نفت عراق
اكونوميست ـ 12 سپتامبر 2002
ترجمة: م.ل.م
اشاره: از آنجا كه ملت ما و مردم منطقه, نگران جنگ و عوارض آن ميباشند, و از
آنجا كه لازم است انگيزههاي اين جنگ احتمالي و نافرجام بررسي شود, و در حاليكه
ابعاد نفتي قضيه (ژئوپولتيك انرژي) حتي براي بسياري از ديپلماتها نيز روشن نيست,
بر آن شديم تا با ترجمة مقالهاي از مجلة اكونوميست, ديدگاه رهبران آمريكا را نسبت
به انرژي, اوپك, عربستان سعودي, عراق, ايران, خليجفارس و بازار جهاني نفت ترسيم
كنيم.
بهخصوص كه نشرية معتبر اقتصادي اكونوميست, رسماً اوپك را بهعنوان يك "كارتل" مطرح
كرده و فروپاشي آن را از اهداف حملة آمريكا و انگليس به عراق دانسته است.
* * *
در صورت جنگ آمريكا با عراق, سرنوشت نفت چه خواهد شد؟
بدون شك, منافع عمدة آمريكا در تعقيب قضية صدام, اين است كه دنيا را از خطر بالقوه
و يا بالفعل سلاحهاي كشتارجمعي او نجات دهد. ملاحظة بزرگ ديگري نيز هست كه ممكن
است در درجة دوم اهميت باشد, ولي كمتر به آن توجه شده است و آن بررسي بازتاب
روانهشدن ذخيرههاي بزرگ نفتي عراق به بازار نفت خواهد بود. عراق داراي بزرگترين
ذخيرههاي نفتي پس از عربستان در جهان است. در حال حاضر, با تحريمهاي سازمان ملل و
ناديدهگرفتن اين تحريمها توسط صدام, فقط بخشي از پتانسيل توليدي عراق به بازار
وارد ميشود.
اگر عراق متناسب با ذخيرههاي عظيم زيرزميني نفت خود, دست به بهرهبرداري بزند,
مسلماً به حاكميت نفتي عربستان پايان خواهد داد.
هنوز آمريكا بزرگترين مصرفكنندة نفت ميباشد؛ بدين معنا كه يك چهارم مصرف نفت دنيا
در آمريكا سوزانده ميشود. واردات فزايندة نفتي, بيش از نيمي از مصرف آمريكا شده
است.
از زماني كه عربستان سعودي عرضهكنندة عمدة نفت وارداتي آمريكا شده است, رؤساي
جمهور مختلف آمريكا, همواره سعي نمودهاند محبت خاندان نفرتانگيز ديكتاتور
ابنسعود را جلب كنند, همچنين آمريكا حاكميت نفتي عربستان بر اوپك و بالا نگهداشتن
قيمت آن را توسط سعوديها تحمل كرده است.
اكنون رهبران آمريكا بيش از پيش حركت وينستون چرچيل را پيش از جنگ جهاني اول درك
ميكنند؛ زيرا كه او توانست سوخت ناوگان دريايي انگلستان را از زغالسنگ به نفت
تبديل كند. شعار چرچيل اين بود: " " ايمني", " اطمينان" فقط در "تنوع منابع" است."
در دستيابي به چنين تنوعي است كه جورج بوش تلاش ميكند سياست آمريكا را تغيير دهد.
در همين راستاست كه جورج بوش از هدف ولاديمير پوتين در توسعة صنعت نفت روسيه و
افزايش توليد و صادرات آن, آشكارا استقبال مينمايد. به همين مناسبت, كنفرانسي در
سطح وزارتخانه, با موضوع "انرژي" در هوستن برنامهريزي شد.
در اين راستا فرصت احتمالي ديگر, دستيابي به نفت عراق است. بهنظر ميرسد شايعات
اين جنگ, بر اجلاس وزراي كشورهاي صادركنندة نفت (OPEC) در اُزاكاي ژاپن در 19
سپتامبر 2002 سايه افكند.
