شير بزرگ شرق(
نيلوفر سياوشي
در آستانة پنجاهمين سالگرد كودتاي 28 مرداد 1332 قرار داريم. آنچه ما را بر آن ميدارد تا هرساله به دوران حكومت دكترمحمدمصدق و كودتاي 28 مرداد كه منجر به بركناري مصدق, دستگيري و اعدام بسياري از ايرانيان, فعالان و هواداران دولت وي و نهضتملي ايران و همچنين ظهور مجدد ديكتاتوري در ايران شد نگاهي بيفكنيم, اين موضوع است كه عليرغم گذشت سالها از شكست ظاهري آن, اين جنبش اثرات گستردهاي را در اقتصاد و سياست و تاريخ ايران برجاي گذاشته و پس از گذشت نيمقرن, همچنان درسهايي را به ما ميآموزد. نهضت ملي ايران در ادامة انقلاب مشروطيت گام ديگري در جهت احياي حق حاكميت ملت در تعيين سرنوشت خويشتن و تحديد اختيارات و قدرت حا كمان بود. دكترمصدق در اين راستا توانست پيوندي مجدد ميان دولت و ملت برقرار كند و رابطة مردم و حاكمان را از رابطهاي يكسويه و يكطرفه و از بالا به پايين, به تعاملي دوجانبه و دوطرفه تبديل كرد. مرحوم مهندس بازرگان در اينباره گفته است: "ما مصدق را بهعنوان يگانه رئيس دولتي كه درطول تاريخ ايران, محبوب و منتخب واقعي اكثريت مردم بود و قدم در راه خواستههاي ملت برداشته و توانست پيوند بين دولت و ملت برقرار سازد و مفهوم واقعي دولت را بفهماند و به بزرگترين موفقيت تاريخ اخير ايران يعني شكست استعمار نايل گرديد, تجليل ميكنيم."(1)
دكترمصدق به تمام وجوه و اركان دموكراسي پايبند بود و با اينكه به ناروا ازسوي مطبوعات مخالف آن دوران مورد تهاجم و تهمت قرار ميگرفت, اما هيچگاه روزنامهاي را به جهت توهين به شخص خود مورد تعقيب و توقيف قرار نداد. "مخالفان دكترمصدق به مصدق حمله ميكردند كه چرا جرايد عليه آنها مطلب مينويسد و دكترمصدق جلوگيري نمينمايد. ازجمله "جمال امامي" در جلسة 206 مجلس روز يكشنبه 3 آذرماه 1330 ميگويد: "ما وقتي به اين مجلس ميآييم در زمان حكومت جناب آقاي دكترمصدق پيشواي آزاديخواهان تأمين جاني نداريم... به جهت اينكه راديوي شما علناً به ما فحش ميدهد... و روزنامههايي كه طرفدار شما هستند مينويسند: مهدورالدم هستند..." اما دكترمصدق در همان جلسه مجلس جواب ميدهد كه روزنامههايي نيز هستند كه به دولت حمله ميكنند, فحش ميدهند, بد مينويسند, اما نبايد جلوي آنها گرفته شود. بايد آزاد باشند هرچه ميخواهند بنويسند."(2)
اصل آزادي مطبوعات, همچون اصول ديگر دموكراسي در انديشةمصدق از اصولي بود كه در هيچ شرايطي قابل اغماض و تعطيلبردار نبود. "اين روش برخورد با روزنامههاي مخالف را دكترمصدق تا پايان دورة 28 ماهة زمامداري خود و كودتاي 28 مرداد ادامه داد و هيچ عاملي نتوانست وي را از اين كار منصرف كند و بهقول دكترعلي شريعتي مردي كه هفتادسال براي آزادي ناليده بود, همچنان مدافع آزادي ماند. انواع و اقسام فحشها, اهانتها را به جان خريد ولي مانع آزادي افراد و بستن مطبوعات نشد."(3) مصدق از هيچيك از فشارهايي كه ازسوي مطبوعات مخالف و دشمنان به وي وارد ميشد, هراسي نداشت و خود را براي تمام توطئهچينيها آماده كرده بود. شهيد دكترسيدحسين فاطمي, پس از كودتاي 28 مرداد و قبل از شهادت در بخشي از سخنان خود به آزموده و افسران درحمايت از دكترمصدق چنين ميگويد: "رهبر بزرگ ما هفتادسال سابقة شرافت و تقوا و وطنپرستي و جهاد و مبارزه با قلدران و زورگويان داخلي و خارجي دارد. او در راه نجات ايران از همهچيز صرفنظر كرده و حاضر است تا آخرين قطرة خون خود را براي ايران بدهد."(4)
