سخني از مهندس عزت الله سحابي

 

به نام آنكه جان را فكرت آموخت

 

خاطره نويسي و نقش آن در تكوين تاريخ ملي

 

تاريخ و تاريخ نگاري، در حيات ملي مردمان وكشورها،جايگاهي عمده و  اساسي  دارد و نقشي بنيادي را در تكوين وجدان ملي هر ملت واجداست  و وجدان يا شعور ملي،يگانه عامل پيوندو وحدت گروه هاو اقوام و قشرهاي گوناگون اجتماعي ما مي باشد.زيرا كه تاريخ ملتهااگر دقيق و فراگير تدوين شود،در واقع به منزله سياهه اعمال يا كارنامه عملكرد يك ملت در طول قرون،بل هزازه ها از عمر آن ملت مي باشد.بدين سياق،هر قدر،اين تاريخ ملي ،دقيق و نكته سنج و عبرت آموزتر باشدوجدان ملي آيندگان نيز ازآگاهي،هوشياري و بيداري بالاتري برخوردار خواهدبود.

دركشور ما،تاريخ نگارري سابقه اي چندان درخشان نداردو به دليل ماهيت استبدادي و بك قطبي قدرت سياسي،تاريخ پادشاهان و كشورگشايان و فرماندهان نام آور،اختصاص يافته و كمتر از احوال و افكارو اخلاق ورفتار اجتماعي مردمان كشور سخن رفته است و اگر در برخي تذكره ها اثري از اين گونه دقايق يافت مي شود،كه چنين هست،در پرده انواع احتياط و اجمال و پرهيز از درگير شده در خشم مقامات سياسي و قدرت مداران بيان شده است.

به گفته مرحوم دكتر طه حسين در كتاب «وعده راست»،در صدر اسلام،تاريخ نويسي دچار تحولي شدواز انحصار سرگذشت شاهان

و فاتحان به درآمدو ذكر احوال و پويشها و روابط و رفتارهاي افرادو گروههاو نخبگان ومردمي را نيز شامل گرديد.ولي به رغم اين شمول و فراگيري ،تاريخ نگاري پس از اسلام،چندان از تحليل و انتقادجريان هاي تاريخي ،برخوردار نبود،لذا،استخراج موارد،نكات و اصولي چندبه عنوان چكيده تجربي يا درس عبرت تاريخي از آن جريان ها صورت نگرفت .اگر دوره به دوره ،در تاريخ نگاري ما به اين گونه جمع بندي ها و تدوين اصولي و درس ها ي تجربي مي پرداختند، تجارب تاريخي ما ملت ،نيز به تدريج بر هم انباشته مي شدو درس ها ي تجربي مي پرداختند،تجارب تاريخي ما ملت،نيزبه تدريج بر هم انباشته مي شدو مي توانست به صورت يك دارايي معنوي و سر چشمه فياض و سرمايه اي سودآور براي ملت ماو همه امت اسلامي درآيد.

در قرون اخير،دركشورهاي پيشرفته در فن تاريخ و تاريخ نويسي تحولاتي صورت گرفته است.ملت هاي راقي و پيشرو ،همان طوركه از

رهگذرانباشت سرمايه مادي و اقتصادي به توسعه و رشد اقتصادي-اجتماعي فراواني دست يافته اند،ازمجراي انباشت تجارب تاريخي خودنيز بهره بسياربراي تحول و اصلاح دررفتاراجتماعي و روابط متقابل برده و مستمراً اوضاع اداري،سياسي و اجتماعي        خودرابهبودوتكامل مي بخشندولي دركشورهاي اسلامي به ويژه قرآن،توصيه هاي مؤكدي  به درس گيري وعبرت آموزي ازتجارب تاريخي خودوديگران وجوددارد.

از حدوديكصدسال قبل كه تاريخ نگاري هاي اجتماعي-اقتصادي وفرهنگي جامعه و نيازبه انعكاس وجوه حماسي وافتخارآميز جهت تكوين وتحكيم يك نوع وجدان وحميت ملي،دوره هاي اسلامي راميان بر كرده  به ماقبل از اسلام وعهدباستان رومي آوردتامگرنمونه هاي حماسي  رااز آن دوران ها استخراج و در تقويت وجدان ودلبستگي هاي ملي از آن بهره ببرندولي به دليل آن دوران ها استخراج و در تقويت وجدان ودلبستگي هاي ملي ازآن بهره ببرندولي به دليل آن كه اين گونه ارجاعات به عهدباستان وما قبل اسلام ازجانب حاكميت عصرو دستگاه سلطتنتي خيلي تبليغ مي شد،اهتمام هاي تاريخ نويسي چندان مؤثرنيفتادوحتي تحت الشعاع گرايشات اجتماعي-سياسي منبعث از واقعيات روزو ملموس جامعه قرارگرفت.ولي به هر حال برخوردتحليلي-انتقادي درتاريخ نگاري مسبلزم مراجعه به نقاط قوت و تيز نقاط ضعف و حتي ننگين و همه وجوه و آثار دتار اجتماعي مردم درگذشته تاريخي است و نه فقط مواردافتخاروحماسه آميز.اگرتاريخ فقط به دكر نقاط قوت و افتخارانگيز گذشته تاريخي  يك ملت محدود شود اولاًبه شرط اعتماد مردم به تاريخ نگاري(برخلاف دوره پهلوي)نوعي حميت و تعصب كوردرمردم ايجادميكندو ثانياًموجب هيچ ترقي و پيشرفتي نمي شود.

