توليد نفت خام عراق از سر گرفته مي‌شود

اكنون توليد نفت خام عراق در حد يك جوي باريك است, اما مي‌تواند به فوراني مبدل شود كه جهان را تكان دهد

به قلم: دونالد ال. بارلت (Donald L. Barlet) و جيمز بي. استيل (James B.Steele)

منبع: تايم, چاپ امريكا, 10 مي 2003 (20 ارديبهشت 1382)

ترجمه: منصوره حمّصيان

 

اشاره: همه مي‌دانند كه آقاي ولفوويتز, طراح اصلي و مدافع هميشگي جنگ امريكا عليه عراق مي‌باشد. از آقاي ولفوويتز در مصاحبه‌اي با مجلة آلماني دي وولت در تاريخ پنجم ژوئن 2003 (1382) در كشور مالزي سؤال مي‌شود:

  چرا در مقايسه بين يك كشور اتمي,‌ مانند كرة‌شمالي با عراق كه سلاح كشتارجمعي ندارد, عراق براي جنگ انتخاب شد؟ دليل اين تفاوت در برخورد چيست؟

  ولفوويتز صراحتاً در پاسخ مي‌گويد: "بگذاريد نگاه درستي به آن قضيه بيندازيم؛ مهم‌ترين تفاوت در برخورد بين كرة‌شمالي و عراق اين است كه به لحاظ اقتصادي, درواقع انتخابي جز عراق نداشتيم, زيرا عراق بر روي دريايي از نفت شناور است."

  درحالي‌كه آقاي ولفوويتز چنين توضيحي داده است, ما برآنيم كه ديدگاه‌هاي مختلف را در اين مورد بررسي كنيم. مقالة ترجمه‌شدة زير كه از نظر خوانندگان مي‌گذرد. گامي است درجهت بهترشناختن انگيزه‌هاي گروه "محافظه‌كار جديد" حاكم در امريكا.

 

  با نگاه كردن به وضعيت امروز عراق, هرگز نمي‌توان تشخيص داد كه اين كشور يك غول نفتي است. عراق در حال حاضر كشوري است كه بحران انرژي آن را فلج كرده است. در جاي جاي اين كشور, رانندگان در صف‌هاي طولاني به انتظار دريافت بنزين متوقف مي‌شوند كه گاه براي چندين روز ادامه دارد. برق مي‌آيد و مي‌رود. مردم در خانه‌ها سوخت براي آشپزي ندارند. صنعت نفت عراق كه در دوران اوج خود سه‌ونيم‌ميليون بشكه در روز توليد مي‌كرد, اكنون اندكي بيش از 5 درصد اين مقدار را توليد مي‌كند. پالايشگاه‌ها با كمتر از 30درصد ظرفيت خود به كار مشغول‌اند. اما اين تصوير حقيقت عميق‌تري را در خود نهفته دارد: عراق, بالقوه, مهم‌ترين بازيگر جديد در بازار جهاني نفت است. اگرچه هر روز اخبار تازه‌تري از خرابي ماشين‌آلات استخراج نفت خام از قبيل شكستگي خطوط لوله, دستگاه‌هاي تخريب‌شده توسط افراد غارتگر, تجهيزات زنگ‌زده و كهنه و تكنولوژي دهة 1970كه در قرن 21 از آن استفاده مي‌شود, به‌گوش مي‌رسد, اما عراق تنها كشوري است كه مي‌تواند در مقياس قابل مقايسه با عربستان سعودي, نفت ارزان‌قيمت به بازار جهاني سرازير كند و اين وضعيّت, آزمون تازه‌اي را در برابر واشنگتن قرار داده است.

  دونالد رامسفلد ـ وزيردفاع ـ دربارة اين‌كه جنگ عراق براي چه اهدافي صورت گرفته, مواضع قاطع و سرسختانه‌اي دارد. او مي‌گويد اين جنگ, "كاري با نفت ندارد؛ اصلاً به نفت مربوط نمي‌شود." علت شديد بودن اعتراض وي آن است كه دولت بوش اكنون درمقابل افكارعمومي جهاني بار اثبات اين امر را كه ايالات متحده درصدد استثمار منابع زيرزميني عراق نيست متحمل گرديده است. ساعاتي پس از شروع تهاجم, نيروهاي امريكايي دوپايانة نفتي دريايي را كه مي‌تواند روزانه دوميليون بشكه نفت را به تانكرها منتقل كند, به اشغال خود درآوردند. آنها با چنان سرعتي ميدان نفتي روميله (Rumaila) در جنوب عراق را به تصرّف درآوردند كه نيروهاي عقب‌نشيني كنندة عراقي فقط توانستند 9 حلقه چاه آن را به آتش بكشند, درحالي‌كه در جنگ قبلي خليج‌فارس 650 چاه نفتي كويت توسط نيروهاي عراقي به آتش كشيده شد. نيروهاي هوابرد نيز ميادين نفتي كركوك در شمال را تقريباً دست نخورده تصرف كردند.

