تروريسم زيستمحيطي در امريكا
سايت اشپيگل, دوم و شانزدهم سپتامبر 2003
ترجمه: چشمانداز ايران
اشاره: سياستهاي محيطزيستي دولت بوش و حاكميت كنوني امريكا مورد انتقاد شديد حزب رقيب وي و دوستداران محيطزيست واقع شده است. يكي از مقامات ارشد حزب دموكرات اشاره ميكند كه كاخسفيد بخشهايي در گزارش دولتي مربوط به آژانس محيط زيست را در جهت ملايمكردن لحن آن در ارتباط با گرمشدن كرة زمين, حذف كرده است. همچنين الگور نامزد حزب دموكرات امريكا و رقيب سابق جرجدبليو بوش در سخنراني خود در تاريخ 24 آگوست 2003, ضمن اشاره به دعوت ديكچني, معاون رئيسجمهور امريكا, در اوايل سال 2001 از مديران اجرايي شركتهاي نفت و گاز براي شركت در گردهماييهاي مخفي با وي و همكارانش جهت گنجاندن درخواست آنها در فهرست برنامههاي دولت, ميگويد كه آن گروه ميخواست از شر "توافقنامة كيوتو" دربارة گرماي زمين خلاص شود و دولت بلافاصله از آن خارج شد. فهرست اشخاصي كه سياستهاي جديد انرژي و زيستمحيطي ملّت ما را نوشتهاند هنوز مخفي است. الگور اشاره ميكند كه كاخسفيد به كارشناسان دستور داد تا اطلاعات بااهميتي كه از يك گزارش عمومي دربارة خطرات گرمشدن زمين تهيه شده بود خارج كند و بهجاي آن از اطلاعاتي كه مؤسسة نفتي امريكايي (API) پول آن را پرداخت كرده بود استفاده كند.
از اينرو معتقديم كه تروريسم محيطزيست چراغ خطري براي زندگي امريكايي است و اين روندي است اجتنابناپذير چرا كه حاكميت امريكا كه از تركيب كارتلهاي نفتي و تسليحاتي و ارگانهاي جنگطلب ايجاد شده, راهي جز لگدمالكردن محيطزيست ندارد, مگر آنكه چرخشي بنيادين در انديشههاي خود داشته باشد.
اين سياستهاي نادرست سببشده طرفداران محيطزيست كه به روشهاي صلحآميز معتقدند, دست به روشهاي خشونتآميز و نظامي بزنند. اين پارادوكسي است كه برونرفت از آن براي حاكميت محافظهكار جديد بسيار دشوار مينمايد.
سوقدادن به سمت افراطيگري
مجلة نيويورك تايمز براساس گزارش چندين صفحهاي خود, كه بهتازگي انتشار يافته, مدعي است كه سياست دولت بوش, احتمالاً باعث متعصّبترشدن گروه طرفداران محيطزيست (جبهةآزادي زمين (FLF شده است.
تا آنجا كه روشن است, از سال 1996 كه اين جبهه بهعنوان اعتراض به ريشهكني جنگلهاي يك كاميون ادارة جنگلباني امريكا را به آتش كشيد, تا بهحال اين جبهه در دو مرحله به سمت راديكالترشدن حركت كرده است. نخستينبار فعالان اين گروه فقط ارّههاي ماشينهاي چوببري را ويران كرده و يا به كمك گروههاي همسوي خود مانند جبهة حمايت از حيوانات ALF, كه بيشتر در كشورهاي پاسفيك و ايالتمتحده امريكا فعالاند اسبها و سنجابها را آزاد كردند. درسال 1998 براي نخستينبار اين جهبه در ايالتكلورادو در كوههاي راكي (Rocky Mountains)آتشسوزي عمدي بهوجود آوردند. حمله و آتشسوزي به پايگاه اسكي ويل (Vail) را بهعنوان اعتراض به تخريب احتمالي دامنههاي حفاظتشدة كوههاي راكي عنوان نمود و خسارتي معادل حدود 12 ميليوندلار بهبار آوردند. اين خسارت تا مدتها بهعنوان پرهزينهترين عمليات حملة تخريبي طرفداران محيط زيستي(Ecologicaly-minded sabotage) تاريخ امريكا تلقي ميشد. اين نوع حملات در سال 1999 افزايش يافت. فقط چند هفته پس از اعتراضهاي خشونتآميز ضد جهانيشدن در كنفرانس بينالمللي جهانيسازي در شهر سياتل, اين گروه عمليات خود را توسعه داد. از آن زمان نام آنها در رابطه با حملات به اهداف متفاوتي مانند حملاتي به ساحل شرقي گرفته تا غرب مياني و كاليفرنيا برده ميشود. آنها از آن به بعد هدفهاي گوناگوني داشتند كه شامل پروژههاي ساختماني, فروشگاههايSUV و يك مغازه نايك (Nike), لابراتوارهاي بيوتكنولوژي و يكي از ادارههاي حزب جمهوريخواهان شده است.