حق افزايش قيمت نفت ناشي از نگراني و ترس
عقلانيت متعارف گوياي آن است كه به صدا درآمدن طبلهاي جنگ, در كوتاهمدت اخبار
خوشايندي براي OPEC و سعوديها دربردارد, اما در درازمدت, پيامدهاي خوبي نخواهد
داشت. معمولاً بهدنبال صحبت از جنگ, قيمت نفت افزايش يافته و براي كشورهاي
توليدكننده, درآمد بادآوردهاي! خواهد داشت. اگر آمريكا در سرنگوني قلدر بغداد
موفق شود, دنيا در جريان نفت عراق و ديگر كشورها غوطهور خواهد شد. اما با نگاهي
دقيق, درمييابيم كه موضوع پيچيدهتر از اينهاست. ظاهراً در كوتاهمدت, درآمد شيرين
بادآوردهاي به جيب توليدكنندگان خواهد رفت؛ بهعنوان مثال, هفتة گذشته شايعة
بياساس حملات عظيم هواپيماهاي آمريكا و انگليس به غرب عراق, موجب شد نفت به
بالاترين قيمت خود در طول سال برسد (يعني 30 دلار در هر بشكه).
دانيل يرگين (Daniel Yergin), رئيس مؤسسة تحقيقاتي انرژي كمبريج (CERA), كه يك
مشاور صنعتي نيز بهحساب ميآيد, تخمين ميزند كه (حق افزايش قيمت ناشي از نگراني),
هر بشكه بين 3 تا 5 دلار ميباشد. به نظر ميرسد هر چه به جنگ نزديكتر شويم
قيمتها بالاتر هم برود. يك دهة قبل, در اثناي جنگ خليج, قيمت اسمي هر بشكه به 40
دلار هم رسيد.
فيليپ اليس (Phillip Ellis) از گروه مشاوران بوستن كه تاريخچة شوكهاي نفتي و تأثير
آنها را بر روي قيمت, تجزيه و تحليل كرده است, معتقد است كه قيمتها به دو گروه
دامنهوار پايين خواهد آمد. ميانگين منحني نوسان قيمت در زمان صلح, 22 تا 24 دلار
خواهد بود. ميانگين منحني قيمت در زمان جنگ, بالاتر از 50 دلار خواهد رفت؛ كه البته
بعضيها بالاتر از اين قيمت را مطرح ميكنند.
شيخ زكي يماني, وزير نفت عربستان در زمان شوك نفتي 1970, اخيراً گفته است: "در صورت
تجاوز آمريكا به عراق, اگر عراق به تأسيسات زيربنايي نفت عربستان و كويت حمله كند
و قيمت نفت به 100 دلار ميرسد." در همين هفته, طه ياسين رمضان, معاون رئيسجمهور
صدام, گفت: "اگر عراق مورد حمله واقع شود, كشورهاي دوست عرب به هدفهاي آمريكايي در
خاورميانه حملهور خواهند شد." قيمتهاي بالاي نفت, آشكارا كابوسي براي مصرفكننده
است. اينجاست كه تناقضات و پيچيدگيها خود را نشان ميدهند كه براي توليدكنندهها
نيز خبرهاي خوشي در پي نخواهد داشت.
قيمتهايي كه بالاتر از دامنة تغيير آقاي اليس باشد, نزول فاحشي براي رشد اقتصادي
است. هماكنون علائم وقوع چنين حادثهاي بهخصوص در آسيا مشهود است.
بعضي از اقتصاددانان دربارة ركود جهاني ناشي از قضية نفت نگراناند. شوكهاي قبلي
نفت به اوپك آموخته است كه دورانهاي طولاني با قيمت بالاي نفت, مانند كشتن غازي
است كه تخم طلايي ميگذارد. دليل ديگري كه قيمتهاي سرسامآور نفت براي اوپك و
بهخصوص عربستان سعودي نتايج خوبي دربر نخواهد داشت, اين است كه آنها توليد نفت را
روي يك قيمت غيراقتصادي ترغيب ميكنند. روشن است كه در يك بازار آزاد هوشيار, عمدة
نفت جهان از عربستان سعودي و همسايگانش توليد ميشود؛ منطقهاي كه هزينة توليد يك
بشكه, برابر با يك تا دو دلار ميباشد.
اين در حالي است كه هزينة توليد يك بشكة نفت در درياي شمال و آبهاي عميق درياها,
10 تا 12 دلار ميباشد.
