به نام خدا

 

 

گزارش شورای روابط خارجی امریکا

 

 

  اخيراً شوراي روابط خارجي امريكا، پيشنهادهايي را مطرح نموده كه حكايت از زمزمه‌هاي يك تغيير استراتژي در امريكا نسبت به ايران مي‌كند. هرچند تئوريسين‌هاي محافظه‌كاران جديد ـ امثال مايكل لدين ـ اين پيشنهادها را به سخره گرفته‌اند، ولي به نظر مي‌رسد دقت و تtمل روي آنها لازم مي‌باشد. از آنجا كه محور اصلي پيشنهادهاي شوراي روابط خارجي بر امنيت و ثبات منطقه يعني افغانستان و عراق استوار است، بنابراين بر آن شديم تا خلاصه‌اي از آن پيشنهادها، نظرهاي موافق و مخالف آن را در ويژه‌نامه "عراق در آيينه مطبوعات جهان" تقديم خوانندگان عزيز كنيم.

اين مطالب عبارتند از:

1) ايران و امريكا؛ زمان در پيش‌گرفتن يك رويكرد جديد

2) اختلاف دو راهبرد امريكايي درباره ايران

3) دو راهي راهبردي امريكا درباره ايران

4) بينش يازده سپتامبري محافظه‌كاران جديد امريكا

5) كشف تازه ايران توسط ريچارد هاس!

 

ايران و امريكا؛ زمان در پيش‌گرفتن يك رويكرد جديد

  رابطه امريكا با ايران در تضاد بين يك رشته چالش‌ها و فرصت‌ها خلاصه مي‌شود.

چالش‌ها عبارتند از:

الف) گسترش فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران

ب ) حمايت دولتي از تروريسم

ج ) مرتبط كردن دين با سياست

د ) صلح خاورميانه

  گزارش‌ شوراي روابط خارجي داراي ملاحظات و پيشنهادهايي است كه روح‌يابي آن به شرح زير مي‌باشد:

1ـ گروه ويژه شوراي روابط خارجي  به شيوه‌اي گزينشي و محدود از تشريك مساعي با ايران، در برخي مسائل از مذاكره با ايران جانبداري مي‌كند.

2ـ گروه ويژه معتقد است به‌دليل تماس‌هاي مستمر ولي محدود امريكا با ايران، هرگونه پويايي ايران را به‌طور نارسا فهم مي‌كند.

3ـ ايران علي‌رغم "نارضايتي‌هاي گسترده" و "دگرگوني مستمر سياسي" در آستانه يك انقلاب نمي‌باشد و نيروهايي كه متعهد به حفظ نظام مي‌باشند هنوز كنترل كشور را در دست دارند. بنابراين كوشش امريكا براي سرنگوني موفقيت‌آميز در ايران بعيد به نظر مي‌رسد.

4ـ مداخله‌هاي خارجي نيز حساسيت‌ها را در ايران برانگيخته و بيشتر مي‌كند.

5ـ ناآرامي‌ها و جوشش‌ها و عصيان‌گري‌هاي ساليان اخير نشان داده‌اند كه مردم ايران خود نظام خويش را بهبود خواهند بخشيد.

6ـ ماندگاري ايران و احاطه ايران به وسيله امريكا [حضور نظامي در افغانستان، عراق و خليج‌فارس] ضرورت تعامل امريكا با ايران را آشكار مي‌سازد.

7ـ طي 10 سال اخير ايران عمدتاً مشغول مسائل ملي خود بوده است، مگر موارد نادري كه جنبه ايدئولوژيك داشته است.

8ـ مدتي است ايران روابط دوجانبه دوستي با همسايگان خود را تقويت نموده است.

9ـ شرايط ويژه، فشارها و بلاتكليفي‌هايي را براي ايران به‌وجود آورده است.

10ـ گروه ويژه از رويكرد استراتژيك با ايران و همچنين از "استراتژي جرح و تعديل شده" ـ مانند آنچه در مورد چين اتفاق افتاد ـ حمايت مي‌كند.

11ـ تحريم به منظور دگرگون‌كردن رفتار ايراني‌ها قرين موفقيت نبوده است.

