به نام خدا
خوانندگان عزيز، آنچه پيش رو داريد، مهمترين خبرها و تحليلهاي راهبردي است كه از ترجمه مطبوعات دنيا گزيننش، تلخيص و يا روحيابي شده است. گفتني است بخش اصلي اين خبرها و تحليلها را محور "ايران ـ عراق ـ امريكا" به خود اختصاص داده است.
1ـ از يك سو سقوط صدام و زمينگيرشدن سربازهاي امريكايي باعث خوشحالي ايران و از سوي ديگر بحران در عراق موجب دردسر براي ايران شده است.
2ـ هرچند مقتديصدر طرفدار ولايتفقيه است، ولي مطبوعات محافظهكار از ذكر فعاليتهاي وي خودداري ميكنند.
3ـ عقابهاي واشنگتن مقتديصدر را متهم ميكنند كه ازجانب ايران بهخصوص آيتالله حائري از قم حمايت ميشود.
4ـ اگر به نفوذ تهران در ناآراميهاي شيعيان عراق برسيم، معهذا هنوز تعدد مراكز تصميمگيري ايران را نشناختهايم.
5ـ ايران مخالف خشونت در عراق است، زيرا اولين كشوري بود كه شوراي حكام را به رسميت شناخت، روابط تجاري با عراق برقرار نمود، با اعضاي شوراي حكام نظير جلال طالباني، احمد چلبي، ابراهيم الجعفري (حزبالدعوه) و عبدالعزيز حكيم رابطه نزديك برقرار نمود. همچنين بيثباتي روزافزون عراق مانع بازگشت مهاجران عراقي از ايران به كشورشان شده است و آخر اينكه برخي از زوار ايراني در درگيريهاي امريكاييها با مقتديصدر كشته شدهاند.
6ـ آتش در خانه همسايه به خانه خودمان هم سرايت ميكند.
منبع: فيگارو، 10 آوريل 2004 (22 فروردين 1383)
نويسنده: دلفين مينويي
ايران از نفوذ خود براي برقراري آرامش استفاده خواهد كرد
1ـ به گفته كمال خرازي، ايران از نفوذ فراواني در جامعه شيعه عراق برخوردار ميباشد و از همين نفوذ به منظور آرامكردن اوضاع در عراق استفاده خواهد كرد.
2ـ ايران همواره مخالف دخالت نيروهاي اشغالگر در عراق است. اين احساس ضداشغالگري يا ضدامريكايي در هنگام سقوط دشمن مرگبار ايران يعني صدام حسين نيز دچار تغيير شد.
3ـ پس از سوءقصد به جان محمدباقر حكيم و جان باختن وي، رابطه ميان شيعيان عراق و ايران دچار پيچيدگي گرديد. محمدباقر حكيم به منزله پل ارتباطي ميان شيعيان ايران و عراق بود و درحقيقت تهران پس از 13 سال تبعيد محمدباقر حكيم در ايران قصد داشت وي را جايگزين صدام بهعنوان رهبر سياسي و معنوي نمايد.
4ـ توقف غنيسازي اورانيوم حركتي است كه نشان از ميل شديد تهران دارد تا در تيررس امريكا قرار نگيرد.
منبع: كوريره دلاسرا، 7 آوريل 2004 (19 فروردين 1383)
نويسنده: پاولوكونتي
ايران و عراق: كنش و واكنش تاريخ و جغرافيا
1ـ ايران قصد دارد تا از طريق نفوذش بر تمام گروهها و سازمانهاي عراقي (نهتنها فقط گروههاي شيعه مذهب) ايالتمتحده امريكا را ـ كه ايران را در سطوح سياسي، اقتصادي و هستهاي مورد هدف قرار داده ـ تحت فشار قرار دهد.
2ـ عراق ريه سياسي ايران در خاورميانه است، سرنوشت عراق و روند آتي آن وضعيت سياسي ايران را مشخص خواهد كرد.
منبع: الشرق، 7 آوريل 2004 (19 فروردين 1383)
نويسنده: يوسف عزيزي
آخرين ايستگاه
1ـ امريكاييها تسليم تشكيل حكومت عراق توسط شيعيان شدهاند. پس مقاومت نظامي شيعيان به نفع آنها نيست.
2ـ درحاليكه شيعيان لبنان از مقتديصدر و هوادارانش حمايت ميكنند ولي حكومت ايران درقبال صدر و تحركاتش سكوت سنگيني را انتخاب نموده است.
3ـ مقتديصدر روحاني جوان و كمتجربه درواقع نماد يك نافرماني در درون شيعيان است، كه حتي مراجع شيعه را تهديد ميكند.
4ـ اگر صدر در برابر امريكا مقاومت طولاني كند و يا امريكا با اشتباه خود و شهيدكردن وي او را قهرمان كند، بحران در عراق عميقتر شده و دامنه آن به همه عراق و همينطور لبنان نيز سرايت ميكند. حال اگر اين گرفتاريها و بحرانها روي دهد، شيعيان مصيبتهاي بدتر از صدام خواهند داشت.
منبع: السفير، 7 آوريل 2004 (19 فروردين 1383)
نويسنده: ساطع نورالدين
ايران به امريكا اعلان جنگ داده است
1ـ در روز 8 آوريل 2003 خادمالحسيني حائري يك روز پس از سقوط حكومت صدام در عراق طي نامهاي دستنويس به نجف، مقتديصدر را بهعنوان نماينده تامالاختيار خود برگزيده بود. وي همچنين فتوايي به اين مضمون صادر كرد كه مردم عراق در برابر تبليغات شيطان بزرگ مقاومت كنند.
2ـ نويسنده معتقد است از همان روزهاي ابتداي سقوط صدام، ايران براي ايجاد يك انقلاباسلامي و مبارزه با امريكا دست به كار شده و تاكنون به آن ادامه داده، وي ميافزايد: نافرمانيهاي فعلي مقتديصدر ناشي از دستورات تهران ميباشد كه اين دستورات از طريق آيتالله حائري به وي ديكته ميشود.
منبع: ورلدنت ديلي، 5 آوريل 2004 (17 فروردين 1383)
نويسنده: جوزف فرح
چشماندازي براي برونرفت از بحران عراق
1ـ در عراق از يكطرف امكان جنگ داخلي ميان شيعيان و از طرفي مقابله بخش عظيمي از شيعيان با اشغالگران رو به فزوني نهاده است. به اين مقابله، بايستي مقاومت سنيها، تروريستها و عوامل عرب خارجي را نيز افزود.
2ـ گستاخي بوش به مشكل بزرگي تبديل شده و صحنه مضحكي را در عراق بهوجود آورده است و تا زمانيكه جمعيتهاي مختلف عراق و دنيا نيروهاي خارجي مستقر در عراق را اشغالگر بنامند، متtسفانه چشماندازي براي برونرفت از بحران عراق ديده نميشود.
منبع: ال پائيس، 7 آوريل 2004 (19 فروردين 1383)
سرمقاله
آنچه بوش نميخواست
1ـ بيان پل برمر كه "مقتديصدر خارج از قانون عمل كرده" به منزله اعترافي است به درماندگي، چرا كه اعتماد بيشتر عراقيها به قدرت اشغالگر و قوانين آن كمرنگ شده و حتي به شوراي حكام (كه دست نشانده امريكاست) نيز اعتماد چنداني ندارد.
2ـ قيام اخير يك قيام ملي نيست، بلكه عمدتاً از يك سو تضاد قدرت بين شيعيان را نشان ميدهد و از سوي ديگر مبارزه قدرت بين شيعيان و اهل سنت ميباشد.
3ـ مبناي بحرانهاي عراق عبارت است از: ناهماهنگي زندگي روزمره، ناكارآمدي قدرتهاي بيگانه و اشغالگر.
4ـ برخي روزنامههاي محلي قتل 4 عضو يك شركت امنيتي خصوصي امريكايي را (كه وظايف نظامي را برعهده داشتند)، واكنشي به ترور شيخ ياسين ميدانند.
منبع: فرانكفورتر روند شاو، 6 آوريل 2004 (18 فروردين 1383)
نويسنده: كارل گروبه
حمايت ايران و حزبالله از صدر
1ـ امريكا گمان ميكند قصد و نيت صدر تشكيل يك حكومت تندرو شيعي به سبك حكومت تهران است كه در اين راه از حمايت حكومت تهران و سپاه پاسداران (كه در اداره ايران نقش مهمي دارد) و گروه تروريستي دستپرورده و دستنشانده تهران يعني (حزبالله لبنان) برخوردار ميباشد. اين دو نهاد با پرداخت پول، تسليحات و حمايت معنوي از صدر و هوادارانش حمايت ميكند.
2ـ رامسفلد گفت: "اگر ژنرال جان ابيزيد ـ فرمانده ارشد وزارت دفاع در عراق ـ درخواست نيرو نمايد، اين موضوع مورد بررسي قرار خواهد گرفت تا 130 هزار نيروي امريكايي مستقر در عراق افزايش يابد." گفتني است كه اين تعداد از نيروها پس از انتقال قدرت به 15 هزار نفر تقليل خواهد يافت.
3ـ يك منبع نظامي عراق عنوان كرد كه حكومت ايران نميخواهد موفقيتي در عراق حاصل شود. وي افزود يك عراق دموكراتيك زنگ خطري براي روحانيون و حاكمان ايران است.
4ـ به گفته حكومت موقت ائتلاف در بغداد، مقتديصدر شورشي به جرم قتل يك روحاني ميانهرو شيعه (حجتالاسلام خويي) از چند ماه قبل تحت تعقيب بوده است.
5ـ نوع برخورد با صدر براي امريكاييها به معماي بزرگي تبديل شده است. در صورت بازداشت وي خشم گروه كوچك اما خشن او برافروخته خواهد شد و در صورت شهادت به يك قهرمان تبديل خواهد شد.
6ـ توماس مك اينرني ژنرال بازنشسته نيروي هوايي امريكا در مورد نوع برخورد امريكاييان با صدر گفت: "ما نبايد او را بكشيم، بايد بگذاريم خود عراقيها او را بكشند، اما شايد مجبور به كشتن وي بشويم. او سعي دارد مردم را به شورش تشويق نمايد."
جان هيلن سروان سابق ارتش در جنگ 1991 خليجفارس نيز گفت: "اولين گام قبل از بازداشت صدر اين است كه او را بيآبرو و بياعتبار كنيم و در اين راه از انتقاد و محكوميت رهبران ميانهروي شيعه بهره گيريم."
7ـ نيروهاي امريكايي ديگر از جستوجوي خانه به خانه و خيابان به خيابان براي بازداشت شورشيان دست كشيدهاند و براي بازداشت، مستقيماً به سراغ آنها ميروند كه به گفته سروان هيلن، نظاميان امريكايي در اين رابطه مطمئناً از طريق نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي، اطلاعات خوب و موثقي به دست آوردهاند.
منبع: واشنگتن تايمز، 7 آوريل 2004 (19 فروردين 1383)
نويسنده: رووان اسكار بورو
پيدايش نيروي سوم در عراق و تعويق انتقال رهبري
1ـ جناح راديكال مسلمان شيعه كه اكثريت جمعيت كشور عراق را به دست آوردهاند، براي اولينبار درصدد بهدست گرفتن زمام امور در ارگانهاي رهبري و قدرت عراق برآمدهاند. اين خواست آنها نهتنها توازن قدرت را در عراق تغيير داده، بلكه جريان انتقال قدرت توسط اشغالگران به مردم عراق را با خطر روبهرو ساخته است.
2ـ گروه مقتديصدر به ظاهر براي پاسداري از سنتهاي مذهبي تشكيل شد. اما بعدها يعني در پي تعطيلشدن روزنامه هوادارانش ازسوي هيئت امريكايي و بازداشت يكي از دستياران وي، با بهدست گرفتن سلاح و با نام "لشكر المهدي" وارد ميدان شدند.
3ـ در پي تنشهاي اخير در عراق ريچارد لوگار در مورد عمليشدن انتخابات در زمان مقرر ابراز ترديد كرد. وي افزود: "انتقال قدرت در تاريخ 30 ژوئن مانند "شبح" است." با اين حال در كاخ سفيد، توصيه لوگار، رد شده و تعويق انتقال قدرت را به دور از مصلحت تعبير كردهاند.
منبع: نزوايسيما گازتا، 6 آوريل 2004 (18 فروردين 1383)
نويسنده: آرتور يلينف
حقايقي كه بايد با آنها روبهرو شويم
آنتوني كوردزمن، بر اين باور است كه اگر اراده امريكاييها درغالب فداكاريهايي كه در عراق ميكنند، اميد به موفقيت عراقيها در راهي كه طي ميكنند، با حمايت دو حزب امريكايي جمهوريخواه و دموكرات ـ براي بازسازي عراق ـ همراستا شود، به شرطي كه بپذيريم كه تا يك سال ديگر مناظري هولناكتر از قتل فجيع 4 امريكايي (مtموران امنيتي ـ نظامي) در فلوجه را تحمل كنيم، امريكا شاهد پيروزي خود خواهد بود. گرچه اين جنگ ناشي از غرقشدن در "فانتزي" محافظهكاران جديد و "ايده بيمارگونه بوش" براي بازسازي عراق بهدست آمده است.
فانتزي از اين بابت كه گروهي تبعيدي ناشناخته و غيرمحبوب بناست كه بر عراق حكومت كنند و ايده بيمارگونه از اين بابت كه بوش بهجاي اينكه بازسازي ملت 26 ميليون نفري عراق ـ كه سيسال ديكتاتوري و 20 سال جنگ و تحريم را تحمل كرده ـ مدنظر داشته باشد، بيشتر چاههاي نفت در شرف اشتعال و غنيسازي را در برنامه خود قرار داده است. آنتوني كوردزمن به چالشهاي پيش روي امريكا در عراق ميپردازد:
1ـ مقامات دفاعي بلندپايه امريكا ميگويند به همان ميزان كه شورشيان توسط نيروهاي امريكايي كشته ميشوند، رزمندگان جديدي جايگزين آنها در صحنه نبرد ميشوند.
2ـ پيدايش نيروي نوظهور عليه امريكا كه مركب است از وفاداران حزب بعث، سنيهاي ضدامريكايي كه جايگاه خود را بعد از صدام در خطر ميبينند، اسلامگرايان عراقي، مبارزين اسلامگراي بيگانه و همچنين ديگر داوطلبان.
3ـ مقامهاي امنيتي اطلاعاتي امريكا هنوز به يك نقطه نظر مشترك نرسيدهاند كه آيا القاعده رهبري متمركزي در عراق دارد، يا اينكه از راه دور شورشها را به هستههاي خودجوش در عراق واگذار نموده است.
