دو نگرش اساسي به "مسئلة كرد"
در حاشية سخنان رئيس جمهور دربارة اوضاع كردستان عراق

احسان هوشمند*

1ـ اهميت استراتژيك و سوق‌الجيشي مناطق كردنشين كشور, جايي كه با دو كشور رقيب و گاه متخاصم يعني عراق و تركيه هم‌مرز بوده و البته آن سوي مرز آن دو كشور را هم كردها در برگرفته‌اند, بركسي پوشيده نيست. يكي از امراي ارتش شاهنشاهي كه اتفاقاً جان خويش را نيز در مناطق كردنشين كشور از دست داده, در خاطرات خود در اين باره تأكيد مي‌كند. "استفاده كامل از دوستي‌هاي غيرقابل انكار خانواده‌ها و طوايف كرد, چنانچه مأمورين صحيح‌العمل در آن منطقه وجود داشته باشند, مدت مديدي اين دوستي و صميميت ادامه خواهد يافت, ولي خداي ناكرده اگر مأمورين ناخلف داخل امورات آن حدود باشند, مهلكه و خطر غيرقابل جبراني براي مملكت ما توليد خواهد شد... هر مأمور وقتي كه به منطقة كردستان وارد مي‌شود, ناموساً و وجداناً موظف است كلاه خود را قاضي كرده, اهميت و موقعيت كردستان را كه سرتاسر حد غربي را به استحكامات طبيعي تشكيل مي‌دهد, در حيات و زندگاني كرمانشاه, همدان, خمسه و زنجان خوب مطالعه و ملاحظه نمايد. بايد بداند اندك غفلت و خيانتي در منطقة مزبور خيانتي است دربارة ايالات فوق‌الذكر"(1) البته اگر اوضاع و احوال فعلي منطقه و بيش از آن را با توجه به حوادث بالكان در نظر داشته باشيم, اهميت استراتژيك مناطق كردنشين كشور دوصد چندان جلوه‌گر خواهد شد.
2ـ كردها اگر نه يكي از اصيل‌ترين آريايي‌تبارها و اقوام ايراني, لااقل بخشي از آريايي‌تبارها و ايرانيان ساكن در اين سرزمين و البته كشورهاي مجاور مي‌باشند. اين نكته چنان بديهي است كه همواره مورد تأكيد سياستمداران ايراني (به‌عنوان نمونه سيدمحمدخاتمي رئيس‌جمهور فعلي و اپوزيسيون كُرد مخالف جمهوري اسلامي و حتي نخبگان كُرد تركيه و عراق قرار گرفته است. چنان‌كه نويسنده و محقق نامدار كرد؛ استاد هه‌ژار هم با تأكيد بر اسطوره‌هاي مشترك ايرانيان كه اعم از فارس و كرد و بلوچ و گيلكي و... كه در شاهنامة فردوسي متجلي شده, بر اين اشتراك در اسطوره و نژاد پاي مي‌فشرد.(2) البته دامنة اين اشتراكات در زبان, اسطوره, عقايد, آداب و رسوم و سنن, تاريخ وبه‌طوركلي فرهنگ كردها و ساير ايرانيان, چنان برجسته است كه شايد نتوان مرزي بين اقوام گوناگون ايراني مانند كرد و فارس متصور گرديد. نمونه‌اي از اين تجربة اساطيري مشترك در قلم ژنرال احسان نوري پاشا, جنگاور معروف كرد كه عليه كمال آتاتورك در كوه‌هاي آرارات قيام كرده بود, چنين نمود يافته است: "جنگاوران كرد مصمم شدند كه نمايشي از نمونه‌هاي قهرماني نياكان خود داده, ارواح آن بزرگواران را كه براي حفظ ميهن و آزادي خود با شمشير برهنه, اسب به درياي دشمن مي‌تاختند شاد كنند, خواستند بار ديگر پرده‌اي از تاريخ جنگ‌هاي ايران و توران را به عالميان نشان داده,‌ ثابت كنند ملت كرد به‌راستي نواده‌هاي آن پهلوانان نامدار ميدان جنگ بوده و در روح سلحشوري و در خون نجيب ايراني آنان تغييري حاصل نشده و نقصي پديد نيامده است."(3)