از آنجا كه "استراتژي دفاع از قيمت" اوپك به مدت سه سا ل است قيمت هر بشكه نفت را
بالاي 18 دلار نگهداشته, بنابراين براساس ارزيابيهاي شركت مالي نفت (PFC) كه
مشاور صنعتي پروژههاي مناطق غيراوپك (مانند حوزههاي نفتي روسيه, خزر و آبهاي
عميق خليج مكزيك) ميباشد, اين مناطق ميلياردها دلار سرمايه را به خود جذب كرده
است. بهطوريكه قيمتهاي بالاي نفت موجب يك توسعة 6/2 ميليون بشكه در روز, در
مناطق غيراوپك شده و علاوه بر آن پيشبيني ميشود تا سال 2008 از حوزههاي ديگر نيز
به افزايش برابر 2/5 ميليون بشكه در روز برسد.
با استناد به ارزيابي شركت مالي نفت, اين حوزههاي عرضة جديد نفت, ميتوانند
پاسخگوي افزايش تقاضاي جهاني باشند. افزايش عرضه در حوزههاي غير از اوپك, باعث
ميشود كه اوپك نتواند به استراتژي دفاع از قيمت نفت خود ادامه دهد.
البته زيانهاي ناشي از اين امر بهطور مساوي بين اعضاي كارتل اوپك تقسيم نميشود,
بلكه اين عربستان سعودي است كه بهعنوان توليدكنندة عمده و محور سياست اوپك,
بيشترين هزينه را متحمل خواهد شد.
قيمتهاي بالا, همچنين باعث تشويق اعضاي كوچكتر كارتل اوپك مانند نيجريه و الجزاير
و ليبي شده است تا ظرفيتهاي توليدي جديد خود را توسعه داده و از سهمية تعيينشده
توسط اوپك عبور كنند.
جان ميچل, تحليلگر انرژي از مؤسسة سلطنتي انگليس در امور بينالمللي, دليل
بنياديتري ارائه ميكند و معتقد است كه "دسيسة تهاجمي"كارتل اوپك, چندان دوامي
نخواهد داشت. در بين اعضاي اوپك, نسبت توليد به ذخاير زيرزميني, در تغيير و نوسان
زيادي است, همچنين انگيزه براي افزايش توليد نسبت به ثابت نگهداشتن آن نيز
تغييرات زيادي دارد.
نتايج بهدست آمده براساس تخمينهاي بانك آلمان, نشان ميدهد كه اين عرضة جديد
ميتواند از تقاضاي مورد نظر يك ميليون بشكه در روز در سال 2004 پيشي گيرد.
عربستان, تنها كشوري است كه طي سالهاي متمادي مايل بوده توليد و درآمد خود را به
مقدار زيادي پايين نگهدارد تا جلوي سقوط قيمت نفت را بگيرد.
همة اينها بيانگر اين است كه چرا عربستان سعودي به مدت طولاني از برقراري يك قيمت
متعادل طرفداري كرده است. با اين همه, وزاري اوپك, هفتة آينده در اجلاس اوزاكا,
ممكن است با دو شق دشوار مواجه شوند.
با عنايت به نگراني از جنگ با عراق, قيمتها بالا و بازار مضطرب خواهد بود. زمستان
نيز نزديك بوده و تقاضاي نفت در اين فصل بالا خواهد رفت.
در روز 11 سپتامبر آژانس بينالمللي انرژي كه توسط بزرگترين مصرفكنندههاي نفت
جهان بهوجود آمده است تا مراقب امور نفت باشد, گفت كه ذخيرهسازي نفت در وضعيت
پاييني قرار دارد, در حالي كه زمستان در پيش و ممكن است قيمتهاي نفت مانند 1999
بهصورت تصاعدي فزوني يابد. اگر وضعيت به همين روال باشد, عربستان سعودي در اُزاكا
ممكن است افزايش توليد يا سهمية متعادلي را طلب كند.
از سوي ديگر, تأكيد ونزوئلا و ايران بر اين است كه خطري كه اوپك با آن مواجه است,
افزايش قيمت نبوده, بلكه سقوط قيمت است و اين سقوط قيمت در صورتي اتفاق ميافتد كه
اوپك افزايش توليد نفت را به اقتصاد تضعيف شوندة جهاني وارد نمايد؛ مشابه همان
اقدامي كه چند سال پيش (زمستان 1376) انجام شد و قيمت نفت به ده دلار تنزل يافت.