4ـ ميانگين كشته شدههاي امريكايي در روز به بيش از 5/1 نفر و ميانگين زخميهاي امريكايي به 5/6 نفر در روز بالغ ميگردد كه با توجه به شورشهاي اخير بيشتر شده است.
5ـ كشته شدن 101 نفر نظامي از متحدين امريكا در عراق، 350 تن از نيروهاي امنيتي عراق و بيش از 1500 غيرنظامي عراقي به انضمام كشتار دستجمعي شيعيان در روز عاشورا و كردها در روز عيدفطر كه همه اينها آمار پس از سقوط صدام ميباشد.
6ـ بازسازي كند و فقدان امنيت بهطوريكه ايالاتمتحده قصد دارد بيش از صدهزار نيروي نظامي و امنيتي كنوني را (با احتمال افزايش آن) تا دگرگوني وضعيت امنيتي عراق حفظ نمايد.
7ـ در لبه پرتگاه قرارگرفتن آبروي امريكا در بين متحدان نظامياش در عراق نظير اسپانيا، ايتاليا، استراليا، بريتانيا و لهستان كه متtسفانه سرنوشت مشتركي با امريكا پيدا كردهاند، همچنين از دستدادن نفوذش در حوزه خليجفارس كه 60 درصد ذخاير نفتي را داراست و سرانجام در خطر قرارگرفتن موقعيت استراتژيك امريكا در ديگر كشورهاي امريكايي، تصميمگيري براي امريكا را بسيار دشوار ميسازد.
8ـ فجايعي كه امروزه در عراق رخ ميدهد، بدتر از سهلانگاري در پيشگيري از حوادث 11 سپتامبر 2001 است.
9ـ تلاش براي تشكيل ارتش و نيروي امنيتي نوين عراقي، هنوز به جايي نرسيده است؛ بهطوريكه از 208 هزار نفر نيروي نظامي ـ امنيتي عراق تنها حداكثر 2900 نفر مtمور پليس و 3200 عضو نيروي مسلح از آموزش كافي برخوردار شدهاند. مشكل نفوذيها در نهادهاي امنيتي و فرار از ارتش نيز هنوز حل نشده است.
با توجه به آمار فزاينده كشتهها و خوشحالي شورشيان در اطراف اجساد سوخته امريكاييها، با اين همه، در عراق هيچ جنگ ضدامريكايي وجود ندارد، بلكه جنگ حاضر براي تعيين آينده عراق ميباشد. شورشيان كمتر از 60درصد جمعيت 5 ميليوني (20درصدي) اهل سنت را تشكيل ميدهند و نظرسنجيها نشان ميدهد كه عراقيها ازجمله اهل سنت از شورشيان و اقدامات خشونتآميز عليه امريكا و يا بازگشت به رژيم گذشته و يا برقراري نظام اسلامگراي افراطي حمايت نميكنند. بنابراين اقليت شورشگر عراق با استفاده از تصاوير رسانهاي، جنگ رواني، با علم به انفجار در مادريد و خروج نيروهاي اسپانيايي، تيترشدن عمليات نظامي آنها در روزنامههاي جهان و اطمينان از عدم سانسور، واكنش سومالي و لبنان در برابر اشغالگران امريكايي، اوج مبارزات انتخاباتي در امريكا و مختلكردن انتخابات عراق، سعي دارند ميان مردم عراق تفرقه انداخته و دست به كشتار آنها در مراسم مذهبي زده و عملياتي همانند شورش فلوجه را به نقطه ثقل عمليات خود بدل كنند.
بنابراين ترك عراق به منزله پيروزي بزرگ افراطيون اسلامگرا در سراسر دنيا خواهد بود.
منبع: واشنگتن پست، 4آوريل 2004 (16 فروردين 1383)
نويسنده: آنتوني كوردزمن
آيا ايران ناآرامي را دامن ميزند؟
1ـ اخيراً حمايت شيعيان عراق از اشغالگران امريكايي كاهش يافته است. رامسفلد علت اين كاهش را مخالفت ايران با حضور امريكا ميداند. اما وي افزود سندي بر اين مدعا در دست نداريم.
2ـ يك مقام بلندپايه اطلاعاتي امريكايي گفت: "ايرانيها با هر گروهي ارتباط برقرار ميكنند، دخالت ميكنند، ولي آنها را تحريك نميكنند."
3ـ به نقل از يكي از اصلاحطلبان ايراني "بيشتر ايرانيان، صدر را يك افراطي ميدانند" و مايل نيستند وي بر عراق حاكم شود.
4ـ عراق براي ايران بهمنزله يك شاهراه تجاري به خاورميانه به شمار ميآيد كه دهسال اين شاهراه بر روي آنها بسته بود.
5ـ منابع اطلاعاتي معتقدند زمانيكه عراق حكومت را در دست گيرد. ايران به آنچه ميخواهد دست خواهد يافت و آن همانا خروج نيروهاي امريكايي از منطقه است.
منبع: تايم، 19 آوريل 2004 (31 فروردين 1383)
نويسنده: ماسيو كالابرسي، ناهيد صيام دوست
ايران در خط مقدم
1ـ حسين صادقي (رئيس هيئت ميانجيگري در عراق) معتقد است سوءقصد به جان خليل نعيمي احتمالاً مربوط به سفر هيئت ايراني براي ميانجيگري ميباشد.
2ـ پس از حضور 2500 نيروي امريكايي در اطراف نجف، صدر تصميم گرفت نيروهاي شبهنظامي خود را به يك نهضت سياسي ـ اجتماعي تبديل كند. در اينباره علي شمخاني (وزير دفاع ايران) ميگويد بهتر است جايي براي زندگي شهروندي براي وي (صدر) در نظر گرفته شود.
3ـ درگيريهاي پيدرپي در عراق باعث خوشحالي حاميان ايراني برقراري ارتباط با امريكا از آن جمله كمال خرازي و هاشمي رفسنجاني ميباشد. رفسنجاني طي سخناني اعلام كرد؛ حال كه امريكا در باتلاق عراق فرورفته، بهتر است از ماجراجويي پرهيز كند و راهي انتخاب كند كه نه به عراقيها و نه بر ما درد و رنج وارد نشود.
4ـ حمله امريكاييها به شهرهاي مذهبي ازجمله نجف به زيان امريكاييها ميباشد. با حمله آنها به شهرهاي مذهبي، خشم شيعيان برافروخته خواهد شد و آنها را به سمت مقتديصدر سوق خواهد داد.
منبع: فيگارو، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: لور ماندويل
رهبران شيعه رويگردان ميشوند اگر...
1ـ گزارشهاي يك روزنامه معروف ورشو اشارهاي به ناآراميهاي عراق داشته و ميافزايد: "براي بازداشت صدر در شهر نجف نبايد به زور متوسل شد" اين روزنامه به نقل از يك مقام بلندپايه ديپلماتيك نوشت: "اگر در شهر نجف دست به خشونت بزنيم، يك فاجعه ايجاد خواهد شد و رهبران اصلي شيعه از ما رويگردان ميشوند." وي ميافزايد" "اگر صدر دست از خشونت بردارد، ما حاضر به گفتوگو با وي هستيم. ما با هركسي كه بهسوي ما نشانه نرود مذاكره ميكنيم."
2ـ در روز 27 فروردين 1383، نيروهاي لهستاني مورد كمين پيروان صدر قرار گرفتند. به نقل از مقامات لهستاني اين غافلگيري به اين علت بود كه امريكا بهعنوان رهبر ائتلاف، آنها را در جريان درگيريهاي خونين قرار نداده بود. همچنين، "كنل رابرت استرزلكي" سخنگوي نيروهاي لهستان گفت: "امريكا حتي ما را در جريان تعطيلي روزنامه صدر و بازداشت عناصر اصلي وي قرار نداده بود."
3ـ "يرزي سزمايد زينسكي" وزير دفاع لهستان در اظهارنظري پيرامون ناآراميهاي عراق عنوان كرد؛ "ما به نيروهاي جديد در عراق نياز نداريم، بلكه تنها به ابتكار جديد سياسي نيازمنديم."
منبع: واشنگتن تايمز، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: ويليس ويتر
روحانيون قم از تنشهاي عراق نگران هستند
1ـ پس از شكست اصلاحات در ايران، اما نداي ميانهروي از قم نيز به گوش ميرسد. حتي آيتالله حائري، استادِ مقتديصدر، از اين جوان شورشي فاصله گرفته است.
2ـ محمدحسين حائري برادر آيتالله حائري كه نقش سخنگوي وي را نيز برعهده دارد، ميگويد: "ما از طرف خودمان حرف ميزنيم و صدر نيز از طرف خودش. بسياري فكر ميكنند صدر از ما دستور ميگيرد، در صورتيكه چنين نيست."
3ـ آيتالله حائري هميشه صدر را به پرهيز از خشونت دعوت ميكرد، ولي حالا ديگر نميتواند وي را بر سر عقل بياورد. حال اين وظيفه امريكاييها است.
صدر در سخن هميشه آدم تندرويي بود، ولي در عمل هرگز. اين امريكاييها بودند كه پس از بستن روزنامهاش او را مجبور به واكنش كردند. او ميگويد: "شيعيان از امريكاييها انتظار ديگري داشتند، هنگامي كه آنها بهعنوان نيروي رهاييبخش وارد خاك عراق شدند، ديگر حق ندارند خودشان ظالم دوم شوند."
او هشدار داد كه چنانچه امريكاييها به اشتباه خود اصرار بورزند و در عراق به مدت زيادي بمانند، شيعيان بالاخره دست به جهاد خواهند زد، كه در اين صورت اوضاع بدتر ميشود.
4ـ برخلاف نظرات صدر، احمد جواهريان ـ كارمند بنياد سيستاني در قم ـ نظر ديگري را بيان ميكند. او معتقد است اگر امريكا عراق را ترك كند، عراق صحنه جنگ داخلي بر سر قدرت خواهد شد و افغانستان ديگري را شاهد خواهيم بود. اين نظرات به روحانيون انقلاب اسلامي كه از ارزشهاي راديكال ابتداي انقلاب فاصله گرفتهاند نيز سرايت كرده. حجتالاسلام فاضل ميبدي نيز ميگويد: "مقتديصدر از يtس جوانان عراقي سوءاستفاده كرده و آنها را به شورش دعوت ميكند. تنها كسي كه ميتواند دستورات مذهبي صادر نمايد، آيتالله سيستاني است. صدر يك طلبه جوان است كه هنوز تحصيلات حوزوي خود را به پايان نرسانده است."
منبع: فيگارو، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: دلفين مينويي
نفي و نياز متقابل ايران و امريكا
1ـ فرمول "نفي و نياز متقابل" كه رابطه ايران و امريكا را تبيين ميكرد، اخيراً دستخوش تغييراتي شده و عنصر "نياز متقابل" پررنگتر از "نفي متقابل" گرديده است. چرا كه امريكا به نفوذ ايران در مجلس اعلاي عراق، تيپ بدر، حزبالدعوه و مقتديصدر كه مقلد آيتالله حائري (ساكن قم) است، پي برده، بهطوريكه به گفته مايكل روبين (مشاور سابق پل برمر) "انگليسيها با حضور خود در بصره، رابطهاي دوسويه بين ايران و پل برمر برقرار نمودند."
2ـ درخواست رسمي كمك از ايران موجب خوشحالي و به رسميت شمردن نفوذ ايران در منطقه بينالنهرين كهن گشته است.
آقاي خرازي ضمن تtييد اين درخواست، بر ادامه گردهمايي همسايگان عراق كه تاكنون پنج بار نشست داشتهاند تtكيد كرد، تا با استفاده آنها جلوي اشتباههاي امريكا گرفته شود.
شايان توجه است كه چون قدرت در ايران يكپارچه نيست، ايران مواضع رسمي يكساني نداشته است.
منبع: لوموند، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: مونا نعيم
تغيير رژيم ايران لازمه امنيت در عراق
1ـ مايكل لدين نويسنده كتاب "جنگ عليه اربابان ترور" و پژوهشگر مقيم در انستيتو امريكن اينتر پرايز، از برجستهترين تئوريسينها و ايدئولوگهاي محافظهكاران جديد امريكا بهشمار ميرود.
وي سالهاست كه براندازي رژيم ايران را مطرح ميكند و اكنون معتقد است كه لازمه امنيت در عراق براندازي رژيم ايران ميباشد. وي حتي حاكميت امريكا را محافظهكار دانسته و پيشنهاد ميكند كه بوش نيز خطمشي رونالد ريگان ـ يعني تغيير رژيم ايران ـ را در اولويت اهداف خود قرار دهد. وي با تعجب ميگويد چگونه ممكن است اجازه دهيم جمهوري اسلامي "محور شرارت" عنوان نقش ميانجيگري با مقتديصدر رذل آدمكش را بازي كند. وي معتقد است با توجه به شواهد فراوان مبني بر دخالت ايران در شورشهاي عراق، متtسفانه وزارتخارجه روند ديگري را طي ميكند، بهطوريكه آدام ارلي معاون سخنگوي وزارتخارجه ميگويد: "ما گزارشهايي داير بر دخالت، توطئه، تحريك و هماهنگي مربوط به ايران را مشاهده كردهايم، اما به گمان من شواهد مسلم اندكي براي اثبات اين موارد وجود دارد."
همچنين ريچارد آرميتاژ معاون وزير امورخارجه ميگويد در ايران دموكراسي برقرار است.
اما مدارك و شواهدي كه مايكل لدين در اين مقاله به آن اشاره دارد عبارت است از: الف) سرويس اطلاعات نظامي ايتاليا مدتي است كه از حضور مtموران نفوذي و مربيان نظامي ايران گزارش كرده است: آيتالله حائري كسي است كه ازسوي شخصيتهاي فوق محافظهكار ايران هدايت ميشود تا شورشهايي در عراق راهاندازي شود. پيشبيني اين سرويس نسبت به شورشهاي قريبالوقوع به واقعيت پيوست. ب) به استناد روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن و بنا به قول يك مtمور سابق سازمان اطلاعات ايران، ايران پيش از سقوط صدام، صدها نفر از عناصر اطلاعاتي خود را از طريق شمال عراق وارد آن كشور كرد. ج) اظهارات آشكار صدر مبني بر اينكه شبهنظاميان وي بازوهاي جنگنده حماس فلسطين و حزبالله جنوب لبنان هستند. د) جنگ در عراق يك جنگ منطقهاي است كه متعصبهاي مذهبي ايران، غيرنظاميان راديكال سوريه و حاميان عراقي صدام را متحد ميسازد؛ بهطوريكه ابومصعب زرقاوي از رهبران القاعده كه ضدشيعه ميباشد عمليات صدر را تtييد نموده است.