  سه هفته بعد, هنگامي‌كه نيروهاي ايالات متحده وارد بخش‌هاي مركزي شهر بغداد شدند, مستقيم به‌طرف ساختمان وزارت نفت رفتند و يك سپر حفاظتي در اطراف آن به‌وجود آوردند؛ درحالي‌كه ديگر ساختمان‌هاي دولتي, از وزارت امورمذهبي گرفته تا موزة ملي اشياي باستاني مورد غارت و چپاول قرار گرفت و بيمارستان‌ها از دارو و تجهيزات پزشكي خالي شد, پرونده‌هاي وزارت نفت عراق صحيح و سالم در جاي خود توسط نظاميان امريكايي محافظت گرديد. ژنرال ريچارد مايرز (Myers), فرماندة نيروهاي مهاجم در اين خصوص چنين توضيح داد: "به نظر من بيش از هرچيز در اينجا مسئلة اولويت‌ها مطرح است." صرف‌نظر از انكار رامسفلد, حقيقت آن است كه نفت ـ "مالكيت" آن, ميزان "توليد" آن و تعيين "قيمت" آن ـ بر هر موضوع مهمي در خاورميانه حكومت مي‌كند و بر نظام‌هاي اقتصادي ديگر نقاط جهان نيز مؤثر است. درحالي‌كه دولت بوش مكرراً اعلام نموده كه نفت عراق متعلق به شهروندان آن كشور است ـ و به قول پرزيدنت بوش, "ما تضمين مي‌كنيم كه منابع طبيعي عراق در جهت منافع صاحبان آن, يعني ملت عراق مورد استفاده قرار بگيرد." ـ آثار موضوع فراتر از خود عراق است. مقدار نفتي كه عراق وارد بازار مي‌كند فقط بر استاندارد زندگي مردم عراق مؤثر نيست, بلكه به بسياري امور ديگر از اقتصاد روسيه گرفته تا بهايي كه مردم امريكا براي بنزين مي‌پردازند و از ثبات عربستان سعودي گرفته تا آيندة ايران تأثيرگذار خواهد بود.

  به‌راستي چرا عراق تا اين اندازه ارزشمند است؟ كشور عراق نه‌تنها از توان بالقوه براي تبديل‌شدن به بزرگ‌ترين توليدكنندة نفت جهان برخوردار است, بلكه هيچ كشور ديگري نمي‌تواند تا اين حد ارزان به چنين هدفي دست يابد. علت اين امر آن است كه عراق بنا به دلايل زمين‌شناختي, از پرنفت‌ترين چاه‌هاي جهان برخوردار است. در سال 1979, يك سال پيش از آن‌كه ميادين نفت عراق در اثر اولين جنگ از سه جنگ آتي آن كشور تخريب گردد, هريك از چاه‌هاي آن كشور به‌طور متوسط 13700 بشكه در روز نفت توليد مي‌كرد. درمقايسه, ميانگين بازدهي چاه‌هاي نفت عربستان سعودي 10200 بشكه در روز بود. چاه‌هاي نفت ايالات متحده كه به‌‌تدريج در حال خشك‌شدن هستند, ميانگين توليد روزانه‌اي برابر 17 بشكه دارند. براي توليدي معادل يك چاه متوسط عراق, 800 چاه نفت امريكا بايد همزمان نفت توليد كنند. درنتيجه, هزينه‌هاي توليد در عراق بسيار پايين‌تر است. هزينة متوسط بيرون كشيدن يك بشكه نفت از دل زمين در ايالات متحده حدود 10 دلار است. در عربستان سعودي اين كار هزينه‌‌اي معادل حدود دوونيم‌دلار در بر دارد. ولي در عراق, هزينة اين كار به گفتة فضيل چلبي مدير اجرايي مركز مطالعات جهاني انرژي(Center for Grabel Energy Studies) در لندن و معاون سابق وزيرنفت عراق, چيزي كمتر از يك دلار است. نكتة ديگر آن‌كه بيشتر ذخاير نفتي شناخته‌شدة عراق هنوز به‌طور كامل توسعه نيافته و آمادة توسعه هستند. به همين دليل‌ است كه همه حريصانه به اين كشور چشم دوخته‌اند و باز به همين علت است كه هر يك از قدرت‌هاي بزرگ جهان و گروه‌هاي مختلف بين‌المللي براي نفت عراق برنامة خاصي دارند. از ميان آنها مي‌توان نمونه‌هاي زير را برشمرد:

ايالات متحده

   براي مدت بيش از نيم‌قرن, سياست خارجي ايالات متحده در رابطه با نفت سرشار از توطئه و فريب بوده كه بارزترين نمونه‌هاي آن عبارتند از ساقط نمودن نخست‌وزير ايران (دكترمحمد مصدق) از قدرت در سال 1953 (1332), مسلح نمودن شورشيان افغان در دهة 1980, حضور نظامي دائمي در خليج‌فارس و حمايت اوليه از صدام‌حسين در عراق. اگر اكنون مسئلة عراق به صورت شفاف حل شود ـ يعني همان‌گونه كه دولت بوش ادعا مي‌كند, جنگ صرفاً براي آزادسازي عراق از شرّ يك ديكتاتور و نجات جهان از يك تهديد امنيتي به راه افتاده باشد و نه آن‌گونه كه جهانيان باور دارند, براي تسلط يافتن به منابع نفتي ـ آنگاه بايد اذعان نمود كه عراق اولين نمونة تاريخي از نوع خود است. معيار مناسب براي سنجش مقاصد ايالات متحده وضعيت ايران در دهة 1950 است. پيش از كودتاي برنامه‌ريزي شده توسط ايالات متحده عليه دولت ايران, شركت‌هاي نفتي امريكايي حضوري در اين كشور نداشتند. پس از كودتا, 5 شركت نفتي ايالات متحده وارد ايران شدند و توليد نفت را براي مدت 25 سال در دست گرفتند. ايالات متحده كه اكنون بيش از هر زمان در گذشته متكي به "واردات نفت" است, درصدد "تنوع" بخشيدن به منابع تأمين نيازهاي خود مي‌باشد.

