نفت خليج فارس پسزمينة سياست خارجة امريكا
گفتوگويي با نوام چامسكي
ديويد بارساميان, روزنامهنگار و برنامهساز مترقي راديو امريكا در گفتوگويي با نوام چامسكي استاد جامعهشناسي در انستيتو تكنولوژي ماساچوست, به گذشته دكترين تازه بوش و زمان مطرحشدن اين دكترين در دوران رياستجمهوري جان اف كندي اشاره ميكند و در مصاحبة خود راجع به نفت و ايران نيز مطالبي مطرح ميكند.
در زير بخشهايي از اين گفتوگو را كه به ايران مربوط ميشود ميخوانيد:
¢شعاري كه ما در راهپيمايي صلح بهطور مكرر شنيديم «خون براي نفت, نه» بود. اغلب به مسئلة نفت بهعنوان عامل اصلي در حمله امريكا براي اشغال عراق اشاره ميشود. تا چه حد نفت مسئلهاي محوري در استراتژي ايالات متحده است؟
£بدون شك نفت مسئلهاي محوري بهشمار ميرود. فكر نميكنم كسي در اين مورد شك داشته باشد كه منطقة خليجفارس عمدهترين منطقة توليد نفت در جهان است. انتظار ميرود كه اين ادعا تا نسل آينده درست باشد. از اين نظر منطقة خليجفارس از جنگ دوم جهاني به بعد از آنچنان اهميتي برخوردار بوده است. اين منطقه منبع عظيم قدرت استراتژيك و ثروت مادي بهشمار ميآيد و عراق بهطور قطع در مركز آن قرار دارد. اين منطقه دومين ذخاير نفت را در خود دارد. دستيابي به اين ذخاير بسيار ساده و در عين حال با قيمت ارزان ميباشد. براي كنترل عراق بايد در موضع قوي قرار داشت تا هم قيمت نفت و هم ميزان توليد آن را ـ كه نه بايد بالا باشد و نه پايين ـ تعيين كرد. در عين حال, احتمالاً بايد سياستهاي اوپك را ناديده گرفت و در دنيا به مانور دست زد. اين سياست از جنگ جهاني دوم جاري بوده است. اين مسئله بهخصوص ربطي به دستيابي نفت ندارد؛ ايالات متحده صرفاً قصد «دستيابي» به آن را ندارد, بلكه اين سياست به «كنترل» نفت برميگردد. مسلماً اگر عراق در جايي مثل افريقاي مركزي قرار داشت, امريكا آن را براي آزمايش انتخاب نميكرد. بنابراين نفت اين منطقه در پسزمينة سياستهاي امريكا قرار دارد, درست مثل نفتي كه در مناطق آرام آسياي مركزي قرار دارد. از اينرو در دست داشتن كنترل لزوماً به معناي عمليات نظامي در زمان مشخص نميباشد. اين سياست, سياستي پيوسته و دائمي است.
¢سندي ازسوي وزارت امورخارجه دربارة نفت خاورميانه در سال 1945 منتشر شده كه ميگويد: «نفت خاورميانه پديدهاي شگفتآور در محاسبة قدرت استراتژيك و يكي از مواهب مادي تاريخ جهان بهشمار ميآيد.» ايالات متحده 15درصد نفتش را از ونزوئلا وارد ميكند. اين كشور همچنين از كلمبيا و نيجريه نفت ميخرد. هر سه كشور مذكور از ديدة واشنگتن كشورهاي مسئلهدار وانمود شدهاند. با وجود هوگو چاوز در ونزوئلا و درگيريهاي داخلي تا سر حدّ جنون در كلمبيا و شورش مردم در نيجريه, امريكا معتقد است كه جريان نفت با تهديد روبهرو شده است. نظر شما در مورد اين واقعيات چيست؟
£اين واقعيات درست است و اين كشورها در مناطقي وجود دارد كه ايالات متحده عملاً درصدد دستيابي به آنهاست. ايالات متحده درصدد «كنترل خاورميانه» است. با اين حال دست كم اساس برنامهريزي منابع اطلاعاتي, ايالات متحده مايل است روي چيزي حساب كند كه منابع پايدار حوزة آتلانتيك ناميده ميشود (حوزة آتلانتيك به معني غرب افريقا و نيمكرة غربي) كه تحت كنترل بيشتر امريكا, در مقايسه با خاورميانه قرار دارد و منطقهاي حادثهخيز به نظر ميآيد. بنابراين برنامهريزي يادشده كنترل خاورميانه را در حالي در نظر دارد كه به حوزة آتلانتيك بهعنوان حوزهاي در دسترس ميانديشد. اين سه كشور كه از آنها نام برديد, در اين حوزه قرار دارند. بنابراين در صورت عدم وجود تداوم در دستيابي به منابع اين سه كشور و احساس تهديد در اين مورد, شايد ماجراي عراق در اين كشورها نيز تكرار شود. البته به شرط آنكه طرحهاي پنتاگون در عراق با موفقيت روبهرو شود.