اگر به نحوي عربستان سعودي بر اجلاس اُزاكا بهآرامي غلبه كند, مشاجرات بر سر
بيپناهي كارتل اوپك در درازمدت مطرح خواهد شد.
حذف صدامحسين از بغداد, ممكن است بازار نفت را زير و رو كند, چرا كه عراق با وجود
ذخاير وسيعش, تنها كشوري است كه ميتواند با عربستان به رقابت برخيزد. اگر رژيمِ پس
از واژگوني صدام دست به چنين رقابتي بزند, بنابراين استراتژي عربستان در دفاع از
قيمت نفت بين 22 تا 28 دلار هر بشكه, بهشدت تهديد ميشود.
اگر جريان نفت عراق بهطور نامحدودي به بازار روانه شود, عربستان سعودي, راهي جز
اين نداردكه دفاع از قيمت را رها كرده و بهجاي آن از افزايش توليد دفاع كند.
گرچه به لحاظ سياسي براي عربستان مشكل است, ولي به لحاظ اقتصادي ابلهانه نخواهد
بود, چرا كه محاسبات بانك آلمان نشان ميدهد عربستان در هر صورت درآمد سالانهاي
معادل شصت ميليارد دلار خواهد داشت؛ خط مشي اول با توليد شش ميليون بشكه در روز به
قيمت 30 دلار در هر بشكه ميباشد و خطمشي دوم, توليد 10 ميليون بشكه در روز به
قيمت 17 دلار در هر بشكه خواهد بود.
آيا روانهشدن نفت عراق به بازار اتفاق خواهد افتاد؟ ممكن است. چرا كه رژيم جديد در
عراق براي سازندگي مملكت به پول هنگفتي نياز دارد, بنابراين بخش نفت را به سرعت
توسعه خواهد داد. حداقل قضيه اين است كه برخي از مديران نفتي معتقدند كه اين وضعيت,
سرمايههاي خارجي زيادي را به درون عراق سرازير خواهد كرد و اين در حالتي است كه
حتي اگر رژيم جديد ـ همانطور كه آمريكا هم محتملاً مايل است ـ پيوندهاي خود را با
اوپك قطع ننمايد. به خاطر بياوريم سالهاي نظارت طولاني سازمان ملل بر توليد نفت
عراق را كه ضمن معافيت از سهمية اوپك, توليد عراق را روانة بازار ميكرد.
شكاف در اوپك؟
به نظر ميرسد كه با از ميدان بهدر بردن صدامحسين با يك تير دو نشان زده خواهد
شد:
هدف اول سرنگوني ديكتاتور خطرناكي چون صدام, و هدف دوم اين است كه همزمان با رفتن
صدام, اولاً كارتل نفت اوپك نيز كه سالها قيمت نفت را در دست داشته است دچار
فروپاشي خواهد شد و ثانياً تحريمهاي كارشناسي و مهندسي شده از بين خواهد رفت و
ثالثاً فشار و آزار روي مصرفكنندهها نيز برداشته خواهد شد؛ امّا هنوز عوامل زيادي
وجود دارد كه نوع تفكر ديگري را ايجاب ميكنند و آن اين كه انتقال به دنياي نفت پس
از صدام, ناخوشايند بوده و اوپك قدرتمندي را بهدنبال خواهد داشت.
نگراني شيخ يماني را يادآور ميشويم كه صدامحسين در يك عمل نهايي مأيوسانه ممكن
است به تأسيسات زيربنايي نفت عربستان و كويت حمله نموده و اقتصاد جهاني را با سكته
و ركود روبهرو كند. ممكن است بر سر مناطق نفتي همان بلايي بيايد كه در جنگ اول
خليجفارس آورده شد. پالايشگاهها و پايانههاي نفتي ممكن است با مواد راديواكتيو
آلوده شوند و حتي با كمك خارجيها ممكن است صدام حسين بتواند كشتيراني در
تنگةهرمز را متوقف و جلوي صادرات نفت عربستان به بازار جهاني را بگيرد.
اما عقل سليم, چنين ريسكهايي ولو با اقدامات فيزيكي خرابكارانه طولاني را نخواهد
پذيرفت. يك كارشناس ارشد نفتي اروپايي معتقد است كه از كارانداختن كامل جريان نفت
خاورميانه, در عمل بعيد به نظر ميرسد و اين عمل مانند آن است كه جريان نفت درياي
شمال را با موشكهاي اسكاد از آلمان كاملاً متوقف كنيم. آقاي يرگين از مؤسسة
تحقيقاتي انرژي كمبريج ميگويد كه هدف قراردادن تمام تأسيسات مانند خط لولههاي
نفتي و ترمينالها بسيار دشوار است.