روسيه

  روس‌ها پيش از تهاجم ايالات متحده به عراق كه ازسوي پرزيدنت ولاديمير پوتين با قاطعيت مورد مخالفت قرار گرفت, قراردادهاي متعددي را براي توسعة ميادين نفتي جديد در عراق و افزايش توليد نفت آن كشور به ميزان 710000 بشكة ديگر در روز منعقد نموده بودند. اين‌كه آيا دولت جديد مورد حمايت ايالات متحده در عراق به اين قراردادها اقدام خواهد كرد, موضوعي است كه بعداً روشن خواهد شد. اما روس‌ها فراتر از دستيابي به ميادين نفتي عراق, ديگر علاقة چنداني به اين موضوع ندارند كه عراق به يك توليدكنندة بزرگ در حد و اندازة عربستان سعودي بدل شود. علت آن است كه روسيه خود يكي از صادركنندگان عمدة نفت به‌شمار مي‌رود و ميلياردها دلار از اين طريق درآمد دارد. اگرچه ممكن است روسيه نهايتاً درِ چاه‌هاي خود را بيش از عربستان سعودي بگشايد و به اين ترتيب تجربة سال 1991 را تكرار كند, اما قادر نخواهد بود به ارزاني عراق نفت‌خام توليد كند.

عربستان سعودي

  تصور بر آن است كه بزرگ‌ترين توليدكنندة نفت جهان صرف‌نظر از هرگونه رقابت, وضعيت مالي مطمئني خواهد داشت. اما اين تصور غلط است. در سال 2000 چاه‌هاي عربستان سعودي مجموعاً توليدي معادل 8/1 ميليون‌بشكه در روز داشت. در همان‌سال, نفت سبك و با كيفيت عربستان سعودي به قيمت 26/81 دلار در هر بشكه به فروش مي‌رفت. اين وضعيت به عربستان امكان پس‌انداز مي‌داد كه البته دستاورد كم‌سابقه‌اي بود. اما طي 16 سال از 17 سال گذشته, دولت سعودي با كسر بودجه روبه‌رو بوده, چرا كه درآمد نفت اين كشور براي تأمين مخارج آن كفاف نمي‌داد. درنتيجه, كشوري كه همگان نام ‌آن را مترادف ثروت مي‌دانند, عميقاً در قرض فرورفته است. ظرف چندسال آينده كه عراق صادرات نفت خود را به‌طور جدّي افزايش مي‌دهد, قيمت نفت پايين‌تر خواهد آمد و عربستان بيش از پيش دچار گرفتاري خواهد شد. براي خاندان پادشاهي سعودي كه بر روي يك طناب باريك ميان فساد داخلي خود و جمعيت در حال انفجار مسلمانان تندرو در حال حركت است, اين يعني دردسر.

چين

  چين, همانند روسيه, قراردادهايي را براي افزايش توليد نفت با دولت صدام منعقد نمود كه در مورد چين, مقدار اين افزايش توليد, 90000 بشكه در روز بود. اما برخلاف روسيه, چين خود به تمام اين نفت و حتي به مقاديري بسيار بيشتر براي رشد اقتصادي خود نيازمند است. سال‌ها تصور مي‌شد كه چين از لحاظ نفتي به خودكفايي دست مي‌يابد. ولي اكنون اين امر محتمل به نظر نمي‌رسد. چين درحال حاضر روزانه دوميليون بشكه نفت در روز وارد مي‌كند و احتمال دارد به‌زودي به دومين واردكنندة نفت پس از ايالات متحده مبدّل شود. چين به ظهور يك توليدكنندة بزرگ جديد نيازمند است.

فرانسه

  فرانسه به‌عنوان سرسخت‌ترين منتقد جنگ, روابط نزديك و پرسابقه‌اي را در زمينه‌هاي تجاري با عراق داشته است. شركت‌هاي نفتي  فرانسوي در 75  سال گذشته, غالباً در آن كشور مشغول فعاليت بوده‌اند. فرانسه و دولت صدام حسين در اوايل دهة 1990 يادداشت تفاهمي را به امضا رساندند كه شركت‌هاي فرانسوي را دعوت به توسعة ميادين نفتي و توليد يك ميليون بشكه نفت در روز مي‌نمود, هرچند عملاً قراردادي در اين راستا منعقد نشد. فرانسه, همانند بيشتر كشورهاي اروپايي, براي تأمين نيازهاي خود به واردات نفت و محصولات نفتي متكي است و ميزان نياز وارداتي آن به دوميليون بشكه در روز بالغ مي‌شود.

سازمان ملل متحد

  دست آخر بايد به يك نهاد ديگر اشاره كنيم كه نسبت به موضوع نفت عراق علاقه‌مند است؛ يعني سازمان ملل متحد. براي آن‌كه عراق بتواند در ازاي دريافت پول نقد, نفت صادر كند, سازمان ملل متحد بايد مجازات‌هاي اقتصادي خود عليه عراق را لغو نمايد. دولت بوش هفته گذشته قطعنامه‌اي را براي لغو مجازات‌ها در شوراي امنيت مطرح نمود كه اختيارات وسيعي را براي كنترل صنعت نفت و دولت عراق تا زمان روي كارآمدن يك حكومت دائمي در اين كشور به ايالات متحده و متحدان آن مي‌دهد. علي‌رغم تمامي اميدواري‌هاي آينده, صنعت نفت عراق, اكنون در وضعي بسيار آشفته قرار دارد و قادر نيست حتي براي تأمين نيازهاي داخلي خود به مقدار كافي نفت خام و فرآورده‌هاي پالايش شده توليد كند, چه رسد به توليد نفت براي صدور به خارج. با تمام‌شدن ذخيرة پمپ‌بنزين‌هاي بغداد, دست‌اندركاران بازار سيا, قيمت بنزين را به آسمان رساندند. به‌دنبال اقدام امريكا براي واردكردن بنزين از كويت در هفتة گذشته, قيمت‌ها رو به كاهش گذاشت.