12ـ امريكا بايد بدون سردادن شعار تغيير رژيم، از دموكراسي در ايران حمايت كند، چرا كه شعار تغيير رژيم احساسات ملي مردم ايران را جريحه‌دار كرده و آنها را به سمت رژيم انسجام مي‌دهد.

13ـ بايد نهادهاي اجتماعي دموكراتيك را تقويت و نظام جمهوري اسلامي را به‌سوي آنها تشويق نماييم.

 

راهكارهاي گروه ويژه براي سياست امريكا:

1ـ تداوم گفت‌وگوهاي 18 ماهه پس از 11 سپتامبر 2001 با ايران كه از ژنو شروع شد. هدف اين گفت‌وگوها بايد برقراري "ثبات و امنيت" در منطقه باشد.

2ـ بيانيه شانگ‌هاي 1972 كه رابطه چين و امريكا را برقرار كرد، بايستي منتشر شود تا راهكاري براي برقراري رابطه ايران و امريكا باشد. تنظيم چنين بيانيه‌اي "مركزيتي سازنده" را براي "گفت‌وگويي دوجانبه"، "واقع‌بينانه و جدي" فراهم خواهد ساخت.

3ـ تضمين‌هايي كه ايران بايد به امريكا بدهد:

  الف) عدم كاربرد خشونت، تسهيل و يا ممكن ساختن آن عليه افغانستان، عراق و همچنين نيروهاي ائتلاف حامي آنها.

   ب ) ايران بايد تكليف بازداشت‌هاي القاعده در ايران را روشن سازد.

   ج ) به اجرا درآوردن كامل پروتكل امضاشده در تهران با فشار امريكا، كنازگذاشتن غني‌سازي اورانيوم و انصراف از توانايي خود درجهت ايجاد چرخه‌هاي سوخت.

4ـ تضمين‌هايي كه امريكا بايد به ايران بدهد:

  الف) انحلال قاطع و ثمربخش مجاهدين خلق با كمك دولت موقت عراق

  ب ) قراردادن رهبران مجاهدين خلق در پيشگاه عدالت

  ج ) امريكا بايد اصول و آيين‌نامه و يا چارچوب يك توافق پايدارتر هسته‌اي را به اجرا درآورد.

  د ) كنارگذاردن اعتراضات خود در مورد برنامه‌هاي غيرنظامي هسته‌اي ايران

  هـ) از سر گرفتن فعاليت‌هاي صلح‌جويانه در خاورميانه. اگر اين روند پيگري نشود، تبليغات ضداسراييلي زهرآگين ايران موثر واقع مي‌گردد.

5ـ امريكا بايد تدابيري براي پيوندهاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي مردم ايران با مردم جهان خارج بينديشد.

6ـ امريكا بايد به سازمان‌هاي غيردولتي(NGO) خود اجازه بدهد كه در ايران فعاليت كنند.

7ـ عدم مخالفت امريكا با عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني

8ـ امريكا بايد بداند كه انزواي ايران در جهان، صرفاً روي‌كارآمدن دولت دموكراتيك را در ايران متوقف مي‌سازد و شانس افراطي‌ها را بالا مي‌برد.

9ـ جايگاه دادن به ايران در نهادهاي بين‌المللي و گسترش روابط ملت‌هاي امريكا و ايران، درخواست براي اداره دموكراتيك امور كشور را گسترش مي‌دهد و ماجراجويي‌هاي خارج از كشور را محدود خواهد كرد.

منبع: شوراي روابط خارجي، 19 ژوئيه 2004 (29 تير 1383)

نويسنده: زبيگنيو برژينسكي، رابرت گيتس و سوزان مالوني

 

اختلاف دو راهبرد امريكايي درباره ايران

  با آن‌كه گزارش كميسيون 11 سپتامبر به صراحت مي‌گويد ايران در كشتار 11 سپتامبر دست نداشته ولي بوش اصرار دارد كه به تحقيق در اين باره  ادامه خواهد داد.

  به نظر مي‌رسد هدف بوش از روي‌آوردن به ايران، درواقع گرم‌كردن بازار انتخابات مي‌باشد و نه عملي نظامي عليه ايران.

  بوش مي‌خواهد شكست خود در افغانستان، عراق و مبارزه عليه تروريسم را به گردن يك عامل خارجي مثل ايران بيندازد.

