين چه در برخوردهای داخلی و چه خارجی سرمشق و الگوی بسیار ارزشمندی می‌تواند باشد.

نكته قابل توجه آنكه وقتی آیت‌الله منتظری حتی با مسئولین كشورها هم صحبت می‌كنند روی سخن با ملت‌های مستضعف آن دیار دارند برخلاف بعضی كه هنگام سخن گفتن با مردم با دولت‌ها صحبت می‌كنند.

 

سال هشتم شماره 50 – دی و آذر 1367

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری                             

سكوت در مقابل ظلم حرام است

جمهوری اسلامی 11 مهر دیدار با طلبه‌های حجازی:

«در مقابل ظلم نباید بی تفاوت و ساكت ماند. همان‌گونه كه ظلم حرام است، سكوت و یا تأیید ظلم هم حرام و مبغوض اسلام می‌باشد. از روز نخست خلقت انسان این درگیری‌ها و شهادت‌ها و آزمایش‌ها بوده است. و رشد و تكامل انسانیت و بروز سعادت و شقاوت افراد در همین تضادها و جنگ حق و باطل خواهد بود.

حضرت اباعبدالله حسین(ع) از قول پیامبر اكرم(ص) نقل فرمودند كه: هر كس سلطان ظالمی را دید كه به دین و احكام خدا تجاوز نماید، و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال می‌كند، و هیچ گونه عكس‌العملی در مقابل او نشان نداد، خداوند چنین فردی را با همان سلطان ظالم محشور می‌نماید.

اين علماي سوءدرباري هستند كه در كشورهاي اسلامي پايه‌هاي حكومت ظالم اكثر سران فاسد را تقويت مي‌كنند و امت را به تمكين و تحمل اين همه مظالم سران دعوت مي‌نمايند.»

ایشان از طلاب حجازی خواستند با خواندن درس و اقدام به خودسازی و تهذیب نفس خود را آماده سازند تا این گونه علما سوء نتوانند به مظالم خود ادامه دهند و ترتیبی دهند تا مردم به نقش اینها آگاه شوند و از انظار مردم ساقط شوند.

راه مجاهد: در رابطه به توصیه آقای منتظری به درس خواندن طلاب حجازی به این نكته توجه شود كه درسی كه مد نظر ایشان می‌باشد،كار روی قرآن و نهج‌البلاغه و مسائل سیاسی است. به شكلی كه شمه‌ای از آن در مدارس تحت نظر ایشان در جریان است و نه شیوه‌های درسی متداول.

اینجانب نسبت به سیاست، تصمیم‌گیری و اجرائیات كشور دخالتی ندارم و در كنار می‌باشم.

جمهوری اسلامی 20 مهر پیام خطاب به اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر كشور:

«شما خود به مسائل و مشكلات جاری و وظایف سنگین نسبت به انقلاب و حفظ آرمان‌ها و ارزش‌ها و اصول اولیه آن آگاه و مطلعید، آنچه را شما احساس می‌كنید اینجانب هم كاملاً احساس كرده و می‌كنم اینجانب نسبت به سیاست و تصمیم‌گیری و اجرائیات كشور دخالتی ندارم و در كنار می‌باشم. ولی هر وقت احساس تكلیف شرعی می‌كرده ام، مسائلی را به مسئولین محترم و به ملت عزیز تذكر داده و احیاناً به اطلاع مقام معظم رهبری می‌رسانده ام.

راه مجاهد:

 در بین اقشار مختلف شایعات و زمزمه‌هایی وجود دارد كه چرا به حرف‌های آقای منتظری گوش نمی‌دهند؟

گذشته از مدافعین انقلاب حتی اقشار ناراضی در مورد صداقت و دلسوزی و حقانیت موضع آیت‌الله منتظری تردیدی ندارند.

بسیاری به امید اینكه روزی نصایح ایشان پذیرفته شده و به اجرا درآید، مشكلات را تحمل می‌كنند. امام خمینی نیز در مواقع حساس روی صلاحیت و حقانیت ایشان تاكید كرده‌اند. لذا لقب «امید امت و امام» صرفاً یك عنوان رسمی و ظاهری نیست، بلكه حاكی از یك واقعیت در اوضاع فعلی كشور است.

لذا ایشان یك شخص نیست كه كنار بودنشان را بتوان تحمل كرد. بلكه امروزه ایشان حاصل بسیاری از امیدها و انتظارات دلسوزان و انقلابیون داخل و خارج كشور است. به عبارتی فریاد دل مردم در دفاع از ارزش‌های انقلاب.

مسئولین امر توجه دارند كه بسیاری اقشار بی توجهی نسبت به اعلام كنار بودن ایشان را به عنوان قطع امید از اصلاح نظام و بی اعتمادی نسبت به مسئولین تلقی كرده و در حمایت و دفاع تردید خواهند كرد.

گرچه شاید در مقابل وقایعی كه تدریجاً شكل می‌گیرد به بی توجهی عادت كرده باشیم، ولی با این روش نمی‌توان از عواقب امر پیشگیری كرد. امیدواریم به آینده انقلاب دلسوزانه‌تر فكر كرده و به جای گذراندن روزمره در شيوه‌های غیراسلامی رایج كه مستمراً مورد اعتراض امید امت و امام قرار می‌گیرد تجدیدنظر گردد.

اگر تحمل شنیدن حرف مخالف را نداشته باشیم آن حرف مبدل به گلوله خواهد شد.

«مسئولیت حفظ انقلاب و ارزش‌ها و تحقق اهداف و آرمان‌های الهی به عهده فردفرد ما می‌باشد.

مسئولین كشور و انقلاب هم نباید خود را مستغنی و بی نیاز از تذكرات و انتقادات سازنده بدانند. آزادی بیان و اظهارنظر در چارچوب اسلام و انقلاب و مصالح كشور حق طبیعی و قانونی هر فرد و جناحی است. روزنامه‌ها و رسانه‌های گروهی باید مركز نشر افكار و نظرات گوناگون باشند. تا رشد انقلاب و ملت متوقف نشود، و مردم در جریان تمام نظرات و افكار قرار بگیرند. رسانه‌های گروهی و دانشگاه‌ها و حوزه‌ها نباید تریبون گروه و جناح خاصی باشند و دیگران از تمام مزایا محروم گردند.

ما اگر تحمل شنیدن حرف مخالف نظر خود را نداشته باشیم به زودی این حرف مخالف تبدیل به گلوله و به فرمایش حضرت امیر یدعوا الی السیف خواهد شد.»

راه مجاهد: قابل توجه است كه نظیر چنین نصایحی را امام خمنی در پیام مربوط به قطعنامه خطاب به علما و روحانیون كردند: «... امروز كه بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد كشور اسلامیمان احساس می‌كنند كه می‌توانند اندیشه‌های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند با روی گشاده و آغوش باز حرف‌های آنان را بشنوید و اگر بیراهه می‌روند با بیانی آكنده از دوستی و محبت راه راست اسلامی را نشان دهید و باید به این نكته توجه كنید كه نمی‌شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیه گرفت و فوراً انگ التقاط و انحراف بر نوشته‌هایشان زد و...»

ایجاد محیط سالم و فضای باز و آزاد تنها راه رسیدن به حقیقت زلال اسلام

«ما اگر بخواهیم به حقیقت زلال اسلام و اهداف عالی انقلاب برسیم و جهل و بدعت‌ها در مقابل دستورات خالص الهی از جامعه بیرون برود، راهی جز ایجاد محیط سالم و فضای باز و آزاد برای بحث‌های علمی و تشكیل میزگردهای سیاسی، اجتماعی و دادن فرصت به رشد و شكوفایی استعدادها نداریم.زاد بآزاد»

راه مجاهد:

در نگاه اولیه به نظر می‌رسد اختلاف نظرات بیشتر بر سر دیدگاه‌های اقتصادی و شیوه‌های رشد و توسعه و... است و طبعاً فضای باز آزاد نظرات صحیح‌تر را آشكار می‌كند. ولی ریشه نظرات اقتصادی و سیاسی تفكرات و دیدگاه ایدئولوژیك جریانات است. امروزه اغلب دیدگاه‌های اقتصادی و سیاسی پشتوانه فقهی و شرعی دارد و به بینش و روش فقهای مدافع آن مربوط می‌شود. لذا برخورد روی این مسائل بدون پرداختن به ریشه‌های ایدئولوژیك آن ما را به وحدت اصولی نمی‌رساند.

امید است آیت‌الله منتظری همچون گذشته خود پیشقدم شده و این طرح میزگرد سیاسی اجتماعی ایدئولوژیك عملی را در بین فقها و ایدئولوگ‌ها و صاحب‌نظران شروع كنند. تا انشاءالله با ثمرات و آثار مفیدش برای بقیه جامعه الگو شود. در غیر این صورت مسائل از حیطه ایدئولوژی و مكتب خارج شده و مسأله كارشناسی تلقی می‌شود. طبیعی است در بحث‌های فنی نظر كارشناسان و متخصصین با متد و روش‌های غربی حاكم خواهد شد و اختلافات متفكرین اسلامی همچنان باقی خواهند ماند.

زمان تكفیر و برچسب زدن به هر منادی حقی گذشته است

«زمان تكفیر و تفتیش و برچسب زدن به هر منادی حقی گذشته است. چرخ زمان به عقب برنمی‌گردد، انقلاب نیروها را از بند آزاد نمود. ما هنوز در وسط راه می‌باشیم. باید همگی با وحدت كلمه و صداقت و وفاداری و پرهیز از شیوه‌های فریب و سیاست‌بازی برای تحقق اهداف اصلی انقلاب تلاش كنیم و از جوسازی نهراسیم و خود نیز تحت تأثیر جوسازی‌ها قرار نگیریم و استقلال فكری خود را حفظ كنیم.

دوران شعار بدون عمل را تمام كنیم.

ترتیبی بدهیم تا شعارهای این ده سال را پیاده نماییم. اگر شعار زیاد باشد و یا عمل و سیاست داخلی و خارجی ما با شعارهایمان وفق ندهد ملت‌ها هم به ما و هم به شعارهایمان بی ایمان و بی تفاوت خواهند شد.»

 

سال هشتم شماره 51- بهمن و اسفند 1367

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری                             

تشكیل دولت فلسطین باید گام اول و آغاز كار مبارزه با اسرائیل باشد

رسالت   10/10/67

دیدار با وزیر امور خارجه سوریه:

«امروز باطلی كه تمام مسلمانان به آن گرفتار شده‌اند صهیونیست‌ها هستند كه به شكل یك غده سرطانی در مقابل اسلام و مسلمین توسط امریكا و غرب در قلب مسلمانان درست شده و هدف اصلی آنها تنها اشغال فلسطین نیست. صهیونیست‌ها در فكر اشغال از نیل تا فرات و تشكیل اسرائیل بزرگ می‌باشند. اگر این قیام و نهضتی كه اكنون به نام اسلام و در فلسطین اشغالی به وجود آمده در طول سال‌های گذشته به وجود آمده بود به یقین امروز انقلاب ملت فلسطین پیروز شده بود.

انتظاری كه از مسئولین كشور سوریه است حمایت كامل و همه‌جانبه از مقاومت اسلامی ملت فلسطین و رفع اختلافات گروهی و سازمانی در مبارزین و مجاهدین فلسطینی است. دولت سوریه باید با تمام قدرت خود و نیز با كسب قدرت از سایر دولت‌های اسلامی مقاومت اسلامی ملت فلسطین را تقویت و حمایت نماید. فكر نشود كه با تشكیل دولت فلسطین كار تمام شده است هرگز، البته ما با این معنا كه هر مقدار گرچه یك وجب از كشور غصب شده فلسطین از چنگ اسرائیل آزاد شود، موافق هستیم ولی با تأیید و شناسایی اسرائیل به شدت مخالفیم. تشكیل دولت فلسطین باید گام اول و آغاز كار مبارزه با اسرائیل باشد و باید با امكانات و دولت تشكیل شده فلسطین به جهاد اصلی علیه اشغالگران صهیونیست ادامه داد.

شكی نیست كه این اختلافات و درگیری‌ها در هر كجا كه باشد به خصوص لبنان بین شیعه و سنی و بین برادران حزب‌الله و امل به دست عوامل صهیونیست‌ها و مزدوران امریكا می‌باشد و تاكنون تمام این خونریزی‌ها و درگیری‌های داخلی به نفع امریكا و غرب و اسرائیل بوده است.

انتظار ما از مسئولین كشور سوریه این است كه ترتیب بدهند تا این اختلافات و درگیری‌ها در لبنان خاتمه یابد. و تمام نیروهای اسلامی و امكانات آنان اعم از شیعه و سنی و فلسطینی و حزب‌الله و امل همگی در راه مبارزه با اسرائیل بسیج شوند.

در كشور لبنان كه تقریباً دوسوم مردم آن مسلمان هستند. این حق طبیعی آنها است كه حكومت و قدرت به دست اكثریت انتخاب شود.

راه مجاهد:

باید توجه داشت كه در این شرایط شعار اسلامی كردن لبنان گشودن جبهه دیگری بر جبه‌های جنگ داخلی لبنان است. (شیخ محمدحسین فضل الله نیز همین نظر را تأیید كردند، مجله حوزه) در صورتی كه اگر شعار حكومت دموكراتیك ورای اكثریت در لبنان داده شود طبیعتاً حكومت اسلامی بر سر كار خواهد آمد.

نكته ظریف‌تر اینكه در شرایطی كه گروه‌های مسلمانان لبنان هنوز حاكم نشده به درگیری و كشتار همدیگر پرداخته‌اند، چه تضمینی برای برقراری وحدت ملی بعد از تشكیل حكومت اسلامی می‌باشد.

و یا وقتی در ایران به قول امام مرز حكومت و اسلام محمدی و امریكایی هنوز معلوم نیست، آیا بهتر نیست قبل از شعار حكومت اسلامی در دیگر بلاد ما با یاری سایر مسلمانان بنشینیم و این مرز را مشخص كنیم تا دیگران به این مسائل و مشكلات ما گرفتار نیایند؟

با توجه به این واقعیات است كه در لبنان طرح شعار اسلامی كردن لبنان موجب موضع‌گیری برخی گروه‌ها می‌شود و وحدت ملی علیه اسرائیل را مخدوش می‌كند. كه خود نافی هدف انقلاب اسلامی است. ولی طرح شعار دموكراتیك بر مبنای رأی اكثریت در لبنان، از یك طرف گروه‌ها را به موضع‌گیری و مخالفت نمی‌كشاند و از طرف دیگر در عمل مسلمانان به حاكمیت می‌رسند. كمااینكه آیت‌الله منتظری گرچه رأی اكثریت را معیار و ملاك حق و باطل نمی‌دانند ولی برای تفهیم و الفت نیروها چنین استدلال می‌كنند. البته توجه به این نكته ضروری است كه با تأكیدات آیت‌الله منتظری در مبارزه با اسرائیل مسأله حاكمیت و توازن نیروها در لبنان تنها در این بستر مبارزه حل می‌شود.

برای شناخت ریشه این درگیری‌ها و عوامل به وجود آورنده آن رجوع شود به مقاله معرفی محسن سلیم شماره 38 راه مجاهد.

در شرایطی كه استراتژی‌های مختلف اعم از بازسازی، توسعه اقتصادی و... در كشور مطرح است، طرح دوباره خط ‌مشی آزادی قدس و قیام علیه اسرائیل نشان‌دهنده پایبندی ایشان به آرمان‌های شهدا و شعارهای انقلاب اسلامی است.

نكته دیگر اینكه حال كه بعضی جریانات، دیپلماسی جدید رهبران فلسطین مبنی بر ایجاد دولت فلسطین را به باد لعن و نفرین می‌گیرند، تأیید نكات مثبت این خط و تعالی آن در جهت نابودی اسرائیل و بازگرداندن سرزمین غصب شده فلسطین به اتكاء به قیام‌های مردمی فلسطینیان بسیار قابل تأمل است.

كیهان  7/9/67

بخشی از پیام تسلیت خطاب به پدر دكتر سامی:

«مبارزات و فداكاری‌ها و فشارهای دوران ستمشاهی آن مرحوم و مقاومت‌های او در برابر مزدوران چه در زندان و چه در شرایط دیگر كه در راه پیشبرد و پیروزی نهضت اسلامی با دیگر همرزمان خود متحمل شد هرگز فراموش نمی‌شود.

شكی نیست كه ایادی مرموز استعمار و ضدانقلاب درصدد از بین بردن و هتك شخصیت‌ها و چهره‌های مبارز و متعهد و باسابقه و مفید برای انقلاب و استقلال كشور می‌باشند و در برابر چنین جریاناتی توطئه‌آمیز هرگونه بی تفاوتی و یا سستی آگاهانه یا ناآگاهانه قهراً در مسیر اهداف دشمنان اسلام و استقلال كشور و احیاناً موجب مشروعیت دادن به هرج و مرج و تشدید جو عدم احساس امنیت عمومی خواهد بود و مسئولین مربوطه نباید از عواقب منفی این جریانات مشكوك و خطرناك به هر دستی كه انجام می‌شود غفلت نمایند.

اینجانب شهادت فرزند مبارزتان را كه سال‌ها عمر خود را در زندان‌های شاه گذراند به جنابعالی و تمام بازماندگان و منسوبین آن شهید محترم تبریك و تسلیت می‌گویم از خداوند متعال برای‌ آن مرحوم علو درجات و حشر با اولیاء اسلام و برای جنابعالی و دیگر بازماندگان محترم صبر و اجر مسئلت می‌نمایم.

فقه، امام، تمدن

خلاصه‌ای از سلسله مقالات حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی كرمانی تحت عنوان فقه، امام، تمدن جدید

اطلاعات   14/7/67

«اكنون موقع آن است كه به صراحت بگوییم باید در نحوه بهره‌گیری از منابع عظیم فقه پرمایه اسلامي شیعی یك انقلاب و دگرگونی پدید ‌آید و امام در حقیقت كلنگ اولیه ساختمان عظیم فقه آینده اسلامی را به زمین زده‌اند.»

«اینگونه افراد مفید و تحصیلكرده و زحمت كشیده، متأسفانه با استنباطی كه از فقه دارند، بی آنكه خود بگویند در حقیقت تمدن جدید را نفی می‌كنند، زیرا فقهی كه ارائه می‌دهند، توان اداره نه تنها یك كشور كه یك خانه یا ده را ندارد.»

اطلاعات  16/7/67

«حوزه‌های علمیه ما نیازمند یك انقلاب فرهنگی هستند و جای شگفت فراوان است كه در حالی كه ما روحانیون همه كاره مملكتیم و بسیاری كارهای بنیادی از ما ساخته است خودمان را و حوزه‌های علمیه و مساجد و مراكز مختلف دینی را از یاد برده‌ایم. گویی بافت نهادهای علمی حوزه‌ای و مذهبی ما نیازی به تحول و بازسازی ندارد و خودبخود تكامل یافته‌اند.»

اطلاعات 17/7/67

به راستی بعد از انقلاب در بازساخت حوزه‌های علمیه و برنامه‌ریزی شكلی و محتوایی این مراكز پاك و مطهر و منور چه كرده‌ایم؟ شاید نتوان جز تأسیس مدیریت‌های شورایی جدید و نیز ثبت نام و تشكیل پرونده برای طلبه و استاد و یكی دو كار حزبی و ابتدایی دیگر، كاری دیگر به عنوان كارهای شكلی جدید نام برد و نیز در كارهای محتوایی جز یكی دو درس تفسیر قرآن و با توجه به كم‌رنگی معلومات جدید چیز دیگری قابل ذكر نیست.

در مورد سابقه برخورد با مسائل جدید خاطره‌ای نقل می‌كنند:

«مرحوم محققی نخستین نماینده مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی در آلمان در یكی از سفرهایش كه از آلمان به قم آمده بود در جلمده آسه‌ای كه به دیدنش رفته بودیم می‌گفت به آقای بروجردی گفتم ما در آلمان با مسیحیان آمد و رفت داریم و ناگزیر از دعوت آنها و بازدید از آنهاییم. در مسأله طهارت و نجاست چه كنم؟ آقای بروجردی فرمودند آیت‌الله اصفهانی قائل به طهارت اهل كتاب بودند. گفتم مردم مقلد شمایند نظر شما چیست؟ فرمودند: سخت نگیرید.

مرحوم آیت‌الله انگجی پدر حجت‌الاسلام سیدعلی انگجی در منزلشان برای حقیر نقل كردند. به آیت‌الله بروجردی گفتم: شما چرا خرید و فروش رادیو را منع كرده‌اید؟  آیا واقعاً اشكالی دارد؟ فرمودند اشكالی ندارد، ولی من از این عرقچین به سرها می‌ترسم.

در یكی از دورهای انتخابات شورای ملی سابق در زمان نخست وزیري مرحوم دكتر مصدق به زعامت سیاسی مرحوم آیت‌الله كاشانی بسیاری از روحانیون و روشنفكران مسلمان و متدینین را به عرصه سیاست كشانیده بود و بسیاری از اینان كاندیدای مجلس می‌شدند (و بسیاری هم به مجلس راه یافتند) به مقتضای فضای آزاد آن دوران در محافل و مجالس سیاسی و مذهبی در مورد شركت زن در انتخابات بحث درگرفته بود. چون طبق قانون آن زمان زنان از شركت در انتخابات (انتخاب كردن و انتخاب شدن) محروم بودند و امثال ماها در این باره كتاب و مقالاتی مي‌نوشتیم و سخنرانی می‌كردیم تنها روحانی آزاده‌ای كه در آن فضای فكری آن زمان به خودش جرأت داد و عقیده تقریباً منحصر به فردش را علنی ابراز داشت مرحوم راشد سخنور نامی و روحانی مشهور آن زمان بود كه در مصاحبه‌ای كه در روزنامه‌ها چاپ شد و غوغای فراوانی برانگیخت. اعلام كرد كه در مدارك دینی چیزی دال بر حرمت شركت زن در انتخابات وجود ندارد. این اظهار عقیده نامأنوس علنی، البته بر انزوای آن مرحوم در محافل روحانی و مذهبی افزود و حتی اعلامیه‌ای به امضای فدائیان اسلام تحت عنوان «راشد را بهتر بشناسیم» بر ضد او منتشر شد. آقای احمد شهاب شاه بداغلو در زندان به من می‌گفت: این اعلامیه را خود من نوشتم. ولی یاد رشادت راشد از ذهن‌ها نرفت و چهره واقعی عمل مخلصانه او سرانجام در جمهوری اسلامی آشكار شد.

همین حالا كه شما این خطوط را می‌خوانید كسانی هستند كه نه رادیو گوش می‌كنند و نه تلویزیون می‌بینند و نه با شركت زنان در راهپیمایی‌ها و نمازجمعه‌ها (تا چه رسد به مجلس و...) موافقتی دارند.»

اطلاعات  20 مهرماه

«برنامه‌های درسی حوزه‌های علمیه نیاز به یك دگرگونی بنیادی دارد و دیگر حالا آن زمان گذشته است كه فارغ‌التحصیل حوزه علمیه كه اجازه اجتهاد گرفته است چشم و گوشش بر همه پدیده‌های محیرالعقول عصرش بسته باشد و تنها كفایه و وسایل و كافی ابزار كار اجتهاد و استنباطش باشد و جز اقوال فقهای عظام گذشته و ابداع احتمالات چندگانه در فهم یك آیه یا روایت خاستگاه دیگری برای استنباط حكم خدا نداشته باشد.

اطلاعات 21 مهرماه

در مورد سكون و تحجر درون روحانیت مطالبی ذكر می‌كنند من جمله:

«از مرحوم آیت‌الله كاشانی نقل می‌كنند كه گفته بود من وقتی به ایران آمدم علما یخ بسته بودند. من آنقدر آتش زیر آنها افروختم كه تازه آب شده‌اند. و خیلی طول دارد تا اینها به جوش بیایند.»

درست است كه غرب به ما ستم كرد و فی‌المثل در دوره پنجاه ساله ستمشاهی پهلوی هویت دینی و مذهبی و اخلاقی و ناموس و شخصیت ما به عنوان یك ملت تاریخی كه اسلام را پذیرا شده و به این آیین جهانی خدمات فراوانی كرده، مورد تهاجم شدید استعمار جدید غرب قرار گرفت و بیگانه ثروت خدادادی ما اعم از نفت و معادن دیگر و یا نیروهای انسانی ما را در خدمت خود گرفت و درست است كه این همه از خوی سلطه طلبی غرب و آز سیری‌ناپذیری سرمایه‌داری و امپریالیسم می‌تراوید غیاب دین و متدینین و فقه و فقهای ما از صحنه علم و سیاست و اجتماع و در یك كلمه عدم حضور ما در عرصه میلاد «تمدن جدید» عامل اصلی داخلی این نفوذ و تسلط بیگانگان بود.

اطلاعات   23 مهرماه

در مورد اختلافات داخل روحانیت می‌گویند

«تضاد و درگیری داخلی در حوزه علمیه نجف و تهران بر سر مسأله مشروطه كه تبعات آن تا سال‌ها ادامه داشت و هنوز هم این مسأله كماهو حقه مورد بررسی قرار نگرفته است. باید با این دید نگریسته شود آنچه در نجف بین دو مرجع و فقیه بزرگ سیدمحمد كاظم ایزدی و آخوند ملامحمد كاظم خراسانی و در تهران نیز بین مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری و مرحومین طباطبایی و بهبهانی گذشت نیز باید در این زاویه نگریسته شود و این درگیری‌ها همچنان در نهضت‌های اسلامی ملی بعد از مشروطه و تاكنون نیز همچنان ادامه دارد.

«بعد از گذشت چندی از مشروطیت به دلایلی كه عمده‌ترینش به پندار این ناچیز ناآمادگی علمی و اجتماعی و سیاسی علما و روحانیون و متدینین برای رهبری فكری و نیز اداره جامعه بود. نظام جامعه از دست علما و متدینین خارج شد... و دیگران یكه‌تاز میدان شدند و ثمره فداكاری علما و مجتهدان و مجاهدان مشروطیت را كسانی چون رضاخان میرپنج و پسرش و اعوان و انصار آنها چیدند.

 

سال هشتم شماره 52 – فروردین و اردیبهشت 1368

خط امام در كلام آیت‌الله العظمی منتظری                             

گاهی شرایط سخت اجتماعی انسان‌ها را جانی بالاضطرار می‌كند.

مضمون سخنان آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با اصناف و بازاریان

نوار سخنرانی 27/11/67

درست است كه كمال انسان در روح و عقل است ولی ساختار انسان بدن داشتن است

نیازهای انسان كامل باید برطرف شود انسان غذا می‌خواهد، نیاز به كشاورزی و دامپروری دارد، نیاز به صنایع هم دارد و چون نمی‌تواند همه اینها را به دست آورد تجارت هم نیاز دارد.

اگر می‌خواهیم جامعه اصلاح شود، اول باید نیازهای اولیه انسان فراهم شود در كشاورزی و صنایع و تجارت، بعد بگوییم اگر سراغ فحشا و هروئین و قاچاق رفتی فلان می‌كنیم.

انسان‌ها بالفطره جانی نیستند، گاهی شرایط سخت اجتماعی انسان‌ها را جانی لاضطرار می‌كند، وقتی خوب برای صدور فرش هزار مشكل باشد ممكن است یك عده به قاچاق آن پناه ببرند.

كار زراعت و صناعت و تجارت كه فرشته اقتصاد است باید به مردم محول شود و دولت راهنمایی كند و نظارت داشته باشد، نه سختگیری بلكه كمك به شكوفایی.

شوروی راهی را هفتاد سال رفت و حالا دارد برمی‌گردد، و آن وقت بعضی كشورهای اسلامی می‌خواهند آن راه را بروند.

آنكه می‌داند درآمد مال خودش است زحمت می‌كشد در سرما و گرما كوشش می‌كند، اما آنكه حقوق‌بگیر است نه.

تجارت جنس آوردن و بردن از این شهر به آن شهر و از این كشور به آن كشور است نه با تلفن و از این دكان به آن دكان.

تجار باید مصلحت عمومی كشور را در نظر بگیرند بخصوص حالا كه مملكت در حال جنگ بوده و مشكلات داشته، آنها كه به استقراض خارجی نظر دارند این فروش كشور است، وابستگی اقتصادی دنبالش وابستگی سیاسی و فرهنگی است این فروش دین و ایمان است وام‌دهندگان كه نوعاً صهیونیست هستند و می‌خواهند دنیا را به خودشان وابسته كنند با فرهنگ شما مبارزه كنند با اسلام مبارزه كنند. دولت باید به ملت مجال بدهد و ملت هم باید ایمان پیدا بكند به دولت و بداند كه سرمایه‌اش از دستش بیرون نمی‌رود.

نگو من باید پولم فقط در بازار تهران باشد. كشاورزی و دامپروری را رونق دهید، جنس از خارج نباید

سرمایه‌داران باید سرمایه‌ها را به كار بیندازند، تولیدات، صنایع، كارخانجات، خوزستان و كردستان برای توسعه كشاورزی و دامپروری استعداد دارد. گندم از خارج می‌آید گوشت از فرانسه و... نیاوریم این كارها خدمت به ملت و مملكت است.

كشور مال خودتان است كشور را بسازید مملكت را رونق بدهید نگو من باید پولم فقط در بازار تهران باشد، كشاورزی و دامپروری را رونق دهید، جنس از خارج نیاید. برای دانشگاه‌ها پول خرج كنید خوابگاه دانشجویان بسازید، نگو من وجوهات دادم. اینها عبادت است.

اینها كه احتكار می‌كنند و بازار سیاه درست می‌كنند اینها را از صنفتان طرد كنید.

كار انجمن اسلامی شما این باشد كه هم كمبودها را به دولت اعلام كند و هم كنترل كند آدم‌های عوضی را، در هر طایفه و صنف دوتا آدم عوضی باشد همه صنف را بدنام می‌كند.

باید اقتصاد بدون نفت را پایه‌گذاری كرد اینها بالاخره یك روز تمام می‌شود.

خداوند به اندازه نیاز همه انسان‌ها روزی داده ولی بعضی ظلم می‌كنند، احتكار می‌كنند زیاده‌خواری می‌كنند، یا از منابع استفاده نمی‌كنند. در بولتنی خواندم خداوند دریاها را طوری قرار داده كه به تنهایی می‌تواند 30 میلیارد جمعیت را اداره كند باز هم بگویید نداریم و از نسل باید جلوگیری كرد. البته اداره می‌كند با علم.

این وضع فرانسه و ژاپن است كه از ما پرجمعیت‌تر و زمینشان از ما بسیار كمتر است.

نمایندگان و اعضای انجمن‌های اسلامی دو بال رشد و تعالی فكری و عملی و مذهبی دانشگاه‌ها باید باشند.

كیهان 29/10/67

طی نامه‌ای خاب به نمایندگان خود در دانشگاه‌ها:

غیر از محرمات شرعیه، جلوی آزادی تفكر و اظهارنظر و عمل افراد به خصوص در مسائل سیاسی و اجتماعی نباید گرفته شود.

با اعمال خشونت و زور ایمان به قلب افراد به خصوص اساتید و دانشجویان وارد نمی‌شود باید شیوه برخورد و قوت منطق و محتوای علمی و تطابق قول و عمل ما به شكلی باشد كه آنان را جذب كند.

برادران انجمن‌های اسلامی نباید خود را قیم همه دانشجویان بدانند و در آزادی آنان كارشكنی كنند.

با تهدید و شانتاژ و انگ زدن نه تنها مسأله‌ای حل نمی‌شود بلكه مكن است باقیمانده علاقه و ایمان آنان نسبت به روحانیت و انقلاب و چه بسا نسبت به اصل دین از بین برود.

برادران عزیز نماینده و اعضای انجمن‌های اسلامی در حقیقت دو بال رشد و تعالی فكری و عملی و مذهبی دانشگاه‌ها باید باشند و این رشد بدون پرورش كه از تضارب افكار به دست می‌آید و تأمین امكانات رشد ممكن نیست.

با پیاده شدن قانون احزاب و شوراهای اسلامی مردم احساس می‌كنند در تصمیم‌گیری‌ها بیشتر دخالت دارند.

كیهان 5/11/67

در دیدار با وزیر كشور:

با پیاده شدن قانون احزاب و همچنین قانون شورای اسلامی مردم واقعاً احساس می‌كنند كه در تصمیم‌گیری‌ها بیشتر دخالت دارند و خودشان را همچنان در صحنه انقلاب و اداره كشور شریك و صاحب‌نظر می‌دانند. از این رو اقدام در پیاده كردن این دو قانون به مصلحت نظام كشور است و نباید در اجرای آن تعلل كرد.

قسمت‌هایی از پیام آیت‌الله منتظری در پاسخ به پیام امام خمینی:

نشان دادید كه دول استكباری از هر نوع و شكلی كه باشند هیچ گاه قابل اعتماد و طرح دوستی با آنها نبوده و نیستند و از آنان جز ضربه زدن و تزریق زهرهای كشنده و چپاول و غارت ثروت‌ها نباید انتظار داشت هرچند به‌صورت قرض و كمك و دلسوزی باشد بلكه این ملت‌های مسلمان و مظلوم و مردم محروم و مستضعف جهان هستند كه باید به آنان اعتماد كرد و روابط فكری و فرهنگی اسلام و انقلاب را با آنان قوی و محكم نمود.

اگر دیروز می‌گفتیم قدرت نداریم و نمی‌توانیم احكام اسلام راستین را درست پیاده كنیم بعد از پیروزی انقلاب و قرار گرفتن قدرت به دست علمای متعهد و انقلابی دیگر عذری پیش خدا نداریم.

امیدوارم با این پیام نیروهای انقلاب حساس و بانشاط، همچون روزهای اول انقلاب گردند و اگر بعضي در معرض یأس و بی تفاوتی و یا پوچی قرار گرفته‌اند با این دعوت و پیام حضرتعالی متحول گردند و با ایمان و اراده قوی و شور انقلابی به جنگ مشكلات و موانع كه لازمه طبیعی انقلاب با این عظمت است بروند.

نظام ما با همان اشراف كلی شما باید روی پای خود بایستد وگرنه نظام ما تثبیت نمی‌شود.

حتی‌المقدور نباید از حیثیت معنوی حضرتعالی در كارهای جزئی و اجرایی مایه گذاشت بلكه باید در نظام ما دستگاه‌های قضائی و سیاسی و اجرایی به حدی قوی و مستحكم و هماهنگ باشند كه با همان اشراف و نظارت كلی حضرتعالی روی پای خود ایستاده و كشور و انقلاب را اداره كنند و در غیر این صورت نظام ما تثبیت نمی‌شود.

ببینیم اگر جایی اشتباه كردیم، این هم توبه دارد اقلاً متنبه شویم كه بعد این كار را نكنیم.

قسمت‌هایی از سخنان آیت‌الله العظمی منتظری 22/11/67 از نوار سخنرانی:

بیاییم یك حسابی بكنیم كه آن نیروها آن هماهنگی‌ها، آن وحدت و یگانگی‌ها، آن ایثار و فداكاری‌ها حالا چه شد؟ این را حساب كنیم كه در ظرف ده سال، جنگ را به ما تحمیل كردند ما نمی‌خواستیم جنگ بشود ولی آیا ما خوب طی كردیم این جنگ را یا نه؟ دشمنان كه این جنگ را به ما تحمیل كردند آنها پیروز از كار درآمدند؟

ببینیم اگر جایی اشتباه کرده‌ایم این هم توبه دارد. اقلاً متنبه شویم که بعد این کار را نکنیم چقدر در این مدت شعارهایی داده‌ایم که غلط بوده. خیلی شعارها دادیم که ما را توی دنیا منزوی کرد. مردم دنیا را به ما بدبین کرد و هیچ لزوم هم نداشت.

بد یک وقت عمدی است یک وقت قصور، قصورها را هم باید حساب کرد بله ما در جنگ خیلی اشتباه کردیم خیلی جاها لجبازی کردیم خیلی جاها شعار دادیم شعاری که می‌دانستیم نمی‌توانیم بکنیم فقط شعار دادیم شعارهایی دادیم که دنیا را از خودمان ترساندیم.

این حالت لجاجت و گوش نکردن به حرف دیگران، گوش نکردن به نصیحت‌ها، خودمحوری‌ها، کنار زدن نیروهای خوب، بی اعتنایی به نیروهای خوب، منزوی کردن افراد دلسوز اینها را بگذاریم کنار بایستی جامعه جامعه بازی باشد که بتوانند افراد تذکر بدهند... رادیو تلویزیون انحصاری نباشد دست چهار نفر که هرچه را خواستند سانسور بکنند وقتی کار به جایی برسد که من طلبه‌ای که از همان اول انقلاب توی انقلاب بوده ام دلسوز انقلاب بوده ام و هستم اگر بنا بشود که صحبت من سانسور بشود دیگر وای به حال دیگران... و یک کسی که انتقاد دارد انتقادش را بکند تا یکی حرف زد فوری نگویید نخیر، باید برایش پرونده بسازیم تا پدرش در بیاید تا دیگر كسی جرأت نكند نطق بكند.

زندان پر كردن درد دوا نمی‌كند، یك زندانی كه در اثر فكر باشد، فكر غلط را نمی‌شود زندانی كرد یك زندانی به واسطه فكر غلط، ده تا قوم و خویش دارد اینها مسأله‌دار می‌شوند.

ممكن است یك كسانی راه غلطی رفتند حالا اگر جذبش كنید، تو كار توی دانشگاه حالا اگر بنا باشد كار نداشته باشد و هیچ جا هم راهش ندهید، درس هم نتواند بخواند، آن وقت بگوییم كه چرا رفته وصل به گروه‌ها شده. آنها جذبش بكنند و ما دفعش.

راه جذب افرادی كه در خارج هستند این است كه سفارتخانه‌های ما در خارج و كنسولگری‌ها بررسی كنند، افرادی كه مایلند بیایند به كشور به سفارتخانه‌ها مراجعه كنند وقتی كه آنها بررسی كردند كه واقعاً او می‌خواهد بیاید به كشور یك تعهدی هم آنجا بدهد و بعد هرچه می‌خواهد بیاورد و بیاید به كشور، دیگر از توی فرودگاه برود خانه‌شان نخواهیم بیاییم ازش احوالپرسی كنیم (تخلیه اطلاعاتی)

امید است قسمت‌هایی از كشور تدریجاً به این عزیزان گمنام و مخلص بی توقع سپرده شود

قسمت‌هایی از پیام آیت‌الله منتظری در پاسخ به پیام امام خمینی

اطلاعات   6/12/67

هر انقلابی اگر به دست صاحبان اصلی انقلاب و آنان كه طعم تلخ مبارزه و زندان و شكنجه و آوارگی را چشیده‌اند باشد هیچ گاه از مسیر خود منحرف نخواهد شد.

اینها هستند كه چون طعم فقر و كمبودها را چشیده‌اند می‌توانند درد مراجعین و ذوالحاجات را احساس كنند و به دور از سرگردانی و كاغذبازی و رابطه‌بازی و تبعیض به كارها رسیدگی كنند تا انشاءالله با هدایت و دستور حضرتعالی امید است قسمت‌هایی از كشور در هر بخش تدریجاً به این عزیزان گمنام و مخلص و بی توقع سپرده شود.

اول نیروی مدیریت كشور باید بازسازی بشود (بی‌رودربایستی) خیلی از نیروهایی كه منزوی هستند باید دعوت بشوند بیایند توی كار چه از داخل و چه از خارج.

افتخار به گذشته و اینكه ماییم كه انقلاب كرده‌ایم، بله این ماییم كه انقلاب كرده‌ایم ولی انقلاب را توانستیم حفظش كنیم؟ آيا اهداف انقلاب را توانستيم به آن برسيم؟آیا آن وعده‌هایی را كه به مردم داده‌ایم توانستیم عمل بكنیم؟ اگر نتوانستیم حالا راهش را پیدا كنیم، پس دو سنخ می‌شود جشن گرفت یك جشن كه مردم را در خواب غفلت و ناآگاهی و سرگرمی نگاه داریم مردم خوششان باشد بعد هم تمام بشود، نه یك جشنی كه هم در آن حسابرسی بشود – اعترافات به اشتباهات و قصورات و بعد دعوت به جبران و بسیج ملت و دعوت همه نیروها از داخل و خارج برای سازندگی كشور و راستش را هم به آنها بگوییم.

آنچه ممكن است روزی به انقلاب ضربه بزند خروج تدریجی افراد انقلابی زجركشیده و وفادار به انقلاب با برخوردهای ناروا و تفسیق و... است.

حضرتعالی از خطر قشر متحجر و غیرمبارز یاد كردید كه چقدر بجا بود ولی متاسانه باید عرض كنم امروز در بعضی از دستگاه‌ها و ارگان‌های ما نفوذ نموده‌اند و احیاناً در ترسیم امور و سیاست‌ها نقش زیادی دارند بجاست اكنون كه حضرتعالی با این صراحت وارد عمل شده‌اید هیأتی از قوی‌ترین و انقلابی‌ترین افراد مبارز و زجركشیده‌ای را كه تحت تأثیر خط خاصی نباشند و فراغت نیز داشته باشند مأمور فرمایید تا دستگاه‌های قضائی و اجرایی و سازمان‌های مختلف را وارسی نمایند تا هم افراد خوب و خدمتگزار حزب‌اللهی را شناسایی و تشویق و تقویت كنند و هم افراد متحجر و فرصت‌طلب را زیر نظر بگیرند تا اقلاً از كارشكنی‌ها و ناراضی‌تراشی‌های آنان جلوگیری نمایند و هم ملجأ و پناهی باشند برای افرادی كه به آنان ظلمی شده باشد و از ارگان‌های رسمی شكایتی دارند و وقت و حوصله حضرتعالی هم مناسب با مراجعات آنان نیست و این موضوعی است كه سابقاً به نام «ولایه المظالم» در حكومت‌های رایج اسلامی معمول بوده است.

آنچه كه ممكن است روزی به انقلاب ضربه بزند این است كه به تدریج افراد انقلابی زجركشیده و وفادار به انقلاب با برخوردهای ناصحیح و ناروا و تفسیق و برچسب و انگ‌های گوناگون از صحنه خارج شوند و به جای آنان افراد غیرمبارز فرصت‌طلب كه هیچ گاه و در هیچ شرایطی قابل اعتماد نبوده و نیستند به كار گمارده شوند.

مضمون سخنان آیت‌الله العظمی منتظری در دیدار با مسئولین ستاد جذب و هدایت كمك‌های مردمی و مسئول بسیج

9/11/67 (از نوار سخنرانی)

اگر ما بخواهیم فساد، رشوه و فحشا را از بین ببریم باید كار ایجاد كنیم.

صرف جمع كردن نیروهای زیاد در جبهه و حتی سربازانی كه عائله‌مند و نان‌آور یك خانواده هستند كار درستی نیست این گونه افراد را كه نوعاً از اقشار محروم هم می‌باشند یا باید از خدمت معاف نمود و یا در شهرهای خودشان به كارهای مناسب مشغول نمود.

اگر ما بخواهیم فساد، رشوه، فحشا را از بین ببریم باید كار ایجاد كنیم... كشاورزی و دامپروری را توسعه دهیم، در بازرگانی گدابازی نكنیم آنقدر كسب و كار را سخت كنیم كه طرف پشیمان بشود.

بچه مردم پشت در بیمارستان از بی سرمی می‌میرد آن وقت ما بیاییم در خیابان آبنما درست كنیم.

جشن بگیریم، چراغانی كنیم كه برق نداریم گاز نداریم، دوا نیست كمبود اقتصادی داریم محاصره هستیم. ما هنوز سه میلیون آواره داریم، شهرهایمان خراب است شهرهای بمباران شده بعضی هنوز شیشه‌هایش را نداده‌ایم آن وقت پول چه خرج كنیم.

جشن باید كارهای آموزشی، علمی، تذكرات به مردم، تشویق مردم در كانال‌های سازندگی مملكت، آنها كه طرح دارند بیایند بگویند فكرها و ابتكارات را به كار بگیریم... كشور مال 50 میلیون است همه حق دارند نظرات را بگویند نه خراب كردن، در روزنامه در رادیو تلویزیون، رادیو تلویزیون بداند رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی است نه رادیو تلویزیون محمدرضا شاه.

نباید به دشمن حسن ظن پیدا كرد و از او غافل شد، نگو سازمان ملل درست می‌كند.

حضرت علی(ع) می‌فرماید اگر از طرف دشمن صلحی تحمیل یا پیشنهاد شد آن را باید قبول كرد ولی نباید به دشمن حسن ظن پیدا كرد و از او غافل شد چه بسا دشمنی برای غفلت به شما نزدیك می‌شود... نگو سازمان ملل درست می‌كند نیروهای رزمنده را از نظر كیفیت باید تقویت كرد و سطح آموزش آنها را بالا برد.

زمین‌ها و بیابان‌های خوزستان و كردستان را به همین بچه‌های بسیجی كه چند سال جبهه بوده‌اند و اگر برگردند كاری ندارند بچه‌هایی كه با سلاح آشنا هستند و زن و بچه هم ندارند بدهید بكارند خوزستان 50 میلیون را می‌تواند تغذیه كند این هم مشكل بیكاری را حل می‌كند و هم اگر مرزآباد باشد برای حفظ آن انگیزه بیشتر است مانورها را در مرز انجام دهید مانور در شهر به چه درد می‌خورد از دشمن یاد بگیرید عراق تمام مانورها و آموزش‌هایش را در مرز انجام می‌دهد و تمام امكانات راهسازی‌اش در مرز مشغول به كار است دشمنان باید بدانند كه شما آماده‌اید دشمن شما كه تنها عراق نیست.

 

ضمیمه راه مجاهد شماره 50 ،   12/9/1367

متن پیام تسلیت آقای منتظری درباره شهادت دکتر سامی

بنام الله پرورش‌دهنده شهدا

در سوگ شهید مظلوم

یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی

متن پیام آیت‌الله منتظری به مناسبت شهادت دکتر سامی:

بسمه تعالی

جناب آقای غلامرضا سامی ایدالله تعالی

پس از سلام حمله ناجوانمردانه به فرزند متعهد و مبارز و خدمتگزار شما جناب آقای دکتر کاظم سامی که منجر به شهادت وی شد موجب تأثر و تأسف گشت.

مبارزات و فداکاری‌ها و فشارهای دوران سمتشاهی آن مرحوم و مقاومت‌های او در برابر مزدوران چه در زندان و چه در شرایط دیگر که در راه پیشبرد و پیروزی نهضت اسلامی با دیگر همرزمان خود متحمل شد هرگز فراموش نمی‌شود.

شکی نیست که ایادی مرموز استعمار و ضد انقلاب درصدد از بین بردن و هتک شخصیت‌ها و چهره‌های مبارز و متعهد و باسابقه و مفید برای انقلاب و استقلال کشور می‌باشند و در برابر چنین جریانی توطئه‌آمیز هرگونه بی‌تفاوتی و یا سستی آگاهانه یا ناآگاهانه قهراً در مسیر اهداف دشمنان اسلام و استقلال کشور و احیاناً موجب مشروعیت دادن به هرج و مرج و تشدید جو عدم احساس امنیت عمومی خواهد بود و مسئولین مربوطه نباید از عواقب منفی این جریانات مشکوک و خطرناک به هر دستی که انجام می‌شود غفلت نمایند.

انتظار عمومی این است که با جدیت و قاطعیت مسببین اصلی این گونه جنایات شناسایی و مجازات گردند و اجازه داده نشود توطئه دیرین دشمنان انقلاب و کشور عملی گردد.

اینجانب شهادت فرزند مبارزتان را که سال‌ها عمر خود را در زندان‌های شاه گذراند به جنابعالی و تمام بازماندگان منسوبین آن شهید محترم تبریک و تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و حشر با اولیاء اسلام و برای جنابعالی و دیگر بازماندگان محترم صبر و اجر مسئلت می‌نمایم.

والسلام علیکم و رحمت‌الله

حسینعلی منتظری

 

راه مجاهد شماره 53

سیری در خط مشی امام و آیت‌الله منتظری

پس از تحولات اخیر در مورد قائم مقامی رهبری آیت‌الله منتظری جمع‌بندی خودبخودی‌ای در بین برخی نیروهای سیاسی ایجاد شد که طبق آن عده‌ای آیت‌الله منتظری را زیر سؤال برده و چنین تصور نمودند که با طرد ایشان به هر وسیله نادرستی وفاداری خود را به امام ثابت خواهند نمود. در این رابطه مقالاتی در برخی روزنامه‌های یومیه نگاشته شد که در شأن ایشان نبود. برخی نیز برخورد امام را دلیل بر دیکتاتوری ایشان گرفته و به تصور دفاع از آیت‌الله منتظری از امام خمینی دور شدند و این در حالی است که خود آیت‌الله منتظری وفاداریشان را به امام اعلام کردند من حیث‌المجموع توده‌های مردم و برخی نیروهای انقلابی به دلیل اینکه از عمده شدن اين اختلاف تبیین قابل قبولی نداشته و با توضیحاتی که تا به حال صورت گرفته قانع نشده‌اند در این باره سکوت اختیار کرده‌اند.

به نظر ما نفی هریک از دو طرف به ضرر مصالح انقلاب اسلامی بوده و نهایتاً نطفه یک جنگ داخلی بین نیروهای انقلاب را در خود می‌پروراند که حاصل آن سالم ماندن جریانات وابسته و مشکوکی است که دشمن خونی امام و آیت‌الله منتظری و تمام نیروهای باهویت و انقلابی می‌باشند. جهت درک مصالح انقلاب اسلامی لازم دیدیم تا اصلی‌ترین ویژگی امام و آیت‌الله منتظری را آنگونه که هست تحلیل نماییم تا جایگاه ویژگی‌ها و شیوه‌های این دو شخصیت انقلابی مشخص گردیده و توطئه دشمنان خارجی در دامن زدن به این اختلافات روشن گردد. از طرفی برای حفظ انسجام داخلی در برابر توطئه‌هایی که انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند احتیاج به کار تحلیلی و توضیحی در مورد این اختلاف احساس می‌شود تا در شرایطی که جبهه‌بندی‌های موجود مرز جبهه حق و باطل را تحت‌الشعاع خود قرار داده است دشمنان قسم‌خورده انقلاب اسلامی از آب گل‌آلود ماهی نگرفته و خدای ناکرده به اعتبار یأس و انفعال و بی‌تکلیفی مردم سناریوی کودتا علیه انقلابیون پا نگیرد. در شرایط حساس کنونی که عراق درصدد فراهم‌کردن زمینه‌هایی برای تجاوز مجدد به انقلاب و کشور ماست و شبکه‌های جاسوسی سیا و اینتلیجنت سرویس در تدارک توطئه گسترده‌ای علیه اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هستند از نیروهای انقلاب انتظار می‌رود تا نسبت به اختلافات داخلی سعه صدر بیشتری نشان داده و از تشدید اختلافات دشمن شادکن خودداری ورزند و اوضاعی فراهم نشود تا در صورت تجاوز مجدد عراق قاطعیت و انگیزه دفاع به دلیل عمده شدن اختلافات داخلی وجود نداشته باشد.

·       خط امام در رویارویی با غرب

امام خمینی ویژگی پایدار انسان را در تفسیر الحمد عدل‌طلبی و خداجویی تعریف می‌کنند. با این تعریف هر نوع ظلم و استثمار را عدول از فطرت و غیرمشروع و غیرطبیعی شمرده و با آن به مبارزه برمی‌خیزند. بنابراین لازمه ایمان به الله را برائت و نفی طاغوت و مستکبرین می‌داند و در این اعتقاد جایی برای شیطان بزرگ باقی نمی‌ماند (ر ـ ش به کتاب طلب و اراده تألیف امام خمینی)

یکی از نزدیکان امام به نقل از ایشان می‌گفت که امام معتقد است حتی از چیزهای خوب غرب نیز نباید استفاده کنیم زیرا همراه آن فرهنگ غرب نیز وارد شده و تدریجاً تثبیت می‌شود. به خاطر همین ایمان به مرزبندی همه‌جانبه با استکبار جهانی ضرورت مرزبندی اسلام امریکایی-اسلام محمدی به عنوان یک تزکیه ایدئولوژیک مطرح می‌شود که برخلاف اسلام مکمل غرب (همان اسلامی که اختلافش با غرب صرفا بر سر معنویات است) حاضر به هیچ گونه همزیستی مسالمت‌آمیز با موجودیت امپریالیسم نیست (ر-ش مقاله تبدیل اسلام رویاروی غرب به اسلام مکمل غرب- راه مجاهد شماره 40)

البته به دنبال مطرح شدن «اسلام امریکایی» از سوی امام اظهارات حجت‌الاسلام ری‌شهری در پیش خطبه‌های نماز جمعه مبنی بر اینکه «اسلام امریکایی» از هر انحرافی خطرناک‌تر است گامی بود در جهت تغییر این ضوابط که امیدواریم پیگیری شده و به خط مشی عملی تبدیل گردد.

مطلب مهم دیگری در این راستا وجود دارد که زمینه را برای ورود دست‌های مرموز به نهادهای جمهوری اسلامی فراهم می‌نماید و آن نحوه موضع‌گیری در برابر «التقاط» است.

تا آنجا که یقین داریم خط مشی مبارزه با «التقاط» را ساواک برای سرکوب جنبش مسلحانه اسلامی تحت عنوان «مارکسیست اسلامی» مطرح کرده و عملی ساخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه دست به یک حرکت وسیع زد و بیش از هزار جلد جزوه و کتاب و مقاله پیرامون «شناخت» جمع‌آوری نمود تا ماشین مبارزه با «التقاط» را راه انداخته و نظام جمهوی اسلامی را به کمک طیف خود و همفکرانش در نظام به آن سمت بکشاند.

باید توجه کرد اگر عنوان «التقاط» و یا «خط مشی مبارزه با التقاط» تعریف و مرزبندی نشود این خطر وجود دارد که به دام خط مشی سیا، ساواک و حجتیه بیافتیم و از همین دریچه و با تسلط بیشتر ممکن است شبکه‌های «سیا» راه نفوذ خود را پیدا کنند.

(رجوع شود به مقاله «پیرامون مسأله التقاط» در راه مجاهد شماره 40)

چه خوب است با توجه به تأکید امام روی مرزبندی با «اسلام امریکایی» روی «التقاط با غرب» نیز در تمامی وجوه کار شود. من‌جمله روی مرزندی بین شیوه‌های اسلامی اطلاعات با شیوه‌های امریکایی و غربی اطلاعات هم تلاشی صورت بگیرد.

·       زمینه‌های ساده‌اندیشی

ـ ضدکمونیست دانستن خود

عده‌ای تصور می‌کنند به صرف اینکه ما اعلام کنیم ضدکمونیست و ضدشوروی هستیم، غرب به ما اعتماد کرده و از توطئه به منظور سرنگونی نظام دست خواهد کشید.

در مبارزه علیه شاه هم عده‌ای در زندان‌ها به این نتیجه رسیده بودند که اگر با مارکسیست‌ها مبارزه کنیم ساواک با ما کاری نخواهد داشت لذا ساده‌اندیش می‌شدند.

چنین خوش‌خیالی و ساده‌اندیشی از سوی نیروهای اسلامی یکی از زمینه‌های ضربه خوردن و عدم هوشیاری نسبت به شبکه‌ها و توطئه‌های دشمنان انقلاب است. حتی هنوز هم خیلی‌ها باورشان نشده است که هدف جریان جاسوسی اخیر خط براندازی علیه انقلاب اسلامی از سوی غرب است. باید چنین ساده‌اندیشی‌هایی برطرف شود تا مجدداً ضربه نخوریم.

2ـ‌ انجیل ریگان

حجت‌الاسلام رفسنجانی در یکی از مصاحبه‌ها‌یشان گفتند که در قضیه مک فارلین یک جلد انجیل به منظور جلب توجه مقامات ایرانی به مناسبت عید سال نو مسیحی از سوی ریگان ارسال شده بود. منطق ریگان برای نفوذ این بوده است که مذاهب اهل کتاب با هم جبهه واحدی علیه بی‌خدایی و کمونیسم به وجود آورند.

این همان منطقی بود که سادات معدوم به هنگام عقد قرارداد کمپ دیوید با آن عمل خود را توجیه فلسفی و مذهبی کرد. و می‌گفت: «ما اعراب (مسلمان) و امریکا (مسیحیان) و اسرائیل (یهودیان) که همه اهل کتاب و خداپرست هستیم باید علیه کفر و بی‌خدایی متحد شویم.

اگر اصلی‌ترین مسأله فلسفه را بود و نبود و یا بودن و نبودن خدا بگیریم، ناخودآگاه به لحاظ استراتژیک به همین راه خواهیم رفت. یعنی به تدریج حساسیت خود را نسبت به غرب به ظاهر باخدا از دست داده و به آن خوشبین خواهیم شد که این خود زمینه مناسبی برای نفوذ ایدئولوژیک و سپس تشکیلاتی غرب هم می‌باشد.

پیشنهاد می‌کنیم حجت‌الاسلام آقای ری‌شهری که در پیش خطبه‌های نماز جمعه اسلام امریکایی را تا حدی شکافتند و آن را خطرناک‌تر از اسلام روسی نامیدند به ریشه‌یابی فلسفی آن هم بپردازند.

یکی دیگر از زمینه‌های ممکن نفوذ از طریق تشیکلات رجوی است. مدت سه سال است که تروریسم امریکایی اصلی‌ترین خطر برای خود را جناح استحاله می‌داند. و از افراد و شخصیت‌های این جناح هم به تفصیل نام برده است. رجوی سعی دارد از طرق مختلف تبلیغاتی و اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی را هم به این خط بکشاند تا اولاً شبکه‌های جاسوسی و شبکه ستون پنجمی خودش مصون مانده، سازماندهی و تقویت شوند.

ثانیاً نظام جمهوری اسلامی را در افکر عمومی از تقدس بیندازد.

ثالثاً جناح معتقد به نظام ولی اصلاح‌طلب متلاشی شود.

امید است که نیروهای امنیتی ما متوجه این قضیه باشند و همچنان شبکه‌های جاسوسی و تشیکلات ستون پنجمی صدام – رجوی را به عنوان اصلی‌ترین خطر تلقی نمایند و اگر با گروه یا تشکیلاتی برخورد می‌نمایند بهتر است نفوذی‌های این شبکه‌ها را به آنها معرفی و موجب نجات و فعال شدن اعضای صادق آن جمعیت گردند.

امیدواریم صرف تشکیلات و حزب و گروه موجب ضدیت نشده و تکیه اصلی روی کشف دست‌های مرموز چه در نظام جمهوری و چه در احزاب و گروه‌ها باشد.

پیشنهاد دیگر ما این است که دستاوردهایی در زمینه دست‌های مرموز و شیوه‌های آنها داشته‌ایم که تدریجاً در خبرنامه‌های نشریه راه مجاهد آمده است. در صورت نیاز به شماره‌های زیر رجوع نمایید باشد که مفید افتد.

شماره‌های: 21-26-30 تا 33

این رویارویی با غرب به عنوان یک فرهنگ مقاوم و ایدئولوژی رزمنده با شیطان، در شخصیت امام وجود داشته است.

روحیه ضدغرب امام تا حدی است که درباره ورود به ایران می‌گوید «من دیدم که ایادی امریکا همه به من فشار می‌آورند که شما نروید من فهمیدم که مصلحت در رفتن است هر چه آنها می‌خواهند و دوست دارند عکس همان مصلحت اسلام و مسلمین است» (سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام – ج 4 – ص 65)

همین روحیه رویارویی امام با استکبار جهانی غرب بود که موجب مقاومت 8ساله ایشان در مورد جنگ گردید و  علیرغم اینکه به‌طور تحمیلی مجبور به پذیرش قطعنامه 598 شدند با این وجود با زهر نامیدن آن به اعتبار ایدئولوژیک قطعنامه لطمه زده و حاضر به تعدیل سریع ایران در خط غرب نگردیدند و به مردم و مسئولین توصیه نمودند که کینه دشمنان را همچنان در سینه‌ها زنده نگاه دارند و در موقع مقتضی با آن برخورد کنند.

پس از سقوط دولت موقت و بنی‌صدر به دلیل اینکه با جریان لیبرالیسم در ایران به‌طور بنیادی مبارزه نشد و به حذف تشکیلاتی چند عنصر میانه‌رو اکتفا گردید، باقی ماندن زمینه‌های ایدئولوژیک و استراتژیک این جریان در جامعه منجر به تقویت مجدد عناصر میانه‌رو در سطوح بالای نظام جمهوری اسلامی بالاخص وزارت امور خارجه گردید. این سیاست‌های میانه‌رو در سطح برخی مسئولین تا حدی مورد پذیرش بود که قبول قطعنامه 598 به عنوان یک پیروزی بزرگ قلمداد شد چرا که دفاع مقدس در جهت اجرای عدالت را از حالت جهاد مسلحانه به شیوه‌های سیاسی و دیپلماتیک که تحت مدیریت شورای امنیت ابرقدرت‌ها بود تبدیل می‌نمود که مطلوب میانه‌روها بود. به نظر می‌رسد که علت برخوردهای صریح و شدید امام با برخی از نیروهای داخلی نیز در اثر تقویت همین خطوط میانه‌رو در نظام بوده است.

از نامه 7/1/68 آیت‌الله منتظری چنین استنباط می‌شود که گویا شائبه‌ای وجود دارد که ایشان نسبت به منافقین کوردل و یا لیبرال‌های کج‌اندیش خوشبین هستند به نظر می‌رسد که علت برخورد امام با آیت‌الله منتظری بر اساس همین تصور بوده است به همین خاطر شخصیت ایدئولوژیک آیت‌الله منتظری را در جواب نامه ایشان مورد تأیید قرار دادند تا نشان دهند که مخالفت ایشان با ضد انقلاب و لیبرال‌ها است نه با صلاحیت ایدئولوژیک فقیه عالیقدر.

این مخالفت و حساسیت امام نسبت به لیبرال‌ها ناشی از روحیه رویارویی غرب ایشان می‌باشد. حتی سیدحسین نصر در سمیناری که به منظور پیداکردن راه سازش غرب و انقلاب اسلامی برگزار شد بود بدین مضمون گفته است: که نمونه اسلام رویاروی غرب در ایران آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله خمینی بوده و اسلام علامه طباطبایی مکمل غرب است (ر – ش مقاله دیدگاه‌های سیدحسین نصر – راه مجاهد 38)

استراتژیست‌های غربی با درک همین روحیه امام تا مدتی پیش به این جمع‌بندی رسیده بودند که بهبودی روابط ايران و امریکا در زمان حیات آیت‌الله خمینی غیرممکن بوده و بایستی برای بعداز فوت ایشان برنامه‌ریزی کنند. از اخبار و تحلیل‌های غربی‌ها چنین برمی‌آید که در شرایط کنونی بالاخص پس از قضیه مک فارلین غربی‌ها به این جمع‌بندی رسیده‌اند که بایستی در زمان حیات امام خمینی از طریق نیروهای میانه‌رو موجود رد نظام جمهوری اسلامی روابط سیاسی با ایران برقرار سازند و در صورت عدم توفیق در این امر با منزوی کردن امام بین اقشار مختلف مردم نفوذ کلام و قدرت بسیج ایشان را سلب نموده و از این طریق یکی از بزرگترین موانع سیاسی علیه غرب در داخل ایران را از بین ببرند اساس قطعنامه 598 نیز همین براندازی جریان سازش‌ناپذیر در ایران می‌باشد (ر – ش به مقاله زهرشناسی – راه مجاهد 49)

به نظر ما پس از پذیرش تحمیلی قطعنامه 598 توطئه‌هایی در جریان است که نهایتاً قصد انزوای امام در داخل و از هم‌پاشی وحدت کلمه مردم ایران را دارد که انشاءالله از جانب تمامی نیروهای داخلی مورد توجه بیشتری قرار گیرد. انقلاب اسلامی در مرحله‌ای به سر می‌برد که حل اختلافات فکری و جناحی احتیاج به برخورد صبورانه و بدور از هر گونه دامن‌زدن به تشنجات داخلی دارد حتی خوش‌بینی به غرب را نیز نمی‌توان از طریق کوبیدن و لجن‌مال‌کردن و استفاده از شیوه‌های غیراسلامی و لجن‌مال‌کردن شخصیت‌های سیاسی باسابقه حل کرد به قول امام «انحراف را با انحراف نمی‌توان مستقیم کرد انحراف را با نور هدایت باید مستقیم نمود.» در شرایط کنونی اکثر علما و روشنفکران ما مبنای ایدئولوژیک خط میانه (لیبرالیسم) را که در جدا کردن راه انبیا از راه بشر یا به عبارت دیگر جداکردن معنا از ماده خلاصه می‌شود پذیرفته‌اند هنوز در حوزه‌های علمیه منطق یونانی – غربی ارسطو به‌عنوان مقدمه معارف اسلامی اعتبار دارد خوشبختانه تلاش‌های فقهی آیت‌الله منتظری تا حد زیادی قرآن و نهج‌البلاغه را که در حوزه‌های علمیه ما مهجور مانده بود وارد سیستم آموزشی حوزه می‌نماید که امیدواریم از طرف سایر فقها و مدرسین مورد توجه واقع شود.

·       اصل اتحاد نیروهای داخلی علیه امپریالیسم

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی طبق آیه شریفه «اشداء علی‌الکفار و رحماء بینهم» اصل مقدسی بین جریانات سیاسی داخل ایران پذیرفته شده بود که طبق آن حل تضاد خلق و امپریالیسم را از طریق قهرآمیز و حل اختلاف و تضادهای داخلی را از طریق مسالمت‌آمیز ممکن می‌دانست. اولین جریانی که از فرمول فوق عدول نمود، جریان تقی شهرام بود که با ترور شهید مجید شریف واقفی نهایتاً به همکاری با ساواک کشیده شد و فرمول فوق را به‌صورت برخورد قهرآمیز با اختلافات داخلی و برخورد مسالمت‌آمیز با دشمنان خارجی تبدیل نمود. این خط انحرافی از جانب برخی جریانات سیاسی پس از پیروزی انقلاب نیز دنبال شد. از جمله گروه‌های مارکسیستی که به مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی دست زدند و بعدها جریان رجوی که با اقدام به ترور نیروهای مستقل داخلی به هکاری با شبکه‌های غربی و امپریالیستی کشیده شد.

با توجه به چنین تجربه تلخی است که آیت‌الله منتظری جهت جلوگیری از تکرار آن در بین نیروهای وفادار به انقلاب و نظام جمهوری‌اسلامی، برخورد مسالمت‌آمیز با اختلافات فکری را تجویز نموده و مبارزه شدید و قاطع را با دست‌های مرموز و نفوذی استکبار ضروری می‌دانند چنانچه در پیام هفته وحدت سال 1360 گفتند «بدون شک ایادی مرموز دشمن که به‌صورت جریانی خطرناک و احیاناً به‌صورت انقلابی ممکن است در فضای کشور خودنمایی کنند با شیوه‌های پیچیده‌ای سعی می‌کنند انقلاب را از درون به حالت پوچی و انفجار بکشانند برای دشمن روشن شده که این انقلاب با توطئه‌های نظامی و تروریستی از پای در نمی‌آید پس باید کاری کرد که ملت به حالت یأس و زدگی و ناباوری نسبت به آینده انقلاب برسد در این رابطه نباید از نقش عوامل نفوذی دشمن که منافقانه و فرصت‌طلبانه خود را مکتبی و در خط امام جا زده‌اند غافل ماند اینان قهراً می‌کوشند جو سوءظن و بدبینی را بین نیروهای مؤمن و اصیل انقلاب تشدید کنند و مهره‌های خود را پس از خالی نمودن پست‌های حساس از افراد مؤمن و متعهد به کارها بگمارند تا بتوانند به شکل پیچیده‌ای فرصت‌ها را از بین ببرند و نارضایتی تدریجی و عمومی را به ارمغان بیاورند.»

آیت‌الله منتظری با هر شیوه‌ای که برخوردهای کودتایی و خصمانه و ناسالم را جهت حل اختلاف فکری و جناحی تجویز می‌کند از موضع جلوگیری از انحراف فوق مخالت می‌کنند بنابراین وجود انتقادات به برخی شیوه‌های تند در رابطه با گزینش‌ها و... در همین رابطه بوده و برای جلوگیری از تثبیت شیوه‌های انحرافی در بین نیروهای انقلاب است، علیرغم اینکه ممکن است در ظاهر حمل بر مخالفت ایشان با امت حزب‌الله گردد آیت‌الله‌منتظري معتقدند که سخت‌گیری‌های افراطی در امر گزینش‌ها باعث می‌شود که افراد حزب‌اللهی بالا نیامده ولی عناصر مرموز و دوره‌دیده‌ای که در پیوند با شبکه‌های جاسوسی هستند در نظام نفوذ کنند امام نیز همزمان با پیام 8 ماده‌ای بدین مضمون گفتند که ایدئولوژی گزینش‌ها مبتذل است و این برخورد تند دلیل بر تضعیف نظام و نفی یک نهاد نبوده است یا در برخورد تندی که با آقای خامنه‌ای کردند قصد ایشان تضعیف نهاد ریاست جمهوری نبود و حتی تأکید بر تجدید نظر آقای خامنه‌ای در مورد مشاورینشان کردند و با وجودی که ترتیب اثر داده نشد این برخورد تند را تضعیف نظام نمی‌دانستند. تبدیل شدن روش برخورد مسالمت‌آمیز با اختلافات فکری و جناحی داخلی به حالت تخاصم و رویارویی با استفاده از روش مارک و پرونده‌سازی و... نطفه ایجاد جنگ داخلی بین جناح‌ها می‌شود که کمک بزرگی به طرابلسی کردن ایران می‌باشد. آیت‌الله منتظری دقیقاً برای جلوگیری از چنین بی‌ثباتی به شیوه‌های دفعی و حذفی انتقاد داشته و دارند ایشان معتقدند که مبارزه سالم و مسالمت‌آمیز با شیوه‌های انحرافی بر طبق اصل اسلامی امر به معروف و نهی از منکر باعث حفظ وحدت داخلی و عقیم شدن توطئه جنگ داخلی شده و ضربه بزرگی به توطئه‌های غرب در ایران خواهد زد.

·       ضرورت حفظ وحدت داخلی در برخورد با بخش خصوصی و بخش دولتی

مدتی است که بخش خصوصی و بخش دولتی به‌صورت دو قطب رویاروی هم تبدیل شده و طرفداران بخش دولتی، انقلابی و مکتبی و طرفداران بخش خصوصی، سرمایه‌دار و زالوصفت نامیده می‌شوند. به نظر ما هر دو بخش از منشاء درآمد وابسته به نفت بوده و از این لحاظ اختلاف بنیادی با هم ندارند تفاوت این دو بخش در این است که رهبری ارگان‌های دولتی نسبت به سرمایه‌داران بزرگ سالم‌تر و دلسوزتر بوده ولیکن بدنه بخش‌های دولتی که شامل اداراتی است که از رژیم گذشته به ارث رسیده است نسبت به کسبه جزء ناسالم‌تر است چرا که بدنه بخش خصوصی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی خود را کمتر آلوده همکاری با نظام وابسته سلطنتی که فساد ذاتی آن بود می‌نمود و حتی در مبارزه با رژیم سلطنتی نیز فعال بودند از طرف دیگر در نحوه مبارزه با استثمار سرمایه‌داری در ایران بایستی بین سرمایه‌دارانی که در درجه اول تولید نسبتاً ملی و در درجه دوم عرق ملی دارند با سرمایه‌داران وابسته تفاوت قائل شد عدم این مرزبندی موجب می‌شود تا در مبارزه با سرمایه‌داری داخلی، همکاری با شرکت‌های فراملیتی و سرمایه‌داری وابسته و کمپرادور توجیه شود که استثمارش شدیدتر و پیچیده‌تر از سرمایه‌داری داخلی است طرح بحث استقراض و استفاده از شرکت‌های خارجی در بازسازی‌ها و... دقیقاً به خاطر همین برخورد تناقضی بود که با بخش خصوصی داخلی تا به حال شده است. با توجه به مطالب فوق است که آیت‌الله منتظری معتقدند بایستی دولت همه مجاری اقتصادی را مستقیماً در دست نگرفته بلکه با سپردن بخش‌های غیرکلیدی به بخش خصوصی بر شیوه تولید و تجارت و درآمد آنها نظارت داشته باشد در غیر این صورت علاوه بر اینکه دولت خود را از کمک سرمایه‌های ملی محروم می‌کند و آنان را به صف مخالفین نظام سوق می‌دهد با عریض و طویل نمودن تشکیلات اجرایی خود جهت گردش چرخ‌های اقتصادی کشور وابستگی‌اش به نفت بیشتر شده و همین امر نهایتاً تفکر میانه‌روی را در نظام جهت حفظ ثبات درآمد نفت تقویت می‌نماید چنانچه سردمداران جریانات میانه‌رو طرح ژاندارمی مشترک جهت حفظ امنیت نفتی در منطقه و صرف نظر کردن تدریجی از صدور انقلاب را به عنوان خط مشی تشنج‌زدایی در روابط برای افزایش درآمد نفت و حل بحران‌های اقتصادی از طریق آن مطرح می‌کردند. عریض و طویل شدن تشکیلات اجرایی از طرف دیگر موجب غیرقابل کنترل شدن آن گردید و مواردی چون فساد مدیریت سایپا و... به بخش دولتی از درون ضربه می‌زند. اگر به جای توجه به دوقطبی کاذب دولتی و خصوصی به قطب واقعی و اصولی یعنی استقلال و خودکفایی از یک طرف و وابستگی به نفت از طرف دیگر توجه شود جایگاه برخورد آیت‌الله منتظری با بخش خصوصی و دولتی قابل درک می‌گردد چنانچه امام خمینی نیز چنین برخوردی با این دو بخش داشتند و در پیام حج سال 64 از نفت به عنوان «بت» یاد کردند.

در مقالات عنوان می‌شود که آیت‌الله منتظری به دلیل تأییداتی که از بخش خصوصی داشته‌اند از امام دور شده‌اند در حالی که در مواضع اقتصادی امام این تأییدات بیشتر از آیت‌الله منتظری است (ر – ش به روزنامه رسالت مقالات بازنگری به تحلیل‌ها)

امپریالیسم در طول جنگ با واردکردن شوک اقتصادی به درآمد نفتی ایران عملا به هر دو بخش خصوصی و دولتی فشار وارد ساخت. در شرایطی که هر دو بخش زیر فشار امپریالیسم می‌باشند عمده کردن اختلاف با بخش خصوصی به هیچ وجهی به صلاح انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نیست مبارزه با استثمار سرمایه‌داری درازمدت بوده و چنانچه ذکرش رفت بایستی از مبارزه با سرمایه‌داری وابسته و اتکاء به نفت شروع گردد که هر دو بخش دولتی و خصوصی را تا حدی دربر می‌گیرد. یکی از بزرگترین اشتباهات گروه‌های سیاسی اعم از روشنفکری و روحانی که تدریجاً تبدیل به انحراف گردید این بود که به جای ادامه درگیری با شبکه‌های سیاسی و اقتصادی وابسته، با جریانات سیاسی مستقل داخلی و سرمایه‌داری ملی و بازار و... درگیر شدند همچنین در اجرای بند ج متأسفانه هیأت‌های 7نفره با خرده‌مالکان نیز درگیر شده بودند در حالی که می‌بایستی ابتدا از فئودال‌های وابسته به دربار و فئودال‌های منفور که ده خود را هم ندیده بودند شروع می‌شد نه خرده‌مالکانی که زحمت‌کش هم بودند به دنبال این چپ‌روی‌ها مقاومت‌هایی به وجود آمده و در ضمن جنگ با عراق ایجاد شد که امام دستور توقف بند ج را صادر نمودند اگر بدون توجه به عمق قضایا قضاوتی ظاهربینانه صورت گیرد خواهند گفت که امام و آیت‌الله منتظری از طرفداران سرمایه‌داری هستند چرا که امام بند ج را متوقف کرد و آیت‌الله منتظری هم در مورد بیشتر کردن سهم بخش خصوصی انتقاداتی به دولت داشته‌اند.

در بین برخی از مسئولین جمهوری اسلامی دیدگاهی وجود دارد که درگیری با شبکه‌های وابسته را تعطیل و حتی در مبارزه با سرمایه‌داری داخلی به همکاری نسبی با سرمایه‌داری وابسته کشیده می‌شود استفاده از برچسب‌هایی چون طرفدار سرمایه‌دار و... قادر به حل اختلافات طبیعی بین مبارزین نمی‌باشد که امیدواریم از طرف نیروهای انقلابی مورد توجه بیشتری قرار گیرد و حول این نکته اساسی تأمل شود که باید با سرمایه‌داری داخلی درگیر شد یا با سرمایه‌داری وابسته؟

و آیا نفت در رأس سرمایه‌داری وابسته قرار ندارد؟ در این رابطه آیت‌الله منتظری برای دولت حق مدیریت و تعیین خط مشی و نظارت قائلند که در این کادر می‌توان از بخش خصوصی نیز در اجرا استفاده نمود. به نظر ما اساس تورم و بحران‌های اقتصادی داخلی در وابستگی به نفت و ویرانی تولیدات داخلی است احتکار و دوقمیتی کالاها و سایر شیوه‌های بخش خصوصی نیز در افزایش این تورم نقش دارد ولی مقصر معرفی کردن بخش خصوصی به تنهایی موجب غفلت از ریشه اصلی تورم یعنی وابستگی به نفت خواهد شد.

·       اصل اتحاد نیروها از طریق ارتباط

آیت‌الله منتظری معتقدند که اگر به انتقادهای جریانات سیاسی توجهی نشود اعتراضات فوق نهایتاً به گلوله تبدیل شده و به دلیل اینکه راه برخوردهای سیاسی مسالمت‌آمیز را بسته می‌بینند به سمت مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی کشیده خواهند شد (تقویت خط رجوی). به همین دلیل جهت حفظ ثبات داخلی و مبارزه با تروریسم، معتقد به باز کردن جامعه و آزادی احزاب هستند در همین رابطه است که جهت اطلاع از معضلات و مشکلات فکری جریانات داخلی و ضرورت برخورد هدایتی با آنها (مبارزه با انحرافات و قبول و استفاده از پیشنهادات اصولی) ارزش زیادی برای «رابطه» قائل بوده و به شیوه انبیاء که در بین مردم بودند، حداقل بیت خود را به روی ناس باز می‌گذارند. به نظر می‌رسد که آیت‌الله منتظری صرف وجود این روابط سالم را دلیلی بر سازش و تأثیرپذیری و عدم شناخت خود از جریانات داخلی نمی‌دانند و برای راه خود استقلال قائلند چنانچه حتی پس از حذف جریان سیدمهدی هاشمی، خط مشی ایشان تغییر نکرده و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون و حتی قبل از پیروزی انقلاب نیز چنین ویژگی اصلاح‌گری و روابط هدایتی با جریانات اجتماعی را دنبال کرده‌اند. ایشان باز بودن بیت به روی جناح‌های مستقل داخلی را مانع از کانالیزه شدن در جهت یک جریان خاص می‌دانند حتی امام خمینی در این باره گفته‌اند «با گروه‌های دیگری که مسلمان هستند و استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را می‌خواهند، تفاهم داشته باشید». در برخورد با بازسازی‌ها نیز بازسازی سیاسی و بازگشت به سوی استعدادهای داخلی را مقدم بر بازسازی اقتصادی و پناه بردن به دامن شرکت‌ها و متخصصین خارجی تلقی می‌کنند. در عمل به این اعتقاد، بیت خود را به روی جریانات غیروابسته داخلی باز می‌گذارند تا کیفیت‌ها و استعدادها را شناسایی نموده و در سازندگی کشور از آنها استفاده کنند  چرا که با طرد جریانات داخلی علاوه بر بحران‌زایی اجتماعی، بالاجبار ما را به سمت استفاده از متخصصین خارجی سوق می‌دهد. طبق همین تفکر است که آیت‌الله منتظری اختلافی بنیادی بین خود و لیبرال‌هایی که آمال خود را در گرایش به غرب و استفاده از دلارهای نفت و تکیه استراتژیک به آن می‌دانند قائلند.

احتمالاً آیت‌الله منتظری چنین تصور می‌کنند که بدون برقراری رابطه قادر به حل اختلافات فکری و مبارزه با انحرافات برخی از جریانات اجتماعی نخواهند بود و در صورت طرد جریانات فکری داخلی صرفاً به دلیل برخی از انحرافات فکریشان بدون درنظرگیری فطرت عدل‌طلب و نیت اصلاح‌طلبانه آنها موجب تبدیل انحرافات فوق از حوزه فکر به حوزه خط مشی و عملکرد سیاسی خواهند شد که نهایت این شيوه برخورد دفعی، آنها را طعمه شیاطین خارجی و شبکه‌های استعماری می‌نماید.

همین برخورد تعالی‌‌بخش آیت‌الله منتظری تاکنون مانع از تبدیل حرکت‌های سیاسی مخالف به حرکت‌های برانداز و مسلحانه شده و کمک زیادی به حفظ ثبات جمهوری اسلامی نموده است در مقدمه کتاب یادواره فجر چنین نقل شده که آیت‌الله منتظری به طریقی با مراجعین برخورد می‌کنند و جو سالمی ایجاد می‌کنند که طرف مقابل احساس اعتماد کرده و درددل‌هایش را بازگو نماید نه اینکه جوی به وجود آورند که طرف مقابل از حرف زدن بترسد وقتی که جریانات داخلی مرجعی برای درددل و ذکر انتقادات خود داشته باشند و همه درها را به روی خود بسته نبینند هیچ گاه از کادر برخوردهای مسالمت‌آمیز و سازنده خارج نشده و در صورت ادامه این روابط امکان اصلاح برخی نقاط ضعف فکری انحراف‌آفرین به‌طور متقابل وجود خواهد داشت.

اصرار آیت‌الله منتظری بر روی حفظ وحدت و مشارکت تمام نیروهای داخلی در مبارزه با استکبار جهانی، به معنای نادیده گرفتن مبارزه با تروریسم امریکایی و ضرورت حفظ نظام از سوی ایشان نمی‌باشد. جهت درک این رابطه، اشاره‌ای اجمالی به شیوه برخورد ایشان با موارد فوق می‌نماییم.

·       حفظ حاکمیت سیاسی انقلاب از طریق اصلاح نظام

به استثناء خط مشی ضدانقلاب که براندازی نظام جمهوری اسلامی است در بین نیروهای داخل انقلاب سه نظریه در نحوه برخورد با نظام وجود دارد که عبارتند از:

1- نظریه حفظ نظام از طریق اصلاح آن

2- نظریه اصلاح نظام از طریق حفظ آن

3ـ نظریه حفظ نظام حتی به قیمت عدول از اصول انقلاب من‌جمله فداکردن صدور انقلاب و سایر ارزش‌های انقلابی که معروف به تئوری «ام‌القری» است. توضیح مبسوط این سه تئوری در همین شماره راه مجاهد آمده است.

تأکیدات مکرر آیت‌الله منتظری برای اصلاح نظام بدین خاطر است که ایشان تنها راه و بهترین طریق حفظ نظام محصول انقلاب را «اصلاح» آن می‌دانند نظریه فوق بر این اعتقاد استوار است که پیروزی انقلاب اسلامی رأس نظام سلطنتی وابسته به غرب از جمله شاه و ایادی‌اش را ساقط نموده و وارث یک بدنه وابسته شده است که از نظر اقتصادی غیرمولد و تک‌پایه و وابسته به نفت، از نظر تشکیلاتی دچار بوروکراسی و فساد اداری، از نظر سیاسی وجود شبکه‌های سیا، موساد، اینتلیجنت سرویس (شبکه‌های مرموز) در بین نیروهای سیاسی و در برخی از سطوح نظام جمهوری اسلامی بوده و استمرار انقلاب ضرورت مبارزه با این بقایای وابسته را می‌طلبد نیروهای خط امامی که در رأس چنین نظام بیماری قرار گرفته‌اند جهت حفظ ثبات نظام محصول انقلاب (نهادهای انقلاب، حاکمیت سیاسی) ناگزیر از اصلاح بدنه وابسته‌ای که به ارث برده‌اند می‌باشند.

·       شیوه مبارزه با ضدانقلاب و تروریسم

در بین برخی جریانات سیاسی روشنفکری خصوصاً اعضای جنبش ملی مجاهدین تئوری‌ای وجود دارد که طبق آن اتحاد تاکتیکی با امپریالیسم جهت مبارزه با فاشیسم تجویز و تأیید می‌شود نمونه تاریخی آن را نیز اتحاد استالین با امریکا و انگلیس جهت مبارزه با فاشیسم هیتلری می‌دانند. رجوی با استفاده از این تئوری روی شیوه‌هایی چون چماقداری و شکنجه به منظور اعتراف و اعدام زندانیان سیاسی تأکید نموده و با فاشیستی نامیدن نظام جمهوری اسلامی، لزوم ادامه مبارزه مسلحانه از یک طرف و اتحاد با شبکه‌های امپریالیستی از طرف دیگر را توجیه می‌نماید و از این طریق مانع از هم پاشیدن انسجام تشیکلاتی خطوط ضدانقلابی گشته و حتی موجب جذب و عضوگیری افرادی که از شیوه‌های فوق‌الذکر ناراضی‌اند می‌شود (نحوه نفوذ در جمهوری اسلامی).

آیت‌الله منتظری معتقدند که با اصلاح شیوه برخورد با ضدانقلاب خصوصاً جداکردن حساب رهبرانی که انحراف آگاهانه دارند از توده‌های سازمانی که مسأله‌شان عمدتاً فکری است بزرگترنی ضربه استراتژیک را به ضدانقلاب خواهیم زد. در غیر این صورت اعمال شیوه برخوردهای غلط موجب تقویت آنها شده و رضایت رجوی نیز در اعمال همین شیوه‌هاست تا برای ادامه برخورد مسلحانه‌اش توجیه داشته باشد. آیت‌الله منتظری بارها اعلام کرده‌اند که علت زیادشدن ترورها هنگام آزادکردن زندانیان سیاسی بدین خاطر است که رجوی مرگ خود را در این شیوه برخورد دیده و سعی دارد با راه‌اندازی ترور، مسئولین زندان را به برخوردهای خشونت‌آمیز و عکس‌العملی وادار سازد. از یک طرف نفوذی‌های رجوی در زندان‌ها شکنجه به منظور اعتراف را باب کردند و از طرف دیگر با تبلیغات ضدفاشیستی به جذب نیرو پرداختند جهت درک بیشتر این رابطه تجربه عباس زری‌باف پندآموز است. (ر ش به مقاله شکنجه به منظور اعتراف راه مجاهد).

آیت‌الله منتظری معتقدند که اگر راه برگشتی برای توده‌های فریب خورده سازمان باز نگذاریم حتی با وجود پی بردن به اشتباهاتشان چاره‌ای جز به انتها رساندین راهی که شروع کرده‌اند نخواهند داشت (ثبات خط انحرافی رجوی).

برخورد بنیادی آیت‌الله منتظری در نحوه مبارزه فوق‌الذکر با ضدانقلاب موجب شده بود تا رجوی با صرف هزینه‌های بسیار موفق به جذب تنها 2٪ از توابین شود که سعید شاهسوندی به‌طور مستند به این واقعیت اعتراف نموده و گفت: «علیرغم تلاش بسیار گسترده و صرف هزینه‌های بسیار، سازمان تنها درصد بسیار اندکی از زندانیان آزادشده را توانست مجدداً به فعالیت وادارد»... ابراهیم ذاکری عضو هیأت اجرایی سازمان طی نشستی ضمن اعتراف و انتقاد به افراد دست‌اندرکار جذب زندانیان، رسماً اعتراف می‌کند که سازمان تنها 2٪ از زندانیان را توانسته است جذب کند وی در همین نشست علناً سیاست آزادکردن زندانیان توسط جمهوری اسلامی را به ضرر سازمان دانسته و می‌گوید زندانیانی که آزاد شده و به ما نمی‌پیوندند جو و محیط را خراب می‌کنند. (کتاب دومقاله ـ ص 72 ـ انتشارات اطلاعات) به همین دلیل است که رجوی بیشترین کینه را از آیت‌الله منتظری و جریان «اصلاح‌گری» به دل دارد. چنانچه در سال 64 طبق تحلیل مبسوطی درباره جریانات داخلی ایران، عمده‌ترین خطر را برای آلترناتیوی خود، جریان استحاله (اصلاحگری) معرفی نمود و پس از واقعه سیدمهدی هاشمی و واقعه اخیر، این اتفاقات را آخرین تیر خلاص به جریان استحاله نامیده و راه انتقاد مسالمت‌آمیز را بن‌بست دانسته و تنها راه رهایی را پیوستن به خط براندازی خود معرفی نمود. رجوی تشدید چنین اختلافاتی را به سود خود دیده و آن را توجیهی برای رهایی از بن‌بست‌های استراتژیک تروریسم قرار می‌دهد اهداف سه‌گانه رجوی «تقویت خط برانداز خودش از طریق نفی راه‌های دیگر»، «از بین بردن اصلی‌ترین خطر واقعی‌اش که جناح استحاله است» و «بدنام کردن نظام جمهوری اسلامی» می‌باشد که سعی می‌کند تا جایی که ممکن است اینها را از طریق نظام جمهوری اسلامی پیاده کند.

پس از شکست آخرین تجاوز صدام – رجوی به کرند و اسلام‌آباد، رهبری رجوی و استراتژی سازمان از جانب اعضای آن شدیداً زیر سؤال رفته بود تا جایی که رجوی با تمام غرورش مجبور شد تا به شکست سازمان با اطلاق «ضربه نظامی» به آن اعتراف نماید. این بحران درون تشکیلاتی می‌رفت تا بن‌بست‌های استراتژیک سازمان را علنی نموده و موجب از هم پاشیدن تشکیلات تروریسم گردد. ولیکن رجوی با بهره‌برداری از اعدام‌های اخیر روی بحران‌های داخلی‌اش سرپوش گذاشت که آقای لاریجانی نیز به این واقعیت اعتراف نموده و گفتند: «رجوی برای سرپوش‌گذاری روی بن‌بست‌های داخلی‌اش مسأله اعدام‌ها را بهانه کرده است.» افشای خط رجوی در اعدام‌های درونی سازمان از جمله ترور علی زرکش توسط اعضای دستگیر شده، اعتراضات زیادی را در داخل سازمان علیه رجوی ایجاد کرده بود که متأسفانه از سوی جمهوری اسلامی برخورد مدبرانه‌ای با آن صورت نگرفت. تحلیل آیت‌الله منتظری این است که شرایط کنونی انقلاب همچون شرایط مسلمین پس از فتح مکه بوده و همان‌طور که پیامبر اکرم(ص) با توجه به تثبیت حکومت اسلامی، اقدام به عفو ابوسفیان و... نمود عفو زندانیان سیاسی در چنین شرایطی موجب تثبیت بیشتر نظام جمهوری اسلامی خواهد گردید. با توجه به تلاش‌های ایشان بود که امام خمینی در پاسخ به تقاضای حجه‌الاسلام ری‌شهری با عفو زندانیان سیاسی موافقت نمودند.

 

·       وحشت غرب از اتحاد امام و آیت‌الله منتظری

1ـ وحشت از انسجام داخلی انقلاب اسلامی

با توجه به اهداف واحدی از جمله مبارزه با استکبار جهانی، مبارزه با دست‌های مرموز و نفوذی، مبارزه با ضدانقلاب و تروریسم، حفظ وحدت و انسجام داخلی، مبارزه با اسلام عافیت‌طلب (اسلام امریکایی) و...که بین امام و آیت‌الله منتظری موجود است استکبار جهانی وحشت زیادی از اتحاد و نزدیکی آنها دارد. چراکه می‌داند در پرتو چنین اتحادی است که اختلافات در مورد شیوه مبارزه (نه اصل مبارزه) نیز قابل حل خواهد بود بنابراین از هر نوع حرکتی که موجب دوری امام و آیت‌الله منتظری از یکدیگر شود خشنود می‌گردد زیرا عمده شدن اختلاف در سطح رهبری از یک طرف موجب فراموشی دشمن اصلی، تمام جناح‌های داخلی (شبکه‌های وابسته) خواهد شد و از طرف دیگر به دلیل اینکه مردم از چنین اختلافی تبیین ندارند در جریان آن منفعل شده و از این طریق بسیج ضداستکباری آنها لطمه خواهد خورد گذشته از اینکه یکی از برآیندهای چنین اختلافی ایجاد دو جریان ضدامام و ضد آیت‌الله منتظری خواهد بود که منجر به تضعیف نهضت و نظام اسلامی می‌شود وحدت این دو شخصیت انقلابی تا حدی است که مردم آیت‌الله منتظری را جانشین آینده امام می‌دانستند و مجلس خبرگان نیز به دلیل وجود چنین جوی به قائم مقامی ایشان رأی دادند پاک کنندگان عکس روی دیوار مجلس شورای اسلامی نیز قادر به مرزبندی بین آنها نبوده و هر دو عکس امام و آیت‌الله منتظری را با هم پاک کرده بودند زیرا جمله‌ای از امام در جهت تأیید ایشان نوشته شده بود که مربوط به چند سال قبل می‌شد به خاطر همین نزدیکی است که امام ایشان را حاصل عمر خود می‌دانند.