  پالايشگاه‌ها به زحمت كار مي‌كنند كه علت اصلي آن كمبود نيروي برق است. پالايشگاه بصره كه دومين پالايشگاه بزرگ عراق به‌حساب مي‌آيد, به‌ يك دليل ديگر, اكنون فقط با نصف ظرفيت خود كار مي‌كند و اين دليل عبارت است از فقدان مواد شيميايي لازم براي اضافه‌كردن به بنزين سرب‌دار كه هنوز در اتومبيل‌هاي عراق مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

  علاوه بر مشكلات فني, صنعت نفت به بلية غارت و چپاول گرفتار شده كه هنوز فروننشسته است. گري و‌گلر (Gary Vogler) از مديران اجرايي سابق شركت اكسون / موبيل (Exxon Mobil) كه ازسوي دفتر بازسازي و كمك‌هاي انساني به‌عنوان مشاور ارشد وزارت نفت عراق منسوب گرديده, در مورد غارت يكي از ايستگاه‌هاي فشار در شمال عراق كه منجر به قطع فعاليت آن ايستگاه گرديد با مجلة تايم سخن گفت. "آنها چند موتور را با خود بردند و لطمات شديدي به ايستگاه وارد نمودند. افزايش اين‌گونه حوادث, تأثير زيادي به از سرگيري عمليات بهره‌برداري خواهد داشت." وگلر مي‌گويد وزارت نفت مشغول تهية فهرست نقاطي است كه بايد توسط نيروهاي امريكايي حفاظت شود. "بـه نظـر مي‌رسـد خسـارت ايـن چپـاول‌هـا بيش از زيان‌‌هاي جنگ باشد." به اعتقـاد تـام لاگسـدون (Tom Logsdon)  يكي از مقامات لشكر مهندسي ارتش ايالات متحده, كليد احياي صنعت‌نفت عراق در بازگرداندن اهرم قدرت به اين كشور است. "اگر اين مهم انجام پذيرد, ميزان چپاول كاهش پيدا مي‌كند, كنترل در امور غيرنظامي بيشتر خواهد شد و در بسياري از موارد كار آسان مي‌شود." علي‌رغم تمام اين مشكلات, دولت بوش نسبت به از سرگرفته شدن توليد نفت در عراق خوش‌بين است. معاون رئيس‌جمهور, ديك چني اخيراً گفته, "ما بايد بتوانيم توليد نفت آنها را تا پايان امسال به مرز دوونيم‌ تا سه ميليون بشكه در روز برسانيم." در حال حاضر, تصويري كه سياست‌گذاران ايالات متحده از عراق دارند, يك توليدكنندة شناور است كه مي‌تواند براي تنظيم عرضه و تقاضاي نفت در جهان يا تنظيم قيمت‌ها به اندازة كافي نفت توليد نمايد. (اگر يك بازار آزاد واقعي براي نفت به‌وجود آيد, نفت‌خام به قيمت بشكه‌اي 12 دلار به‌جاي 26 دلار فعلي به فروش خواهد رسيد و قيمت بنزين هم به كمتر از يك دلار در گالن مي‌رسد.) اهميت عراق براي ايفاي اين نقش, دوسال قبل در يك گزارش نه‌چندان معروف بيان شد كه توسط شوراي روابط خارجي و مؤسسة سياست عمومي جيمز بيكر III (James Baker III), وابسته به دانشگاه رايس (Rice) كه نام وزيرامورخارجة بوش پدر را بر خود دارد, منتشر گرديد. گزارش مزبور چنين تصويري از واقعيت را ارائه مي‌كرد: "بازارهاي محدود نفتي, ميزان آسيب‌پذيري ايالات متحده و كل جهان را در برابر مشكلات افزايش مي‌دهد و قدرت سياسي نامطلوبي را براي تأثيرگذاري بر قيمت نفت در اختيار دشمنان قرار مي‌دهد. عراق به يك توليدكنندة شناور كليدي تبديل شده كه دولت ايالات متحده را با وضعيت دشواري روبه‌رو مي‌كند." حال كه جنگ به پايان رسيده و ايالات متحده خاك عراق به اشغال خود درآورده است, نقش عراق به‌عنوان يك توليدكنندة شناور, مشكلات جديدي به همراه خواهد آ‌ورد. اگر عراق توليد خود را به دوونيم تا سه‌ونيم ميليون بشكه در روز محدود كند, قادر نخواهد بود براي بازسازي زيربناي خود درآمد كافي ايجاد نمايد و دست‌كم بخشي از 400ميليارد دلار قرض و غرامت جنگي را كه برعهده دارد بپردازد, ميدان‌هاي موجود نفتي را مدرنيزه كند, ميادين جديد را افتتاح نمايد و استاندار زندگي مردم خود را ارتقا بخشد. درحقيقت, يك گروه مشورتي متشكل از تبعيدي‌هاي عراقي وابسته به وزارت خارجه به اين نتيجه رسيده كه اين كشور نياز دارد ميزان توليد خود را تا پايان دهة جاري دوبرابر نمايد تا "اقتصاد عراق تقويت گردد و ملت عراق در سال‌هاي آينده از فقر نجات پيدا كنند." به اعتقاد تعدادي از كارشناسان, اگر عراق چنين كند, تقاضاي رو به رشد براي نفت در بازار جهاني, توليد اضافة نفت عراق را به محض ورود به بازار مي‌بلعد و به اين ترتيب "قيمت‌ها به ثبات خواهد رسيد." اما در يك سناريوي متفاوت, چنانچه توليد نفت عراق دوبرابر گردد, قيمت نفت مي‌تواند با نزول فاحشي مواجه گردد و در ساير مناطق جهان, خصوصاً عربستان سعودي باعث بي‌ثباتي شود؛ اين وضعيتي است كه شايد ايالات متحده به هر قيمتي از آن جلوگيري كند. اما آيا ايالات متحده عملاً براي حفظ صلح, مانع توليد نفت يك كشور خواهد شد؟ محدوديت توليد در عراق يك ماجراي  قديمي است. اين كشور همواره و از زماني‌كه براي نخستين‌بار در سال 1927 در نزديكي كركوك و با چند مايل فاصله از كورة آدم‌سوزي بخت‌النصر كه در تورات از آن يادشده نفت كشف شد, قرباني محدوديت توليد بوده. شركت نفت عراق كه مالكيت آن مشتركاً از آن غول‌هاي نفتي ايالات متحده, بريتانيا,‌ فرانسه و هلند بود, نخستين چاه نفت آن كشور را حفّاري نمود. ميزان توليد آن 100000 بشكه در روز بود. نفت ارزان‌قيمت در اين حجم زياد, چيزي نبود كه شركت‌هاي نفتي بين‌المللي به‌دنبال آن مي‌گشتند. بنابراين آنها درِ چاه را بستند و در طول دهة 1930 اين ميدان نفتي را تعطيل نمودند, چون در دهة 1930 جهان از نفت اشباع شده بود و قيمت‌ها بسيار نزول كرده بودند. نفت‌خام تگزاس از 1/30دلار در بشكه به پنج سنت كاهش يافت.