در سال جاري نام اين گروه در رابطه با دو آتشسوزي در ماه آگوست و سپتامبر و چندين حمله آتشسوزي به پروژههاي ساختماني در ميشيگان, فيلادلفيا و كاليفرنيا برده شده است. هدفهاي ديگر آنها حمله به ادارة نيروي دريايي در آلاباما و يك فروشگاه SUV در پنسيلوانيا بود. آنها ضمن نامهاي مسئوليت عمليات را به عهده گرفته بودند و يادآور شده بودند كه "ما مانند پوماهاي(Puma) باهوش با آمادگي كامل در سايه ايستادهايم, و ميدانيم كه ما هم روزي در همآوايي (هارموني) كامل با زمين زندگي خواهيم كرد."
جبهة آزادي زمين (ALF) عصباني است و ميگويد ما همه را به آتش ميكشيم.
از ماتياز اشترياتس در نيويورك (Matthias Streitz)
جبهة آزادي زمين, كه يك گروه از فعالان خشونتگراي محيط زيست است, اتومبيلهاي صحرايي گرانقيمت امريكايي و بقيه نمادهاي زندگي مصرفي امريكايي را به آتش ميكشد. آنها بهطور بيسابقهاي افراطي شدهاند. آنها به تازگي به پرهزينهترين حملات تخريبي خود در تاريخ اين جبهه دست زدهاند. دشمن جديد امريكا تروريسم محيطزيستي نام دارد.
لوسآنجلس/ سانديگو. حدود ساعت 6 صبح, صداي كوبيدن مشت به در, راهرو را تكان ميدهد. شش مأمور ادارة اف.بي.آي F.B.Iبا اسلحههاي كشيده در دست, پشت در هستند. موقعيكه مايكل Michael C. بيستوششساله در نزديكي شهر سانديگو(San Diego) بعد از كوبيدن شديد, درِ منزل را باز كرد, مأموران حكم بازرسي را به او نشان دادند.
كاترين Kathryn D. بيستوسهساله, كه او هم در همان آپارتمان سكونت دارد, با عصبانيت يادآور ميشود كه: آنها اتاقنشيمن مرا كاملاً بههم ريختند. مأموران بهدنبال علايم جرم احتمالي ميگشتند و يك ويدئو را مصادره و با خود بردند, كه در گردهمايي جديد حاميان مسلحانه حيوانات نشان داده شده بود. در آن فيلم, سخنراني مردي را نشان ميدهد كه بهعنوان نظريهپرداز و سخنگوي جبهةآزادي زمين تلقي شده و كاترين و مايكل از اعضاي آن شمرده ميشوند. در يك پلاكارد Graffiti نوشته شده بود: "من آلودگي هوا را دوست دارم." فعالان محيطزيستي, كه اغلب خود را باعنوان ساده "الفرزها" (Elfers) مينامند, بهتازگي در نزد بسياري از امريكاييها تصوير دشمن جديد را مجسم ميكنند و اف.بي. آي بهطور بيسابقه و همهجانبهاي بهدنبال آنها ميگردد.