مايكل لدين معتقد است با توجه به موارد يادشده، هيچ راهي جز براندازي رژيم ايران وجود ندارد. اين براندازي نميتواند از نوع نظامي باشد، بلكه بايد اولاً نيروهاي تحت ستم، دموكرات و اتحاديههاي صنعتي را تقويت نمود. دوم آنكه ميبايست چند ايستگاه راديويي و تلويزيوني مستقر در امريكا كه به زبان فارسي پخش ميشود، از طريق كمكهاي مالي بخش خصوصي تقويت گردند.
منبع: وال استريت ژورنال، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: مايكل لدين
از دانشجويان پيرو خط امام در ايران تا مقتديصدر در عراق
1ـ هرچند ايرانيان دوست دارند عراقيها با مقاومت جانانه خود درس خوبي به امريكاييها بدهند، ولي از هرجومرج نيز نگراناند و خود را از جريان مقتديصدر دور نگهميدارند. در تtييد اين مطلب، ژنرال جان ابي زيد فرمانده كل نيروهاي امريكايي ميگويد: "در ايران كساني هستند كه تلاش دارند از نفوذ صدر جلوگيري نمايند."
2ـ ايرانيها، به قول احمد سلامتيان ـ كارشناس مسائل ايران ـ بر اين باورند كه جريان مقتديصدر همانند جريان دانشجويان پيرو خط امام در ايران ميباشند. اين دانشجويان با تصرف سفارت امريكا براي مسئولين ايراني دردسر ايجاد كردند.
منبع: ليبراسيون، 15 آوريل 2004 (27 فروردين 1383)
نويسنده: ژان پير پرن
ويژگيهاي مقتديصدر و بنبست امريكا
1ـ اگر واشنگتن نتواند مسئله رويارويياش با صدر را حل نمايد، آنگاه رئيسجمهور بوش متهم به جنگطلبي خواهد شد و بايد انتظار ظهور جمهوري اسلامي ديگري در عراق را داشته باشند.
2ـ پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري آيتالله خميني در سال 1979 با پيوند سه شاخصه اصلي انجام پذيرفت: 1ـ مليگرايي 2ـ انقلاب اجتماعي 3ـ وجود يك مرجع ديني.
و امروز صدر با پيروي از الگوي انقلاب ايران، عراق را تحتالشعاع خود قرار داده، با اين تفاوت كه وي شاخصه سوم و عامل اصلي يعني مرجعيت ديني ـ همان عاملي كه ايران را از حكومت پادشاهي به حكومت مذهبي تبديل كرد ـ را دارا نميباشد. شهرت صدر پيش از تهاجم امريكا نيز نه از حوزه بلكه به دليل عضوي از خانواده سرشناس و معروف روحاني در عراق ناشي ميشد.
3ـ عملكرد ضعيف امريكا در بهبود وضعيت اقتصادي و ايجاد امنيت در عراق به نقطه قوت صدر با پيامهاي اجتماعي ـ باعنوان رهايي مردم از فقر فرسايندهاي كه دولتهاي پيشين مسبب آن بودند و ايجاد امنيت ـ تبديل شده است و اين باعث افزايش پيروانش گشته است، بهطوريكه شبهنظاميان وي
از اوت 2003 (مرداد 82) تاكنون دوبرابر شده است. هواداران صدر، وي را در شعارهايشان باعنوان پسر مهدي(عج) خطاب ميكنند.
4ـ امريكاييها ميدانند براي از سر راه برداشتن صدر (به هر نحوي) بايد در ابتدا چراغ سبز آيتاللهها و تشكيلات ديني شيعه را داشته باشند. ازسويي در صورت ادامه مخالفت سرسختانه صدر با اشغالگري امريكا و عدم موضع ضدامريكايي ازسوي آيتاللهها، باعث تضعيف جايگاه آنها در بين هوادارانشان خواهد شد.
5ـ امريكا هماكنون در مورد رفتار خود با صدر بر سر دوراهي مانده است؛ يا بايد صدر را به حال خود واگذارد تا اقتدار سياسي خود را تقويت كند و موقعيتش را اعتلا ببخشد يا وي را به قتل برساند و از او شهيدي بسازد كه احتمالاً شيعيان را ضد اشغالگري متحد خواهد ساخت.
منبع: لس آنجلس تايمز، 11 آوريل 2004 (23 فروردين 1383)
نويسنده: ساندرا مككي
تهران از فراخواني سيستاني به آرامش حمايت ميكند
ايران و آيتالله سيستاني، امريكا را به علت عدم ايجاد امنيت در عراق تقبيح ميكنند. ولي هيچ نشانهاي از اينكه ايران در ايجاد خشونت، نقشي داشته باشد، وجود ندارد.
ايران نيز از موضع آيتالله سيستاني مبني بر ضرورت آرامش مردم و جلوگيري از خشونت جانبداري كرده است. با اين حال همچنان امريكا معتقد است كه ايران در امور عراق دخالت دارد و اين سخنان را دونالد رامسفلد عنوان نموده است. مقامات امريكا نيز اظهار داشتهاند كه صدر ماهي پنجميليون دلار از ايران دريافت مينمايد.
سعيد ليلاز ـ تحليلگر مسائل سياسي در تهران كه با هيئت حاكمه داراي روابط نزديك ميباشد ـ ادعاهاي مسئولان امريكا را رد كرده و گفت: "وجود صدر براي ايران بسيار خطرناك ميباشد. او بسيار لجامگسيخته و كم و بيش به اسامه بنلادن شيعيان شبيه است." ايران در حال حاضر بسيار مشتاق است كه ميان گروههاي مختلف در عراق وحدت ايجاد كند. خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي ايران در تtييد اين مطلب عنوان كرد مجلس اعلاي انقلاب اسلامي (كه ارتباط نزديكي با ايران دارد) سعي دارد براي پاياندادن به نزاع با صدر گفتوگو كند. همچنين آيتالله حائري حامي آقاي صدر طي يك بيانيه مسالمتجويانه خواستار سعهصدر بيشتر و حفظ حرمت اماكن عمومي شد و از مردم خواست فعاليتهاي روزمره كارمندان دولت و مtموران پليس در عراق را مختل نكنند و اجازه دهند آنها وظايفشان را انجام دهند.
منبع: فايننشال تايمز، 10 آوريل 2004 (22 فروردين 1383)
نويسنده: گارت اسميت
عراق در راستاي دموكراسي و بازسازي
درحاليكه شوراي حكام روز 9 آوريل را روز ملي جديد كشور ناميدند، جمعي از حقوقدانان عرب در همايشي در لبنان اين روز را "روز اندوه براي ملت عرب" توصيف كردند. اين حقوقدانان اعلام آمادگي كردند تا به هنگام محاكمه صدام حسين، از وي دفاع كنند. گفته ميشد بعد از سقوط صدام، نخست، ميليونها عراقي آواره خواهند شد. دوم، قحطي حكمفرما خواهد شد. سوم، جنگ داخلي به وقوع خواهد پيوست. چهارم، عراقيها نيز غير از حكومت ديكتاتوري، حكومت ديگري را پذيرا نيستند. در اين راستا حتي آقايان ماتيو پاريس، نويسنده دائمي روزنامه "تايمز لندن" و توماس فريدمن، نويسنده "نيويورك تايمز" گفتند، اين صدام نبود كه عراق را به اين صورت درآورد بلكه اين مردم عراق بودند كه صدام را ايجاد كردند. پنجم، راديكالهاي اسلامگرا و پانعربيستهاي معتاد به استبداد در هر انتخابات آزادي پيروز خواهند شد. و ششم اينكه، نظام آموزشي عراق پس از نظم مستقر يافته سيساله مختل خواهد شد و زيرساختهاي صنعت نفت و ديگر صنايع منهدم خواهد شد و...
در پاسخ به اين نظريه بايد گفت نخست اينكه نهتنها ميليونها عراقي آواره نشدند بلكه تاكنون يكميليون و دويستهزار آواره به كشور بازگشتند و روزانه بهطور ميانگين 300 نفر به عراق بازميگردند. دوم اينكه بهجاي قحطي، وفور نعمت برقرار شده و انواع خوراكيها در آنجا يافت ميشود. سوم اينكه عليرغم تلاشهاي بقاياي حزب بعث و برخي كشورهاي عرب، فرقهها و جوامع مختلف عراق به دام جنگ داخلي نيفتادند.
چهارم اينكه عراقيها دموكراتيكترين قانوناساسي جوامع عرب را تهيه و تدوين نمودند. پنجم اينكه در انتخابات شوراي شهر كه در 12 شهر عراق برگزار شده افراد دموكرات و سكولار رtي آوردند و براساس نظرخواهي، اكثريت مردم عراق طرفدار آزادي هستند. ششم؛ نظام آموزشي در دبستانها و دبيرستانها و دانشگاهها با ظرفيت كامل راه افتاده است. زيرساختها مرمت شده و از آب تصفيه شده و برق براي نخستينبار از سال 1980 به بعد برخوردار گرديدهاند. بيمارستانها كار خود را از سر گرفته و صدها پزشك عراقي از تبعيد به وطن بازگشتهاند. 200 هزار شغل جديد بهوجود آمده كه نيمي از آن مربوط به وزارتخانههاي بازگشايي شده و تازه تtسيس دولت ميباشد. صنعت نفت عراق نيز در حال بازگشت دوباره به اوپك است.
و از همه مهمتر، بزرگترين دستاوردي كه مردم عراق داشتهاند آزادي است. ممكن است براي غربيها اين آزادي پيش پا افتاده باشد ولي براي مردم عراق ارزش فراواني دارد. براي نخستينبار مردم عراق به آزادي بيان دست يافتهاند، احزاب سياسي و اتحاديههاي كارگري راه افتاده است، به راه انداختن تظاهرات ضد مقامات حاكم، سفر در داخل و خارج بدون كسب مجوز از تشكيلات امنيتي، ايجاد تجارتخانه و كسب و كار بدون دادن باج به باندهاي مافيايي با پشتيباني دولت موقت، همه از دستاوردهاي بزرگ پس از سقوط حكومت صدام است.
منبع: نشنال ريويو، 12 آوريل 2004 (24 فروردين 1383)
نويسنده: امير طاهري
عملكرد امريكا و ناآراميهاي عراق
رابين رايت معتقد است كه چالشهاي موجود در عراق بر اثر "روي هم انباشتهشدن محاسبات غلط،" از "دستدادن فرصتها" و "اشتباهات استراتژيكي" است كه از سال گذشته به هنگام فروپاشي دولت صدام بهوجود آمده كه در زير به آنها اشاره ميشود:
1ـ سردرگمي امريكاييها در آغاز و تلفكردن فرصتها؛ اين بود كه نميدانستيم پس از جنگ و پس از حكومت صدام، كدام يك از آمريكاييها و يا كداميك از عراقيها بايد عراق پس از جنگ را اداره كنند و چگونه بايد اين كار را انجام دهند.
2ـ عدم شناخت از روحانيون قدرتمند مسلمان كه ممكن بود داراي تسلط سياسي شوند؛ از آيتالله سيستاني ميانهرو گرفته تا مقتديصدر تندرو.
3ـ انتصاب يك سرهنگ پيشين ارتش كه سني مذهب بود به سمت شهردار نجف؛ مقدسترين پايگاه مسلمانان شيعه. اين شهردار دوماه بعد به همراه 61 نفر از دستياران خود دستگير و محكوم به آدمربايي و چندين فقره سوءاستفاده مالي ازجمله دزديدن وجوه دولتي گرديد.
4ـ طرح ابتدايي براي موفقيت در عراق اين بود كه بهازاي هر هزارنفر عراقي 20 نفر نيروي امريكايي وجود داشته باشد. اما واشنگتن تصميم گرفت كه بهازاي هر هزارعراقي فقط شش نفر نيرو اعزام نمايد.
5ـ ايجاد توقعات بيش از حد در عراقيها؛ عراقيها انتظار داشتند كه بعد از سقوط صدام ظرف يك يا دو ماه به زندگي مرفه، شغل مناسب، ماشين و خانه دست يابند.
6ـ جيمز دابينز يكي از سفراي پيشين كه اكنون از تحليلگران شركت "رند" است ميگويد: "امريكا داراي تحركي به اندازه كافي سريع و قاطع بعد از سقوط صدام براي پركردن خلt نبوده است. واشنگتن بايد اين مسئله را با توجه به سوابق و نمونههاي كوزوو، سومالي و افغانستان پيشبيني ميكرد. اين نيز يكي ديگر از فرصتسوزيهاي امريكا در عراق ميباشد."
7ـ دابينز در ادامه ميگويد: "مهمترين ناكامي اين بود كه اجازه داديم مقاومت پديدار شود، خود را سازماندهي كند، اعتماد به دست آورد و استحكام يابد."
8ـ شوراي حكام عراق كه قرار بود بهعنوان شريك امريكا و ائتلاف باشد، متشكل از افرادي شد كه طرفداران محدودي در عراق داشتند.
9ـ عدم دسترسي و عدم دخالت به جاي اقليت سني در امور داخلي عراق.
10ـ در چند مقطع اساسي امريكا سعي كرد طرحهاي خود را با فشار در مقابل مخالفان پيش ببرد كه سرانجام تسليم فشار عراقيها ميشد. اين مسئله مخصوصاً در رويارويي با سيستاني كه با فتواي خود خواستار انتخابات مستقيم بود، نشان داده شد.
11ـ يك محاسبه نادرست ديگر، اصرار پنتاگون براي اداره امور عراق پس از جنگ بود، درحاليكه اين وظيفه وزارت امورخارجه بود، زيرا پنتاگون تجربه لازم در اين مورد را نداشت. ما ديديم كه انتقال تجربيات و دستاوردهاي وزارت امورخارجه به پنتاگون، هزينههاي سنگيني را بر دوش بوش و واشنگتن تحميل كرد.
12ـ امريكا ارتش عراق را منحل كرد. اين اقدام پيش از آن بود كه صدها مخفيگاه مهمات پيدا، جمعآوري و معدوم شوند. يك سال از اين مسئله ميگذرد، درحاليكه انبارهاي سلاحهاي متعارف كشف نشد و هيچگونه گزارش و آماري پيرامون اينكه چه مقدار سلاح از انبارها خارج شده است در دست نيست.
13ـ رهاكردن سربازان، درجهداران و افسران سابق ارتش بدون هيچگونه شغل جايگزين و بدون حقوق بازنشستگي، درحاليكه حتي براي دريافت آن حقوق قبلاً حق بازنشستگي پرداخت كرده بودند.