  شرايط در دهه‌هاي 1940 و 1950 تا حدودي بهبود يافت اما نه خيلي زياد. وزارت‌خارجه در يادداشت مورخ اكتبر 1964 خود خاطرنشان مي‌ساخت كه شركت نفت عراق از مدت‌ها قبل "ميزان توليد نفت خود را براساس منافع كلي و جهاني شركت‌هاي عضو خود تنظيم نموده و نه صرفاً براساس منافع كشور عراق." بعدها به دليل ناآرامي سياسي داخلي در دهة 1970, جنگ ايران و عراق در دهة 1980 و مجازات‌هاي اقتصادي سازمان ملل متحد از 1990 تاكنون, توليد نفت عراق محدود شد.

  به‌طور خلاصه, عراق هرگز در عمل به توان توليد بالقوة خود دست پيدا نكرده است. توليد اين كشور در سال 1979 به اوج خود يعني سه‌ونيم ميليون بشكه در روز رسيد. ميزان توليد نفت عراق در عمل به متغيرهاي زيادي از قبيل مواردي كه ذكر مي‌شود بستگي دارد: آيا حكومت جديد آن كشور شركت‌هاي نفتي خارجي برخوردار از توان كارشناسي فني و قدرت مالي را تشويق خواهد نمود كه به توسعة ميادين بپردازند؟

  آيا عراق به وضعيت سابق خود به‌عنوان يك عضو وظيفه‌شناس اوپك بازگشت مي‌كند و محدوديت‌هاي توليد وضع‌شده توسط اين گروه را  رعايت مي‌نمايد ـ يا آنها را ناديده مي‌گيرد و هر مقدار كه براي شهروندان عراقي مناسب باشد نفت توليد مي‌كند؟ آيا عراق دست به تشكيل ائتلاف با روسيه, فرانسه و چين براي مديريت توليد خود خواهد زد؟ و آيا شركت‌هاي امريكايي و انگليسي سهمي از اين كار را خواند برد؟

  در سال‌هاي پيش از آغاز جنگ ايالات متحده در قالب برنامة نفت در برابر غذا روزانه حدود 600000 بشكه نفت از عراق خريداري مي‌كرد؛ هرچند كه هيچ شركت نفتي امريكايي در آنجا فعاليت نداشت. رقابت بر سر يك سرمايه‌داري بزرگ و سود سرشار است. قراردادهاي اوليه با  شركت‌هاي امريكايي براي بازگرداندن ميادين نفتي به‌ توليد و بازسازي كشور دليلي است بر اين‌كه ايالات متحده براي واردكردن شركت‌هاي خارجي به بازي چندان عجله‌اي ندارد.

  درحال حاضر قراردادهايي مجموعاً به مبلغ نزديك 800 ميليون دلار به شركت‌هاي هاليبرتون  (Halliburton), هوستون (Houston), بكتل (Bachtel) و شركت‌ مهندسي و ساخت سانفرانسيسكو واگذار شده است. رياست شركت هاليبرتون پيش از پيوستن ديك‌چني به دولت بوش با وي بود, گرچه كاخ سفيد مي‌گويد او هيچ نقشي در انتخاب اين شركت براي عقد قرارداد نداشته است.