وي در توصيف جنگ با سربازان ارتش تركيه باز تأكيد مي‌كند: "از حيث تعداد نفر و نوع اسلحه قواي ترك برتري داشت و از لحاظ موقعيت هم مواضع خوبي داشتند, زيرا در پشت تپه‌ها و در داخل ده موضع گرفته بودند, در حالي كه آراراتي‌ها در زمين مسطح و بدون پناهگاهي قرار داشتند. ولي در مقابل تمام اين برتري‌ها, مجاهدين كُرد تصميم راسخ داشتند. گويي ارواح پهلوانان باستاني ايران در كالبدشان دميده شده و در اين مسابقه جانبازي هر يك مي‌خواست گوي سبقت را از ديگري بربايد."(4)
3ـ همين تفاوت‌هاي عميق فرهنگي, زباني, تاريخي, آداب و رسوم و هويت كُردها با اعراب و ترك‌ها در عراق و تركيه, موجب گرديده دول حاكم بر اين كشورها غيرانساني‌ترين و وحشيانه‌ترين برخوردها را با آنان در جهت هويت‌زدايي از كردها عملي نمايند. گذشته از بمباران شيميايي, ميكروبي و كشتار دسته جمعي كردها در تركيه و عراق كه انعكاس جهاني هم يافته و تخريب روستاها, كوچاندن اهالي از مناطق كردنشين به مناطق عرب‌نشين يا ترك‌نشين, حتي لفظ "كُرد" هم به‌كاربردنش, جرم محسوب مي‌گردد. روزنامه مليت ـ چاپ استانبول ـ با تأكيد بر اين وضعيت به مواد قانوني آن اشاره مي‌كند: "برابر قوانين جاري تركيه (مواد 312 قانون جزا و يا مواد 8 , 7 و 6 قانون مبارزه با تروريسم) به‌كاربردن كلمة كرد ـ چه در گفتار و چه در نوشتارـ به‌معناي "تبليغات جدايي‌خواهانة ‌تروريستي"‌ است." در بخشنامه‌اي كه از طرف دولت تركيه براي ادارات, بخش عمومي و رسانه‌هاي گروهي دولتي ارسال شده, مقرر گرديد كه از استفادة پاره‌اي از كلمات و اصطلاحات احتراز شود. ازجمله كلمات و اصطلاحات ممنوعه مي‌توان به اينها اشاره كرد. مردم كُردتبار, شهروندان كرد, مردمي با ريشة كرد, و به‌جاي اين اصطلاحات بايد اين عبارات را به‌كار برد: شهروندان ترك, شهروندان ما كه محافل جدايي‌خواه آنان را كرد مي‌نامند.(5) امري كه در تركيه مسبوق به سوابق است. روزنامة مليت در 19 سپتامبر 1930 به نقل از محمود اسعدبيك وزير عدليه نوشت: "دوست و دشمن بايد بداند آقاي اين مملكت ترك است. كساني كه در رگ‌هاي بدنشان خون صاف‌ ترك نداشته باشند, در وطن تركيه فقط يك حق دارند, آن هم نوكري و بندگي است."(6)
4ـ تأسيس دو دولت عراق و تركيه پس از شكست عثماني در جنگ اول جهاني, همزمان است با تحركات سياسي در مناطق كُردنشين اين دو كشور, چرا كه معاهدة شور كه در آن برخي حقوق را براي كُردها به‌رسميت شناخته بود, به‌سرعت توسط مصطفي كمال در تركيه و انگليسي‌ها در عراق زير پا گذارده شد, لذا اين قول "صالح ملاعمر عيسي" به واقعيت نزديك است كه "بحران كنوني كردستان از بدو تشكيل دولت عراق شروع شده است."(7) بحران كردها در تركيه بعد از همان بدو تشكيل دولت تركيه نمود يافته است. اما اوضاع ايران در ارتباط با كردها متفاوت از اوضاع عراق و تركيه است. مردمان كرد و فارس و بلوچ و لر و گيلك و... قرن‌ها با هم و براي هم زيسته‌اند. كيست كه نقش كردها در تشكيل دولت ماد, هخامنشي تا خاندان زند و قاجار را به همراه ساير ايرانيان نشنيده و يا نخوانده باشد. (اگرچه در دورة رضاخان و بعد از آن تحت‌تأثير دولت تركيه و عراق, برخي از حقوق شهروندي كردهاي ايران ناديده گرفته شد, اما هيچ‌گاه شاهد برخوردهايي از نوع برخوردهاي دول عراق و تركيه نبوده‌ايم.)
