آمريكا ، عراق ، ايران و گزينههاي دشوار
آمريكا بيسروصدا فشار بر ايران را شدت ميبخشد
بنا به گزارش دبكا فايل* يك واحد سري اطلاعاتي مركزي (سيا) وارد ايران شده است و
هدف آن ايجاد نارضايتي در ميان اكثريت بلوچهاي منطقه و زير نظر گرفتن يك راه فرار
اعضاي القاعده كه گفته ميشود چهارهزار تروريست از طريق آن از افغانستان
گريختهاند, ميباشد. اين هشداري است براي آن كه مراقب گزارشهاي عجيب و نامطلوبي
كه راجع به ايران انتشار مييابد باشيم.گفتني است ايران دومين بخش محور شرارت مورد
نظر رئيسجمهور امريكاست . مسلم اين است كه حتي اگر ايالات متحده تهديدهاي خود در
مورد جنگ عليه عراق را نيز افزايش دهد, باز هم با بسط دادن خطرآن به امنيت
منطقهاي, بدون سروصدا فشار عليه ايران را نيز افزايش ميدهد. در اين راستا امريكا
تنها نيست, لفاظيهاي اسراييل عليه ايران نيز به طرز فزايندهاي تهاجمي ميگردد. در
واقع ديدگاه برخي از محافل تلآويو اين است كه خطر واقعي فراروي ثبات منطقهاي،
تهران است نه بغداد .اين سؤال مطرح ميشود كه آيا در فهرست جورج بوش از كشورهاي
آماده براي اقدام ، ايران كشور بعدي است ؟ در عالم فرض سياست امريكا در قبال ايران
آماده تغييراست . سياست نه سالة مهار دوگانة عراق و ايران كه در آن هر دو كشور ياد
شده دشمن امريكا خوانده شده و جايگزين سياست قبلي حمايت از ايران پيش ازانقلاب عليه
عراق و سپس بعد از پيروزي انقلاب ، حمايت از عراق عليه ايران گرديد.ولي اخيراً
خيليها استدلال كردهاند كه در مورد ايران سياست مزبور نتيجة منفي به بار ميآورد.
گاردين ـ 29 سپتامبر 2002 ـ پيتر برمونت
تهران و واشنگتن از دشمني ديرينه تا تضاد منافع
از زمان آغاز تهاجم ديپلماتيك امريكا به عراق با هدف ضربهزدن به نظام صدام حسين ،
گويش سياسي ايران تغيير يافت و مهمترين دلايل آن ميتوانند موارد زير باشند:
1ـ امريكا در پيام اخير خود عراق ، ايران و كرهشمالي را در محور شرارت قرارداد و
خاطرنشان ساخت كه اين محور در طولانيمدت، امنيت ملي ايالات متحده امريكا را تهديد
خواهد كرد . بوش در ادامه گفت كه اين سه كشور هدفهاي آيندة امريكا خواهند بود .
ايران از سخنان بوش به اين نتيجه رسيد كه تهاجم نظامي به عراق كاملاً با آن مرتبط
است و به عبارتي هدف بعدي ايران خواهد بود .
2ـ ايران با امريكا در سرنگونكردن نظام طالبان و مبارزه با تروريسم همكاري كرد ولي
بجاي اينكه ايالات متحده اين همكاري را نشانة حسن نيت ايران تلقي كند ايران را در
محور شرارت قرارداد زيرا اعتقاد داشت ايران پناهگاه تروريستهاست و جنبشهاي
تروريستي ـ از ديد امريكاـ همچون جنبش حماس و جهاد اسلامي و حزبا... را كمك
ميكند. بنابراين همكاري ايران با واشنگتن سودي براي ايران نخواهد داشت.
3ـ موفقيت واشنگتن در سرنگوني نظام صدام حسين موجب خواهد شد كه غرب ايران در برابر
ايالات متحده امريكا گشوده شود . امريكا كه وارد كشور فقيري همچون افغانستان شده و
تاكنون از آن خارج نشده چگونه پس از ورود به كشوري ثروتمند از آن خارج شود. واشنگتن
تلاش دارد كه ايران را از سه جهت در محاصرة كامل قراردهد، افعانستان ، تركيه و
عراق.
4 ـ كونداليزارايس ، مشاور امنيت ملي امريكا ، اعلام كرده است قصد ايجاد رژيمي
آزاديخواه در بين است و تأكيد كرده كه نظام آينده عراق چنين خواهد بود. اين بر نظام
مذهبي مجافظه كار ايران كه با گروه ميانهرو اصلاحطلب كه خواستار اصلاحات
قانوناساسي و آزاديهاي عمومي و مشاركت سياسي و تعيين حدومرز براي ولايتفقيه است,
در حال درگيري است, بيشترين تاثير را خواهد داشت. به سود ايران خواهد بود در برابر
ايجاد رژيمي آزاديخواه در مرزهايش بهشدت مقاومت كند زيرا براي محافظهكاراني كه از
زمان روي كارآمدن آقاي خاتمي و ديدگاههاي اصلاحطلبانهاش با او در حال درگيري
هستند ايجاد رژيم آزاديخواه بيشترين انعكاسهاي منفي را خواهد داشت. با در نظر
گرفتن نتايج حمله امريكا به عراق در خواهيم يافت كه ايران نيز همانند عراق كاملاً
مورد تهديد است.
الزمان ـ 27 سپتامبر 2002 ـ جاسم الحيجي
جهان اسلام؛ فقر تودهها, فقدان دموكراسي
بنا به اعتقاد يك تاجر ايراني اين فقر تودهها و فقدان دموكراسي در جهان اسلام است
كه صدام حسين و امثال وي را بهوجود آورده است.
لوموند ـ 24 سپتامبر 2002
ايران و گزينههاي دشوار
درايران در رابطه با حمله نظامي عليه عراق دو رويكرد آشكار وجود دارد: جناح
محافظهكار از رويدادهاي گذشته روي برميگرداند تا بر رويارويي با ايالات متحده
تأكيد كند. اما در اردوگاه اصلاحطلبان چيز ديگري است؛ چه محمدرضا خاتمي به روزنامة
كويتي گفته است كه سرنگوني صدام براي ملت ايران روز شادي خواهد بود و به امريكا
چراغسبز نشان ميدهد . اصل كلام اصلاحطلبان اين است كه اگر حكومت عراق حكومتي
دموكراتيك باشد, حتي اگر به ايالات متحده وابسته باشد, از حكومت صدامحسين بهتر است
. گروه سومي هم هست كه از نظر قدرت در ميدان سياست در سطح دو جناح اصلي نيست .
اينان ناسيوناليستهاي فارس هستند كه تقسيم عراق را ترجيح ميدهند و اين كار را در
جهت منافع ملي ميدانند . از آنجا كه ايران از پيامدهاي هر حمله امريكا بر عراق چون
هجوم پناهندگان عراقي و مسائل ديگر نگران است و از آن مهمتر, ميترسد كه پس از
عراق خود آماج حمله گردد, چيزهايي است كه جناح محافظهكار از آن ميترسد و اين حمله
را خوش نميدارد و ترجيح ميدهد كه صدام از راه فشارهاي امريكا و جهان سرنگون شود.