  بازگرداندن عراق به سطح توليد پيش از جنگ, ممكن است چندين ميليارددلار هزينه دربرداشته باشد, اما استفادة كامل از ذخاير نفتي آن كشور به سرمايه‌گذاري‌هايي بالغ بر ده‌ها ميليارد دلار نياز دارد. به همين دليل, تبعيدي‌هاي عراق ـ و دولت بوش ـ مايل‌اند صنعت نفت عراق براي جلب سرمايه‌گذاري خارجي, خصوصي گردد كه در ميان كشورهاي شديداً ناسيوناليست توليدكنندة نفت يك ديدگاه افراطي به‌شمار مي‌رود. حسام‌الچلبي, وزيرنفت عراق از  سال  1978 تا 1990 كه از آن زمان به‌عنوان يك مشاور خصوصي امور انرژي در امان, پايتخت اردن, فعاليت مي‌كند به تايم گفت كه براي رسيدن عراق به سطح توليد 6 ميليون بشكه در روز "صحبت از 30 تا 40 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري در مناطق نفتي عراق به ميان خواهد آمد." براي مشخص‌كردن توان بالقوة عراق بايد خاطرنشان كرد تاكنون فقط 17 ميدان از 80 ميدان كشف‌شدة اين كشور توسعه يافته است. يكي ديگر از مقامات سابق نفتي عراق بر اين عقيده است كه آن كشور مي‌تواند توليد خود را به سطح 12 ميليون بشكه در روز برساند و به‌سادگي جايگاه توليدكنندة شمارة يك جهان را به‌دست ‌آورد.

  اگر عراق در اين مسير گام بردارد, آثار سياسي آن گسترده خواهد بود. اجراي اين برنامه يعني پول كمتر براي روس‌ها كه به‌تازگي امور داخلي خود را با اتكا به درآمد صادرات نفت سروسامان دادند. اجراي اين برنامه يعني پول كمتر براي ايران بي‌ثبات كه مشكوك به تلاش براي توليد سلاح‌هاي هسته‌اي است. اجراي اين برنامه يعني پول كمتر براي توليدكنندگان نفت در تگزاس و شركت‌هاي نفتي در همه‌جاي دنيا. اجراي اين برنامه يعني پول كمتر براي ديگر توليدكنندگان نوظهور نفت كه اميدوارند تقاضا براي نفت گران‌قيمت توليدشده توسط آنها زياد باشد و از همه مهم‌تر اين يعني پول كمتر براي عربستان سعودي.

  خاندان پادشاهي سعود قادر به تحمل اين چنين وضعيتي نخواهد بود. نقطه ميانگين محدودة قابل قبول قيمت‌هاي جهاني نفت يعني 25 دلار براي هر بشكه به‌شدت ازسوي عربستان حمايت مي‌شود تا خواسته‌هاي خاندان پادشاهي را كه فساد آن حتي رشك صدام‌حسين را برمي‌انگيزد پوشش دهد. همان‌گونه كه سفير عربستان در ايالات متحده نيز يك‌بار توضيح داده, "اگر از 400 ميليارد درآمد نفتي, 50 ميليارد هم صرف فساد شود اتفاقي نمي‌افتد. به‌هرحال ما اولين كساني نبوده‌ايم كه فساد را اختراع كرده‌ايم."

  كلمة "خاندان" در عبارت "خاندان سلطنتي" درمعناي رايج خود به‌كار نمي‌رود. برآوردهاي غيررسمي, تعداد اعضاي اين خاندان را بين 3000 تا 6000 نفر ذكر مي‌كنند. به همين دليل, تمام پول نفت اين كشور كه اكنون با نرخ سالانة 50 ميليارد دلار به سمت آن سرازير مي‌شود, براي مقاصد فسادجويانة اين خاندان لازم است. چنين درآمد سالانة نفتي مي‌تواند در صورت توزيع عادلانه, براي هر تبعة عربستان سعودي كه به سن كار رسيده 6700 دلار در سال درآمد ايجاد كند.

  اما توزيع درآمد در آن كشور وضع مناسبي ندارد. بخش اعظم ثروت عربستان در خاندان سلطنتي متمركز شده است. تمام پول نفت اين كشور صرف دو هدف مي‌شود. اول, تأمين مخارج ولخرجي‌هاي اعضاي خاندان سلطنتي: آنها در همه جا براي خود قصر ساخته‌اند و در هر مسافرت پادشاهان, گروهي بالغ بر 1000 نفر همراه وي هستند كه بدون احتساب مخارج خريد در سفر, روزانه 4 ميليون دلار هزينه دربردارد. دومين هدف كه البته از اهميت بيشتري برخوردار مي‌باشد, عبارت است از كنترل بنيادگرايان و تندروهاي مسلمان كه جمعيت آنها با سرعت زيادي رو به رشد است. عربستان سعودي يكي از بالاترين نرخ‌هاي رشد جمعيت در جهان را دارد. از سال 1980 تاكنون, جمعيت عربستان بيش از دوبرابر شده و به 17/3 ميليون نفر رسيده است كه تقريباً سه چهارم آن كمتر از سي‌سال دارند. علي‌رغم تمام درآمدهاي ميلياردي حاصل از فروش نفت, ميزان فقر در اين كشور گسترش يافته و ديون آن از كنترل خارج شده است. در حال حاضر, ميزان بدهي عربستان سعودي حدود 170 ميليارد دلار است كه با كل ارزش توليد سالانة كالاها و خدمات در اين كشور برابري مي‌كند.