 

2ـ توطئه خطر انزوا و سرکوب خط امام و آیت‌الله‌العظمي منتظری

جهان استکبار به خوبی می‌داند که وفادارترین جریان فکری به نام امام خمینی جریان آیت‌الله منتظری است وقایعی چون شیوه برخورد با سیدمهدی هاشمی و امید نجف‌آبادی و برخورد اخیر با شخصیت سیاسی و بیت ایشان نیز موجب نشد تا ذره‌ای از وافداری این جریان به امام و انقلاب کاسته شود چنانچه آیت‌الله منتظری خود را به عنوان سرباز وفادار امام از ابتدا تاکنون معرفی کردند چرا که اختلاف در شیوه مبارزه را دلیلی برای قطب‌بندی جامعه که نهایتاً به نفع دشمنان عافیت‌طلب انقلاب خواهد بود نمی‌دانند جریانات توطئه‌گر می‌کوشند تا از طریق تشدید رندانه اختلافات امام و آیت‌الله منتظری تحولات را به سمتی سوق دهند که امام مجبور شود تا با جریان فکری آیت‌الله منتظری در جامعه برخورد تشکیلاتی نماید و فکر می‌کنند که از این طریق به وفادارترین پایگاه توده‌ای امام لطمه خواهند زد و به دنبال ایجاد چنین انزوایی، همزمان به خط سرکوب و فشارهای خارجی علیه امام و انقلاب خواهند افزود چرا که طبق فرمول‌های مورد پذیرش استراتژیست‌های غرب بهترین زمان فشار و سرکوب و به سازش کشیدن یک انقلاب وقتی است که به انسجام داخلی کشور لطمه خورده باشد تجاوز عراق به ایران نیز با همین تحلیل که ارتش ازهم پاشیده شده و بین بنی‌صدر و حزب جمهوری اختلاف و کشمکش وجود دارد و قدرت مقاومتی وجود ندارد شروع شد ولیکن در محابساتشان به عامل مقاومت مردمی توجه نکرده بودند بنابراین اگر انسجام داخلی جبهه مقاومت مردمی را نیز در حال از هم‌پاشی ببینند روبروی تهاجم گسترده خود مقاومتی ندیده و در سیاست فشار و سرکوب قاطعیت بیشتری خواهند یافت به نظر می‌رسد که تحرکات اخیر عراق برای تجاوز مجدد در این رابطه بوده و هماهنگ با آن شبکه‌های کودتا در داخل نیز وارد عمل می‌شوند. امیدواریم به جای عمده کردن مسائل داخلی به این توطئه مهم توجه بیشتری شود.

امام خمینی در پیام اخیرشان به روحانیت توصیه‌ای به طلاب داشتند و آنها را دعوت به احتراز از برخوردهای حذفی با مدیریت حوزه و جامعه مدرسین نمودند چرا که اختلافات فکری باید از طریق برخوردهای مسالمت‌آمیز سیاسی- عقیدتی حل شود امیدواریم که تمام جریانات خط امام و پیرو ولایت فقیه خصوصاً بیت امام و آیت‌الله منتظری به اصلی که در این توصیه امام مستتر بود توجه کرده و در برخورد با اختلافات به دام برخوردهای حذفی علیه آیت‌الله منتظری و نهایتاً امام کشیده نشوند.

 

خط امام در کلام آیت‌الله منتظری

از آنجایی که اخبار و اطلاعات صحیح (کماهی – همانطور که هستند) تحلیل‌ها را بارور می‌نماید، برآن شدیم مجموعه‌ای از اخبار مهم ماه را در بخشی از نشریه که به این کار اختصاص داده‌ایم، درج نماییم. اهداف مورد نظر ما در این کار عبارتند از:

1ـ کمک به باروری تحلیل‌های سیاسی نیروهای مکتبی.

2ـ دادن بینش استراتژیک از رویدادهای ایران، منطقه، جهان.

3ـ کمک به پیداکردن دید استراتژیک از مراحل رشد خلق و افول امپریالیسم. ضمناً راه مجاهد با این اخبار برخورد فعال می‌کند.

حکومت وسیله‌ای برای عدالت

حفظ نظام و یا ارزش‌ها کدام اصالت دارد؟

عده‌ای وانمود کرده‌اند و جمعی هم پذیرفته‌اند که «نظر آیت‌الله منتظری این است که هدف حفظ ارزش‌هاست ولذا حکومت و نظام را باید فدای این اصل کرد. در حالی که نظر امام خمینی این است که هدف حفظ نظام است ولو اینکه به قیمت فداکردن ارزش‌ها و شیوه‌های اسلامی باشد.» این عده علت استعفای آیت‌الله منتظری را این امر می‌دانند.

در این مختصر به منظور روشن شدن حقیقت سعی شده نشان دهیم که در این زمینه نه تنها اختلاف نظری بین امام و آیت‌الله منتظری وجود ندارد بلکه هر دو از یک نظریه اصولی دفاع می‌کنند که متأسفانه مورد توجه قرار نگرفته است.

امام و آیت‌الله منتظری هر دو در یک طرف با کسانی اختلاف دارند که حفظ نظام را به هر قیمت اصل می‌دانند ولو به قیمت فداکردن ارزش‌های اسلامی انقلاب.

·       برخی نظرات امام خمینی در این رابطه

الف - «هدف از تشکیل حکومت برقراری عدل است.»

«زمامداری فقط از این جهت که بتوانند حکومت عدل را برپا کنند و عدالت اجتماعی را بین مردم تطبیق و تعمیم دهند قابل اهمیت بوده است.» ولایت فقیه ص 99

اصولاً فلسفه تشکیل حکومت و زمامداری در شیعه برقراری عدل عنوان شده است. چگونه می‌شود با این تبیین پذیرفت که حفظ حکومت بر عدل اولویت داشته باشد.

ب - «حکومت و عدالت مقدمه معرفی ذات مقدس حق است.»

امام خمینی در سخنرانی به مناسبت میلاد حضرت رسول(ص) و امام جعفر صادق(ع) در تاریخ 19/8/66  فرمودند: «... رسول اکرم(ص) و سایر انبیا نیامدند که اینجا حکومت تأسیس کنند. مقصد اعلا این نیست. نیامده‌اند که اینجا عدالت ایجاد کنند آن هم مقصد نیست اینها همه مقدمه است. تمام زحمت‌ها که اینها کشیده‌اند چه از حضرت نوح گرفته از حضرت ابراهیم گرفته تا ؟؟؟؟آمده است اینجا. رسول اکرم رسیده است تمام مشقت‌هایی که کشیده‌اند و کارهایی که کرده‌اند مقدمه یک مطلب است و آن معرفی ذات مقدس حق است...»

امام خمینی در این فراز از مطلبشان در حقیقت حکومت را وسیله و مقدمه‌ای برای نیل به هدف بالاتری که معرفت به ذات مقدس حق باشد می‌دانند. ایشان می‌گویند که حتی عدالت هم هدف نهایی برای تشکیل حکومت نیست. برخلاف آنهایی که تصور می‌کنند نظر امام این است که حفظ حکومت اصل بوده و ارزش‌ها را می‌توان در راه آن فدا کرد، امام اصالت را به ارزش‌های بالاتری داده و در حقیقت تشکیل و حفظ حکومت را شرط و وسیله‌ای برای تحقق آن می‌شمارند.

ج - «حفظ نظام از اوجب واجبات است» امام حفظ نظام را از اهم واجبات یعنی در رأس تمام احکام می‌دانند نه اینکه بالاتر از اصول، زیرا مقوله واجب و مستحب در مورد احکام صدق می‌کند و حتی امام در موارد دیگر از جمله نامه‌های متبادله با حجت‌الاسلام خامنه‌ای در مورد ولایت مطلقه فقیه مثال زده‌اند و آن را با نماز و روزه و... مقایسه کرده‌اند. در این حال اگر برای حکم حفظ نظام اسلامی مجبور شویم حکمی دیگر را تعطیل کنیم مشروعیت نظام گرفته نمی‌شود. ولی اگر از اصول و ارزش‌های الهی صرفنظر شود دیگر مشروعیت و حقانیتی برای آن باقی نمی‌ماند که قابل دفاع باشد.

در سلسله مقالات فقه امام خمینی منعکس در راه مجاهد شماره 38  استدلال شده بود که به نظر می‌رسد امام خمینی نظریه تشکیلاتی حفظ نظام خود را از «انتظار فرج که بالاترین عبادت است» الهام گرفته‌اند. یعنی برای زمینه‌سازی ظهور حضرت بایستی به امر تشکیل و تشکل نظام پرداخت.

علاوه بر این امام در پیام حج سال 65 به عقل و شرع حسینی و عقل و شرح غیرحسینی اشاره کردند و با عقل و شرح حسینی حرکت امام حسین(ع) را پیروزی دانستند. در جای دیگر هم گفته‌اند امام حسین با علم به شهادت و برای نجات انسان‌ها و تشکیل حکومت به کوفه رفت چه با عقل و شرع غیرحسینی حرکت امام حسین(ع) شکست محسوب می‌گردد ولی امام الگوی امام حسین(ع) را که حفظ نظام به هر قیمت نبود الگوی پیروزی می‌دانند. در جای دیگر ایشان ملاک شکست و پیروزی را اصل معیت با خدا معرفی کرده‌اند.

·       برخی سخنان آیت‌الله منتظری در این مورد:

آیت‌الله منتظری در پاسخ به سؤالات تنظیم‌کنندگان «یادواره فجر» در سال گذشته در پاسخ به این سؤال که حفظ نظام و یا ارزش‌ها کدام اصالت دارند چنین می‌گویند:

(یادواره فجر – ص 16 و 17)

«این معنی که برای ما باید ارزش‌ها و اهداف اصولی انقلاب ملاک و اصل باشد نه حکومت کردن به هر قیمت، چیزی است که از روش و سنت پیامبر اسلام(ص) و حضرت امیر(ع) در زمان حکومت خود به خوبی به دست می‌آید. و باید روش آنان برای ما الگوی عملی باشد و...»

«... و ارزش‌های مورد سؤال همان‌هایی است که به خاطر آنها انقلاب کردیم و در شعارها به مردم وعده مي‌دادیم و تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت برای تحقق همین ارزش‌ها و اهداف است و به اصطلاح حکومت وسیله است نه هدف. هدف حفظ ارزش‌هاست. و این معنی در کلمات حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) زیاد دیده می‌شود و...»

«... آن حضرات در شرایطی قرار گرفتند که بین ماندن و حکومت کردن و یا حفظ ارزش‌های الهی و پایبندی به آنها مخیر بودند ولی آنان حفظ ارزش‌ها را انتخاب نمودند و به همین دلیل روزش آنان در تاریخ ماند و برای همیشه و همه افراد تا روز قیامت الگو و نمونه شد وگرنه اگر حکومت کردن ولو به قیمت مسامحه در اهداف و ارزش‌ها را انتخاب نموده بودند هیچ گاه در تاریخ نمونه و سرمشق و حرکت‌آفرین و تحول‌زا نمی‌شدند.

به هر حال این مشکل یعنی انتخاب حکومت‌ها یا ارزش‌ها را باید همانند پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) حل نمود و...». اولاً آیت‌الله منتظری همچون امام اصالت را به ارزش‌های الهی نظیر عدل می‌دهند و وظیفه حکومت را تحقق دادن این ارزش‌ها می‌شمارند. در این تفکر ارزش‌ها جوهر و نظام عرض آن است ولذا معتقدند که رشد و تعمیق در ارزش‌ها رشد و تقویت نظام و حکومت را در پی خواهد داشت. ایشان تأکید می‌کنند که ارزش‌ها هدف  و حکومت وسیله است.

باید توجه کرد که عده‌ای در باب سیاست خارجی معتقدند و از این نظریه صریحاً دفاع می‌کنند که بین حفظ حکومت و ارزش‌های الهی انقلاب حفظ حکومت اسلامی به عنوان «ام‌القری در دارالاسلام» اصل بوده و ارزش‌های انقلاب نظیر «صدور انقلاب»، «استقلال سیاسی و اقتصادی» و «دفاع از محرومین و مستضعفین» و... را می‌توان برای آن تعطیل و یا به عبارت بهتر فدا کرد. (مقاله سیاست خارجی)

آیت‌الله منتظری در پاسخ به سؤال فوق صریحاً به این جریان که روش انبیا و ائمه را الگو قرار نداده و آنها را متناسب با شرایط پیچیده سیاسی اقتصادی موجود در جهان نمی‌دانند حمله کرده و می‌گویند:

«... و اینکه گاهی گفته می‌شود زمان ما را با این پیچیدگی شرایط و به هم پیوستگی دنیا و وجود انواع توطئه‌ها و حیله‌ها نمی‌توان با زمان پیامبر و حضرت امیر(ع) مقایسه نمود، یک انحراف و کج‌فهمی است. ارزش‌های اخلاقی و انسانی که ادیان و به خصوص اسلام برای تحقق آنها تشریع شدند چیزی نیست که قابل تغییر باشد.

عدالت، مساوات، حفظ حقوق و حرمت‌ها خدمت به نوع، وفای به عهد، صداقت، کرامت، فداکاری، عفو، گذشت و امثال اینها در هر زمانی مطلوب است و خواسته انسان‌ها می‌باشد. به علاوه با پیچیدگی شرایط فعلی دنیا ساختار ذهنی و فکری مسلمانان در شناخت و درک اسلام نیز قهراً پیچیده و عمیق خواهد شد و بر مقیاس همان پیچیدگی شرایط کنونی، مجتهدین و اسلام‌شناسان روز دستورات و قوانین متبوع و پیچیده را بر اساس اصول ثابت و روشن اسلام که از قرآن و حدیث و روش معصومین(ع) استنباط می‌کنند برای اداره جوامع کنونی ارائه خواهند داد.»

ثانیاً – اینکه عده‌ای تصور کرده‌اند که تفکر آیت‌الله منتظری این است که بین ارزش‌ها و حکومت باید ارزش‌ها را برگزید و حکومت را فدا کرد و از این نظریه به بی‌ثباتی و عدم حفظ نظام می‌رسند سخت در اشتباهند. زیرا مسأله انتخابی را که ایشان مطرح نموده‌اند بین ارزش‌ها و حکومت متکی به ارزش‌ها که همان نظام صالح است نمی‌باشد. بلکه انتخاب بین پایبندی به ارزش‌ها و حکومت به هر قیمتی یعنی فداکردن ارزش‌ها را مطرح می‌کنند و می‌گویند که روش معصومین انتخاب ارزش‌ها بوده است.

ثالثاً – در این نظریه اگر اصلاح و انتقاد از نظام مطرح می‌شود نباید تضعیف و عیب‌جویی  از آن تلقی شود. زیرا انتقاد و اصلاح نظام برای این است که ارزش‌های الهی در آن حفظ و تقویت شده و در نتیجه به ثبات و تقویت هرچه بیشتر آن بینجامد. باید بین انتقاد دلسوزانه و بی‌تفاوتی و انتقاد از موضع براندازی و حذف نظام تفاوت قائل شد.

یک دسته هدفشان از انتقاد افشاگری و یأس مردم از انقلاب و نظام بوده که اینها ماهیتاً برانداز هستند. دسته دیگر از ترس اینکه انتقاد به تضعیف نظام نینجامد سکوت می‌کنند. که این خط مشی هم باعث غفلت نظام و مسئولین از معایب و نارسایی‌ها شده و به تدریج موجب انفعال و جدایی بیشتر مردم از نظام می‌گردد و زمینه را برای بدگویی و سوء استفاده دشمن آماده می‌سازد.

عده‌ای هم انتقاد و اصلاح را به منظور حفظ و تقویت نظام مطرح می‌کنند. یعنی معتقدند که بازگوکردن ضعف‌ها و ارائه راه حل‌های مناسب اولاً موجب هوشیاری مسئولین و برطرف شدن ضعف‌ها و انحرافات شده و ثانیاً مردم با مشاهده چنین سیری اعتماد خود را به نظام از دست نداده و از آن حمایت خواهند کرد. چنین سیری قهراً به افزایش ثبات و استحکام نظام منجر می‌گردد. آیت‌الله منتظری معتقدند در صدر اولویت‌ها باید مبانی و ارزش‌ها را تقويت كرد. بعد اين نظام را حفظ کرد و در کادر تقویت و حفظ نظام است که می‌توان به آن انتقاد و آن را اصلاح کرد. در طول ده سال تشکیل نظام جمهوری اسلامی انتقادات مستقیم و غیرمستقیم بسیاری از سوی امام هم نسبت به نظام و مسئولین طراز اول صورت گرفته ولی هیچ گاه آنها را نمی‌توان تضعیف نظام پنداشت، بلکه به نیت تقویت و اصلاح نظام بوده است.

·       حفظ نظام یک ارزش است

برادری می‌گفت توطئه‌هایی که حالا علیه جمهوری اسلامی انجام می‌گیرد چند برابر توطئه‌هایی است که در زمان مصدق وجود داشت. توطئه‌های امپریالیسم به هدف سقوط نظام انجام می‌گیرد زیرا امریکا هیچ

 قدرتی را به عنوان یک نظام مستقل در برابر خودش نمی‌تواند تحمل کند. آنها از اینکه مذهب در حکومت وارد شده و به قول خودشان بنیادگرایی مذهبی حکومت کند ناراحت هستند و خواستشان این است که حکومت‌ها غیرمذهبی بوده و به جای تن دادن به یک نظام ایدئولوژیک و الهی به نظم موجود جهانی تن بدهند.

کیسینجر سیاستمدار صهیونیست امریکایی در آستانه توطئه کاهش قیمت نفت ابراز داشت برای سقوط نظام جمهوری اسلامی باید قیمت نفت را کاهش داد و دوستانمان در منطقه هم باید اثرات آن را تحمل کنند و پس از چندی در یک تجدید نظر گفت استراتژی ایجاد رعشه و فشار تا مرز سقوط نظام را باید ادامه داد. باید دانست که اگر این نظام با همه ضعف‌های ریز و درشتش سقوط کند جایگزینی جز سیا، سلطنت‌طلب و حجتیه ندارد و تمام نیروهایی که حتی یک روز هم در زندگیشان مبارزه کرده‌اند و از آن دفاع می‌کنند باید بدانند که حتی یک روز هم حکومت نخواهند کرد.

اخیراً عوامل دستگیر شده مرتبط با سیا در بازجویی‌هایشان ابراز داشته‌اند که یکی از شروط عضوگیری افراد از سوی سیا این بوده است که به هیچ وجه سابقه افکار چپ نداشته باشند. با توجه به اینکه غرب هر گونه مبارزه با امپریالیسم و سرمایه‌داری غرب را چپ می‌داند، نشان می‌دهد که آنها حتی یک روز شرکت در مبارزه را هم برای افراد جرم و سوءسابقه غیرقابل اعتماد تلقی می‌کنند.

مرحوم شریعتی معتقد بود که برای حفظ نظام عثمانی باید شهید می‌دادیم چون با امپراطوری بریتانیا درگیر بودند. در حالی که باید برای حفظ نظامی مثل عثمانی شهید داد چگونه می‌توان برای حفظ نظام موجود که تمام قدرت‌ها و جهان ارتجاع علیه آن بسیج شده‌اند شهید نشد.

آیت‌الله منتظری بارها در درس خارج خود از کتاب‌هایی که توسط نظام عثمانی تحت عنوان فقه‌الدوله والحکومه نوشته شده استفاده کرده‌اند.

در حقیقت تشکیل و حفظ حکومت را وسیله‌ای برای تحقق ارزش‌های بالاتر می‌شمارند

مرحوم طالقانی در اولین دیداری که با برادر میثمی پس از آزادی هر دو از زندان داشت گفتند: «توصیه من به دوستانی که از زندان آزاد شده‌اند این است که مسائل زندان را به درون انقلاب نکشید.» چرا که از نقطه ضعف‌ها در متن مبارزه فقط عافیت‌طلبان استفاده می‌کنند. اکنون نیز باید توجه داشت که نیروهای بالقوه و بالفعل مبارزه به جان یکدیگر نیفتند و امیدواریم که لشکر بی‌جیره و مواجب عافیت‌طلبان نشویم. «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا».

·       فرازهایی از پیام امام خمینی به روحانیون کشور.

از آنجایی که پیرامون سخنان و پیام‌های امام خمینی کار مستقلی به‌طور مستمر در راه مجاهد صورت می‌گیرد، لذا در این شماره به ذکر چند فراز مختصر از پیام فوق اکتفا می‌کنیم:

کیهان 6/2/67

«... امروز عده‌ای با ژست تقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. اینها مروج اسلام امریکاییند و دشمن رسول الله. آیا در مقابل این افعی‌ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟

... دیروز حجتیه ایی‌ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا چراغانی به نفع شاه بشکند امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‌اند...

... مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوءاستفاده نکنند و با موج‌آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین ننمایند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچکس قائل نیست و خدا می‌داند که برای خود ذره‌ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من سر زند، مهیای مؤاخذه ام...

... ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند. آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد باز به وظیفه خود عمل کرده است آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟  نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیده‌ها به‌گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب‌الله عزیز احساس کنند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیش عدول می‌کند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی چیزی به دست نیاورده و ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی‌شود؟...

... نباید تحت‌تأثیر ترحم‌های بیجا و بی‌مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام به‌گونه‌ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند. من بعضی از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی‌دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‌برند. من به آنهایی که دستشان را به رادیو و تلویزیون و مطبوعات می‌رسد و چه بسا حرف‌های دیگران را می‌زنند صریحاً اعلام می‌کنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال‌ها بیفتد. تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرند. تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد. تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینه‌ها کوتاه می‌کنم...

... خداوند پاداش عظیم این همه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد. ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به روی‌گردانی از اصول و انقلاب و روحانیت می‌کنند سفارش و نصیحت می‌کنم که در گفتار و کلمات و نوشته‌ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت‌ها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند...

... کسی مدعی آن نیست که مردم و پابرهنه‌ها مشکلی ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر می‌شود و کمبودها و نیازها رخ می‌نماید ولی من با یقین شهادت می‌دهم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر امریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود...

... من قبلاً نیز گفته ام همه توطئه جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً  در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ما نباید غفلت بکنیم واقعاً باید به سمتی حرکت نماییم که انشاءالله تمام رگه‌های وابستگی کشورمان از چنین دنیای متوحشی قطع شود...

... آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم آنان با ما برخورد متاقبل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند این یک نمونه‌ای است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد. و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد...

نامه‌های متبادله بین امام و آیت‌الله منتظری

متن نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت‌الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

پس از سلام و تحیت مرقومه شریفه 6/1/68 واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنمایی‌های حضرتعالی به عرض می‌رساند مطمئن باشید همان‌طور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خودگذشته و مطیع در کنار حضرتعالی و در مسیر اسلام و انقلاب بوده ام اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی می‌دانم.

زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است. برای هیچ کس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تاکنون در سایه رهبری و ارشادات حضرتعالی از خطرات مهمی گذشته و دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیت‌های عزیز و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است و سایر جناح‌های مخالف و ضدانقلاب و سازشکار و لیبرال‌مآب‌های کج‌فکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است آیا جنایات هولناک و ضربات ناجوانمردانه این روسیاهان کوردل به انقلاب و کشور و ملت عزیز و فداکار ما فراموش‌شدنی است؟ و اگر بلندگوهای آنان و رادیوهای بیگانه خیال می‌کنند با جوسازی‌ها و نشر اکاذیب و شایعه‌پراکنی‌ها به نام این جانب می‌توانند به هدف شوم خود برسند و در همبستگی ملت ما رخنه کنند سخت در اشتباهند.

و راجع به تعیین این جانب به عنوان قائم مقام رهبری خود من از اول جداً مخالف بودم و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام می‌کنم و از حضرتعالی تقاضا می‌کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیر ند به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیت‌های علمی و خدمت به اسلام و انقلاب زیر سایه رهبری حکیمانه حضرتعالی اشتغال داشته باشم.

و اگر اشتباهات و ضعف‌هایی که لازمه طبیعت انسان است رخ داده باشد، انشاءالله با رهبری‌های حضرتعالی مرتفع گردد. و از همه برادران و خواهران عزیز و علاقه‌مند تقاضا می‌کنم مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبری و خبرگان محترم به بهانه حمایت از من کاری انجام دهند و یا کلمه‌ای به زبان جاری نمایند. زیرا مقام معظم رهبری و خبرگان جز خیر و مصلحت اسلام و انقلاب را نمی‌خواهند امید است این شاگرد مخلص را همیشه از راهنمایی‌های ارزنده خود بهره‌مند و از دعای خیر فراموش نفرمایید.

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

7/1/68 حسینعلی منتظری

·       پاسخ امام خمینی به نام آیت‌الله منتظری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای منتظری دامت افاضاته

با سلام و آرزوی موفقیت برای شما

همان‌طور که نوشته‌اید رهبری نظام جمهوری اسلامی کاری مشکل و مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما می‌خواهد و به همین جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فکر می‌کردیم. ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمی‌خواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کرده‌اید پس از قبول صمیمانه از شما تشکر می‌نمایم.

همه می‌دانند که شما حاصل عمر من بوده‌اید و من به شما شدیداً علاقه‌مندم برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد به شما نصیحت می‌کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و از رفت و آمد مخالفین نظام که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می‌زنند جداً جلوگیری کنید.

من این تذکر را در قضیه سیدمهدی هاشمی هم به شما دادم.

من صلاح شما و انقلاب را در این می‌بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.

از پخش دروغ‌های رادیوبیگانه متأثر نباشید مردم ما شما را خوب می‌شناسند و حیله‌های دشمن را هم خوب درک کرده‌اند که با نسبت هر چیزی به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان می‌دهند. طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه‌ها و رادیو تلویزیون باید برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم.

جنابعالی انشاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی بخشید.

والسلام علیکم 8/1/68

روح الله الموسوی الخمینی

در رابطه با استعفای آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری از سوی شخصیت‌ها، مسئولین، مطبوعات و تشکل‌های مختلف موضع‌گیری‌هایی به عمل آمد که بنا به محدودیت وقت و امکانات موفق به درج آنها در این شماره نگردیدیم.

اجمالاً فهرست برخی از آنها که در مطبوعات کشور به چاپ رسیده است جهت اطلاع خوانندگان معرفی می‌گردد. امید است که بتوانیم در شماره‌های آینده گزارش جامعی از آنها را منتشر نماییم.

- سخنان حجت‌الاسلام انصاری در دانشگاه تهران کیهان 24/1/68

- بیانیه روحانیون مبارز تهران اطلاعات 30/1/68

- بیانیه دفتر تحکیم وحدت (انجمن اسلامی دانشگاه‌ها) ابرار 10/2/68

- بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه تهران کیهان 12/2/68

- رنجنامه حجت‌الاسلام حاج سیداحمد خمینی که به‌صورت کتاب منتشر گردیده است.

- و اظهارنظرهای رؤسای سه قوه، مهندس موسوی، آیت‌الله جنتی، برخی نمایندگان مجلس و... که عموماً در روزنامه‌های کثیرالانتشار به چاپ رسیده است.

راه مجاهد شماره 54

کیهان 27/3/68

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت‌الاسلام والمسملین آقای حاج سید علی خامنه‌ای رهبر منتخب جمهوری اسلامی ایران دامت برکاته.

پس از سلام و تحیت و تسلیت به مناسبت ضایعه جبران‌ناپذیر و مصیبت عظمای عالم اسلام، ارتحال روح خدا، پیشوای عالیقدر آزادگان و مستضعفان جهان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قائد عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله العضمی امام خمینی (قدس سره الشریف) که به همه جهانیان درس فداکاری و مبارزه و قیام در برابر طاغوت‌ها و مستکبرین را آموخت. از خداوند قادر متعال مسئلت می‌نمایم جنابعالی را که فردی لایق و متعهد و دلسوز و در دوران مبارزات و انقلاب تجربه‌ها آموخته و همواره مورد حمایت رهبر بزرگ انقلاب بوده‌اید در انجام مسئولیت خطیر رهبری که مجلس خبرگان به جنابعالی محول نموده است یاری نماید تا انشاءالله موفق شوید به کشور و به ملت مسلمان ایران که در راه تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب این همه گذشت و فداکاری از خود نشان داد و با همه وجود در صحنه انقلاب باقی است خدمات شایسته و سازنده‌ای انجام دهید و با حفظ سیاست نه شرقی و نه غربی در تقویت کشور و پیشبرد مبانی و موازین شرع مبین کوشش فرمایید و دشمنان خارجی و داخلی اسلام و کشور را از هر جهت ناامید و مأیوس نمایید.

انشاءالله در مسائل مهمه و سرنوشت‌ساز مشورت با حضرات آیات عظام و علمای اعلام و شخصیت‌های متعهد و آگاه مورد توجه خواهد بود.

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

23/3/68 حسینعلی منتظری

 

·       تلگرام تسلیت و تبریک آیت‌الله العظمی منتظری به آیت‌الله خامنه‌ای و حجت‌الاسلام رفسنجانی و جوابیه آیت‌الله خامنه‌ای

کیهان 27/3/68

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت‌الله آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت برکاته.

پس از سلام و تحیت از پیام تسلیت به مناسبت ضایعه عظیم جهان اسلام، ارتحال پیشوای آزادگان و امید مستضعفان حضرت امام خمینی قدس سره العزیز و همچنین از دعای خیر و اظهارات محبت‌آمیز نسبت به اینجانب و تأیید اقدام مجلس محترم خبرگان متشکرم.

اکنون که امت بزرگ اسلامی و به خصوص ملت فداکار ایران با مصیبتی بدین عظمت مواجه شده است نخستین وظیفه ما و همه اقشار و آحاد مردم آن است که با توکل به خدا و تقویت روح اخلاص و همبستگی و همدلی و همزبانی حرکت عظیمی را که امام بزرگوار و فقید ما آغاز کرده و مجاهدت و تلاش بی‌نظیری را برای تداوم آن مبذول داشته بودند ادامه دهیم و مطمئن باشیم که نصرت الهی شامل حال مؤمنان و نیکوکاران خواهد شد. از خداوند متعال توفیقات جنابعالی را مسئلت می‌نماییم.

25/3/68 سیدعلی خامنه‌ای

 

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران 13/5/68

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت‌الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران دامت افاضاته

پس از سلام و تحیت و تبریک به مناسبت انتخاب جنابعالی به مقام ریاست جمهوری از طرف ملت شریف و آگاه ایران و با توجه به اینکه مقام‌ها و پست‌ها از نظر اسلام مسئولیت و امانت الهی است و با شناختی که از سوابق مبارزاتی و تعهد جنابعالی نسبت به اسلام و انقلاب چه قبل و چه بعد از آن دارم و اینکه همواره مورد اعتماد رهبر فقید انقلاب حضرت امام قدس سره الشریف بوده‌اید امیدوارم با عنایت خداوند قادر متعال بتوانید در این مسئولیت خطیر به اسلام و انقلاب و اقشار محروم و مستضعف که صاحبان اصلی انقلاب و کشور می‌باشند خدمت کنید و با قاطعیت و صراحت و با استفاده از افراد با تجربه و متعهد و دلسوز ارزش‌ها و اهداف والایی که شهدای عزیز جان‌های پاک خود را در راه تحقق آنها تقدیم کردند عینیت بخشید و موجب عزت اسلام و مسلمین و سربلندی کشور عزیز و قطع طمع دشمنان گردید. توفیق بیشتر شما را از خداوند بزرگ مسئلت می‌نمایم.

13/5/68 قم حسینعلی منتظری

 

مواضع مطبوعات و شخصیت‌ها و گروه‌ها در رابطه با استعفای آیت‌الله منتظری

مقدمه

استعفای آیت‌الله منتظری تحول بزرگی بود که در ماه‌ها آخر عمر حضرت امام خمینی (ره) پیش آمد.

در اینجا سعی شده بخش‌های استراتژیک مقالات و صحبت‌ها پیرامون استعفا را بیاوریم.

قابل ذکر است که از مجموعه نمایندگان مجلس شورای اسلامی مسئولین مملکتی، نهادها و ارگان‌های نظام جمهوری اسلامی و شخصیت‌ها، احزاب و گروه‌ها و ائمه جمعه، تنها تعداد محدودی در این رابطه نظر دادند. به‌طور مثال در بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی تنها 4 نفر در این مورد صحبت کرده‌اند.

قابل توجه است که پس از استعفا، روش ما این بوده است که در حد نامه‌های متبادله هفتم فروردین و هشتم فروردین 68 صحبت کنیم.

متأسفانه در برخی موضع‌گیری‌ها شاهد عدول از «حد نامه‌های متبادله رسمی» بودیم که این کم‌صلاحیتی به اختلاف دامن زد.

مواضع روزنامه کیهان

کیهان  9/1/68

کیهان در همان روز چاپ نامه‌های متبادله، مقاله‌ای تحت عنوان «مصلحت نظام» به قلم «ا، ع، مسعود» را به چاپ رسانید که قسمت‌هایی از آن نقل می‌شود.

آیت‌الله منتظری به علت دوری از مسائل اجرایی و ساده‌اندیشی ناقل اندیشه‌های مخالف انقلاب شد

آیت‌الله منتظری پس از چنین گزینشی مسئولیت‌های اجرایی را نپذیرفت و ترجیح داد در حوزه به تدریس بپردازد. دوری آیت‌الله منتظری از مسائل اجرایی و دسترسی افراد فرصت‌طلب به بیت ایشان و عدم قاطعیت در برخورد با چنین افرادی که طبعاً ناقل اندیشه‌های مخالف انقلاب به بیت ایشان بودند اوضاع و احوالی را به وجود آوردند تا ایشان طی نامه‌هایی خطاب به مسئولین اجرایی مسائل تازه‌ای را مطرح نماید که با توجه به اینکه طرح چنین مسائلی مورد سوءاستفاده بیگانگان واقع می‌شد عملاً مسئولین اجرایی را علی‌رغم آنکه می‌خواستند عمل نمایند ناتوان می‌کرد.

درک و بینش گسترده امام و برخورد اصولی ایشان با مسائلی نظیر «ساده‌اندیشی» و برحذر ماندن از عوامل نفوذی و طرد لیبرال‌ها و منافقین به عنوان ادامه خط خونین شهدای اسلام بار دیگر مصلحت نظام را بر هر چیز دیگر مقدم داشت.

17/1/68

نفوذی‌ها خود را موافق نظام نشان می‌دهند و بعد از درون ضربه می‌زنند

وقتی جبهه ضد انقلاب، به ویژه گروه‌های چپ و چپ نما در سال 60 از رویارویی خشن و علنی با انقلاب مأیوس شدند و به وضوح اين واقعيت دست يافتند كه هر گونه برخورد خشن و قهرآمیز با نظام منجر به انزوای شدید نیروی درگیر خواهد شد، به سراغ شیوه‌ای نوین و متناسب با شرایط زمان رفتند و آن عبارت بود از: «با نظام علیه نظام»

0000

راه مجاهد شماره30 و 54

خود را همسو و موافق با حاکمیت جلوه دهند، اما در پناه آن، در حد امکان و تاجایی که منجر به حذف و برخورد با آنها نشود، زهر کشنده خود را به پیکره حاکمیت تزریق کنند.

اولین گام در انجام این وظیفه خطیر برعهده مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور است که سوابق نیروهای این‌چنینی را برای مسئولان مربوطه روشن کنند، تا آنها بتوانند تصمیم لازم و قاطع را برای حذف آنان از مراکز مهم و حساس اتخاذ نمایند.

کیهان 20/1/68

مقاله‌ای از حسین شریعتمداری

در مواردی معصومین هم به دلیل عدم توان، یاران صدیق خود را از امور حساس کنار می‌گذاشتند

امیرالمؤمنین(ع) با عزل محمدبن ابی‌بکر از ولایت مصر و ملامت شدید عثمان ابن حنیف به خاطر شرکت در میهمانی اغنیا، هم مصلحت اسلام و مسلمین را دنبال می‌کند، هم این دو صحابی فداکار و پاکباخته را از خطری که پیش روی دارند نجات می‌دهد و هم با اعلام صریح و علنی این عزل و آن ملامت اهمیت تقدّم مصلحت اسلام بر هر چیز دیگری را به عنوان الگویی برای همه کسانی که در آن روزگار بوده‌اند و تمامی کسانی که بعدها آمده و به این ماجرا خواهند نگریست گوشزد می‌کند.

از دیدگاه اسلام قبول یک مسئولیت به خاطر رضای خداوند تبارک و تعالی و برای خدمت به خلق خدا است و اگر بنا به دلایلی آن کس که مسئولیتی را پذیرفته قادر به انجام آن نباشد، رضای خدا در کناره‌گیری از آن مسئولیت خواهد بود و این همان کاری است که آیت‌الله منتظری انجام داد و بدیهی است که از عالمی ربانی و فقیهی خداجو مانند ایشان غیر از این انتظار نمی‌رفته است.

برخوردشدید امام جزئی تفکیک‌ناپذیر از این برخورد حساس امام بود

از میان نکات فراوانی که در این ماجرا به چشم می‌خورد این نکته که چرا این ماجرا با عتاب و ملامت آشکار از جانب امام و نیز همراه با اقداماتی انجام پذیرفت که از دریچه دید عده‌ای ظاهراً «تند» تلقی می‌گردد؟

....

در این قضیه شدت و ضعف برخورد و چگونگی آن با میزان اهمیت و حساسیت موضوع متناسب است. زیرا از این طریق می‌توان «ضریب خطر» و «اهمیت مسأله» را ارزیابی کرده....

به خاطر حفظ مصلحت نظام لازم بود در قبال این مسأله نه تنها حساسیت شدیدی نشان داده شود بلکه این حساسیت دامنه‌ای به گستردگی و تناسب جایگاه ایشان داشته باشد.

...

این مصلحت‌اندیشی بایستی با برخوردی قاطع، سریع، صریح، آشکار و محسوس برای همگان همراه باشد و امام با حرکت حکیمانه خود بر سر آن است تا هم توطئه دشمنان اسلام در سوءاستفاده از شخصیت حقوقی آیت‌الله منتظری را خنثی کند، هم این شخصیت وفادار به اسلام و مسلمین را از دامی که برای ایشان گسترانیده بودند نجات دهد...

خطر نفوذی‌ها در بیت آیت‌الله منتظری بسیار جدی شده بود

هویت طیفی از مخالفین نظام که به قول حضرت امام «به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی» در بیت آیت‌الله منتظری تردد داشتند مطلب جداگانه‌ای است ولی آنچه مسلم است اینکه افرادی از این دست با هدف سوءاستفاده از موقعیت آیت‌الله منتظری به بیت نزدیک شده بودند و با تظاهر سالوسانه به دلسوزی برای اسلام و جمهوری اسلامی و در پوشش خیرخواهی نظریات خود را که در حقیقت متعلق به خود آنها نیز نبوده است را در قالب «داده‌های قابل اطمینان» به ایشان عرضه کنند.

 

دشمنان انقلاب خواهند کوشید تا نظرات فقهی آیت‌الله را زیر سؤال ببرند

احتمالاً دشمنان انقلاب اسلامی خواهند کوشید تا با القای این تصور موهوم چنین وانمود کنند که نظریات فقهی و اجتهادی آیت‌الله منتظری از عواملی بوده است که باعث گردیده تا قائم مقامی ایشان برای رهبری به مصلحت نظام تشخیص داده نشود.

شخصیت حقیقی «آیت‌الله منتظری» به عنوان فقیهی ارزشمند، عالمی ربانی، مجتهدی زجرکشیده و پاکباخته با «شخصیت حقوقی» ایشان به عنوان قائم مقام رهبری دو مسأله جداگانه هستند، و آنچه باعث گردیده تا ادامه مسئولیت ایشان در جایگاه قائم مقامی رهبری به مصلحت نظام نباشد متوجه شخصیت حقوقی اوست.

...

جریانات منحرف دیگری نظیر انجمن حجتیه و گروه موسوم به «ولایتی‌ها»! نیز احتمالاً خواهند کوشید تا کینه خود نسبت به ارزش‌های انقلابی آیت‌الله منتظری را ظاهراً در راستای صلاحدید اخیر قلمداد کنند و تحت این پوشش سالوسانه نه تنها علیه ایشان بلکه علیه تمامیت انقلاب اسلامی شایعه‌پراکنی و جوسازی نمایند.

 

کیهان 26/1/68

مقاله حسین شریعتمداری:

دشمنان انقلاب و اسلام نیاز به رسانه‌ای مطلوب داشتند

حرکت پرشتاب انقلاب و درگیری شدید و «بی‌نقاب» قدرت‌های استکباری با آن، رسانه‌های آشکار دشمن را در اذهان عمومی فاقد اعتبار کرده است و سایر جریانات مخالف و ضدانقلاب نیز که در اختیار دشمن قرار دارند اولاً به دلیل فقدان پایگاه مردمی و ثانیاً به علت آنکه در طول دوران پرحادثه عمر انقلاب اسلامی هر کدام به‌گونه‌ای مورد استفاده قرار گرفته و افشا شده‌اند نمی‌توانند برای دشمن، رسانه‌ای مطلوب باشند و دقیقاً در همین نقطه است که بایستی اهمیت عوامل نفوذی را در راستای اهداف دشمن جستجو کرده و رمز تلاش گسترده استکبار برای نفوذ دادن عوامل خود در کانون‌ها، مراکز حساس و خصوصاً در بیوت و کنار شخصیت‌های موجه را پی گرفت... رادیو امریکا، بی‌بی‌سی، مونت کارلو، رادیو مسکو، رادیو ریاض، لوموند، نیوزویک، تایمز لندن، نشریه فلان گروه ضدانقلاب، اطلاعیه و نامه سرگشاده فلان لیبرال خودفروخته، اظهارنظر فلان عامل دست چندم و شناخته شده و... همه با یک ساز به رقص درآمده و یا با یک فرمان حرکت می‌کنند ولی همه نیز می‌دانند که اینها همه دشمن هستند و سیلی‌خورده از اسلام، اما هنگامی که همین القائات از طریق افراد موجه و کانون‌های فردی عرضه می‌شوند اگرچه باز هم القائات و توهم‌پراکنی‌های دشمنان هستند ولی از زبان دوستان بیرون آمده‌اند خصوصاً در دوستانی که «دوستی» به اثبات رسیده دارند.

 

کیهان 24/1/68

سخنان حجت‌الاسلام محمدعلی انصاری در دانشگاه تهران

آثار این تصمیم تلخ بر چهره امام آشکار است

دیگر ضرورتی نمی‌بینم که آثار این تلخی را در این چند روز در سیما و گفتار امام بازگو کنم. ولی شما از زبان کسی این حرف‌ها را می‌شنوید که هیچ داعی برای تحلیل‌های خلاف واقعیت در محضر امام ندارد.

در زمان تصمیم‌گیری کسی جرأت دخالت در حریم امام را ندارد

امام در عین آن سادگی و اعتدال و آن عواطف گرم و صمیمی و رأفت و مهربانی نسبت به مردم و بندگان خدا از یک عظمت و ابهت و اعتباری برخوردارند که حتی نزدیکترین یاران حضرت امام و فرزندان امام جرأت نمی‌کنند آنجایی که بحث تصمیم‌گیری و مرجعیت و رهبریت امام است در آن حریم دخالت کنند و نزدیک شوند.

آیت‌الله منتظری فاقد عمق‌نگری لازم برای رهبری بودند

هیچ کس راجع به سابقه مبارزات آیت‌الله منتظری بحثي ندارد هیچ کس راجع به فقاهت ایشان صحبتی نمی‌کند. هیچ کس در رابطه با اینکه باید حوزه‌ها و جوامع فقهی از نظرات ایشان استفاده کند بحثی ندارد. اما نکته اساسی اینجاست که رهبری آینده نظام، رهبری و مرجعیتی که باید با یک دنیای پر از حوادث مواجه باشد می‌بایست از یک عمق‌نگری و از یک ژرفنای در تحلیل مسائل برخوردار باشد و تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار نگیرد.

آیت‌الله منتظری به مهدی هاشمی بیش از حد اعتماد داشتند

آیت‌الله منتظری هم به امام نامه نوشتند و هم در مجامع خصوصی و عمومی مطرح کردند که من به مهدی هاشمی یک اعتماد جدی دارم و ایشان یک فرد باتقوا و صادقی است و در یکی از تعبیرات، ایشان فرموده بودند مهدی هاشمی از نظر تقوا، از بسیاری از مسئولان بالای کشور باتقواتر است.

همه کسانی که ماهیت مهدی هاشمی را می‌شناختند و درک کرده بودند در جریان این حادثه و جریان این واقعه آنقدر به ایشان مراجعه کردند و آنقدر تذکر دادند که خسته شدند و علاوه بر خستگی، مطرود شدند. یعنی همین باند مهدی هاشمی آمدند پرونده جعلی ساواکی برای آنها درست کردند و آنها را از خانه آیت‌الله منتظری بیرون ریختند.

·       در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است.

امام‌‌خميني

مهدی هاشمی وقتی که در خانه قائم مقام رهبری حضور پیدا کردند گفتند بالاخره این جنایت‌ها و این خیانت‌ها و این پرونده‌ها و این اتصالات به بیگانگان و این همه تحلیل‌های غلط با یک سری عناصر و مسئولینی مواجه می‌شود که ما را مؤاخذه می‌کنند. برای اینکه در جلو یک چنین حرکتی یک سد بزرگی ایجاد کنند و اگر یک روزی با یک سلسله انتقادات و برخوردها از ناحیه مسئولین و تصمیم‌گیرندگان مواجه شدند این مسأله را القا کرده باشند که هدف از برخورد حذف یک چهره بزرگ سیاسی دیگر است. مهدی هاشمی در یکی از نامه‌های دیگرش به آیت‌الله منتظری نوشته بود که نظام به من سید مفلوک کاری ندارد. من سید دورافتاده هدف اینها نیستم، در آینده خواهید دید که اینها به عنوان من و به نام من چهره شما را می‌کوبند.

من در جریان برخورد همه مسئولین کشور بودم که در دل همه این بود که این خانه باید تطهیر باشد، بیرونی آیت‌الله منتظری تطهیر باشد، در مقابل آن مقدس‌مآب‌ها همان افعی‌هایی که در حوزه‌ها نشسته‌اند و حرف می‌زنند ما هیچ نقطه ضعفی نداشته باشیم که بگویند فلان کس را و فلان جریان را در اینجا داريد و شما مطمئن باشید که تصمیم امام در پذیرفتن استعفای قائم مقام رهبری یک تصمیم یک روزه كه بدون مقدمات اتخاذ شده باشد نیست. امام پیغام‌ها دادند و واسطه‌ها فرستادند. امام سران را فرستادند. امام حاج احمدآقا را بارها فرستادند.   امام در برخورد با ایشان نصیحت‌ها کردند و همه از روی اخلاص بود و هیچ کس نمی‌دانست من تا همین اواخر نمی‌دانستم که امام گروه‌های را مأمور کردند که بروند آنجا و بگویند که این بیرونی برای شما مسأله‌ساز می‌شود و این بیرونی، بیرونی‌ای است که نظر شما را نسبت به اهداف نظام برمی‌گرداند. این بیرونی شما را در دیدگاهتان نسبت به یک سری جریانات به ضعف می‌اندازد.

چرا هر کسی به بیت آیت‌الله راه داشت

یک زندانی از زندان آزاد می‌شود و فردا در آنجا حضور داشته باشد با ایشان ملاقات و درددل کند و حرف‌هایی را بزند که اصلاً پایه و اساس منطقی ندارند، کار چه کسی می‌تواند باشد؟

تغییر مواضع آیت‌الله منتظری

شما تفاوت مواضع این شخصیت بزرگوار از آغاز انقلاب در مبانی اقتصادی را مرور کنید آن دفاع محکم ایشان از بند «ج» و مواضع اخیری که ایشان در رابطه با تجارت آزاد، اقتصاد آزاد، درهای باز، گرفتن همه چیز از دولت و گذاشتن در اختیار چه کسی؟

مواضع آیت‌الله منتظری که ایشان را از انقلاب جدا کرد

(آیت‌الله منتظری) با آن قلب صادق و مهربانی که داشتند حاضر نبودند یک حزب‌اللهی از این انقلاب برنجد اما در همان اوج انقلاب می‌گفتند آقا کمیته در کشور وجودش به ضرر انقلاب است، دادگاه زمان جنگ نمی‌خواهیم، دادگاه انقلاب نمی‌خواهیم، ما برخوردمان با لیبرال‌ها باید برخورد عادلانه و معتدل باشد، همان برخوردی که بعضی برادران ما وقتی می‌رفتند آنجا می‌دیدند احیاناً لیبرال‌ها نشسته‌اند یا میثمی‌ها و امتی‌ها نشسته‌اند.

...

خدا نیامرزد آن جریانی که با این القائات و با این تفکرات و با این تحلیل‌های غلط و کور در آنجا نشستند و برنامه‌ریزی کردند و خط مشی تعیین کردند که امروز بنده در اینجایی که باید بیایم یک سری مسائل دیگر را بازگو کنم باید بگویم واقعیت قضیه این نیست که امام بدون برنامه‌‌های قبلی با ایشان برخورد کردند.

در حقیقت برای خودشان و برای ایشان یک شخصیت منهای امام، منهای رهبری منهای مصلحت نظام قائل بودند.

با کمال تأسف باید بگویم که آیت‌الله منتظری قربانی دفاع از مهدی هاشمی شد.

امام تمام کوشش خود را کردند تا کار به اینجا نرسد

خدا می‌داند که نظام و امام برای آنکه چنین وضعیتی پیدا نشود همه راه‌ها و طرقی را که امکان داشت، برای تعدیل قضایا رفت.

تمام راه‌های نصیحت، تمام راه‌های ارشاد، تمام راه‌های هدایت برای خیر و مصلحت آن جایگاه مقدس پیموده شده، اما وقتی دیگران می‌بندند چه باید کرد؟

...

ایشان حرف‌های مسموم لیبرال‌ها و جریانات ناسالم را اعلام می‌کردند

از سویی نفوذی‌ها  و عوامل بیگانه اعم از کسانی که با ایشان قرابت و نسبتی داشتند و یا عنصر خودفروخته لیبرال و وابسته به برخی جریانات ناسالم سیاسی آنچنان خود را در بیت ایشان جا زدند و از خویش چهره‌ای دلسوز و مترقی و لایق ساختند که عرصه را بر مسئولان و نیروهای دلسوز و خیرخواه تنگ کردند. و از سوی دیگر با استفاده از روحیه کم‌تحمل و شتابزده ایشان تحلیل‌ها و حرف‌های مسموم خود را از زبان موجه‌شان اعلام کردند.

حجت‌الاسلام انصاری در جواب به سؤالی به این مضمون گفتند: تا آنجایی که اطلاع داریم یکی از لیبرال‌ها به ایشان توصیه کرده است که نامه 7/1/68 را به آن مضمون بنویسند.

 

مواضع روزنامه رسالت

رسالت 19/1/68

سرمقاله آیت‌الله آذری قمی در روز چاپ پیام‌های متبادله بین امام و آیت‌الله منتظری

امام و آیت‌الله منتظری ابراهیم‌وار و اسماعیل‌وار عمل کردند

راستی جز در نظام انبیا در کجای تاریخ چنین بزرگمردی بوده است که حاصل و محصول عمر خود را در راه معبود خویش و مصلحت دین او، ابراهیم‌وار قربانی کند و در کجای تاریخ یافت می‌شود که فرزند هم با این همه موقعیت و محبوبیت حاضر شود که به قربانگاه عشق محبوب برود و به خاطر مصلحت الهی مسلمین، اسماعیل‌وار نغمه زیبای «یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاءالله من الصابرین» سر دهد.

...

این مساله ثابت نمود که در نظام ولایت فقیه می‌توان صادقانه از همه محبوبیت و موقعیت خود به خاطر مصلحت نظام خدایی گذشت و از «تحجر» مقدس‌مآب‌های بی‌شعور و شادی دشمنان قسم‌خورده و نادان هراسی به دل راه نداد و دل در عشق خدا بست و در کریمة زیبای «ولا تأخذهم فی الله لومه لائم» مسکن گزید.

 

رسالت 14/1/68

·       سرمقاله آیت‌الله آذری قمی

پاسخ به اشکالات وسوسه‌گران

از آنجا که وسوسه‌گران تبلیغاتچی همیشه از کاهی، کوهی می‌سازند تا بازار خود را گرم کنند و ذهن‌های ساده را بفریبند، این مسأله باید تبیین گردد و اشکالاتی که در اطراف آن ایجاد می‌گردد، پاسخ گفته شود.

چرا امام آیت‌الله منتظری را تأیید و حالا به این شدت رد کردند

اشکال اول: از مقام رهبری آگاه و بیدار و مردم‌شناس بعید است که فردی را همچون آیت‌الله منتظری حاصل عمر خود بداند و بنامد، و مصوبه خبرگان را توشیح کند و از آن سو با این سرعت و شدت با آن به مخالفت برخیزد.

چون حاکم مسلمین از اطلاعات و آگاهی‌های ویژه‌ای برخوردار است و سرنخ حوادث کلی کشور به دست اوست، از این جهت بر اساس مصلحت مسلمانان تصمیماتی می‌گیرد که ممکن است پاره‌ای آن تصمیمات و مصلحت‌نگری‌ها برای افرادی که آن اطلاعات و آگاهی‌ها را ندارند، بعید به نظر بیاید، در حالی که اگر زمانی بگذرد و چگونگی امر روشن گردد، متوجه می‌شوند که خیر و صلاح جامعة اسلامی در آن تصمیمات نهفته بوده است.

شرایط بر دو قسم است 1- اختیاری مثل علم و تقوا و عدالت و دلسوزی برای انقلاب و نظام 2- غیراختیاری مثل نیروی جسمی و تدبیر و به ضعف گراییدن مدیریت و از دست دادن حافظه و عدم برخورد قاطع با عناصر نفوذی و خائن.

مسئول منتخب توسط رهبر یا نهاد دیگر ممکن است در هنگام انتخاب، هر دو نوع شرط را واجد باشد ولی به عللی در طول زمان مأموریت، یک یا هر دو ویژگي را از دست بدهد.

بنابراین وقتی حضرت امام مدظله العالی می‌فرمایند من از اول با انتخاب شما مخالف بودم دلالت ندارد بر اینکه معظم‌له ایشان را از نظر قسم اول صالح نمی‌دیدند.هرگز! بلکه با تأیید اخیرشان پیداست که صالح می‌دیدند ولی از نظر شرایط قسم دوم درصدد اصلاح بودند ولذا تلاش فوق‌العاده‌ای از روزهای اول در اصلاح بیت ایشان مبذول فرمودند تا به قضیه سیدمهدی هاشمی منجر شد ولی این تلاش خالصانه الهی مؤثر نیفتاد و به حوادث تلخی برای رهبر الهی و مردم علاقمند و ارادتمند به مقام شامخ روحانیت کشیده شد ولی از آنجا که مدیریت صحیح اقتضا می‌کند که ولی مسملین بر همه امور کشور مراقبت داشته باشد مصلحت این چنین در نظر گرفته شد.

 

رسالت 17/1/68

سرمقاله آیت‌الله آذری قمی

آیا آیت‌الله منتظری به دلیل انتقاداتی که مطرح می‌کرد برکنار شد؟

یکی دیگر از القائات دشمنان آگاه اسلام و دوستان ناآگاه انقلاب این است که آیت‌الله منتظری تنها فرد و مقامی بود که انتقاد سازنده و قانونی به نفع انقلاب و اسلام داشت و این اقدام موجب تشدید اختناق و دیکتاتوری خواهد شد.

ولایت و اطاعت مطلقه یعنی تنظیم امور و جلوگیری از افراط و تفریط ولی فقیه است که باید هر چه را صلاح بداند، افشا کند و برای مردم بگوید و هرچه را صلاح ندانست کتمان نماید.

در بسیاری از موارد، رهبر انقلاب مخفیانه تذکر می‌دهد چون صلاح نمی‌داند که به‌طور علنی و در رسانه‌های گروهی مطرح شود، و گاهی به تلویح و کنایه می‌فرماید و زمانی صریح و آشکار اینها همه مربوط به رهبری و صلاح‌اندیشی اوست...

در تاریخ اسلام نمونه‌های فراوانی یاد شده است که بر اساس همین مصلحت‌نگری پیشوایان، عزل و نصب افراد صورت می‌گرفته و چه بسا افراد پاکباخته و عادل و باتقوا وجود داشته‌اند که چون بعد از مدتی ثابت می‌شده که بار مسئولیت داده شده به آنان، فوق طاقت آنها بوده است یا خود استعفا می‌داده‌اند یا اینکه مقام ولایت، از آنان می‌خواسته است که به کار دیگری که درخور استعداد آنهاست بپردازد.

امام مدظله هم به علت عدم طاقت ایشان و عدم نظارت و کنترل کامل بر بیتشان هم آن را می‌خواستند و هم آن را پذیرفتند.

قائم مقام نبودن آیت‌الله منتظری، از حاصل عمر امام بودن ایشان نمی‌کاهد و باید افراد، ارزش‌ها و فضیلت‌های ایشان را از یاد نبرند.

 

·       از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرتعالی و در مسیر انقلاب و اسلام بوده‌ام.

آیت‌الله منتظری

رسالت 20/1/68

سرمقاله آیت‌الله آذری قمی

آیت‌الله منتظری در این مقام دیگر نمی‌توانستند به انقلاب خدمت کنند.

البته با همه این جامعیت و ویژگی‌های ارزشمند، ایشان زیاده از حد لازم عطوف ومهربان بودند تا جایی که ورشکسته‌های انقلاب هم به عطوفت و رأفت و لطف ایشان طمع می‌ورزیدند و سوءاستفاده می‌کردند. که همین اعتماد بیش از حد ایشان به بعضی از عناصر منحرف و مخرب نقطه ضعفی بود که مرتب بزرگ می‌گشت و سرانجام راه خدمت به انقلاب مقدس اسلامی را در سمت قائم مقامی رهبر به روی ایشان بست.

به نظر ما بیت ایشان می‌بایست زیر نظر خبرگان قرار می‌گرفت

اینجانب (آذری قمی) در خبرگان بر روی همین نقطه ضعف انگشت گذاشتم و گفتم این نقیصه به دو صورت، ممکن است جبران شود.

1- ماده 38 – مصوبه خبرگان که بیت رهبر را زیر نظر مشاورین تعیین شده از طرف خبرگان قرار می‌دهد.

2- وجود فرد دیگری که جامعیت ایشان را از نظر فضائل علمي و معنوي داشته باشد، ولي فاقد نقض مزبور باشد.

رسالت، 21/1/68

بخش سياسي داخلي ـ تحليل‌هاي نادرست.

تحليل‌هاي انحرافي از استعفاي آيت‌الله منتظري

....

تحليل‌هاي مختلفي در محافل سياسي و جرايد شنيده و ديده شده است، اما متأسفانه دسته‌اي از اين تحليل‌ها نه‌‌تنها كمكي به درك حقايق نكرده‌اند كه حتي دست به تحريف تاريخ زنده زده و ديدگاه انحرافي را به جامعه عرضه نموده‌اند. بعضاً افرادی در تحلیل‌ها ایشان را به «لیبرالیسم اقتصادی» متهم نموده و این را یکی از دلایل برکناری ایشان ذکر نموده اند!... ایشان با توجه به فرموده‌های مکرر امام نیاز به مشارکت مردم در امور اقتصادی، آزادی مردم در امور کشاورزی و تولید، غیردولتی بودن امور را تأکید ورزیده‌اند آیا اینگونه اعتقادات نامش لیبرالیسم اقتصادی است؟ درواقع آیت‌الله منتظری در بیان مواضع اقتصادی منادی نظرات حضرت امام بوده و این نظرات از آن جهت که در راستای نقطه نظر اقتصادی مقام معظم رهبری است برای همه دست‌اندکاران لازم‌الاتباع بوده و تبلیغ آن برای رسانه‌های گروهی امری ضروری است.

...

امام از همان سال 64 و حتی قبل از آنکه زمزمه‌های قائم مقام رهبری آیت‌الله منتظری مطرح بوده با این امر مخالف بوده‌اند. در همین جا در پاسخ تحلیلگران تحلیل‌های انحرافی بايد گفت: به قول خود این دست تحلیلگران آیت‌الله منتظری در سال‌های قبل از مواضع اقتصادی مترقی برخوردار بوده و به اصطلاح اخیراً «روند تغییر موضع» را پیموده پس این دیدگاه‌های به اصطلاح جدید آیت‌الله منتظری و سوق یافتن ایشان به لیبرالیسم اقتصادی نبوده که باعث تصمیم و نظر حضرت امام به کناره‌گیری آیت‌الله منتظری گردیده است. این جمله امام به صراحت نشان می‌دهد که نظرات سابق اقتصادی یا نظر جدید اقتصادی یا اتهام لیبرالی بودن، دیدگاه حضرت امام را نساخته و حضرت امام از ابتدا مخالف قائم مقامی آیت‌الله منتظری بوده و در واقع زمان فعلی را به دلایلی که در قسمت‌های بعدی نامه اشاره شده برای برکناری ایشان انتخاب کرده‌اند... باید پرسید در کجای نامه حضرت امام به مسأله انتقادات و نظرات اقتصادی آیت‌الله منتظری به عنوان اصل عدم صلاحیت اشاره گردیده و چرا در جایی که به این صراحت به موضوع انحراف افراد ناصالح در بیت و ماجرای مهدی هاشمی اشاره رفته، از تحلیل جریان مهدی هاشمی بعضاً طفره رفته می‌شود.

... اکنون باید پرسید این دروغ‌های رادیوهای بیگانه تا چه حد به تحلیل‌های انحرافی بعضی از تحلیلگران داخلی نزدیک و مشابه است.

 

رسالت 27/1/68

بخش سیاسی داخلی – ضرورت بازنگری در تحلیل ها

تحلیل‌های ناصحیح و غیرمنصفانه

برخی از قضاوت‌هایی که در این چند هفته اخیر نسبت به موضوع مذکور شده است «ناصحیح و غیرمنصفانه» می‌باشد.

عده‌ای که تا دیروز آنچنان در طرفداری افراط می‌نمودند به‌طوری که اگر کسی نظری مغایر نظر آیت‌الله منتظری اظهار می‌نمود ( در عین داشتن علاقه به ایشان) از طرف این افراد به عنوان مخالف و ضد آیت‌الله منتظری معرفی شده و مورد شدیدترین هجمه‌های تبلیغاتی و سیاسی قرار می‌گرفت امروز آن چنان در مخالفت با ایشان افراط می‌نمایند که حتی «انصاف» را هم در حق ایشان زیرپا گذاشته و کمالاتی که حضرت امام به صراحت در مورد آیت‌الله منتظری قائل شدند، نادیده می‌گیرند و به اینکه از چند سال پیش مخالف آیت‌الله منتظری بودند فخر می‌فروشند.

 

رسالت 28/1/68

بخش سیاسی داخلی – ضرورت بازنگری در تحلیل‌ها

آیا علت برکناری آیت‌الله منتظری انتقادات ایشان بوده است؟

یکی از دلایلی که برای برکناری آیت‌الله منتظری در تحلیل‌ها و به اصطلاح ریشه‌یابی‌ها مطرح و روی آن مانور نسبتاً زیادی هم داده شده است این است که ایشان گاه و بی‌گاه خصوصی و عمومی نسبت به برخی از عملکردهای دستگاه‌های دولتی و اجرایی انتقاداتی داشته و تذکراتی را در این خصوص ارائه می‌دادند.

اتفاقاً یکی از پرحجم‌ترین سوژه‌های تفسیرها و تحلیل‌های رادیوها و رسانه‌های بیگانه پیرامون این واقعه نیز همین «انتقادات آیت‌الله منتظری از مسئولین» بوده است.

با این حساب روشن است که اظهارنظرها و تحلیل‌های داخلی که بر روی «انتقادات آیت‌الله منتظری» تأکید نموده‌اند تا چه حد می‌تواند تأثیر منفی به همراه داشته باشد و مورد بهره‌برداری رسانه‌های مغرض خارجی قرار بگیرد.

با بررسی مجدد نامه حضرت امام روشن می‌شود که در این نامه موضوعی تحت عنوان «انتقادات» ایشان مطرح نیست.

به‌طور کلی همه دنیا و به خصوص ملت خود ما می‌دانند که فضای سیاسی جامعه ما، فضای بسیار بازی است به‌طوری که هر گونه انتقاد و حتی اعتراض به حق یا ناحق از سوی آحاد مردم از صاحبنظران و مطبوعات گرفته تا مردم معمولی، در مجلس، روزنامه‌ها، خیابان‌ها و  کوچه و بازار از دستگاه‌های اجرایی، دولت و حتی برخی مواقع از نظام صورت گرفته و بیان می‌گردد و هیچ یک از دستگاه‌های انتظامی یا اطلاعاتی افراد را به صرف انتقاد و اعتراض (هرچند به اصل نظام هم باشد) مورد تعقیب قرار نمی‌دهند.

 

رسالت 29/1/68

بخش سیاسی داخلی – ضرورت بازنگری در تحلیل‌ها

بعضی از انتقادات آیت‌الله منتظری مخرب بوده‌اند.

ما ادعا نمی‌کنیم کلیه انتقادات و نظرات مطرح شده توسط آیت‌الله منتظری همگی سازنده و به صلاح نظام بوده و هیچ یک از آنها مخرب و به تضعیف نظام  نشده است. خیر! در انتقادات ایشان مواردی هم بوده که مصداق انتقاد مخرب بوده و اصل نظام را به زیر سؤال می‌برده است و به همین دلیل هم مورد توجه و سوءاستفاده رسانه‌های بیگانه و ضد انقلاب داخل و خارج قرار گرفته است ولی اولاً بیشتر پیشنهادات و انتقادات ایشان سازنده و مفید بوده و به قصد و نیت خیر و اصلاح انجام می‌شده است.

 

رسالت 30/1/68

بخش سیاسی داخلی – ضرورت بازنگری در تحلیل‌ها

آیا آیت‌الله منتظری به لیبرالیسم اقتصادی گرایش داشته‌اند؟!!

یکی دیگر از تحلیل‌هایی که برخی از روزنامه‌های یومیه مطرح کردند و جداً موجب تعجب گردید آن است که دلیل برکناری آیت‌الله منتظری را گرایش ایشان به سمت لیبرالیسم اقتصادی به خصوص در یک دوسالة اخیر، تمجید از بازار و اقتصاد باز و... دانسته است. البته این تحلیل بیش از آنکه تحلیل کناره‌گیری آیت‌الله منتظری باشد بیشتر برای مستمسک قرار دادن این موضوع، جهت کوبیدن دیگران است.

به نظر می‌رسد مقصود نویسنده سرمقاله اطلاعات از گرایش لیبرالی اقتصادی در آیت‌الله منتظری، اظهارنظراتی است که ایشان به خصوص در چند ساله اخیر در ارتباط با پرهیز از دولتی شدن مطلق امور به خصوص در مسائل اقتصادی، پرهیز از تمرکزگرایی دولتی و مشارکت دادن مردم در امور اقتصادی مثل صنعت، تجارت و کشاورزی است.

وحدت نظر امام و آیت‌الله منتظری در مسائل اقتصادی.

نظرات آیت‌الله منتظری مبنی بر آزادگذاشتن مردم و واگذاردن امور آنها به خودشان به ویژه در مسائل اقتصادی و پرهیز از تمرکز گرایش در تجارت و صنعت چیز تازه‌ای نبوده زیرا قبل از آیت‌الله منتظری و دیگران، خود حضرت امام از سالیان قبل بر مشارکت مردم در امور اقتصادی تأکید داشته و مکرراً مسئولین اجرایی را به دلیل تمرکزگرایی هشدار داده‌اند.

 

رسالت 31/1/68

بخش سیاسی داخلی- ضرورت بازنگری در تحلیل‌ها

امام اخیراً از جانب نفوذی‌ها احساس خطر جدی می‌کردند.

... سکوت حضرت امام تا به امروز به خاطر حفظ مصالح نظام و عدم وجود فرصت مناسب برای طرح موضوع بود. شرایط حساس و حاد جنگی کشور، احتمالاً دلیلی قوی در ارتباط با سکوت حضرت امام طی چند سال اخیر بود.  اما اینکه چرا این مقطع را انتخاب کردند می‌توان گفت: اولاً‌ به دلیل آرام و عادی‌تر شدن شرایط سیاسی – نظامی کشور و ثانیاً به دلیل احساس خطر جدی از نقشه‌هایی بود که نفوذی‌ها (اعم از باند مهدی هاشمی، لیبرال‌ها، منافقین، میثمی‌ها، امتی‌ها و غیره) تحت پوشش و به نام آیت‌الله منتظری برای انحراف نظام طراحی نموده و حتی مقدمات اجرای این طرح‌ها را هم به زعم خود تدارک دیده بودند، لذا لازم بود در همین مقطع مسأله فیصله یافته و امید نفوذی‌ها به یأس تبدیل و طرح‌های آنها با شکست روبرو شود. ثالثاً به نظر می‌آید احساس خطر امام برای شخصیت خود آیت‌الله منتظری بود.

مهدی هاشمی در پوشش بیت آیت‌الله منتظری در جهت انحراف و شکست انقلاب فعالیت می‌کرد.

مجموعه اجزاء طیف نفوذی‌ها (اعم از باند مهدی هاشمی، لیبرال‌ها و...) به دلیل ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و از آن مهم‌تر به دلیل منسوبیت خانوادگی بخشی از آنها (باند مهدی هاشمی) با آیت‌الله منتظری توانستند شبکه‌ای وسیع برای انحراف انقلاب و شکست نهایی آن (به نام و تحت پوشش آیت‌الله منتظری) ایجاد و سازماندهی نمایند.

....

مهدی هاشمی با سوء استفاده از حسن ظن آیت‌الله منتظری نسبت به خود توانست باند سیاه و مخوف خود را بعد از انقلاب حفظ نموده و با عوام‌فریبی‌های جدید، عده دیگری را نیز به خود جلب نماید. وی به نام و تحت پوشش آیت‌الله منتظری و بیت ایشان اقدامات متعددی را علیه انقلاب و نظام انجام داد و متأسفانه آیت‌الله منتظری نیز همواره از وی پشتیبانی نموده و نوعاً در قبال اقدامات مخرب و ضدانقلابی او با حسن ظن ناشی از ساده‌اندیشی، برخورد می‌نمود.

فعالیت مهدی هاشمی در حوزه علمیه برای تضعیف جامعه مدرسین و شورای مدیریت

خط مشی باند مهدی هاشمی در حوزه علمیه حول دو محور ذیل بود:

1- جلب و جذب طلاب جوان و تازه‌وارد...

2- تضعیف و مقابله با جامعه مدرسین و شورای مدیریت حوزه...

وی ابزارهایی را برای پیگیری مقاصد خود تدارک دیده و در اختیار گرفته بود که از جمله این ابزارها می‌توان از مدارس منتسب به آیت‌الله منتظری و کتابخانه سیاسی دفتر تبلیغات قم نام برد.

واحد نهضت‌های مهدی هاشمی وسیله‌ای برای تضعیف وزارت امور خارجه بود

مهدی هاشمی پس از پیروزی انقلاب توانست با نفوذ در سپاه، خود را به عنوان مسئول واحد نهضت‌های آزادیبخش سپاه مطرح نماید.

حمایت آیت‌الله منتظری از یاران مهدی هاشمی

با دستگیری مهدی هاشمی و برخی از همدستان وی به فرمان مبارک حضرت امام و پیگیری وزارت اطلاعات این جریان خطرناک ضربه جدی خورد ولی از بین نرفت. دنباله‌های این جریان و همیاران مهدی هاشمی متأسفانه به دلیل حمایت‌های آیت‌الله منتظری از آنها، از ضربات وارده مصون مانده و همچنان در پوشش بیت ایشان به حیات توطئه‌آمیز خود ادامه دادند. آن حمایت و این ادامه حضور در بیت متأسفانه تا جریان کناره‌گیری آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری نیز ادامه یافت.

همکاری لیبرال‌ها با یاران مهدی هاشمی بر علیه انقلاب

بنا بر اطلاعات موثق باقیمانده باند مهدی هاشمی با همکاری اتصال به جریانات نفودی دیگر مثل لیبرال‌ها اخیراً در صدد طراحی توطئه‌های جدیدی علیه نظام اسلامی ما بودند و قصد داشتند تا با رودررو قرار دادن آیت‌الله منتظری با حضرت امام و انقلاب، به نیات شوم خود جامة عمل پوشند.

دومین گروه نفودی‌ها که به خصوص اخیراً در بیت آیت‌الله منتظری نفوذ کرده و توانسته بودند حمایت ایشان را نسبت به خود جلب کنند، لیبرال‌های شکست‌خورده و منزوی و دیگر عناصر منافق و التقاطی مخالف نظام بودند.

این گروه که قبلاً دسترسی مستقیم به بیت آیت‌الله منتظری نداشتند، از چندی پیش با اتحاد استراتژیکی با عناصر باند مهدی هاشمی (که اداره بیت برعهده آنها بود) توانستند، حسن ظن آیت‌الله منتظری را به خود جلب نموده و ارتباط و مراوادت خود را با ایشان بیشتر نمایند.

تا زمانی که مهدی هاشمی زنده بود لیبرال‌ها راهی به بیت الله منتظری نداشتند.

خود این اتحاد استراتژیکی و همراهی دو جریان مهدی هاشمی و باند لیبرال‌ها (نهضت آزادی) می‌تواند بیانگر توطئه‌ای جدی و هماهنگ علیه نظام باشد چراکه تا چند سال پیش (به‌طور مشخص تا قبل از دستگیری و اعدام مهدی هاشمی) باند مهدی هاشمی خود را جناح تندرو و رادیکال انقلاب محسوب می‌کرد و شعارهای تند آنها در مقابل لیبرال‌ها – هنوز فراموش نشده و چه بسا به همین دلیل هم لیبرال‌ها راهی به بیت نداشتند ولیکن بعد از اعدام مهدی هاشمی ملاحظه می‌نماییم که پای لیبرال‌ها و عناصر التقاطی دیگر چون میثمی‌ها و امتی‌ها و... به بیت باز شده و جلساتی را با آیت‌الله منتظری تشکیل می‌دهند. طبیعی است که علی‌القاعده باید نزدیکی و اتحاد مابین این جریانات با باند مهدی هاشمی (که بر بیت آقا مسلط بودند) ایجاد شده باشد و الا کمافی‌السابق آنها راهی به بیت نداشتند.

 

رسالت 2/2/68

بخش سیاسی داخلی – ضرورت بازنگری در تحلیل‌ها

امام از برخی اظهارنظرهای اخیر آیت‌الله منتظری احساس خطر جدی کردند.

علی‌رغم همه تذکرات، اشکالات مرتفع نگردید. اخیراً حضرت امام به دنبال برخی از اظهارنظرات آیت‌الله منتظری ناشی از همان القائات عناصر نفوذی در بیت و خانواده ایشان بود، به‌طور جدی برای انقلاب و نظام (بخصوص در ارتباط با رهبری آینده) و نیز برای خود آیت‌الله منتظری احساس خطر نموده و تصمیم خود را که از قبل مورد نظر داشتند، اتخاذ و اجرا نمودند اما نظراتی که آقای منتظری مطرح می‌کردند و مورد واکنش جدی حضرت امام قرار می‌گرفت حول چند محور ذیل بود:

1- زیر سؤال بردن دستاوردها و شعارهای اصیل انقلاب

2- زیر سؤال بردن پیروزی‌های مردم در جنگ تحمیلی

3- اظهار دلسوزی برای لیبرال‌ها و درخواست برای مشارکت آنها در مدیریت عمومی کشور

....

مطالب اظهارشده توسط آیت‌الله منتظری ضمن اینکه دربردارنده نکات مثبت و پیشنهادات سازنده‌ای هم بود ولی انتقادات مخرب و مطالبی که اصل نظام و دستاوردهای آن و اصول انقلاب را زیر سؤال برده و مخدوش می‌نمود نیز در آنها به‌طور وسیع به چشم می‌خورد.

 

مواضع روزنامه جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی 10/1/68

تحلیل سیاسی هفته – مصلحت نظام بالاتر از همه چیز

گمان نکنیم با این واقعه وسوسه‌های لیبرال‌ها و منافقین به پایان رسیده

علاوه بر این، توجه به این نکته حائز اهمیت فراوان است که گمان نبریم با این واقعه، وسوسه‌های لیبرال‌ها و ایادی نفوذی منافقین در منازل و مراکز برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی به پایان رسیده است.

مخالفین نظام که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می‌زنند، در هر حال با شیوه‌های گوناگون اهداف شوم خود را دنبال خواهند کرد. به همین جهت، به نظر می‌رسد برخورد قاطع با نفوذی‌ها از یک سو و امعان نظر دقیق و عميق همه کسانی که به نحوی در معرض سوءاستفاده نفوذی‌ها قرار دارند یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است.

 

جمهوری اسلامی 15/1/68

در مطلبی تحت عنوان «ریشه»

توطئه جدید منحرفین و نفوذی‌ها

کسانی که تا دیروز تلاش می‌کردند حرف خود را از دهان «ساده‌اندیشان موجه» بزنند، امروز که چنین زمینه‌ای در اختیار ندارند، راه دیگری برگزیده‌اند... اینان، به بهانه دلسوزی برای افرادی که در تقدس آنها هیچ تردیدی وجود ندارد، تلاش می‌کنند تقدس‌های بالاتر را زیر سؤال ببرند...

 

مسئولان امنیتی باید با ریشه‌ها برخورد جدی کنند.

آیا مسئولان امنیتی نباید به این نکته توجه کنند که با عناصر ناپاک باید برخورد جدی و قاطع شود؟ آیا این یک وظیفه حتمی نیست که با «ریشه» مبارزه شود؟

جریان ناپاکی که تلاش می‌کرد حرف خود را از دهان «ساده‌اندیشان موجه» بزند، ریشه‌اش مشخص است. اگر این ریشه، باز هم به همان دلایل سابق که عمدتاً به «ملاحظه» و «مسامحه» و «اغماض» برمی‌گردد، خشکانده نشود چه اطمینانی وجود دارد که از جای دیگر به شکل دیگری سر درنیاورد؟

 

جمهوری اسلامی 16/1/68

سرمقاله – روزنه‌های شیطان را مسدود کنید.

چرا مسئولین اطلاعاتی در مقابل لیبرال‌ها ساکت هستند.

ملت از جانب لیبرال‌ها گزیده شد و مؤمن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمی‌شود. لیبرال‌ها در خط معارضه با انقلابند. آنها در طول ده سال گذشته همواره با امریکا همصدا و هم‌آوا بودند. با صدام همنوا بوده‌اند با منافقین جنایتکار، همراهی و همصدایی کرده‌اند و چنین پرونده سیاهی نباید به فراموشی سپرده شود. باید پرسید که دارندگان چنین پرونده سیاهی، چرا به حال خود رها شده‌اند تا هر جا خواستند نفوذ کنند و هرجا خواستند، شیطنت کنند و از عقوبت کار در امان باشند؟

آیا مسئولین اطلاعاتی کشور از این مسائل بی‌اطلاعند یا آنکه هنوز هم ترجیح می‌دهند که با سیاست صبر و انتظار، زمینه برای شاهکارهای بعدی لیبرال‌ها فراهم شود؟

جمهوری اسلامی 17/1/68

مقاله درس اصول‌گرایی به قلم ابراهیم انصاری

جام زهری برای امام و بیداری از غفلتی مرگ‌آور برای امت.

این حادثه هرچند فی‌نفسه تلخ است و قطعاً به کام حضرت امام نیز جام زهر دیگری است اما در دل این تلخی نوعی بیداری رها شدن از غفلتی مرگ‌آور برای همه رهروان صدیق اسلام ناب محمدی نهفته است. این حادثه عبرتی است عظیم، هم برای شخصیت‌ها و استوانه‌های انقلاب و هم برای امت حق‌جوی ایران که در پیروی از امام برحقشان به سمت اصول‌گرایی و مصلحت‌گریزی در همه ابعاد و زمینه‌ها خیز بردارند و انقلاب بزرگ اسلامی را از مهلکه‌ای که بدان دچار شده بود و امام امت نغمه نجات آن را سر دادند برهانند.

 

جمهوری اسلامی 23/1/68

مقاله‌ای با عنوان «درد دین»

منافقین توانستند حرف‌های خود را از زبان موجهین ساده‌اندیش بزنند

آنچه در همان زمان قلب‌های همه کسانی را که «درد دین» دارند سخت می‌فشرد و آزار می‌داد این واقعیت تلخ بود که درست در همان زمان، حرف‌های نفوذی‌ها در قالبی دیگر ولی دقیقاً با همان محتوا از زبان افراد موجه البته بدون آنکه خود توجه داشته باشند چه آثاری بر این حرف‌ها مترتب است زده می‌شد و از رسانه‌ها منتشر می‌گردید. تأکید فراوان و مکرر بر ضرورت ترحم بر منافقین آن هم درست در کوران تروریسم بی‌سابقه‌ای که منافقین به راه انداخته بودند...

خلاصه این جمع‌بندی خدشه‌دار شدن مشروعیت نظام از یک سو و عدم کارآیی مسئولین و متصدیان از سوی دیگر بود. و نتیجه آنکه باید به «اشتباهات»! اعتراف کرد و باید جای خود را به افراد باتجربه‌ای که اکنون کنار نشسته‌اند داد و...

 

جمهوری اسلامی 24/1/68

مقاله‌ای با عنوان «درد دین»

این سخن‌ها انتقاد بود یا انتقام؟

این روزها این تلاش دقیقاً روی این نکته متمرکز شده است که نظام جمهوری اسلامی نتوانست حتی یک نفر  را که «انتقاد» می‌کرد تحمل کند، زیرا او «حرف دل مردم» را می‌زد.

اینکه عملکرد 10 ساله انقلابی که علی‌رغم همه توطئه‌های کمرشکن خارجی و داخلی توانسته است باقی بماند و استقلال کشور را حفظ کند، زیر سؤال برود و نظام جمهوری اسلامی به دلیل برخورد قاطع با منافقین مورد حمله قرار گیرد و چنین نتیجه گرفته شود که باید لیبرال‌های جاده‌صادف‌کن امریکا روی کار بیایند، آیا چنین سخنی انتقاد است؟

کسانی که برای تاریخ کار می‌کنند حاضرند انقلاب را یک‌شبه بفروشند

کسانی که به باقی ماندن نام نیک خود بر صفحات تاریخ فکر می‌کنند، حاضرند انقلاب را یک‌شبه بفروشند تا هم خود برای اداره کشور گرفتار مشکلات نباشند و هم مردم را به دلیل رسیدن به شکمشان راضی نگه دارند. و طبعاً آن تاریخی که از چنین افرادی با نام نیک یاد خواهد کرد، همان تاریخی است که از رضاخان و محمدرضا خان هم به نیکی یاد کرده و درباره مدرس ساکت مانده...

برخوردهایی که اخیراً با امام می‌شد انتقام بود و نه انتقاد

در منطق انسان‌های آگاه و کسانی که «درد دین» دارند و می‌دانند که در طول 10 سال گذشته مسئولین نظام با چه سیلی‌هایی صورت خود را سرخ نگه داشتند تا استقلال کشور را حفظ کنند و ارزش‌های انقلابی را پاسداری نمایند، چنین برخورد غیرواقع‌بینانه و غیرمنصفانه‌ای «انتقام» نام دارد نه «انتقاد».

از برخوردهای اخیر مشخص بود که «درد دین» وجود ندارد.

دو دیدگاه وجود دارد. یکی دیدگاه «انذار و تبشیر» است و دیگری دیدگاه القائ یإس و ناامیدی... دیدگاه اول، دیدگاه کسانی است که «درد دین» دارند و مایلند عیب‌ها و نقص‌ها و ضعف‌ها را با راهنمایی‌های عملی برطرف نمایند و با امید دادن‌ها و تقویت روحیه‌ها به نظام قوت و قدرت ببخشند و دیدگاه دوم – مربوط به کسانی است که مایلند روحیه‌ها را درهم بشکنند و نظام را از پا درآورند تا به اهدافی که دارند برسند.

 

جمهوری اسلامی 26/1/68

مقاله «حجت و تکلیف» به قلم محمدصادق طاهری

مسئولین با شمشیر اسلام آن گروه باطل را از متن جامعه جدا نمایند.

امروز می‌بینیم عده‌ای از همین جوانانی که روزی در زیر سخت‌ترین حملات ایدئولوژیکی دشمن، مقاومت کرده تا امروز پاک و منزه باقی مانده‌اند، دستخوش هجوم تفکری غلط و نادرست لیبرالیسم‌ سیاسی و اقتصادی شده‌اند. تفکری که سردمدارانش مثل مارهای زخم‌خورده بار دیگر سر از سوراخ مرگبار خویش بیرون آورده تا جامعه انقلابی ما را آماج نیش‌های کشنده خویش قرار دهند.

به دنبال این تحرک ناجوانمردانه، بلافاصله امام عزیز این رهبر بیدار مسلمین، همچون همیشه حجت را بر همگان تمام فرمود و آخرین فرمان‌ها و رهنمودها را به مردم و مسئولین ارائه دادند.

ایشان با افشاگری‌ها و روشنگری‌های پدرانه خویش چهره منفور این پس‌مانده‌های سفره استعمار غرب را روشن ساخت تا ملت و خدمتگزاران ملت با چشمی باز تکلیف خود را در مقابل آنان معلوم نمایند. یعنی آنکه در وهله اول مردم قهرمان ما بار دیگر احساس مسئولیت نمایند و جوانان عزیزشان، این نسل پویا و پرافتخار را در برابر القائات اندیشه‌های لیبرالی محافظت نمایند و سپس مسئولین و دست‌اندرکاران مملکت به نحوی قاطع و سریع، شمشیر تمایز اسلام را از نیام به سر کشیده و با چرخش آن گروه باطل را از متن حقیقی جامعه جدا نمایند. که اگر در این امر مهم خدای ناکرده ذره‌ای تأخیر و مسامحه شود، آنگاه باز باید منتظر ظهور جماعتی باشیم که ناآگاهانه فریب دشمنان را خورده و با شانتاژهای آنان مسوم گشته‌اند. مسلماً آن روز دیگر نمی‌شود به این آسانی که الان می‌توانیم، در مقابل سیل دشمنان، موفق باشیم...

 

جمهوری اسلامی 30/1/68

مقاله‌ای با عنوان «شایعه»

هر زمان دست جریانات قدرت‌طلب کوتاه می‌شود، به شایعه‌پراکنی می‌پردازند.

طبیعی است که وقتی یک جریان قدرت‌طلب سوءاستفاده‌گر دستش کوتاه شود، تلاش می‌کند این و آن را به آنچه خود بدان مبتلاست متهم کند تا با زیر سؤال بردن دیگران، خود را تبرئه کند. مردم باید در چنین وضعیتی کاملاً هوشیار باشند و به شایعات بی‌اعتنایی نمایند و حتی با آن مقابله کنند.

 

مواضع روزنامه اطلاعات

اطلاعات  14/1/68

سخن روز – انقلاب و نظام فراتر از اشخاص و شخصیت‌ها است.

جام زهر دیگری که امام سرکشیدند

شاید بتوان گفت قبول واقعه اخیر به این صورت برای امام در حکم قبول جام زهرآلود دیگری بوده است، اما مصالح و اصول اساسی و زیربنایی حقیقتی است که قابل اغماض نیست.

آیت‌الله منتظری صلابت لازم برای رهبری را نداشتند

رهبری همچنان که صداقت و صمیمیت لازم دارد، صلابت نیز می‌طلبد. آیت‌الله منتظری از همان روزهای نخست و پیش از برگزیده شدن برای رهبری آینده، در وجه اول آنقدر استفراق یافته و ممحض شده بود که می‌توان گفت وجه دوم را اساساً فاقد بود.

 

رهبری نظام جمهوری اسلامی مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما می‌خواهد

امام خمینی

اطلاعات  15/1/68

سخن روز – تفکیک وجهه سیاسی از وجهه علمی

باید وجهه سیاسی آیت‌الله منتظری را از وجهه علمی ایشان جدا کرد

شخصیت آیت‌الله منتظری دارای دو وجه است، وجه سیاسی و وجه علمی. کنار رفتن ایشان از سمت قائم مقامی رهبری نباید حربه‌ای باشد در دست مخالفینی که از گذشته‌های دور تا امروز همواره می‌خواسته‌اند مقام علمی و فقهی ایشان را مخدوش کنند.

امام، چند ماه پیش از این خطاب به یکی از نزدیکان آیت‌الله منتظری صراحتاً گفته بودند: من برای ایشان نگرانم. دو گروه ممکن است به ایشان لطمه وارد کنند. یکی لیبرال‌ها و دیگری بعضی از معممینی که مقام و موقعیت ایشان را نمی‌توانند تحمل نمایند.

...

اکنون کسانی خواهند کوشید تا با دوباره زنده کردن خاطره‌ها و وقایع گذشته (نظیر قضایای مربوط به شهید جاوید و اتهامات ناروا و...) مقام فقهی و علمی آیت‌الله منتظری را هدف حملات ناجوانمردانه خویش قرار دهند.

مخالفین مشی فقهی امام خواهند کوشید تا مقام فقهی آیت‌الله منتظری را زیر سؤال ببرند

و برخلاف آنکه امام در نامه خویش خطاب به ایشان گفتند میل دام شما فقیهی باشید که حوزه و نظام را با بحث و درس خود گرمی ببخشید و همه از نظریات شما استفاده کنند، در جهت دلخواه خود عمل کرده و مقام علمی ایشان را زیر سؤال ببرند.

باید بدانیم که چنین کسانی حسن نیت ندارند و حتی قلباً با امام و مشی فقهی و خط سیاسی امام نیز چندان موافق نبوده‌اند و نیستند این است که امروز ممکن است با کوبیدن آیت‌الله منتظری درواقع بخواهند امام و خط فقاهت امام را بکوبند. کتاب «مبانی فقهی حکومت اسلامی» که حاصل تحقیقات و درس‌های آیت‌الله منتظری است، به خوبی نشان می‌دهد و این حقیقت را اثبات می‌کند که در میان علما و فقهای طراز اول و دوم، احدی تاکنون بدین خوبی و بدین قوت تداوم‌دهنده و استحکام‌دهنده خط فقهی امام خمینی در زمینه حکومت و دولت ولایت نبوده و نیست انصاف این است که این واقعیت و این بینش فقهی را انکار نکنیم، هر چند همین بینش، در زمینه‌های سیاسی نتوانست راهگشا باشد.

 

اطلاعات  16/1/68

سخن روز – انتقاد

آیت‌الله منتظری به خاطر انتقاداتش برکنار نشد.

در مورد آیت‌الله منتظری نفس انتقاد مطرح نیست. آنچه مطرح است اولاً طرح مطالبی است که نه انتقاد بلکه بعضاً حتی بیان نظرات گروه‌های ضدنظام و ضدانقلاب بوده...

 

اطلاعات  17/1/68

سخن روز – صبر و طاقت

حضرت موسی و حضرت خضر هم طاقت یکسان نداشتند

صلابت، صبر، هشیاری و فراست سیاسی و مبارزاتی آیت‌الله منتظری در طول حکومت شاه خائن و خبیث و نیز مبارزات ارزنده ایشان علیه رژیم پهلوی و تداوم آن در سال‌های بعد از انقلاب علیه امریکا و ابرقدرت غرب و شرق و علیه ملی‌گرایان وابسته و لیبرال‌ها و منافقین، امری است انکارناپذیر. اما در جایگاه قائم مقامی رهبری خیلی بیشتر از اینها مورد انتظار بود.

در مقام تمثیل می‌توان گفت حتی موسی و خضر هم صبر و طاقت همسان نداشته‌اند تا چه رسد به غیر آنها چنانکه در آیات قرآن صرحتاً ذکر شده و در مکالمات عبد صالح خداوند (که بعضاً او را خضر دانسته‌اند) با حضرت موسی این تفاوت تشریح شده است.

 

اطلاعات 19/1/68

سخن روز – روند تغییر مواضع

گرایش آیت‌الله منتظری به سمت لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی

در دو سه سال آخر رفته رفته روند تغییر مواضع شدت گرفت و بزرگانی امثال آیت‌الله منتظری هم در مسائل سیاسی و هم در مسائل اقتصادی تسامح و سعه صدر را به اوج رساندند. نتیجتاً هم لیبرال‌ها به این سوی نزدیک و متمایل شدند و هم آنهایی که فقه سنتی را مدافع سرسخت اقتصاد باز و بازاری پسند معرفی می‌کردند...

منافقین و لیبرال‌های معتقد به براندازی نظام همچنین مقدس‌نماهای متحجر و معتقدین به جدایی دین و سیاست و دشمنان سابقه‌دار و حسود و کینه‌توز نیز سعی کردند در چنین فضایی برای خود جایی پیدا کنند و در این سوی و آن سوی نفوذ کنند و انتقاد را به انتقام تبدیل نمایند.

