هويت ملي و ديني؛ تكيهگاه تاريخي ملت ايران
گفتوگو با مهندس محمد توسلي
اشاره: مهندس محمد توسلي در سال 1340 از دانشكدة فني دانشگاه تهران در رشتة مهندسي
راه و ساختمان فارغالتحصيل شد. در دوران دانشجويي, عضو انجمن اسلامي دانشجويان,
جبههملي و از فعالان نهضتآزدي بود. وي در روز عاشوراي 1340 لطفالله ميثمي را به
عضويت نهضتآزادي درآورد. در مهرماه 1341 براي ادامة تحصيل و اخذ درجة دكترا به
اروپا و امريكا رفت. در اين دوران از اعضاي فعال كنفدراسيون دانشجويان ايراني در
خارج از كشور بهشمار ميرفت. پس از بازگشت به ايران, به فعاليتهاي كارشناسي ـ
تخصصي و همچنين سياسي پرداخت. با دستگيري سران و اعضاي سازمان مجاهدين در شهريورماه
1350, بهدنبال فعاليتها براي نجات زندانيان, دستگير و در بيدادگاه نظامي شاه به
يكسال حبس محكوم شد. پس از آزادي, دوباره با سازمان مجاهدين ارتباط برقرار نمود.
ايشان در سالهاي 1356 و 1357, در آستانة مبارزات براي پيروزي انقلاب, فعاليتهاي
چشمگيري داشت. پس از پيروزي انقلاب, بهعنوان اولين شهردار تهران برگزيده شد. در
دهة شصت و هفتاد, فعاليتهاي خود را در نهضتآزادي ايران ادامه داد و در همين
راستا دو بار بازداشت شد. بازداشت سوم ايشان همراه با ديگر اعضاي نهضتآزادي در 18
فروردين 1380 بود كه به محاكمة ايشان منجر شد. مهندس توسلي هماكنون در انتظار حكم
دادگاه تجديدنظر بهسر ميبرد.
در اين گفتوگو آقاي مهندس توسلي ترجيح دادند به دو سؤال اول از پانزده سؤال نشرية
چشمانداز ايران پاسخ دهند. اميدواريم در گفتوگوهاي بعدي به ديگر پرسشها هم به
تفصيل پاسخ دهند.
مباني تفكر طيف نيروهاي ملي ـ مذهبي كه از گرايشهاي مختلف نيز برخوردارند چيست و
چه نقاط اشتراكي براي اين طيف قائل هستيد؟
نقاط اشتراك طيف نيروهاي ملي ـ مذهبي بر هويت ملي و ديني ملت ما استوار است. سابقة
تاريخي و تحليل روحيات و شخصيت ايرانيها نشان ميدهد كه ملت ايران, همواره بر هويت
ملي و ديني خود تأكيد و تصريح داشته است. در سخنان شخصيتهاي سياسي و ديني تاريخ
صدسال اخير ـ ازجمله سيدجمالالدين اسدآبادي, سيدحسن مدرس و دكترمحمد مصدق ـ تأكيد
بر ايرانيت و اسلاميت, آشكارا ديده ميشود. اين واقعيت فرهنگي ـ اجتماعي آنچنان با
شخصيت عموم ايرانيان آميخته است كه هرگاه پيروان برخي از نحلههاي فكري كوشش
كردهاند كه يكي از اين دو پايه هويت ايرانيان را حذف كنند يا كمرنگ جلوه دهند, با
واكنش مردم روبهرو شدهاند. واكنش مردم در برابر كشف حجاب, تغيير مبدأ تاريخ ايران
از هجري شمسي به شاهنشاهي و حذف تاريخ نهضت ملي ايران و نماد آن ـ دكترمصدق ـ قبل و
بعد از انقلاب نمودار اين واقعيت تاريخي است.
استاد شهيد مطهري, دركتاب "خدمات متقابل ايران و اسلام", كه متن تدوينشدة
سخنرانيهاي آن روانشاد در جلسات انجمن اسلامي مهندسين در سال 1346 است, همكنشي
اين دو هويت مردم ايران را در بستر تاريخي نشان داده است. بنابراين, به لحاظ
تاريخي, هويت اين جريان فرهنگي و تاريخي در كشور ما برجسته و مشخص است.