5ـ قرارگرفتن مناطق كردنشين مابين تركيه, عراق, سوريه, ارمنستان و ايران, گذشته از دولت‌هاي يادشده, برخي رقيبان فرامنطقه‌اي و منطقه‌اي را متوجه اهميت استراتژيك كردها نموده است. حضور نمايندگان (نظامي, سياسي و يا جاسوس) كشورهايي نظير امريكا, انگليس, شوروي سابق و اسرائيل در ارتباط با اوضاع اين مناطق همواره مورد تأكيد قرار گرفته است. اين حضور, گاه با درخواست رهبران احزاب كرد بوده است. "ملامصطفي بارزاني" در مصاحبه‌اي با واشنگتن پست و اينترنشنال هرالد تريبيون در 22 ژوئن 1973 مي‌گويد: "ما آماده‌ايم اگر ايالات متحد امريكا در مقابل اين گرگ‌ها از ما پشتيباني كند, در اين منطقه بر طبق سياست او عمل كنيم... در صورتي كه به اندازة كافي از ما حمايت شود, مي‌توانيم مناطق نفتي كركوك را در اختيار بگيريم و بهره‌برداري از آن را به كمپاني‌هاي امريكايي بدهيم. اين منطقه مال ماست."(8) كمااين‌كه كوچرا تأكيد مي‌كند "كردها با ميخكوب‌كردن بخش بزرگي از ارتش عراق در كوهستان‌هاي شمال مانع از اين مي‌شوند كه عراق در كشمكش اعراب و اسرائيل مداخله كند."(9)
همان‌گونه كه نضال الليثي در الحيات مي‌نويسد: "رابطة كردها با اسرائيل تاكنون همواره از محرماتي به‌شمار مي‌رفت كه به‌ندرت دربارة آن سخن به‌ميان آمده است."(10) اما با اين حال, افشاي روابط اسرائيل با گروه بارزاني توسط مشاور ارشد ملامصطفي بارزاني, يعني محمود عثمان, بُعد نويني به موضوع بخشيده است."(11)
6ـ رقابت‌هاي قومي در شمال و جنوب و مركز عراق هم از ديگر ابعاد پيچيدگي قومي در اين كشور بحران‌زده است. شيعيان عرب, سنيان عرب و كردهاي اكثراً سني, طرفين اين رقابت مي‌باشند كه بُعد مذهبي براي شيعيان عرب و تاريخ و فرهنگ مشترك براي كردهاي شمال موجبات نزديكي آنها به مردم ايران را فراهم مي‌سازد. اما از ديگر سو وجود كردها براي حفظ سلطة اهل سنت بر حكومت هم اهميت داشت؛ چنان‌كه سرهنري دابز كه در 1923 در مقام كميسر عالي بريتانيا در عراق مي‌گويد: "واگذاري اراضي قابل ملاحظه به تركيه بر ناراحتي طبقة حاكم عراق كه همه سني مذهب‌اند, دامن خواهد زد, زيرا اين امر توازن را در مجلس به زيان سني‌ها بر هم خواهد زد و شيعيان واپس‌گرا را به قدرت خواهد رساند."(12)
7ـ نگاه سيطره‌جويانه و مداخله‌جويانة تركيه نسبت به مناطق كردنشين شمال عراق و حتي بيش از آن تا موصل به‌واسطة وجود ذخاير نفتي و گاه به بهانة حمايت از اقليت تركمن ساكن در كركوك و حوالي آن از ديگر ابعاد پيچيدگي‌هاي اوضاع و احوال منطقه خصوصاً در شرايط موجود مي‌باشد. كما اين‌كه وزير دفاع تركيه اخيراً در واكنش به تأسيس پارلمان كردها در شمال عراق رسماً و علناً از الحاق اين مناطق به تركيه خبر داد.
8ـ پس از جنگ 1991 امريكا و متحدانش عليه دولت صدام‌حسين و خيزش مردمي ساكنان كرد شمال و شيعة جنوب عراق و حملة ارتش عراق به كردها و شيعيان, بخشي از شمال و جنوب عراق به‌عنوان مناطق امن از سوي دولت امريكا و انگليس مورد حمايت قرار گرفت. و متعاقب آن مناطق كردنشين شمال عراق مابين دو گروه معارض و رقيب عراقي يعني اتحادية ميهني كردستان عراق به رهبري جلال‌ طالباني و حزب دموكرات كردستان عراق به رهبري مسعود بارزاني (فرزند ملامصطفي) تقسيم گرديد و دولت عراق از اعمال قدرت در اين مناطق بازماند.