 

اطلاعات 21/1/68

سخن روز – سهل و ممتنع

در مورد علل و عوامل این واقعه نباید سکوت کرد.

صدها بار تجربه کرده‌ایم که سکوت در مواقع شبهه، به منزله راندن و سوق دادن افراد است به سوی خبرهای جعلی و دشمن ساخته و نیز تحلیل‌های القاء شده از سوی بیگانگان و...

 

اطلاعات  21/1/68

نقد حال – جدایی پر ونده رهبری با پرونده علمی و حوزه‌ای

قضیه اخیر را می‌توان مشابه قضیه موسی و خضر دانست.

مواضعی که حضرت آیت‌الله منتظری بعضاً اتخاذ کرده‌اند و یا مسائلی که عنوان می‌نموده‌اند چیزی شبیه مواضع و سخنان موسی علیه‌السلام در مقابل خضر بوده است. خضر که متکی به حکمت و علم لدنی بود به راحتی کشتی مساکین را می‌شکست و می‌دانست که «سد درستی در شکست خضر هست» و موسی که استطاعت صبر نداشت و کم‌طاقت بود اعتراض می‌کرد. می‌گویند اعتراض موسی عین تشرع او بود.

 

جنابعالی انشاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی بخشید

امام خمینی

 

اطلاعات 23/1/68

سخن روز – پاسخ

علت اساسی حادثه اخیر نفوذپذیری بوده است

تصوراتی از آن دست که ما انتقاد را علت واقعه اخیر دانسته و انتقاد به سیاست‌های اجرایی و اقتصادی و اداری و دولتی را به عنوان عامل رخداد اخير معرفی نموده‌ایم و علل اصلی و اساسی را که به مسأله نفوذی‌ها و لیبرال‌ها و نفوذپذیری‌ها و کم‌طاقتی‌ها و از جمله به ماجرای باندهایی از قبیل باند مهدی هاشمی و... مربوط می‌شود نادیده انگاشته‌ایم خلاف مقصود ما و خلاف واقع است. همچنین این تصور که گویا ما تغییر مواضع را اصل گرفته تصحیح مواضع و صداقت و شجاعت را مستحسن ندانسته و مصداق این تغییر را هم در وجود قائم مقام رهبری منحصر نموده‌ایم! بالکل اشتباه است... (به نظر می‌رسد که مطلب فوق در جواب روزنامه رسالت باشد).

 

نظرات جریان‌های سیاسی

اطلاعات 30/1/68

بیانیه روحانیون مبارز تهران

بیت آیت‌الله منتظری کانون امید همه دشمنان شده بود.

به نظر می‌رسد، مهمترین عاملی که امام را برآن داشت تا نظر خود را نسبت به آینده رهبری اعلام کنند همین خطری بود که در اثر نفوذ ناپاکان و ایادی دشمن در بالاترین و مقدس‌ترین مرکز نظام، اسلام و انقلاب را تهدید می‌کرد. خطری که از مد ت‌ها پیش مشهود بود و با کمال تأسف آیت‌الله منتظری به خاطر پاره‌ای بغض‌ها و علی‌رغم هشدارها و پیغام‌های امام و نیز استدلال و توجیه مفصل و مکرر علاقمندان به ایشان، نسبت به آن توجه خاص مبذول نداشتند و در نتیجه بیت بالاترین مقام معنوی بعد از مقام رهبری کانون امید همه دشمنانی شد که در جنگ و ترور و مبارزه سیاسی و تبلیغی با جمهوری اسلامی ناامید شده بودند.

 

تغییر مواضع آیت‌الله منتظری

ساده‌انگاری و قضاوت غیرمبتنی بر واقع‌بینی و تدبیر و القاپذیری سریع آیت‌الله منتظری که علی‌رغم سوابق و خصوصیات مثبت، ایشان را فاقد صلاحیت و طاقت لازم برای تحمل بار سنگین رهبری کرده بود، دشمن را به طمع انداخت... در آغاز انقلاب، مواضع اقتصادی ایشان به نفع مستضعفان که به خصوص در قانون اولیه اراضی ظاهر شد، از آن جهت که متضمن نظر فقيهی انقلابی بود برای نیروهای تشنه اجرای عدالت اجتماعی و پایبند به موازین شرعی و فقهی در جامعه حجت شرعی بوده و همین نظریات مبنای مطمئن برای مواضع بسیاری از مسئولان متعهد نظام شد ولی بعد از مدتی در اثر القا همین نفوذی‌ها و در روند اجرای طرح انفصال، ایشان به کلی نظر خود را تغییر دادند و به شدت دولت و دستگاه‌های قضائی و دیگر خدمتگزاران را در همین موضوع مورد شدیدترین اعتراض‌ها و انتقادها قرار دادند.

آیت‌الله منتظری نهادهی انقلاب را مورد حمله و منافقین و مهدی هاشمی را مورد حمايت قرار داده بودند

تحت تأثیر القائات شیطانی دشمنان کار به جایی رسید که ایشان به محض شنیدن خبری بدون تحقیق لازم، ضعف موهوم یا موجود در یک نهاد انقلابی را به‌صورت یک اصل و قاعده مبنای حمله به اساس نهادهای انقلابی و نیروهای مؤمن و فداکاری که موجودیت انقلاب وابسته به وجود آنان است، قرار دادند و از جمله همواره دادگاه‌های انقلاب را مورد اعتراض قرار می‌دادند که چرا در دفاع از حقوق ملت و حفظ نظام اسلامی، احکام خدا در مورد چپاولگران حقوق محرومان و یاغیان و آدمکشان و جنایتکاران صادر و اجرا می‌کنند.

نسبت به جنایت افر ادی چون مهدی هاشمی و باند تبهکار او که با قساوت مخالفان فکری خود از روحانی و غیرروحانی را به قتل می‌رساندند و با جعل و انتشار اسناد دروغین نیروهای متعهد و انقلابی را ترور شخصیت می‌کردند، از سوی ایشان حساسیتی نشان داده نمی‌شد بلکه همواره از آنان حمایت می‌کردند و بیت ایشان پناهگاه و یکی از مراکز خرابکاری آنان بود.

دشمنان طرح انفصال آیت‌الله منتظری از نظام را داشتند

این نقطه ضعف‌ها زمینه مساعدی را فراهم آورد تا دشمنان نفوذی طرح انفصال آیت‌الله منتظری از نظام و ایجاد تفرقه در صفوف طرفداران انقلاب و طرح نزدیک کردن لیبرال‌های شکست خورده و گروهک‌های رسوا را با قائم مقام رهبری با شیطنت به‌صورتی پیش ببرند که همه ننگ‌ها و رسواهایی‌های این دشمنان و نااهلان را که مورد نفرت ملت بودند، در پشت چهره موجه ایشان پنهان کنند و از زبان ایشان که مورد احترام ملت بودند نظام و انقلاب را مورد تهاجم قرار دهند.

 

کیهان 12/2/68

بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران

ما دینمان را در امام خلاصه می‌کنیم

ما دین و ایمان خویش را در امام و رهنمودهای او خلاصه می‌کنیم، که ما رستگاری آخرت را در گرو تبعیت عاشقانه از امام می‌دانیم، که ما مشروعیت اعمالمان را در اتصال به امام امت می‌یابیم که ما ولایت حق و ولایت رسول‌الله و ائمه معصومین را در ولایت امر خمینی یافته‌ایم...

بقایای مهدی هاشمی برنامه او را دنبال می‌کردند.

گرچه مهدی هاشمی بالاخره در چنگال عدالت اسلامی گرفتار آمد که متأسفانه این اقدام انقلابی با واکنش منفی آیت‌الله منتظری و تعطیل ملاقات‌ها و تعطیلی یک‌ روزه درس ایشان همراه بود ولی علیرغم تذاکرات حضرت امام و نیروهای دلسوز انقلاب دنباله‌رو آن و هم‌پالکی‌های مهدی هاشمی که بعضاً از بستگان و وابستگان نزدیک آیت‌الله منتظری بودند اعمال و اهداف وی را با شدت و حدت کمتر یا بیشتری پی گرفتند و بالاخره اقدامات ناتمام او را به اتمام رساندند. روند تأثیرگذاری بعضی جریانات ضدانقلاب و مخالف نظام، بعضی جریانات متحجر و مقدس‌نما و همچنین لیبرال‌ها، امتی‌ها و میثمی‌ها و... حتی بنا به اعتراف سیدمهدی‌ها بعضی افراد وابسته به سازمان منافقین و در این اواخر بعضی جریانات با تمایلات اقتصادی راست‌گرایانه همه و همه از طریق افراد این باند انجام می‌شده است.

علی‌‌رغم مخالفت‌ها، آیت‌الله منتظری انتخاب شد

علی‌رغم مخالفت یکی از بزرگان و استوانه‌های انقلاب با قائم مقامی ایشان در مجلس خبرگان و علی‌رغم مخالفت نهایی حضرت امام در تاریخ 23/4/62 آیت‌الله منتظری به قائم مقامی رهبری انتخاب شدند.

 

من صلاح شما و انقلاب را در این می‌بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.

امام خمینی

آیت‌الله منتظری به فردی بدبین نسبت به انقلاب تبدیل شده بود.

آنچه که نمی‌بایست روی دهد، رخ داد و شخص آیت‌الله را به یک فرد بدبین نسبت به سير انقلاب، مظنون نيست اکثر مسئولین رده اول و دوم کشور را منفی‌نگر نسبت به تداوم جنگ تا پیروزی مخالف با بسیاری از نهادهای انقلابی از جمله سپاه و دادگاه‌های انقلاب و زندان‌ها و گزینش و... و بیت ایشان را به‌صورت یک ماوا و مأمن جهت تجمع نیروهای مسأله‌دار و گاه حتی مخالف نظام و انقلاب کرد.

گرایش آیت‌الله منتظری به لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی

بنا به تأثیراتی ایشان را از رده یکی از رادیکال‌ترین و انقلابی‌ترین روحانیون کشور به عنوان یکی از  مخالفین پروپاقرص لیبرال‌ها و یکی از طراحان اصلی قانون اراضی و بند «ج» و یکی از مدافعان صدور انقلاب و زدن ضربه به منافع امریکا و اسرائیل در هر نقطه از جهان تبدیل به یک روحانی معتقد به لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم سیاسی با غلظت زیاد نمود.

آیت‌الله منتظری هنوز از نظرات گذشته‌اش دست برنداشته

پاسخ اخیر آیت‌الله منتظری به نامه چند تن از بزرگواران روحانی نمایانگر این مطلب است که ایشان هنوز هم بر بسیاری از باورها و برداشت‌های خود هستند، حل این مشکل جز از طریق تدبیر امام امت و روشن نمودن امت حزب‌الله ممکن و میسر نیست.

منحرفین باید بدانند که برخورد با آنان آسانتر خواهد بود

سوم و مهمتر آنکه کلیه نیروهای پیرو خط امام از بالاترین مقام‌های کشوری تا سربازان گمنام اسلام و امام همگی و همگی باید فراخور موقعیت خویش درس و پند لازم را از این تجربه عظیم اخذ کنند، مطمئناً عدم رعایت اصول اسلام ناب محمدی و هرگونه تخطی این اصول عزیز و هر نوع تخفیف در شعارها و آرمان‌های بلند انقلاب و هر مسامحه و مماشات در امر صدور انقلاب و جهانی کردن انقلاب اسلامی و هرگونه رفاه‌طلبی و عافیت‌طلبی و بالاخره عدم رعایت مصلحت نظام از طرف هر کس و در هر مقام و موقعیتی با برخورد انقلابی و قهرآمیز امام و امت امام مواجه خواهد شد و مطمئناً این برخورد تدارک اندک و تلخی کمتری از برخورد اخیر خواهد داشت.

...

نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کسی شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‌های اسلامی با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‌نماید.

 

ابرار 10/2/68

بیانیه اول دفتر تحکیم وحدت

این حادثه از قطعنامه تلخ‌تر بود

در دهمین بهار انقلاب شاهد تلخ‌ترین و ناگوارترین حادثه انقلاب، یعنی از دست دادن نهایی یکی از استوانه‌های انقلاب و کنار رفتن حضرت آیت‌الله منتظری از صحنه رهبری آینده نظام شدیم. حادثه‌ای که به حق باید گفت از زهر تلخ قطعنامه 598 که به امام نوشانیده شد بسیار تلخ‌تر و ناگوارتر بود.

...

پرواضح است که ضرباتی که نظام از تفکرات انحرافی از لیبرال‌ها گرفته تا منافقین، خورده است آنچنان تلخی در کام‌ها ایجاد کرده است که بیم حاکمیت، رشد این عناصر پلید در جای جای نظام موجب نگرانی هر دلسوخته انقلاب شده است...

همه می‌دانند که شما حاصل عمر من بوده‌اید و من به شما شدیداً علاقه‌مندم

امام خمینی

لیبرالیسم جدید در لباس دیگر و شکلی پیچیده‌تر ظهور کرده است.

شاید بسیاری بر این باور باشند که با حذف صوری لیبرال‌ها از صحنه قدرت و حکومت توسط حرکت قوی تسخیر لانه جاسوسی به دست «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام دانشگاه‌ها» ریشه همه تفکرات انحرافی و حتی همان لیبرالیسم و یا منافقین که درواقع در نهایت همسو بودند از جامعه زدوده شده است، لیکن با یک بررسی همه‌جانبه و نسبتاً عمیق، حضور وسیع و بسیار پیچیده‌تر این تفکرات در سال‌های بعد با لباس دیگر و مناسب شرایط جدید، کاملاً مشهود بوده است. البته از آنجا که با تسخیر لانه جاسوسی و آغاز انقلاب دوم انتظار می‌رفت تمامی ریشه‌های چندین ساله وابستگی فکری، فرهنگی و سیاسی – اقتصادی به غرب و امریکا قطع گردد ولی به واسطه حضور عوامل انحرافی به جایی نرسید و به حرکت روبنایی حذف فیزیکی و ظاهری عناصر مارک‌دار لیبرال خاتمه یافت.

....

در صحنه سیاست خارجی هرچند به ظاهر لیبرال‌ها در منصب قدرت نبودند اما چرخشها و پیوندهای جدید با غرب و روگرداندن از شعارهای اصیل انقلاب و به عبارتی تجدیدنظرطلبی نوین آنچنان پیش رفت که منجر به صدور پیام هشداردهنده امام در قضیه سلمان رشدی گردید.

در زمینه اقتصادی شعارهای انقلابی اولیه حمایت از مستضعفین و محرومین رنگ می‌باخت و جای خود را به میدان دادن و بالابردن اعتماد سرمایه‌داران و متکاثرین برای چپاول اموال می‌داد.

...

در زمینه فرهنگی و اجتماعی، اشاعه فرهنگ مبتذل غربی از طریق رسانه‌های گروهی، رادیو تلویزیون به خصوص... با وجود اینکه لیبرال‌های شناخته شده در صحنه‌گردانی نیستند، اما خواست و امیال ایشان با دست عناصر ناشناخته و غلط‌انداز صورت می‌گیرد.

علت حادثه اخیر رشد و نفوذ لیبرال‌ها بوده است

با این تحلیل که علت اساسی حادثه اخیر (کناررفتن حضرت آیت‌الله منتظری)، گسترش و رشد و نفوذ لیبرال‌ها و منافقین بوده است، ذکر پاره‌ای موارد و هشدارها را در جهت‌گیری‌های جدید لازم می‌دانیم. در یک بررسی، تفکرات و مواضع متخذه در قبال حادثه اخیر را به شکل زیر می‌توان دسته‌بندی کرد.

لیبرال‌های نامرئی به ناسزاگویی به آیت‌الله منتظری پرداخته‌اند

گروهی که گویا مترصد فرصت بوده‌اند و اینک با طمع جلب باز خوشبختی به خیال خودشان، سرها را عریان کرده و با عدم تفکیک شأن رهبریت و مرجعیت، فرصت‌طلبانه به هجو و ناسزاگویی به ساحت پاک و شخصیت والای حضرت آیت‌الله منتظری پرداخته‌اند که به راحتی می‌توان پی برد که اینان به نحوی از عوامل کانون اصلی قدرت لیبرال‌های نامرئی بوده و هستند...

نشر مقالاتی بی‌نام و نشان و تحلیل‌ها و خطابه‌های با این منظور همان سوگندخوردن‌های بی‌پایه است که باید دم خروس را از مواضع و گرایش‌ها و تحلیل‌های قبلی ایشان در حمایت از غرب‌گرایی و ارتباط با غرب، پس از پذیرش قطعنامه شناخت.

شدیداً هشدار می‌دهیم که اگر زمینه برای این گروه همچنان مناسب باقی بماند زهر آخر را هم، ایشان در کام انقلاب خواهند ریخت و سرمایه‌داری و غرب‌گرایی و لیبرالیسم با قوت بیشتر تجدید حیات خواهد یافت.

بسیاری از دلسوختگان انقلاب به بن‌بست رسیده‌اند.

گروه دوم، سکوت‌پیشگان و آنهایی هستند که در تجزیه و تحلیل مسائل به تناقض رسیده‌اند به علت ناسازگار بودن اطلاعات و نتیجه‌ها، به بن‌بست رسیده و سکوت اختیار کرده‌اند، و با کمال تأسف تعداد زیادی از نیروهای جبهه رفته و دلسوخته انقلاب نیز در این مجموعه قرار دارند...

لیبرالیسم مذهبی دشمن اصلی انقلاب در جبهه داخلی است

ما بر این اعتقادیم که بنا بر روح حاکم بر مواضع متخذه از جانب حضرت امام، همان‌گونه که در جبهه سیاست خارجی، دشمن اصلی انقلاب، امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا است. در جبهه داخلی نیز ایادی و اذناب غرب و امریکا و آنهایی که در جهت منافع و ایجاد ارتباط با آنها و فسخ فرهنگ انقلاب و شعارهای اصیل انقلاب در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گام برمی‌دارند دشمن اصلی انقلاب‌اند. یعنی هرچند وجود مارکسیست‌ها و گروهک‌های انحرافی برای انقلاب خطرناکند اما آنچه در تاروپود نظام قدرت نفوذ و ریشه دوانیدن دارند و نهایتاً توان پوسانیدن این پیکره را خواهند داشت تفکر لیبرالیسم است. البته لیبرالیسم با پیچیدگی و آمیختگی با ظاهر مذهبی و با دست عناصر به ظاهر مخالف با لیبرال‌های مارکدار چون نهضت آزادی و یا جبهه ملی، زیرا نفرت عمومی نسبت به عملکرد گذشته این عناصر مارکدار چنان ریشه‌دار است که امکان قدرت یافتن مجدد و حاکمیت جدید برای ایشان متصور نیست.

...

اعتقاد نداریم که مخاطبین امام در پیام به روحانیون در زمینه گرایش به روحانیون در زمینه گرایش به غرب و تجدید و تجدیدنظرطلبی... صرفاً لیبرال‌های مارک‌دار است، زیرا آنها محلی از اعراب در صحنه تصمیم‌گیری نداشته و ندارند...

....

با تحلیل ریشه‌های گرایشات به غرب و لیبرالیسم جدید و نامرئی در قالب رشد سرمایه‌داری و حمایت بی‌قید و شرط از صاحبان زر و زور و سایر تجدیدطلبی‌ها و در یک کلام اسلام امریکایی در مقابل اسلام ناب محمدی(ص) و آنهایی را که با ظاهر مناسب و با فریب در این مسیر، خود را جا زده‌اند به مردم بشناسانیم...

اطلاعیه دوم دفتر تحکیم وحدت

دفتر تحکیم وحدت در رابطه با استعفای آیت‌الله منتظری اطلاعیه دیگری نیز منتشر ساخت که در روزنامه‌های کثیرالانتشار به چاپ رسید.

 

نظرات شخصیت‌های مملکتی

رسالت 14/1/68

نماز جمعه – حجت‌الاسلام خامنه‌ای.

امام در راه انجام وظیفه قاطعیت دارند

واقعاً یکی از خصوصیات برجسته امام همین قاطعیت در راه انجام وظیفه است و این البته همان روش امیرالمؤمنین(ع) است. امیرالمؤمنین یک روزی محمدبن ابی‌بکر را که از یاران و شاگردانشان بود به حکومت مصر منصوب کردند و یک روز هم او را برداشتند. یک قدری به محمدبن ابی‌بکر برخورد به جای او مالک اشتر را گذاشتند. محمدبن ابی‌بکر یار باوفای عزیز و نزدیک و محبوب امیرالمؤمنین بود و گله‌مند هم شد، خوب بشود. مصلحت و تکلیف شرعی بالاتر از این حرف‌هاست...

...

البته در موردی که امروز در جامعه ما اتفاق افتاده یعنی کنار رفتن قائم مقام رهبری از این مسئولیت و منصب قائم مقامی شبیه اینها نیست. از جهاتی فرق دارد. اما از اين جهت که رهبر انقلاب وقتی که مصلحت را دریک جا تشخیص داد دیگر ملاحظه نمی‌کند که مردم و دوستان و دشمنان و رادیوهای بیگانه چه خواهند گفت و تحلیل و تفسیرهای سیاسی چه خواهد بود. هرچه می‌خواهد باشد.

امام به فکر این نیست که تاریخ درباره او چه قضاوت کند، امام در این فکر است که تکلیفش چیست.

این مردمی که هشت سال گفته بودند «جنگ، جنگ» امام عزیزمان آن وقتی که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد و گفت آتش‌بس. ملاحظه نکرد که حالا من هفته قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل خود من چه گفتم. نه، تکلیف این است. مصلحت اسلام همین است.

امام در همین نامه‌ای هم که به آیت‌الله منتظری نوشتند به ایشان گفتند همه می‌دانند که من به شما چقدر علاقه دارم. ما هم که خدمت ایشان بودیم ایشان به ما هم همین را می‌فرمودند که به ایشان علاقه‌مندند و این شاگرد قدیمی خودشان را دوست دارند و ایشان را مرد فقیه و عالمی می‌دانند اما مسأله، مسأله دوست داشتن نیست، مسأله، مسأله نسبت و رابطه نیست. این یک تکلیف و مصلحت اسلام و مسلمین است.

ماهیت قضیه به ما خیلی ربطی ندارد

من حالا در ماهیت قضیه نمی‌خواهم وارد بشوم که ضعف‌ها چه بوده است. آن مسائلی است که به ما خیلی ارتباط پیدا نمی‌کند. آنچه که در مرقومه حضرت امام آمده و جوابی که ایشان به حضرت امام نوشتند مسائل را تا حدود زیادی روشن می‌کنند. من از این بعد به مسأله نگاه می‌کنم که جامعه اسلامی در مقابله با خاطرات و مواجهه با توطئه‌های جهانی به این چنین قاطعیتی احتیاج دارد. والله اگر امام از این قاطعیت و صلابت و بی‌رودربایستی بودن در مقابل مسائل برخوردار نبود انقلاب هفت‌کفن پوسانده بود. اصلاً اگر این قاطعیت را امام نداشت انقلاب به پیروزی نمی‌رسید و جمهوری اسلامی تشکیل نمی‌شد.

 

جمهوری اسلامی 19/1/68

نماز جمعه – آیت‌الله موسوی اردبیلی.

مسأله آیت‌الله منتظری در سطح اسماعیل بن جعفر، احمدبن موسی، محمد حنیفه و زیدبن علی است

گاهی معیار ایجاب می‌کند که یک زید و محترمی و یک شخصیت علمی، یک فرد باتقوا و دارای مقام بسیار عالی در میدان باشد و یک وقت هم اقتضا می‌کند در کنار باشد و این نه توطئه و نه جنگ قدرت است.

ما می‌بینیم که این موضوع در دوره ائمه(ع) هم اتفاق افتاده است، در دوره اسماعیل بن جعفر بن محمد این جریان به وقوع پیوست. اسماعیل که گروه اسماعیلیه کنونی در دنیا از او تبعیت می‌کنند و حضرت موسی بن جعفر را قبول ندارند. آنچنان مقام والایی داشته است که حتی قائم مقام رهبری آن حضرت بوده است. محبوب امام صادق(ع) بود، اما دستور این بود که امام موسی بن جعفر(ع) باید امام بعد از امام صادق باشد.

برای خود امام موسی بن جعفر احمدبن موسی که اکنون قبرش در شیراز است و ما برای زیارت به آنجا می‌رویم. مادر این احمدبن موسي، ام احمد، آن مقامی را داشت که حضرت مقداری از اسرار امامت را در پیش ام احمد گذاشته بود و خیلی‌ها فکر می‌کردند که بعد از حضرت موسی بن جعفر(ع) احمدبن موسی امام خواهد بود.

محمد حنفیه با آن مقام والایی که برخوردار است آن دستور جنگی علی بن ابیطالب به او داده است در وقت از دنیا‌ رفتن خود به امام حسن(ع) سفارش محمد حنفیه را نزد او می‌کند که بعد از آن یک دسته  معتقد بودند که راجع به مقام امامت، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که فرزندان حضرت زهرا(س) هستند به عنوان دومین و سومین امام می‌باشند و بنابراین در چهارمین امام بودن محمد حنفیه هیچ شکی روا نمی‌داشتند که هنوز هم ثقفیه معتقدند که محمد حنفیه امام بوده و امام سجاد(ع) در کسوت امامت نبوده است. این قبیل مسائل در نظام اسلامی حل شده است. جریان امام باقر(ع) و زیدبن علی و امثال اینها وجود دارد که حل شده است.

در رابطه با شخصیتی مانند آیت‌الله منتظری در این سطح مطرح هست. ایشان در خصوص مجلس خبرگان نامه‌ای نوشته بودند که آن نامه تعارف نبوده بلکه آنچه را که حضرت امام هم در نامه‌اش اشاره فرموده بود درخواست کرده بود که این مسئولیت به ایشان محول نشود و این مصداق معیار الهی هست.

 

کیهان 8/1/68

جلسه هیئت دولت – مهندس میرحسین موسوی.

همه باید مراقب باشند تا بلندگوی منافقین و لیبرال‌ها نشوند

حضرت امام بدون هیچ ابهامی خطر نفوذ لیبرال‌ها و منافقین را مطرح فرمودند و طبیعی است که همه باید مراقب باشند تا ندانسته و نخواسته بلندگوی لیبرال‌ها نشوند.

مطمئناً ما به سمت لیبرالیزم سیاسی و اقتصادی در هیچ زمینه‌ای نخواهیم رفت و هیچ تزلزلی نسبت به خطوط اساسی انقلابمان احساس نمی‌کنیم.

 

این انقلاب عظیم تاکنون در سایه رهبری و ارشادات حضرتعالی از خطرات مهمی گذشته است.

آیت‌الله منتظری

جمهوری اسلامی 14/1/68

نماز جمعه قم – آیت‌الله جنتی

این عمل مصلحتی بود که امام تشخیص دادند

وقتی رهبری که به وجودآورنده این نظام است و بیشتر از همه به آن علاقمند می‌باشد مصلحت نظام را این چنین تشخیص می‌دهد و رهبر آینده هم آن ار تأیید می‌کند دیگر چانه زدن بی‌مورد است...

جنبه مثبت این قضیه قوی‌تر از جنبه منفی آن است

اگر جمع‌بندی کنیم، جنبه‌های مثبت این قضیه بسیار قوی‌تر از نقاط منفی آن است، درست شبیه جریان قطعنامه است.

آیت‌الله منتظری باسابقه‌ترین عالم در طول مبارزات است

آیت‌الله جنتی در پایان همگان را توصیه نمود تا در برخورد با قضیه رهبری آینده از افراط و تفریط پرهیز نموده و تعادل اسلامی را مراعات نمایند و افزود: نسبت به عالم‌ فقیهی که عمرش را در فقه گذرانده و باسابقه‌ترین عالم در طول مبارزات انقلاب است و آن همه سختی را تحمل کرده و درس‌های فقهی را به‌صورت زنده در حوزة علمیه مطرح نموده نباید افرادی حساب‌ها را با هم مخلوط نمایند و موضوع رهبری آینده را با حساب‌های دیگر خلط نمایند هر حسابی باید در جای خود محفوظ باشد. زیرا انسان باید تقوی داشته و در هر حال خدا را در نظر داشته باشد.

 

سخنران قبل از خطبه‌های نماز جمعه – حجت‌الاسلام کروبی  15/2/68

مردم مطیع هستند

... چون مسائلی بود که با مردم مطرح نمی‌شد و گفته نمی‌شد، چه بسا مردم توجیه نبودند و نمی‌دانستند. مردم مطیع امام هستند و قضایا برایشان حل است، اما این ابهام برای عده‌ای وجود داشت.

امام در این جریان بسیار خون‌دل خوردند

... خون دل‌هایی که امام خورده بود، درد دل‌هایی که امام داشت، نامه‌هایی که امام نوشته بود، مذاکراتی که امام کرده بود، نفوذهایی که گروهک‌ها داشتند، شیطنت‌هایی که آنها می‌کردند، گزارش‌های غلطی که آنها می‌دادند، متأسفانه نظام را به‌طور کلی زیر سؤال برده بودند...

عزرائیل چاره مریض‌هایی است که این جزوه معالجه‌شان نکند

این جزوه (نامه حجت‌الاسلام احمد خمینی به آیت‌الله منتظری) را هرکس بخواند و نه هر منصفی بخواند، اشکش ریخته می‌شود و پی می‌برد که این امام با این عظمت چه خون دل‌هایی در این قضیه خورده و چه تحملی داشته و چه سعه صدری داشته و تعجب می‌کند که امام در مهر 65 نامه می‌نویسد و آن جواب‌های گستاخانه و بد به امام داده می‌شود و او با این همه رشادت و با این همه شهامت و با این همه قاطعیت و با این همه صراحت به خاطر یک مصلحت مهم و اهمی تحمل می‌کند. هرکدام از دوستان خوانده‌اند بی‌اختیار گفته‌اند تکان خوردیم و اشکمان درآمده و به شما عرض کنیم گریه کردیم. ما صمیمانه تشکر می‌کنیم از این جزوه بسیار روشن‌کننده نه آنکه آدم‌های منصف را بلکه آدم‌های مریض هم بخوانند واقعاً دیگر معالجه می‌شوند. مگر آنکه مریض باشد و دیگر مریض خیلی صعب‌المعالج باشد. مریض خیلی مریض باشد. فی قلوبهم مرض باشد که او دیگر جز عزرائیل کس دیگری کاریش نمی‌کند.

نظرات آیت‌الله صانعی

کیهان 18/2/68

این تصمیم برای امام بسیار دشوار بود

اگر امام چنین تصمیمی می‌گیرد به علت آن است که چاره‌ای جز آن نیست و حتی بعد از آن تصمیم ایشان سه بار گریه می‌کنند برای اینکه فقط مصالح جامعه از همه امور بالاتر است.

خدا نمی‌خواست که این فقیه بزرگوار وسیله ضربه زدن به اسلام بشود

دشمن می‌خواست از کانال تقوا – فضیلت – فقه و تعهد نفوذ کند و معلوم نبود که در صورت موفقیت در این کار چه بلایی بر سر ایران می‌آمد که ما هنوز عمق آن فاجعه را درک نکرده‌ایم. خدا نمی‌خواست  که آیت‌الله منتظری وسیله‌ای بشوند برای ضرر به اسلام و این لطفی بود که خداوند شامل حال این فقیه بزرگوار کرد...

امام در مقابل مصلحت نظام همه چیز را فدا می‌کنند

امام با همه عواطف و علایق خود وقتی خطر را احساس می‌کنند و نظام را در خطر می‌بینند همه احساسات را کنار گذاشته و حاصل عمر خود را فدا می‌کنند.

 

نظرات نمایندگان مجلس شورای اسلامی

جمهوری اسلامی 21/1/68

مجلس شورای اسلامی – حجت‌الاسلام رفسنجانی

در دورانی که نمایندگان محترم اینجا حضور نداشتند و مجلس تعطیل بود یکی از حوادث نادر، مهم، تاریخی، کم‌سابقه و شاید از جهتی بی‌سابقه در کشور و انقلاب ما اتفاق افتاد.

نظام نیازمند رهبری پولادین و نفوذناپذیر است

واقعیت و حقیقت مطلب همان است که امام با همان شیوه همیشگی‌شان به‌طور روشن با مردم درمیان گذاشتند و این یکی از ویژگی‌های حضرت امام است که مطالب را پوست کنده و صریح و قابل درک با مردم مطرح می‌کنند که اعتماد مردم از این ناحیه می‌تواند حلال بسیاری از مشکلات باشد و همیشه این طور بوده است. حضرت امام محور این اقدام را مصلحت نظام مطرح کردند و علت و عامل را همان دو موضوع مهمی که در جوابی که فرموده بودند آورده‌اند که مربوط می‌شود به مدیریت و مسئولیت رهبری نظام انقلابی و اسلامی که در کوران حوادث جهان نیاز به رهبری پولادین و نفوذناپذیر دارد که همگان این مسأله را در متن پاسخ حضرت امام دیدند و شنیدند.

 

اختلاف نظری وجود ندارد

مسأله اینکه میان حضرت امام و آیت‌الله منتظری اختلاف نظری هم وجود داشته باشد نیز چیزی نیست که جا بیفتد چون آیت‌الله منتظری با صراحت و قاطعیت اعلام اطاعت کردند حتی قبل از این پاسخ، ایشان وقتی فهمیدند نظر امام این است که در مقام قائم مقام رهبری نباشند خودشان استعفا دادند.

مردم تصمیمات رهبری را همیشه به نفع دیده‌اند

رهبری در کشور ما به‌صورت ولایتی است که جزو معتقدات اصلی و اصولی پایگاه انقلاب ما است. مردم در طول دوران مبارزه و بعد از پیروزی انقلاب همیشه تصمیمات حضرت امام را در جهت منافع دیدند.

علاقه امام به آیت‌الله منتظری در کل کره زمین یگانه است

ملت ما، روحانیت شریف ما، مسئولان کشور و خبرگان ملت یکپارچه در پشت سر تصمیمات حضرت امام ایستاده‌اند و از آن حمایت می‌کنند و ما نمایندگان مجلس هم جزو همین مردم و همین مسئولان هستیم که در همین راه قدم برمی‌داریم.

... در برنامه حضرت امام پرونده رهبری با پرونده علمی و حوزه‌ای آیت‌الله منتظری از هم جدا شد. این مقام علمی و حوزه‌ای جای خودش را دارد که حوزه و علما و مردم از ان استفاده خواهند کرد و مسأله رهبری هم جای خودش را دارد که قطعاً حضرت امام برای آن فکری دارند که در موقع مقتضی فکرشان را ارائه خواهند داد – بنابراین ما صمیمانه از مقام معظم رهبری تشکر می‌کنیم که اینگونه صلابت خودشان را برای حفظ نظام و مصلحت نظام اجرا می‌کنند و هیچ چیز و هیچ گونه علایق شخصی و هیچ گونه رابطه نمی‌تواند مانع تصمیم و اجرای تصمیماتشان باشد و ما می‌دانیم که ایشان این تصمیم را از لحاظ احساس و عاطفی با چه تلخی اتخاذ کردند. قطعاً علاقه ایشان به آیت‌الله منتظری از لحاظ عاطفی در کل این کره زمین یگانه است اما وقتی که نظام چیزی را می‌طلبد و وقتی که مصلحت اسلام می‌طلبد همه چیز را باید فدا کرد که ایشان کردند و این هم درسی است برای ما که این راه را ادامه بدهیم.

 

رسالت 13/2/68

مجلس شورای اسلامی – مجید انصاری

امام مدت‌های مدیدی کوشش کردند تا آیت‌الله منتظری را نجات دهند

هرگز تصور نشود که حضرت امام بدون مقدمه و به‌طور عجولانه نسبت به امر مهم برکناری و عزل آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری اتخاذ تصمیم فرمودند گرچه امام از همان اول بر اساس شناخت دقیقی که از خصوصیات اخلاقی و توان مدیریتی آیت‌الله منتظری داشتند، با قائم مقامی ایشان مخالف بودند.

اما پس از انتخابشان توسط خبرگان تمامی همت خود را با کمال تواضع و در سطحی بسیار گسترده به کار گرفتند تا نقاط ضعفی که ایشان داشتند جبران و دامن شخصیتشان را از اتهامات و وابستگی به تبهکاران پاک کنند. خدا می‌داند که امام با صبری فوق تصور و با درایت و تیزبینی و پشتکاری بسیار مجدانه از هر طریق ممکن که احتمال فایده می‌دادند، نسبت به راهنمایی و نجات آیت‌الله منتظری از دامی که شیادان برایشان گسترده بودند، اقدام فرمودند. جلسات متعدد و طولانی نصایح و هشدارهای کتبی، اعزام اشخاص موجه جهت تدوین و توضیح حقایقی که اطراف آیت‌الله منتظری و در بیشت ایشان می‌گذشت و صدها اقدام دیگر که متأسفانه آیت‌الله منتظری از حوادث بیت اطراف خودشان یا بی‌خبر بوده‌اند یا با عینک خوش‌بینی همین جنایتکاران به چشمشان دیده بودند همه زشتی‌های آنها را زیبایی و تمام سیرت‌های بدتر از شیطان آنها را ملائکه می‌دیدند.

امام در این جریان بیش از تمام طول مبارزه‌اشان خون دل خوردند

... امامی که با یک سیر صلابت و استواری دربرابر همه قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها ایستاده و کمترین انعطاف و تزلزلی در برابر تهدیدات جدی آنان به خود راه ندادند تنها برای حفظ اسلام و نظام و حفظ شخصیت و شأنیت آیت‌الله منتظری چندین سال دندان روی جگر گذاشتند و خون دلی که از این رهگذر خوردند، بیش از خون دلی بود که در طول مدت مبارزه قبل و بعد از پیروزی خورده و تحمل کرده بودند...  و تهمت‌هاي منافقين كه نظام را متهم به شكنجه و بي‌عدالتي و قتل‌عام در زندان‌ها مي‌كردند، تكرار مي‌شد...

 

رسالت 28/1/68

مجلس شورای اسلامی – علی موحدی ساوجی

ایشان سربازی فداکار برای اسلام و انقلاب و رهبری هستند.

... این حادثه برای همه ما مخصوصاً برای امام امت این ناخدای کشتی انقلاب مقدس اسلامی بسیار تلخ و گران بود و پذیرش آن توسط مقام معظم رهبری در عین اینکه نسبت به همه فقها، علما، یاران، مسئولان بلندپایه کشور و همه خدمتگزاران به انقلاب اسلامی کمال احترام را قائل هستیم و خصوصاً نسبت به آن فقیه عالیقدر که از آغاز نهضت اسلامی دوشادوش و پشت سر امام حرکت کرده و الحق نه تنها شاگرد بلکه سربازی مطیع و فداکار برای اسلام و انقلاب اسلامی و رهبر معظم آن بوده است، تمام علاقه و محبت و ارادت را نسبت به این فقیه عالیقدر داریم و نسبت به نقش بسیار عظیمی که در ارتباط با پیروزی انقلاب و حمایت و پشتیبانی از امام و رهبر عزیز هم دارد، ایفا کرده است، ایشان را می‌ستاییم...

 

رسالت 13/2/68

مجلس شورای اسلامی – حسن مختاری – نماینده نجف‌آباد

مردم نجف‌آباد افتخار دارند که شخصیتی چون حاصل عمر امام را پرورش داده‌اند.

مردم شهیدپرور نجف‌آباد خواستار زنده ماندن دین خدا هستند و هیچگاه دست از حمایت اسلام و ولایت فقیه برنخواهند داشت و گوش به فرمان رهبر بوده و هستند. مردمی که افتخار دارند به سهم خود شخصیتی چون فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله منتظری را که به فرموده امام عزیز حاصل عمر ایشان است پرورش داده‌اند انتظاری جز این نیست و اگر مسئولین و یا افرادی سعی کرده‌اند چهره این مردم را غیر از این جلوه دهند و در ذهن بزرگان چهره دیگری به وجود بیاورند، انصاف را رعایت نکرده‌اند و در حق این مردم آشکارا ظلم شده است...

 

رسالت 11/2/68

مجلس شورای اسلامی – صادق خلخالی 

چرا در مورد حاصل عمر امام که 30 سال سابقه مبارزه داشت این طور صحبت می‌شود

حضرت امام امت در جوابیه ایشان، هم خطاب داشتند و هم عتاب داشتند. خیلی محترمانه و ظریف فرمودند که شما حاصل عمر من هستید. یعنی حاصل عمر فقاهت، حاصل عمر درس حاصل عمر پژوهش، حاصل عمر عقل و اندیشه. این یک مسأله است که نمی‌شود آن را به آسانی گرفت. متأسفانه بعضی‌ها اینجا مسأله را عکس می‌گیرند و می‌روند سراغ نقایص و نارسایی‌ها و کاستی‌ها، من ندیدم از اهل قلم و بیان کسی بخواهد درباره حاصل عمر حضرت امام امت صحبت کند، حاصل عمری که مانند شمع سوخت و 30 سال مبارزه کرد و زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها، الهام داده و کمک کرد...

اما در بعضی از مقالات و در بعضی از بیانات می‌بینیم مسأله را جوری مطرح می‌کنند که من باب مثل توهین (شاید آن هم قصد توهین نداشته باشند) کمال و صدق و محبت ببین نه نقص گناه، که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند.

وقتی مهدی هاشمی را «مفسد» و «فاسق» می‌دانیم چرا به حرف‌های او استناد می‌کنیم؟!

آقای مهدی هاشمی یک آدم فاسد مفسد، فاسق، قاتل، آدمکش ساواکی، نمی‌دانم منافق، با این القاب و اوصافی که قبول دارید و قبول داریم آیا حرف ایشان درباره کسی اصلاً حجيت دارد تا اینکه بخواهیم استناد به آن حرف‌ها کنیم. یک دانه از این حرف‌ها، همین دروغگویی، همین فاسق بودن، همین قاتل بودن، همین ساواکی بودن کفایت می‌کند که حرف انسان را از اعتبار بیندازد.

باید یک مرجع تقلید در رأس مملکت باشد

امام امت، هم در کتاب بیع خود و هم در کتاب حکومت اسلامی خود راجع به این مسأله قلم‌فرسایی کردند که مرجعیت و رهبریت باید در یک جا متمرکز بشود... ولی اگر صلاح بشود که یک نفر مجتهد جامعی بخواهد در رأس مملکت بوده باشد که باید قید شود در قانون که مشاوره و مشورت کند. با ولی‌فقیه، هر که بوده باشد، با مرجع تقلید هر کسی بوده باشد.

یک عده ضدانقلاب خودشان را برای رهبری آماده کرده‌اند

و بعضی‌ها را من شنیدم که بعد از اینکه آقای منتظری استعفا داده‌اند، قبا، لباده و عبایشان را تازه دوخته‌اند و جور و منظم کرده‌اند و از این ضدانقلاب‌ها که دیگر نمی‌خواهم اسمشان را در اینجا ببرم، حاضر کرده‌اند خودشان را که در آینده مرجع کنند.

شماها قشری هستید طرفدار انجمن حجتیه بودید، ضدانقلاب بودید، افرادی که همیشه ضربه به انقلاب زدند، در مراکز حساس نشستند، وضع زندگی خودشان را منظم و مرتب کردند و حالا بخواهند برای ما در آینده مرجع بشوند. «هیهات مناالذله» ما زیربار ذلت نمی‌رویم.

 

کیهان 21/2/68

اظهارات حجت‌الاسلام خلخالی درباره استعفای آیت‌الله منتظری

ملت بزرگ و آگاه ایران می‌داند که تصمیم اخیر حضرت امام امت روحی فداه در قبول استعفای حضرت آیت‌الله منتظری به منزله جام زهر کشنده دیگری بود که آن وجود مقدس سرکشیدند و حاصل عمر خویش را در این زمینه فدای اسلام و انقلاب نمودند. آنچه موجب این امر گردید در یک لحظه و زمان محدود جنبه عملی به خود نگرفت، بلکه پس از مراسلات و مکاتبات بیشمار از طرف معظم له در طول بیش از سه سال انجام گرفت  و خلاصه آن همه جریانات جانکاه در یک نقطه اساسی نهفته است:

1- حمایت آیت‌الله منتظری از مهدی هاشمی و باند خطرناک او بود که به عناوین مختلفه جزو مفسدین فی‌الارض محسوب می‌شد.

2- طرفداری از لیبرال‌ها و دارودسته بازرگان که در این چند سال جز تیزکردن دشنه خونین منافقین کاری را به نفع ملت مظلوم ایران انجام نداده‌اند و سکوت مطلق آنها درباره شهادت استاد عالیقدر شهید مطهری، شهیدبهشتی، رجایی، باهنر، آیت‌الله صدوقی، دستغیب، اشرفی اصفهانی، مدنی، قاضی، طباطبایی، قدوسی، هاشمی‌نژاد و شهید محمد منتظری فرزند سزاوار شهادت ایشان و شهدای بی‌شمار دیگر، سند روسیاهی و موضعگیری خصمانه این گروه در مقابل جمهوری اسلامی ایران می‌باشد و آیا کسی می‌تواند طرفداری از اینگونه افراد را وجهه همت خود قرار دهد تا آنها در آینده به خیال خام خود حکومت را در دست گیرند.

3- طرفداری از منافقین خلق که در هر فرصت خواسته‌اند دشنه پرخون خود را بر پیکر این ملت وارد سازند که نمونه کامل آن را در جریان مرصاد شاهد بودیم.

کسانی که در داخل و خارج از کشور برای براندازی اسلام و قرآن سر در آخور امریکا و آل سعود و صدام و حسنی مبارک دارند، اصلاً شایسته طرفداری می‌باشند؟ کسی که نداند آنها مانند افعی خطرناک می‌باشند که در یک لحظه مناسب از توبره درآمده و ملت و اسلام را خواهند گزید. درباره این سه موضوع حضرت آیت‌الله منتظری باید جواب صریح بیان دارند تا ملت ایران قانع شود.

 

راه مجاهد:

آیت‌الله خلخالی برای قانع شدن ملت توضیح خواسته‌اند، به نظر می‌رسد که این شیوه خوبی است که باید زمینه آن فراهم شود.

حضرت آیت‌الله منتظری توضیحات مختصر و صریحی در اولین جلسه درس خود بعد از ماه رمضان داده‌اند.

 


 

نظرات اساتید حوزه علمیه قم درباره مقام علمی آیت‌الله منتظری

آیت‌الله احمد جنتی

(نقل از کتاب فقیه عالیقدر جلد 2 – 25/7/63)

بسم الله الرحمن الرحیم آشنایی من با حضرت آیت‌الله منتظری از اوایل طلبگی یعنی حدود سال 1320 بود. ایشان در مدرسة جدة بزرگ اصفهان تحصیل می‌کردند و با پدر من هم مباحثه بودند. من هم در آن سال‌ها تازه جهت تحصیل علوم دینیه به مدرسه رفته بودم و در ضمن دوستان و همدرسان پدرم با ایشان هم آشنا بودم. آیت‌الله منتظری از شاگردان مبرز حضرت امام بودند و در مبارزات هم از کهن‌ترین وفادارترین و قاطع‌ترین یاران امام در همقدران خود بودند مقام علمی ایشان در سطح فقیهی خوش‌ذوق، تیزفهم، پرمطالعه، پرسابقه، خوش‌انتخاب و سلیس‌الذهن است ایشان در درس‌هایی که شرکت می‌کردند معمولاً از بهترین شاگردان بودند. تقریراتی که از درس‌های مرحوم آیت‌الله بروجردی نوشته‌اند و اضافاتی که به‌صورت توضیح یا اشکال افزوده‌اند، گویای اوصافی است که ذکر شد، به علاوه روانی قلم و حسن تقریر.

معمولاً آنها که از دیر زمان با ایشان آشنا بوده‌اند به خوبی می‌توانند مراتب بالا را تأیید کنند. حوزه‌های علمیه نیز نوعاً در مقابل شخصیت علمی ایشان خضوع دارند. هرچند مسائل خاصی سبب شده که جمعی از اعتراف به این حقایق روشن سرباز زنند. یکی بی‌پیرایگی او که باعث شده جمعی که از یک مجتهد یا مرجع انتظارات دیگری دارند مقام علمی ایشان را نتوانند تصدیق کنند و دیگر که دلیل اصلی‌تر است، رنگ انقلابی و حمایت بی‌چون و چرای او از مقام رهبری و معرفی ایشان به عنوان مرجع منحصر به فرد است که قشر بی‌علاقه به انقلاب روحانیت که وضع گذشته را ترجیح می‌دادند و معتقد بودند ما باید کار خودمان را بکنیم و به کار دیگران دخالت نکنیم و مخصوصاً بر امام به علت موقعیت اجتماعی فوق‌العاده‌اش رشک می‌بردند، مسائل را از موضع رقابت‌ها می‌نگریستند و گاه جرأت می‌کردند موقعیت علمی امام را نیز زیر سؤال ببرند طبعاً در مورد آیت‌الله منتظری سؤال‌هایی طرح می‌کردند و از جمله در مقام علمی در حد یک مرجع تردید داشتند و هنوز هم دارند.

تخصص عمده آیت‌الله منتظری در فقه، اصول و فلسفه است که معمولاً فقهای ما در این رشته‌ها غالباً در رشته اول تخصص دارند.

نقش آیت‌الله منتظری در مبارزات، پس از مقام رهبری نقش اول است. او در تمام مراحل از آغاز بدون سستی و تردید قاطعانه به دنبال امام حرکت کرد و همه جا با صراحت مسائل را طرح کرد. در اعلامیه‌ها معمولاً نخستین امضا از ایشان بود و بسیاری به اعتماد و دلگرمی ایشان امضا می‌کردند.

طرح‌ها نوعاً با همفکری و مشورت او ریخته می‌شد. البته این هرگز به معنای انکار سهم ارزنده و مؤثر با سایر عناصر ارزنده انقلاب نیست.

در هجرت به تهران هنگام دستگیری امام و دعوت دیگران و تشکیل جلسات و هدایت جریان‌ها، ایشان نقش کارگردان داشت.

در اعلاميه تعیین مرجعیت امام، پیشگام بود. در اعتصابات، اعتصاب یک هفته‌ای نجف‌آباد و بستن مغازه‌ها در تمام شهرها از همه جا چشمگیرتر بود. وضع مبارزاتی او را از حساسیت فوق‌العاده ساواک نسبت به او و فرزندش و زادگاهش باید دریافت. فشار بر ایشان از همه بیشتر بود. و هیچ کس در سطح علمی – اجتماعی او، همانند او رنج نکشید. با اینکه عنصرهای سازش‌ناپذیر و صبور و زجرکشیده دیگر مانند مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی نیز بودند که با مقاومت‌هایشان رژیم را به ستوه آورده بودند و کلاً وعدالله الحسنی و جزاهم عن الاسلام والمسلمین خیرا.

پس از پیروزی انقلاب هم ایشان همچنان استوار و مستقیم به خط و نقش گذشتة خود بدون کمترین سستی و ضعف ادامه داد با اینکه هرکس دیگری به جای او بود و در شرایط او قرار می‌گرفت و آنچه بر ایشان رفت بر او می‌رفت لااقل در حرکت کند می‌شد و از این آزمایش سخت و دردناک این چنین سالم از آب بیرون نمی‌آمد اما اخلاص و انگیزه‌های خودجوش انقلابی او اجازه سستی و کندی و عکس‌العمل منفی نشان دادن در مقابل ناملایمات را نداد.

فما وهنوالما اصابهم فی سبیل الله و ماضعفوا و ما استکانوا.

 

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی

نقل از کتاب فقیه عالیقدر جلد 2 و پیام انقلاب 7/3/63

من در همان دوران تحصیلم که در حوزه علمیه تهران بودم یعنی تقریباً سال‌های 30 تا 34 گاهی با حضرت آیت‌الله منتظری که به تهران تشریف می‌آوردند در کتابخانه‌ها مأنوس بودیم و مرحوم شهید مطهری رضوان الله علیه هم تقریباً همان اولین دورة امتحانات مدرسین که شروع شده بود از قم به تهران آمد و در امتحانات شرکت کرد و در رشته معقول شاگرد اول شد. بعد کم کم به مدرسه مروی آمد. و در کنار حجره ما حجره داشت. همان حجره رو به قبله. و با این بزرگوار آنجا مأنوس بودیم. بعد هم من که به قم آمدم بایستی درس مرحوم آیت‌الله بروجردی را می‌نوشتیم و جزوه درس را به ممتحن ارائه می‌دادیم تا به عنوان طلبه رسمی درس خارج‌خوان قبول می‌شدیم. حضرت آيت‌الله‌العظمي منتظري ازطرف حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی جز اعضای هیأت ممتحنه بود و با آن بزرگوار مأنوس بودیم و در حقیقت امتحان می‌کرد و جزوه ما را ایشان می‌دیدند، چون ایشان از شاگردان به نام مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی بودند. دیگران که می‌خواستند جزوه درس را تنظیم کنند و ببینند، ایشان می‌دیدند گاهی ایشان در جلسه خصوصی مرحوم استاد علامه طباطبایی حضور پیدا می‌کردند که آنجا خدمت ایشان می‌رسیدیم و ایشان از آن نظر که جزء اساتید معروف حوزه علمیه قم بودند، در جلساتی که مدرسین تشکیل می‌دادند حضور پیدا می‌کردند و تبادل نظر می‌شد و نظرات ایشان در حد وسیع محترم بود و مقام و برجستگی ایشان برای همگان معلوم بود.

آیت‌الله آذری قمی 19/1/1364

نقل از کتاب فقیه عالیقدر جلد 2 صفحه 332 و پیام انقلاب 7/3/62

در سال 1320 که در حوزه علمیه قم طلبه بودم آیت‌الله منتظری مدرسی بود که ادبیات درس می‌گفت. در آن زمان با مرحوم شهید آیت‌الله مطهری درس می‌خواندیم و بحث می‌کردیم و حضرت آیت‌الله العظمی منتظری معروف بود به اینکه مدرس خوبی است و درس خوب می‌دهد. بعد یکی دو سال ما رفتیم به بروجرد که حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی آنجا بودند و تدریس می‌کردند. درس را خوب برای پسرشان می‌گفتند. لکن آنهایی هم که از قم آمده بودند شرکت می‌کردند. من جمله مرحوم شهید مطهری و آیت‌الله منتظری. آشنایی ما در حدود دو سه ماهی از آنجا شروع شد، یعنی در تابستانی که ما به بروجرد رفته بودیم. ایشان از شاگردان بنام و مورد توجه آقای بروجردی بود و در درس فقه و اصول شرکت می‌کرد. البته دوستی و آشنایی طلبگی آنقدر خرجی ندارد و یادم هست که تعدادی بودیم که برای تبلیغات برویم بیرون، و در آن موقع رسم بود که به مبلغین پول هم می‌دادند و ما قرار شد که پول نگیریم که حضرت امام خمینی که آن موقع به ایشان حاج آقا روح الله می‌گفتند و یک وجه مشترکی برای ما درست کرده و ما را به آقای بروجردی معرفی کردند، و آقای منتظری در آن زمان هم در درس آقای بروجردی شرکت می‌کرد و هم از فضلا بود و در درس حضرت امام نیز شرکت می‌کرد و با آقای مطهری درس خارج را نیز شروع کردند و اولین افراد درس خارج حضرت امام، آقای مطهری و آقای منتظری بودند که من در جریان طرح اعتبارنامه مجلس تأکید کردم که اولین کسی که به امام ایمان آورد آقای منتظری بود و منظورم این بود غیر از رابطه درسی یک رابطه دوستی بین آقای منتظری و مطهری و حضرت امام برقرار شد. و ارتباط در آن موقع بیشتر از این مقدار نبود. از خصوصیات مرحوم آیت‌الله بروجردی این بود که درسش را اجازه نمی‌داد کسی چاپ کند و اجازه اجتهاد نمی‌داد و خیلی در این جهت احتیاط می‌کرد ولی در مورد آیت‌الله منتظری که کتاب صلوه جمعه و نماز مسافر را که تقریرات درس آن مرحوم بود، اجازه داد چاپ کند و آثارش هم موجود است و این یک امتیازی بود در حوزه علمیه برای فاضلی که اجازه داده می‌شد قبلاً تقریراتش را چاپ کند.

از طرفی همه به خاطر دارند که مردم نجف‌آباد خیلی تأکید داشتند که ایشان را ببرند نجف‌آباد و در آنجا بمانند برای مردم که حضرت آیت‌الله بروجردی فرموده بودند آقای منتظری باید در حوزه علمیه باشد و محصلین و همه مردم استفاده بکنند. اجمالاً یک چنین عنایت و توجهی آقای بروجردی آن موقع به ایشان داشتند.

همچنین در آن زمان آقای منتظری و آقای مطهری در خدمت امام فلسفه تلمذ می‌کردند بعد از فوت آیت‌الله بروجردی چیزی که ما را به هم نزدیک‌تر کرد، نهضت حضرت امام بود.

نقل از کتاب فقیه عالیقدر جلد دوم صفحه 340 و مجله پاسدار اسلام آبان 1363

من عضو خبرگان هستم و در این اجلاسیه سال دوم، کمیسیون 107 و 109 تشکیل شد و من هم از اعضای آن کمیسیون هستم که وظیفه آن کمیسیون بحث، پیرامون مسائل مرجعیت و رهبری و بهترین شیوه برای انتخابات رهبری می‌باشد، لذا بهتر می‌دانیم که از اظهارنظر در مورد شخص به خصوصی خودداری کنم که در حقیقت یک پیشداوری نباشد و من با این پیشداوری‌ها که برخی می‌کنند مخالفم زیرا اعتقادم این است که اگر از راه مجلس خبرگان و بحث و تحقیق پیرامون افرادی که در مظان این جهت هستند وارد شویم و از نظر علمی مسائل را بررسی کنیم و یک شیوه کلی اتخاذ نماییم بهتر و درست‌تر است زیرا اگر از راه تحقیق و بررسی دقیق و بحث بی‌طرفانه به مسأله برسیم نه تنها در جامعه بهتر جا می‌افتد که در دنیا نیز مورد قبول واقع خواهد شد و اما راجع به شخص حضرت آیت‌الله منتظری در موارد مختلف نظر خود را عرض کرده ام و حتی در مجلس و در جلسات خصوصی و شاید عمومی، نظرم را در مورد ایشان، هم از نظر ویژگی‌هایی که در ایشان هست و هم از نظر علمیت صحبت کرده ام.

آنچه الان می‌توانم بگویم این است که در علما و مراجع سابق ما شیوه‌ای مرسوم بوده که اگر فردی را به عنوان فالاعلم می‌خواستند معرفی کنند، این بود که اگر مسأله‌ای از مرجع وقت سؤال می‌شد و ایشان نظری در آن نداشتند – و نظرشان مثلاً احتیاط بود – یا به‌طور جزئی می‌گفتند در این مسأله به فلان شخص مراجعه کنید و یا هم به‌طور کلی می‌گفتند احتیاطات را به فلان شخص مراجعه کنید. و این شیوه‌ای بوده است که حاضرین آن را ملاک می‌گرفتند برای فالاعلم.

من یادم می‌آید که پس از وفات مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی جمله‌ای نظیر همین که عرض شد درباره مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی از ایشان شنیده شده بود و همین ملاکی برای مرجعیت آیت‌الله بروجردی در میان جامعه و حتی اهل علم قرار گرفت.

در مورد آقای منتظری من نظر شخص خودم را الان صلاح نمی‌دانم بگویم روی همان حساب و موقعیت که گفته شد ولی دو سه مورد شنیده ام که امام مدظله العالی بالخصوص مسائلی را به آقای منتظری ارجاع کرده‌اند – در یکی دو سال قبل از شورای سرپرستی صداوسیما شنیدم که از امام درخواست کرده بودند که حد و حدود موسیقی و غنا را برای ما مشخص بفرمایید که مورد عمل قرار گیرد. ایشان ارجاع فرموده بودند به آقای منتظری.

یکی هم – ظاهراً – در مورد تعزیرات بود که آیا تعزیرات شامل تعزیرات مالی هم می‌شود و جریمه‌های مالی از مسائل تعزیرات است یا نه؟! این هم آن طور که نظرم هست از برخی از اعضای شورای عالی قضائی در یکی دو مورد شنیده ام که یک مورد را یقین دارم که امام فرموده بودند: من خودم حتی نظرم مخالف با این مطلب است، ولی به آقای منتظری مراجعه کنید اگر ایشان نظر داد، درست است و شما به آن عمل کنید.

این ملاک و نشانه‌ای است که بین سلف از علما و مراجع معمول بوده و خود ملاکی است که امام ایشان را به عنوان فالاعلم می‌شناسند.

 

راه مجاهد شماره 55

امام خمینی از زبان آیت‌الله منتظری

آیت‌الله منتظری پس از رحلت امام (ره) در خرداد 68 طی مصاحبه‌ای چاپ نشده خاطرات خود را از سوابق دوستی چهل ساله خود با امام به زبان آورده‌اند.

آیت‌الله منتظری صالح‌ترین شخصی هستند که قادرند ابعاد اسلامی علمی و انقلابی امام را شکافته و معرفی کنند.

به دلیل اهمیت تاریخی این مصاحبه و مطالب مهمی که در آن وجود دارد برآن شدیم تا به چاپ نکات مهم این مصاحبه در دو بخش اقدام کنیم.

·       فوت آیت‌الله بروجردی و مرجعیت امام خمینی

بعد از فوت آیت‌الله بروجردی که بیوت مراجع فعال شده بود، از نظر علمی ما و شهید مطهری به ایشان نظر داشتیم ولی ایشان حتی‌المقدور از فعالیت برای مرجعیت فرار می‌کردند و حاضر نمی‌شدند کاری انجام دهند. یادم هست وقتی آیت‌الله بروجردی مرحوم شده بودند من شب رفتم منزل امام و آن موقع منزل هر مرجعی شلوغ بود و رفت و آمد و صحبت از رساله بود. ولی ایشان رساله و حاشیه عروه و زمینه داشتند ولی چاپ نشده بود و ما هم می‌دیدم که ایشان مشغول تکمیل حاشیه هستند معذلک ایشان حاضر نبودند در صحنه بیایند. آن شب در منزل ایشان در قم نماز را با ایشان خواندم و حدود یک ساعت و نیم با ایشان پیرامون مرجعیت و مراجع و آقای حکیم صحبت‌هایی کردم که ایشان در مورد آقای حکیم می‌گفتند من ایشان را ندیده ام. فقط کتاب مستمسک ایشان را مطالعه کرده ام و امام هیچ خودشان را در معرض آقایی و مرجعیت قرار نمی‌دادند. حتی در مورد گرفتن جلسه فاتحه برای مرحوم آیت‌الله بروجردی که هر کسی سعی می‌کرد زودتر از دیگری بگیرد ایشان اصلاً حاضر نمی‌شدند و کنار ایستاده بودند. چون معنایش این بود که ایشان خودشان را می‌خواهند مطرح کنند تا بالاخره روزهای 15-16 فوت آقای بروجردی شاگردان ایشان با اصرار یک جلسه خودشان به نام ایشان گرفتند و حتی آن روزها که روزنامه‌نگاران از تهران می‌آمدند و با مراجع مصاحبه می‌کردند ایشان حاضر نبودند و خودشان را کنار می‌کشیدند تنها بعضی شاگردان علاقمند به ایشان برای روزنامه‌ها چیزهایی می‌گفتند.

·       مبارزات امام با انجمن‌های ایالتی و ولایتی

ولی هنگامی که جریان انجمن‌های ایالتی و ولایتی پیش آمد و همه علما و مراجع اعلامیه دادند. اعلامیه‌های ایشان خیلی کوبنده و تند بود علیه رژیم شاه و همین معنی باعث شد که مردم ایشان را بشناسند، البته ماها و خواص که می‌شناختند ولی مثل سایر مراجع در بین مردم ایشان عنوان نداشتند و مبارزات و موضع‌گیری‌های ایشان در مقابل لوایح ششگانه شاه و جریان انجمن‌های ایالتی و ولایتی ایشان را بین مردم مطرح ساخت و بازار تهران و سایر شهرستان‌ها به ایشان متوجه شدند. خود ایشان هم در تماس با علمای شهرستان‌ها فعال بودند نامه‌ها و مکاتبات زیادی با آنها داشتند. یک روز صبح یادم هست خدمت ایشان رسیدم فرمودند من دیشب اصلاً نخوابیدم و صد نامه برای علما و روحانیون شهرستان‌ها نوشتم به خط خودم راجع به وظیفه آنها در مقابل رژیم شاه و اینکه چرا آنها ساکت نشسته‌اند.

·       ملاقات آیت‌الله منتظری با آقای حکیم در مورد مرجعیت امام

یادم است در سفر اول که قاچاقی به عتبات مشرف شدم ایشان آن موقع در ترکیه تبعید بودند و سیاست رژیم شاه این بود که می‌خواست از ناحیه قم راحت باشد. مرجع را در نجف معرفی می‌نمود و بیشتر مرحوم آقای حکیم را به عنوان مرجع معرفی کرده بود تا از تهران دور باشد و از اوضاع ایران حتی‌المقدور بی‌خبر باشد و در ذهن آقای حکیم کرده بودند که اطرافیان آقای خمینی از نهضت آزادی‌ها و حزبی‌ها و بچه‌های تند می‌باشند و می‌خواهند مرجع‌تراشی نمایند و ایشان را مرجع کنند و خود ایشان نیز درصدد مرجع شدن می‌باشد. و من می‌دانستم ذهن مرحوم آقای حکیم را نسبت به امام پر کرده‌اند لذا من در اولین سفرم که به نجف رفتم توسط آقای عمید زنجانی وقت ملاقات با آقای حکیم خواستم و با اینکه می‌گفتند ایشان معمولاً وقت خصوصی به کسی نمی‌دادند. ولی من حدود سه ربع ساعت در مورد آقای خمینی با ایشان صحبت کردم و به ایشان عرض کردم من خدا را گواه می‌گیرم که از آن روزی که من با ایشان آشنا شدم یک قدم برای مرجعیت خودشان برنداشتند و حتی بعد از فوت مرحوم آقای بروجردی هرچه به ایشان اصرار کردند رساله چاپ کنند حاضر نشدند تا اینکه مسأله لوایح ضداسلام رژیم پیش آمد و ایشان احساس وظیفه نمودند و اعلامیه‌های کوبنده و تندی را علیه آنها منتشر نمودند مردم آن موقع به ایشان رو آوردند و ایشان را به عنوان مرجع قبول نمودند، حالا مردم از ایشان استقبال کردند گناه ایشان و... در مورد چنین افرادی حزبی و نهضت آزادی در اطراف ایشان که آقای حکیم ذکر می‌کردند که آقایان نهضت آزادی توسط من از آقای خمینی ملاقات خصوصی می‌خواستند و ایشان قبول نکردند.

·       انجام کارهای درسی و علمی در کنار کارهای سیاسی و انقلابی

امام در حین اشتغال به مبارزات و کارهای سیاسی هیچگاه از کارهای درسی و علمی خود کم نمی‌گذاشتند. یک روز یادم است در اوایل  مبارزه با لوایح ششگانه شاه روزی خدمت ایشان رسیدم و در حالی که منزل ایشان در قم از مردم تهران و شهرستان‌ها پرشده بود و منتظر دیدار با ایشان بودند، من دیدم امام به نوشتن درس خود که از تدریس آمده بودند مشغولند. من با تعجب گفتم آقا الان مردم شهرستان‌ها در بیت شما منتظر صحبت و دیدار شما می‌باشند، وقت نوشتن درس حالا نیست که ایشان فرمودند: نه، ما نباید از کارهای علمی و درسی خود کم بکنیم ما باید کار آخوندی خود را کاملاً انجام دهیم و این همان بحث‌های فقه ایشان بود که به قلم ایشان می‌باشد و چاپ شده است و به نظر من این نکته را باید آقایان اهل علم و فضلا از امام یاد بگیرند و هیچگاه کارهای سیاسی و انقلابی آنها مانع کارهای درسی و علمی ایشان نشود.

 

·       رأس عوامل پیروزی امام، مقام علمی ایشان بود

اهمیت کار آقای خمینی که توانستند پیروز شوند این بود که ایشان از نظر فقهي، غنی و شاخص بودند یعنی از نظر علمی ایشان مرجع تقلید و مورد توجه فضلا و علما بودند و همین معنی پشتوانه شد برای کارهای سیاسی و مبارزاتی ایشان که مردم به ایشان رو آوردند رمز و سرّ پیروزی ایشان علاوه بر قاطعیت و پشتکار و استقامت، عامل مهمی که در رأس همه عوامل می‌باشد همین بود که از نظر علمی ایشان قوی و غنی و مورد توجه همه بودند چنانچه از نظر معنوی و قداست و عرفان و معرفت نیز مردم به ایشان ایمان داشتند و باید ائمه جمعه و جماعات، فضلا و طلاب در این نکته توجه نمایند و درس بگیرند و در ضمن کارهای اجتماعی، سیاسی و انقلاب درس و بحث را ترک نکنند و در همان حوزه خودشان مطالعه و درس و بحث داشته باشند. اقلاً آنچه را خوانده‌اند یادشان نرود. ما باید در هر پستی هستیم جوری باشیم که بتوانیم رفع نیاز علمی جامعه و طلاب و مردم را بکنیم.

بعد از فوت مرحوم آقای بروجردی گرچه رساله ایشان کم کم چاپ شده بود، ولی هنوز در بین مردم جا باز نکرده بود. چون بعد از فوت ایشان مفتی مرحوم آقای سید عبدالهادی، مرجع بودند و بعد از یک سالی هم که امان ایشان بود اکثراً به آقای حکیم و عده‌ای هم به آقای خوئی مراجعه کردند.

ما احساس کردیم که باید برای مرجعیت حضرت امام فعالیت کرد و رژیم می‌خواست اسم ایشان به کلی از بین مردم محو شود و تبعید هم که ایشان بودند نمی‌خواست عنوان آیت‌اللهی و مرجعیت پیدا کنند و من یادم هست در اوایل بازداشت من در قم در بازجویی‌ها، من از آقای خمینی به عنوان آیت‌الله نام می‌بردم که بازجو که شخصی به نام بکائی بود عصبانی شد و گفت آیت‌الله ننویس و من اصرار در نوشتن داشتم، گفت برایت بد می‌شود. گفتم هرچه می‌خواهد بشود، یک دکتر را مثلاً اگر با عنوان دکتر ننویسی توهین است گفت پس در اوراق بازجویی بنویس که من خودم به اسم آیت‌الله نوشته ام، و من نوشتم. لذا من و مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی، رحمه الله تعالی تصمیم گرفتیم به هر شکلی شده یک چیزی تنظیم نماییم که عده‌ای از فضلا و علما به مرجعیت ایشان شهادت دادند و البته نظر ما اعلمیت ایشان بوده ولی حداقل آنان به جواز تقلید و بلااشکال بودن آن شهادت دادند و بالاخره نوشته‌ای درست کردیم که ظاهراً 11-12 نفر از اساتید مرجعیت ایشان را امضا کردند و آن را در... منتشر کردیم که دستگاه ساواک از این کار خیلی ناراحت و عصبانی شد و شهرت ایشان را تلاش می‌کرد از بین برود و توزیع نشود.

·       تلاش برای قطع نشدن شهریه امام

یادم هست آن روزها که ایشان در حال تبعید بودند که مرحوم آقا مصطفی را دستگیر کرده بودند و شهریه ایشان در شرف تعطیلی بود، من خیلی تلاش کردم و به بازاری‌ها و امثال آقای عسگراولادی و این طرف و آن طرف سفارش می‌کردم که به هر جوری شده نگذارند به شهریه ایشان ضربه‌ای وارد شود و از وجوه شرعیه مردم تأمین گردد و بالاخره کاری شد که هم مرجعیت ایشان تثبیت شد و هم شهریه ایشان داده می‌شد و آسیبی ندید.

·       تلاش برای گرفتن امضا از علما و فضلا برای مرجعیت امام خمینی

در مورد مرجعیت ایشان، هنگامی که ایشان در تهران بازداشت بودند و علمای شهرستان‌ها و بعضی مراجع مانند آقایان میلانی و مرعشی نجفی و شریعتمداری برای اعتراض به تهران عزیمت نموده بودند ما هم از نجف‌آباد به تهران رفتیم، البته علما و مراجع در منازل بزرگان بودند و رفت و آمد و تشریفات داشتند، ولی من در مدرسه فیروزآبادی با طلاب بودم. ولی کارگردان جلسات علما و مراجع بودم و خود را در مجالس و محافل آنان می‌رساندیم و هر کار لازمی را به موقع انجام می‌دادیم. از جمله یک شب من و آقای امینی تصمیم گرفتیم متنی تنظیم نماییم و در جلسه علما که قرار بود فردا در قلهک در منزل آقای سیدنورالدین طاهری شیرازی باشد، مطرح نماییم و به عنوان امام و آقایان محلاتی وقتی که آن موقع بازداشت بودند به عنوان احوالپرسی علمای شهرستان‌ها خطاب کنیم و برای امام عنوان مرجع عالیقدر شیعیان را نوشتیم و فردا در جلسه به علما گفتیم آقایان اینجا تشریف آورده‌اید حداقل خوب است یک اعلامیه برای اربعین شهدا 15 خرداد بدهید که ناگهان مرحوم آقای حاج آقا مرتضی حائری گفتند ما به اینجا نیامده‌ایم اعلامیه بدهیم. بلکه آمده‌ایم کاری بکنیم برای آقایان که بازداشت می‌باشند. گفتم کاری از دست من و شما جز همین اعلامیه‌ها و دلگرم نمودن مردم و تشویق آنان برنمی‌آید و هر کسی چیزی گفت و پیشنهادات ما را قبول نکردند ما گفتیم این حداقل یک تلگراف احوالپرسی به آقای خمینی و دو نفر دیگر مخابره کنید گفتند به دستشان نمی‌رسانند، گفتم می‌رسانند. هدف ما تجلیل و حمایت از آنها و شخص آقای خمینی می‌باشد و چون دولت منعکس نمی‌کند که آقایان علما از شهرستان‌ها به تهران برای چه هدفی آمده‌اند و حتی وانمود می‌شد که بعضاً برای معالجه چشم خود یا رفتن به مشهد مقدس به تهران آمده‌اند.

چنانچه در دیدار پاکروان با بعضی چنین اظهار شده بود، به هر حال پس از اصرار زیاد ما اول مرحوم بنی صدر از علما همدان که آدم عالم و حری بود، به من گفت شما یک متنی آماده کنید تا شاید امضا بشود. من گفتم متن آماده است و همان متن آماده شده از قبل را با عنوان مرجع تقلید شیعه ارائه دادم که موجب استنکار و تعجب آنان شد و هرکس چیزی گفت مبنی بر اینکه ایشان مرجع تقلید نیستند. گفتم مرجع کسی است که از او تقلید کنند. گفتند چه کسی از ایشان تقلید می‌کند؟ گفتم من و لازم نیست که همه مردم از کسی تقلید کنند به علاوه شما بروید بین مردم ببینید ایشان مقلدین زیادی دارند. به هر حال چند نفری با ما همصدا شدند و عده‌ای راجع به بعضی کلمات دیگر اعتراض داشتند که اصلاح شد. در این هنگام یکی از بزرگان حاضر با عصای خود بلند شد که از جلسه برود بیرون و من درب اطاق را بر او بستم و گفتم نمی‌گذارم خارج شوید تا نگویید اشکال این متن کجایش است و بالاخره آن بزرگوار با خنده گفتن فلانی تو خیلی زرنگ و ناحق هستی و برگشت نشست و ما از همگی امضا گرفتیم و اول هم همان شخص بزرگوار که می‌خواست فرار کند امضا نمود و چون می‌دانستیم چند نفری از علمای مهاجر هم پیش آقای شریعتمداری در باغ ملک هستند، رفتیم به سراغ آنها و با آقای خسروشاهی که آنجا بودند قضیه را درگوشی و محرمانه مطرح کردیم و ایشان با بلند صحبت کردن مسأله را افشا نمودند و حاضرین در جلسه که چند نفر ساواکی هم در آنجا بود از قضیه مطلع شدند و ما از لورفتن مسأله ناراحت شديم، ولی امضا را گرفتیم و به آقای امینی گفتم خلاصه قضیه لو رفت و ساواکی‌ها مطلع شدند و من چون شناخته شدم متن تلگراف را به شما می‌دهم و از شما جدا می‌شوم که اگر دستگیر شدم تلگرافم از بین نرود چون می‌دانی با چه زحمت و خون دلی این امضاها گرفته شد و ایشان قبول کردند و من جدا شدم و اتفاقاً در حرم حضرت عبدالعظیم مرا تعقیب و سپس بازداشت کردند و در بازجویی در ساواک شهرری سراغ آن متن را از من گرفتند و خیال می‌کردند... و مرا در یک حمام که فوق‌العاده گرم نموده بودند برای شکنجه بردند که پس از نیم ساعت تمام لباس‌هایم کاملاً ‌تر شد و بالاخره پس از تهدید به زدن و کشتن بعداً در بازجویی من به کلی منکر شدم و آنها سراغ آقای امینی را نه به اسم خاص از من گرفتند و فحاشی می‌کردند بالاخره پس از یأس از چیزی مرا با تعهد که فردا مجدداً برگردم آزاد کردند و گفتند چه کسی تو را می‌شناسد گفتم آقای شریعتمداری که به او فحش دادند گفتم آقای خوانساری به او هم فحش دادند گفتم خدا مرا می‌شناسد و فردا باز با اینکه رفقا مخالف بودند، آمدم و بازجویی از من شد و تمام شد و آقای امینی که صحنه بازداشت مرا دیده بود فوراً تلگرام را در باغچه مدرسه لاله‌زاری پنهان نموده بود و بعد از آزادی من گفتیم خوب چه کسی حالا تلگرام را مخابره کند قرار شد مرحوم آقای حاج شیخ عبدالجواد سدهی که چند تن از همشهری‌های قمی ایشان را همراهی و حمایت می‌کردند ببرند برای مخابره که بردند و ما خوشحال شدیم که مرجعیت آقای خمینی را 33 نفر از علمای معروف شهرستان‌ها امضا کردند. البته مراجع مانند آقایان میلانی، نجفی مرعشی و شریعتمداری را ما دیدیم صحیح نیست که با ما امضا کنند آنها خودشان قرار شد چیزی با امضای چهار نفر بنویسند که کردند و چون خطر اعدام امام در بین بود در متن مراجع چهارگانه آقایان میلانی، مرعشی، شریعتمداری و حاج شیخ محمدتقی آملی هم عنوان مرجعیت امام ذکر شده بود که خطر را دفع نماید.

·       توصیه به طلاب در نقل فتوا از امام در منابر

به هر حال رژیم در آن شرایط می‌خواست مرجعیت ایشان و شهریه جا نیفتد و ما تلاش می‌کردیم که به هر حال نحو شده مرجعیت ایشان و شهریه تثبیت شود تا هم خطر از بین برود و هم برای تأثیر در نهضت و روی مردم، و من یادم است به طلاب مبارز می‌گفتم شما به جای اینکه شعار بدهید یا یک اعلامیه پخش کنید و دستگیر شوید کار بهتر و عمیق‌تر این است که از ایشان در منابر و محافل فتوا نقل کنید و اگر هم از دیگران تقلید می‌کنید یک فتوا هم از ایشان نقل کنید اثر این کار برای مبارزه از پخش اعلامیه مثلاً شاید بیشتر باشد. روی این جهت ما و آقای ربانی شیرازی خیلی اصرار داشتیم و می‌دانستیم وقتی دستگاه دید در هر شهر و روستا رساله امام و فتاوی ایشان مطرح است، دیگر هیچ کاری نمی‌تواند انجام بدهد. یادم است تیمسار مقدم در یکی از بازداشت‌ها به من گفت هفده نفر مرجع داریم چرا از یک نفر این قدر ترویج می‌کنید و خمینی خمینی می‌کنید؟ پرسید ایشان چندمین مرجع است به نظرت. گفتم اول یا دوم و ظاهراً اول آقای حکیم را معرفی کردم سپس گفت مراجع را بشمار، من چهار نفر را شمردم. گفت چرا آقای خوانساری را نشمردی؟ گفتم خوب ایشان هم باشد.

 

·       اعلام مرجعیت امام در جلسه ختم آقای حکیم

بعد از فوت آقای حکیم با مرحوم آقای ربانی شیرازی تصمیم گرفتیم جلسه‌ای فاتحه در مسجد اعظم قم به عنوان آقای حکیم از طرف حوزه علمیه که آن روزها معلوم بود برای چیست و یکی از آقایان را برای سخنرانی دعوت کردیم و شرط کردیم که روی منبر مرجعیت امام را جدی اعلام نماید در این هنگام امام نجف بودند و ما می‌خواستیم در قم و در این موقعیت که آقای حکیم فوت شده‌اند مرجعیت امام اعلام گردد. ولی آن شخص مدعو نیامد و چون برای جلسه اعلامیه پخش شده بود جلسه خیلی شلوغ شد و آقای شریعتمداری هم آمده بود. وقتی دیدیم برای منبر کسی نبود آقای شریعتمداری به آقای سیدصالح طاهری گفت پس شما بروید منبر و جلسه را ختم کنید و ایشان قبول نمود.

·       تشکیل جلسه به قصد احیاء امام

آن موقع که امام در ترکیه بودند ما دیدیم اسم ایشان رو به فراموشی است. اصرار کردیم به فضلا که جلسه باشکوهی در مدرسه فیضیه گرفته شود و باز شخص مدعو نیامد برای منبر که آقای مشکینی و آقای انوری اول صحبت کردند و آقای مشکینی راجع به اختلاف ترک و فارس به عربی چند جمله‌ای گفتند و من بعداً صحبت کردم که برای اولین بار بود و گفتم حوزه علمیه قم بدون روح خدا روح ندارد و ایشان باید هرچه زودتر به ایران و حوزه علمیه بازگردند و از این قبیل حرف‌ها و صحبت را با خطبه حضرت امام حسین درباره امر به معروف و نهی از منکر که کتاب تحف‌العقول می‌باشد شروع و با تفصیل مطالب را مطرح کردم و ساواکی‌ها برای تهدید پلیس را به پشت بام مدرسه فرستادند و مجلس را زیر نظر داشتند و رفقا از اینکه من برای اولین بار صحبت کردم تعجب کرده بودند و هدف اصلی ما از این حماسه احیاء نام امام بود که مدت‌ها فراموش شده بود و ما می‌خواستیم نام ایشان در ایران و حوزه علمیه همیشه مطرح باشد و آن روزها معروف بود که دکتر اقبال گفته بود ما آقای خمینی را بردیم نجف تا گرفتار (گروه‌ها) نشود و نابود گردد. خیال می‌کردند ایشان در نجف مطرود می‌شود. در صورتی که در نجف هم درس ایشان خوب گرفته بود و برخلاف نظرشان بود و علت بردن ایشان به نجف این بود که مجلس ترکیه ظاهراً بیش از یک سال را به دولت آن کشور اجازه تبعید آقای خمینی در آنجا را نمی‌داد و گفتند ایشان در نجف گم می‌شود و ما هم اصرار داشتیم که نام ایشان در کشور و روی منابر و در محافل باشد و به عنوان مسأله گفتن و فتوا نام ایشان را احیا می‌کردیم و رژیم سعی می‌کرد با بازداشت افراد نگذارد به هیچ وجه از ایشان نامی برده شود و در قم هرکجا چیزی به نام ایشان مطرح می‌شد سکه به نام من و آقای ربانی شیرازی خورده بود و آقای مطهری آن موقع تهران بودند و بعد از هر حادثه‌ای به سراغ ما می‌آمدند و ما را دستگیر می‌کردند مثلاً بعد از شهادت آقای سعیدی فوراً آمدند و ما را بازداشت نمودند. چون ترسیدند برای تشیع جنازه او ما کاری انجام دهیم.

·       نقش شهید محمد منتظری در تثبیت مرجعیت امام

در بین بچه‌ها فرزند من شهید محمد منتظری خیلی فعال بود. مثلاً گاهی تصمیم می‌گرفتم از طلاب شهرستان‌ها برای تثبیت مرجعیت آقای خمینی جداگانه اعلامیه و امضا بگیریم و برای این کار لازم بود یک نفر باشد که هماهنگ کند کارها را و مرحوم محمد برای این کار خیلی فعال بود و سمج هم بود و اگر طرف قبول نمی‌کرد، با اصرار و سماجت از او امضا می‌گرفت و با استدلال با اینکه مگر تو به اسلام و انقلاب عقیده نداری، طرف را راضی به امضا می‌کرد و او را قبل از من بازداشت کردند. البته چندین بار بازداشت شد و همه‌اش هم برای اعلامیه‌هایی بود که از اشخاصی امضا می‌گرفت و آن دفعه هم که محکوم به چند سال شد برای پخش اعلامیه در صحن مطهر بود در ایام عید نوروز که با عده‌ای اعلامیه پخش می‌نمود که بلافاصله بعد از او مرا بازداشت کردند. و حدود دو ماه من به اتفاق آقای ربانی شیرازی بازداشت بودیم. ولی او را محاکمه و محکوم نمودند و از من و آقای ربانی تعهد می‌خواستند و ما قبول نمي‌كرديم و از محمد هم تعهد مي‌خواستند و او حاضر نشد و او را به محاکمه تهدید کردند و او گفت بکنید من تعهد نمی‌دهم بالاخره به سه سال محکومش کردند و ما را اگرچه آن موقع آزاد کردند ولی بعداً محاکمه و محکوم نمودند.

راه مجاهد شماره 56

امام خمینی از زبان آیت‌الله منتظری

بخش دوم

آیت‌الله منتظری پس از رحلت امام (ره) در خرداد 68 طی مصاحبه‌ای چاپ نشده خاطرات خود را از سوابق دوستی چهل ساله خود با امام به زبان آورده‌اند.

آیت‌الله منتظری صالح‌ترین شخصی هستند که قادرند ابعاد اسلامی علمی و انقلابی امام را شکافته و معرفی کنند.

به دلیل اهمیت تاریخی این مصاحبه و مطالب مهمی که در آن وجود دارد برآن شدیم تا به چاپ نکات مهم این مصاحبه در دو بخش اقدام کنیم.

من از باب اینکه بیش از چهل سال خدمت ایشان بودم و به ابعاد علمی و انقلابی ایشان آشنا هستم ارزش وجودی ایشان را از خیلی‌ها بیشتر درک می‌کنم، انسان هرچه نعمتی را بیشتر بداند در فقدانش بیشتر متأثر است. به خصوص که من به سهم خود در اثر آشنایی به اهداف ایشان و تعقیب اهداف مقدس ایشان رنج‌ها دیده‌ام و کسی که رنج‌دیده باشد در یک راهی برای به دست آوردن و آشنایی با یک نعمتی باز بیشتر از فقدان آن نعمت متأثر است. برای اینکه قدر و عظمت اصل نعمت برايش روشن است. این نعمت بزرگ از دست ما مسلمان‌ها و از دست ملت ایران رفته جای تأسف و تأثر است. خداوند مقام ایشان عالی است متعالی سازد و به تمام ملت ایران و بازماندگان محترم ایشان صبر و اجر بدهد.

این جمهوری اسلامی را که ایشان پایه‌گذار آن بوده‌اند به قدرت کامله خودش حفظ فرماید، در مقابل دشمنان داخلی و خارجی و ابرقدرت‌ها.

·       امام و مطرح کردن قدرت جهانی اسلام

خدمتی که ایشان کردند این بود که اسلام را در دنیا مطرح کردند. در مقابل شرق و غرب و ابرقدرت‌ها که جهان را در تیول خود داشتند واقعاً اسلام قدرتی شد که در دنیا عرض اندام کرد و ابرقدرت‌ها به وحشت افتادند.

·       آشنایی با امام خمینی (ره) در درس اخلاق

اولین آشنایی بنده با ایشان این بود که بنده در سال 1320 به قم آمدم. آن وقت درسم بین سطح و خارج و بالاتر از سطح بود وسایل و رسایل و کفایه می‌خواندم. در حدود سه ماه که در قم بودم با شهید مطهری آشنا شدم و در مدرسه فیضیه با هم، هم‌مباحثه شدیم و حتی همه زندگیمان یازده سال با هم بود. در آن وقت مرحوم آیت‌الله العظمی امام خمینی – رضوان الله تعالی علیه – درسی که معروف بود می‌فرمودند فلسفه بود. منظومه و اسفار، و ما هنوز به آن مرحله که منظومه و اسفار بخوانیم نرسیده بودیم. عصرهای پنجشنبه و جمعه در مدرسه فیضیه، زیر کتابخانه، ایشان یک درس اخلاق می‌فرمودند که علاوه بر طلاب و فضلای حوزه دیگران از بازار و غیره هم به آن درس حاضر می‌شدند و خیلی درس سازنده‌ای بود، روح به انسان‌ها می‌داد. آن زبان زیبا و شیوای ایشان که از عمق دل برمی‌خواست، آن آیات و روایات که گاهی ایشان می‌خواندند و نحوه بیان ایشان گاهی مجلس را به گریه می‌انداخت و همه متأثر می‌شدند و حالت تحولی در همه به وجود می‌آمد. من و آقای مطهری در حقیقت وظیفه خود می‌دانستیم که درس اخلاق را شرکت کنیم و نوعاً هم زودتر می‌رفتیم بعد از درس اخلاق سؤالاتی از ایشان می‌کردم و بالاخره اولین آشنایی با ایشان در آن درس اخلاق بود...

·       امام خمینی (ره) و مرجعیت آیت‌الله بروجردی(ره)

در آن موقع اداره حوزه علمیه قم به عهده آيات ثلاث يعني مرحوم آیت‌الله حجت و آیت‌الله صدر و آیت‌الله خوانساری بود قهراً چون سه نفر مرجع در رأس حوزه بودند ما طلبه‌ها فکر می‌کردیم که اگر یک مرجع واحد در رأس امور باشد، شاید بهتر باشد چون تشتت و اختلافی در کار بود گاهی ما با ایشان همین زمزمه را می‌کردیم، رو پیدا کرده بودیم و مسائل را مطرح می‌کردیم یادم هست یک روز بعد از درس اخلاق من و شهید مطهری به ایشان عرض کردیم که ما آیت‌الله بروجردی (قدس سره) را رفته‌ایم در بروجرد دیده‌ایم. تابستان هم آقای مطهری و هم من رفته بودیم به بروجرد و گفتیم که ایشان هم بیانشان خیلی خوب است و هم مرد ملائی و استخوان علمی است یک جوری می‌شد که ایشان به قم می‌آمدند، مرحوم امام چون خیلی با مرحوم آیت‌الله بروجردی آشنا نشده بودند فرمودند می‌ترسم سه نفر آقا و مرجع چهار نفر بشوند و آن نتیجه که می‌خواهیم گرفته نشود ولی برحسب تصادف مرحوم بروجردی مریض شدند و برای معالجه خود به تهران رفتند. عده‌ای ایشان را برای آمدن به قم دعوت کردند از جمله حضرت امام خمینی از کسانی بودند که در این راه قدم برداشتند و وقتی مرحوم بروجردی به قم آمدن ایشان برای تثبیت مرجعیت آیت‌الله بروجردی خیلی فعالیت کردند و از خودگذشتگی نمودند. با اینکه از نظر علمی چه بسا خودشان را محتاج نمی‌دانستند ولی معذالک درس ایشان می‌آمدند و جزء حواریون ایشان بودند و فعالیت می‌کردند برای ایشان و خلاصه تثبیت می‌کردند مرجعیت ایشان را بدون توقعی.

·       مباحثه و درس فقه و اصول

حضرت امام یک درس منظومه و یک اسفار داشتند. فقط مباحثه فقه با مرحوم آقای داماد و مرحوم آقای حاج سیداحمد زنجانی در مدرسه فیضیه عصرها در اتاق مرحوم حاج آقا مرتضی حائری داشتند که خیلی هم جروبحث می‌کردند با هم و صدای ایشان بلند بود.

بحث فقهی داشتند ولی تدریس فقه و اصول نداشتند، فقط منظومه و اسفار درس می‌فرمودند. تا اینکه مرحوم آقای بروجردی درس فقه و اصول شروع کردند. ایشان هم شرکت می‌کردند. کم کم در همان آشنایی که در درس اخلاق با ایشان داشتیم و درس اخلاق به جهاتی تعطیل شد و ایشان دیگر حاضر نشدند آن درس را ادامه بدهند، حتی بازاری‌ها پیش مرحوم آقای بروجردی هم آمدند و اصرار کردند به ایشان که درس اخلاق را امام بفرمایند ولی ایشان عذر داشتند و قبول نکردند.

·       درس منظومه ملاهادی و اسفار ملاصدرا

ولی انس ما با ایشان به تدریج بیشتر شد. و کم کم در درس منظومه‌شان شرکت کردیم که از اول منظومه تا اول... را پیش ایشان خواندیم و آخرین درس منظومه ایشان هم بود که دیگر ایشان منظومه نگفتند و بعد منظومه هم بحث اسفار را پیش ایشان خواندم که آن هم آخرین اسفار بود که ایشان بعداً نگفتند و قدرت بیان ایشان در منظومه و اسفار خیلی عجیب بود و افرادی که دیده بودند می‌گفتند به خصوص این منظومه که آخر ایشان گفتند خیلی عمیق گفتند چون منظومه لب و خلاصه اسفار است و ایشان مطالب اسفار را هم در منظومه بیان می‌کردند و از بس ایشان مطالب را خوب بیان می‌کردند انسان به عمق مطالب پی می‌برد.