يا مثلاً به كشورهاي ديگري پناهنده شود و حكومت جديدي كه به او و فرزندانش وابسته
نباشد جاي حكومت وي را بگيرد .اگر موضع ايران نسبت به رويدادهاي افغانستان در سال
گذشته را و رويدادهاي كنوني در عراق را بسنجيم خواهيم ديد كه ايران در سرنگونكردن
طالبان كه آن را دشمن سرسخت خود ميدانست از راه پشتيباني از ائتلاف شمال و عدم
مخالفت با ايلات متحده امريكا و حتي هماهنگي با آن در حمله عليه طالبان شركت كرد و
اين كاري بود كه اصلاحطلبان آن هنگام خواستار آن بودند. ولي وضعيت در افغانستان با
عراق فرق دارد چه عربها و تقريباً همة جهان با حمله بر عراق مخالفاند. افزون بر
اينكه ايران داراي روابط طبيعي اگرنه خوب, با عراق است . به نظر ميرسد كه
محافظهكاران به پشتيباني از عراق ميگرايند و اصلاحطلبان, حكومتي دموكراتيك ـ
هرچند وابسته به ايالات متحده امريكاـ را در عراق ميپسندند، درغايت به راهحل
ميانهاي ميان خود وگرفتن موضع رسمي ظاهري نسبت به عراق خواهند رسيد. اين موضع
همان بيطرفي نظامي است، بدينمعني كه، ايران به ايالات متحده متعهد خواهد شد كه به
سود يا زيان نظام عراقي دخالت نخواهد كرد و اين سخني است كه ايران به وزير
امورخارجه بريتانيا ، جك استراو، كه در دهم اكتبر از ايران ديدارخواهد كرد, خواهد
گفت. نامبرده در تلاش براي تعيين تغيير موضع ايران، كه مخالفت با حمله نظامي امريكا
بر عراق است، پيامي از حكومت امريكا به سران ايران خواهد آورد. به معني ديگر، وي
تلاش خواهد كرد كه ايران را به ائتلاف با امريكا و بريتانيا بكشاند, به همانسان كه
در رابطه با افغانستان روي داد و در مقابل وعده دهد كه مخالفين شيعيِ عراق جايگاه
مناسبي در حكومت آينده عراق بدهد. مردم و حكومت ايران، صدام و نظام وي را يك نظام
ماكياولي و دشمن ميدانند كه هشتسال با آنان جنگيد. جامعة ايران جامعهاي يكدست
نيست و نظام ايران نيز نظامي يكدست نيست تا بتواند در اين مورد به آساني تصميم
بگيرد. دو دستگي حكومت ايران خود امروزه بربيانات و موضعگيريهاي مقامات و
سياستپيشگان و روزنامهها باز ميتابد و سياستمداران, سازگار با رويكردها و
وابستگيهاي خود به اين يا آن جناح سياسي ، موضع ميگيرند.
الشرق ـ 2 اكتبر 2002 ـ يوسف عزيزي
بيطرفي ممكن
آنچه وزير عراق در تهران شنيد از حدومرز آنچه او و همتايانش در ديگر پايتختهاي
منطقه شنيدند فراتر نميرود . همه با حمله مخالف بودند و از عراق خواستند تا
بهانهاي بهدست واشنگتن ندهد ولي هيچكس نگفت كه از رهبري عراق دفاع خواهد كرد و
حتي كسي دربارة اقدامهايي براي جلوگيري از آسيبديدن ملت عراق و نهادهاي آن از جنگ
سخن نگفت . شايد بسياري از رهبران عرب و همچنين ايراني آرزو كنند كه نظام صدام
سرنگون شود ولي آنچه براي آنها نگرانكننده است پيامدهاي اين كار بر كشورهاي
پيرامون و نزديك است . تهران نگران است كه مبادا چنانچه عراق يك منطقه نفوذ مستقيم
امريكا گردد فشار امريكا برآن افزايش يابد، زيرا پيامد اين كار تكميل حلقة نفوذ در
اطراف ايران از همهسوست و در اين شرايط ايران در بهترين حالتها بايد بهاي بيشتري
در روند معاملات سياسي خود بپردازد تا از يك خطر مستقيم امريكايي در امان باشد. در
تهران هنوز فريادهايي بالا ميگيرند كه براي پيشرفت در روند بهكرد روابط تنيده با
واشنگتن اين فرصت هم از دست نرود. اينها همان فريادهايي هستند كه در روزگار جنگ با
افغانستان بالا گرفتند, جنگي كه ايران برخي خواستههاي خود را از آن بر آورد. با
اين كه پرونده عراق با پروندة افغانستان از نظر جزييات تفاوت دارد، با اين همه پي
ميبريم كه اين دو پرونده از نظر ايران با هم شباهتهاي فراوان دارند. ايران براي
شكلدادن به موضع خود نسبت به عراق بر بسياري از عناصر موضعگيري خود در افغانستان
باز تكيه ميكند تا از خطرهاي هر چه بيشتردرامان باشد و دستاوردهاي هرچه بيشتري را
تحقق بخشد و اين چيزي است كه ايرانيها آن را بيطرفي سازنده مينامند.
النهار ـ 2 اكتبر 2002 ـ سالم مشكور
امريكا نه به محافظهكاران اعتماد دارد, نه به اصلاحطلبان
روزنامه واشنگتن پست 23ژوييه 2002 از اين امر پرده برداشت كه حكومت بوش تصميم گرفت
كه ديگر در زمينة اصلاحات بر رئيسجمهور خاتمي حساب نكند و او را بسيار ضعيف و
ناكارا و بيبهره از جدّيت در وعدههاي خود توصيف كرد. حكومت امريكا خواستار دخالت
براي تغيير نظام حكومتي در ايران است بهويژه آنكه نه به محافظهكاران اعتماد دارد
و نه به اصلاحطلبان .عمليات نظامي عليه عراق منطقه را دچار آشوب و تشنج خواهد كرد
. ايران نگران آن است كه مبادا عمليات نظامي, به تفكيك عراق به چند كشور بينجامد كه
شايد يكي از اين كشورها كشوري كرد باشد، آنچه زمينه را براي عصيان كردهاي ايران
فراهم ميكند.از اين گذشته ايران نگران آن است كه مبادا آشوب منطقه اطراف عراق را
فرا گيرد چنان كه هيچ كشوري جز ايلات متحده نتواند اوضاع را كنترل كند. حكومت
امريكا كميته پنج نفرهاي براي مشخصكردن راهبردهايي كه امريكا بايد در برخي مناطق
و از آن ميان خليجفارس پيشي گيرد سامان داد. اين كميته توصيههايي بهدست داد كه
يكي از آنها اين بود كه بايد تلاش كرد كه ايران از دستيابي به جنگافزارهاي كشتار
جمعي بازداشته شود . افزون بر همه، ايران از اقدام ايلات متحده به بمباران راكتور
بوشهر نگران است. آنچه اين نگرانيها را مورد تأكيد قرار ميدهد منويات امريكا براي
بازداشتن ايران از بهدستآوردن جنگافزار هستهاي است . ايران نگران آن است كه اين
راكتور ويران شود و سپس ادعا شود كه اين كار از راه خطا انجام گرفته است. اين
نگرانيها ازسوي ديگر از آن مايه ميگيرند كه در صورت حمله به عراق نيروهاي نظامي
آمريكا در نزديك خاك ايران جاي خواهند گرفت و اين نيروها شايد وادار شوند درآبهاي
بينالمللي پيشروي كنند و شايد براي انجام عمليات وارد آبهاي منطقهاي ايران شوند
. برخي تحليلگران تأكيد كردند كه براي دسترسي به ايران براي بمباران راكتور بوشهر
بايد از آسمان عراق گذشت و اين به آن معني است كه تسلط بر خاك عراق،كار بمباران
راكتور هستهاي ايران را براي امريكا آسان ميكند.
البيان ـ 2 اكتبر 2002
ايران و جنگ امريكا عليه صدام
اگر بخواهيم مواضع واقعي ايران را نسبت به اقدام نظامي عليه عراق بشماريم ميتوانيم
بگوييم :
1ـ ايران اسلامي بر اين باور است كه عراق صدامحسين چندان تفاوتي با افغانستان
طالبان و بنلادن ندارد و هر دو برايش آزاردهنده است. همانگونه كه از براندازي
دومي خرسند شد از براندازي اولي چندان ناراحت نخواهد شد هر چند از روش برخورد
امريكا با اين قضيه, ناخرسند است .
2ـ عدمتمايل ايراناسلامي به برخورد نظامي با امريكا، هرچند خود را براي چنين
احتمالي مهيا ساخته است.
3ـ ايراناسلامي از نظر نظامي در براندازي نظام صدامحسين شركت نخواهد كرد و در عين
حال مانع عزيمت شيعيان مخالف مقيم ايران ازجمله شبه نظاميان لشكربدر به عراق جهت
شركت در براندازي صدامحسين نيز نخواهد شد .
