نويسنده: جري اوسم
برگردان: منصوره حمّصيان
منبع: مجلة فورچن(Fortune), 3 فوريه 2003 (14 بهمن 81)
آنچه از نظر خوانندگان ميگذرد, داستان رقتبار «درآمد نفت» است كه درآمد نيست, بلكه انتقال ثروت است. آقاي خاتمي صد روز پس از رياستجمهوري خود, در يك مصاحبة مطبوعاتي اظهار داشت كه مشكل اقتصاد ايران, «مرض مزمن اعتياد به درآمد نفت است.» مجاهد شهيد, سعيدمحسن در سال 1348 طي رسالهاي شيوة معمول صادرات نفت را «استثمار مضاعف» دانست و نشان داد كه چرا با وجود ثروتهاي سرشار, از اقتصادي با تورم بالا و در خط فقر بهسر ميبريم. آقاي مهندس سحابي نيز در نشرية «ايرانفردا» بارها تأكيد كرد كه درآمد نفت, درآمد نيست و نبايد آن را از ارقام درآمدي بودجه بهحساب آورد.
چشمانداز ايران اميدوار است كه اقتصادي مولّد و خلاق و متكي به مردم داشته باشيم, آنگاه اقتصاد صنعت نفت بهعنوان مكمل اقتصاد قرار گيرد.
وزير پيشين نفت ونزوئلا كه از بنيانگذاران «اوپك» نيز بود, در دهة 1970 پيشبيني كرده بود كه نفت موجب فساد و ويراني خواهد شد. اين بيان شگفتانگيز آلفونزو (Alfonzo) در شرايطي اظهار شد كه نفت موجب افزايش بيسابقة ثروت در ونزوئلا گرديده بود؛ بهطوريكه ميتوان گفت درآمدهاي دولت از بخش نفت در سال 1973 از جمع درآمدهاي سالهاي پيش بيشتر بود و اين افزايش ثروت ناشي از طلاي سياه, اين اميد را بهوجود آورده بود كه ونزوئلا را بهسرعت به سطح كشورهاي توسعهيافته وارد نمايد. با وجود اين, آلفونزو طلاي سياه را «پسماندة فسادآور» ناميد.
امروزه پيشبيني او پيامبرگونه بهنظر ميرسد, كه در اوج ثروت مسئلة اصلي را تشخيص داد و بهعبارتي تير را به هدف زد. در آن زمان, ونزوئلا داراي دموكراسي دستوري و بالاترين درآمد سرانه در امريكاي جنوبي بود؛ ولي اكنون در شرايطي نزديك به جنگ داخلي با درآمد سرانة كمتر از سال 1960 ميباشد. افزون بر اين, ونزوئلا نمونة كلاسيك از يك اقتصاد وابسته (متكي) به منابع طبيعي زيرزميني است. بررسي و بازبيني كشورهاي در حـال توسعـه در سال 1995 توسط جفري سچ (Jeffrey Sachs) و آندرو وارنر(Andrew Warner) تأكيد شد كه اقتصادهاي مبتني بر ثروت زيرزميني داراي نرخ رشد اقتصادي پايينتر ميباشند. ونزوئلا بالقوه فقير نيست, اما فقر كنوني آن بهعلت وابستگي به درآمد نفت است. اين وضعيت چگونه ايجاد شد؟ به دلايل مشابه و با بارش ناگهاني ثروتهاي بادآورده, بسياري از مؤسسههاي كارآفرين به ورشكستگي كشيده شدند, در چنين شرايطي بود كه دولت, درآمدهاي نفتي را بهسرعت هزينه نمود و پروژههايي را آغاز كرد كه توقف آنها در وضعيت كاهش درآمدهاي نفتي ناممكن بود. اين در حالي بود كه هيچ شهروندي حاضر نبود به دولتِ غوطهور در درآمد نفتي, مالياتي بپردازد. حتي يكي از رؤساي جمهور پيشين گفته بود: «در ونزوئلا فقط احمقها ماليات ميپردازند.» بهدنبال اين بحران, دولت فهميد كه دولتي است بدون ابزار, يعني بدون مردم و ماليات.
پيامد اين وضعيت, يك سيكل و چرخة معيوب بود؛ چرا كه اقتصاد ونزوئلا توان جذب سيلآساي ناگهاني پول را نداشت. درنتيجه سطح عمومي قيمتها و دستمزها افزايش يافت و ارزش پول ملّي كشور ـ طبق برآورد يك اقتصاددان بانك جهاني ـ به كمتر از نصف كاهش يافت. اين امر نهتنها رقابت توليدكنندگان داخلي را مخدوش كرد, بلكه انگيزة آنها را بهگونهاي وحشيانه تخريب نمود.
زماني كه پولِ بدون زحمت (درآمد نفتي) به جريان افتاد, مردمي كه ممكن بود با نوآوريهاي خود به راهاندازي تجارت و كارآفريني بپردازند, تلاش خود را به دريافت كمي از درآمدهاي بادآورده معطوف نمودند. زماني كه انسان ميتواند از سود تجارت درآمدهاي نفتي مليونر شود, چه دليلي وجود دارد كه درگير تلاشي سخت در صنايع با سودي كم شود؟
از اينرو بود كه ضربهاي سهمگين, دوچندان و همهجانبه به صنايع بومي وارد شد و پيامد آن, اين بود كه بخش عمومي متورّم شد و در عوض بخش خصوصي محروم ماند.
در حاليكه از يك سو, تورّم و ازسوي ديگر, كاهش ارزش پول, صنعت و كشاورزي را نابود ميكرد, همزمان يك طبقة نوكيسة اشرافي متكي به دلارهاي نفتي ـ شبيه به آقازادههاي بيكار در عربستان سعودي ـ پيدا شد.
درآمد نفت, شكوفايي اقتصاد نيست, بلكه ويژگي فعاليتهاي اقتصادي شكوفا و خلاق آن است كه موجب سرريز در ديگر بخشها و سرانجام خود تحمّلي و خودكفايي گردند. اين موضوع علت واقعي كاهش رشد بهرهوري ونزوئلا به كمتر از نيمي از ميانگين رشد كشورهاي همجوار در امريكاي لاتين است.
آيا ونزوئلا ميتواند از اين بلازدگي راه گريزي بيابد؟ تعدادي كشورهاي كوچكتر مانند نروژ, مالزي و موريتاني توانستهاند با كاهش مصرف و با ايجاد گوناگوني در اقتصاد خود, درآمد نفت را مكمل اقتصاد كرده و اثرات ويرانگر «اقتصاد تكمحصولي» را كنترل كنند. بايد دانست در ونزوئلا, پيش از اينكه اعتصاب اخير اثرات خود را برجاي گذارد, 80درصد صادرات, متكي به نفت بوده است. نفت, عاملي است كه ونزوئلا را با وجود ثروت, فقير نموده است تا آنجا كه متأسفانه امروز, بايد در انتظار كشتيهاي نفتكش بماند.