ادامة سياست‌هاي دولت عراق, خصوصاً پس از حوادث يازده‌ سپتامبر نيويورك و اعلان جنگ دولت بوش به سازمان‌هاي القاعده و طالبان و نهايتاً قريب‌الوقوع بودن جنگ مابين دولت امريكا و ارتش صدام, آيندة جغرافيايي عراق را در هاله‌اي از ابهام فروبرده, خصوصاً افتتاح پارلمان كردهاي شمال عراق و اعلام پرچم و خواسته‌هاي كردها موجب بروز نگراني دولتمردان تركيه و حتي تهديد به جنگ عليه كردها گرديد.
[C1][C2]* [C3][C4]* [C5][C6]*
سفر سيدمحمد خاتمي؛ رئيس‌جمهوري ايران به تركيه به جهت برگزاري كنفرانس سران اكو, زمينه‌اي شد تا آقاي خاتمي از تماميت ارضي عراق حمايت نموده و البته تأكيد كند كردهاي عراق جزيي از ملت عراق, كردهاي تركيه جزيي از ملت تركيه و كردهاي ايران جزيي از ملت ايران مي‌باشند.
بيان اين مواضع, آن هم در اين شرايط حساس, موجبات طرح سؤالات و ابهاماتي شد. آيا اصولاً در اين شرايط بيان اين مواضع با ضرورت‌هايي همراه بود؟ عواقب چنين مواضعي حافظ كدام منافع ماست؟ چرا در كشور تركيه آقاي خاتمي به بيان مواضع مي‌پردازد؟ آيا نمي‌توان گزينه‌هاي ديگري غير از مواضع آقاي خاتمي در اين بحران اتخاذ نمود؟
1ـ به زعم برخي از دولتمردان, اتخاذ چنين سياستي ادامة سياست منطقي جمهوري اسلامي است كه در آن بر حفظ تماميت ارضي عراق و تركيه و ساير كشورهاي منطقه تأكيد مي‌شود و هرگونه تغيير در وضعيت جغرافيايي منطقه به‌خصوص در مورد كردهاي عراق, در راستاي منافع ملي ايران ارزيابي نمي‌گردد. از اين منظر هيچ ضرورتي مهم‌تر از حفظ يكپارچگي عراق در راستاي منافع ملي ما نمي‌باشد؛ چرا كه تغيير جغرافيا‌يي در منطقه يا حداقل استقرار نظام فدرالي در كشور عراق مي‌تواند موجب اشاعة ناامني در كشور ما خصوصاً مناطق كردنشين كشور و طرح خواسته‌هاي مشابه شود؛ لذا دفاع از تماميت ارضي عراق, دفاع از تماميت ارضي همسايگان عراق و نهايتاً كشورمان ايران خواهد بود.
اين نگاه مسبوق به سابقه‌‌اي تاريخي و لااقل هشتادساله است. از آن هنگام كه محمدعلي فروغي به‌عنوان سفير تام‌الاختيار رضاشاه با حضور در تركيه و در جهت رفع مسائل فيمابين ايران و تركيه در ماجراي آرارات واسط گرديده بود. "اما درخصوص كردستان مستقل به عقيدة بنده اين خطر را براي ما بايد مسلم داشت و به حرف انگليس‌ها كه "به شيخ محمود گفتيم كردستان مستقل قبول نمي‌كنيم." نبايد مطمئن بود. بنده اينجا هم با انگليس‌ها صحبت كرده‌ام و چيز فهميده‌ام. اولاً با اهميتي كه ناحية نفت‌خيز كردستان پيدا كرده, من باور نمي‌كنم انگليس‌هاي مآل‌انديش آرام بنشينند و بگذارند دولت تركيه خود را جمع‌آوري كند و چند سال ديگر سر وقت موصل برود و براي جلوگيري از اين خطر, يقيناً كردها را به‌عنوان استقلال با خود همدست خواهند كرد. فرضاً كه انگليس‌ها هم در اين باب اهتمامي نكنند, چون اين حرف به ‌دهن‌ها افتاده و كردها هم مردمان بااستعدادي هستند, خودشان بالطبيعه دنبال آن مي‌روند. خاصه اين‌كه به غيرتشان نخواهد گنجيد كه زير دست عرب باشند. پس ما بايد در هر حال به فكر كردستان خودمان باشيم و اگر حقيقتاً ممكن شد, ترك‌ها را با خودمان همدست كنيم."(13)