در سال 1340, با تأسيس جمعيت نهضتآزادي ايران شايد براي نخستينبار در تاريخ احزاب
سياسي ايران, اين واقعيت تاريخي در مرامنامة نهضت, توسط زندهياد مهندس مهدي
بازرگان مطرح شد. در آنجا گفته شده كه "ما مسلمان, ايراني و مصدقي هستيم" و مفهوم
هريك توضيح داده شده است. در تحليلها و اعلام مواضع نهضتآزادي ايران و نوشتههاي
شادروان مهندس بازرگان درسالهاي پس از پيروزي انقلاب, بهويژه در دهة شصت, با توجه
به گرايشهايي كه سعي بر كمرنگ نشاندادن هويت ملي ايرانيان داشتند و قرائت خاصي
از هويت ديني را مطرح ميكردند, عجين بودن هويت ديني و ملي به تفصيل مورد تأكيد
قرار گرفته است. مقالة "ايران و اسلام" مهندس بازرگان در كتاب "بازيابي ارزشها" در
سال 1360 نمونهاي از اين تلاش فرهنگي است. اگرچه بنيانگذاران نهضتآزادي ايران ـ
مرحومان مهندس بازرگان, دكتريدالله سحابي و آيتالله طالقاني ـ و فعالان آن همواره
در طول چند دهة گذشته در خدمات فرهنگي خود برمباني هويت ديني و ملي ايرانيان پاي
فشردهاند, هيچگاه اين ارزشها را در انحصار خود يا حزبشان نديدهاند و عموم ملت
ايران را در اين امر شريك دانستهاند و ميدانند.
واژة "ملي ـ مذهبي" از چه مقطعي در فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي سالهاي اخير مطرح
شده است؟
واژة ملي ـ اسلامي, از سالها پيش توسط شخصيتها و جريانهاي روشنفكري ديني, ازجمله
مهندس بازرگان و نهضتآزادي ايران, بهكار برده شده است. اما واژة "ملي ـ مذهبي" پس
از انتخابات دوم خرداد 1376, در انتخابات اولين دورة شوراها در سال 1377, توسط
مجلة ايرانفردا مطرح و در مقالات متعددي نظريهپردازي (تئوريزه) شد تا بهعنوان
تابلو فعاليتهاي جبههاي احزاب, گروهها و گرايشهاي مختلف اين طيف اجتماعي مورد
استفاده قرار گيرد. البته در انتخابات نخستين دورة شوراها, مجموعة احزاب و گروههاي
سياسي اين طيف نتوانستند بر فهرست واحدي از نامزدها توافق كنند و از اينرو
نهضتآزادي ايران و دوستان آقاي مهندس سحابي, هريك ستاد انتخاباتي مستقلي تشكيل
دادند و فهرست جداگانهاي ارائه كردند.
در انتخابات مجلس ششم, همكاريها چگونه شكل گرفت؟
در انتخابات دورة ششم مجلس, سرانجام بر همكاري مشترك توافق شد و ائتلاف نيروهاي ملي
ـ مذهبي براساس آييننامهاي صورت گرفت. در آن انتخابات, يك ستاد هماهنگي از
نمايندگان نهضتآزادي ايران و نيروهاي ملي ـ مذهبي تشكيل شد و تمامي تصميمات و
اقدامات دو ستاد مستقل را بهصورت اقناعي و توافق كامل هماهنگ كرد. بهرغم رد
صلاحيت بسياري از نامزدهاي شناختهشده ائتلاف مزبور در تهران و تعدادي از شهرهاي
كشور, ائتلاف نامزدهايي را معرفي كرد و مورد حمايت قرار داد و تعدادي از آنان در
تهران و شهرهاي ديگر اكثريت قابل ملاحظة آراي مردم را بهدست آوردند, اما با
تمهيداتي هيئتهاي نظارت بر انتخابات و تأييد شوراي نگهبان, تعدادي از آنها ـ
ازجمله آقاي عليرضا رجايي در تهران و آقاي دكتر رحمان كارگشا در اراك ـ حذف شدند.
در انتخابات يادشده, جايگاه و پايگاه اجتماعي ائتلاف نيروهاي ملي ـ مذهبي براي مردم
و صاحبنظران مشخص شد.
