|  صفحه اول  |   بایگانی مطا لب وارده 

 

 

چشم انداز ایران شماره 33 شهریور و مهر

 

     

مشكل مسلمانان از نظر توماس فريدمن

 

نويسنده: بهروز قمري

 استاديار درس جامعه‌شناسي دانشگاه جورجيا

 

توماس فريدمن در مقاله اخير خود باعنوان "اگر اين مشكل مسلمانان است، بايد با راه‌حل خودِ مسلمانان حل شود" ـ كه در 8 جولاي در روزنامه نيويورك تايمز به چاپ رسيد ـ از مسلمانان سراسر جهان خواسته است كه آشوب‌هايي را كه با نام مبارزان القاعده صورت مي‌گيرد محكوم كنند. پيام فريدمن به مسلمانان جهان، براساس دو فرضيه اشتباه قرار دارد.

 اول اين‌كه، وي ادعا مي‌كند "تا امروز هيچ روحاني مسلمان يا نهاد مذهبي فتوايي مبني بر محكوميت اسامه‌بن‌لادن صادر نكرده است." بهتر است آقاي فريدمن بدانند كه هزاران دانشمند برجسته اسلامي و محقق بانفوذ مسلمان فعاليت‌هاي تروريستي القاعده را به‌عنوان اقداماتي غيراسلامي محكوم كرده‌اند و بارها صلاحيت بن‌لادن در صدور فتوا و مشروعيت حكم جهاد وي را زير سوال برده‌اند. آوردن مدرك و سند در مورد اين محكوميت‌ها كار دشواري نيست. مي‌توان در اين مورد به سايت‌هاي اينترنتي زير رجوع كرد و اميدوارم آقاي فريدمن نيز به اين سايت‌ها مراجعه كنند.

http://groups. colgate. edu/aarislam/response

http://www. Unc.edu/ ~ Kurzman/terror.htm

 

در آدرس اينترنتي مقابل فتواهايي كه عليه فعاليت‌هاي بن‌لادن صادر شده، گردآوري شده است:

http://www.cbc.ca/storyview

 

روز گذشته آيت‌الله كاشاني، امام‌جمعه تهران بمب‌گذاري‌هاي لندن را به‌عنوان اقداماتي غيراسلامي محكوم كرد. ايشان در خطبه خود با تأكيد بر سخنان وزيرامورخارجه ايران مبني بر محكوميت بمب‌گذاري‌هاي لندن گفت: "كشتن مردان و زنان، جوانان و سالخوردگان بي‌گناه از نظر وجداني و شئونات انساني كاملاً غيرقابل قبول است." وي با قاطعيت عنوان كرد: "اين عمليات تروريستي، اقداماتي اسلامي نيستند، بلكه نشانه وحشي‌گري مي‌باشند."

دومين فرضيه غلطي كه اظهارات فريدمن براساس ‌‌آن قرار دارد، اين است كه وي تصور مي‌كند فعاليت‌هاي مجاهدين بن‌لادن به مسلمانان مربوط مي‌شود و بايد به شيوه‌ مسلمانان حل گردد. فكر نمي‌كنم فعاليت‌هاي تروريستي چندساله ارتش جمهوري‌خواه ايرلند در خاك انگلستان به‌عنوان "مشكل كاتوليك‌ها كه راه‌حلي كاتوليكي دارد" معرفي شده باشد. اگر آقاي فريدمن سعي كند با كمك دولت ريگان و سرويس‌هاي اطلاعاتي پاكستان تاريخچه پيدايش و فعاليت‌هاي القاعده را در تاريخ مدفون كند، راحت‌تر به هدف خود مي‌رسد. اقدامات آشوب‌طلبانه‌اي كه با نام مسلمانان صورت مي‌گيرد، مشكل مسلمانان نيست. درست است كه اسلام نيز همانند هر آيين ديگري، بارها وارد عرصه رقابت‌هاي گوناگون شده و اقدامات متناقضي انجام داده است اما تمامي اينها در واكنش به موقعيت‌هايي بوده كه مسلمانان در آن گرفتار بوده‌اند. درحالي‌كه نمي‌توان اقدامات آشوب‌طلبانه مجاهدين را واكنش به وضعيت آشوب‌زده‌اي دانست كه مسلمانان با آن روبه‌رو هستند. به عبارت ديگر، ذات اسلام موافق با خشونت نيست. اسلام به‌هيچ‌وجه طرفدار وحشي‌گري نيست، از اين رو توصيف پديده تروريسم به‌عنوان "مشكل مسلمانان" كاملاً پوچ و بي‌اساس است. در همين رابطه بهتر است روشنفكران غربي به‌جاي اين‌كه فعاليت‌هاي تروريستي ارتش جمهوري‌خواه ايرلند را "مشكل كاتوليك‌ها" بدانند، متوجه اين موضوع باشند كه اين خشونت‌ها مشكل مردم ايرلند با استعمار انگليس است.