14ـ اخراج تمام مقاماتي كه زمان طولاني در دوران حاكميت صدام حسين در حزب بعث عضويت داشتهاند. درحاليكه تنها بعضي از اعضاي آن بهدليل جنايت مجرم بودند، اما افراد باصلاحيتي نيز در اين حزب بودند كه تنها راه رسيدن به شغل را عضويت در حزب بعث ميدانستند.
15ـ اهداف فوري امريكا بيش از حد خام و بلندپروازانه بود: امريكا فكر ميكرد ميتواند جهان عرب را به شيوه غربي [به شيوه محافظهكاران جديد كه حتي پيشنهاد انتخابات آزاد سيستاني يعني دموكراسي غربي را نيز قبول ندارند] دوباره بسازد.
منبع: واشنتگتن پست، 11 آوريل 2004 (23 فروردين 1383)
نويسنده: رابين رايت
ضرورت سه گفتوگوي اجتنابناپذير براي پيروزي در عراق
1ـ اميد به پيروزي در عراق نيازمند آن است كه در اسرع وقت سه گفتوگو انجام پذيرد: 1ـ گفتوگوي جورج بوش پسر با جورج بوش پدر 2ـ زمامداران عرب نيز نياز به آن دارند كه با فرزندان (ملت عرب) خود گفتوگو كنند. 3ـ گفتوگوي امريكا با شوراي حكام در عراق.
جورج بوش از آن جهت نياز به مشورت با پدر خويش دارد، كه از تجربههاي وي در جنگ خليجفارس بهره گيرد. نقطهقوت جورج بوش پدر در جنگ خليج آن بود كه وي همكاري همه كشورها بهخصوص جوامع عرب را با خود به همراه داشت. توماس فريدمن ميگويد (براي نمونه): امروز السالوادور با ما همكاري دارد و اين خيلي خوب است، ولي عراقيها حاضر نميشوند برنامههاي تلويزيوني السالوادور را تماشا كنند، بلكه آنها تلويزيون خود را روي شبكه الجزيره تنظيم خواهند كرد. اگر امريكا بهتنهايي رو در روي ناراضيان عراق در كوچه و بازار بايستد، شانس پيروزي كمي دارد، ولي اگر دنيا بهخصوص اعراب نيز رودرروي ناراضيان عراقي قرار گيرند، شانس پيروزي بيشتر خواهد بود.
همكاري اعراب با امريكا و جورج بوش ممكن است براي آنها (اعراب) بهخصوص براي زمامداران غيرمنتخب ناخوشايند باشد.
با اين همه، همكاري اعراب با امريكا بدتر و ناگوارتر از قرار گرفتن عراق غني از نفت زير سلطه راديكالهاي بعثي كه حاضرند با كمال ميل با القاعده همكاري كنند و يا شيعيان راديكال كه با كمال ميل حاضرند با ايران همكاري كنند، نخواهد بود. زيرا در صورت تحت استيلا قرارگرفتن عراق به اين دو گروه، راديكالهاي سراسر منطقه عربنشين قدرت خواهند گرفت و فرايند نوپاي اصلاحات در آن منطقه متوقف ميشود. به همين دليل حكام عرب بايد با فرزندان خود به گفتوگو بنشينند كه آيا حاضر هستند كه اصلاحات نوپاي منطقه شكست بخورد و بار ديگر جامعه عرب در جهان منزوي شود.
آنچه اين روزها در عراق ميگذرد، نهتنها جنگ ميان اسلام راديكال و امريكاست، بلكه از همه مهمتر مبارزهاي درون اسلام، ميان كساني است كه خواستار يك اسلام با سيماي مترقي هستند تا بتوانند در جهان با همه بجوشند و حشر و نشر داشته باشند با كسانيكه خواستار اسلام انحصارگرا كه با همه جهان خصومت دارد، ميباشد.
منبع: نيويورك تايمز، 11 آوريل 2004 (23 فروردين 1383)
نويسنده: توماس فريدمن
چگونگي نفوذ ايران در عراق
1ـ نويسنده مقاله در برخورد مستقيم با محمد العبادي، يكي از اعضاي سپاه بدر شنيده است كه: "امريكا فكر ميكند طي هشت ماه به صلح دست خواهد يافت، ولي بايد بگويم كه اگر 18 سال هم بگذرد، نميگذاريم آنها روي صلح را ببينند."
2ـ روبين از مشاهدات خود در عراق نتيجه ميگيرد كه امريكاييها پس از اشغال عراق دست به ترتيبات امنيتي شديدي زدند از قبيل حضور در كاخها با محافظين، رفتوآمد با خودروهاي زرهي و... اينها از لحاظ امنيتي خوب بود ولي از لحاظ سياسي خوب نبود، زيرا امريكاييها بايد پس از 30 سال حكومت ديكتاتوري، با مردان مسلح به گفتوگو ميپرداختند و با عراقيها ارتباط و تماس برقرار ميساختند. نتيجه اين عدم گفتوگو نفوذ ايران در عراق شده است.
3ـ نويسنده مقاله به نقل از نوه يك شخصيت سرشناس ديني در بصره بهنام زينب السوويج مدعي است كه در ژانويه2004 حزبالله لبنان (كه رابطه خوبي با سپاه پاسداران ايران دارد) بهطور علني در دامنزدن به ناآراميهاي ناصريه و بصره نقش فعالي داشتهاند. اما در اين مورد ريچارد بوچر (سخنگوي وزارت خارجه امريكا)، از دخالت نيروهاي حماس و حزبالله لبنان اظهار بياطلاعي كرده و عنوان نمود در صورت برخورد با چنين موضوعي آن را متوقف خواهيم نمود.
4ـ نويسنده معتقد است دولت ايران حمايت خود را از عراقيها به يك فرد يا جناح يا حزب خاصي محدود نميكند. راهبرد تهران برقراري ارتباط هم با گروههايي است كه خواهان برخورد آني با امريكا هستند و نيز گروهها و احزابي همانند مجلس اعلاي عراق، حزبالدعوه و... كه تمايل به حضور در شوراي حكام مورد حمايت امريكا دارند، ميباشند.
منبع: نيو ريپابليك، 26 آوريل 2004 (7 ارديبهشت 1383)
نويسنده: مايكل روبين
عراق و جنگ رسانهاي ايران عليه امريكا
نويسنده معتقد است كه حكومت ايران در ادامه دخالت خود در امور عراق، شرايط جديد ديگري را تجربه ميكند كه آن را تبليغات رسانهاي ضدامريكايي عنوان ميكند. نمونهاي از اين جنگ رسانهاي، تtسيس راديو مجاهدين متعلق به مجلس اعلاي عراق ميباشد. اين راديو در تاريخ 13 آوريل مدعي شد كه ناآراميهاي اخير بغداد بخشي از سناريوي گروه فشار ذينفوذ صهيونيستي كه كاخ سفيد را در كنترل خود دارد ميباشد. اين راديو در توضيح ادعاي خويش ميافزايد: اين سناريو از تعطيلي روزنامه الحوزه متعلق به مقتديصدر و بازداشت همكار وي آغاز شد كه دليل آن هم جلوگيري از روند انتقال قدرت در عراق بود تا امريكا بتواند مدت زمان نامحدودي براي برقراري بهاصطلاح آرامش و ثبات در عراق حضور داشته باشد، نفت اين كشور را غارت كند و فرهنگ ضداسراييلي را از بين ببرد.
اين راديو در تاريخ 8 آوريل در يك پيشبيني عنوان نموده است كه "ممكن است در روزهاي آينده شرايطي فراهم شود تا بسياري از مردم عراق به يك قهرمان بدل گردند." اين پيشبيني، پيش از درگيريها، خبر از تئوريزهكردن خشونت عليه امريكا ميدهد. اين راديو همچنين به مردم عراق ميگويد كه به فتواي آيتالله سيستاني براي جهاد عليه امريكا دل خوش نكنند، زيرا وي نميتواند چنين فتوايي عليه امريكا صادر كند.
در تاريخ 31 مارس (12 فروردين 1383) اين راديو به مردم عراق هشدار ميدهد درصورتي كه پل ولفوويتز معاون وزيردفاع امريكا ـ بهعنوان سفير امريكا در عراق انتخاب شود، عراق را به پايگاه صهيونيستها تبديل خواهد كرد.
در ادامه اين مبارزه تبليغاتي، همچنين شبكه تلويزيوني سحر جمهوري اسلامي كه از طريق ماهواره در عراق پخش ميشود در تاريخ 17 مارس (27 فروردين 1383) مصاحبهاي را پخش نمود كه در آن به بررسي مقاصد امريكا مبني بر اسكان يهوديان در عراق پرداخت.
تلويزيون العالم متعلق به صدا و سيماي جمهوري اسلامي همچنين در ماه مارس (اسفند ـ فروردين) برنامهاي باعنوان نتيجه يك سال اشغال امريكاييها پخش نمود.
اين خصومت و دشمني ايران عليه امريكا كه با چهره جديد جنگ رسانهاي ظاهر شده است، تازگي ندارد. ايران كه پس از سقوط طالبان و صدام خود را تحت محاصره امريكا ميبيند، تلاش همهجانبهاي را براي برانگيختن احساسات مردم منطقه عليه ايالاتمتحده امريكا و تضعيف صلح در عراق و ثبات در ديگر مناطق دنبال ميكنند.
منبع: ويكلي استاندارد، 26 آوريل 2004 (7 ارديبهشت 1383)
نويسنده: ويليام سميعي
اختلاف امريكا و انگليس درباره نفوذ ايران در عراق
1ـ با وجود آنكه كالين پاول بهطور خصوصي از ايران خواست كه هيئتي را براي ميانجيگري روانه عراق كند اما اين هيئت ازسوي امريكاييها به سردي مورد استقبال قرار گرفتند.
2ـ پس از آنكه رامسفلد ايران را متهم به مداخله در عراق كرد، متحدان بريتانيايي آنها از اين موضعگيري برافروخته شدند. آنها معتقدند كه ايرانيان از عملكرد و رفتار درستي برخوردارند و احتمال دارد كه ايران بهعنوان همسايه جاسوساني را روانه عراق بكند اما در آشوبها مداخلهاي ندارد.
3ـ آيتالله حائري از عدم موضعگيري آيات عظام ايران از كشتار شيعيان توسط امريكاييها گلهمند است. نويسنده بر اين باور است كه آيات عظام از اين جهت اقدام به موضعگيري نكردهاند كه آنها صدر را يك رياكار پانعرب ميدانند و بيم آن دارند كه صدر قصد داشته باشد به سنت ديرينه نفوذ ايران در حوزه اصلي علميه نجف پايان دهد.
منبع: اكونوميست، 24 آوريل 2004 (5 ارديبهشت 1383)
سرمقاله
وجوه مشترك تهران ـ واشنگتن
1ـ ورود هيئت نمايندگي ايراني جهت ميانجيگري با نيروهاي مقتديصدر بيشتر به خاطر منافع و جايگاه ايران درقبال امريكا ميباشد.
2ـ ايرانيها به امريكاييها اطلاع دادند كه تهران و واشنگتن در مورد مسائل حل ناشده عراق وجوه مشتركي دارند. دو كشور براي پيشبرد مشي خويش به يك عراق باثبات نياز دارند.
3ـ آندروهس استاد ديپلماسي دانشگاه تافهتس نيز ميگويد: "ما در عراق با آشوب واقعي دست به گريبان هستيم و آنچه نيروها و حكومت ائتلافي عراق خواستار آن هستند ثبات است و بس."
منبع: شيكاگو تريبيون، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: كريستين اسپولار
ميانجيگري محافظهكاران ايران به نفع امريكا
1ـ ايران و امريكا براي خنثيكردن ناآراميهاي اخير در عراق دست به يك معاملهاي زدند كه با ترور خليل نعيمي اين معامله در آستانه فروپاشي قرار گرفت. پس از ترور نعيمي ـ رهبر سياسي ايران ـ اشغالگران را مسئول مرگ نعيمي و ايجاد ناآراميها در عراق دانست. همچنين رئيسجمهور خاتمي در يك مصاحبه كه در خبرگزاري رسمي ايران به چاپ رسيد. ناآراميهاي اخير را نتيجه قصور و اهمالورزي امريكا نسبت به واقعيتها و احساسات مردم عراق دانست و خواستار تغيير رفتار امريكا نسبت به مردم عراق شد.
2ـ ريچارد بوچر سخنگوي وزارت خارجه در تاريخ 15 آوريل اظهار داشت كه شايسته ايرانيان نيست كه نقش ميانجي را بين شيعيان بازي كنند، بلكه شايسته ايرانيان است كه با شوراي حكام (كه مورد تtييد امريكاست) همكاري كنند و در ثبات منطقه نقش داشته باشند و از نفوذشان تا آنجا كه ميتوانند بهره گيرند.
3ـ محافظهكاران ايران كه در ماه فوريه در انتخابات مجلس پيروز شدند از نقش ميانجيگر كه ازسوي امريكا به آنها محول شد بسيار خشنود شدند. آنها پس از پيروزي در انتخابات مجلس، آشكارا از عاديسازي روابط با امريكا سخن گفتند.
ايفاي نقش ميانجيگري ايران ـ كه امريكاييها خواستار آن شدند ـ موجب آن گشت كه دو كشور پيششرطهايي براي يكديگر داشته باشند. ايرانيان خواستار آن شدند كه در صورت ايفاي نقش ميانجي، امريكا نيز در مورد برنامههاي هستهاي ايران ملايمتر رفتار كند و امريكاييها نيز ايران را تهديد كردند كه اگر ايران نتواند در ايفاي نقش ميانجي پيروز شود، تمام تلاش خود را خواهند كرد كه تحريمهاي قطعي بينالمللي بر ضد ايرانيان را بهدنبال برنامههاي هستهاي شدت بخشد.
4ـ گري سيك كارشناس مسائل ايران، در دوران فورد، كارتر و ريگان كه در شوراي امنيت ملي خدمت ميكرد، ميگويد كه علت فروپاشي همكاري دو كشور امريكا و ايران ناشي از عدم وحدت نظر در درون حكومتهاي دو كشور ميباشد. گري سيك در مصاحبه با يورا سيانت ميگويد كه: منصفانه آن است كه بگويم ايالات متحده امريكا در قبال ايران يك سياست واحد ندارد وي ميافزايد: امريكا با آنكه هميشه ايران را محكوم كرده ولي دست ياري به سوي اين كشور براي آرامكردن اوضاع داخلي عراق دراز كرده است.
5ـ رهبر سياسي ايران از مدتها پيش، از تلاش امريكا براي برهمزدن نظم سياسي حاكم بر ايران اظهار نگراني كرده بود. بسياري از دستاندركاران ايران معتقدند تلاش استراتژيك تهران در عراق يك نوع پيشدستي تدافعي درقبال سياست امريكا براي برهمزدن نظم سياسي حاكم بر ايران ميباشد.