یادم است که مسأله وحدت وجود فهلویون می‌گویند که «الفهلویون الوجود علیهم حقیقه ذات تشکک...)» را که معروف است ایشان به قدری خوب بیان کردند که من به ایشان عرض کردم حاج آقا (چون آن موقع ما به ایشان حاج آقاخطاب می‌کردیم) این مطالب وحدت وجود یک مطالب بدیهی و روشن است پس چرا درباره آن بحث و تفسیق و تکفیر شده است؟ ایشان فرمودند این مخالفت‌ها و تفسیق و تفکیرها برای آن است که افراد فلسفه را پیش استاد و اهلش نمی‌خوانند می‌خواهند با مطالعه فقط بفهمند و بعضی درس‌ها هست که باید از استادی که وارد است تلقی کرد.

·       درس خارج و کفایه

در درس خارج و کفایه من و شهید مطهری بودیم و بعداً افراد دیگری علی‌التبادل شرکت می‌کردند ولی ثابت نبودند مثلاً یادم هست مرحوم آیت‌الله بهشتی بحث استصحاب را شرکت نمودند تا آخر این درس هفت سال طول کشید و ما حقاً خیلی استفاده بردیم، برای اینکه من و آقای مطهری کار دیگری جز درس و بحث نداشتیم اقوال بزرگان دیگر مانند تقریرات و کتاب‌های مرحوم آقای نائینی، مرحوم حاج سیدمحمدحسین و... رحمهم الله تعالی را می‌دیدیم و در درس مطرح می‌کردیم و ایشان هم طبعاً آنها را می‌دیدند و معمولاً مطالب جدیدی و بکری داشتند به خصوص در مورد آقای نائینی که در نجف یک اسطوره علمی بودند امام حرف‌های ایشان را می‌دیدند و رد می‌کردند که شاید برای خیلی از ما سنگین بود و از محسنات ایشان اين بود كه برخلاف شیوه بعضی دیگر که حرف‌های دیگران را به نام خود نقل می‌کنند در نقل مطالب افراد و بزرگان اسم آنان را می‌بردند.

·       شاگردان معدود امام

اول فقط من و آقای مطهری و یکی دو نفر دیگر بودند و تا آخر هفت سال شاید حدود 3 تا 8 نفر بیشتر نبودیم آن وقت یک کسانی ما را که می‌دیدند می‌گفتند شما چرا به درس فلانی یعنی امام می‌روید می‌گفتم خوب و مفید است ولی آنها تعجب می‌کردند و می‌گفتند این همه مراجع و اساتید هستند این درس یک بازی سیاسی است که شما درست کرده‌اید – ولی ما همچنان اصرار داشتیم و می‌گفتیم ما واقعاً از ایشان استفاده می‌کنیم.

·       پیش‌بینی مرحوم آقای مطهری

مرحوم آقای مطهری گفت درس ایشان در حوزه جا باز می‌کند و طلاب و فضلا کم کم متوجه عمق آن خواهند شد و چون ایشان به تدریس فلسفه معروف بودند طلاب متوجه بیان و عمق درس ایشان می‌شوند و درس ایشان در حوزه می‌گیرد، و اول خواهد شد و ما هم این طرف و آن طرف از عمق درس ایشان تعریف و تبلیغ می‌کردیم. ولی افراد زیربار نمی‌رفتند و قبول نمی‌کردند و فکر رفتن به درس مراجع و بزرگان که عنوان داشتند، بودند ولی ما از آن درس خیلی استفاده کردیم و مدت هفت سال طول کشید و یادم هست بعد از پایان درس اسفار ایشان، ما یک درس فقه کتاب زکات را پیش ایشان شروع کردیم که یکی دو ماهی بیش طول نکشید و نمی‌دانم چرا و به چه دلیل ادامه ندادیم ولی اصول را که خارج جلد دوم کفایه باشد هفت سال پیش ایشان خواندیم و بیشتر بحث فقه را ما پیش مرحوم آقای بروجردی خواندیم.

علی‌ای حال به نظر ما روشن بود که ایشان در مسائل عمیق که وارد می‌شوند خیلی خوب فکر می‌کنند و به عمق مطالب می‌رسند ولی از باب اینکه ما زیاد اشکال می‌کردیم و حرف‌های بزرگان دیگر را نیز مطالعه کرده بودیم ایشان قهراً آن حرف‌ها را مطالعه می‌فرمودند و حرف‌های جدیدی که فوق حرف بزرگان بود برای ما می‌آوردند – قسمت‌های اخر بحث ایشان مثل استصحاب و تعادل و تراجیح و اجتهاد و تقلید را من همان موقع به قلم خودم نوشتم ایشان هم نوشته‌اند که در کتاب رسائل چاپ شد. ولی شاید نوشته‌های من مکمل‌تر از خود ایشان باشد.

·       درس اصول امام با 500 نفر شرکت کننده دومین درس حوزه بود.

بعد از اتمام درس استصحاب که هفت سال طول کشید و 7-8 نفر بیش تا آخر نبودیم ایشان از اول اصول شروع کردند که در مقایسه با درس مرحوم آقای بروجردی که افرادش حدود 700 -800 نفر بودند درس ایشان دومین درس حوزه در آن موقع بود، که حدود 500 نفر از فضلا به درس ایشان حاضر می‌شدند. که آقای سبحانی حفظهم الله در همین دوره شرکت کردند و تقریرات درس اصول ایشان را نوشتند. درس خارج فقه و اصول ایشان در حوزه خیلی جا باز کرد و مورد استقبال عمومی قرار گرفت که در حوزه اول درس بود. آقای مطهری به من می‌گفتند یادت هست که من آن روزهای اول که درس امام می‌رفتیم پیش‌بینی می‌کردم که بالاخره روزی درس ایشان در حوزه جا باز می‌کند.

·       اختیاراتی از طرف امام برای رسیدگی به خانواده طلاب زندانی

یکی از کارهای من آن موقع که امام در حال تبعید بودند و بسیاری از طلاب زندانی و یا آواره می‌شدند و خانواده‌های آنان نیاز به کمک داشتند. من خودم را وقف کمک رساندن به آنها می‌دانستم و این موضوع را ساواک فهمیده بود و با شایعه‌پراکنی‌ها می‌خواست به من ضربه بزند و من هم خودم مورد مراجعه بودم و هم اختیاراتی از طرف امام برای این موضوعات داشتم. یادم هست امام در یک نامه خیلی... و در سطح بالا به من نوشته بودند که بیت من در اختیار شما است شما در آنجا هر روز یک سری بزنید. چون علمای بیت ایشان همچون آقايان پسنديده، اسلامي و اشراقی به امور حوزه و طلاب توجه می‌کردند و به امور سیاسی و مبارزه و اهداف امام دیگر نمی‌توانستند رسیدگی نمایند ولذا ایشان تعقیب آنها را در آن نامه از من خواسته بودند.

·       فشارهای ساواک برای جلوگیری از مرجعیت امام خمینی

به هر حال من و آقای ربانی شیرازی و سایر دوستان ایشان و پسرم محمد منتظری در راه امام خمینی خیلی تلاش کردیم و کتک‌هایی که از ساواک می‌خوردیم همه‌اش برای حمایت از ایشان بود. در زندان ما را می‌زدند و می‌خواستند که ما از حمایت امام دست برداریم و ما می‌گفتیم از اهداف خودمان دست‌بردار نیستیم. برای نوشتن کلمه آیت‌الله برای امام هم من و هم محمد در تمام مراحل بازجویی‌های قم و تهران تحت فشار و تهدید و اذیت ساواک بودیم، ولی مقاومت کردیم.

·       احیای فریضه نماز جمعه

یکی از کارهای من تأسیس نمازجمعه در نجف‌آباد بود که خیلی جا باز کرده بود افراد زیادی از اقشار مختلف مردم اصفهان و اطراف به آن حاضر می‌شدند و سرهنگ... رئیس ساواک اصفهان گفته بود این نماز جمعه فلانی یک پایگاه سیاسی برای مبارزه با رژیم است و من در نماز جمعه همه چیز می‌گفتم از مبارزات و امام و حکومت اسلامی و... این قبیل چیزها گفته می‌شد که نوارهایش شاید در دست باشد.

نامه‌ای به امام که نجف بودند نوشتم به این مضمون که نماز جمعه خیلی برکات دارد و حضرتعالی برای رضای خدای متعال... و آقای خوئی اقامه شود و دستور بدهید در شهرها هرکسی موجه‌تر و مسن‌تر است آن شخص انتخاب و امام جمعه شود و اگرچند نفر موجه می‌باشند علی التناوب اقامه نمایند و یادآور شدم اگر نماز جمعه تأسیس شود مبارزات ما زودتر به اهداف خود می‌رسد و امام در جواب نوشته بودند که این معنی عملی نمی‌شود و شما معلوم می‌شود هنوز آخوندها را نشناخته‌اید تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب در قم به ایشان عرض کردم آقا اگر آن روز زمان شاه می‌فرمودید امکان اقامه نماز جمعه نیست و عذر داشتیم دیگر امروز که قدرت به دست شما است عذری نداریم و دستور بدهید این فرضیه احیا و اقامه شود و ایشان اول امر قبول نمی‌کردند تا بالاخره با اصرار من اجازه فرمودند در تهران اول توسط مرحوم آقای طالقانی شروع شود که من نظر امام را به آقای طالقانی اطلاع دادم و ایشان نماز جمعه را شروع کردند و بعد در شهرهای دیگر شروع شد به تعیین امام جمعه و اقامه ان به هر حال من روی اقامه نماز جمعه خیلی پافشاری نمودم و می‌دانستم نماز جمعه اساس و پایه تشکیل حکومت اسلامی می‌باشد.

·       امام و استقراض خارجی

یاد دارم در آخرین ملاقات که با ایشان داشتم، اعلی‌الله درجاته و آقای حاج احمدآقا و داماد ما آنجا بودند من به ایشان اول مسأله استقراض خارجی که بر سر زبان‌ها افتاده و عوارض منفی آن را عرض کردم که آن چیز بدی است با آن شعارهای استقلال و نه شرقی و نه غربی منافات دارد و موجب وابستگی سیاسی اقتصادی و فرهنگی به شرق و غرب می‌شود و مرحوم سعیدی هم به همین جهت شهید شد که ایشان قبول فرمودند.

·       چهره ملکوتی و قداست معنوی امام

چون حضرت امام شدیداً مورد علاقه من بودند و اولین کسی بودند که حکومت اسلامی را تشکیل دادند دلم می‌خواست هیچ سوژه‌ای علیه ایشان نباشد و اگر من نامه‌هایی به ایشان می‌نوشتم به همین منظور بوده و همه می‌دانند که به خاطر وقار و آن چهره ملکوتی که داشتند افراد معمولاً جرأت حرف زدن با ایشان را نداشتد و شاید تنها من بودم که خودم را با ایشان مطرح می‌کردم و این به دلیل علاقه شدیدی بود که من به ایشان داشتم و می‌خواستم ایشان با همان چهره ملکوتی و قداست معنوی باشند.

عرض کردم آقا مطالبی که من می‌گویم یا نامه‌هایی که به شما می‌نویسم کسی به من درس نمی‌دهد و القا نمی‌کند گرچه شایع کرده‌اند و شاید در ذهن حضرتعالی هم رفته باشد نه منافقین و نه نهضت آزادی به من چیزی القا نمی‌کنند، بلکه این مسئولین ارگان‌ها و شخصیت‌ها و افراد خود این مردم هستند که می‌آیند و یا نامه می‌نویسند مرتباً کمبودها و اشکالات را به من می‌گویند و راه حل پیشنهاد می‌کنند و عرض کردم آنچه هدف اصلی من از این نامه‌ها و تذکرات در ملاقات‌هاست این است که آن چهره پاک و مقدس و ملکوتی همچنان مثل روز اول که تشریف آوردید به ایران باشد و کسی نتواند به حضرتعالی ایرادی و اشکالی وارد سازد و اگر خلاق یا تندی در جاهایی می‌شود به حضرتعالی نسبت دهند. من صریحاً عرض می‌کنم علاقه من به ایشان به حدی بود که یک ساعت از ایشان فاصله نگرفتم هدف من از نوشتن نامه‌ها حفظ موقعیت ایشان بود ایشان به اسلام آبرو و قدرت دادند. ابرقدرت‌ها را به زانو درآوردند. اولین کسی بودند که حکومت اسلامی را تشکیل دادند. البته من در تشخیص خودم چه بسا اشتباه کرده باشم ولی هرگز نمی‌خواستم ایشان نگران شوند حالا اگر در ذهن ایشان چیزهایی بوده یا برداشت‌هایی از نامه‌ها و تذکرات می‌شده است ربطی به هدف من که فقط حفظ قداست و موقعیت ایشان بوده ندارد و من هیچ گاه در برابر ایشان جبهه‌گیری نداشته ام و برای خودم در برابر ایشان هیچ ارزشی خدا شاهد است قائل نبوده ام. خودم را هم از ایشان جدا نمی‌دانستم ایشان را مثل یک رفیق به تمام معنی می‌دانستم که نظرش را برای رفیق خود می‌گوید و ما شرعاً وظیفه داریم که از «باب النصیحه لامام المسلمین» که وظیفه همه است خیرخواهی امام مسلمین بکنیم و تمام تذکرات و نامه‌های من از همین باب بوده است و نامه‌ها هم خصوصی و یا یادداشت بوده است حالا چه شده است بعضی آنها را نشر داده و دیگران دیده‌اند.

من هیچ گاه در فکر آقایی و یا مرجعیت و قائم مقام رهبری خود نبوده ام از همان اول هم که مطرح کردند من طی یک نامه نوشتم طرح این معنی درست نیست و در آن نامه نوشتم ما امیدواریم خدای متعال طول عمر به امام بدهد که اصلاً نیازی به تعیین قائم مقام نداشته باشیم و من همیشه خود را فانی در اسلام و اهداف حضرت امام می‌دانسته و از هیچ کس هیچ توقعی ندارم در این جهت هدفم خدا بوده و همه تلاش‌ها و ناراحتی‌ها برای رضای خدای متعال بوده است و هر اندازه توانستم و هر وقت هم نتوانستم همان کار طلبگی ام را انجام می‌دهم و اگر هم نتوانستم ما دیگر آخر عمرمان است.

·       اعلمیت و احاطه امام به تمام سیاست‌های دنیا

مجتهد اعلم کسی است که در تمام مسائل مورد نیاز جامعه از قبیل مسائل سیاسی اقتصادی و غیره بداند که سیاست اقتصادی نظامی اسلام در هر زمانی چگونه باید باشد و خلاصه اینکه باید مجتهد اعلم در اینگونه مسائل هم اهل اطلاع باشد و هم صاحب نظر و دیدگاه خاص امام قدس سره این چنین بودند که در این گونه مسائل هم دید وسیع داشتند و با همین دید، نظر و فتوا می‌دادند ایشان به تمام مسائل و سیاست‌های جاری دنیا احاطه و اطلاع کافی داشتند.

اعلمیت امام خمینی که نظر ما بود این طوری بود که ایشان در تمام مسائل اسلامی مورد نیاز واقعاً اعلم از دیگران بودند و درک و دید ایشان نسبت به مسائل دینی از دیگران وسیع‌تر و قوی‌تر بود.

 

راه مجاهد:

امیدواریم با دقت در این خاطرات و نزدیکی‌ها جناح‌های مختلف خط امامی که «محتوای» خط امام یعنی اسلام محمدی ضد سلطنت و ضدامپریالیسم و ضدصهیونیسم را می‌پیمایند به هم نزدیکتر شده و هر اختلافی را قبل از ریشه‌یابی نفسانی، ریشه‌یابی فکری و معرفتی نمایند چرا که به‌صورت معرفتی و آموزشی درآوردن مسائل انقلاب از ظرایف و هنرهای هر انقلابی است.

·       دو شیوه برخورد با استعفای آیت‌الله منتظری

امام خمینی رحمت‌الله علیه طی نامه‌های متبادله در نامه 8/1/68 ضمن پذیرش استعفای آیت‌الله منتظری ایشان را ثمره عمر خود دانسته و معتقد بودند که درس‌های ایشان گرمی‌بخش حوزه‌ها بوده و باید نظام و مردم از نظرات فقهی ایشان استفاده نمایند.

عده‌ای هم معتقدند امام خمینی به تاریخ 6/1/68 نامه‌ای به آیت‌الله منتظری نوشتند که اصل آن را هیچ کس ندیده است و این نامه با متن‌های گوناگون تکثیر و به شکل سازمان‌یافته‌ای توزیع شده ودست به دست می‌گردد.

به دنبال آن طی تماس تلفنی با بیت امام، حجت‌الاسلام انصاری گفتند چنین نامه‌ای وجود ندارد و آنچه به نام امام در دست مردم است صحت نداشته و توزیع آن حرام است امام هم که در وصیتنامه خود تأکید کردند آنچه که دست خط من نبوده و از صداوسیما پخش نشده قابل استناد نیست.

چنین به نظر می‌رسد که توزیع این نامه کار کسانی است که وانمود می‌کنند که امام بین ششم تا هشتم فروردین یعنی در ظرف دو روز نظراتشان متناقض بوده است. تا بدین طریق کلاً هر چیزی از جانب امام را مخدوش نمایند. متأسفانه عناصری ناآگاه بدون اطلاع از نیت آنان در خدمت آنها قرار گرفتند. ولی در عمل دو نحوه برخورد و دو خط مشی بر اساس نامه ادعایی و نامه 8/1 به وجود می‌آید.

یکی منجر به حذف و سرکوب می‌شود و دیگری پذیرش استعفای آیت‌الله منتظری را دربر دارد. این دو خط مشی در برخورد با بیت آیت‌الله منتظری و مراسم ختم پدرشان و همچنین حرکت و اعتراض مردم نجف‌آباد هم خود را نشان داد.

حال از جمع‌بندی این وقایع که به اجمال گفته شد به اين نتيجه مي‌رسيم كه در برخورد با اعتراضات، عصیان‌گری‌ها، شورش‌ها و حرکت‌های مردمی دو خط مشی و دو نوع برخورد وجود دارد. یک خط مشی این حرکات را به بیگانه با گروهک‌های محارب نسبت داده و برخورد شدید حذفی می‌کنند و دیگری این حرکات را طبیعی دانسته و آن را به کمبود ارزاق و رفاه نسبت می‌دهد. خط مشی دوم در نتیجه‌گیری به گرفتن وام، استقراض یا فروش بی‌رویه نفت و موضوعیت دادن به دلار می‌رسد.

البته به این واقعیت باید توجه کرد، تا زمانی که جنگ ادامه داشت مردم به دلیل حقانیت و مظلومیت نظام جمهوری اسلامی خواسته‌های رفاهی خود را مخفی نگه داشته و با افزودن بر صبر و تحمل خود با توطئه‌های امپریالیسم مقابله می‌کردند.

هم اکنون از یک طرف به ظاهر جنگ تمام شده و از طرف دیگر توطئه نه جنگ، نه صلح از خود جنگ بدتر است. چرا که نه تنها بودجه سنگین دفاعی‌مان کم نشده بلکه انتظارات و توقعات رفاهی مردم نیز بیشتر گشته است. خطبه‌های نماز جمعه نیز پیرامون رفاه در اسلام این توقعات را دامن زده است.

باید توجه داشت، در شرایطی که با امکانات موجود «رفاه» یک «شعار» انجام نشدنی است تبلیغ حول آن چه نیازی را پاسخ می‌دهد؟ هم‌اکنون تلاش دولت بایستی به راه انداختن مایحتاج و ارزاق عمومی مردم و حداقل امرار معاش باشد که این هم نیاز به تبلیغات ندارد.

ظاهراً ما خود را بر سر یک دوراهی احساس می‌کنیم که یا باید به حذف و سرکوب بپردازیم (یمین) یا باید با رفاه دادن یعنی گرفتن وام و استقراض پاسخگوی نیازها باشیم (شمال) آیا راه فرج و نجات و طریق «وسطی» وجود ندارد که به دام یمین و شمال نیفتیم؟ به نظر ما این را راه اعتماد بین مردم و نظام جمهوری اسلامی است. مردم الحق فداکاری‌ها کردند. چه در جریان انقلاب و چه در دفاع هشت ساله وچه در توطئه‌های گنبد، کردستان، خوزستان، آذربایجان و... باید انصاف داشت و ریشه نارسایی‌ها را منتسب به مردم نکنیم. مثلاً نگوییم مردم از جنگ خسته شدند. لذا قطعنامه را پذیرفتیم و جنگ را تمام کردیم نگوییم مردم روحیه تولید ندارند. لذا واردات را زیاد می‌کنیم نگوییم تا زمانی که مردم زندگی مصرفی را پذیرفته‌اند خودرو وارد کرده یا مونتاژ می‌کنیم.

واقعیت این است که مسئولین کارهایشان را برای مردم توضیح نمی‌دهند و مردم در معادلات نامحرم مانده‌اند پس از دو سال وزارت خارجه مطرح می‌نماید که برخی از مفاد قطعنامه 598 را ایران پیشنهاد کرده است.

بر سر قضیه مک فارلین همه محرم بودند به جز مردم، قول‌هایی هم که داده شد که متن گزارش تاور و پاسخ‌هایش چاپ خواهد شد و در دسترس مردم قرار می‌گیرد هنوز معلق مانده است. قول داده شد که علل پذیرش قطعنامه و ریشه‌یابی و دلایل اضطرار ما به مردم توضیح داده می‌شود که نشد.

این طور گفته شد که آیت‌الله منتظری به منظور مصلحت نظام استعفا دادند ولی ارکان نظام اعم از سران سه قوه، مجلس شوراي‌اسلامي، هيئت دولت، شورای‌نگهبان، روحانیت مبارز و جامعه مدرسین موضعگیری موافقی نشان ندادند و توضیحی برای مردم داده نشد که این مصلحت چه بوده ملاک قرآنی تشخیص مصلحت چیست؟ لذا در حالی که خط امام، خط «امام و امت» است و امت یک رکن خط امام است معهذا در جریان استعفای آیت‌الله منتظری هم نظام و هم مردم در ابهام مانده‌اند.

به شهادت این 10 سال پس از پیروزی انقلاب بدیهی است آنچه می‌تواند نظام را در مقابله با معضلات یاری دهد همان قدرت الهی ملت است که به واسطه حسن ظن و اعتماد به وجود می‌آید به قول مرحوم مصدق اگر اعتماد مردم به دولت سلب گردد میلیاردها دلار وام با عوض و بلاعوض نیز کاری از پیش نخواهد برد. اگر حقانیت نظام کمرنگ شود و حس اعتماد مردم را از دست دهد مردم نیز توقعات رفاهیشان روز به روز افزایش یافته و هر روز یک کمبودی را علم کرده و چیزی را طلب می‌کنند.

به نظر می‌رسد آنچه می‌تواند همچون قبل راهنما و شیوه نظام گردد همانا کار بنیادی حول دو محور است. اولاً: نظام همچنان انقلابی باقی بماند و ارزش‌های اسلامی خود را حفظ کند تا به اعتبار آن مردم با صبر بیشتری در مقابل فشارها و کمبودها ایستادگی کنند. ثانیاً مشکلات، معضلات و شیوه‌هایی که برای حل آنها برگزیده‌اند مستمراً برای مردم توضیح دهند. در مسائل اساسی و نه صرفاً فرعی نظرخواهی کنند مردم وقتی در جریان مشلکات قرار داشته باشند خودشان در حل آن فعال می‌شوند.

عده‌ای از مردم به طنز می‌گویند دولت به جای دشمن در بالا بردن خزنده نرخ ارزاق، ما را غافلگیر می‌کند بازسازی نیز تنها از طریق بسیج مردم امکان‌پذیر است که لازمه آن حقانیت نظام و اعتماد متقابل است. پس از پیروزی انقلاب ما حاکمیت خدا بر مردم را مطرح کردیم که این حاکمیت به بهترین شکلی دربرگیرنده حاکمیت ملت نیز می‌باشد. ولی مبادا کار به جایی برسد که مردم بگویند صدرحمت به حاکمیت ملی و ملی‌گراها که حداقل برای ملت عینیتی قائلند و مجبور هستند کارهایشان را به مردم توضیح دهند چرا که به رأی آنها نیازمندند البته زمینه و ریشه این بی‌توجهی به مردم در این است که می‌گویند حاکمیت ما به مردم کاری ندارد هرچه خدا گفت همان را اجرا می‌کنیم حاکمیت خدا را هم در احکام مصطلح و رایج معنی می‌کنند و معتقدند احکام خدا باید اجرا شود ولو با زور. اگر مردم هم مقاومت کردند باید مقابله شود. در حالی که در سوره قصص آمده اراده خدا به حاکمیت رساندن مستضعفین است. یعنی مردم در مقابل خدا نبوده بلکه در یک راستا قرار دارند. نتیجه اینگونه برخوردها این است که مردم خود را در معادلات حذف شده می‌بینند و حداقل عکس‌العملشان بی‌اعتمادی، بی‌تفاوتی و انفعال است.

امید است مسئولین جمهوری اسلامی به این مسأله توجهی بنیادی مبذول دارند.

راه مجاهد شماره 57

دیدگاه‌های مختلف درباره تبصره 29 و سرمایه‌گذاری خارجی

دیدگاه آیت‌الله العظمی منتظری

·       ممنوعیت دادن امتیاز شرکت به خارجی‌ها

... (در برنامه 5 ساله) درآمد فرضی برای کشور تنظیم شده حدود 120 میلیارد دلار ارز، یعنی ارز خارجی. یعنی در 5 سال، هر سال 24 میلیارد دلار درآمد ماست. در صورتی که همین الان همه درآمد ارزی ما از نفت و گاز و صادرات و همه را که روی هم بریزیم به 12 میلیارد دلار معلوم نیست برسد... آن وقت توی آن دارد چیزهایی که: استقراض خارجی، قرضه خارجی، تعهد. تعبیر به تعهد کرده آنجا، تعبیر به استقراض نکرده، تعبیر به تعهد خارجی. یعنی صحبت کنند با خارجی‌ها پول از آنها قرض کنند، بیایند سرمایه‌گذاری کنند. خوب چه کسی بدهد؟

پنج سال، 5 تا 12 تا می‌شود 60 میلیارد، 60 میلیارد دلار داریم. 120 میلیارد دلار برنامه‌ریزی کنیم. باقیش زمینه خالی، قرض کنیم... کدام کشوری را ما سراغ داریم که زیر بار قرض خارجی رفته باشد و توانسته باشد بعداً این قرض‌ها را بدهد؟

·       مخالفت امام با استقراض خارجی

در آخرین ملاقاتی که با حضرت امام طاب ثراه داشتم، فرزند ایشان هم شاهد است. آنجا بودند. خدمت ایشان عرض کردم آقا این استقراض خارجی که الان در مجلس صحبت و زمزمه‌اش هست، این به ضرر کشور است.

این زير پا گذاشتن همه شعارهای ده ساله است. این همه ما گفته‌ایم استقلال. اگر ما از نظر اقتصاد وابسته به خارج شدیم استقلال فرهنگیمان هم از دست می‌رود، استقلال سیاسی هم از دست می‌رود، فقیر می‌شویم وابسته می‌شویم. ایشان آن وقت تقریباً تصدیق کرد. بعد از دو روز پیغام دادند تلفن کرده بودند اینجا به منزل ما که حضرت امام فرمودند، حق با فلانی است بگویید نکنند. این چیزی است که اتفاق افتاد در آخرین ملاقاتم با ایشان.

·       استقراض موجب ذلت می‌شود

... در وسائل الشیعه از پیغمبر اکرم(ص) وسائل ج 13 کتاب دین ص 77:

قال رسولا الله(ص) اِیّاکمُ والدّین فَاِنَّه شینُ الدّین – مبادا زیر بار قرض بروید، دینتان را باخته‌اید، دینتان را عیب‌دار کرده‌اید. برای اینکه قرض یعنی ذلت.

وسائل: قال علی(ع) اِیّاکمُ والدّین فَاِنَّه هَمُّ بِاللّیل و ذلٌّ بِالنّهار – زیر بار قرض نروید، بپرهیزدی از قرض، شب غصه‌داری برای قرض، روز هم موجب ذلت است.

این در صورتی است که از یک خودی قرض کنیم، حالا اگر از خارج قرض کنیم، خارجی‌ها که فکر من و شما نیستند. مسلمان از کافر قرض کند، نزولش را بدهد. نزول بدهیم به کفار. لابد کفار قربه الی الله در کشور ما سرمایه‌گذاری می‌کنند،... آیا این گونه است؟ یا نه کشور را وابسته می‌کنند.

 

استراتژی توسعه صادرات که بیش از 30 کشور جهان سومی آن را دنبال کردند و فقط کره جنوبی، هنگ کنگ و سنگاپور را به عنوان نمونه‌های موفق این استراتژی داریم.

·       هدف استکبار جهانی تیر خلاص به انقلاب و ارزش‌های آن است

موضوع استقراض خارجی از طرفث با حیثیت جهانی و ارزش‌های اصولی انقلاب که تاکنون در راه آنها صدها هزار شهید و معلول و اسیر داده‌ایم، و از طرف دیگر، از جمله مسائل مهمی بود که در آخرین زیارتم با حضرت امام طای ثراه مطرح نمودم، شما می‌دانید که دولت‌های استعمارگر غرب و شرق که معمولاً کلید قرض دادن‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خارجی به دست آنهاست، هیچ گاه خیر و صلاح ملت ما و رشد و شکوفایی اقتصاد ما و جهان سوم را نمی‌خواهند. آنچه برای آنها مهم است وابستگی اقتصادی ما و به دنبال آن، وابستگی سیاسی و بی‌آبروکردن انقلاب و نظام اسلامی در جهان سوم و نزد ملت‌های محروم و مستضعفی است که چشم امید به انقلاب اسلامی ما دوخته‌اند. آنها هر چند در مسأله استقراض و یا سرمایه‌گذاری خارجی ظاهراً قیافه دوستی و خیرخواهی به خود می‌گیرند، ولی ما نباید با ساده‌لوحی و خوش‌باوری، برخورد نماییم. اگر جاذبه معنوی و حیثیت جهانی انقلاب ما را گرفتند در حقیقت تیر خلاصی را به انقلاب و ارزش‌های آن زده‌اند.

·       در صورت اضطرار خرید مغزهای متخصص و تکنولوژی بهتر از سرمایه‌گذاری خارجی است

برای بازسازی کشور، حالا یک وقت ناچاریم تکنولوژی را به اندازه ضرورت بخریم. متخصص از آنها بیاوریم و استخدام کنیم که نوکر و حقوق‌بر ما باشد. نه اینکه سرمایه‌گذاری کنند یا قرض کنیم که آقابالاسرمان باشند برای بازسازی کشور خرید تکنولوژی و مغزهای متخصص بالاحتیاج، به مراتب مفیدتر از استقراض و سرمایه‌گذاری‌های خارجی است شما در جهان سوم کدام کشور را سراغ دارید که گرفتار استقراض شده‌اند و روز به روز کمرشان خم‌تر نمی‌شود. چراکه نزولش را هم نمی‌توانند بدهند. شما در جهان سوم کدام کشور را سراغ دارید که گرفتار استقراض شده باشد و توانسته باشد استقلال سیاسی و فرهنگی خود را حفظ کند و یا از زیر قرض نجات پیدا کند؟

 

راه مجاهد شماره 59

نظر روزنامه جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس در مورد آیت‌الله منتظری

روزنامه جمهوری اسلامی از روز یکشنبه 14 مرداد 69 تا یکشنبه 21 مرداد 69 در 7 شماره اقدام به چاپ مطالبی در رابطه با آیت‌الله منتظری نمود.

مقاله فوق‌الذکر تحت عنوان مقاله وارده و با نام شخصی به نام باقر علوی به چاپ رسید که روزنامه جمهوری اسلامی بعداً گفته بود که ایشان از فضلای حوزه هستند.

در اولین شماره ضرورت بحث مطرح شده و آمده است که چون عده‌ای به دنبال احیای آیت‌الله منتظری و مرجعیت ایشان هستند وچون حضرت امام (ره) در نامه به نمایندگان گفته بودند مسأله بعداً روشن خواهد شد پس ضروری است که دلایل و جریانات مربوط به آیت‌الله منتظری مورد بررسی عمیق‌تر قرار گیرد.

در مقاله شماره 2 نویسنده با استفاده از کتبی که تا به حال منتشر شده و با بیان نقطه نظرات آیت‌الله منتظری و حضرت امام (ره) آنگونه که در کتاب‌های فوق آمده، مدعی شده که آیت‌الله منتظری فاقد هرگونه صلاحیتی برای دخالت در مسائل سیاسی هستند.

در مقاله شماره 3 نویسنده با آوردن کدهایی مشابه آنچه در مقاله قبل آمده مطرح کرده که آیت‌الله منتظری هیچگونه پایبندی به ولایت فقیه ندارند و ایشان علی‌رغم آنکه در مورد اصل ولایت فقیه کتاب نوشته‌اند ولیکن در این 16 ماه که از آن واقعه می‌گذرد نشان دادند که عامل به حرف‌های خود نیستند.

در مقاله شماره 4 آقای باقر علوی با طرح برخوردها و نظرات آیت‌الله منتظری در جریان مهدی هاشمی (آنگونه که در رنجنامه و کتاب خاطرات سیاسی آمده) مدعی شده که آیت‌الله منتظری فاقد عدالت و تقوا بوده و در نتیجه صلاحیتی برای مرجعیت و افتاء ندارند.

در مقاله شماره 5 ایشان گفته‌اند عده‌ای شبهاتی در رابطه با مرجعیت آیت‌الله منتظری مطرح می‌سازند و به آنها پاسخ داده‌اند. از جمله گفته‌اند اولاً سابقه علمی و مبارزاتی آیت‌الله منتظری بر فرض صحت دلیلی بر صلاحیت فعلی ایشان نیست. ثانیاً نظر امام در نامه 8/1 به هیچ وجه تغییر نکرده بود و در نامه 8/1 امام شروطی را مطرح کردند که آیت‌الله منتظری بعداً به آن عمل نکرد. ثالثاً بر فرض که هیچ فرد صالحی برای مرجعیت نباشد ما حق نداریم با محاسبات سیاسی به سراغ آیت‌الله منتظری برویم.

در مقاله شماره 6 به درایت و تیزبینی حضرت امام(ره) اشاره شده که از نخستین روزها، سیدمهدی هاشمی را شناخته بودند. در این مقاله نیز از مدارکی که در رنجنامه و کتاب خاطرات سیاسی آمده و در مقالات قبل نیز مورد استفاده قرار گرفته بود استفاده شده است.

در مقاله شماره 7 ادعا شده که آیت‌الله منتظری به خط امام خمینی (ره) وفاداری و پایبندی ندارند. دلایل ایشان در این مقاله نیز مشابه سخنان مقالات قبل می‌باشد.

در خاتمه آقای باقر علوی گفته‌اند که این هفت مقاله اندکی از انبوه مسائل قابل طرح است و تهدید شده که متناسب با نحوه عملکرد آیت‌الله منتظری و اطرافیانشان در آینده اینگونه مقالات ادامه خواهد یافت.

***

در رابطه با مقالات فوق بهتر این بود که شخصیت و هویت نویسنده تا حدی مشخص می‌شد. سوابق مبارزاتی، علمی و نقطه نظرات و فعالیت‌های ایشان در طی 12 سالی که از انقلاب می‌گذرد مشخص می‌شد تا خوانندگان بتوانند بهتر در رابطه با نقطه نظرهای مطرح شده نظر بدهند. آقای باقر علوی هم به این اصل معتقدند که حرف و سخن افراد اهمیت ندارد و باید عمل آنها را هم دید. و در آخر مقاله سوم به این مسأله اشاره داشته‌اند.

مسأله دیگر آن است که مسأله آیت‌الله منتظری و نقطه نظرهای ایشان از مسائل درونی جبهه معتقدین به «اصل ولایت فقیه» است. واقعیت آن است که آیت‌الله منتظری در حوزه‌های علمیه تنها فردی هستند که به شکل مبسوط و مستدل و از جوانب مختلف اصل ولایت فقیه را مورد بررسی قرار داده و اثبات کرده‌اند و سایر آثاری که در این زمینه نوشته شده به تأیید نویسندگانشان یا صاحب‌نظران امر با اثر ایشان قابل مقایسه نیست.

لذا ضروری است که توجه داشته باشیم که برخورد غلط با ایشان مستقیماً به نفع جناح غیرمعتقد به اصل ولایت فقیه تمام خواهد شد. مسلمان کامل کسی است که در یک برخورد تمامی جوانب امر را در نظر داشته باشد. این شیوه برخورد نه سازشکارانه است و نه چشم‌بسته و سر بر آسمان در یک سو دویدن و آن را عمل به تکلیف خواندن.

آقای علوی و خوانندگان عزیز را به مطالعه بحثی که در این خصوص در پاسخ به نامه یکی از خوانندگان در این شماره آمده است، جلب می‌کنیم.

***

پس از چاپ مقالات فوق‌الذکر آیت‌الله خلخالی و آقای حائری زاده نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سخنرانی‌های پیش از دستور سخنانی به شرح ذیل ایراد کردند:

روزنامه جمهوری اسلامی 31/5/69

حجت‌الاسلام خلخالی

... یک کسی برمی‌دارد از این بازار آشفته، حالا که کویت را گرفته‌اند و عربستان دارد از بین می‌رود و امریکا در حال آمدن است و... در این وسط می‌خواهد از آب گل‌آلود ماهي بگيرد. به‌نام آقای باقر علوی نامه می‌نویسد که این باقر علوی همان رشیدی مطلق را تداعی می‌کند.

من به ایشان و آن افرادی که دست‌اندرکاران این مقاله‌ها هستند، کارمان به جایی رسیده که ما باید بیاییم از مقام معظم حضرت آیت‌الله منتظری به عنوان اینکه معتقد به اسلام است دفاع کنیم. انحراف دارد بیایید بگویید، این چه مقاله‌ای است که می‌نویسید؟ این چه سکوتی است؟ آن هم در یک روزنامه که منسوب به مقام رهبر است که من یقین دارم که مقام رهبری ابداً از این جریان اطلاع ندارند. چرا باید اینجور بشود؟

اینها باید بدانند علم مرجعیت از زمان شیخ طوسی، شیخ مفید، مرتضی محقق، علامه طبسی تا بیاید برسد به میرزای بزرگ و کوچک و آخوند ملاکاظم خراسانی، آقاسید محمدکاظم یزدی، بعد هم این اواخر مرحوم اصفهانی، مرحوم نائینی و سپس آیت‌الله العظمی مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت امام امت روحی فداه، این پرچم به دوش اعلم‌ها و اتقی و به دوشی کسانی که درد دین را داشتند و خوردند و به حرف بنده و شما کسی گوش نمی‌دهد. وگرنه هر عربی‌دان و مسأله‌خوان نمی‌تواند مرجع و مرجعیت را بر دوش بگیرد.

امام امت فرموده که شما بروید فقیهی باشید که مردم و نظام از فقه شما استفاده کنند. فقیهی مفید و جامع‌الشرایط باشید. امام دارد می‌فرماید از نظام یعنی از باب تا محراب استفاده کنند، آیا استفاده کنند یعنی بگويند تو منحرف هستي؟! استفاده كنند، يعني از او تقلید بکنند. چرا به این طرف و آن طرف می‌زنیم، چرا آبروی خودمان را می‌بریم؟ چرا ما حیثیت خودمان را برباد می‌دهیم؟

اینکه گفتم این معنا عبارت از این است که هر مسأله‌دان و هر عربی‌خوان نمی‌تواند مرجع تقلید بشود. اگر حرف ما را باور ندارید بروید از آن کسی که ما هم حرفش را قبول داریم یعنی رهبر عظیم‌الشأنمان حضرت آیت‌الله آقای خامنه‌ای بپرسید، بگویید این حرفی که من می‌زنم دروغ است یا راست؟

***

روزنامه اطلاعات                         1/6/69

آقای حائری زاده

روزنامه جمهوری اسلامی به نام باقر علوی شخصیت فقاهتی آیت‌الله منتظری را مورد تهاجم قرار می‌دهد و عزل ایشان را علاوه بر قائم مقام رهبری، عزل از تمام حیثیت و اعتبار سیاسی اجتماعی اعلام می‌کند و می‌نویسد حق نیز چیزی جز این نبود و می‌نویسد: «اکثریت قریب به اتفاق مردم بهتر از این فقیه مسائل سیاسی را درک و تجزیه و تحلیل می‌کنند.» اشارتاً ایشان را حتی منحرف از اسلام و در وادی ارتداد و راهی دورخ قلمداد می‌کند.

هیچ روزنامه‌ای، هیچ شخصیتی و هیچ عالمی لب نمی‌جنباند به جز دیروز که حضرت آیت‌الله خلخالی اعتراض فرمودند. حضرت امام (س) درباره ایشان فرموده:

حیثیت واجب المراعات شما در معرض خطر است. پس از کنارگذاردن ایشان از قائم مقامی رهبری، حضرت امام (س) فرموده: «من صلاح شما و انقلاب را در این می‌بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.»

آیا مفهوم حیثیت واجب‌المراعات بعد از امام این است؟ آیا مفهوم استفاده نظام و مردم اخلاقاً و انصافاً اینگونه است؟

خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر فرماید. برای من روشن است که مقام‌ گرامی رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای راضی به اینگونه روش‌ها و برخوردها نیستند و علمای دیگر نیز.

***

روزنامه کیهان این قسمت از صحبت‌های دو نماینده فوق را کلاً حذف نمود.

روزنامه اطلاعات در مورد آیت‌الله خلخالی مانند روزنامه کیهان عمل کرد ولی روز بعد کامل صحبت‌های آقای حائری زاده را چاپ نمود. روزنامه رسالت صحبت‌ها را چاپ کرد منتهی در سخنان آیت‌الله خلخالی کلمه «اتقی» به «افقه» تبدیل شده بود.

روزنامه جمهوری اسلامی با آقای حائری زاده برخورد بسیار تندی کرد و در جواب آیت‌الله خلخالی نیز ضمن تأکید بر صحت نظر خود قول داد که این روال را ادامه خواهد داد.

لازم به تذکر است که:

حضرت امام(ره) قبل از فوت وکالت مالی خود را که در اول بهار 68 از آیت‌الله منتظری گرفته بودند به ایشان برگرداندند. و این در حالی بود که آیت‌الله منتظری در اولین جلسه درس خود پس از عید فطر سال 68 صریحاً نظرات خود را گفته بودند: بدین جهت انتظار این است که در تحلیل مسائل مربوط به رابطه حضرت امام(ره) و آیت‌الله منتظری در آینده تبیینی از این امر نیز ارائه شود. به خصوص که در تحلیل‌هایی از آن گونه که در روزنامه جمهوری آمده به کرات بیان شده که حضرت امام(ره) با توجه به دقیق به مسائلی که در آینده پیش خواهد آمد با آیت‌الله منتظری برخورد کردند.

 

نظریاتی درباره مرجعیت شیعه و موقعیت آیت‌الله منتظری

در رابطه با مرجیعت آیت‌الله منتظری نظریات مختلفی در جامعه وجود دارد. از آنجا که مسأله مرجعیت شيعه در ایران اهمیت بسیاری دارد برآن شدیم تا مضمون نظریاتی را که شنیده‌ایم در این خبرنامه بیاوریم. انشاءالله که با این امر به شکل سالم و عمیقی برخورد شود.

نظريه اول: چنین گفته شده که هم اکنون آیت‌الله اراکی هستند، لزومی به تقلید از آیت‌الله منتظری و مطرح کردن ایشان وجود ندارد.

لیکن نکته مهم این است که احترام به مراجع لازم است و به هیچ وجه نباید به آنها توهین شود. به‌طور مثال زمانی که آیت‌الله منتظری برای حضرت امام(ره) سالگرد گرفته بودند عده‌ای رفته و در بیت ایشان شعار داده و معرکه گرفته‌اند، این کارها درست نیست یا اینکه عده‌ای بروند در آنجا و اسم افرادی که با ایشان ملاقات می‌کنند، یادداشت کنند. یا اینکه بعضی‌ها می‌گویند ایشان را باید به قعر جهنم فرستاد، این کارها به هیچ وجه درست نیست به چند دلیل:

اولاً: از امام نباید تندتر بود و باید در همان حد فرمایش امام برخورد شود.

ثانیاً: اینگونه اعمال عده‌ای از مقلدین ایشان را تحریک می‌کند و چه بسا همین مسائل باعث گرایش بیشتر مردم به سوی ایشان بشود.

ثالثاً: کلاً اینگونه اعمال و یا اساساً مخالفت کردن با مرجعیت ایشان باعث می‌شود که در افراد حزب‌اللهی و خط امامی اختلاف بیفتد و این اختلافات به‌طور حتم در مجلس هم منعکس می‌شود. با توجه به مقلدین ایشان در مجلس شورای اسلامی این اختلافات در جناح رادیکال و خط امامی، مستقیماً به نفع جناح راست تمام می‌شود.

البته آیت‌الله منتظری رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را تبریک گفته‌اند و در چند مورد هم روی این مسأله تأکید داشته‌اند و از این نظر مسأله‌ای ندارند.

نظریه دوم: گفته شده پذیرش مرجعیت آیت‌الله منتظری اهمیت بسیار زیادی دارد به این دلیل که ایشان تنها مرجعی هستند که مسائل مملکت را می‌فهمد و روی مسائل اقتصادی مطلع و صاحب‌نظر است، به‌طور مثال همان سخنرانی ایشان روی تبصره 29 نشان می‌دهد که ایشان ریزبه‌ریز این تبصره را مطالعه کرده‌اند و‌ای کاش مسئولین با توجه به مقلدین ایشان در جامعه و مجلس قبل از سخنرانی ایشان در مورد برنامه 5 ساله توضیحات کافی به ایشان می‌دادند.

از طرف دیگر آیت‌الله منتظری دو شرط «علم» و «عدالت» را نیز دارا هستند و مانعی برای مرجعیت ایشان وجود ندارد.

روی «علم» ایشان که هیچ کس حرفی  ندارد. روی مسأله «عدالت» هم بعضی به غلط معتقدند که حضرت امام ایشان را عادل نمی‌دانستند در این باره نیز نکته مهم آن است که «عدالت» یک امر «موضوعی» است و نه «تقلیدی» یعنی چنانچه شما کسی را «عادل» می‌دانید پس از او تقلید می‌کنید و من که او را عادل نمی‌دانم تقلید نمی‌کنم و من نمی‌توانم به شما بگویم در این مسأله شما باید از من تقلید بکنید.

نظریه سوم: در مورد مرجعیت آیت‌الله منتظری باید بسیار دقیق و حساس برخورد کرد ایشان یک فرد ساده نیست و به مرجعیت قانع نبوده و در سیاست هم دخالت می‌کند و حتی درس‌هایش هم سیاسی است. ما نباید با این منطق که مراجع دیگر خوب نیستند به سراغ ایشان برویم این کار مأیوس شدن از رحمت خداست. انشاءالله خداوند خودش یک مرجع درست و سالم نشان خواهد داد آقای منتظری به حریم ولایت تجاوز کرد و ضرباتی که ایشان زد هیچ کس نزد. گناه هر کس را باید با توجه به موضعی که دارد سنجید و با توجه به موضع ایشان که قائم مقامی ولی فقیه بود اشتباهات ایشان قابل برگشت نیست و هرکس در این مسأله تردید کند و بخواهد آیت‌الله منتظری را از در دیگری که مرجعیت باشد دوباره وارد کند مشخص می‌شود که «ولایتش» اشکال دارد. آیا درست است که ما دفع افسد را با فاسد بکنیم. واقعاً بهتر آن است که حتی مدتی بدون مرجع باشیم و بنا بر احتیاط عمل کنیم و به سراغ ایشان نرویم. آقای منتظری مبارزات زیادی داشته رنج‌های زیادی کشیده ولی با اعمال خلافی که انجام داد همه را بر باد داد.

آقای منتظری آن احترامی که باید برای حضرت امام قائل نیست در همان مصاحبه‌اش در مورد برقراری نمازجمعه می‌گوید «امام طفره می‌رفتند» همین الفاظ نشان می‌دهد آن احساس را که باید ایشان ندارد.

نظریه چهارم: گفته شده در فقه و اصول آیت‌الله منتظری هیچ کس حرفی ندارد یک عده از خط امامی‌ها که نسبت به «عدالت» ایشان مسأله دارند باید توجه کنند که پس از نامه 8/1 حضرت امام در آخرین نظرشان آیت‌الله منتظری را عادل می‌دانستند، و الا وکالت نمایندگی خود را در امر وجوهات به شخص غیرعادل نمی‌سپردند.

پس دو ملاک «علم» و «عدالت»‌ در آیت‌الله منتظری جمع است و منعی برای مرجعیت ایشان وجود ندارد. لغزش‌هایی که از ایشان دیده شد صدها برابرش را می‌توان در بیت سایر مراجع پیدا کرد و نباید فراموش کنیم که ایشان چه خدماتی به حوزه‌ها کرده و ایشان و آیت‌الله مشکینی بودند که حضرت امام را به حوزه‌ها شناساندند.

نظریه پنجم: گفته شده الحمدلله هم اکنون آیت‌الله اراکی هستند ولیکن با توجه به کهولت ایشان باید روی مرجعیت آیت‌الله منتظری دقیقاً فکر شود. بسیاری هم اکنون مقلد ایشان هستند و چندی قبل صد و چند نفر از طلاب و فضلای قم در نامه‌های به مقام رهبری روی مرجعیت ایشان تأکید کرده بودند و به حمله عده‌ای به منزل آقای منتظری اعتراض داشتند.

حضرت امام(ره) هم در نامه 8/1 راه مرجعیت ایشان را باز گذاشته‌اند و گفتند که نظام و حوزه‌ها از نظرات ایشان استفاده نمایند.

در مورد «علم» آقای منتظری واقعاً یک سر و گردن از بقیه مراجع بالاترند و در مورد «عدالت» هم آیت‌الله منتظری تا قبل از فوت امام وکالت ایشان را به عهده داشتند. اگر امام شکی در مورد عدالت آیت‌الله منتظری داشتند قطعاً این وکالت را نمی‌دادند. از طرف دیگر آیت‌الله منتظری اصل و اساس انقلاب یعنی اصل ولایت فقیه را قبول دارد وکتابش در این مورد بسیار جالب است. به کتاب ایشان جایزه هم داده شده و حال آنکه بقیه مراجع این اصل را قبول ندارند و اگر ما ایشان را به عنوان مرجع قبول نکنیم پس چه کسی را باید بپذیریم.

قبل از انقلاب هم واقعاً ایشان زحمات زیادی کشیدند و زمانی که حضرت امام ایران نبودند آقای منتظری ایشان را به طلاب معرفی کرد البته کارهای آقای منتظری در اواخر عمر حضرت امام درست نبود و می‌باید به نظرات حضرت امام(ره) تسلیم می‌شدند ولی نمی‌شود منکر شد که ایشان در انقلاب سهم به سزایی داشت و‌ای کاش ایشان آن کارها را نمی‌کرد و بین رهبری و مرجعیت فاصله نمی‌افتاد.

هم اکنون هم اگر نیروهای خط امامی دیر بجنبند در مورد مرجعیت کلاهشان پس معرکه است، مسأله مرجعیت هم خیلی پیچیده است چون مردم به سراغ مراجع می‌روند و کسی نمی‌تواند امر کند که به سراغ کدام مرجع باید رفت. هم اکنون 30 رساله زیر چاپ یا در ردیف چاپ داریم که بعضی از آن مراجع اصلاً بویی از انقلاب نبرده‌اند.

آقای منتظری در فقه از همه بهتر می‌فهمد و مشکل احتکار با نظرات ایشان در این باب حل شد. حضرت امام مسئولین نظام را به نظرات ایشان ارجاع داده‌اند مثل اعدام مفسد فی‌الارض و... البته ایشان سادگی‌هایی دارد ولیکن همه مراجع ساده هستند و تازه آقای منتظری از بقیه مراجع ساده‌تر نیستند.

در مورد نظرات ایشان در قضیه سیدمهدی هاشمی هم یک مسأله مهم وجود دارد و آن این است که از نظر مسائل حوزه اگر یک مرجع نظر مرجع دیگر را قبول نداشت نمی‌شود به او گفت تو فاسق هستی. به‌طور مثال آقای خوئی می‌گوید من از نظر مبنایی ولایت فقیه به آن شکل که شما (امام) می‌گویید را قبول ندارم. هیچ کس در حوزه نمی‌تواند به او بگوید به این دلیل تو فاسق هستی. مسأله مرجعیت هم اکنون به شکل پیچیده‌ای درآمده حتی بعضی از مخالفین سیدمهدی هم وقتی آقای منتظری را با سایر مراجع موجود مقایسه می‌کنند ایشان را برتر می‌یابند.

 

راه مجاهد شماره 60

نامه‌های متبادله امام خمینی (ره) و آیت‌الله منتظری

مقدمه

در اواخر عمر حضرت امام (ره) مسائلی پیش آمد که در نهایت به استعفای آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری منجر گشت.

اگرچه از مدت‌ها قبل احساس می‌شد که این دو بزرگوار اختلاف نظرهایی داشته باشند ولیکن دامنه‌دار شدن آن در تصور نمی‌گنجید. مردم دچار سرگردانی مقدسی شدند که هنوز هم ادامه دارد. متأسفانه به دلیل دخالت افراد کم‌صلاحیت با بی‌صلاحیت، و بعضاً مغرض آنچه که تاکنون به عنوان تحلیل یا ریشه‌یابی مسأله ارائه شده از چپ و راست زدن مبرا نیست. متأسفانه با مطرح کردن مسائلی خاص به تأیید یک طرف و رد مطلق دیگری پرداخته شده، بدون آنکه نگاهی عمیق به گذشته و حال و آینده داشته باشند. البته با گذشت زمان آن تحلیل‌ها کم‌رنگ شده است و نیاز به تحلیلی اساسی آشکارتر می‌شود.

از یک طرف امام خمینی(ره) مطرح شدند با آن سوابق فکری و فقهی و مبارزاتی از طرف دیگر ثمره عمر امام یعنی آیت‌الله منتظری مطرح شدند با آن سوابق فکری و فقهی و مبارزاتی که تفصیل سوابق هر کدام قصه‌ای طولانی است.

سیر و ابعاد مختلف انقلاب با این دو بزرگوار پیوند دارد. در بسیاری موارد به ذهن خطور می‌کند که آنچه اتفاق افتاد درواقع یک برنامه از پیش تعیین شده بود برای حذف امام و خط ایشان حوادثی که پس از فوت امام واقع شد نیز تا حد زیادی مؤید این نظر است. ولی در هر حال ریشه‌یابی آن مسأله بدون توجه به نتایج آن خود مستقلاً ذهن را مشغول می‌دارد و نمی‌توان به سادگی از آن گذشت، تا جایی که بسیاری از ارادتمندان به انقلاب منفعل شده و تردید دارند که اگر نهایت کار فقهی و مبارزاتی‌شان بدانجا می‌رسد بهتر است گام در این راه ننهند.

در صورت عدم ریشه‌یابی و دستیابی به پاسخ صحیح، «اسلام» به عنوان یک مکتب و یک شیوه اجرایی و حکومتی در ذهن دوستداران انقلاب اسلامی ضربه‌ای مهلک خواهد خورد.

آنها خواهند گفت: یک نفر مخلص، فقیه، مجتهد، اسلام‌شناس، صاحب درس و شاگرد، با سابقه مبارزه و... و... گفت اسلام این طوری می‌گوید و از طرف دیگر یک مخلصِ فقیهِ دیگر، مجتهد، اسلام‌شناس، صاحب درس و شاگرد، با سابقه مبارزه و... و... می‌گوید اسلام آنطور می‌گوید... نتیجه می‌گیرند که این سیستم فکری راهنمای عمل نبوده چرا که دو سمبل برجسته و هم‌راستای آن به خط مشی واحدی نرسیدند. هردو نفر اسلام و احادیث و روایات را خوب می‌شناسند در قرآن غور و بررسی کرده‌اند. هر دو دلسوز هستند. هر دو صادق هستند و حب دنیا ندارند. هر دو ساده‌زیست هستند. هر دو مبارزه کرده‌اند.  اینها که به دو شیوه برخورد می‌رسند، دیگران به صد شیوه خواهند رسید کما اینکه در سال 52 اعضای سازمان مجاهدین به این جمعبندی رسیدند که از راه اسلام نمی‌توان به وحدت استراتژیک و تشکیلاتی رسید. چراکه اختلاف برداشت‌ها آنقدر عمیق است که انشعابات و درگیری‌های مختلف را ایجاب می‌نماید. فلهذا به همین دلیل بود که به سراغ علم روز و دستاوردهای بشری رفتند و تدریجاً شد آنچه که نباید می‌شد.

به نظر می‌رسد که این طبیعی‌ترین نتیجه، پاسخ نگفتن به آن معضل است. بین مذهبی‌ها دین و حوزه قبل از انقلاب حاکم می‌شود که صرفاً در حد نماز و روزه و احکام مصطلح و عرفان فردی است و به سیاست و سعادت مردم کاری ندارد. در مسائل حکومتی هم به سراغ دستاوردهای بشری و علم رایج می‌روند. به هر صورت برای حفظ اسلام و ادای حق آن دو بزرگوار لازم است اختلاف آن دو جدای از اظهارنظرها و دخالت‌های بی‌مورد افراد مورد بررسی و ریشه‌یابی قرار گیرد. یکی از بهترین منابع در این راه مکاتباتی است که آن دو در طول سال‌ها با یکدیگر داشته‌اند و‌ای کاش به جای ارائه تحلیل‌های من‌درآوردی، از همان ابتدا مکاتبات این دو بزگوار را منتشر می‌ساختند تا توده‌های دلسوز و مسلم بتوانند برای سؤال خود پاسخی پیدا کنند. متأسفانه این مکاتبات به‌طور دست‌چین و مثله شده به عنوان مدرک ارائه شده که دستیابی به واقعیت را مشکل می‌سازد.

با این انگیزه بود که برآن شدیم متن نامه‌های متبادله میان آن دو بزرگوار را تا آنجا که در دسترسمان بود به چاپ برسانیم تا شاید به کمک دلسوزان انقلاب تدریجاً کامل شود.

از کلیه یاران و دلسوزان انقلاب اسلامی نیز درخواست می‌کنیم که چنانچه به سایر مکاتبات میان آن دو دسترسی دارند در اختیار ما بگذارند یا خود رأساً به انتشار آن بپردازند.

قدر مسلم این است که آینده رشد و گسترش انقلاب اسلامی در ایران و جهان به چنین ریشه‌یابی‌ای نیازمند است.

***

·       نامه امام خمینی (ره) به آیت‌الله منتظری                       12/7/65

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین فقیه عالیقدر آقای منتظری دامت ایام برکاته پس از اهداء سلام و تحیت علاقه اینجانب به جنابعالی، بر خود شما روشن‌تر از دیگران است به حسب قاعده، طول آشنایی صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمی و عملی شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنج‌های فراموش‌نشدنی جنابعالی در سال‌های طولانی برای اهداف اسلامی، قداست و وجاهت و وارستگی کم‌نظیر آن جناب، و بالاتر، حیثیت بلندپایه‌ای که دنباله این امور به خواست خداوند تعالی برای شما فعلاً حاصل است و احتیاج مبرمی که جمهوری اسلامی و اسلام به مثل جنابعالی دارد، انگیزه علاقه مبرم است. لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد، حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همه ماها واجب و احتمال خدشه‌دار شدن آن نیز منجز است برای اهمیت بسیار آن. با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب‌المراعات به احتمال قوی بلکه ظن نزدیک به قطع در معرض خطر است. خصوصاً با داشتن مخالفین مؤثر در حوزه قم که ممکن است دنباله بهانه‌ای باشند.

این خطر بسیار مهم از ناحیه انتساب آقای سیدمهدی هاشمی است به شما. من نمی‌خواهم بگویم که ایشان حقیقتاً مرتکب چیزهایی شدند، بلکه می‌خواهم عرض کنم ایشان متهم به جنایات بسیار از قبیل قتل، مباشرتاً یا تسبیباً، و امثال آن می‌باشند و چنین شخصی ولو مبری باشد ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب مؤکد است. آنچه مسلم است و در آن پافشاری دارم، رسیدگی به وضعیت و موارد اتهام اوست. رسیدگی به خانه تیمی و انباشتن اسلحه آن هم با پول ملت به اسم کمک به سازمان‌های به اصطلاح آزادیبخش، اصولاً یک همچو اعمالی بدون دخالت دولت، جرم است و ایشان صلاحیت این امر را ولو واقعاً برای این سازمان‌ها باشد، ندارد و دخالت در حکومت است.

جواب به این امر قطعی است و آنچه از شما می‌خواهم در رتبه اول پیشنهاد مستقیم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسیدگی به این امر است و اگر برای شما محذور دارد به‌طوری که تکلیف شرعی از شما ساقط است، سکوت است. حتی در محافل خصوصی دفاع از یک همچو شخصی که خطر برای حیثیت شما است و احتمال فساد و خونریزی بی‌گناهان است سم قاتل است باید تمام فعالیت‌ها که به اسم کمک به سازمان‌های به اصطلاح آزادیبخش است قطع شود و تمام کسانی که در این امور دخالت داشته‌اند، محاکمه شوند و آنچه مسلم است و مایه تأسف، حسن ظن جنابعالی به اعمال و افعال و گفته‌ها و نوشته‌ها است که به مجرد وصول، شما ترتیب اثر می‌دهید و در مجمع عمومی صحبت می‌کنید و به قوه قضائیه و غیره سفارش می‌دهید. و من از شما که دوست صمیمی سابق و حال من هستید و مورد علاقه ملت، تقاضا می‌کنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور، مشورت نمایید. پس از آن ترتیب اثر بدهيد تا خدای نخواسته لطمه به حیثیت شما که برگشت به حیثیت جمهوری است نخورد، آزادی بی‌رویه چند صد نفر منافق به دستور هیأتی که رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدی‌ها را بالا برده است.

ترحم بر پلنگ تیزدندان                                         ستمکاری بود بر گوسفندان

من تأکید می‌کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سیدمهدی پاک کنید که این راه بهتر است والا هیچ عکس‌العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایت مورد اتهام، حتمی است. سلامت و توفیق جنابعالی را خواستارم.[i]

12/ مهرماه / 1365

روح الله الموسوی الخمینی

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی(ره)                        17/7/65

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت‌الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

پس از سلام و تحیت، مدتی بود تصمیم داشتم صادقانه و صریح مطالبی را که به نفع انقلاب و کشور می‌دانم به عرض حضرتعالی برسانم، لکن رعایت مزاج و حال حضرتعالی مرا مانع می‌شد، ولی پس از زیارت مرقومه شریفه مورخ 12/7/65 تأخیر را روا ندیدم.

امید است از صراحت مخلص نرنجید. عرایضم را در بندهای جداگانه به عرض می‌رسانم:

1- من به حسب متن واقع از دو حال خارج نیستم، یا فردی هستم، مطابق ذهنیاتی که تدریجاً برای حضرتعالی پیدا شده، ساده‌اندیش، بازی خور و مثلاً امثال سیدمهدی هاشمی به من خط و فکر می‌دهند، و برحسب مرقومه حضرتعالی: حسن ظن به اعمال و افعال و گفته‌ها و نوشته‌ها اساس تصمیمات من است و یا اینکه فردی هستم که در ضمن خواندن نوشته‌های گوناگون و شنیدن گفته‌های ضد و نقیض... خود من که تا اندازه‌ای سرد و گرم دنیا را لمس کرده ام و با خوب و بد مردم محشور بوده ام، چه بسا از خود هم فکر و تأملی و اراده‌ای داشته باشم...

اگر فرض اول در حق من صحیح است پس تأیید و ترویج حضرتعالی و مسئولین و علما و فضلا از من، و امید داشتن به من کذایی برای آینده اسلام و کشور و حتی تعریف حضرتعالی از من در همین نامه اخیر صحیح نیست، و آن هم در درجه اول به عهده حضرتعالی است که مؤسس انقلاب بوده‌اید، و ملاحظه مرا هم نکنید من یک جو طالب مقام نیستم.

و اگر فرض دوم صحیح است پس احتمال بدهید عرایضی را که در این نامه می‌نویسم کلاً او بعضاً صحیح باشد...

2- من از وقتی که با حضرتعالی آشنا شدم در هر شرایطی روحاً تسلیم و پیرو حضرتعالی بوده ام...

3- و اما مسأله نهضت‌ها و سیدمهدی هاشمی و خانه تیمی و انباشتن اسلحه:

اولاً مؤسس نهضت‌های اسلامی در ایران یعنی تبلیغ انقلاب اسلامی در جهان و تقویت نیروهای انقلابی در کشورها، شخص من و مرحوم محمد منتظری بودیم و مردم هم با عشق و علاقه به اسم نهضت‌ها کمک کرده‌اند و هنوز هم می‌کنند، و به عقیده بنده از اوجب واجبات بوده و هست و بزرگترین خدمت را هم تا حال به اسلام و انقلاب کرده است و در این میان وزارت خارجه ما فقط شعار و پز آن را می‌دهد...

آقای احمد حسنی با این همه سوابق خدمت به انقلاب در زندان جمهوری اسلامی است به اتهام حمایت از نهضت‌ها... در دانشگاه‌های نیجریه شعار امام خمینی رهبر جهان اسلام می‌دهند و پیام‌های حضرتعالی را ترجمه و پخش می‌کنند و نماینده می‌فرستد در قم که با من به نیابت امام خمینی بیعت کنند، غافل از اینکه اصلاً امام خمینی نهضت‌های اسلامی را جرم می‌دانند.

و ثانیاً... حدود هشت ماه قبل آقای حسنی می‌رود نزد آقای فلاحیان معاون آقای ری شهری و مواد و وسایل را که زیاد هم بوده به ایشان تحویل می‌دهد و رسید می‌گیرد و فقط به کارهای فرهنگی و تبلیغی در خارج اکتفا می‌کند خانه هم با اجازه دادستانی و کمیته و با اطلاع اطاعات کشور بوده و جایی که صدها کیلو مواد وجود داشته، دویست و پنجاه گرم مواد باقی مانده ته مانده از سابق چیزی به حساب نمی‌آید، سلاح هم فقط یک سلاح مجاز برای حفظ خودش بوده حالا تعبیر اطلاعات و القا در همه محافل و به حضرتعالی خانه تیمی شده و انبار اسلحه، غرض چه بود خدا می‌داند.

و ثالثاً نهضت‌ها و پول نهضت‌ها مربوط به من و مرحوم محمد منتظری است و سیدمهدی هاشمی پس از مرحوم محمد در این جهت از من حکم دارد، حالا که نظر حضرتعالی بر مجرمیت و تعقیب مجرم است و مرقوم فرموده‌اید: «تمام کسانی که در این امور دخالت داشته‌اند محاکمه شوند». محاکمه اولاً باید متوجه من و مرحوم محمد در عالم برزخ بشود نه آقای حسنی و سیدمهدی هاشمی که مأموریتی را انجام داده‌اند...

و رابعاً آقایانی که مدت‌ها است در پشت این صحنه هستند و متأسفانه آخرالامر از عنوان حضرتعالی خرج کرده‌اند بدانند که اگر سیدمهدی هاشمی را پیش من تکه تکه کنند من خودم را به کسی نمی‌فروشم و استقلال فکری و ارادی خود را حفظ می‌کنم و خانه من فعلاً که منشاء اثری نیستم قیم لازم ندارد.

و خامساً سیدمهدی هاشمی در زمان شاه در دادگاه اصفهان به زور ساواک به سه مرتبه اعدام محکوم شد، ولی دیوان عالی کشور زمان شاه این استقلال و عرضه را داشت که حکم دادگاه اصفهان را لغو کند، ولی همین سیدمهدی در زمان جمهوری اسلامی اصرار کرد اگر بنا است محاکمه شوم مرا محاکمه کنید تا گره باز شود و در اصفهان مقدمات محاکمه فراهم شد ولی شورای عالی قضائی نظر داد و جلو آن را گرفت حالا آقای وزیر اطلاعات می‌فرمایند او متهم به بیست و چند فقره قتل است و حضرتعالی هم می‌فرمایید: «متهم به جنایات بسیار از قبیل قتل مباشرتاً یا تسبیباً و امثال آن می‌باشد.» اگر کشور هرج و مرج است عرضی ندارم و اگر قانون دارد، اتهام قتل احتیاج به شاکی دارد و مرجع رسیدگی هم دادگستری است و اطلاعات حق دخالت ندارد باید شاکی‌ها شکایت کنند و دادگستری هم اقدام کند و او که خود مصر به این امر است.

و سادساً حضرتعالی که رهبر عالم اسلام هستید و سیدمهدی را از همان زمان که در شورای سپاه و عضو مؤثری بود نزد «حضرتعالی به‌صورت غولی خطرناک مجسم کردند، خوب بود این همه از دشمنان سیدمهدی راجع به او شنیدید یک دفعه این سید را می‌خواستید و از خودش سؤالاتی می‌کردید...

و سابعاً من ترس از بیان حقیقت ندارم – و ان کان الحق مرا- سیدمهدی هاشمی حدود دو سال است در اثر همین تبلیغات سوء به منزل من رفت و آمد ندارد و بسا ماه‌ها می‌گذرد و من او ار نمی‌بینم و امر نهضت‌ها به وسیله پیغام انجام می‌شود ولی من سید مهدی را از وقتی که بچه بود و با مرحوم محمد هم بحث و به درس مکاسب من می‌آمد می‌شناختم و پدرش استاد من بود و برادرش داماد من است من تمام خصوصیات او را می‌دانم او مردی است مخلص اسلام و انقلاب و حتی شخص حضرتعالی، هم خوش‌استعداد و خوش درک است و هم خوب صحبت می‌کند و خوب می‌نویسد و در عقل و تدبیر و مدیریت به مراتب از رئیس سپاه و وزیر اطلاعات با همه کمالاتشان بهتر است و در تعهد و تقوی هم از آنان کمتر نیست. فقط بز اخفش نیست و حاضر نیست کورکورانه مهره کسی شود.

او در خانه نشسته مشغول مطالعه و نوشتن است و فعلاً در کشور مد شده هر کار خلافی را از قتل و اعلامیه و امثال اینها را رجماً بالغیب به او نسبت دهند و خط بازی‌های کشور هم سبب تقویت این قبیل شایعه‌ها است و متأسفانه مسئولین و از جمله اطلاعات هم به جای جلوگیری از شایعه‌های بی‌اساس همین شایعه را اساس قضاوت قرار می‌دهند و این خط بازی‌های ظالمانه خود نیز یکی از مشکلات کشور است...»[ii]

4- بچه‌های کمیته با همه اخلاصشان نوعاً احساساتی و تندند، سعی شود آنهایی که به عنوان منکرات و حجاب و امثال ذلک با مردم برخورد دارند افراد روان‌شناس، عاقل، تعلیم دیده و دلسوز باشند.[iii]

5- از همه ارگان‌ها ضعیف‌تر و داغون‌تر تشکلیات قضائی است در صورتی که لازم است از همه ارگان‌ها قوی‌تر باشد.

و به نظر می‌رسد باز هم آقای موسوی اردبیلی خیرالموجودین است.[iv]

آیا می‌دانید در جمهوری اسلامی بر خلاف آنچه در فقه خواندیم نه جان مسلمان محترم است و نه مال او، قاضی حکم می‌کند مال او را بدهید، خانه او را بدهید، کسی گوش نمی‌کند. مخصوصاً اگر در تصرف بنیادهای انقلاب باشد؟! و افراد شورای عالی قضائی هم از ترس یکدیگر و یا ترس از تلفن‌های مقامات و یا جوسازی‌های غلط بر این همه خلاف شرع‌ها به وسیله سکوت صحه می‌گذارند؟[v]

آیا می‌دانید در بعضی از زندان‌ها حتی از نور روز هم برای زندانی دریغ داشتند این هم نه یک روز و دو روز بلکه ماه ها؟ قطعاً به حضرتعالی خواهند گفت اینها دروغ است و فلانی ساده‌اندیش.[vi]

... اینک آنان که در سپاه این کار غلط (حمل مواد منفجره به عربستان) را انجام داده‌اند و در وقت حج آبرویمان را بردند غیرقابل تعقیبند. و آقای حسنی و سیدمهدی هاشمی باید تعقیب و محاکمه شوند؟![vii]

... می‌گویند اگر این صحبت‌ها نبود، معلوم نبود چه می‌شد عکس‌العمل مردم در برابر کجی‌ها و بی‌عدالتی‌ها که می‌بینند چه بود؟[viii]

بالاخره با وضع فعلی ناچارم از کارهای سیاسی کشور کنار بمانم و به درس و بحث طلبگی و کارهای حوزوی بپردازم. [ix]

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی (ره)                       2/8/65

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

پس از سلام،

1- آنچه حضرتعالی درصدد آن بودید با حرکتی که توسط مسئولین اطلاعات انجام شده و می‌شود، تفاوت بسیاری دارد، رسیدگی به اتهامات آقای سیدمهدی هاشمی که نظر حضرتعالی بود چه ربطی با حمله به مؤسسه انتشاراتی نهضت جهانی اسلام و غارت اثاث و اموال شخصی آن و حمله به خانه‌های زیادی در قم و اصفهان و دستگیری افراد معلول و مجروح جنگ تحمیلی و هتک خانواده‌ها و بازداشت نماینده مجلس شورا و حمله به کتابخانه سیاسی که زیرنظر اینجانب اداره می‌شود و بارها مورد حملات تبلیغی رادیوی منافقین واقع شده و دستگیری آقای محمودی یکی از متصدیان، با وضع بدی که تصادفاً مرگ مادرش را به دنبال داشت می‌تواند داشته باشد.  و از طرف دیگر ایجاد وحشت در محیط قم و مدارسی که زیر نظر اینجانب اداره می‌شود و پخش شایعه‌های بی‌اساس و القاء کلمات تفرقه‌آمیز و مطرح کردن وجود تضاد بین حضرتعالی و اینجانب بین طلاب که گویا در این میان عناصری وجود دارند که به دنبال مسائلی دیگر غیر از آنچه حضرتعالی درصدد آن بودید، می‌باشند. و به نظر می‌رسد توطئه‌ای عظیم در شرف تکوین است که هدف آن از طرفی القاء تضاد و تقابل بین حضرتعالی و اینجانب العیاذ بالله و از طرف دیگر هتک بیت من و آنچه به من منتسب است می‌باشد و در برخوردها همه این امور را به فرمان حضرتعالی نسبت می‌دهند.

2- در اطلاعات به بعضی از افراد احضارشده که آزاد شده است گفته شده ما می‌خواهیم بیت فلانی را تطهیر کنیم و فلانی چه حقی دارد در زمان حضرت امام در کارهای کشور دخالت و اظهارنظر نماید. من خود آقای ری شهری را به چیزی متهم نمی‌کنم ولی می‌ترسم در اطلاعات خطی باشد که بخواهند به نام حضرتعالی کارهایی انجام دهند که عاقبت آن جز ضربه زدن به انقلاب و حضرتعالی و تصفیه حساب اینجانب نباشد. حضرتعالی فرمودید که به خاطر حفظ من دستور اقدام داده‌اید ولی جو ایجادشده این است که جمعیتی خطرناک و جاسوس و آدمکش و تروریست و از جمله آنان رئیس دفتر و داماد و فرزند من که نمونه عملشان حادثه ناگوار حجاج امسال است دور فلانی جمع شده‌اند، و حوزه علمیه قم در دریای شایعات عجیب و غریب شناور است و دشمن هم در پشت صحنه مشغول فعالیت است و رادیوهای بیگانه هم شایعات بی‌اساس به ضرر همه پخش می‌کنند. و اینها همه نتیجه بد عمل کردن مسئولین است. البته من شخصاً در برابر ارزش‌های اسلامی و انقلاب ارزشی ندارم. و مانعی ندارد فدا شوم ولی جو موجود به اصل انقلاب و روحانیت ضربه می‌زند.

3- من وقتی که دیدم از طرف اطلاعات یک حرکت تند کاملاً متضاد با نظر حضرتعالی شروع شده و دست به دستگیری‌های بی‌رویه و بی‌اساس زده‌اند و خانواده‌های آنان متوقعانه به طرف من متوجه شده‌اند، چند روزی ناچار به ترک ملاقات شدم تا از فشار در امان باشم و در آخرین روز درس نیز صحبت‌هایی مبنی بر دامن نزدن به اختلافات و شرح آثار شوم آن برای اسلام و انقلاب و جبهه‌ها کردم، ولی با موجی که با بخش خبر مسائل اخیر توسط رادیوهای بیگانه و انتشار اعلامیه‌های گوناگون که بسا عناصر ضدانقلاب و یا لااقل نپخته و تند در آنها دست دارند، در کشور و به خصوص در قم به وجود آمده، عاقبت کار معلوم نیست به کجا می‌انجامد. و از قرار اظهارات آقای طاهری در اصفهان آتشی روشن شده که خطرناک است. عده‌ای به نماز جمعه فحش می‌دهند، عده‌ای خون شمس‌آبادی را مطرح می‌کنند، عده‌ای از جبهه‌ها برگشته و دلسرد شده‌اند، و بالاخره فتنه‌ای در گسترش است که به نظر می‌رسد جز با تصمیم و دستور حضرتعالی رفع نمی‌شود. و عمل به دستور حضرتعالی که به منظور خدمت به اینجانب بوده، هرگز نیازی به این روش تند و خام نداشت. [x]

والسلام علیکم والامر امرکم

حسینعلی منتظری

2/8/65

***

·       پخش مصاحبه سیدمهدی از تلویزیون در تاریخ 24/9/65

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی(ره)                        24/9/65

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک رهبر بزرگ انقلاب

آیت‌الله العظمی امام خمینی مد ظله العالی

ضمن سلام و تشکر از موضعگیری‌های مدبرانه و برخورد قاطع حضرتعالی نسبت به جریانات انحرافی، خواهشمندم دستور فرمایید که جرایم و اتهامات سیدمهدی هاشمی و افراد مربوط به وی، بدون اغماض و با کمال دقت مطابق موازین عدل اسلامی ولو بلغ ما بلغ، رسیدگی شود و مبادا ارتباط سببی ایشان و یا دیگران با اینجانب و یا هرکس و یا رعایت حرمت این و آن مانع تحقیق و رسیدگی گردد، زیرا حفظ حرمت اسلام و جلوگیری از انحرافات از دامن اسلام عزیز و انقلاب مقدس و روحانیت بر همه جهات مقدم است. سلامت و طول عمر حضرتعالی و پیروزی رزمندگان مسلمان را در همه جبهه‌ها از خداوند متعال مسئلت می‌نمایم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. [xi]

حسینعلی منتظری

24 آذرماه  1365

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی(ره)                                                حدود 24/9/65

1- در قم تنها مدارس من بود که در خط شما بود. اگر حضرتعالی از دو سال قبل نسبت به مدارس من نگران بودید چرا به من نگفتید؟

2- چرا مصاحبه‌ای را که به ضرر من و بیت من و مدارس من بود اجازه دادید پخش شود؟

3- چرا کتابخانه مربوط به من که حدود هزار عضو مطالعه‌کننده داشت و پیش از همه رادیو منافقین علیه آن تبلیغ می‌کرد مهر و موم شد و الان هم بسته است؟

4- سیدمهدی مجرم بود فرضاً اعدام می‌شد مسأله‌ای نبود ولی چرا بدون دادن حق دفاع جمع کثیری از عاشقان اسلام و انقلاب و شکنجه‌شده‌های زمان شاه را به اتهام ارتباط با او در رسانه‌های گروهی و روزنامه‌ها کوبیدند؟ و عده‌ای عقده‌گشایی کردند و جوانان مدافع انقلاب و روحانیت و در خط خودتان را به پوچی و یأس کشاندند به نحوی که در جبهه‌ها هم اثر بد داشت؟ و بیش از همه، خوراک تبلیغی برای رسانه‌های ضدانقلاب فراهم شد.

5- در کجای دنیا یک دوست و پدر با فرزند و دوست و همفکر خود این طور عمل می‌کند؟

6- حضرتعالی با این کار آخوندهای مخالف را که تا اندازه‌ای ترس و یا شرم حضور داشتند جری کردید و به آنان امکان ضربه زدن را دادید.

7- ضربه‌ای که به اسم حضرتعالی و در پوشش حمایت از من و بیت من به من و بیت من زده شد از همه ضرباتی که آخوندهای مخالف در رژیم گذشته و در زمان حال زدند و می‌زنند بیشتر بود. و فشار روحی که در این مدت متحمل شدم و به خاطر خدا و اسلام و انقلاب و حفظ حرمت حضرتعالی صبر کردم از همه زندان‌ها و تبعیدها و کتک‌های زمان شاه کوبنده‌تر بود و الی الله المشتکی.

8- نمی‌دانم از بهره‌برداری‌های ضدانقلاب و آخوندهای مخالف و تفسیرهای رادیوها و روزنامه‌های بیگانه و خوشحالی آنان تا چه اندازه مطلعید.

9- شنیده شد فرموده‌اید: فلانی مرا شاه و اطلاعات مرا ساواک شاه فرض می‌کند، البته حضرتعالی را شاه فرض نمی‌کنم ولی جنایات اطلاعات شما و زندان‌های شما روی شاه و ساواک شاه را سفید کرده است من این جمله را با اطلاع دقیق می‌گویم.

10- من حدس می‌زدم روزی حضرتعالی از اکثر علاقه‌مندانتان منقطع شوید ولی گمان نمی‌کردم به این زودی عملی شود.

«ولی الخاتمه اقول: صدیقک من صدقک لا من صدقک. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» [xii]

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی (ره)                                               19/10/65

... در بعضی مدارس قم طلبه‌ای را به خاطر شرکت در تشییع جنازه شهدا از مدرسه اخراج کرده‌اند. [xiii]

امروز خانواده امید نجف‌آبادی آمده بودند که او به وسیله تلفن با گریه گفته است به آقا بگویید به داد ما برسد كه تلفن را قطع کرده‌اند. این آقای امید مردی است مجتهد و از مدرسین خوب منظومه و اسفار و در زمان اختناق شاه رساله و تحریر حضرتعالی را محرمانه چاپ و منتشر می‌کرد. [xiv]

...

اجازه دهید مانند طلبه‌ای بدون عنوان و مسئولیت مشغول درس و بحث باشم. [xv]

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی(ره)                        5/7/66

1- سیدمهدی هرچه بود و شد بالاخره بیست سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد.

2- او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار گرفته‌اند بدتر نیست و مادر پیر او و زن و فرزندان خردسال او مورد ترحم‌اند و خانواده و بیت آنها مورد احترام است.

3- او نه مرتد است و نه محارب و نه مفسد و بالاخره به انقلاب و اسلام اعتقاد کامل دارد. هرچند در سلیقه خطاکار باشد و هست.

4- او هنوز طرفداران زیادی از حزب‌اللهی‌ها و جبهه‌بروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی می‌گذارد.

5- اعدام او سبب می‌شود در شهرهای مختلف افراد خوب را به اتهام ارتباط با او خراب و منزوی سازند و قطعاً حضرتعالی به این امر راضی نیستید.

6- اعدام او پیروزی بزرگی برای دشمنان و سوژه‌طلبان می‌باشد.

7- و بالاخره آنچه گفته شد نه به خاطر علاقه شخصی است که من فعلاً هیچ علاقه شخصی ندارم بلکه فقط از نظر مصالح اسلام و آینده انقلاب است و اینکه اعدام و خونریزی بالاخره چه بسا کدورت و خون در پی دارد اعدام همیشه میسر است ولی کشته را نمی‌شود زنده کرد. [xvi]

***

·       اعدام سیدمهدی هاشمی                      6/7/67

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی (ره)                       13/4/67

بسم الله الرحمن الرحیم

13/4/67

اناللله و انا الیه راجعون

محضر مبارک فرمانده کل قوا آیت‌الله العظمی امام خمینی مد ظله العالی

پس از سلام و تحیت و عرض تسلیت به حضرتعالی و ملت شریف و مقاوم ایران و خانواده‌های شهدای جنایت اخیر امریکا و طلب علو درجات برای همه شهدای فضیلت به عرض می‌رساند، جنایت اخیر امریکا در خلیج فارس و حمله نظامی به هواپیمای مسافری ایران که منجر به سقوط آن و شهادت حدود 300 نفر مسلمان بی‌گناه گشت چیزی نیست که بتوان از آن گذشت. این جنایت دلخراش بار دیگر چهره ضدانسانی و منافقانه دولت امریکا را برای جهانیان روشن نمود. امریکا با این جنایت بی‌سابقه خود ثابت نمود که به هیچ یک از اصول انسانی و مقررات بین‌المللی پایبند نیست و همچنان دشمن اصلی اسلام و ملت به پا خاسته ایران و همه ملل مظلوم جهان می‌باشد. با این نگاه دقیق به جنایت و مظالم عوامل امریکا در منطقه روشن می‌گردد که ریشه اصلی تجاوز صدام به کشور ایران و اسرائیل غاصب به سرزمین‌های عربی و قتل عام ملت مظلوم فلسطین در اراضی اشغالی و کشتار بیرحمانه حجاج خانه خدا در حرم امن الهی توسط آل سعود و دیگر مطالم و جنایات در منطقه همانا دولت امریکا و مطامع استعماری آن است، این امریکای جنایتکار است که از صدام برای شروع و ادامه جنگی که قطعاً در جهت حفظ منافع امریکا و اسرائیل می‌باشد حمایت کرده و می‌کند. به یقین اگر حمایت‌های امریکا و عمالش در منطقه از صدام نبود سال‌ها پیش این جنگ خانمانسوز با پیروزی اسلام به پایان رسیده بود و این امریکای جهانخوار است که اسرائیل غاصب و جنایتکاران آل سعود و مرتجعین منطقه را به ظلم و غارت و جنایت و کشتار تحریص و تشویق می‌کند. روی این اصل با توجه به فرموده حضرت امیر(ع) که فرمودند: «فوالله ما قضی قوماً فی قعر دارهم الاذولوا» و با توجه به رهنمودهای حضرتعالی که خطر جدی امریکا و دشمنی آن با اسلام و قرآن و مظلومین جهان را در مقاطع گوناگون گوشزد فرموده‌اید. به جاست اکنون که دشمن اصلی اسلام و مسلمین علاوه بر عمالش در منطقه خود به میدان آمده دستور فرمایید تا ضمن دفاع مقدس از مرزهای کشور برنامه‌های دقیق در جهت مبارزه اصولی با دشمن اصلی یعنی امریکا در جبهه‌های سیاسی اقتصادی، فرهنگی و نظامی تدوین و به مورد اجرا و عمل گذاشته شود. زیرا مواجهه با معلول‌ها و غفلت از علت‌العلل با هیچ منطقی قابل توجیه نیست و حضرت مستطاب عالی توجه دارید که یک مبارزه تمام عیار با امریکا با شعار فقط و انجام مراسمی تبلیغاتی کافی نخواهد بود. ما اگر بخواهیم در یک مبارزه اصولی با ریشه اصلی و علت‌العلل مظالم و طغیان‌ها و فسادها مبارزه کنیم راهی جز شناخت و شناساندن انواع سلطه‌های امریکا و امپریالیسم و جبهه‌هایی که امریکا از آن جبهه‌ها به اسلام و امت بزرگ اسلامی و مظلومین جهان حمله می‌کند نداریم و یقیناً چنین وظیفه مهمی را باید در بخش‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی دشمن برای ملت مقاوم خود و سایر ملت‌های مظلوم تشریح و تبیین نماییم و برای مبارزه همه جانبه و اساسی با آن برنامه ریزی دقیق بکنیم. من اطمینان دارم اگر مقام معظم رهبری انقلاب دستور بدهند نیروهای انقلاب و هسته‌های مقاومت در داخل و خارج کشور با تنظیم برنامه‌های مناسب و حساب‌شده اقتصادی و منافع مادي، سياسي و نظامی امریکا را هدف مبارزات خود قرار دهند و ملت‌های مظلوم و حرکت‌های اسلامی و آزادیبخش برای این مبارزه اصولی و ریشه‌ای برنامه ریزی نمایند به یقین جهان اسلام یکپارچه بپا خاسته و آتشی می‌شود که امریکا و عوامل آن و همه استعمارگران شرق و غرب جهان را با قهر و غضب ملت‌های مظلوم که نمونه‌ای از قهر الهی است در خود می‌سوزاند و دیگر امریکا به خود اجازه نمی‌دهد صدام و اسرائیل و آل سعود را برای تجاوز و جنگ و کشتار مسلمانان تجهیز و تقویت نماید. ما تعجب می‌کنیم چطور ملت امریکا که مدت‌ها طعم تلخ استعمار و جنایات انگلستان را چشیده‌اند اجازه می‌دهند دولت جنایتکار آنان به نام آنان دست به این همه ظلم و خونریزی و جنایت بزند و نیز امید وافر دارم که اگر مقام معظم رهبری مصلحت دیدند و دستور اقدام دادند توده‌های میلیون مسلمان جهان امکانات مادی و معنوی فوق‌العاده خود را برای جنگ و مبارزه با دشمن اصلی اسلام و قرآن و ملت‌های مظلوم در اختیار قرار خواهند داد.

در خاتمه پیروزی همه مسلمین و مستضعفین جهان در همه جبهه‌ها و سلامت کامل و طول عمر حضرتعالی را از خدای متعال مسئلت دارم.

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

13/4/67

حسینعلی منتظری

***

·       نامه امام خمینی(ره) به آیت‌الله منتظری                        13/4/67

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آیت‌الله آقای منتظری دامت افاضه

پیام جنابعالی تسکینی بود به آلام تمامی کسانی که از شیطان بزرگ امریکا حیله‌گر ضربه خورده‌اند.

مردم آزاده جهان همیشه از ابرقدرت‌ها خصوصاً امریکای جنایتکار صدمه دیده‌اند و تا عزم خود را برای رویارویی با کفر و شرک جهانی جزم ننمایند هر روز شاهد جنایتی تازه خواهند بود. مردم شریف ایران باید توجه کنند که امروز روز مبارزه و جنگیدن با تمام شیاطینی است که حقوق حقه تمامی پابرهنگان جهان را صرف عیش و نوش و تهیه سلاح‌هایی می‌نمایند که برای همیشه حاکم دنیای گرسنگان باشند. جنگ امروز ما جنگ با عراق و اسرائیل نیست. جنگ ما با مصر و اردن و مراکش نیست. جنگ ما، جنگ با ابرقدرت‌های شرق و غرب نیست. جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور. جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابری‌های دنیای سرمایه‌داری و کمونیزم. جنگ ما، جنگ پابرهنگی علیه خوش‌گذرانی‌های مرفهین و حاکمان بی‌درد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمی‌شناسد. این جنگ، محصور در مرز و بوم نیست. این جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی و کمبود و فقر و گرسنگی نمی‌داند. این جنگ، جنگ اعتقاد است. جنگ ارزش‌های اعتقادی انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوشگذرانی است. جنگ ما جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی‌هاست. رزمندگان ما در دنیای پاک اعتقاد و در جهان ایمان تنفس می‌کنند و مسلمین جهان هم که می‌دانند جنگ بین استکبار و اسلام است، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربه‌های خود را به همه کاخ‌نشینان وارد می‌کنند.

جنابعالی که یکی از ذخایر این انقلاب می‌باشید، با پشیتبانی از آقای هاشمی وقت خود را مصروف در ساختن دنیایی از کرامت و بزرگواری نمایید. مردم شریف ایران نیز بدانند که این روزها دست‌های ناپاک شرق و غرب برای هدم اسلام و مسلمین در یکديگر گره خورده است. باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابیمان در جبهه‌ها از بین برود برای برپایی احکام اسلام عزیز دست اتحاد به یکدیگر داده، محکم و استوار تا پیروزی اسلام حرکت کنیم.

مسئولین نظام باید تمامی هم خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم باید همه برای جنگی تمام‌عیار علیه امریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است. غفلت از مسائل جنگ خیانت به رسول الله(ص) است. اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه‌های نبرد تقدیم می‌نمایم.

انفجار هواپیمای مسافربری زنگ خطری است برای تمام مسافرت‌های هوایی. باید با تمام وجود تلاش کنیم تا چنین صحنه‌های دردناکی پیش نیاید. اینجانب به تمامی بستگان این فاجعه تسلیت عرض نموده و خود را در غم و اندوه از دست دادن عزیزانشان شریک می‌دانم. من به جنابعالی و تمام کسانی که برای رسیدن به هدف مقدس پیروزی اسلام تلاش می‌کنند دعا می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته                       13/4/67

روح الله الموسوی الخمینی

***

انجام عملیات مشترک صدام – رجوی با نام فروغ جاویدان که با مقاومت مردمی در عملیات مرصاد تعداد زیادی از متجاوزین کشته و دستگیر شدند.