4ـ ايراناسلامي خود در تعيين ويژگيهاي مرحله پس از صدامحسين شركت نخواهد كرد و
احتمالاً مانع مشاركت شيعيان عراقي كه با ايران ائتلاف كردهاند در اين امر نخواهد
شد.
النهار ـ 27 سپتامبر 2002 ـ سركيس نعوم
از ركود رابطه با واشنگتن تا اشاره به متاركه
ايران برآن است كه ركود فعلي در روابطش با امريكا و شكست تلاشهاي جاري براي آغاز
گفتوگويي ميان خود و امريكا تاكنون، با توجه به پيامدهاي محتمل مسئلة عراق به
زيانش تمام خواهند شد. زيرا كنشگر اصلي در اين مسئله ـ چه از نظر حجم عمليات نظامي
كه عليه عراق انجام خواهند گرفت و چه از نظر فشردهشدن حضور نظامي غرب در خليجفارس
و چه از جهت آينده اوضاع در عراق و چه از جهت آينده بازار نفت ـ امريكا خواهد بود.
چراكه امريكا برنامههاي خودرا براي بهدستآوردن اختيارات روانهكردن نفت عراق با
آن حجم بزرگ به بازار آماده ميكند و اين كار بهمعني كاهش سنگين قيمتهاي نفت، پس
از افزايش آن درروند حمله نظامي است. شمخاني وزيردفاع ايران گفت كه تهران هرگونه
رخنهگري جنگندهها و هواپيماهاي نظامي آمريكا را در روند هواپيماهاي امريكايي
بهدليل شرايط جغرافيايي و سرشت عمليات نظامياي كه امريكا در نظر دارد درك خواهد
كرد.
الوطن ـ 8 اكتبر 2002 ـ حبشي رشدي
جايگاه ايران در راهبرد امريكا در منطقه
ايالات متحده هنوز برخورد با ايران به شيوة عراق را براي خود بعيد ميداند. دلايل
اين امر فراوانند و از ميان آنها : 1ـ ايران صرفنظر از نظام حاكم در آن در راهبرد
امريكا در اين منطقه از جهان نقش اساسي دارد.2ـ ايراناسلامي چندين و چندبار در
شرايط حساس در دو زمينة منطقهاي و بينالمللي نشان دادكه به رويارويي با امريكا
توجه ندارد و به حفظ نظام خود و منافع زيستي خود اهميت ميدهد. 3ـ ايران آمادگي اين
را دارد كه منافع ديگران و از آن ميان منافع امريكا را در منطقة خود محترم بشمارد.
4 ـ در ايران چه در ميان محافظهكاران و چه در ميان اصلاحطلبان فرمانرواياني
خردمند وجود دارند كه ميتوانند تصميماتي را هرچند در شرايط ضروري دشوار بگيرند. به
همين دلايل است كه: 1ـ واشنگتن و تهران هر دو درها را به روي يك گفتوگوي مستقيم و
شايد غيرمستقيم باز نهادند. 2ـ انگيزة امريكا در اين كار اين است كه از درگير شدن
ايران در جنگ عراق درحدي كه شايد خللي در روند آن ايجاد كند جلوگيري كند, هرچند
نميتواند ايران را از هدفهايش در اين درگيري باز دارد . انگيزة ايران نيز از اين
كار اين است كه خود را در امان بدارد و نظام خود و منافع منطقهاي خود را پاس
بدارد.
النهار ـ 17 اكتبر 2002 ـ سركيس نعوم
نگرانيهاي ايران از حملة امريكا به عراق
ايران ضمن مخالفت رسمي با هرگونه جنگ و اقدام فردي عليه امريكا به عراق توصيه
ميكند كه با پذيرش قطعنامههاي سازمانملل درخصوص برچيدن سلاحها از بروز هرج و
مرج در سطح منطقه جلوگيري نمايد. برقراري دموكراسي در عراق انگيزهاي براي درخواست
سرعتبخشيدن به اصلاحات در نظام سياسي مبتني بر حكومت شيعه مذهب در ايران خواهد شد.
ازسوي ديگر ايران ممكن است در معرض سيلي از پناهندگان و احتمالاً موشكهاي محتوي
گازهاي سمي قرار گيرد كه امكان دارد حاكم عراق بهعنوان آخرين ضربه براي گرفتن
انتقام از دشمنان غير عرب خود ـ در صورت انحراف حمله امريكا به عراق از مسير تعيين
شده خود ـ پرتاب كند. ديپلماتها ميگويند كه ايران اگر بخواهد از پسرفتهاي هرچه
بيشتر در امان بماند بايد مواضع واحدي در قبال بحران عراق اتخاذ كند, ولي به دليل
دگرگونيهاي سياسي مستمر در ايران حفظ وحدت ممكن است دشوار باشد.
العرب ـ 20 اكتبر 2002 ـ اليسترليون
امريكا و الگوي چين د ر رابطه با ايران
تحليلگران ميگويند كه ايران در مرحله تحول نظام تئوكرات خود ـ حكومتي ديني كه
سياست بينالمللياش براساس مجموعهاي از محاسبات منطقي و ارزشهاي انقلابي بنا
شده است ـ قرار دارد . بنابراين بايد در راهبرد رهاسازي كه ايالاتمتحده در پيش
گرفته است تجديد نظري صورت گيرد .دولت امريكا هنگام ترسيم سياست خود درقبال ايران
بايد به درسهاي برگرفتهشده از تاريخ روابط چين و امريكا مراجعه كند . بين
ايالاتمتحده و چين افزون بر اهداف مهم مشترك اختلافنظرهاي ملموسي وجود دارد .
آنها پيشنهاد ميكنند كه رابطه ميان ايالاتمتحده و ايران همان شكل و شيوة روابط
چين را داشته باشد. با پيوستن ايران به اقتصاد جهاني و گفتمان برسر امنيت منطقهاي,
واشنگتن ميتواند روابطي را برقرارسازد كه زمينهساز همكاري در زمينة مسائل داراي
اهميت مشترك باشد آيا بهراستي اين اتفاق رخ خواهد داد؟
الاتحاد ـ 19 اكتبر 2002
امريكا و روابط ايران و فلسطين
بعيد نيست كه هدف امريكا در نسبتدادن ايران به تروريسم درواقع چيزي بيش از تلاش
درجهت واداشتن جمهورياسلامي به دستكشيدن از نقش خود در كشاكش فلسطيني ـ اسراييلي
و لبنان نباشد و اين كشاكشي است كه ايران از خلال آن ميتواند تداوم و بعد چهرة
انقلابي خود را ثابت كند . اما اگر جنگ با عراق رخ دهد در اين صورت ايران خود را از
همه مرزهايش به جز ارمنستان و تركمنستان عملاً در محاصره كشورهايي خواهد ديد كه
ميزبان پايگاهها و نيروهاي امريكايي هستند .آنچنان كه اوليويه روا ، كارشناس
فرانسوي اسلام سياسي ميگويد تروريسمي كه امريكاييها به ايران نسبت مي دهند در
حقيقت نه به كردار القاعده كه به پرونده داغ روابط ميان آنها و مسئلة فلسطين ارتباط
دارد و همه اينها از خلال مسئلة عراق كه از نظر غرب به مرد بيمار شبيه است از مرحلة
آزمون خواهند گذشت.