منبع: يورا سيانت، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: اردشير معاوني
سرپلهاي حضور ايران در عراق
بيانيه 26 فروردين ايران در مورد پذيرش هيئت ايراني براي ميانجيگري در عراق، لحن پيروزمندانهاي داشت. اين خشنودي تهران منطقي بود؛ زيرا هر پيامدي در عراق، غير از جنگ داخلي، مطلوب ايران ميباشد.
مشخص كردن اعمال نفوذ ايران بهطور دقيق كار بسيار دشواري است، اما در عراق چهار سرپل وجود دارد كه تهران ممكن است به يكي يا هر چهار سرپل مبادرت ورزد:
1ـ سرراستترين و مشخصترين سرپل، آيتالله العظمي علي سيستاني است.
2ـ دومين سرپل، مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق ميباشد كه پيوندهاي محكمي با ايران دارد.
3ـ و اما سومين سرپل، مقتديصدر بيش از اندازه راديكال و ناسيوناليست است. بهطوريكه بازتاب ناسيوناسيوم صدام را ميتوان از دهان صدر شنيد، به شكلي كه براي ايران هم نگرانكننده است.
4ـ چهارمين سرپل، غيررسميترين اما نيرومندترين آنهاست و آن هزاران زائر ايراني است كه دائم از مرز دو كشور عبور ميكنند و با خود پول به عراق ميبرند و پيوندهاي خانوادگي و فرهنگي خود را با شيعيان تحكيم ميبخشند. اين پيوندها ايران را قادر ميسازد در صورت تصميمگيري به ايجاد آشوب و بلوا در عراق، آنها را ياري رساند.
ايران در بين دو كشور عراق و افغانستان كه عرصه سياست خارجي امريكاست قرار دارد و امكان آن را دارد تا در هر فرصتي بتواند در اين دو كشور دردسرآفريني كند، اما تهران به چنين اقدامي مبادرت نميكند.
منبع: تايمز، 15 آوريل 2004 (27 فروردين 1383)
نويسنده: برانون مادوكر
سه شرط بايد محقق شود تا...
1ـ ساعاتي پس از انفجار مادريد، تمام جهان به وسيله شبكههاي تلويزيوني كه از محل بهطور مستقيم پخش ميشد متوجه آن فاجعه شدند، اما هيچكس نخواست براي دههزار عراقي غيرنظامي كه به دست صلحآوران و دموكراسي خواهان كشته شدند حتي يك دقيقه سكوت اعلام كنند.
2ـ اكنون يك سال از شروع تهاجم و جنگ ضد عراق و دوسال از جنگ ضد تروريسم ميگذرد. امريكاييها بايد بدانند كه سه شرط بايد محقق شود تا منطقه چشمانداز روشني پيش روي خود داشته باشد:
ـ مردم منطقه بايد به حساب بيايند و حقايق و وضعيت منطقه در نظر گرفته شود.
ـ به حرفهاي مردم خاورميانه گوش داده شود نه اينكه از دور نسخهاي از پيش آماده براي آنها بپيچند.
3ـ دولتهايي كه مشروعيت مردمي دارند مورد حمايت قرار گيرند.
منبع: گاردين، 14 آوريل 2004 (26 فروردين 1383)
نويسنده: محمدعلي اسكندري
عراق؛ تجربهاي سختتر از ويتنام
اگر امريكا هماكنون اقدام به ترك عراق نمايد، اين كشور بيدرنگ بهدست متحدين و دشمنان قسم خورده امريكا يعني تروريسم بينالمللي كه به اسلام پناه برده قرار خواهد گرفت.
شخص صدام براي عمليات تروريستي در فلسطين،كمكهاي مالي زيادي را در اختيار نيروهاي فلسطيني قرار داد و حتي با آنها ارتباطهايي به شكل غيرمستقيم برقرار نموده بود. حال نيروهايي كه در عراق، امريكا را به مبارزه ميطلبند با اين نيروهاي فلسطيني ارتباط مستقيم دارند. همچنين افراطيوني كه از ديگر كشورهاي اسلامي به عراق رخنه كردهاند وضعيت كنوني عراق را سختتر از وضعيت ويتنام نموده است.
منبع: نزاويسيما ياگازتا، 23 آوريل 2004 (4 ارديبهشت 1383)
نويسنده: الكساندر اومنف
نقش آيتالله سيستاني در تعديل وضعيت عراق
1ـ آيتالله سيستاني حاضر نشد به امريكاييها چراغ سبز نشان بدهد تا آنها وارد نجف شوند. وي به امريكاييها هشدار داده بود كه مراقب عبور از خط قرمز ـ كه همان شعلهورشدن افكارعمومي شيعيان است ـ باشند. وي اخطار كرده است كه با ورود به نجف، درگيريهاي خونين افكارعمومي نهتنها عراقيها بلكه از پاكستان تا لبنان برانگيخته خواهد شد.
نويسنده بر اين باور است اگر امريكا وارد نجف شود به تحقق اهداف خود نزديك ميشود و اگر وارد نجف نشود امريكاستيزي، خشونت و بيثباتي ترويج بيشتري خواهد گرفت.
2ـ در عراق آن چيز كه به مصلحت بود اتفاق افتاد و آن ظهور سيستاني در مقام يك واسطه عمده در عرصه قدرت بود. او داراي نفوذ زيادي در بين شيعيان است و باعث تعديل رفتارهاي خشونتآميز آنها خواهد شد. همچنين كمك بزرگي براي انتقال منظم حاكميت بهشمار ميرود. مدتها پيش، وي شيعيان را تشويق كرده كه در برابر ورود امريكا به عراق مقاومت نكنند. وي پيروانش را از خشونت برحذر داشته و خواستار آرامش در مقابل كساني شد كه كوشيدهاند ميان شيعيان و سنيها تفرقه بيندازند. وي با آنكه حاضر نيست در برابر قانوناساسي تدوين شده توسط امريكا سر تعظيم فرود آورد، ولي نميتوان به راحتي از كنار نام وي بهعنوان يك وزنه مثبت در عراق گذشت.
سيستاني در حال حاضر توانسته الگوي تازهاي براي سياست شيعه از خود نشان دهد؛ الگويي كه "مصلحتجويانه"، "پذيراي دموكراسي"، "پذيراي مراوده با امريكا" و "درقبال اجراي قوانين اسلامي داراي مواضعي تعديل شدهتر از تهران" ميباشد.
3ـ ولي نصر (نويسنده مقاله) بر اين باور است كه حمايت از سيستاني يعني جلوگيري از راديكاليزهشدن سياست شيعه، و اين همان چيزي است كه امريكا ميخواهد؛ قدرت بخشيدن به سيستاني و در بنبست قراردادن صدر. براي آرامكردن اوضاع كنوني عراق، امريكا بايد بيش از هر چيزي به فكر قدرتبخشيدن به سيستاني باشد تا سركوب صدر.
منبع: واشنگتن پست، 19 آوريل 2004 (31 فروردين 1383)
نويسنده: ولي نصر
بگذاريم خود شيعيان مقتديصدر را منزوي كنند
1ـ آقاجفري ـ دبيركل انجمن مسلمانان امريكا ـ كه يگانه سازمان شيعه اسلامي در كشور امريكاست، پيرامون ناآراميهاي اخير عراق ميگويد: "طي تماسي كه با هممسلكان خويش در عراق داشتهام و كسب اطلاع كردهام، متوجه شدم كه اكثريت شيعيان با امريكاييها ضديت ندارند. آن عده از شيعياني كه با امريكاييها ميجنگند يك اقليت راديكال هستند كه نماينده همه شيعيان نيستند. صدر و گروه به اصطلاح "ارتش ملي" تحت امر او مورد انزجار بيشتر شيعيان عراق هست. آنان صدر را فتنهجو و اعمالش را داراي نفع شخصي ميدانند. بيشتر شيعيان از شكست صدر خشنود ميشوند. آنها تحمل مردي را كه يك سال صلح و دستاورد سياسي را با اعمال نسنجيدهاش نقش بر آب كرد، ندارند."
2ـ درحاليكه در جلسات هماهنگي امريكا با شوراي حكام در مورد مقابله با صدر و هوادارانش اجازه حضور اعضاي شيعه شوراي حكام در جلسات توسط امريكا داده نميشود؛ آقاجفري معتقد است كه اين بزرگترين اشتباه امريكاست، زيرا رهبران شيعه در شوراي حكام ميتوانند نقش قاطع و حساسي در اجراي يك استراتژي امريكايي، جهت حمايت از مبارزه نظامي ايفا كنند. يك چنين استراتژياي مقتديصدر را منزوي كرده و نفوذ وي را در بين شيعيان كمرنگ ميكند.
منبع: نشنال ريويو، 16 آوريل 2004 (28 فروردين 1383)
نويسنده: آقاجفري
اداره عراق را به سازمان ملل و به خود عراقيها واگذاريم
توماس فريدمن ميگويد، پل برمر ـ فرماندار نظامي امريكا در بغداد ـ حق دارد روي وعدهاش مبني بر واگذاري قدرت در تاريخ 30 ژوئن (10تير 1383) به عراقيها پافشاري كند؛ چرا كه وي معتقد است: ما هزاران پليس را در عراق آموزش ميدهيم اما آنان بدون داشتن حكومتي از آن خويش به دفاع از امريكاييها ميپردازند، نه دفاع از عراق (كشور خويش) درنتيجه آنان هيچگاه به شور و التهاب واقعي به خدمات پليسي خود نخواهند پرداخت.
توماس فريدمن درباره خروج از عراق استدلال ميكند: شارون درك كرده است كه اسراييل نميتواند به اداره و كنترل همه سرزمينهاي فلسطيني بپردازد و در عين حال يك كشور دموكراتيك يهود باقي بماند، از اين رو حاضر به خروج يكجانبه از باريكه غزه شده است. پس از خروج اسراييليها از نوار غزه، مردم فلسطيني به سراغ حماس و عرفات رفته و از آنان شغل، آب مصرفي و برق مطالبه خواهند نمود. در آن زمان بار مسئوليت و پاسخگويي به دوش حماس و عرفات خواهد افتاد كه قا در به آن نخواهند بود.
با اين حال توماس فريدمن موافق خروج يكجانبه از عراق نيست وي ميگويد من هوادار آن هستم كه مقدار انرژي باقيمانده خود را صرف حمايت از سازمان ملل براي برقراري حكومت متعهد و داراي پايگاه وسيع مردمي نماييم تا آن دولت در اول ژوئيه 2004 (11 تير 1383) اداره عراق را در دست گيرد. تنها در آن صورت ميتوانيم بار مسئوليت بازسازي يا تخريب عراق را به دوش خود عراقيها بگذاريم، تنها در آن زمان آنها مسئول و پاسخگو خواهند بود. پاسخگوبودن هم مادر خويشتنداري است و هم مادر خودگرداني.
منبع: نيويورك تايمز، 15 آوريل 2004 (27 فروردين 1383)
نويسنده: توماس ال. فريدمن
حاميان صدر چه كساني هستند؟
اگر آرشيو روزنامهها را از ابتداي جنگ ورق بزنيم، مطمئناً نامي از مقتديصدر سيساله كه "حملات 11 سپتامبر را معجزه خداوند مينامد" به چشم نميخورد. پس چگونه صدر ـ اين روحاني لجامگسيختهاي كه تحصيلات حوزوي را هم به پايان نرسانده ـ با چنين سرعتي هراس به دل حريف انداخته و عدهاي را پيرو خود ساخته، آن هم در كشوري كه روحانيان آن، بهدليل ريش سفيد خود مورد احترام قرار دادند. ناظران معتقدند كه اين پيشرفت ناگهاني صدر اتفاقي نبوده و با كمك ايران ميباشد. تشكيلات اطلاعاتي ـ امنيتي نيروهاي دفاعي ايتاليا طي گزارشي كه اوايل ماه جاري تسليم پارلمان كرده بود، عنوان نمود صدر از ايران مستقيماً دستور ميگيرد. آنها معتقدند كه ايران هفت ميليون دلار براي سازماندهي گروه صدر كه از طريق كارگزاران و مtموران تحت پوشش گروههاي بشردوستانه و امدادگر در بغداد، كربلا، نجف و كوفه فعاليت ميكنند، هزينه ميكند. نيروهاي ايتاليايي در گزارش خود آوردهاند كه صدر نميتواند طي ماه گذشته چندين حمله همزمان را از بغداد گرفته تا بصره هماهنگ كرده و به اجرا درآورده باشد، مگر آنكه از حمايت سياسي نظامي تهران برخوردار بوده باشد.
صدر در ناحيه فقيرنشين، يك گروه شبهنظامي متشكل از يك ميليون نفر تشكيل داده كه به آنها وعده داده كه با كمك ايران به پاداشهاي نقدي و رفاه دست خواهند يافت.
وليد حلي رهبر حزبالدعوه به خبرنگار بيبيسي گفت: "اگر امريكا به نجف تجاوز كند، تنها پيروان مقتديصدر با آنها مقابله نخواهند كرد، بلكه همه مردم به جنگ و جهاد برخواهند خاست. نجف به مقتديصدر تعلق ندارد، اين شهر حتي متعلق به شيعيان نيز نيست، بلكه از آنِ همه مسلمانان است. تجاوز به اين شهر تجاوز به واتيكان است.
منبع: ورلد مگزين، 1 مي 2004، 12 ارديبهشت 1383)
نويسنده: ميندي بلز
دخالت ايران و عراق به گونهاي ديگر
در يك موضعگيري سياسي آيتالله محمدعلي تسخيري ـ نماينده آيتالله خامنهاي ـ گفته است: "حمله به نجف و كربلا بزرگترين حماقتي است كه ممكن است از نيروهاي اشغالگر امريكايي سر بزند و چنين اقدامي بهاي سنگيني براي آنها در پي خواهد داشت." آقاي خاتمي نيز ميگويد: "چنين اقدامي يك خودكشي براي نيروهاي اشغالگر خواهد بود و به تحريك احساسات جهان اسلام عليه آنها منتهي خواهد شد."
آيتالله كاظم حائري ساكن قم مردم عراق را به دفاع فراميخواند. اما فرمان جهاد را به فرمان علماي نجف موكول كرده است. محمدحسين حائري رئيس دفتر و سخنگوي حائري چنين گفته است: "مقتديصدر در امور شرعي و جزيي وكالت دارد نه در امور سياسي. وي در امورسياسي مستقل بوده و خود ارائه طريق ميكند، ما به او خط سياسي نميدهيم اما با او اختلاف هم نداريم. مراجع اهدافي واحد و موضعگيريهايي شبيه به هم دارند ما آقاي سيستاني را محترم شمرده و با او مخالفت نداريم ولي هماهنگي هم نداريم."