در مورد قدمهاي بعدي ميتوان احتمالات متعددي را در نظر گرفت. يكي از آنها البته منطقه «آند» است. ايالات متحده پايگاههاي نظامي متعددي در اين منطقه دارد و از نيروهاي نظامي در اين پايگاه برخوردار است. كلمبيا و ونزوئلا (بهخصوص ونزوئلا) توليدكنندههاي بيرقيب نفت هستند. در ضمن ميتوان اكوادور و برزيل را به آنها اضافه كرد. بله, اين امكان وجود دارد كه ايالات متحده پس از سلطهاش بر نقاط ديگر جهان به سراغ اين منطقه هم بيايد. امكان ديگر هم حمله به ايران است.
¢من هم در مورد ايران همين نظر را دارم. ايالات متحده ازسوي شارون كه بهعنوان «مرد صلح» لقب گرفته تحت فشار قرار دارد تا «روز پس از پاياندادن به غائلة عراق به ايران حمله كند.» نظرتان دربارة ايران بهعنوان عضوي از محور شرارت و همچنين كشوري كه ذخايرعظيم نفتي دارد, چيست؟
£تا آنجا كه به اسراييل مربوط ميشود, عراق هرگز مسئلة مهمي نبوده است. آنها عراق را نوعي سرپل ميدانند, اما ايران داستاني ديگر است. ايران كشوري است با ارتش و اقتصاد جديتر و سالهاي متمادي است كه اسراييل, امريكا را براي حمله به ايران تحت فشار قرار داده است. ايران براي حمله ازسوي اسراييل كشور بسيار بزرگي بهشمار ميرود, بنابراين از برادر بزرگتر ميخواهد تا اين كار را برايشان انجام دهد.
بنابراين حملة امريكا به ايران بسيار جدّي است. يكسال پيش گزارش شد كه دهدرصد نيروي هوايي اسراييل بهطور دائمي در شرق تركيه كه پايگاههاي عظيم امريكا قرار دارد مستقر شدند. از آن به بعد نيروي هوايي اسراييل بارها حريم هوايي ايران را نقض كرده است. علاوه بر اين گزارشهاي موثق حاكي از آن است كه ايالات متحده, تركيه و اسراييل تلاش ميكنند تا نيروهاي ناسيوناليست آذري در شمال ايران را به ورودبه آذربايجان ايران تحريك كنند.
در حال حاضر محوري متشكل از امريكا, تركيه و اسراييل در منطقه وجود دارد كه مخالف ايران هستند و ممكن است درنهايت ايران را تجزيه و يا به آن حملة نظامي كنند. با اين همه, حملة نظامي در ايران زماني صورت خواهد گرفت كه كشورهاي يادشده از عدمتوانايي اين كشور در دفاع از خود مطمئن شوند. آنها به كشوري حمله نخواهند كرد كه توان دفاع از خود را داشته باشد.
¢با وجود حضور نظامي امريكا در افغانستان و عراق, داشتن پايگاه ازسوي اين كشور در تركيه و آسياي مركزي, ايران عملاً از هرسو به محاصره در آمده است. آيا واقعيتهاي فوق, نيروهايي در داخل ايران را وادار به توليد سلاحهاي هستهاي نميكند؟ البته اگر تا به حال نكرده باشد.
£اين امكان قوياً وجود دارد. شواهد انكارناپذير نشان ميدهد كه بمباران راكتور عراق توسط اسراييل در سال 1981 احتمالاً موجب تشويق عراق به توليد سلاحهاي هستهاي گرديد. آنها درگير ساخت نيروگاه هستهاي شدند, كاري كه كسي از آن خبر نداشت مگر يك فيزيكدان هستهاي در هاروارد كه رئيس بخش فيزيك اين دانشگاه بود. او تحليل خود را در اين مورد در مجلهاي بهنام Nature به چاپ رساند. براساس تحليل وي, آنچه كه در عراق ساخته شد, يك نيروگاه اتمي بود. او در اين زمينه داراي نظر كارشناسانه است. ديگر منابع مربوط به تبعيديان عراقي تأكيد كردهاند كه عراق اهميت چنداني نداشته است. عراقيها شايد مشغول بررسي امكان توليد انرژي هستهاي بودند, اما بمباران راكتور اتمي عراق, عراقيها را تشويق به دنبال كردن برنامة سلاحهاي هستهاي نمود. امكان ثابتكردن اين ادعا وجود ندارد, اما همة شواهد دال بر اين واقعيت است. اين امكان ميتواند درست باشد. آنچه كه شما در مورد ايران گفتيد قوياً امكانپذير ميباشد. اگر شما راه بيفتيد و بگوييد كه «ببين ما قصد داريم به شما حمله كنيم» و كشورهاي تهديدكننده بدانند كه شما قادر به دفاع از خود با سلاحهاي معمولي نيستيد, اين كشورها عملاً شما را در توليد سلاحهاي كشتارجمعي و بهراه انداختن شبكههاي تروريستي تشويق كردهاند؛ اين قضيه كاملاً روشن است. به همين دليل است كه سيا و ديگران توانستهاند چنين پيشبينيهايي را در مورد ايران انجام دهند.
سوتتير:
در حال حاضر محوري متشكل از امريكا, تركيه و اسراييل در منطقه وجود دارد كه مخالف ايران هستند و ممكن است درنهايت ايران را تجزيه و يا به آن حملة نظامي كنند. با اين همه, حملة نظامي در ايران زماني صورت خواهد گرفت كه كشورهاي يادشده از عدمتوانايي اين كشور در دفاع از خود مطمئن شوند. آنها به كشوري حمله نخواهند كرد كه توان دفاع از خود را داشته باشد