الحيات ـ 1 دسامبر 2002
حكيم از خطوط قرمز گذشت
يك منبع ايراني نزديك به مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق به الشرقالاوسط تأكيد كرد
كه رئيس اين مجلس ـ آيتالله محمدباقر حكيم ـ با پشتيباني نيروهاي اصلاحطلب، به
رهبري رئيسجمهور محمد خاتمي از او و از برنامه سياسياش براي آيندة عراق (كه بيشتر
بندها و اصول آن با برنامه عراق فدرال كه دو حزب اصلي كرد، دموكرات و اتحاديه ميهني
و همچنين احزاب كرد كوچك سازگار است) توانست از خطوط قرمزي كه رهبران ايران به گرد
فعاليتهاي وي كشيده بودند فراتر رود. منبع يادشده توضيح داد كه نمايندة وليفقيه
در مجلس اعلا و نيروهاي نظامي آن درسپاه بدر ـ حجتالاسلام احمد سالك ـ در پي
تحريكشدن عليه آيتالله حكيم توسط برخي رهبران ديني شيعي عراقي مقيم قم و فعالان
درون مجلس و يكي از نظاميان شيعه عراق كه مدتي است به سپاه بدر پيوسته است, تلاش
كرد او را به تندادن به تصميمات و آموزههاي وليفقيه و رهبري ديني در ايران وادار
كند. حكيم آنچنان كه يكي از نزديكانش گفت خوب ميداند كه ملت عراق محال است به
انديشه ولايتفقيه تن در دهد چراكه عراق به ويژگيها و تعدد مذاهب و طوايفش معروف
است.
الشرقالاوسط ـ 4 دسامبر 2002
ايران؛ چالش بين محافظهكاران و اصلاح طلبان
سرنوشت خاتمي و اصلاحطلبان در گرو دو لايحه
نعيمي پور نمايندة تهران و نيمي از اعضاي حزب جبهة مشاركت دو روز پيش اعلام كردند
كه دو لايحه تعيين اختيارات رئيسجمهور و اصلاح قانون انتخابات, سرنوشت خاتمي و
اصلاحطلبان را تعيين خواهد كرد و اگر اين دو لايحه ازسوي شوراينگهبان مورد تأييد
قرار نگيرند خاتمي و جناح اصلاحطلب جز خروج از حاكميت گزينة ديگري نخواهند داشت.
الشرق الاوسط ـ 25 سپتامبر 2002
سفر ناجي صبري به تهران, و سفر مشاور رهبري به بغداد
ديدار ناجيصبريالحديثي، وزير امورخارجه عراق از ايران موجب تشديد اختلافنظرهاي
دو جناح اصلاحطلب و محافظهكار در مورد مسئلة عراق و نحوة برخورد با رژيم عراق از
يكسو و ايالاتمتحده و انگليس از سوي ديگر شده است . يك منبع اصلاحطلب مجلس، طي
تماس با الشرقالاوسط فاش ساخت كه همزمان با اين سفر الحديثي تلاشهايي از سوي
طرفهاي نزديك به آيتالله خامنهاي رهبر جمهوري ايران براي وادارساختن رژيم عراق
به دادن امتيازاتي به برخي گروههاي مختلف، به عنوان شرطي براي حمايت معنوي ايران
از عراق، در صورت قرار گرفتن آن كشور درمعرض اقدام نظامي امريكا صورت گرفت. دكتر
محمدرضا خاتمي نايبرئيس مجلس و دبيركل جبهه اصلاح طلب مشاركت, در روز ورود الحديثي
به تهران اظهار داشته بود كه روز سقوط رژيم عراق روز باشكوهي براي تمام ايرانيان
خواهد بود و نحوه سقوط رژيم براي آنها چندان مهم نيست .منبع يادشده به ديدار علي
آقا محمدي ( قائم مقام رئيس سازمان راديو و تلويزيون و مسئول سابق پرونده مخالفان
عراقي در شورايعالي امنيتملي و نمايندة آيتالله خامنهاي در قرارگاه نصر مستقر
در غرب ايران كه بر امور نيروهاي مسلح گروههاي عراقي مخالف نزديك به ايران نظارت
دارد) از عراق اشاره كرده است . گفتني است كه عراق بارها در نشستهاي امنيتي ميان
كميتههاي نظامي و امنيتي مشترك دو كشور, ديدارهاي مكررآقا محمدي از مناطق كرد
عراقي خارج از كنترل بغداد را مورد اعتراض قرارداده است. به همين دليل اصلاحطلبان
ايران از شنيدن خبر مسافرت آقا محمدي به بغداد و ملاقاتهاي او با برخي وزرا و
مقامات عراقي بلندپايه شوكه شدند؛ بهويژه آنكه اين ديدار در شرايطي كه وزير
امورخارجه عراق در تهران بود هيچگونه توجيهي نداشت. طبق اظهارات نمايندة اصلاح
طلب, دستوركار مذاكرات الحديثي در تهران با دستوركار مذاكرات آقا محمدي در بغداد
متفاوت بود. الحديثي به تهران سفر كرد كه مقامات كشوري را متقاعد سازد ايران نيز
مانند سوريه مورد هدف واقع شده است, بنابراين منافع عالي دو كشور ايجاب ميكند كه
براي مهارسازي و شايد هم براي جلوگيري از وقوع حمله آتي همكاري دامنهداري با
يكديگر داشته باشند. در حالي كه آقا محمدي با مقامات عراقي در مورد مسائل مرتبط با
ساختار جديد حكومت بغداد بهعنوان راهحلي مؤثر در مقابله با خطرناكترين چالش در
حيات سياسي رژيم عراق بحث و گفتوگو كرد
الشرق الاوسط ـ 3 اكتبر 2002
ايرانيها بر سر دو راهي
محافظهكاران و اصلاحطلبان ايران، درمخالفت با اقدام يك جانبه امريكا براي تغيير
رژيم در بغداد اتفاق رأي دارند و در ضمن خواهان متابعت عراق از قطعنامههاي
سازمانملل ميباشند اما مقامات بلندپايه ايران گفتهاند درصورتيكه قطعنامة جديدي
اقدام نظامي بر ضد بغداد را مجاز بداند توسل به زور را بهعنوان "واقعيت" خواهند
پذيرفت . نگراني عمدة محافظهكاران ايران اين است كه حمله به عراق حلقة محاصره
ايران توسط نيروهاي امريكايي را كه در افغانستان و خليجفارس مستقر هستند تكميل
خواهد كرد . اصلاحطلبان هر چند مشتاق برقراري ارتباط با واشنگتن و سرنگوني صدام
هستند اما در عين حال نگرانند كه رقباي محافظهكار و قدرتمند آنها حمله امريكا به
عراق را بهانهاي براي سركوب بيشتر در داخل مستمسك قراردهند .با اين حال در حالي كه
موضع رسمي تهران بيطرفي انفعالي است ايرانيان صاحبمنصب و با نفوذ از نقش
حمايتگرانه در تلاشهاي مورد تأييد سازمانملل براي بركناري رژيم صدام پشتيباني
ميكنند. آنها اميدوارند كه با اين عمل مانع خصومتورزي امريكا نسبت به ايران شده و
اطمينان حاصل نمايند كه تهران در رويدادهاي بعد از صدام در بغداد صاحبنظر
خواهدبود.آنان همچنين نگرانند كه اگرعراق جان سالم بهدر بَرَد, در جهان عرب
مقتدرتر از پيش ابراز وجود كند و بار ديگر به ارعاب همسايه خود بپردازد.
تايمز ـ 1 اكتبر 2002 ـ مايكل تيودولو
احزاب و گرايشها در نقشة سياسي ايران
دربارة احزاب سياسي ايران در داخل وخارج ردهبنديهاي گوناگون انجام شده است. يك
ردهبندي به چهار گرايش سياسي اصلي در تاريخ معاصر ايران معتقد است: اسلامي, ملي,
چپ و سلطنت طلب؛ هركدام از اين گرايشها احزاب و گروههاي سياسي بزرگ و كوچكي را
دربرميگيرند كه در چارچوب همان گرايش گاه با هم سازگاريهايي دارند و گاه
ناسازگاريهايي از خود نشان ميدهند. ردهبندي ديگر، نيروهاي سياسي كنوني را به دو
گروه تقسيم ميكند: احزاب و گروههاي محافظهكار و دموكرات .در اين ردهبندي, احزاب
تماميتخواه به چهارگروه فكري و سياسي تقسيم ميشوند : حزبكمونيست كارگري،
سلطنتطلب، سازمانمجاهدينخلق (كه رهبري اين سه در خارج از كشور است) و
محافظهكاران. احزاب و گروههاي دموكرات به چهارگروه تقسيم ميشوند: چپ لائيك,
ميانهروها و ناسيوناليستها (فارسها), ناسيوناليستهاي ديني, افراطگرايان ديني.