جستوجوي گستردة پنجشنبة گذشته هم دومين سري اين نوع عمليات در طول چهارده روز گذشته در سانديگو بود. اين افزايش توجه, علامتي است در پاسخ به دو عمليات آتشسوزي گستردة عمدي در جنوب كاليفرنيا. در اين عمليات, ماه گذشته خسارتي بالاتر از 50 ميليون دلار بهبار آمد.
ماجرا با يك آتشسوزي در شهرك دانشگاه شروع شد. در شب اولِ آگوست آنجا آتش گرفت و در يك مكان ديگر در خارجشهر سانديگو يك پروژة ساختماني در آتش نابود شد. 206 آپارتمان نيمهتمام بهكلي از بين رفته و 400 نفر ساكنان آنجا بهطور موقّت تخليه شدند. در محل عمليات پلاكارد بزرگي نصب شده بود با اين مضمون كه "اگر شما بسازيد, ما آن را به آتش ميكشيم, "الفرزها" (جبهه طرفداران محيطزيست) عصباني هستند."
اين گروه احتمالاً از اينرو خشمگين شده بود كه باز هم قسمتي از طبيعت تپههاي اطراف هفتمين شهر بزرگ امريكا با بتون نابود ميشد.
حمله به نماد ملي متحرك (اتومبيل)
اگرچه حملة دوم خسارت كمتري بهبار آورد, اما اين حملهاي بود به حساسترين نقطه عصبيت برانگيز زندگي مصرفي امريكايي.
در ساعت پنج صبح اواخر آگوست, در پاركينگ نمايندگي شورلت, بيست اتومبيل صحرايي (SUVs)بهخصوص از بزرگترين و گرانترين مدلهاي (H2) آسيب ديدند. مدل (H2) غيرنظامي و از اتومبيلهاي صحرايي است, كه در نزد بسياري از امريكاييها نمادي است از ناسيوناليسم افراطي زندگي امريكايي و همچنين ركورددار بالاترين مصرف بنزين موجود در دنيا نيز هست.
پليس به دو مرد جوان, سفيدپوست, لاغراندام, احتمالاً كمتر از بيستسال, كه بهوسيلة دوربين ويدئويي فيلمبرداري شدهاند, مظنون است. در همان شب در حوالي لوسآنجلس به سه فروشگاه ديگر اتومبيل لوكس مدلهاي فورد, مرسدس بنز و ميتسوبيشي حمله شده است. اگرچه آنجا اتومبيلي آتش نگرفته است, اما در عوض حملهكنندگان با اسپري رنگي شعارهايي نوشته بودند, مانند "امريكاييهاي چاق و تنبل", "قاتلها" و يا "من آلودگي هوا را دوست دارم" و "جبهه آزادي زمين ELF" خسارت آن شب حدود يك ميليون دلار برآورد شد.
در ابتداي سال 2002 پليس فدرال اعلام كرده بود كه خطر اين گروه تروريستي را بايد جدي گرفت. در يك جلسه بررسي كنگره امريكا آقاي جيمز جاربون Jems Jarbone كارشناس FBI در پاسخ كميسيون گفته بود اين جبهه دائماً به سمت آشوب و تخريب عمدي (Vandalism) پيش ميرود. از سال 1966 اين جبهه و گروه همسوي آنها گروه حمايت از حيوانات ALF, 600 عمليات محرمانه انجام دادهاند و 43ميليوندلار خسارت بهبار آوردهاند.
تنها در يك عمليات اين گروه به شهرك دانشگاهي, اين ميزان خسارت هم بيشتر شده است و اين پرهزينهترين خسارت تروريسم محيطزيستي تاريخ امريكاست.
جرمشناسان و سياستمداران بيم آن را دارند كه اين حملات جديد, نه يك عمليات خلافكاري منفرد, بلكه نخستين موج يك توفان سهمگين خشونت سبز باشد.