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی(ره)                        9/5/67

... اعدام بازداشت‌شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهراً اثر سویی ندارد ولی اعدام موجود ین از سابق در زندان‌ها... [xvii]

مسئولین قضائی و دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تأثیر از جو بسیار فراوان است و با حکم اخیر حضرتعالی بسا بیگناهانی یا کم‌گناهانی هم اعدام... [xviii]

ما تا حال از کشتن‌ها و خشونت‌ها نتیجه‌ای نگرفتیم. [xix]

10- در خاتمه مجاهدین خلق اشخاصی نیستند یک سنخ فکر و برداشت است یک نحو منطق است و منطق غلط را باید با منطق صحیح جواب داد. با کشتن حل نمی‌شود. بلکه ترویج می‌شود... موفق باشید. [xx]

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی(ره)                                                11/5/67

بسم الله الرحمن الرحیم

 محضر مبارک آیت‌الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

پس از سلام و تحیت و پیرو نامه مورخه 9/7/67 برای رفع مسئولیت شرعی از خود به عرض می‌رساند:

سه روز قبل قاضی شرع یکی از استان‌های کشور که مرد مورد اعتمادی می‌باشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان اخیر حضرتعالی به قم آمده بود و مي‌گفت مسئول اطلاعات یا دادستان – تردید از من است – از یکی از زندانیان برای تشخیص اینکه سر موضع است یا نه پرسید: تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟ گفت: آری. پرسید: حاضری برای جنگ با عراق به جبهه بروی؟ گفت: آری. پرسید: حاضری روی مین بروی؟ گفت: مگر همه مردم حاضرند روی مین بروند... به این خاطر محکوم به اعدام شد و معامله سر موضع با او کردند... [xxi]

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی (ره)                       4/1/68

بسم الله الرحمن الرحیم                                      4/1/68

محضر مبارک آیت‌الله العظمی امام خمینی مد ظله العالی

پس از سلام و تحیت و تبریک به مناسبت ایام نوروز و ولادت با سعادت حضرت ولی عصر عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف در رابطه با پیام اخیر حضرتعالی لازم دیدم به عرض برسانم:

1- اینجانب تا حال خود و بیت خود را شعبه‌ای از بیت حضرتعالی می‌دانسته ام و مراجعات گوناگون مردم در مسائل شرعیه و مسائل اجتماعی و درد دل‌های مسئولین ارگان‌ها و مشکلات ذوی‌الحاجات که دستشان به حضرتعالی کمتر می‌رسد را به عنوان حضرتعالی پاسخ می‌داده ام و در حد توان و قدرت سعی من و بیت من بر راضی نمودن افراد و توجه آنان و کم کردن توقعاتشان از حضرتعالی بوده است. در مقایسه با وضعیت حاکم بر بعضی بیوت و بر بسیاری از محافل حوزوی تنها بیت اینجانب است که از انقلاب و نظام و مقام معظم رهبری دفاع می‌کند و ملجائی برای قشر وسیع طلاب جوان انقلابی و زجر کشیده می‌باشد.

2- در مورد منابع اطلاعاتی اینجانب نیز به عرض می‌رسانم، یکی از مهمترنی منابع، بسیاری از مسئولین ارگان‌های انقلابي و دولتي است كه دائماً مشكلات آرمان‌هاي خود و راه حل‌ها را مستقیماً با من مطرح می‌کنند و برای حل آنها از من استمداد می‌جویند و دیگری بولتن‌های محرمانه کشور است و به علاوه مراجعات متفرقه مردم و ائمه جمعه و سایر شخصیت‌های روحانی که مورد مراجعه مردم‌اند که در اکثر ایام هفته، هر روز حدود دو ساعت با آنان ملاقات و گفتگوی بدون حاجب و مانع دارم و بدیهی است که وقتی یک سری مشکلات و نارسایی‌ها و یا احیاناً خلاف‌کاری‌ها از منابع ذکر شده را هر روز انسان مطلع می‌شود تحت تأثیر قرار می‌گیرد و قهراً احساس تکلیف می‌کند. البته ممکن است بعضی از افراد ناراضی بازداشتی يا آزاد به دلایل و انگیزه‌های سیاسی و غیره که قطعاً از حضرتعالی پوشیده نیست، اظهاراتی نموده باشند که لازم است انگیزه‌ها و شرایط آنان بررسی شود و قهراً قابل اعتماد و استناد نخواهد بود.

3- اینجانب تا حال معتقد بوده ام که تذکرات و انتقادات من نه فقط موجب تضعیف نظام نمی‌شود بلکه از این نظر که اکثریت مردم را امیدوار ساخته و مسئولین را نیز درصدد رفع نواقص و توجه بیشتر به مسائل می‌سازد موجب تقویت انقلاب و نظام هم می‌باشد.

معذلک اگر حضرتعالی تشخیص می‌دهید که این شیوه به مصلحت نیست و موجب تضعیف نظام و انقلاب می‌باشد اینجانب شرعاً نظر حضرتعالی را بر نظر خود مقدم می‌دانم و هیچگاه غیر از خیر اسلام و انقلاب را در نظر نداشته ام. [xxii]

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته                                               4/1/68

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی(ره)                        7/1/68

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت‌الله العظمی امام خمینی مد ظله العالی

پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه 6/1/68 واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنمایی‌های حضرتعالی به عرض می‌رساند، مطمئن باشید همان‌طور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خودگذشته و مطیع در کنار حضرتعالی و در مسیر اسلام و انقلاب بوده ام اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی می‌دانم. زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است. برای هیچکس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تاکنون در سایه رهبری و ارشادات حضرتعالی از خطرات مهمی گذشته و دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیت‌های عزیز و ازجمله فرزند عزیز خود من آغشته است و سایر جناح‌های مخالف و ضدانقلاب و سازشکار و لیبرال‌مآب‌های کج‌فکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آیا جنایت هولناک و ضربات ناجوانمردانه این روسیاهان کوردل به انقلاب و کشور و ملت عزیز و فداکار ما فراموش شدنی است؟ و اگر بلندگوهای آنان و رادیوهای بیگانه خیال می‌کنند با جوسازی‌ها و نشر اکاذیب و شایعه‌پراکنی‌ها به نام اینجانب می‌توانند به هدف شوم خود برسند و در همبستگی ملت ما رخنه کنند سخت در اشتباهند. و راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبری خود من از اول جداً مخالف بودم و با توجه به مشکلات زیاد و سنگین بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام می‌کنم و از حضرتعالی تقاضا می‌کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند. به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیت‌های علمی و خدمت به اسلام و انقلاب زیر سایه رهبری حکیمانه حضرتعالی اشتغال داشته باشم.

و اگر اشتباهات و ضعف‌هایی که لازمه طبیعت انسان است رخ داده باشد انشاءالله با رهبری‌های حضرتعالی مرتفع گردد. و از همه برادران و خواهران عزیر و علاقمند تقاضا می‌کنم مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبری و خبرگان محترم به بهانه حمایت از من کاری انجام دهند و یا کلمه‌ای به زبان جاری نمایند. زیرا مقام معظم رهبری و خبرگان جز خیر و مصلحت اسلام و انقلاب را نمی‌خواهند.

امید است این شاگرد مخلص را همیشه از راهنمایی‌های ارزنده خود بهره‌مند و از دعای خیر فراموش نفرمایید.

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

حسینعلی منتظری                                              7/1/67

***

·       نامه امام خمینی(ره) به آیت‌الله منتظری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای منتظری دامت افاضاته

با سلام و آرزوی موفقیت برای شما همان‌طور که نوشته‌اید رهبری نظام جمهوری اسلامی کاری مشکل و مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما می‌خواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فکر می‌کردیم.

ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمی‌تواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کرده‌اید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر می‌نمایم. و همه می‌دانند که شما حاصل عمر من بوده‌اید و من به شما شدیداً علاقه‌مندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد به شما نصیحت می‌کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و از رفت و آمد مخالفین نظام که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می‌زنند جداً جلوگیری کنید.

من این تذکر را در قضیه مهدی هاشمی هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این می‌بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغ‌های رادیوهاي بیگانه متأثر نباشید، مردم ما شما را خوب می‌شناسند و حیله‌های دشمن را خوب درک کرده‌اند که با نسبت هر چیزی به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان می‌دهند. طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه‌ها و رادیو تلویزیون باید برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالی انشاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی مي‌بخشید.

والسلام علیکم   8/1/68

روح الله الموسوی الخمینی

***

·       نامه آیت‌الله منتظری به امام خمینی (ره)                       18/3/68

1- من از همان اول مبارزات که به رهبری حضرتعالی شروع شد صادقانه هم چون سربازی فداکار انجام وظیفه می‌کردم و در همه مراحل و سختی‌ها خود و خانواده و فرزندانم استقامت کردیم. بر کسی هم منت ندارم که پاداش دهند اعمال خدا است و الان نیز اهداف انقلاب و پیاده شدن اسلام اصیل با گوشت و پوست من عجین است و یک قدم عم عقب‌نشینی نکرده ام و از مسیر انقلاب جدا نیستم. منتهی به قدر شرایط و امکانات و اگر در ضمن صحبت‌ها می‌گفتم «من در کنارم»، برای رفع مسئولیت در مقابل مراجعات و توقعات و انتظارات زیادی بود که قادر بر انجام آنها نبودم و بسا بعضی از مراجعین را ذی حق می‌دانستم. چطور می‌شود من مخالف نظامی باشم که چهار سال است با تدریس ولایت فقیه در حوزه به نظر خودم پایه‌های علمی آن را محکم کرده ام.

2- تعیین من به عنوان قائم مقام رهبری از همان ابتدا برخلاف نظر و میل من بود و به مجلس خبرگان از همان اول نوشتم و به‌طور کلی من شخصاً به پست و مقام علاقه نداشته و ندارم مگر اینکه وظیفه شرعی ایجاب کند. در نامه حضرت امیر(ع) به استاندار آذربایجان آمده است، «ان عملك ليس لك مطعمه ولكنه في عنقك امانه» و قهراً انسان عاقل حتی المقدور از تحمل امانت و مسئولیت سنگین گریزان است مگر اینکه ناچار باشد. چنانچه هیچ وقت آرزوی مرجعیت هم نداشته ام تا اینکه حساب کنم چه اقشاری به من می‌گروند یا نمی‌گروند من اگر شرعاً جائز بود از اجتماع و اجتماعات به‌طور کلی منزوی می‌شدم.

3- من حتی یک دقیقه با منافقین همکاری نداشته ام. برخوردهای تند ما با آنان در زندان و پس از انقلاب بر همه روشن است. اینان علاوه بر انحراف فکری و اخلاقی و نداشتن عواطف انسانی سرمایه‌های انقلاب و چهره‌های ارزنده آن و از جمله فرزند عزیز مرا از ما گرفتند و هزاران افراد بی‌گناه را به شهادت رساندند در جنگ تحمیلی با دشمنان ما همگام و همصدا شدند، با این وضع کدام انسان عاقل و متعهدی به آنان اعتماد می‌کند و حاضر است با آنان همکاری کند؟

... آیا شایعات بی‌اساس و یا بافته‌های سیدمهدی که معلوم نیست در چه شرایطی و با چه انگیزه‌هایی این مقدار رطب و یابس به هم بافته صحیح است ملاک قضاوت‌ها واقع شود؟ و شاید او چون از ناحیه نظام ضربه خورد می‌خواسته است انتقام بگیرد و نیروهای فعال نظام را به یکدیگر بدبین کند، چنانچه شد، آیا درست است ما به بافته‌های او ترتیب اثر بدهیم؟ اصلاً در آن شراط اعترافات آدم مورد اعتماد هم شرعاً منشاء اثر نیست تا چه رسد به اعترافات مثل او، حالا من در شناخت او اشتباه کرده بودم و ماهیت او برای من شناخته نبود و کم لذلک من نظیر، آیا آقایانی که او را شناخته‌اند و بر تناقض‌گویی‌های او واقفند صحیح است با بافته‌های او معامله وحی منزل کنند، در صورتی که اشاعه کذب هم حکم کذب دارد، مخصوصاً اگر موجب بدبینی‌ها و دشمنی‌ها گردد و علی فرض الصدق ما کل ما یعلم یقال ولاکل ما یقال یکتب فی الاوراق و یبث فی الافاق.

جا داشت آقایان به آیه شریفه «اِن جائکم فاسق بنبافتیبنوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین»، توجه می‌کردند. به علاوه چرا نامه‌های او به من و به برادرش را به ما نرساندند تا موجب شناخت و آگاهی ما گردد ولی در اختیار بعضی افراد دیگر قرار گرفته بود.[xxiii]

 

راه مجاهد شماره 60

موضع‌گیری آیت‌الله منتظری در برابر جنایات صهیونیسم و امپریالیسم

آیت‌الله منتظری در تاریخ 7/69 در پایان درس فقهی خود مطالبی پیرامون جنایات امریكا و اسرائیل و كشتار مسلمانان ایراد كردند و وظیفه مسلمانان در برابر این اوضاع را گوشزد نمودند. متأسفانه مطبوعات و رسانه‌های عمومی هیچگونه ذكری از این مسأله به میان نیاوردند.

صاحبان جراید و رسانه‌ها گرچه ممكن است در پاره‌ای مسائل با ایشان اختلاف نظر داشته باشند. اما توجه دارند كه در برابر امپریالیسم و صهیونیسم در یك جبهه قرار دارند. در این راستا تقویت مواضع ضد استكبار هر نیرویی یك وظیفه انقلابی اسلامی به شمار می‌رود تا چه رسد به شخصی چون آیت‌الله منتظری كه سمت مرجعیت داشته و نزد نیروهای انقلابی منطقه نیز دارای مقبولیت و اعتبار هستند.

متن سخنان ایشان به شرح زیر است: مسائلی كه امروز در جهان اسلام می‌گذرد مسائل ناراحت‌كننده‌ای است، مثل همیشه. هرچه به سر ما مسلمان‌ها آمده است در این اعصار، عمده‌اش مستند به دو دسته است: همان‌طور كه این را بارها عرض كرده ام. نبی اكرم(ص) فرموده‌اند: «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی و الفقهاء و الامرا». دو صنف از امت من هستندكه اگر صالح باشند امت من صالح‌اند و اگر فاسد باشند امت من فاسد‌اند. «الفقها و المراء»؛یكی آن دسته‌ای كه فرهنگ مردم دستشان است و یكی آن دسته‌ای كه سیاست مردم دستشان است. متأسفانه (به خاطر) بدبختی كه در كشورهای اسلامی هست، ضعفی كه در كشورهای اسلامی است، غرب بر كشورهای اسلامی مسلط شده است. چند صد سال است، به وابسطه ضعف یا طمع یا بی‌عرضگی یا خیانت پادشاهان و رئیس‌جمهورها و یا كسانی كه جنبه سیاسی كشورها را به زور دست گرفته‌اند، و فقها و علمای درباری توجیه‌كننده كارهای آنهایند،كار علمای سوء كمتر از آنها نیست. قدرت آنها را در دل‌های مردم، آخوندهای درباری كه توجیه‌كننده حكومت‌های آنها هستند، تثبیت می‌كنند. در تحف‌العقول نامه‌ای هست كه حضرت علی بن الحسین(ع) به محمدبن مسلم بن شهاب زهری می‌نویسد. مضمون آن این است. حضرت می‌فرماید: كارهایی كه تو می‌كنی از هر وزیری برای آنها مهمتر است برای آنكه توجیه می‌كنی كارهای آنها را، مردم گول این توجیهات آخوندهای درباری را می‌خورند. مثلاً امریكا را به عربستان می‌آورند. عربستانی كه پیغمبر اكرم(ص) فرمودند: یهود و نصارا نباید در كشور جزیره العرب راه داشته باشند. حتی خلفا هم، خلفای بعد هم اینها را بیرون كردند. اینها را به عربستان می‌آورند و آخوندهای درباری، مفتی مصر و مفتی حجاز و... همه توجیه‌كننده ‌می‌شوند. اسرائیل كه بر فلسطین مسلط شد از همین سران كشورهای اسلامی اول امضا گرفتند.از عبدالعزيز امضا گرفتند. از ملك عبدالله امضا گرفتند. انگلیس‌ها جلوتر از اینها امضا گرفتند. اول زمینه را فراهم كردند. آخوندها هم همین حكومت‌ها را تأیید می‌كردند، یهودی‌هایی كه الان در فلسطین هستند. اینها كه اهل فلسطین نیستند. ما مسأله صهیونیست‌ها را از یهودها باید جدا كنیم ولو یهودها اغلبشان خبیثند. آن وقت یك عده از صهیونیست‌ها، صهیونیست‌های امریكا و اروپا، اینها زمینه ساختند برای آنكه فلسطین را اشغال كنند. كشورهای غربی، هم امریكا، هم انگلستان، هم فرانسه، همه تأیید كردند. اشغال فلسطین با قدرت آنها بوده وگرنه چهار نفر یهودی صهیونیست قدرت نداشتند. با قدرت انگلستان بود و... بالفور، كشور فلسطین را اشغال كردند. اشغال هنوز هم هست. تمام اینها كارشان اشغال كشورها بوده، كشورهای افریقایی كشورهای اسلامی، اینها را انگلیس‌ها، امریكایی‌ها، فرانسوی‌ها بودند. مثلاً حكومت عثمانی را كه به هم زدند، فرانسه با انگلستان حكومت عثمانی را تقسیم كردند. یك قسمتش، لبنان را فرانسوی‌ها گرفتند، سوریه را فرانسوی‌ها گرفتند، اردن را انگلیسی‌ها گرفتند. عربستان اسمش هست كه حكومت سعودی است. انگلیسی‌ها اینها را سركار آوردند. كشورهای اسلامی را اینها اشغال كردند. فلسطین را اشغال كردند. این همه آدم‌ها كشته شدند. اين همه مسلمان‌ها كشته شدند. همین اواخر در سه سال آخر «گرانادا» را امریكا گرفته، هیچ كس هم حرفی نزد. سازمان ملل هم خفقان گرفت و حرفی نزد. «پاناما» را امریكایی‌ها اشغال كردند هیچ موجی هم ایجاد نشد. برای آنكه خودشان بودند. اما حالا عراق كویت را گرفته است. حالا نمی‌گوییم عراق كار درستی كرد. ما با گرفتن و با زور مخالفیم. اما كویت را گرفته، آن هم با این ادعا كه كویت سابقاً جزء عراق بوده است. ببینید چه معركه‌ای در دنیا راه انداخته‌اند و تمام امریكا و فرانسه و انگلستان و همه دارند نیرو می‌آورند و خلیج فارس را اشغال كرده‌اند كه چرا كویت را گرفتند. چرا «پاناما» را گرفتند، سازمان ملل آنقدر قطعنامه پشت سر هم تصویب نكرد؟ حالا هفت، هشت ماده پشت سر هم تصویب كرد. همه هم دارند نیرو می‌آورند. در این چند روز، در فلسطین، در بیت‌المقدس،یك عده مسلمان‌ها در مسجدالاقصی حرم امن خدا، آمدند زن و بچه و مسلمان‌ها را به شهادت رساندند. بیش از هزار نفر را در مسجدالاقصی مجروح كردند، هندوها در كشمیر دارند مسلمان‌ها را قتل عام می‌كنند. در سریلانكا دارند مسلمان‌ها را قتل عام می‌كنند. همه اینها خفقان گرفته‌اند، گاهی هم اگر می‌گویند یك شعاری می‌دهند، اما برای گرفتن كویت آنقدر معركه گرفتند، مسأله كویت نیست. خود امریكایی‌ها گفته بودند كویت چیست؟ ما نفت می‌خواهیم واقعیتش هم همین است. این سران كشورهای اسلامی، پای امریكا و انگلستان را باز كردند و كویت الحق والانصاف حقش بود كه این جانیان كویت سقوط كنند. ولو مسلمان‌ها ضربه خوردند،  ولو شیعیان ضربه خوردند. ولی سران كویت جانی بودند در جنگ با ایران همین‌ها بودند كه امریكا را دعوت كردند و به خلیج‌فارس آوردند و این همه جنایت كردند و این همه مردم را كشتند. ملت ایران را كشتند. اینها واقعاً حقشان است. در عین حال كه عالم، عالم اختیار است، ولی معذالك ظلم پایدار نیست و خداوند انتقام ظالمین را در همین دنیا هم می‌گیرد. جانیان كویت انصافاً حقشان بود كه این طور به سرشان بیاید و ما یقین داریم كه جانیان عربستان هم كه پای امریكا و غربی‌ها را در عربستان مهد اسلام باز كردند اینها هم همان سرنوشت شیوخ كویت در انتظارشان هست. همانطور امارات و دیگران این معنا هست. اما ما مسلمان‌ها در این میانه بخواهیم در این پیشامدها ساكت باشیم این گناه بزرگی است. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین لیس بمسلم، من سمع مسلما منادی یاللمسلمین فلم یجبه، فلیس بمسلم.» مسلمان‌های فلسطین، مسلمان‌های كشمیر، مسلمان‌های سریلانكا هرجا كه مسلمان‌ها ضربه می‌خورند، ما اگر ساكت باشیم، حكومت ما اگر ساكت باشد و كاری نكند... نه فقط شعار بدهیم. واقعاً باید كمكشان بدهند، نیرو بدهند، پول بدهند اقلاً وسیله تبلیغاتی دارند بایستی تبلیغ كنند. ولی چه شده كه فلسطین را اشغال كرده‌اند، اما مثل اینكه خبری نیست. ادامه هم می‌دهند. اما برای اشغال كویت آنقدر روضه‌خوانی می‌كنند. چطور سازمان ملل در ظر ف دو ماه چند قطعنامه صادر كرده برای اشغال كویت. معلوم می‌شود سازمان ملل هم در اختیار سران كشورهای غربی است كه حق وتو دارند. اما وقتی زوركی یك قطعنامه صادر كرد برای جنایتی كه اسرائیل در مسجدالاقصی كرد. امریكا آن را وتو می‌كند. چطور اگر ظلم بد است، جنایت بد است اشغال بد است، این هم جنایت است. برای همین است كه مسلمان‌ها گرفتار سران ظالم خودفروخته هستند و آخوندها هم كه باید به مردم تنبه بدهند، حامی همین سران هستند. اگر روحانی، اگر عالم، اگر فقیه، خودش را به حكومت فروخت، خودش را فروخت به مقام، به دنیا، یك پول از نظر خدا و پیامبر ارزش ندارد. اصلاً این را نباید روحانی فرض كرد. در اصول كافی آمده: قال رسول الله(ص): «الفقها والامناء الرسل مالم یدخلوا فی الدنیا قيل و ما دخولهم فی الدنیا قال اتباع السطان.» یعنی تابع قدرت باشند و تابع حق نباشند. یك وقت قدرت، قدرت حق باشد، بایستی از آن حمایت كرد. ولی اگر نه تابع قدرت باشد،هرچه باشد چون سلطان گفته، چون قدرت گفته: «اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلك... و احذرهم علی دینكم.» در دینتان بترسید از این علما. علمایی كه بلندگوی حكومت‌ها هستند و تأييد كننده حكومت‌ها هستند. حكومت هرچه می‌گوید این علما گناهشان از آن حكومت‌ها بیشتر است، چرا كه به اسم دین تأیید باطل می‌كنند. تأیید ظلم می‌كنند. هرچه بدبختی داریم همان‌طور كه پیامبر(ص) فرمود: ««الفقها و الامرا» اول فقها را گفت. علی‌ای حال مصیبتی است. الان فلسطین بیش از دو سال است كه قیام كرده قاعده‌اش این است كه افراد هم كمك مالی كنند، هم نیرو... امكانات اگر دولت می‌تواند در اختیارشان بگذارد. این وظیفه، وظیفه اسلامی است و این ساكت نشستن، بی‌تفاوت نشستن گناه بزرگی است. حالا كه ما اینجا جمع شده‌ایم درس می‌خوانیم، ما كه الان كاری نمی‌توانیم بكنیم اقلاً اظهار تأثری، اظهار تأسفی. برای شادی روح مسلمان‌های فلسطین و كشمیر و سریلانكا كه شهید می‌شوند یك حمد و سه قل هوالله اهدا كنیم.

راه مجاهد، شماره 61

آیت‌الله منتظری و كتاب خاطرات سیاسی

از حجت‌الاسلام ری‌شهری

در روز 18 آذرماه سال 1365، حدود ساعت 9 شب سیدمهدی هاشمی بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و مطالبی را بیان كرد. سخنان او نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی گردید.

در ظاهر هدف از مصاحبه اعلام ندامت وی از اعمال گذشته و منحرف خواندن خود بود، لیكن مصاحبه آنچنان تنظیم شده بود كه درواقع نوك‌تیز حمله متوجه آیت‌الله منتظری شد تا ایشان فردی ساده‌لوح، دهن‌بین، بی‌اطلاع از امور و بسیاری صفت‌های دیگر از این قبیل جلوه كند.

چندسال بر آن واقعه می‌گذرد. سیدمهدی اعدام شده، آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری استعفا دادند و در انتخابات خبرگان یاران امام حذف گردیدند و... لیكن هنوز مسائل بسیاری پیرامون چگونگی بروز آن جریانات در پرده ابهام قرار گرفته است.

مسئولان مملكت عمدتاً از تبیین علل این واقعه خودداری كردند و تنها جزوه «رنجنامه» حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی زوایایی كوچك از نحوه شكل‌گیری و رشد آن مسائل را به شكلی مبهم نشان داد و لیكن ایشان نیز پس از آن جزوه تا به حال در این رابطه سكوت كرده و چیزی نگفته‌اند.

كتاب «خاطرات سیاسی» نوشته آقای ری‌شهری در عین آنكه مقداری تكرار مسائل رنجنامه است و مقداری بیان مصاحبه‌هایی كه در مطبوعات آمده، ولیكن نكاتی جدید و در بعض موارد تكان‌دهنده، از آن واقعه را برملا می‌سازد.

یكی از نكاتی كه در این كتاب ذكر گردیده و در اینجا مورد نظر می‌باشد، مكاتباتی است كه سیدمهدی هاشمی از ابتدای بازجویی تا مدتی پس از پخش مصاحبه تلویزیونی به شكل مخفیانه با دوستان خود در زندان داشته است.

حجت‌الاسلام ری‌شهری در ضمیمه 23 كتاب قسمتی از آن مكاتبات را نقل كرده‌اند. گرچه بخش‌هایی از این مكاتبات در كتاب فوق نقل شده ولیكن همین قسمت‌ها نیز به خوبی نمایشگر آن است كه سیدمهدی هاشمی از ابتدای بازجویی تا آن زمان، مسئولان اطلاعاتی را بازی می‌داده و با بیان مطالبی خوش‌آیند آنان از بیان اصل قضایا خودداری می‌كرده است.

سیدمهدی در همین دوران مكاتبات مخفی، مصاحبه تلویزیونی فوق را انجام داد و متأسفانه مسئولان امر با ساده‌اندیشی و عجولانه و بدون بذل توجه كافی، اقدام به پخش آن كردند. غافل از آنكه سیدمهدی با شناخت روحیات آنان، در خط مورد نظر خود، آنها را به غفلت انداخته است.

آن طور كه در كتاب آمده است سیدمهدی پس از نوشتن وصیتنامه و در لحظات قبل از اعدام نیز به این شیوه متوسل شد و ادعا كرد كه به مرحوم ربانی املشی پودر سرطان‌زا داده است. آن طور كه در كتاب فوق آمده بازجوها معتقد بودند كه این مطلب صحت ندارد و او برای دفع الوقت و نجات خود به این دروغ متوسل شده است. خود ما نیز تاكنون به هیچ دكتر یا متخصصی برخورد نكرده‌ایم كه از وجود چنین پودری اظهار اطلاع كرده باشد.

جالب اینكه روزنامه كیهان در نقل از این كتاب به یك تحریف آشكار پرداخته و نوشته است كه مرحوم ربانی املشی به دست سیدمهدی و توسط پودر سرطانزا كشته شده است.

به هر صورت آن مطالب كذب در مورد آیت‌الله منتظری از تلویزیون اجازه پخش یافت و با كمال تأسف مسئولین امر حتی پس از اطلاع از مكاتبات مخفیانه و نقشی كه سیدمهدی تا آن زمان بازی می‌كرده، مصاحبه فوق را تكذیب نكردند.

به نظر می‌رسد وظیفه آن است كه نه تنها اعلام شود مصاحبه فوق فاقد ارزش و غیرقابل استناد است، بلكه باید در رابطه با جمع‌بندی‌هایی كه مبتنی بر اعترافات سیدمهدی ارائه شده نیز، از آیت‌الله منتظری عذرخواهی و تجدید حیثیت شود. علاوه بر این ضروری است علل این واقعه نیز ریشه‌یابی گردد.

پس از این وقایع آیت‌الله منتظری به دلیل عشق به اسلام و انقلاب و شخص حضرت امام(ره) و علاقه وافر به آرامش جمهوری اسلامی سكوت اختیار كردند.

برای روشن‌تر شدن مسأله فوق قسمت‌هایی از كتاب خاطرات سیاسی نوشته حجت‌الاسلام ری‌شهری را ذیلاً نقل می‌كنیم:

?بن‌بست بازجویی                    صفحه 69

حدود یك ماه از دستگیری مهدی هاشمی گذشت. اما او هنوز حاضر به پاسخ‌گویی و روشن كردن نقاط ابهام نبود... با گذشت هر روز بر تسخیرناپذیری این قلعه مخوف افزوده می‌شود.

... ممكن بود كه تأخیر در ارائه نتایج متقن و قابل اتكا كسانی را كه نسبت به موضوع مسأله‌دار بودند، به اندیشیدن بر راه و روشی مغایر اندیشه امام مبتلا نماید. لذا این بحران هرچه زودتر می‌باید پایان می‌پذیرفت... همه دست‌اندركاران این موضوع، تنها به یك موضوع فكر می‌كردند: «چه راهی برای تشویق متهم به بازگویی حقایق وجود دارد؟» به خاطره‌هایم رجوع كردم، تا آن زمان بازجویی سه متهم سرشناس را خود انجام داده بودم. این سه تن عبارت بودند: از تیمسار محققی، قطب زاده و شریعتمداری. از دلم گذشت كه این بار نیز خودم متهم را بازجویی كنم. می‌دانستم كه روبرو شدن با فرد باتجربه و پیچیده‌ای چون مهدی هاشمی نیازمند پشتیبانی روانی بسیار قوی است.

صفحه 70:

احساس كردم كه خداوند توان چنین برخوردی را عنایت كرده است. با این همه تفألی به قرآن زدم... تصمیم گرفتم كه شخصاً به بازجویی از وی اقدام نمایم... یك روز عصر به منظور بازجویی متهم به بازداشتگاه رفتم. برادران بازجو توانسته بودند مصاحبه‌ای با او انجام دهند... در این مصاحبه مهدی هاشمی با این تصور كه مصاحبه به مردم ارائه خواهد شد، نقطه نظرهای انحرافی خطرناكی را مطرح كرده و مذبوحانه تلاش كرده بود تا خط برخورد را به هواداران خود القا نماید. به راستی كه عنصر زیركی بود. او می‌خواست از طریق دستگاه‌های تبلیغاتی كشور انحرافات خود را موجه سازد و با سرگرم كردن ما زمینه را برای ثمربخشی اقدامات یاران و حمایت‌كنندگان خود فراهم آورد. هرچند بازجوهای او در كمال دانایی و كاردانی تصمیم به پخش و انتشار مصاحبه او نداشتند.

صفحه 71:

... ابرفرصت در حال عبور بود و هرچه زودتر می‌باید از لحظات بهره‌برداری می‌شد. اذان مغرب اجازه عبادت را به مؤمنان یادآوری كرد. نماز مغرب و عشا را به جماعت خواندیم. پس از آن آماده صحبت با مهدی هاشمی شدم. او را به یكی از اتاق‌های ساختمان آوردند. به حقیقت قرآن و ارواح طیبه معصومین متوسل شدم. از خدا خواستم تا كلامم را نافذ و كارآ سازد. روحی بیمار، درگیر اعوجاج خود بود. اگر خدا یاری نمی‌كرد، قادر به كمك و راهنمایی او نبودم. فضایی روحانی برآن اتاق حكومت یافت.

گفتم: تو از خدا نمی‌ترسی؟!

گفت: چرا.

گفتم: می‌ترسی؟

گفت: بله

گفتم: خدا می‌داند كه تو چه كاره‌ای و چه كرده‌ای. خودت هم می‌دانی، چرا مسائل را نمی‌گویی؟

گفت: گفته‌ام، بعضی جزئیات هست كه شاید نگفته باشم.

گقتم: همه مسائل را گفته‌اي؟

گفت: نه

گفتم: خب بگو!

گفت: خیلی خب خواهم گفت!

در آن فضا كلماتی ساده میان ما رد و بدل شد، اما این كلمات هر كدام معنایی به ژرفی یك قاموس و مفهومی فراتر از حد متعارف یافتند. آری، خداوند اثری در همین واژه‌های ساده نهاد كه متهم بُرید!

راه مجاهد:

(توجه شود كه در این زمان مكاتبات مخفی دور از چشم مسئولان ادامه دارد)

صفحه 72:

«... او را از رسوایی و كیفر آخرت و زندگی پس از مرگ ترساندم... به او گفتم كه تصور كند كه بازجوی او خداست و اسلام در حال بازجویی از اوست... از اتاق كه خارج شدم به برادران بازجو گفتم: «بروید و از او بازجویی كنید!»

... همكاري او با بازجوها قابل توجه بود.»

راه مجاهد:

(توجه شود كه در این زمان مكاتبات مخفی دور از چشم مسئولان ادامه دارد.)

«... پس از چند روز مهدی هاشمی درخواست كاغذ و قلم كرده و نامه‌ای خطاب به من می‌نویسد. ظاهراً در آن نامه سوگند یاد می‌كند كه همه مطالب خود را گفته و چیز دیگری برای گفتن ندارد. نامه را به بازجوی خود می‌دهد تا به من برساند... پس از اینكه بازجو حاضر شده و نامه را می‌گیرد. ناگهان مهدی هاشمی با سراسیمگی، نامه را از بازجو مطالبه می‌كند بازجو هم نامه را به او بازمی‌گرداند مهدی هاشمی نامه را گرفته و پاره می‌كند و ناگهان به گریه افتاده و همچون كسی كه از دردی كشنده رنج می‌برد و عقده‌ای او را آزار می‌دهد، اشك می‌ریزد. پس از گذشت اندكی می‌گوید: به دروغ نوشتم كه چیزی برای گفتن ندارم. كاغذ بدهید تا آنچه دارم بنویسم...»

راه مجاهد:

(توجه شود كه در این زمان مكاتبات مخفی دور از چشم مسئولان ادامه دارد).

«... او خود را آماده مصاحبه كرد و پذیرفت كه در دو مصاحبه شركت كند. مصاحبه‌ای مفصل كه تنها به حضرت امام، آقای منتظری و حداكثر سران سه قوه ارائه شود و مصاحبه‌ای كوتاه برای مردم.

 صفحه 73:

... نوار مصاحبه اختصاصی را به جلسه سران سه قوه بردم، هیچ كدام از اعضای جلسه انجام چنین مصاحبه‌ای را پیش‌بینی نمی‌كردند.»

راه مجاهد:

(توجه شود كه در این زمان مكاتبات مخفی دور از چشم مسئولان ادامه دارد.)

«... بعدها شنیدم كه حضرت امام نوار مذكور را دو یا سه بار تماشا كردند. نكته جالب واكنش حضرت امام نسبت به قسمت‌های پایانی نوار است. گفتنی است كه مهدی هاشمی در پایان مصاحبه با گریه و زاری اظهار پشیمانی و درخواست بخشش كرده بود. حضرت امام در این مورد فرموده بودند: فریب نخورید، او دروغ می‌گوید، حركات او واقعیت ندارد.

صفحه 74:

... از طریق دفتر امام مطلع شدم كه نظر امام، پخش همان مصاحبه اختصاصی مهدی هاشمی از رسانه‌های گروهی است.»

راه مجاهد:

مصاحبه تلویزیونی سیدمهدی هاشمی در 18/9/65 پخش گردید.

مدتی بعد از پخش مصاحبه صفحه 90 و 91

«حادثه‌ای كوچك بن‌بست بزرگی را به شكست محكوم كرد و پرده از راز رویدادی هولناك و جانخراش با حادثه‌ای ساده برداشته شد.

روزی یكی از مأمورین متوجه رفتار غیرعادی مهدی هاشمی، هنگام استفاده از دستشویی شد. او متوجه شد كه مهدی هاشمی چیزی را در سوراخی كه زیر دستشویی قرار داشت، قرار داد. نامه‌ای كوتاه بود كه در تكه كاغذی خطاب به رضا مرادی نوشته شده بود... مكاتبات این دو تا مدتی دنبال شد...

بخشی از مكاتبات مخفیانه       صفحه 207:

(طرف خطاب در این نامه‌ها رضا مرادی است.)

این یك خبر خوش احتمالی است زیرا چند احتمال وجود دارد. یكی اینكه واقعاً فریب‌خورده باشند و حرف‌هایمان را باور كرده باشند. دیگر اینكه چون من به آیت‌الله منتظری خبر داده ام كه دارند مرا شكنجه می‌كنند بعید نیست آقا اقدام كرده باشند و احتمال هم هست كه یك دام باشد، در هر صورت روحیه ام امروز خیلی خوب است و جبران مطالبی كه در نامه صبح برایت نوشته بودم كرد. هرچند جنابعالی خیلی اطلاعاتی برخورد كرده بودید. ولی ما لای سبیل گذاشتیم و یكآدرس ناقصی كه داشتیم دادیم به رفیقان تا ببینیم چه می‌شود؟

در مورد رفیق قدبلند، شماره اتاقش پهلوی همان جایی است كه قبلاً شما بودید و من یك نامه برایش فرستاده ام تا مفصل جریاناتی كه از او خواسته‌اند را بنویسد. نمی‌دانم قلم دارد یا نه؟ حالا چون روابطمان با بازجو خوب شده من تقاضا كرده ام مرا به جای سابقم برگردانند، اگر موافقت كردند و شرفیاب خدمت شما شدیم ارتباطات سهل و آسان خواهد شد.

به من گفته‌اند تك‌نویسی راجع به بچه‌های سپاه بكنم مانند شورای فرماندهی و امثال شماها و از امشب من باید انحرافات شماها را بنویسم!!

اگر یكدستی زدند وحشت نكن. من مسائلی از قبیل نزاع فلاورجان، پادگان میمه، مسأله اختلاف با سپاه اصفهان و این قبیل مسائل را برای تو می‌نویسم. هر مسأله‌ای داری به اضافه پاسخ سؤالات امشب بنویس بگذار، من بعد از نیمه شب برمی‌دارم.

همین كه امانت را گذاردی چندتا سرفه بكن من برمی‌دارم.

صفحه 208:

«ممكن است فردا یا پس فردا من درخواست كنم با تو روبرو شوم اگر می‌توانی یك راه انحرافی بتراشی خوب است و من تو را قسم‌ات می‌دهم و خیلی شلوغ می‌كنم و تو بالاخره بگویی فكر می‌كنم و یك راه انحرافی خوبی جلو آنان بگذاری. من به تو می‌گویم هر انحرافی از من سراغ داری بگو. اگر به تو چیزی گفته ام، دستوری داده ام بگو و مواظب باش حرف حسابی نزنی. زیرا ضبط مخفی می‌گذارند كه ببینند ما با هم چه می‌گوییم؟ در صحبت‌ها خیلی مراقب باش. حالا امشب فكر كن و در جوابی كه امشب باید به من بدهی نظریه نهایی‌ات را اعلام كن.»

پایان نقل قول از كتاب

و این چنین بود كه شخصیت فقیهی چون آیت‌الله منتظری بر مبنای اكاذیب مصاحبه سیدمهدی به ارزیابی گذاشته شد.

سعی شد تا شخصیت آیت‌الله منتظری كه خود از محكمات انقلاب اسلامی است، بر مبنای چنین معیار سستی در رسانه‌های عمومی ملكوك و مخدوش شود. البته اخلاص ایشان مانع از آن شد و در میان صاحبنظران محبوبیت بیشتری نیز كسب كردند.

آیا صحیح است، به فردی كه او را مفسد و فاسق و فاسد می‌نامیم اجازه دهیم كه تحلیل‌گر شخصیت آیت‌الله منتظری باشد؟! آیا صحیح است كه وسایل ارتباط جمعی انقلاب اسلامی را در اختیار شخصی قرار دهیم كه او را به عنوان مظهر انحراف و اعوجاج معرفی كرده‌ایم؟!آیا تأیید این گونه شیوه‌ها باعث نمی‌شود كه زیر سؤال بردن شخصیت‌هایی چون امام (ره) و آیت‌الله خامنه‌ای توسط شیخ علی تهرانی، مشروع و مستند گردد؟ همان‌طور كه جریان اصیل مجاهدین توسط متهمی همچون حسین روحانی (فردی كه از پشت به جریان اسلامی مجاهدین خنجر زد) مورد ارزیابی قرار گرفت! (مقالات روزنامه ابرار)

آیت‌الله منتظری متهم به سادگی و خط گرفتن از سیدمهدی هاشمی شدند، حال آنكه درست در همان زمان سیدمهدی با استفاده از خطوط فكری و سادگی بازجوها، آنها را در خط مورد نظر خودش به بازی گرفته و مشغول كرده بود تا از طریق مكاتبات مخفی با سایر دوستانش به هماهنگی بیشتری در مقابل بازجوها برسند و اطلاعاتی را كه می‌خواهند به آنها ندهند.

گزیده‌ای از مصاحبه تلویزیونی سیدمهدی هاشمی

این مصاحبه در تاریخ 18/9/1365 از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد. (صفحه 189 كتاب خاطرات سیاسی حجت‌الاسلام ری‌شهری)

... اینجانب سیدمهدی هاشمی فرزند مرحوم سیدمحمد مصاحبه خود را به شرح ذیل آغاز می‌كنم.

انگیزه من از این مصاحبه كه به پیشنهاد و رضایت خودم انجام می‌گیرد اولاً: روشن كردن اذهان نسبت به عملكردهای خلاف خودم و همفكرانم و ثانیاً پرده برداشتن از یك سیر تصاعدی لغزش‌ها، اشتباهات و انحرافاتی است كه متأسفانه بعد از انقلاب تا لحظه بازداشت در وجود من بوده است و به خاطر همان تسلط هوای نفس و نپرداختن به تهذیب نفس، دوری از خط امام، این اشتباهات در من رشد كرد.

... ما حس می‌كردیم باید مدیریت مدارس و كتابخانه سیاسی را در حوزه با نظر آیت‌الله منتظری ما هدایت بكنیم.

... كلیه طرح‌ها و پیشنهاداتی را كه به ذهنمان می‌رسید در این شورا به اخوی در دفتر فقیه عالیقدر منتقل می‌كردیم و ایشان هم به خود آقا منتقل می‌كردند.

... دفتر فقیه عالیقدر را به عنوان پایگاه برای تحقق اهداف خودم، اهدافی كه به آن ایمان داشتم فكر می‌كردم اهداف حق مطلق است، انتخاب كردم.

... فقیه عالیقدر از سال‌های خیلی دور (به من) اعتماد داشتند. این اعتماد را من یك پارامتر مثبتی در جهت اهداف خود می‌دانستم.

... در شخص فقیه عالیقدر من یك سلسله رهنمودهایی را می‌دیدم كه اینها را برای آینده كشور كارساز و طلیعه خوشبختی آینده می‌دانستند.

... ملاقات‌های حضوری كه با فقیه عالیقدر داشتم حضوراً مسائل را گزارش می‌دادم یا به‌طور كتبی خدمتشان می‌نوشتم.

... در حقیقت از اعتماد پاك و بی‌شائبه فقیه عالیقدر نسبت به خودم سوءاستفاده كردم.

... تحلیل‌های ذهنی ما كه اكثراً خیالاتی بود، توهمات بود، متكی به افكار و بینش‌های غلط انحرافی بود. اینها را ما به دفتر آقا منتقل می‌كردیم.

... كار زشتی بود كه مقام معظم رهبر آینده و دفتر ایشان را ما آلوده بكنیم با تحلیل‌های غلط زشت و انحرافی و اشتباه. من نباید خودم را نزدیك دفتر بكنم. ولی خب این نزدیكی صورت گرفت و من تلاش در جهت خط دادن داشتم. تلاش برای القای فكر داشتم، هم به دفتر و هم به آقا.

... در محور دفتر فقیه عالیقدر هم كه من امیدهایی به عنوان یك پایگاه به آن داشتم. برای افكار آینده خودم در كشور، در آنها هم تبلوری از لغزش‌های فكری، انحرافات عملی من وجود داشت.

پایان نقل قول از كتاب

... سیدمهدی اعدام شد و یكی از دلایل اعدام وی عدم صداقت و عدم توبه واقعی او اعلام شد.

آیا وقت آن نرسیده كه جلوی تحریف تاریخ انقلاب گرفته شود؟

قبل از اعدام، در رسانه‌های گروهی گفته شده بود كه سیدمهدی توابی است كه اعترافاتش صادقانه است. به صحبت‌های او اعتماد شد و مورد استناد قرار گرفت و نقطه عطفی شد در تاریخ انقلاب.

این تناقض چگونه تبیین و توجیه می‌شود؟

آیت‌الله منتظری در درس خود گفتند اگر من در شناختم نسبت به سیدمهدی اشتباهی داشته ام شما كه ادعا دارید از ابتدا او را می‌شناختید چرا به اعترافاتش آن هم در شرایط بازجویی استناد كردید؟!

ایشان گفتند، به نظر می‌رسد كه سیدمهدی از بازداشت خود ناراحت شده و به این طریق از نظام جمهوری اسلامی انتقام گرفته است.

این انتقام همانا جداكردن آیت‌الله منتظری از نظام و نظام جمهوری اسلامی از شخصیتی چون ایشان بوده است.

روانشناسی مردم

در ورای شرع، قانون، بازجویی‌ها، خاطرات سیاسی، مصاحبه‌ها و... مردم قضاوت‌های خاص و مستقلی نسبت به وقايع دارند.

در اكثر برخوردها متوجه می‌شویم كه در ذهن مردم، مسائلی می‌گذرد و معتقد می‌شوند كه وقایع سال 65 به بعد یك «سناریو» با هدف حذف نیروهای انقلابی و رادیكال بوده است.

انتخابات دور دوم مجلس خبرگان نیز این قضاوت مردم را تقویت نمود.

خط ریگان

ریگان هم در یك مصاحبه با خبرنگاران ارشد 4 شبكه تلویزیونی امریكا (ا.بی.سی- سی.ام.ام – ان.بی.سی.- سی.بی.اس) مطالب مهمی گفت كه در تاریخ 13/9/66 از رادیو امریكا پخش شد. مطالب مطرح شده در این مصاحبه در رابطه با هدف امریكا از عملیات مك فارلین می‌باشد.

متأسفانه مقامات مسئول صحبت‌های دخالت‌آمیز را نه تكذیب كردند و نه به آن اعتراضي كردند. مشروح این مصاحبه در راه مجاهد شماره 46 (بهمن و اسفند66) به چاپ رسیده كه ذیلاً بخش‌هایی از آن را می‌آوریم.

ریگان: «... باید بگویم افرادی كه از ایران با ما تماس گرفتند، يعني كسانی كه ما با آنها مراوده داشتیم، هر گاه راز آنها برملا می‌شد و اگر آیت‌الله (خمینی) باخبر می‌شد، زندگی آنان تا قبل از فرود آمدن شب نیز به طول نمی‌انجامید.

... این افراد عناصری بودند كه مایل بودند حكومتی داشته باشند كه ما با نوعی از آن، روزی روابط بسیار نزدیك داشتیم و به همین دلیل بود كه ما مراو ده خود را با آنها آغاز كردیم.»

 

 

راه مجاهد شماره 62

نامه و بیانات آیت‌الله منتظری

بیانات آیت‌الله العظمی منتظری در پایان درس خارج فقه در روز شنبه 29/10/1369

پیرامون «اوضاع و بحران خلیج فارس»

خداوند انشاءالله لعنت كند آل صباح را كه دو سه سال پیش پای امریكا را در خلیج فارس و در این منطقه باز كرد و خدا سزایشان را داد و آنها را الحمدلله آواره كرد و بعدش خدا لعنت كند آل سعود را كه برای حفظ حكومت پوشالی تحمیلی خودشان باز پاي امريكا و ايادي‌اش و همه قواي كفر را به منطقه باز كردند، حرم امن خدا را كه به دستور پيغمبر اكرم(ص) بايد منطقه حجاز از كفار پاك باشد، منطقه وحي خدا را در اختيار امريكا و ايادي كفر قرار دادند براي حفظ حكومت پوشالي خودشان و بالنتیجه با پول منطقه ماها، پول ذخایری كه مال اسلام است،با پول اینها بمب و موشك بر سر مسلمان‌ها بریزند، فرق نمی‌كند وقتی كه بمب و موشك به سر ملت عراق بریزند مثل این است كه به سر ما ریخته‌اند، ما صدم را كار نداریم، صدام هم یكی مثل همانها، اما مردم مسلمان بی‌گناه بغداد و بصره و شهرهای عراق بمب و موشك به سرشان ریخته می‌شود، بهانه‌ای است كه چرا آل صباح را از كویت بیرون كردند، چطور امریكا آن وقت كه اسرائیل شهرهای فلسطین را اشغال می‌كند، فلسطینی‌ها را قتل عام می‌كند، مدافع اسرائیل است. خودشان پاناما و كشورهای امریكای لاتین را اشغال می‌كنند و درش دخالت می‌كنند هیچ اشكال ندارد، از ینگه دنیا پا می‌شوند می‌آیند اینجا و خلاصه تمام منطقه را مثل اینكه مال خودشان می‌دانند، به اسم حمایت كویت، كویت چیه آقاجان. اینها می‌خواهند منطقه در اختیار خودشان باشد. صریحاً می‌گویند نفت را می‌خواهند، مال خودشان می‌دانند. خلاصه خدا لعنت كند آنهایی كه پای اینها را باز كردند اینجا و امیدواریم انشاءالله همانطوری كه آنها سزای عمل خودشان را دیدند و آواره شدند و انشاءالله ذلیل‌تر می‌شوند، اینها هم سزای عملشان را ببینند و ذلیل بشوند و خداوند انشاءالله مسلمان‌ها را از شر همه‌شان نجات بدهد. علی‌ای حال الانی كه قوای كفر آمده‌اند توی منطقه اسلام، منطقه اسلام ایران و غیرایران ندارد، در اسلام مرز نیست، اسلام اسلام است. بمب و موشك با پول خودمان به سر ملت مسلمان عراق بریزند مثل این است كه به سر ما ریخته‌اند. و ما غزی قوم فی عقر دار هم الا ذلو. كفار را كشیده‌اند تو منطقه خودمان، الانی كه اینها توی منطقه ما آمده‌اند و دارند روی سر ما بمب و موشك می‌ریزند حالا وقت مرگ بر امریكاست، همه كشورهایی كه یك خرده غیرت دارند حتی اروپا، حتی مقابل كاخ سفید حالا آنجا دارند شعار می‌دهند، میتینگ می‌دهند علیه جنگ و متأسفانه خاك مرگ بر سر ما ایران ریخته شده، همین طور اینجا ساكت نشسته‌ایم آنها هر كار می‌خواهند بكنند، اقلاً هر جوری می‌توانند اشخاص باید اظهار تنفر بكنند اظهار انزجار بكنند كه به چه مناسبت قوای كفر بیایند به سر ما بمب و موشك بریزند، ما حتی مرگ هم بهشان نگوییم، اظهار مخالفت با جنگ، این هم جنگ اینجوری، جنگ قوای كفر و مسلمانان نامردی كه آمده‌اند با اینها همكاری می‌كنند از مصر و سوریه و تركیه و امارات و ما اقلا اظهار تنفر هم نكنیم.

خداوند انشاءالله به مسلمان‌ها یك جو غیرت بدهد، یك حمیت بدهد، یك میلیارد مسلمان، همه امكانات هم مال خودشان، همه بدبختی‌ها برای این است كه این سران دست‌نشانده خائنند، و آن وقت آخوندهای درباری هم كه از همین‌ها حمایت می‌كنند همین حالا هم دارند حمایت می‌كنند، و پیغمبر اكرم(ص) فرمود: صِنفانَ مِن اُمتی اذا صَلُحا صلُحَت اُمتی و اذا فَسَدت اُمتی، اَلفقهاء والامراء. امرای ظالم و خائن خودفروخته و فقهایی كه حامی این سلاطین خائن هستند.

خدایا به حق محمد و آل محمد مسلمان‌ها را مخصوصاً شیعه علی بن ابیطالب و شیعه ائمه اثنی عشر، هشتاد درصد مردم عراق شیعه مذهب و مستضعف‌اند، خدایا مسلمانان را از شر كفار و اجانب و ایادی عمالشان و این سران خائن نجات بده.

خدایا وحدت كلمه بین دل‌ها، بین مسلمین ایجاد بفرما.

ما را بر وظایفمان آشنا بفرما.

اللهم اخذل الیهود والكفر.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً.

بجاه محمد و آله و صل علی محمد و آله.

سخنرانی آیت‌الله العظمی منتظری به مناسبت  سالروز بعثت حضرت رسول(ص) مطابق با 24/11/1369

متن بیانات ایشان از نوار پیاده شده و به علت محدودیت حجم نشریه در چند مورد تلخیص صورت گرفته است.

«لقد مَنَّ اللهُ عَلَی المؤمنین اذا بَعَث فیهم رسولاً مِن اَنفُسهم یَتلوُا علیهم آیاتِهِ و یُزَكیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الكتابَ والحِكمَه و ان كانُوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبین.

اولا من این روز بزرگ را كه روز بعثت نبی اكرم(ص) است را به شما برادران و خواهران مسلمان تبریك عرض می‌كنم. گرچه به یك حساب این روزها با اینكه برای ما عید است ولی به یك حساب هم نمی‌توانیم عید حساب بكنیم.

مولی امیر المؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «كلُّ یَومٍ لایُعصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ عیدٌ.» روزی كه معصیت خدا درش نشود آن روز روز عید است، برای مسلمان‌ها. چطور ما مسلمان‌ها، ما كه در اینجا هستیم، دلمان خوش باشد و بگوییم عید داریم در صورتی كه مسلمان‌های برادر و خواهر ما در عراق، عرض كردم كاری به صدام و حكومت بعث ما نداریم. صدام و حكومت بعث از اول با اسلام و با دین سروكار نداشتند. اما ملت مسلمان و مستضعف عراق، ملت مسلمان فلسطین، ملت مسلمان كشمیر و مسلمین جاهای دیگر، حالا آنی كه بیش از همه ما را رنج می‌دهد. با دلارهای نفتی كه از كشورهای اسلامی، از ذخایر اسلامی به دست آمده، بمب و موشك تهیه می‌شود و به سر برادران و خواهران مسلمان ریخته می‌شود. 80٪ ملت عراق شیعه اثنی عشری هم هستند. مردم بصره، مردم ناصره، مردم بغداد، بمب و موشك بر سر سران ریخته نمی‌شود. آنها در پناهگاهند و سر مردم مستضعف، سر بچه مردم، آن وقت برای مسلمان، ایران و فلسطین و عراق و كشمیر كه ندارد همه مسلمان‌ها با هم برادرند. وقتی كه آنها با این وضع دلخراش به شهادت می‌رسند. از نظر اقتصادی، در محاصره اقتصادی هستند. آن وقت ما چطور می‌توانیم عید داشته باشیم. چطور می‌توانیم دلمان خوش باشد. قطعاً رسول الله(ص) دلش خون است با این وضعیتی كه برای مسلمان‌ها پیش آمده. قطعا امیرالمؤمنی امام حسین، ائمه اعتاب مقدسه دلشان خون است كه یك كسانی به اسم اسلام بر سر مسلمان‌ها مسلط شده باشند و برای اینكه پایگاه خودشان را حفظ كنند برای اینكه حكومت پوشالی خودشان را حفظ كنند، با پول‌های نفت و با ذخایر اسلامی، كفار را بیاورند در سرزمین وحی، در جایی كه نبی اكرم(ص) فرمود: باید بروند اینها، دو دین در حجاز نمی‌شود كه باشند پیغمبر بیرون كرد اینها را. با اینكه آنهایی كه بودند شاید مستضعف بودند. حالا مستكبرین، سران كفر، صهیونیست‌ها، سران صهیونیست‌ها، به دعوت اینهایی كه خودشان را مدعی اسلام می‌دانند و خادم الحرمین می‌دانند، به دعوت شیخ كویت و فهد و نمی‌دانم امیرنشین‌ها و این شیخ میخ‌هایی كه به زور مسلط شده‌اند بر سر مسلمان‌ها، به دعوت اینها بیایند. آن وقت آخوندهای درباری هم از این جریان حمایت كنند. پیغمبر اكرم(ص) فرمود: دو صنف از امت من اگر صالح شدند امت صالح‌اند و اگر فاسد شدند، امت فاسدند. «الفقها و الامر» صنفان من امتی اذا صلحا، صلحت امتی و اذا فسدا، فسدت امتی.» دو دسته از امت من هستند كه اگر صالح باشند امت من صالح‌اند و اگر فاسد بشوند امت من فاسدند. فقها، علما و امرا. امیر حجاز و امیر كویت و امیر قطر و... اینهایی كه برای حكومت غاصبانه و ظالمانه خودشان پول‌ها و دلارهای نفتی را گذاشته‌اند در بانك‌های امریكا، حالا هم دارند می‌دهند به امریكا و انگلستان و فرانسه. اینها كه می‌خوانید اخبارش را و می‌شنوید، تا بمب و موشك بر سر مسلمان‌ها بریزند. خوب حالا صدام جنایتكار است، مردم عراق، بیچاره چه كار كرده‌اند. مردم بصره چكار كرده‌اند. مردم ناصریه چه كرده‌اند. آن وقت با این ظلم، با این جنایات كه در عراق می‌شود. در فلسطین سال‌هاست، خوب امریكا، اگر شما مخالف با اشغاليد. چطور اشغال كویت این همه معركه دارد. فلسطین را كه اشغال كردند خودتان حمایت می‌كنید. مگر مردم فلسطین آدم نبودند؟ مگر فلسطین اشغال نشده به وسیله صهیونیست‌ها؟ چطور آنجا حمایت می‌كنند، حالا اینجا دلسوز شدند؟ برای اینكه اینها نوكران خودشانند. فهد و شیخ كویت نوكران آنها هستند. آن وقت این مردم، مردم مسلمان با این وضع باشند. پیغمبر اكرم(ص) قطعاً دلشان خون است. ائمه ما قطعاً دلشان خون است. آن وقت ما چطور دلمان خوش باشد و بگوییم عید داریم و به هم تبریك بگوییم. ولی خوب چه باید كرد، حالا دیگه بالاخره پیش آمدی است و هر كس قدرت داشته باشد باید به اندازه قدرتش از مسلمان‌ها دفاع كند. از كشورهای اسلامی دفاع كند. بهشون كمك برساند. اگر نمی‌توانیم اقلا دعا بكنیم، ولی اگر كسی می‌تواند كمك بكند، دفاع از شهرهای اسلام، از مسلمان‌ها، از ناموس اسلام، از اسلام، از اماكن مقدسه بكند. نجف را هم بمباران كرده‌اند. كاظمین را هم بمباران كرده‌اند. می‌دانیدكه دفع از شهرهای اسلام، از مسلمان‌ها، از ناموس اسلام، از خون مسلمین، از اموال مسلمین، از ذخایر مسلمین. جهاد دفاعی وظیفه همه است. به اندازه قدرتشان. این دیگر این زمان و آن زمان ندارد. هركس به اندازه‌ای كه می‌تواند باید دفاع بكند از مسلمان‌ها. اقلاً دعا كه می‌تواند بكند. اقلاً بگوید ما با این مخالفیم. كه آنها خیال نكنند كه ما ساكتیم، پس مثلاً راضی هستیم كه امریكا بیاید در این منطقه اینجور جنایت بكند. خدایا تو را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد كه شر كفار و اجانب را به خودشان برگردان. (حضار: الهی آمین) خدایا مسلمان‌ها ار از شر اینها نجات بده (حضار: الهی آمین) به مسلمان‌های همه جا خدایا یك غیرت و یك حمیت و یك خون گرمی و یك دلگرمی بده كه بتوانند به وظایفشان در دفاع از اسلام، در عمل به شعائر اسلام، عمل بكنند انشاءالله (حضار: الهی آمین) خدایا مسلمان‌ها را از شر اینها نجات بده (حضار: الهی آمین).

خوب این آیه شریفه به مناسبت همین روز است. در سوره آل عمران است. «لقد من الله علی المؤمنین...» این «لَ» در حقیقت... قسم است مثل اینكه برای محكم كردنش «لَ» آورده است. یعنی قطعاً بدانید خدا منت گذاشته بر مؤمنین، اذا بعث فیهم رسولاً من انفسهم. خدا به من و شما خیلی نعمت داده. ما اصلاً وجودمان نعمت خداست. همین نفس كه الان می‌كشیم نعمت خداست... این برادران جانباز، اینها برای ما عبرتند. واقعاً. اینها مثل من و شما نعمت داشتند. خوب در راه خدا دادند. خدا انشاءالله اجرشان بدهد. (حضار: الهی آمین) خوب این نعمت‌هایی كه داریم اینها همه نعمت است. اما هیچ جا ندارد كه خدا برای این نعمت‌ها منت گذاشته باشد. اینجا می‌گوید: «منت گذاشت خدا». «جای دیگری نداریم كه بگوید خدا منت گذاشت...

بعثت پیغمبر، برانگیختن پیغمبر از متن جامعه را، خداوند می‌فرماید: منت بر شما گذاشتم. «اذبعث فیهم رسولا من انفهسم»، وقتی كه برانگیخت ازبین مردم، یك فرستاده‌ای از خود مردم. این «من انفسهم» خیلی نكته هست. پیغمبر اكرم(ص) از جای دیگر نیامد تحمیل بشود به مردم. از متن جامعه، جامعه‌ای كه گرفتاری داشت. پریشانی داشت. این پیغمبر آگاه بود به دردهای جامعه. آشنا بود به گرفتاری‌های جامعه. به فقر جامعه، به بیسوادی جامعه. به جنایاتی كه در آن انجام می‌شد. اینها را می‌دانست، چون از متن خودشان بود، فرستاده‌اي كه از متن خودشان باشد، این است كه می‌تواند مردم را هدایت كند، رهبری كند. این نكته «من انفهسم» كمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. و روی این اصل در آیه دیگر خداوند تبارك و تعالی می‌فرماید: «ما كانَ المؤمنینَ لِیَنفِرُوا كافَّه فَلَولا تَفر مِن كلّ فِرقَهٍ طائِفه مِنهُم لِیَتَفقَّهوا فِی الدّین ولیَنذُروا قومهم اذا رجعوا الیهم.» روحانی هم اگر در جامعه می‌خواهد تربیت بشود و به درد جامه بخورد، خدا دستورش را در این آیه داده. باید از متن خود آن مردم باشد، كه زبان مردم را سرش بشود. گرفتاری مردم را بداند. مردم بتوانند با او الفت بگیرند. تماس با او بگیرند. می‌فرماید نمی‌شود همه مردم بروند تعلم بكنند، چیز یاد بگیرند. چرا از هر فرقه‌ای یك طایفه‌ای از خودشان كوچ نمی‌كنند...

این دستور قرآن است این از خود آنجا بودن خیلی مهم است. پیغمبر اكرم(ص) با آن فرهنگ مردم آن روز، با آنكه پیغمبر خدا بود زندگیش به قدری ساده، امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه در یك خطبه‌ای می‌فرماید: پیغمبر اكرم كان یَجلِسُ جَلَسهَ العَبید. مثل بنده‌ها كه روی خاك می‌نشینند، پیغمبر اكرم هم روی خاك می‌نشیند. همچی نبود كه حالا ماشین بنزی داشته باشد و تشكیلاتی داشته باشد. و بالا بالا بنشیند و مثلاً فر ض بگیرند، مردم نتوانند تماس بگیرند و اینها. خیر، اصلاً در متن جامعه بود. اگر یكی از دور می‌آمد اصلاً نمی‌شناخت. در حدیث دارد كه یك كسی آمد با شترش، با شتر آمد توی مسجد دید یك عده نشسته‌اند. گفت: «اَیُّكم مُحمد». كدامیك از شما محمد(ص) هستید. معلوم می‌شود كه یك تشك و متكا و مخده كه آن بالا بالا بنشیند و امتیازی توی كار باشد، در كار نبوده. آنها حلقه‌ای می‌نشستند. اصلاً حلقه‌ای كه اصلاً معلوم نباشد و بالا و پایین نداشته باشد. بعد گفت: یا محمد من خلاصه می‌خواهم یك چیزهایی بپرسم. «مُشتَد عَلَیك» بر تو سخت است كن من این چیزها را بپرسم. گفتند نه بپرس بنشین بپرس گفت: می‌گویند تو آمده‌ای و می‌گویی من از طرف خدا آمده ام. درست است؟ گفت: بله. گفت: تو را قسم به خدا راست است؟ فرمود: بله. گفت: می‌گویند تو از طرف خدا آمده می‌گویی كه مردم همه باید نماز بخوانند؟ فرمود: بله. ادامه داد می‌گویند كه تو آمده‌ای می‌گویی كه یك ماه باید روز گرفت. بله.گفت: می‌گویند، نقل می‌كنند كه شما گفته‌ای خیلی همچی ساده و بدون تشریفات كه باید از اغنیا زكات گرفت و داد به فقرا خود آن مردم. «فُقَراءُهُم»، نه اینكه ببرند در بیت‌المال هارون یا معاویه. معاویه باهاش حاتم بخشی بكند. هارون باهاش حاتم‌بخشی كند. نه. «تَأخُذمِن اَغنیائِهِم و تَرُدُّ اِلی فُقرائِهِم.» زكات را از مردم غنی آنجا بگیرند و به فقیر آنجا بدهند. فرمود: بله. گفت: پس شهادت می‌دهم به وحدانیت خدا و اینكه شما پیغمبر خدا هستی...

آقایان خیال می‌كنند پیغبر وقتی 9 تا زن داشت یقین 9 تا خانه و آپارتمان و تشكیلات و... عملاً زن‌های پیغمبر بیشتر جنبه سیاسی داشته، یعنی مثلاً فرض بفرمایید، زنی شوهرش شهیدشده، برای اینكه دلسرد نشود. بی‌پر و بال بودند دیگر و... فقط عایشه دختر بود. تازه عایشه هم جنبه سیاسی داشته. برای اینكه آن وقت ابوبكر و اینها جذب بشوند و خدمت بكنند به اسلام،... عرب برای اینكه بخواهند یك عشیره‌ای را، یك قبیله‌ای را جذب كنند، اگر ازدواج كنند این ازدواج سبب می‌شود كه این عشیره یعنی قوم و خویش خودمان است حمایت می‌كنند. پیغمبر هم حامی می‌خواست.

... همه این اطاق‌های پیغمبر جزء مسجد مدینه است. همین گوشه‌ای كه قبر پیغمبر هستش همین گوشه، این هشت تا نه تا اتاق پیغمبر و خانه حضرت زهرا و تازه آن صفه هم كه در مسجد مدینه 400 تا مهاجرین يا 600 تا آنجا بودند. همه اینها یك ذره جا زندگی می‌كردند. آن وقت پیغمبر اكرم در روایات دارد هیچ‌وقت نان سیر نخوردند. در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین می‌فرماید: يركبُ الحِمارَ العاری. خر لخت سوار می‌شد و یَردِفُ خَلفَه، یك نفر را هم پشت سرش سوار می‌كرد. روی زمین هم می‌نشست. یَخصِفُ بِیَدهِ نَعلَه،كفشش را هم خودش می‌دوخت و یَرقَع بِیَدهِ ثَوبَه، جامه‌اش را هم خودش وصله می‌زد. امیرالمؤمنین آن وقت كه خلیفه است، نشسته كفشش را وصله می‌كند. ابن عباس می‌گوید تو حالا نشسته‌ای و كفشت را وصله می‌كنی؟ امیرالمؤمنین كفشش را نشان داد و گفت این چند می‌ارزد. در بعضی روایات دارد كه گفت: كسرَهُ دِرهَم، یك درهم هم نمی‌ارزد، یك پاره درهم، فرمود: «وَاللهِ لَهِی اَحبُّ الي مِن عِمرَتِكم اِلاّ اَن اُقیمَ حقّاً اَو اَطفَاَ باطِلا»،«به خدا قسم این كفش پاره برای من ارزشش زیادتر است از خلافت و حكومت، مگر اینكه بتوانم حقی را به پا دارم یا باطلی را برطرف كنم». این است كه به حكومت و به مقام علاقه نداشتند، مگر اینكه كاری انجام بدهند.

امیرالمؤمنین در شرح حالی كه از پیغمبر می‌گوید در نهج‌البلاغه برای موسی هم می‌گوید. حضرت موسی به قدری گرسنگی خورده بود و لاغر بود. نان كه گیرش نمی‌آمد، علف‌های بیابان را كه می‌خورد علف‌ها توی شكمش پیدا بود. چقدر لاغر بوده، پیه نداشته. حضرت عیسی روی زمین می‌خوابید پیغمبر اكرم را می‌گوید خر لخت سوار می‌شد، یك نفر را هم پشتش سوار می‌كرد. مثل بنده هم روی زمین می‌نشست. یكی از زن‌های پیغمبر یك پرده، كه یكی دو تا گل به آن بوده آویزان كرده بود، پیغمبر اكرم می‌گوید: «برطرفش كن چشم من كه به آن می‌افتد ممكن است من جذب به دنیا بشوم.» بالاخره بشر است، خوشش می‌آید، چشمم به این نیفتد.

پس آقایان علما، فضلا واقعاً ما اگر بخواهیم در جامعه حرفمان منشاء اثر باشد نباید دل به دنیا بدهیم. دنیا یعنی چه؟ یعنی پست، وقتی می‌گوییم پست است نباید دنبالش خیلی برویم، آنی كه بدبخت كرده است مسلمان‌ها را همین مظاهر تمدن است. بی‌رودربایستی، این بی‌غیرتی كه در مسلمان‌ها دیده می‌شود مال این كاخ‌ها و ماشین‌های كذایی و تشریفات است. در حدیثی از پیامبر اكرم هست كه می‌فرماید «وَاللهِ مَاالفقرا اَخشی عَلَیكم»، «به خدا قسم من از اینكه شما فقیر باشید از فقر بر شما نمی‌ترسم. آنی كه می‌ترسم آن است كه دنیا به شما اقبال كند و...»

این نفت‌ها وبال كشورهای اسلامی است، ما اگر نفت نداشتیم، بوش اینجا چكار به ما داشت. هرچه بدبختی داریم از نفت داریم. خودمان هم عرضه اداره‌اش را نداریم. بوش می‌آید اینجا از اون ور ینگه دنیا می‌گوید حاجی انا شریك، بعد هم شیخ كویت می‌گوید بله نصف نفت‌ها مال شما. بدبختی ما اینهاست، دنیا رو بیاورد همه بدبختی‌ها از اینجا شروع می‌شود. اینها نعمت خدا هست، اما نعمت خدا باید دست آدم‌های باعرضه باشد. باید مسلمان‌ها با عرضه باشند. حكومت‌های اسلامی باعرضه باشند. نه اینكه بوش را دعوت كنند اینجا كه بیاید نفتشان و حكومتشان را برایشان حفظ كند. نعمت خداست ولیكن بایستی دست اهلش بیفتد. اگر حكومت می‌خواهد حكومتی باشد كه امر خدا را اداره كند، مولی امیرالمؤمنین یك جمله دارد در نهج‌البلاغه و این جمله هر وقت یادم می‌آید، می‌بینم كه واقعاً همه چیز در این جمله هست واقعاً. «لابُقِبَم اَمرَاللهِ اِلا مَن لا یُصانِعُ ولا یُزارِع ولایَتَّبِع المطامِِع»، نمی‌گوید باید حكومت نباشد. باید امور اجتماعی اداره بشود. اما می‌فرماید نمی‌تواند حكومت امرخدا را به پای دارد، امر خدا یعنی همان حكومت، حكومت اسلام، نمی‌تواند اسلام را به پای دارد. الا من لایصانع. كسی كه محافظه‌كار و اهل محافظه‌كاری و ساخت و پاخت باشد، نباشد. نخواهد مثل بوش حكومت كند یا مثل پادشاه انگلستان. ولا يزارع، خودش را شبيه نكند. ولایزارع و لایتبع المطامع، اهل طمع‌ها نباشد، اگر كسی اهل طمع نباشد می‌تواند حرفش را بزند. اگر چنانچه یك وزیر در كار مسامحه كند، يك نماينده مجلس در كار مسامحه كند، برای این است كه بعد هم دوباره وكیل بشود، بعد هم دوباره وزیرش بكنند. بدبختی همه سر همین است. اما اگر طمع نداشته باشد، خوب آن را كه به نفع اسلام و مسلمان‌هاست عمل می‌كند. امیرالمؤمنین چطور می‌گوید، آخرش هم جامعه قدرش را نداستند و شهیدش كردند. آن وقت معاویه خوشحال شد. پس بنابراین همه مسلمان‌ها باید این جور باشند. اما به خصوص اهل علم بایستی كه راه پیغمبر، راه امیرالمؤمنین را یاد بگیریم و برطبق آن برویم. دنیا چیه؟ مال دنیا چیه؟ مقام دنيا چيه؟ ثروت دنيا چيه؟آنقدر ثروتمندها آمدند شما این باغی كه دارید، این باغ جلوتر مال كی بوده؟ واقعاً حساب بكنید، این باغی كه الان دست شماست جلوتر مال كی بوده؟ یكی بوده مثل شما. خیلی هم بهش علاقه داشته. حالا خوب كجا هست؟ از دست من و شما هم می‌گیرند. خوب چیزی كه گذشتنی است كه دلبستنی نباید باشد. به فكر یك عالم دیگری باشید، خصوصاً ما كه می‌گوییم روحانی هستیم.

***

نامه حضرت آیت‌الله العظمی منتظری به آیت‌الله خویی در تاریخ 2/1/1370 نجف اشرف

محضر مبارك مرجع عالیقدر تشیع آیت‌الله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی مد ظله العالی.

پس از سلام و تحیت، اوضاع هولناك و حوادث خونین عراق و قتل عام مسلمانان آن كشور و اهانت به ساحت مقدسه عتبات عالیات صانها عنِ الافات و تخریب بلاد و قری توسط عوامل رژیم بعث و تجاوز به حریم مقدس حوزه علمیه هزارساله نجف اشرف و مقام محترم مرجعیت عامه و بازداشت و تحت فشار قرار دادن حضرتعالی و جمعی از علمای اعلام حوزه‌مقدسه به دنبال مظالم و لجبازی‌های ممتد رژیم بعثی و توطئه‌های مرموز استعمارگران امریكایی و غربی و صهیونیسم جهانی و كشتارها و تخریب‌های بی‌رحمانه و طمع آنان نسبت به اراضی و ذخایر و منابع غنی كشورهای اسلامی و همكاری سران خودفروخته، قلوب همه مسلمانان و آزادیخواهان جهان و از جمله ایران اسلامی را سخت متأثر و جریحه‌دار ساخته است.

حساسیت اوضاع كنونی عراق به حدی است كه كوچكترین مسامحه يا ضعف یا تمایل به معادلات سیاسی سیاست‌بازان با وجود توطئه‌های عمیق و پشت پرده جنایتكاران خارجی و داخلی، ضایعات و خسارات جبران‌ناپذیری را برای كشور عراق و اسلام عزیز به دنبال خواهد داشت.

تاریخ گذشته عراق نشان داده است كه مراجع عظام و علما اعلام عراق و حوزه مقدسه نجف اشرف بیشترین نقش را در كسب استقلال آن كشور و طرد استعمارگران خارجی داشته‌اند و امروز با توجه خاص قدرت‌های استعماری جهان به خصوص امریكای جهانخوار و صهیونیسم جهانی و اشغال نظامی قسمتي از آن كشور توسط امريكا و متحدین غربی از یك طرف، و جنایات مظالم رژیم بعث از طرف دیگر، انتظار همه مسلمانان متعهد و نیروهای انقلابی و آزادیخواه این است كه حوزه مقدسه نجف اشرف و علما اعلام عراق زیر نظر حضرتعالی ملت مظلوم عراق را در تحصیل استقلال و آزادی كشور هدایت كرده و در مقاطع گوناگون وظایف و تكالیف شرعیه مبارزین مسلمان را تعیین و با تأسی به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام موضع‌گیری‌ها به شكلی باشد تا فشارها و تهدیدهای داخلی و خارجی كوچكترین خلل و سستی در انجام این وظیفه مهم اسلامی و ملی به وجود نیاورد و انشاءالله در پرتو توكل و استمداد از خدا و توسل به ارواح مقدسه ائمه بزرگوار شیعه سلام‌الله علیهم رهبری حضرات علما و مرجعیت شیعه بتواند با فداكاری و ایثار و تداوم مبارزه و مقاومت. تمام نیروهای آزادیخواه و وظیفه‌شناس عراقی را از هر جناح و ملت و در هر موقعیتی كه هستند بسیج و هماهنگ كند تا انقلاب آن كشور را به پیروزی نهایی و حاكمیت عدالت و آزادی و استقلال واقعی برسانند. و بر همه مسلمانان متمكن و سران متعهد كشورهای اسلامی است كه از هیچ كمك و مساعدت مادی و معنوی به خصوص رساندن مواد غذایی و دارویی به ملت مظلوم و مبارز عراق دریغ نفرمایند و تنها به اظهار تأثر و تأسف قناعت نكنند.

اینجانب مصیبت شهادت هزاران مسلمان مبارز عراقی و مردان و زنان و بچه‌های بیگناه بی‌پناه را به دست امریكای مهاجم و مستعمرین غربی و نوركان آنان از یك طرف و عمال بی‌دین و بی‌وجدان رژیم بعث از طرف دیگر، به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه‌الشریف و به مراجع معظم به خصوص حضرتعالی و حوزه‌های علمیه و بازماندگان محترم شهدا و به همه مسلمانان جهان تسلیت می‌گویم. و از خداوند قادر متعال سلامت حضرتعالی و رفع فشار و خطر از جنابعالی و سایر علما اعلام و برادران گرفتار و موفقیت نهایی ملت مظلوم عراق و همه مسلمانان جهان را در صحنه‌های مبارزات از صمیم دل مسئلت می‌نمایم.

والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته

5 رمضان المبارك 1411- قم

حسینعلی منتظری

راه مجاهد شماره 64

بهبود آیت‌الله العظمی منتظری

آیت‌الله منتظری در شب 25 اردیبهشت ماه به علت سقوط در زیرزمین منزلشان دچار آسیب شدیدی شدند. پس از چند ساعت بیهوشی به بیمارستان شهید بهشتی قم منتقل گردیدند.

در مدت بستری بودن ایشان در بیمارستان و منزل، شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی، حوزوی و بسیاری از مردم از ایشان عیادت كرده و برای سلامتی و طول عمر ایشان دعا نمودند.

به قرار اطلاع اكنون ایشان بهبودی كامل یافته‌اند. اگرچه جلسات درس ایشان به خاطر ایام سوگواری تعطیل است، اما همه روزه قبل از اذان مغرب مردم از طبقات مختلف به دیدار ایشان رفته و سؤالات شرعی و دینی خود را با ایشان در میان می‌گذارند.

روزنامه كیهان خبر عیادت‌كنندگان را به شكلی درج نمود كه در راستای اتهام سابق به ایشان باشد كه علت اختلاف آیت‌الله منتظری با مرحوم امام خمینی(ره) بر سر نزدیكی به جناح راست، یعنی جامعه مدرسین باشد و خبر ملاقات نماینده ریاست جمهور و سایر مسئولین خط امامی را درج ننمود.

شخصیت‌هایی كه از ایشان دیدن به عمل آوردند تا جایی كه شنیده شده عبارت بوده‌اند از:

آقای میرمحمدی از دفتر ریاست جمهوری، آیات و حجج اسلام: وحید خراسانی- موسی زنجانی- مشكینی- آذری قمی ـ فاكر- صانعی- گرامی – اردبیلی- مظاهری- صافی – سبحانی – یزدی – جنتی – امینی – محفوظی- مؤمن طاهری خرم‌آبادی- محسن عراقی ـ گیلانی- حسین نوری- عبایی – سراج ـ موسوی تبریزی – جوادی آملی – خزعلی- محقق داماد- اشرفی اصفهانی – كیان ارئی – طاهر شمس- طاهری همدانی- آقای فرهی از دفتر آیت‌الله اراكی- حجت‌الاسلام افتخاری از دفتر آیت‌الله گلپایگانی – آیت‌الله طاهری امام جمعه اصفهان – آیت‌الله موسوی زنجانی امام جمعه زنجان – حجت‌الاسلام رحیمیان از بنیاد شهید – حجت‌الاسلام شیرازی پسر آیت‌الله مكارم شیرازی – عده‌ای از اساتید دانشگاه – عده‌ای از نمایندگان مجلس – آقای امانی- آقای بادامچی- خانم كروبی- پسران آیت‌الله گلپایگانی و فرماندار قم.

 

تشكر آیت‌الله منتظری

سلام 28/3/70

در پی بهبود آیت‌الله منتظری از سوی ایشان اطلاعیه‌ای صادر و از دست‌اندركاران بیمارستان، عیادت‌كنندگان و نیز ارسال‌كنندگان پیام‌های دوستانه تشكر شده است. متن اطلاعیه آیت‌الله منتظری به شرح زیر است:

الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی خیر خلقه محمد و آله الطاهرین.

شكر بی‌پایان خدای عز و جل را كه اینجانب را از حادثه‌ای پرمخاطره نجات بخشید تا انشاءالله بتوانیم با توفیق خداوندی به اسلام و مسلمین و روحانیت خدمت نمایم.

وقتی انسان وجود ناچیز خود را در مقابل ذات باعظمت باریتعالی مشاهده می‌كند، چیزی ندارد غیر از اینكه بگوید: «الهی رضا بقضائك و تسلیما لامرك» و انشاءالله خیر انسان در همین حوادث و بلایا باشد. افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد.

اینجانب بدین وسیله از ریاست و مدیریت محترم بیمارستان شهید بهشتی قم و پزشكان معالج، پرستاران، پرسنل عزیز آن و مخصوصاً از مسئول محترم مركز بنیاد شهید تشكر می‌نمایم.

همچنین از حضرات علمای اعلام، نمایندگان مراجع و آیات عظام دامت بركاتهم، فقهای شورای نگهبان، رئیس و جمعی از اعضای مجلس خبرگان، رئیس قوه قضائیه و نمایندگان ریاست جمهوری و قوه مقننه، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، طلاب، فضلا، اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم، ائمه جمعه و جماعات، اساتید و دانشجویان دانشگاه، مسئولین محترم نهادها، ارگان‌ها و ادارات دیگر شخصیت‌های سیاسی و علمی و فرهنگی كشور، كلیه اقشار و طبقاتی كه در بیمارستان و منزل از اینجانب عیادت فرمودند و یا با تلفن و تلگراف و نامه اظهار لطف نموده‌اند، جمیعاً سپاسگزاری می‌كنم و ضمن دعای خیر و طلب شفای عاجل برای تمامی بیماران و مجروحین و معلولین، توفیق همگی را در خدمت به اسلام و مسلمین و انقلاب اسلامی از خداوند متعال خواهانم.

 

اخلاق اسلامی و سازش‌ناپذیری

سخنرانی آیت‌الله العظمی منتظری در ملاقات با مردم اواخر فروردین 1370

بسم الله الرحمن الرحیم

«ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكه الا تخافوا ولاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی كنتم توعدون.»

(سوره فصلت آیه 30)

البته حالا نمی‌خواستم صحبتی كنم. ولی چون برادران و خواهران از من مي‌خواهند چند دقیقه‌ای وقت شما را می‌گیرم.

استقامت در راه خدا

وقتی ما بچه بودیم برایمان قصه می‌گفتند. می‌گفتند یك بچه‌ای را بردند مكتب بچه باهوش بود. معلم گفت: بگو الف. نگفت. سرسختی كرد، تا ده بار. به تشر و كتك كاری رسید. معلم گفت: كه بابا بگو الف. نمی‌گفت. آخر یك كسی بهش گفت: تو داری سرسختی می‌كنی، كتك می‌خوری، دعوا باهات می‌كنند، معلم می‌گوید بگو الف، بگو الف خودت را راحت كن. ابن بچه گفت: نه شما خبر نداری. اگر همین كه بگویم الف كار تمام می‌شد، مانعی نداشت خوب ما می‌گفتیم الف. اشكال مطلب این است كه من اگر بگویم الف، معلم به من می‌گوید بگو ب، بعد می‌گوید پ بگو و همین الف را اگر چنانچه اینجوری درازش كنی می‌شود دو تا نقطه اضافه كنی می‌شود پ اگر كمرش را خم كنی می‌شود دال، اگر یك  سر بگذاری و خم كنی می‌شود ج. به یك الف مسأله ختم نمی‌شود. می‌بینم خیلی دنباله دارد. از این جهت سرسختی می‌كنم. این یك واقعیتی است كه انسان اگر چنانچه یك حرف حقی را قبول كرد، به یك حرف زدن و به یك شعار و این چیزها كار تمام نمی‌شود، دنباله دارد. قرآن كریم می‌فرماید: «ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا» كسانی كه گفتند پروردگار ما خداست و بعد روی این حرف ایستادگی كردند، استقامت كردند. پایش ایستادند، مقاومت كردند، به صرف اینكه من گفتم من مسلمانم، اشهد ان لا اله الاالله اشهد ان محمد رسول الله. به این تنهایی قناعت نمی‌شود. وقتی گفتیم پروردگار ما خداست یعنی همه كاره ما خداست، ما تسلیم خدا هستیم، ما مطیع اوامر خدا هستیم، ما از اوامر خدا تخلف نمی‌كنیم، ما استقامت داریم، ولو سرمان هم برود می‌ایستیم. مثل حضرت سیدالشهدا مثل اصحاب امام حسین. وقتی كه پذیرفتند امامت حضرت سیدالشهدا را، حالا تمام دستگاه ابن زیاد و یزید و همه اینها بیایند، سخت و محكم ایستادند. این جور آدم‌ها از هیچ چیز نمی‌ترسند. ملائكه الله مطابق آیه شریفه به این افراد تلقین می‌كنند كه از هیچ چيز نترسید. محكم بایستید، قاطع. بعضی از اصحاب امام حسین(ع) شب عاشورا داشتند شوخی می‌كردند. یكی گفت: حالا جای شوخی و خنده نیست. گفت: تو اصلاً بپرس تا حالا در عمرم شوخی و خنده داشته‌ام؟ خوشحالی آن هم حالا! با اینكه 30 هزار لشكر اقلاً اینها را محاصره كرده‌اند و جانشان در خطر است. اما ایمان وقتی محكم باشد، دل محكم می‌شود. الا بذكر الله تطمئن القلوب به یاد خدا دل‌ها اطمینان و آرام می‌گیرد محكم می‌شود. این را قرآن می‌فرماید: «ان الذین قالو ربناالله»، كسانی كه گفتند پروردگار ما و رب ما خداست، اختیاردار ما خداست، غیر از خدا مطیع هیچ كس نیستم، مگر كسی كه در راه خدا باشد. هركس در راه خدا باشد اطاعت او هم اطاعت خداست، حتی گوش دادن حرف هم. اگر كسی در راه خدا نباشد به حرفش هم اگر گوش بدهیم اینجا در حقیقت مطیع شیطان شده‌ایم. حدیث است: «من اذن قائلا ناطقا فقد عبده»، كسی كه گوش بدهد به سخن یك سخنوری، در حقیقت پرستش این سخنور را كرده است. «فان كان ناطق ینطق عن الله و هو يعبدالله و ان كان ينطق عن الشیطان و هو بعبدالشیطان»، اگر ان سخنگو برای خدا حرف می‌زند، شما كه گوش به حرفش می‌دهید گوش به حرف خدا می‌كنید. اگر یك كسی از غیر خدا می‌گوید، در غیر راه خدایی سخن می‌گوید، شما گوش به حرفش هم بدهید، اطاعت شیطان كردید. تا این اندازه مهم است. «ان الذین قالوا ربنا الله»، كسانی كه گفتند پروردگار ما خداست، «ثم استقاموا» محكم سر حرفشان ایستادند. آنی كه به انسان بها می‌دهد و می‌شود بگوییم آدم متعهد و متدینی است، مسأله استقامتش است، الا داعیه محض. ادعای محض خیلی آسان است.

تعبیر امام حسین(ع) در كربلا

حضرت سیدالشهدا وقتی وارد كربلا شد، نسبت می‌دهند این جمله را حضرت فرمود: «الناس عبیدالدنیا». مردم بنده دنیایند، پول می‌خواهند، مقام می‌خواهند، قدرت می‌خواهند. «والذین لعوق علی السنتهم». دین به زبانشان فقط می‌چرخد. «یحوطونه مادرت معایشهم» «سنگ به سینه می‌زنند تا نان زندگیشان بگردد». «فاذا محصوالبلاء قل الدیانون» «وقتی كه پای امتحان می‌آید، دنیداران كم می‌شوند.» این عالم هم عالم امتحان است و خدا همیشه به وسایل مختلف انسان‌ها را امتحان می‌كند. انسان باارزش انسانی است كه حرف می‌زند، دنبالش بایستد و مقاومت كند. «ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا». و استقامت كردند و ایستادگی كردند و «تتنزل علیهم الملائكه». صریح آیه قرآن است. ملائكه بر دل اینها نازل می‌شود و الهام می‌كند از طرف خدا «الا تخافوا»، نترس «ولاتحزنوا» غصه نخور، «وابشرو بالجنه التی كنتم توعدون». بشارت باد شما را به بهشتی كه وعده دادیم. پس آنچه مهم است اینكه انسان استقامت داشته باشد. نباید اهل وحشت و ترس و ضعف و اینها باشد. از غیر خدا، از هیچ كس نباید بترسد. بخصوص كسانی كه مثل من طلبه ادعا داریم كه مبلغ اسلام و دین می‌خواهیم باشیم. قرآن دارد: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولایخشون احدا الا الله». كسانی كه رسالات خدا را به مردم ابلاغ می‌كنند، یعنی من طلبه‌ای كه می‌خواهم مبلغ اسلام باشم و «یخشونه» از خدا می‌ترسند. «ولایخشون احدا الاالله». غیر از خدا از هیچ كس نمی‌ترسند. باید آنی كه مبلغ اسلام است از هیچ چیز ترس نداشته باشد و خدا كمكش می‌كند. این آدم‌هایی كه اینقدر ضعف دارند از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسند، از هر چیزی می‌ترسند، اینها خیلی سست‌اند و قرآن برایشان ارزشی قائل نیست ولو داعیه‌ای داشته باشیم. خدا و دین و... سنگ دین را به سینه بزنیم. بنابراین خودمان را باید محك بزنیم. از آن بچه یاد بگیریم. یا الف نمی‌گوییم، یا اگر گفتیم باید پایش ایستاد. آنچه باهوش بود. الف كه گفت باید دنبالش «ب» و «ذ» را هم گفت و خدا كمك می‌كند. اگر انسان ضعیف باشد شیطان هم وسایل ترس را برای آدم ایجاد می‌كند. آدم حسابی خودش هم می‌ترسد. اما اگر انسان متكی به خدا باشد و قوی باشد و فوقش آدم را می‌كشند، مثلاً دیگر بالاتر نیست. آن وقت سعادت ابدی پیدا می‌كند بنابراین ارزش انسان به استقامت است و انسان باید حق را یاد بگیرد. وقتی كه حق را یاد گرفت در دفاع از حق محكم باشد.