رياض حكيم ـ فرزند آيتالله محمد سعيد الحكيم از مراجع ديني عراق ـ ميگويد: "شكافي ميان حوزه قم و نجف وجود ندارد. موضع مرجعيت، موضع آيتالله سيستاني است."
ايران تا زمانيكه امريكا با شيعه و سني جنگ نكند، در امور داخلي عراق دخالت نخواهد كرد. در صورت نياز به دخالت هم، اين دخالت نظامي نخواهد بود. بلكه منتظر ميماند تا علماي نجف فرمان جهاد بدهند، آنگاه اين فرمان در حوزههاي علميه قم بازتاب پيدا كند.
منبع: الحيات، 30 آوريل 2004 (11 ارديبهشت 1383)
نويسنده: محمد نون
ظهور ايران مصلحتگرا
مشخصترين و اميدواركنندهترين عامل بازسازي در منطقه، ظهور ايران مصلحتگراست كه معادلات را برهم زده است؛ بدينمعنا كه روابط خوبي با امريكا، روسيه و هندوستان دارد و در عمل در بهبود عراقِ نيمه مردمسالار و افغانستان نيمه ايراني كمك ميكند.
[برخلاف ديگر مطبوعات، نويسنده مقاله معتقد است كه ديپلمات ايراني را طرفداران صدر كشتند و اين هزينهاي است كه ايران بابت ميانجيگري در عراق پرداخت.] جنگ در حال جريان در نجف دو هدف دارد؛ نخست اينكه آيتالله سيستاني معتدل مرز آشكاري با تندروهاي طرفدار صدر پيدا كند و دوم اينكه ايران و امريكا در عمل متحد شوند. شكست صدر و حاميانش به منزله شكست سوريه و حزبالله جنوب لبنان ميباشد.
منبع: فيگارو، 28 آوريل 2004 (9 ارديبهشت 1383)
نويسنده: الكساندر آدلر
عمق فعاليتهاي ايران در عراق
ايران براي تشكيل جمهوري اسلامي "ثاني" در عراق بسيار تلاش ميكند. اين تلاشها از طريق روحانيان ميانهرو شيعه، گروهها و احزابي كه با امريكا همكاري ميكنند (مجلس اعلا و...)، نيروهاي تندرو و يا سازمانهاي تروريستي تحت حمايت ايران، اعمال ميشود. از همه مهمتر، ايران براي به كنترل درآوردن راديو و تلويزيون عراق هزينههاي فراواني را صرف نموده است، بهطوريكه نويسنده مقاله مينويسد؛ ايران33 برنامه از 59 برنامه اي.ام و 41 برنامه از 63 برنامه اف.ام و همچنين تلويزيون عراق را تغذيه مينمايد. درحاليكه امريكا تنها داراي يك ايستگاه تلويزيوني، دو ايستگاه راديويي و يك روزنامه ميباشد.
نويسنده بر اين باور است كه؛ براي جلوگيري از نفوذ ايران در عراق، ضروري است كه رسانههاي دموكراسي طلب افزايش يابند و مورد حمايت قرار گيرند و همچنين رسانههاي هوادار ايران در عراق محدود شوند. به نظر وي؛ با آنكه 25 سال از عمر حكومت ايران ميگذرد، ولي اين كشور از درون شكننده است.
منبع: واشنگتن تايمز، 25 آوريل 2004 (6 ارديبهشت 1383)
نويسنده: كنستانتين منگس
قيام درمقابل اشغالگران، عادلانه است
رئيس دفتر آيتالله كاظم حائري در مصاحبهاي اختصاصي با يوميوري از مقاومت صدر و طرفدارانش درمقابل اشغالگران حمايت كرد. وي گفت: "چنانچه سرزمين مسلمانان اشغال شود، وظيفه آنهاست كه درمقابل اشغالگران قيام نمايند. قيام صدر از نظر اسلامي كاملاً عادلانه است." وي همچنين از عملكرد امريكاييها براي بازداشت صدر به شدت انتقاد نمود و افزود: "چنين اقدامي پيامدهاي منفي را به بار خواهد آورد." اين درحالي است كه دولت خاتمي با حمايت از سيستاني، از صدر و گروهش فاصله گرفته است.
منبع: يوميوري، 23 آوريل 2004 (4 ارديبهشت 1383)
نويسنده: كن ايچي اوگاتا
عراق يك سال بعد از آغاز جنگ
جنگ عراق در ابتدا براي مبارزه و سرنگوني سلاحهاي كشتارجمعي آغاز شد. بوش در اكتبر 2002 (مهر 1381) درسين سيناتي عنوان نمود: "اگر نميخواستيم قارچ بزرگ اتمي را بر سر خود بكشانيم، بايد از بين ميرفتند." اما پس از مدتي كه اين سلاحهاي نامتعارف در عراق كشف نشد (و هنوز هم اثري از آن پديدار نشده است) ليبرالها و نومحافظهكاران، استراتژي حمله خود به عراق را به شرح زير تبيين ميكنند:
1ـ ايجاد دگرگوني در خاورميانه بزرگ
2ـ راضي نبودن از وضعيت موجود
3ـ برقراري دموكراسي در آن كشورها
4ـ سرنگوني حكومتهاي ديكتاتوري قديم و جديد ـ اعم از ناسيونال كمونيستي يا بنيادگراي اسلامي ـ و آخر سر عنوان ميكنند كه در اين جنگ آزادي بيش از ثبات اهميت داشت. درحاليكه هم اكنون پس از آنكه نوميدي، دلسردي، سرگرداني و واقعگرايي در امريكاييها چيره شده است. گويي اين تفكر به آنان القا شده است كه اين جنگ از ابتدا اشتباه بوده، و اينك درخواست كمك از نيروهايي ميكنند كه در ابتدا با آنها جنگيده بودند. امريكاييها به اين نتيجه رسيدهاند كه نياز به ثبات بر نياز به آزادي ارجحيت دارد.
ـ در ماه مي 2003 (ارديبهشت 1383) پل برمر در دفاع از حمله به عراق ميگويد: "براي حمله به عراق آزادسازي مطرح بود نه تجاوز؛ نهتنها صدام را سرنگون كرديم، بلكه حزب بعث را غيرقانوني اعلام كرديم و تمام رهبران آن پاكسازي شدند، ارتش را منحل نموديم، استادان و مهندسان و مقامات عالي را اخراج نموديم و حداقل 120 هزار بعثي كار خود را از دست دادند." اين است ارمغان آزادي!!
ـ ژنرالهاي امريكايي در اظهارنظرهاي رسمي اعلام نمودند كه تنها ميتوان روي 50درصد پليس عراق حساب كرد، 40درصد آنها ترك خدمت نمودند و 10درصد ديگر بهسوي شورشيان گرايش پيدا كردهاند.
كارشناسان دليل درخواست كمك امريكاييها از حزب بعث را ترس آنها از پيروزي احتمالي و قاطع شيعيان در انتخابات ميدانند.
ـ تنها راه پيروزي امريكا در پايان اين جنگ كه بوش گهگاه به شكست آن به لحاظ ايدئولوژيك اعتراف نموده است، انتقال قدرت به دولتي است غير از آنچه سازمان ملل و اروپاييها خواستار آن هستند. حكومتي كه در تصميمگيريهاي نظامي و قانونگذاري آن، امريكاييها حرف آخر را بزنند.
منبع: لااستامپا (ايتاليا)، 25 آوريل 2004 (6 ارديبهشت 1383)
نويسنده: باربارا اسپيندلي
برخورد دوگانه احمدچلبي
احمد چلبي نورچشمي پنتاگون براي رهبري عراق آزاد، اينك رابطه گرم و صميمانه خود با امريكاييها را با نزديكي بيش از حد با ايرانيان در خطر انداخته است. گفته ميشود پيش از تهاجم امريكا به عراق كنگره ملي عراق متعلق به احمد چلبي (كه از طريق امريكا تtمين مالي ميشد) ماهي 36 هزار دلار به شعبه خود در تهران ميپرداخت. به گفته مشاور احمد چلبي، وي از ماه دسامبر به بعد با بيشتر رهبران بلندپايه ايران ازجمله رهبري عالي مذهبي ايران و حسن روحاني مشاور عاليرتبه وي در امور امنيت ملاقات داشته است. او ميگويد "ايران همسايه عراق است و به نفع عراق است كه رابطه خوبي با ايران داشته باشد. اما اين ملاقاتها و نزديكي چلبي به ايران زياد به مذاق امريكاييها خوش نيامده، بهطوريكه به گفته آنها، چلبي در ديدارهايش اطلاعات حساسي را درباره اشغال عراق توسط امريكاييها در اختيار ايران قرار داده است.به گفته مقامات امنيتي امريكا ممكن است چلبي براي استحكام بخشيدن به قدرت خود در عراق و عقبگذاردن رقبايش برخورد دوگانه كند.
با اين حال، هنوز چلبي داراي حاميان وفاداري ازجمله محافظهكاران جديد كاخ سفيد ميباشد، بهطوريكه يكي از مقامات بلندپايه پنتاگون درباره ارتباط چلبي با ايران ميگويد: "شتابزدگي در قضاوت و قطع اين رابطه ميتواند نتايج ناخواستهاي را دربرداشته باشد."
منبع: نيوزويك، 10 مي 2004 (21 ارديبهشت 1383)
نويسنده: مارك هوز نبال
راهبرد خروج مبتني بر ناسيوناليسم عراق
ـ اين طرز فكر كه حضور نيروهاي امريكايي باعث تثبيت اوضاع عراق ميشود توهمي بيش نيست، بلكه حضور آنها به بيثباتي عراق دامن ميزند و اين همان چيزي است كه عراقيها ميخواهند به امريكاييها بفهمانند.
ـ لزوم تدوين سياستي به منظور خروج هر چه سريعتر نيروهاي امريكايي از عراق جهت محدودكردن لطمات و صدمات وارده به امريكاييها و عراقيها بيش از پيش احساس ميشود. اين سياست برخلاف پيشنهاد بعضي از تحليلگران امريكايي پيرامون تقسيم عراق به مناطق فدرال قومي و ديني است. اين سياست بر منافع ملي عراقي و مليگرايي عراق استوار است. اين مليگرايي، امروزه به سبب اشغالگري امريكايي و آشفتگي سياسي و اعمال زور، اوج گرفته است.
براي خروج از بنبست كنوني: 1ـ امريكا بايد ناسيوناليسم مشروع عراقي را بپذيرد. 2ـ امريكا بايد درك كند كه بدون رويارويي با مقاومت عراق، نميتواند سلطه اقتصادي، سياسي و نظامي را ـ هر چند به طور مخفي ـ حفظ كند.
طرح خروج فوري از عراق توسط ويليام پولك، ديپلمات سابق و مشاور دولت و بنيانگذار مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه شيكاگو درحال تدوين و بررسي است. پولك ميگويد: امريكا هر چه سريعتر بايد خاك عراق را ترك كند در ضمن بايد به صراحت اعلام كند كه تلاش نخواهد كرد تا از مزاياي اقتصادي در عراق برخوردار شود، منابع اين كشور را مورد بهرهبرداري قرار ندهد و نيروهاي نظامي را ـ بهجز آن تعداد كه شوراي حكومتي موافقت كرد ـ در خاك عراق نگاه ندارد. از اين طريق به جوامع بينالمللي و سازمان ملل نيز اطمينان ميدهد كه حقيقتاً قصد دارد خاك عراق را ترك نمايد.
ـ ويليام اودوم ژنرال بازنشسته كه در حال حاضر در موسسه هودسون است و در دانشگاه "ييل" و دانشگاه "جورج تاون" نيز تدريس ميكند، ميگويد: امريكا بايد هرچه سريعتر و بهطور يكجانبه و بدون در نظر گرفتن آنچه در عراق ميگذرد، خاك اين كشور را ترك نمايد. در ادامه ميافزايد: "ما شكست خورديم؛ موضوع اين است كه چه بهاي گزافي بايد براي آن بپردازيم!"
منبع: هرالد تريبيون، 5 مي 2004 (16 ارديبهشت 1383)
نويسنده: ويليام پفاف
امريكا يا ديكتاتوري
ماه آوريل، ماه بيرحمي بود. ماهي بود كه در آن دموكراسي و مبارزه با تروريسم به بيرحمانهترين شكل آن در عراق برقرار شد.
نويسنده معتقد است كه هدف بعدي اين ماه نبايد ثبات باشد، زيرا رژيم سرسخت و ستمگر گذشته با اين واژه سلطه خود را در عراق حفظ كرده بود، بلكه هدف همچنان بايد همان آزادي باشد و بس.
عراقيها اگر از فرصتي كه به دليل جانبازي و فداكاريهاي امريكاييها و سازمان ملل نصيبشان شده استفاده نكنند، بايد منتظر باشند كه بار ديگر به كام ديكتاتوري بيفتند. حال زمان آن است كه عراقيهاي دلير براي غنيمت شمردن اين لحظه وارد ميدان شوند.
منبع: نيويورك تايمز، 3 مي 2004 (14 ارديبهشت 1383)
نويسنده: ويليام سفاير
اتحاد شيعه و سني در راستاي ناسيوناليسم عراقي
از قرن نوزدهم، اتحاد بين سنيها و شيعيان عليه امپرياليسم كه توسط سلطان عثماني (عبدالحميد دوم) سيدجمالالدين افغاني و... پيگيري شده و با شكست مواجه شده بود، اكنون با كمك امريكا و با اشغالگريهايش اين آرزو در حال تحقق است و با وجود اختلافات زياد بين سنيهاي سلفيگرا ـ كه به جنبشهاي بنيادگراي شاخه اردن علاقهمند ـ و شيعيان راديكال ـ كه نزديكي زيادي به تفكرات آيتالله خميني دارند ـ همبستگي ناشي از مليگرايي و طرفداري از اسلام در برابر ائتلاف، آشكار شده است.
آيتالله سيستاني كه گفته ميشد توانسته است تعامل خوبي با نيروهاي اشغالگر ايجاد كند نيز از اشغال عراق توسط امريكاييها اظهار نارضايتي كرده و گفته است: اختلاف شيعيان و سنيها در حال حاضر بسيار كماهميتتر از خطري است كه به سبب اشغال عراق ايجاد شده است.