  مسلماً آقاي برژينسكي و گيتس، ميانه‌رو و طرفدار ايران نيستند. بلكه از روي مسئوليت به اين پيشنهاد رسيده‌اند كه بايستي ايران را به‌طور "گزينشي" و "محدود"، آن هم در جهت امنيت و ثبات منطقه (افغانستان و عراق) دخالت داد و اين نه‌تنها به نفع امريكا بلكه به نفع جهانيان نيز مي‌باشد و بايستي به پيشنهاد آنها نيز توجه كرد.

منبع : لس آنجلس تایمز، 23 ژوئیه 2004

(2 مرداد 1383 )

نويسنده: ويليام بيمن

 

دوراهي راهبردي امريكا درباره ايران

  رابين رايت در اين مقاله بر اين اعتقاد است كه دولت بوش در برخورد با ايران به‌ويژه پيش از انتخابات دچار سردرگمي مي‌باشد. از يك‌سو دو گروه بسيار قوي در سياست خارجه امريكا بر او فشار مي‌آورند كه منتظر سرنگوني رژيم ايران نباشد، بلكه تا دير نشده تعامل با ايران را شروع نمايد. ازسوي ديگر ياران محافظه‌كار جديد بوش معتقدند كه فردا خيلي دير است و بايستي اقدام عملي عليه ايران را هرچه زودتر شروع كنند. در همين راستا مي‌بينيم كنگره با تصويب قطعنامه 398 در 6 مي 2004 با 376 رtي موافق و 3 رtي مخالف تtكيد كرد كه فعاليت‌هاي اتمي ايران بايد در درجه اول متوقف شود، در درجه دوم بايد ايران را منصرف كرد و در درجه سوم بايد از آن جلوگيري نمود. به نظر مي‌رسد اين نحو تصويب‌نامه "بوي اقدام نظامي عليه ايران مي‌دهد."

 ازسويي سناتور "سام براون بك" قرار است در پاييز امسال قانوني براي آزادسازي ايران همانند آنچه در عراق رخ داد، به تصويب مجلس برساند.

دو گروه سياسي كه معتقد به تعامل ايران مي‌باشند عبارتند از:

الف) گروه شوراي روابط خارجي مركب از رابرت ام گيتس رئيس سازمان سيا در زمان بوش پدر و برژينسكي مشاور امنيتي كارتر

ب ) گروه دوم شوراي آتلانتيك كه مركب است از: برنت اسكوكرافت (مشاور امنيت ملي بوش پدر)، جيمز شلزينگر (وزير دفاع نيكسون)، لي هميلتون (معاون كميسيون حملات 11 سپتامبر)

گروه شوراي روابط خارجي پيشنهادهايي به شرح زير دارد:

1ـ درخواست مشاركت سازمان‌يافته و عمل‌گرايانه با تهران

2ـ بايد دانست انتظار سرنگوني رژيم تهران واقع‌گرايانه نيست

3ـ امريكا نبايد مذاكرات با ايران را به بهانه حل‌وفصل مسائلي نظير انرژي اتمي، افغانستان و عراق به تعويق بيندازد.

4ـ بايد تبادل نيروهاي القاعده با مجاهدين كه مبارزترين نيروهاي مخالف ايران هستند، انجام شود.

5ـ بايد با تهران در مورد ثبات و امنيت منطقه مذاكره شود.

6ـ بايد فشار به تهران براي همكاري كامل با سازمان ملل درباره انرژي اتمي اعمال شود.

7ـ امريكا بايد ضمن نزديكي با ايران، صرفاً با سياست‌هاي قابل اعتراض آن مخالفت ورزد.

 منبع: واشنگتن پست، 19 ژوئيه 2004 (29 تير 1383)

نويسنده: رابين رايت

 

بينش يازده سپتامبري محافظه‌كاران جديد امريكا

  مايكل لدين در اين مقاله همچنين بر سر مواضع خود عليه ايران پافشاري مي‌كند. وي گزارش كميسيون 11 سپتامبر را سهل‌انگارانه تلقي مي‌نمايد و سعي دارد پاي ايران را به هر نحو در عمليات 11 سپتامبر 2001 باز كند. اعتقادات اساسي او در اين مقاله عبارتند از:

1ـ سازمان سيا و اف بي آي كارايي نداشته و كميسيون 11 سپتامبر نيز گزارش درستي نداده است.