?سازش‌ناپذیری لازمه رهبری

مخصوصاً كسانی كه می‌خواهند هادی مردم باشند، هدایت‌كننده مردم باشند، مبلغ رسالات الله باشند، اینها بایستی خیلی قوی باشند. اهل ضعف و ترس نباشند. مولا امیرالمؤمنین یك جمله‌ای دارد در نهج‌البلاغه كه كمتر آقایان به آن توجه می‌كنند. می‌فرماید: «لایقیم امرالله سبحانه الا من لایصانع، ولایضارع، ولایتبع المطامع» (كلمات قصار 107) امر خدا، دستور خدا، بسا امر خدا همان حكومت باشد، حكومت خدا مراحلی دارد. شعبی دارد. یك كسی هم كه در یك ده می‌خواهد امور مردم را اداره كند، اگر آدم ضعیفی است و اهل مداهنه و اهل ساخت و پاخت است و با كفار و با دشمن بخواهد بسازد، دیگر یك پول ارزش ندارد. «ولا یقیم امرالله» به پا نمی دارد امر خدا را «الا من لایصانع»، مگر كسی كه اهل ساخت و پاخت نباشد. امیرالمؤمنین با هیچ كس نساخت، كنارش هم كه گذاشتند، نساخت و بعد هم با معاویه درافتاد. معاویه می‌گوید باباجان شما در قسمت خودتان ما هم در قسمت خودمان. ابن عباس و دیگران آمدند به امیرالمؤمنین اصرار كردند كه حالا اول كار است، حكومت شام را بگذار دست معاویه باشد، بعد وقتی كه قدرت پیدا كردی می‌شود او را برداشت. حضرت می‌گوید: كسی كه نااهل باشد من چطور ساخت و پاخت كنم. من هیچ وقت امضا نمی‌كنم. اهل ساخت و پاخت نبود «لایقیم امرالله الا من لایصنع و لایضارع» یعنی نخواهد شبیه این و آن باشد. مجری خط دیگران باشد. خودش استقلال فكری داشته باشد. «ولایتبع المطامع»، دنبال طمع نباشد. اگر نماینده مردم شده در مجلس، برای اینكه دوره بعد هم انتخابش كنند و یا از مقامی چیزی بگیرد، اهل طمع نباشد. وقتی اهل طمع نباشد، حرفش را می‌زند. دفاع از حق می‌كند، دفاع از ملت می‌كند، دفاع از حقیقت می‌كند. اینهایی كه من و من می‌كنند برای اینكه یا طمع دارند یا اهل ساخت و پاخت هستند یا از اینجور چیزها. بایستی كه انسان مخصوصاً اینهایی كه سمتی پیدا می‌كنند ولو سمت رهبری دین، بایست آدم‌های قوی باشند. «الذین یبلغون رسالات الله یخشونه و لایخشون احدا الاالله». انسان خودش را در معرض چیزی درنمی آورد. یا اگر درآورد مثلاً گفتند برای روحانی اگر بخواهد روحانی عالم اهل مداهنه، مسامحه، اهل من و من و اهل ضعف، و از سایه خودش بترسد و یكی بهش برنخورد و مریدها را نگه داریم و به مریدها برنخورد و به قول مرحوم آیت‌الله شهیدمطهری عوام‌زده آدم می‌خواهد عوام‌زده باشد كه مریدها یك وقت بهشان برنخورد. این نمی‌تواند اقامه حق را بكند. پس این آیه یادتان نرود. حالا كه گفتید خدا، محكم بایستید. به حق عمل كنید و از هیچ كس نترسید. همه‌اش دنیا. این شیاطین با سروصدا و داد و قال و توپ و تشر و اینها، می‌آیند، جایز نیست. مرحوم امام می‌گفت: امریكا هیچ غلطی نمی‌تواند بكند. اما اگر انسان ازشان ترسید! «ان الذین قالو ربنا الله»، كسانی كه گفتند پروردگار ما خداست «ثم استقاموا»، استقامت كردند و ایستادگی دارند. بروید وظایفتان را یاد بگیرید. دستوراتتان را یاد بگیرید طبق آن هم عمل كنید. از هیچ كس هم نترسید. «تتنزل علیهم الملائكه»، خیلی است‌ها. ملائكه به دل یك آدم نازل می‌شود. الهام‌بخش هستند. نسبت به یك چنین آدمی. روحش قوی، نترس، اصحاب امام حسین(ع) از هیچ چیز نمی‌ترسیدند.

خوشحال هم بودند. «وابشروا بالجنه التی توعدون»، حالا بر فرض هم ما در این دنیا یك چند سالی هم بیشتر ماندیم، مقامی هم داشتیم و یك یا چند تا گونی برنجی هم بیشتر خوردیم. مثلاً یك یا چند تا امر و نهی هم كردیم. آخرش كه باید بیفتیم و بمیریم. چرا انسان خودش را، دینش را، وجدانش را زیرپا بگذارد برای مال دنیا؟! برای مقام دنیا؟ ضعیف باشد؟ قدرت انسان به این است كه قوی‌الاراده باشد. نترس باشد، شجاع باشد. حرف حقش را بزند. از سایه خودش نترسد از پخ و پخ‌ها نترسد. اینقدر انسان ضعف در بعضی افراد می‌بیند تعجب می‌كند. اینقدر ما ضعیف! با اینكه امتحان هم كردند جلوتر هم دیدند اینها فایده ندارد.

? توپ توخالی

خدا رحمت كند مرحوم نجفی اصفهانی را. آقای نجفی شنیدید داستانش را از علمای معروف اصفهان بود. یك وقتی بهایی‌ها حسابی باهاش درافتاده بودند و كلكشان را می‌كند و ناصرالدین شاه احضارش كرد. آقای نجفی را با توپ و تشر احضار كرد. ناصرالدین شاه! حالا با ناصرالدین شاه آقای نجفی چه برخوردی كرد؟ ناصرالدین شاه خیلی آنجا توپ رفته بود. آخر كار وقتی گفتند آقای نجفی آمده پایین. جلوی آن ارك و كاخ ناصرالدین شاه توپی بوده. آنجا لوله توپ می‌گذاشتند. علامت قدرت پادشاهان و سلاطین و اینها. آقای نجفی هم اهل تجاهل بود به آن اتابك. گفت این دراز چیه جلوی كاخشان؟ گفت:توپ.گفت: توپ چیه؟ گفت: توپ چیزی كه آلت جنگ است. باهاش جنگ می‌كنند. تویش گلوله است. رفت جلوی توپ ایستاد گفت: پس یكی‌اش را در كن ببینم چه جوریه؟ گفت: حالا چیزی توش نیست. خالیه. گفت: عجب توپ خالیه. پس برو به شاه بگو تقی از توپ خالی نمی‌ترسد. این توپ‌ها توخالی است. ضعف من و تو را می‌بینند توپ می‌آورند. توپ دینه دنیا، اگر مردم مسلمان استقامت داشته باشند و با هم باشند. یك وقتی یادم هست قبل از انقلاب یك عده از تهران آخوندها آمده بودند منزل امام. ایشان پرسید در تهران چندتا امام جماعت و مسجد هست؟ می‌گفت: هزار و شانزده تا! ایشان فرمود هزاروشانزده قلندر اگر همه با هم یك حرف بزنند دنیا هیچ كاری نمی‌تواند باهاش بكند. حالا اگر هزاروشانزده روحانی اگر با هم باشند هیچ كاریشان نمی‌توانند بكنند. این مسلمان‌ها بایستی قوی باشند. ترسو نباشند. ضعف نداشته باشند و با هم هماهنگ باشند. از حق دفاع كنند. از دین دفاع كنند. از قدرت‌های پوشالی نترسند. عصر جمعه است و در روایات دارد وقت، وقت استجابت دعاست. در روز جمعه یكی بین دو خطبه نماز جمعه، یك هم ساعت آخر جمعه. خدایا به حق محمد و آل محمد در این كوران‌ها و در این شرایط و بحران‌هایی كه در دنیا هست ما را به وظایفمان آشنا بفرما. خدایا استقامت دینی و شجاعت دینی به همه ما عنایت بفرما. شر كفار و دشمنان و صهیونیست‌ها و منافقین را از سر مسلمان‌ها و كشورهای اسلامی برطرف بفرما خدایا این ملت مظلوم عراق و ملت كشمیر و جاهای دیگر فلسطین و جاهای دیگری كه مسلمان‌ها گرفتار كفارند، خدایا مسلمان‌ها را پیروز فرما. خدایا ما را در دنیا از زیارت اهل بیت و در آخرت از شفاعتشان بی‌بهره نفرما ملتمسین دعا اجابت فرما. مریض‌های مسلمان‌ها شفا عنایت فرما. خدایا روزه‌های ما، اعمال ما در این ماه رمضان كه گذشت، مقبول درگاهت بفرما. عاقبت همه ما را ختم به خیر بفرما. اموات از مؤمنین و مؤمنات غریق رحمت بفرما. شهدای ما با شهدای كربلا محشور بفرما. به همه بازماندگان شهدا صبر و اجر عنایت بفرما.

والسلام

ضمنا از برادر یا خواهری كه نوار این سخنرانی را برای ما فرستاده‌اند سپاسگزاریم.

 

راه مجاهد شماره 65

مجتهد جامع‌الشرایط

سخنرانی آیت‌الله العظمی منتظری در ملاقات با مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

در این ایام من باب نماز جماعت را در وسایل الشعیه مطالعه می‌كردم. روایتی را برخوردم كه این روایت روایت عجیبی است از احتجاج طبرسی نقل می‌كند و متأسفانه دیدم این روایت، مربوط به ما آخوندها و روحانیون است و وقتی كه دیگران اشكالاتی، عیبی در ما هست می‌گویند چرا خودمان نگوییم اصلاً همیشه بایست واقعیات را به مردم گفت. این اشتباه است كه مسائل اجتماعی و سیاسی، اقتصادی، را از مردم مخفی بدارند. من یادم است سابق به آقایان می‌گفتم وقتی كه می‌بینید رادیوی لندن عیب‌های ما را می‌گوید چرا خودمان نگوییم، بگذاریم آنها بگویند. خوب خودمان بگوییم. ما كه معصوم نیستیم. چیزهای آموزنده را خودمان باید بگوییم.

دقت در مورد شناخت روحانیون

این روایت از آنجایی كه در مورد ما می‌شود، مردم متدین همیشه اعتماد و اطمینانشان به علما و روحانیون است. اینجا حضرت علی بن الحسین مطابق این روایت نكاتی را ذكر می‌كند. و دارد معرفی می‌كند و به مردم گوشزد می‌كند كه خلاصه بپا كلاه سرتان نرود. دین انسان همه چیز انسان است. دنیا می‌گذرد. ولی دین وسیله سعادت انسان است. كسی كه شما می‌خواهید دینتان را، ایمانتان را، همه چیزتان را وابسته به چنین شخصی بكنید. خیلی باید در انتخابش دقت كنید. آخر حدیث حضرت می‌فرماید: به یك كسی كه این شرایط را دارد تمسك كنید و چنگ بزنید و اعتماد كنید. مردم چاره‌ای ندارند جز اینكه پناهگاهی پیدا كنند و...

حدیث از امام(ع) است. حالا من حدیث را مختصر برای خواهران و برادران می‌خوانم شرحش بسا طول بكشد. مختصر می‌خوانم و رد می‌شوم. احتجاج طبرسی در احتجاجات و فرمایشات امام چهارم حضرت علی‌بن الحسین كتاب وسایل الشیعه شیخ حر عاملی در جلد پنجم وسایل در نماز جماعت باب یازدهم عمده حدیث را نقل می‌كند. یك قدری تقطیع كرده. همان‌طور كه سبك صاحب وسائل است. اینجا احتجاج این طور دارد به سندی كه گذشت با اسناد مقدمه ذكر و عن‌الرضا علیه السلام سند را به امام رضا می‌رساند. انه قال، قال علی‌بن‌الحسین، امام رضا فرمود: حضرت علی‌بن‌الحسین امام چهارم این طور فرمود: علی‌بن‌الحسین فرزند امام حسین است. شهادت امام حسین و جنایاتی كه كردند اینها همه را دیده و دیده است كه بعضی مثل شریح قاضی‌ها بی‌اثر نبودند، اثر داشتند در این جهت.

به ظاهر افراد اعتماد نكنید

قال علی‌بن‌الحسین(ع): اذا رأیتم الرجل قد حسن سمته و هدیه، و تماوت فی منطقه و تخاضع فی حركاته فرویدا لایغرنكم.

اگر دیدید یك مردی را كه راهش به ظاهر راه خوبی است، هدی هم همین معناست. اگر كسی روشش روش خوبی است، یعنی به حسب ظاهر روشش خوب است، حسن ظاهر دارد و تماوت فی منطقه، در سخن گفتن هم خودش را به موش‌مردگی می‌زند. تماوت یعنی آدمی كه خودش را به موش‌مردگی می‌زند. به موش مردگی حرف می‌زنند كه مردم بگویند مثلاً چه آدم خاضع و خاشعی است، می‌گوید اگر دیدید كسی روش ظاهرش خوب است در سخن گفتن هم موش‌مردگی درمی‌اورد و تخاضع فی حركاته، در حركاتش هم خضوع و خشوع (دارد) بله صبحكم الله و خیلی كرنش می‌كند. دولا و راست می‌شود و... كه ظاهر خیلی خوبی نشان می‌دهد. می‌فرماید: فرویداً، صبر كن. لایغرنكم، بپا گولش را نخوری. این موش مردگی‌ها سبب غرور شما نشود. دین و ایمانت و همه چیز خود را به او نسپار. البته این معنایش این نیست كه حالا ما بیاییم و با او دربیفتیم. معنایش درافتادن نیست این مسأله تمسك است. آخر حدیث مشخص می‌شود، كسی كه مردم می‌خواهند عقایدشان، دینشان و ایمان و رفتارشان را تسلیم او كنند، چاره‌ای ندارند مردم، روحانیون و علمای خوب را می‌خواهند واسطه قرار بدهند. بنابراین باید خیلی در آن دقت بشود. حضرت می‌فرماید: فرویدا صبر كن. لایغرنكم. این روش این حسن ظاهر و موش‌مردگی‌اش شما را گول نزند.

ترك دنیا از روی ناتوانی

«فما اكثر من یعجزه تناول الدنیا و ركوب الحرام منها». خیلی از آدم‌ها هستند كه عاجزند از اینكه بروند و دنیا را طلب كنند و جمع كنند سراغ ثروت و مال بروند و ركوب الحرام منها، عرضه اینكه سراغ حرام بروند ندارند، این از عجزش است كه نرفته سراغ در و دكان و ثروت و متاع دنیا. «لضعف نیته، مهانته و جبن قلبه». برای اینكه اراده قوی ندارد. ضعیف است. می‌ترسد برود سراغ تجارت‌های مهم و میلیونر بشود، خوار است و دلش ترسو است. اینجا چون اراده قوی ندارد كه برود از راه تجارت و راه‌های دیگر ثروت حسابی برای خودش پیدا كند دین را دام خودش قرار می‌دهد و از این راه می‌خواهد كار كند. «فنصب الدین فخا لها» دین را دامی برای دنیا قرار داده. فهو لایوال یختل الناس. در احتجاج یختل دارد صاحب وسایل یخیل و یحیل نقل كرده ظاهراً یختل درست است. می‌فرماید: یك چنین آدمی دایم مردم را گول می‌زند، كلاه سر مردم می‌گذارد، خدعه می‌كند به مردم، یختل یعنی خدعه. یختل الناس بظاهره. مردم را گول می‌زند به ظاهر آراسته‌ای كه برای خودش درست كرده. فان تمكن من الاحرام اقتحمه. اما اگر یك وقت زمینه حرامی پیدا كند یك جایی پول و پله‌ای، ریاستی باشد آن وقت آنجا می‌دود. اینكه تا حالا نرفته قدرت و اراده‌اش را نداشته، ضعف داشته. اینجا می‌فرماید: این آدم اگر از حرام تمكن پیدا كند فرو می‌رود در حرام. این آدم گرچه ظاهر خوبی دارد ولی به ظاهرش گول نخورید.

تمایلات افراد متفاوت است

بعد می‌فرماید: واذا وجدتموه. اگر دیدید نه یك آدمی از مال حرام هم پرهیز می‌كند، امتحانش كردیم دیدیم نه زمینه حرام هم پیش آمد باز هم نرفت خیلی مشكل است. این روایت تكلیف آدم را مشكل می‌كند. و اذا وجدتموه یعف عن المال الحرام. از مال حرام هم عفت به خرج می‌دهد زمینه‌اش را درست كردید، دیدید نه. از مال حرام هم خودداری كرد. باز هم می‌فرماید: فرویدا لایغرنكم. صبر كن، گولت نزند كه همه چیزتان را بخواهید تحویل چنین آدمی بدهید، چرا؟ می‌فرماید: فان شهوت الخلق مختلفه. مردم خواسته‌های مختلف و شهوات و غرایز مختلفی دارند، بسا یك آدمی از مال حرام پرهیز می‌كند. اما فرض كنید یك زنی ولو زن زشت و كریه المنظری گیر بیاورد نمی‌تواند خودش را نگه دارد. در عمل جنسی نمی‌تواند خودش را نگه دارد.

ضعف در غریزه جنسی

فما اكثر ما ینبوا عن المال الحرام و ان كثره و یحمل نفسه علی شوها قبیحه فیاتی منها محرما. خیلی آدم‌ها هستند از مال حرام پرهیز می‌كنند. اما دست بالا می‌گیریم اگر زن زشتی هم ببیند می‌رود سراغ زنا. دست‌بردار نیست. در آن جهت این آدم ضعیف است، قدرتی كه خودش را حفظ كند، ندارد.

ارزیابی عقل افراد

بعد می‌فرماید: فادا وجدتموه یعف عن ذلك. اگر امتحان كرديد و دیدید، نه از نظر زن هم خودش را لو نمی‌دهد. حفظ می‌كند. باز می‌فرماید: فرویدا لایغرنكم حتی تنظروا ما عقده عقله و باز هم نباید تسلیم صددرصد چنین آدمی بشوید. گولتان نزند. نگاه كنید ببنید او عقلش در چه حدی است. بسا آدم خلی است. درست است سراغ مال حرام و زنا نمی‌رود. ولی یك عقل حسابی كه خودش و دیگران را بتواند اداره كند، این اندازه را ندارد. می‌فرماید: حتی تنظروا ما عقده عقله. نگاه كنید آن بسته عقلش چه اندازه است. فما اكثر من ترك ذلك اجمع. می‌فرماید چقدر زیادند كسانی كه مال حرام را رها می‌كنند. كار زنا و محرمات این طوری را هم مرتكب نمی‌شوند. اما ثم لایرجع، الی عقل متین، یك عقل محكمی ندارد، می‌خواهد خدمت كند، خراب می‌كند. فیكون ما یفسد بجهله اكثر مما بصلحه بعقله. یك چنین آدمی اگر بخواهید بروید تحت امر او و آن چیزی را كه به واسطه عقل كمش فاسد می‌كند بیشتر از آن چیزی است كه اصلاح می‌كند. چون اهل تدبیر و اهل عقل و اهل دانش نیست. عقل خیلی مهم است. خلاصه بسا ادمی خیلی خشك مقدس است. سراغ كار حرام و زشتی نمی‌رود. اما می‌خواهد اصلاح كند، خراب می‌كند. یك چنین آدمی را هم نبایستی شما دین و ایمان و عقایدتان را به چنین آدمی گره بزنید و وابسته كنید. بعد می‌گوید: فاذا وجدتموه عقله متینا. اگر دیدید نه از نظر عقل هم خوب است، نه سراغ مال حرام، نه زنا می‌رود، عقلش هم خوب است. باز هم می‌گوید: فرویدا لایغرنكم. باز هم صبر كن. با احتیاط عمل كن. گولتان نزند.

رابطه عقل و هوای نفس

تنظروا امع هواه یكون علی عقله ام یكون مع عقله علی هواه. آدمی كه عقل و دانش دارد آیا با این عقلش غالب بر هوای نفسش، غالب بر عقلش است. و كیف محبته الریاسات الباطله و زهده فیها. ببین این چه اندازه به ریاست‌های باطل، مقامات باطلی كه اهلش نیست، حقش نیست، ریاست حق داریم، باطل هم داریم. پیامبر زعیم مسلمین است. ائمه ما سیاست المسلمین هستند. سیاستمداران بندگانند. علمای به حق، اینها سیاستمداران بندگانند. علمای به حق، اینها سیاستمداران به حقند. اما یك كسانی هستند كه اگر كدخدای ده بشود عرش را اسیر می‌كند و دین و ایمان را می‌فروشد. كه كدخدای یك ده بشود. یا فرماندار جایی بشود. یا مقامی پیدا كند. می‌گوید: و كیف محبته للریاسات الباطله. ببین چه اندازه ریاست‌های به ناحق را دوست دارد؟ و زهده فیها. و چقدر بی‌رغبت در ریاست و مقام است. فان فی الناس من خسر الدنیا و الاخره بترك الدنیا للدنیا. در مردم كسانی هستند كه خسر الدنیا و الاخره هستند. دنیا را برای دنیا ترك می‌كند، سراغ مال نمی‌رود. سراغ زن و زندگی و خانه و... نمی‌رود. به زهد و اینطور چیزها ور می‌رود. برای اینكه توی مردم مقام پیدا كند، و مردم بگویند به چه آدم خوبی است. سر به زیر است. و سراغ مال و زندگی هم نمی‌رود و نان جو می‌خورد و... برای اینكه خودش را در دل‌ها جا كند. حضرت می‌فرماید: گول این را هم نخورید.

ریاست‌طلبی باطل

می فرماید: فان فی الناس من خیر الدنیا والاخره يترك‌الدنیا للدنیا. دنیا و مال و زن و زندگی را ترك می‌كند برای مقام. ویری ان لذه الریاسه الباطله، افضل من لذه الریاسه الباطله، افضل من لذه الاموال والنعم المباحه المحله، این آدم می‌بیند لذت ریاست و آقایی غلط و باطل، افضل و به دهان او شیرین‌تر است از لذت مال‌ها و نعمت‌های مباح حلال. كی خدا خانه و زن و زندگی را حرام كرده؟ اما این همه چیز را برای خودش حرام می‌كند. كه خودش را جا بكند. دكان است دیگر.

فتبرك ذلك اجمع طلبا للریاسه. همه اینها را ترك می‌كند برای مقام و ریاست. حال رياست و مقام پیدا كرد یك تذكر كه به او بدهی زیر بار نمی‌رود. قدرت و غلبه‌ای كه دارد وادارش می‌كند حرف حق را هم نشنود. می‌گوید: حتی اذا قیل له اتق الله. در مقام ریاست و مقام به حدی می‌رسد كه وقتی به او می‌گویی از خدا بترس فلان كار حرام را انجام نده. اخذته العزه بالاثم. آن عزت و غلبه مقام وادارش می‌كند، گناه بكند و زیر بار حرف حق نرود. می‌گوید: من مقام دارم، رئیسم، تو می‌آیی به من تذكر می‌دهی؟! فحسبه جهنم و لبئس المهاد. آیه قرآن، فهو یخبط خبط عشواء. مثل شتر شب كور كه راه و بیراهه می‌رود. این هم به بیراهه می‌رود. یقوده اول باطل الی ابعد غایات الخساره، اول باطلی كه پیش می‌آید یعنی همان مقام، اهل این مقام نبوده ولی حالا پیدا كرده و وادارش می‌كند به اینكه دورترین خسارت‌ها را ایجاد كند و بجا بیاورد. و یمده ربه. خدا هم به چنین آدمی كمك می‌كند. یعنی به این معنی كه عالم امتحان است. اگر كسی در راه باطل رفت وسایل راه باطل هم برایش آماده می‌شود. تا ما فی ضمیرش بروز و ظهور پیدا كند. و یمده ربه. بعد طلبه لما لایقدر علیه فی طغیانه. وسایلش زمینه و شرایطش فراهم می‌شود. قرآن دارد: لایحسبن الذین كفروا انما نملي لهم خير لانفسهم انما نملي ليزدادوا اثما ولهم عذاب مهین. (آل عمران 178). و اینها را خیال نكن وسایل برایش فراهم می‌كنیم این خیر است. ما داریم مهلت می‌دهیم وسایل هم فراهم می‌كنیم تا آن خباثتش ظاهر شود و جهنم بیشتری برایش درست بشود. عالم، عالم امتحان است اسباب هم برایش فراهم می‌شود. یمده ربه بعد طلبه، بعد از اینكه طلب دنیا كرد خدا كمكش می‌كند. لما لایقدر علیه فی طغیانه. آنهایی را هم كه قدرتش را نداشت خدا وسایلش را برایش فراهم می‌كند. بالاخره بوش، قشون برمی‌دارد و می‌آورد در خاورمیانه و تسلط هم پیدا می‌كند. بعد هم قیم دنیا می‌شود. قیم كشورهای اسلامی و می‌خواهد طغیان را اضافه كند. وسایلش هم برایش فراهم می‌شود.

فهو یحل ما حرم الله. این آدم كارش به جایی می‌رسد كه حلال خدا را حرام می‌كند. یزیدبن معاویه و معاویه به اسم خلیفه اسلام حكومت می‌كردند. اما امام حسین(ع) را هم شهید كردند. هر جنایتی می‌كند برای حكومتش فهو یحل ما حرم الله و یحرم ما احل الله. و حرام خدا را حلال می‌كند. لایبالی ما فان من دینه اذا سلمت له ریاسه التی قد شقی من اجلها. هیچ باكی ندارد هرچه از دینش از بین برود او ریاستی كه مقدماتش را فراهم كرده باقی بماند. دین هر طور می‌خواهد بشود. در مقام ریاست كشتار می‌كند، اموال و مال و جان و آبروی مردم همه را صرف ریاست و مقام خودش می‌كند.

فاولئك الذین غضب الله علیهم و لعنهم و اعدلهم عذاب مهینا. این طور آدم‌ها مورد غضب خدا هستند و ملعون هستند و خدا عذاب دردناكی برای اینها فراهم كرده. عذابی كه خوار می‌كند همه را. بعد می‌فرماید خوب پس ما چه كنیم؟ ما مردم بالاخره یك علما و روحانیونی می‌خواهیم كه به آنها اعتماد كنیم، اینكه اینجا حساب همه رسیده شد. یكی مقام می‌خواهد و یكی...

ویژگی‌های مرد الهی

می فرماید: ولكن الرجل كل الرجل نعم الرجل هوالذی جعل هواه تبعا لامرالله و قواه مبذوله فی رضی الله. مرد، تمام مرد و آن مرد خوبی است هوای نفس، خواسته نفسش را تابع دستور خدا قرار داده و نیروهای خودش را بذل می‌كند و در راه رضای خدا. یری الذل مع‌الحق اقرب الی عزا لابد من العز فی الباطل. می‌بیند ذلتی كه باحق باشد، برای عزت ابدی بهتر است از عزتی كه در باطل باشد. امام حسین(ع) خیلی مقام داشت. فرزند پیامبر بود. همه اصحاب پیامبر، امام حسین(ع) را می‌شناختند. اما امام حسین(ع) می‌بیند كه اگر بخواهد حق و دین را حفظ كند حاضر می‌شود خودش، اهل بیتش حتی طفل شیرخوارش، اینها همه به شهادت برسند. اهل بیتش اسیر شوند در راه حق. به حسب ظاهر ذلت است. اما عزت ابدی است. یك چنین آدمی كه قوا و نیروهایش را در راه رضایت خدا قرار داده می‌بیند ذلت با حق را. اقرب علی عزا لابد نزدیكتر می‌كند انسان را به عزت ابدی. من العز فی الباطل. از اینكه بخواهد در راه باطل عزت پیدا كند. و یعلم ان قلیل مایحتمله من ضرائها یودیه الي دوام انعيم في لا تبيدو لا تنفذ، مي‌بيند يك چنين آدمي مي‌داند اين تحمل ضرر كم دنيا و مشقت دنيا اين را مي‌رساند به نعمت دائم، به خانه اي كه هيچ‌وقت نابود و فاني نخواهد شد، و ان كثيراً مايلحقه من سرائها ان اتبع هواه يديه...  الی عذاب لاانقطاع له. و این آدم می‌داند بسیاری از خوشی‌های دنیا. اگر بخواهد برود سرغش می‌تواند. اما اگر بخواهد متابعت هوی بكند اینها می‌رساندش به عذابی كه منقطع نمی‌شود. ولایزول. خلاصه آدمی كه صددرصد قوا، نیرو، فكر، امكانات، هرچه دارد در راه خدا قرار می‌دهد ولو در مردم ذلیل بشود، ولو ذلت باشد، ذلت موقت ولو به كشته شدن باشد. می‌فرماید: اگر چنین آدمی پیدا كردید. فذلكم الرجل نعم الرجل. زیر آب همه را كه حضرت می‌زند. بعد می‌فرماید: اگر یك چنین آدمی پیدا كردید، عقل داشته باشد و دین هم داشته باشد و همه امكاناتش را هم در راه خدا قرار بدهد. یك چنین آدمی فذلك الرجل نعم الرجل. چنین مردی مرد خوبی است. فبه فتمسكوا و بسنته فاقتدوا... همه مقدمه این است مردم از باب اینكه در احكام خدا و سنت خدا و پیامبر نیازمند واسطه‌هایی هستند حضرت معرفی می‌كند كسی كه می‌خواهی دینت را، ایمانت را، همه چیزت را به او گره بزنی و پیرو او بشوی، به او چنگ بزنی، باید این طور باشد. همه چیز را فدای دین بكند. می‌فرماید: به چنین آدمی چنگ بزنید و تمسك كنید و به روش چنین آدمی در زندگی اقتدا كنید. و الی ربكم فبه فتوسلوا. اگر می‌خواهید وسیله‌ای بین خودتان و خدا قرار دهید، چنین آدمی را وسیله قرار بدهید. فانه لاترد له دعوه و لا یخیب له طلبه. یك چنین آدمی دعوتش پیش خدا، دعایش پیش خدا رد نمی‌شود  و حاجاتی كه از خدا می‌خواهد انجام می‌شود.

این حدیث به خودمان می‌خورد، حالا كه مردم علیه ما آخوندها می‌گویند، خودمان آن چیزی كه هست بگوییم. حدیث آموزنده‌ای است كه انسان مواظب باشد در زندگی كسی را كه می‌خواهد واسطه بین خودش و خدا قرار بدهد. این به حسن ظاهر طرف گول نخورید و زود تسلیم نشوید. این منافاتی ندارد به اینكه در نماز جماعت می‌تواند به حسن ظاهر اعتماد كند. اما آنجا كه می‌خواهی صددرصد به او اعتماد كنی و همه چیزت را تحویل او بدهی. خیلی باید برایش دقت كنی و حضرت فرمود: لایغرنكم لایغرنكم، بپا گول نخوری و آدم حسابی پیدا كنی. اگر می‌خواهی صددرصد تسلیم او بشوی. این حدیث در احتجاج طبرسی است چاپ‌های مختلف شده. در احتجاجات امام چهارم و وسایل الشيعه، جلد پنجم در باب جماعت باب يازدهم حديث آخر باب است، منتها وسايل  چند جمله‌اش را انداخته اینجا من از احتجاج طبرسی می‌خواندم. خدایا به حق محمد و آل محمد...

والسلام

 

نظر آیت‌الله آذری قمی درباره اعلمیت آیت‌الله منتظری

رسالت 14/8/70

پرسش و پاسخ آیت‌الله آذری قمی

1- با فرا رسیدن بلوغ شرعی فرزندم، آیا فردی كه به حد بلوغ می‌رسد می‌تواند از مرجع میت مانند امام خمینی قدس‌الله نفسه الزكیه تقلید نماید؟

پاسخ: به نظر اینجانب بله.

2- در صورت منفی بودن سؤال یك، آیا تقلید از آقای منتظری به عنوان مرجع تقلید مورد قبول و بلااشكال است؟

پاسخ: به سؤال بعد مراجعه نمایید.

3- در صورت منفی بودن سؤال 2 خواهشمند است مرجع تقلید اعلم در بین مراجع اعظم را معرفی فرمایید.

پاسخ: به نظر حقیر حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی اعلم می‌باشند.

راه مجاهد: آیت‌الله آذری قمی در سال 63 مطالبی پیرامون اعلمیت آیت‌الله العظمی منتظری، بدین شرح مطرح كرده بودند:

آنچه الان می‌توانم بگویم این است كه در علما و مراجع سابق ما شیوه‌ای مرسوم بوده كه اگر فردی را به عنوان فالاعلم می‌خواستند معرفی كنند، این بود كه اگر مسأله از مرجع وقت سؤال می‌شد و ایشان نظری در آن نداشتند و نظرشان مثلاً احتیاط بود – یا به‌طور جزئی می‌گفتند در این مسأله به فلان شخص مراجعه كنید و یا هم به‌طور كلی می‌گفتند احتیاطات را به فلان شخص مراجعه كنید و این شیوه‌ای بوده است كه حاضرین آن را ملاك می‌گرفتند برای فالاعلم.

من یادم می‌آید كه پس از وفات مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی جمله‌ای نظیر همین كه عرض شد درباره مرحوم آیت‌الله‌العظمي بروجردی از ايشان شنيده شده بود و همين ملاكي براي مرجعيت آيت‌الله‌العظمي بروجردي در میان جامعه و حتی اهل علم قرار گرفت.

در مورد آقای منتظری من نظر شخص خودم را الان صلاح نمی‌دانم بگویم روی همان حساب و موقعیت كه گفته شد. ولی دو سه مورد شنیده ام كه امام مدظله العالی بالخصوص مسائلی را به آقای منتظری ارجاع كرده‌اند در یكی دو سال قبل از شورای سرپرستی صداوسیما شنیدم كه از امام درخواست كرده بودند كه حد و حدود موسیقی و غنا را برای ما مشخص بفرمایید كه مورد عمل قرار گیرد. ایشان ارجاع فرموده بودند به آقای منتظری.

یكی هم – ظاهراً – در مورد تعزیرات بود كه آیا تعزیرات شامل تعزیرات مالی هم می‌شود و جریمه‌های مالی از مسائل تعزیرات است یا نه؟ این هم آن طور كه نظرم هست از برخی از اعضای شورای عالی قضائی در یكی دو مورد شنیده ام كه یك مورد را یقین دارم كه امام فرموده بودند: من خودم حتی نظرم مخالف با این مطلب است ولی به آقای منتظری مراجعه كنید اگر ایشان نظر داد درست است و شما به آن عمل كنید.

این ملاك و نشانه‌ای است كه بین سلف از علما و مراجع معمول بوده و خود ملاكی است كه امام ایشان را به عنوان فالاعلم می‌شناسند (نقل از كتاب فقیه عالیقدر جلد دوم صفحه 340 و مجله پاسدار اسلام آبان/63)

راه مجاهد:

1- قابل توجه است كه نظر امام(ره) غیر از دیدگاه آیت‌الله آذری قمی بوده است. این مطلب نشان می‌دهد كه آقایان نه‌تنها در مسائل سياسي با مرحوم امام‌خميني اختلافات چشمگیری داشته‌اند، بلكه در مسائل فقهی هم از همان سال‌ها در تشخیص‌های مهم و سرنوشت‌ساز راهشان از ایشان جدا بوده است.

2- آقایان از همان زمان امام(ره) دهان همه را با مارك ضدولایت فقیه می‌بستند و خود را تنها جریان در خط ولایت فقیه می‌دانستند. (مواضعشان در نشریه‌شان منعكس است.)

قابل توجه است كه نه تنها با امام آن همه اختلاف داشتند بلكه مرجعی را بعد از امام به عنوان مرجع اعلم می‌شناختند و می‌شناسند كه اعتقادی به ولایت فقیه ندارد؟!

3- همان‌گونه كه در زمان امام (ره) ایشان و همفكرانشان نظرات واقعی خود را بنا به مصلحت اظهار نمی‌داشتند و حتی در ظاهر به نحو دیگری وانمود می‌كردند (رفت و آمد و تحلیل و تكریم‌های فراوان از آیت‌الله العظمی منتظری) امروز هم به خیلی از ادعاهایشان نمی‌توان اعتماد كرد از جمله تبلیغات فراوانشان روی مسأله ولایت فقیه و دفاع از آیت‌الله خامنه‌ای.

 

راه مجاهد شماره 66

در حاشیه ملاقات تنی چند از نمایندگان مجلس با آیت‌الله العظمی منتظری

در آبان ماه سال جاری (1370) تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با آیات عظام گلپایگانی،‌اراكی و منتظری ملاقات كردند و گزارشی از كنفرانس حمایت از انقلاب اسلامی فلسطین را به عرض آنها رساندند.

گفته می‌شود هدف این نمایندگان گرفتن فتوایی از آنها برای حمایت از انقلاب فلسطین و اختصاص وجوهاتی برای آنها بوده است.

پس از این ملاقات‌ها حجت‌الاسلام حسین هاشمیان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد. دلیل احضار «توطئه علیه فرامین امام» ذكر شد. آقای دوزدوزانی در مجلس نیز گفتند احضار در رابطه با ملاقات با آیت‌الله العظمی منتظری بوده است.

به دنبال این احضار آقای مرتضی الویری كه یكی از ملاقات كنندگان بود طی نطق پیش از دستور خود به احضار آقای هاشمیان اعتراض كرد و گفت:

سلام 27/8/70

«فضای ناسالم سیاسی بدون تردید هرگونه برنامه‌ریزی اقتصادی را به شكست منتهی خواهد كرد. متأسفانه فرصت نیست موارد متعددی را كه در ماه‌های اخیر در جهت تخریب فضای سیاسی جامعه به وقوع پیوسته است، نظیر برخورد با مطبوعات، تفسیر اصل 99 قانون اساسی توسط شورای نگهبان، و نظایر آن بپردازم. اما لازم می‌دانم تأسف عمیق خود را از برخورد دادگاه ویژه روحانیت با نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ابراز نمایم. صورت مسأله این است كه جمعی از نمایندگان مجلس پس از كنفرانس فلسطین به دیدار مراجع عظام رفته و پس از بیان نتایج كنفرانس تهران و همچنین توطئه‌ای كه در مادرید در حال شكل‌گیری است خواستار مساعدت مراجع در طرح مسأله فلسطین برای امت مسلمان می‌گردند. متعاقب آن حجت‌الاسلام هاشمیان به اتهام توطئه علیه فرامین امام به دادگاه ویژه روحانیت احضار می‌شود. اظهارات شفاهی و همچنین شواهد موجود نشان می‌دهد كه مسأله اصلی دادگاه ویژه روحانیت ملاقات نمایندگان مجلس و مخصوصاً نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی با فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی منتظری بوده است. من در اینجا لازم می‌دانم به‌صورت صریح و روشن مطالب زیر را گوشزد نمایم.

1- ملاقات با هیچ كس در جمهوری اسلامی هرگز جرم محسوب نمی‌شود. تا چه رسد به اینكه یك طرف ملاقات نمایندگان مردم باشند و طرف دیگر یك فقیه و مرجع.

2- مسأله تقلید از مراجع، بخشنامه‌ای و دستوری نیست. یكی از افتخارات تشیع آزادی تقلید است. یعنی یك مسلمان آگاهانه با تشخیص خود و يا دو خبره مجتهد اعلم را شناسایی و از او تقلید می‌نماید. لذا هیچ كس نمی‌تواند به بنده یا حدود 100-80 نفر از نمایندگان محترم مجلس كه مستقل از خط و خطوط سیاسی از مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی منتظری تقلید می‌كنند بگوید چرا مقلد ایشان هستید.

3- اگر به نصیحت امام پایبند هستیم و ملاك را وصیت ایشان می‌دانیم كه فرمود: فقط به نوشته‌ها و نوارهای من اعتماد كنید. به آخرین مكتوبی كه از حضرت امام به تاریخ 8/1/1368 باقی مانده است توجه فرمایید كه خطاب به حضرت آیت‌الله العظمی منتظری فرمودند: «من صلاح شما و انقلاب را در این می‌بینم كه شما فقیهی باشید كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند.» و در پایان نامه: «جنابعالی انشاءالله با درس و بحث خود، حوزه و نظام را گرمی می‌بخشید.» بنابراین ملاقات با شخصی كه اینگونه امام در موردش وصیت كرده، چگونه توطئه علیه فرامین حضرت امام تلقی می‌شود.

4- متأسفانه برخی، مسأله مرجعیت حضرت آیت‌الله العظمی منتظری را تضعیف رهبری قلمداد می‌كنند. كیست كه نداند در قانون اساسی جدید مرجعیت از رهبریت جدا شده است و تازه در زمان امام نیز كه مرجعیت و رهبری در شخص ایشان جمع شده بود هركس می‌توانست از مرجع دیگری تقلید نماید. ما همگی به موجب اصل ولایت فقیه، تبعیت از مقام معظم رهبری را وظیفه شرعی و قانونی خود می‌دانیم در عین اینكه برای گزینش مرجع، بایستی طبق ضوابط شرعی عمل نماییم و اگر غیر از این كنیم برای زندگی چند روزه اصول مسلم اسلامی را زیر پا گذاشته‌ایم.

بعد از نطق آقای الویری ایشان نیز به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد. علت احضار «توطئه علیه فرامین امام» ذكر شد. ضمناً دادگاه ویژه در پاسخ به این پرسش كه علت احضار آقای الویری (كه روحانی نیستند) به دادگاه ویژه روحانیت چیست؟ اعلام كرد در صورتی كه متهمین اصلی روحانی باشند، كلیه شركا و معاونین جرم به دادگاه ویژه احضار می‌شوند.

به دنبال این جریانات روزنامه‌ها اخبار و مطالب مختلفی در این رابطه به چاپ رساندند كه به خلاصه برخی از آنها اشاره می‌شود:

(رسالت 27/8/70)

روزنامه رسالت در یك برخورد اطلاعاتی با این قضیه مطلبی در صفحه اول خود تحت عنوان «پیرو كدام خط»، نوشت. در این مقاله با اشاره به نطق آقای الویری می‌نویسد: آقای الویری گفته‌اند 100 نفر در مجلس مقلد آیت‌الله منتظری هستند. این یك ادعاست. ایشان لیست این 100 نفر را منتشر كند تا ادعایش ثابت شود. وگرنه خلاف واقع تلقی خواهد شد.

آقای الویری و دوستانش از چه زمانی مقلد آیت‌الله منتظری شده‌اند؟ آیا آنها تازه به این نتیجه رسیده‌اند و یا در زمان حیات امام هم مقلد ایشان بوده‌اند؟ همه می‌دانند كه بسیاری از مقلدین امام پس از رحلت ایشان بر تقلید خود باقی ماندند.

آقای منتظری به عنوان مجتهد اعلم شناخته شده نیست. بلكه به خاطر موضع‌گیری‌های سیاسی خود در گذشته مطرح بوده است.

بنابراین، این سؤال مطرح می‌شود كه آیا این «خط مستقل» كه آقای الویری از آن دم می‌زنند همان «خط انحرافی» نیست كه با پوشش خط امام به تبلیغ آن می‌پردازند؟ آیا اگر روزی مهدی هاشمی معدوم و یارانش این خط مشكوك را مطرح ساختند و در نهایت آن را مقابل خط امام قرار دادند باید اجازه داد كسانی با آرایش دیگری به میدان بیایند و فاجعه دیگری بیافرینند؟ بی‌تردید ملاقات اخیر، ملاقات عناصر سیاسی با اهداف سیاسی بوده، نه ملاقات مقلدین با مرجع تقلید، تلاش برای وارد كردن آقای منتظری در سیاست، مخالفت با خط امام است.

راه مجاهد: در مورد اعلمیت آیت‌الله العظمی منتظری، آیت‌الله قمی در سال 63 با ذكر دلایلی ثابت كرده‌اند كه امام ایشان را «اعلم» دانستند. متن كامل این مطلب در شماره گذشته راه مجاهد درج شده است. ثانیاً مسأله مرجعیت و تقلید در شیعه كاملاً آزاد بوده و قابل تفتیش و پیگیری نیست و از مواردی است كه چه بسا تجسس در آن حرام نیز باشد.

كیهان 27/8/70

آن روی سكه

در این مطلب به سخنان امام(ره) استناد شده كه آیت‌الله منتظری نباید در مسائل غیرفقهی و غیردرس و بحث وارد شوند. چرا كه ممكن است دوباره همان وقایع تلخ تكرار شود. در قسمتی از پیام آمده است: «برای اینكه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصیحت می‌كنم كه بیت خود را از افراد ناصالح پاك نمایید و از رفت و آمد مخالفین نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می‌زنند جدا جلوگیری كنید. من این تذكر ار در قضیه مهدی هاشمی هم به شما دادم»... در ادامه مطلب افزوده شده مسائلی كه منجر به عزل قائم مقام رهبری شد دفاع از منافقین، پیوند با لیبرال‌ها و ملی‌گراها و امتی‌ها و میثمی‌ها، تحقیر و اهانت به حزب الله، زیر سؤال بردن ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب و از همه مهمتر ایستادن در مقابل امام و.. بود. ضمناً كیهان از حركت نمایندگان مجلس با عنوان «جنبش احیا» نام برده است. (منظور احیای سیاسی آیت‌الله منتظری است.)

رسالت 28/8/70)

روزنامه رسالت نامه‌ای چاپ كرده و در آن ادعا شده ملاقات نمایندگان با آیت‌الله العظمی منتظری مسأله ساده‌ای نیست كه بتوان آن را یك رویداد عادی و متعارف تلقی كرد و طرح مسأله مرجعیت آقای منتظری را باید خط جدیدی دانست.

رسالت 30/8/70

عده‌ای از نمایندگان مجلس با صدور یك بیانیه ملاقات نمایندگان با آیت‌الله منتظری را محكوم كرده و آن را تازه كردن دردهای كهنه دانستند و این مسأله را مطرح كرده‌اند كه به توصیه امام آیت‌الله منتظری نباید در مسائل سیاسی دخالت كنند.

رسالت 30/8/70

سخنان آقای عسگراولادی

آقای عسگراولادی دبیركل جمعیت مؤتلفه اسلامی طی سخنانی گفت: تریبون مجلس مقدس است. چرا برخی این تریبون مقدس را در معرض خطر قرار می‌دهند؟ اینها می‌خواهند بگویند آزادی مذهبی نیست... وی گفت آیا این خطر نیست كه از تریبون مجلس به دشمن چراغ سبز نشان داده شود؟... اینها باید از مقام معظم رهبری و مراجع عظام عذرخواهی كنند اگر جبران نكنند، مردم خودشان تصمیم خواهند گرفت.

سلام 30/8/70

روزنامه سلام هم نامه‌ای چاپ كرده كه در آن گفته شده بعد از ملاقات نمایندگان با آیت‌الله منتظری، شاهد واكنش‌های غیرمنصفانه‌ای بودیم، گویی نمایندگان مردم به دست‌بوسی سرمایه‌داران فراری واقع در هتل ماریوت نیویورك رفته‌اند و از آنان خاضعانه برای بازگشت به وطن دعوت به عمل آورده‌اند. چنان جار و جنجال به راه انداخته‌اند كه انسان گمان می‌كند می‌خواهند امریكا و یا پیشنهاددهنده برقراری رابطه با افریقای جنوبی را لجن مال كنند.

سلام 6/9/70

توضیح دادگاه ویژه روحانیت

دادگاه ویژه روحانیت ضمن تأیید احضار آقای الویری، علت آن را «توطئه علیه فرامین امام» ذكر كرد. آقای حسینیان قائم مقام دادستان ویژه روحانیت اعلام كرد: تاكنون نماینده‌ای به خاطر نطق پیش از دستور احضار نشده و نمی‌شود. مگر آنكه نماینده‌ای خارج از حدود و وظایف خود دروغ بگوید، تهمت بزند و یا عمل مجرمانه‌ای را مرتكب شده باشد. وی در زمینه علت احضار غیرروحانیون گفت: در صورتی كه متهمین اصلی روحانی باشند كلیه شركا و معاونین جرم به دادگاه احضار می‌شوند.

روزنامه سلام در این مورد دو سؤال مطرح كرده: 1- این توطئه علیه كدام یك از فرامین حضرت امام بوده است؟

2- این توطئه چگونه طراحی و انجام گرفته است؟

رسالت 5/9/70

اطلاعیه انجمن اسلامی بازار و اصناف تهران

این اطلاعیه بر علیه جناح چپ و ملاقات نمایندگان با آیت‌الله منتظری بود كه در قسمتی از آن گفته شده: هر موضوع و مسأله‌ای كه برخلاف نظریات امام(ره) عنوان و مطرح شود گوینده و كسانی كه از این بیان خلاف دفاع نمایند قهراً ضد امام خواهند بود. آنچه كه موجب تسكین امت حزب‌الله خواهد بود اعتراف به اشتباه و تمكین و اطاعت از ولایت فقیه است.

رسالت 12/9/70

نظر آیت‌الله محمدي گیلانی

آقای محمدی گیلانی عضو فقهای شورای نگهبان در پاسخ به سؤال دانشجویان در مورد ملاقات نمایندگان با آیت‌الله منتظری گفت: آیت‌الله منتظری شخص محترمی هستند و در زمان رژیم شاه شكنجه‌های زیادی را متحمل شده‌اند. به‌طوری كه بر اثر شكنجه از شانه‌هایشان خون می‌آمد و هفته‌ای یك پیراهن عوض می‌كردند. وی افزود: اینكه مصلحت نبود ایشان رهبریت نظام را به عهده بگیرند مجوز این نیست كه به ایشان توهین بشود.

رسالت 12/9/70

مصاحبه بی‌بی‌سی با حجت‌الاسلام كروبی

بی‌بی‌سی نیز گفتگویی با حجت‌الاسلام كروبی داشته است در این گفتگو آقای كروبی اعلا نمود دادگاه ویژه روحانیت تصمیم گرفته است به فرمان آیت‌الله خامنه‌ای پرونده تعدادی از نمایندگان مجلس را كه اخیراً بعد از دیدار با آیت‌الله منتظری این دادگاه احضار شده بودند ببندد. وی این گفته را كه دیدار این عده سیاسی و در رابطه با انتخابات بوده، تكذیب كرد. آقای كروبی گفت: به نظر او این موضوع به هیچ وجه جنب سیاسی ندارد و از بهره‌برداری سیاسی جناح مقابل از این موضوع خشنود نیست. وی گفت: مقام آیت‌الله خامنه‌ای را آیت‌الله خمینی تصویب كرده است و همه آن را پذیرفته‌اند و اینكه بعضی مردم بخواهند از آیت‌الله منتظری تقلید كنند، عیبی در این كار نیست.

سلام 21/9/70

سخنرانی آقای الویری

آقای الویری در یك جلسه سخنرانی در دانشگاه شهیدبهشتی شركت كردند.

قبل از سخنان ایشان، چند نفر با شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» و «مقلد منتظری، مقلد شیطان است». قصد برهم زدن جلسه را داشتند. آقای الویری در پاسخ به سؤالی پیرامون احضارشان به دادگاه با این مضمون بیان داشت: به دنبال نطق پیش از دستور من مقام رهبری تذكراتی دادند كه تضعیف دادگاه ویژه روحانیت صلاح نمی‌باشد. بنده نیز طی یادداشتی به مقام رهبری اطلاع دادم كه در این باره دیگر سخن نگویم.

رسالت 30/9/70

سخنان خانم مریم بهروزی

وی در مورد دیدار جمعی از نمایندگان مجلس با آیت‌الله منتظری گفت: این كار حركت سیاسی اشتباهی بود... تعداد كسانی كه در این ملاقات شركت داشتند خیلی كمتر از تعدادی بود كه در ابتدا عنوان می‌شد. البته بسیاری از آقایان هم بعداً كه متوجه بازتاب حركت نابجای خود شدند، تنبیه گردیده و رسماً هم اعلام كردند هسته اولیه این ملاقات سه نفر بودند كه دو نفر از آنان خود اظهار پشیمانی كرده و نفر سوم را به عنوان طراح اصلی این كار معرفی كرده‌اند. او نیز بعد از اعتراف و توبه مورد عفو مقام معظم رهبری قرار گرفته است. این حركت سیاسی خام و كوری بود كه اگر به طراحان و بازی‌خوردگان آن مدرك عدم لیاقت سیاسی بدهند حقشان است.

رسالت 17/9/70

آقای خلخالی در دفاع از آیت‌الله منتظری گفت:

ما در قدیم هم دیده‌ایم یك دروغ را اینقدر گفتند، گفتند تا عشره مبشره شد. حالا تكرار می‌كنند كه امام راحل فرمودند كه آقای منتظری دخالت در سیاست نكند. چنین چیزی كجاست؟ سیاست براندازی بله، سیاست خلاف نظام بله، خلاف رهبری بله، ما هم در مقابلش می‌ایستیم. امام گفتند شما در رهبری دخالت نكنید ایشان هم استعفا دادند. حالا هم راجع به فلسطین و اینجور چیزها بعضی مواقع حرف‌هایی می‌زنند چه اشكالی دارد؟ اگر سند دارید نشان دهید ما هم قبول می‌كنیم.

راه مجاهد:

اولاً – با توجه به موازین اسلامی و تأكید قانون اساسی بر آزادی عقیده و انتخاب مسأله تقلید و مرجعیت یك موضوع كاملاً آزادی است و هیچ كس را در این زمینه با هیچ توجیهی نباید مورد تعرض و ایراد قرار داد. لذا تمام جوسازی‌هایی كه علیه موضوع تقلید از آیت‌الله العظمی منتظری صورت می‌گیرد، نه تنها موجب تأسف است. بلكه هشداری است برای همه دلسوزان. وقتی كه موضوع تقلید از یك مرجعی به نظر عده‌ای جرم محسوب شود، به تدریج توجیهات برخورد قضائی با این موضوع نیز فراهم خواهد شد، و این بسیار دردناك خواهد بود و موجب یأس و انفعال بیشتر مردم.

ثانیاً – در تمام تبلیغات و تهاجمات جناح مقابل، هیچ دلیل قانع‌كننده اسلامی و هیچ مدركی از بیانات و موضع‌گیری‌های امام خمینی(ره) ارائه نشد كه موضوع ملاقات و تقلید جمعی از نمایندگان با مرجعشان را بتواند محكوم و مخدوش كند به ویژه وقتی كه این ملاقات درباره یك مسأله حیاتی در جهان اسلام یعنی مسأله فلسطین بوده است. مسأله‌ای كه طبعاً مورد توجه، و از شعارهای اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده است.

ثالثاً – دخالت دادگاه ویژه روحانیت در چنین امری نه تنها به بحران اجتماعی و تشدید بدبینی و انفعال كمك می‌كرد، بلكه جایگاه قانونی و اهداف، و از همه مهمتر احكام صادره از سوی دادگاه را در معرض شك و تردید قرار داد. چنانچه در برخی مطالب و اظهارنظرها نیز به آن اشاره شد. لذا مقام رهبری نه تنها دستور لغو احضار نمایندگان را دادند، بلكه كلاً موضوع پرونده ملاقات نمایندگان با آیت‌الله العظمی منتظری را مختومه نمودند.

رابعاً – قابل توجه است بعد از اعلام ختم موضوع از سوی آیت‌الله خامنه‌ای، كسانی كه خود را پیرو دو آتشه ولایت فقیه می‌شمارند و سخن ایشان را «فصل‌الخطاب» و حرف آخر می‌دانند، باز هم دست از موضوع نكشیده و در محافل رسمی و غیررسمی موضوع را دامن می‌زنند. نظیر خانم بهروزی و... انسان نمی‌داند «دم خروس» را باور كند یا «قسم حضرت عباس را».

 

پیام آیت‌الله العظمي منتظری به شیعیان حجاز در پاسخ به فتوای استعماری مفتی سعودی

27/9/70

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی خیر خلقه محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائم اجمعین.

اما بعد، اخیراً ورق كاغذی به دستم رسید كه متضمن یك فتوای استعماری از شیخ عبدالله بن عبدالرحمن الجبرین عضو مجلس اعلای افتای سعودی، به تاریخ 22/3/1412 بود. این ورق حاوی مسائل زیر علیه برادران و خواهران شیعه می‌باشد:

از طرفی حكم به كفر شیعه و حرمت استفاده از ذبائحشان نموده است و از سویی آنان را از آن جهت كه به نظر او مشركند چون در حق علی و اولاد او علیهم السلام غلو نموده‌اند و علی(ع) را با صفاتی یاد می‌كنند كه جز خدا كسی صلاحیت آنها را ندارد و او را در حد خدایی و خالق و فعال در عالم وجود بالا می‌برند، مستحق قتل دانسته و از طرف دیگر می‌گوید: شیعیان، قرآن كریم را مورد طعن و تحقیر قرار می‌دهند و می‌گویند قرآن، تحریف شده است و همچنین بزرگان صحابه پیامبر همچون خلفای سه‌گانه و امهات مؤمنین را مورد طعن و ناسزا قرار می‌دهند و با این حال با اعمال نفاق بر زبان چیزی را می‌گویند كه در قلب آنها وجود ندارد... راجع به این حكم باطل و استعماری نامبرده، نكاتی را متذكر می‌شود:

1- این حركت شیطانی نه اولین حركت است در جهت مقاصد اجانب و نه آخرین آن. بر كسی پوشیده نیست كه شخص نامبرده اولين كسي نيست كه در جهت خدمت به سیاست شیطانی اجانب و بیگانگان كه شعارشان همواره: «تفرقه بینداز و حكومت كن»، می‌باشد، كمر به شكستن وحدت مسلمانان و روشن نمودن آتش فتنه و اختلاف بین مسلمین بسته است بلكه پیش از او افراد زیادی بودند كه چنین خدمت بزرگی را به اجانب و شیاطین نموده‌اند.

شخص نامبرده و امثال او به جای آنكه حملات خود را متوجه كسانی سازد كه برخلاف دستور صریح قرآن كریم، یهود و نصاری را دوست و هم‌پیمان خود قرار داده و كشورهای اسلامی را زیر سلطه كفار و اجانب درآورده‌اند، حملات ظالمانه خود را متوجه شیعیان مظلوم نموده كه به منظور عمل به حدیث شریف «ثقلین» همواره پیروان و دوستداران عترت طاهره پیامبر اكرم(ص) می‌باشند.

اینجانب درصدد رد و بحث نسبت به اتهاماتی كه نامبرده بر شیعه امامیه كه با تمام وجود موحد خالص و مؤمن به اسلام و قرآن كریم و پیامبر اكرم(ص) و عترت طاهرین(ع) می‌باشند وارد نموده، نیستم زیرا اتهامات ذكرشده را علمای بزرگوار شیعه رضوان الله تعالی علیهم كراراً و به‌طور مشروح و مستدل در كتاب‌های شریف و تألیفات گرانبهای خود رد كرده و جواب‌های قانع‌كننده داده‌اند. شكرالله سعیهم.

آنچه اكنون درصدد آن هستم تنها تسلیت و اظهار همدردی با شیعیان مظلوم حجاز و منطقه شرقی است كه فعلاً گرفتار كسانی شده‌اند كه خود را به اسلام منسوب نموده و اسلام و علوم آن را در مقاصد استعماری خود درآورده و در پناه حكومت سعودی به ایجاد تفرقه و شكاف در صفوف مسلمانان اشتغال دارند.

ای برادران و خواهران، شما اكنون در سرزمین وحی و جایگاه رسالت مورد ظلم و تجاوز قرار گرفته‌اید، مصیبت‌ها و بلایایی كه بر شما وارد شده و می‌شود را تحمل كنید و صبر پیشه دارید كه خدای متعال به صابرین، بدون حد و حساب اجر و پاداش عطا خواهد نمود. «انما یوفی الصابرون اجرهم به غیر حساب»، (سوره زمر آیه 10)

بر این مصیبت‌ها صبر كنید همان‌گونه كه پیامبر خدا(ص) و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و عترت طاهرین علیهم السلام در برابر كفر و ستم مشركین و ظلم ظالمین و افرادی كه به نام اسلام حق آنان را غصب نموده و خون پاك آنان را مباح دانستند، صبر كردند و همانا شما جزء كسانی هستید كه پیامبر(ص) آنان را رستگار و اعمالشان را مرضی خداوند دانسته است:

سيوطي در كتاب تفسير خود به‌نام الدار المنشور (ج6، ص 379) در تفسير سوره بينه به نقل از جابربن عبدالله چنين آورده است: «جابر می‌گوید روزی ما خدمت پیامبر بودیم كه علی(ع) از راه رسید آن گاه پیامبر(ص) در حق او فرمود: قسم به خدایی كه جانم در دست او است همانا این مرد و شیعیان او در روز قیامت رستگار و اهل فوز خواهند بود. »و پس از نزول آیه شریفه: ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خیر البریه، نازل شد. پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: آن كسی كه خیرالبریه است همانا تو و شیعیانت می‌باشید كه روز قیامت راضی و مرضی هستید.

آیت‌الله العظمی منتظری در ادامه این پیام، به بیان مطالبی درباره مقام حضرت علی(ع) و ائمه طاهرین، و رد ادعاهای مفتی سعودی درباره شیعه و ائمه(ع) با استفاده از مدارك معتبر از جمله مدارك اهل سنت پرداخته‌اند كه به دلیل محدودیت امكانات به همین مختصر اكتفا می‌كنیم.

 

راه مجاهد شماره 67

سخنان آیت‌الله العظمی منتظری

سخنان حضرت آیت‌الله العظمی منتظری در پایان درس خارج فقه به تاریخ دوشنبه 21/11/70 كه به مناسبت حوادث خونین الجزایر ایراد نمودند.

بسم الله الرحمن الرحیم

گرچه صدای من و حتی دیگران نیز به جایی نمی‌رسد ولی متأسفانه دنیا امروز با یك تضاد عجیبی مواجه شده است از یك طرف سازمان‌های جهانی و سازمان ملل و كله‌گنده‌های طرفدار نظم نوین جهانی از دموكراسی، عدالت و حقوق مردم صحبت می‌كنند تا آنجا كه امریكا هوس می‌كند در انتخابات كشورهای جهان سوم دخالت كند به بهانه اینكه مبادا حقوق عده‌ای تضییع شود. البته قهراً در هر انتخاباتی حقوق یك عده پایمال می‌شود ولی مگر امریكا قیم دنیا شده است كه به بهانه برقراري دموكراسی و حقوق مردم محروم در همه جا دخالت می‌كنند.

شما ملاحظه كنید این روزها در الجزایر كه انتخابات عادی و آزادی انجام شد مسلمان‌ها داشتند پیروز می‌شدند امریكا چه برخوردی كرد. مسلمان‌ها در مرحله اول انتخابات 148 كرسی به دست آوردند در حالی كه حكومتی كه سركار بود 16 كرسی توانست به دست آورد این قدر تفاوت وجود داشت ولی امریكا و همدستانش چه كردند؟

اكنون علما، دانشمندان و طرفداران اسلام را دارند یكی پس از دیگری تعقیب و بازداشت می‌كنند و حركت اسلامی را در آن كشور سركوب می‌نمایند و یك آدم تبعیدی را آوردند و با زور و چماق بر مردم تحمیل نمودند و اكنون در فكر تشكیل دادگاه‌های نظامی برای محاكمه علما و ائمه جمعه و جماعت و وعاظ و هواداران اسلام می‌باشند و همه هم خفه شده‌اند و در برابر این همه مظالم و جنایات سكوت كرده‌اند.

علت این همه مظالم و جنایت این است كه مسلمان‌ها سالیان متمادی خواب بودند و اختیارشان را به دست دیگران داده بودند تا آنجا كه اكثر سران كشورهای اسلامی خودفروخته و وابسته شدند و ذخایر این كشورها را در اختیار امریكا و همفكران او قرار می‌دهند پول‌هایشان را در بانك‌های امریكا می‌گذارند و خودشان هم سرسپرده آنها هستند.

اگر همین سران كشورهای اسلامی به خود می‌آمدند و با هم متحد می‌شدند اوضاع مسلمین عوض می‌شد یك میلیارد مسلمان را هیچ قدرتی نمی‌تواند مورد تجاوز قرار دهد ولی حالا كاری كرده‌اند كه سه چهار میلیون یهودی صهیونیست در كشورهای اسلامی فعال مایشاء شده‌اند. شما بببنید اسرائیل آزاد است بمب اتمی هم داشته باشد و می‌تواند تولید بكند اما بعضی كشورهای اسلامی نظیر پاكستان، ایران و عراق را به اتهام اینكه بسا در فكر تولید بمب اتمی باشند تحت فشار و تحریم قرار می‌دهند ولی اسرائیل كه نوكر و پایگاه امریكا است باید مجهز و قوی باشد و همه انواع موشك‌ها و حتی بمب اتمی هم داشته باشد و مسلمان‌ها باید ذلیل و ضعیف باشند!

گناه این وضع فعلی مسلمانان به گردن سران كشورهای اسلامی و علمای درباری و وابسته به آنها است. پیامبر اكرم(ص) فرمود: صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی: الفقها و الامرا (یعنی: فساد و صلاح امت اسلام مرهون صلاح و فساد دو صنف است: یكی فقها و علما و دیگری سران حكومت‌ها، اگر این دو صنف افرادی صالح باشند ملت‌ها صالح می‌شوند و هرگاه این دو صنف فاسد شدند ملت‌ها نیز به فساد كشیده می‌شوند.)

و از طرف دیگر بقا و قوام حكومت‌های فاسد نیز مرهون حمایت‌های علمای وابسته است كه از آنان می‌شود وگرنه اگر علما و فقهای هر كشوری در مقابل مظالم و جنایات حكومت‌ها ساكت و بی‌تفاوت نبودند آنها نمی‌توانستند به ملت خودشان اینقدر ظلم بكنند.

خداوند انشاءالله اسلام و مسلمین را از شر اجانب حفظ كند. والسلام علیكم و رحمه الله.

 

اعجاز قرآن

سخنرانی آیت‌الله العظمی منتظری در روز اربعین (9/6/70) كه در دیدار با مردم ایراد شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

«الم ذلك الكتاب لاریب فیه هدی للمتقین.» سوره دوم قرآن، سوره بقره سوره «گاو» به اصطلاح از بزرگترین سوره‌های قرآن هم هست.

در تفسیر «الم» صحبت‌های زیادی هست در تركیب آیه مفسرین اختلافات زیادی دارند. یكی از اختلافش این است كه «الم» مبتدا باشد، ذلك الكتاب خبر، معنایش این می‌شود كه این كتاب با همه این عظمتش كه معجزه است، معجزه باقیه پیامبر اكرم است. این از همین «الم» تركیب شده، اهمیتش این است. از الف و لام و میم. از همین 28 حرفی كه محور و زیربنای كلمات و جملات شماست و شما همه سخنانتان و گفتارتان از همین الف – ب است قرآن هم از همين الف ـ ب است، ولی معذالك جوری تركیب شده است كه بشر نمی‌تواند مثل آن را بیاورد. اهمیت آن در این است كه از موادی كه معلوم و واضح است برای بشر، بشود تركیبی درست كرد كه هیچ كس نتواند مثل آن را بیاورد و یك معجزه باشد. «الم ذلك الكتاب»، یعنی كتاب «از همان «الم» تركیب شده با این همه عظمتش.

چرا گفته شده آن كتاب؟

«ذلك الكتاب» را در مدرسه می‌خواندیم اشاره برای بعید است. اما قرآن كه قریب و نزدیك است. شاید اشاره به این است كه می‌خواهد بگوید كتاب از بس از درك و فهم اذهان بشر دور است. جایش است كه اشاره به «ذلك» بشود، «كتاب» ولو به حسب صورت قرآن در پیش ماست. اما چون درك معانی قرآن و كیفیت اعجاز قرآن و رقایق و دقایقش از فهم ما دور است لذا به «ذلك» اشاره شده كه برای اشاره به بعید و دور است.

احتمال هم داده می‌شود به اینكه: در كتاب‌های گذشته بشارت پیغمبر اكرم و كتابش داده شده كه پیامبر می‌آید و كتابی می‌آورد. «ذلك» یعنی همان كتابی كه جلوتر وعده داده ام و حالا آمده است. این «الم» است. اشاره به بعید. یعنی آن كتابی كه از قدیم در كتب سالفه وعده و بشارتش داده شده است. حالا هرچه باشد...

«لاریب فیه» شكی در این كتاب نیست كه من عندالله است. یعنی جای شك و تردید نیست. پیغمبر اكرم به آنهایی كه اهل سخن بودند گفت هركه می‌تواند بیاید یك سوره مثل قرآن بیاورد و خودش را راحت كند و آنهایی كه مخالف با قرآن و اسلام و پیغمبر بودند، به هر دری زدند، هر نقشه‌ای كشیدند، اما اینكه یك سوره مثل قرآن بیاورند و خودشان را راحت كنند، فهمیدند كه مردش نیستند، تاریخ هم كه نشان نداده كه كسی خواسته باشد. یك مسیلمه هم كه خواستند كاری بكنند خودشان را مفتضح كردند.

شرط هدایت شدن به وسیله قرآن

«هدی للمتقین» این قرآن با همه این عظمت با اینكه كتاب هدایت است اما همه از آن استفاده نمی‌كنند. استعدادها مختلف است. افراد بشر مختلفند، همه طبقات از قرآن استفاده نمی‌كنند. بلكه در بعضی نتیجه به عكس می‌دهد. «و ننزل من القرآن»، آیه قرآن دارد: «ما هو شفاء و رحمه اللمؤمنین و لایزید الظالمین الا خسارا» ما از قران نازل می‌كنیم آنچه را كه موجب شفا و رحمت دل‌ها و رحمت برای مؤمنین است و برای ظالمین خسران می‌آورد. اتمام حجت می‌كند كه جهنمشان زیاد می‌شود. پس همه مردم از قرآن استفاده نمی‌كنند.

دسته‌بندی مردم

اینجا خداوند تبارك و تعالی، در اول سوره بقره مردم را به سه دسته تقسیم كرده است:

الف – متقین

یك دسته متقین كه متقین با مؤمنین هماهنگند، تقوا و ایمان با هم هماهنگند و مراتبی دارند ولو به حسب مرتبه تقوا مقدم بر ایمان است هر مرتبه تقوا كه بیاید یك مرتبه ایمان می‌آید و در آیه دیگری هست كه قرآن می‌فرماید: لیس علی‌الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا اذا مااتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات ثم اتقوا و آمنوا ثم اتقوا و احسنوا والله یحسب المحسنین. (مائده – 93)

تقوا معنایش نگهداری و حفظ است. اول انسان بایستی از بدی‌ها و پلیدی‌ها خودش را پاك كند تا نور ایمان در دلش پیدا شود. دل انسان مثل ظرف می‌ماند. ظرفی كه پر از آب كثیف و گندیده است. این آب خوب نمی‌تواند داخلش بیاید، ظرفیت ندارد. بایست اول تخلیه كرد به اصطلاح. اول خالی كرد از اخلاق زشت، عصبیت‌ها، بدبینی‌ها، دشمنی‌ها، كینه‌ها به خصوص عصبیت‌های جاهلیت و قومی. اینها مانع از ایمان می‌شود. اول باید دل را پاك كرد تا یك مرتبه‌ای از ایمان بیاید، یك مرتبه از ایمان كه آمد، انگیزه‌ای می‌شود كه انسان تقوا را زیادتر می‌كند. ایمان زیادتر می‌شود. بنابراین در آن آیه خداوند اول تقوا را ذكر می‌كند. لیس علی الذین آمنو و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات ثم اتقوا و آمنوا ثم اتقوا و احسنوا و... تقوا را اول می‌گوید، بعد ایمان را. ولي در بعضي جاها تقوا و ايمان هماهنگ ذكر شده. اینجا در بیان این مقام نبوده كه حالا تقوا مقدم بر ایمان است. لذا خداوند می‌فرماید: «هدی للمتقین» بعد می‌گوید: «الذین یؤمنون بالغیب»، تقوا و ایمان با هم هماهنگند. بالاخره یك دسته از مردم اهل تقوا و ایمان هستند. اینها از قرآن استفاده می‌كنند. در درجه اول تقوا، انسان دلش را از تعصب‌ها و دشمنی‌ها پاك می‌كند. آدم وقتی با كسی كینه دارد، مردم مثل ابوجهل و... نه اینكه حقانیت پیامبر را نمی‌فهمیدند، قرآن می‌گوید: «و جحدوا بها و استبقنتها انفسهم ظلماً و علوا» «(نمل – 14). دلشان یقین داشت اما انكار می‌كردند. زیر بار نمی‌خاست برود. این اخلاق در ما خیلی هست. زیر بار حق نمی‌خواهیم برویم. پس در درجه اول انسان بایستی از اخلاق زشت، كینه، خودبینی، تعصب‌های جاهلیت، از اینها كه مانع تسلیم شدن در برابر حق است (پاك شود)، حقیقت دین همان «اسلام» است. «ان الدین عندالله الاسلام» اسلام معنایش یعنی تسلیم بودن و رام بودن در مقابل حق، انقیاد. انسان در برابر حق رام باشد. تا وقتی كه انسان برای خودش اهمیت قائل است زیربار نمی‌خواهد برود، تعصب دارد، این تقوا ندارد، یعنی خودش را از رذائل حفظ نكرده است. بالنتیجه زیربار حق نمی‌رود. پس باید انسان تقوا داشته باشد. چون تقوا و ایمان هماهنگند. خدا تقوا را به ایمان معرفی كرده است. «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه»، خلاصه یك دست مردم اهل ایمان، تقوا و حق هستند، این یك دسته كه خوشا به سعادتشان، البته ایمان و تقوا مراتب هم دارد.

ب – كافرین

در اینجا 4 آیه راجع به متقین، دو آیه راجع به كفار دارد. «ان الذین كفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون.» نه اینكه قرآن گفت: «هدی للمتقین»، می‌خواهد بگوید آن كس كه كافر است، آنكه دلش چاپ خورده بر باطل، كج است، این را بترسانی یا نترسانی، تأثیر ندارد. پس قرآن هدایتگر این آدم نیست. «ان الذین كفرو سواء علیهم»، آنها كه كافرند مساوی نیستند، «انذرتهم ام لم تنذرهم» پیامبر، بترسانی آنها را راجع به بهشت و جهنم و... بی‌خیال هستند، در آنها تأثیری ندارد، لایومنون. «ختم الله علی قلوبهم»، خدا مهر زده بر دلشان، بر چشمشان، گوششان، درك حقایق نمی‌كنند. دل توجه نمی‌كند. آن حالت انقیاد و رام شدن در مقابل حق را ندارد.

دو تا آیه هم خدا راجع به كفار گفته و آن وقت سیزده آیه دنبالش راجع به منافقین می‌گوید.

ج – منافقین

و من الناس من یقول امنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمؤمنین، یخادعون الله و الذین امنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون. (بقره – 8 و 9) همین طور تا 13 آیه، پس خدا در اول این سوره مردم را به سه دسته تقسیم كرده و معلوم می‌شود از همه بدتر و خطرناك‌تر منافقین هستند. دروغگوها. متأسفانه تاریخ اسلام را وقتی انسان بررسی می‌كند آنچه كه به اسلام و دین در همه اعصار و ادوار ضربه زده، منافقین هستند. یعنی آنهایی كه برخلاف عقیده‌شان عمل می‌كنند. در دلش این را حق می‌داند، بسا می‌آید اظهار هم می‌كند ولی در محافل عمومی و جاهای دیگر كه می‌رود نان را به نرخ روز می‌خورد، می‌خواهد زندگی كند. نوعی از مردم این طوری هستند. متأسفانه از صدر اسلام هم این طور بوده، پیامبر 23 سال روی ملت زحمت كشید. غیر از قرآن این همه مواعظ پیامبر اكرم، راهنمایی‌های پیامبر اكرم. (ولی) بعد از پیامبر همه اوضاع عوض شد. در روایات دارد: ارتد الناس بعد رسول الله الا ثلاثه و اربعه. بعد از پیغمبر همه مرتد شدند مگر سه نفر یا چهار نفر و این مضمون نه فقط در روایات ما هست در كتب اهل سنت هم هست. در صحیح بخاری، حدیثی هست. صحیح بخاری كه به نظر اهل سنت اصح كتب آنهاست، پيامبر اكرم(ص) روز قيامت می‌گوید: یا رب، اصیحابی، پروردگارا اصحابم پس كو؟ می‌بیند نیستند، آن اصحاب پیامبر نیستند و جزء اهل بهشت نیستند، بعد خطاب می‌شود یا محمد تو نمی‌دانی «ما احدثوا بعدك» نمی‌دانی بعد از تو چه كارهایی كردند. آنچه ضربه به اسلام زده است این است كه انسان برخلاف عقیده‌اش برای دنیا، برای زندگی دنیا، متاع دنیا، برای مال دنیا، برای ریاست دنیا، برخلاف عقیده‌اش حرف بزند، دورو باشد. اینجا یك چیز می‌گوید جای دیگر چیز دیگری می‌گوید. این مصیبت، مصیبت بزرگی است. لذا در اول سوره خداوند این همه آیات آورده. كافر از اول می‌گوید كافرم و آدم خیالش راحت می‌شود. حسابش را باید تصفیه كرد. اما این منافقینند، چه بكنند، به حسب ظاهر می‌گوید من مسلمانم و بسا در دلش هم باشد، اما جاهای دیگر می‌رود برخلافش را می‌گوید. برای اینكه می‌خواهد نان بخورد.

امام حسین(ع) و مردم كوفه

امام حسین(ع) در كربلا، مردم كوفه امام را خوب می‌شناختند. امیرالمؤمنین مركز خلافتش كوفه بود. مردم كوفه هم امام‌حسن(ع) و امام حسین(ع) و زینب را می‌شناختند. اینها در كوفه بودند، بزرگ شده كوفه بودند. اینها دعوت كردند امام حسین(ع) را 12 هزار نامه نوشتند. اما وقتی دیدند اوضاع جور دیگری است، انگار طرف یزید پول و ریاست و... بیشتر می‌چربد. ابن سعد كه رئیسشان بود می‌گفت:

اترك ملك الری والری منيتی                                                         ام اصبح ماثوما بقتل حسین

می دانست امام حسین(ع) را بكشد گناه دارد. اما ملك ری است دیگر، امام حسین(ع) در كربلا فرمودند: الناس عبیدالدنیا، مردم بنده دنیا هستند. والدین لعق علی السنتهم، دین به زبانشان می‌چرخد. یحوطونهم بمادرت به معایشهم، دور دین می‌گردند تا مادامی كه زندگیشان می‌چرخد و نان توش درمی‌آید. فاذا محصوا بالبلاء قلت دیانون. وقتی پای امتحان آمد و بناست تلخیص شوند دیندار خیلی كم است. تربیتی اگر در دنیا بخواهد مؤثر شود بالاتر از تربیت پیامبر نیست. 23 سال زحمت كشیده پیامبر. اصحاب پیامبر هم خیلی فداكاری كردند. در جنگ‌ها، اما بعد از پیامبر عوضی شدند. جور دیگری شدند، مسیرشان عوض شد. دنیا این است. لذا چون نفاق خیلی ضرر دارد، و ضربه‌ای كه به اسلام زده و می‌زند همین نفاق است، خداوند روی آن تكیه كرده و آیات زیادی راجع به منافقین ذكر كرده است. سعی كنید در زندگی منافق نباشید. برخلاف عقیده‌تان حرف نزنید، برخلاف عقیده‌تان رفتار نكنید كه گناهش خیلی زیاد است.

دوری از یأس و ناامیدی

این دنیا دار امتحان است. همیشه یك اسباب امتحان بوده است. هیچ وقت هم از حق مأیوس نشوید. یكی از گناهان كبیره یأس است. هیچ وقت مأیوس نشوید. پای امتحان همیشه می‌آید ولی آنكه مستقیم است خودش را حفظ می‌كند. اگر تنها هم شدی از میدان در نرو. نترس و وحشت هم نكن. مولا امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید: لاتستوا حشوا فی طریق الهدی لقله اهله، فان الناس قداجتمعوا علی مائده شبعها قصیر وجوعها طویل. (خطبه 192 فیض الاسلام). وحشت نكنید در راه هدایت برای اینكه اهلش كم است. در یك خیابانی اگر كسی برود در سرتاسر خیابان كسی نباشد، آدم تنها بیفتد، می‌ترسد، اگر یكی دو نفر آنجا باشند باز آدم نمی‌ترسد. معلوم می‌شود راه حق آنقدر خالی است و خلوت كه جای وحشت و ترس است. علی(ع) می‌فرماید: وحشت نكنید. چون نوع مردم نیستند دنبال آن. مرد خدا هیچ وقت مأیوس نمی‌شود، كارش را، وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. دلش محكم است، ولو تك و تنها باشد.

یك نفر مؤمن مساوی یك امت است

ابراهیم خلیل الله در مقابل نمرود و نمرودیان و حتی پدرخوانده خودش ایستاد، قران در حقش می‌گوید: «ان ابراهیم كان امه قانتا» ابراهیم به تنهایی خودش یك امت بود.» نمرود با آن همه عظمتش وحشت كرد كه هیزم بیاورید هیمه بیاورید و... عظمت روحی ابراهیم را می‌دانستند. از این تنها می‌ترسیدند،.

حدیثی در وسایل هست كه پیامبر اكرم(ص) فرمود: المؤمن وحده جماعه. مؤمن به تنهایی خودش یك جمعیت است. پس مؤمن باشید. به وظیفه‌تان عمل كنید. به تنهایی هم یك جمعیت باشید. البته اصل حدیث را بگویم كه برادران به آن عمل كنند. دارد كه یكی از كسانی كه در اطاف مدینه با زن و بچه‌اش در چادر زندگی می‌كردند، گوسفند و... داشتند، به پیامبر گفت: یا رسول الله من بسا موفق نمی‌شوم بیایم مدینه به نماز جماعت شما، نماز جمعت اینقدر اهمیت دارد. می‌شود من همانجا بایستم و نماز بخوانم. (معلوم می‌شود آدمی بود كه نوكرش و زن و بچه‌اش قبولش داشتند) و آن چوپان‌ها و زن و پسرم به من اقتدا كنند؟ این هم ثواب جماعت دارد؟ پیامبر فرمود: بله. بعد گفت: یا رسول الله حالا چوپان‌ها هم دنبال گوسفند هستند. من و زن و بچه‌هایم در خانه هستیم، می‌شود بایستم جلوی آنها و آنها به من اقتدا كنند؟ این هم ثواب جماعت دارد؟ پیامبر فرمود: بله. بعد گفت: حالا بچه‌هایم رفتند هر كدام كاری دارند، من هستم و زنم. من جلو بایستم زنم به من اقتدا كند؟ همین هم جماعت است؟ فرمود: بله. عرض كرد: یا رسول الله یك وقت زنم هم كار دارد. رفته گاوها را بدوشد، یا آش بپزد، حالا من تنهایی می‌ایستم، حالا چه كنم؟ اینجا پیامبر فرمود: لمؤمن وحده جماعه. مؤمن به تنهایی یك جمعیت است. همین كه دلت می‌خواهد كه یك جماعتی باشی، جزو جماعت حق باشی، حامی حق باشی، شوكت اسلام را حفظ كنی، ولو تنها هم افتاده‌ای، خودت یك ملتی. ابراهیم خودش یك امت است. المؤمن وحده جماعه.

غرض این است كه قران با همه عظمتش خدا می‌فرماید: (فقط) یك دسته از قرآن استفاده می‌كنند. مردم سه دسته‌اند. استفاده‌‌كنندگان از قران یك دسته خاص هستند. آنهایی كه «اهل تقوا و ایمان» هستند. كه آنها هم كمند. به فرمایش امام حسین(ع) كمند. اما دسته دوم كه «كفار»ند و دسته سوم كه «منافقین» هستند، نه. استفاده نمی‌كنند گاهی هم ممكن است استفاده عوضی بكنند.

والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته.

انشاءالله همه‌تان موفق باشید.

 

راه مجاهد شماره 68

سخنان آیت‌الله العظمی منتظری به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی افغانستان

درس خارج فقه 7/2/1371

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

از مسائلی كه این روزها تا اندازه‌ای خوشحال كننده است، مسأله پیروزی برادرانمان در افغانستان می‌باشد. بالاخره بعد از سیزده سال مبارزه و پشتكار و شهید دادن و چهار پنج میلیون آواره، فعالیت و جهادشان بحمدالله به پیروزی رسید و حكومت ماركسیستی، كمونیستی افغانستان سقوط كرد. ما ضمن اینكه، این پیروزی را به همه برادران و خواهران افغانی و به علما و فضلای افغانستان و به همه مسلمین جهان تبریك عرض می‌كنیم، تذكر می‌دهیم به برادران كه خیال نكنند دیگر كار تمام شده، البته خیلی فعالیت كردند و شهید زیاد دادند. بیش از یك میلیون شهید دادند. افغانی‌ها انصافاً پشتكارشان در مبارزات و جنگ‌ها كه داشته‌اند قابل تقدیر است ولی خیال نكنند كه كار تمام شده است. تازه اول كار است، و بایستی مواظب باشند كه هدف حكومت‌كردن نيست. حكومت بايستي وسیله باشد نه هدف. این گروه‌هایی كه مبارزه می‌كردند، اینها همه به اسم اسلام فعالیت می‌كردند. این همه شهدا برای اسلام شهید شدند. بایستی كه حكومت را وسیله‌ای برای حفظ ارزش‌های اسلامی و مقررات اسلام و دستورات اسلام قرار بدهند.

در كارهایشان سیره پیامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) را الگو و نمونه قرار بدهند. غرضشان پیاده شدن اسلام باشد، خدمت به مردم باشد، حالا كه پیروز شده‌اند نخواهند خدای ناكرده از مردم انتقام بگیرند.

ما وقتی كه می‌بینیم پیامبر اكرم(ص) در فتح مكه (با اینكه مكه كانون مخالفت با پیغمبر اكرم بود جنگ‌های مهمی علیه پیغمبر اكرم(ص) به راه انداختند. ابوسفیان و صفوان ابن امیه و همین سران مكه بودند كه این جنگ‌ها را به راه انداختند و این همه مسلمان‌ها شهید شدند)، وقتی كه پیغمبر اكرم مكه را فتح كرد، می‌شد حساب همه اینها را برسد. اما پیغمبر كه نمی‌خواست انتقام بگیرد. پیغمبر اكرم(ص) فرمود: «ما تظنون انی فاعل بكم» به نظر شما من با شما چه بكنم گفتند: «اخ كریم و ابن اخ كریم» شما مرد بزرگواری هستید. فرمود: اذهبو فانتم الطلقا» همه شما آزادید. و ابوسفیان كه سردسته آن كفار و مشركین بود پیغمبر اكرم خانه او را خانه امن قرار داد. نخواست خونریزی بكند. نخواست جنگ و ستیز زیاد بكند. در آن جنگ حنین با اینكه آن مالك بن عوف سی هزار نیرو علیه پیغمبر اكرم جمع كرد و گفت: مردم مكه بی‌عرضگی كرده بودند و ما به حساب محمد می‌رسیم. یك چنین جسارت‌هایی داشت. معذالك وقتی كه پیغمبر اكرم پیروز شد سراغ گرفت، «مالك كجا است». گفتند فرار كرده به طائف. فرمود: به او بگویید اگر بیاید و تسلیم شود، خودش را آزاد و هم اهلش و مالش را به او تحویل می‌دهم و هم صد تا شتر اضافه به او می‌دهم. خیلی عجیب است! و بعد در اثر اینكه مالك اطمینان داشت كه پیغمبر اكرم امین است و هرچه بگوید راست است، دروغ نمی‌گوید (مثل كارهایی كه سیاستمداران دنیا امروز وعده می‌دهند به افراد و تخلف می‌كنند، نبوده) پیغمبر كارهایش سیاسی و دروغی نبوده است. سياست بوده، اما سياست واقعي بوده است. مالك به محض اینكه خبر به او رسید، آمد در جعرانه خودش را معرفی كرد و پیغمبر اكرم هم به این وعده عمل كرد و بعد یكی از مبارزین اسلام كه در جنگ شامات و غیره خیلی فعالیت داشت همین مالك بود.

این گروه‌هایی كه حالا پیروز شده‌اند از مردم افغانستان یا از گروه‌های دیگر نخواهند انتقامجویی كنند و توجه داشته باشند كه این پیروزی مربوط به یك گروه خاص و یا اشخاص خاصی نیست. كشور افغانستان از طبقات مختلف، از زبان‌ها، نژادها و مذهب‌های مختلف تشكیل شده، هم شیعه دارد هم سنی. همه اینها یك واقعیتي هست كه در افغانستان وجود دارد. یك گروه خاص یا یك قشر خاص نخواهند این پیروزی را اختصاص به خودشان بدهند و حقوق دیگران را زیر پا بگذارند. همه گروه‌ها شهید دادند. همه فعالیت كردند و به واسطه فعالیت همه بود كه این پیروزی پیدا شد. اگر چنانچه بعضی از گروه‌ها بخواهند به دیگران زور بگویند و قیم دیگران بشوند و خیال كنند دیگران باید مطیع اینها باشند این خودش بزرگترین ظلم است. بایستی تمام این گروه‌هایی كه در نهضت افغانستان شریك بودند و فعالیت داشته‌اند مورد مشورت قرار بگیرند و به آنها بها داده شود.

اداره كردن یك كشور از جنگ و پیروزی خیلی مهمتر است و نیرو خیلی لازم دارد و از كسانی كه كارآزموده‌اند و سیزده سال مبارزه كرده‌اند، برای اداره كشور بهتر می‌شود استفاده كرد. این خود محوری و انحصارطلبی و خودبینی كه ما انسان‌ها متأسفانه گرفتارش هستیم. اخلاق بدی است و خلاصه مواظب باشند ظلم نكنند كه «الملك یبقی مع الكفر و لا یبقی مع الظلم.»

مگر این حكومت‌ها چقدر دوام و بقا دارد. این همه حكومت‌های مقتدر در عالم بوده است كه همه از بین رفتند و ساقط شدند. اگر كار نیك كردند اسمشان در تاریخ به خوبی ثبت شده و هم در قیامت ما جورند. اگر ظلم و تعدی كردند هم در تاریخ نامشان به ننگ و نفرین ذكر می‌شود و هم در قیامت باید پاسخگو باشند.

خلاصه شما كه بر این كشور مسلط شده‌اید نكند خدای نكرده كاری بكنید كه مردم و ملت بگویند صد رحمت به آنها كه كمونیست بودند. چهره اسلام را كریه نكنید به اسم اسلام. شما گروه‌ها كه روی كار آمده‌اید بایستی اخلاق اسلام، دستورات اسلام، عفو اسلام، گذشت اسلام و آن سعه صدر اسلام را مد نظر داشته باشید، و برای اداره كشور هم اعتماد به نفس داشته باشید، چشم به این دولت و آن دولت و این حكومت‌ها و... نداشته باشید. ممكن است كه همه كشورها یك طمعی داشته باشند و بیایند سراغ شما و وعده‌هایی بدهند. آن روزها می‌گفتند سلام بی‌طمع نیست. خودتان اعتماد به نفس داشته باشید، با هم متحد و هماهنگ باشید. اگر گروه‌ها از شیعه، سنی، پشتو و ازبك و... متحد و هماهنگ شدند افغانستان كه زمینه كشاورزیش خیلی خوب است و گاز و منابع زیاد دارد، می‌توانند در آینده كشورشان را با اعتماد به نفس انشاءالله اداره كنند، و مواظب هم باشید مغرور نشوید كه غرور انسان را شكست می‌دهد.

خداوند انشاءالله دل‌های برادران و خواهران افغانی را با همدیگر متحد و هماهنگ بكند و خدا به آنها توفیق بدهد بتوانند كشور خودشان را مطابق موازین اسلام خوب بسازند و حقوق همه افراد و طبقات را انشاءالله مراعات بكنند.

خداوند انشاءالله شهدایشان را هم با شهدای صدر اسلام محشور كند.

خداوند انشاءالله فرجی هم برای سایر مسلمان‌هایی كه در كشورهای دیگر گرفتار كفار و اجانب هستند، مسلمان‌های فلسطین، الجزایر، كشمیر و برمه (میانمار) این مسلمان‌های میانمار خیلی وضع بدی دارند، دویست سیصدهزار مسلمان در بنگلادش آواره شده‌اند. خود بنگلادش یك كشور فقیری است آن وقت این بیچاره‌ها آنجا آواره شده‌اند. چقدر ظلم و تعدی به آنها شده است. روزنامه‌ها می‌نویسند در این چادرها هر روز یك عده‌ای از گرسنگی، از تشنگی، از بی‌دارویی تلف می‌شوند و این سازمان‌های حقوقی دنیا هم این جور جاها برای مسلمان‌ها ساكتند، اما اگر یك اسرائیلی یك جوری بشود معركه می‌گیرند و حقوق بشر و سازمان ملل و همه برایش روضه‌خوانی می‌كنند. اما مسلمان‌های ضعیف مثلاً این همه مسلمان‌های فلسطین چقدر هر روزه از آنها شهید و مجروح می‌شوند، مسلمان‌های میانمار، كشمیر و جاهای دیگر ولی معذالك این سازمان‌های بین‌المللی آنجور كه باید از اینها حمایت نمی‌كنند.

 

پاسخ به خوانندگان

(چرا آیت‌الله العظمی منتظری...؟!)

برادری كه خود را از اعضای حزب الله تهران معرفی كرده و جزوه‌ای هم به نام «درس‌هایی از رمضان» برایمان فرستاده‌اند، می‌گویند:

«آقای منتظری را امام كنار گذاشتند. چرا شما دوباره ایشان را مطرح می‌كنید؟ امام در نامه 6/1 خود عدالت ایشان را رد كرده‌اند. بنابراین معنی ندارد كه شما از ایشان دفاع می‌كنید. آیا می‌خواهید ایشان را در برابر آیت‌الله خامنه‌ای علم كنید؟ چه قصدی دارید؟ از خط امام حرف می‌زنید ولی عملاً این كارتان خلاف خط امام است. حضرت امام در نامه خودشان به ایشان گفته‌اند كه در سیاست دخالت نكنید. چرا شما مطالب سیاسی ایشان را در نشریه‌تان چاپ می‌كنید...؟»

*

اولاً این سؤال چند بار به‌صورت‌های مختلف مطرح شده كه در شماره‌های گذشته (59- 61 – 64 – 65) در این باب توضیحاتی عرض كرده‌ایم. به نظر می‌رسد كه شما مطالعه نفرموده‌اید. پس از مطالعه آنها و توضیحات این شماره، اگر حرف ما قانع‌كننده نبود یا قابل تخطئه بود، با كمال میل حاضر به شنیدن و منعكس كردن دلایل شما هستیم.