بدين ترتيب قضيه تاريخ و تاريخ نگاري در كشور ما،مي بايست دير يازود تحولي بيابد تااكنون كه حركتي ملي براي جبران كاستي هاي پس از انقلاب آغاز شده است،تأثيري عميق تر،پرحاصل تر،كارآمدتروبسياركم هزينه تر ببخشد.به نظرمي رسدكه چنين جنبشي در تاريخ و تاريخ نگاري،درميان مردمان و فرهيختگان كشورما،به ويژه پيرامون تاريخ معاصرو  يكصدساله اخير طالب بسيارداشته ومورداستقبال قرارخواهدگرفت.

درهمين دوره كوتاه دودهه آثارو علائمي از اينكه برخوردتحليلي-انتقادي باتاريخ معاصردرميان صاحب نظران جامعه ،روي به تكوين وتوسعه گذارده،مشهوداست.يكي ازعلائم آن رواج خاطره نويسي ياخاطره نگاري از سوي مردمان و رجال سياسي است كه به نحوي شايان مورداقبال جامعه هم قرارگرفته است.بايدگفت كه خاطره نويسي،خودجزئي يا يكي ازاجزاءمتشكله يك تاريخ ملي مي باشدو ازمراحل مقدمابي لازم آن به شمارمي رود.اگر خاطره نويسي ازخودمحوري وخودستايي هاي شخصي نويسندگان خالي شودو خاطرات رانه براي تبليغ خودبلكه جهت كسب تجربه اي تحليلي انتقادي،ازجريانات اجتماعي-سياسي بنگارند،به نظراين راقم اجزاءوعناصريك تاريخ مدون عمومي تحليلي-انتقادي فراهم وازآن رهگذرامكان دستيابي به «انباشت تجربه هاي ملي»وجودخواهديافت.

 

××× ×××

 

مجموعه عناصرحاضريكي از آن موارد است كه درعين ذكرخاطرات شخصي،نظربه تحليل و نقدجريان هاي جزئي درون گروهي يك سازمان سياسي-اجتماعي داشته است(سازمان مجاهدين خلق اوليه)كه طي يك دهه (44تا54)نقشي بس پيشتاز و مشكل گشاودرخشنده درمقطع تاريخي مزبور بازي كرد.مُصَنَّف اين خاطرات آقاي مهندس لطف الله ميثمي است.ايشان به لحاظ شخصيت وسوابق فردي،بي نياز ازهر گونه معرفي هستندودرذهن ودل بسياري ازوطن دوستان و انقلابيان ومبارزان جايگاهي ازجمنددارد،اما از منطرشيوه تدوين اين خاطرات و محتواي تاريخي آن ،درنهايت بي طرفي،بي غرضي،پرهيز از خودستايي و خودمحوري به نقل ونقدو تحليل حوادثي كه خودحاضرو شاهدآن هابوده پرداخته است ودراين مسيرباكمال دقت و امانت و نظم مسائل رابيان كرده،و از همين دقت هاست كه مي توان به بسياري ازريزه كاري هاي رفتاري و بينشي جوانان پرشور و ايمان آن زمان آشناشدو در پرتواين آشنايي و سنجش باماحصل و عاقبت كارها مي توان نقاط ضعف و  قوت رفتاري وبينشي راكشف و چراغ راه آينده خودقرارداد.

از اين رواميدبسيارمي رودكه اين خاطرات از يك طرف به حال جوانان و ميان سالان حال وآينده كشورو پويندگان راه جنبش هاي سياسي واجتماعي مفيدافتدواز سوي ديگرشيوه و سبك بي غرضانه و همراه بادقت و تقواي آن نيز به سايرشخصيت هانيز سرايت كرده وسابقين درسياست ومبارزات سياسي و افرادفعال و حاضر درصحنه هاي اجتماعي –سياسي كشوررانيز فراگيردتا درپرتوآن خصيصه ضروري «انباشت سرمايه تجربي ملي»درميان ماملت ،رشدكندوجنبش اجتماعي وملي ما پس از همه افت و خيزهاو شكست و پيروزي ها راه استمرارو ترقي وتكامل رابپويد.چه خوب است كه اين خاطرات ارزشمند،درزمان حيات خودايشان منتشرمي شودتاهم مراجعات و سؤالات و ابهامات راپاسخگوباشندوهم احتمالاً اگر نقص و اشتباهي در اثرتذكرات يا اطلاعات جديدنياز به اصلاح داشته باشد،با  سرپرستي و مباشرت شخص خودشان صورت گيرد.

 

باسلام بربندگان صالح خدا

عزت الله سحابي

آبان 1378