نهضت ملي ايران و جنبشي كه دكترمصدق درجهت كوتاهنمودن دست استعمار از سرمايهها و منابع ايران ايجاد كرد, الگويي براي جنبشهاي ملي و حركتهاي ضداستعماري در خاورميانه و ساير كشورهاي جهان سوم شد. اصلاحات و اثرات مثبت دولت دكترمصدق, عمري بسيار طولانيتر از دولت 28 ماهة وي داشته است. اثرات مثبت و اصلاحاتي كه علاوه بر اين كه خود وامدار نهضتهاي اصلاحطلبانة پيش از خود (انقلاب مشروطيت) بود, بر بسياري از انقلابها و اصلاحات آزاديخواهانه و استقلالطلبانة پس از خود نيز الهامبخش و تأثيرگذار بوده است. با اين وجود دكترمصدق از مصائب و مشكلاتي كه در اين راه متوجه خود وي, دولت و همكارانش و همچنين مردم و هواداران جنبش ميشد, آگاهي داشت و بهخوبي ميدانست كه دربار و استعمار در برابر اين وقايع و اتفاقات ساكت نخواهند ماند و همواره اذعان ميكرد كه دولت و مردم مبارزة بزرگي را آغاز كردهاند كه بدون تحمّل سختيها قادر نخواهند بود در اين مبارزه به پيروزي برسند: "امروز, مبارزة بزرگي را ملت ما شروع كرده است كه هيچكس از ابهّت آن غافل نيست, البته در اينگونه جنبشهاي اجتماعي بايد درمقابل هرگونه محروميت ايستادگي كرد و در برابر آن آماده بود. هيچ مبارزهاي هرقدر كوچك و ناچيز باشد بهآساني به نتيجه نميرسد. تا رنج نبريم گنج ميسر نميشود. در اين راه نيز سعي ناكرده بهجايي نميتوان رسيد."(5)
آيتالله طالقاني در سخنراني خويش در احمدآباد در اين زمينه گفت: "نام و راه و روش دكترمصدق,
مجموعهاي است از مبارزة بيش از نيمقرن ملت ايران. دكترمصدق در پي نهضتهاي پيش از خود و ادامة نهضتهاي پس از وفاتش حلقهاي و واسطهاي بود براي ادامه نهضت مردم ايران عليه ظلم و استبداد و استعمار و استثمار. اين نام و اين مزار هميشه مورد توجه مردم ايران و دنياي آزاد و آزاديخواه بوده است و خواهد بود."(6)
مصدق در قبول پست نخستوزيري بهدنبال كسب ثروت و قدرت نبود. وي هدفي جز اعتلاي ايران در سطح داخلي و خارجي نداشت: "من مأموريت موكلّين خود را قبول نكردم و به اين مجلس پا نگذاشتم. مگر براي يك مبارزة مقدس و آن براي نيل به يك مقصود عالي است. در سياست داخلي, برقراري اصل مشروطيت و آزادي و در سياست خارجي, تعقيب از سياست موازنة منفي. اين هدف من بوده و هست و خواهد بود و تا بتوانم برا رسيدن به آن مجاهدت خواهم كرد."(7) به همين جهت بسياري از كسانيكه براي كسب قدرت و ثروت با جنبش و نهضتي كه مصدق آغاز كرده بود همراه شده بودند, بعد از ناكامي در رسيدن به اهداف خود با دشمنان داخلي, دربار و استعمارگران خارجي همراه شدند و ناجوانمردانه ضربههايي سخت به نهال نوپاي نهضتملي وارد آوردند, اما مصدق هيچگاه از اين توطئهها, دشمنيها و خيانتها نهراسيد و با پشتوانة مردمي به مسير مورد نظر خويش كه همان رهايي ايران از چنگال استبداد داخلي و استعمار خارجي بود ادامه داد. وي به اين موضوع ايمان داشت كه تا هنگاميكه مردم مايل به حضور وي ميباشند و به راهي كه او در نظر گرفته تمايل و اعتماد دارند, راه و انديشهاش بر پايههاي استواري قرار دارد كه هيچ قدرت استعماري و توطئة خارجي يا داخلي نميتواند به آن گزندي برساند و اين مسئله به نيكي در تاريخ به اثبات رسيد, اگرچه توطئه و دشمنيهاي فراوان توانست مصدق و حكومتش را بركنار كند اما راهي كه مصدق آغاز كرد راهي نبود كه بتوان آن را متوقف كرد و انديشه و تفكر وي انديشهاي بود كه هماره در مصلحان ديگر احياشدني است.
پينوشتها:
( ـ برگرفته از شعر حميد مصدق
1ـ مصدق و حاكميت ملت, محمد بستهنگار, انتشارات قلم, 1381, صص 11ـ10.
2ـ همان, ص 26.
3ـ همان, ص 26.
4ـ همان, ص 105.
5ـ مردي براي تمام تاريخ, عليرضا افشاري, انتشارات مرسا, 1379, ص 52.
6ـ مصدق و حاكميت ملت, پيشين, ص 264.
7ـ مردي براي تمام تاريخ, پيشين, ص 16.
سوتيترها:
نهضت ملي ايران در ادامة انقلاب مشروطيت گام ديگري در جهت احياي حق حاكميت ملت در تعيين سرنوشت خويشتن و تحديد اختيارات و قدرت حا كمان بود
اصل آزادي مطبوعات, همچون اصول ديگر دموكراسي در انديشةمصدق از اصولي بود كه در هيچ شرايطي قابل اغماض و تعطيلبردار نبود. "اين روش برخورد با روزنامههاي مخالف را دكترمصدق تا پايان دورة 28 ماهة زمامداري خود و كودتاي 28 مرداد ادامه داد و هيچ عاملي نتوانست وي را از اين كار منصرف كند و بهقول دكترعلي شريعتي مردي كه هفتادسال براي آزادي ناليده بود, همچنان مدافع آزادي ماند. انواع و اقسام فحشها, اهانتها را به جان خريد ولي مانع آزادي افراد و بستن مطبوعات نشد."
1