ما و شما گرچه ممكن است بر سر مسائلی اختلاف نظر داشته باشیم كه طبیعی است، اما هر دو معتقد به امامانی هستیم كه می‌گفتند: «نحن ابناء الدیل» «ما فرزندان دلیل و برهانیم». می‌بینیم به پیامبر(ص) امر می‌شود كه به مشركین بگوید «هاتوا برهانكم» برهان و دلیلتان را بیاورید، تا چه رسد به مسلمانان و هم مسلكان.

مطلب شما چند قسمت دارد:

1- امام(ره) آیت‌الله العظمی منتظری را كنار گذاشتند، بنابراین ایشان نباید مطرح شوند.

2-عدالت ایشان را رد كرده‌اند.

3- امام گفته‌اند ایشان نباید در سیاست دخالت كنند.

4- علم كردن آیت‌الله العظمی منتظری در برابر آیت‌الله خامنه‌ای.

5- استناد به نامه 6/1

 

كنارگذاشتن

در مورد كنارگذاشتن آیت‌الله العظمی منتظری توسط امام، باید توجه كرد كه امام(ره) ایشان را از صحنه روزگار و حیات این جهان كه كنار نزدند. همه می‌دانند كه آیت‌الله العظمی منتظری طی نامه‌ای استعفای خود را از قائم مقامی رهبری به امام اعلام كردند، و امام خمینی(ره) هم نامه‌ای در تاریخ 8/1/68 استعفای ایشان را پذیرفتند. در آن نامه خطاب به آیت‌الله العظمی منتظری می‌نویسند:

«از اینكه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام كرده‌اید. پس از قبول صمیمانه از شما تشكر می‌نمایم.»

بنابراین مشاهده می‌كنید مسأله كنارگذاشتن مطرح نبوده است.

حتی عبارت بالاتر نامه چنین می‌رساند كه یك نوع توافق و مصلحت‌اندیشی بین امام و آیت‌الله العظمی منتظری بوده است. می‌خوانیم:

«... هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فكر می‌كردیم.»

اصولاً اگر آیت‌الله العظمی منتظری خودشان استعفا نمی‌كردند، روال امام(ره) با وجود اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه بر این نبود كه چنین اقدامی انجام دهند. چرا كه این اقدام از طرف امام(ره) یعنی بركناری آیت‌الله العظمی منتظری كه منتخب خبرگان بودند یك عمل غیرقانونی محسوب می‌شد. امام خمینی(ره) در نامه 8/1 خودشان این مطلب را چنین توضیح داده‌اند:

«... در این زمینه هر دو مثل هم فكر می‌كردیم. ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمی‌خواستم در محدوده قانونی آنها دخالت كنم. از اینكه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام كرده‌اید...»

در ضمن ملاحظه می‌شود كه امام(ره) در آخرین اثر خودشان، با وجود اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، خود را ملزم دانسته‌اند كه در چارچوب قانون عمل كنند.

گذشته از این، وقتی كسی از مقام رسمی و دولتی خود استعفا می‌دهد، آیا دیگر حق حیات و نفس كشیدن، حرف زدن، نویسندگی، تدریس، زندگی كردن و عبادت كردن و... هم ندارد؟ آیا شخصیت هركس تا روز قبل از استعفا محترم است و پس از آن دیگر هیچ شخصیتی ندارد؟

این طور كه شما عنوان می‌كنید، باید حكم كرد كه آیت‌الله موسوی اردبیلی و حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها كه از شورای عالی قضائی استعفا كردند و آیت‌الله خامنه‌ای هم استعفای آنها را پذیرفتند، دیگر حق ندارند حرف بزنند، درس بدهند، خطبه بخوانند. و كسی حق ندارد از آنها اسم ببرد. حال آنكه می‌بینید چنین نیست.

یا بسیاری دیگر از كسانی كه در زمان امام(ره) از پست‌های خود استعفا كردند یا با حكم امام از آن مسئولیت كنار گذاشته شدند، دیگر نباید اسمی از آنها برده شود!

توصیه امام خمینی(ره) در مورد آیت‌الله العظمی منتظری

در همین نامه 8/1/68 امام كه آخرین و مستندترین اظهارنظر ایشان قبل از رحلتشان است، خطاب به آیت‌الله العظمی منتظری می‌خوانیم:

«من صلاح شما و انقلاب را در این می‌بینم كه شما فقیهی باشید كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند.»

در پایان نامه:

«جنابعالی انشاءالله با درس و بحث خود، حوزه و نظام را گرمی بخشید.»

حال از شما می‌خواهيم و جداً  فكر كنید: آیا این توصیه امام با برخورد شما مطابقت دارد؟

اگر امام ایشان را عادل نمی‌دانستند و... چطور راضی می‌شوند و حتی توصیه می‌كنند كه «مردم»، «نظام» و «حوزه علمیه» از نظریات فقهی ایشان استفاده كنند؟ طبعاً آنها هم منحرف می‌شوند!!

حال اگر ما و یا امثال ما، به این توصیه امام عمل كردیم و گوشه‌ای از نظریات فقهی ایشان را برای استفاده «مردم»، «حوزه» و «نظام» درج كردیم، شما كه مدعی پیروی از خط امام هستید، نه تنها می‌بایست ما را تشویق نمایید، بلكه به مطبوعات و روزنامه‌هایی كه در این زمینه مهر سكوت بر لب زده‌اند اعتراض كنید.

در روزنامه‌هاي كیهان، اطلاعات، رسالت، سلام، ابرار و جمهوری اسلامی و... نظریات بسیاری از تحلیلگران، اندیشمندان و دانشمندان داخلی و خارجی چاپ و منتشر می‌شود كه برخی هیچ گونه تعهدی به اسلام و انقلاب ندارند. كه البته برای مردم، چه بسا از جهاتی مفید باشد، اما چگونه یك كلمه از نظریات فقیهی كه امام توصیه می‌كنند كه نظام و مردم و حوزه از ایشان استفاده كنند، ذكر نمی‌كنند؟

در حالی كه در همین نامه 8/1، امام راجع به آیت‌الله العظمی منتظری می‌نویسد:

«همه می‌دانند كه شما حاصل عمر من بوده‌اید و من به شما شدیداً علاقه‌مندم.»

فقهایی كه با مولوی، ارشادی كردن مواضع امام شانه از تبعیت خالی می‌كردند، نظریاتشان در مطبوعات منعكس می‌شود آنهایی كه فقه‌شان با فقه حكومتی و ولایت فقیه مباینت دارد، مورد تمجید و تبلیغ قرار می‌گیرند و شما هیچ اعتراضی ندارید، ولی اگر نظریات فقیهی كه به قول خود امام چكیده آموزش‌ها و تعالیم امام است مطرح می‌شود، فریاد «وا دینا وا اسلاما» بلند می‌شود، قضیه چیست؟ نكند احساسات پاك شما دست‌خوش بعضی خط و خطوط قرار گیرد كه مصالح انقلاب و اسلام را بر منافع شخصی و گروهی خود مقدم نمی‌دانند؟

در سیاست دخالت نكند!!

می گویید آیت‌الله العظمی منتظری در سیاست نباید دخالت كند.

اگر منظور از دخالت در سیاست این است كه ایشان از موضع رهبری مملكت در امور سیاسی و كشور دخالت كنند و امر و نهی كنند، خود آیت‌الله العظمی منتظری هم چنین ادعای ندارند.

اما اگر منظور این است كه با ظلم و ظالم مبارزه نكنند، موضع‌گیری سیاسی نداشته باشند، با توطئه‌های امریكا و اسرائیل كاری نداشته باشند و...، انتظار بسیار عجیب و غیرمعقولی است. مثل این است كه شما به كسی حكم كنید كه تو از فردا نباید مسلمان باشی، حق نداری خدا را بپرستی.

مگر نشنیده‌اید: «من سمع رجلا ینادی یاللمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم.» (كسی كه ندای مردی را بشنود كه او از مسلمین كمك می‌طلبد، ولی او را اجابت نكند، مسلمان نیست)

یا روایت: «من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس منهم.» (كسی كه روزی بگذراند و به امور مسلمین اهتمام نورزد، از آنها نیست.)

نه تنها در مورد آیت‌الله العظمی منتظری كه مسئولیت بیشتری دارند، بلكه در حق احدی از مسلمانان نیز شما چنین حكمی نمی‌توانید بكنید كه با ظلم مبارزه نكن، در سیاست داخلت نكن. با امریكا و اسرائیل و... كاری نداشته باش. به ندای مردم فلسطین، الجزایر، كشمیر، عربستان و... توجه نكن، سكوت اختیار كن...

بگذریم كه اگر ایشان سكوت هم می‌كرد، برخی می‌گفتند چرا سكوت كرده است و معلوم است كه عدالت ندارد.

كتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره) و پیام‌های ایشان در زمان شاه و بعد از انقلاب همه مملو است از اینكه دین از سیاست جدا نیست. ایشان به كرات گفته‌اند كه این توطئه است كه می‌گویند در سیاست دخالت نكنید.

نظریه «ولایت فقیه» اساسش همین است كه فقها نسبت به همه امور مسلمین مسئولیت دارند نه فقط امور فردی و عبادی، و گفتن اینكه فقیه نباید در سیاست دخالت كند، و نسبت به سرنوشت مسلمین و توطئه دشمنان اسلام بی‌تفاوت باشد، خود مباین اصل ولایت فقیه است. چگونه چنین مطلبی را به راحتی به امام خمینی(ره) نسبت می‌دهید؟

از همه اینها گذشته، از نظر اسلام مبارزه با ظلم یك امر فطری و توحیدی است. دفاع از كیان اسلام و مسلمین در برابر ظالمین مربوط به اصل ایمان مسلمان است، لذا طبق نظر خود امام خمینی(ره) در رساله عملیه‌شان، دفاع و مبارزه با ظلم، فتوا بردار نبوده و احتیاجی به اجازه حاكم شرع ندارد.

اگر فقیهی چنین حكم كلی بدهد كه در سیاست دخالت نكنید، با ظلم مبارزه نكنید، خلاف اصول حكم داده است و مشروعیت خود را زیر سؤال می‌برد.

حتی در كتاب رنجنامه حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی گرچه دلیلی ارائه نمی‌دهند، ولی از آیت‌الله العظمی منتظری می‌خواهند كه تا دو سال در مسائل سیاسی جاری دخالت نكنند كه به نظر می‌رسد منظورشان مسائل نظام باشد. اما ایشان هم چنین امری را به‌طور موقتی و محدود توصیه كردند.

لذا توصیه می‌كنیم، برادر ما به جای پرداختن به شایعات قدری در كتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره) و رساله عملیه ایشان باب دفاع و پیام‌های ایشان به خصوص پیام‌های آخرینشان مثل پیام حج 66 و 67 و سری مقالات مستند «فقه امام خمینی» در 13 شماره راه مجاهد غور و تفحص كنند و چنین نسبت‌هایی را هم به ایشان روا ندارند.

برای نمونه چند عبارت از صدها مورد در كتاب «ولایت فقیه» مرحوم امام خمینی(ره) را می‌آوریم. تأمل فرمایید. «اینكه علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نكنند، استعمارگران گفته و شایع كرده‌اند. این را بی‌دین‌ها می‌گویند. مگر زمان پیغمبر اكرم(ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده‌ای روحانی بودند و عده‌ای دیگر سیاستمدار و زمامدار؟»(ص23)

«... مؤسسات تبلیغاتی استعماری وسوسه كرده‌اند كه «دین از سیاست جداست» روحانیت نباید در هیچ امر اجتماعی دخالت كند. فقها وظیفه ندارند بر سرنوشت خود و ملت اسلام نظارت كنند.»(ص195)

«اگر كسی احكام را آن طور كه خدا راضی نیست تفسیر كرد، بدعتی در اسلام گذاشت. به اسم اینكه عدل اسلامی چنین اقتضا می‌كند، احكام خلاف اسلام را اجرا كرد. بر علما واجب است كه اظهار مخالفت كنند... هرگاه اظهار مخالفت نكنند، مورد لعن خدا قرار می‌گیرند و این از آیه شریفه پیداست...»(ص157)

«علمای دینی جامعه اسلامی هم اگر در برابر رویه و سیاست ستمكاران ساكت بنشینند، مورد نكوهش و تقبیح خدا قرار می‌گیرند. این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست، نسل‌های گذشته و آینده در این حكم یكسانند.»(ص155)

اختلاف نظر امام و آیت‌الله العظمی منتظری

البته همه می‌دانیم كه آیت‌الله العظمی منتظری در برخی موارد، نظر اجتهادیشان با نظر امام خمینی(ره) تفاوت داشته است. یا در برخی مسائل سیاسی، مواضع و راه حل‌هایی غیر از عملكردهای جاری داشتند. مثلاً در زمینه سیستم اقتصادی، اتكا به درآمد نفت و خودكفایی، شیوه‌های جاری در جنگ، مسأله زندان‌ها و غیره. در بعضی مسائل هم امام، مسئولین و حتی شورای نگهبان را به نظر فقهی ایشان ارجاع می‌دادند. این اختلاف نظر طبیعی بود و چه بسا موجب بهتر انجام شدن كارها می‌گردید. برخی ممكن است وجود اختلاف نظر بین ایشان و امام را دلیل بر این بگیرند كه ایشان نباید در سیاست دخالت كنند. آیا مگر می‌شود هر كس را كه نظری مستقل ولو مخالف داشت، كنار گذاشت؟ كمااینكه اكثر مسئولین فعلی در زمان حیات امام(ره) در برخی زمینه‌ها با مواضع امام اختلاف داشتند.

مثلاً آیت‌الله خزعلی در مورد انجمن حجتیه، حدود مالكیت بند «ج»، قانون كار، توهین كردن به افراد، دولت مهندس موسوی و... با امام اختلاف داشتند.

آیت‌الله آذری قمی و اعضای جامعه مدرسین نیز همین طور. حتی آیت‌الله خامنه‌ای هم در مواردی من‌جمله حدود اختیارات حكومت اسلامی و ولایت فقیه با امام اختلاف نظر داشتند كه این مسأله به خطبه‌های نماز جمعه و رادیو و تلویزیون هم كشیده شد و... اما این اختلاف دلیل بر این نمی‌شود كه بگوییم آیت‌الله خامنه‌ای یا دیگران حق دخالت در امور سیاسی را ندارند.

حكایت كاسه از‌اش داغ‌تر شده است.

چرا كه امام خمینی(ره) خودشان وجود اختلاف نظر بین اندیشمندان اسلامی را امری طبیعی و مفید می‌دانند. امام(ره) در تاریخ 10/8/67 در پاسخ به نامه حجت‌الاسلام انصاری می‌نویسد:

«كتاب‌های فقهای بزرگ اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه‌ها و برداشت‌ها در زمینه‌های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عبادی و...

امروز با كمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرف‌های فقها و صاحبنظران در رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها كشیده شده است، چرا كه نیاز علمی به این بحث‌ها و مسائل است. مثلاً در مسأله مالكیت و محدوده آن،... در تجارت داخلی و خارجی و... در موسیقی تئاتر و سینما و... در برخورد با كفر و شرك و التقاط و بلوك تابع كفر و شرك و مهمتر از همه اینها ترسیم و تعیین حاكمیت ولایت فقیه و حكومت و جامعه...

لذا در حكومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبعیت انقلاب و نظام همواره اقتضا می‌كند كه نظرات اجتهادی فقهی در زمینه‌های مختلف ولو مخالف با یكدیگر آزادانه عرضه شود و كسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد.

امام در مورد آیت‌الله العظمی منتظری هم با علم به نظریات ایشان در نامه 8/1 می‌گویند كه از نظرات شما، نظام حوزه و مردم استفاده كنند.

با این وصف چگونه عده‌ای امروز به ادعای پیروی از خط امام، مخالف نص مستند امام، فتوا می‌دهند كه آیت‌الله العظمی منتظری حق دخالت در امور سیاسی و اجتماعی را ندارد؟ و اگر نظریات ایشان در جایی مطرح شود، فریاد وا اماما و وا اسلاما بلند می‌كنند؟

علم كردن ایشان در برابر آیت‌الله خامنه‌ای

و اما در مورد این نكته كه گفته‌اید ما آیت‌الله العظمی منتظری را در برابر آیت‌الله خامنه‌ای علم كرده‌ایم.

اولاً – جالب توجه است كه آیت‌الله العظمی منتظری خودشان انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای را به رهبری تبریك گفتند.

ثانیاً – در نامه 7/1 خودشان به امام خمینی می‌نویسد:

«راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبری، خود من از اول جداً مخالف بودم.»

«از همه برادران و خواهران عزیز و علاقه‌مند تقاضا می‌كنم، مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبری و خبرگان محترم به بهانه حمایت از من كاری انجام دهند.»

«از حضرتعالی تقاضا می‌كنم به مجلس خبرگان دستور دهید، مصلحت آینده اسلام و انقلاب و كشور را قاطعانه در نظر بگیرند...»

عملاً هم نشان داده‌اند كه تمایلی به مطرح كردن خودشان ندارند.

ثالثاً – اصولاً چرا شما این دو شخصیت را در برابر هم قرار می‌دهید؟ آیت‌الله العظمی منتظری تنها مرجع و فقیهی هستند كه به‌طور پی‌گیر در مورد مسأله ولایت فقیه كار فقهی و علمی تفصیلی كرده‌اند. درواقع پایه‌های فقهی و ایدئولوژیك ولایت فقیه را بعد از امام، ایشان در حوزه تثبیت كرده‌اند. بحث‌های استدلالی ایشان در مقابل افكار مخالف فقه حكومتی و ولایت فقیه در حوزه‌های علمیه، سنگری محكم به وجود آورده است.

از طرف دیگر آیت‌الله خامنه‌ای نیز سال‌ها روی قرآن و تاریخ اسلام كار علمی كرده‌اند، در جریان مبارزات قبل از انقلاب در راه بیداری جوان‌ها و مردم تلاش كرده‌اند. در حقیقت هر دو شخصیت در یك راستا گام برداشته‌اند.

تضعیف هریك به ضرر دیگری هم هست. كسانی كه به اسم آیت‌الله خامنه‌ای به تضعیف و حذف آیت‌الله العظمی منتظری همت می‌گمارند، درواقع به تخریب پایه‌های ایدئولوژیك حكومت اسلامی در حوزه‌ها همت گماشته‌اند و تیشه به ریشه این درخت می‌زنند. به نظر ما این اشخاص دانسته یا ندانسته به هر دو شخصیت ضربه می‌زنند و خط فقه فردی و غیرحكومتی و حجتیه را در حوزه‌ها و مملكت تعمیم می‌دهند.

چرا طرح نظریات آیت‌الله العظمی منتظری را به مسأله رهبری ربط می‌دهید؟ مگر هر كس اظهار نظر می‌كند فقط با انگیزه رهبری و رهبری‌طلبی است؟

اگر طبق توصیه 8/1 امام كسی عمل كند چرا فوراً او را متهم می‌كنید؟

نامه 6/1 امام خمینی(ره)

آیت‌الله العظمی منتظری در نامه 7/1 خود به امام(ره) به نامه 6/1 اشاره می‌كنند و می‌گویند:

«پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه 6/1/68 واصل شد. ضمن تشكر از ارشادات و راهنمایی‌های حضرتعالی به عرض می‌رساند...»

از اینجا چنین برمی‌آید كه امام در آن نامه، راهنمایی‌ها و ارشاداتی كه به نظرشان می‌رسیده، محرمانه برای آیت‌الله العظمی منتظری نوشته‌اند. درباره متن این نامه شایعات فراوانی در جامعه وجود دارد.

ما از بیت امام، از حجت‌الاسلام انصاری، تلفنی سؤال كردیم. ایشان در جواب گفتند كه هركس ادعا كند نامه 6/1 را در دست دارد، ادعای درستی نیست.

شما اگر نامه مستندی دارید برای ما بفرستید، چنانچه مستند بود و حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی بر آن صحه گذاشتند، به آن استناد و منعكس خواهیم كرد.

اما شایعاتی كه پخش شده، به نظر می‌رسد در این جهت است كه شخصیت امام(ره) را زیر سؤال ببرند. یعنی مطالبی را به نامه 6/1 ایشان به آیت‌الله العظمی منتظری نسبت می‌دهند كه با متن نامه 8/1 كاملاً متناقض است، تا در مجموع چنین القا كنند كه تصمیمات امام بدون رویه و مقطعی بوده و قضاوت‌هایشان در مورد افراد مبنایی نداشته و تحت تأثیر محیط و جناح‌ها بوده است.

به هر حال، امیدواریم رفتارمان طوری باشد كه با دست خودمان تیشه به ریشه خودمان نزنیم. خیر و صلاح انقلاب را بر مصالح مقطعی فردی یا گروهی‌مان ترجیح دهیم.

از تمام اینها گذشته، فرض كنیم آیت‌الله العظمی منتظری هیچ سابقه فقاهت و تدریس و امید امام و امت بودن و... نداشته باشند. آیا ایشان پدر شهید محمد نیستند؟ كه امام خمینی در وصف ایشان گفتند: «او فرزند اسلام و قرآن بود.»

آیا ایشان پدر بزرگ شهید یاسر نمی‌باشند؟ و آیا خانواده شهدا احترام ندارند؟

آیا ایشان پدر جانبارزی نیستند كه یك چشم خود را در جبهه‌ها تقدیم خدا كرده است؟

آیا ایشان تنها مرجعی نیستند كه زیر شكنجه و شلاق ساواك مقاومت كردند؟ تنها بر اثر یكی از ضرباتی كه بازجو به گوش ایشان زد، چند هفت چرك و خون از گوششان می‌آمد.

آیا یك زندانی سیاسی كه مقاومت‌هایش مبنای پیروزی انقلاب بوده، حداقل قابل احترام نیست؟

آیا ایشان یك نویسنده توانایی نیستند كه كتابشان سال گذشته به عنوان بهترین كتاب فقهی سال شناخته شده و از طرف نظام جمهوری اسلامی جایزه گرفت؟

و آیا از نظر شما در حد یك نویسنده هم قابل احترام نیستند؟ و حق اظهار نظر ندارند؟

در مطبوعات بسیاری از كتاب‌های بی‌مایه را معرفی می‌كنند. حال اگر كتاب ایشان كه فقاهتشان مورد تأیید امام هم بوده است مورد بررسی و معرفی قرار گیرد، جرم است؟

تعجب‌آور است كه آیت‌الله العظمی گلپایگانی در شب قبل از انتخابات چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی از طریق صدا و سیما، مردم را به رأی دادن تشویق می‌كنند به شرطی كه همه چیز به احكام اولیه برگردد.

آیت‌الله گلپایگانی تلویحاً بسیاری از احكام و تصمیمات گذشته را هم غیرشرعی دانستند. تعجب اینجاست كه شما و هیچ یك از مسئولین، حساسیتی نشان ندادید تنها آیت‌الله صانعی در روز انتخابات گفتند: احكام مجلس سوم، همه اسلامی و شرعی بوده است.

ولی آیت‌الله العظمی منتظری كه عمری در فقه حكومتی كار كرده‌اند و ولایت فقیه را اصلی بالاتر از همه واجبات دانسته و نه فقط مستحب، حق اظهارنظر ساده هم نداشته باشند؟

عدم تبیین از قضیه آیت‌الله منتظری

مرحوم امام خمینی(ره) بارها اعلام كردند: انقلاب ما اسلامی و مردمی است و با كودتاهای مترقی دیگر كشورها فرق دارد. انقلاب ما ابعاد مردمی دارد و نمی‌توان آن را با كودتای نظامی از بین برد. ایشان اكثراً برای مردم رشدها و توطئه‌ها را تحلیل می‌كردند و می‌شكافتند و به همین دلیل مردم ایشان را به «امام امت» ملقب ساختند. چراكه یك ركن كارشان امت بود. زیرا بدون امت نمی‌توانستند با توطئه‌ها مبارزه كنند.

ولی مردم در مورد استعفای آیت‌الله العظمی منتظری و حوادث بعدی تبیین نداشتند. مجلس شورای اسلامی علی‌رغم طومارهایی كه همیشه می‌داد، در این قضیه ساكت ماند. شورای نگهبان و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین هم سكوت كردند. در خطبه‌های نماز جمعه هم كه توسط آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله موسوي اردبيلي و حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجانی و... توضیح داده نشد. در حالی كه آیت‌الله العظمی منتظری الگوی بسیاری از طلاب بودند. آیا آنها از خود نمی‌پرسند به فرض كه درس خواندیم، مبارزه و رشد كردیم و همچون آیت‌الله العظمی منتظری شدیم، آخرش چه؟ طلبه‌های جوان وقتی می‌بینند نقش مرجعیت و اعلمیت در قانون اساسی حذف شده است و تبیینی از آن ندارند، علم و فقاهت و اعلمیت را هم بی‌آینده و بی‌اعتبار می‌شمرند. آیا فكر نمی‌كنید علت اینكه طلاب حوزه‌های علمیه را ترك كرده و به دانشگاه رو می‌آورند در اینگونه مسائل نهفته باشد؟

لذا حداقل توضیح و تبیین این مسائل برای مردم لازم است. صادقانه بگوییم بر اساس اصول اعتقادی امام كه توسط خودشان هم تشریح شده، ما هنوز تبیینی از آن قضیه پیدا نكرده‌ایم، اگر شما دارید ما را هم بی‌نصیب نگذارید. متشكریم.

مسأله دكتر آیت؟!

* همین برادر حزب‌الله مطرح كرده‌اند كه: چرا شهید آیت را كوبیده‌اید؟ ایشان در یك جلسه محرمانه دستور ترور بنی‌صدر را داده بود، طرفدارهای بنی‌صدر در آن جلسه جاسوس داشتند، فردایش آیت را ترور كرده و به شهادت رساندند.

*

توضیح:

اولاً ما كه آیت را نكوبیده‌ایم. روشمان هم این نیست. بلكه یك سری مطالب مستند و تاریخی را جمع‌آوری كردیم. یكی از آنها كتابی است كه مجموعه سخنرانی‌های خود ایشان است و مجلس شورای اسلامی به چاپ رسانده است. آیت در تحلیل‌های خودشیفتگی‌اش را به دكتر بقایی نشان داده است.

دكتر بقایی را هم نظام جمهوری اسلامی اعلام كرده كه جاسوس بوده است. لذا تحریفی از طرف ما انجام نگرفته است. مقاله آیت و مطبوعات (ش 67) نیز یك گزارش خبری- تحقیقی از مطبوعات منتشر شده بود.

در مورد ترور بنی‌صدر كه ما خبری نداریم. ولی اگر گفته شما درست باشد، چطور ایشان بدون اجازه امام خمینی(ره) چنین طرح‌هایی را دنبال می‌كردند؟ كمااینكه جریان آن نوار ایشان هم موجب عصبانیت امام و اعتراض یاران امام گردید. اگر در تحقیقات تاریخی ارائه شده موردی هست كه واقعیت نداشته، تذكر بدهید عیناً منعكس خواهد شد.

* ضمناً جزوه‌ای درباره فعالیت حزب‌الله قم و نیز «درس‌هایی كه از رمضان آموختیم» (شرح دعای افتتاح) به دستمان رسیده است كه در شماره آینده معرفی خواهد شد.

والسلام

 

راه مجاهد شماره 69

سخنرانی آیت‌الله العظمی منتظری درباره حكومت اسلامی

بهمن ماه 70

مرحوم امام خمینی(ره) در پیام حج سال 66 مطالبی را پیرامون ولایت مطلقه ارائه كردند كه به نظر ما چند منظور مهم داشتند:

1- مطلقه یك واژه فقهی در مقابل مقیده بوده و بدین معنی است كه حوزه مسئولیت فقیه محدود به چند مورد از امور جزئیه نظیر یتیم و صغیر و... نیست، بلكه شامل همه موارد از جمله حكومت، جنگ، صلح و... می‌باشد.

2- احكام حكومتی به احكام فردی ولایت دارند و این به معنای نفی احكام فردی نیست.

3- احكام موجود بر مبنای راه انبیا و حكم قرآنی «حاكمیت مستضعفین بر مستكبرین» متحول و روح‌یابی شوند، و نقش زمان و مكان هم در احكام ملحوظ گردد.

این بحث‌ها به رادیو تلویزیون و مطبوعات هم كشیده شده و اوج گرفت. متأسفانه پس از سقوط فاو این روند گرچه خیلی مهم بود به یكباره قطع شد، بعد از آن هم به شكل علمی‌اش ادامه پیدا نكرد.

روال ما این بود كه این بحث‌ها را دائماً زنده نگه می‌داشتیم. چرا كه معتقد بودیم مشكلات انقلاب من‌جمله خلاء فقه سیاسی از این طریق قابل حل است.

به تازگی مطلع شدیم آیت‌الله العظمی منتظری در سلسله دروس فقهی زكوه خود، گریزی به این مسأله زده‌اند و در بهمن ماه 1370 به‌طور خلاصه راجع به مبحث ولایت فقیه مطالبی ایراد كرده‌اند كه در ادامه آن بحث‌ها به نظر می‌آید برای محققین مفید باشد.

جویندگان می‌توانند برای تحقیق بیشتر به دو جلد كتاب «مبانی فقهی حكومت اسلامی، آیت‌الله منتظری مراجعه كنند.

ضمناً راه مجاهد در این مقالات به بررسی موضوع ولایت فقیه پرداخته است:

تبیین مكتبی اصل امامت و ولایت فقیه                   ش 6

سازماندهی و مكتب سه مقاله                           ش 7 – 8 – 9

استمرار ولایت فقیه و مجلس خبرگان                    ش 10

پیرامون جدایی امامت و رهبری                           ش 10

دیدگاه دو جریان فكری درباره اصل ولایت فقیه                                 ش 12

رابطه امام و امت                                                                                               ش 12 – ش 20

پیرامون ولایت فقیه                                                                                             ش 12 – 15 – 16 – 17 – 18 – 19

رابطه امام و رهبر و اكثریت                                                          ش 14

سقیفه                                                                                                              ش 18 – 19 – 20

شیعه بودن یا اطاعت كوركورانه                             ش 22

 

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم و به نستعین

آقاسید احمد خوانساری و بعضی از بزرگان می‌فرمایند كه اصل ولایت عامه حاكم دلیلی ندارد. به چه دلیل شما می‌گویید كه حاكم این طور كارهایی كه شما می‌گویید می‌تواند انجام بدهد؟ ایشان خیلی جاها مثلاً ثبوت هلال كه به حكم حاكم ثابت می‌شود را قبول ندارد. خیلی جاها ایشان حكم حاكم را قبول ندارد.

گرچه ما چهار سال بحث حكومت كردیم، اما اینجا ناچار شدیم یك صفحه‌ای اجمالاً آنچه مربوط به مقام ماست ذكر كنیم.

 

دو مشرب فقهی درباره ولایت فقیه

بزرگان برای ولایت‌فقیه می‌روند سراغ مقبوله عمربن حنظله و اللهم ارحم خلفایی و این روایاتی كه ذكر كردند كه ما نوشته‌ایم 7 روایت است كه در نظر آقایان خیلی مهم است. از اینها خواسته‌اند ولایت فقیه را ثابت كنند. مشرب آقایان در اثبات ولایت فقیه نظیر مشرب متكلمین است در اصول عقاید.

متكلم اول می‌آید مثلاً حدوث عالم را قطعی می‌گیرد، بعد دنبال دلیلش می‌گردد. بزرگان هم اول ولایت فقیه را یك امر مسلم می‌گیرند، بعد دنبال دلیلش می‌گردند. آن وقت می‌آیند به «مقبوله عمربن حنظله» و فاجعلوا جمعی حاكما و... به اینها تمسك می‌كنند. این روشی است كه آقایان داشتند، و ادله‌ای را كه آقایان به آن تمسك كردند، ما در همه آنها خدشه كردیم.

ما كه برای اثبات ولایت فقیه مشی می‌كردیم، اصلاً سبك‌مان فرق می‌كرد. سبك ما برای اثبات ولایت فقیه بر اساس سبك فلاسفه بود. فیلسوف نمی‌آید و حدوث عالم را قطعی بگیرد. فیلسوف می‌آید اول از بدیهیات شروع می‌كند. می‌گوید ما ببینیم كه در عالم هستی هست؟ وجود هست؟ اصل وجود مسلم است. در مقابل سوفیست‌ها كه اصلاً حقایق را منكرند و می‌گویند عالم همین خیال است، فیلسوف می‌گوید نه، حقیقت در عالم هست، وجود هست، پس اصل هستی قطعی است. بعد می‌آید می‌گوید وجود يا واجب است ان الوجود كان واجباً فهو مع الامكان قداستلزمه. آن وقت می‌آید بحث می‌كند. می‌گوید این وجود ما می‌بینیم وجوب لازم دارد. بعد می‌بنیم كه حادث هم تویش هست. از حقیقت هستی كه بدیهی است، بعد كم كم سراغ وجوب و حدوث و امكان و اینها می‌آید. بالنتیجه می‌بیند عالم در رأسش یك واجب الوجود قرار گرفته و باقی دیگر حادثند. پس او نمی‌آید كه حدوث را مسلم بگیرد و بعد دنبال دلیلش بگردد. اول هستی را بررسی می‌كند كه وجود قطعی و بدیهی است بعد می‌رسد به اینكه یك قسمت‌هایی از آن حادث است. این كار فیلسوف است. ما هم این طوری مشی می‌كردیم. گفتیم از اول می‌بینیم برای بشر حكومت ضرورت دارد. برای رفع نزاع و تخاصم و هرج و مرج و... مثل آب و نان می‌ماند. همیشه بشر حكومت داشته است. آن وقت مؤیداتی هم از روایات آوردیم. اصل حكومت برای بشر ضرورت دارد. ما 10 دلیل برای ضرورت حكومت آوردیم. بعد آیا این حكومت مطلقه است؟ هرجور شد یه نه شرع مقدس برایش شرایطی ذكر كرده است؟ وقتی كه ما كتاب و سنت را بررسی می‌كنیم می‌بینیم شرع مقدس در اینجا ساكت ننشسته است. مثلاً فرموده: افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایُهدی الا ان یهدی (35 یونس) (آیا آن كس كه هدایت به سوی حق كند، سزاوارتر است كه پیروی شود یا آنكه خود راه نبرد كه رهبریش كنند.) پس باید علم باشد.

ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه. می‌بینیم اعلمیت و اقوائیت را امیرالمؤمنین می‌فرماید این احق است.

مثلاً می‌گوید كه لاتطیعوا امرالمسرفین امر مسرفین را نباید اطاعت كرد و از حاكم باید اطاعت شود. پس اگر مصرف است اطاعتش لازم نیست. خلاصه ما وقتی كه می‌آییم به كتاب و سنت مراجعه می‌كنیم، می‌بینیم شرع مقدس از حاكم اسلام دو چیز خواست: یكی این شرایط را داشته باشد. ما به 8 شرط رساندیم: علم و عدالت و تدبیر و آن شرایطی كه ذكر كردیم. یكی هم اینكه حكومتش بر اساس اجرای قوانین اسلام باشد. نه اینكه هر كاری دلش می‌خواهد بكند.

دو مطلب اساسی هست: یكی اینكه كارش اجرای دستورات اسلام باشد. یكی هم آدمش اعلم ناس و اقوای ناس و مدبرترین ناس و با آن شرایط و خصوصیات.

حال اگر یك وقت بین شرایط تزاحم پیدا شد كدام مقدم است. این هم اگر آقایان نگاه كرده باشند ما 16 تا مسأله در همین جلد اول ولایت فقیه عنوان كردیم كه ظاهراً 16 تا مسأله بكری است یعنی به این ترتیب كسی عنوان نكرده است. 16 تا مسأله ما آنجا عنوان كردیم.

بنابراین ما از اول نمی‌آییم ولایت فقیه را قطعی بگیریم، بعد بگوییم دلیلش چه است. شما بگوییم مقبوله عمربن حنظله بعد اشكال كنی. نه ما این طور نمی‌گوییم.

ما می‌گوییم حكومت ضرورت دارد برای بشر، هرج و مرج غلط است. حالا كه حكومت ضرورت دارد. حاكم از نظر اسلام شرایطی دارد. شرایطی را كه ذكر می‌كنیم می‌بینیم فقیه درمی‌آید. منتهی نه هر فقیهی. فقیه با شرایطی. پس ولایت فقیه را از اول مطلوب نمی‌گیریم. از آنكه بدیهی است، اصل الحكومه شروع می‌كنیم. بعد در كتاب و سنت بررسی می‌كنیم. شرایطش را می‌بینیم. بعد می‌بینیم شرایطی كه ذكر كرده، اولش این است كه اعلم باشد. این قطعاً فقیه می‌شود. بعدش هم مثلاً تقوا داشته باشد.

ولایت مطلقه و عامه

بنابراین اصل ولایت فقیه یك امر قطعی است و معنی ولایت فقیه هم این نیست كه فقیه هر كاری می‌خواهد بكند. این ولایت عامه كه در كلمات بزرگان آمده. الان آقاسید احمد خوانساری فرموده ولایت عامه یا ولایت مطلقه این از آن الفاظی است كه مغالطه شده. خیال كردند ولایت عامه یعنی هر كاری می‌خواهد بكند. ولایت مطلقه یعنی هر كاری خودش می‌خواهد بكند. این نیست. بزرگان تا زمان شیخ انصاری مسأله ولایت فقیه كه می‌آمده است، می‌گفتند تصرف در اموال یتامی و... و به قول خودشان امور حسبیه، امور زمین مانده. مال این یتیم بدبخت بیچاره زمين مانده، تضییع می‌شود. باید حفظش كرد. چه كسی حفظ بكند؟ فقیه. نظر وقتی كه پایین باشد. مال یتیم و... و اینها را می‌بیند. اما یك میلیارد مسلمان توسری‌خور كفارند یا وضعشان چه جوری است. هستشان هدر می‌رود. مثلاً كیان اسلام در معرض خطر است. این را جزء امور حسبیه نمی‌بینند. بزرگان در ذهنشان نمی‌آمده كه یك وقت حكومت دستشان باشد. مثل اینكه تا زمان امام زمان حكومت دست بوش‌ها و مفسدین و یهود و اینها باشد. بعد آمدند گفتن خب حالا این مال فقیر بدبخت بیچاره اینجا مانده چكار كنیم؟ این را می‌رویم پیش حاكم شرع. ما می‌گوییم چرا نظرتان را شما تنگ می‌گیرید و امور حسبیه را منحصر می‌گیرید به مال یتیم و...؟ آنچه مربوط به كیان اسلام و مسلمین است. حقوق اسلام و مسلمین، مقررات اسلام و مسلمین است. حفظ همه اینها، این ولایت مطلقه می‌شود.

ولایت مطلقه یا ولایت عامه معنی‌اش دیكتاتوری و استبداد كه هركاری می‌خواهد بكند و توحید را هم تعطیل بكند این حرف‌ها نیست كه این آقایان دست گرفتند. ولایت مطلقه یا عامه در مقابل آنهایی است كه می‌گفتند فقیه تنها همین امور جزیی حسبیه (را توجه كند) ما می‌گوییم نه آقا نظرتان را وسیع‌تر كنید. امور حسبیه یعنی اموری كه شارع راضی نیست تعطیل بشود.

شارعی كه راضی نیست مال یك یتیم تضییع بشود، راضی است كیان اسلام در معرض خطر باشد؟ نه. پس ولایت توسعه دارد. این معنی ولایت مطلقه یا ولایت عامه است. در مقابل محدودكردن به امور جزیی و این یك امری است ضروری و نمی‌شود منكر شد. باید گفت این از ضروریات فقه است. مرحوم آیت‌الله بروجردی، از ایشان نوشته‌اند از ضروریات اسلام است و حق هم همین است. اگر كسی بررسی بكند، یا حكومت نیست و هرج و مرج است، یا نه هرج و مرج نیست. شما بگویید نخیر هرج و مرج نیست حكومت می‌خواهیم. خب حالا حكومت كه می‌خواهی حاكم شرایطی دارد یا نه؟

شرع شرایط ذكر كرده است. قرآن می‌گوید: افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی. پس معلوم می‌شود شرایط دارد. شرایط منطبق می‌شود بر فقیه. آن وقت هر كاری می‌خواهد بكند؟ نه. مجری احكام اسلام باید باشد. حقوق مسلمین، حقوق مردم را حفظ كند بر طبق مقررات اسلام. پس كارش هم محدود است. در چهارچوب مقررات و قوانین اسلام. بایستی قوانین اسلام را اجرا كند. حقوق مردم را به ایشان برساند. این معنی ولایت عامه و ولایت مطلقه است. در مقابل آنهایی كه منحصر می‌كردند ولایت فقیه را در یك امور جزیی مثل مال یتیم و...

روش اثبات ولایت فقیه

بعضی از بزرگان در اصل این مسأله در همه شقوقش شبهه كرده‌اند. از باب اینكه فرمودند ولایت عامه برای فقیه محل اشكال است. در مبنا اشكال هست. ما عرض كردیم كه ولایت را دیگران ولایت فقیه را كه می‌خواستند ثابت كنند. نوعاً سراغ «مقبوله عمربن حنظله» و «علما ورثه انبیا» و مثلاً «اللهم ارحم خلفایی» و این طور روایات می‌رفتند و اینها همه قابل خدشه است. از این راه نمی‌شود اثبات كرد. بلكه در حقیقت ولایت فقیه را مسلم می‌گیرند بعد سراغ دلیلش می‌روند و با این دلیل‌ها می‌خواهند درستش كنند و این درست نمی‌شود. آنی كه هست راهی كه ما عرض كردیم كاملاً با راه آقایان جداست. ما از اول (می گوییم) اصل حكومت برای بشر ضرورت دارد. حیوانات هم بدون حكومت زندگی نمی‌توانند بكنند. مورچه‌ها و زنبورها هم تشكیلات و برنامه دارند. موریانه تشكیلات و برنامه دارد. زندگی اجتماعی بدون نظم و تشكیلات اداره نمی‌شود. این كتاب‌هایی كه هست راجع به زندگی مورچگان و موریانه و زنبورها اینها كه می‌خوانید واقعاً داستان‌های عجیبی دارند. آن وقت انسان كه زندگیش، زندگی اجتماعی است. نمی‌شود بدون یك نظم و تشكیلاتی زندگی كند. دو تا چیز لازم دارد. یكی قانون برای كنترل كردن. یكی هم تشكیلاتی كه مجری قانون باشد.

دو وجه حكومت قانون و مجری

در درجه اول قانون می‌خواهیم «مقررات»، در درجه دوم تشكیلاتی كه مجری قانون باشد. بر این اصلش برای بشر حكومت ضرورت دارد. حالا كه ضرورت دارد وقتی كه ما به كتاب و سنت به مبانی شرع مراجعه می‌كنیم می‌بینیم از كتاب و سنت شرایطی برای حاكم مسلمین استفاده می‌شود. یعنی برای حاكم به‌طور كلی كه ما شرایط را به 8 تا رساندیم. برای همه‌اش هم دلیل آوردیم. این 8 تا شرط را وقتی مراعات می‌كنی می‌بینی يكیش فقاهت است بلكه افقهیت. ان احق الناس بهذا لامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه. آن طور كه نهج البلاغه دارد. بالاخره دلیل زیاد دارد. بنابراین قهراً منطبق می‌شود بر ولایت فقیه. یكی قانون یكی هم تشكیلاتی كه مجری قانون باشد. این برای بشر لازم است.

حكومت در زمان غیبت انتخابی اما مشروط

وقتی این دو تا را می‌گوییم لازم است. بعد می‌خواهیم ببینیم كه اسلام این را به تمام معنی به بشر محول كرده است یا نه، رویش شرایطی گذاشته است؟ تا پیغمبر حاكم مسلمین بود. بعدش هم 12 امام را به عقیده ما شیعه پیغمبر معین كرده است. از باب اینكه آنها واجد شرایط بودند. اما حالا زمان غیبت دیگر اصلاً حكومت نمی‌خواهیم؟ یا می‌خواهیم؟ قطعاً حكومت كه لازم است. آیا محول كرده به تمام معنی به بشر كه هر جور می‌خواهند انتخاب كنند؟ ما عقیده‌مان انتخاب است. بله به بشر محول كرده كه انتخاب كنند. در زمان غیبت به انتخاب بشر است، اما بشر در انتخابش آزاد نيست. به عقیده ما 12 امام معین‌اند. چون پیغمبر معین كرده. در زمان غیبت به انتخاب بشر است. شرع معین كرده این جور افراد را انتخاب كن. شرایطش را ذكر كرده است. 8 تا شرط ذكر كرده است. علم و عدالت و تدبیر و همان‌هایی كه ذكر كرده. ذكوریت و ما برای شرایط دلیل آوردیم. آقایان مراجعه كنند. پس ما از اول ولایت فقیه را مسلم نمی‌گیریم. ما از اول اصل حكومت و قانون را مسلم می‌گیریم. بعد می‌بینیم آیا شرع درباه‌اش برنامه‌ای دارد؟ می‌بینیم بله شرایطی ذكر كرده است.

قرآن می‌گوید: هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون. انما یتذكر اولوالالباب (9 زمر).

قرآن می‌فرماید: افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی. (یونس 35)

قران فرموده: لاتطیعوا امرالمسرفین پس ما از اول ولایت فقیه را مسلم نمی‌گیریم. اول می‌گوییم بشر از حیوانات دیگر كمتر نیست بلكه بدتر است سبع است. درنده است انسان. این درنده را بخواهی كنترلش كنی هم قانون می‌خواهی هم مجری قانون. مجری قانون حاكم است. پس حاكم هم این طور نیست كه خودسر باشد. باید مجری دستورات خدایی باشد.

آیا گرفتن حكومت لازم نیست

حضرت موسی بن جعفر(ع) به علی بن یقطین می‌گوید: تو آدم خوبی هستی از اولیاء خدا هستی، كه بروی در دربار هارون، بلكه جلو بعضی ظلم‌ها را بگیری. اما علی بن یقطین اگر بتواند هارون را بردارد خودش جایش بنشیند و بالاتر از این موسی بن جعفر را جایش بنشاند این دیگر لازم نیست؟ قطعاً باید دست هارون باشد؟ هزار جنایت هم بكند، علی بن یقطین كنارش باشد یك خورده جلویش را بگیرد؟ اما اگر علی بن یقطین اینقدر زورش برسد كه هارون را بردارد و موسی بن جعفر را جایش بنشاند. نه دیگر این واجب نیست!؟ این نمی‌شود. هیچ عاقلی این را قبول نمی‌كند. ولایت مطلقه یا عامه كه گفته می‌شود در مقابل آن امور جزئیه‌ای است كه در كلمات فقها بود. هرجا می‌رسیدند به یتیم می‌گفتند مراجعه به حاكم. بزرگان می‌گفتند نه بابا این وسعت دارد. بالاتر از این حرف‌هاست. تمام چیزهایی كه مربوط به كیان اسلام و مسلمین است. اما بر اساس مقررات اسلام.

تفاوت ولایت مطلقه با استبداد

ولایت مطلقه به این جور كه استبداد باشد، پیغمبر هم نداشته است. پیغمبر اكرم را هم خدا می‌فرماید: فاحكم بینهم بما انزل الله ولاتتبع اهواءهم. امتیاز حكومت اسلام از حكومت‌های دموكراسی امروزی یا به اصطلاح حكومت مردم بر مردم یا حكومت شعبيه در این آیه معین شده است. در انگلستان مردمش می‌گویند فرض كنید همجنس‌بازی را می‌خواهیم. مردمش چون می‌خواهند در مجلس رأی می‌دهند و حاكم هم آن را آزاد می‌گذارد. این بما اهواءهم، قرآن می‌گوید: نه فاحكم بینهم بما انزل الله ولاتتبع اهواءهم. ملاك اهواء مردم نیست. حكومت مردم بر مردم هست. اما بر اساس ما انزل الله حاكم شرایط دارد، 8 شرط را باید داشته باشد، یكی هم اساس حكومتش مقررات اسلام باشد. پیغمبر هم همین است. اینكه می‌گویید ولی فقیه هم مثل پیغمبر، بله. همین طور كه پیغمبر اجرای حدود می‌كند، جنگ می‌كند، صلح می‌كند. هرچه به نفع اسلام و مسلمین مطابق مقررات اسلام است، پیغمبر انجام می‌دهد. ولی فقیه هم انجام می‌دهد. این چنین نیست كه پیغمبر دست سارق را ببرد حاكم مسلمین نتواند ببرد. نه آن هم می‌تواند ببرد. پیغمبر اگر صدتا تازیانه می‌زند فقیه هم باید صدتا تازیه بزند. اینجور نیست كه حالا یك فقیه بیاید بگوید نه ولایت مطلقه است، 200 تا بزنم. قرآن معین كرده صدتا. پیغمبر هم بیش از صدتا حق ندارد بزند. مجتهد هم بیش از صدتا، فقیه هم بیش از صدتا، حق ندارد بزند. حالا این خلیفه دوم بود كه در تعزیر 300 تا زد. این حالا نظر خلیفه است. و الا حد دیگر صدتا بیشتر نیست. پیغمبر هم از صدتا بیشتر حق ندارد تخطی كند. ولی فقیه هم حق ندارد تخطی كند. اینكه می‌گوییم مثل پیغمبر بله. یعنی اینكه پیغمبر تمام مقرراتی كه در اسلام دارد، مقررات اجتماعی، حدود، قصاص و چیزهایی كه مربوط به جنگ و صلح و این جور چیزهاست فقیه هم در همان حدود. منتهی چیزی كه هست پیغمبر را خدا معین كرده است. ائمه را هم خدا معین كرده است. ولی فقیه را مردم انتخاب می‌كنند. اما مردم كه انتخاب می‌كنند باید با این شرایط انتخاب كنند. اگر واجد این شرایط نباشد قبول نیست برای اینكه خدا شرایط را ذكر كرده است. پس ولایت مطلقه و عامه معنی‌اش این است كه محدود به امور جزئیه نیست. بعد خداوند به پیغمبر اكرم اجازه داده یك جاهایی را به وحی كه تفویض دارد. اما این هم به وحی است. خودسرانه حق ندارد. لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذناه بالیمین و لقطعنا منه الوتین. پیغمبر حق ندارد تخلف كند. منتهی به او وحی می‌شد، به فقیه وحی نمی‌شود. او دیگر نمی‌تواند یك چیزهایی بگوید می‌كنم. تتمیم پیغمبر را خدا به او وحی كرده بود كه آن هم حكم الله می‌شود.

اینك یك عده می‌گویند نبایستی ببینیم حقیقت و واقعیت چیست، باید ببینیم مصلحت چیست؟

حالا مصلحت این است كه دل مردم را به دست بیاوریم. مردم دلشان موسیقی می‌خواهد. نه. اگر ما انزل الله نیست باید جلویش را گرفت. و احذرهم عن نفینوك عن بعض ما انزل الله علیك. نمی‌خواهیم مردم را راضی نگه داریم. می‌خواهیم احكام خدا اجرا بشود.

مردم دلشان اینجور می‌خواهد. رأی بگیریم مثلاً ببنیم كی طرفدار موسیقی و لهو و لعب است. اگر اكثریت می‌خواهند رأیشان را ما... نه این نیست...

شما می‌گویید پس پیغمبر یك احكام سلطانیه هم داشته. می‌گوییم اینها یك احكام موسمی بوده و بعدش هم خدا به پیغمبر با وحی تفویض كرده و الا حق نداشت این كار را بكند. اگر هم بخواهد برخلاف بكند. ولو تقول علیها بعض ان قاویل الاخذناه بالیمین.

اطاعت در چارچوب قوانین اسلام

در حدیث دارد، در  ج 2 ولایت فقیه ذكر كردیم. پیغمبر اكرم فرستاد یك دسته‌ای را در سریه‌ای بعد در آنجا یك كسی به نظرم از این گبرها یا ایرانی‌ها بوده آتش روشن كرده بود كه گفت از این آتش بپر. خذیفه هم فرمانده اینها بود. می‌گفت از این آتش بپرید. هر كس بپرد نمی‌دانم چطور اینها. یكی از اینها افتاد در آتش و سوخت. بعد پیغمبر فرمود چرا چنین كاری كردید. لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق. گفتند: فرمانده‌مان دستور داده، گفت: غلط كرده فرمانده‌تان دستور داده. فرمانده برخلاف حكم خدا حق ندارد دستور بدهد. توی آتش پریدی بعد افتادی سوختی جهنمش را هم می‌روی.

پیغمبر علاوه بر اینكه احكام خدا را بیان می‌كرد. یك احكام مولوی سلطانی داشت. بروید جنگ، بروید فلان سریه. فلان كار را بكنید. اما اگر برخلاف حكم خدا بود عمل نمی‌كردند. نباید برخلاف حكم خدا باشد.

احكام كلیه از طرف خداست. حتی احكام ثانویه هم از طرف خداست. دلیل عسر و حرج از طرف خداست. لاضرر از طرف خداست. بالاخره همه مربوط به خداست. طرف درگیری ارامنه و آذری‌ها را دامن می‌زنند.

در مقابله با این شورش‌های اخیر هم مشاهده می‌كنیم سپاه و بسیج را مسئول جلوگیری از این شورش‌ها و حفظ امنیت شهرها می‌كنند.

سپاه كه روزی در خط مقدم جبهه با دشمنان خارجی می‌جنگید حالا باید با مردم خودمان روبرو شود. اكثر بچه‌های سپاه و بسیج از این مسأله راضی نیستند نتیجه می‌شود؟

عده‌ای از بچه‌ها كه حاضر نیستند جلو مردم بایستند یا خودشان كنار می‌روند یا تصفیه می‌شوند.

عده‌ای هم كه در مقابل مردم قرار بگیرند باعث می‌شوند كه اعتبار سپاه لكه‌دار شود. یعنی سپاه و بسیجی كه یك روز حامی و ناجی ملت بود و مردم دوستدار آنها بودند حالا به شكل یك نیروی نظامی سركوبگر جلوه داده می‌شوند. این مقدمات انحلال سپاه و بسیج است.

یا اگر یادتان باشد چند سال بیش در جریان سیدمهدی هاشمی یكی از روحانیون به نام كه حالا از جناح حاكم است صحبت كرد و گفت سیدمهدی خاكریز اول بود كه فتح شد. بعد دانشجویان تحكیم وحدت خاكریز دوم‌اند. خط بعدي‌شان هم سپاه بود. انحلال سپاه و ادغام آن در ارتش را می‌خواستند كه امام خمینی(ره) جلو این كار را گرفتند. البته برخی امكانات و قسمت‌های سپاه را حذف كردند. ولی با این روند جدید هدف آنها خودبخود اجرا می‌شود.

تنها نهاد انقلابی كه مسلح است و می‌تواند در مقابل توطئه‌های خارجی مقابله كند همین سپاه و بسیج‌اند كه فرهنگ انقلاب در آنها بیشتر است.

خدای ناكرده این سیر به جایی می‌رسد كه هرج و مرج و درگیری‌های داخلی زیاد شود. همراه با گرانی و تورم. یعنی ایران به یك لبنان جدیدی تبدیل شود. نتیجه این است كه مردم می‌گویند یك نیروی مقتدری بیايد و اوضاع را سر و سامان دهد. اینها مقدمات روی كارآمدن یك دیكتاتوری است كه همه جناح‌های رقیب دیروز و امروز را با یك چوب براند بدون اینكه كسی از آنها حمایت كند.

الان توجه كنید: این قضایای مشهد و اراك همان‌طور كه برادر روستایی‌مان می‌گفت ریشه‌اش این است كه مسئولین خط تقویت روستاها را ندارند، به تولید كشاورزی و خودكفای داخلی اهمیت نمی‌دهند و واردات بی‌رویه، محصولات داخلی را از میدان به در می‌برد. روستایی هم اجباراً به شهر كشانده می‌شود.

حالا عده‌ای به جای اینكه به سیر واردات و این ظلمی كه به روستا و اقتصاد كشاورزی می‌شود انتقاد كنند لبه تیز حمله‌شان را علیه شهرداری گذاشته‌اند. چون زمین‌دارها و بخش خصوصی هم با شهرداری تضاد دارد. به این بهانه این مانع را می‌خواهند بردارند.

یكی از بچه‌های حزب‌اللهی كه در تظاهرات علیه بی‌حجابی و این طور كارها خیلی شركت داشت می‌گفت ما هر حركتی كردیم، آخرش به نفع راست‌ها تمام شد و رهبریش دست آنها افتاد. یعنی فداكاریش را یك عده می‌كنند. بعد بهره‌برداری‌اش را سرمایه‌دارها و طرفداران بخش خصوصی می‌كنند.

در همین قضیه مشهد هم من شك دارم كه گرچه مردم محروم و مستضعف شروع كننده حركت بوده‌اند ولی نتیجه به نفع آنها تمام شود به خصوص كه هیچ رهبری هوشیار و منسجمی این حركت‌ها ندارد.

آقای حزب‌اللهی پرسید:

- یعنی شما می‌گویید اوضاع بدتر می‌شود؟

برخورد مسئولین

آقای دانشجو گفت: مسئولین ما در برخورد با این قضیه یكی از این دو كار را می‌كنند:

عده‌ای می‌گویند باید قاطعانه جلو اینها ایستاد. سركوب كرد و امنیت و نظم را برقرار نمود.

نتیجه این كار فاصله گرفتن بیشتر دولت از مردم و بی‌اعتمادی بیشتر مردم است كه این امر هم اقتصاد را بیشتر فلج می‌كند و هم دولت را به سمت وابستگی به خارج سوق می‌دهد.

عده دیگری هم می‌گویند: نه، مردم حق دارند، رفاه می‌خواهند باید به آنها داد. حالا ما نداریم، استقراض می‌كنیم و امكانات به مردم می‌دهیم. این هم سیرش به سمت وابستگی می‌رود.

چه باید كرد؟

آقای حزب‌اللهی پرسید:

پس چه باید كرد؟ اینكه شما می‌گویید یعنی از هر طرف برویم به یك جا می‌رسیم؟

گفت: نه یك راه عادلانه وجود دارد. اینكه برگردیم به سوی مردم، با مردم صادقانه حرف بزنیم. مسائل را توضیح دهیم. اعتماد آنها را جلب كنیم. اعتبار قانون اساسی را برگردانیم. و از حذف رقبا و درگیری‌های بی‌جهت دست برداریم.

این بی‌اعتمادی و نارضایتی كه در مردم ایجاد شده یك سیر تدریجی و درازمدت داشته است.

مثلاً آن جانبازی كه حالا تحمل ندارد، از اول كه اینطور نبوده، او در جنگ اعضای بدنش را از دست داده، بعد مواجه با پذیرش قطعنامه شده، همه آن شعارها و آرمان‌هايش با بن‌بست روبرو شده است. ولی هیچ توضیح قانع‌كننده‌ای در مورد پذیرش قطعنامه به او نداده‌اند از این سیر جدیدی هم كه در پیش گرفته‌اند آنها تبیین ندارند.

مسأله آقای منتظری پیش آمد باز هیچ توضیحی داده نشد، سؤالات مردم باقی ماند. حذف نماینده‌های مجلس هم باز بدون توضیح بود. خوب مردم تدریجاً با این كارها بی‌اعتماد می‌شوند شایعات و خبرها راجع به زندگی مسئولین یا افشاگری‌های جناح‌ها علیه یكدیگر در مورد اختلاس‌ها و غیره مردم را بیشتر بدبین كرده. لذا احساس می‌كنند كه مملكت حساب و كتاب ندارد. حالا وقتی دولت یا شهرداری صحبت از قانون كند دیگر جوش می‌آورند. كه چرا نوبت به ما كه رسید قانون پیدا شد.

برای دولت راهی جز این وجود ندارد كه به سوی مردم یك بازگشت همه‌جانبه كند. در مسائلی كه خالصانه و صادقانه نبوده است تجدیدنظر كند. این كار عاقبت به خیری برای همه را دربر دارد. چرا كه تنها راه ایجاد اعتماد است.

آقای دبیر كه از كوپه دیگر آمده بود پرسید:

و همین سیر فعلی را ادامه بدهد تكلیف بقیه چیست؟ همه‌اش كه نمی‌شود نشست تا ببینیم مسئولین چه می‌كنند؟

دانشجو گفت: من نمی‌دانم دیگر چه باید كرد. نظر خودتان چیست؟

آقای دبیر گفت:

به نظر من مردم و اقشار مختلف همه مسئولند. كشور و انقلاب كه فقط مال مسئولین نیست همه در حفظ آن موظفند البته در مرحله اول مسئولیت با دولت است. خود این جانبازان درواقع مسئولین انقلابند. درست است كه از نظر زندگی دچار مشكلات هستند ولی اینها كه جانشان را در طبق اخلاص گذاشته‌اند حالا بیشتر از هر كسی بایستی به سرنوشت مملكت فكر كنند. لازم است روی مسائل اساسی مثل ریشه‌یابی قطعنامه، یا روند اقتصادی سیاسی جاری و مسأله حذف‌ها نیرو بگذارند. یا در مورد مسأله روستاها همه اقشار دلسوز واقعاً در فكر چاره باشند. كه نابودی كشاورزی و دامپروری و منابع طبیعی ما یك فاجعه ملی است و اگر دولت هم به فكر نباشد خود مردم و نیروهای سیاسی باید در فكر چاره باشند و راه حلی عملی درآورند. علما فتوا بدهند. و همان‌طور كه در جنگ خود مردم دفع تجاوز كردند در این زمینه‌ها هم باید اقدام كنند.

یا برادران حزب‌اللهی كه حالا ناراضی‌اند به هر حال توجه كنند كه سیر برخوردهای حذفی گذشته چه تأثیری در به وجود آوردن این وضع داشته است. جوی كه هر نیروی منتقدی ولو دلسوز را با انگ‌های مختلف كنار زدند و جا برای افراد غیردلسوز باز شد، نارسایی‌ها چهره نشان می‌دهد.

من فكر می‌كنم در اوضاعی كه پیش آمده هر كس و هر نیرویی بایستی به خود آمده و یك بازنگری در خود بكند ضعف‌های خود را در آینه وضع موجود ببیند و به اصلاحی بنیادی از درون همراه با بیرون بپردازد. محكوم كردن دیگران بدون اصلاح خود دردی را دوا نمی‌كند.

چون نیك نظر كرد پر خویش در آن دید

گفتا ز كه نالیم كه از ماست كه بر ماست

والسلام

 

راه مجاهد شماره 72

نامه سرگشاده به آیت‌الله یزدی درباره حوادث ناگوار قم

بسمه تعالی

خدمت آیت‌الله محمد یزدی ریاست محترم قوه قضاییه.

محترماً معروض می‌دارد، همان‌گونه كه مستحضرید در تاریخ بیست‌وچهار و  بیست‌وپنجم بهمن ماه سال جاری مسائل ناگواری اتفاق افتاد. عده‌ای مسلح به تجهیزات تخریبی، به دفتر و حسینیه آیت‌الله منتظری شبانه حمله كرده كه شرح آن در اطلاعیه دفتر ایشان آمده است. با توجه به این مطلب كه جنابعالی از روح قانون اساسی و اجرای كامل آن همواره دفاع می‌كنید، امیدواریم نسبت به این اعمال غیرقانونی برخورد فعال نمایید. به خصوص كه تاكنون هیچ مقامی نیز مسئولیت آن را برعهده نگرفته است. و نگذارید كه چنین اعمالی به نام جمهوری اسلامی تمام شده و احیاناً تكرار گردد. چراكه امنیت قضائی ملت زیر سؤال می‌رود. مردم می‌گویند وقتی مرجع تقلید، امنیت حرف زدن نداشته باشد، وای به حال بقیه مردم. مشاهده كردیم برخی روزنامه‌های داخلی و رادیوهای خارجی بدون اینكه اصل ماجرا و صحبت‌های ایشان را كماهو به آگاهی مردم برسانند با تحلیل‌های خود بر ابهام و پیچیدگی قضیه و شایعات رایج در بین مردم افزودند. كمااینكه شایعه بازداشت آیت‌الله منتظری منتشر شد و خبرگزاری جمهوری اسلامی مجبور شد این شایعه را رسماً تكذیب نماید.

خطی كه این رسانه‌ها عملاً تعقیب كردند این بود كه به نحوی در اذهان عمومی، نظام جمهوری اسلامی و آیت‌الله منتظری را دشمن یكدیگر جلوه دهند.

البته از مدت‌ها قبل احساس می‌شد كه عواملی در كار است كه هر قضیه‌ای را به نحوی تفسیر كرده كه آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله منتظری را به دو قطب نافی هم تبدیل نمایند كه واضح است خط این جریان حذف هر دو شخصیت می‌باشد.

با توجه به اینكه كسی اعم از دوست و دشمن در صداقت و صراحت آیت‌الله منتظری تردید ندارد. به یاد داریم ایشان در نامه مورخ 7/1/68 به امام خمینی(ره) عدم تمایل خود به مسأله قائم مقام رهبری را اعلام كردند و پیشنهاد نمودند كه شخص دیگری از سوی خبرگان انتخاب شود. و پس از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای از سوی مجلس خبرگان نیز این انتخاب را طی تلگرامی به ایشان تبریك گفتند.

آیت‌الله منتظری در همین صحبت اخیرشان با ذكر مثال «مادر و بچه»، علت سكوت خود را توضیح دادند و بار دیگر بر استراتژی «حفظ انقلاب» و «نظام» تأكید كردند. علی‌رغم اینكه این استراتژی به‌طور واضح با خط مشی درگیری با نظام مغایر است عده‌ای با سوءبرداشت و یا تحریف سخنان ایشان این طور شایع كردند كه آیت‌الله منتظری، مسئولین را نفی كرده است.

برخی از مطالب منتشر شده در روزنامه‌ها با تأكید بر نامه‌ای موسوم به 6 فروردین امام را نامتعادل جلوه دادند. در صورتی كه سخن آیت‌الله منتظری این بود كه نشان دهند دست‌های مرموز با فتنه‌گری خود بین ایشان و امام(ره) اختلاف انداختند.

شما خود با توجه به تأكیدی كه بر قانون اساسی و آزادی بیان و عقاید دارید به خوبی مطلعید كه پاسخ حرف را نباید با تهاجم و دستبرد و تخریب داد. این مسأله به خصوص در شرایط فعلی كه دشمنان جمهوری اسلامی درصدند كه ایران را از طریق حقوق بشر تحت فشار قرار دهند می‌دانید كه چه عوارض ناگواری به دنبال دارد.

به پیوست این نامه، اطلاعیه دفتر آیت‌الله منتظری و متن سخنرانی ایشان كه به دست ما رسیده است، به همراه متون منتشر شده در روزنامه‌ها برای پیگیری جنابعالی ضمیمه می‌گردد.

 

آنچه روزنامه‌ها نوشتند

كیهان 25/11/71

به دنبال سخنان تفرقه‌انگیزی كه روز 21 بهمن توسط بعضی از مطرودین از سوی حضرت امام علیه نظام و انقلاب مطرح شده بود، مردم و طلاب و روحانیون قم صبح دیروز در یك اجتماع گسترده به این سخنان اعتراض كرده و با سر دادن شعارهایی بر حمایت خود از آرمان‌های امام، مقام معظم رهبری و نظام جمهوری اسلامی تأكید كردند و اعلام داشتند كه مطرودین از سوی حضرت امام و كسانی كه با حمایت از لیبرال‌ها و منافقین دل حضرت امام را به درد آوردند، هرگز در بین مردم جایی نخواهند داشت و این تحركات ره به جایی نخواهد برد.

جمهوری اسلامی 26/11/71

سخنی صریح با آقای منتظری

روز چهارشنبه گذشته 21 بهمن ماه، آقای منتظری در جمع شاگردانشان در قم سخنانی به زبان آوردند. پس از آنكه طی روزهای بعد محتوای آن مطالب، به گوش مردم قم رسید، خشم انسان‌های باغیرت برانگیخته شد و همین امر موجب عكس‌العمل‌هایی از سوی اقشار مختلف گردید. روز 23 بهمن پس از نماز جمعه، جمعی از نمازگزاران ضمن راهپیمایی تا بیت آقای منتظری، شعارهایی مبنی بر حمایت از مسئولین و هشدار به ایشان دادند. روز شنبه نیز جمعی از طلاب حوزه علمیه با یك راهپیمایی تا منزل ایشان، اقدام مشابهی انجام دادند. اخباری كه از قم می‌رسد حكایت از ادامه خشم عمومی نسبت به سخنانی دارد كه آقای منتظری در جمع شاگردان گفته و در آن خود را نسبت به انقلاب، «مادر» و دیگران «دایه» قلمداد كرده و یكبار دیگر نشان دادند كه هنوز دست از ساده‌اندیشی برنداشته و همچنان تحت تأثیر شیاطینی هستند كه ایشان را به مخالفت با امام كشاندند.

خوب است آقای منتظری، این واقعیت انكارناپذیر را هرگز از یاد نبرند كه مسئولین فعلی نظام، همان كسانی هستند كه با التماس و تمنا از امام خواستند نامه 6 فروردین را منتشر نكنند كه اگر آن نامه منتشر می‌شد، ایشان در وضعیت دیگری قرار می‌گرفتند و مردم نیز تكلیف دیگری احساس می‌كردند ایشان در سخنانشان از كسانی طلبكاری كرده‌اند كه با همين تلاش‌هايي كه كرده‌اند، درواقع بر گردن ایشان «حق حیات» دارند. نامه 6 فروردین امام، اكنون نیز موجود است و اگر روزی منتشر شود، مردم به عمق قضایا پی خواهند برد و تكلیف خود را درخواهند یافت.

برای آقای منتظری بهتر آن بود كه قدردان محبت مسئولین باشند و در همان محدوده‌ای كه امام برای ایشان تعیین كردند به كارهای علمی بپردازند و خود و دیگران را دچار دردسر نكنند.

انقلاب راه پرصلابت خود را می‌رود و مردم در روز 22 بهمن امسال هم یكبار دیگر نشان دادند كه تداوم راه امام را قبول دارند و از مسئولین نظام نیز به دلیل التزامشان به راه امام حمایت می‌كنند و همین حمایت بزرگترین دلیل است بر اینكه مردم حساب مسئولین را از حساب انقلاب جدا نمی‌دانند. این، دریای خروشانی است كه هركس در برابر آن بایستد خود را به هلاكت و ضلالت می‌كشاند و حیف است كسی كه با مرحمت امام به حیات اجتماعی دوباره‌ای دست یافته، با دست خود به هلاكت برسد.

دل خوش داشتن به اخبار نادرستی كه ته مانده باند مهدی هاشمی معدوم می‌دهند، چشم امید دوختن به تحلیل‌هایی كه باقی‌مانده منافقین در نشریه خود می‌آورند و مستحب می‌دانند در هر شماره اسمی از آقای منتظری با تجلیل و تكریم ببرند، دل بستن به مقالات برخی مطبوعات كه تلاش می‌كنند هرچند وقت یك بار به بهانه‌ای ایشان را مطرح نمایند. رفت و آمدهای بی‌حاصل با فلان عالم‌نمای ضدانقلاب و جریان‌های سیاسی آلوده و انتشار جزوه‌های مظلوم‌نمایانه هیچ مشكلی را حل نخواهد كرد. همه علاقمندان انقلاب، مایلند آقای منتظری در همان چارچوب كه امام برای ایشان تعیین كرده‌اند، محترم باقی بمانند و ایشان باید بدانند كه چنین چیزی تنها در صورتی میسر خواهد بود كه فریب باندهای حرفه‌ای را نخورند.

به آقای منتظری توصیه می‌كنیم با خود خلوت كنند و به آنچه در روز 21 بهمن گفته‌اند كمی اندیشه نمایند و به این سؤال پاسخ بدهند كه این سخنان به نفع چه كسانی بوده است؟ مطمئن هستیم كه اگر ایشان به این توصیه عمل كنند، از این پس فریب باندهای حرفه‌ای، كه نه خیرخواه ایشان هستند و نه خیرخواه انقلاب، را نخواهند خورد.

سلام 3/12/71

مصرف خارجی!

در روزهای گذشته بعضی از رسانه‌های خارجی به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی خبری را مخابره كردند كه طی آن دستگیری آیت‌الله منتظری تكذیب شد. خبر دستگیری در ابتدا از سوی ضدانقلاب پخش و منتشر شد و سپس رادیوهای بیگانه به نقل آن پرداختند.

برای شهروندان ایرانی این سؤال مطرح است كه آیا اخبار برای مصرف داخلی و خارجی با یكدیگر تفاوت دارد؟ شاید گفته شود كه چون اخبار قم در داخل منعكس نشد، لذا تكذیب دستگیری مذكور در داخل ضرورتی نداشت، در این صورت امیدواریم سیاست‌های جاری خبری كار را به جایی نكشاند كه گرایش رو به افول نسبت به رسانه‌های خارجی مجدداً احیا شود و خبر نیز در زمره داروها محسوب نشود كه بعضی از آنها برای مصارف خارجی است و بعضی مصارف داخلی!!

 

متن سخنان آیت‌الله منتظری

پایان درس خارج فقه چهارشنبه 21/11/1371

بسم الله الرحمن الرحیم

فردا روز 22 بهمن است و روزی‌‌كه انقلاب به پیروزی رسید و هر سال معمول است در این روز راهپیمایی می‌كنند. راهپیمایی خرج ندارد. حالا بعضی از خرج‌ها را ما مخالفیم برای اینكه گرفتاری‌های زیادی هست كه اگر خرج آنها بشود بهتر است اما راهپیمایی هم موجب عظمت اسلام و تقویت انقلاب است و هم خرج نكرده‌ایم.

علی‌ای حال اقتضا می‌كند كه انقلاب و اهداف انقلاب فراموش نشود. آقایان همه در راهپیمایی این روز بزرگ شركت بكنند و البته این را هم توجه داشته باشند كه مردم ما از انقلاب زده نشده‌اند. مردم در این روزها مثل روز 22 بهمن یا روزی كه به عنوان حمایت از فلسطین است یعنی روز جمعه آخر ماه رمضان (قدس) ما می‌بینیم واقعاً مردم ما با همه گرفتاری‌هایی كه دارند و با همه نق‌هایی كه می‌زنند اما همه هماهنگ در راهپیمایی‌های این روزها شركت می‌كنند. یعنی مردم اینقدر رشد دارند كه حیثیات و جهات را از هم جدا می‌كنند و ما بالعرض را با ما بالذات مخلوط نمی‌كنند. ولو مردم از من طلبه ناراحت باشند از اشخاص ناراحت باشند، اما از انقلاب زده نشده‌اند. مردم برای انقلاب این همه شهید دادند و فداكاری كردند و چیزی را كه محصول خودشان است و این همه خون برایش داده شده و این همه نیرو برایش مصرف شده، هیچ وقت مردم تركش نمی‌كنند و بنابراین بایستی كه مردم همه شركت كنند و اشخاص هم راهپیمایی مردم و حمایت مردم را به حساب اصل انقلاب و نظام بگذارند نه به عنوان حمایت از اشخاص فرق است مابین حمایت از شخص و حمایت از اصل نظام و انقلاب و اهداف انقلاب، و شما این معنا را به مردم بفهمانید كه ما واقعاً به اصل انقلاب پشت نكرده‌ایم هیچ كس پشت نكرده است.

واقعش این است، من می‌گویم من طلبه یك روز هم نه به انقلاب پشت كردم نه به اهداف انقلاب و من اصلاً همه هستی ام را در راه انقلاب و در راه پیروزی انقلاب گذاشتم. فرزند دلبندم شهید محمد منتظری در راه انقلاب شهید شد. پسر دیگرم یك چشمش را در راه انقلاب داد. قوم و خویش‌هایم در این راه شهید دادند، خود من چقدر به جبهه‌ها كمك كردم. البته نمی‌خواهم منت بر كسی بگذارم. وظیفه ام را انجام دادم. یك روز هم پشت به انقلاب نكردم. یك روز هم به اهداف انقلاب پشت نكردم و اگر تذكراتی می‌دادم یا چیزهایی می‌گفتم یا به مرحوم امام می‌نوشتم هیچ هدفی جز اینكه می‌خواستم سوژه‌ها و اشكالات برطرف بشود، نداشتم. النصیحه الامام المسلمین وظیفه همه اشخاص است، بعضی اشخاص كه تذكرات نمی‌دادند، كوتاهی می‌كردند.

من یادم است كه یك نامه 5 صفحه‌ای راجع به جنگ به مرحوم امام (قده) نوشتم – كه آقایان شاید نامه مرا دیده‌اند – یك روز آیت‌الله مشكینی آمدند به خانه ما و شروع كردند به اشكال كه آقا دارند موشكباران می‌كنند تهران را، كجا را، شما اینجا نشسته‌اید، به داد برسید مردم زده شدند توی صف‌ها فحش می‌دهند و... گفتم بروید تذكر بدهید. گفت: آقا شما چرا هیچ چیز نمی‌گویی؟ من هم نامه‌ای را كه راجع به جنگ نوشته بودم برای ایشان خواندم. خدا شاهد است چند مرتبه گفت: الحمدلله، آنچه را می‌خواستیم بگوییم شما گفته‌اید، گفتم نخیر تكلیف شما ساقط نشده است. من یك نفرم و شما همه بایستی به ایشان بنویسید. منظور این است كه من تمام چیزهایی كه می‌نوشتم قصدم این بود كه اشكالات برطرف بشود.

احمدآقا یك روزی آمد اینجا، گفتم تو حالا را نگاه می‌كنی من می‌خواهم صد سال دیگر هم سوژه و بهانه‌ای نسبت به انقلاب نداشته باشند. در آخرین ملاقاتم با مرحوم امام كه احمدآقا هم آنجا نشسته بود و آقای سیدهادی هم بود، من یادم هست كه به امام گفتم: دلمان می‌خواست حضرتعالی با آن قداست و چهره ملكوتی كه وارد ایران شدید كه تمام ارگان‌ها، تمام طبقات به حضرتعالی عشق می‌ورزیدند، دلمان می‌خواهد آن قداست و آن چهره ملكوتی شما باقی بماند و كارهای خلافی كه در زندان‌ها و در دادگاه‌ها و ارگان‌ها می‌شود اینها به حساب شما گذاشته نمی‌شد. من نمی‌گویم كه در زمان پیغمبر(ص) و امام(ع) هم كار خلاف نمی‌شد، در زمان پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) هم كار خلاف مي‌شد. برای اینكه كارگزاران آنها كه معصوم نبودند. اما هیچ وقت جرأت نمی‌كردند بگویند پیغمبر(ص) و علی(ع) دستور داده‌اند كه این كارها را بكنیم، مخفیانه می‌كردند. ولی متأسفانه جوری شده است كه در بعضی از ارگان‌ها و یا در زندان‌ها تندی‌هایی می‌شود، كارهایی می‌شود و می‌گویند نظر حضرت امام است، من از این رنج می‌برم كه اینها را به حضرتعالی نسبت می‌دهند و چهره شما را ملكوك می‌كنند و من دلم می‌خواهد تا صدسال دیگر هم یك جوری باشد كه این ولایت فقیهی كه بعد از هزاروچهارصدسال قدرت را در دست گرفته نقطه ضعفی نداشته باشد. نقطه ضعف‌ها به دیگران نسبت داده شود، نه به حضرتعالی. به امام این را می‌گفتم و در آخرین ملاقاتم خدمت ایشان گفتم كه ما دلمان می‌خواهد آن قداست و آن چهره ملكوتی كه شما دارید همان جور با عظمتش باقی باشد و نقطه ضعفی در این جهت نداشته باشیم منظور این است كه تمام تذكراتی كه من به ایشان كتباً و یا شفاهاً می‌گفتم غرضم این بود كه نقطه‌های ضعف برطرف شود و من خیلی خوشوقتم كه بسیاری از تندی‌ها را به واسطه آن دادگاه عالی كه اینجا تشكیل داده بودیم یا به واسطه چیزهای دیگر گرفتیم.

یكی از بزرگانی كه حالا اسمش را نمی‌برم، ایشان در تهران از علما است. چهار پنج ماه پیش گفته بود كه من خیلی دلم می‌خواهد فلانی را ببینم. بعد گفته بود كه چند نفر از افراد در رده بالای اطلاعات به من گفتند ما را در آن شرایط وادار كردند كه گواهی بدهیم كه بیت فلانی در اختیار منافقین قرار گرفته و منافقین به فلانی خط می‌دهند و ما هم متأسفانه این گواهی را دادیم. آیا خدا از سر تقصیر ما می‌گذرد یا نه؟ آن آقا گفته بود: پیش من آمدند و این شهادت را دادند خلاصه مفتنین، آنها كه نمی‌خواستند انقلاب محفوظ بماند و شاید هم عناصر وابسته به خارج كه لابلا باشند. چنانچه من یك وقتی به خود حضرت امام عرض كردم كه آقا وقتی كه در سازمان سیا، كاگ‌ب نفوذ می‌كند و در كاگ‌ب، سازمان سیا نفوذ می‌كند، شما احتمال بدهید كه در ارگان‌های ما ایادی داشته باشند. البته بچه‌های خوب خیلی داریم. ولی احتمال بدهید كه یك عناصری باشند و آنها بیایند خط بدهند – منظور این است كه مفتنین كار خودشان را كردند و فتنه درست كردند و من شكر خدا را به جا می‌آورم كه هیچ وقت نه مقام می‌خواستم و نه علاقه به مقام داشتم و ندارم همه هم بدانند من برای مقام هیچ وقت فعالیت نكردم، از هیچ كس و هیچ چیز هم نمی‌ترسم و وحشت ندارم الحمدلله. در آن وقت‌ها كه دائم ما را می‌گرفتند و زندان می‌بردند با خود می‌گفتیم حالا فرضاً اعدام كنند، خدا را گواه می‌گیرم كه من یك ذره از اعدام وحشت نداشتم. حالا هم الحمدلله نه ترس دارم نه طمع. اما مع ذلك برای انقلاب و اهداف انقلاب دلم می‌سوزد و اگر چنانچه مردم زده بشوند و كارهایی بشود از این جهت ناراحت می‌شوم. مثل ما مثل آن دو نفر زنی است كه سر بچه نزاع داشتند و آخر كار حكم شد بیایید بچه را نصف كنید. آنكه بحق بود و مادر از حق خودش گذشت برای اینكه بچه تلف نشود. من حرف خیلی دارم بزنم، اما اگر حرف نمی‌زنم و ساكتم نه از ترس است نه از طمع. خدا شاهد است می‌خواهم اصل انقلاب و اهداف انقلاب محفوظ بماند و حتی‌المقدور مردم اصل انقلاب و نظام را حفظ كنند. روی این اصل است كه من ساكت هستم نه اینكه حرف نداشته باشم. آن وقت می‌بینم حق‌كشی‌هایی و خلاف واقع‌هایی انجام می‌شود.

اینها یك واقعیاتی است كه برای شما می‌گویم. بسیاری از كسانی كه تا ما می‌خواستیم فتوای امام را بگوییم می‌گفتند: خمینی خمینی راه نیندازید، اینجا ما می‌خواهیم كاسبیمان را بكنیم حتی فتوای امام را نمی‌گذاشتند گفته شود. اینها خیلی‌هایشان حالا شده‌اند حامی انقلاب و به تعبیر امروزی‌ها فرصت‌طلبان. اینها حالا دارند خط می‌دهند و حافظ انقلابند و بچه‌هایی كه مخلص انقلابند خیلی از آنها به بهانه‌های مختلف باید توی زندان‌ها باشند. برایشان پرونده درست می‌كنند، خیلی‌هایشان حالا توی زندانند. آن وقت آقا هم می‌گوید بله اصلاً ما یك دانه زندانی سیاسی در ایران نداریم! خب آقای بزرگوار مردم كه می‌دانند این حرف‌ها را كه می‌زنند مصرف خارجی دارد می‌خواهند به خارجی‌ها بگویند ما زندانی سیاسی نداریم و الا خودشان كه می‌دانند و مردم هم كه می‌فهمند. می‌دانند كه بچه‌های مخلص انقلاب تحت تعقیبند. خیلی از آنها برای یك چیزهایی جزئی زندان می‌روند و آن وقت یك عده فرصت‌طلب‌هایی كه اصلاً هیچ با انقلاب جور نبودند و اسم امام و انقلاب را نمی‌شد پیش آنها برد و ما را مسخره می‌كردند اینها حالا شده‌اند حامی انقلاب و برای بچه‌های انقلاب پرونده درست می‌كنند و تهدید می‌كنند.

من نسبت به بچه‌هایی كه بی‌اطلاعند و خیلی از آنها را تحریك می‌كنند تا ما را تحت فشار بگذارند، دوستان ما را تحت فشار بگذارند، من نسبت به این بچه‌ها چون اطلاع ندارند گذشت می‌كنم. اما نسبت به آنهایی كه می‌دانند قضایا از چه قرار است و می‌دانند كه مفتنین چه كارهایی كردند و مع ذلك ساكتند من حساب آنها را به خداوند تبارك و تعالی در روز قیامت واگذار می‌كنم.

والسلام علیكم جمیعا و رحمه الله و بركاته

 

اطلاعیه دفتر آیت‌الله منتظری

به نام خدا

در تاریخ 21/11/71 حضرت آیت‌الله العظمی منتظری در پایان درس خارج فقه بیانات مشروحی پیرامون انقلاب اسلامی و حضور مردم و لزوم شركت در راهپیمایی 22 بهمن ایراد داشتند و ضمن اینكه یادآور شدند باید انقلاب و اهداف عالی آن همچنان با قوت و عظمت باقی بماند، فرمودند: اینكه می‌بینیم مردم ما در راهپیمایی‌های روزهای مهم مانند روز 22 بهمن و روز قدس شركت می‌كنند، برای این است كه مردم انقلاب را محصول خودشان می‌دانند و برای آن شهدای زیادی داده‌اند و لذا با همه گرفتاری‌ها و فشارهایی كه تحمل می‌كند مع ذلك به اصل انقلاب و نظام و اهداف آن عشق می‌ورزند و كسی این عشق و علاقه مردم را به حساب اشخاص نگذارد، عشق و علاقه مردم به اصل اهداف انقلاب می‌باشد.

آنگاه ایشان با اشاره به سوابق خود در انقلاب و حمایت از شخص حضرت امام (قده) یادآور شدند: من تمام زندگی و عمرم را در راه انقلاب صرف نمودم و یك فرزند شهید و یك معلول در راه آن دادم و البته از كسی هم چیزی طلبكار نیستم. وظیفه ام بوده است. ولی می‌خواهم بگویم من به خاطر احترام و اهمیت زیادی كه برای انقلاب و رهبر فقید آن قائل بودم احیاناً تذكراتی می‌دادم و هدفم حفظ حیثیت و وجاهت معنوی امام قدس سره بود تا در سالیان متمادی چهره ملكوتی ایشان همچنان مقدس و محترم باشد و در تاریخ چهره ایشان ملكوك و مخدوش نگردد.

معظم له سپس با اشاره به فتنه مفتنین یادآور شدند: یكی از علمای تهران نقل كرده است كه چند نفر از افراد رده بالای اطلاعات به او گفته‌اند در آن شرایط ما را مجبور كردند تا به دروغ گواهی دهیم كه بیت فلانی – آیت‌الله العظمی منتظری – در اختیار منافقین می‌باشد و ما هم گواهی دادیم و اكنون ناراحت هستیم. آیا خدا از تقصیر ما می‌گذرد؟ ایشان سپس تأكید كردند من هیچ‌گاه طالب مقام نبوده و نیستم و از هیچ‌چیز هم نمی‌ترسم. ولی برای انقلاب و اهداف آن دلم می‌سوزد. مبادا مردم از آن زده شوند. و اگر من سكوت كرده ام برای این است كه اساس انقلاب اسلامی محفوظ بماند. مثل ما مثل آن دو نفر زنی است كه سر بچه نزاع داشتند و پس از اینكه حكم شد بچه دو نصف شود، آنكه مادر بود به خاطر حفظ بچه از حق خود گذشت...

آن‌گاه روز جمعه 23 بهمن اخباری می‌رسید مبنی بر اینكه از طرف بعضی ارگان‌های نظامی برای یك تظاهرات بعد از نماز جمعه به سوی بیت معظم له دعوت می‌نمودند. ولی عده‌ای قبول نكرده و بعضاً نیز قبول نموده و بالاخره بعد از نماز جمعه قم با تعدادی از افرادی كه از جریان بی‌اطلاع بودند در حدود 500 نفر را مقابل بیت ایشان مجتمع نمودند و در این میان حدود 60 نفر شعارهای زننده‌ای سر دادند. آنگاه متن تحریف شده بیانات آیت‌الله العظمی منتظری را كه تكثیر نموده بودند، با ضمیمه‌های تحلیلی خودشان همراه با تهمت و افترا و دروغ منتشر نمودند و جمعی تابلوی دفتر را كندند و سپس بلندگوی اتومبیل سپاه خاتمه برنامه و دستور متفرق شدن را صادر نمود و مراسم پایان یافت.

شاهدین صحنه می‌گفتند: بسیاری از حاضرین در مراسم  فقط تماشاگر بودند و آنهایی كه شعار می‌دادند بیش از 60-50 نفر نبودند.

آنگاه در روز شنبه 24 بهمن، جمعیت طلاب درس فقه معظم له طبق روال هر روز در جلسه درس در حسینیه شهدا حاضر شدند ولی دیدند افراد جدیدی حدود 100 نفر نیز آمده‌اند و احساس شد اینها قصد بهم زدن جلسه درس و شلوغ كردن را دارند. از این رو معظم له مصلحت را در اعلام تعطیلی جلسه درس تا بعد از ماه مبارك رمضان دیدند و از طرف ایشان اعلام شد.

پس از اعلام تعطیلی، همان عده اعزامی شروع به شعار دادن كردند و آن گاه یكی از آنان سخنانی در رد بیانات حضرت آیت‌الله العظمی منتظری ایراد نمود كه مضمون آن همان مطالب تكراری روزنامه‌ها و جزواتی بود كه هرچندگاه تحت عناوین مجعول و توسط بعضی ارگان‌ها در چند سال اخیر منتشر گردیده بود و چیزی جز فحش، تهمت، تحریف سخنان ایشان و... نمی‌باشد. حدود شش نفر از طلاب حاضر در حسینیه و نیز آقا روح الله نوه معظم له را بازداشت نمودند و البته تا این لحظه افراد بازداشت شده آزاد شده‌اند.

آنگاه حدود ساعت 10 شب یكشنبه حمله اصلی آغاز شد. شعاع و گستردگی آن در امور زیر خلاصه می‌شود:

1- بیش از هزار نفر پاسدار و نیروی انتظامی و مأمورین اطلاعاتی را در این حمله وارد نموده بودند.

2- خیابان اصلی ساحلی از پل حجتیه تا پل جدید نیروگاه كاملاً مسدود و در اختیار نیروها قرار گرفته بود.

3- تمام وسایل تخریب و احتیاط از قبیل چندین دستگاه جرثقیل، آتش‌نشانی و دستگاه جوش و برش آهن وارد صحنه شده بود.

4- حمله با كندن شیروانی‌های پیاده رو و حسینیه آغاز شد و سپس سه درب بزرگ كه اول و وسط و انتهای كوچه بود ازجا كنده شد و آنگاه با شكستن قفل‌ها و تخریب درب‌ها حمله به دفتر معظم له و حسینیه شهدا و قسمت مربوط به آرشیو و نیز جمع‌آوری دفاتر و نامه‌ها و استفتائات و آرشیو نامه‌ها و روزنامه‌ها و بولتن‌ها آغاز شد و هرآنچه در این سه محل بود برده شد و خسارت‌های زیادی وارد گردید. موجودی پول‌های وجوهات كه حدود یك میلیون و سیصدهزار تومان بود و برای شهریه طلاب آماده شده بود و نیز اكثر وسایل شخصی و غیرشخصی از قبیل ماشین‌ها، كتاب، رادیو، ضبط صوت، جاروبرقی، دوربین عكاسی، كاغذ و نیز دستگاه تكثیر نوار و زیراكس دفتر كه روزانه توسط آنها نوار و نوشته‌های درس معظم له تكثیر و در اختیار طلاب گذاشته می‌شد و همچنین آرشیو عكس‌هایی مربوط به قبل از انقلاب از حضرت امام و فقیه عالیقدر و آلبوم عكس‌ها و مجموعه سخنرانی‌های شیهدمحمد منتظری و وسایل شخصی مربوط به آن شهید بزرگوار و اشیاء دیگر و خلاصه هر آنچه در دسترس بود جمع‌آوری و بعضاً برده و مابقی توقیف شد. همه اینها در غیاب ایشان و بستگان انجام می‌شد و هیچ صورتجلسه‌ای تنظیم نشد و درب‌های حسینیه و دفتر را پلمب نمودند. یادآوری می‌شود قبل از شروع تهاجم خطوط تلفنی منطقه قطع شد و افراد خانواده‌های مربوط به بیت معظم له و همسایگان ایشان تماماً در محاصره قرار گرفتند و از تردد در كوچه و رفتن به منزل یكدیگر ممنوع شدند. پایان كار حدود ساعت 3 بعد از نیمه شب بود.