از نظر آقاي فريدمن "بمب‌گذاري‌هاي رياض كه به شيوه مجاهدين عربستان انجام شده، مسئله‌اي بين خودِ مسلمانان يعني مشكل مسلمانان با مسلمانان است و به پليس عربستان مربوط مي‌شود. اما در مورد بمب‌گذاري‌ در متروي لندن كه به شيوه القاعده طرح‌ريزي شده بود، بحث حقوق اجتماعي مسلمانان در جهان است." بنابراين، او خود را به‌عنوان حامي حقوق مسلمانان در غرب معرفي كرده و ادعا مي‌كند اين حمله‌ها آزادي اجتماعي مسلمانان را به خطر مي‌اندازد و از هر يك از آنها يك مظنون مي‌سازد. با داشتن دوستاني مانند تام، ديگر نيازي به دشمن نيست! آقاي فريدمن كه از طرفداران پروپاقرص اصول غيرقانوني جهاني‌سازي است، بايد بداند كه درگيري‌هاي مجاهدين با پليس عربستان در خيابان‌هاي رياض، تنها مشكل دولت عربستان نيست. مبارزه با پليسي كه توسط مشاورين نظامي امريكايي آمورش ديده و به‌منظور دفاع از خاندان پادشاهي مستبد عربستان، ازجانب امريكا همه نوع سلاح و تجهيزاتي در اختيار دارد يك مسئله داخلي نيست. چيزي كه فريدمن مي‌خواهد جنگي در خارج از خانه است، جنگي كه ميزان تلفات غيرنظامي و هزينه‌هاي ناشي از آن نامعلوم است.

بمب‌گذاري‌هاي لندن، مادريد و ديگر شهرهاي اروپايي و امريكايي كه به شيوه مجاهدين انجام مي‌گيرد، در اصل هيچ فرقي با حمله‌‌هايي كه عليه غيرنظاميان در بغداد، تهران، بالي، رياض و ديگر شهرهاي اسلامي صورت مي‌گيرد، ندارد. اين اقدامات هيچ ربطي به حقوق اجتماعي و هيچ ارتباطي با اسلام ندارد. حمله القاعده به مردم بي‌گناه، همان‌قدر به اسلام مربوط مي‌شود كه دشمني و مخالفت تيموتي مك وي(Timothy McVeigh) با توماس جفرسون(Thomas Jefferson) به اسلام مربوط مي‌شد. آقاي فريدمن ادعا مي‌كند: "تا زماني‌كه روستاييان و بزرگان قبايل مسلمانان اقدامات افراطي گروه‌هاي تندروي اسلامي را محكوم نكنند و مشروعيت آنها را زير سوال نبرند، اتوبوس‌هاي دوطبقه لندن، متروهاي پاريس و رستوران‌هاي سرپوشيده رياض، بالي و قاهره در امان نخواهند بود."

نوشته‌هاي آقاي فريدمن ريشه‌هاي تاريخي و سياسي تروريسم را از قلم انداخته است. تا زماني‌كه تك‌تك مردم عربستان مي‌دانند كه چه قدرتي از رژيم فاسدشان حمايت مي‌كند و كدام كشورها دهان آنها را در برابر بي‌عدالتي‌ها و خروج آزادانه نفت از كشور بسته‌اند، هيچ فرقي نمي‌كند كه در مدارس ابتدايي و راهنمايي عربستان چه چيزهايي در مورد آيين مسيحيت و يهود به بچه‌ها آموزش داده مي‌شود. تا زماني‌كه امريكا از رژيم‌‌هايي مستبد آسياي مركزي حمايت مي‌كند و پايگاه‌هاي نظامي خود را بر روي خاكي كه از خون هزاران انسان بي‌گناه رنگين شده، استوار مي‌كند، محكوميت اسامه‌بن لادن ازجانب مسلمانان هيچ فايده‌اي ندارد. عمل‌كردن سريع اسراييل به وعده‌هايي كه به فلسطينيان داده و خروج از سرزمين‌هاي اشغالي بيش از هر فرمان ديگري كه عليه اعمال خشونت در جهان صادر مي‌گردد، فعاليت‌هاي تروريستي را مهار خواهد كرد و بيش از هر اقدام ديگري موجب تسريع روند صلح‌طلبانه جهاد خواهد شد. عامل اصلي اين خشونت‌هاي مرگ‌بار، تنها شبكه جهاني تروريسم و دولت‌هاي جنگ‌افروز انگليس و امريكا هستند كه خشونت را جانشين هر گفته انتقادآميز، گلوله را جانشين كلمه، سرنگوني رژيم‌ها را جانشين تغييرات اصلاح‌طلبانه و اشغال را جانشين آزادسازي كرده‌اند.

  |  صفحه اول  |   بایگانی مطا لب وارده