براندازي دموكراسي در ايران (تلخيص)

نويسنده: نيكي ر.كدي Nikki R.Keddi (

  نقد كتاب "همة مردان شاه: يك كودتاي امريكايي و ريشه‌هاي ارعاب و  وحشت در خاورميانه" نوشتة استيفن كينزر

 

   سرنگو‌ن‌شدن مصدق در سال 1953, پيشرفت ايران در قبال دموكراسي و استقلال را تضعيف كرد, موجب تقويت يك نظام‌ سلطنتي استبدادي تحت حمايت ايالات‌متحده شد و درنهايت يگانه اپوزيسيوني را كه شاه نمي‌توانست از عهده سركوب آن برآيد تقويت كرد و آن اپوزيسيون اسلامي بود. دولت مصدق با وجود آن‌كه محبوب‌تر از رژيم كنوني ايران بود, اما در رسانه‌هاي امريكا به منزلة حكومتي منفور توصيف مي‌شد و كودتا عليه آن به منزلة پيروزي عموم مردم ايران تصوير گرديد.

  آن كودتا يك نظام سلطنتي استوار بر قانون‌اساسي را همراه با احزاب سياسي واقعي‌اش به يك نظام سلطنتي مطلقه مبدل ساخت كه در آن انتخابات و پارلمان از آن به بعد به كل تابع ارادة شاه بود.

  سازمان اطلاعاتي ـ امنيتي سرّي بريتانيا نقشة براندازي مصدق را طرح‌ريزي كرد, ليكن با توجه به اين‌كه هري ترومن, رئيس‌جمهور امريكا بود, ايالات متحده از پيوستن به بريتانيايي‌ها ]در زمينة سرنگون‌سازي مصدق[ امتناع كرد.

  كينزر اين امتناع واشنگتن را ناشي از نظرات ترومن و دين آچسون, وزيرامورخارجه امريكا قلمداد مي‌كند. اما برخي از پژوهشگران بر اين اعتقادند كه دولت امريكا و شركت‌هاي نفت آن كشور نمي‌خواستند شركت نفت ايران و انگليس, انحصارگري خود را در ايران ادامه دهد, آن هم با توجه به اين‌ نكته كه شروط ايران براي تشكيل آن شركت سهامي دوجانبه به نحو منحصر به فردي مساعد بود.

  دوايت آيزنهاور, در سال 1953, هنگامي‌كه به رياست جمهوري امريكا رسيد, برادران دالس را نيز همراه با خود به صحنه آورد و مناصبي را در دولت به آنان سپرد. جان فاستر دالس, وزيرامورخارجه شد و آلن دالس رياست سازمان سيا را به عهده گرفت.

  هر دوي آنان داراي تجارب و سوابقي در امور تجاري عمده بودند و مي‌پنداشتند كه ملي‌شدن شركت نفت ايران و انگليس توسط ايران امتيازات نفتي را در همه‌جاي دنيا به مخاطره خواهد افكند.

  وضعيت هشدارآميزي براي عموم مردم امريكا و بريتانيا پديد آمده بود و آن اين بود كه حزب كمونيست ايران موسوم به حزب‌توده در شرف تسلط‌يافتن بر يك كشور استراتژيك بود كه با دشمن امريكا در جنگ سرد ـ يعني اتحاد شوروي ـ مرز مشترك داشت و اقدامات مصدق, دسترسي غرب به نفت را در معرض مخاطره قرار داده بود. درواقع همة كشورهاي صادر‌كنندة نفت, حتي كشورهاي كمونيست, اشتياق فراوان داشتند كه نفت خود را به غرب بفروشند, زيرا غرب مهم‌ترين بازار آنان محسوب مي‌شد. كينزر نشان مي‌دهد كه آنچه در معرض مخاطره قرار گرفته بود, دسترسي به نفت ايران نبود, بلكه سودهاي كلان شركت‌هاي نفت بود. استدلال برپاية خطري كه از جانب كشورهاي كمونيستي غرب را تهديد مي‌كند, استدلال ضعيفي بود, چرا كه ناسيوناليست‌ها به مراتب نيرومندتر از كمونيست‌ها بودند و به رسميت شناخته‌شدن ملي‌شدن نفت در سطح بين‌المللي آنان را بيش از پيش تقويت مي‌كرد.

  برادران دالس حتي قبل از آن‌كه عهده‌دار سمت‌هاي خود شوند, در ارتباط با عزل مصدق با بريتانيايي‌ها در تماس و در حال تبادل نظر بودند و ديري نگذشت كه آيزنهاور را كه در بدو امر در مورد سرنگوني او دچار ترديد و دودلي بود, به اين كار متقاعد كردند. وينستون چرچيل و همكاران محافظه‌كارش دولت كارگري را شكست داده و يك رشته عمليات خصمانه و ستيزه‌جويانه را عليه مصدق آغاز كرده بودند, عملياتي كه باعث شد ايران روابط ديپلماتيك خود را با بريتانيا قطع كند و همة اتباع بريتانيايي را از خاك خود اخراج نمايد.