پس از انتشار خبر «حمله و غارت دفتر و حسینیه معظم له» و نگرانی و تنفر شدید عمومی، بسیاری از فضلای حوزه با تلفن و پیغام، احوالپرسی و همدردی می‌نمودند و از قرار مسموع آقایان آیت‌الله مؤمن و آیت‌الله محقق داماد و آیت‌الله صانعی در جلسه درس خود، این برخورد را محكوم كردند و اظهار تأسف نمودند. به دنبال انتشار این خبر، پول‌های وجوهات و مقداری از وسایل دفتر و حسینیه برگردانده شد ولی عمده آنها هنوز توقیف است.

این بود خلاصه وقایعی كه این روزها در قم اتفاق افتاد و نسبت به ساحت روحانیت و مرجعیت شیعه اهانت گردید.

والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته

دفتر حضرت آیت‌الله العظمی منتظری

 


 

[i] - کتاب خاطرات سیاسی (نوشته حجت‌الاسلام محمدی ری شهری) صفحه 43

[ii] - خاطرات سیاسی صفحه 46

[iii] - رنجنامه سند 26

[iv] - رنجنامه سند 27

[v] - رنجنامه سند 18

[vi] - رنجنامه سند 23

[vii] - رنجنامه سند 10

[viii] - رنجنامه سند 5

[ix] - رنجنامه سند 20

[x] - خاطرات سیاسی صفحه 58

[xi] - خاطرات سیاسی صفحه 76

[xii] - خاطرات سیاسی صفحه 77

[xiii] - رنجنامه سند 57

[xiv] - رنجنامه سند 58

[xv] - رنجنامه سند 60

[xvi] - خاطرات سیاسی صفحه 136

[xvii] - رنجنامه سند 52

[xviii] - رنجنامه سند 53

[xix] - رنجنامه سند 54

[xx] - رنجنامه سند 63

[xxi] - رنجنامه سند 55

[xxii] و23 به نقل از اولین جلسه درس آیت‌الله منتظری بعد از ماه رمضان سال 68

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پرسش‌هايي پيرامون جايگاه قانوني مجمع تشخيص مصلحت نظام

گفت‌وگو با آيت‌الله‌العظمي منتظري

آگاهي نسبت به قانون‌اساسي كه مجموعة روابط و مناسبات داخلي و خارجي كشور را تنظيم و تبيين مي‌كند، امري راهبردي به‌شمار مي‌رود. از آنجا كه اگر زماني ارادة ملت بر بازنگري قانون‌اساسي قرار بگيرد، مي‌بايد براساس دانش و آگاهي كافي و همه‌جانبه باشد، پرسش‌هاي هشت‌گانة چشم‌انداز ايران (در سال 1379) با آيت‌الله‌العظمي منتظري، آقاي مهدي هادوي ـ نخستين دادستان تهران پس از پيروزي انقلاب ـ و دكتر ناصر كاتوزيان ـ از حقوقدانان و اساتيد برجستة كشورـ درميان گذاشته شد.

  اين پرسش‌ها پيرامون جايگاه و نقش قانوني مجمع تشخيص مصلحت نظام مي‌باشد كه مدتي است مسائل بحث‌برانگيز فراواني پيرامون آن مطرح مي‌باشد. پاسخ‌هاي آقاي هادوي و دكتركاتوزيان، در شمارة 7 نشريه از نظر خوانندگان گذشت، اما به دليل برخي توصيه‌هاي دلسوزانه از درج همزمان پاسخ‌هاي فقيه عاليقدر بازمانديم، كه البته به اين وسيله پوزش مي‌خواهيم.

  آيت‌الله‌العظمي منتظري رياست مجلس خبرگان قانون‌اساسي اول را عهده‌دار بودند، همچنين بر جزئيات حوادث و جريان‌هاي پس از انقلاب اشراف داشته و به روند شكل‌گيري مجمع‌تشخيص مصلحت نظام نيز آگاه بوده‌اند. به‌دليل حصر فقيه عاليقدر و عدم‌امكان گفت‌وگوي حضوري با ايشان در آن مقطع (درسال 1379)، پرسش‌هاي نشريه ازجانب مدير مسئول به صورت كتبي خدمت ايشان ارسال گرديد و در پي آن،  پاسخ‌هاي آيت‌الله‌العظمي منتظري (درتاريخ 79/6/22) به دفتر نشريه فرستاده شد. درپايان بر خود لازم مي‌دانيم كه از بذل توجه ايشان در پاسخگويي دقيق و شفاف به پرسش‌ها سپاسگزاري كنيم.

 

¢در رابطه با ضرورت شكل‌گيري مجمع‌تشخيص مصلحت، امام‌(ره) طي نامه‌اي در تاريخ 66/11/17 به سران سه‌قوه به اين نكته اشاره مي‌كنند كه اين مجمع براي حل اختلاف مجلس شوراي اسلامي و شوراي‌نگهبان مي‌باشد. با اين حال در ذيل همين نامه مي‌گويند: «اعضاي اين شورا (نگهبان) بايد قبل از اين گيرها مصلحت نظام را در نظر بگيرند»، كه مي‌تواند به اين معنا باشد كه امام مايل بوده‌اند با انجام تحول در انديشه و بافت شوراي‌نگهبان، مصلحت نظام در خود اين مجموعه در نظر گرفته شود و كار به تشكيل نهادي به اسم مجمع تشخيص مصلحت نكشد؛ درحالي‌كه آقاي شيخ‌محمد يزدي در شوراي بازنگري قانون‌اساسي در سال 1368 مي‌گويد: «شوراي‌نگهبان حق مصلحت‌انديشي ندارد.» (صورت مشروح شوراي‌ بازنگري، ص 838، ج2)

  پرسش اين است كه با توجه به ويژگي‌هاي قانون‌اساسي آيا شوراي‌نگهبان ماهيتاً مي‌تواند محل تشخيص مصلحت باشد، به‌گونه‌اي كه در تطبيق مصوبات مجلس با قانون‌اساسي و شرع عنصر مصلحت لحاظ گردد؟

 £از آن زمان كه انديشة پارلمان و مجلس شورا براي قانونگذاري در جهان مطرح شد، هدف اصلي همان تصويب قوانين متناسب با تشخيص مصالح كشور و تعيين راهكارهاي عملي و قانوني براي تأمين مصالح مردم و كشورها بود. جمهوري‌اسلامي نيز نمي‌تواند با اين سنّت مترقّي دنيا مخالف باشد، درنهايت چون در جمهوري‌اسلامي قوانين مصوّب در مجلس نبايد مخالف با موازين اسلامي و قانون‌اساسي باشد، از اين‌رو در قانون‌اساسي نهادي جهت تأمين اين هدف پيش‌بيني شد به‌نام «شوراي‌ نگهبان». كار اين شورا قهراً نمي‌تواند جداي از مصالح كشور و جامعه باشد؛ زيرا فرض بر اين است و از بررسي كتاب و سنّت چنين استفاده مي‌شود كه دستورات اسلام منحصر در مسائل عبادي و اخلاق فردي نيست، بلكه به مسائل اجتماعي و سياسي و حكومتي نيز كاملاً توجه شده است و تشريع احكام براساس توجه شارع مقدس به مصالح و مفاسدي است كه اغلب آنها امور غيبيِ محض و غيرقابل فهم براي عقلاي دنيا نيستند، پس فهم و اجتهاد احكام اجتماعي نيز نمي‌تواند بدون توجه به مصالح و مفاسد آنها باشد و ازطرفي مصالح و مفاسد اجتماعي با تغيير شرايط و اوضاع جامعه چه‌بسا متغيّر باشد و قهراً با تغيّر آنها ـ كه درحقيقت زيربناي احكام‌اند ـ موضوعاتِ احكام آنها و درنتيجه احكام نيز تغيير مي‌يابد؛ و از همين‌جاست كه نياز جامعة اسلامي به اجتهاد مستمر در فقه مطابق با تغيير شرايط زماني و مكاني كاملاً احساس مي‌شود. البته اختلاف در مباني اجتهاد و فهم مصالح و به‌دنبال آن فهم احكام قابل انكار نيست، ولي با كار جمعي فقها و مشورت در مباني فقهي و تشخيص مصالح و مفاسد جامعه و تشخيص نيازهاي متغيّر آن، قطعاً اختلاف فوق به حداقل خواهد رسيد؛ و در مواردي كه احتياط يا تشخيص اعلم ممكن نگردد راهي جز عمل به اكثريت در بين نيست و طبعاً بايد ملاك عمل، نظر فقهي اكثريت باشد.

  ازسوي ديگر پس از پيروزي انقلاب و تأسيس مجلس شوراي‌اسلامي، اساس كار بر اين شد كه مردم آزادانه نخبگان متعهدي را كه مي‌توانند مصالح و مفاسد كشور را در رشته‌هاي مورد نياز جامعه به‌خوبي تشخيص دهند براي امر مهم قانونگذاري انتخاب نمايند تا آنان با توجه به تمام جوانب مصالح كشور و مردم، قوانين مورد نياز را ـ كه مخالف با شرع مقدس و قانون‌اساسي نباشد ـ تصويب نمايند و سپس براي كسب اطمينان بيشتر، مورد تأييد شوراي‌نگهبان نيز قرار گيرد؛ و اين روند در سال‌هاي آغاز پيروزي كه بعضي جناح‌ها در مراكز قدرت نظام نفوذ چنداني نداشتند به‌خوبي ادامه داشت. اما به‌تدريج با شكل‌گيري برخي جناح‌هاي قدرت در پشت صحنه، در عمل هدايت نامرئي انتخابات به‌دست آ‌نان افتاد و با اعمال نفوذ در شوراي‌نگهبان و طرح مسئلة نظارت استصوابي از بسياري از نيروهاي لايق و صالح كه مي‌توانستند در تأمين مصالح كشور و نظام و در قوت و قدرت‌دادن به مجلس و حل مشكلات جامعه نقش اساسي داشته باشند، سلب صلاحيت شد. در راستاي اين جريان، بيشتر فقهاي شوراي‌نگهبان نيز از افرادي متشكل مي‌شدند كه علي‌رغم داشتن حسن‌نيّت و قصد خدمت‌، داراي دو مشكل اساسي بودند:

  1ـ اكتفانمودن آنان به همان اجتهاد دوران انعزال فقه و فقها از مديريت و حكومت و پاسخگويي به مشكلات جامعه و نظام براساس نظرات و فتاوا و مباني دورة عدم مديريت فقه.

  2ـ گرايش آنان به يك جناح خاص سياسي كه برخي مواضع آن جناح در سال‌هاي اخير براي ملّت ايران به‌خوبي روشن شده است.

  دوعامل فوق بن‌بست‌هايي را در راه قانونگذاري و حل مشكلات بنيادي براي كشور و نظام به‌وجود آورد كه آثار آن در دهة اول به‌ويژه در دوران جنگ به‌تدريج ظاهر شد و به اختلاف شديد بين مجلس و شوراي‌نگهبان انجاميد و مرحوم امام به‌ناچار به تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام روي آوردند.

  البته ممكن است گفته شود با فرض علاج دو عامل فوق نيز، هرچند اختلاف بين دو نهاد مجلس و شوراي‌نگهبان تقليل مي‌يابد وليكن به كلي از بين نمي‌رود و بايد براي داوري بين آنها چاره‌اي انديشيد.

  در اين رابطه ـ در يك مبحث نظري با صرف‌نظر از قانون‌اساسيِ قديم و جديد ـ به دو راه حل مي‌توان اشاره كرد:

  الف ـ احالة داوري به دوسوم يا سه‌چهارم از نمايندگان مجلس.

  ب ـ تأسيس مركز جديدي جهت داوري بين مجلس و شوراي‌نگهبان.

  راه اول همان است كه در ابتداي بروز اختلاف ميان مجلس و شوراي‌نگهبان به دستور مرحوم امام‌(ره) صورت پذيرفت و در عمل به‌دليل اعمال نفوذ بعضي جناح‌ها توفيق چنداني به دست نياورد و امام به‌ناچار درصدد تشكيل مجمع تشخيص مصلحت برآمدند. در صورتي كه اصولاً تشخيص مصالح متغيّر و متناسب با زمان توسط اكثريت قاطع نمايندگان مجلس كه حاصل نظر طيف‌هاي گوناگون و كارشناسان متعدد مي‌باشد عقلاً بر تشخيص تعداد اندكي در شوراي‌نگهبان ترجيح دارد و با فرض تساوي كيفيِ دوطرف فوق‌، اكثريت كمّيِ يك‌طرف يكي از مرجحات عقلايي خواهد شود و پذيرش بيشتري را درپي دارد و در اين راه هرچند حل اختلاف ميان طرفين دعوا به يكي از آنها ارجاع شده است، ولي مي‌توان گفت با شرط‌نمودن دوسوم يا سه‌چهارم آراي نمايندگان و نيز بالابردن تعداد كارشناسان در مجلس، تا حدودي وجاهت عرفي آن تضمين خواهد شد؛ علاوه بر اين‌كه اين راه مستلزم بار ماليِ ديگري بر بيت‌المال نخواهد بود.

  و اما راه دوّم با داشتن بار مالي اين امتياز را دارد كه مركز فوق ـ هرچند قانونگذار نيست و وظيفه‌اش تشخيص مصالح متغيّر است ولي ـ با نظرات و استدلال‌هاي نوين و تشخيص‌هاي جديد بسا بهتر بتواند بين اين دو نهاد مهم داوري كند و به‌واقع نزديك‌تر باشد؛ و چون مربوط به مصالح متغيّر جامعه است بايد در مواردي كه ضرورت‌ها ناشي از زمان و مكان مي‌باشد محدودة آنها معيّن شود.

  منتها اعضاي اين مجمع بايد اولاً: همگي با انتخاب آزاد مردم تعيين شوند تا جنبة جمهوريت و مردمي بودن نظام رعايت شده باشد و ثانياً: از نخبگاني انتخاب شوند كه داراي شرايطي مثلاً همچون سابقة دو دورة نمايندگي مجلس، يا تحصيلات عالي دانشگاهي يا حوزوي و يا سابقة مديريت‌‌هاي اجراييِ موفق باشند؛ معيارهاي صلاحيت نيز بايد كاملاً شفاف و روشن توسط قانون مشخص شده و به وزارت كشور كه اجراكنندة آن است ابلاغ شود؛ و شوراي‌نگهبان در زمينة صلاحيت‌ها هيچ‌گونه مسئوليتي نداشته باشد، زيرا خود اين شورا يك طرف دعوا مي‌باشد و تعيين صلاحيت كانديداهاي مجمعي كه قرار است بين آن و مجلس داوري نمايد توسط شوراي‌نگهبان كار غيرعقلايي و چيزي شبيه به «دور» مي‌باشد.

  مجمع فوق هرچند با مجلس سنا ـ كه در برخي از كشورها متداول است ـ شباهت‌هايي دارد و حتي مي‌تواند به همين نام هم شكل گيرد ولي ماهيتاً با آن متفاوت مي‌باشد. زيرا اولاً: اساس تشكيل مجلس سنا در كشورهاي فدرالي به‌خاطر حل اختلاف ميان ايالت‌هاي بزرگ و كوچك آن كشورها بوده است كه هم مي‌خواستند نسبت جمعيت هر يك از ايالت‌ها را مدنظر قرار دهند و هم شخصيت حقوقي و مستقل آنها را در نظر داشته باشند و در كشورهاي غيرفدرالي و تك‌بافت هم انگيزه نظري تشكيل اين مجلس بيشتر به خاطر طبقة اشراف و نجبا بوده است تا آنان هم در حكومت مشاركت داشته باشند؛ ولي هيچ‌كدام از اين علل و انگيزه‌ها در مورد مجمع فوق وجود ندارد. ثانياً: در بسياري از كشورها ـ به‌ويژه در اوايل ـ اعضاي مجلس سنا به‌صورت غيرمردمي تعيين مي‌شدند و مردم در اين زمينه نقشي نداشتند هرچند بعدها برخي از كشورها به‌سوي انتخابي‌شدن اعضاي آن گام برداشتند؛ ولي در مجمع مورد پيشنهاد ما همة اعضاي آن الزاماً بايد منتخب مردم و منبعث از آراي آنان باشند و ثالثاً: مهم‌ترين فارق در اين زمينه آن است كه مجلس سنا در كشورهايي كه نظام دومجلسي دارند در عرض مجلس اول به امر قانونگذاري مي‌پردازد و هر دو مجلس داراي اختياراتي تقريباً برابر مي‌باشند، درحالي‌كه مهم‌ترين وظيفة مجمع مورد اشارة ما داوري ميان دونهاد مجلس و شوراي‌نگهبان در تشخيص مصاديق عناوين ثانويه (مصالح و مفاسد متغيّر) است.

  البته مجمع مذكور علاوه بر داوري ميان مجلس و شوراي‌نگهبان مي‌تواند به لحاظ تخصّص و سابقة كار نظر خود را در لوايح مطروحه در مجلس شورا ارائه دهد و آنان را در تهية‌ قوانين ياري نمايد، ولي بالاخره وظيفة قانونگذاري برعهدة مجلس شورا و شوراي‌نگهبان مي‌باشد و در صورت اختلاف آنان نظر اين مجمع معتبر است.

  و نيز مجمع مذكور مي‌تواند در اموري كه به رهبري مربوط است براي او نقش مشاور را داشته باشد، و نظر مشورتي اكثريت آنان الزاماً مورد عمل رهبري قرار گيرد. بديهي است مردم هنگام انتخاب رهبر حق دارند شرط فوق را در عقد بيعت با او مورد توجه و تأكيد قرار دهند. يادآور مي‌شوم كه مشاوربودن مجمع فوق براي رهبري مبتني است بر نظرية تمركز قوا و دادن اختيارات فراوان به رهبري.

  اما بنابر نظرية تفكيك قوا و پخش قدرت رهبري در قواي ديگر و حصر وظيفه و اختيارات او در آنچه قانون براي او مشخص نموده، و يا ادغام رهبري و رياست قوة مجريه در يكديگر با رعايت شرايطي كه در آن دو معتبر است، طبعاً مجمع فوق مي‌تواند براي رئيس‌ قوة اجرايي (رئيس‌جمهور) همين نقش را ايفا نمايد. به‌ويژه در تعيين مناصب مهمي همچون فرماندهان عالي‌رتبة نظامي و انتظامي يا تصميم‌گيري‌هاي مهم نظام كه مربوط به منافع ملي مي‌گردد و در حوزة قدرت رئيس‌جمهور مي‌باشد.

  اينجانب نظرية جديد خود، يعني تفكيك قواي سه‌گانه در حاكميت ديني را ـ كه البته براساس همان مبناي سابق يعني «نظرية انتخاب» پايه‌ريزي شده است، در كتابچة «حكومت مردمي و قانون‌اساسي» اجمالاً ارائه داده‌ام. براساس اين نظريه وظيفة اصلي رهبريِ منتخب، همان نظارت بر اسلامي‌بودن قوانين كشور مي‌باشد.

  توجه داريد كه در اينجا «قانون» به‌معناي عام آن مدنظر است و علاوه بر قوانين مجلس شورا، شامل آيين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هاي قواي ديگر نيز مي‌گردد. چگونگي انجام اين وظيفه نيز بايد مطابق قانون كاملاً تعريف و مشخص گردد و به‌گونه‌اي نباشد كه ـ نظير آنچه اخيراً در طرح اصلاح قانون مطبوعات رخ داد ـ موجب دخالت در وظايف قواي ديگر گردد (و ازجمله وظايف و اختيارات ديگر رهبري را مي‌توان به تعيين امامان جمعة سراسر كشور، تعيين اميرالحاج، اعلام هلال ماه‌هاي قمري كه از وظايف حاكم است و يا بعضي اختيارات ديگر كه احياناً مردم هنگام بيعت براي وي قرار مي‌دهند، اشاره كرد كه مطابق اين ديدگاه در كنار وظيفة اصلي و نظارتي خود در مدت زمان مشخص برعهده مي‌گيرد.)

  تعيين مسئول قوة‌قضائيه نيز الزاماً از اختيارات رهبري نيست، بلكه از اختيارات مردم يا نمايندگان آنان است، به اين شكل كه صلاحيت كساني‌كه داوطلب تصدي اين مقام هستند از ناحية مراجع هر عصر ـ يا ازسوي رهبر منتخب پس از مشورت با مرجع ـ مورد تأييد قرار مي‌گيرد و سپس در معرض آراي ملّت يا نمايندگان آنان و يا قضات كشور قرار داده مي‌شود تا آنان يك فرد را انتخاب نمايند. (زيرا در تصدي اين مسئوليت، هم اجتهاد شرط است و هم مردمي بودن آن مطلوب است).

  مطابق نظرية تفكيك قوا در حاكميت ديني فاصلة نظام با مرجعيّت و مردم از بين خواهد رفت و پيوسته نظام اسلامي از قدرت مردم و مرجعيّت كه در طول تاريخ پشتوانة اسلام و استقلال كشور بوده‌اند بهره‌مند خواهد بود. و‌ به‌طوركلي ـ چنان‌كه قبلاً نيز يادآور شده‌ام ـ قراردادن مسئوليت‌هاي اجراييِ كشور برعهدة رياست‌ قوة مجريه و بودن اهرم‌هاي قدرت در اختيار مقام رهبري موجب تضاد آشكار خواهد بود؛ و لازم است اهرم‌هاي قدرت در اختيار كسي باشد كه مسئوليت‌هاي اجرايي برعهدة او گذاشته مي‌شود و وي بايد نسبت به آنها پاسخگو باشد؛ و بر اين اساس، همان‌گونه كه در كتابچة «حكومت مردمي و قانون‌اساسي» بيان كرده‌ام ـ بجاست در بازنگريِ جديد نسبت به قانون‌اساسي در آينده، به يكي از دو روش زير عمل شود:

  1ـ از اختيارات و وظايف رهبري كاسته شود و وظيفة اصلي او به لحاظ تخصّص وي همان نظارت بر اسلامي‌بودن قوانين باشد؛ در اين صورت اهرم‌هاي قدرت در اختيار مسئول قوة‌مجريه قرار مي‌گيرد و او درقبال اين مسئوليت‌ها همواره در برابر مردم و مجلس پاسخگو خواهد بود.

  2ـ راه ديگر ادغام نهاد رهبري با رعايت شرايط آن و رياست قوة‌مجريه در يكديگر مي‌باشد؛ در اين صورت كسي كه براي رياست قوة‌مجريه از ناحية ملّت انتخاب مي‌شود بايد واجد شرايط هر دو نهاد باشد. جداكردن نهاد رهبري از نهاد رياست اجرايي كشور مربوط به شرايط خاص و استثنايي اول انقلاب بوده است، وگرنه وجهي براي جدابودن اين دو عنوان وجود ندارد؛ درنهايت كارهاي تشريفاتي ضروري را به معاون خويش واگذار مي‌نمايد و كارهاي اساسي را به كمك و تصدي وزرا در رشته‌هاي مختلف انجام مي‌دهد و خللي در ادارة كشور پديد نمي‌آيد. رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع) هم رهبر مسلمين بودند و هم مجري قوانين الهي، البته حكومت آن بزرگواران حكومت ساده‌اي بود و همين سادگي و حذف تشريفات غيرضروري يكي از امتيازات حكومت اسلامي از ساير حكومت‌هاست.

  و بالاخره از نظر كتاب و سنّت در حاكم مسلمين شرايطي معتبر شده كه عقل نيز با آن همراه است. به حكم عقل و همة عقلاي جهان عاقل بر سفيه مقدم است. عالم و فقيه بر جاهل مقدم است. عادل بر غيرعادل مقدم است، و كسي كه مدير، مدبّر، شجاع، آگاه به زمان خود و در عين حال متواضع باشد بر غير او مقدم است؛ پس لازم است ملّت براي ادارة كشور و اجراي قوانين، شخصي را انتخاب نمايند كه واجد اين قبيل شرايط باشد و اين شخص هم رهبر كشور و هم رئيس قوة‌مجريه خواهد بود؛ و طبعاً چنين شخصي چون منتخب ملّت است الزاماً در برابر آنان و نمايندگان آنان مسئول و پاسخگوست و حق استبداد و تكروي ندارد، زيرا اساس حكومت، ملت است و اگر ملّت پذيرا نباشد حكومت زور دوام ندارد. هنگامي‌كه رسول‌خدا(ص) در رابطه با مسائل اجتماعي و سياسي به اصحاب خود مي‌فرمايند: «اشيروا عليّ» مرا راهنمايي كنيد و اميرالمؤمنين(ع) خود را در معرض نقد و پرسش قرار مي‌دهند. (نهج‌البلاغه، خطبة 216) طبعاً مدعيان پيروي از آن بزرگواران بايد پذيراي پرسش‌ها و انتقادها باشند.

  براساس اين نظر حاكميت اسلامي ـ همچون حاكميت ساير كشورها ـ داراي سه قوة جداي از يكديگر است: مقننه، مجريه و قضائيه، ‌و قدرت هر سه قوه ناشي از انتخاب ملت است؛ تفاوتي كه بين حاكميت اسلامي با حاكميت ساير كشورها وجود دارد اين است كه چون اسلام در مسائل اجتماعي و سياسي و اقتصادي و جزايي نيز دستور و برنامه دارد و بناست كشور اسلامي بر طبق موازين اسلامي اداره شود طبعاً حاكم اسلامي بايد متخصص و كارشناس مسائل اسلامي باشد همراه با تحقق ساير شرايط از عقل و توانايي و تدبير و عدالت، و از چنين شخصيتي به «فقيه عادل» تعبير مي‌شود و اگر گفته شود ـ همان‌گونه كه تجربه نشان داده ـ كسي‌كه هم فقيه عادل و هم مدير و مدبّر و توانا و شجاع و داراي رشد سياسي و آگاه به سياست‌هاي پيچيدة جهانِ امروز و غيرمستبد و تسليم آراي ملت و نمايندگان مجلس و پذيراي انتقادات آنان باشد كمتر پيدا مي‌شود. در پاسخ مي‌گوييم بحث ما روي فرض تحقق موضوع با شرايط آن مي‌باشد و در اين فرض چنين شخصيتي به حكم عقل و عقلا بر كسي كه واجد اين شرايط نباشد مقدم است و بر او واجب است مسئوليت مورد نظر را بپذيرد؛ ولي اگر فرضاً فقهاي عادل وجود داشته باشند لكن فاقد شرايط ديگر باشند در اين صورت هم فقه و هم عدالتِ آنان اقتضا مي‌كند كه چنين مسئوليت سنگيني را كه سرنوشت اسلام و مسلمين به آن وابسته است نپذيرند، بلكه به ارشاد و تذكر اكتفا نمايند، و اشكال در اين فرض متوجه حوزه‌هاي علمي مي‌شود كه بر ولايت و حكومت فقيهِ عادل اصرار دارند بدون اين‌كه فقهايي را كه توانايي ادارة كشور را در جهان متلاطم امروز داشته باشند ساخته و تربيت كرده باشند.

  و بالاخره آنچه مهم است اين است كه دوئيت در ادارة كشور و تصميم‌گيري‌ها ـ چنان‌كه اكنون با آن روبه‌رو هستيم ـ موجب تضاد و چالش و ركود كارهاست و براي رفع تضادها، كارشناسان و متخصصان امور بايد چاره‌اي بينديشند و به يكي از دو راه ذكرشده يا راه سومي كه اين دوگانگي را برطرف نمايد روي آورند.

 ¢مصلحت نظام چه تفاوت ماهوي با احكام ثانويه دارد، چرا كه در روي‌آوردن به احكام ثانويه نيز با رعايت مصلحت از حكم اوليه عدول مي‌شود، مانند كسي‌كه براي نجات از مرگ، مجاز به خوردن گوشت مردار مي‌شود؟

£احكام اوليه كه براي شرايط عادي و احكام ثانويه كه براي شرايط استثنايي تشريح مي‌شود، اگر با اجتهاد صحيح و مطابق با هدف تشريع آنها به‌دست آيند، هر دو مي‌توانند متضمن مصالح كشور و نظام اسلامي باشند. درنهايت چون در جامعه يك سري مصالح متغيّر ـ كه زيربناي برخي احكام هستند ـ وجود دارد كه به تبع آن، احكام نيز متغيّر مي‌شود، تشخيص آنها بايد توسط كارشناسان متعهد و آگاه و زمان‌شناس انجام پذيرد و در اجتهاد كاملاً ملاحظه گردد؛ وگرنه فقه به‌زودي از مديريت كشور خارج مي‌شود و در انزوا با اتهام عدم توان مديريت دست به گريبان خواهد شد. در اصول كافي (ج 1، ص 27) از امام صادق(ع) نقل شده: «العالم بزمانه لاتهجم عليه اللوابس» مشكلات بر كسي‌كه آگاه به زمان خود باشد، هجوم نخواهد آ‌ورد.

¢با توجه به اين‌كه شما در آن مقطع شاهد بسياري از اين مباحثات بوده‌ايد، چه استدلال‌هايي را از طرفين دعوا در رابطه با حدود احكام اوليه و ثانويه زيربنايي قلمداد مي‌كنيد؟ آيا استعفاي آقاي صافي‌گلپايگاني را نمي‌توان اعتراض به لرزان‌شدن احكام اوليه در روند قانونگذاري دانست؟

£اينجانب به خاطر اشتغالات درسي و مراجعات زيادي كه داشتم در متن مباحثات طرفين دعوا نبودم، ولي در چند مورد كه مجلس با بن بست روبرو گرديدـ مانند موضوع احتكار و تعزيرات مالي و مانند آن ـ مرحوم امام (ره) حل مشكل فوق را موكول به عمل به نظرات فقهي اينجانب مي‌نمودند، كه البته مربوط به نحوة برداشت از ادلة احكام بود نه از قبيل احكام ضروريه و ثانويه. اما مشكل اصلي آن است كه پس از پيروزي انقلاب نه حوزه‌هاي علميه و نه مرحوم امام و نه امثال اينجانب به خاطر اشتغالات و مسؤوليت‌هاي مختلف فرصت پيدا نكرديم تا يك بازبيني در شؤون مختلف فقه بر اساس حاكميت ديني انجام داده و يك دورة كامل فقهِِِِِِِِِِِِِِِِِِ حكومتي را كه قابل ادارة كشور باشد تدوين نماييم؛و عملاً چنان شد كه در برخي موارد با همان فقه منعزل و به دور از حاكميت و واقعيت‌هاي جامعه، كشور و نظام اداره مي‌شد و ديديم كه با بن بست‌هايي مواجه مي‌گرديد.

¢براساس نامة امام در سال 66 و همچنين جوّ غالب مذاكرات شوراي بازنگري ضرورت تشكيل مجمع تشخيص مصلحت به حل اختلاف مجلس شورا و شوراي نگهبان بازمي‌گردد؛ در حالي كه در بازنگري سال 68 شرح وظايف مجمع تشخيص مصلحت از اين ضرورت فراتر مي‌رود، به گونه‌اي كه علاوه بر نقش خود در حل اختلاف مجلس و شوراي نگهبان مندرج در اصل 112، در اصل 110 بند 8 با پيشنهاد رهبري اجازة قانون‌گذاري پيدا مي‌كند، در اصل 111 بعد از فوت رهبر يا عزل او، يكي از فقهاي شوراي نگهبان را براي شركت در شوراي موقت رهبري معرفي مي‌كند، در اصل 177 طرف مشورت رهبري در بازنگري قانون اساسي مي‌شود و...؛ پرسش اين است كه گسترده شدن دامنة وظايف و اختيارات مجمع تشخيص مصلحت چه رابطه‌اي مي‌تواند با افزوده‌شدن اختيارات رهبري در قانون‌اساسي  سال 1368 داشته باشد؟ آيا مي‌توان بسط اختيارات مجمع را در راستاي اعمال ولايت مطلقة فقيه مندرج در اصل 57 قلمداد نمود؟

£در اينجا توجه شما را به نكات زير جلب مي‌كنم:

  الف ـ همان‌گونه كه قبلاً نيز گفته‌ام من شخصاً در آن شرايط با بازنگري مخالف بودم و به آن نيز رأي ندادم. اصرار مرحوم حاج‌‌احمدآقا در ابتدا بر اين بود كه پيشنهاد تغييرات در قانون‌اساسي به مرحوم امام توسط من داده شود؛ ولي من روي نكاتي بازنگري را در شرايط آن روز صلاح نمي‌دانستم و لذا قبول نكردم و حتي براي مرحوم امام نامه‌اي نوشتم و نكاتي را كه به نظرم رسيده بود به ايشان يادآور شدم، كه در اسناد خاطرات اينجانب موجود است.

  ب ـ شيوة صحيح بازنگريِ قانون‌اساسي اين بود كه در يك انتخابات آزاد توسط خود مردم افراد صاحب‌نظر و متخصص و داراي تجربه در امر قانون‌نويسي از طبقات مختلف ملّت براي اين امر مهم انتخاب مي‌شدند، نه اين‌كه افرادي كه برخي از آنان تخصص يا تجربه‌اي در اين زمينه نداشتند بدون اطلاع و دخالت مردم تعيين گردند و با عجله و شتاب تغييراتي در قانون‌اساسي ـ و ازجمله اضافه‌كردن مجمع مذكور در اصل 112ـ به‌وجودآورند، كه ديديم بسياري از بزرگان و رجال سياسي و مردم در اين همه‌پرسي شركت نكرده و به آن رأي ندادند.

  ج ـ با فرض قداست قانون‌اساسي و رعايت اصول آن، كار مجمع تشخيص مصلحت، چه در گذشته كه مربوط به حل اختلاف شوراي‌نگهبان با مجلس بود و چه حال كه اختيارات زيادي در بازنگري به آن داده شده است، در تضاد با برخي اصول قانون‌اساسي مي‌باشد؛ و اينجانب جنبه‌هاي مخالفت آن با قانون‌اساسي را در كتابچة «حكومت مردمي و قانون‌اساسي» مشروحاً بيان كرده‌ام، به‌طور اجمال:

  اولاً: اعتبار اين مجمع برخلاف نصّ اصل چهارم است كه مي‌گويد: «كلية قوانين و مقررات مدني، جزايي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد براساس موازين اسلامي باشد. اين اصل بر اطلاق يا عموم همة اصول قانون‌اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاكم است و تشخيص اين امر بر عهدة فقهاي شوراي‌نگهبان است.»

  و ثانياً: اگر اختلاف بين مجلس شورا و شوراي‌نگهبان حل نشد آيا نظر اين مجمع قانون رسمي خواهد بود و يا موقّت است و با لحاظ ضرورت اجرا مي‌شود؟!

   اگر قانون رسمي است اين مجمع كانون ديگري مي‌شود براي قانونگذاري و در نتيجه هم بي‌اعتباري شوراي‌نگهبان و فقها و حقوقدانان آن را تثبيت مي‌كند و هم بي‌اعتباري قوة مقننة كشور را كه از بين نخبگان ملت انتخاب شده‌اند نشان مي‌دهد.

  و در نامه‌‌اي كه مرحوم امام به رئيس جمهور وقت ـ آقاي خامنه‌اي ـ راجع به تدوين متمم قانون‌اساسي نوشته‌اند در رابطه با مجمع مذكور آمده است: «مجمع تشخيص مصلحت براي حلّ معضلات نظام و مشورت رهبري به صورتي كه قدرتي در عرض قواي ديگر نباشد.» (صحيفة امام، ج21،‌ ص 364)

  و اگر نظر مجمع مذكور موقّت و به‌عنوان ضرورت است مانند ضرورت خوردن گوشت مردار براي نجات از مرگ، در اين صورت بايد حدود و زمان و مكان و مقدار ضرورت را مشخص كنند، زيرا «الضرورات تتقدر بقدرها».  به علاوه مگر شوراي‌نگهبان ـ با فرض تشكّل آن از فقهاي آگاه و حقوقدانان عالي‌رتبة كشور ـ نمي‌‌تواند با مشاوره با افراد متخصص ضرورت و حكم موقتِ ضروري را تشخيص دهد كه نياز به عقل منفصل پيدا مي‌كنند؟! و اگر در اعضاي شوراي‌نگهبان اشكالي هست بايد اعضاي آن را تعويض نمود نه اين‌كه اصل نهاد را تضعيف كرد. مگر اين‌كه مجمع مذكور از نخبگان ملّت با شرايط خاصي به انتخاب آنان تشكيل شود و باور كنيم كه از اين راه مزيّتي بر شوراي‌نگهبان پيدا مي‌نمايد، چنان‌كه در پاسخ پرسش اول تفصيل آن را يادآور شديم.

  د ـ ظاهراً درج نهاد مجمع تشخيص مصلحت در اصل 112 بازنگري در راستاي توسعة اختيارات رهبري و ولايت‌ مطلقة مورد تأكيد و اصرار آقايان بوده است؛ درحالي‌كه:

  اولاً: برداشتي كه از كلمة «ولايت‌مطلقه» توسط آقايان به جامعه القا مي‌شود برخلاف بسياري از اصول مسلم قانون‌اساسي است و لازمة آن ناديده‌گرفتن نهادهايي است كه در اصول متعدد اين قانون پيش‌بيني شده است و اساساً بر مبناي اين تفسير رهبر هيچ‌گونه محدوديتي ندارد و مي‌تواند شخصاً در همة مسائل تصميم‌گيري كند و براي اجرا به هركس خواست محول نمايد و در اين صورت نيازي به قوة‌مقننه و قوة‌مجريه و زيرمجموعه‌هاي آنها نخواهد بود!

  ثانياً: در ابتدا پيشنهاد اضافه‌كردن كلمة «مطلقه» در بازنگري تصويب نشد، ولي به خاطر برخي ملاحظات در جلسة ماقبل آخر مجدداً مطرح گرديد و مورد اصرار برخي اعضاي صاحب نفوذ قرار گرفت و سرانجام به اصل 57 قانون‌اساسي اضافه گرديد، كه البته در اين اصل تصريح شده است كه اِعمال اين ولايت بايد برطبق اصول ديگر قانون‌اساسي باشد. (صورت مشروح مذاكرات شوراي بازنگري قانون‌اساسي، ج3، صفحات 1374 تا 1380 و 1629 تا 1640)

  ثالثاً: مشروعيت هيئت بازنگري و تصميمات آنان اگر به رأي مردم و انتخاب آنان باشد، همه مي‌دانيم كه آنان چنين پشتوانه‌اي را نداشتند و منبعث از آراي مردم نبودند؛ و اگر به حكم مرحوم امام(ره) و دستور ايشان بوده است دو اشكال به ذهن تبادر مي‌كند:

  1ـ حكم والي و حاكم شرع به اجماع همة فقها بعد از درگذشت او ديگر نافذ نمي‌باشد و همگان مي‌دانيم كه پيشنهاد اضافه‌شدن كلمة «مطلقه» به قانون‌اساسي و تصويب آن بعد از رحلت امام(ره) صورت پذيرفت و در آن زمان تصميم‌گيري‌هاي اين هيئت مشروعيت نداشته است.

  2ـ در نامة امام خطاب به رئيس‌جمهور وقت كه در آن دستور بازنگري قانون‌اساسي را داده‌اند تصريح شده است كه: «مدت براي اين كار حداكثر دوماه است» (صحيفة امام، ج21، ص 364) و با توجه به تاريخ اين نامه ـ 1368/2/4 ـ با فرض حيات امام نيز اين مهلت در تاريخ 1368/4/4 به پايان رسيده است؛ درحالي‌كه تصويب كلمة «مطلقه» در تاريخ 1368/4/19 بوده است. (صورت مشروح مذاكرات شوراي بازنگري قانون‌اساسي، ج3، ص1628)

  و اگر گفته شود بعد از ارتحال امام، حكم ايشان توسط رهبر جديد تنفيذ و يا تمديد شده است، باز هم اشكال  فوق مرتفع نخواهد شد؛ زيرا رهبر جديد در زماني انتخاب شد كه قانون‌اساسيِ جديد به‌طور كامل تدوين و در معرض آراي عمومي قرار نگرفته بود و هنوز قانون‌اساسيِ اول رسميت و مشروعيت داشت و براساس آن قانون يكي از شرايط رهبري، مرجعيت بوده است. (در نامة مرحوم امام(ره) هم تأكيد شده بود كه پس از بررسي و تدوين و تصويب اصولِ مورد بازنگري، بايد تأييد آن به آراي عمومي گذاشته شود.)

  بنابراين اضافه‌شدن كلمة «مطلقه» به قانون‌اساسي جداي از بقية اشكالاتي كه بر آن وارد است، هيچ‌گونه توجيه قانوني و شرعي ندارد.

  رابعاً: معنايي كه امروز برخي آقايان اصرار دارند كه از اين كلمه القا نمايند هرگز به هنگام همه‌پرسيِ بازنگري براي مردم تبيين نشده بود تا مردم بدانند به چه چيزي رأي مي‌دهند و در هر حال امروز ـ به‌ويژه با گذشت بيش از يازده‌سال ـ مردم حق دارند دربارة اين مسئلة مهم كه در سرنوشت سياسي و اجتماعي و بلكه اقتصاديِ آنان تأثير دارد، مجدداً تصميم‌گيري نمايند.

  خامساً: كلمة «ولايت‌مطلقه» كمتر در كلمات فقها (رض) مطرح است، آنچه در كلمات آنان بيشتر مطرح است «ولايت‌ عامه فقيه» است در برابر كساني‌كه ولايت او را منحصر در امور جزئيه مانند اموال صغير و مجنون و غايب مي‌دانند و اساساً با توجه به گستردگي مسائل حكومت و جوامع در اين زمان و حساسيت شديد ملت‌ها نسبت به استبداد و حاكميت ارادة فردي، دادن اختيارات نامحدود به يك فرد غيرمعصومِ جايزالخطا بدون بازخواست و چون و چرا و حق انتقاد امري است غيرعقلايي و نسبت‌دادن چنين توهّمي به شريعت مقدسه جفاي بزرگي است به شرع مقدس و صاحب آن و عملاً موجب زدگي ملّت از اسلام و دين مي‌شود و اگر در گذشتة تاريخ حكومت فردي به‌ويژه با محدوديت حوزة عمل حكومت‌ها امري معقول بوده، امروز ديگر چنين نيست. بلكه به نظر اينجانب حكومت‌هاي جمعي نيز داراي اختيارات نامحدود نيستند و موظف‌اند حقوق عمومي و فردي جامعه و منابع ملي را مدّنظر داشته باشند و درچارچوبي كه مردم با آنان پيمان بسته‌اند حق اِعمال حاكميت دارند و در برابر مردم بايد پاسخگو باشند و بالاخره امروز حاكميت‌هاي مردمي هستند كه مشروعيت و مقبوليت دارند و ولايت‌فقيه نيز به‌معناي حاكميت ديني است كه طبعاً از نهادهاي قانونيِ گوناگون متشكل مي‌شود و فقيه تنها ناظر بر اسلاميت قوانين آن خواهد بود.

  احكام حكومتي نيز از آنجا كه مربوط به مصالح متغيّر است برعهدة حاكميت ديني و با تشخيص كارشناسان و متخصصان امور مي‌باشد. امام‌خميني(ره) نيز در يكي از نامه‌هاي خود، تشخيص موضوع در احكام حكومتي را برعهدة كارشناسان دانا مي‌دانند. (صحيفة امام، ج41، ص142) حكم حكومتي يك حكم لازم ضروري است. در برخي موارد استثنايي كه همة‌ راه‌هاي قانوني بسته شده و يك گره كور سياسي پديد آمده باشد و چاره‌اي جز اعمال نفوذ فرد معتبرِ نافذ‌الكلمه در بين نباشد به‌گونه‌اي كه همة افراد بصير و آگاه به ضرورت آ‌ن نظر دهند، نه اين‌كه هر فقيهي در هر موردي حق داشته باشد اعمال قدرت و نفوذ كند و حكم حكومتي صادر نمايد؛ البته تذكّر و راهنمايي وظيفة همگاني است ولي تذكر غير از حكم است.

  لازم به يادآوري است كه بحث ما فعلاً در اصل ولايت‌فقيه و اين‌كه به نصب است يا به انتخاب، و حدود اختيارات او و معناي حكم حكومتي و موارد و شرايط آن نيست؛ بلكه از نظر فقه شيعه اين مسائل به‌طور اجمال ظاهراً قابل ا نكار نيست و تفصيل بحث در چند صفحه نمي‌گنجد. آنچه فعلاً مورد بحث و اشكال ماست اين موضوع است كه ولايت‌مطلقة فقيه جزو قانون‌اساسي باشد و ملّت به آن رأي داده باشند.

¢در اصل 76 قانون‌اساسي آمده است كه مجلس شوراي‌اسلامي حق تحقيق و تفحص در تمام امور كشور را دارد، استثنايي هم براي آن قيد نكرده است؛ درحالي‌كه مصوبة اخير مجمع تشخيص مصلحت نهادهاي تحت نظارت رهبري را از دايرة شمول اين اصل از قانون‌اساسي خارج كرد و درواقع حق قانوني مجلس را ناديده گرفت. پرسش نخست اين است كه آيا مجمع تشخيص مصلحت مي‌تواند از زاوية مصلحت نظام، قانون‌اساسي را نقض كند؟ پرسش دوم اين‌ است: علي‌رغم اين‌كه مقام رهبري از اين مصوبه ابراز نارضايتي كردند (آن‌طور كه در جرايد منعكس شد) و پيشنهاد اين مصوبه نيز ازسوي رهبري نبوده است؛ مجمع چگونه رأساً اين موضوع را تصويب كرده است؟ آيا چنين رويه‌اي از اصل 112 قانون‌اساسي قابل استنتاج است؟ البته آقاي هاشمي در دفاع از اين مصوبه گفت لزومي ندارد كه در اين قضايا نظر رهبري حتماً پرسيده شود (قريب به اين مضمون) البته او در مذاكرات شوراي بازنگري سال 1368 نيز گفته بود نظري كه مجمع تشخيص مصلحت مي‌دهد بدون تأييد رهبري نيز مي‌تواند لازم‌الاجرا باشد! (مشروح مذاكرات، ج2، ص850)

£با توجه به اشكالات قانوني‌اي كه در كتابچة «حكومت مردمي و قانون‌اساسي» براي مجمع تشخيص مصلحت يادآور شدم و در پاسخ به پرسش چهارم قسمت‌هايي از آن گفته شد، جاي تعجب نيست كه مصوبات چنين مجمعي برخلاف صريح قانون‌اساسي باشد. در نامة امام‌(ره) به رياست‌‌جمهوريِ وقت نيز تصريح شده بود كه نبايد مجمع تشخيص قدرتي باشد در عرض قواي ديگر. (صحيفة امام، ج21، ص364) ولي عملاًُ مشاهده مي‌شود كه اين مجمع يك مركز قانونگذاري و قدرتي شده است در عرض مجلس شورا و قانون‌اساسي و حتي بالاتر از آنها.

  با اين روش هيچ اعتباري براي قانون‌اساسي و مجلس شورا و شوراي‌نگهبان باقي نمي‌ماند و پايه‌هاي اصولي نظام بيش‌از‌پيش سست خواهد شد. اينجانب در پاسخ به نشرية «پيام‌‌هاجر» در تاريخ 1379/1/26 نكاتي را در اين زمينه گوشزد كرده‌ام كه مي‌توان به آن مراجعه نمود.

  و هنگامي‌كه اساس مصوبة مورد نظر برخلاف قانون‌اساسي باشد ديگر بحث و سؤال از رضايت و عدم رضايت رهبري يا شرط بودن يا نبودن آن بي‌مورد خواهد بود؛ زيرا هيچ‌گاه رضايت رهبري امر خلاف قانون يا خلاف شرع را قانوني و شرعي نمي‌كند.

¢در اصل 177 قانون‌اساسي مصوب سال 1368 آمده است كه بازنگري در قانون‌اساسي با پيشنهاد مواد مورد نظر توسط رهبري و مشورت مجمع تشخيص مصلحت امكان‌پذير خواهد بود، با توجه به اين‌كه شوراي‌نگهبان در اصل 4، وظيفة تطبيق قوانين با موازين اسلامي و در اصل 98 تفسير قانون‌اساسي را به‌عهده دارد، آيا پيشنهاد بازنگري قاعدتاً نبايد به شوراي‌نگهبان محول مي‌شد؟

£در يك ملاحظة نظري به نظر مي‌رسد از آنجا كه تمام امور كشور زير نظر قواي سه‌گانه انجام مي‌شود مناسب آن است كه لجنه‌اي متشكل از كارشناسان هر سه قوه كه در تجربه و عملِ مداوم به نارسايي‌ها و بن‌بست‌هاي قانوني پي‌برده‌اند. نظرات و پيشنهادات خود را به اطلاع رياست‌جمهوري كه حافظ قانون‌اساسي بايد باشد برسانند و او پيشنهاد بازنگري را به مجلس بدهد و بعد از تصويب آن نخبگاني ازسوي مردم جهت بازنگري انتخاب شوند.

  و آنچه در بازنگري سال 1368 براي تجديدنظر در قانون‌اساسي پيش‌بيني شده است به‌هيچ‌وجه با اصول حكومتِ مردمي سازگار نيست و نقش مردم بسيار كمرنگ در نظر گرفته شده است، زيرا براساس اصل مذكور:

  اولاً: دستور بازنگري توسط رهبر داده مي‌شود.

  ثانياً : موارد بازنگري نيز توسط رهبري و پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت ـ كه منصوبان اويند ـ پيشنهاد مي‌شود.

  ثالثاً : تركيب اعضاي بازنگري هم به‌گونه‌اي پيش‌بيني شده است كه اكثريت قاطع آنان از كساني تشكيل گردند كه به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم منصوبان رهبري باشند!

¢مفهوم مصلحت به لحاظ ايدئولوژيك چگونه تبيين مي‌شود؟ آيا به تعبير مرحوم نائيني به اموري گفته مي‌شود كه نصّي در رابطه با آن وجود ندارد؟ آيا به تعبير مرحوم صدر مصلحت در حوزة منطقه‌الفراغ است؟ آيا به تعبير مرحوم امام خميني نقش زمان و مكان در اجتهاد است يا ...؟

£دربارة واژة مصلحت و جايگاه آن از لحاظ ايدئولوژيك نكات زير قابل توجه است:

  1ـ از نگاه قائلان به حسن و قبح عقلي، همة احكام شرع تابع مصالح و مفاسد واقعي هستند و شارع مقدس پنج مصلحت اساسي را ملاحظه كرده است كه عبارتند از: مصلحت دين، عقل، جان، ناموس(عرض) و مال، كه با رعايت آنها انسان مي‌تواند به كمال مطلوب دست يابد.

  2ـ بسياري از مصالح و مفاسد براي بشر قابل ادراك است، ولي بعضي را بايد از لسان شرع به‌دست آورد. بيشتر مصالح در احكام عبادي ـ به‌ويژه در جزئيات آنها ـ قابل ادراك عقلي نيست؛ درحالي‌كه اغلب احكام معاملاتِ به‌معناي اعم براي عقل بشري قابل ادراك است، هرچند در بعضي موارد شارع مقدس در همين حيطه نيز شرايطي را معتبر دانسته كه شايد براي عقل قابل ادراك نباشد.

  3ـ مصالحي را كه عقل قادر به ادراك آنهاست، گاه عقل تمام مصلحت موضوع آن را درك مي‌كند و گاه برخي يا بخشي از مصالح آن را ادراك مي‌نمايد. در صورت اول به علت حكم پي‌برده است و در صورت اخير حكمت آن را دريافت نموده است.

  4ـ مصالح واقعي يا در قالب احكام واجب و حرام و مستحب و مكروه مقيّد شده‌اند و يا رها هستند و بستگي به شرايط زماني و مكانيِ مكلّف دارند؛ بنابراين احكام به تبع مصالح يا ثابت‌اند و يا متغيّر.

  5ـ مصالح درقالب احكام گاه در شرايط عادي ملاحظه شده‌اند و گاه در شرايط اضطراري؛ به‌ديگر سخن گاه در شرايط اضطراري، مصلحت خلاف حكم اولي را اقتضا مي‌كند. به‌عنوان مثال حرامِ اولي مثل خوردن مردار در زمان خاص و به‌طور موقت حلال مي‌شود؛ يا مستحب، واجب و يا مكروه، حرمت مي‌يابد؛ چنان‌كه گفته‌اند: الضرورات المحظورات.

  6ـ احكام ثابتي كه به لحاظ ضرورت تغيير يافته‌اند تابع شرايط ضروري هستند؛ يعني تا زماني‌كه شرايط ضروري باقي است باقي‌اند، و زماني‌كه شرايط اضطراري برطرف شد حكم به حال اول بازمي‌گردد؛ الضرورات تتقّدر بقد‏‎ْرها.

  7ـ كشف مصالحي كه تابع شرايط زماني و مكاني هستند برعهدة كارشناسان است؛ مثلاً اين‌كه آيا با فلان كشور بايد صلح كرد يا جنگيد، آيا در بخش صنعت بايد سرمايه‌گذاري كرد يا در بخش كشاورزي، آيا كشاورزي بايد مكانيزه باشد يا سنتي، آيا بايد از مستشاران خارجي كمك گرفت يا خير و...؛ در اين‌گونه موارد عقلا و كارشناسان جامعه موظف‌اند در مورد آنها تصميم‌گيري نمايند.

  البته كشف مصالح و مفاسد متغيّر و رعايت نسبت آنها در تزاحم با يكديگر و با مصالح و مفاسد ثابت، مجال گسترده‌اي را مي‌طلبد كه در اين چند صفحه نمي‌گنجد.

  8ـ استناد به واژة مصلحت لازم است در يك چارچوب و اصول مشخصي باشد كه اجمالاً به آن اشاره شد؛ در غير اين صورت مصلحت‌گراييِ محض ـ يعني نوعي مصلحت‌گرايي كه اساساً قائل به احكام و مصالح ثابت نمي‌باشد و همه را متغيّر مي‌پندارد ـ به آنجا مي‌انجامد كه مالك (رئيس مذهب مالكيه) مي‌گويد: امام به جهت مصلحت مي‌تواند يك‌سوم افراد جامعه را به خا طر دوسوم ديگر بكشد! (شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد، ج10، ص246)

¢آيا مي‌توان از ديدگاه استراتژيك وظايف و اختيارات مجمع تشخيص مصلحت را شكستن مطلقيت اصل 4 تلقي كرد، آن هم به اين منظور كه بعد از سال 1368 راه براي تغيير سيستم و رابطه با سرمايه‌‌داري مدرن هموار شود؟

£دربارة مجمع تشخيص مصلحت اندكي پيش به تفصيل سخن گفتم؛ و مسئلة سرمايه‌داري مدرن نيز ازجمله موضوعاتِ مصالحِ متغيّرِ نظام و كشور است كه بايد توسط كارشناسان بصير و زمان‌شناس و با ملاحظة منافع ملي در مورد آن تصميم گرفته شود.

  ان‌شاء‌الله موفق و مؤيد باشيد.

  والسلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته

1379/6/22 ـ حسينعلي منتظري

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جايگاه قانون اساسي در اسلام

و ديدگاه علما و كارشناسان

 

انقلاب شكوهمند توحيدي اسلامي و مردمي ملت ايران در بهمن 1357 به ثمر رسيد. مرحوم امام خميني، رهبر اين انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي سعي بليغي داشتند تا قانون‌‌اساسي جمهوري اسلامي هر چه زودتر تدوين و به آراي عمومي ملت براي تصويب نهايي گذارده شود.

با اين‌كه مجلس خبرگان قانون‌اساسي، ثمره انتخابات طبيعي و دموكراتيك بود و ملت ايران با بسيج فوق‌العاده در اين انتخابات شركت كردند با وجود اين مرحوم امام اصرار داشتند كه ثمره اين تلاش ارزشمند و انديشه‌‌ورزي سازمان‌يافته براي تصويب نهايي به رأي مردم گذاشته شود.(1)

در جريان تدوين قانون‌اساسي با اين‌كه 45 مجتهد جامع‌الشرايط و چند مرجع تقليد، بنيانگذار جمهوري اسلامي و انديشمندان و روشنفكران زيادي اين سند را امضا كردند و مشروعيت مذهبي و عرفي يافت، ولي در جريان تدوين قانون اساسي و تشكيل اولين مجلس شوراي ملي (بعداً اسلامي) ازسوي برخي از علماي ديني زمزمه‌هايي به گوش مي‌رسيد كه «نيازي به قانون اساسي نداريم»، «مگر حلال و حرام محمدي تا ابد حلال و حرام نيستند»، «مگر اين احكام مدون و موجود نيست» و...

از آنجا كه امام خميني همزمان، رهبر انقلاب، مرجع سنتي، رهبر قانوني و همچنين مردمي و كاريزما بودند، اين دسته از علما ياراي مخالفت و مقاومت در برابر انقلاب به رهبري ايشان را نداشتند. از اين‌رو اين حركت شكل ديگري يافت؛ متوسل شدن به احكام اوليه و حتي مقاومت در برابر تصويب قوانين از طريق احكام ثانويه و... تا اين‌كه درسال 1366 مرحوم امام، ولايت مطلقه يا عامه را مطرح كردند كه با تكيه به روح قرآن، حاكميت مستضعفين بر مستكبرين(2) سير احكام اوليه ـ ثانويه رايج در رساله‌ها و آموزش‌هاي جاري را دور زده و حاكميت و اولويت احكام اجتماعي قرآن بر احكام فردي و فرعي مندرج در رساله‌ها و فقه مصطلح را مطرح كردند. به نظر مي‌رسد شايد در اين راستا بود كه جايگاهي براي قانون‌اساسي و قانونگرايي در اسلام تبيين نمودند.

وقتي قانونگرايي تثبيت و به‌عبارتي قانون‌اساسي سه بار به رأي مردم گذاشته شد، اين دسته از علما مطرح كردند كه بالاخره تفسير قانون اساسي با فقهاست، آن هم براساس آموزش‌هاي رايج فقهي مصطلح كه مراجع تقليد در اين راستا نسبت به آنها مقام علمي بالاتري دارند. در ادامه مطرح كردند كه تك تك مواد قانون‌اساسي مشروط است به اصل چهار قانون‌اساسي(3) و اصل چهار هم مشروط است به موازين اسلامي، موازين اسلامي هم مشروط است به فهم فقهاي شوراي‌ نگهبان.

 با در نظر گرفتن مقدمات يادشده، پرسش‌هايي از برخي علما و كارشناسان شده كه پاسخ آيت‌الله‌العظمي حسينعلي منتظري، براي آگاهي افكارعمومي  در اختيار خوانندگان قرار مي‌گيرد.  باشد كه گامي در جهت احياي قانون‌اساسيِ ثمره انقلاب برداشته شود.

1ـ جايگاه قانون‌اساسي و قانونگرايي (با توجه به نمونه قانون‌اساسي انقلاب مشروطيت و انقلاب اسلامي) در اسلام چيست؟

2ـ آيا مي‌توان قانون‌اساسي را در رديف احكام اجتماعي قرآن ـ كه بر احكام فردي اولويت دارد ـ تلقي كرد؟

3ـ آيا تفسير قانون‌اساسي توسط فقهاي شوراي‌نگهبان بايستي روش، چارچوب و آيين نامه‌اي داشته باشد يا نه، يعني وفادار به متن قانون‌اساسي باشد كه مشروعيت هم دارد و يا اين‌كه بايد به موازين فقهي و اجتهاد مصطلح ارجاع داده شود؟

لطف‌الله ميثمي


 

پي‌نوشت‌ها:

1ـ امام در پيامي به خبرگان قانون‌اساسي تأكيد دارند كه نخست، قانون‌اساسي و ديگر قوانين صددرصد براساس اسلام باشد و اگر يك ماده هم برخلاف احكام اسلام باشد، تخلف از جمهوري و آراي اكثريت قريب به اتفاق ملت است.

مي‌توان نتيجه گرفت كه تك‌تك مواد قانون‌اساسي جمهوري اسلامي از نظر امام، تعدادي از مراجع و فقها مشروعيت داشته و مغاير با موازين اسلام نيست.

دوم، قانون از صراحت و روشني مفاهيم برخوردار باشد به‌ نحوي كه امكان تفسير و تأويل غلط در مسير هوس‌هاي ديكتاتورها و خودپرستان تاريخ در آن نباشد.

سوم، قانون، حقوق و مصالح تمام قشرهاي ملت را حفظ و حمايت نمايد و دور از تبعيض‌هاي ناروا باشد و... (صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون‌اساسي جمهوري اسلامي ايران، جلد اول، ص 5)

2ـ قصص:5

3ـ اصل چهار قانون‌اساسي: كليه قوانين و مقررات مدني، جزايي، مالي، اقتصادي،‌ اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد براساس موازين اسلامي باشد. اين اصل بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون‌اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاكم است و تشخيص اين امر برعهده فقهاي شوراي‌نگهبان است.

***

ديدگاه آيت‌الله‌العظمي منتظري درباره قانون‌اساسي

جناب مستطاب آقاى مهندس ميثمى دام توفيقه؛ ضمن تقدير ازتوجه و پيگيرى شما نسبت به مسائل مهم و كليدى كشور يادآور مى‏شوم: اينجانب نسبت به نقاط قابل تأمل در قانون اساسى مواردى را قبلاً متذكر شده‏ام كه در كتاب "ديدگاهها" وجود دارد و نكات گفتنى ديگرى ‏هست كه فعلاً مجال بيان آنها نيست، اما به طور اجمال نسبت به پرسش‌هاي كنونى شما چند نكته را متذكر مى‏شوم:

1ـ اصل قانونگذارى و قانونگرايى در جامعه در راستاى حفظ نظم آن و استيفاى حقوق، از بديهيات عقل عملى و زيرمجموعه‏هاى حسن عدالت است، كه شرايع الهى نسبت به آن حكم تأسيسى و مولوى و خارج از چارچوب فهم‏ همگانى عاقلان ندارند، ولى به لحاظ اينكه از نظر عقل و عقلايى بايد تشريع و تدوين هر قانونى مبتنى بر مصالح و مفاسد باشد و از ديدگاه اديان آسمانى ـ كه به هدف سوق دادن انسان از فرش طبيعت و عالم ماده به عرش برين ماوراء طبيعت و گشودن دريچه‏هاى عالم معنا، از سوى حق تعالى فرو فرستاده شده‏اند ـ مصالح و مفاسدى كه بايد ملاك ‏تشريع قوانين باشند منحصر به امورى كه زندگى دنيوى انسان را تأمين كند نيست، بلكه بايد با توجه به هدف اصلى ‏شرايع وحيانى و تحقق و تأمين نيازهاى مادى و معنوى و دنيا و آخرت مورد نظر و سنجش و كشف قرار گيرند و چنين‏نظر و سنجشى ديدى تيزبين و فراتر از افق انسان مادّى مى‏خواهد. براين اساس تنظيم قانون و تشريع و گرايش عملى و اجرايى به آن بايد برپايه قوانين شرع و عدم مخالفت با آن صورت پذيرد و در موارد تعارض با آن، جانب شريعت اتخاذ گردد مگر در مواردى خاص كه با ديد كارشناسان دينى و امور جامعه، مصلحتى برتر وجود داشته باشد. در اين قبيل ‏موارد كه در حقيقت از موارد تزاحم ملاكات احكام اولى و ثانوى دينى مى‏باشد با توجه به احكام ثانوى دينى كه ناظر به موارد اضطرارند، ترجيح با جانب مصلحت اهم و برتر است و بنابراين، اصل قانونگذارى و قانونگرايى امرى عقلايى، ‏بلكه براساس پذيرش حسن عقلى عدل، امرى عقلى و برون دينى است ولى كيفيت تنظيم و مفاد و اجراى آن در جامعه ‏دينى امرى درون دينى است كه بايد برپايه قواعد شرع تحقق يابد.

2 ـ قبول احكام ثانوى مستلزم ولايت مطلقه فقيه نمى‏باشد، زيرا تمام فقهايى كه ولايت مطلقه فقيه يا اصل ولايت‏فقيه را هم قبول ندارند قائل به احكام اوليه و ثانويه هستند، منتها بحث در تشخيص موارد احكام ثانويه است كه طبعاً در احكام فردى به عهده خود مكلف است و در احكام اجتماعى كه به حاكميت مربوط است به عهده اهل خبره مورد قبول حاكميت و مردم مى‏باشد.

3 ـ اكثر اصول قانون‌اساسى يا قوانين عادى، نخست، مستلزم و به معناى تغيير حلال و حرام دين نيست تا خيال شود با «حلال محمد حلال الى يوم‌القيامه و حرامه حرام الى يوم‌القيامه» منافات دارد، زيرا قانونگذاران در قوانين يادشده، درصدد تشريع احكام يا استنباط آنها نبوده‏اند، بلكه درصدد تشخيص و تنقيح موضوعات احكام بوده‏اند، آن هم ‏موضوعاتى كه تعيين آنها و بيان حدود و شرايط و موانع آنها، با شارع نيست و نيز درصدد احراز عناوين اولى و ثانوى موضوعات احكام و كيفيت اجراي احكام اولى و ثانوى بوده‏اند. بنابراين اين‌گونه امور برعهده شارع مقدس نمى‏باشد و كاملاً عرفى و عقلايى خواهد بود.

دوم؛ اصل چهارم قانون‌اساسى، به مناسبت حكم و موضوع مربوط به آن اصولى است كه در ارتباط با احكام شرع‏ باشد؛ بنابراين اصولى كه به چگونگى انتخاب مديران جامعه يا نحوه اداره جامعه و يا احراز و اجراي احكام شرع ‏مربوط است، موضوعاً از اين اصل خارج مى‏باشند.

سوم؛ ارائه برداشتى از اصل چهارم كه موجب بى‏اثر شدن قانون‌اساسى گردد، نه مقصود تدوين كنندگان قانون‏اساسى بوده و نه اكثريت مردمى كه به آن رأى مثبت دادند چنين برداشتى داشته‏اند. در هرصورت چون قانون‏اساسى مربوط به مديريت كلان جامعه و تصرف در شئون مختلف آن مى‏باشد، اكنون كه نزديك به سه دهه از تصويب آن‏ مى‏گذرد و تركيب جمعيت به‌طور غالب تغيير كرده، قانون‌اساسى كشور بايد مورد رضايت اكثريت مردم حاضرقرارگيرد.

4ـ شما مى‏دانيد مبناى فقهى اينجانب در مورد ولايت‌فقيه با مبناى فقهى مشهور و مرحوم امام در كتب فقهى ‏ايشان تفاوت دارد. ايشان ولايت‌فقيه را از باب نصب مى‏دانستند و طبعاً لوازم خاص خودش را خواهد داشت، ولى ‏اينجانب ادلّه نصب را از نظر ثبوت و اثبات، خدشه‌پذير مى‏دانم و در جلد اول كتاب «ولايه‌ الفقيه»  هم به تفصيل متعرض آن ‏شده‏ام. بنابر نظريه نخب، مشروعيت ولايت «فقيه جامع‌الشرايط» موقوف به انتخاب صحيح او توسط مردم و بيعت ‏آنان با او مى‏باشد و قهراً مردم كه يك طرف عقد بيعت هستند حق دارند ضمن بيعت و انتخاب، مدت ولايت را محدود و نيز شرايطى را كه خلاف شرع نباشد و مصلحت مى‏بينند، در آن مقرر نمايند. فقيه منتخب نيز شرعاً بايد مطابق شرايط مندرج در بيعت عمل نمايد. مطابق نظريه نخبگان، همان‌گونه كه اصل نصب به ولايت از نظر دليل خدشه‌پذير ‏است، به طريق اولى دليل ولايت مطلقه فقيه ـ به معناى رايج و معمول كنونى ـ نيز خدشه‌پذير مي‌باشد و به همين جهت ‏اينجانب در همه‌پرسى بازنگرى قانون‌اساسى كه ولايت‌مطلقه را به آن اضافه نمودند شركت نكردم و به آن رأى ندادم. بنابراين اساس همان‌گونه كه مشروعيت ولايت‌فقيه جامع‌الشرايط موقوف به رأى مردم است، مشروعيت اجرايى ‏قانون‌اساسى ـ كه ضوابط كلى مديريت كشور را معين مى‏كند ـ نيز بستگى به آراي مردم دارد، زيرا اعمال قانون‌اساسى دركشور نوعى تصرف در مقدرات مردم و ايجاد محدوديت براى سلطه آن نسبت به نفوس و اموال و كشورشان است.

تصرف در سلطه ديگران بدون اجازه شارع مقدس و رضايت آنان جايز نيست. البته عدم مخالفت هر يك از اصول ‏قانون‌اساسى با اسلام، توسط خبرگان قانون‌اساسى كه بسيارى از آنان از مجتهدان و اسلام‌شناسان متعهد بوده‏اند تضمين شده و جاى ترديد نيست. ضمناً از يك نكته غفلت نشود؛ چون اصل حاكميت براى كشور ضرورت ‏دارد ـ زيرا حفظ حدود و ثغور و ايجاد نظم و امنيت اجتماعى و احداث مؤسسات عام‌المنفعه، توقف بر وجود حاكميت مقتدر و عادلانه دارد ـ پس اگر فرضاً مردم به هر دليل براى تعيين حاكم اقدام نكردند و ازسوي ديگر شخص‏ فقيه عادل و يا مؤمن عادلى از باب حسبه، دعوت به تشكيل حكومت صالح نمود بر مردم واجب است دعوت او را اجابت نمايند و حق ندارند بى‏تفاوت باقى بمانند.

5ـ تفسير اصول قانون‌اساسى ـ چنانچه نياز به تفسير داشته باشند ـ هرچند مطابق اصل 98 به عهده شوراى ‏نگهبان است، اما تفسير هر متنى ضابطه و قاعده‏اى دارد و مهمترين ضابطه و قاعده اين است كه نبايد مخالف نصّ ‏و ظاهر آن متن و فهم اهل لسان از كلمات و لغات و اصطلاحات مندرج در متن باشد، چنان‌كه نبايد مخالف اراده و نظرات قانونگذار و هدف او از تدوين قانون باشد؛ وگرنه موجب نقض غرض خواهد بود و اگر گفته شود فقهاى شوراى‏ نگهبان چون منصوب ولايت‌مطلقه فقيه هستند حق دارند قانون‌اساسى را مطابق مصلحت زمان تفسير كنند، بايد گفت لازمه اين تصور، بطلان قانون‌اساسى به كلى و عدم ‏نياز به آن، و صورى بودن آن است، در صورتى كه مردم هرگزچنين نظرى نداشتند و آن را به عنوان ميثاق انقلاب تلقى كردند. نظر مرحوم امام نيز چنين نبود؛ ايشان هم در تدوين ‏قانون اساسى و هم در عمل به آن كاملاً جدى بودند و هرگز آن را صورى و ظاهرى نمى‏دانستند. بنابراين هر تفسيرى كه ‏مخالف نص يا ظاهر قانون‌اساسى و نيز روح آن باشد شرعاً و قانوناً اعتبارى ندارد.

6ـ به نظر مى‏رسد يكي از علل نگرانى‌اي كه در مورد تفسيرهاى خاص شوراى‌نگهبان وجود دارد ـ كه عوارض آن از جمله در انتخابات مختلف و اعمال نظارت استصوابى در چند سال گذشته ظاهر شده ـ يكدست بودن فقهاى ‏شوراى‌نگهبان از نظر ديدگاه فقهى و سياسى است. به يقين اگر اعضاي شوراى‌نگهبان از نظر فقهى و سياسى يكدست ‏نبودند، علاوه ‏بر اينكه تضارب آرا و افكار بهتر صورت مى‏گرفت مشكلات مربوطه نيز به‌وجود نمى‏آمد و چه بسا مرحوم‏ امام هم تشكيل شوراى مصلحت را لازم نمى‏ديدند.

در شرايط و با ساختار كنونى قانون‌اساسى و صرف‏نظر از نكات يادشده، علاج موقت همين است كه تركيب ‏فقهاى شوراى‌نگهبان از حالت يكدست بودن و تمايل داشتن به جناح خاص خارج شود؛ تا هم در اثر تضارب آرا و افكار مختلف نتايج مطلوب‏ترى به‌دست آيد و هم پشتوانه مردمى بيشترى داشته باشد و عملاً بسيارى از اين‏بدبينى‏ها و فاصله‏ها از بين برود. البته تمايل داشتن اعضاي شوراي‌نگهبان به جناحي خاص اگر موجب تضييع حقوق انسان‏ها نشود، نافى‏عدالت آنان نيست، ولى عوارض منفى آن براى مديريت كشور و حفظ حقوق تمام جناح‌هاى سياسى علاقه‏مند به ‏نظام جمهورى اسلامى قابل انكار نمى‏باشد.

   ان‏شاء‌اللّه موفق باشيد.

   والسلام عليكم و رحمه‌اللّه (11/3/1387)

حسینعلی منتظری

                            
 

 

 

 

 

 

 

واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

رحلت فقيه عاليقدر، مرجع تقليد شيعيان حضرت آيت‌الله‌العظمي منتظري را به جوامع اسلامي، حوزه‌هاي علميه و ياران وفادار و خانوده ايشان تبريك و تسليت مي‌گوييم؛ تبريك از آن‌رو كه ايشان عاقبت به‌خير شدند، چرا كه «مرد نكونام نميرد هرگز» و در مدت عمر با بركتشان آثار علمي و اخلاقي زيادي را از خود به يادگار گذاشتند. در پرتو اين آثار است كه راهشان ادامه خواهد يافت، تسليت از اين بابت كه نبود ايشان با خلأ فقاهت در دين همراه است كه به اين زودي پرشدني نيست، اما اميد داريم از آنجا كه اراده خدا بر اصل تكامل و شكوفايي قرار گرفته، وفاداران و شاگردان ايشان بتوانند اين خلأ را به‌زودي پر كنند.

يكي از ويژگي‌هاي پايدار آيت‌الله‌العظمي منتظري منش و اخلاق ايشان بود كه از بينش توحيدي‌شان سرچشمه مي‌گرفت، به‌طوري‌كه هرگز مراجعه‌كنندگان به‌ويژه جوانان با ايشان ديدار مي‌كردند آن‌چنان فضاسازي و هويت‌بخشي مي‌كردند كه همه جرأت مي‌يافتند با آرامش درد دل كرده و يا مطالبي را گزارش دهند، درحالي‌كه برخي آن‌چنان با ابهت و برتري‌جويي برخورد مي‌كردند كه كلام در دل و زبانمان خشك مي‌شد. در دهه‌هاي 60 و 70 در ميان روشنفكران، گزاره‌اي بر سر زبان‌ها افتاد كه: «اولاً اساساً قدرت در ذات خود سركوبگراست و دوم اين‌كه اگر قدرت به مقوله دين نيز مسلح شود سركوب مضاعف خواهيم داشت.» با محك‌زدن به تاريخ، اين گزاره جواب درست نمي‌‌دهد، چرا كه انسان‌هاي قدرتمندي چون محمد(ص) و علي(ع) يا افرادي چون گاندي بودند كه از قدرت براي رفع موانع رشد استفاده كرده و دين، آنها را كنترل و محدود مي‌كرد چرا كه در ذات دين اكراه و اجبار نيست. در تاريخ معاصرمان هم شخصيت‌هاي زيادي را مي‌شناسيم كه در اوج قدرت بودند و فريب قدرت را نخوردند. آيت‌الله‌العظمي منتظري نيز در اوج قدرت مغرور نبود و پس از كناره‌گيري نيز مأيوس نشد و از حركت باز نماند. ايشان طي زندگي پربركت خود  در راستاي فقاهت نوآوري‌هاي زيادي داشت كه شرح مفصلي مي‌طلبد، اما آنچه به نظر مهمتر مي‌آيد مقوله «تفقه‌ في‌الدين» يعني تفقه در ذات دين است. به اجمال مي‌توان گفت ما سه نحله فهم، قرائت و فقاهت، داريم. برخي برمبناي علوم قديمه مانند صرف، نحو، عروض، منطق، اصول‌فقه و... و آن چيزي كه تفقه در علوم قديم ناميده مي‌شود فقاهت مي‌كنند كه در اين راستا قرآن مهجور مانده و جزء آموزش‌هاي رسمي نبوده است. برخي نيز دوران رنسانس و نوزايي علوم را مبنا گرفته و فقاهت، فهم و قرائت خود را بر دستاوردهاي علمي پايه‌گذاري مي‌كنند كه درواقع دين بر روي دستاوردهاي علمي مواج مي‌شود؛ دستاوردهاي علمي‌اي كه در اوج خود يعني اصل و قانون ـ كه كاخ علم است ـ چند بار فروريخته شده است.

اين نحله فكري، تفقه در علوم جديد ناميده مي‌شود. اما نحله سوم تفقه  در ذات  دين است، يعني تفقه در توحيد، معاد، نبوت و... و به عبارتي تفقه در مباني و ذات قرآن كه در آموزش‌هاي جاري دليل اول هم ناميده مي‌شود. براي نمونه در سال 1383 رساله‌اي به‌نام «حقوق» از سوي ايشان منتشر شد كه شش فصل داشت و در فصل «حقوق خداوند بر انسان» در صفحه 38 به دعاي حضرت ابراهيم در آيه 126 سوره بقره اشاره كرده: همچنين در قرآن كريم از زبان حضرت ابراهيم(ع) مي‌خوانيم كه آن حضرت به خداي متعال عرض كرد: «رب اجعل هذا بلداً آمنا وارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و اليوم الاخر» پروردگار من! اين سرزمين (مكه) را سرزمين امني قرار ده و مردم آن را ـ‌ آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده‌اند ـ از ثمرات آن بهره‌مند فرما.»

اما خداي متعال در پاسخ تقاضاي ابراهيم(ع) فرمود: «و من كفر فامتعه قليلاً ثم اضطره الي عذاب النار و بئس‌المصير» (بقره:126) هر آن‌كس را كه كافر شود (در اين دنياي فاني و زودگذر از نعمت‌هاي خود) در زمان كوتاهي بهره‌مند سازم و سپس (در روز جزا) به عذاب آتش مي‌كشانم، و چه بد سرانجامي است.

قيد (قليلاً) در آيه شريفه يا به معناي زمان كوتاه است، يعني دنيا در برابر آخرت و يا به معناي نعمت‌هاي كم مي‌باشد، يعني نعمت‌هاي دنيوي در برابر نعمت‌هاي اخروي و در هر دو حالت اشاره به دنياي فاني و زودگذر است. در حقيقت ابراهيم(ع) از خداي متعال خواسته بود كه فقط مؤمنان را از حقوق طبيعي بهره‌مند سازد، اما خداوند بهره‌مندي از مواهب طبيعي در اين دنيا را بر همه انسان‌ها ـ صرف‌نظر از ايمان و اعتقاد آنان ـ مقرر مي‌فرمايد و انديشه برتري مؤمنان در بهره‌گيري از حقوق طبيعي در اين جهان را مردود مي‌شمارد.

ازسويي اگر عقيده، منشأ حقوق براي انسان‌ها باشد، بايد برحسب شدت و ضعف عقايد حقه افراد، حقوق آنان نيز كم و زياد و ضعيف و قوي گردد؛ در صورتي‌كه به يقين چنين نيست و شدت و ضعف عقايد حقه  انسان‌ها تنها منشأ كرامت معنوي و ارزشمندبودن آنان نزد خداوند خواهد بود.

از طرف ديگر بايد گفت: همين كرامت ذاتي انسان است كه بنابر مكتب‌هاي مختلف حقوقي ـ اعم از مكتب‌هاي الهي و غيرالهي ـ زمينه پيدايش حقوق گوناگون براي افراد انسان‌ها مي‌شود. منتهي‌الامر هر مكتبي مطابق جهان‌بيني خاص خود به انسان مي‌نگرد و او را مورد تجزيه‌وتحليل كامل يا ناقص قرار مي‌دهد. همچنين در غررالحكم حديث 4780 آمده: «خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمه‌اي قرار داد براي حقوق خود؛ پس هركس اقدام به اداي حقوق بندگان خدا نمود، درنهايت مي‌تواند اقدام به اداي حقوق الهي نمايد.»

آيت‌الله‌العظمي منتظري در اين رساله مي‌گويند: حق كرامت انساني يكي از حقوق اساسي و زيربنايي براي ديگر حقوق موضوعه بشري است.

بر همين اساس است كه اسلام انسان را داراي مقام و ارزش والايي مي‌داند. در تعليمات ديني تنها انسان است كه سروري موجودات زمين و آسمان براي او مطرح مي‌باشد و در قرآن تصريح شده كه روح خدا در او دميده شده و او شايسته تكريم و تعظيم و حتي سجده فرشتگان و مقام خليفه الهي قرار گرفته است.

همچنين در قرآن كريم آمده است: «همانا ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و آنان را بر دريا و خشكي مسلط نموديم و از چيزهاي پاك روزي داديم و بر بسياري از مخلوقات خويش برتريشان داديم.» (اسرا:70)

و نيز: «فتبارك‌الله احسن‌الخالقين» (مؤمنون:14)

در اين آيه شريفه پس از اشاره به  مراحل تكون و رشد جنين و دميده‌شدن روح در آن خداوند از خود به‌عنوان «احسن‌الخالقين» نام برده و خلق چنين موجودي به‌نام انسان را به خود تبريك گفته است. بديهي است صفت «احسن‌‌الخالقين» براي خداوند متناسب با صفت «احسن‌المخلوقين» براي انسان خواهد بود و نيز تبريك خداوند جز با كرامت ذاتي انسان سازگار نخواهد بود.

جابربن عبدالله نقل مي‌كند: «جنازه يك يهودي را از كنار ما عبور مي‌دادند، ما جلوس كرديم اما پيامبر(ص) به احترام جنازه قيام كردند. به پيامبر عرض كرديم آن جنازه از آنِ يك يهودي بود؛‌ حضرت فرمودند: هنگامي‌كه جنازه‌اي را مشاهده كرديد قيام نماييد.» همچنين نقل شده كه جمعي از اصحاب در منطقه‌اي وقتي جنازه‌اي عبور داده شد به احترام آن قيام كردند، در مقابل به آنها گفته شد: جنازه از آنِ اهل ذمه است. اصحاب در جواب گفتند: چنين ماجراجويي براي ما هم پيش آمد و پيامبر در مقابل جنازه قيام كردند و وقتي با اعتراض روبه‌رو شدند فرمودند: «آيا او يك انسان نيست؟»

و حضرت امير(ع) در نامه معروف خود به مالك‌اشتر در مورد حقوق مردم و برخورد با آنان فرموده‌اند: «... فانهم صنفان:‌اما اخ لك في‌الدين او نظير لك في‌الخلق...» (نهج‌‌البلاغه صبحي صالح، نامه 53) «همانا مردم دو صنف مي‌باشند: يا برادران ديني و يا همنوعان تو مي‌باشند.» آن حضرت اخوت در دين يعني عقيده را در عرض و مساوي با انسانيت و همنوع‌بودن دانسته و هيچ ترجيحي از نظر حقوق براي صرف عقيده قائل نشده‌اند. علاوه بر آنچه ذكر شد مي‌توان براي اثبات حرمت و كرامت ذاتي انسان ـ بدون ملاحظه عقيده و فكر او ـ به چند دسته از روايات تمسك نمود:

1ـ رواياتي كه به‌طور مطلق دلالت مي‌كند بر توصيه به حسن‌‌البشر ـ برخورد خوب ـ و حسن خلق با تمام مردم دنيا، اعم از مسلمان و غيرمسلمان (لجميع العالم)؛ بديهي است كه  هنگامي‌كه حسن بشر و حسن خلق با تمام مردم، مطلوب شارع باشد، به طريق اولي؛ هتك حرمت آنان نيز مطلقاً مذموم و مرغوب عنه شارع خواهد بود و قهراً بر كرامت ذاتي هر انساني از جهت انسانيت دلالت خواهد كرد. براي تفصيل بيشتر به روايات باب «حسن‌الخلق» و باب «حسن‌البشر» كتاب كافي مراجعه شود. (ج 2، ص 104ـ99)

2ـ رواياتي كه دلالت بر مدارا با مردم مي‌كند بدون اين‌كه دلالتي بر تفاوت بين مسلمان و غيرمسلمان داشته باشند در بعضي از اين روايات مدارا با مردم نصف ايمان شمرده شده است و در بعضي از آنها آمده: «خداوند به حضرت موسي(ع) خطاب كرد و گفت:‌سر خود را در دل مخفي نما و در ظاهر حتي با دشمن من و دشمن خودت مدارا كن...»

اين روايات نيز به‌ طريق اولي دلالت بر قبح هتك حرمت مردم و حتي دشمنان حق مي‌كند و قهراً كرامت ذاتي هر انساني از آنها به دست مي‌آيد. به روايات همين باب در كتاب كافي مراجعه شود.(ج 2، ص 116 و 118)

3ـ‌ رواياتي كه به‌طور مطلق دلالت مي‌كند بر محبت نمودن و دوستي با مردم، اين‌گونه روايات هم از پيامبر(ص) و هم از ائمه معصومين(ع) نقل شده است. پس نمي‌ توان گفت مقصود از «ناس» فقط اهل سنت مي‌باشند، زيرا در زمان پيامبر(ص) اهل سنت به معناي كنوني مطرح نبوده است. دلالت اين‌گونه روايات بر كرامت ذاتي مردم از جهت انسانيت آنان واضح است، به روايات اين باب در كتاب كافي مراجعه شود. (كافي، ج 2، 642 و 643)

4ـ رواياتي كه دلالت مي‌كند بر مطلوبيت و مدح سلام‌كردن بر يهود و نصارا و دعا به آنان؛ ازجمله: در روايتي از امام رضا(ع) نقل شده است كه از امام صادق(ع) سؤال شد چگونه به يهودي و نصراني دعا كنيم؟ فرمودند: «بگوييد خدا براي تو مبارك نمايد دنيا را» در اين زمينه نيز به كافي، كتاب العشره مراجعه شود. (ج 2، ص 650ـ648)

از اين روايات نيز به‌خوبي مبغوضيت هتك حرمت غيرمسلمانان و حرمت و كرامت همه انسان‌ها فهميده مي‌شود.

آيت‌الله‌العظمي منتظري در صفحه 36 اين رساله آورده: خداوند چنان لياقت و استعدادي به او عطا نموده كه در اثر حركت جوهري پس از طي مراحل نباتي و حيواني و نيل به مرحله انسانيت مي‌تواند با قدرت علم و عمل در قوس صعود به مرحله كون جامعه و بالاترين و شريف‌ترين عوالم هستي، يعني عالم عقول مجرده برسد؛ كه نمونه بارز آن انسان‌هاي كامل همچون پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) مي‌باشند. جايي كه ـ‌ بنابر آموزه‌هاي ديني ـ هيچ فرشته و ملك مقربي به آن نمي‌رسد و چنين موجودي با چنين لياقت و استعدادي قهرا‌ً داراي كرامت ذاتي و شرافت خواهد بود.

بنابراين همه انسان‌ها صرف‌نظر از دين و مذهب  و اعتقادات و اعمال و رفتار، داراي كرامت ذاتي هستند؛ هرچند انسان باتقوا در نزد خداوند داراي فضيلت و كرامتي بيشتر است و درحقيقت هر انساني داراي كرامت ذاتي است، اما انسان باتقوا علاوه بر كرامت ذاتي داراي كرامت ارزشي كه با اكتساب به دست مي‌‌آيد نيز مي‌باشد: «ان اكرمكم عندالله اتقيكم» (حجرات: 13) «با ارزش‌ترين شما نزد خداوند باتقواترين شما هستند»، ولي اين كرامت ارزشي هيچ تأثيري در حقوق اجتماعي ندارد و در حقوق اجتماعي، همه انسان‌ها ـ صرف‌نظر از درجه ايمان و تقواي آنها ـ از اين‌گونه حقوق بهره‌مند هستند.

لازم به ذكر است كرامت ذاتي انسان كه از قرآن و روايات استفاده مي‌شود، نمي‌تواند بدون حقوق ذاتي براي حقيقت انسان ـ بدون ملاحظه عقيده او ـ تصور شود، زيرا كرامت نوعي ارزش‌دادن و ترجيح انسان از جهت انسانيت است و اين معنا مستلزم آن است كه انسان داراي حقوق فطري، طبيعي و اجتماعي از قبيل‌ حق حيات، حق آزادي انديشه و بيان و نظاير آن باشد. بر همين اساس نمي‌توان صرف داشتن عقيده خاص را ـ اگرچه حق باشد ـ دليل بر امتيازدهي در اعطاي حقوق اجتماعي و شهروندي دانست.

همچنين در صفحه 50 رساله: از آنجا كه عقل و تفكر جوهر اصلي انسان مي‌باشد، آزادي انديشه و بيان از حقوق مسلم همه انسان‌هاست و همه حق دارند كه در مسائل مختلف اعتقادي، سياسي و اجتماعي آزادانه بينديشند و حاصل تفكر و انديشه خود را بيان نمايند؛ و مي‌توان گفت آزادي انديشه و بيان از مهمترين حقوقي است كه هر انساني دارد و تجاوز به اين حق و سلب آن ستمي بزرگ بر انسان‌ها مي‌باشد؛ آيه شريفه: «خلق‌الانسان علمه البيان» انسان را آفريد و بيان را به او آموخت. نيز به اهميت بيان اشاره دارد. امام صادق(ع) حتي با منكران خدا و بي‌دينان نظير عبدالملك مصري، ابن مقفع، ابن ابي‌العوجاء‌ و ديصاني در مسجد‌الحرام ـ يعني مهمترين مركز عبادي و اعتقادي اسلام ـ بحث آزاد داشتند و آنان نظريات و افكار و انديشه‌هاي الحادي خود را با استدلال بدون هيچ‌گونه ترس و منعي با آن حضرت مطرح مي‌كردند. البته هتك حيثيت افراد و تعرض به حقوق ديگران و توهين به مقدسات آنان به هيج‌وجه تحت مقوله آزادي بيان قرار ندارد و جايز نيست.

درحقيقت تعبير به آزادي انديشه يا تغيير آن نوعي مسامحه در تعبير است؛ زيرا پيدايش هر عقيده و استمرار آن معلول شرايط خاص ذهني است كه از اختيار انسان خارج مي‌باشد. آنچه اختياري انسان است ـ و انسان نسبت به آن آزاد است ـ مقدمات آن مي‌باشد؛ نظير تحقيق، مطالعه و تلاش فكري در راه رسيدن به آنچه حق است. از اين‌رو تحميل هر عقيده‌اي به ديگري، نه امكان دارد و نه صحيح خواهد بود و هر انساني بالفطره در پيدانمودن هر انديشه و استمرار آن قابل تحميل و اكراه نخواهد بود. آيه شريفه: «لااكراه في‌الدين...»

چه در مقام خبر از واقع خارجي باشد، يا انشاء نهي از اكراه ـ با توجه به شأن نزول آن ـ قطعاً شامل امور اعتقادي دين نيز مي‌باشد. در رابطه با آيه فوق دو نكته يادآوري مي‌شود: الف ـ اين‌‌كه شأن نزول آيه بنابر نقل تفاسير و ازجمله الميزان، ج 2، ص 346 و 347 و المنار، ج 3، ص 37 و الدر المنثور در تفسير آيه فوق مربوط به امر اعتقادي و نفي اكراه و اجبار نسبت به آن بوده است هر چند مي‌توان از آيه شريفه نفي اكراه نسبت به امور غير اعتقادي را نيز استفاده نمود. ب ـ چنان‌كه بعضي توهم نموده‌اند آيه فوق توسط آيات جهاد و قتال با مشركين نسخ نشده است، زيرا اولاً جنگ‌هاي پيامبر(ص) معمولاً جنبه تدافعي داشته است و تا زماني‌كه از ناحيه  مشركين و كفار، تجاوز و تهديدي جدي متوجه كيان توحيد و عدالت و حقوق مسلمانان نمي‌شد، پيامبر(ص) شروع جهاد و قتال با دشمنان متجاوز را مجاز نمي‌دانستند. ثانياً لحن آيه فوق با توجه به تعليل آن به جمله «قد تبين الرشد من الغي» (همانا رشد و حق از باطل و غي جدا و متمايز شده است) قابل نسخ نخواهد بود، زيرا تمايز حق از باطل در اسلام امري دائمي و غيرقابل زوال و نسخ مي‌باشد.

همچنين هر انساني حق دارد عقيده خود را ـ صحيح يا غلط ـ بيان كند؛ ولي حق ندارد ضمن بيان انديشه خود به انديشه و عقيده ديگران و مقدسات آنان توهين نمايد و يا مورد تحريف و افترا قرار دهد، اما صرف بازگشت يا تغيير دين و انديشه اگر از روي عناد با حق مستلزم عناوين جزايي و كيفري نباشد خود مستقلاً نمي‌تواند مجازات كيفري دنيوي در پي داشته باشد. بنابراين مجرد انديشه و اعتقاد، يا تغيير آن و يا ابراز آن و يا اطلاع از انديشه و تفكري ديگر، حق هر انساني است و با هيچ‌يك از عناوين كيفري نظير ارتداد، افساد، توهين، افترا و مانند آن مربوط نيست.

 

    |  صفحه اول  |  بایگانی ترجمه ها  بایگانی مطالب وارده