در اينجا مجموعهاي هست كه در ميان گروههاي محافظهكار و دموكرات جاي ميگيرد كه
جبهة دومخرداد يا اصلاحطلبان طرفدار رئيسجمهور است.
الشرق ـ 15 اكتبر 2002
سرشت شعاري طرح اصلاحات
آنچه در اين برهه درگيري سنتي ميان تندروها و ميانهرو ها را تشديد مي كند ، اين
است كه نظام سياسي نقطة عطف بسيار حساسي را پشت سر ميگذارد. چه، محافظهكاران
ميدانند كه دومين دور رياستجمهوري آقاي خاتمي آخرين فرصت براي مهار حركتهاي
اصلاحي با هدف زمينهسازي براي اعمال حاكميت مجدد بر قواي مجريه و مقننه است كه
درنتيجه پيشرَوي جناح ميانهرو اين دو پايگاه را از دست دادند. آنها همچنين
ميدانند كه تثبيت طرحها و برنامههاي اصلاحي در باقيمانده دومين دور رياست جمهوري
آقاي خاتمي به مفهوم كناررفتن دائميشان از صحنة سياسي است. در اين ميان مسئلة مهم
افتوخيز اين درگيري است: كشمكش و سپس آرامش و آنگاه كشمكش و بار ديگر آرامش
بيآنكه تكليف مسائل روشن شود. چيزي كه تداوم اين معادله را تضمين ميكند اين است
كه هيچيك از دو جناح قصد حذف ديگري را ندارد، نه به اين دليل كه قدرت و توان چنين
كاري را ندارد, بلكه به آن دليل كه هريك از آن دو مشروعيت خود را از ديگري مي
گيرد، و ديگر اينكه اين درگيري در سطح معيني ثابت مانده است و افتوخيزي ندارد و
ازطرفي امكان غلبه يكي از دو جناح بر ديگري وجود دارد. بههرحال پيشبيني آيندة
درگيري قدري دشوار است. در اين جوّ مشحون از درگيري ميان محافظهكاران و تندروها،
رؤياي تغييروتحول و پيشرفت طرحهاي اصلاحي ظاهراً بدون تعبير مانده است. از آن
گذشته اينك تفاوت فاحشي ميان مزاج عمومي فعلي و مزاجي كه در سال 1997
(1376) شكل گرفت وجود دارد. چون پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس, شوراها و
دور دوم انتخابات رياستجمهوري در عمل نشان داد كه اهميت چنداني ندارد .شايد تنها
كساني كه از اين صعود برقآساي تفكر اصلاحي بهره بردهاند خود محافظهكاران باشند
كه به تعبير اين مزاج در سمت مخالف پيبردند و همين امر آنها راوادار به انتقاد از
خود كرد تا از بروز شكاف ميان نظام سياسي و جامعهاي كه پيش از اين به آن اشاره
كرديم،
جلوگيري نمايند. درحقيقت دليل ناتواني جناح اصلاحطلب در اجراي بخش اعظم دستورالعمل
سياسي خود فقط به كارشكني محافظهكاران مربوط نميشود, بلكه به ضعفها و كاستيهاي
متعدد در طرح اصلاحي بازميگردد كه مهمترين آنها فقر شديد اين طرح در سطح نظري
است. اين طرح سرشت شعاري دارد و تا اين لحظه در شكل طرحهاي اصلاحي و برنامههاي
مشخص كه توضيح دهد اساساً مقصود از انجام اصلاحات چيست و تا چه ميزان ميتواند
نظامجمهورياسلامي را متحول سازد, عينيت نيافته است. واقعيت اين است كه اين ابهامي
كه پيرامون آيندة درگيري ميان محافظهكاران و ميانهروها و كلاً آينده نظام اسلامي
ايران وجود دارد موجب شده است كه سياست نتواند بهراحتي فرجام امور را پيش بيني كند
و اين يكي از نقاط ضعف سياسي سنتي است كه بين مرتبة دانش و بيدانشي در نوسان است.
واقعيت اين است كه تبعات احتمالي تداوم كشمكش ميان محافظهكاران و ميانهروها فقط
منحصر به حالتي از سرخوردگي در مورد اصلاحات نميشود, بلكه تثبيت اين حالت زمينه را
براي بروز احتمالات ديگر فراهم ميسازد.
الاهرام ـ 2 نوامبر 2002 ـ احمد منيسي
جوانان ايران خواهان تغيير و تحول هستند
در برابر بالاگرفتن اعتراضات نسبت به حكم آغاجري ، آيتالله خامنهاي رهبرعالي از
عملكرد قوةقضاييه خود انتقاد كرد و در عين حال تهديد كرد كه اگر اصلاحطلبان قوة
مجريه و مقننه راهي براي همزيستي مسالمتآميز با محافظهكاران و قوةقضاييه پيدا
نكنند از نيروهاي مردمي كمك گرفته خواهد شد. ماجراي آغاجري به رئيسجمهور يادآور
ميسازد كه يك جريان اصلاحطلب بسيار تندرو در كنار او رشد ميكند.
ليبراسيون ـ 15 نوامبر 2002 ـ ژان پيرپرن
اوضاع تركيه از ديدگاه ايران
به حكومت رسيدن حزب عدالت تركيه در انتخابات اخير نيز در ايران در دو جناح
اصلاحطلب و محافظهكار بازتاب متفاوت داشت. در حاليكه محافظهكاران از اين پيروزي
چونان پيروزي اسلامگرايان خرسند شدند براي اصلاحطلبان ايراني مادهاي تبليغاتي
بودكه ميتوانستند از آن در كشاكش خود با رقبايشان و به سود شعارهاي
تجديدنظرطلبانهاي كه سر ميدهند بهره ببرند. كاظم جلالي نمايندة اصلاحطلب گفت كه
نتيجة انتخابات تركيه نشان داد ملت تركيه خواهان اسلام ميانهرواست كه حزباسلامي
عدالت و توسعه آن را متبلور كرد و با آن از ديگر احزاب جناحهاي تندرو متمايز گشت.
تهديد اخير رهبر ايران بهدست يازيدن به مردم در صورت تداوم شدت كشاكش ميان دو جناح
نشان ميدهدكه كار اين كشاكش تا به كجا كشيده شده است.
النهار ـ 13 نوامبر 2002 ـ سالم مشكور
حزب عدالت و توسعه در تركيه و خاتمي؛ شباهتها و تفاوتها
تا اندازهاي به نظر ميرسد كه پيروزي حزب عدالت و توسعه در انتخابات اخير، پيروزي
رئيسجمهور ايران،آقاي محمد خاتمي باشد. اين پيروزي با مكلفشدن عبدالله گول
نايبرئيس حزب به تشكيل حكومت تركيه استوارتر خواهد شد. ازآنرو كه پيروزي رويكرد
اسلامي ميانهرو در تركيه تأييد رويكرداسلامي ميانهرويي است كه آقاي خاتمي تلاش
ميكند با گذار از دشواريها و پيچيدگيهاي فراوان آن را رويكرد ايران سازد. تا
اندازهاي به نظر ميرسد كه صحنه در ايران عكس تركيه است؛ درحاليكه آقاي خاتمي
ناگزير است نهاد حاكمه را مراعات كند, حزبعدالت و توسعه تركيه مجبور است نهاد
حاكمه در تركيه را نسبت به رويكرد اسلامي, چه ميانهرو و چه تندرو مراعات كند, در
هردو حالت دو رئيسجمهور بايد با يك نهاد حاكمه استوار روبهرو شوند كه از رويكرد
ميانهروانه آنها ناخرسند است. بااين تفاوت كه اين نهاد از يك پايگاه محافظهكارانه
با آقاي خاتمي روبهروست. درحاليكه عبدالله گول و البته همراه با او حزبش, مخالف
اين نهاد، از پايگاهي كه ظاهراً به نظر ميرسد ليبرالي با گرايش غربي است روياروست
و در هر دو حالت, دو رئيسجمهور بايد اين عامل را در نظر داشته باشند. ولي تفاوت
بنيادين ميان تركيه و ايران اين است كه كشاكش در ايران در درون همان نهاد و سازگار
با شرايط و سازوكارها انجام ميگيرد و استقلال خاتمي از اين نهاد هر چه و هر اندازه
باشد او درنهايت ريشه در آن دارد. اما براي حزب توسعه و عدالت تركيه دستكم از نظر
شكلي روشنتر و سادهتر است زيرا اين حزب از حوزةسياسي و فكري ديگري جز حوزة فكري
و سياسي نهاد حاكمه است كه كمال آتاتورك در آغاز سدة بيستم بنياد آن را نهاد. اين
حزب نقيض نهاد يادشده يا دستكم با آن متمايز است و از اينرو بهآساني ميتواند به
شيوهاي رويكرد خود را با رويكرد آن از هم مشخص كند كاري كه آقاي خاتمي نميتواند
انجام بدهد.
