به نام خدا

 

راه طولاني چني به سوي جنگ

 

 

 

 

  چني كار سختي پيش رو داشت. او اطلاعات را گزينش و در مورد تهديدها اغراق مي‌كرد. او مي‌خواست كه صدام برود. اين مقاله داستاني است از ماجراهاي پشت‌پرده‌اي كه باعث شد چني  امريكا را قانع سازد كه آغازگر جنگ باشد.

  به گفته دستياران كاخ سفيد، رئيس‌جمهور بوش به توان قضاوت ديك چني و تجربه طولاني وي در مسائل اطلاعاتي و امنيتي (چني رئيس پرسنل جرالدفورد، عضو كميته اطلاعات و امنيت مجلس در دهه 80 و وزير دفاع دولت جورج بوش پدر بوده است) احترام مي‌‌گذارد. چني به‌عنوان معاون رئيس‌جمهور، امكان سركشي آزادانه به آژانس‌هاي مختلف امنيتي و اطلاعاتي را داشته و تحليل‌گران مسائل امنيت و مtموران سازمان‌ها هميشه با سوال‌هاي او در مورد تروريست‌ها و ارتباطات بين‌المللي‌شان روبه‌رو هستند. خود وي در اين مورد مي‌گويد: "اين قسمت از وظايف من از اهميت خاصي برخوردار است. چرا كه رئيس‌جمهور، خود از من خواسته تا روي آن كار كنم... معمولاً تعداد سوال‌هاي سختي كه مي‌پرسم، زياد است. از بين تمام مشاوران رئيس‌جمهور، چني سختگيرانه‌ترين نظرات را در رابطه با تروريسم داشت. در مورد مسئله عراق با اين‌كه تصميم‌گيرنده نهايي جورج بوش بود ولي نقش چني در قبولاندن اين مسئله به وي كه جنگ با عراق امري فوري و لازم است، بيشتر از مشاوران ديگر رئيس‌جمهور بود. او از اوايل تابستان سال 2002 بارها اخطار مي‌نمود كه صدام در حال انباركردن سلاح‌هاي شيميايي و بيولوژيكي است و در ماه مارس گذشته درست يك روز پيش از ‌آغاز حمله اعلام نمود: "ما اطمينان داريم كه او (صدام حسين) سلاح‌هاي هسته‌اي خود را احيا نموده است." (وي بعدها گفت كه منظور او "برنامه هسته‌اي" بوده و نه خود "سلاح‌ها" و با كمي خوشبيني اضافه نمود كه: "من واقعاً معتقدم كه ملت عراق از ما به‌عنوان رهايي‌بخش استقبال خواهند كرد.") در واشنگتن همه ديك‌چني را مردي خبره مي‌دانند. او رفتاري خشك و دقيق و زيركي بارزي دارد. همه اينها به همراه قدرت تفكر يك تاريخدان در وي وجود دارد. از نظر سياسي او به جناح راست تعلق دارد، ولي به‌هيچ‌وجه تندرو به نظر نمي‌رسد. در مكالمات خصوصي به نظر ميانه‌رو و متفكر به نظر مي‌رسد و رفتاري محافظه‌كارانه دارد، ولي وقتي موضوع تروريسم به ميان مي‌آيد، به نظر مي‌رسد كه اعتماد او بيش از حد متوجه نظرات عده‌اي ايدئولوژيست شارلاتان است. سيمورهرش (Seymour Hersh) گزارشگر مجله نيويوركر اخيراً در نوشته‌اي گفته كه "چني عملاً بازيچه عده‌اي محافظه‌كار جديد نادان، دفتر برنامه‌ريزي مخصوص پنتاگون و احمد چلبي رهبر آينده عراق شده است. فردي كه يكي از اتهامات وي تقلب در مسائل بانكي است!"