  توليد ناخالص ملي سرانه از 15/800 دلار, مربوط به سال‌ 1980 به 8200  دلار در سال 2001 سقوط كرد. نرخ بيكاري در حدود 30درصد برآورد مي‌شود. بيشتر جمعيت اين كشور سطح آموزش پاييني دارند. رئيس سابق سيا, جيمز وولسي (James R.woolsey) مي‌گويد: "بيشتر جوانان سعودي پس از فارغ‌التحصيل‌شدن از مدرسه مجهز به تعليمات كافي براي انجام مشاغل لازم جهت يك اقتصاد مدرن نيستند. در عوض, بسياري از آنها به استخدام پليس مذهبي اين كشور درمي‌آيند. خشم جوانان سعودي درنتيجة نداشتن شغل مفيد و تلقين عقايد آنها كاملاً محسوس است."

  در ميان اين جمعيت ناراضي روبه‌رشد عربستان كه مملو از پيروان اسامه بن‌‌لادن است و 15 نفر از 19 هواپيمارباي 11 سپتامبر 2001 از ميان آنها برخاستند, كادري وجود دارد كه مصرّ به برچيدن بساط سلطنت و قطع روابط با ايالات متحده است. اجراي مأموريت اين افراطيون درنتيجة هرگونه كمبود نقدينگي عربستان سعودي آسان‌تر خواهد شد, چون در اين صورت, شرايط اقتصادي براي بروز انقلاب مهيّاتر از گذشته است و چنين بحراني سرنوشت 11درصد عرضة نفت جهان را در هاله‌‌اي از ابهام فروخواهد برد. حال, سؤال اين است كه ايالات‌متحده در اين خصوص چه برنامه‌اي دارد و اين آزموني است براي اهداف امنيتي رقيب, برنامه‌هاي مختلف اقتصادي و حتي براي هريك از انشعاب‌ها و دسته‌هاي داخلي دولت امريكا. وزارت امورخارجة ايالات متحده ترجيح مي‌دهد توليد نفت عراق را تحت كنترل نگاه دارد تا از متحدان خود, به‌ويژه عربستان سعودي و روسيه حمايت نمايد. درمقابل وزارت دفاع مايل است سطح توليد عراق را بالا ببرد تا از يك متحد جديد قدرتمند برخوردار باشد و اتكاي امريكا به نفت عربستان سعودي را كاهش دهد. افزايش توليد نفت عراق, براي مصرف‌كنندگان و براي تنوع‌بخشيدن به منابع تأمين نفت امريكا مطلوب است. ولي برخي كشورها همچون عربستان سعودي را به دوران جديدي از عدم‌اطمينان وارد مي‌نمايد.

گزارشگران: لورا كارماتز(Laura Karmatz) نيويورك

                   تري مك‌‌كارتي(Terry Mc. Carthy) بغداد

                    آدام زاگورين(Adam Zagorin) واشنگتن

پژوهشگر: جون لوينستين (Joan Levinstein)

 

 

 

 

 

سوتيترها:

 

عراق, بالقوه, مهم‌ترين بازيگر جديد در بازار جهاني نفت است

 

  دونالد رامسفلد ـ وزيردفاع ـ دربارة اين‌كه جنگ عراق براي چه اهدافي صورت گرفته, مواضع قاطع و سرسختانه‌اي دارد. او مي‌گويد اين جنگ, "كاري با نفت ندارد؛ اصلاً به نفت مربوط نمي‌شود."

 

مقدار نفتي كه عراق وارد بازار مي‌كند فقط بر استاندارد زندگي مردم عراق مؤثر نيست, بلكه به بسياري امور ديگر از اقتصاد روسيه گرفته تا بهايي كه مردم امريكا براي بنزين مي‌پردازند و از ثبات عربستان سعودي گرفته تا آيندة ايران تأثيرگذار خواهد بود

 

كشور عراق نه‌تنها از توان بالقوه براي تبديل‌شدن به بزرگ‌ترين توليدكنندة نفت جهان برخوردار است

 

براي توليدي معادل يك چاه متوسط عراق, 800 چاه نفت امريكا بايد همزمان نفت توليد كنند

 

هزينة متوسط بيرون كشيدن يك بشكه نفت از دل زمين در ايالات متحده حدود 10 دلار است. در عربستان سعودي اين كار هزينه‌‌اي معادل حدود دوونيم‌دلار در بر دارد. ولي در عراق, هزينة اين كار به گفتة فضيل چلبي مدير اجرايي مركز مطالعات جهاني انرژي(Center for Grabel Energy Studies) در لندن و معاون سابق وزيرنفت عراق, چيزي كمتر از يك دلار است

 

ايالات متحده كه اكنون بيش از هر زمان در گذشته متكي به "واردات نفت" است, درصدد "تنوع" بخشيدن به منابع تأمين نيازهاي خود مي‌باشد

 

روس‌ها فراتر از دستيابي به ميادين نفتي عراق, ديگر علاقة چنداني به اين موضوع ندارند كه عراق به يك توليدكنندة بزرگ در حد و اندازة عربستان سعودي بدل شود. علت آن است كه روسيه خود يكي از صادركنندگان عمدة نفت به‌شمار مي‌رود و ميلياردها دلار از اين طريق درآمد دارد. اگرچه ممكن است روسيه نهايتاً درِ چاه‌هاي خود را بيش از عربستان سعودي بگشايد و به اين ترتيب تجربة سال 1991 را تكرار كند, اما قادر نخواهد بود به ارزاني عراق نفت‌خام توليد كند

 