الخليج ـ 19 نوامبر 2002
لايههاي فعال و زندة اجتماعي در ايران
در جامعه ايران سهلايه وجود دارند كه ميتوان آنها را نيروهاي اجتماعي زنده كه نقش
مهمّي در زندگي سياسي كنوني ايران بازي ميكنند :1ـ جوانان و دانشجويان, 2ـ حوزه
هاي ديني, 3ـ قوميت هاي غير فارس
در صحنة سياسي داخلي و خارجي ايران گروه هاي چندي فعالند و بر روند رويدادهايي كه
جامعه ايران اكنون شاهد آن است تأثيرات ويژة خود را مي نهند هر چند كشاكش اصلي
اكنون ميان اردوگاه اصلاحطلب و تندرو در درون كشور است.
الزمان ـ 28 نوامبر 2002
پرسشهاي پنجگانة دانشجويان ايران
دانشجويان اگر اجازه يابند از پناهگاه خود خارج خواهند شد و از طريق اعلام نظرخواهي
دانشجويي درمورد پنج محور, پرسشهاي بيپروايي را مطرح خواهند ساخت كه تا به حال
كسي از طرفداران و يا مخالفان داخل جرأت نزديكشدن به آن و مطرحساختن آنها را
نداشته است. پرسش هاي پنجگانه به ترتيب زير خواهند بود : 1ـ فعاليت مراكز قدرت
غيرمنتخب 2ـ شايستگي نظام و امكان اصلاح 3ـ تغيير قانوناساسي 4ـ رابطه با امريكا
5ـ نظام سياسي مطلوب. در صورت اجازهيافتن براي برگزاري نظرخواهي، اعضاي دفتر تحكيم
وحدت اعتقاد دارند كه اين بهترين راه براي مقابله با تهاجم به راهافتاده از سوي
مطبوعات محافظهكار مبني بر اينكه جنبش دانشجويي جنبشي فريبخورده و امريكايي است,
خواهد بود. آيا اين امكان وجود دارد كه همهپرسي دانشجويان اينبار به يك مانيفست
جديد براي نظام ـ نهفقط براي اصلاحطلبان و محافظهكاران ـ كه براي همه تبديل شود
و آيا اينكه تمام مواردي را كه دانشجويان به طريقة مردمسالاري و قانوني و
مسالمتآميز از طريق همه فعاليتهايي كه اخيرا به انجام رساندند نتوانستند بيان
دارند اين بار خواهند توانست كه آن را بهشكل مكتوب و قابل اعتماد بيان بدارند؟
الحيات ـ 3 دسامبر 2002
تركيه در بستر تحولات جديد
امريكا, تركيه, عراق, كركوك
طي سالهاي 2003 تا 2008 پارلماني بر تركيه حكومت خواهدكرد كه با قروض خارجي 95
ميليارددلاري مواجه است و اين امري است كه سياستمداران تركيه را در اتخاذ سياستهاي
خارجي اصولي تحتتأثير قرار خواهد داد. مشخص نيست تركيه به كدامين علت و با چه
محاسباتي و با تكيه بر چه چيزي به برنامهها و اهداف موردنظر امريكا روي خوش نشان
نداده است ؟ البته بروز علائمي نظير ادعاهاي تشكيل دولت كردستان در شمال عراق و
بحرانهاي سياسي جاري در تركيه خشم واشنگتن از نافرماني اخير آنكارا را بهطور واضح
برملا ساخت. بهراستي اگر تركيه به هموطنانش اطمينان داشت و براي آنها آزادي، امنيت
و رفاه را بهارمغان ميآورد چه دليلي داشت تا حال از تشكيل يك حكومت خودمختار در
شمال عراق بترسد و نگران باشد. درصورتي كه تركيه در كركوك مداخله نكند به احتمال
زياد "كردها" آنجا را اشغال خواهند كرد و شايد در اين حال حتي بسياري از جوانان كرد
نيز كشته شوند ولي در ازاي آن حكومت كردها منابع نفتي منطقه را تحت اختيار قرار
خواهند داد و معلوم نيست در آينده چه بلاهايي بر سر تركيه نافرمان از امريكا در
آورند؟ در رابطه با تئوريهاي توطئه بسياري از ناظران و دستاندركاران سياسي در حزب
دموكرات چپ و سختگيريهاي اخير صندوق بينالمللي پول را در رد اعطاي وام به تركيه
در راستاي فشارهاي سياسي به تركيه جهت همگامي با امريكا در حمله به عراق ارزيابي
ميكنند. نزد زمامداران امريكا بهترين راه و گزينه اول اين است كه جمهوري تركيه با
ارتش مقتدرش وارد بيابانهاي خاورميانه گردد. البته درقبال كشتهشدن جوانان تركيه
طرح تشكيل دولت فدرال كردستان عراق از سوي امريكا به تعويق خواهد افتاد و صندوق
بينالمللي پول نيز در اعطاي وامها تسهيلاتي بهوجود خواهد آورد و حتي ممكن است
واشنگتن پايتختهاي اروپايي را جهت عضويت دائم تركيه در اتحاديه اروپا تحت فشار
قراردهد. اميد است كه در اثناي انتخابات, سياست خارجي تركيه درخصوص شمال عراق
بهصورت شفاف و رسماً اعلام گردد.
الزمان ـ 16 اكتبر 2002 ـ پروفسور اثركاراكاش
آمادگي تركيه براي اقتدار اسلامگرايان سابق
حكومت آيندة تركيه با مشكلات و مسائلي به شرح زير مواجه خواهد شد:
1ـ احتمال وقوع جنگ عليه عراق در مرزهاي تركيه
2ـ تداوم مشكل قبرس
3ـ تداوم انتظار دريافت زمان مقرربراي ورود به اتحاديه اروپا
4ـ نحوه خروج از بحران اقتصادي جاري كه از سال 1945 به اين طرف بيسابقه بوده است.
بيبيسي 30 اكتبر 2002 ـ سرويس تركي استانبولي
چرخش دموكراتيك در اسلام
نظام انتخاباتي تركيه تنها زماني نمايندگاني را به پارلمان راه ميدهد كه عضو حزبي
باشند كه آن حزب لااقل دهدرصد آرا را به خود اختصاص داده باشد. روز يكشنبة گذشته،
تنها دو حزب از آستانة ورود به پارلمان عبور كردند. حزبعدالت و توسعه كه يك سوم
آرا را بهخود اختصاص داد دوسوم اكثريت در پارلمان را براي خود تضمين كرده است.