عربستان سعودي نيز ظرفيتهاي يدكي فراواني براي انتقال نفت صادراتي خود دارد.
علاوهبراين, در صورت خرابكاري, خط لولهها بهسرعت تعمير خواهند شد. دنيا هم
ذخيرهسازيهاي بيشتري نسبت به دهههاي 1970 دارد. البته اين ذخيرهها فقط چند هفته
از فقدان نفت خاورميانه را جواب خواهد داد. با اين وصف, يك جنگ طولاني, ميتواند
فاجعه تلقي شود. هنوز دنيا حداقل به آژانس بينالمللي انرژي وابسته است كه اين
آژانس قادر است جريانات نفت و ذخيرهسازي را كنترل كرده و اعضاي اوپك را در يك
گفتمان با مصرفكنندهها مشغول سازد؛ چيزي كه هفتة آينده در اجلاس اُزاكا ممكن است
بهوقوع بپيوندد تا قيمتها از دوام و ثبات برخوردار شوند
در صورت تهديد ناگهاني منابع عرضة نفت, دولتهاي مصرفكننده, به رئيس آژانس
بينالمللي انرژي, قدرت يكطرفه و فوقالعادهاي اعطا كردهاند كه در صورت لزوم, به
اندازة كافي نفتهاي ذخيرهشده را روانة بازار كند. بنابراين نگراني ناشي از تخريب
منابع عرضه برطرف خواهد شد.
نگراني عمدهتر اين است كه در چنين حالتي, عربستان سعودي نفت بيشتري به بازار عرضه
نكند. به لحاظ تاريخي, عربستان سعودي بهعنوان ضامن بازار نفت در آخرين جمعبندي
وارد عمل ميشود. براي مثال, در طول جنگ ايران و عراق, عربستان توليد را فزوني
بخشيد و قيمت را هم كمي بالا برد. براي اينكه يك ظرفيت اضافي سهميليون بشكه در
روز داشت كه ميتوانست كمبود نفت عراق را جبران كند.
اما در دور جديد, عربستان سعودي از سويي نحوة برخورد بوش با عراق را درست ندانسته و
نميپسندد,از سوي ديگر, رژيم عربستان با مردم خشمناك كوچه و بازار و خيابان مواجه
است كه عربستان را به سازش با آمريكا متهم ميكنند.
اين بار خاندان سعود با توجه به مشكلاتش به لحاظ سياسي, غيرممكن است كه توليد نفت
را بالا ببرد.
در اين راستا ممكن است بازارهاي جهاني به هرجومرج كشيده شده و اوپك نيز در جايگاه
خود همچنان با صلابت باقي بماند.
دلايل ديگري كه بايد در انحلال اوپك شك نمود و نميتوان از شرّ اوپك خلاصي يافت,
وضعيت تأسيسات زيربنايي نفت عراق است, كه مرهون 12 سال تحريمهاي سازمان ملل از
يكسو و سوءمديريت و بهرهبرداري بيش از توان مخازن, از سوي ديگر است.
صنايع نفت عراق, در وضعيت اسفناكي بهسر ميبرد كه حتي در بهترين حالت ظرفيت توليدي
آن سه تا 5/3 ميليون بشكه در روز است؛ كه اين معادل يك سوم ظرفيت توليدي عربستان و
نصف ظرفيت توليدي روسيه است.
در اين باره يكي از مديران ارشد نفتي آمريكا ميگويد: "بهترين سناريو اين است كه
عراق مجدداً به چنين ظرفيتي برسد." امّا عراق براي بهترشدن ظرفيت توليدياش به
سرمايهگذاري حجيم صنعت نفت دنيا نيازمند است. "سرمايهگذاري آنچناني انجام نخواهد
شد, مگر اينكه شركتهاي نفتي "اطمينان" حاصل كنند كه رژيم جديد, علاوه بر "ثبات
كافي", "بهحكومت قانون" (قانونگرايي) هم اعتقاد داشته باشد." بهطور واقعبينانه,
كارشناسان معتقدند نخست اينكه پنج سال متمادي وقت لازم است. دوم آنكه به تلاشي
بيامان نياز است. سوم اينكه از دانش فني غرب بايد استفاده شود و چهارم اينكه پول
و سرماية زيادي لازم است تا صنعت نفت عراق به يك نيروي جدي تبديل شود (كه بتواند
رقابتهاي شكنندة لازم را انجام دهد.)