2ـ بايد سازمان "اطلاعات رقابتي" يا "موازي" را ايجاد نمود و براي آن تلاش كرد.

3ـ بايد جاسوسان جوان را براي نفوذ در شبكه‌هاي تروريستي تقويت نماييم.

4ـ بايد تشكيلات را كوچك كرد و اجازه داد اعضاي "اطلاعات موازي" تحليل‌ها و نظريه‌هاي خود را ابراز دارند و آراي آنها اساس تصميم‌سازي و سياست‌گذاري شود.

5ـ در دنياي واقعيت نمي‌توان به‌دنبال سند مكتوب بود، آنگاه دست به حمله زد. [اشاره به يورش پيشگيرانه]

  در گزارش كميسيون 11 سپتامبر مقادير زيادي اطلاعات وجوددارد كه مي‌توان ايران را در محور شرارت قرار داد تا آقاي آرميتاژ ـ معاون وزارت‌خارجه ـ از اين به بعد ماهيت حكومت روحانيت را دموكراتيك تلقي ننمايد.

6ـ گفت‌وگوي "گزينشي" و "محدود" ايران كه نظر رابرت گيتس و برژيسنكي مي‌باشد، لطيفه‌اي بيش نيست.

منبع : نشنال ریویو آن لاین ، 23 ژوئیه 2004

( 2 مرداد 1383 )

نويسنده: مايكل لدين

 

كشف تازه ايران توسط ريچارد هاس!

  مايكل لدين معتقد است شوراي روابط خارجي به رياست ريچاردهاس از برژينسكي و رابرت گيتس دعوت نموده هر سه به‌خصوص هاس از روحانيون دلجويي كرده و سعي بر عادي‌سازي روابط با ايران دارند.

  بدشانسي اين سه نفر اين بود كه همزمان با پيشنهادهاي آنها در شوراي روابط خارجي، گزارش كميسيون 11 سپتامبر، تباني ايران با بن‌لادن و مهرنكردن پاسپورت 10نفر از عاملان حمله به برج‌ها را يك سال قبل از 11 سپتامبر برملا كرد.

  همچنين روزنامه تايم و نيوزويك خبر كشف شواهدي دال بر روابط ديرين ايران با القاعده را به دست آورده است. 

  الشرق الاوسط در 15 ژوئيه 2004 نوشت؛ 384 عضو القاعده و 18 نفر از رهبران بلندپايه القاعده در ايران زندگي مي‌كنند. اين افراد در ويلاهاي نزديك چالوس و عده‌اي ديگر در لويزان ساكن‌اند (كه هر دوي اين مكان‌ها نزديك به پادگان‌هاي نظامي است). اخيراً در چالوس يك مركز تtسيسات عظيم هسته‌اي زيرزميني كه به‌شدت مورد حفاظت قرار مي‌گيرد ايجاد شده است.

  در جلسه مشترك اخيراً، بشار اسد با [آيت‌الله] خامنه‌اي، [آيت‌الله] هاشمي، [حجت‌الاسلام] يونسي و چندتن از مقام‌هاي برجسته پاسداران و نيز دكتر خرازي وزيرخارجه ديدار داشته و توافقات زير حاصل شده است:

1ـ طراحي يك خط‌مشي مشترك عليه امريكا، خاورميانه جديد و دموكراتيك

2ـ هماهنگ‌كردن عمليات عليه دولت موقت و ائتلاف.

3ـ اقدامات تلافي‌جويانه در صورت حمله اسراييل به ايران، سوريه يا جنوب لبنان.

4ـ هماهنگ‌ساختن كشورهاي ديگر عليه حضور امريكا در عراق.

5ـ همكاري سه‌گانه عليه انتخاب بوش ازطريق بالابردن قيمت نفت، خرابكاري در خط لوله و ترمينا‌ل‌هاي نفتي.

 

منبع : نشنال ریویو آن لاین ، 19 ژوئیه 2004

( 29 تیر 1383 )

نويسنده: مايكل لدين