  يكي از دستياران چني چنين باور عمومي كه رئيس او گزارش‌هاي اطلاعاتي ناپخته و بي‌اساسي را دريافت مي‌كند يا به نوعي به پيشبرد برنامه‌هاي محافظه‌كاران جديد يا برنامه‌هاي شخصي ديگران كمك مي‌كند را "افسانه" خوانده و به‌كلي رد مي‌كند. خود چني هم به‌عنوان دفاع از خود بررسي اطلاعات ملي را به‌‌عنوان "استاندارد طلايي" خود در رابطه با مسائل اطلاعاتي بيان مي‌كند. بررسي اطلاعات ملي گزارشي است كه مشتركاً توسط كل ارگان‌هاي اطلاعاتي تهيه مي‌شود. واقعاً هم بررسي نسخه‌اي از اين گزارش كه در اكتبر 2002 از فهرست اسناد محرمانه خارج شده است، هشدارهاي بسيار مهمي را مطرح مي‌كند: "بغداد در حال بازسازي برنامه هسته‌اي خود مي‌باشد."

  با اين وجود به نظر مي‌رسد كه ديك‌چني تنها به "دستچين" كردن آن بخش‌هايي از گزارش‌هاي اطلاعاتي مي‌پردازد كه عقايد تاريك او را در مورد تروريسم تtييد مي‌كند و بقيه را به سادگي ناديده مي‌گيرد. در بخش اطلاعات و امنيت او را به‌عنوان فردي مي‌شناسند كه هميشه به‌دنبال بدترين سناريوي ممكن بوده و از اطلاعاتي كه هشدار كمتري دربردارند و يا مبهم هستند چشم‌پوشي مي‌كند. مقامات بلندپايه اطلاعاتي اين ادعا كه ديك‌چني تحليل‌گران رده پايين‌تر را به‌ بيان اطلاعاتي وامي‌دارد كه خودش مي‌خواهد بشنود، را كاملاً رد مي‌كنند. ولي در عين حال همين مقامات، دفتر ديك‌چني را قدرتي غيروابسته به هيچ نهاد ديگر مي‌دانند كه بعضي اوقات سازوكار تصميم‌گيري تحت نظر مشاور امنيت ملي، كاندوليزا رايس را دور مي‌زند. آنچه در عمل مشاهده شد، نشان مي‌داد كه در مورد مسئله جنگ با عراق ديك‌چني درواقع "دولتي موازي" به‌وجود آورده بود كه تبديل به مركز قدرت شد.

  به گفته آنهايي كه ديك‌چني را خوب مي‌شناسند، او به‌هيچ‌وجه كسي نيست كه بخواهد اطلاعات را درجهت بدبيني شخصي‌اش دستكاري كند. او از همه جهت واقعاً متقاعد شده است كه تهديد موجود بسيار فوري و خطرناك است. تحليل‌گران حرفه‌اي مي‌توانند نظرات دقيق و محاسبه‌شده ارائه دهند ولي تصميم‌گيران، به گفته چني، بايد در مورد اين گزارش‌ها تصميم بگيرند. وي در سخنراني خود در جولاي گذشته در موسسه امريكن اينترپرايز گفت: "چطور ممكن است كه يك رهبر مسئول بتواند تهديد عراق را ناديده بگيرد؟" با همه اينها به نظر مي‌رسد كه چني زنگ خطر را كمي زود و با صدايي بلندتر از لزوم به صدا درآورده است. اگر هيچ‌چيز را هم در نظر نگيريم، هشدارهاي اغراق‌آميز چني در مورد عراق، سلاح‌هاي كشتارجمعي و ارتباطات تروريست‌ها از او نزد مردم امريكا يك چوپان دروغگو ساخته و مي‌تواند باعث شود كه مردم امريكا بار بعدي كه وي گرگ را مشاهده كند، واكنشي كندتر از خود نشان دهند.

منبع: نيوزويك

نويسنده: مارك هوزنبال، مايكل ايسيكوف و ايوان توماس