بعد از انتخابات مجلس ششم, همكاريها چگونه ادامه يافت؟
نهضتآزادي ايران از آغاز, همكاري را تنها با گروههاي شناسنامهدار, با مواضع مشخص
و اعلام شده, مجاز ميدانست و بر اين اساس, آييننامهاي تهيه شد كه به تصويب
وامضاي نمايندگان هشت گروه تشكيلدهندة ائتلاف رسيد. در آن آييننامه, ضمن اينكه
مواضع سياسي ائتلاف مشخص شده بود, ادامة همكاري بهطور موقت براي مدت ششماه تعيين
گرديد تا افراد و گروههايي كه شناسنامة مشخصي نداشتهاند, خود را در قالب گروههاي
باهويت, مرامنامه و اساسنامه معين متشكل كنند.
هدف از ادامة همكاري چه بود و آيا گروههاي شناسنامهدار تشكيل شد؟
هدف اصلي ادامة همكاري, آمادهشدن براي شركت مؤثرتر در انتخابات رياستجمهوري سال
1380 بود. اما به علت بروز بحرانهاي مختلف در سال 1379 و بازداشتهاي گسترده در
پايان سال 79 و آغاز سال 1380 اين مهم صورت نگرفت.
چرا نهضتآزادي ايران بر همكاري با احزاب و گروههاي شناسنامهدار تأكيد دارد؟
تجربة تاريخي نشان داده است كه همكاري احزاب شناسنامهدار با گروهها و افرادي كه
شناسنامة فكري و مواضع مشخص ندارند, مفيد نيست و حتي در مواردي ميتواند مخاطراتي
را براي آنها و همكاريهايشان پديد آورد. فعاليت و همكاري جبههاي و ائتلاف در
مقاطع انتخابات به شرطي مقرون به صلاح و مفيد است كه همة احزاب عضو جبهه مشترك يا
ائتلاف بتوانند در تمام مراحل از عملكرد مجموعه دفاع كنند. گروههايي كه مواضع مشخص
و اعلامشدهاي ندارند و كساني كه بهصورت فردي فعاليت سياسي ميكنند, ممكن است كه
در جريان مبارزات و افتوخيزهايي كه در مسير آن بهطور طبيعي رخ ميدهد, دست به
اقداماتي بزنند و يا اظهارنظرهايي كنند كه امنيت همكاري جمعي و حتي مواضع توافقشدة
جمعي را با مخاطرات جدي روبهرو سازد و موجب ضربهزدن به فعاليتهاي اجتماعي شود.
ميتوانيد به نمونهاي از اين تجربة تاريخي اشاره كنيد؟
در سال 1339, كه جبههملي دوم تشكيل شد, دو ديدگاه وجود داشت, يك ديدگاه بهكلي
مخالف فعاليت احزاب و عضويت آنان در جبههملي بود و ديدگاه ديگر بر اين باور بود كه
جبهةملي بايد از ائتلاف تشكلهاي سياسي پديد آيد. دكترخنجي كه معتقد به ديدگاه اول
و مبلّغ آن بود, حزب سوسياليست خود را منحل كرد, ولي عملاً در درون جبهةملي ايران
به كار تشكيلاتي و ايدئولوژيك پرداخت. اين اقدام از يكسو با اعتراض شديد سازمان
دانشجويان جبهةملي روبهرو شد و ازسوي ديگر, ساير تشكلهاي سياسي درون جبهةملي با
آن به مخالفت برخاستند. سرانجام, با مداخلة مرحوم دكترمصدق و حمايت او از ديدگاه
دوم, يعني ائتلاف احزاب سياسي در جبهةملي, جبهةملي دوم منحل شد و جبهةملي سوم با
مشاركت احزاب و گروههاي شناسنامهدار شامل نهضتآزادي ايران, حزب ملت ايران, حزب
مردم ايران, جامعة سوسياليستهاي نهضتملي (نيروي سوم) و سازمان دانشجويان جبهةملي
تشكيل گرديد.
دكترمصدق در مكاتبات خود با شوراي مركزي جبهةملي, بر اين نظر پاي فشرد كه
"جبهةملي, مركز احزاب و اجتماعات و دستهجاتي است كه براي خود تشكيلاتي دارند و
مرامي جز آزادي و استقلال ايران ندارند", حال آنكه شوراي مركزي جبهةملي معتقد بود
كه "جبهةملي ايران واحد مستقل تشكيلاتي سياسي است كه مركب است از احزاب و افراد و
جمعيتها و اتحاديهها و عناصر وطنخواه كه به اصول هدفها و منشور جبهةملي ايران
معتقد و وفادارند."