منبع: لوموند ديپلماتيك، مي 2004 (ارديبهشت 1383)
نويسنده: ژوان كل
عراق غيردموكراتيك و فروپاشي شده، دوستداشتني نيست
فالح جبْر جامعهشناس عراقي كه هماكنون در موسسه صلح امريكا كار ميكند ميگويد: همسايگان عراق، عراق غيردموكراتيك و فروپاشيشده را دوست ندارند بلكه چيزي بينابين را قبول دارند. يعني عراق در حالتي نيمهثبات و نيمه دموكراتيك را خواستارند. آنها از يك سو تحكيم امريكا در عراق در درازمدت را نميپذيرند و از سوي ديگر ناامني در عراق را.
آماتزيا بارام، تاريخنگار رويدادهاي خاورميانه در دانشگاه حيفا كه هماكنون در موسسه صلح امريكا مشغول به كار ميباشد ميگويد: "عربستان بايد نقش بيشتري در عراق پيدا كند و اين در شرايطي است كه ايران و سوريه نقش شرارتباري را در عراق بازي ميكنند."
برخي معتقدند عربستان و ايران هر ماه 60 ميليون دلار براي اعمال نفوذ خودشان به عراق سرازير ميكنند. عربستان مايل است موضع وهابيها را درقبال شيعيان تقويت كند، چرا كه شيعيان تهديدي براي منطقه هستند.
متيو لويت، كارشناس سابق ضد تروريسم خاورميانه در اف.بي.آي ـ عضو موسسه سياست خاورنزديك واشنگتن ـ ميگويد: عربستان از يكسو براي كنترل القاعده با امريكا همكاري ميكند و ازسوي ديگر عناصر بنيادگرا را همراه با پول به عراق ميفرستد تا از آن طريق اعمال نفوذ بيشتري در عراق داشته باشد.
ـ برخي از كارشناسان معتقدند نقش ثباتبخش ايران در افغانستان ميتواند در عراق هم تكرار گشته و موضوعيت پيدا كند. آقاي جيمز دابينز نماينده دولت بوش در افغانستان معتقد است كه ميتوان از ايران براي حفظ ثبات و آرامش و موضع ضدتروريستي استفاده كرد.
منبع: كريستين ساينس مانيتور، 10 مي 2004 (21 ارديبهشت 1383)
نويسنده: هاوارد لافرانچي
اوجگرفتن تشيع عربي عراقي با افول تشيع ايراني
ـ نويسنده عراقيالاصل اين مقاله كه در نروژ به فعاليتهاي حقوقبشري شهرت دارد ميگويد: مقتديصدر اكنون ترس و وحشت را هم به دل ايرانيان و هم به دل اشغالگران كه خواستار تقسيم طايفهاي و نژادي هستند انداخته است. در حاليكه وي داراي نقاط ضعف فكري و سياسي ميباشد، به مظهر مقاومت و مليگرايي در عراق تبديل شده است. پس از آنكه ايرانيان خواستار ميانجيگري مابين اشغالگران و صدر (آنهم به نفع اشغالگران) شدند، او حاضر به چنين ديداري نشد.
مردم عراق هماكنون تفاوت بين صدر، اشغالگران و همكارانشان از قبيل ايران و دستنشاندههايشان از قبيل مجلس اعلا و حزبالدعوه و... را بهخوبي درك ميكنند. آنها وقتي ميبينند كه صدر با پاي پياده در ميدان نبرد حقيقي پاي ميگذارد، ولي اشغالگران با خودروهاي زرهي و محافظين از هتلي به هتل ديگر ميروند، درمييابند كه چه كسي از شهادت در سرزمين ابا و اجدادي خود استقبال ميكند."
ـ اين نويسنده معتقد است كه مجلس اعلاي عراق پس از دفاع از جنگ و اشغالگري، بعد از مشاركت در شوراي كينهتوز طايفهگراي نژادپرست پس از اعلام سركردهشان عبدالعزيز حكيم مبني بر پرداخت صدميليارد دلار غرامت بابت جنگ هشت ساله ايران و عراق به ايران، حال خواستار خروج مقاومتگران عراقي از شهرهايشان و تسليم آن به اشغالگران شدند. وي در ادامه ميافزايد: "بهتازگي حزبالدعوه و مجلس اعلا در مورد كمك جستن برمر از جلادان حزب بعث در اداره عراق دست به اعتراض زدند. بايد از آنها پرسيد آيا همين مجلس اعلا نبود كه از طريق خرازي ـ وزيرخارجه ايران ـ طرحي براي مصالحه سياسي به صدام ارائه كردند، طرحي كه ناجي صبري الحديثي قبل از جنگ به بغداد انتقال داد، اما صدام آن را نپذيرفت؟ و يا چرا آنها به انتخاب محافظين خود توسط برمر كه اعضاي شعبه دوم سازمان اطلاعات صدام بودند اعتراض نكردند؟"
ـ نويسنده در پايان مينويسد: "اما آيتالله سيستاني. آيا زمان هشدار به عبور از خط قرمز به پايان نرسيده است؟ اين خط قرمز لعنتي مدتهاست كه نقض شده و امريكاييها از آن عبور كردهاند. آيا زماني كه ضريح سيدالشهدا و اميرالمومنين بر سر زائران خراب شد و شيخ عراقيِِ آزادمنش و مقاوم، مقتديصدر را به شهادت رساندند، آنگاه اعلام عبور از خط قرمز مينماييد؟
مردم عراق از شما مرجع ديني بزرگ انتظار دارند كه در مسير قهرمان انقلاب 1920 محمدتقي حائري شيرازي و نه در مسير كاظم حائري يزدي، گام برداريد."
منبع: القدس العربي، 12 مي 2004 (23 ارديبهشت 1383)
نويسنده: علاءاللامي
خطاهاي استراتژيك رامسفلد
از آنجا كه رامسفلد به "عامل پيروزي بر عراق و صدام" لقب گرفته، اينك نيز عامل شكست امريكا در دوران پس از جنگ عراق ميباشد. رامسفلد و همكارانش پس از جنگ اقدام به انباركردن اشتباهات نمودند، از آن جمله؛ 1ـ كمكردن نيروهاي امريكايي از 500 هزار سرباز به 130 هزار سرباز 2ـ انحلال ارتش عراق 3ـ ناتواني در شناسايي مخاطبان موثق قبايل سني و شيعه 4ـ آخرين اشتباه، بزرگترين اشتباه بود و توانست به بهترين سوژه تبليغاتي بعد از 11 سپتامبر براي القاعده تبديل بشود و آن هم سرپوش گذاشتن بر رفتارهاي ابلهانه و جنايتكارانه شكنجهگران بود با آن همه تصوير.
نويسنده مقاله معتقد است كه هم اكنون درخواست سر رامسفلد با اين همه اشتباه ـ با آنكه بوش بهطور رسمي از وي دفاع كرده است ـ حق طبيعي متحدان امريكا بهخصوص ايتاليا ميباشد. با اين حال در چنين شرايطي، شكست امريكا، شكست همه متحدان ميباشد.
منبع: كوريره دلاسرا، 11 مي 2004 (22 ارديبهشت 1383)
نويسنده: آنجلو پانه بيانكو
پيامي جهاني و توهينآميز
اگر تصاوير شكنجه در زندان ابوغريب توسط سربازان امريكايي، به يك اسكيمو در قطب شمال، يا به يك بودايي در تبت يا به يك هندو در هند و به يك يهودي در اسراييل و يا حتي به فردي بيدين در برلين نشان داده ميشد، در همه اين فرهنگها تtثيري مشابه ميگذاشت. همه ميگويند؛ مسئله برهنگي و امور جنسي مطرح نيست، بلكه مسئله تحقير و توهين است، اگرچه برهنگي از ناف تا زانو براي مردان و تمامي بدن براي زنان در دنياي اسلام و عرب بسيار مذموم ميباشد، واكنش اعراب در برابر اين شكنجهها اين بود كه ميگفتند: "هميشه اين را ميدانستيم."
عذرخواهي و شرمزدگي بوش، بلر و رامسفلد فايدهاي ندارد بلكه آنچه لازم است، عذرخواهي عملي است كه همان خارجشدن از عراق ميباشد. بوش بايد از ملت امريكا عذرخواهي كند كه امريكا را تا اين حد در چشم جهانيان سرافكنده كرد.
منبع: تاگس سايتونگ، 11 مي 2004 (22 ارديبهشت 1383)
نويسنده: كريم الجوهري
هدف امريكا؛ تبعيت محض
ـ هدف امريكا از جنگ عليه عراق، كنترل تسليحات و يا حل صلحآميز مناقشه نبود، بلكه هدف تبعيت محض عراق بود.
همانطوركه هيچكس به ويتناميها خرده نميگيرد كه چرا خونريزي خمرهاي سرخ را با مبارزه مسلحانه پايان دادند، به عراقيهاي تحت اشغال، تجاوز و شكنجه نيز بايد اين حق را داد. زيرا اشغالگران نهتنها موفقيت بهبار نياوردند، حتي نتوانستند رفاه، دموكراسي، آرامش و امنيت را در عراق بهوجود آورند.
ـ اوضاع عراق پيش از كشتار فلوجه نيز بهشدت تيره و تار شده بود. در فلوجه طي يك هفته 600 نفر كشته شدند كه 80% آنها غيرنظاميان بودند و نبايد آن را يك عارضه جنبي دانست. [شايد بتوان يك انحراف استراتژيك يا جنايت دانست.]
ـ بسياري از ايرانيان برخلاف همه جاي خاور نزديك به امريكا و نوع زندگي آنها علاقهمندند.
ـ يك سال پيش، هنگام حمله امريكا به عراق، ايرانيان زيادي بودند كه اميدوار به حمله نظامي امريكا عليه ايران بودند، اما هماكنون اين اشتياق از بين رفته زيرا كسي در ايران آرزوي اين نوع آزادي را نميكند.
امريكا با مشكلات زيادي در عراق گريبانگير شده و همين باعث اطمينان تهران شده است كه امريكا به آنها حمله نخواهد كرد.
نگروپونته سفير جديد واشنگتن در عراق نيز داراي سوابق سركوبگرانه زيادي ميباشد؛ ازجمله هنگاميكه وي سفير امريكا در هندوراس بود به سازماندهي "كنتراها" عليه دولت نيكاراگوئه پرداخت. درحاليكه سفير بيش از وي و ليبرالهاي امريكا بهشدت به آدمربايي و شكنجههاي وي انتقاد داشتند، ولي وي توجهي به اين اعتراضات نداشت، در عين حال زيرزمين دوستانش پر شده بود از اجساد روي هم انباشتهشده.
منبع: زودويچه سايتونگ، 7 مي 2004 (18 ارديبهشت 1383)
نويسنده: رودلف شيملي
قتل شيخ ياسين به دست اسراييل
1ـ ترور شيخ احمدياسين اولين و مطمئناً آخرين قتل از دسته قتلهاي گزينشي نيست. از 29 سپتامبر 2000 تا 3 مارس 2003، اسراييل 327 قتل گزينشي انجام داده كه كشتههاي زيادي بهبار آورده از اين بين 134 مورد يعني 40درصد اين قتلها غيرنظامياني بودند كه در محل حضور داشتند، ازجمله عده زيادي زن و كودك.
2ـ بسياري معتقدند كه مرگ ياسين باعث تضعيف حماس نخواهد شد. اين اعتقاد حتي در ميان اعضاي حكومت اسراييل نيز وجود دارد. وزير كشور اسراييل (ابراهيم يوراز) كه از مخالفان ترور شيخ احمد ياسين ميباشد نيز موافق نظر عدم تضعيف حماس بعد از ترور است. وي در يك گردهمايي در كابينه اسراييل در تtييد اين مطلب گفته است "از آن ميترسم كه انگيزه حماس از اين لحظه به بعد افزايش يابد."
3ـ نويسندگان مقاله 3 دليل عمده راهبردِ تحريك بهوسيله قتلها را برشمردند كه به آنها اشاره ميكنيم:
الف ـ قتل ياسين يك اقدام حسابشده توسط شارون براي تحريك اوجگيري جديد خشونت ميباشد كه كمك ميكند اسراييل را وادار بر بازگشت به سر ميز مذاكره براي آتشبس نكند. هدف شارون از ترورها مبارزه با تروريسم نيست، بلكه قصد و نيت وي بهرهبرداري سياسي است كه عمده هدفش استقرار در شهركهاي يهودينشين است. اين اقدام شارون اولين اقدام وي براي نقض آتشبس و صلح نيست. در تاريخ 31 ژوئيه 2001 شارون با ترور شيخ جمال ناصر به آتشبس دوماهه حماس پايان داد. در 23 نوامبر 2001 دقيقاً هنگاميكه حماس به توافقات نسبي با عرفات رسيده بود كه در آن متعهد ميشد از حمله به اهداف اسراييل دست بردارد، ابوهنود رهبر حماس ترور شد. در 14 ژانويه 2002 با ترور رايد كريمي رهبر الفتح آتشبس جوخه شهداي الاقصي (بازوي مسلح آن سازمان) متوقف شد. در 22 ژوئيه 2002 ساعاتي پس از اعلام آتشبس يكجانبه توسط حماس و مبارزين مليگرا سالدشهاد از بنيانگذاران حماس ترور شد. در 10 ژوئن 2003 نيز زمانيكه حماس در حال مذاكره با حكومت خودگردان براي يك آتشبس بود اسراييل پس از مرگ شيخياسين قصد داشت (عبدالعزيز رنتيسي) را به قتل برساند.
اين تاكتيك تحريكآميز شارون در سپتامبر 2002 توسط استيو نيوا (متخصص در امور خاورميانه) افشا شد. وي عنوان ميكند كه دولت شارون بيشتر نگران عمليكردن برنامههاي افراطي خود ميباشد تا جان مردم اسراييل.
ب ـ دليل ديگري را كه ميتوان براي قتل ياسين برشمرد، "اوددگرانوت" نويسنده موضوعات عربي كانال يك تلويزيون دولتي اسراييل فاش ساخت. دولت شارون اميدوار بود كه پس از برچيدهشدن شهركهاي يهودينشين بر سر كنترل غزه درگيري مسلحانهاي بين حماس و الفتح (سازمان عرفات) درگيرد ولي قبل از ترور ياسين اين دو گروه در حال مذاكره پيرامون اين موضوع بودند و به توافقاتي نيز رسيده بودند.
ج ـ و آخرين دليل شارون براي صدور فرمان قتل ياسين، منحرفكردن افكارعمومي اسراييل از خودش بود. دفتر دادستان كل اسراييل قصد دارد شارون را به خاطر دريافت پول غيرقانوني در جريان انتخابات توسط "ديويد اپل" ميليونر، محاكمه كند.