يكسوم باقيمانده را حزبخلق جمهوريخواه به خود اختصاص داد. حزبعدالت و توسعه كه
سنت سياسي اسلامگرايانة خود را قبلاً نفي كرده بود, برمبناي شعار پيوستن تركيه به
اتحاديه اروپا و تثبيت آن در اين اتحاديه مبارزة انتخاباتي خود را آغاز كرد و
شعارهاي ديگرش نيز عبارت از دموكراتيزه و ليبراليزهكردن نظامسياسي كشور بود. در
جوّ پديد آمده پس از حوادث روز يازدهم سپتامبر، زماني كه سازگاري اسلام و دموكراسي
زير سؤال رفته است، اقدام آزمايشي كنونياش در تركيه حائز اهميت است. اگر انتخاب
اين حزب و ائتلاف پديد آمده در حكومت موفقيتآميز از كار درآيد تركيه با اين تجربة
تازه خود نشان خواهد داد كه سكولاريسم ميتواند به راستي ليبرال و بردبار باشد و
دموكراسي نيز ميتواند در يك محيط اسلامي بهنحو مقتضي عمل كند .بخش عمدة مسئوليت
موفقيتآميزبودن اجراي اين اقدام آزمايشي به عهدة خود تركيه است و بستگي به آن
دارد كه هم حزب عدالت و توسعه و هم سردمداران سكولار, يكديگر را تحمل كرده و
بايكديگر سازش و همزيستي داشته باشند
نيويورك تايمز ـ 5 نوامبر 2002 ـ سلي اوزل
رأيدهندگان ترك و نتيجة نادرست
ميبينيم كه پس از آنكه طرفداران طالبان به مجلس پاكستان راه يافتند، اسلامگرايان
هم در تركيه به قدرت رسيدند. چهكسي ميگفت بنيادگرايي مرده است؟ نه، پيروزي حزب
عدالت و توسعه تركيه فقط رأي در مخالفت با امريكا نيست بلكه فساد و فروپاشي اقتصادي
باعث شد كه 350 كرسي از 540 كرسي مجلس تركيه به اسلامگرايان اختصاص يابد. مخالفت
با فسادو فروپاشي اقتصادي هم در زمرة عواملي بود كه باعث پيروزي اسلامگرايان در
پاكستان شد. در واقع اينها، عوامل مخالفت اسلامگرايان تقريبا در سراسر خاورميانه
بهشمار ميروند، يعني تمايل به ازبينبردن غدة سرطاني كه همة رژيمهاي طرفدار
امريكا در منطقه بدان مبتلا هستند. حزبعدالت و توسعه از همپيماني نظاميان تركيه
با ايالات متحدهامريكا حمايت ميكند. نه صرفاً بهايندليل كه واشنگتن به آنها كمك
كند تا به اتحادية اروپا بپيوندند, بلكه براي اينكه با ارتش درنيفتد.
اينديپندنت ـ 5 نوامبر 2002 ـ رابرت فيسك
توان يك حزب اسلامي در ادارة يك كشور
درهرحال موفقيت دولت همانقدر كه با فعاليت در زمينة سياست داخلي مشخص ميشود با
سياست خارجي اين كشور هم مرتبط ميباشد. نكتة مهم اين است كه دولت جديد به نظاميان
تركيه نشان دهد كه هيچ نيتي براي منسوخكردن بخشهاي مهمّي از قانوناساسي
تحسينبرانگيز و سكولار تركيه و ميراث پايدار آتاتورك ندارد.
سرمقالة اينديپندنت ـ 5 نوامبر 2002
تركيه نبايد راه آتاتورك را رها كند
كمال درويش مينويسد: اينكه دولت جديد تركيه موفق خواهد شد يا نه، به نظر من به سه
عامل مهم بستگي دارد: 1ـ دولت بايد در مورد سياست اقتصادي جدي باشد و طي پيام سريع
و صريحي مشخص نمايد كه تركيه به روزهاي رانتخواري و قراردادهاي خاص كه تقريباً
كشور را به آستانه ورشكستگي كشانده بود باز نخواهد گرداند.
2ـ مربوط به دشواريهايي است كه از روند گسترش اروپا ناشي ميشود. حزبجمهوريخواه
خلق آمادگي آن را دارد كه با دولت حزب عدالت و توسعه در راستاي ادغام و يكپارچگي
تركيه اتحاديه اروپا كه هدفي ملي و فراتر از خطوط حزبي است همكاري نمايد.
3ـ حزبعدالت و توسعه بايد توجه خاص داشته باشد كه به ماهيت سكولارجمهوري تركيه و
قانوناساسي تركيه احترام بگذارد. زيرا اكثريت عظيمي از تركها ازجمله بسياري از
سيوچهاردرصدي كه به حزبعدالت و توسعه رأي دادهاند از جدايي دين از سياست و
زندگي اجتماعي كه در قانوناساسي شمرده شده استقبال ميكنند.
فاينشنال تايمز ـ 4 نوامبر 2002 ـ كمال درويش, وزير اسبق اقتصاد تركيه
دولتي اسلامي براي نخستين بار در تركيه
به احتمال قوي اردوغان رهبر 48 ساله حزب عدالت و توسعه مقام نخستوزيري آينده تركيه
را از آن خود خواهدكرد وي از مخالفان سرسخت عمليات ايالاتمتحده عليه عراق است و
اين در حالي است كه در واشنگتن به ويژه روي وجود كمكهاي تركيه و پايگاههاي نظامي
تركيه حساب ميشود. براي امريكا دو گزينه مطرح است: 1ـ بايد تلاش كند تا با اردوغان
به توافق برسد و او را براي رعايت قواعد بازي و امتناع از ستيزهجويي با تنها
ابرقدرت جهاني مجاب نمايد.
2ـ مشي تضعيف موقعيت اين نخستوزير اسلامگرا را با تكيه بر نظاميان تركيه كه
بهطور سنتي مدافع ماهيت سكولار دولت ميباشند، به اجرا درآورد.
اگر اردوغان در تجربههاي اسلامي خود پا را فراتر از حد بگذارد ژنرالها حق آن را
دارند كه از طريق ترتيبدادن كودتاي نظامي نظم را برقرار نمايند كه تاريخ اخير اين
كشور نيز بارها نمونههايي از آن را به خود ديده است.
حزبخلقجمهوريخواه چپگرا 4/19درصد از آرا را به خود اختصاص دادهاند. اما از
آنجاييكه فقط نمايندگان دو حزب چپگرا به مجلس راهيافتهاند محاسبات نيز چندان
دشوار نخواهد بود. اسلامگرايان دولت را تشكيل خواهند داد و جمهوريخواهان مخالفان
دولت را بهوجود خواهندآورد و گزينة ديگري در كار نيست. جنبشي كه فقط يكسوم از
آراي مردم را بهخود اختصاص دهد و يا بهطور دقيقتر 27/34درصد, كنترل كامل زندگي
سياسي دولت را در دست خواهد داشت و اين تناقضهاي سيستم انتخاباتي تركيه است كه
مردم كشور ناگزيرند تاوان آن را بپذيرند.
ايز وستيا ـ 4 نوامبر 2002 ـ ماكسيم يوسين ـ روسيه
تركيه ـ ايران؛ درگيري مزمن با گذشته
گرچه روند فعلي اولين و در عين حال آخرين در گيري ميان اسلامگرايان و لائيكهاي
تركيه نخواهد بود, تاكنون به سلامت گذر كرده ولي رويارويي سنتي و دائمي ميان
اصلاحطلبان و محافظهكاران ايران طي روزهاي آينده آبستن رخدادهاي جديدي است. با
وجود تفاوت عميق ميان سرشت نگرانيهايي كه محافظهكاران ايران و يا لائيكهاي تركيه
ابراز ميدارند بايد گفت كه هردوي آنها با بحران حقيقي حكومتي روبهرو هستند گرچه
اين بحرانها بهصورتهاي مختلفي در هردو كشور نمايان ميشود . يك نظام ميكوشد با
گذشتة خود به مبارزه برخيزد و بيهوده تلاش ميكند كه همة ريشههاي تاريخي ـ اسلامي
خود را در تركيه قطع كند و نظام ديگر سعي دارد كه به گذشتة خود چنگ اندازد و حاضر
نيست كه اين گذشته ناديده گرفته شود و اين مشكل اصلي در هر دو كشور تركيه و ايران
است. بايد گفت كه بحران حكومتي كه ايران و تركيه با آن مواجه هستند در اجراي نظام
ديني و يا سكولاريسم نهفته نيست, بلكه در ترويج و جايگزينكردن فكر متحجّر و
سلطهگرايانهاي كه برخي نخبگان حاكم تصور ميكنند كه حقِ واجب آنهاست كه اختياردار
ملت و تصميمگيرنده باشند، نهفته است و ازآن مهمتر عدمتوانايي اين بخش سلطهگر
نسبت به قبول نظر ديگران و جذب و اعتراف به حق مشروع و يا داشتن اختلاف با آنهاست.