البته نتيجة‌ اين سياست آن شد كه شورشيان كرد آرارات از پشت سر (توسط نيروهاي ترك) و از خاك ايران مورد حمله قرار گرفتند "روز دوم آراراتي‌ها با فداكاري فوق‌العاده به سنگ‌هاي يادگاري اجدادي خود چسبيده, داخل يك نبرد خونين شده بودند. در اين موقع از پشت سر از سرحد ايران برخلاف انتظار, اول صداي توپ ... بعد شليك پياده و مسلسل‌ها بلند شد. براي آراراتي‌ها خيلي ناگوار بود كه با قشون ايران به هر نحوي كه باشد داخل نبرد شوند. فرماندة كُرد اين واقعه را ناشي از يك سوءتفاهم پنداشته... ولي وقتي به سرحد رسيد, چيز باور نكردني ديد: هنگ‌هاي ترك از خاك ايران هم از پشت به آرارات حمله خود را آغاز نموده بودند. معلوم شد دولت وقت ايران با تقاضاهاي دولت جمهوري تركيه موافقت نموده قسمتي از خاك خود را كه در پشت آراراتي‌ها واقع بود براي از بين بردن اين كانون ملي كُرد ـ كانون نژادي ايران ـ در تحت اختيار فرماندهي عالي ترك قرار داده است. نگارنده (احسان نوري پاشا) در اينجا حق يا ناحق‌بودن گلايه‌هاي آراراتي‌ها كه خودشان را از قديمي‌ترين نژاد ايراني دانسته و در ظرف زدوخوردهاي چندساله با دولت تركيه, در مقابل دولت شاهنشاهي و ايران غير از صداقت و احترام, به حربة ديگري متوسل نشده بودند به قضاوت منوران و وطن‌پرستان ايران واگذار مي‌نمايم."(14)
اتخاذ اين رويكرد, ناشي از درك و برداشت سياستمداران ايراني آن روزگار و به‌خصوص محمدعلي فروغي بود كه تأكيد داشت "بدتر از همه اين‌كه تخم لق كردستان مستقل را هم انگليس‌ها در دهن اكراد شكسته و خاطر دولت تركيه را از اين جهت متزلزل ساخته‌اند و البته ما هم بايد مثل آنها متزلزل باشيم و الاّ اين‌كه متأسفانه ترك‌ها در اين قضيه عوض اين‌كه ما را با خودشان هم‌درد بدانند, مدعي فرض ‌مي‌كنند."(15)
همان‌گونه كه مشاهده شد, در اين ديدگاه اول آن‌كه مسائل مربوط به كردها در عراق و تركيه داراي منحصراً منشأ خارجي است. دوم آن‌كه بين ايران و تركيه و عراق و در تبعِ آن كردهاي عراق و تركيه و ايران در اين رويكرد تفاوتي وجود ندارد و بدون توجه به ريشه‌هاي مشترك نژادي و فرهنگي كردهاي ايران با ساير مردم اين كشور و تفاوت وضعيت آنان با كردهاي عراق و تركيه وضعيت اين كشورها يكسان فرض گرديده است. سوم آن‌كه اين خطر آن‌چنان جدي و مهلك است كه مي‌توان حتي براي مهار آن از بخش‌هايي از اراضي كشور مانند آرارات كوچك (كه در دورة رضاخان به تركيه واگذار شد) و يا ساير منافع كشور گذشت!
چهارم آن‌كه اگر در اين كشورها (عراق و تركيه) حقوق اصيل‌ترين قوم ايراني يعني كردها! مورد تعرض قرار گيرد, از بمب شيميايي استفاده شود (حلبچه يا جنوب تركيه), هزاران نفر مفقود‌الاثر شوند (شمال عراق 180 هزار نفر) و يا روستاها با خاك يكسان شوند, چون در داخل تركيه و عراق اتفاق افتاده و در چارچوب ‌مسائل داخلي آن كشورها مي‌گنجد ربطي به ما ندارد! و ما نبايد در مسائل داخلي ديگر كشورها ولو عليه كردها يعني اصيل‌ترين ايرانيان جنايت اعمال شود, دخالتي داشته باشيم! اما درخصوص مسائل بوسني و فيليپين و ديگران بايد هزينه‌هاي گزاف را پذيرفت!
پنجم آن‌كه اگر حتي با دول تركيه وعراق, روابط غيردوستانه و حتي خصمانه باشد, "مسئلة كرد" از چنان اهميتي برخوردار است كه باز مي‌تواند مورد توافق كشورهاي سه‌گانه قرار گيرد.