ظرف چندسال آينده كه عراق صادرات نفت خود را به‌طور جدّي افزايش مي‌دهد, قيمت نفت پايين‌تر خواهد آمد و عربستان بيش از پيش دچار گرفتاري خواهد شد. براي خاندان پادشاهي سعودي كه بر روي يك طناب باريك ميان فساد داخلي خود و جمعيت در حال انفجار مسلمانان تندرو در حال حركت است, اين يعني دردسر

 

چين درحال حاضر روزانه دوميليون بشكه نفت در روز وارد مي‌كند و احتمال دارد به‌زودي به دومين واردكنندة نفت پس از ايالات متحده مبدّل شود. چين به ظهور يك توليدكنندة بزرگ جديد نيازمند است

 

فرانسه, همانند بيشتر كشورهاي اروپايي, براي تأمين نيازهاي خود به واردات نفت و محصولات نفتي متكي است و ميزان نياز وارداتي آن به دوميليون بشكه در روز بالغ مي‌شود

 

دولت بوش هفته گذشته قطعنامه‌اي را براي لغو مجازات‌ها در شوراي امنيت مطرح نمود كه اختيارات وسيعي را براي كنترل صنعت نفت و دولت عراق تا زمان روي كارآمدن يك حكومت دائمي در اين كشور به ايالات متحده و متحدان آن مي‌دهد

 

به اعتقـاد تـام لاگسـدون (Tom Logsdon)  يكي از مقامات لشكر مهندسي ارتش ايالات متحده, كليد احياي صنعت‌نفت عراق در بازگرداندن اهرم قدرت به اين كشور است

 

در حال حاضر, تصويري كه سياست‌گذاران ايالات متحده از عراق دارند, يك توليدكنندة شناور است كه مي‌تواند براي تنظيم عرضه و تقاضاي نفت در جهان يا تنظيم قيمت‌ها به اندازة كافي نفت توليد نمايد

 

درحقيقت, يك گروه مشورتي متشكل از تبعيدي‌هاي عراقي وابسته به وزارت خارجه به اين نتيجه رسيده كه اين كشور نياز دارد ميزان توليد خود را تا پايان دهة جاري دوبرابر نمايد تا "اقتصاد عراق تقويت گردد و ملت عراق در سال‌هاي آينده از فقر نجات پيدا كنند." به اعتقاد تعدادي از كارشناسان, اگر عراق چنين كند, تقاضاي رو به رشد براي نفت در بازار جهاني, توليد اضافة نفت عراق را به محض ورود به بازار مي‌بلعد و به اين ترتيب "قيمت‌ها به ثبات خواهد رسيد." اما در يك سناريوي متفاوت, چنانچه توليد نفت عراق دوبرابر گردد, قيمت نفت مي‌تواند با نزول فاحشي مواجه گردد و در ساير مناطق جهان, خصوصاً عربستان سعودي باعث بي‌ثباتي شود؛ اين وضعيتي است كه شايد ايالات متحده به هر قيمتي از آن جلوگيري كند

 

  در سال‌هاي پيش از آغاز جنگ ايالات متحده در قالب برنامة نفت در برابر غذا روزانه حدود 600000 بشكه نفت از عراق خريداري مي‌كرد؛ هرچند كه هيچ شركت نفتي امريكايي در آنجا فعاليت نداشت

 

  بازگرداندن عراق به سطح توليد پيش از جنگ, ممكن است چندين ميليارددلار هزينه دربرداشته باشد, اما استفادة كامل از ذخاير نفتي آن كشور به سرمايه‌گذاري‌هايي بالغ بر ده‌ها ميليارد دلار نياز دارد. به همين دليل, تبعيدي‌هاي عراق ـ و دولت بوش ـ مايل‌اند صنعت نفت عراق براي جلب سرمايه‌گذاري خارجي, خصوصي گردد كه در ميان كشورهاي شديداً ناسيوناليست توليدكنندة نفت يك ديدگاه افراطي به‌شمار مي‌رود. حسام‌الچلبي, وزيرنفت عراق از  سال  1978 تا 1990 كه از آن زمان به‌عنوان يك مشاور خصوصي امور انرژي در امان, پايتخت اردن, فعاليت مي‌كند به تايم گفت كه براي رسيدن عراق به سطح توليد 6 ميليون بشكه در روز "صحبت از 30 تا 40 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري در مناطق نفتي عراق به ميان خواهد آمد." براي مشخص‌كردن توان بالقوة عراق بايد خاطرنشان كرد تاكنون فقط 17 ميدان از 80 ميدان كشف‌شدة اين كشور توسعه يافته است

 

  در ميان اين جمعيت ناراضي روبه‌رشد عربستان كه مملو از پيروان اسامه بن‌‌لادن است و 15 نفر از 19 هواپيمارباي 11 سپتامبر 2001 از ميان آنها برخاستند, كادري وجود دارد كه مصرّ به برچيدن بساط سلطنت و قطع روابط با ايالات متحده است. اجراي مأموريت اين افراطيون درنتيجة هرگونه كمبود نقدينگي عربستان سعودي آسان‌تر خواهد شد, چون در اين صورت, شرايط اقتصادي براي بروز انقلاب مهيّاتر از گذشته است و چنين بحراني سرنوشت 11درصد عرضة نفت جهان را در هاله‌‌اي از ابهام فروخواهد برد

 

افزايش توليد نفت عراق, براي مصرف‌كنندگان و براي تنوع‌بخشيدن به منابع تأمين نفت امريكا مطلوب است. ولي برخي كشورها همچون عربستان سعودي را به دوران جديدي از عدم‌اطمينان وارد مي‌نمايد

 

 

 

1