الاهرام ـ 15 نوامبر 2002 ـ عاصم عبدالخالق
تركيه را دگرگون ميسازم
رجب طيب اردوغان طي يك مصاحبة مطبوعاتي با نيوزويك ميگويد: "تركيه به تصوير
تازهاي نياز دارد درضمن ميخواهم تركيه را دگرگون سازم؛ به همانگونه كه در دورة
تصدي شهرداري استانبول چهره اين شهر را دگرگون ساختم. .حزب ما اسلامي نيست و
برمبناي مذهب شكل نگرفته است. رسانههاي ترك كوشيدند ما را در اين طبقه قرار دهند.
ما بايد به سطح معيار كپنهاگ براي پيوستن به اتحادية اروپا برسيم؛ اين يعني آزادي
بيان و مذهب. پاياندادن به ممنوعيت پخش برنامههاي راديو تلويزيون به زبان مادري
يك قوم براي كردها و ديگران و پايانبخشيدن به اعمال شكنجه. رابطة ما با اسراييل
ادامه خواهد يافت, ما به خاطر وضعيتي كه در منطقه وجود دارد دربارة فلسطين
بيانيههايي صادر كردهايم. ما با هر نوع تروريسم اعم از فردي يا دولتي مخالفيم و
بههيچوجه يهودستيز نيستيم. اسلام يك مذهب است و سكولاريسم فقط يك شيوه براي
مديريت و دموكراسي صرفاً وسيلهاي است براي يك هدف.
نيوزويك ـ 18 نوامبر 2002
پيروزي اسلامگرايان با گويشي متفاوت
درحاليكه پژواك قدرتمند پيروزي حزب عدالت و توسعه تركيه با اكثريت آرا درانتخابات
در درون و خارج تركيه همچنان ادامه دارد, خبر وفات استادمصطفي مشهور پنجمين
رهبرعالي اخوانالمسلمين آمد تا اين كه پروندة جنبشاسلامي در جهان اسلام بيشتر
مورد بررسي قرارگيرد و در عين حال در مورد شيوة جماعت اخوانالمسلمين و آيندة آن
پرسشهايي مطرح شود:
1ـ.موج اسلامخواهي گسترش يافته و شايعاتي كه رواج ميدهند مبني بر اينكه موج
اسلامخواهي شكسته شده و ركود آغاز گرديده دروغي بيش نيست.
2ـ از سوي گروههاي اسلامي براي مشاركت در روند مردمسالاري استقبال زيادي صورت
ميگيرد و همين امر موجب گرديد كه پيشگامان تحريم انتخابات يا دشمنان مردمسالاري
به اقليتي مبدل شوند و نقش و حضور آنها به مراتب كم شود.
3ـ مهمترين عاملي كه در پيدايي احزاباسلامي ياريرسان شد وجود شفافيت در انتخابات
برگزارشدة اخير تركيه است و نشانة آن است كه نبود احزاب و يا گروههاياسلامي در
صحنة سياسي در برخي كشورها بهمعناي عدمحضور آنها نيست ولي درنهايت اين معنا را
ميدهد كه غايب اصلي در اين كشورها همان مردمسالاري است.
4ـ هركجا اسلامگرايان يافت شوند الگوي نظام طالبان و يا جزايري كردن آن توسط
اسلامگراياني كه به قدرت برسند اعمال خواهدشد. اين مقوله در مغرب و تركيه از سوي
سكولارها جهت ترساندن مردم و با استفاده از دستگاههاي تبليغاتي ترويج ميشود اما
تاكنون نتايج مورد نظر آنها تحقق نيافته است.
5 ـ احزاب اسلامي كه پيروزي بزرگي را در انتخابات تركيه محقق ساختند اين پيروزي را
بهدليل اسلاميبودن خود بهدست نياوردهاند, بلكه با جامعه با گويشي متفاوت از
پيام سنتي ـ اسلامي به سخن نشستند و احزاب اسلامي دغدغههاي موجود در جامعه را در
رأس اولويتهاي خود قراردادند.
6ـ ما در انتخابات تركيه شعارهايي مانند اسلام تنها راهحل است را شاهد نبوديم.
7ـ نكتة مهم در پيروزي حزبعدالت و توسعة تركيه اين است كه اين حزب بهخوبي دريافته
كه در پرتو نظامي سكولار فعاليت ميكند, بنابراين تصميم گرفت با اين حقيقت سياسي
همانطوريكه هست برخورد كند.
8.ـ ما در ميان احزاباسلامي در جهان عرب و اسلام جهش رو به تزايدي را شاهد هستيم
.ولي درعين حال شاهد آن هستيم كه جنبش اخوانالمسلمين كه براي بسياري از احزاب و
جنبشها بهمثابة جنبش مادر بوده از ركود و جمود حركت در رنج است و افزون بر آن در
جنبش سياسي كشور مصر نيز سهم بسيار كمي دارد. مشكل اصلي اين است كه در وضعيت فعلي
براي جماعت اخوانالمسلمين اين فرصت وجود ندارد كه مشي خود را متحول سازد و يا
اينكه با جامعه به مذاكره بنشيند و مهارتهاي خود را افزايش دهد.
الشرق الاوسط ـ 18 نوامبر 2002 ـ فهمي هويدي
ساعات پاياني دموكراسي ليبرال؟
دهسال پيش كه اتحاد شوروي فروپاشيد, "نومحافظهكاران" پايان تاريخ را اعلام كردند
و منظورشان پيدايش يك دنياي فراگير و يكپارچة سازمانيافته توسط دموكراسي ليبرال
بود .با توجه به بلندپروازيهاي چين و ظهور دوبارة اسلام، شكاكان ميگويند اين
فرضية "نومحافظهكاران" چيزي نيست جزيك تجلي اميد. صرفنظر از چين و اسلام تحولات
اساسي در درون خود غرب رفتهرفته از دموكراسي ليبرال فاصله ميگيرد .اين تحولات هم
عقلاني است هم سياسي. بهطورمثال چند فرهنگي و پيدايش حقوق گروهي، تساوي و برابري
در قانون، آزادي عقيده و آزادي بيان را از بين ميبرد. از آنجا كه اين تحولات،
دستاوردهاي تاريخي دموكراسي ليبرال بهشمار ميروند، آينده چطور ميتواند به نظام
يا سيستمي تعلق داشته باشد كه از درون در حال تلاشي است؟ درحاليكه هويت غربي از
لحاظ عقلاني و فكري رو به كاهش دارد, از لحاظ سياسي رفتهرفته محو ميگردد.
هويتهاي تاريخي مليتهاي اروپايي رفتهرفته با يك ذهنيت جايگزين ميشود. اينها
تحولات نويدبخشي براي دموكراسي ليبرال نيستند. دولتهاي غربي با ايجاد جماعتهايي
از مردمان ناهمگن و برخوردار از حقوق ناهمگن رفتهرفته موقعيتهاي خود را تضعيف
ميكنند. خصومتهاي حاصله با دموكراسي ليبرال سازگاري ندارد. برخورد تمدنها از
درون مرزهاي خودمان ما را درگير ميسازد. اگر چين و اسلام فقط درست از زمان استفاده
كنند جهان ازآنِ آنها خواهد شد. اين نه پايان تاريخ, بلكه پايان غرب است.
واشنگتن تايمز ـ 26 نوامبر2002 ـ پل گريگ رابرتس
سايت خبري اينترنتي كوچكي كه بخش اعظم مطالبات آن بر اظهارات رابطهاي گزارشگران در
سرويسهاي اطلاعاتي اسرائيل مبتني است.