2ـ از منظري ديگر, برخي از نويسندگان, تشكيل يك دولت كرد را مابين ايران و ديگر كشورهاي رقيبِ منطقه, نه‌تنها به ضرر منافع ملي ارزيابي نمي‌كنند, بلكه از آن استقبال مي‌كنند. دكترمحمود افشار از نويسندگان صاحب‌نام دورة رضاشاه, در مقاله‌اي كه در تيرماه 1304 منتشر گرديده, تأكيد نمود اگر دولت ايران توجه بيشتري به توسعة فرهنگي و اقتصادي مناطق كردنشين كشور بنمايد "آن وقت براي ما هيچ مضر نخواهد بود اگر روزي كردستان عثماني مستقل شود و بين ما و دولت ترك يك دولت كوچك ايراني‌نژاد در آن حدود فاصله باشد. به همين لحاظ, تأسيس دولت ارمنستاني در شمال غربي مملكت ما كه كنگرة صلح (پاريس) در نظر داشت ما را به كلي از عثماني جدا مي‌كرد و تا يك اندازه از خطر زرد فارغ مي‌ساخت."(16)
اين نگاه در آن زمان, حتي مورد استقبال برخي از كارگزاران حكومتي نيز قرار گرفته است. ميرزانصراله خان اعتلاء‌الملك (خلعتبري) در گزارش مفصلي كه در تيرماه 1305 از سنندج به تهران ارسال داشت, با تأكيد خاص بر فرهنگ و نژاد ايراني كُردها پيشنهادهاي متعددي براي اصلاح امور اقتصادي, اجتماعي و فرهنگي كردها ارائه نموده و تأكيد مي‌كند اگر دولت به عملي كردن چنين اصلاحاتي موفق شود "... علاوه بر آن كه سد سديدي در مقابل اين ولايت كشيده خواهد شد, توجهات اكراد بين‌النهرين را هم به سمت خود معطوف خواهد داشت."(17)
در اين منظر, نخست وجود يك كشور مستقل كرد در همسايگي ما ضامن منافع ملي ما تلقي مي‌گردد؛ زيرا اشتراكات فراوان كردها و ساير ايرانيان, آنان را به ايران نزديك نموده و ضمناً بين ما و رقبايمان حائل ايجاد مي‌نمايد. دوم آن‌كه در ارتباط با كردهاي ايراني و مسائل مرتبط با آنها بيشتر از آن‌كه عامل خارجي عمده گردد, به علل داخلي آن توجه مي‌گردد و رفع اين موانع ضروري تلقي مي‌گردد. سوم آن‌كه بين وضعيت كردها در عراق و تركيه با كردهاي ايران تفاوتي بنيادين وجود دارد. چهارم آن‌كه حقوق بخشي از پيكرة ايران زمين كه به دلايلي به كشورهاي همسايه الحاق گرديده, در هيچ شرايطي مورد غفلت قرار نخواهد گرفت. پنجم آن‌كه با استقرار كردهاي معارض در قدرت در همسايگي كشور امكان فعاليت گروه‌هاي مخالف حاكميت ايران نيز كاهش مي‌يابد؛ چنان‌كه داده‌هاي تاريخي نيز اين وضعيت را تأييد مي‌نمايد. به‌عنوان نمونه در مرامنامة جمعيت شمالي كردستان كه شورشيان آرارات شاخة نظامي آن محسوب مي‌شد, مي‌خوانيم "ما ملت كرد... به‌نام منافع شرق به طرف ملت ايران كه با ما هم‌نژاد و هم‌دين و برادر ماست دست صميميت دراز كرده و اميدواري كامل داريم كه او هم دست ما را با احترام استقبال كند... اگر ملت نجيب و دولت علّيه ايران نسبت به ملت كُرد اظهار صميميت و مساعدت كند عنصر كُرد كه تشكيلات اجتماعي خود را اداره كرده است, مي‌تواند نسبت به ايران كه به او از ترك‌ها نزديك‌تر و هم‌نژاد هستند, يك دوست صميمي و فداكار باشد؛ اعم از اين‌كه در خارج يا در داخل باشد."