مؤسسة تحقيقاتي كمبريج, بيپرده و با صراحت, چنين مطرح ميكند:
توليد نفت عراق فقط ميتواند نسبت به حداقل موجود افزايش يابد, اما اين بهمعناي
افزايش توليد حجيم آنچناني نخواهد بود تا در وهلة نخست, قيمت نفت اوپك را بهطور
فاحشي كاهش دهد, دوم آنكه جايگزيني براي توليدكنندگان خليجفارس باشد و سوم آنكه
موجب ناتواني اوپك گردد.
بهطور خلاصه, يك "تغيير رژيم" در عراق از آن نوعي كه آقاي بوش در سر ميپروراند,
تنها ممكن است موفق شود قوانين بازيهاي نفتي را تجديدنظر كرده و بازنويسي كند.
از يكسو دوستي جديد بوش با رئيسجمهور روسيه آقاي پوتين و از سوي ديگر اعلام جنگ
از سوي او در راستاي تغيير ژئوپولتيك انرژي را بايد در نظر داشت.
منتظر معجزه نباشيم
مقام ارشد نفتي يادشده ميگويد: به احتمال قوي جورج بوش پسر, در براندازي صدام,
خواهان تغيير و تبدّلي در بازار نفت جهاني است و زماني اين تبدّل بهوقوع
ميپيوندند كه ديگر خبري از جورجبوش در كاخ سفيد نيست. هنوز زود است كه از عربستان
سعودي يا اوپك چيزي نوشته شود.
سوتيترها
ملاحظة بزرگ ديگري نيز هست كه ممكن است در درجة دوم اهميت باشد, ولي كمتر به آن
توجه شده است و آن بررسي بازتاب روانهشدن ذخيرههاي بزرگ نفتي عراق به بازار نفت
خواهد بود
اكنون رهبران آمريكا بيش از پيش حركت وينستون چرچيل را پيش از جنگ جهاني اول درك
ميكنند؛ زيرا كه او توانست سوخت ناوگان دريايي انگلستان را از زغالسنگ به نفت
تبديل كند. شعار چرچيل اين بود: " " ايمني", " اطمينان" فقط در "تنوع منابع" است."
در دستيابي به چنين تنوعي است كه جورج بوش تلاش ميكند سياست آمريكا را تغيير دهد
حذف صدامحسين از بغداد, ممكن است بازار نفت را زير و رو كند, چرا كه عراق با وجود
ذخاير وسيعش, تنها كشوري است كه ميتواند با عربستان به رقابت برخيزد. اگر رژيمِ پس
از واژگوني صدام دست به چنين رقابتي بزند, بنابراين استراتژي عربستان در دفاع از
قيمت نفت بين 22 تا 28 دلار هر بشكه, بهشدت تهديد ميشود. اگر جريان نفت عراق
بهطور نامحدودي به بازار روانه شود, عربستان سعودي, راهي جز اين نداردكه دفاع از
قيمت را رها كرده و بهجاي آن از افزايش توليد دفاع كند
به نظر ميرسد كه با از ميدان بهدر بردن صدامحسين با يك تير دو نشان زده خواهد
شد:
هدف اول سرنگوني ديكتاتور خطرناكي چون صدام, و هدف دوم اين است كه همزمان با رفتن
صدام, اولاً كارتل نفت اوپك نيز كه سالها قيمت نفت را در دست داشته است دچار
فروپاشي خواهد شد و ثانياً تحريمهاي كارشناسي و مهندسي شده از بين خواهد رفت و
ثالثاً فشار و آزار روي مصرفكنندهها نيز برداشته خواهد شد؛ امّا هنوز عوامل زيادي
وجود دارد كه نوع تفكر ديگري را ايجاب ميكنند و آن اين كه انتقال به دنياي نفت پس
از صدام, ناخوشايند بوده و اوپك قدرتمندي را بهدنبال خواهد داشت
1