ـ در تاريخ 25 مارس 60تن از شخصيتهاي فلسطيني طي يك بيانيه از حماس و ديگر گروههاي فلسطيني خواستند كه پس از ترور شيخ ياسين دست به حركتهاي خشونتآميز و انتقامجويانه نزنند، زيرا اين به شارون كمك خواهد كرد كه جنگ بين اشغالگران و اشغالشدنگان را به جنگ عليه تروريسم وانمود سازد. همچنين خاطرنشان ساختند كه اقدام تلافيجويانه، مانع از روند نهضت مقاومت مسالمتآميز در برابر ساخت ديوار آپارتايد، كه گروههاي فلسطيني و گروههاي صلحطلب اسراييلي در آن نقش فعال دارند، ميشود.
ـ شيخ يوسف القراداوي، شيخ محبوبي كه در برنامهاي در شبكه الجزيره نقشآفريني ميكند، ترور شيخ ياسين را اساس و جوهره برخورد تمدنها ميداند. زيرا وي معتقد است كه شيخ ياسين يك نهاد قدرتمند نهتنها براي فلسطينيان بلكه براي يك ميليارد و 300 ميليون مسلمان است و همه آنها براي وي احترام قائل هستند و به نظر ميرسد شارون با اين حركت نهتنها عليه فلسطينيان بلكه عليه تمام اسلام به مبارزه برخاسته است.
اين همان خواست نومحافظهكاران كاخ سفيد و متحدينشان در حزب ليكود اسراييل است.
منبع: اما نسردل نوئو وسيلگو، آوريل 2004 (فروردين 1383)
نويسنده: هيئت تحريريه
ايران، حماس و حزبالله
1ـ گفته ميشود كه بودجه حماس 30 ميليون دلار است و تا تابستان گذشته بيش از نيمي از اين منبع توسط عربستان سعودي تtمين ميشد. اكنون عربستان سعودي براي قطع تtمين مالي حماس، با واشنگتن همكاري ميكند و حال ايران براي پركردن خلt كمكهاي مالي وارد ميدان شده است.
2ـ ايران نقش فعالي در تtمين تسليحات و آموزش نظامي براي حزبالله (دستنشانده خود در فلسطين) دارد. بهطور مثال در ژانويه 2000 اسراييل كشتي كارين ـ اي را كه از ايران به حركت درآمده و خدمه آن توسط حزبالله آموزش ديده بودند بازداشت كرد.
3ـ ايران اقدام به تtسيس يك سازمان كاملاً بشردوستانه نموده كه فلسطينيهاي مجروح شده توسط اسراييل را به ايران آورده و سپس تحت آموزشهايي به استخدام حزبالله درميآورند و براي حمله به اسراييل به كرانه باختري بازگردانده ميشوند.
4ـ ايران براي تشويق فلسطينيها بهمنظور حمله به اسراييل يك نظام انگيزهمند مالي بهوجود آورده است.
منبع: واشنگتن تايمز، 7 آوريل 2004 (19 فروردين 1383)
سرمقاله
نسخه "رفاه" بهجاي "دموكراسي"؟!
1ـ پيشبيني محافظهكاران درست از آب درآمد كه مردم مدتهاست از اصلاحطلبان نااميد شدهاند، مردمي كه در انتخابات پيشين به اميد تغيير در تئوكراسي استبدادي به دموكراسي واقعي و تسامح با اقتدار تمام پاي صندوقهاي رtي حاضر شدند. حال محافظهكاران پس از به بنبست رساندن اصلاحات خاتمي و متحدانش، نسخه رفاه را بهجاي دموكراسي براي مردم تجويز كردهاند و عدهاي كه اكنون با نام آبادگران ظاهر شدهاند خواستار تغيير ايران كنوني به ژاپن اسلامي هستند.
2ـ بنا به نوشته روزنامههاي ايران سياست كنوني محافظهكاران الگوي چيني نام دارد. اين الگو با اقتصاد عريض و طويل دادن آزاديهاي اجتماعي بسيار و حفظ اهرمهاي قدرت سياسي همراه خواهد بود.
3ـ در حال حاضر محافظهكاران از ايدئولوژيهاي ابتداي انقلاب اسلامي دست برداشتهاند. ديگر با پوشش غيراسلامي و اختلاط زنومرد برخورد نميشود، فيلمهاي هاليوودي كه زنان خارجي بدون حجاب در آن بازي ميكنند از تلويزيون به نمايش درميآيد. بنا به گفته حميدرضا ترقي عضو سرشناس حزب محافظهكار موتلفه، سيديهايي كه پيش از اين با شرع اسلام مغاير شناخته ميشد اجازه پخش يافتهاند و برخوردهاي سختگيرانه با پوشش جوانان تعديل شده است. او ادامه ميدهد كه: "ما آزاديهاي معمول را در جامعه و دانشگاه براي جوانان تtمين ميكنيم تا آنها بتوانند قدر و قيمت خود را با نحوه لباس پوشيدن و مدل موهايشان و نوع روابطشان ابراز نمايند."
ولي هنوز تفكرات جديد محافظهكاران داراي مخالفاني نيز ميباشد. آنها عناصر مذهبيتر تشكيلات محافظهكاران ميباشند. بهطور مثال آيتالله هاشمي شاهرودي يك هفته پس از برگزاري انتخابات خواستار تشكيل سازمان مبارزه با فساد (سازمان امر به معروف و نهي از منكر) شد.
4ـ محافظهكاران كه پيبردهاند تورم، بيكاري، نرخ بالاي مسكن، دستمزد پايين معلمان و كارگران و فاصله زياد بين افراد ثروتمند و فقير به سرخوردگي عمومي انجاميده است، از لزوم عدالت اجتماعي و مبارزه با فساد سخن ميگويند كه اين نيز هنوز مشكلات خود را دارد. جذب سرمايهگذاري منوط به حذف موسسههاي تجاري ناكارآمد دولتي و همچنين بنيادهاي نيمهدولتي است، و اين بهمعني درگيري با افرادي است كه با روحانيت حاكم ارتباط نزديك دارند.
5ـ ديگر كسي انتظار ندارد فعالان سياسي ناراضي از حاكميت با سركوب شديد روبهرو شوند، گو اينكه در حال حاضر رهبري مذهبي تعدادي از فعالان دموكراسي را روانه زندان كرده است.
منبع: گاردين، 5 آوريل 2004 (17 فروردين 1383)
نويسنده: دن دلوس
رازهاي هستهاي ايران
1ـ ايران بين همكاري كشورهاي غربي و سلاحهاي هستهاي كدام گزينه را انتخاب خواهد كرد؟ اروپاييان بر سر اين مسئله با ايرانيان وارد شرطبندي شدهاند كه همكاري نفع بيشتري براي آنها دارد تا درگيري.
2ـ ايران در اين مدت همكاري خوبي با آژانس انرژي اتمي نداشته (كه اين باعث ميشود نابهنگامي بازديدها دچار خدشه شود) و يا به بازرسان اجازه استفاده از دوربينها و دستگاههاي الكتريكي اندازهگيري در كارگاههاي نظامي كه دستگاه سانتروفژ وجود دارد را نميدهد.
3ـ افكارعمومي جهان بهخصوص آژانس انرژي اتمي هنوز منتظر پاسخ تهران پيرامون كشف اورانيوم بسيار غنيشده 36درصد كه درصد خاص رآكتورهاي روسيه است و همچنين به ميزان 80درصد كه بسيار نزديك به كيفيت نظامي است، ميباشد.
4ـ تندروهاي حاكم در كاخ سفيد معروف به عقابهاي دولت بوش توصيه ميكنند كه آژانس بهتر است براي حفظ اعتبار خود، پرونده ايران را به شوراي امنيت سازمان ملل ارسال نمايد.
5ـ اروپاييان برخلاف امريكاييها معتقد به ادامه گفتوگو با تهران هستند تا قطع آن. آنها يكبار اين اشتباه را در مورد كرهشمالي كردند و ديدند كه پس از ارسال پرونده كره به شوراي امنيت نهتنها وضع بهتر نشد بلكه پس از آن دست به شانتاژ هستهاي زد تا بتواند از جوامع بينالمللي امتياز كسب كند.
6ـ سياستمداران بسياري كه درگير انتقال قدرت در عراق هستند، برخلاف تندروهاي كاخ سفيد كه اعتقاد به راهبرد تهاجمي با هدف براندازي حكومت تهران دارند متوجه نقش بسيار روشن ايران در نفوذشان در ميان شيعيان عراق هستند كه در ادامه روند قدرت ميتواند آنها را ياري رساند.
منبع: لوموند، 8 آوريل 2004 (20 فروردين 1383)
نويسنده: ژوئل استولتز
نظرتان درباره ايران چيست؟
1ـ هيچكس تاكنون سياست قطعي براي مقابله با كشور دينياي كه بر ويرانههاي امپراتوري پارس بنا نهاده شده، در دست ندارد. آلمان، فرانسه و بريتانيا نيز پس از مذاكره پيرامون توليد سلاحهاي هستهاي ايران به همين نتيجه رسيدهاند. آنها ميگويند با وجود موضع صريح تهران، باز هم آنها (ايرانيان) دروغ ميگويند.
2ـ ديپلماسي قهقرايي درقبال تهران از آنجا ناشي ميشود كه امريكا نتوانسته سياستي پايدار درقبال تهران اتخاذ نمايد تا از اين طريق مانع از انجام بدترين اقدامات تهران و يا تشويقكننده انجام بهترين اقداماتشان باشد.
منبع: واشنگتن پست، 12 آوريل 2004 (24 فروردين 1383)
نويسنده: جيم هوگلند
بحران هويت
ـ حسين شريعتمداري ـ نماينده رهبر انقلاب و رئيس گروه نشريات كيهان ـ ميگويد: مtموريت وي و همفكرانش در ايران "بنيادگرايي" است. او ميگويد: "متtسفانه واژه بنيادگرايي توسط بنلادن بدنام شده است. بنيادگرايي درواقع فقط بهمعناي يك زندگي ساده براساس اصول اسلام و تقسيم عادلانه منابع و ذخاير است."
يك كتابفروش در شيراز در برخورد با نويسنده با حالتي غمزده ميگويد: "ما دچار بحران هويت شدهايم. ما مسلمانيم، اما عرب نيستيم، آسيايي هستيم، اما نگاهمان متوجه اروپاست."
منبع: نوي سورشر سايتونگ، 18 آوريل 2004 (30 فروردين 1383)
نويسنده: كريستف پلاته
نگاهي ابزاري به مجاهدين خلق
ـ سازمان مجاهدين خلق با آنكه موضع خود را دموكراتيزهكردن ايران عنوان نمودهاند، اما عملكرد و سابقه 29 ساله آنها، توانمندي يا قصد دموكراتيكبودن آنها را به اثبات نميرساند.
ـ تحليلگران در واشنگتن معتقدند، بايد از سازمان مجاهدين خلق همانند نيروهاي متحد شمال كه براي سرنگوني طالبان مورد بهرهبرداري قرار گرفتند، براي تضعيف جمهوري اسلامي مورد استفاده قرار گيرند.
منبع: نشنال پست، 17 آوريل 2004 (29 فروردين 1383)
نويسنده: استوارت بل
آيا اين معامله عملي ميشود؟
ايران از طريق سفير سوئيس (حافظ منافع امريكا در تهران) سه پيششرط براي حل اختلافات دو كشور (ايران و امريكا) پيشنهاد نموده است. اين شرطها عبارتند از: 1ـ رفع نگراني امريكا در مورد سلاحهاي هستهاي، شيميايي و ميكروبي توسط تهران 2ـ هماهنگكردن سياست ايران با امريكا در عراق 3ـ پذيرش دو كشور اسراييل و فلسطين و دستيابي به راهحلي براي رفع مناقشات اين دو. در برابر اين سه پيششرطِ انعطافيافته، امريكا بايستي تعهدات زير را بپذيرد: 1ـ رفع تحريمها عليه ايران 2ـ شناسايي مصالح امنيت ايران از طرف امريكا 3ـ كنارگذاشتن تهديد محور شرارت داير بر تغيير رژيم ايران.
اين معامله ازجانب محافظهكاران جديد يعني حاكميت امريكا پذيرفته نشد و به "تيم گلدي من" سفير سوئيس هشدار دادند كه پا را از حد خود فراتر نگذارد. اين نئوكانهاي ناراضي عبارتند از: كالين پاول، ريچارد آرميتاژ، كونداليزارايس، رابرت بلك ويل طراح استراتژي براي خاورميانه زير نظر رايس، توماس پيكلرينگ سفير سابق امريكا در سازمان ملل، برنت اسكروكرافت مشاور امنيت ملي زير نظر جورج بوش، دونالد رامسفلد و بالاخره روئل گرنت كارشناس امور ايران در موسسه امريكن اينترپرايز.
گفتني است كه اولاً تحريمهاي امريكا در مورد ايران مقولهاي است شكستخورده، ثانياً حمله نظامي امريكا عليه ايران متصور نيست، چرا كه امريكا افراد نظامي واجد شرايط به اندازه كافي براي حمله به ايران ندارد و تعداد نظاميان آن كشور در عراق هم از 130 هزار نفر تجاوز نميكند. ثالثاً ايران بازرسي سرزده بازرسان آژانس بينالمللي را در هر زمان و مكان پذيرفته است. بنابراين امريكا انگيزهاي براي اقدام نداشته و راهي جز صبركردن ندارد.
منبع: واشنگتن ريپورت آن ميدل ايست افرز، مي 2004 (ارديبهشت 1383)
نويسنده: آندرو كيل گور
ايران و امريكا، اتحاد در عمل
گرچه صدور انقلاب ايران بهدليل شيعهگرايي آن شكست خورده، ولي صدور انقلابي جديد مركب از سنيگرايي راديكال و مليگرايي عرب رو به رشد است. ايران هم با حمايت از حماس و جهاد اسلامي فلسطين شكست خود را جبران نموده است.
سياست جديد ايران براي پاياندادن به انزواي خود به شرح زير ميباشد:
1ـ تبديل شدن به بزرگترين قدرت منطقه 2ـ كاهش دادن حضور امريكا در منطقه، البته با متقاعدكردن كشورهاي عرب 3 - راهبرد عدم درگيري همه جانبه، با مديريت مصلحت جويانه تنشها 4 - تبدیل شدن به بازيگر غيرقابل دورزدن در منطقه.
امريكا بهجاي محدودكردن جاهطلبيهاي ايران، به جنگ با دشمنان ايران پرداخت؛ مثل جنگ و درگيري با بنلادن و طالبان، صدامحسين و مليگرايي عرب. در اين راستا بود كه امريكا در عمل با ايران متحد شد. منافع ايران در عراق برقراري دموكراسي از طريق نقش عمده شيعيان، بدون كردستان مستقل و بدون تهديد جدي نظامي از جانب عراق است.
منبع: فيگارو، 30 آوريل 2004 (11 ارديبهشت 1383)
نويسنده: اوليويه روا