(18) نزديكي ملامصطفي بارزاني با شاه ايران و دستگيري و اعدام ناراضيان كرد, همچون سليمان معيني و دوستان او, از ديگر شواهد اين مدعاست. چنان‌كه در سال‌هاي اخير ميزان درگيري‌هاي نظامي در مناطق كردنشين كشورمان به حداقل رسيده كه بخشي از آن ناشي از توان نظامي كشور و بخشي ناشي از همكاري احزاب قدرتمند كرد شمال عراق با دولت ايران مي‌شود. "صالح ملاعمر عيسي" نويسندة كرد عراقي در اين مورد مي‌نويسد: "حال كه چند سال از كنترل مناطق كردستان عراق توسط احزاب كُرد مي‌گذرد, مي‌توان گفت كه ناآرامي‌ها در مرزهاي ايران (از طريق كردستان عراق) بسيار ناچيز بوده‌اند, در صورتي كه اگر اين مناطق مرزي در كنترل رژيم بعث بود به احتمال زياد ناآرامي‌ها در مرز ايران بسيار بيشتر از حال بود. به‌طوري‌كه مي‌توان گفت سياست كردها در اطمينان دادن به كشورهاي منطقه در مورد حفظ مرزهاي آنها تا حدود زيادي موفقيت‌آميز بوده است و از نگراني‌هايي كه آنها در گذشته در مورد كردستان عراق داشته‌اند, كاسته‌ است."(20)
به نظر مي‌رسد هر دو ديدگاه داراي نارسايي‌ها و كاستي‌هايي باشند و آنچه گذشت, تنها بيان فرضيات و گزاره‌هاي دو نگرة اساسي به اوضاع شمال عراق و كردهاي منطقه بود. لذا اتخاذ رويكردي متناسب با منافع ملي و حقوق مردم ايران و كردها داراي اختصاصاتي است كه آن راهبرد را واقع‌بينانه, كم‌هزينه و پرمنفعت خواهد نمود.
1ـ توجه به حل مسائل پيش روي كردهاي ايران ازجمله توسعة همه‌جانبه, اجراي اصول معطل قانون‌اساسي و پرهيز از تأكيد بر مباحث تفرقه‌برانگيز ـ خصوصاً در مناطق سني‌نشين ـ با تأكيد بر "استراتژي ايران براي ايرانيان".
2ـ‌ استفاده از نظرات كارشناسان, مشاوران و محققان باتجربه جهت ارائة نظرات رسمي حكومت و دولت.
3ـ پيگيري رويدادهاي آن سوي مرز, نقش كشورهاي فرامنطقه‌اي و درخواست‌هاي دولت‌هاي عراق و تركيه و احزاب آن كشورها.
4ـ استفاده از تجارب كشورهاي توسعه‌يافته در برخورد با مقولة قوميت‌ها.
5ـ نگاهي جامع و چندجانبه به احزاب و تشكل‌هاي كُرد در منطقه با تأكيد بر شناخت مرام, ايدئولوژي و اهداف و استراتژي و رويكردهاي عملي آنان در رابطه با كردها, دولت‌هاي منطقه, تماميت ارضي ايران و تنظيم مناسبات بر اين پايه.
6ـ احتراز از برخوردهاي احساسي و شعاري با قضيه "كردهاي خاورميانه" و تأكيد بر راهبردهاي واقع‌بينانه در اين مورد.

منابع:
* محقق كُرد
1 ـ خاطرات تيمسار سرلشكر شهيد محمود امين, قسمت چهار خاطرات, مهنامه ارتش شاهنشاهي, شمارة هفتم,‌ مهر 1353: ص 91.
2ـ مقدمة استاد هه‌ژار بر آداب و رسوم كردان اثر محمود افندي بايزيدي, ترجمة عزيز محمدپور داشبندي, ناشر مترجم, چاپ 1369, ص 16 (كردي) و ص 18 (فارسي).
3ـ وقايع آرارات, خاطرات احسان نوري پاشا, فرماندة كردهاي شورشي تركيه (9 ـ 1307 شمسي) به‌كوشش كاوة بيات, انتشارات شيرازه, 1378: ص 61.
4ـ پيشين: ص 62 ـ 61.
5 ـ اقليت‌ها, محمدرضا خوبروي پاك, شيرازه, 1380: ص 10ـ 9.
6ـ منبع شمارة 3, ص 121.
7ـ بحران آفريني قدرت‌هاي بزرگ در كردستان عراق, صالح ملاعمر عيسي, انتشارات توكلي, 1380: ص 9.
8ـ كوچرا, جنبش ملي كرد, يونسي, ص 358.
9ـ پيشين: ص 354.
10ـ الليثي, نضال, كردهايي كه به اسرائيل مهاجرت كردند و اسرائيلي‌هايي كه در كردستان هستند. الحيات (23/2/1996).