  چند نكتة جالب توجه و چشمگير در مورد توطئة كودتا در روايت كينزر به نحو برجسته‌اي خودنمايي مي‌كند. يكي از اين نكات, شكست طرح اولية كودتا بود, توطئه‌اي كه مصدق پيشاپيش از وجود آن باخبر شد و به‌دنبال آن روزولت به اقداماتي ابتكاري دست زد. يكي از ويژگي‌هاي چشمگير طرح جديد, استفاده از مأموران اغتشاشگر بود كه در ايجاد تحريكات مهارت داشتند.

  فقدان جماعاتي كه از مصدق حمايت كنند, به روزولت امكان داد تا از جماعت مزدور كه قبلاً به آنان پول پرداخت شده بود استفاده كند و رهبري آنها به عهدة اراذل و اوباش و پهلوانان باستاني‌كار  گذاشته شد. عمليات آن روز 19 اوت به انجام رسيد و با حمايت جماعات خودسر و عده‌اي از نظاميان, كودتا به ثمر رسيد.

  قراردادي كه در سال 1954, درخصوص نفت انعقاد يافت, ملي‌شدن صنايع نفت را اسماً به حال خود باقي نهاد, اما قدرت واقعي در دست كنسرسيومي افتاد كه از شركت‌هاي نفتي ايران,‌ انگلستان و امريكا و چند كمپاني بين‌المللي تشكيل شده بود. از سال 1979 به بعد, موفقيت امريكا در سياست خارجي‌اش مشكوك به نظر مي‌رسد. خصومت امريكا با ناسيوناليست‌هايي از قبيل مصدق, سوكارنو در اندونزي و جمال عبدالناصر در مصر, انگيزه‌اي براي ايجاد تحولاتي در حكومت‌هاي گوناگون به‌‌وجود آورد, ليكن نه دولت‌هايي‌كه بعداً‌ در آن كشورها روي كار آمدند و نه جنبش‌هاي اسلام‌گرايانه‌اي كه پس از ناكامي ناسيوناليسم و كمونيسم نيرو گرفتند, نتوانستند سياست‌هايي پديد آورند كه به سود ملت‌هايشان و يا نهايتاً به سود امريكا تمام شود.

  به‌طوري‌كه كتاب كينزر نشان مي‌دهد, اگر كودتاي 1953 به‌وقوع نپيوسته بود, امكان داشت امريكا تاكنون نظام سلطنتي پارلماني خود را گسترش داده و به يك دموكراسي تمام عيار و كارآمد مبدل شده بود, كودتاي مزبور به رهبران امريكا كه مي‌خواستند دولت‌هاي منشأ خطر را سرنگون كنند قوت قلب بخشيد؛ با اين همه, ضربة تلافي‌جويانة امريكاستيزانة نهايي بر ضد اين عمليات در ايران و از نقاط ديگر, هنوز باعث نشده است كه طرح‌ها و نقشه‌هاي آينده جهت تغييردادن ساير دولت‌ها كنار گذاشته شوند.

 

پي‌نوشت:

( ـ استاد ممتاز تاريخ ايران و خاورميانه در دانشگاه اوكلا و نويسندة كتاب "ايران‌نوين: ريشه‌ها و نتايج انقلاب."

 

سوتيترها:

 

 

  فقدان جماعاتي كه از مصدق حمايت كنند, به روزولت امكان داد تا از جماعت مزدور كه قبلاً به آنان پول پرداخت شده بود استفاده كند و رهبري آنها به عهدة اراذل و اوباش و پهلوانان باستاني‌كار قرار گذاشته شد. عمليات آن روز 19 اوت به انجام رسيد و با حمايت جماعات خودسر و عده‌اي از نظاميان, كودتا به ثمر رسيد

 

 

 

به‌طوري‌كه كتاب كينزر نشان مي‌دهد, اگر كودتاي 1953 به‌وقوع نپيوسته بود, امكان داشت امريكا تاكنون نظام سلطنتي پارلماني خود را گسترش داده و به يك دموكراسي تمام عيار و كارآمد مبدل شده بود, كودتاي مزبور به رهبران امريكا كه مي‌خواستند دولت‌هاي منشأ خطر را سرنگون كنند قوت قلب بخشيد؛ با اين همه, ضربة تلافي‌جويانة امريكاستيزانة نهايي بر ضد اين عمليات در ايران و از نقاط ديگر, هنوز باعث نشده است كه طرح‌ها و نقشه‌هاي آينده جهت تغييردادن ساير دولت‌ها كنار گذاشته شوند

 

 

 

 

1