دكترمصدق در حدود چهل سال قبل بر نقش و ضرورت شكلگيري احزاب سياسي, بهعنوان
نهادهاي مدني, و كاركرد تربيتي و اجتماعي ـ سياسي آن با قاطعيت پاي فشرد. اگرچه به
خاطر وجود شرايط اختناق, بعد از سال 1344, فعاليت جبهةملي سوم و همة احزاب سياسي
كه مبارزات علني و مسالمتآميز داشتند متوقف شد, امروزه كه نقش احزاب و نهادهاي
مدني در شكلگيري جامعة مدني بهعنوان يك ضرورت اجتنابناپذير مورد توجه قرار گرفته
و در قانوناساسي جمهوري اسلامي ايران نيز جايگاه آن مشخص شده است, جا دارد كه
تجربههاي گذشته در همكاريهاي اجتماعي بهكار بسته شود.
آيا طيف نيروهاي ملي ـ مذهبي در حال حاضر تشكل خاصي دارند؟
همكاري نيروهاي ملي ـ مذهبي پس از دورة ائتلاف براي انتخابات مجلس ششم و در چارچوب
آييننامة موقت, تا پايان سال 1379 از طريق شوراي هماهنگي مركب از نمايندگان هشت
گروه ادامه داشت, ولي پس از بازداشتهاي سال 1380 بهكلي متوقف شد و از آن زمان
تاكنون همكاري جمعي جديدي وجود نداشته است.
افرادي كه بهنام فعال ملي ـ مذهبي بهصورت مصاحبه و يا مقاله اظهارنظر ميكنند,
مربوط به كدام تشكل سياسي هستند؟
مطالبي كه توسط اين افراد به صورت مصاحبه, گفتوگو يا نوشتار بيان ميشود, صرفاً
نظرات شخصي آنان است و ارتباطي با تشكلهاي سياسي اين طيف ندارد.
چرا اين افراد بهصورت تشكل خاص و شناسنامهدار اظهارنظر نميكنند؟
توصية نهضتآزادي ايران به اين دوستان عزيز همواره اين بوده است كه براساس مفاد
آييننامة مصوب سال 1379 يا به تشكلهاي سياسي موجود بپيوندند و يا تشكل جديدي را
بهوجود آورند و بهنام آن تشكل مصاحبه و اظهارنظر كنند. براساس توافق سال 1379
واژة "ملي ـ مذهبي" كه يك جريان فرهنگي و تاريخي را توصيف و معرفي ميكند, مشاع است
و در انحصار هيچ فرد و گروهي نيست. اين جريان, سازمان و تشكيلات خاصي ندارد و كسي
نميتواند سخنگوي تشكيلاتي آن باشد و اين عنوان تنها در همكاريهاي جبههاي
تشكلهاي سياسي شناسنامهدار طيف نيروهاي ملي ـ مذهبي ميتواند مورد استفاده قرار
گيرد.
سوتيترها:
اين واقعيت فرهنگي ـ اجتماعي آنچنان با شخصيت عموم ايرانيان آميخته است كه هرگاه
پيروان برخي از نحلههاي فكري كوشش كردهاند كه يكي از اين دو پايه هويت ايرانيان
(ملي يا مذهبي) را حذف كنند يا كمرنگ جلوه دهند, با واكنش مردم روبهرو شدهاند.
واكنش مردم در برابر كشف حجاب, تغيير مبدأ تاريخ ايران از هجري شمسي به شاهنشاهي و
حذف تاريخ نهضت ملي ايران و نماد آن ـ دكترمصدق ـ قبل و بعد از انقلاب نمودار اين
واقعيت تاريخي است
اگرچه بنيانگذاران نهضتآزادي ايران ـ مرحومان مهندس بازرگان, دكتريدالله سحابي و
آيتالله طالقاني ـ و فعالان آن همواره در طول چند دهة گذشته در خدمات فرهنگي خود
برمباني هويت ديني و ملي ايرانيان پاي فشردهاند, هيچگاه اين ارزشها را در انحصار
خود يا حزبشان نديدهاند و عموم ملت ايران را در اين امر شريك دانستهاند و
ميدانند
1