11ـ محمود عثمان, ماجراي كامل روابط ميان كردها و اسرائيلي‌ها را بر "الوسط" فاش مي‌سازد, علي, فائق‌الشيخ, 13/10/1997 ـ الوسط منتشره در انگلستان.
12ـ السن, رابرت, مسئلة كرد و روابط ايران و تركيه, ابراهيم يونسي, 1380, پانيذ , ص 7 ـ 26.
13ـ گزارش محرمانه از نامه‌هاي محمدعلي فروغي, به تاريخ 2 آذر 1306, مصادف با 24 نوامبر 1927, منتشره در مجله يغما, خرداد ماه 1330, شمارة سوم, سال چهارم, ص 134.
14ـ منبع شمارة 3, ص 113.
15ـ منبع شماره 13, ص 129.
16ـ مجلة آينده, دورة اوّل, شمارة اوّل, تير 1304, ص 62,‌ دكتر محمود افشار.
17ـ نقل از كتاب باارزش كاوه بيات, شورش كردهاي تركيه و تأثير آن بر روابط خارجي ايران,‌ نشر تاريخ ايران, 1374, ص 70ـ 69.
18ـ پيشين: ص 199.
19ـ منبع شمارة 7: ص 197.


سوتيترها

جنگاوران كرد مصمم شدند كه نمايشي از نمونه‌هاي قهرماني نياكان خود داده, ارواح آن بزرگواران را كه براي حفظ ميهن و آزادي خود با شمشير برهنه, اسب به درياي دشمن مي‌تاختند شاد كنند, خواستند بار ديگر پرده‌اي از تاريخ جنگ‌هاي ايران و توران را به عالميان نشان داده,‌ ثابت كنند ملت كرد به‌راستي نواده‌هاي آن پهلوانان نامدار ميدان جنگ بوده و در روح سلحشوري و در خون نجيب ايراني آنان تغييري حاصل نشده و نقصي پديد نيامده است



اين قول "صالح ملاعمر عيسي" به واقعيت نزديك است كه "بحران كنوني كردستان از بدو تشكيل دولت عراق شروع شده است." بحران كردها در تركيه بعد از همان بدو تشكيل دولت تركيه نمود يافته است. اما اوضاع ايران در ارتباط با كردها متفاوت از اوضاع عراق و تركيه است. مردمان كرد و فارس و بلوچ و لر و گيلك و... قرن‌ها با هم و براي هم زيسته‌اند



"ملامصطفي بارزاني" در مصاحبه‌اي با واشنگتن پست و اينترنشنال هرالد تريبيون در 22 ژوئن 1973 مي‌گويد: "ما آماده‌ايم اگر ايالات متحد امريكا در مقابل اين گرگ‌ها از ما پشتيباني كند, در اين منطقه بر طبق سياست او عمل كنيم... در صورتي كه به اندازة كافي از ما حمايت شود, مي‌توانيم مناطق نفتي كركوك را در اختيار بگيريم و بهره‌برداري از آن را به كمپاني‌هاي امريكايي بدهيم."



سفر سيدمحمد خاتمي؛ رئيس‌جمهوري ايران به تركيه به جهت برگزاري كنفرانس سران اكو, زمينه‌اي شد تا آقاي خاتمي از تماميت ارضي عراق حمايت نموده و البته تأكيد كند كردهاي عراق جزيي از ملت عراق, كردهاي تركيه جزيي از ملت تركيه و كردهاي ايران جزيي از ملت ايران مي‌باشند



هيچ ضرورتي مهم‌تر از حفظ يكپارچگي عراق در راستاي منافع ملي ما نمي‌باشد؛ چرا كه تغيير جغرافيا‌يي در منطقه يا حداقل استقرار نظام فدرالي در كشور عراق مي‌تواند موجب اشاعة ناامني در كشور ما خصوصاً مناطق كردنشين كشور و طرح خواسته‌هاي مشابه شود؛ لذا دفاع از تماميت ارضي عراق, دفاع از تماميت ارضي همسايگان عراق و نهايتاً كشورمان ايران خواهد بود


سياست كردها در اطمينان دادن به كشورهاي منطقه در مورد حفظ مرزهاي آنها تا حدود زيادي موفقيت‌آميز بوده است و از نگراني‌هايي كه آنها در گذشته در مورد كردستان عراق داشته‌اند, كاسته‌ است
[C1]
[C2]
[C3]
[C4]
[C5]
[C6]



5