همكار جيمزجاربون, گاري پرلاشتاين Gary Perelstein, كه اين گروه را از زمان نخستين حملات آنها زير نظر دارد, خطر آنها را گستردهتر ارزيابي ميكند. او تصور ميكند كه عناصر راديكال اين جبهه حتي از حمله به انسانها هم ابايي نداشته باشند. حتي چند ماه پيش آنها در اطلاعيهاي اعلام كردهاند "ما نبايستي ديگر اكراه داشته باشيم كه براي اجراي عدالت, دست به اسلحه ببريم."
مقايسهاي مشابه با نازيها
تا به حال افبياي قادر به نفوذ به داخل آنها نشده است و حتي نتوانسته بيشتر از شش نفر از آشوبگران محيطزيستي را بازداشت نمايد. مأمور افبياي آقاي جيمزجاربون به ساختار غيرسلسله مراتبي (غير هيرارشي) اين شبكه اعتراف دارد. اين گروه خود را جنبشي زيرزميني ميداند, كه از گروههاي مستقلي تشكيل شده است. عضو اين تشكيلات اينگونه تعريف ميكند, كه خود يك سلول جديد تشكيل داده و خسارتهاي مالي بر آنهايي وارد نمايد كه از راه تخريب محيطزيست جيبهاي خود را پر ميكنند. نتيجه اينكه: فعالان ايالت اوريگان (Origan) بهطورطبيعي هيچگونه ارتباطي با همتايان خود در كاليفرنيا (California) ندارند. جبهةآزادي زمين مانند يك افعي بيسر است.
جبهةآزادي زمين چهرههاي مشهوري نداشته و يا ديگر ندارد. چهارسال تمام آقاي كِرِيِك روزه برآه Rosebraugh Caig يك مرد ميانقامت بيستسالة آتشين با كلّة تراشيده است كه در دانشگاه ورمونت كارشناسي ارشد خود را دربارة مقاومتهاي خشونتآميز كسب كرد, بهعنوان سخنگوي اين گروه فعاليت ميكرد. يكي از موضعگيريهاي او اين بود كه: "اگر ما آشوبگريم, پس آنهايي هم كه اتاقهاي گاز را در آشويتز (Auschwitz)و بوخن والد (Buchenwald)(1) تخريب كردند, آشوبگر بودند."
انقلاب اجتماعي (Social Revolution) در امريكا
آقاي روزهبرآه هميشه ادعا ميكرد كه او ارتباط مستقيمي با اعضاي جبهةآزادي زمين ندارد و از پيش, از حملات آنها هيچ گونه اطلاعي بهدست نميآورد, بلكه او از طريق بيانيههاي ناشناس از آن مطلع شده و آن را اعلام ميكند. افبياي هرگز نميخواست اين ادعاي او را بپذيرد. در ابتداي سال 2000 محل كار و خانة او كاملاً بازرسي شد و در سال 2002 او را بهمنظور بازجويي, بهاجبار به كنگره بردند. در حال حاضر اين فرد بهشدّت ضدسرمايهداري, گروه جديدي بهنام آريسا Arissa را رهبري ميكند. آنها ديگر به پاكسازي محيطزيست قناعت نميكنند, آنها خواهان يك انقلاب سياسي و اجتماعي هستند.
شعار آنها اين است: "از تمام امكاناتي كه مورد نياز است استفاده كن."
آنها هنوز هم يك سايت در اينترنت دارند كه در اين اواخر در كانادا بهنام يكي از طرفداران مسلحانة حمايت از حيوانات, كه در آن ديار بهمدت يكسال در زندان بهسر برده بود, به ثبت رسيده است. يك رابط مطبوعاتي بعد از هر حملهاي بيانيه و توضيحات آنها را بهوسيلة پست الكترونيكي و كاملاً ناشناس صادر ميكرد. ارتباط از طرف سايت اشپيگل ابتدا بدون پاسخ ماند. بهوسيلة امكانياب رايانه اين سايت روي دادهها و روشهايي براي ساخت بمب آتشزا و فتيلههاي زماني و همچنين آموزشهايي دربارة اينكه "اگر پليس زنگ در را بهصدا درآورد, چه بايد كرد؟" راهنماييهايي ميكند.
بچهننهها و تروريسم محيط زيست
پس از هر هجوم به خرچنگها (اتومبيلهاي لوكس و پرمصرف صحرايي) مدتي طول ميكشد تا احساسات عمومي فروكش كند؛ حتي اگر فعالان جبهه براي مدتها و ماهها در مخفيگاهها فروبروند. همهجا مخالفت و عصبانيت تشديد ميشود. دوستداران اين اتومبيلهاي صحرايي صدها مايل براي شركت در يك تجمع اعتراضآميز رانندگي ميكنند. بعضي از اتحاديههاي اين اشخاص (دوستداران اين نوع اتومبيلها) 100000 دلار مژدگاني براي كمك به تحقيقات مسئولان براي بازداشت مجرمان تعيين ميكنند. بعضي اعضاي كنگره مانند اسكاتمك اينيسScott Mclnnis خواهان تصويب قوانين سختتري ميشوند. راش ليمباه Rush Limbaugh مجري برنامة شوي راديويي بهشدت ضد بچهننههاي نازنازي, اين ديوانههاي محيطزيستي تحريكاتي ميكند و سيرا كلوبSierra Club از اينكه اين طرفداران صلحدوست محيطزيستي مورد اتهام نابهجا قرار گيرند, احساس وحشت ميكند.
اين مقدار ناراحتي و عصبانيت, مبارزات انتخاباتي كاليفرنيا را هم تحتتأثير قرار ميدهد, تا احتمال عدم انتخاب مجدد فرماندار ايالت فقط ششهفته باقي است. يكي از نامزدهاي بااقبال اين انتخابات خانم آريانا هوفينگتون Arianna Huffingston است كه بهتازگي با مشكلاتي روبهرو شده است. اين خانمِ سرمقالهنويس توانست با آگهيهاي تلويزيوني, بهشدّت ولي به سبكي محافظهكارانه, با مخالفت با اين نوع اتومبيلهاي پرمصرف, خود را در رأس اين حركت قرار دهد. اما اكنون او با اتهاماتي روبهرو شده است مبني بر اينكه او زمينة حملات آتشسوزيها را فراهم كرده است. يكي از نامزدهاي فرمانداري كاليفرنيا كه تا بهحال در رابطه با تروريسم محيطزيستي سكوت كرده است, آرنولد شوارتزنگر Arnold Schwarzenegger ميباشد. شايد او مايل به از دستدادن اتومبيل پرمصرف خود نيست. او يك اتومبيل H2 دارد.
پينوشت:
1ـ Auschwitz و Buchenwald اردوگاههاي مرگ نازيهاي آلماني بودند كه ضمن ظلم فراوان و سلب آزاديهاي فردي و اجتماعي به اقوام اشغالشده و آلمانيهاي مخالف, بنا به گزارشهايي در حد چندين ميليون انسان را بنابر تفكرات مطلقگرايانة نژادي خود در اين اردوگاه و مشابه آن سر به نيست كردند.
سوتيترها:
دشمن جديد امريكا تروريسم محيطزيستي نام دارد
آقاي جيمز جاربون Jems Jarbone كارشناس FBI در پاسخ كميسيون گفته بود اين جبهه دائماً به سمت آشوب و تخريب عمدي (Vandalism) پيش ميرود
جرمشناسان و سياستمداران بيم آن را دارند كه اين حملات جديد, نه يك عمليات خلافكاري منفرد, بلكه نخستين موج يك توفان سهمگين خشونت سبز باشد
همكار جيمزجاربون, گاري پرلاشتاين Gary Perelstein, كه اين گروه را از زمان نخستين حملات آنها زير نظر دارد, خطر آنها را گستردهتر ارزيابي ميكند. او تصور ميكند كه عناصر راديكال اين جبهه حتي از حمله به انسانها هم ابايي نداشته باشند. حتي چند ماه پيش آنها در اطلاعيهاي اعلام كردهاند "ما نبايستي ديگر اكراه داشته باشيم كه براي اجراي عدالت, دست به اسلحه ببريم"
1
21/7/82 ـ نمونه چهارم